کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


اسفند 1399
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to ilam


جستجو




  فیدهای XML

 



و توضیحات: کاظم مدیرشانه چى، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامى، ۱۳۷۵ش.

 

  • فضل الکوفه ومساجدها، محمّد بن جعفر المشهدی الحائری، تحقیق: محمّد سعید الطریحی، بیروت: دار المرتضی.
  • فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوى، محمد آصف فکرت، مشهد: آستان قدس رضوی، کتابخانه مرکزى، ۱۳۶۹ش.
  • فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده الهیات ومعارف اسلامی، دانشگاه تهران، محمدباقر حجتی، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
  • فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی، زیرنظر: محمودمرعشی، نگارش: احمد حسینی، قم: کتابخانه حضرت آیه الله العظمی نجفی مرعشی، ۱۳۹۵ق.
  • الفهرست، محمّد بن الحسن الطوسی (م۴۶۰ق)، تحقیق: جواد القیومی، قم: مؤسسه نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق، اوّل.
  • الفوائد الرجالیه، محمداسماعیل بن الحسین الخواجوئی، مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۴۱۳ق .
  • الفوائد المدنیه، محمد امین استرآبادی، دار النشر لاهل البیت، ۱۳۶۳ ش.
  • قاموس الرجال فی تحقیق رواه الشیعه ومحدّثیهم، محمّد تقی التستری (شوشتری) (م۱۳۲۰ق)، قم: مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۰ق، دوم.
  • القاموس المحیط، محمدبن یعقوب الفیروز آبادی، بیروت: دار الفکر، ۱۴۲۰ق.
  • کاشف فی معرفه من له روایه فی الکتب السته، شمس الدین ابی عبدالله محمد بن احمد الذهبی الدمشقی، جده: دارالقبله وموسسه علوم القرآن ، ۱۴۱۳ق.
  • کاشفه الحال عن احوال الاستدلال، محمدبن علی بن ابراهیم بن ابی جمهورالاحسائی، بیروت: موسسه ام القری للتحقیق و النشر، ۱۴۱۶ق.
  • الکافی، محمّد بن‏یعقوب الکلینی الرازی (م۳۲۹ق)، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، بیروت: دار صعب ودار التعارف، ۱۴۰۱ق، چهارم.
  • الکامل فی التاریخ، علی بن محمّد الشیبانی الموصلی (ابن الأثیر) (م۶۳۰ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق، اوّل.
  • کتاب الازمنه و الامکنه، احمد بن محمد بن حسن اصفهانى‏مرزوقى، : بیروت‏دار الکتب العلمیه‏، ۱۴۱۷ق.
  • کتاب الاوائل، سلیمان ابن احمد الطبرانی، بیروت: دار الجیل، ۱۴۱۳ق.
  • کشف الحجب و الاستار، اعجازحسین النیسابوری الکنتوری، کلکته: انجمن آسیایی بنگال، ۱۳۳۰ق.
  • لسان العرب، محمّدبن مکرم المصری الأنصاری (ابن منظور) (م۷۱۱ق)، بیروت: دار صادر، ۱۴۱۰ق، اوّل.
  • لغت‏نامه، علی‏اکبر دهخدا و دیگران، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ ش.
  • لولوه البحرین فی الاجازات و تراجم رجال الحدیث، یوسف بن احمدالبحرانی، قم: موسسه آل البیت.
  • مجالس المؤمنین، نور الله شوشتری (قاضی) (م۱۰۱۹ق)، تهران: کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۶۵ش، اوّل.
  • مجله مقالات و بررسی ها، دانشکدۀ الهیات ومعارف اسلامی دانشگاه تهران.
  • المحبر، محمد بن حبیب بن امیه بن عمرو الهاشمی البغدادی، بیروت: دارالافاق الجدیده.
  • مختار الصحاح، محمد بن ابی بکر الرازی، بیروت: الیمامه للطباعه و النشر و التوزیع، ق۱۴۰۷ / ۱۹۸۷م.
  • مراصد الاطلاع على اسماء الامکنه و البقاع‏، صفى الدین عبد المؤمن بن عبد الحق بغدادى، بیروت : دار الجیل‏، ۱۴۱۲ق‏.
  • مراصد الاطلاع علی أسماء الأمکنه والبقاع، عبدالمومن بن عبدالحق البغدادی، بیروت: دار المعرفه، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
  • المزار الکبیر، محمّد بن جعفر المشهدی (ق ۶ق)، تحقیق: جواد القیومی الإصفهانی، قم: قیوم، ۱۴۱۹ق، اوّل.
  • المزار، محمّد بن محمّد بن النعمان العکبری البغدادی (الشیخ المفید) (م۴۱۳ق)، تحقیق: محمّد باقر الأبطحی، قم: المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق، اوّل.
  • مسالک الابصار فیما لک الامصار، شهاب الدین احمد بن یحیى بن فضل الله، ابو ظبى: المجمع الثقافى‏، ۱۴۲۳ق‏.
  • المسالک و الممالک، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد الفارسى‏ (الاسطخری)، قاهره: الهیئه العامه لقصور الثقافه.
  • المستدرک علی الصحیحین، محمّد بن عبد الله الحاکم النیسابوری (م۴۰۵ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق، اوّل.
  • مستدرکات علم رجال الحدیث، علی النمازی الشاهرودی (م۱۴۰۵ق)، اصفهان: حسینیه عماد زاده، ۱۴۱۲ق.
  • مسند احمد، أحمد بن محمّد الشیبانی (ابن حنبل) (م۲۴۱ق)، تحقیق: عبد الله محمّد الدرویش، بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۴ق، دوم.
  • مسند الشهاب، محمّد بن سلامه (القاضی القضاعی) (م۴۵۴ق)، بیروت: مؤسسه الرساله.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 01:08:00 ق.ظ ]




وکالت است اجیر نگیرد و خود عهده دار گردد مستحق اجرت المثل این عمل اضافی است..[۷۹]

مخارج وکالت مثل هزینه ای که وکیل برای مسافرت و سایر هزینه ها متحمل می شود به عهده موکل است موکل باید اجرت وکیل و مخارج انجام شده را پرداخت کند اعم از این که نتیجه وکالت مثبت و طبق نظر موکل باشد یا نه در حالی که وقتی شخصی مال متعلق به غیر را در چارچوپ ماده ۳۰۶ ق.م اداره می کند مالک مال فقط در مورد مخارجی که توسط این شخص صورت گرفته و به حال او مفید واقع شده است مسئولیت دارد.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

ممکن است در حین انجام موضوع وکالت و بر اثر آن متحمل خساراتی بشود. در این مورد اصولاً نمی توان موکل را مسئول دانست زیرا عرفاً نمی توان او را مسبب این خسارات دانست ولی ماده ۲۰۰۰ ق.م فرانسه موکل را در مورد خساراتی که در نتیجه اجرای موضوع وکالت به وکیل وارد می شود مسئول دانسته است مگر این که خسارات ناشی از خطای وکیل باشد.

۲-۲-۱- طرق مختلف انقضای وکالت

ماده ۶۷۸ ق.م بیان می دارد وکالت به طریق ذیل مرتفع می شود: ۱- به عزل وکیل ۲-به استعفای وکیل ۳-به مدت یا جنون هر یک از وکیل یا موکل

عقد وکالت عقدی جایز است و هر یک از وکیل و موکل می تواند آن را بر هم زنند و تعیین مدت هم آن را لازم نمی گرداند و فقط اثر مدت آن است که وکالت تمامی مدت جایز باقی می باشد و پس از خاتمه مدت دوره وکالت منقضی می شود و عمل وکیل که پس از انقضای مدت واقع شده فضولی خواهد بود.

۲-۲-۲- به عزل وکیل توسط موکل

ماده ۶۷۹ ق.م می گوید« موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر این که وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.»

وکالت وکیل یا عدم عزل وکیل و عدم استعفای وکیل یا باید مدت داشته باشد و یا در ارتباط با خاتمه امر وکالت باشد در غیر این صورت سلب حقوق مدنی شخص است و طبق ماده ۹۵۹ ق.م باطل است.

عقد وکالت عقدی است جایز و طبق ماده ۶۷۹ ق.م موکل می تواند هر زمان بخواهد وکیل را عزل نماید مگر این که وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد بنابراین عقد جایز را می توان به دو نحو غیر قابل انحلال گردانید و آثار عقد لازم را بر او مترتب ساخت و آن در موارد زیر است.

الف) وکالت وکیل به صورت شرط نتیجه ضمن عقد لازمی قرارداد شود که به نفس اشتراط وکالت محقق گردد در این صورت عقد وکالت جزء عقد لازم شده و کسب لزوم از آن می نماید و مادام که عقد اصلی باقی است شرط ضمن آن را نمی توان بر هم زد. چنانکه کسی خانه خود را بفروشد و در ضمن آن وکالت فروشنده ای را برای سه سال شرط نماید که محصول دهات مشتری را جمع آوری کرده و آنچه عاید شود از بابت ثمن برداشت کند و زائد آن را به خریدار برگرداند در فرض بالا چنانکه موکل وکیل را عزل نماید آن عزل تأثیر نخواهد داشت و وکالت باقی است زیرا چنین عقد وکالتی از طرف موکل مانند عقد لازم غیر قابل انحلال می باشد. ولی وکیل می تواند از وکالت استعفاء دهد زیرا مشروط له می تواند حق شرط را ساقط نماید اگرچه مشروط علیه به این امر رضایت ندهد.

دوم – وکالت وکیل به صورت شرط فعل ضمن عقد لازم قرار داده شود. چنانکه کسی خانه خود را برای مدتی به دیگری اجاره دهد و بر موجر شرط شود که مستأجر را وکیل در فروش آن خانه نماید. موجر طبق شرط ملزم است مستأجر را وکیل در فروش خانه کند بعضی از فقها بر آنند که پس از انعقاد عقد وکالت طبق شرط مزبور موجر می تواند وکیل را عزل نماید زیرا عقد وکالت مستقلاً منعقد شده است و رابطه حقوقی بین عقد مزبور و عقد لازمی که شرط فعل در آن شده موجود نیست تا آثار عقد لازم را بدست آورد به نظر می رسد که مقصود طرفین از شرط وکالت ضمن عقد لازم توکیل مستأجر بقاء وکالت باشد و الا وکالت را به صورت شرط قرار نمی دادند و به عبارت دیگر وکالتی که در ضمن عقد لازم انعقاد آن شرط می شود در حقیقت وکالت بلا عزل است اگرچه به این امر تصریح نشود و مانند وکالتی است که به صورت شرط نتیجه حاصل شده باشد.

ب- عدم عزل وکیل ضمن عقد لازمی شرط شود چنانکه عقد وکالت مستقلاً واقع شود و سپس موکل عقد لازم مانند بیع یا اجاره و امثال آن را منعقد نماید و عدم عزل دیگری وکیل را ضمن عقد مزبور شرط نماید در این صورت شرط عدم عزل جزء عقد لازم قرار می گیرد و لازم الاتباع می شود و در نتیجه عقد وکالت مزبور اثر عقد لازم را پیدا می کند.[۸۰]

یکی از موارد انحلال وکالت عزل وکیل از ناحیه موکل خواهد بود و منشاء این اختیار موکل نیز جوازی بدون عقد وکالت است که طرفین هرگاه بخواهند می توانند آن را بر هم زنند مگر در مورد ماده ۶۷۹ اول آن جای که وکالت وکیل به صورت شرط نتیجه در ضمن عقد لازمی مانند بیع و اجاره قرار گیرد در این صورت وکالت به تبع عقد لازم خواهد شد و تا زمانی که عقد اصلی باقی است وکالت نیز باقی است.

دوم – در جائی که عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازمی شرط شود چنانکه عقد وکالت مستقلاً واقع شده و بالطبع جایز باشد لکن بعداً در ضمن عقد لازمی عدم عزل وکیل شرط شود در این صورت شرط عدم عزل وکیل جزء عقد لازم قرار می گیرد و تا زمانی که عقد لازم باقی است شرط عدم عزل نیز به قوت خود باقی خواهد بود.[۸۱]

عقد وکالت مبتنی بر اعتماد موکل نسبت به وکیل است و بنابراین هرگاه موکل اعتماد خود را نسبت به وکیل از دست بدهد و یا به هر علت دیگر تمایل به ادامه کار وکیل نداشته باشد می تواند به عقد وکالت خاتمه دهد به علاوه و وکالت از عقود اذنی است و با تفویض وکالت به وکیل موکل اصولاً از خود سلب حق نمی کند بنابراین موکل هر زمان می تواند بخواهد وکیل را عزل کند. عزل وکیل می تواند صریح باشد یا ضمنی اگر موکل موضوع وکالت را شخصاً انجام دهد این عمل به منزله عزل وکیل است. همچنین در موردیکه برای همان موضوع به دیگری وکالت دهد بدون این که اراده ضم وکیل دوم به وکیل اول را داشته باشد این عمل عزل وکیل اول محسوب می گردد.

وجود حق عزل ناشی از طبیعت عقد وکالت است بنابراین حتی ذکر مدت در عفد وکالت باعث لزوم آن نمی گردد.

۲-۲-۳- عزل وکیل باید به او ابلاغ شود

ماده ۶۸۰ ق.م بیان می دارد« تمام اموری را که وکیل قبل از رسیدن خبر عزل به او در حدود وکالت خود نباید نسبت به موکل نافذ است»

عزل وکیل توسط موکل بایستی به هر نحوی که ممکن است به آکاهی و اطلاع وکیل برسد و الا وکیل حق دارد کماکان نسبت به امور مورد وکالت فعال باشد. حکم ماده ۶۸۰ ق.م مخصوص وکالت نیست. در امور مشابه نیز قابل تسری است. از زمانی که عزل به موکل ابلاغ شود به بعد اگر وکیل اقدامی کند اقدامات او فضولی است و ضامن است.

عزل وکیل از طرف موکل یعنی فسخ وکالت ایقاع است در ایقاعات اراده یک طرف برای تحقق آن کافی است و منشأ اثر حقوقی می گردد ولی در باب وکالت به لحاظ حفظ حقوق اشخاص ثالث که با وکیل طرف معامله واقعه شده اند قانون مدنی شرط تأثیر عزل وکیل را وصول خبر عزل به او دانسته و در ماده ۶۸۰ اعلام می کند« تمام اموری که وکیل قبل از رسیدن خبر عزل به او در حدود وکالت خود بنماید نسبت به موکل نافذ است»

سؤالی که مطرح است این است آیا اطلاع شخص ثالث از عزل وکیل شرط است؟

ماده ۶۸۰ تأثیر عزل وکیل را منوط به رسیدن خبر عزل به او دانسته است ولی متضمن هیچ مطلبی در ارتباط با شخص طرف معامله نیست. بنابراین به صرف این که وکیل از خبر عزل مطلع گردید معامله ای که با شخص ثالث انجام می دهد غیر نافذ است اعم از این که شخص ثالث از خبر عزل وکیل مطلع شده باشد و یا آنکه به علت عدم اطلاع از عزل وکیل مطلع شده باشد و یا اینکه به علت عدم اطلاع از عزل وکیل وارد معامله با او شده باشد. عده ای از فقهای عامه عزل وکیل را به طور مطلق اعم از این که خبر عزل به او رسیده یا نرسیده باشد موجب فسخ وکالت و قطع رابطه نمایندگی وکیل دانسته اند. استدلال این نظر فقهی این است که فسخ عقد وکالت منوط به رضای وکیل نیست. بنابراین محتاج به وصول خبر عزل به وکیل و اطلاع او از عزل خود نمی باشد.

۲-۲-۴- به استعفای وکیل

چون وکالت عقدی جایز است بنابراین وکیل هر زمان بخواهد می تواند استعفاء دهد مگر این که عدم استعفای وکیل شرط شده باشد.

با استعفای وکیل نیز وکالت منحل نمی گردد و بلکه باید استفعای وکیل نیز به موکل ابلاغ گردد و ماده ۶۸۱ بیان می دارد بعد از این که وکیل استعفاء داد مادامی که معلوم است موکل به اذن خود باقی است می تواند در آنچه که وکالت داشته اقدام کند باید موکل استعفای وکیل را بپذیرد و قبول استعفای وکیل نیز مجدداً به اطلاع وکیل برسد از این تاریخ وکیل حق هرگونه اقدامی ندارد و اقدامات بعدی وی فضولی است.[۸۲]

استعفای وکیل شاید بر خلاف مصلحت موکل واقع شود و انجام اموری که مورد وکالت بوده است بر عهده تأخیر اوفتد برای جلوگیری از این احتمال است که ماده ۶۸۱ ق.م به وکیل مستعفی حق می دهد مادام که موکل به اذن خود باقی است در آنچه که وکالت داشته اقدام کند. پس وکیل مستعفی می تواند مادام که موکل از خبر استعفای او مستحضر شده است و یا مستحضر شده ولی در عدم قبول آن اصرار دارد به انجام امری که مورد وکالت بوده اقدام کند.

و یا مستحضر شده ولی در عدم قبول آن اصرار دارد به انجام امری که مورد وکالت بوده اقدام کند.[۸۳]

در باب عزل وکیل از ناحیه موکل تا زمانی که خبر عزل به وکیل نرسد وکالت باقی بوده و اعمال وکیل نافذ است اما در باب استعفای وکیل به صرف استعفاء وکالت منحل خواهد شد لکن تا زمانی که معلوم است موکل به اذن خود باقی است می تواند در آنچه که وکالت داشته عمل کند.[۸۴]

«در استعفای وکیل به نفس استعفاء عقد وکالت منحل می شود، خواه موکل بر آن امر اطلاع پیدا نماید و یا این که جاهل باشد زیرا وکالت از عقود جایز می باشد و در عقد جایز هر یک از طرفین می توانند آن را در حضور و غیاب طرف دیگر بر هم زند و علم طرف دیگر شرط انحلال عقد جایز شناخته شده است.[۸۵]

استعفای وکیل در شرایطی که باعث غافلگیر شدن موکل و عدم امکان انتخاب وکیل دیگر باشد ممکن است تقصیر وکیل تلقی شده و موجب مسئولیت او گردد به هر حال استعفای وکیل باعث قطع سمت نمایندگی اوست و دیگر نمی تواند موضوع وکالت را به نیابت از طرف موکل انجام دهد و این امر قبول مجدد اذن موکل تلقی می شود ماده ۶۸۱ ق.م در این خصوص می گوید بعد از این که وکیل استعفاء داد مادامیکه معلوم است موکل به اذن خود باقی است می تواند در آنچه وکالت داشته اقدام کند. این امر ناشی از طبیعت وکالت که یک عقد اذنی است می باشد زیرا در عقود دیگر مثل بیع و اجاره اگر مشتری ایجاب را رد کند اثر ایجاب ساقط می گردد و قبول بعدی مشتری برای انعقاد بیع کافی نیست.

از مطالب فوق معلوم می گرد چون وکالت عقدی جایز است بنابراین وکیل هر وقت بخواهد می تواند استعفاء دهد و از زمان استعفاء عقد وکالت منحل می گردد و لازم نیست حتماً استعفا به اطلاع موکل برسد ولی از زمانی که وکیل استعفاء دهد اگر معلوم شود که موکل هنوز بر اذن خود

باقی است وکیل می تواند عمل را انجام دهد و این مخصوص عقود اذنی است بر خلاف بیع و عقود دیگر و نکته دیگر این که نباید وکیل از حق خود سوء استفاده کند مثلاً زمانی استعفاء دهد که موکل نتواند کاری انجام دهد در این جا استعفاء وکیل طبق مواد مربوط به آئین دادرسی که بیان می دارد استعفاء وکیل باید زمانی باشد که موجب تجدید جلسه دادرسی نگردد از لحاظ قانونی معتبر نیست

۲-۲-۵- جنون موکل یا وکیل

به جنون نیز عقد وکالت منحل می گردد زیرا با از دست دادن عقل موکل نمی تواند در اموال خود دخالت کند و وکیل هم نمی تواند در اموال خود دخالت کند چه برسد به اموال دیگران.

جنون از موجبات عدم اهلیت است و بر هر یک از موکل یا وکیل عارض گردد. اعم از دائمی یا ادواری باعث انقضای رابطه وکالت می گردد. پاره ای از فقها جنون را در صورتی مبطل وکات دانسته اند که یک سال طول بکشد و پاره ای دیگر گفته اند که باید لااقل یک ماه طول بکشد ولی با اطلاق ماده ۶۷۸ به صرف عارض شدن جنون را باید موجب انفساخ وکالت دانست.

جنون خواه اطباقی باشد یا ادواری اگرچه مدت آن کوتاه و چند دقیقه بیش به طول نیانجامد موجب ارتقاع وکالت می گردد زیرا در اثر پیدایش جنون برای موکل وضعیت حقوقی او تغییر پیدا می نماید و اهلیت استیفاء را از دست می دهد و این امر موجب می شود اذن در تصرف که استدامه آن شرط بقاء وکالت است زایل گردد و چون موکل دیگر نمی تواند در اموال خود تصرفی بنماید نایب او نیز نخواهد توانست به عنوان نمایندگی تصرفی بکند. اما در مورد جنون وکیل چون در اثر جنون وکیل ممنوع از تصرف در امور مالی خود می باشد و قانون اعتباری برای عبارات او نشناخته است به طریق اولی در امور مالی دیگری که رعایت هرگونه صلاح باید بنماید تصرف کند.[۸۶]

۲-۲-۶- حجر موکل یا وکیل

به حجر وکیل یا موکل عقد وکالت منفسخ می شود ولی اگر وکیل یا موکل سفیه شوند در اموری که خود می توانند انجام دهند می توانند دخالت کنند. بدین معنا هرگاه مورد وکالت تملکات بلاعوض باشد و یا امور غیر مالی بروز سفه در وکیل یا موکل در اثناء عقد وکالت عقد وکالت را منحل نمی نمابد.

طبق ماده ۶۸۲ محجوریت موکل موجب بطلان وکالت می شود مگر در اموری که حجر مانع از توکیل در انها نمی باشد و همچنین است محجوریت وکیل مگر در اموری که حجر مانع از اقدام در آن نباشد. مقصود از حجر در این ماده سفاهت است زیرا محجورین به سه دسته تقسیم می شوند.

۱-صغار ۲-مجانین ۳-اشخاص غیر رشید در اینجا سبب محجوریت در اثنای وکالت نمی تواند صغیر باشد و مبحث جنون هم حکمش صریحاً در ماده ۶۷۸ بیان شده قهراً تنها چیزی که باعث محجوریت است و ذکر شده سفاهت است که در این ماده بیان شده و انحلال عقد به خاطر محجوریت وکیل با موکل اختصاص به وکالت نداد و بلکه کلیه عقود جایز طبق ماده ۹۵۴ به موت و جنون احد طرفین منفسخ می شود و همچنین به سفه در موردی که رشد معتبر است بنابراین در اموری که حجر مانع از تصرف باشد مانند معاملات قهراً حدوث آن در اثنای وکالت موجب انحلال وکالت خواهد شد اما در اموری که سفاهت موجب حجر نیست مثل تملک بلاعوض در این موارد مانع از وکالت نخواهد بود.[۸۷]

هرگاه قبل از انقضای وکالت موکل به علت سفه و یا ورشکستگی ار تصرف در اموال خود ممنوع گرد وکالت وکیل در اموال موکل که حکم حجر او صادر گردیده است منفسخ می گردد زیرا با صدور حکم حجر موکل شخصاً حق دخالت و تصرف خود را ندارد و به طریق اولی نمی تواند به دیگری برای تصرف در امور مالی خود نمایندگی دهد. ولی در اموری که جنبه مالی ندارد و حجر موکل مانع وکالت نیست. اما در اموری که علت حجر وکیل عارض شدن سفه بر او باشد وکالت منفسخ می شود زیرا شخص سفیه از دخالت در امور مالی خود ممنوع است و باید از دخالت در امور موکل نیز ممنوع دانسته شود.

۲-۲-۷- از بین رفتن مورد وکالت

وکالت با از بین رفتن مورد وکالت منحل می شود مانند غرق کشتی حامل کالا که وکیل مأمور فروش آن در کشور دیگری است و یا خراب شدن خانه در اثر زلزله که وکیل بایستی آن را به اجاره دهد و یا ممنوع شدن خرید و فروش کالائی از طرف دولت که وکیل وکالت در خرید و فروش داشته و امثالهم. ماده ۶۸۳ بیان می دارد«هرگاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی را که منافی با وکالت وکیل باشد به جا آورد مثل این که مالی را که برای فروش آن وکالت داده بوده خود بفروشد وکالت منفسخ می شود آنچه باید مورد توجه قرار گیرد آن است که ماده فوق الذکر واژه منفسخ را به کار گرفته است حال آنکه انفساخ نیست و فسخ ضمنی است.[۸۸]

«ماده ۶۸۳ ق.م می گوید متعلق وکالت از بین برود وکالت منفسخ می شود منظور از کلمه از بین رفتن متعلق وکالت تلف شدن موردآن است چنانکه هرگاه مورد وکالت فروش مال التجاره ای باشد و آن دچار حریق گردد، زیرا انجام امر وکالت در اثر آن که موضوع منتفی است غیر مقدور می شود و عقد منفسخ می گردد.»

«در صورتی که انجام وکالت به جهتی از جهات موقتاً ممتنع گردد وکالت منفسخ نمی شود چنانکه هرگاه مورد وکالت مالی باشد و از طرف مقامات صالح به جهتی بازداشت شود مانند آنکه مورد قرار تأمین یا برگ اجرائی قرار گیرد پس از رفع بازداشت وکیل می تواند آن را به غیر واگذار نماید و همچنین هرگاه فروش مالی که مورد وکالت است سرقت شود و یا غرق گردد این امر خللی به وکالت وارد نمی آورد و از به دست آمدن آن مال وکیل می تواند به امر وکالت اقدام نماید.[۸۹]

از بین رفتن متعلق وکالت ممکن است به یکی از دو صورت باشد.

۱-از بین رفتن موضوع در اثر حوادث خارجی یا اقدام اشخاص ثالث مانند این که حیوان عرضه شده برای اجاره بمیرد یا کالای مورد وکالت فروش بسوزد یا مؤسسه ای که وکیل آن را اداره می کند منحل شود.

۲-از بین بردن موضوع وکالت به وسیله موکل: مانند این که خانه مورد فروش را ببخشد یا وصیت کند یا کالایی را که برای انفاق آن وکالت داده است را خود مصرف کند.[۹۰]

در صورتیکه موضوع وکالت تلف شود عقد وکالت منفسخ می شود مانند موردیکه موضوع وکالت فروش اتومبیل موکل است و این اتومبیل قبل از انجام معامله در یک حادثه به کلی منهدم شود.

سؤالی که مطرح است این است که در صورتی که شخصی پولی را در اختیار وکیل می گذارد و به او وکالت می دهد که کالائی را برای او خریداری کند اگر این پول قبل از خرید کالا تلف شود آیا وکالت وکیل باقی می ماند؟

اگر نظر موکل آن باشد که وکیل با همین پول کالای مورد نظر را خریداری کند با تلف آن می توان گفت وکالت منفسخ می شود و وکیل نمی تواند کالای موضوع وکالت را به طور نسیه یا نقداً بر ذمه موکل خریداری کند زیرا معلوم است موکل راضی به تعلق ثمن به عنوان دین بر ذمه خود باشد ولی اگر از قرائن معلوم باشد که قصد موکل انجام معامله است و فرض او به خرید کالا منحصراً از این پول تعلق نگرفته است می توان سمت وکیل را علیرغم تلف پولی که موکل برای خرید کالا به وکیل تسلیم کرده است باقی دانست.

فصل سوم: انواع خسارت

۳-۱-۱- مسئولیت دوگانه شاغلین حرفه ای

یکی از ویژگی مسئولیت حرفه ای، دو بعدی بودن آن است به عبارت دیگر یک فرد حرفه ای، علاوه بر مسئولیت هایی که افراد عادی غیر حرفه ای، در رعایت مراقبت های لازم، مبنی بر آسیب نرساندن به حقوق دیگران در حین کار دارد، به اقتضای موقعیت شغلی و اعتمادی که مشتریان وی به مهارت و کاردانی او دارند و به همین اعتبار ،انجام کار یا خدمتی را به او ارجاع می نمایند، مسئولیت مضاعفی را در قالب قرارداد خدمت، برای رعایت حداکثر مهارت فنی خود در انجام آن می پذیرد.[۹۱]

تلاقی مسئولیت عادی یک فرد حرفه ای در جریان انجام کار، با مسئولیتی که او طبق قرارداد خدمت در مقابل مشتریان خود پیدا می کند این سوال در ذهن ایجاد می نماید که چنین شخصی در مقابل مشتریان خود چند نوع مسئولیت دارد و مسئولیت حرفه ای او چه تاثیری بر روی مسئولیت عادی او می گذارد ؟

آیا می توان قائل به مسئولیت دو گانه عادی و حرفه ای برای او گردید؟ و یا بر عکس مسئولیتی را که او به موجب قرارداد خدمت در مقابل مشتریان خود می پذیرد، باید در واقع تاکیدی دوباره برمسئولیت عادی او دانست و بالاخره چنانچه از اعمال او خسارتی متوجه مشتریان وی گردد، شخص زیان دیده با توجه به شرایط وآثار ویژه هر یک از مسئولیت های قهری و قراردای، در قالب کدامیک از آنها می تواند خسارت خود را مطالبه کند؟

این موارد و پرسش ها موجب شده بحث جدیدی تحت عنوان مسئولیت دوگانه مشاغل حرفه ای که از مباحث مهم مسئولیت مدنی در نظام کامن لا عصر حاضر می باشد، طرح گردد.[۹۲]

قبل از ورود باید مسئولیت قهری و مسئولیت قرار دادی که محور اصلی مباحث مربوط به مسئولیت دوگانه می باشد، بازشناخت

۳-۱-۲- خسارت قابل مطالبه در مسئولیت حرفه ای و انواع آن

خسارت قابل مطالبه در مسئولیت مدنی و شرایطی که تحت آن شرایط، خسارت را می توان مطالبه نمود، یکی از مباحث مهم مسئولیت مدنی است که دقت ظرافت آن در مسئولیت حرفه ای دو چندان می گردد، زیان یکی ازشرایط قابل مطالبه بودن خسارت، این است که توسط عامل ورود زیان، قابل پیش بینی بوده باشد، و چون در مسئولیت حرفه ای، وارد کننده خسارت، بدلیل تخصص و احاطه ای که معمولا به آثار و تبعات خطا های خود دارد، می تواند تقریبا تمام زیان های دور و نزدیک ناشی از خطای خود را پیش بینی نماید، بدین جهت گستردگی طیف زیان های قابل مطالبه در این شاخه از مسئولیت مدنی، یکی از وجوه، تمایز آن با مسدئولیت مدنی در مفهوم کلی آن است. چه در خطاهای عادی، نوعا عامل ورود زیان، قادر به پیش بینی همه خسارت ناشی از اقدام اضرار آمیز خود نمی باشد و به همین دلیل نمی توان همه خسارات زیان دیده را از او مطالبه نمود.[۹۳]

تمایز دیگر خسارت قابل مطالبه در مسئولیت حرفه ای با سایر مسئولیت این است که چون دارندگان مشاغلی مانند وکالت، پزشکی، مهندسی و غیره با مشتریان خود رابطه ای قراردادی پیدا می کند و مالا مسئولیت ناشی از خطا های آنان، قراردادی است. این تردید همواره وجود دارد که آیا در این شاخه از مسئولیت مدنی نیز مانند سایر انواع مسئولیت های قراردادی ناشی از نقض عهد، باید قابل مطالبه بودن زیان وارده، در قرارداد پیش بینی شده است و یا در صورت عدم پیش بینی این موضوع در قراداد نیز، زیان دیده می تواند جبران خسارات وارده بخود را مورد مطالبه قرار دهد؟

فرض نخست تعهد اصلی درقرارداد مربوط به انجام کار معین، به جبران خسارت تبدیل شده است، تعهد به جبران زیان وارده نیز، جنبه قراردادی خواهد داشت و طبق ماده ۲۲۱ قانون مدنی، نقض کننده عهد در صورتی ملزم به آن خواهد بود که چنین امری در قرارداد پیش بینی شده و یا عرف خسارت مزبور قابل جبران باشد.[۹۴]

لیکن در فرضی که منشا الزام نقض کننده عهد را به جبران خسارت، تقصیر وی در حین انجام وظیفه بدانیم، زیان وارده منشا مستقل از قرارداد پیدا خواهد کرد و قطع نظر از شرایط پیش بینی شده در ماده ۲۲۱ق.م. مستقلا قابل مطالبه خواهد بود

مثال یک: از وکیلی خواسته شود برای یک معامله، متن قراردادی را تنظیم نماید، او نیز با دریافت کلی یا بخشی از حق الزحمه مربوط به این کار، تعهد می نماید ظرف مدت معین متن مورد نظر را آماده کند، لیکن عمدا یا سهوا متن مزبور را در مهلت تعیین شده تهیه نمی کند و در نتیجه این قصور یا تقصیر، طرف قرارداد شانس مربوط به انجام معامله از دست می دهد آیا وکیل باید زیان ناشی از عدم انجام معامله را به متعهدله خود بپردازد ؟

در مواردی که وکیل اساسا گامی در جهت اجرای تعهد خود بر نمی دارد یا صریحا اعلام می نماید که به تعهد خود عمل نخواهد کرد، تردید نمی توان داشت که نقض عهد وی، جنبه قراردادی محض داشته و خسارت وارده به زیان دیده در حدود شرایط و ضوابط پیش بینی در ماده ۲۲۱ق.م. قابل مطالبه است.

مثال دوم: موضوع مثال یک در فرضی وکیل در مدت معین متن مورد قراداد را تهیه می نماید لیکن به جهت عدم پیش بینی ضمانت اجرای کافی برای آن، قرارداد مزبور در نتیجه بروز اختلاف بین متعاملین به مرحله اجرا در نمی آید آیا وکیل ملزم به جبران خسارت ناشی از عدم اجرای چنین معامله ای است؟

عدم پیش بینی جبران خسارت وارده در قرارداد یا سکوت عرف در قابل جبران بودن آن، مانع از مطالبه زیان وارده نخواهد بود، همین که وکیل متن قرارداد را در مدت تعیین شده تحویل ندهد و معامله از دست برود و خسارتی وارد شود وملزم به جبران خسارت خواهد بود اما زمانی که وکیل متن قرارداد را در مدت تعین شده تحویل بدهد اما در حین انجام تعهد رعایت مراقبت های لازم را ننماید و قصور در این زمینه منشاء ورود خسارت به طرف قرارداد شود مرتکب بی احتیاطی در انجام تعهد شده که مطالبه زیان ناشی از آن، نیاز به پیش بینی در قرارداد یا حکم عرف ندارد.

هر چند از سیاق عبارت موارد ۲۱۹تا۲۳۰ قانون مدنی وماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی ایران که در مقام بیان احکام مربوط به تخلفات قراردادی است، چنین تفکیکی را نمی توان استبناط نمود بلکه برعکس، این شبهه را در ذهن القا می نماید که التزام شخص به جبران زیان ناشی از نقض عهد از یک سو و بی احتیاطی در انجام تعهد از سوی دیگر هردو، مستقیما از قرارداد اصلی ناشی می شود لیکن پذیرفتن این نظر، با اطلاق احکام اتلاف و تسبیب که ضمان ناشی از آنها نوعا جنبه غیر قراردادی داشته و مبتنی بر تصور تقصیر عرفی و قانونی است، سازگاری ندارد

حتی می توان پارا فراتر گذاست و در مواردی که متعهد عامدا از انجام تعهد امتناع می ورزد، هر چند حق مطالبه خسارت ناشی ازعدم انجام تعهد در قرارداد پیش بینی نشده باشد وعرفا نیز مطالبه خسارت ناشی ازعدم اجرای تعهد از وی ممکن نگردد، می توان به استناد مبانی پذیرفته شده در اتلاف و تسبیب مسئول جبران خسارت ناشی از عدم انجام تعهد دانست، زیرا کلیت قاعده اتلاف و تسبیب و حکومت آن نسبت به مواد ۲۱۹تا ۲۳۰و ماده ۵۱۵ آین دادرسی مدنی، تاب چنین تفسیری را دارد. همانگونه که تجاوز از حکم قانون وعرف موجب ضمان و منشاء مسئولیت می گردد، تجاوز از مفاد قرارداد های خصوصی که به منزله خصوصی حاکم بر روابط دو جانبه است می توان منشاء ضمان باشد

به همین دلیل در ماده ۹۹ قانون تعهدات سوئیس، قواعد مسئولیت مدنی در تقصیر های قراردادی نیز قابل اجرا اعلام شده است

تفاوت دیگر زیان های ناشی از خطا های شغلی با سایر خسارات قابل مطالبه در مسئولیت مدنی، از جهت مبدا مرور زمان مطالبه آن است. زیرا در مسئولیت قهری، مبدا مرور زمان از ورود زیان، شروع می شود.

در خسارت ناشی از مسئولیت حرفه ای، از زمانی که زیان دیده به تقصیر عامل ورود زیان آگاهی می یابد، می تواند زیان وارده بخود را مورد مطالبه قرار دهد و در نتیجه، مبدا مرور مطالبه چنین حقی نیز از تاریخ آگاهی او به ورود زیان می باشد.[۹۵]

۳-۱-۳-۱- خسارت عمومی اختصاصی

منظور از خسارت عموی، ضررو زیانی است که دادگاه ها ورود حتمی آنها یا احتمال ورود آنها را قطعی فرض می کنند، مانند زیان معنوی ناشی ازفوت یکی از بستگان شخص که بر اثر بی احتیاطی پزشک معالج وی وارد می شود و یا صدمه حیثیتی که بر اثر خطای وکیل در دفاع از موکل خود، متعاقب محکومیت او، متوجه شخص موکل می گردد.

از ویژگی های خسارت عمومی این است که دقیقا قابل محاسبه نیست. به طور کلی خسارات عمومی شامل جبران رنج و درد و تامین آسایش و آرامش شخص زیان دیده و انتظاراتی است که او از زندگی داشته است، لیکن خسارات اختصاصی به ضرر و زیانی اطلاق می گردد که ورود آنها را مستقیما نمی توان از ماهیت عمل اضرار آمیز استنباط نمود بلکه وقوع آنها نیاز به اثبات دارد، از سوی دیگر این قبیل خسارات دقیقا قابل محاسبه است.[۹۶] مثال در دعوایی ارتکاب به اشتباه از ناحیه وکیل موکل او محکوم شده است، هزینه دادرسی، خسارات اختصاصی ناشی از مسئولیت مدنی حرفه ای وکیل است

در نظام کامن لا، دوری و نزدیکی عامل ورود زیان رابطه سببیت بین عمل زیانبار و خسارات وارده و نیز اقداماتی که زیان دیده می بایست برای تقلیل میزان خسارت انجام دهد از عوامل تعیین کننده در میزان خسارات قابل مطالبه می باشد، لیکن در دعاوی مبتنی برانصاف مانند موردی که خسارت مورد مطالبه مربوط به خیانت درامانت باشد، چنین اصولی رعایت نمی شود وکلیه خسارات ناشی از اعمال زیانبار با هر درجه از قرب و بعد نسبت به آن قابل مطالبه است، از باب مثال، حتی اگر اعمالی که منشا ورود زیان واقع شده است، متعارف بوده و یا شخص زیان دیده در مهار کردن دامنه ضرر، اقدامی ننموده و یا غیر معقولانه اقدادم کرده باشد، طبق قواعد انصاف، تمامی خسارات را از عامل ورود زیان فمی توان مطالبه نمود.

۳-۱-۳-۲- خسارات ناشی از تلف شدن مال و خسارات ناشی از فوت منفعت

علاوه بر تقسیم بندی خسارات به خسارات عموی و اختصاصی که در حقوق انگلیس وکانادا متداول است، تقسیم بندی های دیگری نیز از خسارات ناشی از مسئولیت قراردادی در نظام های حقوقی مختلف ارائه شده است که یکی از آنها تقسم خسارت به خسارت ناشی از تلف شدن مال و خسارت ناشی ازفوت منفعت می باشد. این تقسیم بندی در حقوق ایران پذیرفته شده است

ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می دارد، خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در جریان دادرسی یا در بطور مستقل، خسارت ناشی از دادرسی یا تاخیر در انجام تعهد یا عدم انجام آن زا که به علت تقصیر خواننده نسبت به ادادء حق با امتناع ازآن، به وی وارد شده یا خواهد شد … از باب اتلاف و تسبیب از خوانده مطالبه نماید.

بنابراین در قابل مطالبه بودن خسارت منافعی که انتظار حصول آن می رفته، نمی توان تردید داشت.[۹۷]

و شهرت ناروائی که در مورد غیر قابل مطالبه بودن عدم النفع در محاورات حقوقی پیدا شده است، مخالف با نص صریح قانون است. خاصه آنکه اجرت المثل مال مغضوبه را که از مصادیق بارز منافع فوت مال است، دادگا هها مورد حکم قرار می دهند، در حالی که اطلاق عدم النفع به چنین خسارتی نیز رواست. نمونه بارز این سخت گیری را می توان در دعاوی مشاهده کرد که کارفرمای دولتی، قرارداد مشاوره خود را با یک مهندس مشاور، بطور یک جانبه فسخ می کند و از این اقدام او، مهندس، مشاورفاز منافعی که در صورت اجرا و اتمام پروژه عاید او می گردید محروم می ماند

ظاهرا علت سخت گیری های دادگاه ها این است که منفعت آتی را مسلم نمی دانند و احتمال بروز حوادث غیر عادی را که مانع از حصول منفعت می گردد، مانع از محقق الحصول بودن این قبیل منافع می دانند و حال آنکه مقصود از مسلم بودن منافع، منافعی است که ظن قوی برای حصول آنها وجود دارد نه یقین کامل.[۹۸] ، زیرا در خسارات عموی و معنوی، احراز تالمات روحی و کسر حیثیت و اعتبار افراد که این قبیل خسارت در مقابل آنها قرار می گیرند، مبتنی بر ظن است نه یقین. به همین دلیل در رویه قضائی و قوانین پاره ای از کشورها، حتی از دست دادن احتمال و امکان بدست آوردن جایزه یا امتیاز یا منفعتی را بر مبنای قانون احتمالات، ضرر دانسته اند.[۹۹]

۳-۱-۳-۳- خسارت مربوط به منفعت اعاده،اعتماد و انتظار

تقسیم بندی دیگری که از خسارات قابل مطالبه در مسئولیت های قراردادی بالاخص در مسئولیت های حرفه ای می نمایند، تقسیم منافع فوت شده به منفعت اعاده، منفعت اعتماد و منفعت انتظار است.

منظور از منفعت اعاده، مالی است گه در یک رابطه قراردادی، یکی از طرفین برای انجام خدمتی به طرف دیگر قراداد می دهد و در صورت تخلف وی از انجام خدمت مورد نظر، میتواند آنرا مسترد نماید، مانند حق الزحمه ای که موکل به وکیل خود پرداخت می نماید، لیکن به علت تخلف وی از انجام تعهد، می توان آنرا پس بگیرد.

منظور از منافع اعتماد، خسارتی است که طرف قرارداد در نتیجه اعتماد به حسن اجرای قرارداد و هزینه هایی که به این اعتبار می آید متحمل شود است مانند بازرگانی که به اعتماد قرارداد تنظیم شده توسط یک وکیل اقدام به اخذ وام و تمهیدات لازم برای اجرای قرارداد می نماید، لیکن قرارداد مزبور به دلیل عدم رعایت موازین قانونی در تنظیم آن، بی اعتبار شناخته می شود. در این صورت خسارتی که این چنین بازرگانی از جهت تهیه مقدمات اجرای قرارداد متحمل گردیده است بعنوان منافع اعتماد، قابل مطالبه وکیل است وبالاخره منفعت انتظار شامل منافعی است که طرف قرارداد، انتظار بدست آوردن آنرا داشته و به جهت تخلف طرف مقابل، از آن محروم شده است. در مثال قبل منافعی را که بازرگان از اجرای قرارداد تحصیل می نموده است می توان در قالب خسارت منافع انتظار از وکیل مطالبه نمود.[۱۰۰]

۳-۱-۲-۴- خسارات مادی و معنوی

تقسیم بندی دیگر از زیان های قابل مطالبه در مسئولیت های مدنی حرفه ای تقسیم آن به زیان مادی و معنوی است

۳-۱-۲-۴-۱- خسارت مادی

این نوع خسارت قابل تقویم و تبدیل به پول است و از نظر وقوع آن ممکن است هم به صورت نبودن شیء موجود باشد (تخریب شیء) یا به صورت نبودن نفع. (برای مثال بازرگانی به این علت که فروشنده کلی، کالا را به وی تحویل نداده، نتوانسته است آن کالا را در بازار مساعد بفروشد.) از نظر مالی که موضوع خسارت است، این مال می تواند شیء مادی باشد(خسارتی که از تصادف دو خودرو حاصل شده) و هم شخص حقیقی ( هزینه پزشکی و از کارافتادگی) یا حقوق مالی (خسارت به شهرت مالی از سوی وکیل). در هر حال هر یک از مصادیق خسارت مادی می تواند موضوع شرط تعیین خسارت قراردادی قرار گیرد.

۳-۱-۲-۴-۲- خسارت معنوی

ضرر معنوی مانند لطمه به حیثیت ، شهرت و آبروی افراد، در قوانین در مواردی مانند اصل ۱۶۷ قانون و ماده ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی به این گونه ضررها توجه شده است و آن را قابل مطالبه دانسته است.[۱۰۱]

۳-۱-۲-۴-۲-۱- ماهیت خسارت معنوی

نکته ای که باید بدان توجه کرد این است که جبران ضرر معنوی سخت و دشوار است، زیرا هم مفهوم ضرر و هم مفهوم معنویت از مفاهیم عامه و بدیهی هستند که با ظوابط منطقی قابل تحلیل نیستند،در تعاریفی که فقها از مفهوم ضرر ارائه داداند، برخی از اقسام ضرر معنوی اشاره شده است،به عنوان مثال،هرگونه نقص به آبرو،جان و هر بعدی از ابعاد وجودی شخصیت انسان را جزو مصادیق ضرر محسوب کرده است[۱۰۲]

ضرری که به عرض،شرف وحیثیت متضرر یا یکی از اقارب او وارد می شود او وارد می شود هم چون افشای راز بیمار ،ضرر معنوی است.[۱۰۳]

برخی حقوق دانان معتقدند تعریف زیان معنوی دشوار است و میتوان گفت صدمه به منافع عاطفی و غیر مالی مانند احساس درد جسمی و رنج های روحی، از بین رفتن آبرو ف حیثیت و آزادی ضرر معنوی است.[۱۰۴]

در تعریفی دیگر آمده:خسارت معنوی زیانی است که به حیثیت ،آبرو یا عواطفو احساسات اشخاص وارد شده باشد تجاوز به حقوق غیر مالی انسان و لطمه زدن به احساسات دوستی،خانوادگی،مذهبی و درد ورنجی که در اثر حادثه ای ایجاد می شود نیز خسارت معنوی است و این موارد امروزه می تواند مجوز مطالبه خسارت معنوی باشد.[۱۰۵]

در ماده ۱۰ قانون مسئولیت مدنی مطالبه زیان معنوی آمده، لیکن در فقه، امکان مطالبه ضرر و زیان معنوی مورد اختلاف بین فقها است در حال که پاره ای از آنان تعدی و تجاوز به شخصیت معنوی افراد را از مصادیق اضرار به غیر می دانند دسته ای دیگر، چنین زیانی را قابل مطالبه نمی دانند.

شورای نگهبان نیز که در مقام اظهار نظر در مورد تبصره یک ماده ۳۰ قانون مطبوعان سال ۶۴ تقویم خسارت معنوی را به مال، مغایر با موازین شرعی تشخیص داده بود، تلویحا چنین خسارتی را غیر قابل مطالبه دانسته است.[۱۰۶]

این مناقشه با توجه به عدم تفکیک مسئولیت قهری و قراردادی در فقه، در مورد خسارات ناشی از مسئولیت مدنی حرفه ای نیز صادق است. به طوری که میتوان از این مقوله به عنوان یکی از موارد اجمال قانون داخلی نام برد که رفع آن تتبعات قضائی دادرسان را می طللبد، خاصه آنکه در مورد خسارات معنوی ناشی از مسئولیت حرفه ای برخلاف مسئولیت های قهری، حکم صریحی در قانون وجود نداشته و از محاکم نیز در این زمینه رایی صادر نشده است.

بدیهی است عدم صدور احکامی مربوط به این قبیل خسارات توسط محاکم تاکنون، به معنای عدم امکان مطاللبه آن نیست. خاصه آنکه چهره اقتصادی زندگی انسانها در دنیای مادی کنونی با حیثیت و اعتبار آنان چنان گره خورده است که توان اقتصادی آنها مسقیما بر جنبه حیثیتی زندگی آنان را متاثر می سازد.

عکس مرتبط با اقتصاد

بنابراین همانگونه که درمسئولیت قهری، مطالبه ضررزیان معنوی نیز پیش بینی شده است، مطالبه این نوع زیان درمسئولیتهای حرفه ای باید مورد پذیرش واقع شود. بدیهی است دشواریهای مربوط به تعیین اندازگیری این قبیل زیانها، اصل مورد مطالبه را منتفی نمی سازد.[۱۰۷]

۳-۱-۲-۴-۲-۲- مصادیق خسارت معنوی

ضرر معنوی ممکن است به صورت های مختلف ظاهر شود، گاهی به صورت لطمه به حقوق مربوط به شخصیت، همچون ضرری که بر شرف،اعتبار و آبروی شخص وارد میآید نظیر قذف، تهمت، افترا. گاهی بصورت درد جسمی که زیان دیده از حادثه ای دچار آن می شود.

زیان های معنوی بر دو قسم هستند :

  1. زیان های وارده به حیثیت و شهرت و بطور خلاصه آن چه در زبان عرف سرمایه یا دارایی معنوی شخص است.
  2. لطمه به عواطف و ایجاد تالم و تاثر روحی که شخص با از دست دادن عزیزان خود و ملاحظه ی درد و رنج آنان می بیند

ضمن بیان اینکه هنگام ورود ضرر بر موقیعت اجتماعی انسان که در اثر تجاوز به کرامت، شرف و حیثیت وی حاصل شده،خسارت معنوی تحقق می یابد،اظهار میدارد که موجبات خسارت مادی را نیز فراهم شده است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

به عبارت دیگر هتک حیثیت و شرف زیان دیده موجب تضعیف و تقلیل اعتباری تجاری و کسبی وی شده بدین وسیله موقعیت تجاری وی را تحت تاثیر قرار می دهد

در فقه نیز تعیین مصادیق ضرر به تبع آن ضرر معنوی،موکول به نظر عرف جامعه است.[۱۰۸] لذا تعاریفی از مفهوم خسارت معنوی محصور و محدود به انواع مشخص نیستند به عنوان مثال تجاوز و تخلف یه حقوق معنوی کودک، منشائ مسئولیت اخلاقی،مدنی وکیفری می باشدو قواعد فقهی لاضرر،لاحرج و بنای عقلا، مبانی فقهی نظریه جبران خسارت به حقوق معنوی کودک را ارائه دادند.[۱۰۹]

پایان نامه رشته حقوق

۳-۱-۳-عدم ضرورت قابل پیش بینی بودن خسارت در مسئولیت منی حرفه ای

در مسئولیت قراردادی، در برخی از نظام های حقوقی این اصل پذیرفته شده است که هر یک از طرفین قرارداد در صورت تخلف از تعهدات خود، تنها مسئولیت جبران آن بخش از خساراتی را دادرند که برای عهد شکن در زمان تخلف از عهد، قابل پیش بینی بوده و یا در دیده عرف مورد انتظار بوده است. به همین دلیل با وجودی که در حقوق فرانسه، طبق نظر مشورت قابلیت پیش بینی خسارت در مسئولیت قهری شرط نیست، لیکن در ماده ۱۱۵۰ ق.م آن کشور در مسئولیت قراردادی متعهد،مسئول جبران خسارت پیش بینی نشده نمی باشد.[۱۱۰]

در قانون مسئولیت مدنی و قانون مدنی ایران، در مورد لزوم پیش بینی ضرر، حکم روشنی وجود ندارد ولی دیوان عالی کشوراعلام نموده تعدی و تفریط به معنایی که در قانون مدنی مراد است، صرفا اموری را که در حیطه اقتدار امین بوده باشد شامل می گردد .[۱۱۱]

فصل چهارم: تعهدات و الزامات قانونی وکیل

موضوع تعهد اصلی وکیل اموری است که طرفین در وکالتنامه بدان تصریح نموده اند. لیکن علاوه بر تعهدات مذکور قانونگذار به منظور حفظ حقوق موکل الزاماتی را نیز به موجب قوانین و آیین نامه های مختلف برای وی مقرر داشته است که وکیل به اقتضای حرفه خود ناگریز از پذیرش آنها به عنوان شروط مبنی علیه می باشد و فرض بر این است در هر موردی که وکالت شخصی را می پذیرد با آگاهی از این الزامات قانونی ملتزم به رعایت آنها نیز می گردد.

نکته قابل توجه در مورد الزامات ناشی از مقررات قانون وکالت آن است که بخش عمده آنها عنوان تعهد مستقل نداشته بلکه صرفا در جهت تضمین حسن اجرای تعهدات اصلی معنا پیدا می کنند. بطوری که می توان آنها را به شرایطی که به منظور تعیین چگونگی اجرای یک قرارداد به صورت شروط ضمن عقد پیش بینی می شود تشبیه نمود با این تفاوت که شرایط مزبور بدلیل ارتباط آنها با نظام دادرسی وصف آمره داشته و تخلف ناپذیر است

واقعیت این است که در جوامع امروزی در میان توده مردم دو دیدگاه کاملا متفاوت در مورد موقعیت شغلی وکیل دادگستری وجود دارد. در یک دیدگاه والای اخلاقی وکلای دادگستری قهرمانانی هستن که برای اجرای عدالت در جامعه قد علم کرده و در این رهگذر مخاطرات فراوانی نیز پذیرا شده اندوبه تبع این خصلت آرمان خواهی مسئولیت اخلاقی سنگینی را به دوش می کشند.

از دیدگاه دیگر که عمدتا به اشخاص کم فرهنگ تعلق دارد وکیل دادگستری وسیله ای است عاریتی در دست موکلین خود که با پرداخت حق الوکاله به او حاضر است از هر وسیله ای ممکن برای پیشرفت مقاصد مشروع وغیر مشروع موکلین خود در جریان دادرسیها استفاده نمایند.

بنابراین یک نظام حقوقی جامع که باید تجلی گاه آرمان های اجتماعی و نیز واقعیت های موجود در جامعه باشد ناگزیر است در تنظیم مقررات حاکم بر این حرفه از یک سو استفاده ی اعتقاد خود را به مفهومی آرمانی وکالت و کارگزاران آن به عنوان قهرمان عرصه عدالت حفظ نماید و از سویی به استفاده ناروایی که از این حرفه برای کتمان حقیقت و جلوگیری از انجام یک دادرسی سالم و روان می شود توجه نماید و راهای سوء استفاده از این توانایی را سد کند. نگاهی گذرا به مقررات و نظامنامه هایی که در نظامهای حقوقی مختلف در مورد وکلا به تصویب رسیده است گویای این واقعیت است که تلاش قانونگذاران عمدتا در جهت ایجاد یک سیستم کنترل بر اعمال رفتار وکلا و جلوگیری از استفاده نا مشروع از این حرفه در جامعه بوده است. منبع عمده بسیاری از این مقررات اخلاق و انتظاراتی است که در دیدگاه نخست از وکالت مطرح می گردد. به بیان دیگر در این تلاش ها قانونگذار با انعکاس چشم انداز های ایدالیستی خود از حرفه وکالت در قوانین و آیین نامه های مربوطه از یک سو در صدد طرد افراد غیر سالم از یک جامعه و از سوی دیگر تصحیح قضاوت دارندگان دیدگاه دوم نسبت به نقش وکیل دادگستری در جامعه است و این تلاش در جوامع غربی از شدت وحدت بیشتری برخوردار بوده است. از باب مثال کانون وکلای امریکا با وجودی که از نیروی الزام آور قانونی برای اعمال مصوبات خود برخوردار نیست در فاصله بین سالهای ۱۹۶۹تا۱۹۸۳ اقدام به تهیه و تنظیم دو مجموعه نظام نامه برای اعمال سیستم کنترل رفتاری وکلا نمود.[۱۱۲] که با پیشنهاد آن به کانون های وکلای ایالتی، بیشتر ایالات مقررات مزبور را به صورت قابل اجرا در نظام حقوق داخلی خود وارد ساختند. در کانادا نیز علاوه بر قانون مربوط با تاسیس کانونهای وکلا در استانهای مختلف ان از سال ۱۹۸۶ بتدریج هر کانون مستقلا اقدام به تهیه مرامنامه اخلاقی حرفه وکالتی برای وکلای حوزه خود نموده است که در بر گیرنده موارد زیر می باشد:

الف: صلاحیت و توانایی علمی وعملی وکیل.

ب: مقررات مربوط به مشاورین حقوقی

پ: وظیفه مربوط به راز داری وکیل.

ت: مقررات مربوط به تبلیغات وکیل برای جلب موکل.[۱۱۳]

ث:و……

در فرانسه شورای علمی کانون وکلای فرانسه(conseil national des barreaux) که به موجب قانون نوامبر ۱۹۹۱بوجود امده است بازنگری آیین نامه های مربوط به رفتار حرفه ای وکلا دراستانهای مختلف وجهه همت خود قرارداده است. نکته ای که در یکسان نمودن مرامنامه های اخلاق حرفه ای وکلا توسط این شورا قابل توجه است تاکید بر جنبه های اخلاقی وکالت از جهت رعایت وقار امانتداری صداقت راز داری و سعی در ارتقاء سطح علمی وکلا می باشد.

با بازرسی متون حقوقی مربوط به وکالت به نظام حقوقی ایران نیز از جمله قانون مدنی و قانون وکالت مصوب۱۳۱۵ولایحه استقلال قانون وکلا مصوب ۱۳۲۳ و آیین نامه های مربوط به آنها که هر یک بطور پراکنده در برگیرنده پاره ای از وظایف وتعهدات وکیل در برابر موکل و اشخاص ثالث ونیز کانون وکلا ودستگاه قضائی کشور می باشد میتوان موارد زیر را بعنوان الزامات قانونی وکیل دادگستری احصاء نمود:

۱-تعهد به صداقت و راستگویی نسبت به موکل و مراجع قضایی.

۲-تعهد به رعایت مراقبتهای لازم در تعقیب دعاوی.

۳-التزام به حفظ قابلیت ومهارتهای علمی خود و اعمال دقت در حین انجام وظیفه.

۴-التزام به حفظ اسرار موکل و رعایت حدود اذن.
۵-تعهد به رعایت اصول وفاداری نسبت به موکل.

۶-تعهد به حفظ شئون وکالت و حیثیت شغلی که در این فصل به تفصیل آنها خواهیم پرداخت.

موارد فوق که در آنها جنبه های اخلاقی به جنبه های قانونی محض غلبه دارد از نظر مصداقی بر آنچه در مرامنامه های اخلاق حرفه ای وکالت در کشورهای اروپایی و آمریکایی پیش بینی شده قابل انطباق است. لیکن امتیاز برجسته نظام حقوقی ایران نسبت به نظامهای حقوقی دیگر این است که اکثر تعهدات فوق منشاء قانونی داشته از ضمانت اجرایی کافی برخوردار است زیرا طبق ماده ۲۲ لایحه قانونی استقلال کانون های وکلای دادگستری مصوب۱۳۳۳ تعیین تخلفات وکلا با تصویب وزیر دادگستری با کانون وکلا بوده که آیین نامه مربوط به آن مخصوصا در زمینه تعیین تخلفات در آذر ماه ۱۳۳۴ به تصویب دادگستری رفته است.[۱۱۴] ولی چون مرامنامه های اخلاق حرفه ای کشور هایی که به آنها اشاره شد بعلت نداشتن مبنای قانونی منشاء آثار حقوقی نیستند دادگاه ها در انطباق تخلفات وکلا از این مرامنامه ها در دعاوی مسئولیت مدنی علیه وکلا با تکلف عمل می نمایند. بطوری که مجبور می گردند مبنای مسئولیت آنها را دعاوی مسئولیت مدنی که ناشی از تخلفات آنان از مرامنانه اخلاق حرفه ای باشد باتعبیرات غیر مانوس توجیه نمایند در حالی که در نظام حقوقی ایران اگر تخلفات مندرج در این مرامنامه مبنای عرفی خاص داشته باشد

مشمول مقررات مربوط به مسئولیت مدنی قراردادی است واز نظر مسئولیت های خارج از قراردادهم تجاوز از رفتار متعارف تقصیر محسوب می شود در هر حال رای یکی از دادگاه های ایالت فرانسوی زبان کبک کانادا در دعوی مطروحه از سوی شرکت پانوراما علیه اقای گاچر تکلف دادگاه را قبل از اینکه اخلاق حرفه ای در این ایالت جنبه قانونی پیدا کند در توجیه مسئولیت مدنی وکیل به خوبی نشان می دهد:

در این دعوی شرکت پانوراما مدعی شده بود که اقای گاچردر جریان اجرای حکمی که به نفع موکل صادر گردیده بوده است عالما مال متعلق به شرکت مذبور را که در دعوی نقشی نداشته است توقیف وسپس به فروش رسانیده است وازدادگاه درخواست نموده بود که از باب مسئولیت مدنی آقای گاچر را به پرداخت خسارت وارده بخود محکوم نماید. دادگاه در مقام رسیدگی به دعوی چنین رای داده است:

با وجودی که توقیف مال مورد ادعا وسپس فروش آن منطبق بر مقررات مربوط به اجرای احکام بوده است و آقای گاچر از باب تخلف از مقررات وکالت تقصیری مرتکب نشده است لیکن اعتبار وظیفه و نقشی که بعنوان یکی از وابستگان دادگاه داشته است اقدام او که با علم به عدم تعلق مال توقیف شده به محکوم علیه آنرا بفروش رسانده است تقصیر اداری تلقی می گردد.

همانگونه که ملاحظه می گردد دادگاه صادر کننده حکم با تلقی عمل غیر اخلاقی وکیل در معرفی مال غیر بعنوان مال متعلق به محکوم علیه بعنوان یک جرم مدنی و ضرورت برخورد با این عمل غیر اخلاقی به جهت قابلیت اجرا نبودن مقررات پیش بینی شده در مرامنامه اخلاق وکالتی ناگزیر شده است برای توجیه مسئولیت مدنی وکیل وی را از وابستگان دادگاه که مرتکب یک تخلف اداری شده است معرفی نمایند.[۱۱۵] بعبارت دیگر از ارتباط حرفه وکالت با نظم قضائی کشور این استنتاج را نموده است که وکیل دادگستری در حکم کارمند قضایی است.

نکته شایان ذکر در مورد تخلف وکلای دادگستری از آیین نامه های انضباطی ارتباط این قبیل تخلفات با ارکان دعوی مربوط به مسئولیت مدنی وکیل است. به عبارت دیگر باید دید آیا با اثبات تخلف انتظامی وکیل شاکی شکایت انتظامی می تواند مانند موردی که در مواد۱۱و۱۲ قانون آیین دادرسی کیفری پیش بینی شده است به تبع محکومیت انتظامی مطالبه ضرر و زیان مادی و معنوی نماید.

طبق ماده ۹ق.آ.د.ک. شخصی که از وقوع جرمی متحمل ضرروزیان می شود مدعی خصوصی وشاکی نامیده می شود .

در نظام های حقوقی که آیین نامه های انضباطی وکلا مستند به قانون ماهوی نیست دادگاه ها در توجیه مسئولیت مدنی وکلا مجاز نیستند به این آیین نامه ها استناد نمایند. بلکه در هر دعوی مرتبط با مسئولیت مدنی ناگزیر باید حکم قضیه را مستقیما از قوانین موضوعه استنباط کنند. از باب مثال در کانادا به استثنای ایالت کبک که اخیرا آیین نامه اخلاق حرفه ای وکلا توسط مراجع صلاحیتدار قانونی تصویب گردیده است در سایر ایالات این مقررات فاقد ضمانت اجرا است. در اتریش علیرغم اینکه مسئولیت وتعهدات وکیل عمدتا در قانون تاسیس کانون وکلای اتریش مصوب۱۸۶۸ معروف به(RAO ) و و قانون انضباطی وکلا مصوب ۱۸۷۲معروف به( DST) پیش بینی شده است لیکن دادگاه های حقوقی در دعاوی مسئولیت مدنی به اصول کلی پیش بینی شده در مواد۱۳۰۰و۱۲۹۹قانون مدنی استناد می نمایند و رای مراجع انتظامی وکلا را برای خود الزام اور نمی دانند.

لیکن مقررات(model code)و(model rules) آمریکا که به تایید کانون وکلای ایالتها رسیده باشد ضمانت اجرای قانونی داشته و تخلف از آنها مالا موجب مسئولیت مدنی وکیل است.[۱۱۶]

در حقوق ایران با توجه به اصل استقلال مراجع قضایی در صدور حکم واعتبار حکم مراجع جزائی در دادگا های حقوقی که به صورت یک استثناء بطور تلویحی در ذیل ماده۲۲۷ قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی شده است چون آراء مراجع انتظامی وکلا صرفا در حد یک مرجع اختصاصی قابل ترتیب اثر می باشد بنابراین بنظر می رسد دادگاهای حقوقی در رسیدگی به دعاوی مربوط به مسئولیت مدنی وکلا آراء این مراجع را نمی توانند دلیل قطعی بر مسئولیت وکیل تلقی نمایند زیرا گذشته از آنچه در مورد استقلال دادگاه ها بیان گردید دعوی مسئولیت مدنی دارای ارکان خاص خود بوده که ارتکاب تقصیر یکی از آنهاست و رکن های دیگر آن یعنی ورود ضرر ورابطه سببیت بین آن و تخلف انتظامی وکیل از سوی دیگر باید به اثبات برسد بنابراین دادگا های حقوقی آراء مراجع انتظامی را در حد یک دادگاه اختصاصی برای احراز تقصیر او می توانند مورد لحاظ قرار دهند نه بیش و زیان دیده از تخلف انتظامی وکیل دادگستری باید ورود خسارت را توام با وجود رابطه سببیت بین آن و تخلف انتظامی وکیل نیز به اثبات رساند.

بدیهی است این مطلب بدان معنا نیست که برای طرح دعوی مسئولیت مدنی الزاما زیان دیده از تخلف انتظامی ناگزیر است قبلا از طریق شکایت انتظامی تقصیروکیل را درانجام وظایف خود به اثبات رساند بلکه برعکس هر زیان دیده از اعمال زیانبار وکیل می تواند مستقیما به دادگاه های حقوقی مراجعه و دادخواهی نماید در این صورت دادگاه برای احراز صحت دعوی ناگریز خواهد بود ارتکاب تقصیر وکیل را نیز شخصا احراز کند.

اما این سوال هنوز مطرح می باشد که آیا در صورت عدم احراز تخلف انتظامی وکیل توسط مراجع انتظامی وکلا زیان دیده می تواند در قالب دعوی مسئولیت مدنی یک بار دیگر موجبات رسیدگی به تخلف وی را در دادگا های حقوقی فراهم نمایند؟

به اعتبار اینکه دامنه شمول اعتبار امر محکوم بها را تا کجا می توان تسری داد این سوال پاسخهایی متفاوتی را به دنبال دارد زیرا تاسیس مراجع انتظامی وکلا به موجب قانون بوده و تصمیمات آنها را در حد صلاحیت خود باید معتبر و قانونی شمرد و وانگهی چون آراء را نمی توان بکلی در احراز تخلف نادیده گرفت. لیکن از آنجایی که در احراز تخلف وکیل از نظامات آیین نامه ای در برخی موارد فضای حاکم بر رسیدگی شبیه شرایط حاکم بر دادگا های جزایی از جهت احراز سوء نیت وعمد وکیل در تخلفات ارتکابی می باشد ولی در دعاوی مسئولیت مدنی صرف اثبات تقصیر مرتکب قطع نظر از عمدی یا غیر عمدی بود ن آن کافی است از این جهت می توان پاسخ فوق را مثبت دانست.

۴-۱- تعهد وکیل به صداقت و راستگویی نسبت به موکل

صداقت در گفتار و کردار برای انسان،در هر موقعیت شغلی که باشد، یک تکلیف اخلاقی و مذهبی است که تخلف از آن گناه تلقی می شود.نفوذ این ارزش در اعماق وجدانها به حدی است. که افراد لاابالی جامعه نیز، در روابط اجتماعی خودفانتظار دارند دیگران با آنها صادقانه برخورد نمایند. لیکن این خصلت این خصلت در مورد حرفه وکالت که اساس آن مبتنی بر اعتماد موکل به صداقت و امانت داری است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است خاصه آنکه در شرایط موجود که حقایق باید از برخورد استدلالهای متضاد کشف گرددف غالبا صداقت وکیل مورد تردید قرار می گیردف زیرا هنگامی که وکیل براساس توجیهات گارشناسی خود، آماده پذیرش وکالت هر یک از دو طرف دعوی باشد،این توهم ایجاد میگردد که وی بیشتر نقش یک بازیگر را ایفا می کند تا یک شخص معتقد به اصول عدالت را.

برای گریز از بدگمانی، رویه براین است که وکیل باید،پیش از قبول وکالت دعوایی، مانند یک قاضی بی طرف بدون تعصب نسبت به هر یک از طرفین، به موضوع مورد اختلاف بنگرد و چون موکلین معمولا در بیان مطلبف حقایق را آنگونه که خود می اندیشید، برای وکیل بازگو می کنند و در بسیاری موارد از ذکر نکاتی که حقانیت آنان را معرض تردید قرار دهد، خودداری می نمایند، لازم است وکیل با طرح سوالهای ظریف، بی آنکه اثری از اعتماد خود را به اظهارات موکل نشان دهد، حقیقت را در لا به لای پاسخ های وی کشف نماید، حتی فرض خوش بینانه این قضیه این است که موکلین فاقد اطلاعات و تجربه حقوقی، قدرت تشخیص نکات مهم قضیه را از بعد حقوقی ندارند و فقط مطلبی را که به نظر خودشان مفید است با اهمیت تلقی نمایند و آن را با وکیل در میان بگذارند

اهمیت در مسئله بقدری است که دادگاههای اتریش قصور وکیل را در کشف حقیقت از طریق موکل موجب مسئولیت وی دانسته اند.[۱۱۷]

تحقیق برای کشف حقیقت، به معنای تردید در اصالت اسنادی که موکل به وکیل خود ارائه می دهد، و یا صحت مطالبی که او در مورد زمان و مکان وقوع حادثه، ویا عیوب کالایی که دریافت کرده است ،بیان میدارد و بطور کلی حسن نیت او در دعوی نیست، زیرا نه تنها دسترسی وکیل به این حقایق دشوار می باشد، چنانچه وکیلی تا این حد به گفتار موکل خود تردید نشان دهد، موجب سوء ظن متقابل او نسبت به خود می گردد. لیکن کشف مسلیل مربوط به نوع قرارداد و محل انعقاد آن و طرف دعوی از وظایف وکیل است که باید قبل از فبول وکالت از طریق تحقیق از وی اطلاعات لازم را کسب نماید زیرا این قبیل مسائل ازعهده تشخیص افراد غیر حقوقدان خارج است ونمی توان در مورد آنها به اطلاعات خامی که موکل بیان می نماید اکتفا نمود.

در ماده ۴۵ قانون وکالت مقرر شده

وکلا باید اثر قانونی عدم پیشرفت دعوی موکل را که نسبت به آن قبول وکالت می نمایند،اعم از امور حقوقی و جزایی، مخصوصا در اقامه دعوایی جزایی و دعاوی جعل و اعسار، قبل از تنظیم قرارداد حق الوکاله، به موکل خاطر نشان نماید

هر چند منطوق این مادهف در مقام بیان تعهد وکیل مبنی برخاطر نشان کردن اثر عدم پیشرفت دعوی است، لیکن تلویحا متضمن این معنا نیز هست که وکیل باید بطور کلی امکان پیشرفت دعوی را برای موکل خود، صادقانه بیان نماید، زیرا چنانچه موکل براساس گفتار وکیل خود، از عدم حصول نتیجه مطلوب ، در دعوایی که قصد اقامه آنرا دارد، اطمینان یابد،قطعا حاضر به تنظیم قرارداد وکالت نسبت به یک موضوع عبث نخواهد بود

به همین دلیل در مواردی که شانش پیشرفت دعوی بطور کلی وجود ندارد،این بیان وکیل که امکان پیشرفت دعوی زیاد نیست دلیل عدم صداقت وکیل تلقی شده است. این مورد یک اماره درصورت بروز اختلاف بین وکیل و موکل علیه وکیل جاری است، زیرا فرض این است که هیچ موکل معقولی،در صورت آگاه بودن از نتیجه دعوی و یا احتمال قوی بر نتیجه بودن آن، حاضر به تقبل هزینه های مربوط به آن نمی گردد.

۴-۱-۱- تعهد وکیل به صداقت داشتن در برابر موکل

با توجه به اینکه وکیل دادگستری خدمات حقوقی متنوعی به مراجعین خود ارائه می دهد از قبیل مشاوره حقوقی تنظیم اسناد و قراردادهای دو و چند جانبه قبول وکالت در دعاوی و در برخی موارد قبول داوری در اختلافاتی که طرفین علاقمند به حل و فصل آنها در خارج از دستگاه قضایی هستند بنابراین تعهد وی در رعایت صداقت حرفه ای در هر یک از موقعیت های ذکر شده جداگانه ای باید مورد بررسی واقع شود.

۴-۱-۱-۱- تعهد وکیل به صداقت داشتن در موقعیت مشاوره

لزوم صداقت در مشاورات حقوقی ایجاب می نماید که وکیل نسبت به موضوع مشاوره بی غرضانه اظهار نظر نماید و حقایق مربوط به انرا منصفانه بیان کند تا طرف مشاوره در موضوع گیریهای خود دچار اشاباه نگردد.[۱۱۸]

بنابراین کتمان ضعف مو قعیت قانونی وی که منجر به تشویق و تحریض ناروای او به طرح دعوی یا اقدامات قضایی دیگر گردد از موارد نقض تعهد مربوط به رعایت صداقت حر فه ای است.

در موردی که موضوع مشاوره دارای ابعاد اقتصادی و سیاسی نیز می باشدوکیل باید این موضوع را به طرف مشاوره خود خاطر نشان سازد و چنانچه شخصا از پیش بینی آثار و تبعات غیر حقوقی آن عاجز است ضرورت مشاوره با افراد صاحبنظر در این زمینه را به وی تذکر دهد.

طبق قاعده۴-۱ از (modele rule)[119] آمریکا حتی در مواردی که طرف مشاوره وکیل یا موکل وی راسا تصمیمی اتخاذ می نماید که انجام ان از نظر قضایی به زیان او تمام خواهد شد و وکیل وی از جریان ان اگاه می باشد سکوت و بی تفاوتی او از موارد مسئولیت وکیل محسوب می گردد وچنین وکیلی فقط در صورتی می تواند از مسئولیت ناشی از نابخردانه طرف مشاوره یا موکل خود مبری شناخته شود که اثبات نماید آثار عمل خلاف موکل خود را قبلا به وی گوشزد کرده است.

توجیه مسئولیت وکیل در چنین مواردی بر اسا تایید ضمنی اقدام موکل استوار است.خاصه انکه وکیل در موقعیت حرفه ای خود در دستگاه قضایی مسئولیت صیانت از قانون و اجرای عدالت را نیز دارا می باشد.

۴-۱-۱-۲- تعهد وکیل به رعایت صداقت در تنظیم سند

در این موقعیت وکیل باید حافظ منافع اطراف قرار داد باشد و خود را امانتدار همه انها بداند.مواد قرار داد تنظیم شده را با بیانی ساده برای افراد عادی قابل درک و فهم باشد به انان تفهیم نماید و همه اثار وتبعات قانونی تعهدات متقابل طرفین قرارداد را توضیح دهد .قصور وکیل از انجام این مهم ممکن است قرینه بر عدم صداقت وی تلقی گردد. به همین دلیل بند۲-۲ از(model role)ایالات متحده امریکا برای حصول اطمینان از رعایت اصل صداقت در تنظیم قراردادها توسط وکیل احراز سه شرط ضروری دانسته است:

۱-وکیل باید صراحتا امتیازاتی را که با تنظیم یک قرارداد معین هریک از طرفین کسب می نمایند و نیز تعهدات متقابلی که برای انان از قرار داد ناشی می شود برای ایشان توضیح دهد. به طوری که طرفین قرارداد بر اساس توضیحات وکیل با اگاهی کامل بتوانند در مورد رد یا قبول چهار چوب قرارداد پیشنهادی وکیل اتخاذ تصمیم نمایند.

۲-وکیل باید شخصا از توازن و تعادل امتیازات طرفین قرارداد اطمینان حاصل نماید و چنانچه در پاره ای از موارد رعایت این توازن به جهتی از جهات امکان پذیر نباشد دلیل توجیهی آنرا در قراردادها منعکس نماید.بنابراین هر گونه عدم توازن قراردادی در اسنادی که وکیل تنظیم می نماید موجب می گردد که صداقت وی در تنظیم انها مورد سوء ظن واقع شود.

۳-وکیل می بایست از اعتماد طرفین قرارداد و تفویض این اختیار از ناحیه انان بخود در تنظیم قرارداد اطمینان حاصل نماید و مخصوصا این نکته را به انان تذکر دهد که تکلیف مربوط به وفاداری وکیل به موکل و نیز الزام قانونی وی به حفظ اسرار انان در چنین مواردی قابل اعمال نمی باشد وچنانچه قراداد مزبور منجر به بروز اختلاف بین طرفین شود وی می تواند حسب مورد به نفع یکی از انان شهادت دهد یا مطالبی را که به عنوان اسرار طرفین و مرتبط با قرارداد تنظیمی بوده است به دستور مقامات قضایی افشاء نماید.

لیکن در حقوق امریکا چنین وکیلی طبق بندmodel code 2-2© قبول وکالت یکی از طرفین قرارداد را ندارد.

۴-۱-۱-۳- تعهد وکیل به رعایت صداقت در وکالت دعاوی

علاوه بر انچه که قبلا در این باره بیان گردید تعهد وکیل به صداقت در قبول وکالت اشخاص چهره های متفاوتی به خود می گیرد که می توان انرا به شرح زیر خلاصه نمود:
۱-وکیل باید به توانایی های علمی خود برای دفاع از دعوایی که به او ارجاع می گردد اطمینان داشته باشد و در صورت نا کافی بودن اطلاعات وی در موضوع دعوی با صداقت به عجز خود از انجام موضوع وکالت اقرار نماید وصراحتا این مطلب را به موکل خود اعلام نماید.

در حقوق کشور بلژیک این تعهدراتعهد پیش قراردادی

(pre-contractual obligation) وکیل می دانند. به همین دلیل مسئولیت ناشی از نقض آنرا از نوع مسئولیت غیر قرادادی می شمارند.[۱۲۰]

بنابراین چنانچه که وکیل علیرغم عدم توانایی علمی و مهارت فنی خود وکالت دعوایی را بپذیرد و دعوی مزبور به جهت ضعف علمی وکیل و ایراداتی که به کیفیت طرح آن وارد بوده است منجر به نتیجه مطلوب نگردد و حق مورد مطالبه در طول دادرسی مشمول مرور زمان گردد وکیل مسئول جبران خسارتی که از این جهت متوجه موکل می شود خواهد بود.

۲-همانگونه که در مورد پزشکان آگاه نمودن مریض از عواقب و خطرات اعتمال ناشی از عمل جراحی یک وظیفه شغلی برای پزشک تلقی می گردد چنانچه علیرغم تکلیف قانونی مندرج در ماده۴۵ قانون وکالت عدم موفقیت در پیشرفت دعوی توسط وکیل برای موکل تببین نشود این اقدام از باب غرور منشاء مسئولیت وکیل در برابر موکل خواهد بود زیرا در هر مورد که بر اثر جهل بواقع زیانی متوجه کسی گردد و عامل این جهل تدلیس دیگری باشد مغرور کننده ضامن خسارت وارد به مغرور می باشد.[۱۲۱] هر چند مسئولیت چنین وکیلی را با قاعده تسبیب نیز می توان توجیه نمود.

حتی در مواردی که مغرور کننده قصد فریب نیز نداشته باشد لیکن اعمالی که انجام می دهد باعث غرور دیگری شود باز هم مسئول جبران خسارت ناشی از غرور می باشد زیرا رابطه عرفی بین کار او و گول خوردن زیان دیده وجود دارد و در نظر عرف می توان اورا مغرور کننده دانست.[۱۲۲]

به همین دلیل در حقوق بلژیک چنانچه وکیل بر خلاف صداقت موکل را تحریک به طرح دعوی نماید علاوه بر اینکه اقدام وی در روابط بین انها یک خطای قراردادی محسوب می گردد طرف دیگر دعوی نیز می تواند از باب ضمان قهری از چنین وکیلی مطالبه خسارت نماید.

حتی در رویه دادگاه های امریکا در صورتی که ثابت شود وکیل با علم به نادرست بودن اظهار نظر حقوقی خود موکل خود را تحریک به طرح دعوی یاشکایت نموده است عمل ارتکابی او را کلاهبرداری می دانند و در ایالت تگزاس چنین وکیلی را مشمول قانون تقلب در کسب می دانند.

۳- با وجودی کع وکیل در حدود اختیارات موضوع ماده ۶۲ قانون آئین دادرسی مدنی باید طبق دستورات موکل عمل نمایدلیکن چنانچه اعمال نظرات اورا خلاف مصلحت تشخیص دهد باید صریحا تبعات و عواقب نا مطلوب انرا به وی گوشزد نماید.در غیر اینصورت مسئولیت ناشی از اجرای این قبیل نظرات نا اگاهانه موکل متوجه او خواهد بود.[۱۲۳]

در حقوق المان بر ضرورت برخورد صادقانه موکیل یا موکلا بقدری تاکید شده است که دادگاهها اصرار دارند وکیل در زمان تنظیم وکالتنامه با موکل حتی باید حقوق موکل را در صورت تخلف وی از تعهدات حرفه ای خود نیز به او تذکر دهد.لیکن این موضوع در رویه دادگاههای سایر کشور های اروپایی ظهور کافی پیدا نکرده است .

۴-در کشور های اروپایی که فرهنگ مشاوره حقوقی در مسائل اقتصادی نفوذ چشمگیری داشته و پدیده ای نو به نام بهداشت حقوقی را به منظور جلوگیری از بروز اختلاف و طرح دعاوی احتمالی در اینده به وجود امده است.

اصطلاح (conflict of interests )یا تعارض منافع مراجعین دفاتر حقوقی از زمینه های اصلی بروز دعاوی مسئولیت مدنی علیه وکلاء به جهت انحراف از تعهد صداقت وکیل در برابر موکل است زیرا در بسیاری از موارد ممکن است وکیل طرف مشاوره طرفین یک مسئله حقوقی یک فرد معین باشد در این صورت از یک سو وکیل باید نسبت به شخصی که زودتر با وی نسبت به موضوع مورد اختلاف مشاوره نموده است وظیفه وفاداری یا(devoir de fidelite ) خود را بعدا نسبت به ان بحث خواهد شد بجا اورد از سوی دیگر در مورد شخص دوم تعهد به صداقت را اعمال نماید.

دادگاههای فرانسه نسبت به این تعهد وکیل حساسیت فوق العاده از خود نشان می دهند و این وظیفه را نسبت به موکلین بالقوه وکیل نیز تسری می دهند.

بنابراین در مواردی که وکیل طرف مشاوره شخصی قرار می گیرد که طرف دیگر دعوی از مراجعین دائمی دفتر وکالت وی باشد و احتمال دارد کع در صورت بروز اختلاف وکالت چنین دعوایی را از ناحیه او بپذیرد باید این موضوع را صادقانه به کسی که راجع به دعوی احتمالی مزبور با او مشاموره می نماید تذکر دهد.

حتی در موتردی که وکیل با حق توکیل غیر انجام امور موضوع وکالت را به وکیل دیگری تفویض می نماید باید از عدو تعارض منافع بین موکلین سابق آن وکیل و موکلی که به وی معرفی می نمایند اطمینان پیدا کند.

۵-در موتردی که چندین نفر در یک دعوی به یک وکیل تفویض وکالت می نمایند رعایت اصل عدم تعارض منافع انان برای وکیل اهمیت بیشتری پیدا می کند زیرا در بسیاری از این قبیل دعاوی دفاع از یکی از انان بطور غیر مستقیم و ناخواسته موقعیت دفاعی دیگری را تضعیف می نمایند.

مثال:دو نفر به اتهام ارتکاب جرم تحت تعقیب قرار می گیرند و شاکی در شکوائیه خود یکی از انان را مباشر دیگری را آمر قانونی قلمداد می نماید.بدیهی از در صورت ثبوت وقوع جرم دفاع وکیل از هر دو متهم پرونده صادقانه نخواهد بود زیرا به هر نسبت دفاع از یکی از انان قوت یابد این امر منجر به تضعیف موضوع دیگری خواهد بود.به همین دلیل فرض عدم صداقت وکیا در دفاع توام از چنین موکلینی همواره وجود دارد وادعای وکیل مبنی بر اینکه علیرغم اعلام تعارض منافع انان موکلین مزبور حق اعتراض خود را در این زمینه اسقاط کرده اند غیر مسموع است زیرا هیچ شخص عاقلی چنانچه بطور کامل از تاثیر متقابل دفاع وکیل از هریک از انان آگاه گردد از حق اعتراض خود در این مورد صرفنظر نخواهد کرد.

مسئله مربوط به تعارض منافع به حدی مهم است که می توان احکام انرا به مواردی که یک وکیل حسب در خواست طرفین دعوی اقدام به تنظیم قرار داد سازش بین انان می نماید تسری داد.[۱۲۴]

زیرا در چنین مواردی وکیل مزبور قطعا به دلیل ارتباط وکالتی که با یکی از انان دارد با بهره گرفتن از مهارتهای حقوقی خود سعی در تضمین هر چه بیشتر حقوق موکل خود خواهد نمود در حالی که طرف دیگر دعوی در نقش جدیدی که وکیل در تنظیم قرارداد ایفاء می نماید یکی از مراجعین دفتر حقوقی او محسوب خواهد شد و چنین وکیلی در موقعیت جدید وظیفه حفظ حقوق اورا نیز دارد و چون در بسیاری از موارد تامین حقوق کامل طرفین توسط وکیل در حد بسیاری دشواری است بناچار مورد را باید مشمول اصل مربوط به تعارض منافع دانست.

به همین اعتبار طبق یک دکترین حقوقی که اخرین در امریکا پیدا شده است ممنوعیت ناشی از اصل تعارض منافع را به موردی که یک شخص بخواهد وکالت خریدار یا فروشنده را تواما در ماملا اموال غیر منقول داشته باشد تسری می دهند. لیکن باید اذعان داشت در مواردی که هیچ نوع رابطه وکالت بین وکیل و مراجعه کنندگان دفتر حقوقی وجود نداشته و انان بی انکه دعوایی مطرح باشد وکیل مزبور را صرفا جهت تنظیم قرار داد دو یا چند جانبه انتخاب می نمایند فرض وجود تعارض منافع منتفی خواهد بود بدیهی است در چنین حالتی وکیل متعهد به رعایت تعهد مربوط به اصل صداقت و حفظ منافع طرفین خواهد بود.

اصل عدم تعارض منافع در ردیه دادگاههای امریکا بیشتر از کشور های دیگر مورد توجه قرار می گیرد و دلیل ان گستردگی خدمات حقوقی در این کشور و ارتباط وکلا با طیف وسیعی از افراد و شرکت ها ومالا بروز تعارض منافع بین انان در بهره گیری از خدمات حقوقی وکلا می باشد.به همین جهت توجه و وسواس دادگاههای امریکایی نسبت به این موضوع در پاره ای موارد منجر به صدور آراءجالب توجهی شده است.از باب نمونه طبق یکی از آراء صادره دادگاه اقدام وکیلی که موکل خود را بدون قصد کلاهبرداری ترغیب به انجام معاملات قطعی و اجاره ای با شرکتی که خود در ان ذی نفع بوده است نموده ولی ذی نفع بودن خود را در این معاملات افشاء نکرده بوده است از مصادیق تعارض منافع تشخیص داده است. ۲حتی به موجب یکی دیگر از رویه های قدیمی دادگاههای امریکا وکیل از تنظیم وصیت نامه برای اشخاصی که شخص وکیل را موصی له قرار داده باشند منع شده است و توجیه ابتدائی این ممنوعیت را احتمال تحت تاثیر قرار گرفتن موصی از ناحیه وکیل می دانند.[۱۲۵]

در ایران از بین موارد فوق صداقت وکیل در اعلام درجه احتمال پیشرفت دعوی و اجتناب ازطرح دعاوی بی اساس از اهمیت بیشتری برخوردار است و انتظار جامعه از دارندگان شغل وکالت در این زمینه بیشتر است. برای تعیین اینکه با چه میزان احتمال پیشرفت دعوی وکیل مجاز به قبول وکالت مربوط به ان می باشد ضابطه خاصی وجود ندارد. وکلای محتاط که تاثیر عوامل جنبی غیر قابل پیش بینی را در نتیجه نهایی دعوی در طول دوران وکالتی خود به کرات آزموده اند درجه احتمال لازم برای قبول دعوی را بیش از ۷۰% می دانند و این در حالتی است که در بعضی موارد با اعمال این ضریب اطمینان نیز نتیجه دعوی عکس انچه با احتیاط کامل پیش بینی شده است بروز می نماید.

لیکن نکته ای که نمی توان در ان تردید داشت این است که صرف پیش بینی احتمال پیشرفت دعوی شرط کافی باری قبول وکالت نیست بلکه حیثیت شغلی وکیل و مضمون سوگندی که او یاد کرده است. ایجاب می نماید وکیل قبل از هر چیز به حقانیت موکل خود ایمان داشته باشد و آنرا ضابطه اصلی قبول وکالت دعاوی قرار دهد. زیرا در کنار تعهدی که او به رعایت صداقت نسبت به موکل خود دارد در باربر دستگاه قضایی کشور نیز ملتزم به راستگویی و صداقت و دفاع از حق است که درباره ان در گفتار دوم بطور مشروح بحث خواهد شد.

به هر حال کانون وکلای دادگستری مرکز به منظور اجبار غیر مستقیم وکلا به رعایت مضمون ماده۴۵ قانون وکالت اخیرا فرم متحدالشکلی را برای تنظیم قرارداد وکالت به وکلا ابلاغ نموده است که در یکی از بندهای این فرم پیشنهادی وکیل باید میزان پیشرفت دعوی مربوطه رادر ستون معینی قید نماید.هر چند استفاده از فرم پیشنهادی در تنظیم قراردادهای وکالت جنبه الزام اور نداشته لیکن در صورت بروز اختلاف بین وکیل وموکل یا طرح شکایت انتظامی از وی به مراجع انتظامی کانون وکلا چنانچه قرارداد وکالت منطبق بر فرم پیشنهادی نباشد این امر در مراجع مزبور قرینه بر عدم رعایت ماده۴۵ قانون وکالت از طرف وکیل تلقی می گردد.

رعایت امانت در جریان انجام امور موضوع وکالت نیز مانند اصل تعهد به صداقت یکی از تعهدات قانونی وکیل در برابر موکل است.طبق ماده۶۶۷ قانون مدنی وکیا باید رعایت غبطه و صلاح موکل خود را بنماید.بنابراین در مواردی که وکیل حتی اختیار مصالحه و سازش راهم از موکل خود در تعقیب یک دعوی کسب نموده باشد این اختیار بطور ضمنی مقید به لزوم رعایت مصلحت موکل خواهد بود.

در ماده ۴۱قانون وکالت در این مورد مقرر گردیده است:

در صورتی که خیانت وکیل نسبت به موکل ثابت شود از قبیل اینکه وکیل با طرف موکل ساخته وبالنتیجه حق موکل را تضییع نماید به محرومیت از شغل وکالت محکوم خواهد شد و موکل می تواند خسارت وارده به خود را از او مطالبه نماید.

بدیهی است تعهد وکیل به رعایت امانت به شرحی که در ماده ۴۱ قانون وکالت پیش بینی شده است نه تنها وی ار ملتزم به اتخاذ روش شرافتمندانه در اعمال حق موکل می نمایدبلکه این تکلیف را نیز برای او ایجاد می کند که حتی مرتکب اشتباهی که متضمن ورود زیان به موکل وتضییع مصلحت او باشد نگردد.لیکن چون این تعهد وی از مصادیق تعهد به وسیله است و از او جز اینکه در حدود متعارف باری رعایت مصلحت موکل خود تلاش نماید نمی توان انتظار داشت.بنابراین اثبات عذم انجام تعهد مبنی بر رعایت مصلحت از ناحیه او با موکل اسیت و بر عکس تعهد وکیل به رعایت اصل صداقت در مواردی که به تفکیک بیان گردید از مصادیق تعهد به نتیجه است که با اثبات هر یک از موارد مزبور تخلف وی از انجام تعهد خود محرز می گردد.

۴-۱-۲- تعهد وکیل به انجام مراقبت های لازم در تعقیب دعوی

تشریفات دادرسی عمدتا به منظور حفظ حقوق طرفین دعوی و جلوگیری از تضییع حق دفاع از انان ودر نهایت حصول ظن قوی مبنی بر اجرای عدالت در فصل خصومت است. گذشته از این جلوگیری از اطاله دادرسی ایجاب می نماید جریان رسیدگی به دعوی ازیک برنامه زمان بندی شده تبعیت نماید. به همین جهت رعایت مواعد پیش بینی شده در قانون ایین دادرسی مدنی و قوانین دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از انجایی که از جمله تخصص های وکیل دادگستری آگاهی از این مواعد است یکی از تعهدات ضمنی وی نیز انجام مراقبت های لازم از دعوی موکل از این جهت می باشد.

تعهد وکیل از این جهت تعهد به نتیجه است. بعبارت دیگر هیچ عذر و بهانه ای از وی برای تخلف از این تعهد جز عوامل و حوادث قاطره پذیرفته نیست . بنابراین باید از کلیت این نظر که به غلط شایع شده است همه تعهدات وکیل تعهد به وسیله است کاست زیرا در مواردی که وکیل ملزم به انجام کار خاصی در مهلت قانونی معینی است چگونه می توان مسئولیت اورا صرفا به تلاش باری انجام ان کار در مهلت تعیین شده محدود کرد وبار اثبات تخلف وی را بعهده موکل گذاشت؟
بعبارت دیگر همانگونه که تعهد وی به رعایت اصل صداقت و امانتداری با ارتکاب هر عملی که شائبه خیانت و نقض عهد داشته باشد نقض شده تلقی می گردد صرف انجام نیافتن فعل مورد تعهد از ناحیه وکیل در مهلت مقرر قانونی نیز مثبت تخلف وی از تعهدات قانونی و قراردادی اوست.

علاوه بر رعایت مواعد قانونی حسن جریان دادرسی و اجتناب از تاخیر در رسیدگی و تجدید جلسات غیر ضروری مراقبتهای دیگر را از سیر پرونده ایجاب می نماید مانند حصول اطمینان از وصول استعلام های قانونی دادگاه از مراجع ذیصلاح مطالبه پرونده های استنادی طرفین ابلاغ صحیح اخطاریه ها و….که این امور عمدتا به وظایف اداری دادرسی دادگاه در نظارت مستمر او بر جریان امور دفتری مربوط می گردد.[۱۲۶] لیکن چون به دلیل تراکم کار دادرس دادگاه امکان انجام این جنبه از وظایف خود را دقیقا ندارد و کارمندان دفتر دادگاه نیز با معاذیر مشابه نسبت به این جنبه از وظایف خود کمتر احساس مسئولیت می نمایند در دعاوی که توسط وکیل مطرح می گردد مسئولیت این نظارت بعهده وی قرار می گیرد زیرا یکی از انگیزه های اصلی اصحاب دعوی در مراجعه به وکیل برای تعقیب دعوی انها اعمال این قبیل نظارت ها و مراقبت از حسن جریان اداری پرونده است که می تواند در سرعت بخشیدن به جریان دادرسی موثر واقع شود.

بنابراین هر چند در قراردادهای وکالت این شرط مورد تصریح واقع نمی شود و وکیل هیچ گونه مسئولیتی را در مورد طول زمان دادرسی نمی پذیرد لیکن اعمال نظارت و انجام مراقبت های لازم به منظور جلوگیری از تجدید وقت های غیر ضروری به جهت امور دفتری را نمی توان خارج از تعهدات وکیل دانست.بلکه همانگونه که مسئولیت قاضی علاوه بر انجام رسیدگی های قضایی و تمیز حق از باطل اعمال مدیریت صحیح نسبت به جریان امور دفتری دادگاه به منظور احماق حق نیز می باشد وکیل نیز علاوه بر وظیفه دفاع قضایی از موکل برای استیفای حق تضییع شده وی این مسئولیت را پذیرفته است که انجام یک دادرسی روان را تا انجا که مربوط به توانایی وی در رفع موانع اداری جریان دعوی است تضمین نماید.

بطور کلی وظایف و تعهدات وکیل در اعمال مراقبت های لازم از جریان دعوی را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:

۱-رعایت مواعد قانونی در طرح دعوی و شکایت و تهیه و تسلیم مدارک در مهلت های مقرر.

۲-اعمال مراقبت در حسن جریان امور دفتری دعوی قبل از حلول اوقات رسیدگی.

۳-حضور در جلسات دادرسی.

۴-۱-۲-۱- رعایت مواعد قانونی

عدم رعایت مواعد قانونی در طرح دعوی وشکایت می تواند در بسیاری از موارد ورود خسارت به ذی نفع را موجب گردد و مالا یکی از زمینه های طرح دعوی مسئولیت مدنی علیه وکیل واقع شود.[۱۲۷]

رعایت مواعد قانونی در مواردی که امکان طرح دعوی به جهت شمول مرور زمان ویا انقضاء مهلت تجدید نظر خواهی نسبت به احکام ویا تصمیمات شبه قضایی پاره ای کمیسیونها منتفی می گردد بیشتر اهمیت پیدا می کند به همین دلیل الزام وکیل به رعایت مواعد قانونی حتی در صورتی که از وکالت موکل خود نیز استعفا نموده باشد به قوت خود باقی می ماند.به موجب ماده۶۷ قانون وکالت:وکیلی که در وکالتنامه حق دادرسی در دادگاه بالاتر هم به او داده شده است و مجاز برای دادرسی در دادگاه بالاتر باشد ویا حق تعیین وکیل مجاز برای دادرسی در دادگاه بالاتر داشته باشد هر گاه پس از صدور رأی ویا در موقع ابلاغ استعفا کند و از رویت استنکاف نماید موثر در امر ابلاغ نیست و ابتدای مدت پژوهش یا فرجام از روز ابلاغ به وکیل محسوب است و هرگاه از این حیث زیانی به موکل وارد شود وکیل مسئول خواهد بود…

قانونگذار ایران در ادامه این ماده از باب امکان انجام تعهد مربوط به رعایت مواعد قانونی توسط وکیل مستعفی دادخواست پژوهشی یا فرجامی وی را در حق موکل سابق او معتبر دانسته لیکن تکمیل آنرا بعهده موکل قرار داده است .

رعایت مواعد و استفاده از مهلتهای مقرر های قانونی برای حفظ حقوق موکل بقدری حائز اهمیت است که حتی در مواردی که وکیل شخصا استدلال دادگاه بدوی رادر رد دعوی موکل خود می پذیرد بدون جلب موافقت وی صرف نظر کردن از تجدید نظر خواهی از حکم صادره را ندارد و باید در مهلت مقرر قانونی نسبت به حکم مزبور درخواست رسیدگی پژوهشی یا فرجامی نماید.

دیوان عالی کشور فرانسه در یکی از آراء خود در این زمینه چنین اظهار نظر کرده است: وکیل نمی تواند به حکم صادره از دادگاه بدوی بدون کسب اجازه موکل خود تسلیم شود و اجازه دهد مهلت پژوهش خواهی از آن سپری گردد.به همین دلیل وکیلی را که مرتکب چنین تخلفی شده بود مسئول شناخته است.

این نظر در حقوق ایران نیز با توجه به ماده ۶۷ قانون وکالت قابل پذیرش است زیرا درج حق تجدید نظر خواهی نسبت به احکام و قرارهای صادره علیه موکل در وکالت نامه وکیل به معنای اختیاری بودن استفاده از این حق نمی باشد تا چنانچه وی شخصا عدم استفاده از این حق را به مصلحت موکل خود تشخیص دهد از ان استفاده نکند بلکه برعکس اختیارات مندرج در وکالتنامه وی تعهدات اورا در مقابل موکل مشخص می سازد.بنابراین وکیلی که علیرغم قابل تجدید نظر بودن حکم یا قرار از این حق اعراض نماید در واقع از حدود اذن خود تجاوز نموده و مسئول زیانهای وارده به موکل است.بعبارت دیگر وکیل با اخذ حق تجدید نظر خواهی از موکل در واقع تعهد به تجدید نظر خواهی از حکم یا قرار دادگاه در صورت لزوم نموده است.این نظر را در مورد استرداد دادخواست در دعاوی که تقدیم دادخواست در موعد معین اثر وضعی در تثبیت حق موکل دارد نیز باید پذیرفت.زیرا هر چند طبق ماده ۶۲ قانون وکالت:وکالت در دادگاهها شامل تمام اختیارات راجعه به دادرسی می گردد….واسترداد دادخواست از مواردی که طبق این ماده باید در وکالتنامه به آن تصریح گردد نمی باشد و وکیل می تواند در صورت مقتضی دادخواست خود را در مسترد نماید لیکن باید توجه داشت در صورتی که تقدیم دادخواست در تاریخ یا مهلت معین دارای آثار حقوقی خاص مانند قطع مرور زمان باشد وکیل بدون جلب موافقت موکل مجاز به استرداد چنین دادخواستی نخواهد بود و در صورت ارتکاب چنین اقدامی مسئول جبران خسارات وارده به موکل خود می باشد زیرا استرداد چنین دادخواست هایی از ناحیه وکیل در واقع مانند آن است که او رعایت مواعد قانونی مربوط به مرور زمان ویا مهلتهای اعتراض نسبت به تصمیمات قضایی یاشبه قضایی را نکرده باشد.

در پاره ای کشورها مانند فرانسه حتی در مواردی که وکیل در مقام مشاور حقوقی خدماتی را به مراجعین دفتر خود ارائه می دهد چنانچه مواعد قانونی مربوط به دعوی موضوع مشاوره را به آنان تذکر ندهد مسئول شناخته می شود و دادگاههای فرانسه دعوی مربوط به مسئولیت مدنی چنین وکیلی را می پذیرند.[۱۲۸]

در وهله نخست اتخاذ چنین رویه ای توسط دادگاه های فرانسه دشوار بنظر می رسید زیرا هر مسئولیتی مبنای دعوی قرار می گیرد از یک رابطه حقوقی منبعث از قانون یا قرداد نشأت می پذیرد ودر موقعتی که وکیل بدون ایجاد هر گونه رابطه حقوقی با مراجعین دفتر خود صرفا به سوالات انان در مورد یک موضوع حقوقی پاسخ می دهد و گاهی مراجعه کنندگان به دفتر وی همه حقایق مرتبط با موضوع را با وی در میان نمی گذارند توجیه مسئولیت وی در مورد مسئله ای که ممکن است حتی مورد سوال واقع نشده باشد غیر منطقی بنظر می رسید. بعبارت دیگر فرض تعهد مربوط به اعمال مراقبت وکیل نسبت به مواعد قانونی نسبت به موضوع مشاوره با منطق حقوقی سازگار نبود.به همین دلیل دادگاه های فرانسه که هنوز نتوانسته بودند قالب حقوقی خاصی برای خدمات مشاوره ای تدارک ببیند در توجیه مسئولیت مدنی وکیل نسبت به این موضوع با تکلف عمل می نمودند. لیکن همزمان با پیدا شدن دکترین مسئولیت حرفه ای در قرن۱۹ میلادی و متعاقب آن با مطرح شدن تئوری قرارداد مشاوره حرفه ای توسط ساواتیه حقوقدان فرانسوی در سال ۱۹۷۲ با انتشار کتاب ( les contracts de conseil professional en droit prrive)زمینه پذیرش مسئولیت وکیل در اعمال مراقبت های مربوط به مواعد قانونی حتی در روابط مشاوره ای آنان تثبیت گردید.

تئوریه ساواتیه بر این اصل استوار است که صاحبان مشاغل حرفه ای در معنای اصطلاحی آن که قبلا بیان گردید در زمان ارائه نظرات مشورتی تعهد راهنمایی کامل مراجعین خود و آگاه نمودن آنان نسبت به همه جوانب موضوع مشاوره پذیرفته اند.زیرا یکی از وویژگی های مشاغل حرفه ای احاطه انان به جزئیات موضوع و قدرت پیش بینی حالت های مختلف قضیه است و قصد مراجعین دفاتر وکلا از مراجعات خود به انان آگاهی یافتن از موقعیت حقوقی خود و پیش بینی احتمالات مختلفی که با تغییر شرایط انان قابل تصور است تا بدین ترتیب بتوانند تدابیر لازم را جهت حفظ منافع آتی خود اتخاذ نمایند.[۱۲۹] بنابراین همانگونه که وظیفه پزشک ابتدا تشخیص درست بیماری و انجام توصیه های لازم به شخص بیمار یا اطرافیان وی به منظور جلوگیری از پیشروی مرض و در نهایت تلاش برای مداوای بیمار است وظیفه وکیل در موقعیت مشاوره ای شبیه پزشک است و چنانچه از طرف مشاوره خود اطلاعات لازم را جهت ارائه یک نظر مشورتی جامع و کامل اخذ ننماید.

و این امر منجر به قصور در انجام توصیه های لازم برای رعایت مواعد قانونی در طرح دعوی و یا پاسخ به ان گردد می توان اورا مسئول دانست به همین دلیل طبق آراء متعددی که از دادگا های فرانسه صادر شده است تعهد مشاور حقوقی در مقابل مراجعین خود او را ملزم می سازد که راه های طرح دعوی مخصوصا مواعد قانونی مربوط به آنرا به انان تذکر دهد.

کثرت دعاوی ناشی ازاین مسئولیت موجب گردیده است در کشورهای اروپایی خدمات مشاوره ای به صورت مکتوب صورت پذیرد تا امکان اثبات انجام این تعهد حرفه ای برای وکیل در صورت طرح دعوی مسئولیت مدنی علیه وی وجود داشته باشد اهمیت تذکر این موضوع به طرف مشاوره بقدری حائز اهمیت است که برخی از حقوقدانان تعهد مزبور را به اعتبار تخصص و بصیرت وکیل در مسائل حقوقی یک ضرورت حرفه ای می دانند بطوری که آگاهی طرف مشاور را از وازین قانونی نیز دراین مسئولیت موثر نمی شمارند . بعبارت دیگر وکیل در هر حال قطع نظر از اگاهی طرف مشاوره باید اعمال مراقبت های لازم در رعایت مواعد را به وی تذکر دهد.[۱۳۰]

هر چند در آراء دادگاههای ایران اساسا سابقه ای از رسیدگی به این قبیل دعاوی وجود ندارد لیکن معلوم نیست در صورت طرح چنین دعاوی کیفیت احراز تخلف وکیل از این تعهد خود به چه صورت خواهد بود. زیرا در اغلب موارد مشاوره های حقوقی بصورت غیر مکتوب و اثر کتبی از پرسش و پاسخ طرفین مشاوره بجا نمی ماند بدیهی است در سازمانهای دولتی و شرکتهایی که نظرات مشاوره ای وکلا کتبا اخذ می گردد اثبات تخلف وکیل از این تعهد با مشکلی مواجعه نمی باشد.

برای ترویج روش صحیح مشاوره حقوقی در جامعه و اجتناب از مسئولیت های احتمالی ناشی از ان به نظر می رسد تهیه فرم های خاص مشاوره که با تکمیل ان توسط طرف مشاوره وکیل اطلاعات لازم را جهت ارائه یک نظر مشورتی جامع را از وی اخذ کند ضروری باشد. بکارگیری این روش نه تنها در مقابل دعاوی احتمالی اشخاص به مشاورین حقوقی پوشش دفاعی می دهد بلکه موجب می گردد انان نیز در اظهار نظرهای حقوقی جانب حزم و احتیاط را کاملا رعایت نمایند و با مشکلات حقوقی مردم مسئولانه تر برخورد کنند.

در تکمیل این بحث ذکر این نکته ضروری است که با وجودی که طبق ماده۷۴ قانون آیین دادرسی مدنی مدعی مکلف است رونوشت مدارک خود را ضمیمه دادخواست نماید ودادخواست و ضمائم مربوط به آنرا همزمان به مرجع قضایی مربوطه تسلیم نماید اما با توجه به سیاق عبارت مواد ۸۳ به بعد قانون موصوف طرح دعوی بصورت ناقص را قانونگذار ایران تجویز نموده است لیکن تکمیل این قبیل پرونده ها فقط در مهلتهای مقرر قانونی امکان پذیر است وچون عدم تکمیل انها در فرجه های قانونی منجر به رد دادخواست می گردد ودر نتیجه آثار حقوقی مربوط به طرح دعوی در مواردی که مقید به مهلت معینی باشد از بین می رود بنابراین قصور وکیل در تکمیل این قبیل دادخواست ها در حکم طرح نکردن دعوی در مهلت قانونی مقرر خواهد بود و در صورت ورود خسارت به موکل مسئول جبران آن می باشد. گذشته از این در پاره ای موارد مخصوصا در دعاوی تجدید نظر امکان طرح ناقص دعوی مورد سوء استفاده از نظام قضایی کشور و منطبق بر ماده۳۸ قانون وکالت می باشد. توضیح مطلب آنکه در برخی موارد افراد آشنا با دقایق مربوط به آیین دادرسی مدنی به منظور به تعویق انداختن زمان حصول قطعیت احکام و شروع آثار اجرایی آن با تقدیم دادخواست تجدید نظر ناقص و استفاده از مهلت های مربوط به تکمیل آن عملا باعث اطاله دادرسی می گردند که وکلا به موجب ماده۳۸ قانون وکالت از این اقدام منع گردیده اند.[۱۳۱] لیکن با توجه به اینکه این اقدام نسبت به طرف دیگر دعوی و نیز نسبت به نظام قضایی کشور عنوان سوء استفاده از حق را دارد ذی نفع در دعوی می تواند با اثبات ورود ضرر ناشی از این اقدام از طرف مقابل جبران زیان ناشی از تطویل دادرسی را مطالعه نماید.

قانون مدنی فرانسه در مورد امکان مطالبه خسارت ناشی از سوء استفاده از حق ساکت است و حقوقدانان این کشور معتقدند تنها در مواردی که صاحب حق مرتکب تقصیری در اعمال حق خود شود مسئول شناخته می شود به عبارت دیگر ان قاعده کلی مسئولیت مدنی یعنی لزوم اثبات تقصیر رادر مسئولیت های ناشی از سوء استفاده از حق نیز معتبر می دانند از رویه قضایی این کشور نیز که حقوق مربوط به تعقیب قضایی را از نوع حقوق نسبی قوی (ies droits relatives forts) می دانند نمی توان پاسخ مثبتی را برای پذیرش چنین دعاوی دریافت نمود.[۱۳۲] در حقوق آلمان نیز تنها در صورت اثبات قصد اضرار سوء استفاده کننده از حق می توان از وی مطالبه خسارت کرد

و چون در تطویل دادرسی اثبات قصد اضرار به آسانی ممکن نیست باید گفت عملا در این نظام نیز دعاوی ناشی از سوء استفاده از حق تعقیب قضایی مسموع نخواهد بود. لیکن در حقوق روسیه که هر صاحب حقی باید از حقوق خود بر طبق هدغهای اجتماعی آنها استفاده کند پذیرش چنین دعاوی به اسانی امکان پذیر است زیرا هدف از ایجاد نظام قضایی در هر جامعه استیفای حقوق مظلومین و اجرای عدالت است. بنابراین هر نوع استفاده نابجا از این نظام که جنبه ایذایی داشته باشد از مصادیق سوء استفاده از حق خواهد بود.[۱۳۳]

در حقوق ایران که ممنوع بودن سوء استفاده از حق در اصل ۴۰ قانون اساسی مورد تصریح قرار گرفته است و به موجب آن هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار غیر یا متجاوز به منافع عمومی قرار دهد بنظر می رس دیدگاه نویسندگان قانون اساسی ایران از این جهت با تعریفی که در حقوق روسیه از سوء استفاده از حق شده است مشابهت کلی داسته باشد و بتوان از این اصل تئوری منع سوء استفاده از نظام قضایی کشور را که در پاره ای کشورها پذیرفته شده است استنتاج نمود. خاصه انکه در دعاوی مسئولیت مدنی با توجه به اصول پذیرفته شده در حقوق ایران اثبات عمد در اضرار به هیچ وجه ضرورت نداشته و نفس عمل اضرار آمیز توام با تقصیر در مفهوم نوعی آن قطع نظر از انگیزه های درونی مرتبط با آن می تواند مبنای مسئولیت مدنی واقع شود.

بدیهی است در مواردی که تطویل دادرسی بدلیل کافی نبودن فرصتهای قانونی برای تهیه و تکمیل مدارک اجتناب نا پذیر باشد سوء استفاده از حق مصداق نخواهد داشت . اما در مواردی که وکیل دادگستری علیرغم داشتن فرصت کافی دادخواست تقابل خود را در آخرین فرصت به دادگاه تقدیم می نماید و خود نیز صرفا جهت تجدید جلسه رسیدگی در اولین جلسه دادرسی دعوی اصلی حضور می یابد.[۱۳۴]

و یا در مواردی که قصد ورود به دعوی را دارد تقدیم دادخواست را تا روز صدور حکم به تاخیر می اندازد.[۱۳۵] ویا تعمدا وبه منظور تجدید جلسه دادرسی دادخواست جلب ثالث را در فرصتی که باری ابلاغ اخطاریه های مربوط به آن کافی نباشد تسلیم مراجع قضایی می نماید[۱۳۶] و….

تردیدی باقی نمی ماند که وی از فرصتهای قانونی بعنوان وسیله ایذائی و طویل دادرسی استفاده می کند و حال آنکه هدف از پیش بینی چنین مهلت های قانونی دادن فرصت کافی به اشخاص ذی نفع برای تامین امکانات دفاعی بوده است و بس .بنابراین در فرصتی که اثبات شود استفاده وکیل از آخرین مهلتهای قانونی نه بدلیل ضیق وقت بلکه به منظور تطویل دادرسی بوده است مورد مصادیق اصل ۴۰ قانون اساسی و منطبق بر ماده ۳۸ قانون وکالت خواهد بود.

۴-۱-۲-۲- اعمال مراقبت نسبت به حسن جریان امور دفتری دعوی قبل از حلول اوقات رسیدگی

از جمله عوامل متعددی که موجب طولانی شدن جریان دادرسیها می گردد رعایت نشدن مقررات مربوط به ابلاغ اخطاریه ها عدم دعوت انها برای ابلاغ مجدد اعاده نشده آنها از مراجع ابلاغ قصور دفتر دادگاه در انجام استعمال های مورد نظر دادگاه غفلت مسئولین دفتر در تقدیم پرونده ها به دادگاه در پایان مهلتهای قانونی یا مهلتی که دادگاه راسا تعیین کرده است و… می باشد.آگاهی از این موارد و موارد مشابهی که منجر به تاخیر در رسیدگی ها می گردد از تخصص های وکیل دادگشستری است و یکی از انگیزه های اصلی افراد معمولی در مراجعات خود به وکیل سرعت بخشیدن به جریان دعوی با بهره گیری از این آگاهی ها و اقدام بهنگاک برای رفع این موانع است.

بنابراین هر چند وکیل در تاخیراتی که از این جهات در رسیدگی به دعاوی عارض می گردد نقش ندارد و عوامل تاخیر در رسیدگی به سوء جریانات دفتری دادگاه ها مربوط می شود ولی نقش نظارتی وی را در جلوگیری از وقوع این قبیل تاخیرها نمی توان نادیده گرفت ویکی از تفاوت های عمده موردی که افراد غیر حرفه ای دعوایی را طرح و پیگیری می نمایند

و موردی که وکیل دادگستری و تعهد انجام چنین کاری را دارد در همین نکته است که او به مسیر دادرسی وموانع آن اشنایی کامل داشته وبا بهره گیری از قدرت پیش گیری خود می تواند موانع مزبور را شناسایی و در رفع آنها اقدام نماید در حالیکه این مسیر برای افراد عادی کاملا ناشناخته است.[۱۳۷]

به همین دلیل با وجودی که در هیچ متن قانونی تعهد وکیل مبنی بر نظارت وی بر حسن جریان امور دفتری دادگاه در مورد دعاوی که او طرح می نماید پیش بینی نشده است و فرض قانونگذار در اعمال دقت و مراقبت کافی از سوی کارکنان دفتر دادگاه در انجام وظیفه خود به گونه ایست که وظایف آنها نیاز به هیچگونه نظارت توسط ارباب رجوع ندارد لیکن بدلیل انکه در عمل خلاف این فرض ثابت شده است در عرف خاص وکلا وکیل دادگستری متعهد است به جریان تمور دفتری دعوی و انجام دستورات دادگاه توسط دفتر دادگاه نظارت داشته باشد به گونه ای که قبل از حلول وقت رسیدگی به دعوی موجبات رسیدگی از نظر تشریفات آیین دادرسی مدنی ونیز وصول پاسخ استعلام های دادگاه فراهم باشد و حتی در صورت لزوم تذکراتی را برای انجام اقداماتی که برای اجتناب از تجدید جلسات دادرسی ضروری است به مسئولین دفتر دادگاه بدهد.

این عرف خاص در شرایط موجود در تراکم دعاوی در دادگاه ها به بالاترین حد خود رسیده است بقدری اهمیت یافته است که دادگا ها نیز بر رعایت ان توسط وکلا تاکید می نمایند بنابراین عدم مراقبت وکیل در انجام این وظیفه عرفی یکی از مصادیق نقض تعهدات او مبنی بر اعمال دقت و مراقبت در انجام وظیفه حرفه ای او تلقی می گردد و در صورتی که منجر به ورود خسارت به موکل شود برای وی ضمان آور خواهد بود.

۴-۱-۳-۲-حضور در جلسات دادرسی

حضور وکیل در جلسات دادرسی یکی از چهره های بارز تعهد او مبنی بر مراقبت در انجام وظیفه است.به همین دلیل طبق ماده ۶۹ مکرر قانون آیین دادرسی مدنی وکلا مکلف می باشند جز در مواردی که عذر موجه داشته باشند در جلسات دادرسی حضور یابند.[۱۳۸] و برابر بند ۴ماده ۸۲ آیین نامه استقلال کانون وکلا در صورتی که خلاف عذری که وکیل برای حضور به دادگاه اعلام کرده است ثابت شود متخلف انتظامی شناخته می گردد.

علاوه بر موارد فوق از استقراء در قانون وکالت مخصوصا مواد ۲۸ به بعد آن قانون که مقرر می دارد:…. در صورتی که وکیل در دو یا چند دادگاه غیر از دادگاه جنایی و دیوان کیفر دعوت شود و جمع بین اوقات ممکن نباشد در دادگاهی که حضور خود را لازم می داند حاضر شده و به دادکا های دیگر لایحه می فرستد یادر صورت داشتن حق توکیل وکیل دیگری را اعزام می دارد… بخوبی استنباط می گردد که قانونگذار ایران حضور وکیل در جلسات دادرسی را از وظایف قانونی وکلا می داند و تنها در صورت داشتن عذر موجه آنان مجاز در ارسال دفاع کتبی به دادگاه می شناسند. بعبارت دیگر با وجود اینکه طرفین اصلی دعوی می توانند در هر حال مدافعات خود را کتبا به دادگاه ارائه دهند ویا حتی از حضور در جلسات دادرسی خودداری نمایند لیکن وکلای آنان از چنین حقی برخوردار نیستند.

تمایزی که قانونگذار از این جهت بین وکیل و اصیل قایل گردیده است این نظر را که وکالت در دعاوی جنبه اجتماعی نیز داشته و وکیل دعاوی علاوه بر وظیفه حفظ حقوقی قانونی موکل خود باید در خدمت نظام قضایی کشور برای اجرای عدالت نیز باشد تایید می نماید زیرا لازمه یک دادرسی روان و سریع حضور وکیل در جلسات رسیدگی و ادای توضیحات لازم برای رفع ابهاماتی است که دادرس دادگاه در کشف حقیقت ممکن است با آن مواجه گردد که این امر در اگثر موارد با مدافعات کتبی میسر نمی باشد.

اهمیت حضور وکیل در جلسات دادرسی به حدی است که دز حقوق فرانسه حتی اگر وکیل حق توکیل نداشته باشد می تواند بدون جلب موافقت موکل خود وکیلی را از جانب خود برای دفاع از دعوی به دادگاه اعزام نماید.[۱۳۹] ضرورت حضور وکیل در جلسات دادرسی گذشته از الزام قانونی وی که از قوانین مربوط به وکالت استنتاج می گردد در رابطه حقوقی وکیل موکل در تنظیم قراداد نیز بصورت شرط مبنی علیه یا مبنایی مستتر است زیرا افراد معمولی همواره با این پیش فرض با وکلا قرارداد وکالت تنظیم می نمایند که او در جلسات دادگاه حضور خواهد یافت و دفاع کتبی از نظر آنان امریس ناشناخته است بطوری که اگر در زمان تنظیم قراداد این نکته به انان تذکر داده شود در تفویض وکالت به چنین وکیلی که بنا دارد کتبا از دعوی دفاع نماید دچار تردید خواهد شد.[۱۴۰]

متاسفانه علیرغم ضرورت قانونی حضور وکیل در جلسات دادرسی در نظام قضایی ایران مخصوصا در دعاوی حقوقی ارسال لایه دفاعیه بجای حضور در دادرسی ها شایع گردیده و حتی دادگاها نیز وکلا را به این روش دفاع ترغیب می نمایند که نتیجه ان در اکثر موترد به صورت تجدید جلسات غیر ضروری بروز می نماید.

دادرسان دادگاه که فرصت کافی برای مطالعه پرونده هارا قبل از جلسه رسیدگی ندارند و بتوانند مسیر مدافعات وکلارا در جهتی که برای روشن شدن مطلب ضروری است سوق دهند و از تکرار مدافعات غیر لازمه انان جلوگیری نمایند ترجبح می دهند مدافعات انان را کتبا دریافت کنند تا در فرصت مناسب بتوانند با مطالعه پرونده نسبت به دعوی مطروحه در آن اتخاذ تصمیم کنند.

وکلاء نیز علاوه بر اشکال ناشی از تداخل اوقات رسیدگی به پروند های مختلفی که وکالت انها را به عهده گرفته اند در مواردی که طولانی شدن جریان دادرسی را به حال موکل خود مفید تشخیص می دهند از اقبالی که دادگاهها از دفاع کتبی می نمایند بهره می جویند.

اتخاذ این روش مخصوصا در جلسات اول دادرسی که برای متداعیین در انها حقوق خاصی پیش بینی گردیده است موجب تضییع حقوق انها می گردد که در نهایت منجر به مسئولیت مدنی وکیل می شود.

بنابراین در مواردی که به علت عدم حضور وکیل در جلسه اول دادرسی فرصت ابراز ایرادات موضوع مواد۱۹۸ و۱۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی فوت می شود و یا دفاع موضوع ماده۱۴۶ همان قانون در مقابل مستندات ابرازی طرف مقابل منتفی می گردد ویا علیرغم دعوت از وکیل مدعی برای توضیح پیرامون دعوی مطرح شده وکیل مزبور به هر علتی در دادگاه حاضر نمی کردد و این قصور طبق ماده۱۶۵ ق.آ.د.م. منجر به ابطال دادخواست وی می شود علاوه بر مسئولیت انتظامی در صورت اثبات ورود ضرر مسئولیت مدنی وکیل را نیز به دنبال خواهد داشت.[۱۴۱] زیرا در مواردی که دادخواست مدعی ابطال می گردد چنانچه دادخواست مزبور اثر وضعی در اثبات حقی را داسته باشد مانند قطع مرور زمان و…. اثر مزبور ان نیز منتفی می شود که ای ن موضوع حداقل موجب تضییع حق اعتمالی موکل در دعوی مطرح شده می گردد در سایر موارد نیز زیان موکل به اعتبار نقشی که دفاع مربوط به ان در سرنوشت دعوی ممکن است داشته باشد قابل تقویم است.

بطور کلی ارزیابی شانس از دست رفته موکل در این قبیل موارد و مواردی که وکیل دعوایی را در مهلت قانونی طرح نمی نماید یکی از مباحث دقیق مسئولیت مدنی وکیل است زیرا در این نکته نمی توان تردید داشت که نتیجه هر دعوایی لزوما صدور حکم به نفع موکل نیست و همواره این احتمال وجود دارد که به جهت مقایرت تشخیص و استنبات حقوق وکیل از قضیه با نظر قضایی دادرس رسیدگی کننده نتیجه مطلوب موکل و وکیل در یک دعوی معین حاصل نگردد لیکن آیا می توان به دلیل احتمالی بودن نتیجه دعوایی که وکیل در طرح به موقع ان غفلت ورزیده است ویا موجب ابطال دادخواست ان گردیده است و موجب شده است موکل برای همیشه شانس طرح چنین دعوا یا دفاعی را از دست بدهد موکل اورا از مطالبه خسارت ناشی از این غفلت وکیل محروم ساخت؟

بدیهی است پاسخ مثبت دادن به این سوال دشوار است زیرا بسیاری موفقیت های اقتصادی و تجاری بر اساس محاسبات نه چندان قطعی بلکه پیش بینی پاره ای احتمالات اید اشخاص می گردد بطوری که می توان گفت در هیچ موردی فعالیت های اقتصادی و اجتماعی بر اساس اطمینان از نیتیجه ان صورت نمی پذیرد دادگاه ها نیز با پذیرش این واقعیت که احتمال حصول نتیجه مطلوب از طرح دعوایی که بر اثر غفلت وکیل به فرصت طرح آن بکلی منتفی شده است دارای ارزش اقتصادی است در دعوی مسئولیت مدنی علیه وکیل به دوروش برای تعیین خسارت قابل مطالبه موکل وی اقدام می نماید.

در روش نخست که به روش (action within the action) معروف است دادگاهها در جریان رسیدگی به دعوی مسئولیت مدنی وکیل نسبت به شانس از دست رفته موکل وی دعوی اصلی را باز سازی می نمایند و شانس پیروزی موکل را در دعوی مزبور مورد ارزیابی قرار می دهند.[۱۴۲] بعبارت دیگر دعوی غیر قابل طرح موکل وی را به جهت انقضاء مواعد قانونی آن در ضمن رسیدگی به دعوی مسئولیت مدنی وکیل نزد مطرح می سازد وبر اساس استنتاجی از طرح به موقع ان دعوی راسا می نمایند خسارات وارده به موکل را تعیین می کنند. در روش دیگر شانس از دست رفته بعنوان یک حق قطع نظر از نتیجه احتمالی ان مورد ارز یابی واقع می شود در این روش همانگونه که در مقام منازعه طرفین یک حق ممکن است حق مورد نزاع را به مبلغی به طرف دیگر صلح نمایند حق طرح دعوایی را که امکان طرح ان از بین رفته است به عنوان دعوایی که حداقل ۵۰% امکان نتیجه مطلوب از ان می رفته است مورد ارزیابی واقع می شود.

در این روش برخلاف رئش نخست دعوی اصلی مورد بازسازی قرار نمی گیرد و میانگین ۵۰% احتمال پیش رفته دعوی ملاکه تعیین خسارات وارد به موکل قرار می گیرد.

بدیهی است نتایج حاصل از این دوروش نیز متفاوت خواهد بود زیرا چنانچه در روش (action within the action ) دادرس دادگاه امکان پیشرفت دعوی اصلی را کم و یا ناچیز تشخیص دهد مطالبه خسارت ناشی از مسئولیت مدنی وکیل را نخواهد پذیرفت لیکن در برخی کشورها مانند کانادا و انگلیس دادگاه در این قبیل موارد صرفا به منظور اثبات تقصیر وکیل مبادرت به تعیین خسارت اسمی یا (nominal)می نمایند که میزان ان حسب مورد بین یک تا یک هزار دولار است.لیکن در روش دوم دادرس دادگاه هرگز به چنین نتیجه ای نخواهد رسید و ارزش دعوی ساقط شده را با توجه به ضریب اطمینانی که برای پیشرفت ان فرض می نماید ۵۰% حق موضوع دعوی تعیین خواهد نمود و به همین میزان وکیل را محکوم به پرداخت آن خواهد کرد.

۴-۱-۴- داشتن مهارت و قابلیت علمی و فنی برای انجام امر موضوع وکالت

اشتغال به حرفه وکالت ،مانند سایر مشاغل تخصصی و حرفه ای دیگر نیاز به آگاهی و نیز آشنایی با مهارتهای فنی این حرفه دارد.جنبه علمی حرفه وکالت شامل آشنایی با مبانی حقوق و مقررات موضوعه اعم از قوانین وآیین نامه ها و تصویب نامه ها وآراء وحدت رویه و دیدگاهای ارتباط با موضوع حاصل می گردد.

این بخش از مهارتهای حقوقی لازم برای وکیل دادگستری،با نیازی که قضات به دانش حقوقی برای امر دادرسی دارند،یکسان است و بی اطلاعی او از مبانی حقوق و قوانین حاکم بر دعوی موضوع وکالت یا امر موضوع مشاوره، به همان اندازه نکوهیده است که قاضی، قانون مرتبط با دعوی مطروحه را نشناسد.

لیکن مهارتهای فنی وکالت با آنچه قضاوت اقتضا دارد، متفاوت است. جنبه فنی امر وکالت به کیفیت استفاده عملی از دانش حقوقی در تنظیم اسناد و قرارداد ها در روابط مردم در جریان بروز اختلاف بین آنان برای استیفای حقوق موکل مربوط میگردد.

تقریبا در همه نظام های حقوقی، تایید صلاحیت علمی و عملی وکلا با کانونهای وکلا می باشد واز ظوابط مشابه ای در انجام این امر استفاده می نماید

۴-۱-۴-۱- نظریه مصونیت وکیل مدافع از مسئولیت

بطوری که در بخش مربوط به تاریخچه وکالت نیز بیان گردید دفاع از حقوق دیگران که زمینه اصلی فعالیت وکیل است .در عهد باستان نشانه جوانمردی و مروت بوده است و اشتغال به این امر برای اشخاصی که توانایی انجام آن را داشتند جنبه تفننی داشته است به همین دلیل در اعضای انجام این خدمت دستمزدی دریافت نمی شده است .

این طرز برداشت از رابطه وکیل و شخصی که از وی برای دغاع از خود استنداد می نمود موجب گردیده بود که مطالبه هر گونه وجهی بابت حق الوکاله از ناحیه وی امری غیر اخلاقی و به دور از مروت تلقی شود و در نتیجه چنانچه اختلافی بین وکیل و موکل در این زمینه بروز می کرد قضات محلی به تبعیدت از افکار عمومی دعوی مطالبه حق الوکاله .پوکیل را نمی پذیرفتند.[۱۴۳]

برایند مجانی بودن وکالت این بوده است که وکیل نیز نسبت به خطاهای شغلی خود در مقابل موکل مسئولیت نداشته باشد زیرا چگونه ممکن است شخصی را که از باب احسان و بدون هیچ چشم داشتی خدمتی را به هم نوع خود انجام می دهد در مقابل خطاهای احتمالی اش مسئول دانست؟

تحولاتی که پیشه وکالت در طول تاریخ پبدا کرد ودر نهایت یک شغل مستقل تبدیل گردید جنبه مجانی بودن انرا به مرور از ان سلب نمود لیکن تفکر مربوط به غیر مسئول بودن وکیل مدافع را نسبت به خطاهایی که ممکن است در حین دفاع مرتکب شود نتوانسته است بکلی به فراموشی بسپارد و تئوری مصونیت وکیل مدافع از مسئولیت در چنین بستری در انگلیتان نشو ونما یافته است.[۱۴۴]

در حقوق انگلیس وکیل مدافع یاbarrister که وظیفه طرح دعوی و پاسخگویی به ان را در دادگاه به عهده دارد .طبق نظریه مصونیت وکیل مدافع از مصونیت مربوط به خطاهای شغلی برخوردار است و در سال های اخیر نیز مجلس اعیان انگلیس در دعوی اقایrodel علیه اقای worsley مبنی بر مطالبه خسارت ناشی از خطای وی در جریان دفاع از او چنین رای داده است:

ملاحضات اجتماعی مربوط به نظم عمومی حمایت از وکیل را در این پرونده ایجاب می نماید این دلایل و ملاحضات ارتباطی به غیر قابل مطالبه بودن حق الوکاله از ناحیه وکیل ندارد و سپس دلایل توجیهی خود را در رای مزبور به این شرح بر می شمارد:

۱-وکیل مدافعی که ممکن است بر اثر خطر شغلی او حقی از موکلش تضییع شود در هر حال یکی از وابستگان به دستگاه قضایی کشور از و در وهله نخست چنین وکیلی نه در مقابل موکل خود بلکه در برابر دادگاهه جامعه وکلاء و اجتماع مسئول است.

۲- اگر بتوان چنین وکیل مدافعی را برای خطاهای شغلی که از او سر میزند مسئول دانست باید در هر دعوی مسئولیت مدنی دعوایی را نیز که وکیل در ان عهده دار نقش دفاع بوده است یکبار دیگر بازسازی نمود تا معلوم شود آیا واقعا او مرتکب خطا شده است ؟

۳- ترس ناشی از مسئولیت مدنی وکیل موجب می گردد وکلاء با استناد به کم اهمیت ترین مدارکی که تاثیر انها در سرنوشت دعوی ناچیز است دادگاه را ناگزیر از رسیدگی به انها نمایند و به ایت ترتیب باعث طولانی تر شدن جریان رسیدگی به دعاوی گردند.

در برخی موارد نیز دفاع وکیل از موکل از طرف دادگاه یا سایر نهاد های اجتماعی به وی تهمین می گردد و او هیچ گونه تعهد دو جانبه با موکل خود ندارد تا بتوان مسئولیت وی را به چنین تعهدی قابل انتساب دانست.براساس این ملاحضات وکلای مدافع باید از همان مصونیتی که قضات و هیئت منصفه از ان برخوردار هستند استفاده نمایند.

مضمون این رای در موارد دیگر که مجلس اعیان دعاوی مشابهی را مورد رسیدگی قرار داده است به گونه ای تعدیل شده است. از باب نمونه دردعویه آقایheywood علیه آقای wellers مجلس اعیان صریحا تئوریه مصونیت وکیل مدافع را به دعوی منحصر نمودوچنین نتیجه گرفته است که وکلای مدافع از چنین مصونیتی در مقابل اشخاص ثالث بر خوردار نیستند.

محدودیت دیگری که در انگلستان به این نظریه وارد شده است مربوط به solicitorهاست که وظیفه دفاع از اشخاص را در دادگاه های انصاف به عهده دارند. طبق رویه اتخاذ شده توسط مجلس اعیان solicitorها امکان استفاده از این مصونیت را ندارند.[۱۴۵]

نظریه مصونیت وکیل مدافع در کشور کانادا که در بخش های انگلیسی زبان ان نظام حقوقی کامن لو حاکم است مقبولیت نیافته است و قاضی kerever در دعوی اقای demarco علیه اقایungaro که مشابه پرونده مطرح شده در مجلس اعیان انگلستان بود با رد جنبه نظم عمومی قضیه چنین استدلال کرده است.

این اقتضای نظم عمومی نیست که نوعی مصونیت برای وکیل مدافع قائل شویم در حالی که هیچ یک از صاحبان مشاغل حرفه ای در کانادا از آن برخوردار نمی باشند بلکه با توجه به توسعه حقوق در زمینه مسئولیت های حرفه ای و نیز با در نظر داشتن کثرت دعاوی که علیه پزشکان و مخصوصا متخصصین از انان طرح می گردد و در حالی که نسبت به پزشکتن عمومی به متخصصین در حرفه وکالت مانند solicitorبهbarristerاست من فکر می کنم روش فکران جامعه به اعضای جوامع حقوقی با من هم ساز باشند که بگویم نظم عمومی مسئولیت حرفه ای وکلا را اقتضاء دارد.

در واقه تنها چیزی که می توان گفت این است که چنانچه خطای وکیل مدافع در جریان دفاع از موکل صرفا جنبه اشتباه در قضاوت داشته باشد نمی توان چنین وکیلی را مسئول دانست اما در بسیاری موارد اشتباهات ان چنان واضح و روشن است که حداقل می توان انها را غفلت نامید نه اشتباه.[۱۴۶]

با رد نظریه مصونیت وکیل مدافع در کانادا و تقسیم خطاهای وی به اشتباه در قضاوت و غفلت دادگاه ها موارد زیر را از مصادیق اشتباه در قضاوت تلقی می نمایند:
الف:کوتاهی وکیل در جریانcross examination(پرسش متقابل).

ب:قصور وکیل در تماس باشاهدی که احتمال می دهد علیه موکل او در دادگاه ادای شهادت نماید و برعکس موترد زیر را جزو غفلت های غیر قابل اغماض وکیل مدافع می دانند:

۱-خود داری وکیل مدافع از انجام توصیعه های لازم به موکل برای انصراف او از تصمیماتی که در سرنوشت دعوی موثر است.

۲-قصور وی در مذاکره با تنها شاهد قضیه.

۳- سهل انگاری وکیل در مطالبه ضررو زیان معنوی و منافع ممکنوالحصول .

۴- استفاء وکیل از وکالت بدون اختار قبلی به موکل.

لیکن در نظام حقوقی فرانسه از ضابطه نوعی برای تشخیص مهارت علمی و فنی وکیل استفاده می شود دادگا های فرانسه برای احراز عدم مهارت های علمی و فنی وکیل در دعوی مسئولیت مدنی نخست این سوال را مطرح می سازند که آیا موضوعی که وکیل مورد نظر از ان بی اطلاع بوده است از نظر عموم یا اکثریت وکلا امری بدیعی و روشن بوده است بطوری که بتوان ان را بر بی اطلاعی او از یک وظیفه حرفه ای حمل نمود؟

تنها با این معیار وضوابطی از قبیل بی توجهی عمده که ان هم با مقایسه بی دقتی وکیل مورد نظر با سایر هم کاران او قابل تشخیص است دادگا های فرانسه نسبت به دعاوی ناشی از عدم مهارت علمی و فنی وکیل تعیین تکلسیف می نمایند.

بنابراین با توجه به اینکه در حقوق فرانسه توانایی مهارت حرفه ای عاملی موثر در تحقق خطای سنگین است ودر بتب مسئولیت مدنی این دسته از خطاها غیر قابل بخشش بوده و می تواند مبنای مطالبه ضررو زیان واقع شود تردیدی باقی نمی ماند که خطای سنگین وکیل در انجام امور موضوع وکالت به معنای بی اطلاعی او از اصول و موازینی است که همهی وکلاء ویا اکثریت از انها مطلع می باشد و یا فرض بر آگاهی انان از ان اصول است.

از انچه در مورد نظام های مختلف حقوقی در باره ی ضابطه تشخیص مهارت علمی و فنی بیان گردید می توان چنین نتیجه گیری نمود که:

عدم مهارت فنی و علمی وکیل در انجام امور موضوع وکالت به موضوعات شکلی و ماهیتی قابل تقسیم است.

۴-۱-۴-۲- ضابطه مهارت علمی در موضوعات شکلی

منظور از موضوعات شکلی قوانین و مقررات مربوط به آیین دادرسی اعم از مدنی و کیفری است که آگاهی از ان ها وجه تمایز وکیل دادگستری از سایر افرادی است که در زمینه فعالیت انان بیشتر جنبه های نظری حقوق است تا جنبه های عملی مانند اساتید حقوق و یا افرادی که با داشتن تحصیلات حقوقی در مشاغل دیگری غیر از وکالت فعالیت می نمایند.

بدیهی است عدم مهارت وکیل و یا بی اطلاعی او از این موازین به معنای آگاهی نداشتن او از اصول حرفه ای است که می تواند مبنای مسئولیت مدنی واقع شود بطوری که می توان تعهد وکیل را مبنی بر داشتن مهارت علمی و فنی در این زمینه ها از نوع تعهد به نتیجه دانست که تعهد هیچ عنوان به اطلاعی او از انان ها قابل توجیح نیست به همین دلیل در یکی از اراء صادره از دادگا های کانادا تصریح گردیده است که:از وکیل مدافع یک انتظار وجود دارد که از خود مهارت و اشنایی لازم با ایین دادرسی دادگاههایی که در حوزه انها فعالیت می نماید نشان دهد.

گذشته از ضابطه اشنایی کامل با مقررات ایین دادرسی مدنی و کیفری از نظر کارشناسی نیز یکی از معیارهای مطمئن برای احراز مهارت وکیل در حرفه خود در دعاوی کیفری چگونگی ورود در دفاع و نظم و ارتباط منطقی مدافعات وی با نتیجه مطلوبی است که تعقیب می نماید به بیان دیگر صرف اگاهی داشتن قواعد شکلی طرح دعوی و پاسخگویی به ان نشانه مهارت وکیل تلقی نمی گردد بلکه در یک تشبیح ساده قالبی که وکیل برای طرح دعوی یا دفاع از ان انتخاب می نماید به مسابه محاسبات فنی یک ساختمان از نظر مهندسی است زیرا همانگونه که استحکام بنا در گرو صحت و دقت محاسبات انجام شده است و محاسبات غیر صحیح نه تنها فاقد ارزش است بلکه تزلزل بنا را به دنبال دارد بنابراین چنانچه در طرح دعوی و تدارک دفاع رعایت دقایق حقوقی نگردد و قالب مناست برای ان انتخاب نشود و طراحی لازم در ان انجام نگیرد قهرا چنین دعوی و دفاعی نه تنها نتیجه مطلوب را به بار نخواهد اورد بلکه در بسیاری از موارد زیان مادی و معنوی را نیز برای موکل موجب خواهد شد.[۱۴۷]

۲٫احراز جنین مهارتی در طرح دعوی و یا تدارک دفاع علاوه بر مهارت نیاز به شم حقوقی که یک پدیده ذوقی است نیز دارد زیرا قواعد حقوقی در حد یک ابزار می تواند مورد استفاده وکیل قرار گیرد و چنانچه وی از ذوق طراحی دعوی و یا دفاع بی بهره باشد نمی تواند از این ابزار استفاده مناسب نماید.

به همین دلیل در نظام حقوقی commonlaw که تدریس علم حقوق بطور عمده از طریق بررسی آراء قضایی و احیانا باز سازی دعاوی مختومه صورت می گیرد و دوران کار اموزی نیز بیش از سایر نظام های حقوقی به تقویت شم حقوقی داوطلبینه این حرفه توجه می شود وکلای این نظام مهارت حقوقیه بیشتری کسب می نمایند.

۴-۲- التزام وکیل به حفظ اسرار موکل و وفاداری نسبت به او

با وجودی که ماده۶۴۸ قانون مجازات اسلامی به تععی مجازات برای افرادی که به مناست شغل و حرفه خود محروم اسرار دیگران واقع می شوند ودر غیر موارد قانونی انها را افشاء می کنند اختصاص یافته است لیکن در هیچیک از متون قانونی تعریفی از سر دیده نمی شود.

برخی از نویسندگان سر را عبارت از امری می دانند که اشخاص نوعا اصرار در اخفاء انرا دارند.[۱۴۸] ودر پاره ای تالیفات حقوقی سر را به هر چیزی که گفتن آن باعث ورود ضررو زیان به شهرت وحیثیت وکرامت اشخاص می گردد تعریف نموده اند. تعاریف دو گانه فوق تفاوت اساسی باهم ندارند زیرا اصرار صاحب سر بر اخفاء ان نیز به منظور اجتناب از صدمات مادی و حیثیتی است که افشاء آن ممکن است برای وی بدنبال داشته باشد

در هر حال چون مفهوم عرفی این اصلاح از وضوح کامل برخوردار است سکوت قانونگذار در تعریف حقوقی ان اشکالی در اجرای احکام مربوط به ان ایجاد نخواهد کرد. راز داری در همه جوامع یک ارزش اخلاقی محسوب می گردد و سهل انگاری در حفظ اسرار مربوط به دیگران مانند تضییع مال مورد امانت یک ضد ارزش است لیکن جز در مورد پاره ای مشاغل که صاحبان انها به مقتضای شغلی از اسرار مردم اگاه می شوند

در سایر موارد عدم ارتکاب این عمل غیر اخلاقی با ابزارقانوننی تضمین نگردیده است طبق ماده۶۴۸قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۵۷مجلس شورای اسلامی اتباء و جراعهان و ماماها و دارو فروشان و کلیه کسانی که به مناسب شغل یا حرفه خود محرم اسرار می شوند هرگاه در غیر موارد قانونیر اسرار مردم را افشاء نمایند به سه ماه و یک روز حبس یا به یک میلیو پانصد هزار ریال تا شش میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شوند این ماده جز در مواردی میزان مجازات عینا از ماده ۳۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه اقتباس شده است که هر چند در هر دو متن افشاء سر توسط وکیل اشاره نشده است لیکن در هردو نظام حقوقی اطلاق عبارت کلیه کسانی که به مناسبت شغل و حرفه خود محرم اسرار واقع می شوند وکلا را نیز شامل می گردد. علاوه بر این طبق ماده۳۰ قانون وکالت مصوب۱۳۱۵ وکیل موظف است اسراری را که به واسطه وکالت از طرف موکل از ان مطلع شده است و همچنین اسرار مربوط به حیثیات و شرافت و اعتیارات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]




در اصل هشتم چنین آمده است:
“دعوت به خیر،امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر،دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت است و شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می کند.(وَالْمؤمِنونَ وَالْمؤمِناتِ بَعْضَهُمْ اَولیا بَعْضَ یامِرونَ بالمَعْروفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ المُنْکَرْ).
امروزه سیاست جنایی تنها اقدام های رسمی (دولتی) راشامل نمی شود،بلکه مشارکت های مردمی را هم در پیشگیری از جرم ها مد نظر دارند. این اصل با تکیه بر تعالیم عالیه اسلامی از طریق امر به معروف و نهی از منکر می تواند شیوه های کنترل اجتماعی غیر رسمی و سیاست جنایی مشارکتی را ترسیم نماید.
گفتار دوم:قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۰
ماده ۱۷ق.م.ا مصوب ۱۳۷۰بیان داشته :مجازات بازدارنده،تأدیب یا عقوبتی است که از طرف حکومت به منظور حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع در قبال تخلف از مقررات و نظامات حکومتی تعیین می گردد از قبیل حبس، جزای نقدی، تعطیل محل کسب،لغو پروانه و محرومیت از حقوق اجتماعی و اقامت در نقطه یا نقاط معین و منع از اقدامات در نقطه یا نقاط معین و مانندآن.
با اینکه این ماده به مفهوم مجازات و اجرای آن متوسل شده،ولی به هر حال متضمن مفهومی از پیشگیری است.مفهوم این ماده، بیانگر پیشگیری کیفری بوده و به اشتباه،فقط مجازات های به اصطلاح بازدارنده را دارای این خصیصه دانسته است.
گفتار سوم:قانون اقدام های تأمینی مصوب اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۹
در ماده۱،این قانون چنین آمده است “اقدام های تأمینی عبارتند از تدابیری که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم درباره مجرمین خطرناک اتخاذ می کند.”مجرمین خطر ناک کسانی هستند که سوابق و خصوصیات روحی و اخلاقی آن ها کیفیت ارتکاب جرم توسط آنان و نوع جرم ارتکابی آنان را در مظان ارتکاب جرم در آینده قرار می دهد.
گفتار چهارم:قانون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۷تیر ماه سال۱۳۶۹
در بند ۸ ماده ۴ قانون ناجا آمده است: “انجام وظایفی که بر طبق قانون به عنوان ضابط قوه قضاییه به عهده نیروی انتظامی محول است از قبیل:
الف)مبارزه با مواد مخدر
ب) مبارزه با قاچاق کالا
ج)مبارزه با منکرات و فساد
د)پیشگیری از وقوع از جرم ها
ه)کشف جرایم
و)بازرسی و تحقیق
ز)حفظ آثار و دلایل جرم
ح)دستگیری متهمین و مجرمین و جلوگیری از فرار و پنهان شدن آنان
ط)اجرا و ابلاغ احکام قضایی.
“بطوری که در بالا آمده قسمت (د)بند ۸ این قانون پیشگیری از وقوع جرم ها را جزو وظایف قضایی ناجا ذکر کرده است. اما بعضی از صاحب نظران علم حقوق در خصوص این بند معتقدند که با تعریف ضابطین دادگستری در ماده ۱۵قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب هماهنگی ندارد.در ماده ۱۵قانون مذکور ضابطین دادگستری چنین تعریف شده است:”ضابطین دادگستری مأمورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی در کشف جرم و بازجویی مقدماتی و حفظ آثار و دلایل و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم وابلاغ و اجرای تصمیمات قضایی به موجب قانون اقدام می نمایند.”
بعضی از صاحب نظران به لحاظ اینکه پیشگیری از وقوع جرم در ماده بالا جزو وظایف ضابطین قضایی احصا نشده است، آن را هماهنگ با قسمت (د)بند۸ قانون ناجا نمی دانند.
گفتار پنجم:قانون اصلاح مبارزه با مواد مخدر ۳/۸/۱۳۶۸
در ماده ۳۳ این قانون چنین آمده است :
“به منظور پیشگیری از اعتیاد و مبارزه با قاچاق مواد مخدر از هر قبیل اعم از تولید،توزیع، خرید، فروش و استعمال آن ها و نیز موارد دیگری که در این قانون ذکر شده است ستادی به ریاست رئیس جمهور تشکیل و کلیه عملیات اجرایی،قضایی،برنامه های پیشگیری،آموزش عمومی و تبلیغ علیه مواد مخدر در این راستا متمرکز خواهد بود. اعضای ستاد به شرح زیر می باشد:

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
  1. رئیس جمهور؛
  2. دادستان کل؛
  3. وزیرکشور؛
  4. وزیر اطلاعات؛
  5. وزیربهداشت و درمان و آموزش پزشکی؛
  6. وزیر آموزش و پرورش؛
  7. رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران؛
  8. فرماندهی نیروی انتظامی؛
  9. سرپرست دادگاه انقلاب اسلامی؛
  10. سرپرست سازمان زندان ها و اقدام های تأمینی و تربیتی؛
  11. فرماندهی نیروی مقاومت بسیج؛
  12. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی”.

ترکیب اعضا ستاد،دامنه فعالیت های علمی این ستاد در پیشگیری از جرم ها اهمیت کار را به خوبی مشخص و آشکار می سازد.
برای مواد۳۳و ۳۴ این قانون آیین نامه اجرائی پیشکیری از اعتیاد،درمان معتاد ها به موادمخدر و حمایت از افراد در معرض خطر اعتیاد تدوین گردیده است. ماده ۲ برای وزارت بهداشت و درمان وآموزش پزشکی، ماده ۳ برای کمیته امداد امام خمینی،ماده ۴ دبیر خانه ستاد مبارزه با مواد مخدر،ماده ۶ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،ماده ۷ سازمان صداو سیما،ماده ۱۰برای شهرداران سراسر کشور،ماده ۱۱ستاد کل نیروهای مسلح و در ماده ۱۲ برای سازمان زندان ها و اقدام های تأمینی و تربیتی وظایفی را در پیشگیری از اعتیاد و درمان معتادان به مواد مخدر و حمایت از افراد در معرض خطر اعتیاد در نظر گرفته اند.
مبحث سوم : مصادیق حفظ حقوق شهروندی در مرحله پیشگیری از ارتکاب جرم
در این مبحث به بررسی اصول و موازینی می پردازیم که پلیس در حین انجام وظیفه به منظور پیشگیری از جرم ، باید رعایت کند ، در این خصوص ضمن مراجعه به دستورالعمل و بخشنامه های داخلی ناجا و استفاده از قوانین به بحث در این مورد می پردازیم ، متاسفانه قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (در امور کیفری) مصوب ۱۳۷۸ و قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۱ ، در زمینه پیشگیری از جرم به ویژه تبیین مصادیق حدود اختیارات پلیس، بسیار فقیر است . پیشگیری از جرم ، مرحله بسیار حساس، ظریف و مهمی است ، اما قانونگذار به این موضوع اهتمام نورزیده است . لذا در این خصوص بیشتر بر سایر منابع موجود و برخی اصول ارشادی و پیشنهادی به منظور بهبود وضعیت موجود می پردازیم .
گفتار اول : حفظ حقوق شهروندی در بکارگیری سلاح و قوه قهریه
حسن اجرای وظیفه و برقراری نظم عمومی و امنیت ملی از جمله وظایف اصلی پلیس است . با نگاهی اجمالی به فعالیت های ذاتی پلیس ، بی درنگ متوجه می شویم که نوع این امور با سایر امور جامعه، تفاوتی اساسی دارد . برای انجام این گونه امور برای مقابله موثر و کارآمد با عوامل مخل نظم و امنیت ، پلیس باید به اندازه کافی مجهز و مسلح باشد . بنا بر همین اصل، دولت پلیس را به تجهیزاتی مجهز یا اختیارات ویژه ای به او اعطا می کند تا بتواند به هر ترتیب از عهده انجام این امور برآید . اما در راستای برقراری نظم و امنیت ، حتی پلیس نیز دارای اختیارات و مزایای بی حد و حصر و بلاقید یا سلیقه ای نیست . زیرا استفاده بلاقید از قدرت (مانند اسلحه یا زور و… ) خود از علل پیدایش استبداد دولت ، بی نظمی ، اغتشاش و عدم امنیت خاطر شهروندان است .
منظور از قوه قهریه توسل به زور است که پلیس، گاها مجاز به استفاده از آن است . شهروندان در مقابل استفاده از زور توسط پلیس، مجاز به دفاع و مقابله به مثل نیستند، اما عدم دفاع مقید به شرایطی است و پلیس هنگامی مجاز به استفاده از زور است که راهی جز این نداشته و اجرای وظیفه و حسن انجام آن، منوط به استفاده از زور باشد . در خصوص استفاده از زور و خشونت در قانون اساسی و قانون آیین دادرسی کیفری ایران، مقررات صریح و روشنی به چشم نمی خورد. تنها موضع قانون گذار در آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب (در امور کیفری) مصوب ۱۳۷۸ که به نحو اجمال و تا حدودی مرتبط با این موضوع مقرر کرده، ماده ۱۰۲ قانون موصوف است که مقرر می دارد:
در صورتی که متصرفین قانونی اماکن یا متصدیان آن ها، دستور قاضی را در بازکردن محل ها و اشیای بسته اجرا ننمایند، قاضی می تواند دستور باز کردن را بدهد ، ولی مکلف است حتی المقدور از اقداماتی که باعث ورود خسارت می شود احتراز نماید.
تأکید این ماده فقط بر محدودیت و یا منع خسارت، در صورت تمرد و لغو دستور قاضی است و از پرداختن به سایر موضوعات و مصادیق اجتناب کرده است .
در خصوص استفاده از اسلحه هم کاربرد اسلحه، تابع شرایطی بوده و قبل از وقوع جرم و به منظور پیشگیری از وقوع آن، به ندرت باید مورد استفاده قرار گیرد، زیرا صدمات ناشی از کاربرد اسلحه در بسیاری از مواقع جبران ناپذیر است . خوشبختانه در این راستا، قانونگذار در سال ۱۳۷۳، اقدام به تصویب قانون به کارگیری سلاح توسط مامورین نیروی انتظامی در موارد ضروری کرده است که فقط تحت آن شرایط حق به کارگیری و استفاده از سلاح را دارند .[۱۷۷]
گفتار دوم:حفظ حقوق شهروندی در ورود به حریم خصوصی
حریم خصوصی از جمله موضوعات و مصادیق بسیار مهمی است که گاهاً مورد مداخله و یا تعرض قوای عمومی دولتی از جمله پلیس قرار می گیرد. البته حفظ و صیانت از حریم خصوصی در جوامع مختلف، دارای معیار های متفاوتی است و از جمله این معیار ها، که حقوق ملازم شهروندان، بر اساس آن تعیین می شود،قانون لازم الاجرای کشور است.
در این رابطه،قانون اساسی ایران،باتصویب اصل۲۲،حیثیت،جان،مال،حقوق،شغل،وبه ویژه مسکن شهروندان را مصون از تعرض غیر قانونی دانسته است.اما به نظر می رسد که حمایت از حریم خصوصی ،مستلزم تأکیدی اساسی تر و تبیین مصادیق و تعاریفی از آن نیز باشد.در این راستا و باتوجه به اهمیت موضوع،در تاریخ ۴/۳/۸۴لایحه حمایت از حریم خصوصی که توسط هیئت وزیران به تصویب رسیده بود،تقدیم مجلس شورای اسلامی،برای طی تشریفات لازم شد.در این لایحه حریم خصوصی،اماکن خصوصی ،منزل،حریم خصوصی جسمانی و اطلاعات شخصی حساس،ارتباطات،حریم خصوصی در محل کار و. . .به دقت از یکدیگر تفکیک و تعریف شده است. در نهایت،حریم خصوصی قلمرویی از زندگی هر شخص دانسته شده
که فرد در آنجا انتظار دارد که دیگران بدون اذن وی وارد نشوند،بر آن نگاه نکنند،به اطلاعات آن دسترسی نداشته باشند،و در مجموع،وی در آنجا مورد تعرض قرار نگیرد(ماده۲،بند۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:07:00 ق.ظ ]




و جاءَ بِالمُعجِزاتِ الباهراتِ فَلَمیَرُدُّها فی البرایا مَن لَهُ جُوُلُ

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

فکانَ فی القمرِ المُشقِّ مُعجزَهٌما فی حقیقتهِا لِلعینِ تخییلُوَ سَبِّحَ الحصیاتُ السَبعُ فی یدِهِلَهُنَّ بِالذّکرِ تکبیرٌ و تهلیلُ[۲۵۲]

– محمد (ص) با آمدنش معجزه های شگفت انگیزی را آورد که در زمین حتی کسی که قدرت جولان دارد آن را رد نکرد
– معجزه ای در شکافتن ماه داشت که حقیقت آن برای چشم و عقل خیال توهمی بیش نیست
– موجودات هفتگانه آسمان در دستش بودند در حالیکه ذکر تکبیر و لا اله الّا الله داشتند.
و شاعر در قصیده ی دیگرش به حقیقت این معجزه اشاره می کند و می گوید:

 

و لَهُ بِا الأباطِح القَمَرُ انشَق بنصفین لیسَ فِیهِ خفاءُ[۲۵۳]

– برای او ماه در آسمان مکه به دو نیم گردید که در آن هیچ پنهانکاری نیست.
«محمد بن فرج سبتی مغربی» می گوید:

 

فَمِنها انشِقاقُ البَدرِ ثُمَّ نزولُهُ راهُ الذّی التوفیقُ وافَقَ رصدَهُ[۲۵۴]

– از جمله (معجزات او) شکافتن و دو نیم کردن ماه و سپس نزول آن می باشد و دید آن را کسی که در کمین دیدن آن نشسته بود.
۴-۱-۶-۲- معراج یا سیر شبانه رسول خدا (ص)
سفر آسمانی پیامبر اسلام که از آن تعبیر به معراج یا سیر فضایی می کنند یکی از معجزات پیامبر (ص) به شمار می آید که در قرآن بدان اشاره کرده است و می گوید: «سُبحانَ الذی اَسرَی بِعَبدِه لیلاً من المسجد الحرامِ الی المسجِدِ الاقصَی الّذی بَارکنا حَولَهُ لِنُریَهُ من آیاتنا انّهُ هُوَ السمیعُ البصیرُ».[۲۵۵] (منزه از هر عیبی است خدایی که شبانه بنده خود را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد آن مسجدی که ما آن را برکت دادیم، چنین کردیم تا آیات صنع خود را به او نشان دهیم همانا او خدایی شنوا و داناست).
در این سفر پیامبر (ص) از مکه معظمه به بیت المقدس و از آنجا به آسمان ها و سدره المنتهی و عرش و حجب و سرادقات، تا آنکه به مقام خلوت خاص حضرت دوست رسید که علم و دانش آن از تمام مخلوقات پوشیده و از فرشتگان و پیامبران پنهان است.[۲۵۶]
مطابق نقل حسن بصری رسول خدا فرمود: در حجر اسماعیل خفته بودم که جبرئیل آمد و با سر انگشت پا مرا بیدار کرد و من برخاستم کسی را ندیدم و این کار تا سه بار تکرار شد و در بار سوم که برخاستم شانه ی من را گرفت پس با او برخاسته به در مسجد آمدیم در آنجا مرکب سفید رنگی دیدم که در دو طرف ران او دو بال قرار داشت و چون من نزدیک آن مرکب شدم و رفتم که سوار شوم چموشی کرد جبرئیل دست روی گردنش گذارده گفت: آیا شرم نمی کنی به خدا تاکنون شخصی که مانند محمد به درگاه خدا مقرب باشد بر تو سوار نشده در این حال بود که براق شرم کرد و خجالت کشید و آرام شده من بر او سوار شدم. و چون به مسجد الاقصی رسیدم در مقام پیامبران ابراهیم و موسی و عیسی و جمله ی پیامبران از من استقبال کردند و به من اقتدا کرده و با ایشان نماز خواندم. چون از نماز فارغ شدم دو کاسه آوردند یکی شیر بود و در دیگری شراب من کاسه ی شیر را برداشتم و از آن نوشیدم. جبرئیل به من گفت: «ای محمد فطرت اصلی خود را انتخاب کردی و راه راست را بر امت خود نشان دادی»
روایت دیگر در مورد معراج، روایت عایشه است که گفت: «جسم پیامبر (ص) در شب معراج از جای خود حرکت نکرد اما روح او را به معراج بردند».
روایت دیگر در معراج، روایت ام هانی دختر ابوطالب است. ام هانی گفت: «پیامبر شب معراج در خانه ی من بود و با هم نماز خواندیم وقتی برای نماز صبح بلند شدم به من فرمودند: ای ام هانی من فاصله ی نماز شب تا صبح به بیت المقدس رفتم و در مسجد الاقصی نماز خواندم و اینک به مکه برگشته ام تا نماز صبح را با شما بخوانم».
درباره ی زمان معراج اختلاف است که شش ماه قبل از هجرت در شب هفدهم ماه رمضان یا بیست و یکم آن یا دو سال بعد از بعثت پیامبر (ص) در هفدهم ربیع الاول بوده است و هم چنین در مورد مکان عروج نیز طبق گفته ی ام هانی خانه ی او بوده یا شعب ابی طالب و یا مسجد الحرام اختلاف است.[۲۵۷]
«صرصری» در این سه بیت زیر به ماجرای معراج اشاره کرده و می گوید:

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ق.ظ ]




در یک تقسیم بندی کلی تر تنیدگی در قالب عوارض فیزیولوژیکی، روانی و رفتاری مطرح شده است (رابینز، ۱۹۹۳، لوتانز،۱۹۸۹، ایوانسویچ و ماتسون، ۱۹۸۰). در این قسمت ضمن معرفی نشانه ها و اثرات فیزیولوژیکی، روانی و رفتاری تنیدگی، اثرات سازمانی تنیدگی نیز با توجه به ماهیت تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد.

شکل ۲-۵) توالی وقایع در نشانگان سازگاری کلی I.A.S

 

الف- اثرات فیزیولوژیک

امروز ارتباط بین تنیدگی و بیماری های مزمن بدون هیچ تردیدی مطرح است و حجم تحقیقات انجام شده توسط دانشمندان و محققان در این زمینه در طول چند دهه اخیر گواه این مسأله است.
از بارزترین این بیماری ها، بیماری های دستگاه قلب و گردش خون است. استرس ممکن است سبب بیماری های فشار خون، افزایش چربی های خون وتشدید خطر تصلب شرائین، اختلال خون رسانی به ماهیچه قلب بخصوص در افراد مبتلا به تنگی سرخرگهای الکیلی (کرونر) و حتی مرگ ناگهانی شود. همچنین تنیدگی ممکن است موجب بروز سردردهای میگرنی و بیماری های عصبی دیگر شود. بیماری های غدد درون ریز (نظیر دیابت، نازایی و عقیمی). بیماری های دستگاه ایمنی، دستگاه گوارش و پوست از جمله موارد دیگر هستند که بر اثر تنیدگی به وجود می آیند (بهزاد، ۱۳۷۲).
جدول ۲-۲ انواع بیماری های ناشی از تنیدگی را نشان می دهد. “ملویش” اثرات فیزیولوژیک تنیدگی زا در طول زمان را در جدول ۲-۲ نشان داده است (مرادخان، ۱۳۷۲).
جدول ۲-۲ بیماری های ناشی از تنیدگی در دستگاهای مختلف بدن (روزنامه اطلاعات، سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۷۲ شماره ۱۹۸۷۲)

 

 

 

 

 

 

 

دستگاه اعصاب: تیکهای عصبی دست و پا وچشم، سردرد های شدید همراه با اختقان مغزی و سرگیجه یا میگرن، لکنت زبان، عصبانیت و تند خویی، لرزش عضوی، شوک کلی و بیحالی، سست شدن دست و پا، فلجهای دست وپا یا نیمه بدن
سختی و صلابت عروق: سکته قلبی، گرفتگی شدید عروق، افزایش فشار خون، طپش قلب، ضعف عضلات قلب
دستگاه گوارش: ورم میروبی لثه، از بین رفتن لثه، اسپاسم مری، ازدیاد ترشح معده، زخم عثنی عشر، ورم زمزن روده، اسهال یا یبوست متناوب بی اشتهایی یا اشتهای کاذب
دستگاه تنفس: سینوزیت آلرژیک، آسم یا تنگی نفس
سوخت و ساز بدن: گواتر، دیابت، نقرس، چاقی مفرط، لاغری مفرط، ازدیاد اوره در خون تشکیل سنگ های صفراوی و کلیوی
پوست: اگزما یا سودا، بوزیس نوعی بیماری جلدی که بر اثر آن روی پوست لکه های پوسته دار ایجاد می شود، کهیر، خورنگولوز که بر اثر آن جوش های چرکی در روی پوست پیدا می شود،
نظام دفاعی بدن: کاهش مقاومت قلبی بدن، ورم مزمن مفاصل یا آرتریت روماتوئید، لوپوس اریتماتوز (لکه های قرمز خون در بدن)

ب- اثرات روانی

اثرات روانی و فیزیولوژیکی تنیدگی از جهتی به هم شبیه اند. در این جا نیز همین که شخص به مرحله تحلیل رفتگی نزدیک می شود نشانه ها قوی تر و نیرومند تر می شوند. از نظر روانی نشانه نزدیک شدن به مرحله تحلیل رفتگی، ناتوانی و ضعفی است که با خستگی همراه است ( بلورچی، ۱۳۷۱). جدول ۲-۳ اثرات روانی تنیدگی را نشان می دهد.
جدول ۲-۳ اثرات روانی تنیدگی (کاری کوپر، زندگی با اضطراب، ترجمه ماشاءالله مدیحی، چاپ اول، یادآوران، ۱۳۷۰)

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ق.ظ ]




حتی در صورت تایید نظریه های فوق نمیتوان از آنها در تفکیک سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری غیر مستقیم خارجی بهره جست. در همین راستا نظریه اندازه ی بازار که تنها درصدد تبیین سرمایه گذاری مستقیم خارجی است، مطرح می شود. بر طبق این نظریه، یک شرکت فراملیتی با فروش بیشتر در یک کشور خارجی، نسبت به سرمایه گذاری تمایل پیدا می کند و به طور مداوم حجم سرمایه خود را با فروش بیشتر در کشور میزبان افزایش می دهد . برخی از نظریه پردازان میزان فروش در کشور میزبان را به عنوان عامل تعیین کننده سرمایه گذاری خارجی ملاک قرار می دهند، به عبارت دیگر سرمایه گذاری مستقیم خارجی یک شرکت فراملیتی، تابعی ازحجم فروش، حجم تولید و سهم بازار در یک کشور میزبان است (رگمن[۳۲]،۱۹۸۱).
در عالم واقع، شکست بازار، عدم اطمینان، کمبود اطلاعات، چسبندگیهای مختلف وغیر همگن بودن بنگاه ها و عوامل تولید، از مشخصه های ذاتی پدیده های اقتصادی است. درصورتی که چنین حالاتی متصور باشد، تمامی تحلیل های بالا باید در چارچوب نظریه بازارهای ناقص صورت پذیرد .
نظریه های مبتنی بر فرض بازارهای ناقص
یکی از اولین کسانی که در چارچوب بازارهای ناقص به تبیین سرمایه گذاری مستقیم خارجی پرداخت هایمر[۳۳] بود که به منظور تفکیک سرمایه گذاری مستقیم و غیر مستقیم خارجی، لزوم کنترل سرمایه از سوی سرمایه گذار را خاطر نشان کرد و نظریه های پیشین را به دلیل فروض بسیار ساده ی آنها زیر سوال برد. به اعتقاد وی سرمایه گذاری مستقیم خارجی در بازارهای ناقص تحقق می یابد و از این رو، او با رویکرد سازمان دهی صنعتی به تبیین رفتار شرکت های چندملیتی پرداخت (برکلی،۲۰۰۰).
هایمر محرک سرمایه گذاری مستقیم خارجی را وجود انحصار می داند، به عبارت دیگر سرمایه گذار با بهره گیری از قدرت انحصاری به واسطه ی تکنولوژی بالا و یا استفاده از نام های معروف در مناطق دیگرسرمایه گذاری مستقیم خارجی انجام می دهد. این شرکت یا در شرکت های موجود خارجی سرمایه گذاری می کند و آنها را تحت کنترل و نظارت خود در می آورد، تا از این طریق رقابت را از میان بردارد و رانتهای خود را حفظ کند، یا شعبه ای در بازار جدید دایر می کند تا امکان ورود سرمایه گذاری شرکتهای رقیب را به تولید کالای مورد نظر از میان بردارد. استراتژی اخیر که سرمایه گذاری تدافعی نامیده می شود، میتواند بخشی از سرمایه گذاری مستقیم خارجی را توجیه کند (هایمر، ۱۹۷۶). پس از هایمر، کاوس[۳۴] (۱۹۸۲) نظریات وی را گسترش داد. بر اساس نظریات کاوس هنگامی که یک بنگاه شعبه ای را در کشور دیگر افتتاح می نماید، با برخی عدم مزیت ها ناشی از زبان، فرهنگ و سایر تفاوت های بین کشوری مواجه می شود. در رویارویی با این عدم مزیت ها شرکت باید از برخی مزیت ها که به آن دارایی های نامشهود اطلاق می شود، برخوردار باشد که به عنوان مثال می توان از نام معروف و خوب، مدیریت عالی و فن آوری پیشرفته نام برد. این مزیت ها باید قابل انتقال به شعبه افتتاح شده باشد تا بتوانند در مقام مقایسه با سایر شرکت های داخلی، عدم مزیت های موجود را خنثی کنند (کاوس ۱۹۸۲).
یکی از ایراد های دید گاه فوق این است که قادر نیست توضیح دهد چرا این بنگاه ها ازمزیتهای ذکر شده در کشور خود استفاده نکرده و اقدام به صادرات نمی کنند، افزون بر این، اگر چه این نظریه بیانگر این موضوع است که چرا شرکتها اقدام به سرمایه گذاری خارجی می کنند، اما نمی تواند بیان کند که چه کشوری به عنوان مقصد پذیرفته می شود.از این رو نظریه ی درونی کردن از سوی افرادی نظیر کاسن[۳۵] (۱۹۷۹)، بوکلی وکاسن[۳۶] (۱۹۷۶)، رگمن (۱۹۸۶) مطرح گردید. بر اساس این نظریه، سرمایه گذاری مستقیم خارجی به واسطه تلاش های بنگاه برای جایگزین کردن مبادلات بازاری با مبادلات داخلی صورت می گیرد (کروگمن[۳۷]، ۲۰۰۰). در حقیقت با ایجاد یک بنگاه جدید برخی از هزینه ها نظیر وقفه زمانی،چانه زنی و عدم اطمینان، قابل صرفه جویی است. این امر بخاطر وجود اطلاعات ناقص در بازار کالاهای واسطه ای مانند سرمایه ی انسانی، دانش، بازاریابی و مهارت های مدیریتی است. به طور کلی مزیت درونی سازی پرهیز از زمان بری، چانه زنی و عدم اطمینان است. درونی سازی بازارها در میان محدودیت های بین المللی منجر به سرمایه گذاری مستقیم خارجی می گردد تا جایی که فایده ی نهایی با هزینه ی نهایی مساوی شود. نقطه قوت نظریه درونی سازی در این است که توضیح می دهد چرا بنگاه ها سرمایه گذاری مستقیم خارجی را به صادرات ترجیح می دهند( برکلی، ۲۰۰۰). در پاسخ به این سوال که بر اساس چه معیاری کشور میزبان سرمایه گذاری مستقیم خارجی انتخاب می شود، فرضیه مزیت مکانی مطرح می شود. بدین لحاظ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی به دلیل برخورداری از مزیت های بازاری و عدم تحرک بعضی از عوامل تولید نظیر نیروی کار و منابع طبیعی رخ می دهد. عدم مزیت بازاری کشور مبدا و عدم تحرک عوامل تولید موجب تفاوت عایدی و هزینه های تولید می شود وسرمایه گذاری مستقیم خارجی را در کشورهای دارای مزیت به صرفه می نماید (هنارت[۳۸]، ۲۰۰۰). نظریه ترکیبی یا التقاطی که در سال ۱۹۸۸ توسط دانینگ ارائه شده، از ترکیب نظریه ی سازمان صنعتی، نظریه ی درونی کردن و فرضیه مزیت مکانی بدست آمده و درصدد است به سوالات زیر پاسخ دهد:
۱- در صورتی که برای یک کالای خاص در یک کشور خاص تقاضا وجود دارد، چرا آن کالا به وسیله بنگاه های داخلی تولید نمی شود، و یا چرا بنگاه های خارجی آن کالا را

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

به این کشورها صادر نمی کنند؟
۲- اگر بنگاه خارجی درصدد توسعه مقیاس است، چرا از طریق صادرات یا اعطای گواهینامه این کار را انجام نمی دهد؟
دانینگ پاسخ این سوالات را با توجه به شرایط لازم جهت انجام سرمایه گذاری مستقیم خارجی ارائه نموده است. بر اساس تئوری دانینگ برای اینکه بنگاه اقدام به سرمایه گذاری مستقیم خارجی نماید، سه شرط باید تامین شود: اولاً باید از مزیت نسبی در دارایی های غیر مشهود[۳۹] (نظیر: نام و اعتبار، فن آوری، اقتصاد مقیاس و …) نسبت به سایر بنگاه های کشور میزبان برخوردار باشد. این مزیت، مزیت مالکیتی[۴۰] نامیده می شود. ثانیاً استفاده از این مزیت برای بنگاه با صرفه تر از فروش یا اعطای آن باشد، این مورد مزیت درونی سازی[۴۱] است. ثالثاً استفاده از این مزیت ها با ترکیبی از عوامل تولید در کشور میزبان برای بنگاه ها با صرفه تر باشد که این مزیت مکانی[۴۲] نامیده می شود(دانینگ، ۱۹۸۸) برای درک بهتر نظریه فرض می شود در یک کشور تقاضا برای یک کالای خاص وجود دارد و کشور مذکور از مزیت مالکیتی نیز برخوردار است. در این صورت بر اساس مزیت های درونی سازی و مکانی حالت های مختلف زیر رخ می دهد:
۱- اگر مزیت درونی سازی وجود نداشته باشد، حتی اگر مزیت مکانی نیز وجود داشته باشد، چون این مزیت شامل حال بنگاه های کشور میزبان نیز می شود، لذا سرمایه گذاری مستقیم خارجی رخ نخواهد داد.
۲- اگر مزیت درونی سازی وجود داشته باشد ولی مزیت مکانی وجود نداشته باشد، بخاطر وجود رقبای بالقوه در کشور میزبان باز هم سرمایه گذاری مستقیم خارجی صورت نمی گیرد.
۳- اگر مزیت درونی سازی و مکانی وجود نداشته باشند، بنگاه در داخل کشور مبدا گسترش یافته و کالا را به کشور میزبان صادر می نماید و سرمایه گذاری مستقیم خارجی صورت نمی گیرد.
۴- اگر مزیت درونی سازی و مزیت مکانی وجود داشته باشند، سرمایه گذاری مستقیم خارجی رخ خواهد داد.
بنابراین جهت انجام سرمایه گذاری مستقیم خارجی باید تواماً هر سه مزیت مکانی، مالکیتی و درونی سازی وجود داشته باشد که البته این شرط لازم برای سرمایه گذاری مستقیم خارجی است. برای مثال فرض کنید که یک شرکت دارای مزیت های مالکیتی است و ملاحظات مکانی گویای آن است که تولید در بازار خارجی سودآورتر از تولید در داخل و صدور کالاست . اما شرکت از بین المللی شدن سود اضافی بدست نمی آورد. بدین معنی که محصول می تواند توسط یک شرکت بیگانه با همان کارایی شرکت مادر تولید شود و عایدات شرکت مادر از محل فروش لیسانس ساخت و غیره، معادل سود او در صورت سرمایه گذاری مستقیم باشد. در این صورت، انگیزه ای برای صدور سرمایه و انجام FDI وجود نخواهد داشت. یا اگر بین المللی شدن باعث کسب منافع اضافی شود، اما عوامل محلی برای عملیات سودآور شرکت فراملی فراهم نباشد، آن شرکت ترجیح می دهد که در کشور اصلی یا شعب خود در کشورهای دیگر تولید کند و کالای خود را به کشور مورد نظر صادر نماید. پس برای تحقق سرمایه گذاری مستقیم خارجی باید تواماً هر سه مزیت مکانی، مالکیتی و درونی سازی وجود داشته باشد (دانینگ،۱۹۹۳).
جدول ( ۲-۱): خلاصه نظریات سرمایه گذاری مستقیم خارجی

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:05:00 ق.ظ ]




،ص۹٫

 

  • قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، پیشین، ج۷، ص ۹۹٫

 

در این زمینه قرآن کریم درباره دو رویی و حق ستیزی منافقان می فرماید: «وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نافَقُوا وَ قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ»۱؛ « همچنین کسانى را که دو رویى نمودند نیز معلوم بدارد. و به ایشان گفته شد: «بیایید در راه خدا بجنگید یا دفاع کنید». گفتند: «اگر جنگیدن مى‏دانستیم مسلماً از شما پیروى مى‏کردیم.» آن روز، آنان به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان. به زبانِ خویش چیزى مى‏گفتند که در دلهایشان نبود، و خدا به آنچه مى‏نهفتند داناتر است».

مساله نفاق و حق ستیزی منافقان در اسلام گرچه در مکه هم قابل طرح است اما بیشتر از مکه، از زمانى مطرح شد که پیامبر به مدینه هجرت فرمود و پایه‏هاى اسلام قوى و پیروزى آن آشکار شد. ولی در مکه تقریباً منافقى وجود نداشت. زیرا مخالفان قدرتمند هر چه مى‏خواستند آشکارا بر ضد اسلام مى‏گفتند و انجام مى‏دادند و از کسى پروا نداشتند و چندان نیازى به کارهاى منافقانه نبود، لذا دشمنان شکست خورده، براى ادامه برنامه‏هاى تخریبى خود تغییر چهره داده، ظاهرا به صفوف مسلمانان پیوستند، ولى در خفا به اعمال خود ادامه مى‏دادند.

حق ستیزی منافقان به جایی رسید که در قرآن کریم، آیات فراوانی به موضوع منافقین می پردازد تا آنجا که سوره ای نیز مستقل در شرح حال آنها به نام «منافقون» نازل شد. و این مطلب بیان کننده اهمیت موضوع است. حق ستیزی منافقان را، قرآن با معرفی ویژگی هایشان در این سوره بیان می کند.

آن ها در باطن کافر و مشرک و منحرف هستند. ولى در ظاهر اظهار اسلام و ایمان می کنند.

……………………………………………………………………………………………………………………………….

  1. آل عمران/۱۶۷٫

بنابراین نفاق اعظم، اشدّ و اقبح اقسام کفر است. زیرا علاوه بر کفر باطنى، شامل مکر و حیله و خدعه نسبت به مسلمانان نیز میباشد و آنچه از مصائب و بدبختیها که دامنگیر مسلمانان شده از قِبَل اینگونه افراد بوده است. از این جهت، خداوند در قرآن سخت‏ترین عذاب و درکات دوزخ را براى آنان مقرر داشته و فرموده: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار»۱؛«آرى، منافقان در فروترین درجات دوزخند».

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

صاحب المیزان می فرماید: «نکته ای که از این آیه مورد بحث استفاده می کنیم این است که در آتش دوزخ مراتبى مختلف براى ساکنان آن هست، بعضى در سافلند و بعضى در اسفل و ناگفته پیدا است که به حسب اختلاف این مراتب شکنجه‏ها نیز مختلف مى‏شود که خداى عزوجل این عذاب هاى مختلف را درکات نامیده»۲.

علامه طباطبائی در تفسیر آیه «وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاهَ إِلَّا وَ هُمْ کُسالى‏ وَ لا یُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ کارِهُونَِ»۲؛ «و هیچ چیز مانع پذیرفته شدنِ انفاقهاى آنان نشد جز اینکه به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند، و جز با حال‏ کسالت نماز به جا نمى‏آورند، و جز با کراهت انفاق نمى‏کنند».کفر به خدا و رسول او، کسالت و بى میلى در نماز خواندن، و کراهت در انفاق را از ارکان نفاق آنان شمرده است».۴

حق ستیزی و شیطنت های این قوم منافق زیاد موجب آزار و اذیت پیامبر و اصحابش می شد. قرآن هم به طور آشکار بیان می دارد:

…………………………………………………………………………………………………………………………..

۱٫نساء/۱۴۵٫

۲٫طباطبایی،محمدحسین،تفسیرالمیزان،ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی،پیشین،ج۵، ص۱۹۳٫

۳٫توبه/۴۵٫

۴٫طباطبایی،محمدحسین ،تفسیرالمیزان،ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی،پیشین،ج۹، ص۴۱۴٫

«لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَهَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ کارِهُونَ»۱؛ «در حقیقت، پیش از این نیز در صدد فتنه‏ جویى برآمدند و کارها را بر تو وارونه ساختند، تا حقّ آمد و امر خدا آشکار شد، در حالى که آنان ناخشنود بودند».

حضرت علامه در تفسیر این آیه می نویسد: «یعنى قسم مى‏خورم که منافقان به طور مسلم پیش از این جنگ (جنگ تبوک) خواهان فتنه و محنت و اختلاف کلمه و تفرقه اجتماع شما بودند، هم چنان که در جنگ احد عبداللَّه ابن ابى بن سلول یک ثلث از جمعیت سپاهیان شما را از صحنه جنگ به طرف مدینه برگردانید و از یارى رسول خدا (ص) دریغ نمود. آرى، همین منافقین بودند که همواره امور را براى تو دگرگون ساخته، نعل را وارونه مى‏زدند و مردم را به مخالفت تو دعوت و بر معصیت تخلف از امر جهاد تحریک نموده، یهودیان و مشرکان را بر قتال با مسلمانان بر مى‏انگیختند و در میان مسلمین جاسوسى و خرابکاریهاى دیگر مى‏کردند تا آنکه حق- آن حق که مى‏بایست پیروى شود- بیامد، و امر خدا و آنچه که از دین مى‏خواست پیروز گشت و برخواسته‏هاى شیطانى کافران غالب آمد با اینکه کفار از پیشرفت آن اکراه داشتند».۲ صاحب مجمع البیان نیز فتنه را این گونه بیان دارد: «فتنه: نامى است که به هر بدى و شرى اطلاق می شود، و معناى این آیه آن است که این منافقان در صدد ایجاد اختلاف و تفرقه و پراکندگى شما پیش از جنگ تبوک بودند»۳.

به هرحال خطر حق ستیزی منافقان بیشتر از کافران می باشد. در هر دوران که شاهد فتنه ایی باشیم که موجب شکست شود، سرچشمه آن را می توان در مسئله نفاق بعضی افراد جستجو کنیم و در می یابیم که شکست مسلمانان به خاطر دورویی و نفاقی بوده که افراد داشته و از این طریق بود که تیشه به ریشه ی اسلام می زدند.

…………………………………………………………………………………………………….

۱٫توبه/۴۸٫

۲٫طباطبایی،محمدحسین ،تفسیرالمیزان ، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی ،پیشین، ج۹ ص۳۹۰و۳۸۹٫

  1. طبرسی،فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ترجمه مترجمان ،پیشین ،ج۱۱،ص ۱۰۹٫

گفتارپنجم: کافران

از مصادیق حق ستیزان دیگری که می توان از آنها نام برد، کافران می باشند.

قرآن کریم درباره حق ستیزی این گروه می فرماید:«کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَهَ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»۱؛ «چگونه خداوند، قومى را که بعد از ایمانشان کافر شدند، هدایت مى‏کند با آنکه شهادت دادند که این رسول، بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد، و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمى‏کند. آنان، سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى برایشان است».

بازگشت به کفر پس از گواهی به حقانیت رسالت پیامبر، با وجود دلایل روشن، موجب گرفتاری آن حق ستیزان شده و لعنت خدا و فرشتگان و مردم را برای خود خریداری کرده و ننگ ابدی را در پیش خواهند داشت.

از آیه فوق دو معنى براى ظلم و ستم و حق ستیزی کافران فهمیده می شود: یکى کفر ورزیدن بعد از ایمان. دوم انکار پیامبر و انکار حقیقت نمودن بعد از دلایل آشکار، که به راستى ظلم و ستم هم از همین کفر و انکار حق سر چشمه می گیرد و گرنه خدا پرستان حقیقت بین نسبت به خدا و نسبت به خلق و نسبت به خود هرگز ستم روا نمی دارد.

به هر حال چرا خداوند آنها را هدایت نمى‏کند؟ دلیل آن روشن است آنها پیامبر را با نشانه‏هاى

روشن شناخته‏اند و به رسالت او گواهى داده ‏اند. بنابراین در بازگشت و عدول از اسلام در واقع ظالم و ستمگرند، و کسی که آگاهانه ظلم و ستم می کند لایق هدایت الهی نیست.

………………………………………………………………………………………………………………………..

۱٫آل عمران/۸۶و۸۷٫

او زمینه‏هاى هدایت را در وجود خود از میان برده است.

منظور از «بینات» در آیه فوق، قرآن مجید و سایر معجزات پیامبر اسلام است و منظور از ظالم در اینجا کسى است که در درجه اول به خود ظلم کرده و راه ارتداد پیش گرفته و در درجه بعد سبب گمراهى دیگران شده است.

سپس مى‏افزاید: آنها کیفرشان این است که لعن خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها است «أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَهَ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ».

«لعن» در اصل به معنى «طرد و دور ساختن آمیخته با خشم و غضب است و در مورد خداوند به معنى دور ساختن از رحمت خویش مى‏باشد و اما در مورد فرشتگان و مردم به معنى خشم و تنفر و طرد معنوى یا تقاضاى از خداوند درباره دور ساختن اینگونه افراد از رحمت است»۱.

آرى این حق ستیزان ظالم و کافر که آگاهانه این راه را پیموده‏اند چنان در فساد و گناه فرو مى‏روند که مورد نفرت همه افراد عاقل اعم از انسان و فرشتگان بلکه از آن بالاتر مورد خشم و غضب پروردگار قرار مى‏گیرند. نه تنها از هدایت الهی محروم هستند بلکه رضایت به نابودی خویش با عذاب الهی می دهند.

قرآن در این زمینه می فرماید: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیم»۲؛ «و یاد کن‏ هنگامى را که گفتند: «خدایا، اگر این کتاب‏ همان حقِّ از جانب توست، پس بر ما از آسمان سنگهایى بباران یا عذابی دردناک بر سر ما بیاور»

………………………………………………………………………………………………………………………….

  1. مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه،دارالکتب الاسلامیه،تهران،چاپ اول،۱۳۷۴،ج۲،ص۶۴۹٫

۲٫انفال/۳۲٫

«کلمه امطار به معناى نازل کردن چیزى است از بالا به پایین، و لیکن بیشتر در قطرات باران استعمال مى‏شود، ممکن هم هست بگوییم در لغت به معناى همان باریدن باران است، و لیکن در آمدن سنگ از آسمان بطور استعاره استعمال شده است، و به هر حال اینکه گفتند: «فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ» و به اسم آسمان تصریح کردند، براى دلالت بر این است که این سنگ باریدن صرفا به نحو یک آیه از آیات آسمانى باشد، و مانند سایر آیات آسمانى هلاکت خدایى شمرده شود.

پس باریدن سنگ از آسمان بر سر ایشان که درخواست آن را کرده بودند خود یکى از اقسام عذاب است، و سایر اقسام آن داخل در تحت جمله «أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ» مى‏باشد، و به همین منظور یعنى به منظور اینکه تمامى اقسام باقی مانده را شامل شود کلمه عذاب را نکره و بدون الف و لام آورد، و معنایش این است: «یا عذاب دیگرى بر ما بفرست که دردناک باشد». و اگر در میان همه اقسام عذاب الیم، فقط سنگ باران را ذکر کردند براى این بود که: «در این قسم عذاب، هم عذاب جسم است و هم عذاب روح، عذاب جسم است براى اینکه بدن را متالم مى‏سازد، و عذاب روح است براى اینکه متضمن ذلت و اهانت است»۱.

حق ستیزی کفار با ایجاد اختلاف درباره قرآن نمونه دیگری است از مبارزات آنها با پیامبر و دین آن حضرت. قرآن همچنین می فرماید: «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ»۲؛ «چرا که خداوند کتاب تورات‏ را به حق نازل کرده است، و کسانى که درباره کتاب خدا با یکدیگر به اختلاف پرداختند، در ستیزه‏اى دور و درازند».

…………………………………………………………………………………………………………………

۱٫طباطبایی،محمدحسین ،تفسیرالمیزان،ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی،پیشین،ج۹،ص۸۷٫

۲٫بقره/۱۷۶٫

تهدیدها و وعده‏هاى عذاب که براى کتمان کنندگان حق بیان شده است به خاطر این است که خداوند کتاب آسمانى قرآن را به حق و توام با دلائل روشن نازل کرده تا جاى هیچگونه شبهه و ابهامى براى کسى باقى نماند. با این حال گروهى به خاطر حفظ منافع کثیف خویش دست به توجیه و تحریف مى‏زنند و در کتاب آسمانى اختلافها به وجود مى‏آورند تا به اصطلاح آب را گل آلود کنند و از آن ماهى گیرند. چنین کسانى که اختلاف در کتاب آسمانى مى‏کنند بسیار از حقیقت دورند «وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ».

کلمه«شقاق» در اصل به معنى «شکاف و جدایى است»۱. این تعبیر شاید اشاره به این باشد که ایمان و تقوا و افشا کردن حق رمز وحدت و اتحاد در جامعه انسانى است، اما خیانت و کتمان حقائق موجب پراکندگى و شکاف است نه شکاف سطحى که آن را بتوان نادیده گرفت بلکه جدایى و شکاف عمیق درباره اختلافاتی که کافران بر سر قرآن دارند.

صاحب مخزن العرفان موارد اختلاف را این گونه بیان می کند«کفار در جدایى و تفرقه انداختن بین کلمات حقانى از هم بسیار دورند که هر کسى به رأى و اندیشه خود چیزى گفته بر خلاف حرف دیگر، آنان در هواهاى نفسانى و نیز در گفتارشان بسیار اختلاف دارند، مقصود از کتاب قرآن است که هر یک از کفار راجع به قرآن چیزى گفته بعضى گویند قرآن شعر است، بعضى گویند سحر است، پاره‏اى گویند کهانت است جماعتى گویند کلام اعجمى است، بعضى گویند اساطیر و گفته‏هاى پیشینیان است»۲.

……………………………………………………………………………………………………………………………

  1. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن،پیشین،ص۴۶۰٫
  2. امین، سیّده نصرت؛ مخزن العرفان فی تفسیر قرآن، پیشین،ج۲،ص۱۸۷٫

جدال و اشکال تراشی، با بکارگیری روش های باطل و دستاویزهای دروغین، از شیوه ها ی دیگر حق ستیزی کافران است. قرآن نیز در این زمینه می فرماید: «وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلاَّ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ یُجادِلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً»۱؛ «و پیامبران خود را جز بشارت‏ دهنده و بیم‏ رسان گسیل نمى‏داریم، و کسانى که کافر شده‏اند، به باطل مجادله مى‏کنند تا به وسیله آن، حق را پایمال گردانند، و نشانه‏هاى من و آنچه را بدان‏ بیم داده شده‏اند به ریشخند گرفتند».

طبرسی از قول ابن عباس در تفسیر این آیه در مورد کافرانی که مجادله می کنند می فرماید:

«مقصود کسانى است که زبان به استهزاء مى‏گشودند و راههاى مکه را براى مبارزه با اسلام میان خود تقسیم می کردند. بحث و مناظره آنها در راه اثبات باطل این بود که پیامبر را وادار می کردند که طبق هوى و هوس ایشان، آیات و معجزاتى بیاورد، تا اگر نیاورد، از او اخذ سند کرده، قرآنش را باطل معرفى کنند.گفته میشود: «ادحضت حجته» یعنى دلیل او را باطل کردم.«وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَما أُنْذِرُوا هُزُوا»ً: آنان قرآن و قیامت و آتش جهنم را وسیله استهزا قرار دادند»۲.

از آیات دیگری که به حق ستیزی کافران دلالت دارد، این آیه است: «کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ»۱؛ « پیش از اینان قوم نوح، و بعد از آنان دسته‏هاى مخالف دیگر به تکذیب پرداختند، و هر امّتى آهنگ فرستاده خود را کردند تا او را بگیرند، و به وسیله‏ باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند.

……………………………………………………………………………………………………………………………

۱٫کهف/۵۶٫

  1. طبرسی،فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ترجمه مترجمان،پیشین،ج۱۵،ص۸۷٫

۳٫غافر/۵و۶٫

پس آنان را فرو گرفتم آیا چگونه بود کیفر من؟ و بدینسان فرمان پروردگارت درباره کسانى که کفر ورزیده بودند، به حقیقت پیوست که ایشان همدمان آتش خواهند بود». مقصود آیه گروههاى مختلف و امّتهاى گوناگون است که همه‏ آنها پس از قوم نوح نیز رسولان و پیامبران را تکذیب کردند. و هر امّتى از امّت‏هاى مذکور، یا هر امّتى از امّت‏هاى پیشین که رسولى به سوى آنان فرستاده شد. کوشیدند تا او را بگیرند و از رسالتش جلوگیرى کنند، یا او را شکنجه دهند یا بکشند، چنانچه قوم پیامبر چنین قصدى کردند تا او را بگیرند و حبس کنند یا بکشند. با رسول و پیامبرشان به باطل مجادله کردند. تا حقّ را از بین ببرند، همانطور که قوم پیامبر خواستند او را از بین ببرند و حقّ را زایل سازند.

گفتارششم: امت های پیشین

عرب زمان جاهلیت بسیارى از سرنوشت قوم عاد، ثمود، لوط، و غیره را می دانستند. هرگاه به مسافرت می رفتند به آثار آنان عبور و مرور می کردند. آثار آنان را مشاهده و درباره آنان و آثارشان با یکدیگر گفتگو می نمودند، و می دانستند که خداى توانا ایشان را به علت آن تکذیبى که درباره آنچه پیامبرانشان از طرف خدا آورده بودند هلاک نموده است.

بنابراین حق ستیزی عده ای از امتهای پیشین، عامل شد تا دچار قهر الهی شوند و در همین دنیا نیز، عقوبت اعمال خود را ببینند. قرآن کریم این مورد را اینگونه بیان می کند: «فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنْباءُ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»۱؛ «آنان حقّ را هنگامى که به سویشان آمد تکذیب کردند، پس به زودى، حقیقت ِ ‏خبرهاى آنچه را که به ریشخند مى‏گرفتند به آنان خواهد رسید».

این آیه مورد بحث آن افرادى را که پیامبر اسلام را تکذیب می کردند وادار می کند تا از نابود شدن اقوام گذشته به خاطر حق ستیزیشان عبرت و اندرز بگیرند. اینها قرآن و سایر امور دینى را که از جانب پروردگار و حق است، مورد تکذیب و استهزاء قرار دادند.

در این زمینه صاحب المیزان می نویسد:«این تخویف و انذار براى این است که استهزاء به آیات پروردگار استهزاء به حق است، و حق چیزى است که خواه ناخواه روزى ظهور مى‏کند، و از مرحله نبا (خبر) تجاوز نموده و به مرحله خارج و عیان مى‏رسد»۲.

……………………………………………………………………………………………………………………….

۱٫انعام/۵٫

  1. طباطبایی، محمدحسین،تفسیرالمیزان، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی،پیشین،ج۷،ص۲۱٫

در آیه بعد خداوند علت هلاکت امتهای پیشین را به خاطر حق ستیزیشان اینطور بیان می کند: «أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ»۱؛ «آیا ندیده‏اند که پیش از آنان چه بسیار امّتها را هلاک کردیم؟امّتهایى که‏ در زمین به آنان امکاناتى دادیم که براى شما آن امکانات را فراهم نکرده‏ایم، و بارانهاى آسمان را پى در پى بر آنان فرو فرستادیم، و رودبارها از زیر شهرهاى آنان روان ساختیم. پس ایشان را به سزاى گناهانشان هلاک کردیم، و پس از آنان نسلهاى دیگرى پدید آوردیم».

در صورتى که عرب زمان جاهلیت داراى قدرت و سلطه‏اى بودند که عرب زمان جاهلیتى که مورد خطاب قرار گرفتند نبودند. اضافه بر قدرت و سلطه‏اى که به آنان عطا کردیم بارانهاى فراوان و به موقع هم از آسمان براى آنان فرستادیم تا موجب فراخى هر نوع نعمتى براى ایشان شد. و جوى‏هاى آب را تحت اختیار آنان قرار و جریان دادیم تا هر نوع بهره بردارى که
می خواستند، می کردند، چنانکه می فرماید:

(وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْراراً وَجَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمْ) ولى آنان طبق طبع انسان که هرگاه بى نیاز شود طغیان و سرکشى خواهد کرد شروع به گناه و سرکشى نمودند. و اینطور مى‏پنداشتند که قدرت و ثروتشان موجب جاویدان بودنشان خواهد شد. چون این چنین شدند ما آنانرا نابود کردیم و قوم دیگرى را ایجاد و جانشین ایشان نمودیم. چنانکه می فرماید: (فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ).

……………………………………………………………………………………………………………….

۱٫انعام/۶٫

«آیا این کافران نمی دانند که ما بسیارى از امتها را در قرنهاى گذشته، هلاک و نابود کرده‏ایم، با اینکه به آنها قدرت و ثروتى بخشیده بودیم که به شما نبخشیدیم».

صاحب تفسیر مجمع البیان در ذیل این آیه درباره رفاه حق ستیزان که باعث هلاکتشان شد
می نویسد: «مقصود این است که آنها را از لحاظ غلامان، کنیزان، اموال، قدرت، سلطنت، نفوذ در ازاى عمر، در رفاه قرار دادیم. شما اخبار آنها را شنیده خانه‏ها و آثار آنها را دیده‏اید. «وَأَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْراراً»: ابن عباس گوید: مقصود این است که باران و برکات روزى را براى آنها مى‏فرستادیم»۱.

«وَجَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ» و آبها را در رودها براى آنها جارى ساختیم اما هیچیک از این نعمتها و قدرتها آنرا سودى نبخشید. همین که حق ستیزی، سرکشى و قانون شکنى کردند، آنها را هلاک کردیم. «وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ» پس از هلاک آنها مردم دیگرى را به وجود آوردیم.

از این آیه بر مى‏آید که تفکر، تدبر و بحث کردن با مصادیق حق ستیزان و منکرین قیامت لازم است. باید به آنها فهمانید که: خدایى که گذشتگان را هلاک کرده و اقوام و ملل دیگرى بعد از آنها آفریده، قادر است که این جهان را فانى کند و جهان دیگرى را خلق کند و مردم را پس از مرگ، از قبرها بیرون آورد و به حساب اعمالشان رسیدگى کند.

ستیز با حق، با حربه باطل، توسط امت های پیشین، روشی است که قرآن به آن اشاره دارد:

……………………………………………………………………………………………………………………

  1. طبرسی،فضل بن حسن،مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ترجمه مترجمان،پیشین،ج۸،ص۱۷٫

«کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ»۱؛ «پیش از اینان قوم نوح و بعد از آنان دسته‏هاى مخالف دیگر به تکذیب پرداختند، و هر امّتى آهنگ فرستاده خود را کردند تا او را بگیرند، و به وسیله‏ باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند. پس آنان را فرو گرفتم آیا چگونه بود کیفر من؟».

خداوند در این آیه حال امتهای پیشین را که با جدال به باطل در صدد حق ستیزی و مقابله با حجت‏هاى حق بر آمدند و خدا آنان را نابود کرد بیان می کند. همچنین این آیه در مقام جواب دادن از شبهه‏اى است که بعد از آیات قبل ممکن است به ذهن کسى وارد شود، و آن شبهه این است که ما مى‏بینیم همیشه برد با همین کفار است که از پذیرفتن حق استکبار مى‏ورزند و در آیات خدا جدال مى‏کنند و هیچ گرفتارى هم پیدا نمى‏کنند و باطل خود را پیش هم مى‏برند.

صاحب المیزان اینگونه پاسخ می دهد، که حاصل جواب این است: «امت‏هاى گذشته چون قوم نوح و گروه‏هاى بعد از ایشان مانند عاد و ثمود و قوم لوط و غیره، از کفار امروز در تکذیب و جدال به باطل قویتر بودند، آنها هم تا این حد پیشروى کردند که مى‏خواستند رسول خدا را بگیرند و از بین ببرند، ولى عذاب خدا مهلتشان نداد و این قضا در حق همه کفار رانده شده. پس توهم این که کفار معاصر از خدا پیشى گرفته ‏اند و اراده خود را علیه اراده خدا به کار زدند، توهمى است باطل»۲.

…………………………………………………………………………………………………………….

۱٫مومن/۵٫

  1. طباطبایی، محمدحسین،تفسیرالمیزان، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی،پیشین،ج۱۷،ص۴۶۴٫

پس جمله(کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ) «دفع آن توهم است، و به همین جهت جواب را بدون واو عاطفه آورد. و در جمله «وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ» کلمه «همت» که با حرف«با» متعدى شده، به معناى این است که هر امتى قصد کرد رسول خود را، چون عبارت« هَمَّ بِه» به معناى« قصد کرد آن را» مى‏باشد، چیزى که هست بیشتر در مورد قصد
سوء استعمال مى‏شود. پس معناى این عبارت در آیه این است که: هر امت حق ستیزی قصد سوء به پیغمبر خود را می کردند، و خواستند تا او را بگیرند و به قتل برسانند و یا از شهر خارج کنند، یا آزارى دیگر برسانند، هم چنان که تک تک انبیا و رفتار امت آنان در قرآن کریم آمده و موضوع حق ستیزی امتهای پیشین را بیان کرده است»۱.

«وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ» کلمه «ادحاض» به معناى «زایل کردن و باطل ساختن است»۲، و اینکه فرموده: «فاخذتهم- من ایشان را گرفتم» با اینکه جا داشت بفرماید: فاخذهم- خدا آنان را بگرفت، براى اشاره به این نکته است که:

کار حق ستیزی این طاغیان و استکبارشان آن قدر خطرناک و فاحش بود، که امر آن تنها به دست خداى تعالى بود و دیگر بین خدا و بین ایشان هیچ کس دخالتى نداشت، تا شفاعتى کند و یا ایشان را یارى نماید، هم چنان که در جاى دیگر در باره این امت‏ها فرموده: «فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»۳؛ «تا آنکه‏ پروردگارت بر سر آنان تازیانه عذاب را فرو نواخت».

………………………………………………………………………………………………………………….

  1. طباطبایی ، محمدحسین ،تفسیرالمیزان ، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی،پیشین،ج۱۷،ص۴۶۴٫
  2. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن،پیشین،ص۳۰۸٫

۳٫فجر/۱۳٫

و در جمله «فَکَیْفَ کانَ عِقابِ» ذهن شنونده را به چیزى که خودش مى‏داند یعنى به کیفیت عقاب آنان متوجه مى‏کند تا شدت بلاى آنان در ذهنش حاضر شود و خلاصه مى‏فهماند تو خود مى‏دانى که ما چگونه آنان را که از مفسدان در روی زمین بودند هلاک کردیم و نسلشان را منقرض ساختیم.

گفتارهفتم: مفسدان

با توجه به آیات قرآن یکی دیگر از مصادیق حق ستیزان مفسدان می باشند که در قالب فسادی که بر روی زمین انجام می دهند سعی بر این دارند که با حق مبارزه کنند تا بتوانند خودشان به جای حق بنشینند. در زمان حضرت موسی نیز این مفسدان با مبارزاتی که با موسی داشتند، قصدشان این بود که با حاکمیت خود، بر روی زمین فساد به وجود آورند.

پس از ظهور معجزات، به دست حضرت موسى علیه السّلام فرعون که از مفسدان بود برای حق ستیزی خود، ناچار شد که ساحران و جادوگران را که در آن زمان رواج داشت جمع آوری کند. تا با سحر خود موسی را شکست دهند. اما غافل از این که خداوند توسط حضرت موسی سحر آنان را از معجزه جدا ساخت و با این عمل بر آنها پیروز شد.

«فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى‏ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»۱؛ «پس چون افکندند، موسى گفت: «آنچه را شما به میان آوردید سحر است. به زودى خدا آن را باطل خواهد کرد. آرى، خدا کار مفسدان را تأیید نمى‏کند و خدا با کلمات خود، حقّ را ثابت مى‏گرداند، هر چند بزهکاران را خوش نیاید».

کلمه «مفسدان» از ریشه «فَسَد» و به معنای« خروج شى‏ء از اعتدال خواه کم باشد یا بیشتر»۲.

…………………………………………………………………………………………………………………………..

۱٫یونس/۸۱و۸۲٫

  1. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن،پیشین،ص۶۳۶٫

همچنین معنای دیگری که گفته شده «نقیض صلاح»۱می باشد.

با توجه به این آیه، تفسیر روشن در رابطه با سحر، بطلان و فساد بحثی دارند که:«هر سه مفهوم نزدیک به یکدیگر بوده و در مقابل مفهوم حقّ می باشند.

سحر: نشان دادن چیزیست بر خلاف واقعیّت و حقیقت آن.

بطلان: چیزیست که براى آن ثبوت و واقعیّتى نباشد، و تنها ظهور موقّتى داشته، و از حقیقت خالى است.

فساد: در مقابل صلاح بوده و عبارتست از پیدایش اختلال خواه در جهت تکوین صورت بگیرد و یا در تشریع.

همچنین در رابطه با این که حق ثابت و مفسدان غیر حق و عمل آن ها موقتی است، مى‏فرماید: خداوند متعال حقّ و ثابت و پاینده بود، و هرگز براى وجود او تحوّل و زوال و فنایى عارض نخواهد شد. همچنین است آنچه از صفات ذاتى او بوده، چون علم و قدرت و حیات و مظاهر این صفات که این ها ثابت و پاینده باشند. پس همه آنچه از مظاهر صفات پروردگار متعال هستند، حقّ و ثابت بوده و زوال و فنایى براى آنها نخواهد بود. أمّا آنچه ثبوت و واقعیّت نداشته و موقّتى و تظاهر و عرضى و اختلال و فساد باشد، قابل بقاء و دوام نیست.

خداوند متعال مى‏فرماید: «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ»۲؛ «و ذاتِ باشکوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند». چون برنامه جهان آفرینش به مبناى حقّ و واقعیّت است؛ قهرا آنچه بر خلاف حقّ باشد، از میان بر داشته شده و فانى خواهد شد»۳.

…………………………………………………………………………………………………………………………

۱٫فراهیدی،خلیل بن احمد، العین،پیشین،ج۷،ص۲۳۱٫

۲٫الرحمن/۲۷٫

  1. مصطفوی،حسن، تفسیر روشن، مرکز نشر کتاب،تهران،چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج‏۱۱،ص۷۵٫

صاحب تفسیر روان جاوید داستان اعجاز حضرت موسی را در برابر مفسدان و ساحران زمان خود این گونه بیان می کند«پس از جمع‏آورى ساحران به امر فرعون، حضرت موسى حاضر و با کمال شهامت فرمود عصاها و ریسمانهاى خودتان را که مهیّا نموده‏اید بیاندازید تا سحر از معجز ممتاز شود و آنها ناچار انداختند و آن حضرت فرمود اینها سحر است نه آنچه را شما سحر خواندید از معجزات من و بر خدا لازم است که آنها را باطل کند و خواهد کرد چون خدا باطل را تأیید نمی کند و وسائل فساد را تهیّه نمی فرماید و اهل آن را تقویت نمی نماید و حق را ثابت و واضح خواهد فرمود. اهل آنرا در تمام ازمنه به حجّت غالب و در وقت مصلحت به شمشیر مظفّر و منصور می گرداند. به آیات واضحه الدلالات و قضاء و قدر و وعده نصرت که تمامى کلمات الهیّه‏اند و کراهت اهل جرم و عصیان تأثیرى در تغییر مراد الهى نخواهد کرد چنانچه عصاى موسى علیه السّلام تمام آن عصاها و ریسمانهاى مشحون به زیبق را که به واسطه حرارت زمین و آفتاب به جنبش آمده بودند بلعید و اثرى از آنها باقى نماند و فرعون و فرعونیان محو و نابود شدند».۱

به هر حال آنها آنچه را در توان داشتند بسیج کردند و همه وسائلى را که با خود آورده بودند به وسط میدان افکندند. در این هنگام موسى به آنها گفت: آنچه را شما در این میان آورده‏اید سحر است و خداوند به زودى آن را ابطال مى‏کند (فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى‏ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ) شما افرادى فاسد و مفسدید چرا که در خدمت یک دستگاه جبار و ظالم و طاغى هستید و علم و دانش خود را براى تقویت پایه‏هاى این حکومت خودکامه، فروخته‏اید، و این خود بهترین دلیل بر مفسد بودن شما است، و خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمى‏کند (إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ).

……………………………………………………………………………………………………………………………..

۱٫ثفقی تهرانی،محمد،تفسر روان جاوید،انتشارات برهان،تهران،چاپ سوم،۱۳۹۸ق،ج۳،ص۳٫

«در واقع هر کس در آنجا عقل و هوش و دانشى داشت، حتى پیش از غلبه موسى بر ساحران مى‏توانست این حقیقت را دریابد که عمل ساحران عمل بى اساسى است، به دلیل اینکه در راه تقویت پایه‏هاى ظلم و ستم قرار گرفته بود، چه کسى نمى‏دانست که فرعون غاصب و غارتگر و ظالم و مفسد است، آیا خدمتگزاران چنین دستگاهى شریک در ظلم و فساد او نبودند؟ و آیا ممکن بود عمل آنها یک عمل صحیح و الهى باشد؟ هرگز نه، بنابراین پیدا بود که خداوند این تلاش مفسدانه را باطل خواهد کرد»۱.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

بنابرآنچه گفته شد این گونه برداشت می شود که در بین هر امتی پیامبری به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده بوده است. آن پیامبر حجتی می باشد از طرف خداوند در بین مردم که آنها را هدایت کند. دستورات الهی را برای مردم بازگو کرده تا امت پیامبر در سایه این دستورات بتوانند به کمال برسند. اما در این میان، کسانی هستند به عنوان حق ستیز که مخالفت کرده و به فکر منافع شخصی خود بوده و قصد نابودی پیامبر و براندازی آیین الهی او را داشتند. کافران، منافقان، مشرکان، فرعونیان، اهل کتاب و بالاخره مفسدان از این گروه بودند. آنها همیشه بیدار و از هر فرصتی که ممکن بود استفاده کرده و با ایجاد اختلاف بین مردم مومن و پیامبرشان، قصد نابودی آنان را داشتند.

………………………………………………………………………………………………………………………………….

  1. مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه،پیشین،ج۸،ص۳۶۲٫

مبحث سوم:آثار حق ستیزی

حق ستیزان همیشه به انگیزه دست یابی به متاع دنیوی، روش های نابهنجار رفتاری در پیش می گیرند و بی جهت دیگران را به اموری متهم ساخته و با انحراف در بینش و ارائه تفسیرهای غلط و ناروا از مسائل، قصد ستیز و براندازی حق را داشته و سعی دارند آدمی را از مسیر طبیعی انسانیت خارج سازند. آنان در زندگی خود، بدون توجه به عقوبت کارهایشان، دچار انحرافاتی شده که موجب حق ستیزیشان می شود و به هر صورت ممکن به حق ستیزی خود ادامه می دهند. البته قرآن کریم حق ستیزی آنان را علاوه بر داشتن زمینه ها و مصادیق، دارای آثاری همچون اتهام جنون به پیامبر، مباهله، محرومیت از تزکیه، کفر به رسالت محمد، گمراهی انحراف در بینش، استحقاق لعن و محرومیت از لطف خدا نیز بر می شمرد که ما در این فصل به آنها اشاره خواهیم کرد.

گفتاراول: اتهام جنون به پیامبر(ص)

بهتان و افتراء عبارتست از اینکه انسان در حق غیر، به چیزی که راضی نیست، دروغ بگوید به عبارت دیگر چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست که این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب. در حقیقت بهتان بدترین نوع دروغ است و چنانچه اتهام شخص در غیاب وی باشد غیبت هم به شمار می آید و انسان در واقع مرتکب دو گناه شده است یکی دروغ و دیگری غیبت و بزرگترین ظلم در حق برادر مؤمن آنست که او را متهم به ارتکاب گناهی کنی که هرگز آن را انجام نداده است. بهتان به اصطلاح، همین برچسب زدن به این و آن است که متاسفانه همواره در جوامع بشری مطرح بوده و امروزه نیز بزرگترین ابزار دشمنان و مخالفان است.

از جمله اتهاماتی که حق ستیزان داشتند، نسبت جنون به پیامبر بود که این موضوع را قرآن این گونه بیان می کند: .

«أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّهٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ»۱؛ «یا پیامبرخود را درست‏ نشناخته و لذا به انکار او پرداخته‏اند؟ یا مى‏گویند او جنونى دارد؟ نه، بلکه او حق را براى ایشان آورده ولى‏ بیشترشان حقیقت را خوش ندارند».

ابن عباس در تفسیر این آیه گوید: «آیا این همان محمدى نیست که در کوچکى و بزرگى او را مى‏شناختند و به راستگویى، امانتدارى و وفاى به عهد نزد ایشان معروف بود؟ بدین ترتیب آنها را توبیخ می کند که با اینکه او را به راستى و درستى و شرافت خانوادگى شناخته بودند، انکارش کردند.

در مورد آیه بعد نیز می فرماید: کدام جنون در او سراغ دارند؟ آنها پیامبر را دیوانه معرفى
می کردند تا مردم را از او متنفر کنند یا او را به روش خود بر گردانند. ولى او آورنده قرآن و دین حق است و دیوانه نیست. اکثر آنها از حق کراهت دارند. زیرا مطابق میلشان نیست»۱.

المیزان مراد از (أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ) یعنی«معرفت رسول» را این گونه بیان کرده است:«معرفت به حسب و نسب و خلاصه به سجایاى روحى و ملکات نفسى او است اعم از آن ملکاتى که کسب کرده یا آن ملکاتى که از اعقاب خود به ارث برده تا بدانند که آنچه مى‏گوید و ادعا مى‏کند صادق است، و خودش هم بدان ایمان دارد و از نزد خدا مؤید است»۳.

…………………………………………………………………………………………………………

۱٫مومنون/۶۹و۷۰٫

  1. طبرسی،فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ج‏۱۷، ص ۶۵و۶۶٫
  2. طباطبایی،محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقران،مترجم سیدمحمدباقرهمدانی، پیشین،ج‏۱۵، ص ۶۳٫

حق ستیزان به طور کامل پیامبر را می شناختند. حضرت رسالت در میان قریش بلکه در حجاز بلکه در عرب گمنام نبود اشرف قبائل عرب قریش بودند و اشرف طوائف قریش بنى هاشم بودند. مخصوصاً پدران حضرت رسالت مثل عبداللَّه، عبدالمطلب، هاشم و عبدمناف تا برسد به حضرت اسماعیل و ابراهیم تمام از معاریف و بزرگان بودند و حضرت در میانه آنها به درستى و امانت و صحّت شناخته شده بود که او را محمّد امین مى‏گفتند.

همچنین صاحب اطیب البیان در ذیل این آیه در مورد نسبت جنون دادن حق ستیزان به پیامبر این چنین می فرماید:«آیا مى‏گویند که جنون به او عارض شده نه بلکه آمده آنها را به حق و حقیقت دعوت کند ولى اکثر آنها از حق کراهت دارند و خوش ندارند. نسبت جنون به حضرتش دادند، با اینکه عقل کل و کل عقل است، کدامیک از فرمایشات او و آیات کتابش بر خلاف عقل و حکمت و مصلحت است فقط منشأ جنونش اینست که میگوید: شرک نیاورید و تقلید آباء خود که در ضلالت و گمراهى بودند نکنید و از فساد و معاصى و اعمال زشت دست بردارید و خداى یکتا را عبادت کنید»۱.

این قرآنى که پیامبر آورده است می فرماید:«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ ُوَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً»۲؛ «قطعاً این قرآن به آیینى‏که خود پایدارتر است راه مى‏نماید، و به آن مؤمنانى که کارهاى شایسته مى‏کنند، مژده مى‏دهد که پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود». بنابراین کسی که نسبت جنون به او داده شود چگونه می تواند چنین آیاتی را بگوید که هدایتگر است و بهترین و محکم ترین راه ها را به انسان نشان می دهد.

……………………………………………………………………………………………………………………….

  1. طیب،سیدعبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن،پیشین،ج۹،ص۴۳۱٫

۲٫اسراء/۹٫

ولی دشمنان دین، براى حفظ مرام خود، شخصیّت مردان خدا را این گونه خدشه دار مى‏کردند. پیامبرى را که دعوت کننده به حق است منکر مى‏شوند و در گفتار و کتابى که محتوى حق است نمى‏اندیشند. چرا بیشتر آنان حق را نمى‏پسندند.

بنابراین بهانه‏هاى رنگارنگی از جانب حق ستیزان و منکران گرفته می شد نه اینکه پیامبرشان را نمی شناختند. لذا او را انکار می کردند«أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ».

یعنى اگر این دعوت از ناحیه شخص مرموز یا مشکوکى صورت گرفته بود ممکن بود بگویند سخنانش حق است، اما خودش شخص ناشناخته و مرموزى است، نمى‏توان به ظاهر سخنانش فریب خورد.

ولى اینها سابقه پیامبر را به خوبى مى‏دانستند، او را در گذشته محمد امین مى‏خواندند به عقل و دانش و امانت او معترف بودند، پدر و مادر و قبیله‏اش را به خوبى مى‏شناختند، پس جایى براى این گونه بهانه‏ها نیز نبود.

یا اینکه مى‏گفتند او دیوانه است (أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّهٌ). حق ستیزان در مورد اتهام جنون زدن به پیامبراعتقاد داشتند که ما شخص او را به خوبى مى‏شناسیم، مشکوک و مرموز نیست اما به عقل و فکر او ایمان نداریم، چه بسا این سخنان را از روى جنون مى‏گوید، چرا که با افکار عمومى محیط هماهنگ نیست و این ناهماهنگى و سنت‏شکنى خود دلیل بر دیوانگى است!.

قرآن بلافاصله براى نفى این بهانه جویى مى‏گوید: (بلکه او حق را براى ایشان آورده) و سخنانش گواه بر این حقیقت است (بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ). عیب کار اینجا است که آنها از حق کراهت داشتند.(وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ‏).

آرى اینها سخنان حکیمانه است منتها چون با تمایلات هوس‏آلود این گروه هماهنگ نیست آن را نفى کرده و بر چسب افکار جنون آمیز به آن مى‏زنند! در حالى که هیچ لزومى ندارد که حق تابع تمایلات مردم باشد. بنابر آنچه گفته شد آنان«پیامبرى را که دعوت کننده به حق است منکر مى‏شوند و در گفتار و کتابى که محتوى حق است نمى‏اندیشند. چرا بیشتر آنان حق را نمى‏پسندند؟ زیرا آنان در گردابى زندگى مى‏کنند که شهوتهایشان آن را در برگرفته است، و این همان فرق میان مؤمنان و کافران است»۱.

بنابراین با توجه به آیه «وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ»۲؛ «و اگر حق از هوسهاى آنها پیروى مى‏کرد، قطعاً آسمانها و زمین و هر که در آنهاست تباه مى‏شد. [نه!] بلکه یادنامه‏شان را به آنان داده‏ایم، ولى آنها از پیروى‏ یادنامه خود رویگردانند».

این گونه برداشت می شود که هوى و هوسهاى مردم حق ستیز معیار و ضابطه‏اى ندارد، بلکه علاوه بر این در بسیارى از موارد به سوى زشتیها مى‏گراید، اگر قوانین هستى تابع این تمایلات انحرافى مى‏شد هرج و مرج و فساد سراسر جهان را فرا مى‏گرفت!.

سپس براى تاکید بیشتر روى این موضوع که اتهام جنون به پیامبر توسط حق ستیزان کاری بس بیهوده بوده است، مى‏گوید: بلکه ما قرآنى به آنها دادیم که مایه تذکر، یادآورى، توجه به خدا، مایه شرف و آبرو و حیثیت آنها است، ولى آنها از چیزى که مایه یادآورى و شرف و آبروى آنها است روى گردانند.

حق ستیزان وقتی نتوانستند در زمینه اتهام جنون به پیامبر پیروز شوند. اهداف شوم خود را تغییر داده و ایشان را دعوت به مباهله کردند.

…………………………………………………………………………………………………………………..

۱٫مدرسی،محمدتقی،تفسیرهدایت،پیشین،ج۸،ص۲۰۷٫

۲٫مومنون/۷۱٫

گفتاردوم: دعوت به مباهله

مباهله از ریشه ی «بَهل» در لغت به «معنای رها کردن آمده و «ابتهال» که از همان ماده است به معنای تضرع و خضوع در دعا معنا شده است»۱. اما مباهله در قرآن کریم به معنای «ملاعنه و لعن و نفرین یکدیگر»۲ مطرح شده است. پس لعن از لوازم دعای انسان به حساب می آید که در قرآن به این معنا بیان شده و علماء به این اعتبار، «ابتهال را به لعن معنا کرده اند»۳.

از آثار حق ستیزی دشمنان اسلام دعوت به مباهله بود.«بعد از فتح مکه در سال نهم هجری به دنبال تبلیغ دین مبین اسلام در شهرهای مختلف، گروه های فراوانی از مناطق دور ­دست برای پذیرش اسلام و مناظره با پیامبر اکرم(ص) به حضور ایشان در مدینه شرفیاب می­شدند. به همین جهت آن سال به نام «عام الوفود» یعنی سال ملاقات گروه ها با رسول خدا(ص) شهرت یافت»۴.

«یکی از آن گروه ها چند نفر از اهل نجران و پیرو حضرت عیسی(ع) بودند که به مدینه می­آمدند تا علاوه بر آشنا شدن با کسی که خود را پیامبر معرفی می کرد، از وضعیت دین جدید او آشنایی پیدا کنند»۵. «این گروه پس از ورود به مسجد مدینه و آشنایی با پیامبر اسلام، در مورد اعتقادات دینی خود با او به محاجّه پرداختند. اما مسیحیان پس از مناظره و شنیدن برهان های کافی از جانب پیامبر اسلام قانع نشدند، در نتیجه خدای سبحان به رسولش دستور داد تا با آنها به مباهله بپردازد».۶

……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

  1. ۱٫ ابن منظور، محمد بن مکرم‏، لسان العرب،‏ پیشین، ج‏۱۱، ص۷۱٫
  2. ۲٫ زکریا، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، قم، دارالکتب العلمیه، بی تا، ج۱، ص۳۱۰٫
  3. ۳٫ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، پیشین، ص۱۴۹٫
  4. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم پیشین، ج۱۴، ص۴۵۲٫
  5. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، پیشین، ج‏۳، ص۲۲۸٫

۶٫بلاغى نجفى، محمدجواد، آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن، قم،  بنیاد بعثت، ‏۱۴۲۰ق، چاپ اول، ج‏۱، ص۲۹۰٫

«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‏ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَاذِبِینَ»۱؛ «پس هر که در این باره‏ پس از دانشى که تو را حاصل‏ آمده، با تو محاجه کند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، وما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».

صاحب تفسیر تسنیم این آیه را این گونه بررسی کرده است:«حاجک» از محاجّه یعنی حجت خواستن. حجت غیر از برهان است، برهان همان دلیل حق می باشد ولی حجت اعم از حق و باطل است که حق نماست. «تعالوا» جمع «تعال» فعل امر از تعالی است یعنی بالا بیائید. در زبان عرب اگر کسی با دیگری در یک سطح باشند با «اِلیَّ» او را می خواند و چنانچه از پایین فرد بالاتر را فراخواند از کلمه «انزل» وهرگاه فرد بالاتر، کسی را که در پایین است به سوی خویش بخواند کلمه «تعال» را به کار می برد.

«نبتهل» این واژه از«بَهل» به معنای رها کردن بدون سرپرست است. به شتر یا گوسفندی که رهایش کرده اند تا هر نوزاد نیازمند به شیر، از شیر او بنوشد «ناقه باهله» گفته می شود.«بهله الله» یعنی خدا او را رها کرد و از رحمت خاص خویش محروم ساخت.

«ابتهال» یعنی کار را به خدا واگذاشتن، که به تدریج به معنای تضرع و زاری خاص در درگاه خداوند اختصاص یافت. تضرع و ابتهال از لحاظ معنا به هم نزدیک هستند. بنابراین «ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَاذِبِینَ» بدین معناست که ما کار را به خدا وا می گذاریم و با زاری لعنت خداوند را بر دروغگویان قرار می دهیم.

«ابناءنا» نوه پسری و دختری را شامل می شود.«نساءنا» زنی است که در عرض فرزند قرارگرفته است نه زن در مقابل شوهر.

………………………………………………………………………………………………………………………

  1. ۱٫ آل عمران/۶۱٫

«انفسنا» مراد خود پیامبر نیست و چون دعوت کننده غیر از دعوت شونده است و هیچ کس خود را دعوت نمی کند. بلکه کسی را گویند که از همه به صاحب دعوت نزدیک تر باشد. بنابراین پیامبر از خانواده خود همه کسانی را که مشمول آیه بودند به همراه برد»۱.

از این آیه این گونه بر می آید که حق ستیزی مخالفان پیامبر، منجر به مباهله شد و معجزه پیامبر در اینجا به صورت دعوت به مباهله ظهور کرده است. شرکت در مباهله شرطی داشت که جز اینان کسی آن را نداشت و آن تاثیر آمین همراهان در استجابت دعا بود که حق ستیزان این را نمی دانستند. آنان نمی دانستند که هرکس آمینش اجابت شود دعایش نیز مستجاب است.

علت مباهله ریشه کن شدن دروغگویان بود. استنباط دقیق علامه طباطبایی از تعبیر«الکاذبین» این است که فضیلتی بزرگ برای اهل بیت ثابت می کند زیرا: «اولا کاذب مانند صادق صفت فرد دارای پیام است. فرد بی ادعا نه کاذب است و نه صادق. ثانیا کاذبین جمع است. پس باید در هر دو گروه صاحبان پیام، جمع باشند تا هر یک که صادق بود کذب دیگری ثابت شود. بنابراین همراهان پیامبر نیز مانند خود آن حضرت دارای پیام بوده اند و اگر تنها فقط پیامبر پیام می داشت و دیگران نظاره گر صحنه بودند جمله باید این گونه بیان شود «فَنَجعَلُ لَعنَهُ اللهِ عَلی مَن کانَ کاذِباً» تا هم فرد و هم جمع را در برگیرد»۲.

بنابرآنچه درباره مباهله ـ که عاملش حق ستیزی مخالفان پیامبر بودـ گفته شد این گونه نتیجه گرفته می شود که:«قضیه مباهله حجتی است کافی و دلیلی است وافی برای سلف طاهرین، هم بر علیه مخالفین و هم برای موافقین و پیروان ایشان علیهم السلام. این روز در نظر حضرت محمد از بزرگترین روزهاست و از معجزات باهر آن حضرت است. که در آن روز حجت را

……………………………………………………………………………………………………………..

  1. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم،پیشین ،ج۱۴،ص۴۳۷تا۴۷۱ .
  2. طباطبایی ، محمدحسین ،تفسیرالمیزان ، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی،پیشین،ج۳،ص۲۶۲٫

برای حاضرین و کسانی که این خبر به آنها برسد تا روز قیامت واضح و آشکار فرمود»۱.

بنابراین چون نابودی خود را در این ماجرا حتمی دانسته و هنگامی که مشاهده کردند او عزیز­ترین نزدیکان خود را برای این کار راهی میدان کرده است، به صدق ادعای او پی برده و از مباهله منصرف می شوند. آنها در میان خود به این نتیجه می رسند که اگر ادعای او بی اساس بود، «هیچگاه در صحنه ای که قرار است همراهان ایشان مورد لعن و نفرین قرار گیرند، اهل بیت خویش را سپر بلای خود قرار نمی داد. لذا آوردن آنها به این صحنه دلیل بر درستی دعاوی ایشان و اطمینان خاطر از نابودی طرف مقابل است. این امر موجب شد تا مسیحیان از مباهله دست کشیده»۲ و به پرداخت جزیه به پیامبراسلام راضی شوند»۳.

بنابراین آنهایی که به خاطر حق ستیزی، قضیه مباهله را به وجود آوردند، اگر محروم از تزکیه نبودند و به پیامبر خود ایمان داشته و به دستوراتش عمل می کردند، چنین محاجه ای برایشان پیش نمی آمد.

………………………………………………………………………………………………………………..

  1. سید بن طاووس، راهنمای سعادت، مترجم سید محمد باقر شهیدی گلپایگانی ،چاپ سعدی،بی نا، بی تا،سال ۱۳۴۱،ص۷۲٫

۲ ابوالفتوح رازى، حسین بن على؛‏ روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ‏مشهد، آستان قدس رضوى،‏  ۱۴۰۸ق، ج‏۴، ص۳۶۱٫

  1. طبرسى، فضل بن حسن‏؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، پیشین، ج‏۲، ص۷۶۴٫

۴٫بیضاوى، عبدالله بن عمر؛ أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ‏بیروت، دار احیاء التراث العربى،‏ ۱۴۱۸ق، چاپ اول، ج‏۲، ص۲۱٫

  1. ۵٫ زمخشرى، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، ‏دارالکتب العربی، ‏۱۴۰۷ق، چاپ سوم، ج‏۱، ص۳۷۰٫

گفتار سوم: محرومیت از تزکیه

قرآن کریم یکی دیگر از آثار حق ستیزی را محرومیت از تزکیه بیان می کند. «تزکیه برگرفته از ماده«زکو» و به معنای پاک گردانیدن و اصلاح است»۱.«تزکیه به معنای تطهیر از اخلاق مذمومی که از شرّ شکم، کلام، غضب، بخل، حبّ جاه، حبّ دنیا، کبر و عجب ناشی می شود»۲.

با نگاهی به آیات قرآنی می توان دریافت که حق ستیزی بعضی از انسان ها، محرومیت از تزکیه را به دنبال خواهد داشت. چرا که تزکیه نفس و خودسازی از مهمترین و بلکه اساسی ترین اهداف بعثت پیامبران است که از سوی خداوند ماموریت یافته اند تا کسانی که قصد ستیز با حق را دارند، افزون بر شناخت خود و هستی و جایگاه و موقعیت خود و خدا و دیگران به سوی تزکیه نفس و خودسازی رهنمون سازند.

از این رو آیات قرآن و آموزه وحیانی و سنت نبوی، بیشترین توجه و تاکید را بر اموری دارد که خواسته ها و خواهش نفسانی به آن سو متمایل می شود که به خاطر حق ستیزی بعضی افراد به وجود می آید و به همین دلیل است که نفس می کوشد تا آدمی را بدان سو بکشاند و از دیگر امور غافل سازد.

قرآن کریم حق ستیزی بعضی از مردم را که سبب محرومیت از تزکیه آنان می باشد، این گونه بیان می کند: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم»۳؛ «کسانى که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، پنهان مى‏دارند و بدان بهاى ناچیزى به دست مى‏آورند، آنان جز آتش در شکمهاى خویش فرو نبرند. و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان

……………………………………………………………………………………………………………….

۱٫ابن منظور، محمّد بن مکرم، لسان العرب، پیشین، ج۱۴، ص۳۵۸٫

۲٫طریحی، فخرالدّین، مجمع البحرین ومطلع النیرین،موسسه بعثت،قم،چاپ اول،۱۴۱۵ق،ج۱، ص۲۰۳٫

  1. بقره/۱۷۴٫

نخواهد کرد، و عذابى دردناک خواهند داشت».

شأن نزول: از ابن عباس نقل است که: «احبار یهود قبل از بعثت حضرت محمد(ص) عوام را بشارت مى‏دادند که نزدیک شد حق تعالى پیغمبرى از مکه مبعوث فرماید که شما را از شراب و ربا و زنا و غیر آن نهى فرماید. چون حضرت مبعوث شد، ترسیدند که اگر تصدیق نبوّت آن حضرت کنند همه مردمان ایمان آورند، ریاست و وظایف آنان از میان برود، پس تغییر دادند اوصاف آن حضرت را و کتمان نمودند. حق تعالى آیه شریفه را نازل فرمود».۱

حق ستیزی این افراد، سبب محرومیت از تزکیه الهی آنها می شود. و کسانیکه أحکام خدا را کتمان می کنند و حقایق را از مردم مى‏پوشانند و این خیانت بزرگ را به خاطر بدست آوردن ثروت یا مقام مرتکب میشوند باید بدانند که حقیقت گرانبهائى را به بهاى ناچیز از دست داده اند.

زیرا حق ستیزی و حق پوشى اگر با تمام دنیا مبادله شود باز مرتکب شونده آن ضرر و زیان کرده است و هدایا و اموالى را که از این راه تحصیل مى‏کنند آتشهاى سوزانى است که در درون وجود آنان وارد مى‏شود.

همچنین این تعبیر برای حق ستیزان مساله تجسم اعمال را در آخرت بار دیگر روشن مى‏سازد و نشان مى‏دهد اموال حرامى که از این طریق به دست مى‏آید در واقع آتشى است که در دل آنها وارد مى‏شود که در رستاخیز به شکل واقعى خود مجسم خواهد شد. بنابراین حق ستیزانی که به خاطر حق ستیزیشان از تزکیه محروم می شوند، آیات خداوند را به خاطر منافع دنیوی خود پنهان کرده که در واقع با این کار، شکم های خود را از آتش جهنم پر می کنند.

……………………………………………………………………………………………………………………….

۱٫حسینی شاه عبدالعظیمی،حسین بن احمد، تفسیراثنی عشری،انتشارات میقات،تهران،چاپ اول،۱۳۶۳،ج۱،ص۳۲۰٫

از آن جایی که حق ستیزی، محرومیت از تزکیه را به دنبال دارد، به خاطر این است که نفس آدمی بیشترین آسیب را از سوی هواهای نفسانی و خواهش های آن تحمل می کند و هواهای نفس آدمی در حقیقت گرایش های تشدیدی آدمی به سوی امور طبیعی همراه با زیاده خواهی نفس می باشد، بنابراین خداوند از انسان ها می خواهد تا خواهش ها و گرایش های طبیعی نفس را مهار و مدیریت کرده و اجازه ندهند که بخشی از وجود و خواسته های آدمی بر همه بخش های دیگر چیره شود و او را به سوی تباهی و فساد بکشاند.

حق ستیزی بعضی انسانها نه تنها محرومیت از تزکیه را به دنبال دارد بلکه کفر به رسالت پیامبر را نیز به دنبال خواهد داشت. که ما در گفتار بعدی به این موضوع می پردازیم.

گفتارچهارم: کفر به رسالت محمد

از آنجایی که حق ستیزی آثاری را به دنبال خود دارد، می توان یکی دیگر از آن آثار را کفر به رسالت پیامبر بیان کرد. انسان هایی که حق ستیز هستند سعی بر این دارند که انکار رسولان خود را بکنند. نه آنان را شناخته و نه دستورات آنها را پیروی می کنند. بلکه با او مخالفت می کنند. بنابراین کفر همان گونه که زمینه ساز حق ستیزی است، اثر آن نیز می باشد؛ کفری که زمینه ساز است مرتبه و مرحله ای از کفر است و کفری که اثر حق ستیزی است مرتبه و مرحله ای دیگر از آن. قرآن در این باره می فرماید:

«أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّهٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ»۱؛ «یا پیامبر خود را درست‏ نشناخته و لذا به انکار او پرداخته‏اند یا مى‏گویند او جنونى دارد؟ [نه،] بلکه [او] حق را براى ایشان آورده و [لى‏] بیشترشان حقیقت را خوش ندارند».

«نکر» به معنی «ضد عرفان یعنی نشناختن»۲که منظور حقیقت پیامبر را نشناختن و او را انکار کردن است می باشد.«جِنَّه» به معنای «جنون»۳ یعنی کسی را به خاطر گفتارش نسبت دیوانگی دهند.

آیا آن حق ستیزان چون پیامبرشان را نشناخته‏اند، انکارش مى‏کردند؟ و یا به سبب گفتارش او را دیوانه می دانند؟ هرگز زیرا مردم پیامبر خدا را به راستگویى و امانت و اخلاص مى‏شناختند، و مى‏دانستند رسالتى که او براى ایشان آورده است همان چیزى است که عقل آنان نیز ایشان را بدان فرا مى‏خواند، و خداوندى که قرآن را از آسمان فرو مى‏فرستد عقلى در درون انسان آفریده است که آن را تصدیق کند و باور دارد. پس انسان می داند آن چه قرآن آورده است،

…………………………………………………………………………………………………………………………..

۱٫مومنون/۶۹،۷۰٫

  1. راغب اصفهانى،حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن،پیشین،ص۸۲۳٫

۳٫همان،ص۲۰۴٫

حق است، و همچنین هر کسى مى‏تواند با اندکى تعقّل و خرد ورزى به پیامبر خدا راه ببرد، و در یابد آن کس که او را اندرز مى‏دهد آیا پیامبر خداست یا مبلّغ شیطان؟ ولى به شرط آن که از زندان شهوتهایى که او را در خود غرقه ساخته بیرون آید، و تنها در آن هنگام است که حقایق را به روشنى و وضوح خواهد دید.

بنابراین پیامبر باید در میان مردم (به خوبى) شناخته شده باشد تا بهانه‏اى براى انکار حق ستیزان نباشد گر چه انسان در برابر سخن تازه عکس العمل نشان مى‏دهد، ولى نزول وحى که تازگى ندارد.

زیرا اگر این دعوت از ناحیه شخص مرموز یا مشکوکى صورت گرفته بود ممکن بود بگویند سخنانش حق است، اما خودش شخص ناشناخته و مرموزى است، نمى‏توان به ظاهر سخنانش فریب خورد.

تفسیر خسروی در مورد کفر به رسالت حضرت محمد که اثر حق ستیزی آنها بود می نویسد:«یا آنکه پیمبر خود را نشناخته‏اند؟(و صغیر و کبیرشان صدق گفتار و درست کردارى و امانت و وفاى به عهد و شرف نسب این رسول را نمی دانند و این محمّد صلّى اللّه علیه و آله همان کس است که همگى او را به خوبى مى‏شناسند و به مکارم اخلاقش معترفند) و با این وصف منکر او هستند و جحد نبوّت او را می کنند. یا می گویند در او جنون و دیوانگى است، بلکه چنین نیست که آنها مى‏پندارند و قرآن با دین حق براى آنها آمده است و آنها به سبب انحرافى که در طبیعت و جبّلت آنهاست و این کتاب و این دین حق بر وفق مراد و هواى نفس آنها نیست بیشتر آنها مایل به حق نیستند و آن را نمی خواهند»۱.

بنابراین با وجود این که در گذشته پیامبرانی بوده و معجزاتی به همراه داشته و در کتب آسمانی خود سرگذشت مبارزات آن ها را خوانده و یا دیده بودند و چون سابقه محمد را به خوبى

…………………………………………………………………………………………………………………………

۱٫میرزاخسروانی،علیرضا،تفسیرخسروی،انتشارات اسلامیه،تهران،چاپ اول،۱۳۹۰ق،ج۶،ص۱۳۲٫

مى‏دانستند، که در گذشته «محمد امین» مى‏خواندند به عقل و دانش و امانت او معترف بودند،

پدر و مادر و قبیله‏اش را به خوبى مى‏شناختند، پس جایى براى انکار رسالت نبود. اما می بینیم که نسبت به رسالت او کفر می ورزیدند. و حق ستیزی خود را چنین آشکار می ساختند.

عاملی در تفسیر آیه: «أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّهٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ» چنین می نویسد. «ابوالفتوح مى‏گویند دیوانه است نه اینطور نیست بلکه ایشان از پذیرفتن حقّ کراهت دارند و حاضر نیستند حقّ را قبول کنند و این پیغمبر هم حقّ آورده و به حقّ دعوت می کند لذا او را متّهم به دیوانگى مى‏کنند. و ممکن است اینطور معنى شود که اینکه حقّ آورده خود دلیل بر اینست که او دیوانه نیست چون کسى که سخن صحیح و درست و منظّم گوید و آنچه گوید به صلاح باشد در همه امور او دیوانه نیست‏.

«وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ» یعنى بیشتر این اعراب حقّ را بد می دارند ولى عدّه‏ى کمى از آنها چنین نیستند که حقّ را نپسندند لکن از سرزنش دیگران باک داشتند که بگویند بیخرد بودى و سخن محمّد پذیرفتى از این جهت دین حقّ را نمى‏پذیرند»۱

آرى، قریش رسول خدا (ص) را با همه خصوصیات معجزه آسایش شناخته بودند، و اگر او را نشناخته بودند باز در اعراض از دین او و استنکاف از ایمان به او عذرى داشتند، چون معناى اینکه او را بدین اوصاف نشناخته باشند، این است که او را با اوصافى ضد آن شناخته باشند، یا اوصاف نیک مذکور را در وى احراز نکرده باشند که در این چند صورت البته معذور بودند، چون سپردن زمام امور و خلاصه تسلیم شدن در برابر چنین کسی عقلا جایز نیست.

ولی می بینیم که پیامبر را خوب شناخته ولی به خاطر حق ستیزی که داشتند، عامل گمراهی آنان نیز می شد.

…………………………………………………………………………………………………………………………….

۱٫عاملی،ابراهیم،تفسیرعاملی،انتشارات صدوق،تهران،۱۳۶۰ش،بی چا،ج۶،ص۲۷۴٫

گفتار پنجم: گمراهی

ستیز با حق، موجب ضلالت و گمراهی انسانها نیز می شود. یعنی کسانی که با حق در بیفتند و مبارزه کنند از جاده رسیدن به خدا منحرف و گمراه شده و به مقصد نمی رسند.

قرآن در این زمینه می فرماید: «أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدى‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَهِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ »۱؛ «آنان همان کسانى هستند که گمراهى را به [بهاى‏] هدایت، و عذاب را به [ازاى‏] آمرزش خریدند، پس به راستى چه اندازه باید بر آتش شکیبا باشند! چرا که خداوند کتاب [تورات‏] را به حق نازل کرده است، و کسانى که درباره کتاب [خدا] با یکدیگر به اختلاف پرداختند، در ستیزه‏اى دور و درازند».

«ضلاله» از ضلل و به معنای «عدول از راه مستقیم»۲ و همچنین به معنای «ضد هدایت و رشد»۳می باشد.

«منظور از ضلالت این است که امر پیغمبر اسلام را با اینکه علم داشتند، کتمان کردند و مقصود از هدایت اظهار اوصاف پیغمبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم است. برخى می گویند مراد از ضلالت عذاب و مقصود از هدایت ثواب و راه بهشت است یعنى بهشت را با آتش مبادله کردند»۴.

تعجّب است از حال کفار در بى باکى آنان نسبت به آتش جهنّم و جرأتشان بر ارتکاب اعمالى که موجب دخول در آتش مى‏شود.

…………………………………………………………………………………………………………………………

۱٫بقره/۱۷۵و۱۷۶٫

  1. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن،پیشین،ص۵۰۹٫
  2. ابن منظور، محمد بن مکرم؛لسان العرب‏،پیشین،ج۱۱،ص۳۹۰٫
  3. طبرسی،فضل بن حسن،مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ترجمه مترجمان،پیشین،ج۲،ص۱۷۴٫

تبیین القرآن در تفسیر این آیه که حق ستیزی عامل گمراهی شان شده است می نویسد:«آنان کسانی هستند که هدایت را می فروشند و به جایش گمراهی خریداری می کنند. و همچنین آمرزش خداوند را می فروشند و به جایش عذاب آخرت را خریداری می کنند. این جای تعجب است که آنان چگونه برآتش صبر می کنند که جزای کتمان آنها بوده است»۱.

صاحب تفسیر ارشاد الاذهان منظور از«اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ» را این گونه می نویسد: «خریداری کفر به جای ایمان برای حفظ ریاست دنیویشان و مقصود از آنها علماء یهود و نصارا می باشد، یا به طور مطلق، گمراهان، رؤسایشان می باشند»۲.

آیه شریفه بیان آنست که علماء یهود و نصارى به جاى اینکه از علم خود به منظور پیروى از حقیقت و رهبرى دیگران کنند و بر حسب بشارتها و اخبار آسمانى دین اسلام را پذیرفته و به رسول اکرم (ص) به گروند و سپس در اثر نفوذى که دارند پیروان خود را نیز راهنمائى نمایند، به عکس نه تنها خودشان به خاطر حق ستیزی گمراه شده اند، بلکه در اثر تغییر احکام خدا سبب شده‏اند که پیروان ادیان مزبور نیز براى همیشه در گمراهى باشند.

یعنى این وعده‏ها و تهدیدها براى آنست که خدا کتاب را به حق نازل کرده و باید آنچه در کتاب است کتمان نشود، تا روشن گردد که تورات و انجیل این احکام را تأیید کرده‏اند ولى آنها که درباره کتاب اختلاف مى‏کنند و آن را منشأ اختلاف و تشتت مى‏گردانند از حقیقت و از وحدتى که نظر کتاب است بسیار به دورند و باید در عذاب بمانند که غرض خدا را نقض کرده‏اند.

بنابرآنچه گفته شد آیه شریفه مفید آنست که خداوند کتابها را براى ایجاد وحدت فرستاده تا مانند رشته محکمى جامعه را به هم متصل کنند، اما حق ستیزان دانسته این کتابها را در مسیر

……………………………………………………………………………………………………………………..

۱٫حسینی شیرازی،سیدمحمد،تبیین القرآن،دارالعلوم،بیروت،چاپ دوم،۱۴۲۳ق،ج۱،ص۳۷٫

۲٫سبزواری نجفی،محمدبن حبیب الله،ارشادالاذهان الی تفسیر القرآن،دارالتعارف للمطبوعات،بیروت،چاپ اول،۱۴۱۹ق،ج۱،ص۳۱٫

اغراض خویش قرار داده و از مسیر اصلى منحرف مى‏کنند و قصد دارند پیروانش را نیز به گمراهی بکشند اما آنان در عذاب خدا خواهند بود چه مسلمان باشند یا غیر مسلمان.

نه تنها حق ستیزی آنان موجب گمراهی شده بلکه در بینش خود نیز منحرف شده و دچار مشکل شده اند که ما در گفتار بعدی آن را بررسی می کنیم

گفتارششم: انحراف در بینش

یکی دیگر از اثرات حق ستیزی که می توان از آن نام برد انحراف در بینش است. ستیز در برابر حق، زمینه ساز انحراف در بینش و تفسیر غلط و نابجا از پدیده ها می شود که این حق ستیزی منحرفین در بینش، تکذیب و تمسخر آیات قرآن را به دنبال خواهد داشت.

در این زمینه قرآن می فرماید: «فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنْباءُ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»۱؛ «آنان حقّ را هنگامى که به سویشان آمد تکذیب کردند، پس به زودى، [حقیقت‏] خبرهاى آنچه را که به ریشخند مى‏گرفتند به آنان خواهد رسید»

«بِالْحَقِّ یعنى به امر ثابت که فی نفسه متحقّق باشد و در اینجا مراد به آن دین است»۲

تفسیر روشن درباره کلمه حق، نبا و استهزاء می نویسد:«حقّ: چیزیست که ثابت و واقعیّت داشته باشد، و آن معنى أعمّى داشته و به هر چیزی که ثبوت واقعى دارد اطلاق مى‏شود، خواه وجود واجب باشد، و یا مفهوم واجب. «أنباء» جمع نبأ که به معنى نقل چیزیست از محلّى به محلّ دیگر، حدیث باشد یا موضوع دیگر. و تعبیر با أنباء نه با اخبار؛ براى دلالت به تأکید و دقّت است که عین آن أعمال نقل مى‏شود. و «استهزاء» طلب خوارى و حقارت است.

باید توجّه داشت تکذیب حق ستیزان که انحراف در بینش دارند، خود بزرگترین نقطه ضعف

………………………………………………………………………………………………………………………………

۱٫انعام/۵٫

  1. میرزاخسروانی،علیرضا،تفسیرخسروی،انتشارات اسلامیه،پیشین،ج۳،ص۴۰٫

براى تکذیب کننده است، زیرا هدف در تمام برنامه‏ها و امور مادّى و معنوى رسیدن به حقّ و درک حقیقت است، و کسی که با حقّ مخالفت کند قهرا هدف صحیح و مقصد حقّى ندارد»۱.

پس در این آیه کریمه نیز اشاره مى‏فرماید به بزرگترین نعمت و لطف إلهى که آمدن حقّ (رسول خدا، قرآن مجید، آیین مقدّس اسلام، أحکام و حقایق دینى) است، و با این حال آنها این حقایق را به خاطر انحراف در بینشی که دارند، تکذیب و تحقیر مى‏کنند.

حق ستیزان که انحراف در بینش پیدا کرده اند اگر کلام وحی را به صورت مکتوب نیز لمس می کردند باز مبارزه می کردند و آن را تکذیب می کردند. قرآن در این زمینه می فرماید «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ»۲؛ « و اگر مکتوبى، نوشته بر کاغذ، بر تو نازل مى‏کردیم و آنان، آن را با دستهاى خود لمس مى‏کردند قطعاً کافران مى‏گفتند: «این [چیزى‏] جز سحر آشکار نیست».

«قرطاس» یعنی «چیزی که بر روی آن می نویسند»۳.

روایت شده است که«بعضى از کفار به حضرت رسول (ص) اظهار نموده بودند که ما ایمان نمى‏آوریم مگر آنکه چهار ملک کتابى از آسمان بیاورند و شهادت بدهند که آن کتاب از طرف خداوند است و تو پیغمبر اوئى پس این آیه نازل شد که دلالت بر اصرار آنها در کفر و عناد و قساوت قلبشان دارد که اگر آن کتاب را در ورقى مشاهده می نمودند و دست مى‏کشیدند بر آن

و یقین می نمودند که چشم بندى نیست باز حمل بر سحر و شعبده می نمودند»۴.

بنابراین حق ستیزان به خاطر انحراف در بینش هرگز در پى تحقیق و دقّت نبوده، و نمى‏خواهند که حقیقت امر را دریابند، بلکه تمام سعى ایشان مصروف اینست که آنچه برخورد کردند اگر

…………………………………………………………………………………………………………………………………

۱٫مصطفوی،حسن، تفسیر روشن،پیشین،ج۷،ص۲۹۵٫

۲٫انعام/۷٫

۳٫راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن،پیشین،ص۶۶۶٫

۴٫ثفقی تهرانی،محمد،تفسر روان جاوید،پیشین،ج۲،ص۲۹۹٫

چه حقّ باشد حمل به ساختگى و بى‏حقیقت بودن آن کنند، و از این لحاظ اموری که خارج از جریان طبیعى بوده، و با موازین خارجى درست نمى‏شود، ادّعاء مى‏کنند که آنها سحر است،

و این سخن «بزرگترین حیله و وسوسه‏ایست که افراد عوام را با این نقشه مى‏توان از درک حقّ مانع شد. و توجّه شود که نزول قرآن مجید با این خصوصیّات لفظى و معنوى که عاجز کننده ادباء و فصحاء و دانشمندان است، بالاتر از نزول کتابی است که با صفحات مخصوص از آسمان فرود آید، زیرا لمس با قواى روحى و باطنى بسیار قویتر و بالاتر است از لمس با قوّه لامسه و سائر قواى ظاهرى بدنى»۱.

بنابراین آیه اشاره دارد به اینکه حق ستیزی منحرفان به جایى رسیده است که: «اگر این قرآن را در صورت کتابى که در برگهاى کاغذى نوشته شده باشد بفرستیم، که آنان با چشم ببینند و با دست لمس کنند باز خواهند گفت که: این سحرى است آشکار، پس نباید به گفته پوچ آنان که مى‏گویند: «أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى‏ فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً»۲؛ «یا براى تو خانه‏اى از طلا [کارى‏] باشد، یا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم‏] اطمینان نخواهیم داشت، تا بر ما کتابى نازل کنى که آن را بخوانیم» بگو:«پاک است پروردگار من، آیا [من‏] جز بشرى فرستاده هستم» اعتنا نمود.

در آیه مورد بحث کتاب را در« کِتاباً فِی قِرْطاسٍ» بدون الف و لام و نکره آورد تا بفهماند که

«نزول آن نوع خاصى است از نزول که ناگزیر باید به تدریج صورت گیرد، و اگر آن را مقید کرد به اینکه در کاغذ باشد براى این بود که به درخواست آنان نزدیک‏تر و از شبهه و توهمى که در دلهایشان خلجان مى‏کرد دورتر باشد، و آن توهم این بوده است که: آیات نازل بر رسول خدا از انشائات خود اوست، نه این که روح الأمین آن را نازل کرده باشد.

……………………………………………………………………………………………………………………….

۱٫مصطفوی،حسن،تفسیر روشن،پیشین،ج۷،ص۳۰۱٫

۲٫اسراء/۹۳٫

پیام هایی که این آیه براساس انحراف حق ستیزان می دهد این است که: «وقتى پاى لجاجت در کار باشد، هیچ دلیلى کارساز نیست، حتّى محسوسات را منکر مى‏شوند. دیگر نسبت سحر، از رایج‏ترین نسبت‏هایى بود که مشرکان به پیامبر مى‏دادند»۱.

و در کلام آخر انحراف در بینش حق ستیزان، به جایی رسید که کلام وحی را نیز انشاء خود پیامبر می دانستد. در حالی که نه قرآن را قبول داشته ونه مطیع دستورات پیامبر بودند و با چنین دیدگاهی مستحق لعن و نفرین خداوند شدند.

گفتارهفتم: استحقاق لعن

لجاجت در برابر حق و تکذیب آن، استحقاق لعن و نفرین خدا را به دنبال خواهد داشت.

پس از این که دشمنان در قضیه حضرت عیسی تردید داشته و عیسی را پسر خدا می دانستند تصمیم به مباهله با پیامبرگرفتند. آیه بر پیامبر نازل شد: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ، فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»۲؛ «[آنچه درباره عیسى گفته شد] حق و از جانب پروردگار تو است. پس از تردیدکنندگان مباش، پس هر که در این باره پس از دانشى که تو را [حاصل‏] آمده، با تو محاجه کند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».

این آیه را پیشتر مورد استفاده قرار داده ایم اما در این بحث از زاویه ای دیگر به آن می نگریم و آن اینکه حق ستیزی در استحقاق لعن الهی اثر دارد.

………………………………………………………………………………………………………………………….

.۱٫قرائتی،محسن،تفسیرنور،مرکزفرهنگی درسهایی از قرآن،تهران،چاپ یازدهم،۱۳۸۳ش،ج۳،ص۲۱۱٫

۲٫آل عمران/۶۰و۶۱٫

لعن و نفرین آنها به این صورت بود که: «آنها عزیزان خود مانند فرزندان و زنان و جانهایشان را بخوانند و اینها نیز چنین کنند و روبروى هم قرار بگیرند و هر دو گروه دست به دعا بردارند و در پیشگاه خدا تضرع و زارى نمایند و طرف دیگر را نفرین کنند و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهند. که این عمل را «مباهله» مى‏گفتند و اگر با شرایط خاص خود انجام مى‏گرفت طرفى که ناحق بود گرفتار نفرین مى‏شد و عذاب الهى بر آنان نازل مى‏گشت و مسلم است تنها کسانى به مباهله حاضر مى‏شوند که به عقیده خود اطمینان کامل داشته باشند»۱.

در قضیه مباهله، پیامبر عزیزترین کسانی را به میدان مباهله می آورد که همتایی برایش پیدا نمی کرد و هیچ شکی نداشت که در این مبارزه پیروز می شود. چون اعتقاد کامل به راه و آیین خود داشت و می دانست که نفرین دروغگویان هیچ اثری نداشته بلکه خودشان مستحق لعن هستند.

انتخاب بهترین های نزدیکانش دلیلی بر عصمت آنها نیز می باشد. چرا که وقتی اعتقاد به استجابت دعا داشت یعنی دعاکنندگانی همچون حضرت علی و همسرش و دو فرزندش که از پاکان هستند در بین جمع می باشند.

آنها مثل خود پیامبر«وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى»۲؛ «و از سر هوس سخن نمى‏گوید. این سخن به جز وحیى که وحى مى‏شود نیست.».‏ بودند. وقتی مسیحیان اهل نجران این افراد را دیدند شک نکردند که مستحق لعن خواهند شد. به همین خاطر عقب نشینی کرده و از نظر خود برگشتند. بنابراین حق ستیزان با این عمل خود موجب لعن و نفرین خداوند قرار می گرفتند. صاحب مقتنیات الدرر لعن را «طلب دوری از رحمت خداوند و طلب عذاب برای شخص دروغگو »۳می داند.

……………………………………………………………………………………………………………………………

۱٫جعفری،یعقوب،تفسیرکوثر،بی نا،بی چا،بی تا،ج۲،ص۱۴۵٫

۲٫نجم/۳و۴٫

  1. حائرى تهرانى، میر سیدعلى‏؛ مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، دارالکتب الاسلامیه ،تهران ، بی چا،۱۳۷۷ش، ج‏۲،ص۲۱۱٫

همچنین صاحب مواهب علیه می نویسد: «لعنت کنیم دروغگویان را یعنی نفرین کنیم بر اهل کذب و چون این آیت نازل شد حضرت رسالت‏پناه وفد نجران را طلبیده گفت هر چند ما در حجت مى‏افزائیم شما در عناد و منازعت مى‏افزائید اکنون بیائید تا به مباهلت مشغول شویم تا صادق از کاذب و محق از مبطل ممتاز گردد»۱.

بنابر آنچه گفته شد، نه تنها لجاجت در برابر حق و تکذیب آن موجب استحقاق لعن و نفرین خداوند می شود، بلکه محروم شدن از لطف خداوند را به دنبال خواهد داشت که این محرومیت شامل حال دروغگویان می شود نه کسانی که کلامشان وحی، رفتارشان الگو و گفتارشان علم باشد.

گفتارهشتم: محرومیت از لطف خداوند

لطف و محبت خداوند شامل حال حق طلبان است نه حق ستیزانی که به خاطر حق ستیزی خود از لطف و رحمت خداوند محروم می شوند. به خاطر بهای اندک دنیا با حق مبارزه کرده و عذاب دردناک الهی را خریداری کردند. آنها به جای این که لطف خداوند را برای خود به دست آورند شکم های خود را با آتش جهنم پر کرده اند.

خداوند در این زمینه می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم»۲؛ «کسانى که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، پنهان مى‏دارند و بدان بهاى ناچیزى به دست مى‏آورند، آنان جز آتش در شکمهاى خویش فرو نبرند. و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت، و پاکشان نخواهد کرد، و عذابى دردناک خواهند داشت».

………………………………………………………………………………………………………………………………….

  1. کاشفی سبزواری،حسین بن علی،مواهب علیه،سازمان چاپ و انتشارات اقبال،تهران،بی چا،۱۳۶۹ش،ج۱،ص۱۲۰٫

۲٫بقره/۱۷۴٫

در مورد حق ستیزانی که به خاطر محرومیت از لطف خداوند دچار عذابی دردناک می شوند خداوند می فرماید: «وَ لایُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ» تکلم ننمودن خدا با آنها اشاره به بى‏اعتنایى به آنهاست و اینکه مورد قهر و غضب الهى هستند و خداوند هیچگونه توجهى به آنها ندارد.

همچنین کنایه از این است که چنین خیانتکارانى هرگز شایسته رحمت نبوده و پروردگار بر آنان غضب کرده و آنان را از لطف خود دور خواهد فرمود.

صاحب پرتوی از قرآن درباره حق ستیزانی که از لطف خداوند محروم می شوند این گونه بیان می کند: «اینها که شریعت و کتاب نازل شده و صعود دهنده را کتمان و دگرگون مى‏نمایانند و به خود و هواهاى خود مى‏گرایند و روى خود و خلق را از سخن خدا مى‏گردانند، در روز قیامت که حجابها و موانع از میان میرود، خداوند با آنها روى سخن ندارد و هر کس روى بسوى خدا و سخن حق و خدایى دارد از آنها روى مى‏گرداند. و چون قابلیت رشد و تزکیه روحیشان تباه گشته، خداوندى که هر مستعدى را پاک مى‏نماید و رشد میدهد آنها را تزکیه نمى‏نماید و به پستیشان مى‏برد»۱.

طبرسی دو وجه را در ذیل این قسمت آیه بیان می کند:«اول مراد این نیست که خداوند با آنها اصلًا حرف نمیزند بلکه منظور این است که با آنان بطورى که مى‏خواهند و دوست میدارند سخن نمیگوید و این خود علامت خشم و غضب پروردگار است و گرنه با آنها بطور توبیخ و سؤال سخن خواهد گفت بدلیل «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ»۲؛ «پس، قطعاً از کسانى که [پیامبران‏] به سوى آنان فرستاده شده‏اند خواهیم پرسید، و قطعاً از [خود] فرستادگان [نیز] خواهیم پرسید.» یعنى از کسانى که پیغمبران را به سوى آنها فرستاده‏ایم سؤال، به عمل خواهیم آورد. و بدلیل «اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ»۳؛ «مى‏فرماید: « [بروید] در آن گم شوید و با من سخن

……………………………………………………………………………………………………………………………..

۱٫طالقانی،سیدمحمود،پرتوی از قرآن،شرکت سهامی انتشار،تهران،چاپ چهارم،۱۳۶۲ش،ج۲،ص۴۸٫

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

۲٫اعراف/۶٫

۳٫مومنون/۱۰۸٫

مگویید» یعنى خداوند- در جواب تقاضاى اهل جهنّم که مى‏گویند ما را از جهنم بیرون بیاور تا راه اطاعت پیش بگیریم- میفرماید با خوارى در دوزخ باشید و حرف نزنید»۱.

به هرحال تکلم نکردن خداوند با حق ستیزان در روز قیامت خود نوعی عذاب الهی است که به این واسطه از رحمت خداوند محروم میشوند زیرا«تکلیم: مرتبه ضعیفى باشد از لقاء، و موجب ارتباط فیما بین خالق و مخلوق و تفاهم در میان خواهد بود، چنانکه نبودن مکالمه مطلق علامت قطع ارتباط و نبودن خصوصیّت و وجود محرومیّت باشد.

و چون در روز قیامت سرائر و بواطن ظاهر و منکشف گردد: نبودن تکلیم دلیل بر عدم وجود زمینه ارتباط در مخاطب خواهد بود.

آرى افرادیکه کتمان ما أنزل اللّه مى‏کنند، در حقیقت با ابراز و اظهار منویّات باطنى و پوشیده پروردگار متعال مخالفت کرده، و مراتب تنزیل کلمات تکوینى و تشریعى او را إنکار کرده، و از نشر و ابلاغ آنها جلوگیرى و ممانعت مى‏کنند، و در چنین مورد بر خداوند متعال باشد که از توجیه و انزال کلمات و از تکلیم آنان خوددارى فرماید»۲.

با توجه به آنچه گفته شد، منشا اختلافات دینی و مذهبی، دانشمندان هستند نه کتب آسمانی زیرا این کتمان حقایق توسط آنها موجب شقاق و شکاف واختلاف بین مردم می شود که نتیجه اش محروم شدن از لطف خداوند در روزقیامت است.

این اختلافات و شکاف ها که توسط عالمان حق ستیز صورت می گیرد. اگر طالب حق بودند و زمینه هایی همچون اجتناب از سودجویی، تامل در کیفیت آفرینش، تواضع، سلامت قلب، علم به وحدانیت خدا را دارا باشند این همه اختلاف و شقاق بین ملت ها به وجود نمی آمد. ما در فصل بعدی آن زمینه ها و مصادیق را مورد دقت بیشتر قرار می دهیم.

……………………………………………………………………………………………………………………………

۱٫طبرسی،فضل بن حسن،مجمع البیان فی تفسیر القران،پیشین،ج۲،ص۱۷۲٫

۲٫مصطفوی،حسن،تفسیرروشن،پیشین،ج۲،ص۳۳۵٫

فصل دوم: حق طلبی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:04:00 ق.ظ ]




توانایی کودک در به کارگیری تفکر برای حل مسئله ها، کلید موفقیت در زندگی او خواهد بود. منافع زودرس بسیاری نیز وجود دارد که در گروه این هستند تا کودکان را مسئله گشا تربیت کنیم. فعالیت های ناظر به حل مسئله باعث تحریک و توسعه ی مهارت های مربوط به تفکر و استدلال می شود. این فعالیت ها دانش کودک درباره ارتباط ها و امور واقع را متناسب کرده، آن را کاربردی می کنند. کسب نتیجه های خوب به پرورش اعتمادبه نفس و قابلیت های کودک کمک می کند و نگرش ((من خودم به تنهایی می توانم این مسئله را، موردبررسی قرار دهم» را در او به وجود آورد. این فعالیت ها فرصت هایی را هم برای کودکان ایجاد می کنند تا ایده های خود را با دیگران در میان بگذارند و همکاری ثمربخش با دیگران، یا به عبارت دیگر رویکرد ((بیا باهم این مسئله را حل کنیم)) را فرا گیرند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

فعالیت های ناظر به حل مسئله نه تنها سطح اطلاعات، مهارت ها و نگرش ها را بالا می برد بلکه فرصت هایی را هم برای معلمین یا بزرگ سالان فراهم می کند تا چه گونگی یادگیری، نحوه ی برقراری ارتباط و برخورد کودکان با مشکلات را مورد ملاحظه قرار دهند. برای بررسی این که آیا کودک یک فرایند علمی یا مفهوم اصلی یکی از حوزه های دانش را درک کرده است، هیچ روشی بهتر از این نیست که ببینیم آیا او می تواند از آن آموخته ها در حل مسئله استفاده کند یا خیر. از طریق به کار گرفتن مهارت ها و دانسته ها توسط کودک، یک بازخورد حاصل می شود. کار کردن بر روی مسئله های عمومی و متعارف می تواند راهی باشد برای اینکه سوار بر قایق شده، تجربه های مختلف را که چون جزیره هایی پراکنده و غیر مرتبط هستند، به هم مرتبط کنیم و از این طریق شبکه تفکر را توسعه دهیم. (فیشر، ۱۳۸۵: ۱۷۱ تا ۱۷۲)

۲-۱-۵- راهبردهای حل مسئله

تعاریف و الگوهای مختلفی از راهبرد حل مسئله ارائه شده است. در الگوی حل مسئله فرد نخست از وجود مسئله آگاه می شود. این مرحله ازآنچه بدان نسبت داده شده بسیار پیچیده تر است. تشخیص یک مسئله معنایی بسیار فراتر از جستجوی کلمات اصلی ساده یا حل مسئله ریاضی دارد. مسئله عموماً در موقعیتی نامعین متناقض و متضاد ایجاد می شود. مسئله تعیین کننده فاصله ی وضعیت موجود با موقعیت مطلوب است، هر مسئله باید به طور صریح، روشن و دقیق بیان و تعریف شود. بیان روشن مسئله برای تجزیه وتحلیل آن امری اساسی است. برای حل مسئله گاه لازم است آن را به اجزاء فرعی قابل فهم تجزیه کنیم. حتی فراتر از آن، حل کنندگان متخصص باید علل یا دلایل وجود آن مسئله را بررسی کنند. اجرای درست فعالیت ها در فرایند حل مسئله به عینی کردن اهداف، معرفی موقعیت، بیان عواملی که ممکن است شرایط را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب تغییر دهد و چیزهایی که کارکرد این عوامل را محدود می کند، نیازمند است.

پس از بیان یا تعریف مسئله به طور دقیق و روشن فرد باید نقشه یا طرحی را برای حل آن انتخاب یا تهیه کند. طرحی که وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب نزدیک کند. برای حل هر مسئله ای نقشه یا طرح های متعددی وجود دارد که برخی از آن ها به سازمان دهی نیازمند دارد و برخی دیگر مانند فرضیه سازی و آزمایش فرضیه احتمالاً به پردازش نیازمند است. درهرصورت برای چنین کاری مهارت دانش و شناخت راه حل ها و تخصص در به کارگیری راه حل ها به منظور حل واقعی مسائل ضرورت دارد. پس از شناسایی و انتخاب راه حل مناسب باید راه حل ها و نتایج حاصل از آن ها به منظور مشاهده ی دقیق راه حل ها و نیز مشخص کردن منطقی و موجه بودن آن ها مجدداً بررسی و ارزشیابی شود و سرانجام چگونگی اجرای راه حل ها تحلیل و با دیگر مهارت های حل مسئله تلفیق و ترکیب گردد. (بیر،۱۹۸۷: ۲۸)

راهبردهای حل مسئله مجموعه ای از فعالیت های هدفمند در فرایند حل مسئله است. در فرایند اجرای حل مسئله دو راهبرد وجود دارد: راهبرد عمومی و راهبرد خصوصی.

راهبرد عمومی برای حل مسائل گوناگون مستقل از محتوا به کار می رود؛ درحالی که راهبرد خصوصی به زمینه یا محتوای خاصی اختصاص دارد. یکی از مجادله های موجود در مباحث مربوط به حل مسئله این است که باید به دانش آموزان راهبردهای خصوصی مسائل متعدد را آموزش داد یا راهبرد عمومی را که در بسیاری از انواع مسائل کاربرد دارد. معمولاً رویکر ((خصوصی)) قابلیت تعمیم را فدای توان حل مسئله می کند و رویکرد ((عمومی)) توان حل مسئله را فدای قابلیت. با توجه به این محدودیت به معلمان توصیه می شود دانش آموزان را با انواع مسائل و راهبردهای خصوصی و عمومی آن آشنا سازند.

تأثیر روش های حل مسئله به صورت کار گروهی بر روی تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سوم ابتدایی شهر قم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:04:00 ق.ظ ]




:
گاهی بعضی از افراد احساس می کنند کارها را باید صددرصد درست انجام دهند و در غیر اینصورت بازنده هستنند و یا احساس می کنند کاری را که به انجام رسانده اند به اندازه کافی خوب نیستند و یا اینکه نوشتن مقالات و طرحهای خود را به بهانه اینکه بایستی آنها را دقیق و بی عیب انجام دهند،به تعویق می اندازند. در چنین صورتی شخص بجای حرکت در مسیر موفقیّت سعی در کامل بودن دارد.
تعریف:
کمال گرایی، درواقع باوری غیرمنطقی است که اشخاص نسبت به خود و محیط اطراف خود دارند.افرادی که کمال گرا هستند، معتقدند که خود و محیط اطرافشان باید کامل بوده و هرگونه تلاشی در زندگی باید بدون اشتباه و خطا باشد.
علل و عوامل مؤثر بر کمال گرایی:
۱- وراثت و عوامل زیست شیمیایی:
شواهد واضح و مستقیمی در مورد اینکه کمال گرایی علت ژنتیکی و زیست شیمیایی دارد،وجود ندارد.
۲- یادگیری:
اگر شما کمال گرا هستید، احتمالاً در کودکی یادگرفته ایدکه دیگران با توجه به کارایی شما در انجام کارها به شما بها می دهند،درنتیجه احتمالاً شما یادگرفته اید درصورتی به خود بها دهید که مورد قبول دیگران واقع شوید. این امر می تواند شما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران ، آسیب پذیر و به شدت حساس سازد. تلاش برای حمایت از خودتان و رهایی از این گونه انتقادات ، سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانید.
ویژگیهای افراد کمال گرا:
· جاه طلبی: تمایل به جاه طلبی و موفقیّت همراه با خودارزشیابیهای انتقادی افراطی و عدم اعتماد به نفس، یکی از مشخصه های افراد کمال گراست.
· ترس از بازنده بودن: افراد کمال گرا، غالباً شکست و رسیدن به هدفهایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی می دانند.
· ترس از اشتباه کردن: افراد کمال گرا،غالباً اشتباه را مساوی با شکست می پندارند و سعی می کنند از اشتباه پرهیز کنند.کمال گراها فرصت یادگیری و ارتقاء را از دست می دهند.
· ترس از نارضایتی: کمال گراها در صورتی که دیگران شاهد نقائص و معایب کارشان باشند،اغلب بدلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان،دچار وحشت می گردند. تلاش برای کامل بودن درواقع روشی جهت حمایت گرفتن از دیگران بجای انتقاد و طرد شدن و نارضایتی می باشند.
· تفکرهمه یا هیچ: افراد کمال گرا ، بندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسیدن یک کار ، بطور متوسط هنوز با ارزش هستند. افراد کمال گرا ، در دیدن دورنمای موقعیتها دچار مشکل هستند. برای مثال ، دانش آموزی که همیشه نمره A داشته ، در صورت گرفتن نمره B بر این باور است که من یک بازنده هستم.
· ناامیدی: این حالت ممکن است به این علّت روی دهد که آنان خود را افرادی بی کفایت می پندارند و هنگامی که در رسیدن به اهداف خود شکست می خورند و یا تصور می کنند که دیگران بدون هیچگونه کار و تلاشی صاحب پست،مقام و موقعیّت می شوند،دچار ناامیدی می شوند.
· تاکید بسیار بر روی بایدها: زندگی افراد کمال گرا ، غالبا براساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است. افراد کمال گرا با داشتن چنین تاکیدهایی برروی بایدها بندرت بر روی خواسته ها و آرزوهای خود حساب می کنند.
ابعاد کمال گرایی:
۱- کمال گرایی خودمدار: کمال گرایی خودمدار یک مؤلفه انگیزشی است که شامل کوشش های فرد برای دستیابی به خویشتن کامل می باشد.دراین بعد کمال گرایی افراد دارای انگیزه قوی برای کمال،معیارهای های بالای غیرواقعی،کوشش اجباری و دارای تفکر همه یا هیچ در رابطه با نتایج،به صورت موفقیّت های تام یا شکست های تام می باشند.این افراد به حد کافی موشکاف و انتقادگر هستند،به طوری که نمی توانند عیوب و اشتباهات یا شکست های خود را در جنبه های مختلف زندگی بپذیرند(فلت و همکاران۱۹۹۱)
۲- کمال گرایی دیگرمدار: کمال گرایی دیگرمدار یک بعد میان فردی است که شامل تمایل به داشتن معیارهای کمال گرایانه برای اشخاصی است که برای فرد اهمیّت بسیاری دارند.ازاینرو این نوع کمال گرایی ممکن است به روابط بین فردی دشوار منتهی گردد.
۳- کمال گرایی جامعه مدار: در کمال گرایی جامعه مدار دیگران انتظارات اغراق آمیز و غیرواقعی از شخص دارند.اگرچه برآوردن این انتظارات مشکل است ولی شخص باید به این استانداردها نائل آید تا مورد تائید و پذیرش دیگران قرار گیرد.این معیارهای افراطی معمولاً منجر به احساس شکست،اضطراب،خشم،درماندگی و ناامیدی شده که با تفکرات خودکشی و افسردگی در ارتباط است.
تلاش سالم یا کمال گرایی بهنجار
انتخاب اهداف سالم و داشتن تلاش و پشتکار با فرایند خودتخرببگر کمال گرایی کاملاً تفاوت دارد.تلاش سالم(سازنده)،منجر به انتخاب اهداف برپایه خواسته های شخصی و آرزوها و نه براساس پاسخگویی به انتظارات خارجی می گردد.به عبارت دیگر اهداف آنها،واقعی،خودجوش(درونی) و ذاتاً قابل حصول است.افراد تلاشگر سالم، از انجام کار در دست اجراء بیشتر از تفکر درمورد نتیجه پایانی آن لذت می برند. وقتی این افراد با تجاربی چون نارضایتی و شکست مواجه می شوند،واکنشهای آنها عموماً به مؤقعیّت ویژه موجود محدود می شود و این موضوع را به احساس ارزشمندی خویش تعمیم نمی دهند.
درمان کمال گرایی:
از روش های شناختی- رفتاری بطور ویژه برای تعدیل و درمان کمال گرایی استفاده می شود.به طورکلّی در این روشها فرض می شود که کمال گرایی از باورهای غیرمنطقی فرد،سخت گیری،انعطاف ناپذیری،بایدها و مطلق گرایی در افکار نشاْت می گیرد.در این روشها مراجع(فرد) می آموزد که خود را

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

بپذیرد و سرزنش نکند.
گاهی بعضی از افراد احساس می کنند کارها را باید صددرصد درست انجام دهند و در غیر اینصورت بازنده هستنند و یا احساس می کنند کاری را که به انجام رسانده اند به اندازه کافی خوب نیستند و یا اینکه نوشتن مقالات و طرحهای خود را به بهانه اینکه بایستی آنها را دقیق و بی عیب انجام دهند،به تعویق می اندازند. در چنین صورتی شخص بجای حرکت در مسیر موفقیّت سعی در کامل بودن دارد.
تعریف :

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ق.ظ ]




دگلیسن و گراف[۱۷] (۱۹۹۷) جامعه شناسانه، تأثیر شخصیت، سابقه ی اجتماعی و موفقیت شغلی را مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق اثرات ویژگی های شخصیتی بر درآمد و موقعیت شغلی که جزو ابعاد موفقیت شغلی به حساب می آیند، بررسی شدند. نتایج نشان داد که رابطه ی اساسی مستقیمی بین ویژگی های شخصیتی و موفقیت شغلی وجود دارد و علاوه بر متغیرهای جامعه شناسی، خصوصیات شخصیتی نیز به میزان درآمد و دست یابی به موفقیت شغلی کمک می کند.
ویجی کومار[۱۸] (۲۰۰۷) بیان می دارد که مهارت های مدیریتی در ایجاد جو و فضای دوستانه در سازمان های آموزشی نقش بسزایی دارند و از این مهارتها مهارت انسانی دارای بیشترین تأثیر است.
روشینی[۱۹](۲۰۱۲) در پژوهشی که در دانشگاه شهر JNTU حیدرآباد هند انجام داد به این نتیجه دست یافت که مهارت های مدیران ارشد دانشگاه در ایجاد رضایت شغلی اساتید تأثیر دارند. از این مهارت ها، مهارت های انسانی و ادراکی مدیران بیشترین آمار را به خود اختصاص داده اند.
کوالکسی[۲۰] (۱۹۹۲) پژوهشی بر روی معلمین و مدیران آموزشی انجام دادند و عقاید و احساسات آنان را درباره مهارت های مدیریتی سنجیدند و سپس با بهره گرفتن از پرسشنامه کاتز مهارت های مدیریتی طبقه بندی شد و نتایج نشان داد که: نگرش های مربوط به مهارت های مدیریتی برای اثربخشی کار اولیاء آموزشی یکی از نکات مهم مدیریتی اولیاء آموزشی است. در مقوله های مهارت های فنی، انسانی و ادراکی تمام گروه های مورد آزمون بر روی بیشتر مهارت ها تأکید داشتند.
در تحقیقی چارلز هولین [۲۱]و میلتون بلود[۲۲] (۱۹۷۱) به این نتیجه رسیدند که: رضایت یا نارضایتی در رابطه با شغل تا حد زیادی به مهارت های مدیران بستگی دارد. ریچارد هاکمن[۲۳] نیز به نتایج مشابهی رسید (صبوری، ۱۳۸۹: ۹۸)
استوارت[۲۴] بر این باور است که مهم ترین دلیل بیکاری در سده ی کنونی کمبود مهارت است. شغل های موجود و نیاز مردم با یکدیگر مغایرت دارند. زیرا مردم مهارت کافی برای کسب و نگهداری شغل خویش ندارند و به مهارت های جدیدی نیاز دارند. دری (۱۳۷۳) در نوشته خود با عنوان آموزش مدیریت در نظام سازمانی بر این باور است که دانش مدیریت در ذات خود برای ایجاد شایستگی مدیریت کافی نیست و همان گونه که نظریه مدیریت یک دانش است، عمل مدیریت نوعی هنر به شمار می آید و به این ترتیب که مدیر برای اینکه مؤثر باشد، باید مجموعه ای از مهارت های حرفه ای را فرا گیرد و در خود پرورش دهد که این مهارت ها در برگیرنده ی مهارت های فنی، اداری و شخصی است.
در سالهای اخیر پژوهشهای زیادی درباره مهارتهای مدیریتی و رابطه آن با رضایت شغلی انجام گرفته است . سالازار[۲۵] ( ۲۰۰۲)  معتقد است که در سالهای اخیر توانمندسازی و کسب مهارتهای مدیریتی  به عنوان یک راهکار نیروی انسانی برای خلق کارآمدی، بهر ه وری و خشنودی بیشتر کارکنان در محیط کار مورد استفاده قرار می گیرد.
لین[۲۶] (۱۹۹۹) پژوهشی با عنوان رابطه بین توانمندسازی و رضایت شغلی در میان معلمان  مبتدی و مجرب  انجام داده است . این پژوهش در میان معلمان ۶ مدرسه متوسطه با پرسشنامه توانمندسازی ( رنهارت و شرت، ۱۹۹۴)  و پرسشنامه رضایت معلم و یک سؤال باز پاسخ اجرا شده است. نتایج نشان داده است که بین شش بعد توانمندسازی و نه خرده مقیاس رضایت معلم رابطه وجود دارد. بنابرین ابعاد توانمندسازی ؛ پیش بینی کننده های معناداری برای رضایت هر دو گروه معلمان مبتدی و مجرب بوده است.
در سال ۱۹۹۰ در پژوهش که به وسیله چارلز مولر در آمریکا به عمل آمد رضایت شغلی ۱۹۰ پرستار برای اندازه گیری سه بعد امنیت، مسائل اجتماعی و روانشناختی مورد بررسی قرار گرفت اگرچه فرضیه فقط سه بعدی برای رضایت شغلی تائید نشد ولی هشت عامل رضایت «یادداشت های خارجی- برنامه ریزی، موازنه شغل و خانواده- همکاران- تعامل- فرصت های حرفه ای- تمجید و بازشناسی، کنترل و مسئولیت» پدیدار شد. در سال ۱۹۶۴ و رووم تحقیقاتی در این زمینه داشت که بنابر آن رضامندی یک ارزش برای بقاء و تداوم سازمان بوده و یک رابطه مستقیم با آن دارد در صورت عدم رضایت در افراد اوضاع سازمان وخیم می شود. در سال ۱۹۸۲ پاراسورمین به منظور ارزیابی و مشخص کردن میزان تأثیر هریک از متغیرها از پیش بینی تمایل به خدمت و عمل به ترک خدمت از تحلیل رگرسیون چند متغیره مرتبه ای استفاده کرده است نتایج همبستگی نشان می دهد که چهار وجه از پنج وجه رضایت شغلی (کار، سرپرستی، همکاران، حقوق و ترفیع) همبستگی زیاد و معکوس با تمایل به ترک خدمت دارند لیکن نتایج رگرسیون حاکی از تأثیر معنی دار فقط رضایت از ترفیع است.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- روش تحقیق
روش تحقیق توصیفی از نوع علی و مقایسه ای است. جامعه آماری مورد نظر ۱۳۹۰ مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش کلیه معلمان در واحد آموزش و پرورش شهرستان تنگستان می باشد .انتخاب و به صورت تصادفی انتخاب می شوند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه رضایت شغلی، سن، جنسیت و … می باشد که جهت تعیین پایایی کلیه ابزارهای پژوهش از ضریب آلفای کرانباخ استفاده می گردد.
۳-۱-۱- مراحل انجام کار
گردآوری گزارشات، اسناد، مدارک، نشریات، کتب و مقالات داخلی و خارجی
مراجعه به مراکز ذیربط و جستجوی اینترنتی
بررسی اولیه و مقدماتی حوزه جغرافیایی منطقه مورد مطالعه
طراحی پرسشنامه از طریق کارشناسان و متخصصین
ت

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

جزیه و تحلیل یافته ها با بهره گرفتن از SPSS
نتیجه گیری نهایی
تهیه و تدوین پایان نامه
نمودار شماره (۳-۱): مراحل انجام کار
روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران و معلمان در واحدهای آموزش و پرورش شهرستان تنگستان در سال ۱۳۹۰ تشکیل می دهد، در این پژوهش متغیرهای مورد بررسی قرار گرفت که عبارتند از: سن، پیشینه ی مدیریت، جنسیت، تحصیلات مدیران و رضایت شغلی و ویژگی های مدیریتی،مورد بررسی قرار می گیرد. طبق روش تعیین حجم نمونه فوق الذکر تعداد افراد نمونه مورد نیاز حداقل ۳۵۹ نفر بود. برای دستیابی به نمونه مکفی، ۲۰۰ پرسشنامه تهیه و پس از نمونه گیری به شیوه نمونه گیری سهل الوصول [۲۷]، در میان کارکنان توزیع می گردد. پس از بازگشت از ۲۰۰ پرسشنامه، ۱۸۶ پرسشنامه برای تحلیل در نظر گرفته شد، لذا گروه نمونه پژوهش ۱۸۶ نفر می باشد. شیوه ی نمونه گیری سهل الوصول به این شکل بود که براساس توافق به عمل آمده پرسشنامه به کسانی برای پاسخگویی ارائه گردید که تمایل به پاسخگویی داشتند. همچنین در پژوهش حاضر، ۳۰ نفر نمونه به منظور بررسی پایایی و صحت پرسشنامه ها و پیش از انتخاب نمونه فرضیه آزمایی، در نظر گرفته شد. پرسشنامه های پژوهش در محل کار اعضای نمونه به صورت خودگزارش دهی پاسخ داده شده اند. داده های حاصل از پرسشنامه ها، از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان و گام به گام مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. تحلیل های آماری با بهره گرفتن از نرم افزار آماری SPSS18 انجام گرفته است.
۳-۳-۲- جامعه آماری، روش نمونه‏گیری و حجم نمونه
در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه معلمانی می باشد که در مدارس شهرستان تنگستان مشغول به کار می باشند و تعداد آن ها ۳۵۹ نفر است که حجم نمونه از طریق جدول مورگان تعداد ۱۸۶ نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه در بین آنها توزیع شد.
۳-۳-۳- روش ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها
طبق روش تعیین حجم نمونه فوق الذکر تعداد افراد نمونه مورد نیاز حداقل ۳۵۹ نفر بود. برای دستیابی به نمونه مکفی، ۲۰۰ پرسشنامه تهیه و پس از نمونه گیری، در میان مدیران و معلمان توزیع می گردد. پس از بازگشت از ۲۰۰ پرسشنامه، ۱۸۶ پرسشنامه برای تحلیل در نظر گرفته شد، لذا گروه نمونه پژوهش ۱۸۶ نفر می باشد. همچنین در پژوهش حاضر، ۳۰ نفر نمونه به منظور بررسی پایایی و صحت پرسشنامه ها و پیش از انتخاب نمونه فرضیه آزمایی، در نظر گرفته شد. پرسشنامه های پژوهش در محل کار اعضای نمونه به صورت خودگزارش دهی پاسخ داده شده اند. جهت بررسی سؤالات از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی دو نمونه مستقل استفاده گردید و داده های حاصل از پرسشنامه ها، از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان و گام به گام مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. تحلیل های آماری با بهره گرفتن از نرم افزار آماری SPSS18 انجام گرفته است.
جدول شماره: (۳-۱) تعیین ضریب الفای کرونباخ

 

 

 

متغیرهای مورد بررسی امتیاز الفای کرونباخ
رضایت شغلی ۹۲/۰
ویژگی مدیریتی ۸۹/۰

۳-۴- پایایی پرسشنامه
برای محاسبه ضریب پایایی ابزار اندازه گیری، شیوه های مختلفی بکار برده می شود. از جمله:
الف) اجرای دوباره آزمون یا روش باز آزمایی
ب) روش موازی یا روش آزمون های همتا
ج) روش تنصیف یا دونیمه کردن آزمون
د) روش کودر – ریچاردسون
ه) روش الفای کرونباخ
نرم افزارهای spss یکی از نرم افزار های متداول برای تعیین پایایی با یکی از روش های فوق و معمولا روش الفای کرونباخ می باشد. از انجا که روش الفای کرونباخ از سایر روشها بهتر می باشد در این تحقیق جهت تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب الفای کرونباخ استفاده شده است. برای تعیین ضریب پایایی از ۲۰۰ پرسش نامه توزیع شده، ۱۷۰ پرسش نامه در تحلیل مورد استفاده قرار خواهد گرفت. آلفای کرونباخ مقدار محاسبه شده برابر در رضایت شغلی ۹۲/۰ و برای متغیر ویژگیهای مدیریتی ۸۹/۰ بدست آمد که بر اساس اصول روش تحقیق، مقدار مطلوبی تلقی می شود.
۳-۵- روایی پرسشنامه
به منظور برآورد روایی پرسشنامه از روش محتوا استفاده شده است. روایی محتوا، روایی است که به طور معمول برای بررسی اجزای تشکیل دهنده ی ابزار اندازه گیری بکار برده می شود. روایی محتوای یک ابزار اندازه گیری به سوال های تشکیل دهنده آن بستگی دارد. اگر سوال های ابزار، معرف ویژگی ها و مهارت های ویژه ای باشد که پژوهشگر قصد اندازه گیری آنها را داشته باشد. آزمون دارای روایی محتوا است. روایی محتوای یک آزمون، به طور معمول توسط افراد متخصص در موضوع مورد مطلعه تعیین می شود. از این رو، روایی محتوا به قضاوت داوران بستگی دارد. (سرمد و همکاران، ۱۳۷۶: ۱۷۱)
Job Satisfaction - رضایت شغلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ق.ظ ]




استرس۱۸،۱۴،۱۲،۱۱،۸،۶،۱

جدول ۲- شدت هر یک از خرده مقیاس ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شدت افسردگی اضطراب استرس
عادی ۹-۰ ۷-۰ ۱۴-۰
خفیف ۱۳-۱۰ ۹-۸ ۱۸-۱۵
متوسط ۲۰-۱۴ ۱۴-۱۰ ۲۵-۱۹
شدید ۲۷-۲۱ ۱۹-۱۵ ۳۳-۲۶
بسیار شدید ۲۸ ۲۰ ۳۳

آنتونی و همکاران (۱۹۹۸) مقیاس مذکور را مورد تحلیل عاملی قرار دادند که نتایج پژوهش آنان مجدداً حاکی از وجود سه عامل افسردگی ، اضطراب و تنیدگی بود . نتایج این مطالعه نشان داد که ۶۸ درصد از واریانس کل مقیاس توسط این سه عامل مورد سنجش قرار می گیرد. ارزش ویژه عوامل تنیدگی ، افسردگی و اضطراب در پژوهش مذکور به ترتیب برابر ۰۷/۹ ،۸۹/۲،۲۳/۱وضریب آلفا برای این عوامل به ترتیب ۹۷/۰، ۹۲/۰ ، ۹۵/۰ بود . همچنین نتایج محاسبه همبستگی میان عوامل در مطالعه  آنتونی و همکاران (۱۹۹۸) حاکی از ضریب همبستگی  ۴۸/۰ میان دو عامل افسردگی و تنیدگی ، ضریب همبستگی ۵۳/۰ بین اضطراب و تنیدگی و ضریب همبستگی ۲۸/۰بین اضطراب و افسردگی بود . روایی و اعتبار این پرسشنامه در ایران توسط سامانی و جوکار (۱۳۸۶) مورد برسی قرار گرفته است که اعتبارباز آزمایی را برای مقیاس افسردگی ، اضطراب و تنیدگی به ترتیب برابر ۸۰/۰ ، ۷۶/۰ و ۷۷/۰ و آلفای کرونباخ را برای مقیاس افسردگی ، اضطراب و تنیدگی به ترتیب برابر ۸۱/۰ ، ۷۴/۰ و ۷۸/۰ گزارش نموده اند. در بررسی روایی این مقیاس شیوه ی آماری تحلیل عاملی از نوع تاییدی و به روش مولفه های اصلی مورد استفاده قرار گرفت . مقدار عددی شاخص KMO برابر با ۹۰۱۲/۰ و نیز شاخص خی دو در آزمون کرویت بارتلت برابر ۹۳/۳۰۹۲ بود که در سطح ۰۰۰۱/۰ معنی دار بود و حکایت از کفایت نمونه و متغیرهای  انتخاب شده برای انجام تحلیل عاملی داشت . بر اساس تحلیل عاملی انجام شده توراُم  با چرخش وایماکس بر روی گویه های پرسشنامه و با ملاک قرار دادن مقادیر ویژه  وشیب نمودار اسکری  سه مقیاس فرعی استخراج شد که عبارتند از : افسردگی ، اضطراب و تنیدگی که در راستای عامل های آزمون اصلی DASS می باشد .
۳-۳-۳- پرسشنامه پرخاشگری باس و پری[۹۲](AQ)( پیوست شماره۳)
ابزار دیگر پرسشنامه پرخاشگری باس و پری(AQ) می باشد که این هم در کودکان هر دو گروه طلاق رسمی و عاطفی استفاده شده است. ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﮥ ﻓﺮم ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﺪه ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی ﺑﺎ سوﭘﺮی(AQ) (1992)ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺖ. اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﯾﮏ اﺑﺰار ﺧﻮد ﮔﺰارﺷﯽاﺳﺖ و ﺷﺎﻣﻞ ۲۹ ﻋﺒﺎرت ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ آزﻣﻮدﻧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﯾﮏ از ﻋﺒﺎرات در ﯾﮏﻃﯿﻒ ۵ درﺟﻪای ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽدﻫﻨﺪ و ﺑﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ دارای ۴ ﺧﺮده ﻣﻘﯿﺎس ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮیﮐﻼﻣﯽ، ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ، ﺧﺸﻢ، ﺧﺼﻮﻣﺖ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻫﺮﭼﻪ ﻧﻤﺮه ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮد ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی ﺑﯿﺶﺗﺮی دارد (ﺳﺮوﻗﺪ،داﻧﺶﭘﺮور، ۱۳۸۹).
اﻋﺘﺒﺎر ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی از راه ﺳﻪ روش آﻟﻔﺎیﮐﺮوﻧﺒﺎخ، ﺑﺎز آزﻣﺎﯾﯽ و ﺗﻨﺼﯿﻒ ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ، ﺿﺮاﯾﺐ ۷۸/۰، ۸۹/۰ و ۷۳/۰ﺑﻪ دﺳﺖآﻣﺪ. رواﯾﯽ اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ ﻧﯿﺰ، از راه ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی رواﯾﯽﻫﻤﮕﺮا، ﻫﻤﺰﻣﺎن و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺖ. رواﯾﯽﻫﻤﮕﺮای ﭘﺮﺳشﻧﺎﻣﻪ ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ زﯾﺮ ﻣﻘﯿﺎسﻫﺎی اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ و ﺑﺎ ﮐﻞ ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ ، ﺗﺄﯾﯿﺪ ﺷﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺿﺮاﯾﺐ ﻣﯿﺎن۳۷/۰ﺗﺎ۷۸/۰ ﻣﺘﻐﯿﯿﺮ و ﻣﻌﻨﺎدار ﺑﻮدﻧﺪp<0/100 (ﻣﺤﻤﺪی، ۱۳۸۵).
۳-۳-۴- مقیاس طلاق عاطفی(پیوست شماره۱):
برای انتخاب زنان طلاق عاطفی از مقیاس طلاقعاطفیکه توسط استاد راهنما(هاشمی،۱۳۹۲)طراحی شده بود، استفاده شد که شامل ۳۰ گویهدرباره جنبه های مختلف زندگی زناشویی بود . نمونه گویه:« در حال حاضر از زندگی ام راضی نیستم و فقط به خاطر فرزندانم تحمل می کنم». روایی مقیاس با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفت. نمودار اسکری و بررسی بارهای عاملی مؤید وجود یک عامل کلی بود که ۷۰ درصد واریانس متغیر را تبیین می کرد. بررسی پایایی با محاسبه آلفای کرونباخ صورت گرفت و ضریب ۹۴/۰ بدست آمد.
۳-۴- روش اجرا
به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز برای این پژوهش،همانگونه که پیش از این گفته شد از چهار مقیاس سازگاری بل، پرسشنامه افسردگی-اضطراب-استرسDASS ، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری(AQ) و مقیاس طلاق عاطفی استفاده شد.پس از اطمینان نسبت به پایایی آزمونها این مقیاسها برای کل نمونه پژوهش به مرحله اجرا درآمد. عملیات گردآوری اطلاعات با مراجعه به دفاتر وکالت وکلای طلاق و مراکز مشاوره خانواده در سطح شهر شیراز انجام شد.لازم به ذکر است که پیش از تکمیل پرسشنامه توسط شرکت کنندگان، توسط اجرا کننده مقیاسها (محقق) توضیحاتی در مورد هدف و نحوه تکمیل مقیاسها ارائه می گردید.
۳-۴-۱- روش تحلیل داده ها
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ق.ظ ]




نوشته: این کتاب را زین العابدین رهنما به سبک بیوگرافی نویسان معاصر اروپا، شبیه به کتاب هایناپلئون،گوته، بیسمارک به رشته تحریر و توصیف درآورده است. پس نباید از آن انتظار یک کتاب تاریخ یا اثر تاریخی مرجع را برای استناد داشت. با این رویکرد به بررسی عناصر داستانی این اثر می­پردازیم.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

۳-۱بررسی عناصر داستان راویت اصلی

۳-۱-۱خلاصه داستان

ابرهه پادشاه یمن، به مکه لشکرکشی می کند و قصد تخریب کعبه را دارد. انگیزه­ی او برای این کار، انتقام گرفتن از اعراب است؛ زیرا عرب نادانی، در کلیسای یمن کار ناشایستی انجام داده بود.

سپاه ابرهه با فیل ها و شترهایش به نزدیکی مکه می رسد. عبدالمطلب به دیدار ابرهه می رود و از او می خواهد شترهایی که سپاهیانش تصاحب کرده اند را پس بدهد و می گوید: «خدا از خانه­ی خود دفاع می کند.» (ص۱۰۱)

ابرهه به مکه نزدیک می شود، ولی سپاهیانش توسط پرندگان سنگ باران و نابود می شوند.

محمّد (ص) در این سال به دنیا می آید. آمنه او را به حلیمه می سپارد تا همراه او از شهر خارج شده و در دامان صحرا بزرگ شود. حضور محمّد (ص) برکت فراوانی به میان قبیله­ی حلیمه می برد و آن ها از قحطی و خشک سالی چندساله نجات پیدا می کنند.

حلیمه پس از پنج سال، محمّد (ص) را به مادرش باز پس می دهد. کمی بعد، آمنه برای دیدار بستگان خود همراه محمّد (ص) به یثرب می رود. در آنجا بیمار می شود و جان می سپارد. عبدالمطلب سرپرستی محمّد (ص) را برعهده می گیرد. کمی بعد او نیز به دیار باقی می شتابد و ابوطالب، سرپرست محمّد (ص) می شود.

محمّد (ص) همراه ابوطالب به سفر تجارتی شام می رود. در این سفر، راهب سالخورده ای به نام بحیرا او را می بیند و نشانه های پیامبری را در وجودش می شناسد.

پس از بازگشت از شام، در بازار عکاظ (بازاری که سالی یک بار برای تجارت میان اعراب برپامی شد) میان چند قبیله، اختلافاتی به وجود می آید که منجر به جنگ می شود. ابوطالب و محمّد (ص) در این جنگ شرکت می کنند، ولی آسیبی نمی بینند.

محمّد (ص) جوان از دیدن اختلافات طبقاتی در جامعه­ اعراب و خرافات و عقاید نادرست شان، در رنج است و مدام به صحرا و غار حرا پناه می برد. ابوطالب که تنگدست و عائله مند است به محمّد (ص) کار برای خدیجه راپیشنهاد می دهد. محمّد (ص) می پذیرد همراه کاروان خدیجه برای تجارت به شام برود. این سفر سود سرشاری برای خدیجه به همراه دارد ولی محمّد (ص) چیزی بیشتر از مزد خود (دو شتر) دریافت نمی کند و آن را هم به ابوطالب می دهد.

خدیجه از طریق پسرعمویش که مرد عالمی است می فهمد که آینده­ی بزرگی در انتظار محمّد (ص) است. به او پیشنهاد ازدواج می دهد و کمی بعد آن دو با هم ازدواج می کنند.

باران بی سابقه ای در مکه می بارد که منجر به سیل و ویران شدن بخش هایی از کعبه می شود. هنگام بازسازی کعبه، بین قبایل مختلف برای نصب حجرالاسود اختلاف شدیدی در می گیرد و کار به درگیری می کشد، تا اینکه قرار می گذارند نخستین کسی که وارد شد را حَکـَم کار ِ خود قرار دهند. محمّد (ص)، وارد می شود سنگ را در پارچه ای می گذارد و از نمایندگان قبایل مختلف می خواهد که اطراف پارچه را بگیرند، سپس خود سنگ را نصب می کند.

محمّد (ص) برای کمک به عمویش ابوطالب و جبران محبت های او، علی (ع) را به خانه خود می آورد و همانند فرزند خود او را، دامانش می­پرود.

محمّد (ص) به عادتِ ماه رمضان های گذشته به حرا می رود و در آنجا فرشته­ی وحی بر او فرود می آید و نخستین آیات قرآن را می خواند. محمّد (ص) به خانه بازمی گردد و آنچه دیده است را با خدیجه در میان می گذارد. خدیجه و علی (ع) مسلمان می شوند. مدتی می گذرد و محمّد (ص) دیگر فرشته­ی وحی را نمی بیند و غمگین می شود تا اینکه انتظارش به سر می رسد و آیاتی جدید فرود می آید.

ابوبکر، مسلمان می شود و اندک اندک اسلام میان جوانان مکه نفوذ می کند. محمّد (ص) به صورت پنهانی مردم را به دین جدید دعوت می کند. پس از سه سال، از جانب خدا فرمان دعوت قریش به اسلام می رسد. محمّد (ص) خاندان خویش را به خانه اش دعوت می کند و آنها به اسلام تشویق می کند، ولی هیچ کدام جز علی (ع) دعوت او را اجابت نمی کنند.

سران مکه که از کارهای محمّد (ص) به تنگ آمده اند، بارها نزد ابوطالب می روند و از او می خواهند برادرزاده اش را از دعوت به دین جدید، بازدارد. حتی او را تهدید می کنند و پیشنهاد ثروت و مقام می دهند، ولی هیچ کدام اثرگذار نیست.

ابوجهل تصمیم می گیرد هنگام نماز در کعبه محمّد (ص) را با کوبیدن سنگی برسرش، به قتل برساند، ولی هنگام اجرای نقشه، آتشی افروخته می بیند و دستش خشک می شود.

عده ای از مسلمانان مکه برای رهایی از آزار کفار تصمیم به مهاجرت به حبشه می گیرند. کفار پس از اطلاع از این موضوع، چند نماینده را با هدایایی گران­قیمت نزد نجاشی، پادشاه حبشه، می فرستند تا مهاجرین را دستگیرکرده و به مکه بازگردانند.

حمزه، عموی محمّد (ص) و عمر، مسلمان می شوند. اسلام آوردن این دو و زیادشدن شمار مسلمانان، بارِ دیگر سران کفار را به چاره جویی وامی دارد. آنها در دارالندوه جمع می شوند و قراردادی ضد مسلمانان، امضا می کنند. طبق این قرارداد هرگونه معامله و رابطه و ازدواج با مسلمانان ممنوع می شود. محمّد (ص) و یارانش به ناچار به شعبِ ابی طالب می روند و در آنجا در نهایت سختی و تنگ دستی در چادر زندگی می کنند. ثروت خدیجه در طول سه سال اقامت در شعب، مصرف می شود و ابوطالب در مکه همچنان پشتیبان محمّد (ص) است.

نماینده­ی کفار به حبشه می رسند و به دربار نجاشی می روند. نجاشی پس از شنیدن سخنان جعفربن ابی طالب، پسر عموی محمّد (ص)، رأی به ماندن مهاجران در حبشه و آزادی آنها می دهد و نمایندگان کفّار دستِ خالی بازمی گردند.

به محمّد (ص) وحی می شود که موریانه قرارداد قریش را خورده است و به این ترتیب این قرارداد خودبه خود لغو می شود. پس از بازگشت مسلمانان به مکّه، ابوطالب و خدیجه، در مدت کوتاهی فوت می کنند و محمّد (ص) یاوران قدرتمند خود را از دست می دهد.

محمّد (ص) برای یاری گرفتن از بزرگان طائف به آن شهر می رود ولی آنجا، مردم او را سنگ می زنند و به ناچار به مکّه بازمی گردد. در همین ایّام ماجرای معراج اتّفاق می افتد و محمّد (ص) به آسمان ها می رود و مشاهدات خود از عوالم غیبی را برای پیروانش بازگو می کند.

محمّد (ص) به بازار عکاظ می رود و دین خود را به مردم عرضه می کند. عدّه ای از مردم یثرب به صورت مخفیانه نزد محمّد (ص) می آیند و با او بیعت می کنند. قریش از این بیعت باخبر شده و تصمیم می گیرد با حمله­ی گروهی، به خانه­ی محمّد (ص) شبانه در خواب او را بکشد. محمّد (ص) با وحی الهی از این موضوع باخبر شده به سمت خانه ابوبکر می رود. حمله کنندگان، علی (ع) را در بستر محمّد (ص) می بینند و او را نمی کشند.

همان شب ابوبکر همراه محمّد (ص) با یک بلدِ راه از مکّه خارج می شوند و سه روز در غار ثور می مانند. سپس به سمت یثرب حرکت می کنند و بعد از دوازده روز به قبا می رسند. مردم یثرب به استقبال پیامبر(ص) می آیند و محمّد (ص) اوّلین نماز جمعه را اقامه می کند.

محمّد (ص) پس از ورود به مدینه، زمینی می خرد و همراه با مسلمانان، مسجد و خانه­ی خود را در آن بنا می کند. سلمان فارسی، نزد پیامبر(ص) می آید و مسلمان می شود. مسلمانان مکّه کم کم به مدینه می آیند. پیامبر(ص)، عایشه را که قبلا در مکّه عقد کرده بود به خانه­ی خود می آورد. کمی بعد، پیمان برادری میان مهاجرین و انصار بسته می شود و انصار (مردم یثرب) و مهاجرین (مردم مکّه) را در خانه­ی خود جای می دهند و اموال خود را با آنان شریک می شوند.

پیامبر(ص) انگشتری برای خود در نظر می گیرد که پای نامه هایش را با آن مُهر می کند، سپس قرارداد صلح با یهودیان مدینه امضا می کند. عبدالله بن اُبَی که پیش از ورود پیامبر(ص) به مدینه، قراربوده شاه شود، کینه­ی پیامبر(ص) را به دل می گیرد و مخالفان محمّد (ص) را پیرامون خود جمع می کند. یهودیان هم از سوی دیگر به توطئه مشغول می شوند. این توطئه ها آتش اختلاف میان اوس و خزرج (دو قبیله­یمدینه) را دوباره شعله ور می کند و تصمیممی گیرند با یکدیگر بجنگند. محمّد (ص) آتش این فتنه را خاموش می کند.

کم کم آیاتی مربوط به زندگی روزمرّه و قوانین اجتماعی در مدینه فرود می آیند. عدّه ای از مهاجران که کفار اموالشان را در مکه ضبط کرده بودند، به کاروا ن های تجارتی (که متعلق به ثروتمندان مکه هستند) حمله می کنند و زمینه­ یک جنگ فراهم می شود. سپاهِ هزارتوی کفّار در مقابل سپاه سی صد نفری مسلمانان قرار می گیرد و شکست سختی می خورد. بسیاری از افراد سرشناس مکّه کشته می شوند. قریش فدیه­ی اسرا را می پردازد و آنها آزاد می شوند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

کفّار دوباره برای جنگ تدارک می بینند و این بار یاران محمّد (ص) به دلیل غفلت و طمع برای جمع آوری غنائم شکست می خورند. پیامبر(ص) زخمی می شود و افراد زیادی از سپاهش شهید می شوند. اندکی بعد اندوه ساکنان مدینه با ازدواج علی (ع) و فاطمه (س) از بین می رود.

در یک سفر، عایشه از کاروان جا می ماند و سوار بر شتر، همراه یکی از جوانان مدینه، به شهر باز می گردد و این موضوع باعث حرف و حدیث های فراوانی میانِ مردم می شود تا اینکه با نزول آیاتی پاکیِ او بر همگان آشکار می شود.

کفّار مکّه باز با سپاهی بزرگ تر در اطراف مدینه خیمه می زنند. پیامبر(ص) و یارانش به توصیه­ی سلمان فارسی در اطراف شهر، خندقی حفر می کنند. فقط چند نفر از سران کفار از خندق رد می شوند که همگی به دست علی (ع) کشته می شوند. دشمن که نمی تواند از خندق عبور کند پس از مدّتی از اقامت بیهوده خسته شده و باز می گردد.

پیامبر(ص) نامه هایی به سران کشورهای مختلف برای دعوت به اسلام می فرستد. خسروپرویز، شاه ایران، نامه را پاره می کند. مقوقس، پادشاه مصر هدایایی می فرستد و نجاشی،پادشاه حبشه، اسلام آوردن خود را بیان می کند.

محمّد (ص) به قصد زیارت کعبه، از مدینه خارج می شود، ولی کفار مانع ورود او به مکّه می شوند. بعد از کشمکشی کوتاه، بین مسلمانان و کفّار، قرارداد صلح حدیبیه امضا می شود. پیمان شکنی کفّار و پایبند نبودنشان به قرارداد صلح، باعث می شود پیامبر(ص) با سپاهی ده هزارنفری به سمت مکّه حرکت کند. دیدن انبوه سپاهیان، مردم مکّه را به وحشت می اندازد و ابوسفیان را برای مذاکره نزد پیامبر(ص) می فرستند. او مسلمان می شود و مردم را به تسلیم کردن شهر راضی می کند.

پیامبر(ص) بت های کعبه را می شکند. مردم مکه با او بیعت می کنند. زنان نیز با گذاشتن دستشان در ظرف آب، در این بیعت شریک می شوند. او همه دشمنان خود را می بخشد. پیامبر(ص) پس از سه ماه اقامت در مکه، عازم مدینه می شود. هنگام بازگشت در حضور هزاران مسلمان، علی (ع) را جانشین خود معرفی می کند. سپس به مدینه باز می گردد و اندکی بعد بیمار شده و به دیدار پروردگارش می شتابد.

۳-۱-۲ طرح

رمان پیامبر(ص) در ۲۳ فصل و حدود هفتصد صفحه نگاشته شده است که پیش از شروع فصل نخست دو صحنه آمده است:

صحنه­ی اول : بارگاه انوشیران

صحنه­­ ی دوم : دربار ژوستین

طرح کلی داستان ، داستان زندگی پیامبر اسلام (ص) است همراه با جزئیات فراوانی که در این رمان حائز اهمیت است، داستان پیش از تولد پیامبر(ص) (حتی پیش از تولد پدرش) شروع می­ شود و با دو منظره و سپس چند خرده روایت ، روایت اصلی آغاز می­ شود.

طرح رمان پیامبر(ص) شامل یک روایت اصلی( طرح کلی) و تعدادی روایت فرعی است که البته بین روایت­های فرعی با هم و با روایت اصلی، ارتباط خطی و منطقی وجود دارد.

نویسنده در برخی روایت­های فرعی از شیوه بازگشت به گذشته استفاده می­ کند. به عنوان نمونه در روایت فرعی فصل دوم ، روایت از دوران عبدالمطلب به دوران ابراهیم خلیل الله منتقل می­ شود که شامل بازگشت به گذشته با توجیه منطقی و در تعامل با روایت اصلی است. علت این پرش، حفر زمزم است. نویسنده برای آگاهی دادن به خواننده در مورد زمزم، به گذشته می رود و روایت ابراهیم را بیان می کند.( ص ۳۹-۴۶)

در روایت فرعی فصل سوم از زمان ابراهیم نیز به گذشته ی دورتری می­رود ، هر چند این بازگشت دوم بسیار کوتاه است و اسباب شکل گیری روایت فرعی دیگری فراهم نمی­ شود. فصل سوم در واقع دنباله­ی روایت فرعی فصل دوم است. ( ص ۳۷-۴۶).

همچنین در رمان پیامبر(ص) از شیوه­ «روایت در روایت» به وفور استفاده شده است که شکل­ گیری خرده روایت ها نیز به همین دلیل است. مثلا در میانه روایت اصلی، روایت فرعی تهمت به عایشه بیان می شود. یا در جای دیگری، سلمان فارسی سرگذشت خود را روایت می­ کند.

به دلیل وجود روایت­های کلان و خرد متعدد و شیوه روایت در روایت بکار برده شده در اثر، تعیین برخی نقاط عطف طرح چون تعلیق، بحران و گره گشایی، به آسانی ممکن نیست یا شاید بتوان چندین نقطه برای هریک متصور شد. با این توضیح به بررسی عناصر طرح می پردازیم.

۳-۱-۲-۱ گره افکنی

محمد (ص) مدام در حال تفکر است. او روزها و شب های زیادی را در صحرا و غار حرا می گذراند.

«روح محمد در مقابل هریک از این مناظر می لرزید و رگ آبی رنگ که در پیشانی اش خفته بود برجسته می شد. مانند شیری که از زنجیر این اسارتها در رنج و عذاب باشد راه بیرون شهر را در پیش می گرفت و به صحرا می رفت» (ص ۱۸۹)

همسرش خدیجه، پیش از این از پسر عمویش نوفل، شنیده است که در آینده تحول بزرگی در زندگی محمد رخ خواهد داد.

۳-۱-۲-۲ کشمکش

کشمکش و تضاد درونی محمد (ص) با دنیای پیرامون خود و جامعه فاسد عرب، او را به شدت می آزارد. محمد می­کوشد به فقرا کمک کند و اوضاع را بهبود بخشد، به همین دلیل پیمان حلف الفصول را پایه­گذاری می­ کند تا به کمک جوان­مردان مکه بیچارگان و ستم دیدگان را یاری کند.

«محمد به تمام جریانها و اعمال محیط خود با واقع بینی و موشکافی توجه می­کرد. از بدبختی بینوایان و مستمندان و بردگان و تیره بختان …نه تنها تا اعماق جان و روحش متاثر و دردمند می شد، بلکهبا تمام نیروی خود به کمک و مساعدت آنها برمی خاست. بر اساس همین عقیده و اندیشه اساسی بود که با عده یی از جوانان پاک نهاد مکه پیمان حلف الفصول را منعقد کرد. هم پیمانان حلف الفصول سربازان و ارتش ناپیدای مظلومان و ستم دیدگان بودند. هرکجا مظلومی می­دیدند دست یاری به سویش دراز می­کردند.» (ص ۱۹۰)

پس از بعثت، این کشمکش شدیدتر می­ شود. ثروتمندان و افراد سرشناس مکه کم کم احساس خطر می­ کنند، و شیوه مخالفت و آزار محمد(ص) و پیروانش را در پیش می­گیرند. اینها همان کسانی هستند که پیش از بعثت، محمد را امین می نامیدند و به او احترام می­گذاشتند. ولی بعد، به دلیل به خطر افتادن منافع شان، شدیدترین آزارها را به محمد(ص) می­رسانند.

با بیشتر شدن تعداد مسلمانان و اسلام آوردن چند تن از افراد سرشناس مکه، کشمکش بین دو طرف بیشتر می شود.

در حقیقت پیش از بعثت، کشمکش، درونی است و در وجود محمد(ص) و تعدادی محدودی از مکیان وجود دارد. ولی پس از بعثت، این کشمکش، صورت بیرونی پیدا می کند و حتی به آزار و شکنجه و قتل هم می­رسد.

۳-۱-۲-۳ تعلیق

مسلمانان در برابر این همه آزار فقط صبر می کنند. عده ای به حبشه مهاجرت می­ کنند. آزار مشرکان روز به روز بیشتر می­ شود. حتی ابوجهل تصمیم می­گیرد محمد(ص) را به قتل برساند، ولی موفق نمی­ شود. او هنگامی که می خواهد سنگی را هنگام نماز بر سر پیامبر(ص) بکوبد، شعله هایی از آتش را مشاهده می­ کند و ناگهان دستش خشک می شود:

« ناگهان واهمه و خیالی دود مانند فکر ابوجهل را سیاه کرد. دیدگانش مانند شخص دیوانه به نقطه یی خیره ماند. دستش که سنگ را بالای سر محمد(ص) گرفته بود بیحرکت، مانند چوب خشک، باقی ماند. رنگ زردی گونه هایش را فراگرفت» (ص ص ۳۱۱-۳۱۲)

مشرکان مدام از ابوطالب می­خواهند با تهدید یا تطمیع، محمد(ص) را از دعوت مردم به اسلام بازدارد که محمد(ص) نمی­پذیرد.

۳-۱-۲-۴ بحران

سرانجام مشرکان تعهد­نامه­ای امضا می­ کنند و طبق آن هرگونه ارتباط اقتصادی و اجتماعی با مسلمانان را قطع می­ کنند. مسلمانان به ناچار به شعب ابوطالب می روند و سه سال در نهایت تنگ­دستی در آنجا می مانند:

عکس مرتبط با اقتصاد

«این وضعیت و این سکونت اجباری آنها در شعب ابوطالب، سه سال طول کشید. تمام آنها از بی غذایی بیمار و ناتوان شدند و کمبود خور و خواب خود را از پندار و ایمان خود می­گرفتند» (ص ۳۷۸)

سرانجام موریانه تعهد نامه را می خورد و به این ترتیب مسلمانان به مکه باز می گردند، ولی فضای مکه همچنان آزار دهنده است. پیامبر(ص) به مدینه هجرت می کند.

مشرکان همچنان در پی ریشه کردن اسلام هستند. جنگ های بدر و احد و خندق بین دو گروه در می گیرد. پیامبر(ص) از دعوت مردم به اسلام و تلاش برای اصلاح جامعه خود، دست نمی­کشد. سرانجام کفار مجبور می­شوند جامعه اسلامی را به رسمیت شناخته و با محمد(ص) قرارداد صلح امضا کنند و حق مسلمانان برای انجام فریضه حج را بپذیرند.

۳-۱-۲-۵ نقطه اوج

کفار قرارداد صلح را زیر پا می­گذارند. پیامبر(ص) تصمیم می گیرد مکه را فتح کند و با ده هزار نفر به سمت مکه حرکت می­ کند. اهالی مکه ابوسفیان را نزد پیامبر(ص) می­فرستند و شهر را تسلیم می­ کنند مکه بدون خونریزی فتح می­ شود. همه اهل مکه مسلمان می­شوند و با پیامبر(ص) بیعت می­ کنند. بت ها شکسته شده و کعبه از وجودشان پاک می شود.

«افراد متعصب مکه، می­دیدند که تمام بت هایشان سرنگون شده و زیرپا خرد می شود و چیزی نمی­گفتند» (ص ۶۸۶)

۳-۱-۲-۶ گره گشایی

پیامبر(ص) پانزده روز در مکه می ماند و اوضاع را سامان می دهد، سپس به مدینه بازمی­گردد. کم کم همه قبایل عرب مسلمان می­شوند و اسلام در کل شبه جزیره حجاز گسترش می یابد.

«در فاصله فتح مکه و سال دهم هجری، پیروزی اسلام به نظر قبایل و عشایر جزیره عربستان قطعی جلوه گر شد. این عقیده درونی مردم، آنها را وادار ساخت که در پذیرفتن اسلام بر همدیگر سبقت جویند» (ص ۶۸۹)

پیامبر(ص) دو سال پس از فتح مکه، برای حج عازم می شود. در مسیر بازگشت از مکه، علی(ع) را به عنوان جانشین خود معرفی می کند. اندکی بعد، پیامبر(ص) در مدینه بیمار شده و رحلت می­ کند.

۳-۱-۳ شخصیت و شخصیت پردازی

داستان مملو از شخصیتهای مختلف است که برخی مورد توجه و پرداخت از سوی نویسنده قرار می­گیرند و برخی در حد اشاره و توصیف باقی می­مانند اما در مجموع شخصیت­ اصلی و شخصیت­های فرعی از پرداخت خوبی برخوردارند.

شخصیت پردازی در این اثر، بیشتر به شیوه مستقیم است تا به شیوه نمایشی؛ یعنی نویسنده، ظاهر و باطن شخصیت ها را به صورت کامل توصیف می کند و به خواننده می شناساند و از عناصر نمایشی مانند گفتگو و نشان دادن رفتار شخصیت ها برای شناخت آنها، به ندرت بهره برده است.

شخصیت اصلی داستان که در کانون توجه اثر قرار دارد، حضرت محمد(ص) است و شخصیت های فرعی که مورد توجه و پردخت ضمنی قرار می­گیرند و حتی فرازی از داستان به قصه زندگی یا رویدادی درباره آنان می­گذرد، اینانند: خدیجه، علی(ع)، فاطمه(س)، ابوطالب، ابوبکر، عمر، عثمان، عایشه، سلمان، ابوسفیان، ابوجهل، ابولهب، زید، ابوذر، حمزه.

محمّد (ص):

از همان لحظه­ی تولّد انسانی متفاوت از دیگران بود. هنگامی که آمنه را درد فراگرفت، فرشتگان و زنان بهشتی برای کمک به او آمدند: «]آمنه[ ناگهان زن های نورانی را در نظر آورد که اطراف بالینش نشستند. فکرکرد زنان قریشند ولی متحیّر بود چگونه خبریافته اند که او نوزادی به دنیا می دهد. صدایی بسان زمزمه­ی فرشتگان و پچپچه­ی ارواح از میان آن ها بلندشد. یکی گفت: من آسیه زن فرعون هستم. دیگری گفت: من مریم دختر عمرانم. آمنه بر روی آنها تبسّمی کرد… آمنه که دیدگانش به دنبال فرزندش بود سه فرشته را به نظر آورد که در دست یکی ابریق نقره و در دست دومی تشت زمردین و در دست سومین حریر سپید بود. این فرشتگان هفت مرتبه طفل را شستند و بین دو کتفش مُهر زدند.» (ص ۱۱۰)

علاوه بر این، معجزات دیگری هم در ایران و جاهای دیگر رخ می دهد.

« این همان شب بود که …آتشکده آذرگشسب که هزارسال روشن بود خاموش شد. آتش آن سرد شد و مرد. و همان شب بود که یک یهودی در یثرب بر فراز قلعه خودشان رفت و فریاد برآورد: این ستاره احمد است. ستاره پیامبر(ص) جدید است.» (ص ۱۱۱)

حضور محمد(ص) به قبیله­ی قحطی زده­ی حلیمه برکت و فزونی می دهد. او به شوهر خود می گوید: «تو پنداری که این خوشبختی و این بهروزی از کجاست؟ من می گویم اثر وجود همین یتیمی است که ما پرستاری می کنیم. از وقتی این طفل به میان ما آمده تا کنون که دو سال می گذرد همه چیز ما از همان ساعت اول برکت پیدا کرد و دیگر یک روز بد ندیده ایم.» (ص ۱۱۸)

ذکاوت او از کودکی فراتر از سنّ خود است. وقتی حلیمه برای جلوگیری از آسیب های احتمالی در صحرا به گردنش تعویذی می آویزد. محمد(ص) آن را پاره می کند و می گوید: «من کسی را دارم که حفظم کند.» (ص ۱۲۰)

همان روز ضمره (فرزند حلیمه و برادر رضایی محمد(ص)) صحنه­ی عجیبی می بیند: «وقتی که ما روی تپه بودیم دو نفر سفیدپوش آمدند و محمد(ص) را خواباندند. یکی از آنها خنجر خود را کشید پهلوی او را درید. نمی دانم آنها از دل او چه می خواستند. من فرار کردم.» (ص ۱۲۰)

وقتی حلیمه و حارث (همسر حلیمه) خود را دوان دوان به محمد(ص) می رسانند. او را سالم می بینند. حلیمه می گوید: «فاطمه­ی خثعمیّه که دانشش مثل آفتاب می درخشید، همیشه می گفت در دل هر کس نقطه­ی سیاه گناه است. هر کس را که خدا دوست بدارد آن نقطه را بیرون می آورد.» (ص ۱۲۱)

این اتّفاق باعث می شود حارث تصمیم بگیرد محمد(ص) را نزد آمنه به مکّه بفرستد. «محمد(ص) به دامان پر نوازش مادر و به حمایت و توجّه عمویش ابوطالب بازگشت و در آنجا باز به گله داری گوسفندان و بزان در بیابان و در دل صحرایی که آن همه دوست می داشت مشغول گردید. در بیابان غذای او شیر بود با ریشه­ بعضی از گیاهان و بیشتر از آنها غذایش خودداری و امساک بود.» (ص ۱۲۲)

نوجوانی و جوانی محمد(ص) با فراز و نشیب های فراوانی همراه بود. مرگ پدربزرگ و مادرش قلب او را به درد می آورد بعد چنان محبّتی به عمویش ابوطالب پیدا کرد که هنگام سفر رفتن او به گریه افتاد. ابوطالب گفت: «به خدا تو را همراه می برم و از خود دورت نمی سازم.» (ص ۱۴۰) در همین سفر بحیرا او را دید و آینده­ی او را پیش بینی کرد.

محمد(ص) بیشتر اوقات خود را به چوپانی و تفکر در صحرا می گذراند. البته گاهی هم به میان مردم می رفت و با طرز زندگی قبایل دیگر آشنا می شد.

«در ماه های حرام وقتی که زیارت کنندگان از تمام عربستان، به مکه می­آمدند، محمد(ص) به میان آنها می رفت. با آنها گفت­گو می کرد، از آنها پرسش­هایی می­نمود. در کعبه می ایستاد، به سبعه معلقه که با حروف طلایی روی پارچه­های سفید مصری نوشته شده و در چارچوب زرد بر در کعبه آویزان بود نگاه می­کرد…ابوطالب محمد(ص) را با خود به بازارهای عمومی عرب، مانند عکاظ و مجنه و ذی المجاز می برد. محمد(ص) به درون موج جمعیت می رفت، طرز معاشرت و داد و ستد و طرز زندگی آنها را می­دید. به قصاید و غزلیاتی که در آنجا می­خواندند آشنا می­شد و از همه چیز پرسش هایی می­کرد.» (ص ۱۴۰)

محمد(ص) در جوانی در محیط پیرامون خود دقیق می شود. زشتی های جامعه­ عرب او را بسیار آزار می دهد. خرافات، شکاف عمیقی که بین فقرای مکه و ثروتمندان بود، وضعیت زنان و زنده به گورکردن دخترها و غیره او را می آزرد.

«محمد(ص) از تاریکی محیط مکه و عادات آنها نفرتی در خود حس می­کرد که نمی توانست آن را تحمل کند. خستگی و فرسودگی خود را از مشاهدات محیط خود به وسیله گردش های تک و تنها در خارج مکه تخفیف می داد.» (ص ۱۸۶)

همین تفکرات باعث می شود برای بهبود وضعیت اقدام کند. او تنها به تاسّف خوردن اکتفا نمی کند بلکه در اصلاح جامعه­ پیرامون خود نقشی فعّال دارد و با چند تن از جوانان مکه، پیمان حلف الفضول را منعقد می کند و به یاری ستم دیدگان و گرفتن حق آنها از ستمکاران می شتابد.

محمد(ص) کم کم به امانت داری در بین مردم مشهور می شود و مردم اموال خود را به او می سپارند. خدیجه هم از پیشنهاد فرستادن او با کاروان تجاری اش استقبال می کند. خدیجه به محمد(ص) می گوید: «امین، تو به شام می روی و کارهای تجارتی مرا عهده دار می شوی. خرید اینجا و خرید شام را به اختیار تو وامی گذارم… خدیجه به غلامش میسره دستور داد پول بیاورد. در زمان چند کیسه پول طلا، سکه­ی ساسانی و روم آورد و جلوی محمد(ص) گذارد.» (ص ۲۰۰)

وقتی محمد(ص) و ابوطالب از خانه­ی خدیجه خارج می شوند، خدیجه از حیا و پاکی او تعریف کرده و به دوستانش می گوید: «دیدید چشم­های سیاه او هیچ گاه به صورت من نیفتاد. مردم راست می گویند که حیای امین از یک دختر باکره ای که پشت پرده باشد بیشتر است. چه فرق بسیاری است بین او و جوان های قریش که از روز مرگ ابوهاله تاکنون در خانه­ی مرا رها نکرده اند.» (ص ۲۰۱)

محمد(ص) دستمزد خود از این سفر را به عمویش تقدیم می کند. پس از این سفر محمد(ص) دوباره به روال قبلی زندگی خود باز می گردد.

ازدواج محمد(ص) با خدیجه او را به دنیای جدیدی وارد می کند.

«محمد(ص) در زندگی پر ناز و نعمتی ورود کرد…مرواریدها و پارچه های نازک ابریشمی موصل، پرند و پرنیان شام، سکه های ساسانی و رومی و…تاثیری در محمد(ص) نکرد و زندگی پیشین او را از دستش نربود. همان سادگی و همان دوری از اجتماع و همان دیدارهای گاه و بیگاه را از فقرا و بینوایان و گردش های تک و تنها را در کوه ها ادامه داد.» (ص ۲۰۹)

پس از ازدواج محمد(ص) در کنار خدیجه به آرامش می رسد و با به دنیا آمدن فرزندانش، زندگی او رنگ و رونق بیشتری می­گیرد:

«همه­ی خوشحالی محمد(ص) در خانه بود و مطالعاتش در بیابان و ستاره ها و معاشرتش در خانه های دردمندان و توجّه و دقّتش در عادات و آداب زندگی افراد.» (ص ۲۱۱)

محمد(ص) از جانب خدا مبعوث می شود و تلاش او برای تغییردادن جامعه­ فاسد عرب بیش ازپیش می گردد اذیت ها و آزارهای مشرکان و ثروتمندان مکه، تهدید او به مرگ و در کنار همه­ی این ها حتی تطمیع های بی اندازه هیچ سودی ندارد. او فقط به یک چیز می اندیشد و آن اطاعت از امر پروردگارش برای هدایت مردم است. حتی ثروت خدیجه هم لحظه ای او را از رسالتش دور نمی کند و همه­ی این ثروت را در راه گسترش دین خرج می کند.

محمد(ص) سیزده سال در مکه آزار مشرکان را تحمل می کند. پس از هجرت به مدینه رویّه­ی او پیمان بستن با یهودیان و آشتی دادن دو قبیله­ی اوس و خزرج است که البته به دلیل پیمان شکنی های مکرّر یهودیان آنها را از مدینه بیرون می راند.

جنگ های او با مشرکین هم به دلیل آزارهای آنهاست و در ماجرای فتح مکّه بخشش و بزرگواری شخصیت او بیش از پیش نمایان می شود و کسانی که سال­ها آزارش داده بودند را می­بخشد.

محمد(ص) در اوج قدرت، ساده زندگی می­ کند. وقتی به مدینه می رود و زمام جامعه اسلامی را در دست می گیرد، مانند ساده ترینِ مردم زندگی می کند:

«پیامبر(ص) از یک چیز بسیار اجتناب داشت، از اینکه او را سلطان بدانند و با فرمانروای مطلق بپندارند و پیروان خود را همیشه منع می کرد که این گونه القاب و عناوین را درباره اش استعمال کنند.او نه درباری داشت و نه وزیری. فقط چند نفر مشاور و منشی داشت و یک مهر که در آن کنده شده بود: محمد(ص) رسول الله» (ص ۵۴۴)

ویژگی­های ظاهری پیامبر(ص) این­گونه توصیف شده است: « چشمان سیاه و درشتش با پلک چشمش هم­رنگ بود. مژه­های بلند و پر پشت و برگشته­اش به طور وضوح نمایان و حلقه­ی چشمش از هوش و ذکاوت آکنده بود … ابروهایش کمانی ولی موهای آن پرپشت و انبوه نبود … پیشانیش بلند و نیم صفحه­ی سپیدی در میان موهای سیاهش تشکیل داده بود … در دیدگان او نفوذ و تأثیر غریبی بود … وریدی آبی میان پیشانیش خفته بود که هنگام خشم برجسته و کبود می­شد … موهای سرش اندکی مجعد، ریش بسیار انبوه و سیاهش نیم دایره­یی به صورتش زده بود ولی گونه­ های روشنش را نپوشانده بود. سرش بزرگ و استخوان­بندی عضلاتش محکم، دست و پایش نسبتاً بزرگ ولی ظریف و می­گفتند کف دستش بسان ابریشم نرم بود … هنگام سخن گفتن دندان­های سپیدش لمعه­یی مانند مروارید داشت. دو دندان جلوش از هم باز بود … غالباً تبسمی بر لب­های درشت او می­درخشید …. قامتش متوسط ولی بلند به دید می­آمد … گیسوان دو شقه­ی سیاهش از طرفین گوشش آویزان بود. عمامه­یی به شکل هاله­ی نوری بر سر داشت … قوت جسمی او مانند نیروی معنویش فراوان بود.» (ص ۲۰۰)

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

خدیجه:

نخستین همسر محمد(ص) است که هنگام ازدواج با او چهل سال دارد. او بانویی محترم و ثروتمند است و در میان قریش به لقب های «سیده­ی قریش» و «مادر یتیم ها» معروف است. حتی پیش از اسلام، او به نیکوکاری بین مردم مکه معروف است و در همه حال از نیازمندان و فقرا دست­گیری می­ کند:

« خدیجه دوست داشت به فقرا و ستم دیدگان کمک کند. آنها را در هر موقع از روز یا شب می پذیرفت، مهربانی می کرد، با آنها سخن می گفت و به درد دل آنها گوش می داد، دست نوازش به سر و صورت بچه های آنها می­کشید و اشک­های چشم مادران را پاک می­کرد که بوسه­های آنها با قطرات اشک­شان به دست او می­نشست. آنگاه میسره را می­خواند، کیسه­های پول را می­آورد و میان آنها تقسیم می­کرد.» (ص ۱۹۳)

او نخستین انسانی است که مسلمان می شود، در همه حال یاور پیامبر(ص) است و همه­ی دارایی خود را در راه دین خرج می کند، به گونه ای که هنگام وفات دیناری ندارد: «خدیجه از آن خدا بود و وقتی که در سن شصت و پنج سالگی از دنیا رفت همه­ی دارایی هنگفت خود را در راه خدا و دین خدا به مصرف رسانده بود. نوشتند که در آن روز دیگر دیناری از مال دنیا نداشت.» (ص۴۰۲)

او هفت فرزند برای پیامبر(ص) به دنیا می آورد. سه پسر و چهاردختر که همگی جز فاطمه پیش از رحلت پیامبر(ص) از دنیا می روند.

علی :

پسر ابوطالب است که بعدها داماد محمد(ص) می شود. محمد(ص) او را از کودکی در خانه­ی خود می پرورد. در هشت سالگی خواندن و نوشتن می­آموزد و به شعر علاقه نشان می­دهد. (ص ۲۵۷)

او نخستین مردی است که مسلمان می شود. « همان شب وحی، علی پیش از فرزندان خدیجه به کارها و گفتگوهای محمد(ص) و خدیجه مجذوب شد و همان چند آیه­ای که بر محمد(ص) نازل گشته بود به روی پوست بره نوشت و از بر کرد… همان شب، نزدیک صبح، علی همراه با محمد(ص) و خدیجه، وضو می گیرد ونماز می­گزارد.» (ص ۲۵۷)

علی در همه حال یار و یاور محمد(ص) است. هنگام هجرت در خوابگاه او می خوابد و جان خود را به خطر می اندازد. در جنگ ها برای اسلام می جنگد و فداکاری می­ کند.

نویسنده ظاهر ایشان را این گونه توصیف می­ کند:

«علی قامتی متوسط متمایل به کوتاه داشت. صورتی سبز و گندم گون، چشمانی مشکی و تا اندازه یی درشت،خوش صورت و خوش رو که غالباً تبسمی روی لبان او بود. گردن بلند او مانند نقره­ی سپید بود. چهار شانه بود. کتف­ها او با ساعدش، مانند کتف و دست شیر تکپارچه به نظر می­آمد. عضلاتی در آن دیده نمی­شد. نیروی جسمانی او به قدری زیاد بود که می­گفتند یک مرد سوار را بسان یک طفل کوچک با یک دست خود از روی اسب بلند می­ کند. شجاعت و قوت و ایمان او زبان­زد خاص و عام بود.» (ص ۶۵۳)

کمالات معنوی او به حدی است که حتی رقبای او هم به این مسأله اعتراف می کنند و از عمر و ابوبکر جملاتی در مدح او نقل شده است.

«کارهای علی چه در زمان خلافتش و چه پیش از آن، طوری برجستگی داشت که در پیشانی عدالت و وجدان بشریت برای همیشه درخشنده باقی می­ماند.» (ص ۶۵۶)

عمر در مورد فضایل حضرت علی(ع) می­گوید: « ما در زمان پیغمبر به علی چنان می­نگریستیم که به ستاره نگاه می­کردیم.»(ص ۶۵۵)

ویا « مشکلی که ابوالحسن آن را حل و تصفیه نکند خداوند ان را مبارک نسازد.» (ص۶۵۵)

فاطمه (س):

فرزند محمد(ص) و خدیجه است که در هجده سالگی به عقد علی در می آید. هنگامی که علی به خواستگاری او می آید و پیامبر(ص) از او درباره این ازدواج سوال می کند سکوت اختیار کرده و از شرم سر را پایین می اندازد: «سرخی حجب و حیا بر گونه های فاطمه بالارفت و تبسم نازکی بر روی لبانش نمایان گردید. دیدگان را چنان که به زمین دوخته بود برنداشت. فقط لنگه­ی در را تکان داد و این علامتی بود که در آن تاریخ دختران از همسری با مردی بدان­سان اظهار رضایت می­کردند.»(ص ۶۵۴)

تنها صحنه ای که بار دیگر فاطمه را در آن می بینیم زمان بیماری پیامبر(ص) است. او هر روز به عیادت پدر می رود: «محمد(ص) او را خیلی دوست داشت. هر وقت نزد پدرش می آمد برمی خواست و روی او را می بوسید. پهلوی خود و گاهی به جای خود می نشاند و می گفت فاطمه برای من حرف بزن.» (ص ۷۰۰)

در یکی از همین روزها پیامبر(ص) سخنی به فاطمه می گوید که ابتدا او می گرید و بعد می خندد: «بعدها وقتی که از فاطمه پرسیدند که آن روز پیامبر(ص) به تو چه گفت که گریه و خنده­ی پشت سر هم نمودی جواب داد: ابتدا پدرم گفت که از این مرض وفات خواهد یافت بی اختیار گریستم سپس گفت از میان خانواده­ی او پیش از دیگران من به او ملحق می شود. بدین جهت خندیدم.» (ص ۷۰۱)

ابوطالب:

عموی پیامبر(ص)، سرپرست او در کودکی و یار و یاور او در مقابل آزارهای قریش است. او تا آخرین لحظه­ی زندگی، دست از حمایت از پیامبر(ص) برنمی دارد. حتی در بستر بیماری وقتی سران قریش نزد او می آیند سعی می کند میان آنها و پیامبر(ص) آشتی برقرار کند که موفق نمی شود. در واپسین لحظات عمر ابوطالب پیامبر(ص) به او اسلام را عرضه می کند ولی او نمی پذیرد: «گفتگوهای آن روز وی با ابوطالب که ساعت های آخر عمر خود را می گذراند و پیشنهادی که برای قبول اسلام به وی کرد و جواب امتناع آمیزی که از او شنید، هر کدام به جای خود نشان دهنده­ی دو روحیه­ی قوی و استوار بود و گفتند که این آیه­ی قرآن نتیجه­ گفتگوی همان روز محمد(ص) با عمویش بود. تو نمی توانی هرکس که بخوای راهنمایی کنی بلکه خدا هرکس را خواست راهنمایی خواهد کرد.» (ص ۳۹۳) البته در پاورقی کتاب نظر اکثریت علمای شیعه مبنی بر مسلمان بودن ابوطالب ذکر شده است.

مهم ترین نکته در مورد شخصیت ابوطالب بزرگ منشی او در عین تنگ دستی است. چرا که با وجود تنگ دستی محمد(ص) را به خانه می برد و بزرگ می کند: «این مرد بزرگ قریش با اینکه از بزرگان قبیله بود هیچ گونه ثروتی نداشت.» (ص ۱۹۱)

ابوبکر:

از نخستین افرادی است که ایمان می آورد. نویسنده او را این­گونه توصیف می کند:

« ابوبکر قیافه­ای محبوب داشت. مردی بود کوتاه قد، لاغر اندام، سفید پوست، دیدگانی با نفوذ، باهوش و زیرک و ملایم که همیشه خرد و درایت در اعمالش دیده می شد ولی در عین حال در مواقع لازم تصمیم قاطع داشت.کار او تجارت بود. از این راه ثروتی به دست آورده بود. بیشتر آن را در راه خرید غلامانی که اسلام آورده و مورد آزار قریش قرار گرفته بودند، صرف کرد.» (ص۲۶۹)

« ابوبکر سادگی و صداقت اطفال را داشت و این صفت تا آخر عمر با وی ماند.» (ص ۲۷۰)

مهم­ترین نکته در مورد ابوبکر، هجرت او همراه با پیامبر(ص) به مدینه است. او سه روز با پیامبر(ص) در غار ثور مخفی می شود و به همین دلیل به یارِ غار معروف می شود. موقعیت ممتاز عایشه در میان سایر همسران پیامبر(ص) وابسته به موقعیت ابوبکر در جامعه عرب آن زمان و نزدیکی اش به محمد(ص) بود.

عمر:

بارزترین ویژگی شخصیت او خشونت است. او هنگامی که خبر مسلمان شدن خواهر و شوهرخواهرش را می شنود با شتاب به خانه­ی آنها می رود تا آنها را به قتل برساند، ولی با شنیدن آیات قرآن مجذوب شده و مسلمان می شود.

او این خشونت را تا آخر عمر حفظ می­ کند. پیوسته شلاق به همراه دارد و گاهی با آن زنان را می زند:« عمر خیلی خشن بود و ابوبکر خیلی نرم و با تدبیر. عمر مرد با انرژی و دارای اراده شدید و سخت بود. قدش بلند و رنگ صورتش زیتونی که این صفت را از مادر سیاه خود به ارث برده بود. یک شلاق از زه گاو همیشه به دست داشت. با زنها به خشونت و سختی رفتار می کرد…خشونت عمر آنقدر شهرت گرفته بود که حتی وقتی به مقام خلافت رسید دو زن از ازدواج با او خودداری کردند، گفتند که وی همیشه اخمو و عبوس است و زنان خود را در خانه محبوس نگه می دارد و به آنها غذایی جز نان جو و کمی گوشت شتر نمک زده که آب پز کرده باشند چیز دیگری نمی دهد.» (ص ۵۳۸-۵۳۹)

عثمان:

ابوبکر او را نزد پیامبر(ص) می برد و مسلمان می کند. او از ثروتمندان مکه است: «پیشه­ی عثمان مانند ابوبکر بزازی بود.» (ص ۲۷۶)

اسلام آوردن او باعث می شود عمویش حَکَم بن العاص او را شکنجه و مجازات کند ولی او از دین خود دست بر نمی دارد. عثمان بعد ها با رقیه و امّ کلثوم دختران پیامبر(ص) ازدواج می کند. او و رقیّه از مهاجرین به حبشه هستند: «عثمان بن عفان هم که داماد پیامبر(ص) بود با همسرش رقیّه جزء مهاجرین در آمد. معروف بود آن دو نفر خوشگل ترین زن و شوهر مکه هستند و بعدها وقتی که عثمان دختر دوم محمد(ص) را گرفت ملقب به ذوالنورین (صاحب دو نور) شد.» (ص ۳۲۰)

عایشه:

سومین همسر محمد(ص) و دختر ابوبکر است. او در نوجوانی به عقد پیامبر(ص) در می آید، در حالی که هنوز از دنیای کودکی فصله نگرفته و با عروسک هایش بازی می­ کند: «عایشه خیلی باهوش، با لطف، دارای رفتار و حرکاتی زنده و جذّاب بود…آن روز همین که مراسم عقد انجام گرفت، دوباره به سوی حیاط دوید و به بازی­های خود با دختران و پسران دیگر مشغول گردید… غالباً وقتی که محمد(ص) بر او وارد می­شد وی را مشغول عروسک بازی با هم­بازی­های دیگرش می­دید.» (ص۵۳۲-۵۳۱)

رفتار او اغلب بچگانه و به دور از فکر و متانت است: «عایشه گرچه در آن تاریخ زن بالغه ای شده بود ولی به طور مسلّم دل و فکر یک بچه را داشت. دلش نمی خواست با دنیای بچّگی خود وداع کند و آن ساعات خوش و بی خیالی را دور اندازد.» (ص ۵۳۲)

عایشه به زیبایی و هوش معروف بوده است: « از طفولیت باهوش و کنجکاو به نظر می­رسید. هنگام سخن دهانی گرم و لهجه­ی گیرایی داشت. عایشه در ابراز شخصیت خیلی متظاهر بود.»(ص ۵۶۰)

مهمترین مسأله ای که در مورد عایشه در داستان دیده می شود ماجرای تهمت مردم به عایشه و نازل شدن آیات پاکی و عفّت اوست که در صفحات ۶۵۹ تا ۶۶۴ نقل شده است. پیامبر(ص) پس از اثبات بی گناهی عایشه دستور می دهد تهمت زنندگان را حد بزنند.

سلمان فارسی:

او از اهالی اصفهان است. پدرش مردی دهقان و ثروتمند است. در نوجوانی به مطالعه و درس می ­پردازد و در آیین زدتشت مطالعه می­ کند. کمی بعد به آیین نصرانی متمایل می­ شود خانه و خانواده را رها کرده و برای خدمت در کلیسا به شام و سپس به موصل می­رود. در موصل کشیش بزرگ مژده ظهور پیامبر(ص) آخر را به او می­دهد.

« ظهور پیامبر(ص)ی که مبعوث به دین ابراهیم است نزدیک شده. این مرد از میان عرب ظهور میکند و نقطه ای مهاجرت می­نماید که میان اراضی پر از سنگ سیاه می­باشد. در آن جا درخت­های خرما بسیار است. این پیامبر(ص) دادای علایم و آثار گوناگون است. یکی آنکه هدیه را می­گیرد ولی صدقه را نمی­پذیرد. بین دو کتفش مهر نبوت است.» (ص ۵۲۲)

سلمان به امید یافتن گمشده­اش راهی عربستان می شود ولی هم­سفرانش او را در میانه راه به عنوان برده می­فروشند و صاحبش او را به طور اتفاقی به مدینه می­آورد.وقتی پیامبر(ص) به مدینه می­رود سلمان با دانشی که از کشیش پیر آموخته بود درباره پیامبر(ص) تحقیق می­ کند و پس از اطمینان یافتن از صحت پیامبری محمد(ص) به او ایمان می­آورد.

مسلمانان به­دستور پیامبر رای آزاد شدن سلمان تلاش می­ کنند و با سختی زیاد و کاشتن سیصد نهال خرما سرانجام رضایت صاحب او را به دست می­آورند و سلمان آزاد می­ شود.

سلمان انسان خداجویی است که برای یافتن حقیقت سختی­های فراوانی را متحمل می­ شود. حتی از ثروت پدری چشم می­پوشد و رنج بردگی را تحمل می­ کند تا اینکه سرانجام تلاش­هایش نتیجه داد و به حقیقت می­رسد. او انسانی قانع و بخشنده بود:

« از کار خودش نان می­خورد و مازاد ان را به فقرت می­داد.» (ص ۵۲۸)

پیامبر(ص) بعدها درباره او می­فرمایند: « سلمان از ما و از خانواده ماست.» (ص ۵۲۶)

« اسم زدتشتی سلمان «مابه­بن­بودخشان» بود و در زمان پیامبر(ص) از طرف رسول خدا » سلمان الخیر» نامیده شد. بعدها پیامبر(ص) درباره او و حضرت علی (ع) امیر مؤمنان و عماریاسر گفت: بهشت در انتظار این سه نفر است. سلمان در همه­ی غزوات پیامبر(ص) حضور یافت و جنگ خندق را تدبیر و رای او به پیروزی رسانید. در خلافت عمر به سمت ولایت مدائن تعیین شد. اداره کننده­ واقعی جنگ­های ایران بود.» (ص ۵۲۸)

ابوسفیان:

یکی از مخالفان سرسخت محمد(ص) است که سال ها علیه اسلام مبارزه می کند و تا آخرین لحظه از عقاید خود دست نمی کشد. او فقط زمانی که سپاه پیامبر(ص) را نزدیک مکه می بیند به ناچار تسلیم شده و اسلام می آورد. او از ثروتمندان و افراد با نفوذ مکه است: «ابوسفیان سرکرده­ی معروف بنی امیّه و بزرگترین تاجر و ثروتمند ]بود…[ کاروان های سنگین شام را ریاست و رهبری می کرد و به بردباری و حلم خود شهرت یافته بود.» (ص ۱۸۷) او این بردباری را در راه مبارزه با اسلام به کار می گیرد.

ابولهب:

عموی محمد(ص) و از دیگر مخالفان سرسخت اوست.نام واقعی او عبدالعزی است.

« عبدالعزی مردی بسیار تندخو و بد زبان و گره به پیشانی بود. او مرد سوداگری بود و جهان را تنها از دیده تجارت و منفعت می دید. او از ابتدای بعثت محمد(ص) پرچم مخالفت و ضدیت را برافراشت و از هیچ گونه ناسزا و بدگویی به او و اسلام فروگذار نکرد. او عقیده مند بود که نظم کهن مکه و اجتماع قریش نباید به هم بخورد، زیرا در این صورت تجارت و ریاست آنها دگرگون خواهد شد.» (ص ۲۹۱)

دو دختر محمد(ص)، با پسران ابولهب ازدواج کرده بودند که بعد از ظهور اسلام، جدا شدند. دشمنی ابولهب و آزار او و زنش جمیله به حدی بود که آیاتی از طرف خداوند در نکوهش رفتار این دو و نشان دادن عذابشان در آخرت، نازل شد.

ابوجهل:

سومین مخالف بزرگِ دین پیامبر(ص) است که تصمیم می گیرد او را در حال نماز با کوبیدن سنگی به قتل برساند که موفق نمی شود، زیرا در آن لحظه شعله های آتش را مشاهده می کند و دستش خشک می شود.

زید:

غلام ِخدیجه است که در کودکی به خانه­ی آنها می آید. خدیجه او را به محمد(ص) می بخشد و محمد(ص) او را آزاد می کند. پدر زید که از گم شدن فرزندش در اضطراب است و حالت دیوانگی پیدا کرده، سرانجام پس از مدت­ها جستجو، او در مکه می یابد و می خواهد با خود ببرد، ولی زید ترجیح می دهد نزد محمد(ص) و خدیجه بماند:

«زید از پدرش خواست اجازه دهد نزد محمد(ص) بماند. حارثه مانند هر پدری، جز خوشی فرزند، آرزویی نداشت. محمد(ص) او را به فرزندی قبول کرد. از آن به بعد به نام زید بن محمد مشهور شد.»(۲۱۴ص)

زید، از نخستین کسانی است که ایمان می آورد و از یاران نزدیک محمد(ص) می شود.

ابوذر:

از مسلمانان و اصحاب نزدیک محمد(ص) است. او شخصیتی پویا دارد. در ابتدا او راهزن است، سپس از کارش توبه کرده و به پرستش خدا می پردازد و به جستجوی حقیقت می رود:

«طایفه­ی او در شمال به راه زنی معروف بود… روزی شاهد بی رحمی ها و کشت وکشتارهای قبیله­ی خود شد و چنان وجدانش او را عذاب داد که قبیله­ی خود را ترک گفت و سه سال پرستش خدای یگانه را کرد تا اینکه خبر محمد(ص) را شنید و برادرش انیس را به مکه فرستاد که در این باره تحقیق کند.» (ص ۲۸۱)

ابوذر به میان قبیله­ی خود بازگشت و با کمک مادر و برادرش نیمی از افراد قبیله را مسلمان کرد. نیم دیگر هم قول دادند وقتی محمد(ص) به مدینه آمد مسلمان شوند.

حمزه:

عموی محمد(ص) است که اسلام آوردنش در مکه باعث دلگرمی تعداد اندک مسلمانان می شود. او در جنگ احد به دست وحشی به دست غلام هند شهید شده و بدنش مثله می شود. این مسأله پیامبر(ص) را به شدت متأثّر می کند. «]محمد(ص)[ بر سر جنازه­ی عمویش تاب و توان مردانه­ی خود را از دست داد و بلندبلند گریست و در میان صدای بلند گریه­ی او این کلمات شنیده می شد: هیچگاه چنین ضربت دردناکی به قلب من وارد نشده بود.» (ص ۶۵۱)

۳-۱-۴ زاویه دید

دانای کل نامحدود است. گویی نویسنده همه­ی وقایع را به اضافه­ی احساسات و درونیات شخصیت های داستان می داند و البته در بعضی از قسمت ها به صورت علنی خود را نشان می دهد، اظهارنظر می کند یا نسبت به یک موضوع ابراز تردید می­ کند. مانند قصه گویی که شنونده را برای شنیدن ادامه­ی داستان کنجکاو می کند.

مثلاً در صفحه­ی ۳۱ کتاب راوی پس از پایان یافتن روایت مربوط به دربار ژوستنین این جملات را می گوید: «برویم در میان اقوام و قبایل جاهل و تندخو که مانند تیرِ عریان و بسان سوسمار، از میان صحرا چابک می گذرند… برویم و مقدّمات یک ظهور شگفت آور تاریخی را تماشا کنیم. برویم و به مکه ورود کنیم.» (ص ۳۱) به این ترتیب ذهن خواننده را برای آغاز روایت های مربوط به سرزمین مکه آماده می کند.

در جای دیگر می گوید: «اینجا کمی بیشتر در زندگی محمد(ص) دقیق شویم و جزییات آن را ببینیم.» (ص ۱۴۰) و از این دست جملات در روایت خود بسیار دارد.

و حتی در فراز­هایی روایت را همراه با « این­گونه گفته می­ شود» و … می­آورد که به نوعی عدم قطعیت موضوع از نظر راوی را می­رساند. « یکی از آنها ارقم بود. می­گویند او همین شخصی بود … » (ص ۲۸۷)

۳-۱- ۵ موضوع

زندگی پیامبر اسلام (ص)

۳-۱-۶ زمان

زمان روایت اصلی، ۶۳ سال از زمان تولد پیامبر (ص) تا وفات آن حضرت، از عام الفیل تا سال ۱۱ هـ . ق است. نوع روایت زمان، خطی است البته گاهی نویسنده به گذشته و آینده هم گریز می زند. مثلا در صفحه­ی ۵۵۲ از واقعه­ی عاشورا می گوید که سال ها بعد اتفاق می افتد یا در صفحه­ی ۶۵۴ به جنگ جمل اشاره می کند.

در فصل آخر رمان، نویسنده به توصیف قیامت پرداخته است که از نظر تقویمی زمان آن مشخص نیست.

۳-۱-۷ مکان

اصلی ترین مکانِ داستان، شهر مکه است که توصیف آن در روایت فرعی چهارم آورده شد.

دومین مکان مهم، مدینه است که از نظر آب و هوایی، از مکه بسیار بهتر است و مردم آرام­تری هم دارد. نویسنده، شهر مدینه را این گونه توصیف می­ کند:

«شهر یثرب در جلگه ای واقع است و به دو قسمت اساسی تقسیم شده است. قسمت جنوبی آن مرتفع و به نام عالیه خوانده می شد و قسمت شمالی آن منحفض و آن را سافله می نامیدند. قسمت جنوبی تا قبا می­کشد و قسمت شمالی به کوه­های احد می­رسد…یثرب چشمه­های آب فراوانی داشت که خیلی کمک به مزارع و باغات آن می­کرد.» (ص ۵۰۹)

چند مکان فرعی هم در داستان توصیف شده اند.

  • خانه پیامبر(ص) و مسجد مدینه:

مهم­ترین ویژگی این مسجد و خانه، سادگی آن است و با خانه خدیجه بسیار تفاوت دارد:

«ساختمان مسجد و حجره های منزلگاه رسول خدا پس از دوازده ماه به پایان رسید. سقف مسجد و حجره ها از جدوع (تنه درخت خرما) بود. قبله آن را سوی بیت المقدس نهادند. بعدها…قبله مسلمین به طرف کعبه قرارداده شد.گوشه فضای سرپوشیده مسجد چند اتاق برای سکونت پیامبر(ص) ساخته شد. همه اتاق های رسول خدا که در آنجا ساخته شد، ۹ اتاق بود. اغلب آنها از گل و سقفش از چوب درخت خرما و بعضی از آنها هم دیوارش از سنگ و سقف کوتاه آن از درخت خرما بود، به طوری که دست بدان می­رسید. به در حجره ها حلقه یی نبود و با ناخن در را می­کوبیدند. در اتاق پیامبر(ص) سریری از چوب درخت خرما بود که چوب­های خرما را با فاصله های کم پهلوی هم نهاده و با لیف خرما به هم بسته بودند.» (ص ص ۵۵۰-۵۶۰)

  • خانه ابوسفیان:

خانه ای بزرگ و تجملی است و پر از نمادهای اشرافی­گری است:

« ابوسفیان صاحب بیرق عقاب بود. یکی از قشنگ­ترین خانه های مکه مال او بود. مردم قصر ابوسفیانش می نامیدند. در خانه­اش فضای بزرگی بود که اطرافش ستون­هایی از سنگ داشت، و مردم آن را مرمر می­پنداشتند. بهترین مجسمه­ها و بت­ها را در خانه داشت. بر در خانه­اش همیشه جوانان شجاع عرب هریک با لباس بلند و شمشیر منحنی و خنجرهای سنگ نشان، دیده می­شدند.» (ص ۱۲۸)

  • خانه خدیجه:

پر از وسایل گران­بها و زیباست:

« فرش­های گران­بهای خانه خدیجه، سینی­ها و چراغ های پرنگ شام که با دست، مانند تور، مشبک و قلمزنی شده بود، صندلی ها و میزهای عاج و صدف نشان، ظرف های بدل چینی و…در اتاق های خدیجه می­درخشیدند.» (ص ۲۰۹)

۳-۱-۸ درونمایه

مهم ترین درونمایه داستان، پیروزی بدون شکِ خیر بر شر و دین بر کفر است. هرچند مشرکان تلاش زیادی برای نابودی اسلام می­ کنند، ولی استقامت و پایداری پیامبر(ص)و پیروانش سرانجام آنها را پیروز می­ کند.

درونمایه دیگر، استقامت و صبر است. پیامبر(ص) و مسلمانان سختی­های زیادی را متحمل می­شوند، ولی حتی یک لحظه از دین خود و هدف خود دست نمی­کشند و ناامید نمی­شوند.

۳-۱-۹ لحن

لحن کلی اثر، آرکائیک است. نویسنده واژه ­هایی را بر می­گزیند که بار معنایی تاریخی دارند و فضای خاصی را بر فضای داستان حاکم می­ کنند. مانند زناشویی به جای ازدواج، دیدگان به جای چشم ها، هماندم به جای همان لحظه و…؛ در عین حال زبان و بیان نقل راوی، در فرازهایی شبیه نقل نقال­ها، صمیمانه و مخاطبه­ای با خواننده می­ شود.

تفاوت لحن، در گفتار شخصیت ها برجسته و مشهود نیست. زیرا نویسنده از عنصر گفتگو برای شخصیت پردازی خیلی کم بهره برده و بیشتر، شخصیت­ها را به صورت مستقیم توصیف و تحلیل می­ کند. مثلا به جای اینکه رفتار خشن عمر را در بافتی داستانی نشان دهد، می­گوید: عمر مرد خشنی بود. بنابراین نمی­توان در مورد لحن شخصیت­ها نظر دقیقی ارائه داد.

لحن راوی لحنی جدی اما دوستانه و شیرین است وگاهی شکل مخاطبه با خواننده را می­یابد.

بعه عنوان نمونه «خدیجه که بود؟ از تعریف­های متداول کتاب­ها خارج شویم، چه فایده دارد ما بدانیم او دختر خویلد بود یا پسر عمویش ورقه، حکیم عرب. خدیجه شخصیتی داشت که بعدها خویشاوندان او با نسبت به وی نامور شدند و… » (ص ۱۹۳)

نثر اثر گرم، روان و دلنشین، ادبی و از حیث دستوری، استوار و سالم و متناسب با فضای اثر انتخاب شده است. نویسنده در بسیاری مواقع، از تشبیه در تصویر صحنه ­ها یا حالات شخصیت­ها نیز بهره می­برد که بر وزن ادبی نثر می­افزاید:

« روز اول شوال هزاران سوار شجاع که با مرگ چون توپ بازی می­کرند، بر زیر اسب­های هشیار و حساس خود در راه عکاظ پدید آمدند…»(ص۱۶۴)

« نخست برای آنکه عکاظ مزرعه ای بود که علاوه بر تجارت، بذر شعر و حکمت عربی در آن، همه ساله پاشیده می شد.»(ص۱۶۵)

«سعی داشت چهره خود را به دوستان خویش، خندان و بشاش جلوه دهد ولی قلب او به هیچوجه یاریش نکرد.»(ص۱۶۶)

۳-۲ بررسی عناصر داستان روایت­های فرعی

۳-۳ روایت فرعی اول

۳-۳-۱خلاصه داستان روایت فرعی اول

در اواخر دوره ی ساسانی در ایران، فاصله طبقاتی و تبعیض های میان رعایا و اشراف، مردم را ناراضی و خشمگین کرده بود. در این فضا و شرایط، مزدک ظهور کرد که پیام او برابری و مساوات فقرا با اشراف را بود. ولی قیام او به دست اشراف (مالکان و موبدان)، سرکوب شد وقباد، پادشاه ایران که از مزدک حمایت می کرد، به زندان افتاد.

قباد کمی بعد به کمک خواهرش از زندان گریخت، در راه فرار شب به روستایی رفت و در آن جا با دختر دهقانی ازدواج کرد (فقط یک شب در منزل دهقان بود). سپس به نزد خاقان هفتالیان رفت و از او تقاضای کمک کرد. خاقان به قباد سپاهی سی هزار نفری داد، و قباد به قصد بازپس گیری سلطنت به سوی ایران حرکت کرد. برادرقباد وقتی از قصد او با خبر شد، بدون جنگ، تاج و تخت را به او واگذار کرد.

قباد به نزد همسرش بازگشت و دید که پسری به دنیا آورده، نام او را انوشیروان گذاشت و او را ولیعهد خود کرد. انوشیروان پس از مرگ پدر، پادشاه ایران شد.

۳-۳-۲ طرح

۳-۳-۲-۱گره افکنی

فضای داخلی ایران ملتهب است. اشراف از امتیازات زیادی برخوردارند ولی رعیت ها و مردم عادی مثل بردگان زندگی می کنند و هیچ حقی ندارند.

«در آن دوران مالکان و موبذان، دو طبقه ممتاز کشور بودند. یکی بر نیازمندی های مردم چیره شده بود، دیگری بر عقاید و افکارشان. در دست یکی دنیای مردم بود و در دست دیگری آخرتشان.» (ص ۸)

خشم فرو خورده مردم از تبعیض های اجتماعی، ادامه دارد.

«مردم در طبقات اجتماعی همیشه در جای خود ثابت بودند. هیچ کس حق نداشت از طبقه یی به طبقه دیگر برود. رعیت برای همیشه رعیت و اشراف زاده پیوشته اشراف زاده بود…این امتیازات و طبقه بندی اجتماعی مانند خنجری بود که در نهان، قلب توده مردم را مجروح نگه داشته بود» (ص ص۱۲ -۱۱)

۳-۳-۲-۲ کشمکش

قیام دو طبقه­ی پر نفوذ و مؤثر مالکان و مؤبدان که به دشمنی مزدک و نهضت او قیام کردند و با نبرد­های خونین موفق شدند مزدک رییس جنبش بزرگ مردمی و کئاذ را که طرفدار این جنبش بود را دستگیر کنند و به زندان بفرستند.

۳-۳-۲-۳ تعلیق

کواذ در قلعه زندانی می­ شود. مجلس اشراف و نجنبا زاماسب برادر کواذ را بر تخت شاهی می­نشانند. قیام مزدک به ظاهر از بین می­رود و آرامشی ظاهری فضا را فرا می­گیرد.

« کواذ در آن قلعه افتاد. مجلس اشراف و نجبا، زاماسب، برادر کواذ را بر تخت شاهنشاهی می­نشاند و… آرامش را بر صورت آراسته­ی جامعه و نه بر دل­های تپیده و رمیده­ی مردم مستقر ساختند.» (ص ۸)

۳-۳-۲-۴ بحران

مزدک ظهور می کند و اندیشه اشتراکی بودن ثروت را در ذهن مردم بیدار می کند. افراد زیادی به او می گروند، حتی شاه ایران، قباد، از او حمایت می کند.

«گفته های او به سرعت شگفت آوری در سراسیر کشور پخش شد. دل ناراضی و اندیشه مردم به سوی صاحب این آیین گروید.» (ص ۱۲)

۳-۳-۲-۵ نقطه اوج

قباد با کمک خواهرش از زندان می گریزد، برای پس گرفتن تاج و تخت نزد خاقان هفتالیان رفته و از او کمک می خواهد (در میانه راه به خانۀ دهقانی پناه می برد و در آنجا با دختر دهقان ازدواج می کند.)

«کواذ از عشق دختر و مهر پدر، فال نیکی برای کارآینده خود برداشت. دختر را از پسر خواستگاری کرد» (ص ۱۰)

۳-۳-۲-۶ گره گشایی

برادر قباد وقتی می فهمد که او سپاهی سی هزار نفری از خاقان گرفته، تاج و تخت را به او تحویل می دهد. قباد به نزد همسرش می رود و فرزندش انوشیروان را به دو پسر خود ترجیح داده و او را به عنوان جانشین خود معرفی می کند.

«وقتی که کواد دوباره زمام کشور را به دست گرفت، بر آن شد که در میان فرزندان خود انوشیروان را جانشین خود سازد» ( ص ۱۴)

۳-۳-۳ شخصیت وشخصیت پردازی

کواذ(قباد):

پادشاه ایران است که آئین مزدک را می پذیرد و به همین دلیل از سلطنت خلع می شود. سپس موفق می شود از زندان بگریزد و دوباره تاج شاهی را بدست آورد.

زاماسب:

برادر کواذ است که توسط مجلس اشراف و نجبا، به عنوان جانشین کواذ معرفی می شود (ص۸) وی پس از اینکه می فهمد کواذ سپاهی سی هزار نفری از خاقان هفتالیان گرفته، تاج و تخت را به کواذ تسلیم می کند. (ص۱۴)

خواهر کواذ:

نام او در داستان مشخص نیست. او زنی زیبا رو و با تدبیر است که از زیبایی خود برای فریفتن زندانبان و آزاد کردن برادرش بهره می گیرد، (ص۹) و به جای او زندان می ماند. از سرنوشت او بعد از فرار کواذ اطلاعی داده نمی شود.

مزدک:

فردی که برای از میان بردن فاصله طبقانی، قیام کرد و بسیاری از رعایای ایران به او گرویدند. او فردی« زاهد و پرهیزکار و دور از شهوت بود و همیشه تاکید می کرد که نجابت آدمی در این است که راه زهد را در پیش گیرد.» (ص۱۳)

او به دست اشراف زندانی می شود، ولی «مزدک که به زندان افتاده بود مدت بسیاری در زندان نپایید. طرفدارانش هجوم آوردند و درهای زندان را شکستند و او را نجات دادند.» (ص۱۴)

انوشیروان:

پسر قباد است. او از زنی روستایی متولد می شود، نام مادرش بیان نشده است.

« دورۀ سلطنت این فرزندش [انوشیروان] بزرگترین و درخشنده ترین دوره های تاریخ ساسانیان بشمار رفت و لقب دادگستری به خود گرفت» (ص۱۴)

۳-۳-۴ زاویۀ دید

دانای کل نامحدود است. نویسنده از همه چیز خبر دارد و اطلاعات را به صورت کامل در اختیار خواننده قرار می دهد.

۳-۳-۵ موضوع

سرگذشت قباد و انوشیروان( شاهان ساسانی)

۳-۳-۶ زمان

دو زمان در روایت می بینیم. زمان حال، که دوران پادشاهی انوشیروان است و از نظر زمانی، اشاره ای به سال آن نشده است.

زمان گذشته که مربوط به پادشاهی قباد و خلع شده او از پادشاهی و بازگشت به تاج و تخت می باشد.

روایت با زمان حال شروع شده به گذشته می رود و باز به حال بر می گردد. هر دو زمان مربوط به اواخر سلسلۀ ساسانی در ایران هستند.

۳-۳-۷ مکان

روایت از توصیف قصر باشکوه انوشیروان آغاز می شود:

« باغ بزرگ کاخ با درختانی بزرگ و خرم، گل­های رنگارنگ، باغچه ها و حوض ها مرمری که ازمیان آن فواره ها به آسمان جست می کند، زینت یافته است… نمای این ساختمان به سوی شرق و ارتفاعش بیست و هشت گزواندی بود. پهنای کاخ ۳۵ گز بود.» (ص۲)

نویسنده چند صفحه را به توصیف شکوه و جلال کاخ و وسایل تجملی داخل آن اختصاص می دهد وسپس مراسم سلام شاهی را توصیف می کند:

« در یکی از بزرگ­ترین تالارهای این کاخ قالی سپید بزرگی دیده می­شد که صنعتگران ماهر ایرانی برای کاخ شاهنشاهی بافته بودند این قالی به نام بهارستان کسری نامیده می­شد. دارای یک صدو پنجاه ذراع طول و هفتاد ذراع عرض بود … برگ درخت­ها همه از زمرد و شکوفه­ها همه از مروارید و غنچه­ها از یاقوت قرمز ساخته شده بودند…) (ص۳)

« در آخر تالار پرده­ای با حاشیه­ی مروارید آویزان بود، به واسطه ده ذراع پس از پرده از طرف راست بزگ فرماندار، در یک بذ( وزیر دربار) و وزرای دیگر ایستاده بودند…» (ص ۴)

از خانۀ دهقانی کواذ به آن پناه می برد و با دخترش ازدواج می کند، توصیفی نشده است. همین طور از قلعه ای که کواذ در آن زندانی بود. در مورد قلعه فقط این جمله به چشم می خورد:

« این قلعه جایگاه متهمان سیاسی و کسانی بود که از حیث فکر در جامعه ی آن روز ایران پشرو و مترقی بودند و بدین سبب خطرناک بشمار می آمدند» (ص۸)، ولی توصیفی از فضای آن دیده نمی شود.

۳-۳-۸ درونمایه

نویسنده با توصیف فضای اجتماعی و سیاسی پیش از ایران، می خواهد علل شکست ایران از اعراب در سال های آینده را بیان کند، زیرا اختلاف طبقاتی و ظلم به رعیت یکی از دلایل اصلی این شکست بوده است.

۳-۳-۹ لحن

لحن قباد و همسرش نسبت به هم سرشار از محبت است. او هنگام وداع به همسرش می­گوید:

«آن خدایی که مرا پیش تو فرستاد و این همسری را در خانه تو فراهم آورد، یکبار دیگر مرا به سوی تو خواهد کشاند. یقین دارم من و تو در آن بار شادمانتر از امروز خواهیم بود و بدان که من آن همه نیکی ها و مهربانی های تو و خانواده ات را فراموش نخواهم کرد.» (ص ۱۰)

سایر وقایع به صورت گزارش روایت می شوند، گفت­گویی وجود ندارد که لحنی هم داشته باشد.

۳-۴ روایت فرعی دوم

۳-۴-۱ خلاصه داستان روایت فرعی دوم

مردی به نام اکاسیوس، درگذشت و از او سه دختر باقی ماند. مادر آنها، دختران را با خود به تئاتر قسطنطنیه برد و به دلیل فقر در آنجا رها کرد. تئودورا، دختر میانه، کار خود را با تقلید صدا در تئاتر آغاز کرد.

وقتی تئودورا به جوانی رسید، تبدیل به فاحشه ی گران قیمت شد که مشتریانش اغلب اشراف بودند.

تئودورا پس از یک شکست عشقی، از کار خود توبه کرد و زندگی نوینی را آغاز نمود و با پشم ریسی و فقر روزگار می گذراند. کمی بعد ژوستنین، ولیعهد رم، عاشق تئودورا شد و با وجود مخالفت های درباریان با او ازدواج کرد.

در دوران حکومت ژوستنین، شورشی در قسطنطنیه اتفاق افتاد که چند روز ادامه داشت. روز پنجم شورشیان قسمت های مهمی از شهر را تصرف کردند و به آتش کشیدند. ژوستینین تصمیم گرفت خزانه را خالی کرده و از راه دریا فرار کند. تئودورا او را از این تصمصم منصرف کرد. همان روز، قوای اندک دولتی بار به دیگر شورشیان حمله کرد و آنها را مغلوب نمود. ژوستنین قدرتِ دوباره یافت.

۳-۴-۲ طرح

۳-۴-۲-۱ گره افکنی

ژوستینین، عاشق تئودورا می شود و تصمیم می گیرد با او ازدواج کند. « ژوستینین از آن روز بیشتر احساس کرد که نه تنها وجودش در بند عشق او گرفتار آمده بلکه به فهم و درایت بلند او نیز بسیار نیازمند است.» (ص ۲۲)

۳-۴-۲-۲ کشمکش

ملکه، درباریان و مادر ژوستینین با این ازدواج مخالفت می کنند، ولی او با وجود مخالفت ها، سرانجام تئودورا به همسری خود در می آورد. شورشی در روم در می گیرد و هستی شاه و حکومتش به خطر می افتد.

۳-۴-۲-۳ تعلیق

شاه از سرکوب شورش ناتوان می شود و شورشیان بخش های مهمی از شهر را در اختیار می گیرند:

« شورشیان یک قسمت مهم شهر را تصرف کردند. کلیساها، ابنیه و حجاری­های شهر را خرد و خراب نمودند و…» ( ص ۲۷)

۳-۴-۲-۴ بحران

شاه تصمیم می گیرد خزانه را خالی کرده و از راه دریا، به نقطه ای امن پناه ببرد.

« او تصمیم گرفت که شهررا ترک گوید و عائله­اش را با هر چه در خزانه­اش داشت به نقطه­ی امنی و امانی دور از پاییتخت ببرد.» (ص ۲۷)

۳-۴-۲-۵ نقطه ای اوج

تئودورا سخنان شورانگیزی بر زبان می­آورد و شاه را از تصمیمش منصرف می کند.

۳-۴-۲-۶ گره گشایی

نیروهای دولتی دوباره به شورشیان حمله برده و به آنها چیره می شوند.

۳-۴-۳ شخصیت و شخصیت پردازی

تئودورا:

دختری یتیم است که مادرش به دلیل فقر او را به تئاتر قسطنطیه می برد و آن جا رها می کند. او در جوانی تبدیل به زنی بدکاره می شود، ولی در نهایت توبه می کند و راه عفاف در پیش می گیرد. سرانجام ژوستینین، شاه روم، عاشق او می شود و با او ازدواج می کند.

تئودورا شخصیتی پویا دارد، و پس از مدتی انجام کارهای نادرست، توبه کرده و راه پرهیزگاری را در پیش می گیرد. زنی زیباست که علاوه بر زیبایی، هوش و درایتی ویژه هم دارد و با زبان آتشین و قوی خود، شاه را از فرار منصرف می کند.

« برافروختگی سیما، لرزانی صدا، قوت و حرارت آتشین قلب این زن، به دل ها شجاعت و به فکرها اراده داد.» (ص۲۸)

ژوستینین:

راوی، شخصیت او را این گونه بیان می کند:

« ژوستینین گرچه خودنما، بدگمان و شبه ناک و در جمع آوری مال حریص و بیباک و در روابطش ناسپاس و بی وفا بود ولی معذلک دارای مزایایی بود که از درایت عالی و تربیت برجسته که توانست خدمات حقیقی نسبت به روم انجام دهد.» (ص ۲۸-۲۹)

۳-۴-۴ زاویه دید

دانای کل نامحدود است. نویسنده از همه چیز خبر دارد و اطلاعات خود را به صورت گزارش در اختیار خواننده قرار می دهد.

۳-۴-۵ موضوع

اوضاع سیاسی و اجتماعی امپراطوری رم شرقی( قسطنطنیه) در زمان ژوستینین.

۳-۴-۶ زمان

زمان شورش در شهر ۵۳۲ میلادی است. از آنجا که داستان از زمان کودکی تئودورا آغاز می شود، به اوایل قرن ششم میلادی بر می گردد.

۳-۴-۷ مکان

رم شرقی( قسطنطنیه). از مکان های فرعی مانند تئاتر قسطنطنیه یا قصر ژوستنین توصیفی وجود ندارد.

۳-۴-۸ درونمایه

تحول ناگهانی انسان ها که تئودورا نماینده آن است. او با درایت خود توانست کشور خویش را از هرج و مرج نجات دهد.

۳-۴-۹ لحن

لحن تئودورا خطاب به شاه و درباریان، سرزنش گرانه و آمرانه است.

«سزار بترس از اینکه میل به رندگی تو را به مرگ توهین آمیز بکشاند» (ص ۲۸)

گفت­گو های بیشتری در این خرده روایت نقل نشده و لحن شخصیت ها نامشخص است. لحن نویسنده هم با سایر بخش های رمان تفاوتی ندارد.

۳-۵ روایت فرعی سوم

۳-۵-۱ خلاصه داستان روایت فرعی سوم

ابراهیم در زمان نمرود به دنیا آمد. نمرود خوابی دید که تعبیر آن، تولد فردی بود که حکومتش را نابود خواهد کرد. بنابراین تصمیم گرفت همه نوزادان را بکشد.

پدر ابراهیم او را به غاری در بیرون شهر برد تا در آنجا از دست ماموران نمرود در امان باشد. ابراهیم بزرگ شد و پس از چندی پدرش او را به شهر آورد، و از آنجا که قوی جثه بود به ماموران نمرود گفت پیش از دستور قتل نوزادان به دنیا آمده است. ابراهیم جوان بر ضد نمرود قیام کرد. نمرود فرمان داد ابراهیم را در آتش افکنند، آتش سرد شد.

نمرود، ابراهیم و پیروانش را از بابل بیرون کرد. ابراهیم و همسرش ساره به مصر رفتند. فرعون مصر، عاشق ساره شد و می خواست به او دست درازی کند. ولی به اذن خدا دستش خشک شد. ساره دعا کرد شفا یابد، فرعون او را آزاد کرد و هاجر را به ساره بخشید.

ساره، هاجر را به ابراهیم بخشید تا از او فرزندی بیابد. وقتی اسماعیل بدنیا آمد، آتش حسد ساره شعله ور شد. ابراهیم به فرمان خدا هاجر و اسماعیل را به عربستان برد و در میان صحراهای سوزان و نامسکون رها کرد. هاجر به امید بافتن آب هفت بار میان دو کوه صفا و مروه دوید. وقتی نزد کودکش بازگشت دید از زیر پای او چشمه ای روان شده است، نام این چشمه زمزم بود.کم کم قبایل عرب دور زمزم جمع شدند.

اسماعیل هفت ساله شد. ابراهیم از جانب خدا فرمان یافت او را قربانی کند. شیطان بارها ابراهیم را وسوسه کرد، ولی پدر و پسر از این آزمون سربلند بیرون آمدند و خدا برای ابراهیم قوچی را فرستاد تا جای اسماعیل قربانی کند.

اسماعیل بزرگ شد و ازدواج کرد. ابراهیم از جانب خدا فرمان یافت که کعبه را همراه اسماعیل بازسازی کند. پس از اتمام کعبه، فرشته ای از جانب خدا آمد و به او آداب حج را آموخت.

قبایل عرب در طول زمان به مکه آمدند و در آن ساکن شدند و زیارت کعبه بین اعراب رواج یافت.

۳-۵-۲ طرح

۳-۵-۲-۱ گره افکنی

در همان ابتدای داستان، این پرسش وجود دارد که آیا نمرود بر ابراهیم دست خواهد بافت و سرانجام قیام ابراهیم چه می شود.

در دو جای دیگر روایت هم گره افکنی دیده می شود. وقتی ابراهیم هاجر و اسماعیل را در صحرا رها می کند، و وقتی که می خواهد اسماعیل را قربانی کند.

ابراهیم می­گوید:« من تو را با فرزندت به امید خدا همین­جا می­گذارم.» (ص۴۶)

۳-۵-۲-۲ کشکمش

کشمکش هم در چند جای روایت هست، کشمکش ابراهیم و نمرود،کشمکش درونی ابراهیم برای قربانی کردن اسماعیل، کشمکش هاجر با طبیعت پیرامون خود و تشنگی.

« ابراهیم دست فرزند خود را گرفت و به طرف کوه برد پای سنگی خواباند. کارد برهنه را بر گلوی نازکش نزدیک ساخت. نگاه پر مهر اسمعیل دست پدر را لرزاند و…» (ص ۴۹)

۳-۵-۲-۳ تعلیق

وقتی نمرود تصمیم می گیرد ابراهیم را در آتش بیفکند، وقتی هاجر در صحرا به دنبال آب است و وقتی اسماعیل برای قربانی شدن آماده می شود و شیطان، ابراهیم را وسوسه می کند.

۳-۵-۲-۴ بحران

ابراهیم را به دستور نمرود به سمت آتش می برند. « شعله­های زبانه کش، ابراهیم را در آغوش گرفت. دود غلیظ، او را از دیدگان همه ناپدید ساخت.» (ص ۴۴)

ابراهیم کارد را به گلوی فرزندش می فشارد.

هاجر بین صفا و مروه در حرکت و اضطراب است.

۳-۵-۲-۵ نقطه ی اوج

آتش به فرمان خدا بر ابراهیم سرد می شود.

از سوی خدا قوچی برای ابرهیم می رسد که به جای فرزندش قربانی کند.

« فرشته به وی چنین گفت: این قوچ را به جای اسمعیل به فرمان خدا قربان کن.» (ص ۴۹)

هاجر به سمت اسماعیل بر می گردد و می بیند از زیر پاهای او چشمه ای جاری شده است.

۳-۵-۲-۶ گره گشایی

نمرود با دیدن معجزه سرد شدن آتش نسبت به ابراهیم احساس احترام می کند، از فکر کشتن او بیرون می آید و او را از بابل بیرون می کند. ابراهیم قوچ را به جای اسماعیل قربانی می کند.

هاجر و اسماعیل از آب زمزم بهره مند می شوند و کم کم مردم به سمت آنان می آیند.

۳-۵-۳ شخصیت و شخصیت پردازی

عاذر:

پدر ابراهیم است که از مقربان درگاه نمرود است. (ص ۳۹) او پدری دلسوز است که برای نجات جان فرزندش او را به خارج از شهر می برد و در غاری پنهان می کند.

این مسأله که او بت تراش بوده در داستان ذکر نشده است.

ابراهیم:

پیامبر(ص) خداست که به دستور نمرود در آتش افکنده می شود و دستورات الهی را اجرا می کند. او از همه آزمون های الهی سربلند بیرون می آید.

نمرود:

پادشاهی ستمگر که نویسنده او را این گونه توصیف کرده است.

« دماغ درشت و ورم کرده ای او، چشم های گرد بی فروغ و خشک او، در صورت کوچکش که لکه های نفام داشت، قیافه ی جغد را در چهره ای او می نمود.» (ص ۳۹) او بسیار ستمگر است و برای حفظ حکومتش دستور می دهد نوزادان بی گناه را قربانی کنند.

ساره:

همسر زیباروی ابراهیم است، خدا برای محافظت او از شر فرعون، دست فرعون را مانند چوب خشک می کند. دعای ساره باعث می شود شفا یابد.

شخصیت او پویا است. ابتدا کنیزش را به ابراهیم می بخشد تا از او دارای فرزند شود ولی پش از تولد اسماعیل، به آنها حسد می ورزد و نمی تواند حضورشان را تاب بیاورد. سرانجام ابراهیم به فرمان خدا، هاجر و اسماعیل را از ساره دور می کند و به میان صحرای عربستان می برد.

هاجر:

کنیزی است که فرعون مصر به ساره می بخشد. او به خواست ساره همسر ابراهیم می شود و اسماعیل را به دنیا می آورد. او با سخت کوشی به دنبال نجات خود و فرزندش از تشنگی است و بین صفا و مروه هفت بار می دود.

اسماعیل:

فرزند نخست ابراهیم است، او مطیع فرمان خداوند و پدر خویش است و در ماجرای قربانی شدن و بازسازی کعبه، با پدر همکاری می کند. درباره تولد اسحاق، در داستان چیزی گفته نشده است.

۳-۵-۴ زاویۀ دید

دانای کل نامحدود است، نویسنده همه رویدادها را می داند و خواننده را از آن ها آگاه می کند.

۳-۵-۵ موضوع

زندگی حضرت ابراهیم و خانواده اش.

۳-۵-۶ زمان

زمان داستان دقیقاٌ مشخص نیست. این طور که از قراین بر می آید، تولد حضرت ابراهیم قرن ها بیش از حضرت موسی بوده است.

۳-۵-۷ مکان

مصر، بابل، عربستان.

در ابتدای داستان ابراهیم در بابل ساکن است و نمرود پادشاه بابل است.

نویسنده در توصیف قصر نمرود می گوید: « قصر بزرگ او که دیوارش با لوح های گران­بها بالا رفته و سنگ های قیمتی که بر کنگره اش می درخشد به عظمت او و حقارت قومش می افزود.» (ص ۳۹)

سپس ابراهیم با ساره به قصر می رود. از قصر فرعون توصیفی نشده است.

مقصد نهایی ابراهیم به همراه هاجر، مکه است: « ابراهیم از دیدار کوه های سیاه و شکافدار و اراضی خشک آن وحشت کرد.» (ص ۴۵)

مکه خشک و بی آب و علف است ولی با جوشیدن زمزم از زیر پای اسماعیل، اندکی بهتر می شود و مردمان برای زندگی به آن جا می آیند.

۳-۵-۸ درونمایه

مهمترین درونمایۀ داستان، تسلیم شده در برابر امر خدا و اطاعت از اوست، چنانکه ابراهیم تسلیم امر خداست، ولی فرعون و نمرود که از دستورات الهی سرپیچی می کنند به عاقبتی دشوار گرفتار می شوند.

۳-۵-۹ لحن

لحن همان لحن روایت اصلی است و لحن شخصیت ها شبیه هم است و تفاوت لحن در گفتار شخصیت­ها دیده نمی شود.

۳-۶ روایت فرعی چهارم

۳-۶-۱ خلاصه داستان روایت فرعی چهارم

مردی به نام عبدالمطلب، به همراه پسرش حارث، به صحن کعبه می رود و مشغول کندن زمین می شود. مردم با تعجب به کارش نگاه می کنند. عبدالمطلب سه روز این کار را ادامه می دهد. او مقداری طلا و اشیای عتیقه از زیر خاک پیدا می کند، ولی به آنها اعتنایی نمی کند و به کارش ادامه می دهد تا اینکه به آب می رسد و چشمه­ی زمزم دوباره پدیدار می شود.

عبدالمطلب نذر می کند که اگر ده پسر داشته باشد یکی را برای هبل قربانی کند. سال ها می گذرد و او صاحب ده پسر می شود، و زمان وفای به نذر فرا می رسد. عبدالمطلب پسرانش را به کعبه می برد و در آنجا قرعه کشی انجام می شود. قرعه به نام عبدالله می افتد. پیرمردی به عبدالمطلب پیشنهاد می کند برای نجات جان عبدالله، نزد زن کاهنه برود و از او در مورد چگونگی ادای نذرش سوال کند. طبق نظر کاهنه، باید بین عبدالله و ۱۰ شتر قرعه کشی شود، و آن قدر این کار تکرار شود تا نام شتر از قرعه بیرون بیاید.

ده بار قرعه کشی می شود و سرانجام، عبدالمطلب، به جای عبدالله، صد شتر قربانی می کند. همان روز زنی به نام فاطمه­ی خثعمیه عبدالله را در صحن کعبه می بیند و عاشق او می شود. بعد به او پیشنهاد ازدواج می دهد، ولی عبدالمطلب پیش از آن به خواستگاری آمنه، دختر وهب رفته است. عبدالله بر سر دو راهی گیر می کند، ولی سرانجام با آمنه ازدواج می کند.

فاطمه، نوری را در پیشانی عبدالله می دید که پس از زفاف با آمنه، از چهره­ی عبدالله محو می شود. سپس عبدالله به سفر تجارتی شام می رود. فاطمه همچنان در عشق عبداالله می سوزد و منتظر بازگشت اوست. او که پیش از این به تقوا و پرهیزکاری شهرت داشت، رویّه­ی زندگی خود را تغییرداده و هرشب همراه با جوانان مکه می گساری می کند. آمنه می فهمد باردار است.

کاروان باز می گردد ولی عبدالله در آن نیست. او در راه بیمار شده و در یثرب، نزد خاندان مادری خود بستری می شود. عبدالمطلب، پسر بزرگ خود حارث را برای خبرگرفتن از حال عبدالله و کمک به او به یثرب می فرستد. حارث در سریع ترین زمانِ ممکن خود را به یثرب می رساند. ولی در آنجا با گور برادر مواجه می شود.

خبر مرگ عبدالله به مکه می رسد و فاطمه­ی خثعمیه را دیوانه می کند. فاطمه اموال خود را به فقیران می بخشد و خود همراه با یک شتر راه صحرا در پیش می گیرد.

اندکی بعد، آمنه محمّد (ص) را به دنیا می آورد.

۳-۶-۲ طرح

۳-۶-۲-۱گره افکنی

عبدالمطلب همراه پسرش حارث به صحن کعبه می رود و مشغول کندن زمین می شود. مردم دور او جمع می شوند و از این کار او در شگفت می مانند، زیرا علتش را نمی دانند. هرکس حدسی می زند که نادرست است.

« همه می پرسیدند که عبدالمطلب، رئیس قریش، به چه مقصود گودالی می کند؟…شاید گنجینه ای از پدران خود سراغ گرفته و در جستجوی آن برآمده است» (صص ۳۵-۳۶)

۳-۶-۲-۲کشمکش

عبدالمطلب سه روز به کار خود ادامه می دهد:

« سه مرتبه خورشید مکه برخاست و فرونشست و این مرد سه روز از بامداد تا شامگاه به کار کندن زمین سرگرم بود. رفتارش زبانزد تمام اهل مکه شد.» (ص ۳۵)

عبدالمطلب در هنگام ِ کار خود، سرزنش اهل مکه را می شنود. آنها او را به دلیل داشتن فقط یک پسر، تحقیر می کنند. همان لحظه، عبدالمطلب نذر می کند که اگر خدا به او ده پسر دهد، یکی از آنها را قربانی کند.

۳-۶-۲-۳ تعلیق

سال ها می گذرد. عبدالمطلب چندین همسر اختیار می کند و صاحب شش دختر و ده پسر می شود. هنگام ادای نذر فرا می رسد. او بدون توجه به زاری و التماس زنانش، پسران خود را به صحن کعبه می برد تا بین آنها قرعه کشی شده و قربانی انتخاب شود.

۳-۶-۲-۴ بحران

قرعه کشی انجام شده و نام عبدالله بیرون می آید. او زیباترین و جوان ترین پسر عبدالمطلب است. عبدالمطلب خنجر خود را بیرون می کشد، عبدالله زانو می زند و برای قربانی شدن آماده می شود، مردم در اضطراب و افسوس هستند، ناگهان پیرمردی خطاب به عبدالمطلب فریاد می زند:

« برو پیش زن غیبگو، او از خواست های هبل آگاه­تر است. هرچه او گفت بکن!» (ص ۵۹)

عبدالمطلب نزد غیب­گو می رود. غیب­گو حکم می کند که باید بین ده شتر و عبدالله قرعه کشی شود، و هربار که نام عبدالله از کیسه قرعه بیرون بیاید، باید ده شتر به تعداد قربانی ها اضافه شود تا عدد شتران به صد برسد. اگر بار آخر هم نام عبدالله بیرون بیاید، باید او را قربانی کرد.

۳-۶-۲-۵ نقطه اوج

قرعه کشی نه بار تکرار می شود، هر نه بار نام عبدالله در می آید و عبدالمطلب هربار ده شتر به قرعه می افزاید. مردم به شدت مضطرب هستند و فریاد می زنند:

« نه بار شد! نه بار شد! بس است!» (ص ۶۱)

سرانجام دهمین بار نام شتر از کیسه بیرون می­آید:

«وقتی که مامور ازلام؛ بار دهم قرعه را کشید و صدای او به کلمه شتر بلند شد، صدای هلهله زنان و شادی مردان، کعبه را فرا گرفت» (ص ۶۱)

عبدالمطلب صد شتر قربانی می کند.همان روز، فاطمه خثعمیه عبدالله را میبیند و عاشق او می شود و می­گوید: « چقدر آرزومند بودم من این شترها را برای او قربانی کنم» (ص۶۲)

عبدالله چند روز بعد به خانه او می رود، فاطمه به او پیشنهاد ازدواج می­دهد.

۳-۶-۲-۶ گره گشایی

عبدالله پیشنهاد فاطمه را نمی پذیرد وطبق خواست پدر، با آمنه ازدواج می کند:

« فاطمه من تو را دوست خواهم داشت. محبت تو را بسان یک برادر در دل نگاه می دارم. خدا این طور خواسته بود. چه می توان کرد؟» (ص ۷۷)

عبدالله به سفری می رود که بی بازگشت است. وقتی خبر درگذشت عبدالله به فاطمه می رسد، او دیوانه شده و راه صحرا را در پیش می گیرد.

۳-۶-۳ شخصیت و شخصیت پردازی

عبدالمطلب:

او مردی سرشناس و محترم از خاندان قریش است. نویسنده او را این گونه توصیف کرده است:

«چهارشانه، خوش سیما و اندکی چاق، در سیمایش گرچه پرتو جوانی هنوز نمایان و چین و چروکی به هیچ وجه در آن دیده نمی شد، با این همه، تمام موهای سرش سپید بود.» (ص ۳۵)

در ابتدای داستان، او به همراه پسرش حارث، حیاط کعبه را حفر می کند تا به چاه زمزم برسد. در میانه چاه، مقداری سلاح عتیقه و دو مجسمه طلا پیدا می کند:

«عبدالمطلب یک مجسمه طلایی آهو که شاخ آن را در دست خود گرفته بود، از میان خاک ها بیرون کشید. نگاه تندی بدان کرد و با بی اعتنایی توی زنبیل خود که طنابش بالای گودال در دست حارث بود، انداخت» (ص ۳۶)

او در پاسخ افرادی که دورش جمع شده بودند، می­گوید:« اینها نبود آنچه را که سه شب پیاپی در خواب به من گفتند» (ص ۳۷) از همین جمله مشخص می شود که او دارای الهامات غیبی و ماورایی است.

پس از اتمام کار و بازیابی زمزم، او مجسمه های طلا و سلاح هایی که پیدا کرده است را برای ساختن در کعبه، هزینه می کند و چاه را نیز به زیارت کنندگان کعبه اختصاص می دهد. یکی از حاضرین می گوید:«عبدالمطلب کریم است» (ص ۳۸)

او به وفای عهد و نذر خود پای بند است و گریه و زاری زنانش، مانع از ادای نذر او نمی شود. سرانجام برای نجات جان عبدالله صدشتر قربانی می کند که سهم مردم می شود.

در ماجرای حمله ابرهه به کعبه، بار دیگر آرامش و ایمان را در او می بینیم. او به دیدار ابرهه می­رود:

«وقتی که پیلبان ابرهه عبدالمطلب را به حضور ابرهه برد، به یک طرف عبای عبدالمطلب شاخه خاری آویزان بود که به زمین می کشید و با چنین وضع بی اعتنایی بر او ورود کرد.» (ص ۱۰۰)

پیلبان، عبدالمطلب را این گونه معرفی می کند:

« این شخص، شریف ترین قریش و بزرگ ترین آنهاست. در ِ خانه او همیشه برای مردم باز است و غذای سفره او حتی روی کوه ها برای پرندگان و حیوانات گذاشته می شود، همه او را دوست دارند و به وی احترام می گذارند.» (ص ۱۰۰)

او از ابرهه می خواهد شترانش را پس بدهد، ابرهه با حالتی تحقیرآمیز با او سخن می گوید، و عبدالمطلب با یقین قلبی می گوید:

«می دانم این خانه را صاحبی است و خودش از آن حمایت می کند» (ص ۱۰۱)

فاطمه­ی خثعمیّه:

دختری زیبا و ثروتمند است که تقوا و پاکدامنی اش در مکه زبانزد است. او پدر و مادرش را در نوجوانی از دست داده و تنها زندگی می کند. «جوانان از زیبایی او گفتگو می کردند. پیران از ثروت و دارایی او سخن می گفتند… فاطمه از حیث دیگر هم نامور بود؛ کاهنه و اخترشناس بود. پیش گویی هایی از عمر اشخاص می کرد. این دانش یا این کهانت را از پیرزن اسرارانگیزی که در عکاظ مشهور بود و با فاطمه بسیار رفت و آمد داشت آموخته بود» (ص ۶۳)

او با خدیجه دختر خُوَیلد و حلیمه دوست است و زندگی خدیجه را اینگونه پیش بینی می کند: «تو شوهری در طالع داری که بزرگواری اش از یک امیر و پادشاه بیشتر است.» (ص ۶۴)

فاطمه شخصیّتی پویا دارد. او در ابتدای داستان پاکدامن و پرهیزگار است سپس عاشق عبدالله می شود. این عشق در برهه ای آنچنان غلبه می کند که زمانی که فاطمه عبدالله را به خانه­ی خود دعوت می کند نمی تواند بر آتش درون خود چیره شود و عبدالله را در آغوش کشیده و لب هایش را بر لبهای او می گذارد امّا عبدالله او را اجابت نمی کند. در جای دیگر نیز فاطمه می گوید: «من از این رفتار خود (پرهیزگاری و پاک دامنی) بیمناکم زیرا کسی که هیچ گناهی مرتکب نشود دو عاقبت بیش ندارد یا پیامبر(ص) می شود و یا روزی این زنجیر طلایی ِ تقوا را پاره می کند و تمام گناهان را به جبران روزهای گذشته مرتکب می شود. من چون لیاقت پیامبری را ندارم از سرنوشت دوم خود بیمناکم.» (ص ۶۴)

فاطمه با دانشی که دارد می داند فرزند عبدالله آینده ای درخشان دارد. او به عبدالله می گوید: «عشقی را که من نسبت به تو دارم آمنه ندارد اگر دارد به قدر عشق من تابان و درخشان نیست… چیز دیگری من در تو سراغ دارم که آمنه ندارد. عبدالله! در طالع تو ستاره ای ست. این ستاره فرزند است. من آن را طالبم.» (ص ۷۱)

در نهایت وقتی فاطمه در عشق شکست می خورد و تلاش او برای جلب توجّه و رضایت عبدالله بی نتیجه می ماند و عبدالله با آمنه ازدواج کرده و به سفر می رود؛ رویّه زندگی فاطمه عوض می شود. به می گساری روی می آورد تا اندوه عشق را فراموش کند و هرشب جوانان مکه را در خانه اش جمع می کند. سرانجام خبر مرگ عبدالله او را به جنون می کشاند. «چندروز بعد که دوستان فاطمه به سراغش آمدند او را نیافتند. او از مکّه رفته بود. رمه های گوسفندش را به فقرا بخشیده بود. از دارایی خود تنها یک ذلول (شتر تیزرو) و سگی زرد را برداشته بود و خارج شده بود. بعضی گفتند تارک دنیا شده، جمعی گفتند دیوانه شده بود. بیش از این کسی از فاطمه خبری نیافت. کسی هم ندانست به کجا رفت و چه شد.» (ص ۹۶)

آمنه:

دختری پاک دامن از خانواده ای اصیل است. عبدالمطلّب او را برای عبدالله انتخاب و خواستگاری می کند:

«وهب و خانواده­ی او به شرافت و سخاوت نامور بودند و آمنه به حجب و حیا که از مژه های سیاهش می ریخت.» (ص ۷۳)

پس از ازدواج با عبدالله و سفر او آمنه شبحی را در خواب می بیند که تولّد پسرش را نوید می دهد: «آمنه بنا به معمول بیدارشد. لمعه­ی متحرّکی در سایه­ی لاجوردی اتاق دید. روی آرنج دست خود تکیه داد… صدایی شنید که چنین گفت: آمنه… تو مادر شده ای و بهترین پسر را می آوری.» (ص ۸۱)

آمنه مدّت کمی از عمر خود را با پسرش زندگی می کند. محمد(ص) نزد حلیمه در صحرا بزرگ می شود. اندکی پس از بازگشت محمد(ص)، آمنه بیمار شده و فوت می کند.

عبدالله:

یکی از پسران عبدالمطلّب است که قرعه­ی قربانی شدن به نامش در می آید. نویسنده او را در صحنه ای که به سوی مرگ یا قربان گاه می رود اینگونه توصیف می کند: «عبدالله بلندبالا بود. چشم های سیاه و مژه های برگشته ای در چهره­ی سبزه­ی خود داشت. دلاوری و قوّت از چهره اش می بارید.» (ص ۵۸)

عبدالله دربرابر قربانی شدن مانند اسماعیل (ع) تسلیم است و اعتراضی نمی کند. او پاک دامن و عفیف است. هنگامی که فاطمه­ی خثعمیّه او را به خانه­ی خود می خواند و تلاش می کند به او نزدیک شود. عبدالله فاطمه را پس می زند: «فاطمه که با آتش درونی خود می سوخت یک مرتبه لب هایش را روی لب های عبدالله گذاشت و باقی کلماتش را در دهان او ریخت. می خواست عشق را با حرارت لب ها و نفَس خود در اعماق روح عبدالله بدمد. عبدالله لرزید… بی اختیار فاطمه را پس زد و گفت: فاطمه! من نمی توانم گناه کنم. گناهی که خدا بینای آن است. تو بر من حلال نیستی.» (ص ۷۰)

عبدالله پس از پیشنهاد فاطمه در دوراهی تردید گرفتار می شود و با خود می گوید: «این کار را همه کرده اند. عادت عرب است. ابراهیم خلیل الله هم این کار را کرد. رؤسای قریش و جوانان آن ها نیز هریک زنان متعدّد دارند… عبدالله بدینسان بار سنگینی از افکار متضاد در دماغ خود کشید.» (ص ۷۴)

سرانجام عشق آمنه غلبه می کند و عبدالله از ماجرای فاطمه سخنی به میان نمی آورد. «چندین بار به فکر عبدالله آمد که از پیشنهاد فاطمه چیزی به آمنه بگوید ولی در هر بار دلش اجازه نداد.» (ص ۷۴)

در نهایت عبدالله تصمیم می گیرد به سفر برود و از فاطمه دور شود. او از این سفر باز نمی گردد و در یثرب بیمار شده و از دنیا می رود.

حارث:

بزرگترین پسر عبدالمطلّب است. او در حفر زمزم به پدرش یاری می رساند. پس از بیمار شدن عبدالله، به دستور پدر به یثرب می رود و در کوتاه ترین زمان ممکن خود را به آنجا می رساند ولی وقتی به یثرب می رسد گور برادر را می بیند. او هم مانند عبدالله، تابع امر پدر است و او را اطاعت می کند.

۳-۶-۴ زاویه دید

دانای کل نامحدود است. نویسنده از همه­ی اتّفاقات داستان و درونیّات شخصیّت ها خبر دارد و آنها را در اختیار خواننده قرار می دهد.

۳-۶- ۵ موضوع

عشق نافرجام فاطمه­ی خثعمیّه به عبدالله.

۳-۶-۶ زمان

اشاره­ی دقیقی به زمان داستان نشده است. به نظر می رسد ابتدای روایت که مربوط به حفر زمزم است حدود چهل سال پیش از میلاد پیامبر (ص) باشد. مردی در توصیف عبدالله می گوید: «از همه­ی]پسران عبدالمطلّب[ جوان تر است. مگر بیست و پنج سال داشته باشد.» (ص ۶۰ و ۶۱) با توجه به سن عبدالله که کوچکترین فرزند است، به صورت تقریبی می توانیم زمان ازدواج های بعدی عبدالمطلب و تولد پسرانش را چهل سال قبل از عام الفیل حدس بزنیم.

ازدواج آمنه و عبدالله بلافاصله بعد از ماجرای قربانی کردن شتران است و کمی بعد پیامبر (ص) به دنبال می آید پس ماجرای عشق فاطمه و دیوانگی اش مربوط به تقریبا یکسال پیش از تولد پیامبر(ص) یا عام الفیل می شود.

۳-۶-۷ مکان

داستان در شهر مکه اتفاق می افتد. نویسنده در توصیف مکه­ی آن زمان می گوید: «شهر مکه که مجموع مساحت آن در حدود دویست هزار گز مربع است. در فراخنای کوه ها در گودی افتاده… مسجد الحرام در میان شهر مکه به درازی افتاده. اینجا خانه­ی خدا و خانه­ی حبل است. طولش از مغرب به مشرق است. خانه­ی کعبه وسط صحن بزرگ و شنزاری قراردارد… این خانه­ی مربع مستطیل طولش از شمال به جنوب و در ضلع شرقی آن سنگی سیاه اندر است. به درازی یک دست و چهار انگشت و به عرض هشت انگشت. نامش حجرالاسود است. روبروی حجرالاسود دو بت به نام های اساف و نائله دیده می شوند.» (ص ۳۳ و ۳۴) همان گونه که اشاره شد، در کنار کعبه در آن زمان، بت های رنگارنگی وجود داشته است.

از مکان های جزئی داستان مانند خانه­ی عبدالمطلب، خانه­ی وهب و… توصیفی دیده نمی شود. فقط یک توصیف جزئی از خانه­ی عبدالمطلّب می بینیم: «عبدالمطلّب روی فرشی که از موی بز بافته شده بود نشسته و پسرانش گرداگرد او و زن هایش روبرویش بودند.» (ص ۸۵)

توصیف دیگری هم از اتاق فاطمه خثعمیه وجود دارد که نشان دهنده تجمل و ثروت اوست:

«[فاطمه] عبدالله را به اتاقی که برایش آماده کرده بود، برد. چراغ­های برنجی کار شام، اتاق را با الوان ارغوانی اثاثه آنجا روشن کرده بود.» (ص ۷۶)

۳-۶-۸ درونمایه

مهم ترین درون مایه های این داستان عشق و چیرگی تقدیر است چنان که نکته­ی دوم در این جمله خلاصه شده است: «سرّ ِتقدیر جای خود را عوض نمی کند.» این را فاطمه به عبدالله می گوید و اینگونه تلاش می کند شکست و تلخ کامی خود را تسکین دهد. این جمله به نوع دیگری در داستان جلوه دارد. عبدالمطلّب می کوشد با قربانی کردن صد شتر عبدالله را از مرگ نجات دهد و به زندگی بازگرداند ولی اندکی بعد عبدالله از بیماری می میرد و تلاش پدر برای نجات پسر بی نتیجه می ماند.

درون مایه های دیگر داستان، وفای به عهد و نذر و پاک دامنی و پرهیزکاری ست.

۳-۶-۹ لحن

تفاوت لحن، بین شخصیّت های داستان دیده نمی شود. مثلاً فرقی بین نوع صحبت کردن عبدالله و عبدالمطلّب نمی بینیم. لحن فاطمه­ی خثعمیّه امّا اندکی برجسته تر است و سرشار از عشق به عبدالله: «گوش کن عبدالله! تمام وجود من ندای عشق تو را سر می دهد. تو خواب دیدگان. تو غذای منی و آب گوارا و خنک گلوی منی. تو امید منی. دین من و حامل رازهای دل منی. لرزه ای که در دستم می یابی تپش قلب من است. قلبی که در این لحظه با یک کلمه­ی دهان تو زنده و یا نابود می شود. عبدالله زندگانی مرا حفظ کن. من آرزوی چنین خلوتی را داشتم.» (ص ۷۰)

هیجانی که در ابراز عشق فاطمه می بینیم، در گفتارِ آمنه دیده نمی شود. گویی آمنه عفیف و نجیب است و عشق خود را این گونه صریح و بی پروا ابراز نمی کند. هرچند وجود او هم سرشار از عشق به عبدالله است و بی صبرانه منتظر بازگشت اوست.

۳-۷ ویژگی­های سبکی رمان پیامبر(ص)

برخی از ویژگی های سبکی یا اختصاصات رمان پیامبر(ص) به عنوان یک رمان تاریخی، عبارت است از:

۳-۷-۱ ذکر مستندات و منابع در پاورقی

با توجه به این اثر یک رمان تاریخی است، نویسنده در برخی موارد تلاش کرده است که اطلاعات تکمیلی در پاورقی بیاورد. این اطلاعات معمولا منابعی است که از آنها برای نگارش کتاب بهره برده .این مسأله بسیار به غنای کتاب و باور پذیری حوادث آن نزد مخاطب کمک کرده است و خواننده این اطمینان خاطر را پیدا می کند که موضوعی که نقل شده، حاصل ذهن نویسنده نیست بلکه ریشه در منابع تاریخی دارد. هرچند ممکن است نویسنده با بهره گرفتن از تخیل خود، آن را گسترش و شاخ و برگ داده باشد؛ چرا که هدف نوشتن رمان بوده نه ذکر تاریخ. همچنین نشان از دایره اطلاعات و پیشینه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




۷) عواملی که در محیط کار، نیاز به ارزش های شغلی را تسهیل می کند; از قبیل افزایش حقوق و ترفیع. 
انصاف و عدالت در پرداخت نیز با رضایت شغلی ارتباط دارد.هر قدر انصاف و عدالت در پرداخت بیش تر و بهتر رعایت شود، میزان رضایت شغلی بالاتر است و هر قدر میزان رضایت بیش تر باشد، عملکرد کارگر و کارمند نیز بالاتر می رود.همچنین رضایت شغلی به وسیله پرداخت پاداش و تشویق کردن نیز بالا می رود.نگرش های فرهنگی، خدمات درمانی و تسهیلات رفاهی در بالا بردن میزان رضایت شغلی دخالت دارند. 
جورج و جونز چهار عامل اساسی را در میزان و سطح رضایت شغلی مؤثر می دانند:
۱٫شخصیت و صفات شخصیتی; ۲٫ارزش ها; ۳٫موقعیت کار و شغل; ۴٫تاثیر اجتماعی.
هر یک از این عوامل اساسی چهارگانه، با زیرمجموعه های آن در شکل (۱) منعکس شده است:
برخی دیگر نیز برای رضایت شغلی ده عامل را ذکر کرده اند: ایمنی و بهداشت کار، ساعات کار و نوبت کاری، امنیت شغلی و پیشرفت کار، برخورد عادلانه در محل کار و میزان جذب کارکنان در سازمان، مشارکت کارکنان و کارمندان در تصمیم گیری، محتوای کار و تحقق ظرفیت های کاری کارمندان و کارکنان، تغییرات در سازمان کار، پاداش کافی و عادلانه، مسؤولیت اجتماعی، کار و خانواده و فراغت.
وودمن (W. Woodman) و هل ریجل (Don Hellriegel) در کتاب خود، در بحث عوامل مؤثر بر رضایت شغلی، به این عوامل اشاره می کنند: صفات کارگر و کارمند، نوع کار، محیط کار، و روابط انسانی کار. 
شرتزر (Bruce. E. shertzer) عوامل ذیل را در رضایت مندی شغلی مؤثر می داند: حقوق، امنیت کاری و ثبات شغلی، شرایط کاری خوب، امکان پیشرفت و ترقی، و روابط انسانی. 
کورمن این عوامل مؤثر را به دو دسته تقسیم می کند:
۱- عوامل محیطی; مثل سطح شغل، محتوای شغل، رهبری ملاحظه کار، دست مزد و فرصت های ترفیع
۲- عوامل شخصی; مثل سن، سطح تحصیلات و جنسیت.
هر قدر شغل از لحاظ سطح، مسؤولیت، استقلال و تنوع بالاتر باشد، مطلوب تر است، هر چند به نسبتی که فرد در سطح بالاتری قرار داشته باشد (بر حسب تحصیلات، توانایی ها و مانند آن) ، سطح لازم این خصوصیات برای کسب خشنودی باید بالاتر باشد
همان گونه که ملاحظه می شود، صاحب نظران بسیاری به ذکر عوامل مؤثر در رضایت شغلی پرداخته اند.با نظری اجمالی به نوشته های اینان، چنین به نظر می رسد که بسیاری از این عوامل مشترک می باشد.بنابراین، در جمع بندی، این عوامل را می توان چنین ذکر کرد:
۱- عامل اجتماعی (ناشی از جامعه و محیطی که فرد در آن زندگی می کند و نشانگر سطح فرهنگ و دیدگاه های مورد قبول جامعه اوست; مانند میزان ارزش و مقام اجتماعی کارگر و کارمند
۲- نفس کار (عامل محتوایی کار که مربوط به ذات کار می باشد و از احساس علاقه به شغل مورد نظر ناشی می شود
۳- محیط کار (هر عاملی که با محیط کاری و فضای کاری سر و کار دارد; مثل ساختمان فیزیکی محل کار و آب و هوا
۲-۴ آثار وجود رضایت شغلی
آگاهی از نتایج مهم رضایت از شغل به اندازه شناخت آنچه موجب رضایت می شود، اهمیت دارد.این نتایج عبارت است از:
الف – رضایت و ترک خدمت
رضایت از شغل و ترک خدمت با یکدیگر رابطه دارند.وروم (V. H. Vroom) پی برد که دامنه همبستگی بین این دو متغیر در بررسی های گوناگون، از ۲۵% – تا ۴۲% – است.سپس پورتر و استیرز در پانزده بررسی، پی بردند که همبستگی میان رضایت و ترک خدمت ۲۵% -است. (۲۱) بازنگران قرن اخیر، که به بررسی رابطه بین رضایت شغلی و رها کردن شغل پرداخته اند، گزارش می دهند که بین این دو یک رابطه منفی برقرار است; یعنی اگر کارکنان از شغل خود راضی باشند، کار خود را رها نخواهند کرد و اگر از شغل خود راضی نباشند، به رها کردن شغل خود مبادرت می ورزند.لاک در سال ۱۹۷۶ نیز گزارش تقریبا مشابهی ارائه داد. (۲۲)
ب – رضایت از شغل و غیبت از کار
شواهد نشان می دهد که رابطه ای معتدل و معکوس بین رضایت از شغل و غیبت کارکنان از محل کار خود وجود دارد.وروم در چندین بررسی نشان داد که دامنه همبستگی از ۱۴% – تا ۳۸% – است.این بررسی مورد تایید پورتر و استیرز و دیگران نیز قرار گرفت. (۲۳)
ج – رضایت و عملکرد
یکی از بحث انگیزترین مباحث در زمینه رضایت شغلی، ارتباط آن با عملکرد است.سه نظریه در این باره ارائه شده است:
۱٫رضایت موجب عملکرد می شود;
۲٫عملکرد موجب رضایت می شود;
۳٫پاداش، بین عملکرد و رضایت به عنوان واسطه عمل می کند;
دو نظریه نخست از حمایت ضعیفی برخوردار است، اما نظریه سوم، که بر اساس آن، پاداش به عنوان واسطه عملکرد و رضایت عمل کند، از حمایت بیش تری برخوردار می باشد. عملکرد قبلی موجب دریافت پاداش درونی (احساس کام یابی شخصی) و پاداش برونی (حقوق و ترفیع) می شود.این پاداش به نوبه خود، هم عملکرد آینده فرد را بالا می برد و هم در بالا بردن میزان رضایت شغلی او مؤثر است.
وروم در تحقیقات خود، به دست آورد که بین رضایت شغلی و میزان کارایی و عملکرد، رابطه مثبتی وجود دارد
استیرز وپورتر در کتاب خود می گویند: هر قدر انگیزه کاری کارمند و کارگر بالاتر باشد و هر قدر نگرش او به شغلش مثبت تر باشد (از کارش راضی تر باشد) ، عملکرد او نیز در سطحی بالاتر خواهد بود.به عکس، هر قدر انگیزه و نگرش مثبت نسبت به کار، پایین تر باشد (رضایت از کار کم تر باشد) ، عملکرد فرد نیز در سطح پایین تری قرار خواهد گرفت.
د – تاثیررضایت شغلی بر سازمان
ارزیابی ها نشان می دهد که هرگاه کارکنان یک سازمان

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

از شغل خود رضایت داشته باشند، سازمان آن ها نیز دارای اثرات مثبتی خواهد بود و به صورت یک سازمان اثر بخش و مفید درخواهد آمد. 
علاوه بر موارد مذکور، رضایت شغلی نتایج دیگری نیز دارد: کارکنان کاملا راضی گرایش کم تری در مورد تسلیم شکایت دارند، از سلامت جسمانی و روانی بیش تری برخوردارند، طول عمرشان بیش تر است، وظایف جدید مرتبط با شغل را سریع تر یاد می گیرند و با سوانح شغلی کم تر روبه رو می شوند. 
۲-۵ نظریه های رضایت شغلی
نظریه های رضایت شغلی فراوان است.همان گونه که درباره تعریف و عوامل ایجادکننده رضایت شغلی، اتحاد عقیده ای وجود ندارد، درباره نظریه های رضایت شغلی نیز عقاید متفاوت و گوناگونی ابراز شده است.بروفی (A. H. Brophy) به سه نظریه، ازکمپ به چهار نظریه، جیمز به سه نظریه، توسلی به سه نظریه، جورج و جونز به چهارنظریه وخلیل زاده در تحقیق خود به شش نظریه اشاره می کنند.باتوجه به نظرات ارائه شده در این باره، در ادامه، مهم ترین نظریه های رضایت شغلی ذکر می شود:
۲-۵-۱نظریه امید و انتظار 
این نظریه با نام های نظریه «انتظارات » و نظریه «احتمال » نیز مطرح می باشد. انتظارات فرد در تعیین نوع و میزان رضایت شغلی مؤثر است.اگر انتظارات فرد از شغلش بسیار باشد، رضایت شغلی دیرتر و مشکل تر حاصل می شود; مثلا، ممکن است فردی در صورتی از شغل راضی شود که بتواند به تمام انتظارات تعیین شده خود از طریق اشتغال جامه عمل بپوشاند.مسلما چنین شخصی به مراتب، دیرتر از کسی که کم ترین انتظارات را از شغلش دارد به احراز رضایت شغلی نایل می آید.از این رو، رضایت شغلی مفهومی کاملا یکتا و انفرادی است و باید در مورد هر فرد به طور جداگانه عوامل و میزان ونوع آن مورد بررسی قرار گیرد
این نظریه معتقد است که رضامندی شغلی به وسیله انطباق کامل امیدها و انتظارات با پیشرفت های فرد تعیین می شود، درحالی که نارضایتی  معلول ناکامی در رسیدن به انتظارات است. در این نظریه، هر قدر احتمال وقوع موفقیت در انجام کار در حد بالاتری قرار گیرد، هر قدر میزان تطابق و هماهنگی میان توانایی های فرد و نیازها و انتظارات شغلی او بیش تر گردد، هر قدر پاداش های خارجی وداخلی در سطح بالاتری قرار گیرد و مهم تر از همه، هر اندازه ادراک او از منصفانه بودن پاداش ها در سطح بالاتری باشد، احتمال بقای او در سازمان بیش تر می شود. 
۲-۵-۲ نظریه ارزش 
این نظریه مدعی است رضامندی شغلی به وسیله این پدیده تعیین می گردد که آیا شغل به فرد امکان حفظ ارزش های خصوصی و شخصی را می دهد یا نه  این نظریه می رساند که اگر شغل با حفظ ارزش های خصوصی و شخصی شاغل سازگار باشد، او از شغل خود رضایت دارد.ولی چنانچه شغلش با ارزش های خصوصی او در تعارض و تناقض باشد، رضایت شغلی برایش حاصل نخواهد شد.
۲-۵-۳ نظریه بریل
بریل (A. A. Brill) معتقد است که انسان طبیعی در انتخاب شغل نیازی به پند و سفارش ندارد، خود او فعالیتی را که باید دنبال کند، به نحوی حس می کند. 
تفسیر ضمنی این نظریه آن است که اگر فرد با فکر و تصمیم خود، شغلش را انتخاب کند، به طور طبیعی، از آن رضایت خواهد داشت.اما اگر با اجبار و یا اضطرار آن را انتخاب کند، به احتمال قوی، از شغل خود ناراضی خواهد بود.
۲-۵-۴ نظریه نقشی
در این نظریه، به دو جنبه اجتماعی و روانی توجه می شود.در جنبه اجتماعی، تاثیر عواملی نظیر نظام سازمانی و کارگاهی و شرایط محیط اشتغال در رضایت شغلی مورد توجه قرار می گیرد.این عوامل همان شرایط بیرونی رضایت شغلی را شامل می شود.جنبه روانی رضایت شغلی بیش تر به انتظارات و توقعات فرد مربوط می شود.به عبارت دیگر، احساس فرد از موقعیت شغلی و فعالیت هایش در انجام مسؤولیت های محوله و ایفای نقش خاص به عنوان عضوی از اعضای جامعه، میزان رضایت شغلی او را مشخص می نماید.رضایت کلی نتیجه ای است که فرد از ترکیب در جنبه اجتماعی وروانی عایدش می گردد.
۲-۵-۵ نظریه نیازها 
این نظریه به مقدار زیادی به نظریه سلسله نیازهای مازلو (A. H. Maslow) نزدیک است، تا جایی که می توان آن ها را یکی به حساب آورد.البته ناگفته نماند که نظریه نیازهای مازلو عام تر است و رضایت شغلی می تواند در دایره و محدوده آن قرار گیرد. بر اساس نظریه نیازها، میزان رضایت شغلی هر فرد که از اشتغال حاصل می شود، به دو عامل بستگی دارد: اول آن مقدار از نیازهایی که از طریق کار و احراز موقعیت مورد نظر تامین می گردد.دوم آن مقدار از نیازها که از طریق اشتغال به کار مورد نظر، تامین نشده باقی می ماند.نتیجه ای که از بررسی عوامل اول و دوم حاصل می شود میزان رضایت شغلی فرد را معین می کند. 
این نظریه رضامندی را تابعی از میزان کام روایی و ارضای نیازهای فرد، شامل نیازهای جسمی وروان شناختی می داند.نیازها به عنوان احتیاجات عینی انسان، که در همه افراد مشابه است، تلقی می شود، در حالی که ارزش هاآرزوهای ذهنی فرد است که از یک شخص به شخص دیگرفرق می کند
روان شناسان سازمانی بیش تر بر این باورند که سلسله مراتب نیاز در نظریه مازلو، در بررسی رضایت مندی شغلی کاربردپذیر است.این نظریه پنج نوع از نیازهای انسانی را مشخص می کند که به ترتیب اهمیت و از پایین به بالا عبارتند از: نیازهای تنکردی مثل غذا، آب و هوا) ، نیاز به ایمنی  (مثل دوری از خطر و ایمنی اقتصادی) ، نیازهای اجتماعی( م
ثل عشق، پذیرش و تعلق گروهی) ، نیازهای من یا صیانت ذات( پیشرفت، شناسایی، تایید و احساس ارزشمندی) ، و خودشکوفایی ( مثل بالفعل سازی حداکثر استعدادهای بالقوه).به ادعای مازلو، تنها وقتی نیازهای اساسی تر به طور نسبی برآورده شود نیازهای بالا مد نظر قرار می گیرد.از این رو، رضامندی شغلی باید با توجه به این نکته تعیین شود که شغل فرد چگونه پاسخ گوی نیازهایی است که برای او جنبه غالب دارد.ممکن است برای فردی، ایمنی اقتصادی یک نیاز باشد، در حالی که برای دیگری نیاز به خودشکوفایی مطرح باشد.از این رو، طبیعی است که یک شغل واحد بتواند موجب پدید آمدن سطوح بسیار متفاوت رضامندی در افراد شود. 
پورتر سلسله مراتب نیازهای مازلو را به سه سطح تقسیم می کند:
سطح اول: نیازهای حیاتی و زیستی (غذا، امنیت، بهداشت)
سطح دوم: نیازهای ارتباطی (ارتباطبا دیگران، تعلق به گروه، و پیوندهای عاطفی)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




الگوی نوع سوم (تکرار پایان بخش)۸۵/۸۴%متن ششمالگوی نوع سوم ( تکرار پایان بخش)۱۴۵/۸۳%

جدول (۱۳٫۴): درصد پاسخهای درست درک مطلب به سه متن در آزمون دوم
۴-۷- نتیجهگیری:
از آنجا که عموماً علاقه به خواندن کتابهای درسی، چندان زیاد نیست، این ایده در ذهن محقق پدید آمد که شاید بتوان با بهره گرفتن از الگوهای خاص چینش آغازگر- پایان بخش، خوانش پذیری متن را بالا برد و موجب علاقه مند کردن دانش آموزان به مطالعه شد؛ به قول مولانا « چون سر وکار تو با کودک فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد». درس های کتاب فارسی (بخوانیم) پایه چهارم بررسی و بنا به پاسخ های آزمودنی ها به ازمون های انجام شده مشخص شد که درس های این کتاب زبان قابل فهمی برای کودکان ۱۱-۱۰ ساله دارد و نوع نوشته ها تقریباً نزدیک به هم و هم سطح است. هرچند بعضی موضوعات خاص، مثل درس پنجم کتاب (جهان پهلوان) که از المپیک و رخدادها و چگونگی حرکات ورزشکاران می گوید و درس چهارم (کودکان حق دارند که ….) که از سازمان یونیسف و سازمان ملل متحد وحقوق و وظایف آنها صحبت می کند؛ همچنین درس پانزدهم (میراث فرهنگی) که از موزه و آثار باستانی اطلاع می دهد، نیازمند واژه ها و اصطلاحات خاص خود است که زبان این دروس نسبت به درس های دیگر مشکل تر است- از درس پنجم و چهارم در این تحقیق استفاده نشد، تنها بخشی از درس پانزدهم که به قضاوت آموزگاران این کتاب، هم سطح باقی دروس بود، در آزمون مورد استفاده قرار گرفت.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  • با تحلیل داده های تحقیق، یعنی متن کتاب فارسی بخوانیم کلاس چهارم دبستان، الگوهای توزیع تکرار آغازگر/پایانبخش بررسی شد والگویی جدید مشاهده گردید که در مطالعات پیشین زبان فارسی به آن اشاره نشده بود:
الگوی جدید: آغازگر، پایان بخش جمله بعدی
  1. سپاه توران، به فرماندهی افراسیاب، از رود جیحون گذشته بود.
T1-R1
  1. ایرانیان در برابر سپاه توران پایداری می کردند اما پیروزی بر آنان بسیار مشکل بود.
T1-RT1
  • ظاهراً داده های این پژوهش، حاکی از آن است که ارتباط معناداری میان نوع الگوی آغازگر/پایانبخش و کیفیت خواندن و میزان درک مطلب آن ها وجود ندارد. شاید بتوان گفت انگیزه و علاقه به خواندن، مهمترین عامل و در عین حال متاسفانه غیر قابل سنجش ترین عامل است در امر خواندن و دشواری هر متن برآیندی است از عوامل مختلف که تنها یکی از آنها عامل زبانی است.

فصل پنجم:
خلاصه و نتیجهگیری
۵-۱- خلاصه پژوهش
زبانشناسی نقشگرا، و بالتّبع دستور نظاممند هلیدی، معتقد است هدف اصلی زبان انتقال معناست و سخنوران به هنگام تعامل زبانی با یکدیگر هر سه لایه معنایی تجربی، بینافردی و متنی را با همدیگر تنیده و منتقل میکنند. به عبارتی آنها معتقدند معنای هربند مجموعهای است متشکل از تمامی این سه لایه معنایی.
در این تحقیق سعی شد تا با اتکا بر این رویکرد نقشگرایانه به زبان، متن درسهای کتاب بخوانیم پایه چهارم دبستان از نظر فرانقش متنی مورد کنکاش قرار گیرد. آنچه مورد عنایت این پژوهش قرار داشت، توزیع آغازگرها و پایانبخشها در جملات پشت سر هم بود. توجه این پژوهش به سمت نحوه تکرار آغازگرها و پایانبخشها و ارتباط احتمالی آنها در جملاتی بود که بعد از یکدیگر میآیند.
هدف از انجام این تحقیق مطالعه الگوهای توزیع آغازگر-پایان بخش در جملات کتابهای آموزشی جدید مقاطع دبستان است تا مناسبترین الگو از منظر درک خواندن استخراج شود.
سؤالهای اصلی این پژوهش عبارت بود از:

    1. انواع الگوهای توزیع آغازگر و پایانبخش در جملات کتابهای آموزشی جدید مقاطع مختلف دبستان کدام است؟
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:00:00 ق.ظ ]




یکی از ویژگیهای مشهود گروه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل، جذابیت تمثیلها برای اعضای گروه بود زیرا به اعتقاد ویودی (۱۹۹۷)، تمثیل به افراد کمک میکند تا به جهان پیرامون و دنیای خود با نگاهی متفاوت و نو نگاه کنند و تمثیل این قدرت را دارد که به قول شلین (۲۰۰۰) با تحریک نیمکره راست مغز (بعنوان مرکز هیجانها، شهود و تصویرسازی) به توانمندیهای نیمکره چپ مغز (بعنوان مرکز استدلال، زبان و قیاس) یاری رساند. از طرف دیگر مداخلههایی مانند بازسازی شناختی در اصل برای درمان اختلالهای هیجانی بزرگسالان طراحی شدهاند و از مدلهای منطق گرایانه درباره عملکرد انسان نشأت گرفتهاند (ماهوی و نزوورسکی، ۱۹۸۵) در عین حال این فنون باید با شرایط خاص مخاطبین نوجوان انطباق یابد. یعنی بایستی مداخلاتمان را ساده گردانیم (استارک و دیگران، ۱۹۹۱). تمثیل این امکان را برای محقق فراهم کرد تا مفاهیم پیچیده که توضیح و تبیین آن گاهی برای مراجع دشوار است را به شکل ساده و عینی باز آفرینی کند. در فرایند جلسات گروه استفاده از برخی مفاهیم از جمله انواع تحریفهای شناختی برای نوجوانان تا حدودی مشکل بنظر میآمد اما ارائه تمثیل ها شرایط درک چگونگی کارکرد این مفاهیم را فراهم آورد.
برای تعمیق یادگیری یکی از فنون شناختی از دیدگاه الیس و مک لارن (۲۰۰۵)،«انتقال آموخته ها توسط مراجعین» است این دو معتقدند وقتی مراجعان پس از یادگرفتن یک طرح جدید رفتار ،آنرا به اطرافیان خود به عنوان راه کنار آمدن با مشکلات یاد میدهند، به مشکلات خود هم بهتر رسیدگی خواهند کرد.با بهره گرفتن از شیوایی و جذابیت تمثیل ها و داستان ها که خود قدرت انتقال موثری دارند بر اساس گزارش اعضای گروه تمثیل ها به تعمیق یاد گیری آنان کمک موثری نمود.
با توجه به مقایسه نتایج پس آزمون و پیگیری گروه بازسازی شناختی متوجه ماندگاری اثر مداخلات میشویم که یکی از دلایل این موضوع می تواند یادآوری آسان تحریفها شناختی و باورهای غیرمنطقی بارز هر یک از اعضا از طریق تداعی تمثیل های مرتبط با موقعیت در نظر گرفته شود. نتایج این قسمت از پژوهش با نتایج نظیری (۱۳۸۳) با عنوان بررسی کاربرد و اثربخشی استعارهها در فرایند رفتار درمانی شناختی بیماران افسرده از جهت میزان یادآوری محتوای جلسات درمان توسط مراجعان در مرحله پیگیری همخوانی دارد.
نینان و درایدن (۲۰۰۴) معتقدند که سه سطح تفکر عبارتند از سطح اول افکار منفی خودکار که خاص موقعیت هستند که با تلاش قابل کنترل هستند، سطح دوم فرضهای زیربنایی و قوانین که بشکل عبارات باید و نباید خود را نشان میدهند و بین موقعیتی هستند و بین افکار منفی خودکار و باورهای محوری قرار میگیرند وسطح سوم باورهای محوری که به طرحوارهها موسوم هستند،که عمیقترین سطح افکارند. این سطح سوم احکام کلی یا نقشه های شناختی هستند که آدلر اصطلاح شیوه زندگی را به آن اطلاق میکند (پروت و براون، ۱۳۸۳). از ویژگیهای دوره نو جوانی در راستای کسب هویت این است که سطح تفکر بیشتر مبتنی بر افکار اتو ماتیک است به نحوی که بک (۱۹۶۷ ) نیز معتقد بود افکار اتو ماتیک در سالهای اولیه زندگی شکل می گیرند و بعداٌ در طول تجارب رشد به طرحواره های شناختی مهم تبدیل می شوند. با توجه به این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل بیش از آنکه بر اصلاح طرحوارهها متمرکز باشند، بر سطح افکار اتوماتیک و فرضهای زیر بنایی متمرکز است و در مقابل مشاوره آدلری برنقشه های شناختی یا شیوه زندگی و رفتارهای افراد در درون شیوه زندگی متمرکز است. ریشه عدم سلامت روانی بویژه مولفه های بارز آن از جمله افسردگی و اضطراب به اعتقاد شناخت درمانگران در تحریفها و باورهای غلط نهفته است و نتیجه گرفته میشود که شیوه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل در اصلاح تحریفها و فرضهای زیربنایی (باورهای غیرمنطقی) که تهدید کننده سلامت روانی است مؤثرتربوده و نتایج فرضیه دوم این موضوع را تأیید میکند.
به اعتقاد ایسایو (۲۰۰۴) بسیاری از اقدامات پیشگیری سطح اول متکی به استفاده از تکنیکهای درمان شناختی ـ رفتاری است و در این پژوهش بسیاری از این تکنیک ها در فرایند باز سازی شناختی مبتنی بر تمثیل مورد استفاده قرار گرفته و تاثیر معنا داری بر سلامت روانی آزمودنیها داشته است که نتایج فرضیه دوم این موضوع را تایید می کند.
در مورد فرضیه سوم مبنی بر اینکه میزان سلامت روانی افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کردند بیش از افرادیست که در گروه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل شرکت کردند. نتایج نشان داد که بین مداخلات گروه آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل در افزایش سلامت روانی تفاوت معنادار نیست بعبارتی سلامت روانی در هر دو شیوه به یک اندازه افزایش یافته و هیچ کدام از شیوه های مداخلاتی بر دیگری برای افزایش این متغیر برتری ندارد.
در مورد فرضیه چهارم مبنی بر اینکه میزان تاب آوری افرادیکه در گروه مشاوره آدلری شرکت کردند بیش از افرادیست که در این گروه شرکت نکردند. نتایج نشان داد که تابآوری افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کردند در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشته است.
همانگونه که در بررسی فرضیه یک نیز اشاره شد و بنا به اعتقاد پروت و براون ، روانشناسی آدلری در بسیاری از موارد موضع محکم و روشنی درباره سنجش و ارزیابی نتایج درمانی اتخاذ نکرده است. بنابراین، پژوهشهایی که از اثربخشی مدلها و رویکردهای مداخلهای آدلری حمایت کنند اندک و محدود هستند، آنچه وجود دارد نیز ماهیت توصیفی و روایت گونه دارد و کمتر سعی شده به شکل کمی بیان شود. در این روند استثناهایی نیز وجود دارد بطور مثال مطالعات گروهی کنترل شدهای که اثر بخشی مشاوره گروهی آدلری (کرن، هانکینز، ۱۹۷۷) را بررسی کردهاند نتایج امیدوار کنندهای را نشان میدهد.
با این توضیحات نتایج این قسمت از پژوهش با نتایج مطالعات گروتبرگ (۱۹۹۹) از روانشناسان آدلری همخوان است که معتقدبود به عنوان مداخلات پیشگیرانه مشاوران میتوانند تابآوری را بین افراد و خانوادهایشان تسهیل نمایند و کمک کنند تا استعدادها و علایقشان را بشناسند و محیط حمایتی برای آنان فراهم نمایند. گروتبرگ بر پایه یک مطالعه طولی ۵ ساله در مورد خانودههایی که دچار بحران شده بودند به این نتیجه رسید که پسران برای افزایش تابآوری خود از مهارتهای حل مسائل روزانهشان استفاده میکنند. و همچنین دریافت که در طول دوره نوجوانی تأثیرگذاری گروه همسال در تابآوری آنان بیش از اعضای خانواده است.با توجه به این موضوع می توان استنباط کرد که در این پژوهش شرکت آزمودنی ها در جلسات مشاوره گروهی با همسالان فرصت مناسبی برای چالش ،مقایسه و تعامل در فرایند مشاوره گروهی آدلری ایجاد نموده است و باعث افزایش تاب آوری شده است.
همچنین میلیرن و بارت کروس (۲۰۰۲) معتقدند شرکت در فرایند چهار مرحله ای مشاوره آدلری شامل برقراری ارتباط، ارزیابی پویش های شخصی، ایجاد بینش و باز تعلیمی میتواند تابآوری را در افراد و خانواده ها افزایش دهد بنابراین شیوه مشاوره گروهی آدلری که در این پژوهش با رعایت فرایند آدلری در قالب طرح مداخلاتی اجرا شده بر افزایش تابآوری تأثیر داشته و گفته میلیرن و بارت کروس را تایید میکند.
رابطه بین سلامت روانی و تابآوری نیز یک رابطه متعامل است به این معنی که افرادیکه از سلامت روانی برخوردارند تابآوری بالاتری نشان میدهند و افرادی که سطح بالایی از تابآوری دارند عواطف مثبت بیشتری را تجربه میکنند و سطح بالاتری از اعتماد به نفس را دارا هستند و سازگاری روان شناختی بهتری دارند (بلاک و کریمن، ۱۹۹۶).از طرفی تابآوری میتواند میزان بالایی از تغییرپذیری سلامت روان را در شرایط ناگوار تبیین کند. (رحیمیان بوگر، ۱۳۸۵)
تجارب متنوع، داشتن معنای زندگی و داشتن اهداف چالش برانگیز از جمله ویژگیهای افراد تابآور است و بنا به نظر برنارد (۱۹۹۱) ایجاد ارتباطات و تجارب متنوع در محیط آموزشی میتواند زمینه تابآوری را فراهم کند. چنین جو تحصیلی مناسبی توسط مدیریت یادگیری چالش برانگیز ایجاد میشود که در آن نگاه غیر تنبیهی، شوقانگیز و دلگرم کننده حاکم باشد تا مهارت جرأت بخشیدن را آموزش دهد. دلگرمی و جرأت بخشی یک بخش اساسی پروتکل مداخله مشاوره آدلری است که مک کی، (۲۰۰۴) مولفه های آنرا پذیرش، نشان دادن ایمان و اعتماد به فرد مقابل، تکیه بر توانمندیها، برجسته نمودن نقاط مثبت، ترویج مسئولیت پذیری، استفاده از جملات دلگرم کننده میداند و میتوان گفت یکی از دلایل توفیق مشاوره آدلری در افزایش تابآوری ،آموزش و تمرین جرات ورزی در فرایند گروه بوده است.
از جمله ویژگیهای شخصیتی افراد تابآور، بردباری، امیدواری، مصمم بودن، پافشاری بر ارزشها، شادی و شوخ طبعی، کفایتهای عقلانی و هدفمندی زندگی است (کامپفر و سامرهایس ،۲۰۰۶) و نتایج پژوهشها حاکی است که مهمترین مشخصه ارتقاء دهنده تابآوری معنای وجودی یا هدفمندی زندگی است .از نظر آدلر نیزمنطق خصوصی افراد تا حدود زیادی مسیر رسیدن به اهداف زندگی را مشخص می کند و در فرایند مداخلات آدلری اهداف موجود، روش های رسیدن به هدف، رفتارها، افکار و احساسات اشتباه با اهداف و روشها و اقدامات جدید جایگزین میگردد که میتوان گفت یکی دیگر از دلایل افزایش تابآوری اجرای این بخش از مداخله آدلری بوده است که مورد استقبال اعضاء نیز قرار گرفت.
سازه تابآوری در مفهوم سازی آدلری با اهداف خیالی همسویی دارد و بنا به گفته ویهینگر (۱۹۲۵) انسان موجودیست که قادر است امکانات انجام یک عمل را ارتقاء دهد مازلو (۱۹۶۸) نیز معتقد بود که سختیها و ناملایمات میتواند قوه خلاقیت، احساس کفایت و تحمل ابهام را پرورش دهد و تنها یک فرد خلاق و قابل انعطاف میتواند مفهوم آینده را مدیریت کند،کسی که با اعتماد بنفس و بدون ترس با وقایع تازه روبرو شود و به اعتقاد ترنر و پیو (۱۹۷۸) شجاعت پذیرش ناکامل بودن را داشته باشد.درمراحل چهارگانه فرایند مشاوره آدلری بویژه شناخت و چالش با اولویتهای شخصیتی، تکالیف زندگی و بینش نسبت به اشتباهات اساسی زندگی، هدف مشاوره ترغیب خودشناسی وایجاد بینش در مراجعین است تا از این طریق توانمندیهای ذاتی خود را در فرایند تغییر بارور سازند و سبک تاب آورانه تری را در زندگی در پیش بگیرند.
پژوهشهای تابآوری راهکارهای کلیدی درباره آموزش و پیشگیری فراهم آوردهاند از جمله: اکثر افراد خود سازنده رشدشان هستند، همه انسانها توان تغییر را دارند. آغازگر فرایند تغییر، باور کارگزاران آموزشی ـ درمانی به توانمندیهای ذاتی افراد است و نهایت اینکه والدین، مربیان، معلمان، درمانگران، محیطهای آموزشی بویژه مدارس (دانشگاهها) توان تغییر زندگی افراد را دارند (مانسن و پاول، ۲۰۰۳). هنگامیکه این اصول را با مفاهیم مشاوره آدلری از جمله ادراک افراد از موقعیتها، خلاقیت و انتخاب، علاقه اجتماعی و کاربردهای گسترده مشاوره ها ی آدلری در کار با والدین، معلمان، دانشآموزان (دانشجویان) (کوری، ۱۹۹۹) مقایسه میکنیم روشن است که شیوه مشاوره آدلری کاربرد پذیری فراوانی برای افزایش تابآوری دارد و نتایج پژوهش نیز این موضوع را تأیید می کند.
تابآوری درمانی (RT) به اعتقاد هارت، بلینکو و توماس (۲۰۰۷) یک روش عملگرایانه و استراتژیک است که به سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی نظر دارد. و برنامه های مداخلاتی آن تاکنون مبتنی بر نظریهای واحد ارائه نشده است. در عین حال تاکید فراوان بر فرایند سرمشق دهی، مربیگری (هدایت کردن)، نصیحت گویی، حساسیت، تقویت، تدارک دیدن فرصت، پرورش دادن و تشویق به تلاش در جهت چالشهای معقول و هدفمند در تسهیل رشد فرزندان برای والدین و مربیان دارد (کامپفر و بلوث ۲۰۰۴) و رویکرد آدلری نیز بعنوان یک مدل رشدی کار خود را بعنوان آموزش راه های بهتر برای افراد به منظور چالش در حوزه تکالیف زندگی، جهتدهی، تغییر باورهای نادرست از طریق فنونی مشابه آنچه برای تابآوری توسط کامپفر و بلوث پیشنهاد شد میداند (کوری، ۲۰۰۵) که از این طریق می توان زمینه ارتقائ سلامت عمومی را نیز فراهم کرد.
در مورد فرضیه پنجم مبنی بر اینکه میزان تاب آوری افرادی که در گروه مشاوره بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل شرکت کردند بیش از افرادیست که در این گروه شرکت نکردند .نتایج نشان داد که تفاوت معنادار نبوده یعنی هر چند مداخلات بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل میانگین نمره تاب آوری را افزایش داده اما این میزان از تغییر از نظر آماری معنادار نبوده است . دلیل این می تواند باشد که مداخلات بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل تنها تمرکز بر نقش افکار و شناخت ها دارد در حالی که بنا به اعتقاد کامپفر و سامرهایس (۲۰۰۶) برای ارتقای تاب آوری علاوه بر عامل شناختی سایر عوامل درون فردی از قبیل عوامل معنوی ، هیجانی ، رفتاری و حتی جسمانی دخالت دارند. از طرفی درمان تاب آوری درمانی (RT) ، یک روش عملگرایانه و استراتژیک است که آشکارا حوزههایی را که برروی آنها کار میکند را اولویت بندی میکند. فوگانی واژه پیچیدگی را مستقیماً در ارتباط با تاب آوری بکار میبرد و تاب آوری را یک سیستم اجتماعی پیچیده در زمان حال، توصیف میکند( بنقل از هارت،بلینکو وتوماس،۲۰۰۷ ) که نیازمند مداخلات گسترده تر در زندگی افراد می باشد.
در مورد فرضیه ششم مبنی بر اینکه میزان تاب آوری افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از افرادیست که در گروه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل شرکت کرده اند نتایج نشان داد که بین مداخلات گروه آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل در افزایش تاب آوری تفاوت معنادار نیست بعبارتی تاب آوری در هر دو شیوه به یک اندازه افزایش یافته و هیچ کدام از شیوه های مداخلاتی بر دیگری برای افزایش این متغیر برتری ندارد.
در مورد فرضیه های هفت تا نه مبنی بر:
میزان امید واری افرادی که در گروه «مشاوره آدلری» شرکت کرده اند بیش از میزان امید واری افراد یست که در این گروه شرکت نکرده اند
میزان امید واری افرادی که در گروه «بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل» شرکت کرده اند بیش از میزان امید واری افراد یست که در این گروه شرکت نکرده اند “
بین میزان امید واری افرادی که در گروه «مشاوره آدلری» شرکت کرده اند با افرادی که در گروه «بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل» شرکت کرده اند تفاوت وجود دارد.
نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که شرکت در گروه های مشاوره باعث افزایش معنیدار امیدواری نشده است. به عبارت دیگر فرضیه هفت تا نه پژوهش تائید نمی گردد. هرچند تأثیرات گروه های مشاوره آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل بر افزایش میزان امیدواری از نظر آماری تفاوت معناداری ایجاد نکرده است اما با مراجعه به جدول شماره (۲۱ـ۴) و مقایسه نمرات میانگینهای پیش آزمون و پس آزمون هر دو گروه آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل و سپس مقایسه با گروه لیست انتظار میزان تفاوت مشهود است بنحوی که میانگین نمرات امیدواری گروه آدلری از ۴/۱۸۳ در پیش آزمون به ۶/۱۹۵ در پس آزمون رسیده، همچنین میانگین نمرات امیدواری گروه بازسازی شناختی از ۲/۱۹۶ در پیش آزمون به ۶/۲۰۴ در پس آزمون رسیده است در حالیکه نمرات امیدواری گروه لیست انتظار از پیش آزمون تا پس آزمون تفاوت چندانی نکرده است.
نتایج تحقیقات یانگ (۱۹۹۸)، پوستر (۲۰۰۱) نشان دادند که امیدواری سهم مهمی در بهبودی بیماریهای مختلف روانی دارد بنحوی که ارتقای معنی و مفهوم زندگی باعث امیدواری شده و امیدواری از بروز نشانه های اختلالات بویژه افسردگی پیشگیری بعمل میآورد. همچنین امیدواری که نوعی احساس امکان پذیر بودن یک رویداد یا رفتار مطلوب در آینده است عامل مهم درمانی در مشاوره و رواندرمانگری فردی (آدامز، ۱۹۹۸ و بیلر، ۲۰۰۴) و گروه درمانگری (کوری، کوری، ۲۰۰۰) به حساب میآید. با این توضیحات و با توجه به نتایج پژوهش ، باید بپذیریم که امید رو در آینده دارد و برنامههای مداخلاتی نیز ممکن است نتایج سریع و آشکاری را ایجاد نکنند. اما این بدان معنی نیست که از تلاش دست بکشیم.
از طرفی تحقیقات قبلی نشان دادهاند شناسایی علائم رفتارهای درونی مثل امید از رفتارهای بیرونی مثل پرخاشگری افراد دشوارتر است (وال، ۲۰۰۶) پرسش اساسی و مرتبط برای هر محققی که سعی در فهمیدن مفهوم امید در کودکان، نوجوان و جوانان دارد این است که مشخص نماید تعیین کنندههای این سازه چه چیزهایی هستند؟ (وال، ۲۰۰۶). بر اساس این اظهار نظر اینگونه برداشت میشود که مفهوم و میزان امیدواری وابسته به مولفه های فرهنگی اجتماعی هر مرز و بوم است بطور مثال ممکن است در شرایط رکود اقتصادی شاخص امید افت مشهودی داشته باشد.همین امر که میانگین نمرات مقیاس سنجش امیدواری میلر که در این پژوهش بکار رفته است در سال ۱۹۸۸ بین دانشجویان آمریکایی ۶/۱۷۵ و میانگین در نمونه دانشجویان ایرانی که توسط محقق در سال ۱۳۸۷ اجرا گردید ۱۹۶ بود به این معنا است که این تفاوت نمره به تعیین کنندههای متفاوت امیدواری در دو جامعه بستگی دارد.
امید درمانی از نظریه امید اشنایدر و اندیشه های برگرفته شده از درمان شناختی ـ رفتاری، درمان راه حل محور و درمان روایتی تشکیل شدهاند (اشنایدر، ۲۰۰۰).که هر چند تا حدودی همسوییهایی با بازسازی شناختی و مشاوره آدلری در عمل دارند اما اصول مداخلات و ابزار سنجش امیدواری در نظریه اشنایدر با آنچه در این پژوهش انجام شد متفاوت است و این موضوع میتواند تبیین کننده عدم معناداری فرضیه باشد.
هر چند مشکلات سلامت روانی در دیدگاه آدلری بازتابی از ناامیدی و یأس است تا بیماری (تامپسون ویروت ۱۳۸۳) و ناامیدی را وضعیتی میدانند که مانع کشف امکانات تازه و عملکرد افراد میشود و ترغیب کردن مراجعین را پادزهر ناامیدی میدانند (کوری ۲۰۰۵) اما لازم به توضیح است که پروتکل مشاوره آدلری لزوماً برای ارتقاء امید طراحی نشده است و چنانچه محققان بخواهند نتایج را تکرار کنند یا تحقیقات مشابهی در حوزه مداخلات انجام دهند بایستی اصول درمان امید که توسط لوپز و اشنایدر (۲۰۰۲) مطرح شده است را بکار بندند از جمله اینکه: امید درمانی، شکل نیمه ساختاری و کوتاه مدت است که در آن تمرکز اصلی بر روشن سازی و رسیدن بر اهداف حال حاضر است، ضمن اینکه امیددرمانی یک فرایند تعلیمی است که هدف اصلی آن آموزش افراد است تا بتوانند از عهده مشکلاتشان برآیند و برای رسیدن به اهدافشان چندین مسیر برگزینند و موانع را از سر راه بردارند و نهایت اینکه امیددرمانی با تغییر در سطح شناخت و تمرکز بر عوامل خودگویی مراجع آغاز میشود.
محدودیت ها:
محدوده سنی آزمودنیها به سنین ۱۹ تا ۲۴ سال محدود بود.
حجم نمونه محدود به دانشجویان پسر مراکز تربیت معلم تهران بود.
پیشنهادها:
تاکنون بدلیل فراگیر بودن الگوهای درمانی متمرکز بر آسیب شناسی مشکلات مراجعان، توجه کمتری به رویکردهایی مانند روان شناسی مثبت گرا و تمرکز بر نقاط قوت شده است. در صورتیکه با چنین چشم انداز مثبتی و با پرداختن به مفاهیمی از جمله تاب آوری ،معنی زندگی، عزت نفس، علاقه اجتماعی، بخشودگی، امیدواری، خوشبینی، فروتنی، عشق ورزی، هدفمندی، هویت، خود کنترلی و …. که با مبانی اعتقادی ما نیز همگرایی فراوان دارد باب وسیعی گشود خواهد شد تا مشاوران و روان شناسان به رسالت پیشگیرانه این حرفه بیش از پیش توجه کنند. با این توضیح و با توجه به نتایج پیشنهادات در دو بخش پژوهشی و کاربردی ارائه می گردد:
پژوهشی:
به دلیل محدودیت حجم نمونه پیشنهاد می شود به این متغیرها در مقیاس نمونه وسیعتری از دختران و پسران پرداخته شود .
در این مطالعه به طور مشخص بر امید درمانی متمرکز نشدیم ، پیشنهاد می شود امید درمانی که ریشه در ایده های بر گرفته از درمان های شناختی رفتاری، راه حل محور و روایت درمانی دارد بطور مستقل و یا مقایسه ای مورد پژوهش قرار گیرد .
به دلیل محدودیت امکان مطالعه وسیع عوامل موثر فرهنگی در ارتباط با امید و تاب آوری ، پیشنهاد می شود تا این متغیرها در چارچوب وسیعتر فرهنگی مطالعه شود.
در پژوهش های بعدی به ویژه برای متغیر امید امکان پیگیری بلند مدت پیش بینی شود.
به دلیل اینکه متغیرهای رشدی موثر در امید و تاب آوری بصورت تجربی بررسی نشده اند پیشنهاد می گردد عوامل دخیل در این دو متغیر به فرایند تحولی و طولی مورد پژوهش قرار گیرد. پیشنهاد می شود مداخلات آدلری در ارتقاء تاب آوری کودکان و بزرگسالان مورد پژوهش قرار گیرد.
شناخت عوامل تعیین کننده ی امید و تاب آوری جامعه در ارتباط با باورها ، شغل، چشم انداز اعتقادی ،موقعیت اقتصادی اجتماعی و وضعیت سیاسی جامعه است که پیشنهاد می شود در تحقیقات آینده مورد توجه قرار گیرد.
تاثیر مداخلات بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل روی سایر متغیرهای وابسته مورد پژوهش قرار گیرد.
کاربردی:
– نتایج نشان داد که مداخلات گروهی می تواند سلامت روانی و تاب آوری را ارتقاء دهد لذا با توجه به مقرون به صرفه بودن روش های گروهی پیشنهاد می گردد با بهره گرفتن از این شیوه و محتوای مداخلات، خدمات پیشگیرانه به دانشجویان ، دانشجویان ، والدین و معلمان ارائه شود.
– در پژوهش حاضر در بخش بازسازی شناختی گام های اولیه به منظور استفاده از تمثیل های ادبی در ارتباط با افکار اتو ماتیک و باورهای غیر منطقی برداشته شد ،پیشنهاد می شود محققین با استفاده و نقد این روش به گسترش و غنای الگوهای مشاوره بومی و فرهنگی نیز همت گمارند.
منابع فارسی :
– قرآن کریم،ترجمه الهی قمشه ای
-استوارت،ویلیام.(۲۰۰۵).دایره المعارف مشاوره ،ترجمه ی شکوه نوابی نژاد و همکاران(۱۳۸۶).تهران:نشر علم.
– استورا. (بی تا) . تنیدگی یا استرس. ترجمه پریرخ دادستان.(۱۳۸۵ ). تهران : انتشارات رشد .
– افقه، سوسن. (۱۳۸۷).بک پیشگام شناخت درمانی. تهران : نشر دانژه .
– برک، لورا. (بی تا) . روان شناسی رشد (جلد دوم) . ترجمه یحیی سید محمدی.(۱۳۸۳). تهران : نشر ارسباران.
– باهر، حسین . (۱۳۸۷) . رفتار شناسی نفوذ موثر. ماهنامه علمی – تخصصی انجمن روابط عمومی . تهران شماره ۶ تیر و مرداد ۱۳۸۷٫
– پروچاسکا، جیمز، او و نورکراس، جان، سی.(۱۹۹۹) نظریه های روان درمانی( ویراست چهارم). ترجمه یحیی سید محمدی. (۱۳۸۱). تهران : انتشارات ارسباران.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:00:00 ق.ظ ]




 

 

    • . Démence. ↑

 

    • ۶ . نقل از مرسی بک، پیشین ، ص۳۶۶٫ ↑

 

    • . Jean, Henri et Léon Mazeaud, op.cit.N ۲۰۳٫ ↑

 

    • . Ibid. ↑

 

    • ۳ . انور سلطان، پیشین، ص۱۶۹٫ ↑

 

    • . Jacques Ghestin, op.cit. p. 567, N° ۵۶۷٫ ↑

 

    • . Ibid. ↑

 

    • Cf . Pau 24 mai 1983 , Rev . trim. dr . civ. 1984, 708 . obs Mestre ) ;
      به نقل از همان منبع . ↑

 

    • . Ibid ; Christian Larroumet, Droit Civil ,Les Obligation , Le Contrat (Paris : Economica , 1990 , 2e édition ) T3, p326 , N° ۳۷۱ . ↑

 

    • . Ibid. ↑

 

    • ۵ . ژوسران، حقوق مدنی ج۲، ش۸۸، نقل از عبدالرزاق احمد سنهوری، الوسیط ،ج ۱ ، پاورقی ص۳۵۳٫ ↑

 

    • . Jacques Ghestin, op. cit. p. 562, Nº ۵۷۹٫
      ۲ . Ibid . ↑

 

    • ۳ . Ibid . ↑

 

 

    • ۴٫ یک اقدام قضایی (در مارس ۱۹۶۹ که به موجب جریانی که شرکتهای کوچک و متوسط به راه انداخت) مبنای تصویب قانونی شد که پس ازآن در اصلاح مهمی به قانون دوازدهم جولای ۱۹۶۶ منتهی شد. این قانون در مورد بیمه ناشی از مشاغل مستقل کشاورزان است. یا حکم دادگاه نانتس (nantes) در ششم ژانویه ۱۹۵۶ که شبیه مورد قبل است : به نقل از همان . ↑

 

    • ۵٫ قراردادی که توسط نماینده مالکان بر اساس تهدید ی توسط هزاران کارگر در محلی دربسته امضا شد، به استناد مواد ۱۱۱۱ ق.م. فرانسه و مواد مربوطه بعدی آن باطل اعلام شد :
      V.cass. soc, 3 octobre 1973, Bull, civ. V, N ۵۴۱, P, 496: Jacques Ghestin, op. cit. p 562, Nº ۵۷۹٫ ↑

 

    • ۱ . اما غالباً در مورد وضعیت اخراج مزدبگیران قضات به نفع آنان رای نداده اند؛ از این قبیل است رأی شعبه ی اجتماعی دیوانعالی کشور در ژوئن ۱۹۸۳ بر عدم اکراه در مورد کارمندی که مدعی شد کارفرما در پایان دوره آزمایشی، او را مجبور به شرایطی کرده یا این که او را اخراج می کند، (تهدید اخلاقی) در حالی که کارفرما از طریق اعلامیه موقعیت کاری را تضمین کرده بود : به نقل از همان . ↑

 

    • François Terré , Phippe Simler. op.cit. Nº ۲۴۰٫ ↑

 

    • . François Terré, Phippe Simler, op.cit. Nº ۲۳۷٫ ↑

 

    • . Jacques Ghestin, op.cit. p. 563. Nº ۵۸۰٫ ↑

 

    • .Ibid. ↑

 

    • . Ibid. ↑

 

    • . Jacques Ghestin, op.cit. p. 564-565, Nº ۵۸۱٫ ↑

 

    • . Jean, Henri et Léon Mazeaud, op.cit .Nº ۲۰۷٫ ↑

 

    • .Violenc physique. ↑

 

    • Violence morale. ↑

 

    • ۴٫ در حقوق اسلام این مورد «اجبار» یا «الجاء» نامیده شده است. ↑

 

    • ۱ . انور سلطان، پیشین، ص۱۶۹٫ ↑

 

    • ۲ . همانجا. ↑

 

    • ۳ . تقلید از حقوق رم. ↑

 

  • ۴ . برای آشنایی بیشتر با این نظر ر.ک.: عبدالرزاق احمد سنهوری، نظریه العقد، ص۴۲۵٫ ↑

 

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

    • ۵٫ همان طور که در حقوق فرانسه چنین است : چون در ماده ۱۱۰۹ ق.م. واژه extorqué (به معنی به زور و تهدید گرفتن است که حکایت از اکراه انسان دارد) به کار گرفته شده بود. ↑

 

    • ۶٫ عبدالرزاق احمد سنهوری، الوسیط، ج۱، ص۳۵۳٫ ↑

 

    • ۱ . همان، صص۳۵۴ – ۳۵۵٫ ↑

 

    • ۲ . همانجا. ↑

 

    • .۳ . عبدالرزاق احمد سنهوری، نظریه العقد، ص۴۲۱؛ حامی بهجت بدوی، نظریه الالتزام (مصر: دارالکیت، ۱۹۳۶)، ش۸۹؛ احمد حشمت ابو ستیت، نظریه الالتزام فی القانون المدنی الجدید (مصر: عبد وهبه، [بی تا ] ) ش۱۸۷٫ ↑

 

    • ۴ . عبدالرزاق احمد سنهوری، الوسیط، ج۱، ص۳۸۵٫ ↑

 

    • ۱ . ابیجعفر محمدبنالحسن طوسی، ( شیخ طوسی ) المبسوط( [بی جا] : المکتبه الرضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، ۱۳۸۷) ج۵، ص۵۱؛ محمد باقرالسبزواری، (محقق سبزواری) کفایه الاحکام (اصفهان: مدرسه صدر رضویه،[ بی تا] ) ص۱۹۸٫ ↑

 

    • ۲ . محمدحسین نائینی، پیشین، ص۳۸۵ . ↑

 

    • ۳٫ ابوالقاسم خویی، پیشین، ص۲۹۶٫ ↑

 

    • ۱٫ همانجا. ↑

 

    • ۲٫ همانجا ↑

 

    • ۳ .همانجا. ↑

 

    • ۱٫ ابوالقاسم خویی، پیشین، ص۲۹۸٫ ↑

 

    • ۲٫ همانجا. ↑

 

    • ۳٫ محمدحسین نائینی، پیشین، ص۳۸۵٫ ↑

 

    • ۴ .همانجا. ↑

 

    • ۱٫ مرتضی انصاری، پیشین، ص۱۱۹٫ ↑

 

    • ۲٫ محمد کاظم طباطبایی یزدی، پیشین، ص۱۲۲٫ ↑

 

    • ۳٫ محمدحسین نائینی، پیشین، ص۳۸۵٫ ↑

 

    • ۴ . ابوالقاسم خویی، پیشین، ص۲۹۹٫ ↑

 

  • ۵ .محمد جعفر جعفری لنگرودی، دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت، ج۱، ص۵۶۸٫ ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:59:00 ق.ظ ]




: روابطی که در فصول پیشین به آنها اشاره شد کارکرد الگوی داده-ستانده در خصوص ضرایب فزاینده تولید، ضرایب مستقیم عوامل کارو سرمایه و درآمد مختلط آشکار می کند. در این فصل ابتدا سهم واردات و صادرات هر گروه محصولات مورد بررسی قرار می گیرد. سپس در بخش دوم ضرایب مستقیم و غیرمستقیم عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط مورد توجه قرار می گیرد. در آخرین بخش نیز به شرح محتوای سه عامل یاد شده پرداخته می شود. با کمک نتایج این بخش می توان نظریه های تحقیق را بررسی کرد. ۴-۱- محاسبه سهم صادرات و واردات هر گروه محصولات با توجه به طبقه بندی صورت گرفته و تقسیم بندی گروه محصولات، در جدول ۴-۱ می­توان سهم ستانده کل هر گروه از محصولات را به تفکیک مشاهده نمود. (اعداد در تمامی جداول بر حسب میلیون ریال است) جدول۴-۱: ستانده هر گروه محصولات و سهم آن از کل ستانده در سال ۱۳۸۰ گروه محصولات ستانده سهم ازستانده کل محصولاتی با منشأ منبع طبیعی تجدیدپذیر ۲۰۱۴۲۵۲۱۶ ۰/۱۷ محصولاتی با منشأ منبع طبیعی تجدیدناپذیر ۱۸۹۸۳۶۱۳۲ ۰/۱۶ سایر محصولات ۷۶۸۰۷۵۷۰۳ ۰/۶۷ جمع کل ۱۱۵۹۳۳۷۰۵۱ ۱ مأخذ: محاسبات محقق با کمک جدول داده- ستانده (اعداد برحسب میلیون ریال است) همانطور که مشاهده می شود سهم ستانده گروه محصولات با منشأتجدیدپذیر از کل ستانده سال ۱۳۸۰، تنها ۱۷ درصد و سهم ستانده گروه محصولات تجدیدناپذیر از ستانده کل ۱۶ درصد است. این سهم برای گروه سایر محصولات بعنوان نهاده تولیدی ۶۷ درصد است. برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید. در جدول ۴-۱ ستون اول، ارزش صادرات محصولات و خدمات در هر گروه و ستون دوم درصد صادرات هرگروه از محصولات و خدمات را نسبت به کل صادرات نشان می دهد. ستون سوم و چهارم نیز این نسبت ها را برای واردات نشان می دهد. جدول۴-۲: ارزش صادرات و واردات محصولات و خدمات در سه گروه محصولات نوع محصولات ارزش صادرات محصولات و خدمات درصدصادرات هر گروه به کل صادرات ارزش واردات محصولات و خدمات درصد واردات هر گروه به کل واردات محصولاتی با منشأ منبع طبیعی تجدیدپذیر ۹۲۸۰۹۴۶ ۰/۰۶ ۲۰۷۵۶۲۷۱ ۰/۱۶ محصولاتی با منشأ منبع طبیعی تجدیدپذیر ۱۱۳۶۵۵۷۵۲ ۰/۷۴ ۲۰۷۷۷۰۶۱ ۰/۱۶ سایر محصولات ۳۳۵۷۴۰۲۳ ۰/۲۲ ۸۴۹۴۲۲۸۴ ۰/۶۸ مأخذ: محاسبات محقق با کمک جدول داده- ستانده(اعداد برحسب میلیون ریال است) مقایسه جداول ۴-۱ و ۴-۲ نشان می دهد که محصولات گروه اول به لحاظ ارزش تولید، ۱۷ درصد ارزش تولید کل اقتصاد را دارند اما سهم صادرات این بخش۶ درصد از کل صادرات را تشکیل می دهد. در گروه دوم محصولات که منابع طبیعی تجدیدناپذیر را تشکیل می دهند با اینکه سهم آنها از ستانده تنها ۱۶% است اما سهم صادرات آنها ۷۴% کل صادرات کشور است. این مقایسه نشان ازحجم عظیم صادرات در این بخش را دارد. باتوجه به ماهیت منابع تجدیدناپذیر و عدم توانایی طبیعت درتولید مجدد این نوع منابع، این ارقام نشان از فشار بر منابع داخلی این گروه محصولات دارد. عکس مرتبط با اقتصاد در مرحله بعد، جمع ارزش پرداختی به هریک از عوامل را که بعنوان متغیر جایگزین از هر عامل استفاده کرده ایم برای هر سه گروه مشخص شده است. همانطور که ذکر شد سطر جبران خدمات کارکنان نماینده نیروی کار، مازاد عملیاتی ناخالص به علت درآمد مختلط نماینده سرمایه و درآمد مختلط(درآمد نیروی کار بدون کارمزد) نیز که بعنوان عامل سوم در کنار این دو عامل قرار می گیرد. همانطور که در جدول ۴-۳ مشاهده می شود در گروه محصولاتی با منابع طبیعی تجدیدپذیر مانند گروه محصولاتی کشاورزی سهم عامل درآمد مختلط از سایر عوامل بیشتر است و این نشان دهنده این است که در این بخش خویش فرماها و کارکنان فامیلی نقش مهم تری نسبت به سرمایه ویا عامل کار(غیر خویش فرماها) دارند زیرا از کل نیروی کاری که بدون مزد و حقوق هستند قسمت اعظم آن به گروه محصولاتی اول اختصاص داده شده است. باتوجه به بافت سنتی تولید محصولاتی با منشأطبیعی تجدیدپذیر مانندکشاورزی و استفاده کمتر از عامل سرمایه بنظر می رسد این ارقام قابل قبول است. جدول۴-۳- محاسبه سهم عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط نوع محصولات عامل کار درصد سهم از کل نیروی کار عامل سرمایه درصدسهم از کل سرمایه عامل درآمد مختلط درصدسهم ازکل درآمد مختلط محصولاتی با منشأ منبع طبیعی تجدیدپذیر ۶۰۶۴۵۵۸ %۴ ۳۰۴۲۵۴۸۶ %۱۰ ۶۱۴۷۰۶۹۱ %۳۵ محصولاتی با منشأ منبع طبیعی تجدیدناپذیر ۹۲۹۷۷۲۷ %۶ ۱۵۹۰۷۸۱۲۳ %۵۱ ۱۲۹۹۷۸۳ %۱ سایر محصولات ۱۳۳۳۴۷۷۰۸ %۹۰ ۱۲۲۸۹۵۵۶۰ %۳۹ ۱۱۴۸۷۶۵۹۵ %۶۴ مأخذ: یافته های تحقیق(اعداد برحسب میلیون ریال است) همچنین سهم سرمایه در گروه محصولاتی با منشأطبیعی تجدیدناپذیر ۵۱% است و این نسبت در مقایسه با سایر گروه محصولات بیشتر است. نکته قابل توجه این است که این سرمایه شامل سرمایه فیزیکی و تجهیزات و ماشین آلات نیست و قسمت عمده آن اجاره زمین را شامل می شود. همین نسبت برای گروه محصولاتی اول،۱۰% است یعنی ازکل سرمایه بکار رقته در اقتصاد ایران تنها ۱۰ % آن به تولید برای گروه محصولات با منشأتجدیدپذیر اختصاص داده شده است. اماچنانچه کشور بخواهد در تولیدات کشاورزی و باغداری به تولید انبوه دست یابد و نیاز وارداتی خود را به حداقل برساند باید با کمک تکنولوژی های نوین و استفاده از تجهیزات و ماشین آلات در نتیجه میزان سرمایه به کاربیشتر، مبادرت به تولید کند و لذا نیاز است که سهم سرمایه در تولید بیشتر باشد. ۴-۲- ضراب مستقیم و غیرمستقیم عوامل تولیدی محاسبه ضرایب مستقیم و غیرمستقیم تصویر متفاوتی از عامل بری در این سه گروه محصولات را نشان می دهد. لذا به منظور محاسبه میزان عوامل تولید بکار رفته در هر گروه محصولات، همانطور که ذکر شد از سطر جبران­خدمات برای محاسبه ضرایب مستقیم و غیرمستقیم نیروی کار، سطر مازاد عملیاتی برای ضرایب سرمایه و درآمد مختلط برای ضریب درآمد مختلط استفاده می شود. جدولA2 ضمیمه ضرایب هر سه عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط را مشخص کرده است. به منظور سادگی و اختصار، تجمیع این ضرایب در جدول ۴-۴ برحسب سه گروه محصولات نشان داده شده است. جدول مذکور دارای سه ستون است که درآن هر گروه محصولاتمشخص شده است. سطرهای جدول، ضرایب مستقیم یا شدت عامل بری مستقیم و همچنین ضرایب غیرمستقیم هر عامل را به تفکیک نشان می دهد. جدول۴-۴- محاسبه ضرایب مستقیم وغیر مستقیم عوامل کار، سرمایه و درآمد مختلط به تفکیک سه گروه محصولات محصولاتی با منشأ منبع طبیعی تجدیدپذیر محصولاتی با منشأ منبع طبیعی تجدیدناپذیر سایر محصولات ضرایب مستقیم نیروی کار ۱/۳۵ ۲/۷۹ ۲۰/۵۰ ضرایب مستقیم و غیرمستقیم نیروی کار ۲/۸۰ ۴/۲۸ ۲۵/۸۴ ضرایب مستقیم سرمایه ۴/۰۱ ۹/۸۱ ۱۷/۴۶ ضرایب مستقیم و غیرمستقیم سرمایه ۷/۹۹ ۱۵/۷۹ ۲۷/۲۷ ضرایب مستقیم درآمد مختلط ۵/۷۳ ۰/۵۸ ۷/۹۸ ضرایب مستقیم و غیرمستقیم درآمد مختلط ۱۱/۶۵ ۲/۴۷ ۱۴/۸۸ مأخذ: یافته های تحقیق این جدول نشان می دهد که بعنوان نمونه، در گروه محصولاتی با منابع تجدیدپذیر به ازای افزایش ارزش هرصدمیلیون ریال تولید در سال ۱۳۸۰ نیاز به ۱۳۵ واحد عامل نیروی کار، ۴۰۱ واحد سرمایه و۵۷۳ واحد درآمد مختلط برای تولید خود دارند. نیاز مستقیم وغیرمستقیم این گروه محصولات به عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط به ازای افزایش هر صد ریال تولید به ترتیب ۲۸۰، ۷۹۹ و ۵۷۳ واحد است. ۴-۳- محاسبه محتوای عاملی تجارت با توجه به اهمیت سه عامل تولیدی ذکر شده درتولید محصولات مورد نظر در این پژوهش، محتوای عاملی صادرات و واردات در این سه گروه محصولات مشخص کرده است. این اعداد با کمک روابط ۹ و ۱۱در فصل پیشین محاسبه شده است. جدول ۵-۴ حاوی شش ستون است که به شرح زیر می باشد. ستون اول محتوای واردات عامل سرمایه رادر گروه محصولاتی تجدید پذیر نشان می دهد. ستون دوم محتوای صادرات عامل سرمایه را در این گروه محصولات به تفصیل نشان می دهد. درستون های سوم و چهارم نیز محتوای صادرات و واردات عامل نیروی کار را در گروه محصولاتی تجدیدپذیر مشاهده می کنیم. ستون پنجم و ششم نیزاین میزان را برای عامل درآمد مختلط نشان می دهد. در هر سه جدول ۵-۴ و ۶-۴ و ۷-۴ چنانچه محتوای واردات بزرگتر از محتوای صادرات باشد این بدین معنی است که کشور دراین گروه محصولات واردکننده عامل مورد نظر است و محتوای عاملی منفی داریم. بطور مثال در گروه محصولات ها با منشا تجدیدناپذیر محتوای صادرات سرمایه در نفت بزرگتر از محتوای واردات آن است لذا ایران وارد کننده خالص سرمایه در این محصول است. جدول۴-۵-محاسبه محتوای عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط برای گروه محصولاتی تجدیدپذیر گروه محصولاتی تجدیدپذیر محتوای واردات سرمایه محتوای صادرات سرمایه محتوای واردات نیروی کار محتوای صادرات نیروی کار محتوای واردات درآمد مختلط محتوای صادرات درآمد مختلط گندم ۳۳۴۹۸۰ ۱۰۰۲۳ ۶۹۲۵۷ ۲۰۷۲ ۴۶۰۲۰۰۸ ۱۳۷۷۰۰ شلتوک و برنج ۵۲۱۰۶ ۱۳۳۳ ۱۱۰۲۹ ۲۸۲ ۶۶۹۱۲۹ ۱۷۱۱۸ چغندر قند و نیشکر ۷۵۴۸ ۱۴۸۲ ۱۵۴۷ ۳۰۴ ۱۰۳۶۹۱ ۲۰۳۶۵ سایر نباتات صنعتی ۹۰۰۵۳ ۱۸۲۶۳ ۵۲۴۸۴ ۱۰۶۴۴ ۱۰۳۲۳۸۷ ۲۰۹۳۶۸ سایر محصولات حاصل از زراعت ۱۲۲۵۸۲ ۳۰۶۶۰ ۲۵۱۶۶ ۶۲۹۵ ۱۶۶۶۶۶۵ ۴۱۶۸۶۷ محصولات باغداری ۲۱۹۰۲ ۱۹۷۴۴۳ ۸۴۴ ۷۶۰۷ ۳۱۱۷۱۰ ۲۸۱۰۰۴۶ گاو و گاو میش، گوسفند، بز و سایر حیوانات زنده بجز ماکیان ۲۳۳۹۲۶ ۴۸۲۱۶ ۱۲۳۴۱ ۲۵۴۴ ۳۰۶۵۹۵ ۶۳۱۹۵ مرغ، جوجه و سایر ماکیان زنده ۲۷۰۱۶۵ ۵۷۴۰۶ ۳۴۶۲۲ ۷۳۵۷ ۲۱۰۰۰ ۴۴۶۲ محصولات دامی و طیور ۲۹۴۴۴۹ ۱۵۳۰۸۵ ۲۶۵۹۷ ۱۳۸۲۸ ۲۱۲۷۸۱ ۱۱۰۶۲۵ عسل، پیله تر، تخم نوغان و سایر تولیدات زنبور عسل وکرم ابریشم ۷۱۳ ۲۸۲۵ ۱۱۸ ۴۶۷ ۱۷۷۹ ۷۰۵۱ محصولات جنگلداری و قطع اشجار ۱۰۷۳۲۷ ۲۵۰۹۲ ۱۲۶۵۳۹ ۲۹۵۸۴ ۵۷۰۴۱ ۱۳۳۳۶ ماهی وسایر محصولات ماهیگیری ۸۰۱۵ ۵۳۰۹۲ ۳۶۸۸ ۲۴۴۳۲ ۵۱۶۱ ۳۴۱۸۵ گوشت و محصولات گوشتی ۱۴۵۵۷۴ ۳۳۸۵۴ ۳۴۷۳۷ ۸۰۷۸ ۴۱۷۸۳ ۹۷۱۷ ماهی و سایر آبزیان آماده و محافظت شده از فساد ۱۹۲۴۸ ۳۳۳۱۳ ۴۵۷۷ ۷۹۲۲ ۵۴۷۵ ۹۴۷۷ سبزی ها و میوه های آماده شده و آب آن ها ۷۶۴۷ ۴۰۶۴۶ ۱۸۱۸ ۹۶۶۵ ۲۱۷۵ ۱۱۵۶۰ روغن ها و چربی های گیاهی و حیوانی ۳۳۵۲۲۹ ۳۸۰۷۵ ۱۷۹۶۵۳ ۲۰۴۰۵ ۲۱۹۳ ۲۴۹ محصولات لبنی ۳۵۳۴۲ ۸۹۹۸ ۶۹۰۳ ۱۷۵۸ ۱۸۶۸۶ ۴۷۵۸ آرد ۵۵۴۱۴ ۱۵۲۲۶ ۱۳۱۷۸ ۳۶۲۱ ۱۵۷۶۴ ۴۳۳۱ انواع نان ۲۷۳۱ ۴۲۱۱ ۶۵۰ ۱۰۰۲ ۷۷۸ ۱۱۹۹ انواع بیسکویت و شیرینی ۵۳۴۷ ۳۳۱۹۲ ۱۲۹۸ ۸۰۶۱ ۲۲۹۱ ۱۴۲۲۵ قند وشکر ۲۷۵۵۶۹ ۱۳۷۱۴ ۶۵۵۲۶ ۳۲۶۱ ۸۲۱۶۷ ۴۰۸۹ ماکارونی،رشته فرنگی و محصولات مشابه حاصل از آرد ۲۵۸ ۸۲۷۱ ۶۱ ۱۹۶۷ ۷۳ ۲۳۵۳ چای ۴۳۳۹۷۱ ۶۸۹۶ ۱۰۳۲۰۴ ۱۶۴۰ ۱۲۳۴۵۳ ۱۹۶۲ سایر محصولات غذائی ۲۴۳۱۸۴ ۲۳۵۱۶ ۶۰۸۱۷ ۵۸۸۱ ۶۶۴۷۳ ۶۴۲۸ محصولات از توتون و تنباکو ۹۷۱۴۹ ۱۴۵ ۲۴۵۶۲۹ ۳۶۶ ۰ ۰ مأخذ: یافته های تحقیق(اعداد برحسب میلیون ریال است) جدول ۶-۴ نیز با کمک رابطه۹ و رابطه ۱۱ محتوای واردات و صادرات گروه محصولاتی منابع طبیعی تجدیدناپذیر را محاسبه کرده است. مانند جدول ۵-۴ نیز این جدول حاوی ۶ ستون است که محتوای تجاری هر سه عامل را به تفکیک نشان می دهد. جدول۴-۶-محاسبه محتوای عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط برای گروه محصولاتی تجدیدناپذیر گروه محصولاتی تجدیدناپذیر محتوای واردات سرمایه محتوای صادرات سرمایه محتوای واردات نیروی کار محتوای صادرات نیروی کار محتوای واردات درآمد مختلط محتوای صادرات درآمد مختلط ذغال سنگ و لینیت، زغال سنگ نارس ۱۰۲۹۶۱ ۱۱۸۸۸ ۱۴۹۱۵۲ ۱۷۲۲۱ ۰ ۰ نفت خام ۳۴۴۲۲۶۸ ۶۲۳۱۹۳۴۳ ۷۳۸۱۸ ۱۳۳۶۴۱۹ ۰ ۰ گاز طبیعی ۱۲۴۶۰۰ ۱۱۸۲۶۵ ۲۶۷۲ ۲۵۳۶ ۰ ۰ سنگ آهن و کنسانتره های آن ۴۴۱۲۶۷ ۴۵۹۱۹ ۵۹۹۸۲ ۶۲۴۲ ۰ ۰ سنگ مس و کنسانتره های آن ۴۱۷۷۵۴ ۱۱۵۹۹۶ ۳۷۳۴۹ ۱۰۳۷۱ ۰ ۰ سنگ، ماسه و خاک رس ۴۷۳۲۶ ۴۰۰۶۷ ۲۶۱۱۸ ۲۲۱۱۲ ۷۹۴۹ ۶۷۳۰ سایر کانی ها ۱۳۴۴۹۳ ۹۱۲۶۷ ۸۲۰۱۱ ۵۵۶۵۳ ۴ ۳ بنزین ۲۲۰۶۹۴۴ ۱۳۳۸۵۶ ۳۱۴۵۴۲ ۱۹۰۷۸ ۲۴۶۶ ۱۵۰ نفت سفید ۱۴۴۷۳ ۱۸۱۶۷ ۲۰۲۴ ۲۵۴۱ ۰ ۰ گازوئیل ۷۰۷۱۹ ۶۳۰۰۴ ۹۸۸۹ ۸۸۱۱ ۰ ۰ نفت کوره و سیاه ۱۳۹۱۶۴ ۶۵۷۵۶۰ ۱۹۴۷۳ ۹۲۰۱۲ ۵ ۲۴ گاز مایع ۶۲۹۲۸ ۸۸۲۹۹۶ ۱۴۹۰۰ ۲۰۹۰۷۳ ۶۰۹ ۸۵۴۱ سوخت های نفتی طبقه بندی نشده در جای دیگر ۱۲۵۴۴ ۱۰۱۱۶ ۱۷۵۴ ۱۴۱۵ ۰ ۰ انواع روغن های روانساز و سایرمحصولات کوره های کک سازی، محصولات نفت تصفیه شده، و سوخت هسته ای ۲۱۷۱۱۴ ۱۴۵۷۰۳ ۳۰۴۵۰ ۲۰۴۳۵ ۳۷ ۲۵ مواد شیمیائی اساسی ۱۸۷۳۴۶۷ ۸۲۷۹۶۲ ۳۱۷۴۸۷ ۱۴۰۳۱۱ ۲۲۸۳۹ ۱۰۰۹۴ انواع آجر ۴۲۱۱۲ ۵۳۸۴ ۲۵۵۶۹ ۳۲۶۹ ۵۲۹۱ ۶۷۷ سیمان ۳۷۳۵۳ ۴۸۴۳۷ ۲۲۶۷۹ ۲۹۴۰۹ ۴۶۹۴ ۶۰۸۶ گچ ۴۱۵۶ ۲۱۹۷ ۲۵۲۴ ۱۳۳۴ ۵۲۲ ۲۷۶ آهک ۷۲۷۱ ۴۰۲۲ ۴۳۹۸ ۲۴۳۳ ۹۰۹ ۵۰۳ کالاهای متفرقه طبقه بندی نشده در جای دیگر ۱۶۷۹۵۶ ۴۴۶۴۹ ۴۰۳۴۷ ۱۰۷۲۶ ۳۸۶۸۹ ۱۰۲۸۵ آهن، فولاد و محصولات آن ۱۲۹۵۹۴۲ ۱۶۹۲۲۸ ۸۰۸۵۷۹ ۱۰۵۵۸۷ ۱۵۶۹۹ ۲۰۵۰ فلزات قیمتی کارنشده، نیم ساخته و بشکل پودر ۵۶۳۲ ۱۰۵۴ ۱۳۴۹ ۲۵۳ ۳۲۲۲ ۶۰۳ مس ۲۶۵۲۳ ۹۴۰۰۵ ۳۴۱۴ ۱۲۱۰۱ ۹ ۳۲ آلومینیوم ۵۶۰۲ ۱۷۷۳ ۳۲۴۲۳ ۱۰۲۶۴ ۱۳ ۴ سایر فلزات اساسی ۶۲۷۵۹۸ ۷۰۴۲۳ ۲۳۹۰۱۱ ۲۶۸۱۹ ۱۰۶۳۱ ۱۱۹۳ محصولات فلزی سازه ای، انواع مخزن و منبع فلزی، ژنراتورهای بخار و قطعات مربوط به آنها ۱۶۴۹۳۳ ۹۸۳۴ ۱۱۴۳۴۲ ۶۸۱۷ ۹۱۷۱۹ ۵۴۶۹ محصولات فلزی خانگی ۱۲۳۷۶۹ ۱۰۷۳۹ ۸۷۵۷۴ ۷۵۹۹ ۷۲۸۰۹ ۶۳۱۷ سایر محصولات فلزی ساخته شده بجز ماشین آلات و تجهیزات ۲۳۹۴۵۶ ۵۹۴۰۹ ۱۶۰۲۲۰ ۳۹۷۵۰ ۱۲۹۱۷۹ ۳۲۰۴۹ مأخذ: یافته های تحقیق(اعداد برحسب میلیون ریال است) جدول ۴-۷ محتوای عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط را برای گروه سایر محصولات نشان می دهد. جدول۴-۷-محاسبه محتوای عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط برای گروه سایر محصولات سایر گروه محصولات محتوای واردات سرمایه محتوای صادرات سرمایه محتوای واردات نیروی کار محتوای صادرات نیروی کار محتوای واردات درآمد مختلط محتوای صادرات درآمد مختلط برق و خدمات مربوط ۳۴۶۶۹۱ ۱۳۳۸۰۶ ۲۳۴۷۷۱ ۹۰۶۱۱ ۱۵۰ ۵۸ آب و خدمات مربوط ۲۶۵۵۲ ۱۳۳۸۴ ۱۲۸۱۳۶ ۶۴۵۸۷ ۲۸۵۰ ۱۴۳۷ توزیع گاز طبیعی و خدمات مربوط ۱۹۶۷۵۵ ۷۷۱۹۹ ۱۲۷۵۹۱ ۵۰۰۶۲ ۰ ۰ انواع نوشابه ۹۳۰۶ ۸۳۲۷ ۲۲۰۶ ۱۹۷۴ ۲۶۱۴ ۲۳۳۹ انواع نخ و پارچه ۱۶۶۷۶۵ ۴۹۸۶۰ ۳۸۱۴۶۳ ۱۱۴۰۵۰ ۱۴۵۱۹۹ ۴۳۴۱۲ قالی، قالیچه وسایر انواع کفپوش منسوج ۷۶۹ ۱۵۲۹۹۹ ۱۶۶۶ ۳۳۱۴۳۷ ۶۳۲ ۱۲۵۷۳۱ سایر منسوجات غیر از پوشاک و قالی و قالیچه ۳۹۵۱۶ ۱۲۸۵۸ ۸۱۰۵۰ ۲۶۳۷۱ ۳۱۹۵۰ ۱۰۳۹۶ انواع پوشاک ۵۹۱۳۹۷ ۷۴۷۵۲ ۶۶۰۷۲۲ ۸۳۵۱۴ ۵۵۸۳۳۲ ۷۰۵۷۲ انواع کفش و اجزای آن ۲۳۲۴۹۹ ۵۱۴۱۶ ۲۷۷۷۰۹ ۶۱۴۱۵ ۶۰۵۸۶ ۱۳۳۹۸ چرم و پوست و سایر محصولات چرمی و پوستی ۳۸۶۶۹ ۲۴۳۴۷ ۴۷۷۹۰ ۳۰۰۹۱ ۱۰۵۱۳ ۶۶۲۰ محصولات ساخته شده از چوب، چوب پنبه، نی و مواد حصیر بافی ۵۸۲۵۵ ۱۴۰۹۴ ۶۳۳۰۰ ۱۵۳۱۵ ۵۳۷۵۹ ۱۳۰۰۷ خمیر کاغذ، کاغذ ومحصولات کاغذی، اوراق چاپی و کالاهای مربوط ۴۰۴۷۴۷ ۳۴۵۷۶ ۴۹۳۴۴۴ ۴۲۱۵۳ ۷۱۱۲۳ ۶۰۷۶ انواع کود و آفت کش ۱۰۳۴۸۰۰ ۱۹۶۸۶۴ ۱۶۴۱۵۵ ۳۱۲۲۹ ۱۱۱۵۸۸ ۲۱۲۲۹ مواد پلاستیکی و کائو چوئی اساسی ۵۹۶۵۱۳ ۵۰۹۷۴۱ ۱۰۳۰۸۱ ۸۸۰۸۶ ۷۸۴۴ ۶۷۰۳ انواع رنگ و جلادهنده ها ۳۴۳۰۵۱ ۱۶۷۶۲۸ ۵۷۴۹۷ ۲۸۰۹۵ ۳۹۵۷ ۱۹۳۳ محصولات داروئی ۱۵۳۱۳۸۷ ۸۶۰۷۸ ۲۵۷۶۰۳ ۱۴۴۸۰ ۱۷۸۷۶ ۱۰۰۵ صابون و فرآورده های تمیز کننده، انواع عطر و فرآورده های آرایشی ۵۹۴۶۰۸ ۱۰۱۲۸۲ ۹۹۷۳۲ ۱۶۹۸۸ ۶۹۱۶ ۱۱۷۸ محصولات شیمیائی طبقه بندی نشده در جای دیگر ۶۳۰۴۳۹ ۱۰۵۰۹۴ ۱۰۵۱۶۶ ۱۷۵۳۱ ۱۱۰۵۷ ۱۸۴۳ الیاف مصنوعی ۳۶۱۵۸۷ ۱۳۲۴۰۸ ۲۴۰۹۸۶ ۸۸۲۴۵ ۷۷۵۸۴ ۲۸۴۱۰ محصولات لاستیکی و پلاستیکی ۲۲۵۲۷۵ ۷۸۹۲۴ ۲۶۱۰۹۶ ۹۱۴۷۴ ۱۵۷۶۲ ۵۵۲۲ شیشه و محصولات شیشه ای ۷۸۰۴۹ ۱۹۱۵۲ ۷۳۸۶۲ ۱۸۱۲۵ ۴۲۹۰ ۱۰۵۳ انواع کاشی وسرامیک ۲۶۹۱۰ ۱۹۸۴۵ ۱۶۳۳۹ ۱۲۰۴۹ ۳۳۸۱ ۲۴۹۴ سایر محصولات غیر فلزی طبقه بندی نشده در جای دیگر و ساختمان های پیش ساخته ۹۱۵۱۸ ۸۱۶۵۵ ۵۵۷۲۲ ۴۹۷۱۷ ۱۱۵۲۶ ۱۰۲۸۴ مبلمان ۵۶۰۸ ۱۱۲۴۸ ۴۳۵۴ ۸۷۳۲ ۲۸۷۶ ۵۷۶۸ جواهر آلات و کالاهای مربوط به آن ۵۹۸۶ ۲۱۷۶ ۱۰۸۸ ۳۹۶ ۳۸۳۷ ۱۳۹۵ ماشین آلات با کاربرد عام ۹۲۸۴۶۱ ۱۳۸۱۹ ۹۲۶۵۱۰ ۱۳۷۹۰ ۸۱۹۹۸ ۱۲۲۰ ماشین آلات کشاورزی و قطعات مربوط ۳۲۱۲۰ ۳۰۵۰ ۸۶۷۳ ۸۲۴ ۲۵۰۱ ۲۳۷ وسایل خانگی و قطعات مربوط ۵۱۷۸۰ ۱۵۴۳۶ ۲۵۹۸۶ ۷۷۴۷ ۲۸۰۳ ۸۳۶ سایر ماشین آلات و تجهیزات با کاربرد خاص ۲۲۶۵۹۲۰ ۲۲۱۷۹ ۵۹۱۷۷۵ ۵۷۹۲ ۱۶۷۴۷۲ ۱۶۳۹ ماشین آلات دفتری، حسابداری و محاسباتی ۳۲۳۴۹۱ ۶۸۰ ۱۲۲۵۸۰ ۲۵۸ ۲۲۰۶۰۷ ۴۶۴ ماشین آلات و دستگاه های الکتریکی ۶۶۵۹۸۴ ۴۰۱۴۸ ۴۱۴۷۸۸ ۲۵۰۰۵ ۸۰۳۲۶ ۴۸۴۲ تجهیزات و دستگاه های مربوط به رادیو و تلویزیون و مخابرات ۳۳۷۷۴۸ ۴۹۱۲ ۳۲۸۶۱۲ ۴۷۷۹ ۴۸۶۳ ۷۱ تجهیزات پزشکی و جراحی و وسائل ارتوپدی ۱۵۹۴۹۹ ۱۸۵۷ ۱۶۹۴۵۴ ۱۹۷۲ ۵۷۴۱۳ ۶۶۸ ابزارهای اپتیکی و ابزار دقیق، ساعت های مچی و انواع دیگر ساعت ۲۰۲۱۴۳ ۱۴۱۲ ۱۲۲۴۸۸ ۸۵۵ ۴۳۲۹ ۳۰ وسایل نقلیه موتوری، تریلرها و نیم تریلرها ۱۰۵۸۰۲ ۳۹۶۲۸ ۳۲۵۶۱ ۱۲۱۹۶ ۳۱۴۵ ۱۱۷۸ قطعات و لوازم الحاقی وسایل نقلیه موتوری ۱۰۵۳۶۴۱ ۲۹۲۹۲ ۳۷۶۳۷۰ ۱۰۴۶۳ ۵۳۱۲۵ ۱۴۷۷ وسایل و تجهیزات حمل ونقل آبی، هوائی، ریلی و قطعات الحاقی آن ها ۱۴۴۰۶۳ ۹۱۵۷ ۱۴۱۶۷۵ ۹۰۰۵ ۵۱۳۹ ۳۲۷ سایر تجهیزات حمل ونقل و قطعات آن ها ۷۰۸۲۷ ۲۹۹۵ ۷۱۴۱۳ ۳۰۲۰ ۲۰۰۷ ۸۵ ساختمان های مسکونی ۲۹۹۴ ۱۷۰۴ ۲۱۸۷ ۱۲۴۵ ۱۳۰ ۷۴ سایر ساختمان ها ۶۰۳۰۶ ۳۶۵۰۱ ۶۰۵۳۶ ۳۶۶۴۱ ۴۰۴۱ ۲۴۴۶ خدمات عمده فروشی و خرده فروشی ۱۶۸۲۷۰۱ ۱۱۸۱۲۲۴ ۵۶۵۹۲۰ ۳۹۷۲۶۵ ۴۷۳۶۷۵۲ ۳۳۲۵۱۱۱ خدمات اقامتگاه های عمومی ۱۱۷۴۸۵ ۹۳۹۹۳ ۱۵۲۳۶۳ ۱۲۱۸۹۷ ۲۲۳۲۸ ۱۷۸۶۳ خدمات محل های صرف غذا ونوشیدنی ۱۲۰۲۴۵ ۶۱۴۳۴ ۸۶۴۴۵ ۴۴۱۶۶ ۱۲۶۵۱۳ ۶۴۶۳۷ خدمات حمل ونقل مسافر با راه آهن -۱۳۶۸ -۹۵۸ ۲۸۳۹ ۱۹۸۸ ۱۶۵۰ ۱۱۵۶ خدمات حمل ونقل بار با راه آهن -۱۴۸۵۳۷ -۱۲۷۳۷۷ ۱۶۰۹۳۰ ۱۳۸۰۰۵ ۰ ۰ خدمات حمل ونقل جاده ای مسافر ۲۹۰۲۸ ۲۳۶۹۸ ۳۸۹۴۶ ۳۱۷۹۵ ۸۵۵۱۰ ۶۹۸۰۹ خدمات حمل ونقل جاده ای بار ۳۹۴۰۹۶ ۲۵۸۲۰۰ ۳۷۳۸۵۶ ۲۴۴۹۳۸ ۱۹۶۱۴۹۶ ۱۲۸۵۱۱۱ خدمات حمل ونقل ار طریق خطوط لوله ۵۱۸ ۴۰۲۰ ۹۸۳۴ ۷۶۳۹۷ ۰ ۰ خدمات حمل ونقل آبی ۴۱۰۹۸۵ ۴۹۱۸۶۸ ۳۴۲۲۷۱ ۴۰۹۶۳۰ ۶۳۷۳۶ ۷۶۲۷۹ خدمات حمل ونقل هوائی -۲۹۴۸۱ -۲۱۸۴۷ ۸۴۲۳۷ ۶۲۴۲۳ ۰ ۰ خدمات پشتیبانی و کمکی حمل ونقل ۲۲۲۱۱۲ ۱۹۰۴۳۱ ۱۵۲۹۳۱ ۱۳۱۱۱۸ ۴۶۷۵۴ ۴۰۰۸۵ خدمات پست و مخابرات ۱۶۸۱۷۹ ۱۰۲۰۴۵ ۲۰۳۲۱۱ ۱۲۳۳۰۱ ۴۹۵۳ ۳۰۰۵ خدمات بانکداری ۹۵۱۷۷ ۱۰۱۲۱۲ ۶۸۰۳۴۸ ۷۲۳۴۸۴ ۰ ۰ سایر واسطه گری های مالی و فعالیت های جنبی آن ها ۱۴۲۵۶۴ ۹۹۴۷۱ ۲۷۲۴۱ ۱۹۰۰۷ ۲۱۷۴۱ ۱۵۱۶۹ خدمات بیمه ۱۶۳۰۳۰ ۶۸۴۲۵ ۴۰۱۰۲ ۱۶۸۳۱ ۰ ۰ خدمات اجاره واحدهای مسکونی شخصی ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ خدمات واحدهای مسکونی اجاری ۵۲۱ ۴۴۹۷ ۳ ۲۵ ۱۹۳۷ ۱۶۷۲۹ خدمات واحدهای غیر مسکونی اجاری ۱۲۶۸۷۳ ۵۸۶۸۷ ۸۷۲۷۲ ۴۰۳۶۹ ۱۳۰۱۹۴ ۶۰۲۲۴ خدمات دلالی املاک و مستغلات ۱۹۲۲ ۹۶۶ ۵۶۲ ۲۸۳ ۳۰۶۲ ۱۵۳۹ خدمات کرایه ماشین آلات و تجهیزات بدون متصدی و کالاهای شخصی وخانگی ۱۸۱۸۱ ۹۹۹۳ ۳۵۴۸۶ ۱۹۵۰۴ ۲۱۸۰۸ ۱۱۹۸۶ خدمات تحقیق وتوسعه ۱۰۸۳۶ ۲۴۷۰ ۸۲۶۸۴ ۱۸۸۴۶ ۱۰۰۴ ۲۲۹ خدمات کامپیوتر و فعالیت های وابسته ۷۷۱۳۸ ۱۵۹۱۰ ۳۹۲۷۷ ۸۱۰۱ ۹۱۱۷۴ ۱۸۸۰۵ خدمات حرفه ای، علمی و فنی بجز خدمات کامپیوتر و تحقیق و توسعه ۴۱۳۶۴۳ ۲۶۹۰۳۶ ۲۶۹۸۱۰ ۱۷۵۴۸۶ ۲۱۸۲۳۲ ۱۴۱۹۴۰ خدمات کشاورزی، شکار، جنگلداری، ماهیگیری و معدن ۳۸۹۳۴۹ ۱۱۱۹۷۳ ۱۴۰۵۹۴ ۴۰۴۳۴ ۲۵۵۶۸۷ ۷۳۵۳۳ خدمات صنعتی ۳۴۹۷۹۹ ۶۸۷۸۵ ۱۸۵۸۹۹ ۳۶۵۵۵ ۲۴۵۸۶۴ ۴۸۳۴۷ خدمات تعمیر ونگهداری ماشین آلات و تجهیزات حمل ونقل ۲۶۳۳۶۰ ۲۰۷۷۴۴ ۱۱۴۶۰۵ ۹۰۴۰۳ ۲۶۷۸۱۵ ۲۱۱۲۵۹ خدمات تعمیر و نگهداری ماشین آلات و تجهیزات بجز حمل ونقل و کامپیوتر ۹۸۰۴۹ ۳۲۹۳۵ ۵۱۸۸۸ ۱۷۴۲۹ ۷۵۴۲۳ ۲۵۳۳۵ خدمات تعمیر و نگهداری سایر کالاها ۷۹۵ ۴۲۶ ۴۳۲ ۲۳۱ ۹۶۹ ۵۱۹ خدمات خبرگزاری ها ۰ ۰ ۵۶۵ ۱۶۴ ۱۰ ۳ خدمات اداری دولت ۰ ۰ ۲۸۹۰ ۲۴۱۷۷ ۰ ۰ خدمات دفاع نظامی و غیر نظامی ۰ ۰ ۳۱۳۷ ۸۵۶۶ ۰ ۰ خدمات انتظامی و آتش نشانی ۰ ۰ ۱۹۲۷ ۱۵۹۷ ۰ ۰ خدمات تامین اجتماعی اجباری ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ خدمات آموزش ابتدائی دولتی ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ خدمات آموزش ابتدائی خصوصی ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ خدمات آموزش متوسطه عمومی و فنی و حرفه ای دولتی ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ خدمات آموزش متوسطه عمومی و فنی و حرفه ای خصوصی ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ خدمات آموزش عالی دولتی ۰ ۰ ۰ ۴۹۳۷ ۰ ۰ خدمات آموزش عالی خصوصی ۲۴۴۶۳۳ ۱۱۷ ۴۸۰۷۶۰ ۲۲۹ ۰ ۰ خدمات آموزشی و تربیتی ۲۳۹۹۰ ۱۲۵۱۴ ۳۵۶۱۶ ۱۸۵۷۹ ۱۰۵۷۲ ۵۵۱۵ خدمات بیمارستانی ۱۰۳۴۹ ۱۱۶۴ ۱۸۱۷۹ ۲۰۴۵ ۰ ۰ خدمات پزشکی و دندانپزشکی ۲۶۹۸۵ ۹۱۱۳ ۴۸۳۵ ۱۶۳۳ ۱۳۰۹۵ ۴۴۲۲ سایر خدمات بهداشت انسانی ۷۳ ۳۱ ۱۶۲ ۶۹ ۱۹ ۸ خدمات دامپزشکی ۱۲۱۱ ۴۰۵ ۴۹۹۲ ۱۶۶۹ ۲۰۴۵ ۶۸۴ خدمات اجتماعی ۰ ۰ ۴ ۰ ۰ ۰ خدمات مربوط به دفع فاضلاب وزباله، بهداشت محیط وسایرخدمات مربوط به حفاظت محیط زیست ۳۸۴۲ ۶۶۱۱ ۲۲۰۳ ۳۷۹۱ ۲۰۴۴ ۳۵۱۸ خدمات سازمان های دارای عضو ۱۶۳۸۰ ۱۷۳۲۲ ۵۰۱۷ ۵۳۰۵ ۹۶۳۳ ۱۰۱۸۶ خدمات دینی و مذهبی ۹۸۷ ۳۴۵۵۱ ۱۵۷۹ ۵۵۲۸۶ ۱۴۸۷ ۵۲۰۴۱ خدمات هنری ۶۴۷ ۶۱۲ ۲۶۵۲ ۲۵۱۰ ۲۵۳ ۲۳۹ خدمات ورزشی و تفریحی ۹۳۸۲ ۲۲۲۸ ۲۱۷۹۵ ۵۱۷۷ ۱۳۰۷۴ ۳۱۰۵ خدمات کتابخانه ها و موزه ها ۶۷۹۲ ۶۴۶۷ ۱۱۲۷۳۷ ۱۰۷۳۴۲ ۱۳۱۷۹ ۱۲۵۴۸ خدمات شستشو، تمیز کردن و رنگ کردن ۲۳۲۳ ۱۲۱۷ ۶۴۰ ۳۳۵ ۱۳۱۱ ۶۸۷ خدمات مربوط به زیبائی وسلامتی جسمانی ۱ ۱ ۰ ۰ ۱ ۱ سایر خدمات ۳۳۴۸۸ ۲۰۱۱ ۱۰۳۷۸ ۶۲۳ ۱۸۶۹۳ ۱۱۲۳ مأخذ: یافته های تحقیق(اعداد برحسب میلیون ریال است) همانطور که در جداول فوق مشاهده می شود در گروه محصولاتی تجدیدپذیر از میان ۲۵ بخش تنها ۸ بخش محتوای عاملی مثبت داشته اند مراد از مثبت بودن بزرگتر بودن صادرات هر عامل نسبت به واردات آن است و این همان خالص صادرات عوامل برای هر محصول است. این بخش ها شامل محصولات باغداری، تولیدات زنبور عسل، محصولات ماهیگیری، سبزی ها و میوه های آماده شده و آب آنها، ماهی ها و سایر آبزیان، انواع نان و انواع بیسکوییت و شیرینی و ماکارونی و محصولات مشابه آنها می باشد. محتوای عاملی تجارت در هر سه عامل در این گروه محصولات تنها در این سه بخش مثبت است. در گروه محصولاتی تجدید ناپذیراز میان ۲۸ بخش تنها ۶ بخش دارای محتوای عاملی مثبت بوده اند. باتوجه به صادرات نفتی ایران این بخش ها شامل بخش نفت خام، نفت سفید، نفت کوره و سیاه، گاز مایع، سیمان و مس است. در این ۶ بخش به جز نفت خام و نفت سفید که محتوای درآمد مختلط درآن صفربوده است، سایر عوامل مثبت است. خصوصا عامل سرمایه که این نتایج در جهت صحت فروض پژوهش حاضر عمل می کند. در گروه سایر محصولات نیز محتوای عامل واردات در اکثر بخش ها بزرگتر از محتوای عاملی صادرات است اما در مورد نوع عوامل اندکی اختلاف وجود دارد. در مورد عامل سرمایه تنها در ۱۰ بخش محتوای صادرات از واردات آن بزرگتر بوده است. در مورد عامل نیروی کار این تعداد به ۱۲ محصول می رسد و در مورد درآمد مختلط نیز در ۷ بخش شاهد بزرگتری محتوای صادرات نسبت به واردات آن هستیم. بطور کلی مشاهده می شود که محتوای عامل سرمایه در ۱۶ درصد محصولات مثبت بوده است. این مقدار برای عامل کار به ۱۷ درصد و در مورد درآمد مختلط به ۱۲ درصد می رسد. ابتدا به بررسی محتوای عاملی در سه گروه محصولات تجدیدپذیر، تجدیدنـاپذیر و سایر کالاها درکل اقتصاد ایران درسال ۱۳۸۰ پرداخته شده است. لـذا پس از تفکیک گروه محصولات می توان محتوای عاملی را بطور کلی در اقتصاد ایران درسال ۱۳۸۰ مورد بررسی قرار دهیم. این مقادیر در جدول زیر قابل مشاهده هستند: جدول۴-۸-محاسبه محتوای عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط برای کل اقتصاد ایران در سال ۱۳۸۰ سال ۱۳۸۰ عامل کار عامل سرمایه عامل درآمد مختلط صادرات ۷۱۲۳۸۹۶ ۷۲۶۴۸۳۴۹ ۱۰۰۰۵۹۸۱ واردات ۱۵۷۴۲۵۲۸ ۳۴۷۹۷۴۶۸ ۲۰۱۳۴۶۷۴ خالص صادرات -۸۶۱۸۶۳۱ ۳۷۸۵۰۸۸۱ -۱۰۱۲۸۶۹۳ مأخذ: یافته های تحقیق(اعداد برحسب میلیون ریال است) همانگونه که در جدول ۴-۸ مشاهده می شود خالص صادرات عامل کار و درآمد مختلط در کل اقتصاد ایران منفی است و این به معنی واردات این دو عامل تولیدی است. این نکته با توجه به وفورگسترده نیروی کاردر ایران جای تامل و بررسی دارد. زیرا عامل کار و درآمد مختلط در مجموع نشان دهنده حجم نیروی کار کشور هستند و محتوای عاملی منفی در این دوعامل نشان از واردات محصولاتی کاربر در کشور است. حجم عظیمی ازاین نوع واردات فشاری بر منابع داخلی نخواهدآورد و نیروی کار موجود در کشور بلااستفاده می ماند لذا نرخ های بالای بیکاری و عرضه نیروی کاری که تقاضای مکفی برای آن وجود ندارد به دور ازانتظار نخواهد بود. درسال ۱۳۸۰ در اقتصاد ایران عامل سرمایه صادر می شود اینکه این عامل با توجه به صدور حجم عظیمی از نفت خام مثبت شده است به دور از انتظار نبوده و قابل پیش بینی است. زیرا در استخراج و کشف منابع نفتی، سرمایه بعنوان نهاده مکمل عمل می کند و این مقدار خالص صادرات به درستی محاسبه شده است. اما همانطور که قبلأ نیز به آن اشاره شد این میزان پرداختی به سرمایه حاصل از سرمایه گذاری در تجهیزات و ماشین آلات نیست بلکه سهم عمده آن را اجاره زمین تشکیل می دهد. نتایج محتوای عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط در صادرات و واردات در سه گروه اصلی محصولاتی منابع طبیعی تجدیدپذیر، تجدیدناپذیرو سایرمحصولات برای سال ۱۳۸۰ در ۹ ستون جدول (۴-۹) آمده است. ستون ۱، محتوای کار صادرات را در سه گروه کالا نشان می دهد. ستون ۲ همین مقادیر را برای واردات و در ستون ۳، خالص محتوای عامل کار در تجارت ایران در سال ۱۳۸۰ در سه گروه محصولات را نشان می دهد. ستون های بعدی این جدول نیز به ترتیب همین مقادیر را برای عوامل سرمایه و درآمد مختلط نشان می دهد. این اعداد نشان دهنده این هستند که افزایش صد میلیون ریال صادرات (واردات) هر بخش به صادرات درکل اقتصاد به چه میزان بصورت مستقیم و غیر­مستقیم به عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط نیازمند است. همانگونه که در جدول (۴-۹) مشاهده می شود محتوای عامل کار و درآمد مختلط در تمامی گروه محصولات منفی است. در محصولاتی با منشأطبیعی تجدیدپذیر، تجدیدناپذیر و سایر گروه محصولات ایران وارد کننده خالص نیروی کار بوده است. این بدان معنی است که همانطور که اشاره شد چنانچه بجای حجم عظیم واردات درکشور به تقویت تولید داخلی مبادرت ورزیده شود به کاهش بیکاری و افزایش اشتغال منجر خواهد شد. باتوجه به نتایج طرح آمارگیری از ویژگی های اشتغال و بیکاری (۱۳۸۳-۱۳۷۶) مرکز آمار ایران نرخ بیکاری درسال ۱۳۸۰ برابر با ۲/۱۴ درصد بوده است لذا با وجود وفور نیروی کار در کشور الگوی تجارت همسو با نظریات بین المللی نیست و صادرات ایران حاوی محصولات کاربر نیست و برعکس با وجود عامل کار فراوان، واردات کاربر را در ایران مشاهده می کنیم. با بررسی محتوای عامل سرمایه در صادرات و واردات ایران در سال۱۳۸۰ نیز به نتایج قابل توجهی می رسیم. بخش محصولاتی با منشأمنابع طبیعی تجدیدپذیر وارد کننده خالص سرمایه است. این بخش که بیشتر شامل بخش های کشاورزی و زیر مجموعه های آن و محصولات باغداری و دامپروری است واردکننده خالص سرمایه بوده است. این به دلیل بافت معیشتی کشاورزی در ایران و سطح پایین k/l در تولید این گروه محصولات است. در گروه محصولاتی با منشأ تجدید ناپذیر که شامل بخش نفت و معادن است انتظار می رود که محتوای عامل سرمایه در صادرات مثبت باشد. باتوجه به اینکه ایران جزء کشورهای صادرکننده نفت است و سرمایه نقش مهمی در استخراج و کشف چاه های نفتی و معادن دارد و عامل مکمل در این زمینه بحساب می آید لذا این گروه که تنها گروهی است که بواسطه موهبت منابع طبیعی، خالص عامل تولیدی آن مثبت است. از طرفی این نوع صادرات نیز با توجه به اینکه مربوط به گروه محصولاتی تجدیدناپذیر است با اهداف توسعه پایدار در تناقض است. لذا صادرات بیشتر این گروه محصولات، فشار بر منابع داخلی را افزایش می دهد. یافته های فوق نشان می دهد چنانچه ایران صادرات منابع تجدیدناپذیرهمچون نفت و معادن ارزشمند خود را کنار بگذارد واردکننده خالص عوامل بشمار می آید. جدول۴-۹-محاسبه محتوای عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط برای کل اقتصاد ایران به تفکیک سه گروه محصولات در سال ۱۳۸۰ ردیف گروه کالا محتوای صادرات عامل نیروی کار(۱) محتوای واردات عامل نیروی کار(۲) خالص محتوای صادرات عامل کار(۳) محتوای صادرات عامل سرمایه(۴) محتوای واردات عامل سرمایه(۵) خالص محتوای صادرات سرمایه(۶) محتوای صادرات عامل درآمد مختلط(۷) محتوای واردات عامل درآمد مختلط(۸) خالص محتوای صادرات درآمد مختلط(۹) ۱ محصولات با منشأطبیعی تجدیدپذیر ۱۷۹۰۴۲ ۱۰۸۲۲۸۶ -۹۰۳۲۴۳ ۸۵۸۹۷۸ ۳۲۰۰۴۲۶ -۲۳۴۱۴۴۸ ۳۹۱۴۶۶۶ ۹۳۵۱۲۵۸ -۵۴۳۶۵۹۲ ۲ محصولات با منشأ طبیعی تجدید ناپذیر ۲۲۰۰۵۸۸ ۲۶۸۴۰۵۱ -۴۸۳۴۶۳ ۶۶۰۰۳۲۶۲ ۱۲۰۵۶۳۲۶ ۵۳۹۴۶۹۳۵ ۹۱۱۱۱ ۴۰۷۲۹۷ -۳۱۶۱۸۷ ۳ سایر محصولات ۴۷۴۴۲۶۶ ۱۱۹۷۶۱۹۲ -۷۲۳۱۹۲۵ ۵۷۸۶۱۰۹ ۱۹۵۴۰۷۱۵ -۱۳۷۵۴۶۰۶ ۶۰۰۰۲۰۵ ۱۰۳۷۶۱۲۰ -۴۳۷۵۹۱۴ مأخذ: یافته های تحقیق(اعداد برحسب میلیون ریال است) فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادات ۵-۱- خلاصه تحقیق نتیجه گیری در این پایان نامه تکیه بر مدل هکشور- اوهلین- ونک و مبانی نظری آن است. مطابق نظریات تجارت بین الملل مزیت نسبی صادرات و واردات هر کشور متناسب با وفور یا کمبود منابع آن کشور است. واژه های محتوای منابع، برخورداری منابع، منابع نهفته و شدت منابع در صادرات و واردات پایه های اصلی نظریه مذکور هستند. لذا هر کشور متناسب با وفور منابع محصولات را صادر می­ کند و محصولات وارداتی کشور مذکور نیز بر مبنای کمبود منابع است. انتظار می رود ایران با وجود فراوانی در عرضه نیروی کار، صادر کننده خالص این عامل تولیدی باشد. در مقابل در بخش محصولات تجدیدناپذیر نیز بتواند صادرکننده خالص عامل سرمایه باشد. و چون درآمد مختلط حاوی سرمایه و نیروی کار خویشتن فرما است به دنبال آن صادر کننده عامل درآمد مختلط نیز باشد. با کمک جدول متقارن محصول در محصول سال ۱۳۸۰ ایران در ابعاد ۱۴۷×۱۴۷و روابط حاکم بر آن، در این پایان نامه محتوای عامل کار، سرمایه و درآمد مختلط در این ۱۴۷ محصول به دست آمده است. با توجه به اهداف و سوالات پایان نامه این محصـولات سپس در سه گروه اصلی طبقه بندی شده ­اند. این طبقه بندی عبارتست از محصولاتی با منبع طبیعی تجدیدپذیر، محصولات با منبع طبیعی تجدید ناپذیر و سایر محصولات. هدف از این طبقه بندی برجسته کردن نقش این منابع در استفاده از محصولات در الگوی تجارت است. در این طبقه بندی با کمک جدول داده-ستانده مورد استفاده، که شامل ۱۴۷ محصول است، ۲۵ محصول در گروه اول که شامل محصولات با منشأ طبیعی تجدید پذیر بودند قرار گرفته است. ۲۸ محصول در گروه دوم جای گرفته است که شامل کالاهای با منشأ طبیعی تجدید ناپذیر مانند نفت خام و گاز طبیعی ­است. همچنین در گروه سوم نیز که سایر محصولات قرار گرفته­اند ۹۴ محصول طبقه بندی شده­است. ابتدا برای اینکه بتوان از پایه های آماری یک کشور استفاده کرد می­بایست ازفرض واردات رقابتی بهره جســت و تمامی واردات را رقابتی فرض نمود. این یعنی تمامی واردات از نوع کالاهایی هستند که هم از طریق تولید داخلی وهم از طریق واردات تامین می­شوند. همچنین باید تکنولوژی تولید یکسانی برای همه کشورها در نظر گرفت.این فروض که از جمله فروض اولیه و مهم این مدل است کمک می کند تا بتوان از جدول داده- ستانده ایران به تنهایی استفاده کرد. زیرا درصورتیکه نتوان واردات را رقابتی در نظر گرفت باید تکنولوژی تمام کشورهایی که واردات از آنها صورت می گیرد را نیز در الگوی خود لحاظ کرد. لذا امکان مقایسه کشورها به سختی ممکن است و باید تفاوت تکنولوژی هر کشور را با روش های مختلف در مدل وارد کرد. پس از فرض واردات رقابتی و تفکیک واردات، با داخلی کردن جدول مبادلات واسطه ای میزان عوامل تولیدی بکار گرفته شده داخلی محاسبه شده است. سپس با کمک روابط ریاضی به محتوای عامل کار، سرمایه و درآمدمختلط پرداخته شده است. نتایج حاصله بررسی های صورت گرفته نشان می دهند که: ۱- ایران در گروه محصولاتی که منابع طبیعی تجدیدپذیر بعنوان عامل تولیدی اولیه آنها بکار گرفته می شود وارد کننده خالص کار، سرمایه و درآمد مختلط است. زیرا محتوای این سه عامل برای آن منفی بدست آمده است و این یعنی در الگوی تجارت بین الملل برمبنای مدل هکشور اوهلین ونک در این گروه محصولات در هر سه عامل وارد کننده­ است. لذا فرضیه اول پژوهش مبنی بر مثبت بودن عامل کار در گروه محصولات تجدیدپذیر رد می شود. ۲- در گروه محصولاتی که منابع طبیعی تجدیدناپذیر بعنوان عامل تولیدی اولیه آنها بکار گرفته می شود واردکننده خالص کار درآمد مختلط است از طرف دیگر صادرکننده خالص عامل سرمایه نیز می باشد. در نتیجه داده های موجود نشان ازعدم رد شدن فرضیه دوم پژوهش مبنی بر مثبت بودن عامل سرمایه در گروه محصولات تجدیدناپذیر می­دهد. در گروه سایر محصولات انتظار بر آن بود که محتوای عامل درآمد مختلط مثبت باشد اما این گروه نیز وارد کننده خالص دراین عامل است. همچنین مشاهده می شود که در سایرعوامل نیز واردکننده خالص است. نتایج بدست آمده نشان ازحجم عظیم صادرات تک محصولی و وابسته به منابع تجدیدناپذیر (مانند نفت) را می دهد. الگوی حاکم بر تجارت بین الملل کشور نمی تواند به اهدافی همچون گذر از اقتصاد وابسته به نفت و گسترش صادرات سایر محصولات، اهداف دست یابد. از طرفی صادرات محصولاتی تجدید ناپذیر مغایر با اهداف توسعه پایداراست. همچنین نکته قابل تأمل این است که ایران کشوری با عرضه فراوان نیروی کار است و چنانچه الگوی تجارت تغییر کند این حجم نیروی کارخارجی که بواسطه واردات در کشور بکارگرفته می شود با نیروی کار داخلی جایگزین شده و به سمت تولید داخلی سوق داده می شود. لذا بیکاری نیـز در کشور تعدیل می شود. لذا نتایج بدست آمده با نظریه HOV و نظریات حاکم بر تجارت بین الملل مغایر است. ۵-۲- پیشنهادات مطالعات آتی در این مقاله به دلیل کمبود آمار و اطلاعات برای ۱۴۷ محصول جدول داده- ستانده محاسبه منابع طبیعی بطورمستقیم امکان پذیر نبوده است. زیرا آمار و اطلاعات زیادی در مورد تعداد واحدهای آب، زمین و سایر منابع طبیعی مورد استفاده برای هر محصول به تفکیک ۱۴۷ بخش وجود ندارد. لذا برای پژوهش های آتی پس از تجمیع بخش های جداول داده- ستانده و کوچکتر کردن میزان حجم نمونه، می توان میزان منابع طبیعی بکار رفته از جمله زمین، آب و سایر عوامل را برای تولید هرمحصول به تنهایی محاسبه کرد. همچنین می­توان با کمک پارامتر بهره وری می توان تفاوت تکنولوژی را در بین کشورها مورد بررسی قرار داد و یا از جداول سایر کشورها که اطلاعات مبسوط تری را در اختیار پژوهشگر قرار می­دهد بهره جست. ضمایم جدول الف- ۱ – عوامل تولیدی کار، سرمایه و درآمد مختلط در سال ۱۳۸۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]




است و نه هدف اصولی و جدا” کوته نظری است، گمان کنیم هدف اصلی از خلقت جهان و انسان تنها تشکل جامعه ای متمدن و مرفه در زندگی است، این طرز تفکر مربوط به بعضی از مکاتب ضد اسلامی است که اسلام آنرا به صراحت رد کرده و باطل می داند، چه آنکه در منطق اسلام حفظ نظام و تحقق تمدن و رفاه، گرچه لازم و ضروری است، لکن مقصد نهائی و منتهای مسیر انسانی نیست.

جان کلام اینکه، هدف اصلی از تشکیل حکومت با تمام شئون و ابعاد آن یعنی وضع قوانین و برنامه و تشکل افراد و اعضاء، هدایت کردن قافله بشری و سوق جهان آنها به سوی آخرین مرتبه از کمال ممکن و شکوفا کردن استعدادهای ذاتی و به فعلیت آوردن نیروهای بالقوه او در ابعاد مختلف فکری و اخلاقی و عملی است.

بلاخره هدف اصلی حکومت اسلامی تشکیل امت و ساختن جامعه ای است که همه اعضاء و افراد آن انسانی کامل، نمونه، پاک، نیرومند و آزاد باشد، بدان حد از آزادی که در مرحله اندیشه و گفتار و رفتار جز حدودی که خدای حکیم مرزبندی فرموده وثغوری که عقل سلیم تعیین کرده، محدودیت و قید و شرطی نداشته باشد.

مبحث دوم: حکومت اسلامی در زمان حضور پیشوای اصلی[۴۵]

باید دانست که حکومت اسلامی در زمان حضور پیشوا و حاکم اصلی، حکومتی است قائم به فرد ( یعنی شخص پیامبر اسلام (ص) و یا امام (ع) منصوب از طرف او ).

ولی حاکم بحق و زعیم لایق بر تمام افراد جامعه و واجد همه شئون و شرایطی است که یک رهبر و قائد ملت باید دارا باشد، امامت و ولایت، هدایت و رهبری چنین فردی بر جوامع بشری در طرز حکومت حقیقی اسلام، اتخاذ شده است، پروژه این نظام جز در اواخر عصر پیامبر اکرم (ص)، در محیط مدینه و حوالی آن در شعاع کوتاهی از بعد زمانی و مکانی و نیز در ایامی معدود، از خلافت امیرالمومنین (ع) جامه تحقق و عینیت نپوشید. براساس معنی فوق باید گفت:

برگشت حاکمیت چنین فردی بر مردم، به حاکمیت الله بر مردم است و بی تردید، حکومتی صالح تر و نافع تر بحال جامعه و سعادت همه جانبه آنها از این نحوه حکومت نیست، در این ترسیم، تمام تشکیلات حکومتی زیر نظر وی اداره می شود، او خود به تنهایی تنظیم کننده قوانین، تعیین کننده هیئت اجرائی و قوه قضائیه، اداره کننده دستگاه نظامی و تسلیحاتی و چرخاننده نظام مالی است، تمام پیچ و مهره های دستگاه حکومتی و امور مختلف اداری و مالی ملت، به دست او تنظیم و به حرکت در می آید.

شاهد مدعی آیاتی است که حکایت از روش انبیاء اعظام و پیامبران گذشته خاصه پیامبر اسلام (ص) دارد. تهیه و تنظیم سپاه که از بارزترین شئون تشکل دولت است، اعلام جنگ و حمله به دشمن، قضاوت و فصل خصومات و غیره، چنانچه از حالات داود و سلیمان و موسی و پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) ابهامی در آن نمی گذارد، که پیروزی های بزرگ و تاریخ ساز، نشانه آنست. آیا ممکن است چنین پیروزی از ملتی بدون تشکیل حکومت و دولتی تحقق یابد.

گفتار چهارم: کتاب جمهوری اسلامی (سید محمد باقر صدر)

شکل حکومت[۴۶]

اول: از ناحیه چگونگی پدید آمدن دولت و رشد تاریخی آن، همه آراء و نظریاتی را که اظهار شده مطرود و نادرست دانسته و ایمان داریم که، دولت پدیده ای است ناشی از ولایت انبیاء الهی که، در بخش معینی از تاریخ بشریت بوجود آمده است.

نظریات اظهار شده در باره پیدایش دولت در تاریخ عبارت است از:

الف: حاکمیت زور و اعمال قدرت، حکومت را بوجود آورده.

ب: اعطای حق پادشاهی و حکومت به سلاطین، از ناحیه خداوند است.

ج: قراردادهای اجتماعی، حکومت را بوجود آورده است.

د: دولت، از خانواده ریشه گرفته است.

دوم: در زمینه وظایف دولت، نظام فردی که، براساس اصالت فرد است و روش اشتراکی را که، بر اصالت جامعه استوار شده نادرست می دانیم و معتقدیم که، حکومت اسلامی تطبیق قوانین الهی است که، تعادل بین فرد وجامعه را برقرار می نماید و جامعه واقعیتی جداگانه در برابر فرد آنگونه که، هگل می گوید، ندارد، بلکه جامعه مجموعه ای از افراد و گروه هایی است که باید مورد حمایت و رعایت قرار گیرد.

سوم: از نظر شکل حکومت، حکومت اسلامی، حکومت قانون است و به بهترین شکل بر قانون متکی می باشد، زیرا قانون اسلام بر حاکم و محکوم به نحو مساوی سیطره دارد و بنابراین، رژیم های پادشاهی و همه سیستم های حکومت فرد بر مردم و نظام اشرافی، از نظر اسلام نادرست است.

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

چهارم: حکومت اسلامی دارای تمام امتیازات دموکراسی است، بدون آنکه نواقص آنرا دارا باشد و به آن امتیازاتی اضافه می کند که از انحراف، مصون باشد.

در نظام دموکراسی، مردم سرچشمه سیاست می باشند، ولی در اسلام، مردم مرکز جانشینی از ناحیه خدا و پایگاه مسئولیت در برابر او هستند.

در دموکراسی، قانون پدیده کاملا” انسانی ( بشری ) است و در بهترین شکل آن که، بندرت واقع می شود، همیشه اکثریت بر اقلیت تحکم نموده و حق آنها را نابود می نمایند، ولی در اسلام بخش ثابت قانون اساسی، احکام الهی است و این دسته از احکام الهی، ضامن واقع بینی قانون اساسی می باشد و نمی گذارد هیچ گونه تبعیضی بوجود آید.

بعنوان مثال، اگر اسلام، مالکیت همگانی و مالکیت دولت را جزء ملکیت خاصه قرار داده، ناظر به این نیست که، این تقسیم نتیجه جنگ طبقاتی یا ترجیح مصالح گروه خاصی است، بلکه نشان دهنده موازین حق و عدالت است و از این جهت، این قانونگذاری پیش از پدید آمدن آن مرحله از جنگ طبقاتی که، مارکس آنرا شرط پیدایش چنین قانونی در جامعه می داند، بوجود آمد.

پنجم: حکومت اسلامی، گرچه از نظر مشخص کردن قدرتها به نظامهای، برگزیدن فرد، شباهت پیدا می کند، ولی بطور کلی با نظامهای دولتهای سرمایه داری که، دموکراسی آن براساس، جدائی قوه مقننه از قوه مجریه قرار گرفته، تفاوت چشمگیری دارد. در حکومت اسلامی همیشه دولت در فردی تحقق پیدا می کند که، خصوصیاتش را قوانین شرع معین کرده و یا مستقیما” او را بر گزیده اند و یا حاکمیت خود را هم از ناحیه شرع و هم از ناحیه انتخاب مردم بدست آورده باشد.

گفتار پنجم: کتاب نظام حکومت در اسلام ( سید صادق روحانی )

مبحث اول: طرز حکومت اسلامی[۴۷]

حکومت در اسلام هیچ گونه امتیازی برای حاکم نمی آورد، بلکه فقط وسیله ایست برای برقرار نمودن نظام عادلانه و گرفتن داد مظلومین از ستمکاران و اجراء احکام آسمانی اسلام، همان نحو که حضرت امیر (ع) در خطبه شقشقیه و حضرت امام حسین ( ع ) فرمودند: و اساس حکومت روی مساوات و حریت افراد است و این گونه حکومت، با دیکتاتوری نمی سازد.

مبحث دوم : لزوم تشکیل حکومت از نظر اسلام[۴۸]

اسلام به اجتماع اهمیت خاصی قائل است و آنرا بطور مستقل مورد توجه قرارداده است و توجه به آیات متعددی می تواند اهمیت موضوع را از دیدگاه اسلام نشان دهد:

۱ – وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ[۴۹]

۲ – وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ[۵۰]

۳ – یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا لَقِیتُمْ فِئَهً فَاثْبُتُواْ وَاذْکُرُواْ اللّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلَحُون[۵۱]َ

۴ – الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّئَهٌ صَابِرَهٌ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُواْ أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِین[۵۲]َ

مبحث سوم : لزوم حکومت از نظر اخبار [۵۳]

اخبار و روایات معتبری است که بر لزوم تشکیل حکومت اسلامی تصریح می کند:

از حضرت رضا (ع):

…. ما هیچ یک از فرقه ها و ملتها را نمی بینیم که جز بوجود یک سرپرست و یک رئیس به حیات خود ادامه داده و باقی مانده است. از حضرت علی (ع): حکومت از امور لازم و واجب است ولی حکومتی که درآن احقاق حقی بشود و از باطل جلوگیری کند.

گفتار ششم: کتاب مختصر توضیحی در چگونگی حکومت اسلامی و رژیم شاهنشاهی (رمضان عباسی)

مبحث اول: نظام اسلامی بر پایه عدل[۵۴]

نظام اسلام بر پایه عدل است و حقوق همه افراد بشر در نظر گرفته شده است:

اول، حقوق حکمی که فرموده اولیه اسلام آن است که، حق هر کس برای خودش محفوظ است، چه ضعیف، چه قوی، چه بی مال، چه مالدار، خواه مسلمان یا غیر مسلمان، مثلا” اگر یک دهقان فقیر، به دادگستری اسلام مراجعه کند، با یک رهبر اسلامی در یک ردیف هستند، یا اگر یک کارگر برای دادخواهی به حاکم شرع رجوع کرد، با میلیاردر از نظر حاکم اسلام باید یکی باشد.

دوم، حقوق اجتماعی، رهبر حقوقی بر ملت دارد، ملت حقوقی بر رهبر دارند، زن و شوهر بر یکدیگر حق معین دارند، فرزند بر پدر و مادر حقی دارد، پدر و مادر هم بر فرزند حقوقی دارند، مسلمان بر مسلمان ذیحق است، استاد بر شاگرد حقی دارد، یهود و نصاری و زرتشتیان، هرگاه در ذمه اسلام باشند، بر مسلمانان حقوقی دارند، مثلا” جان و ناموس واموال آنها در پناه مسلمین محفوظ است، همسایه بر همسایه نیز حقی دارد.

سوم، محفوظ بودن حقوق مادی ” لاضرر و لاضرار فی الاسلام”[۵۵]، نه قبول ضرر کن و نه ضرر برسان، حتی اگر کسی به غیر مسلمان، مثل یهود و نصاری و زرتشتیان ضرر بزند یا جرحی وارد کند، باید حق آنها را ادا کند و فرقی نیست بین اینکه ضرر عمدا” باشد یا به خطا، مثلا” شیشه یک فرد خارج از اسلام را بشکند، ضامن است و یا اگر چیزی را از غیر مسلمان غصب کند، باید به او مسترد کند…. و اوست بهترین حکم کنندگان: “… و هو خیر الحاکمین”[۵۶]

مبحث دوم: جایگزین رژیم فاسد چه نظامی باشد؟ [۵۷]

سوال: اگر رژیم فاسد برچیده شد و نظام اسلام جایگزین شد، ادارات و رادیو و تلویزیون و بانکها و غیره چه می شود؟

ج: اصولا” اسلام با هر پیشرفتی که ظلم و تعدی، فحشا و منکرات و فساد اخلاق در آن نباشد، مخالف نیست، چه رسد به چیزهایی که مایحتاج زمان است، لکن اسلام از کوچکترین شبهه و حرام اجتناب دارد، مثلا” اگر بخواهد در رادیو مدح ظالم و خائن و یا ترویج باطل شود، احتیاط در عدم استفاده است و آنچه را که لازم است باقی خواهد ماند، لکن اصلاح شده، بطوریکه هر عاقلی بپذیرد و خالی باشد از هرگونه قانون شکنی. مثلا” ما گروه مسلمانان در حکومت اسلامی رهبر و رئیس جمهور می خواهیم، اما رهبر خیانتکار، مزدور اجانب، برباد دهنده مملکت خیر، بلکه رهبری آگاه و دلسوز، پیروی کننده از قانون.

ما روحانی و مبلغ می خواهیم، روحانی متواضع، عامل به احکام دین، ساخته شده و سازنده، روحانی که صلاح اسلام و مسلمین را در هر صورت مقدم بدارد، اما روحانی و مبلغی که متکبر، خودخواه، خود رای، مستبد و مزدوران بسازد و دعاگو باشد خیر، بلکه اعمال زشت و خیانت های آنها را برملا کند.

ما قرآن و کتاب می خواهیم، اما قران چاپ آریامهر و یا کتاب انقلاب سفید (که در واقع انقلاب سیاه بود ) و قرآنی که معاویه بالای نیزه کند برای مکر و حیله خیر.

ما مجلس می خواهیم برای مشورت، نه برای قانونگذاری (چون قوانین اسلام تماما” بیان شده است)، اما نه مجلس خفقان، صحیح است، احسنت یا قانون ضد انسانی خیر.

وقتی اباذر در مجلس نشسته و کعب الاخبار حکمی خلاف قرآن می گوید، با عصا بر سرش می کوبد، مجلس اسلامی باید از افراد مجهول الحال و بی اطلاع از قوانین پاک باشد.

ما دولت می خواهیم، اما نه مثل دولت بله قربان، خاطر مبارک آسوده باشد، یا دولت آشتی ملی شریف امامی، که واقعا” آشتی معکوس صددرصد بودند.

ما دادگستری می خواهیم، اما دادگستری به معنای ظلم گستری در سراسر کشور و ۲۰ سال بالا برو پائین بیا، آخر هم هیچ خیر.

ما قاضی می خواهیم، اما قاضی رشوه گیر، قتل پایمال کن، قانون شکن خیر، بلکه قاضی مستقل و آزاد، قاضی که در مملکت نتواند به یک پاسبان دستور بدهد، چه فایده، و حال آنکه اگر قاضی تخلفی دید از رهبر اسلامی باید محاکمه کند.

ما فرهنگ می خواهیم، اما فرهنگ غرب استعماری خیر، اسلامی که می فرماید:

طلب علم کنید از گهواره تا گور یا می فرماید، طلب علم واجب است بر هر مرد و زن، چطور ممکن است خود فرهنگ نداشته باشد، یا اگر می فرماید:

طلب علم کنید اگر چه در چین باشد، خودش فرهنگ تکمیل دارد، اما اگر دیگران علم، صنعت و یا مهندسی دارند، آنرا هم بیاموزید، چه در چین، چه در اروپا، چه در غیر اینها و این معلوم است اگر بخواهیم برویم علم در چین یاد بگیریم باید زبان آنها را بدانیم، پس دانستن زبانهای مختلف خود از دستور فرهنگ اسلام است.

این ضعف فرهنگ است اگر یک نماینده نتواند یک آیه از قرآن صحیح بخواند، اگر بگوئید نماینده مجلس سواد ندارد، پس باید نام آنرا عوض کنید بگوئید قهوه خانه، چون معمولا” بی سوادها در قهوه خانه پای نقل رستم و سهراب جمع می شوند.

ما دانشگاه می خواهیم، دانشگاهی که افکار محصل در آن آزاد باشد، بتواند تفکرات صحیح خود را در دنیا منتشر کند، نه، فکرش در حبس، یا خودش در حبس، اگر حرف بزند با تانک و مسلسل روبرو شود.

ما ارتش می خواهیم، اما ارتش برای اجانب مثل آمریکا و اسرائیل خیانتکار و برای خائن و خائنین خیر، ارتشی می خواهیم که از ملت و دولت حمایت کند، نه حمایت از یک نفر، ارتشی می خواهیم که در موقع حساس گلوله و توپ و مسلسل را بطرف دشمن بزند، نه به سینه برادران و خواهران خودمان، آنهم در سراسر مملکت، ما ارتشی می خواهیم که امین ملت و دولت باشد، تمام فنون و سلاح ها را بداند و انشااله در حکومت اسلامی هر فرد ارتشی لازم است دوره تمام سلاحها و فنون را ببیند، تفنگ، مسلسل، توپ، تانک، خلبانی، زیردریائی و کلیه آلات را بکار برد، نیروی هوائی، نیروی زمینی، نیروی دریائی فنون یکدیگر را بدانند، که اگر روزی هرکدام به یکدیگر احتیاج داشته، دیگری بلافاصله به امداد او بشتابد، پس ارتش اسلام ارتش غربی نیست، که فقط یک رشته جدید جنگی بداند، بلکه رشته قدیم و جدید، شمشیر، نیزه، تیروکمان، اسب سواری و کشتی، بله این ارتش استعماری است که با مخارج کلان و بعد از ۱۰ سال هنوز با یک تانک نمی تواند کار کند و ما ارتشی می خواهیم که، خود حافظ دین اسلام و هم حافظ سرزمین اسلام باشد، اگر زمانی در بین دولت نزاع شد، ارتش اصلاح دهد، بین مردم و دولت اصلاح برقرار کند، اگر بین شهربانی و دولت حرفی شد، ارتش صلح دهد، اگر بین شهربانی و ارتش حرفی شد، دولت و ملت آشتی برقرار کنند، این است دولت و ملت و ارتش و شهربانی اسلام و معنی إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ[۵۸]

ما شهربانی می خواهیم که از شهر پاسداری کند، نه از دزدها و غارتگرها و قلدرها و شهربانی متجاوز و خانمانسوز خیر.

ما پلیس راهنمائی و رانندگی می خواهیم، برای باز کردن ترافیک و نظام عبور و مرور، نه برای نوشتن جریمه و رفتن در گوشه و کنار خیابان و مغازه و صحبت کردن، که این پلیس هم مایه معطلی و زحمت و استعماری است.

ما رادیو و تلویزیون می خواهیم برای پخش قوانین فقه و تفکرات صحیح و روشن شدن حقایق و مباحث، اما برای رقاصی و مدح ظالم و خائن خیر.

ما جرائد می خواهیم، اما برای دروغ و عوام فریبی و افترا و بهتان، خیر.

ما مجله می خواهیم، اما برای عکس های عریان و نیمه عریان و مدلهای مو و اندام، خیر، بلکه برای عکسهای عجایب خلقت از دریاها و کوهها و جنگلها و صنایع و داستان های آموزنده و غیره و ورزشی خوب، اما ورزش استعماری که ما را از مسائل سیاسی و صنعت و زندگی بیاندازد، خیر.

شرکتها را می خواهیم، اما نه مثل شرکت ملی نفت ایران، که در واقع شرکت نفت آمریکا و اسرائیل بود و هر ملی که در ایران به معنای اختصاص باشد، خیر.

ما وزارت خانه ها و ادارات و موسسات را می خواهیم، که کارهای مردم را انجام دهند و باری از دوش مردم بردارند، اما اداره رشوه گیر و وقت گذرانی صبح تا شب بگویند و بخندند و در جواب مراجعین بگوید، بروید هفته آینده بیائید، خیر و اگر زنان بخواهند با حفظ شرایط اسلامی در ادارات کارکنند، یا رانندگی یا دکتری به نمایند، یا در فروشگاه و موسسات دیگر کار کنند، از نظر اسلام حرام نیست و اگر زنی تمکن مالی دارد، بخواهد در اماکن مذکور کارکند با اوضاع کنونی اجازه داده نخواهد شد، که زن آرایش کرده و یا مرد و زن با هم مخلوط باشند، یا مرد قابله باشد، بلکه ادارت ۲ قسم می شود، دکتر ۲ قسم می شود، فروشگاه ۲ قسم می شود، زنها در احتیاجات عادی به زنها مراجعه می کنند، مردها در امور کلی و جزئی به مردان، زن هم اگر صلاح بود به جامعه کمک کند و توجه داشته باشید که زیارتگاه هم نباید به وضع کنونی باشد و بدانید، احکام اسلام تغییر پذیر نیست.

” تنها یک اسلام تمام عیار است که، رسول اکرم (ص)و حضرت علی (ع) دارند، یک اسلام است که حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) دارند، یک اسلام است که سلمان و ابوذر و فقها کسب نموده اند و دیگر اسلامی است که بعضی مسلمانان مدعی آن هستند و مسلمانی ما نباید صرف ادعا باشد، بلکه اقلا” اسلامی باشد که واجبات را عمل کنیم و محرمات را ترک کنیم و اما اسلام منهای نماز و روزه، منهای حج و خمس، منهای امر به معروف و نهی از منکر، اسلام منهای عفت و حجاب، اینکه اسلام نیست، چنانچه زمین منهای اتاق، آشپزخانه، دستشوئی، خانه نیست و خلاصه اسلام مانند دانشگاه است، آیا تمام واردین به دانشگاه در یک سطح هستند، خیر، بلی قدر مسلم آنست که دانشگاهیان بی سواد نیستند”.

بلی اسلام در بعضی موارد تکفل و اختیار زن و دختر را به مرد داده است و زن اگر بخواهد برای حکم مستحب و یا مباح از منزل خارج شود باید از شوهر خود اجازه بگیرد، اما زنی که دکتر و یا خیاط یا اداری است، چنانچه در اول ازدواج شرط کند، من برای کارهای دکتری یا خیاطی به خارج از منزل یا خارج از شهر و برای دوره دیدن به خارج از کشور می روم، هر شرط را شوهر قبول کرد، زن در مشروط خود مختار است.

ما اوقاف داریم، اما اوقاف که نذورات و هدایای امام یا امامزاده را به قلدر بدهد، یا به مصرف کارهای زشت و بیهوده برساند، خیر.

ما طب می خواهیم، اما طب استعماری که امروز، این نسخه را ببر، هفته بعد، آخر هم یک مرض از دواها و قرص های سمی اضافه شود، خیر.

ما صنعت می خواهیم، اما صنعت استعماری ساخته شده خارج و پیچ ها را در اینجا ببندیم و احیانا” رنگش را در ایران بزنیم، خیر، اگر هم کسی پیدا شود چیزی بسازد، او را نیست و نابود کنند.

ما بانک ها را می خواهیم، اما بانک ربوی و چپاولگری که تمام سرمایه خاورمیانه به جیب یک عده پولدار غربی برود، خیر، بلکه هر کس که در بانک مبلغی دارد، یک سهام بر باشد و شرعا” بانک هم خود یک کاسب باشد، نه مفت خور.

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

ما دادو ستد می خواهیم، اما دادو ستدی که به نفع کشور و مردم باشد، نه به نفع یک عده مفت خور مواد مخدر وارد کن، دادو ستدی که به ضرر ما نباشد، دادوستدی که مکر و حیله در آن نباشد، مثلا” هنگام خرید قیمت دلار بالا وقت فروش قیمت دلار پایین، به این معنا که ۱۰۰ تومان را از ما ۶۵ تومان بخرند، در وقت فرو ش ۱۲۵ بفروشند.

رابطه با دولت ها خواهیم داشت، اما نه اینکه این رابطه قوای سه گانه ارتش و نفرات سیاسی ما را در اختیار اجانب بگذارد، هر کاری خواستند با ملت و مملکت بکنند، کمک به اسرائیل بدهند، برادران مسلمان مارا بکشند و یا آنها بیایند ایران، برادران و خواهران ما را گلوله باران کنند یا نفت ومعادن طلا و نقره را ببرند، اما ملت ما فقیر و ضعیف باشند.

رابطه با ملت ها، چه یهود و چه نصاری چه زرتشتی ها خواهیم داشت، اما رابطه ای که به ضرر دین و ناموس و جوانان و اموال ما باشد، خیر.

ما سازمان امنیت می خواهیم، به معنای امنیت و ایمنی و حفاظت از تمام طبقات، مخصوصا” طبقه ضعیف و اسم دیگر این سازمان می تواند، امر به معروف و نهی از منکر باشد و نفرات این سازمان باید از مطمئن ترین مردم انتخاب شوند، چون آمرین به معروف و ناهین از منکر، می توانند برای بررسی و بازرسی به تمام موسسات و اماکن بروند و افراد این سازمان باید از زن و مرد جوان و پیر دارای اخلاق نیک سیاسی روشنگر واقعی، تحصیل کرده، مجاهد، دانا به احکام و قوانین اسلام، انتخاب شوند و حتی زبانهای مختلف بدانند و در صورت برقراری سازمان امر به معروف و نهی از منکر چه نیک است، امور اداری و سیاسی کشور، محول به این سازمان شود، تا برنامه ها و بخشنامه ها را این سازمان تنظیم کرده و در سطح کشور پیاده کند، اما سازمان هایی که فعلا” موجود است به معنای امنیت نیست، بلکه چند معنا دارد، اول سازمان سلب امنیت، دوم سازمان حفاظت شاهنشاهی و استعماری و دیکتاتوری، چون با بودن این سازمانها، ملت ابدا” امنیت ندارند و عقب ماندگی ملت، مخصوصا” ایران و خاورمیانه ۹۰% از خیانت ساواک ها بوده است، این سازمانها تا توانسته اند دزدها و قلدرها، چاپلوسان و اجانب را تقویت کرده اند و نهایت جدیت را در شکنجه و آزار و عقب ماندگی ملت داشته است، مثلا” گویندگان و نویسندگان و سیاسیون که راس هر مملکتی هستند، مصمم بودند مردم را بیدار کنند، ساواک می گفت خفقان، زندان، شکنجه، کشتن و…

……. و اما[۵۹] این اسلام و حکومت اسلامی و عمال دولت و مسلمانانی که ما توصیف کردیم، نباید عده ای فکر کنند هرگاه حکومت برقرار شد، واقعا” برنامه ها طی گفته ها پیاده می شود، خیر، باید زحمات فراوانی باید کشید تا آن خشونت ها و تربیت های غلط که در اعماق مغزها و قلوب جامعه، قرنهای متمادی جایگزین شده، خارج شود و حتی شاید با عوض شدن یک نسل، بطول انجامد، که نسل آینده، مودب به آداب و فرهنگ و اخلاق اسلامی شوند و این هم باید توضیح داده شود که، خراب کردن هرچیز آسان است، اما مشکل در سازندگی آن است و حکومت اسلام را از اول ریاست خواهان نگذاشتند پا بگیرد.

مبحث سوم: هدف حکومت اسلامی[۶۰]

ریشه کن کردن بدعتها، خرافات و مبارزه با ظلم و فساد به معنای واقعی و پیشبرد انسانهاست و اسلام نه تنها می فرماید صنعت یاد بگیر، طلب علم کن، بلکه می فرماید:

هر کس دو روزش با هم مساوی باشد مغبون است، اگر صنعت پیش رفت، اتومبیل و طیاره، موشک آپولو ساخت، می فرماید به این اکتفا نکن به فکر اختراع جدید باش، اگر نفت و بنزین تمام شد، باز از این ها استفاده کن، طلبه، دانشگاهی، تو نباید همیشه شاگرد باشی، به فکر استاد بودن هم باش، تاجر، کاسب، امروزت با دیروزت فرق داشته باشد.

گفتار هفتم: کتاب حکومت علوی، حکومت اسلامی (نصیرالدین امیر صادقی)

شکل حکومت اسلامی[۶۱]

در آن اوان که آوای مردم ایران به حکومت اسلامی برخواسته شد، کسانی حتی از آگاهترین حقوقدانان جهان، تعجب کردند که این دیگر چه حکومتی است؟

در نظام حکومتی اسلام پادشاهی نیست، پادشاهی در اسلام از دو لحاظ جایش را به ولایت داده است:

۱- آنکه سطح زندگی پادشاهان از عامه مردم بالاتر و بهتر و لذت بخش تر و با شکوه تر است و این با روح مساوات در اسلام سازگار نیست.

۲- آنکه پادشاهی در گذشته تاریخ یک نوع سلطنت بر مبنای زور و استبداد بوده و پادشاهان به توده ملت حق دخالت در سرنوشت خویش نمی دادند و امروز هم پادشاهی یک مقام تشریفاتی و بی مسئولیت است و پر واضح است که در اسلام نه استبداد است و نه بی مسئولیتی، از این جهت، شاه به معنای دیروز و امروز هیچکدام در اسلام نیست.

گفتار هشتم: کتاب سرچشمه های قدرت در حکومت اسلامی (سید محمد باقر صدر )

مبحث اول: حکومت اسلام، ضرورت دین[۶۲]

حکومت اسلامی را گاهی به عنوان یک ضرورت دینی مورد بررسی قرار می دهیم که فرمان خدا را روی زمین برپا می دارد و نقش انسان را در جانشین خدا شدن تحقق می بخشد.

مبحث دوم: مفاهیم سیاسی در ترکیب عقیدتی حکومت اسلامی[۶۳]

مفاهیم سیاسی در ترکیب عقیدتی حکومت اسلامی، نقش های بزرگی دارد و همه استعدادهای نیکی آفرین انسان را پرورش می دهد و در جهت خدمت به انسان به کار می گیرد.

یکی از این مفاهیم آن است که حکومت اسلامی باید همه وابستگی های استثمارگرانه را که به اجتماعات جاهلی فرمان می راند ریشه کن سازد و انسان را در همه عرصه های زندگی سیاسی و اقتصادی و فکری، از زیر بار استثمار برادرش، که انسانی بیش نیست، برهاند که دوگونه نیرو و استعداد را به صورت کامل، برای سازندگی، در اختیار جامعه قرار دهد:

عکس مرتبط با اقتصاد

۱،نیرو و استعداد انسانی که مورد استثمار و بهره کشی قرار گرفته و باید آزادی کامل بدست آرد، زیرا نیرو واستعداد او به هدر می رود، تا مصالح شخصی دیگران را تامین نماید و سوختی باشد، که در راه افزونی بخشیدن به زر و سیم و پیرایه های زندگی جهان به کار آید. در حالی که، پس از آزاد شدن، نیرو و استعدادش برای ساختن و پدید آوردن خیر در جامعه بشری، به کار خواهد رفت.

۲،نیروی انسان استثمار کننده، که امکانات خود را در راه سخت تر کردن تسلط بر استثمار شدگانش به هرز می دهد، در حالیکه این امکانات پس از آزاد شدن به حالت طبیعی خود بر می گردد و به صورت امکاناتی برای سازندگی و فعالیت دگرگون می شود.

چه بسیار استعدادها و امکاناتی که یا در سایه فرمان طاغوت و در چارچوب وابستگی های استثمارگران، نابود می شود، یا ستمگران برای نابود ساختن و محاصره آن آغاز به کار کرده اند. در حالیکه می تواند در فضای باز و پرهدایتی که حکومت اسلامی می آفریند، جائی بیابد که رشد کند و امتداد بیابد و تاریخ اسلام در تجربه یگانه خود، بزرگترین گواه براین امر است.

گفتار نهم: کتاب بررسی فشرده ای پیرامون حکومت اسلامی (ناصر مکارم شیرازی)

موقعیت اسلام در برابر مسئله حکومت[۶۴]

اصولا” ذکر کلمه حکومت در کنار اسلام برای غربیها و آنها که پرورش یافتگان فرهنگ غربند و طبعا” مذهب را موضوعی در حاشیه زندگی ومنحصر به یک سلسله آداب و سنن و یا حداکثر یک مشت توصیه های اخلاقی می دانند، بسیار عجیب و نازیباست، آنها باید چنین فکر کنند، چرا که نمونه برداری از مذهب را از مسیحیت کنونی دارند، همان مسیحیتی که دامنه فعالیت خود را آنچنان تنگ کرده که عملا” در مراسم تولد و ازدواج و مرگ و نیایش روز یکشنبه و بخشش گناه، حداکثر در توصیه های بی رنگ اخلاقی خلاصه می گردد.

اما برای آنها که به متون اصلی اسلام آشنا هستند و مخصوصا” صدها آیه قرآن را در زمینه عدالت اجتماعی و حقوق بشر در زمینه های آئین دادرسی و اجرای حدود و قصاص، در زمینه نظام صلح و جنگ در برابر دشمنان، در زمینه تشکیل بیت المال و نظارت بر درآمدها و انفال و منابع تولید و سرانجام در زمینه مسائل حقوقی و اجتماعی، دیده اند، نه تنها مسئله عجیبی نیست، بلکه جدا کردن اسلام از حکومت مطلبی شگفت آور به نظر می رسد.

آنها که تلاش دارند، اسلام را از سیاست سازنده بطور اعم و از مسئله حکومت بطور اخص، دور نگه دارند، مثل اینست که می خواهند روح انسانی را از جسمش دور سازند.

درست است که اسلام در دوران ۱۳ ساله در مکه حکومتی نداشت، اما تمام قرائن نشان می دهد

که از همان روزها بذر یک حکومت انقلابی را در افکار پیروان خود می پاشید و با آموزش و تربیت مداوم و پیگیر، آنها را برای تشکیل حکومت در آینده آماده می ساخت.

به همین دلیل پس از گذشت این دوران آمادگی و فراهم شدن کمترین فضای باز سیاسی، با هجرت رسول ( ص ) به مدینه، نخستین گام برای تاسیس حکومت وسیله خود حضرت ( ص ) برداشته شد و حکومت انقلابی اسلام، در تمام زمینه ها به سرعت شکل گرفت.

تعجب در این است که گروهی می بینند که :

۱،در فقه اسلامی که بیش از پنجاه فصل یا کتاب دارد و بجز چند فصل اول آن که پیرامون طهارت و پاکیزگی و عبادت بحث می کند، همگی سخن از مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی دارد.

۲،نیز می بینند که پیامبر ( ص ) در دوران ده سال که در مدینه بود، حدود هشتاد درگیری مسلحانه با دشمنان آئین انقلابیش داشت.

۳،و نیز می بینند، او برای پادشاهان و جباران زمان خود، در نقاط مختلف جهان نامه نوشت و همگی را به تسلیم در برابر آئینش دعوت کرد.

۴،و هم چنین می بینند که حکومت اسلامی در زمان پیامبر ( ص ) بر شبه جزیره عربستان سایه افکند و حکومتی در آن محیط، غیر از آن وجود نداشت.

باز می گویند:

آیا اسلام حکومت هم دارد؟

آیا اسلام به پیروانش اجازه دخالت در سیاست را می دهد؟

حکومت اسلامی به استثمار و استبداد در اشکال مختلف پایان می دهد، آزادیهای منطقی را برای همه انسانها محترم می شمارد و راه را برای پیشرفت به سوی زندگی پاک انسانی آمیخته با حق و عدالت، با مشارکت همه گروه ها می گشاید، حکومتی که تمام خطوطش، سرانجام به خداوند می پیوندد.

گفتار دهم: کتاب حکومت اسلامی و تحلیلی از نهضت حاضر (یحیی نوری)

مبحث اول: سرچشمه نهضت اسلامی[۶۵]

نهضت حاضر پدیده نوین نیست بلکه امتدادکشاکشی است که در طول تاریخ اسلام، بین قانون خواهی و استبداد گرائی و بین عدالت جوئی و ستمکاری و بین مذهب گرائی و لا مذهبی و گرایش های اسلامی و گرایش های ضعیف اسلامی و حتی طاغوت جریان داشته است.

اعتراض حضرت علی (ع) علیه انحرافات که بر صفحات نهج البلاغه نقش بسته است، حماسه جاودانی که حسین (ع) با خون خود بر صفحات زمین رقم زد، قیام ائمه طاهرین (ع) علیه دستگاه های خودکامه و جور، مبارزات مداوم و پیگیر علماء حق و مجاهدین بزرگ در طول تاریخ علیه قدرت های غاصب و حکومت های مطلق العنان و خودسر و هزاران هزار قیام اسلامی دیگر که در کتب تاریخ به تفصیل ثبت گردیده، تبلور و ادامه همان مبارزه دیرین است که بین هابیلیان و قابیلیان و نیروهای ابراهیمی و نمرودی و موسائی و فرعونی و محمدی (ص) و بوسفیانی در گیر بوده است.

مبحث دوم: ایجاد حکومت یکی از عناصر عمده اسلام[۶۶]

علامه یحیی نوری در پاسخ به سوال خبرنگاران خارجی درخصوص حکومت اسلامی بیان می دارند:

اسلام آن دین کوچک و محدود که شما اروپائیان از واژه دین و مذهب درک می کنید و در نزد شماها در مسیحیت و امثال آن تجلی می یابد نیست، بلکه بسیار وسیع و فراگیر و جامع است.

اسلام دین و دولت و مذهب، فلسفه و جهان بینی و انسان شناسی و قوانین فردی و اجتماعی و ایدئولوژی و سیاست است، این عناصر را نمی توان در اسلام از هم جدا کرد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بعنوان مثال توحید، نه فقط عقیده مذهبی بلکه یک اصل اجتماعی و سیاسی نیز هست.

لااله الله که شعار اسلامیان است به چه معنی است؛ یعنی اینکه ما هیچ قدرتی را جز قدرت خدای متعال نمی پذیریم و در مقابل دستور خدا به دستور هیچ کس سر تسلیم فرود نمی آوریم. سیاست در متن دین قرار دارد و از اسلام قابل تفکیک نیست.

امام حسین (ع): خداوند ما را برای سیاست و اداره امور امت برگزیده است.

پس چگونه می شود که فکر کرد اسلام کاری به کار حکومت ندارد.

مبحث سوم: طرح کلی حکومت اسلامی[۶۷]

قوه مجریه یا دولت در طرح حکومت اسلامی می تواند ناشی از یک مجلس فتوی ( متشکل از مجتهدان و فقها و حقوقدانان متخصص اسلامی ) و از یک مجلس شورای اسلامی ( مرکب از کارشناسان صاحب نظر و با تقوی و نمایندگان امت اسلامی و نمایندگان اقلیت ها ) باشد و نصب و عزل و بازخواست دولت بعهده آن باشد.

در حقیقت قوه مقننه که عبارت از دو مجلس نامبرده است در نظام حکومت اسلامی قوه مقننه مستقلی به حساب نمی آید، زیرا که مقنن و شارع نظام اسلامی خداوند است، بلکه این مجلس بگونه ای مفسر و تطبیق دهنده اصول تعالیم و کلیات اسلام بر شرایط و مسائل جاری جامعه است و چون این تطبیق دادن که از سوئی باید کل نیازمندیهای زمان را در بر گیرد و از سوئی دیگر از اصول و تعالیم و فلسفه اسلام الهام گیرد نیاز به اجتهاد دینی و تخصص فقاهتی دارد.

از این جهت و جهات فراوان دیگر وجود مجلس فتوی در جنب مجلس شورای اسلامی ضرورت و قاطعیت ویژه ای دارد.

حکومت در اسلام فراگیرترین و جدی ترین مقامات اجتماعی است که نمی توان آنرا سهل و ساده گرفت و نمی توان آن را از راه توارث “میراث شخصی” ساخت و بازیچه اطفال و یا افراد فاقد صلاحیت های خاص علمی و وارستگی ها ی اخلاقی گردانید. در نظام اسلامی زمام داران خدمت گذاران مردم هستند نه اربابان و خدایگان.

قدرت اجرائی در نظام اسلام، در میان همه مردم و کل امت توزیع شده و هرگز در یک مقام متمرکز نگردید تا به روز استبداد بیانجامد، می توان گفت حکومت در اسلام به همه تعلق دارد، زیرا بر همه مردم امر به معروف و نهی از منکر: یعنی پیاده کردن قوانین اسلام در جامعه واجب است، پس همه مردم آمر و ناهی هستند و قدرت اجرائی به شمار می آیند، البته در حدی خاص و مشخص از قدرت اجرائی و بقیه را قوه مجریه یا دولت که مرکز تجمع قوای امت است عهده دارد.

بخش دوم

ساختار حکومت در آثار و مطبوعات دینی

سالهای ۱۳۵۶ الی ۱۳۵۸

فصل اول : دلائل تشکیل حکومت اسلامی

گفتار اول: کتاب ولایت فقیه

دلائل لزوم تشکیل حکومت[۶۸]

امام خمینی در کتاب ولایت فقیه در خصوص تشکیل حکومت و مجریان آن می فرماید:

مجموعه قوانین، برای اصلاح جامعه کافی نیست برای اینکه قانون مایع اصلاح و سعادت بشر شود به قوه اجرائیه و مجری احتیاج دارد. به همین جهت، خداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون،یعنی احکام شرع،یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است. رسول اکرم (ص) در راس تشکیلات اجرائی و اداری جامعه مسلمانان قرار داشت.

علاوه بر ابلاغ وحی و بیان و تفسیر عقاید و احکام و نظامات اسلام به اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را بوجود بیاورد. در آن زمان مثلا” به بیان قانون جزا اکتفا نمی کرد در ضمن به اجرای آن می پرداخت، دست می برید، حد می زد و رجم می کرد.

پس از رسول اکرم (ص) خلیفه همین وظیفه و مقام را دارد.

رسول اکرم (ص) که خلیفه تعیین کرد فقط برای بیان عقاید و احکام نبود، بلکه همچنین برای اجرای احکام و تنفیذ قوانین بود.

وظیفه اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام بود که تعیین خلیفه را تا حدی مهم گردانیده بود که بدون آن پیغمبر اکرم (ص) ” یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ “[۶۹] رسالت خویش را به اتمام نمی رسانید، زیرا مسلمانان پس از رسول اکرم (ص) نیز به کسی احتیاج داشتند که اجرای قوانین کند، نظامات اسلام را در جامعه برقرار گرداند تا سعادت دنیا و آخرتشان تامین شود. اصولا” قانون و نظامات اجتماعی، مجری لازم دارد.

در همه کشورهای عالم و همیشه اینطور است که قانون گزاری به تنهایی فایده ندارد، قانون گزاری به تنهایی سعادت بشر را تامین نمی کند. پس از تشریح قانون بایستی قوه مجریه ای بوجود بیاید. قوه مجریه است که قوانین و احکام دادگاه ها را اجرا می کند و ثمره قوانین و احکام عادلانه دادگاه ها را عاید مردم می سازد، به همین جهت اسلام همانطور که قانوگزاری کرده قوه مجریه هم قرارداده است.

ولی امر، متصدی قوه مجریه است.

دلیل دیگر بر لزوم تشکیل حکومت، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام _ احکام شرع _ است، ماهیت و کیفیت این قوانین می رساند که برای تکوین یک دولت و برای اداره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریع گشته است.

اولا” احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را می سازد، در این نظام حقوقی، هرچه بشر نیاز دارد فراهم آمده است، از طرز معاشرت با همسایه و اولاد و عشیره و قوم و خویش و همشهری و امور خصوصی و زندگی زناشوئی گرفته تا مقررات مربوط به جنگ و صلح و مراوده با سایر ملل، از قوانین جزائی تا حقوق تجارت و صنعت و کشاورزی.

برای قبل از انجام نکاح و انعقاد نطفه قانون دارد و دستور می دهد که نکاح چگونه صورت گیرد و خوراک انسان در آن هنگام یا موقع انعقاد نطفه چه باشد، در دوره شیرخوارگی چه وظایفی بر عهده پدر و مادر است و بچه چگونه باید تربیت شود و سلوک مرد و زن با یکدیگر و با فرزندان چگونه باشد. برای همه این مراحل دستور و قانون دارد تا انسان تربیت کند، انسان کامل و فاضل، انسانی که قانون متحرک و مجسم است و مجری داوطلب و خودکار قانون.

معلوم است تا چه حد به حکومت و روابط سیاسی و اقتصادی جامعه اهتمام می ورزد تا همه شرایط به خدمت تربیت انسان مهذب و با فضیلت درآید.

قرآن مجید و سنت شامل همه دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد.

در “اصول کافی” فصلی است به عنوان “تمام احتیاجات مردم در کتاب و سنت بیان شده است” و کتاب یعنی قرآن “تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ[۷۰] ” است روشنگر همه چیز و همه امور است.

امام سوگند یاد می کند،طبق روایات،که تمام آنچه ملت احتیاج دارد در کتاب و سنت هست و دراین شکی نیست.

ثانیا” با دقت در ماهیت و کیفیت احکام شرع در می یابیم که اجرای آنها و عمل به آنها مستلزم تشکیل حکومت است و بدون تاسیس یک دستگاه عظیم و پهناور اجرا و اداره نمی توان به وظیفه اجرای احکام الهی عمل کرد.

گفتار دوم: مجله درسهایی از مکتب اسلام

تشکیل حکومت پدیده اجتناب نا پذیر[۷۱]

گروهی از ایسم ها بر این اعتقاد بودند که ملت ها چون خود دارای عقل و تمیز هستند پس با گذشت زمان نیاز به حکومت و دولت ندارند و خود امورات را می گذرانند، لذا اندیشمندان اسلام و جهان این نظریه را مردود دانسته و وجود دولت را یک پدیده اجتناب ناپذیر تلقی کرده اند.

مارکس وجود دولت را پس از گسترش کمونیسم ضروری نمی دانست، و این از یک بعد نگری او در خصوص جامعه و آن زاویه طبقاتی آن بود، او می گفت اگر اختلاف طبقاتی برطرف گردد، دیگر مردم با هم نزاعی ندارند که نیاز به دولت و آقا بالاسر داشته باشند.

در حالی که غرائز دیگر بشر مانند جاه طلبی ها و خودخواهی های رهبری نشده، کانون نزاع و سرچشمه جدال است و از این جهت دولتی را لازم دارد که افراد را به وظایف قانونی خود آشنا کند و متخلفان را مجازات نماید و حق را به حق دار بسپارد و نظم و انضباط جامعه را که زیر بنای بقای تمدن و مایه پیشرفت انسان در جهت های مادی و معنوی است، صیانت نماید.

لذا با توجه به حکم عقل و خرد و به حکم ولایتی که خدا به پیامبر اسلام (ص) داده بود، دست به تشکیل حکومت زد و نظام توحیدی را در قالب یک حکومت اسلامی پیاده کرد.

چون حقیقت اسلام یک رشته اصول و فروع است که از جانب خدا فرو فرستاده شده است و پیامبر اسلام ماموریت داشت که مردم را به آن دعوت کند و در شرایط مناسب همه را پیاده نماید، ولی تحقق این امر بدون وجود حکومت امکان پذیر نبود.

از طرفی هرگز حکومت برای اسلام هدف نیست، ولی جهت تحقق اوامر الهی و پیاده کردن آنها و مبارزه با ظلم و تجاوز، اجرای حد بر سارق و زانی، رسیدگی به اختلافات مسلمانان در امور مالی و حقوقی، تامین حقوق مستضعفان، جلوگیری از احتکار و گران فروشی، گردآوری زکات و مالیات های اسلامی، گسترش تعالیم اسلام، و رفع نیازمندیهای دیگر مسلمانان، باید تشکیلات منسجم و کارآمد برقرار گردد.

فصل دوم: قوای سه گانه

گفتار اول: کتاب جمهوری اسلامی ( سید محمد باقر صدر )

مبحث اول: قانونگذاری[۷۲]

اساس قانونگذاری در جمهوری اسلامی احکام اسلام است و همه برنامه ها در پرتو شریعت اسلامی بدین روش وضع می شود:

الف: احکامی که ثابت بودن آن در فقه اسلامی روشن شده است، به اندازه ارتباطش با زندگی اجتماعی، جزء ثابت و استوار قانون اساسی شمرده می شود.

ب: در احکامی که مجتهدان براساس اجتهاد مشروع چند رای مختلف دارند، قوه مقننه در برگزیدن یکی از آنها براساس مصلحت جامعه آزاد است.

ج: برای اموری که مشمول حکم قاطع وجوب و حرمت نباشد، قوه مقننه که نماینده ملت است، آنچه را مصلحت می داند، بصورتی که معارض با اساس قوانین اسلام نباشد، قانون وضع می کند.

قلمرو این قانونگذاری، شامل همه مواردی که شرع آنها را به صلاحدید خود مردم واگذاشته است و به مکلف آزادی عمل در حد عدم معارضه با سایر احکام اسلامی داده است، می شود و این بخش را، بخش آزاد قانونگذاری می نامیم.

مبحث دوم: قوه مقننه و قوه مجریه مستند به مردم است[۷۳]

و در حقیقت امت است که در چارچوب قانون اساسی اسلام عهده دار این دو امر مهم می باشد و این حق خلافتی است که خداوند به بشر عنایت فرموده و امت با داشتن چنین خلافتی، رشیدند، احساس مسئولیت می کند، زیرا با سمت جانشینی خدا در زمین تصرف می کند، با این وصف حتی امت نیز اساس حاکمیت و سلطه نیست و تنها در برابر خداوند مسئول حمل امانت او می باشد.

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا[۷۴]: ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم و همه از حمل آن سر باز زدند و ترسیدند و انسان حمل آنرا بر عهده گرفت، هر آینه او ستمگر و نادان است.

گفتار دوم: کتاب مبانی نظری قانون اساسی جمهوری اسلامی (حسین بهشتی)

سه قوه در جمهوری اسلامی[۷۵]

از این امت و امامت، مدیریت جامعه به اشکال گوناگون صادر می شود، ولی اگر با حفظ اصول باشد، یعنی تعیینی و تحمیلی نباشد، قطعا” نظام شاهنشاهی نیست، پادشاهی اسلامی نمی شود، چون در آن تعیین و تحمیل است.

در حالی که در حکومت اسلامی مدیریت جامعه برخاسته از امت و امامت بر پایه مکتب است.

شکل پیشنهادی در قانون اساسی در این برهه از زمان در ایران، دارای:

اول: رئیس جمهوری است منتخب مستقیم مردم، یعنی در رابطه با مردم.

دوم: مجلس شورای ملی و شوراهای دیگر، اینها هم در رابطه با امتند.

سوم: دستگاه قضائی، این در رابطه با چه کسی است؟ دستگاه قضائی در کشورهای مختلف وضعی متفاوت دارند، مثلا” در ایالات متحده آمریکا، ریشه اش باز می گردد به انتخاب مستقیم مردم ولی در نظام اسلامی، در این مقطعی که ما در پیش داریم، نمی توانیم این کار را بکنیم، چون انتخاب قاضی و تعیین او خیلی ظریف تر از انتخاب و تعیین نماینده مجلس شورای ملی و یا عضو شوراهاست.

در این قانون اساسی بر طبق موازین اسلامی از یکسو و زمینه های اجرائی زمانی که ما در آنیم چنین

است، از سوی دیگر آن را در رابطه با امامت قرار دادیم، یعنی در حقیقت نقش امت در انتخاب

دستگاه قضائی مستقیم نیست، بلکه غیر مستقیم است، انتخاب امت است، اما از طریق امامت و رهبری.

از این سه یعنی، رئیس جمهوری، مجلس و دستگاه قضایی، دولتی به وجود می آید، یعنی نخست وزیر و وزراء، که این دولت موقت منتخب غیرمستقیم مردم است، چون این دولت را باید، بر طبق قانون اساسی، رئیس جمهور و مجلس معین می کنند، نخست وزیر را بر طبق قانون چه کسی پیشنهاد می کند، رئیس جمهوری، ولی آیا با پیشنهاد او مطلب تمام می شود؟ خیر، اولا” رئیس جمهور با کسب رای تمایل مجلس، نخست وزیر را تعیین می کند و ثانیا” وقتی حکم نخست وزیری داد، نخست وزیر همکاران و وزیرانش را انتخاب می کند و به رئیس جمهوری معرفی می کند، آنوقت رئیس جمهوری باید نام آنها را مجددا”به مجلس ببرد، نمایندگان مردم باید به آنها رای اعتماد بدهند.

این است که دولت از دو طریق به امت مربوط می شود، یکی از طریق رئیس جمهوری، دیگری از

طریق مجلس شورای ملی.

گفتار سوم: کتاب حکومت جمهوری اسلامی (علی مشکینی)

مبحث اول: پایه های حکومت بر سه پایه استوار است[۷۶]

۱ – قوانین و برنامه اجرائی

۲ – هیئت حاکمه و اعضاء آن

۳ – بودجه مالی

حال این سه پایه در حکومت اسلامی:

۱ – بیان قوانین و قواعدی که، دولت اسلامی براساس ابلاغ و پیاده کردن آن تشکیل یافته.

۲ – بیان کیفیت و چگونگی تشکیل حکومت اسلامی و معرفی اعضاء و گروه مربوطه.

۳ – ذکر بودجه مالی دولت اسلامی و بیان حدود و کمیت درآمد و طرق تحصیل و کیفیت تصرف و موارد مصرف آن.

مجموع قوانین و برنامه های اسلامی را اعم از اصول و فروع آن، دین و شریعت می نامند و دین اسلام بلکه همه شرایع گذشته، دارای سه بخش اصلی و انشعابات متعدد فرعی است:

بخش اول: معتقدات، یعنی امور فکری و عقیدتی که باید مغز انسانی بدان باور کند.

بخش دوم: اخلاق، یعنی اوصاف و خوهای روانی که باید نفس انسانی بدان متصف گردد و آرایش یابد.

بخش سوم: احکام، یعنی برنامه و دستورات لازم الاجرای عملی (عبادات، عقود، ایقاعات، احکام)

مبحث دوم: در خصوص سه گروه، سه مجلس[۷۷]

حکومت جمهوری اسلامی در عصر غیبت، با تشکیل سه گروه یا به تعبیر دیگر سه مجلس تحقق می یابد:

۱،گروه افتاء ۲ – گروه شورا ۳ – گروه اجرا

و بر هر یک از گروه سه گانه است که از میان خود فردی را که لایق تر و مدبرتر تشخیص دهند، بطور موقت به ریاست مجلس خود انتخاب کنند، تا نظم داخلی گروه ها محفوظ و فوائد دیگر این انتخاب مرتب شود.

گروه اول، گروه افتاء

گروه افتاء که قوه مقننه هستند، متصدیان قوانین مصوبات و در حقیقت همان اعضاء مجلس موسسان در اصطلاح این عصرند و با این تفاوت که در غالب کشورها، اعضاء آن مجلس، قوانین اجرائی را به اتکاء افکار و تصویب و تراوش مغزی خودشان انشاء و تنظیم می کنند و در اسلام چون قوانین اجرائی و برنامه های عملی کشور، عین قوانین اسلامی و دستورات دین است، که قبلا” در باره آن به نحو فهرست صحبت شد، گروه افتاء آنرا از لابلای منابع و مدارک اصلی (قرآن، سنت، عقل) با شرایط مقرره استنباط و استخراج و سپس تنظیم نموده و تحویل مراحل اجراء می دهند و از این روی لوایح مصوب مجلس شورا، باید در چارچوبه آرای مستخرجه مجلس فتوی تصویب گردد.

صاحبان ای آرا تنظیم و تهیه کنندگان قانون اساسی و مدنی کشور اسلامی و مفتیان دینی و راهنمایان مسلمین در جهات احکام اصولی و فروعی عملی می باشند، که دارای وظایفی هستند:

۱ – شور در فتوا

۲ – توافق در خصوص فتاوی

۳ – رفع اختلاف بین اعضای شورا در رسیدن به فتوای واحد و عمل به آن و نیز احراز این پست ها شرایطی دارد:

۱ – عنوان فقاهت و اجتهاد

۲ – عدالت

۳ – تخصص

۴ – اعضای این گروه باید از میان فقها و دانشمندان علوم دینی بوسیله معرفی و تعیین اهل خبره و اطلاع انتخاب شوند.

گروه دوم، گروه شور

که در اصطلاح فعلی، وکلای مجلس شورا نامیده می شوند، هیئت تشکیل دهنده پارلمان ملی و وکلا انتخاب شده از طرف ملتند (نظیر وکلای پارلمانی که دولت مشروطه و برخی از جمهوری ها وجود دارند)، وظیفه این گروه آنکه، در مجمع خویش طرح های مخالف امور مربوط به کشور را مورد مطالعه و بررسی قرار داده، طبق مصالح عامه کشور و ملت به تصویب می رساند، سپس تحویل گروه اجرائی می دهند، تا به مرحله عمل درآید.

از شروط قبول این سمت، اجتهاد است (عده ای از آنها باید چنین باشند) اعضای مجلس شورا و افتاء از افراد لایق، آگاه، امین، مذهبی و آشنا به مصالح جامعه با تشخیص و رضا و اختیار اکثریت ملت انتخاب می شوند، پاسخ این تصور غلط که نماینده اکثریت مردم نماینده اقلیت که به او رای نداده اند نیست، اینست که باید آن اقلیت انتخاب این اکثریت را تائید کنند، در غیر این صورت اعضای مجلس فراوان خواهد شد.

و دیگر اینکه نیازی نیست که تصرفات وکلاء مورد رضایت یکایک موکلین باشد، همان که منافع و مصالح عامه مورد نظر و رعایت گردد، کافیست.

دلیل عقلی بر تشکیل و وجود شوری که در قرون متمادی، انسانها در مسیر تمدن خویش به این امر پی برده اند که صلاح جامعه، متشکل و متمدن آنست که افراد لایقی را در باره رسیدگی به امور اجتماعی خویش انتخاب کنند، که گرد هم آیند و پس از شور و مشورت، تبادل نظر کرده، بهترین و جامع ترین و صحیح ترین را یافته، اعلام دارند « وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ [۷۸] » و « إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ [۷۹] »

گروه سوم، گروه اجراء

این گروه در اصطلاح قوانین فعلی، هیئت وزرا نامیده می شوند.

اینان مرکبند از عده ای خاص که از طرف هیئت وکلا برای اجرای برنامه های تصویبی و پیاده کردن مصوبات مجلس شوری انتخاب و تعیین می شدند.

وظایف اینان تعیین اشخاص واجد شرایط، برای پست های پائین تر، تقدیم لوایح قابل بررسی و تصویب به مجلس شوری، پخش برنامه های تصویبی، صادر کردن دستور اجرای نظارت کامل بر وظایف مجریان و سایر امور مربوطه است، تعداد این گروه برحسب اختلاف و تنوع نیاز جامعه، وسعت کشور و گستردگی ابعاد تمدن، قابل زیادت و کمی است.

در باره شعبه ای از گروه اجرا (اعضای وزارت دادگستری) که هیئت قضائی و متصدیان و ظایف حکم و قضاوتند، از وزیر دادگستری تا آخرین فرد قضات شهرستانها و دهکده ها، شرط لازم است، که حداقل در ابحاث و مسائل مربوط به قضات و فیصل بخشیدن به نزاع و مخاصمات صادر کردن حکم حائز شرایط، مجتهد و قادر به استنباط فروع از مدارک اولیه باشد و هیچ کس از غیر صاحب این عنوان حق تصدی این منصب را ندارد.

حضرت علی (ع) به شریح قاضی که منصوب از طرف خلفا بود، فرمود:

بر مسندی تکیه دادی که جز پیامبر و یا وصی او یا انسانی شقاوتمند بر آن نمی نشیند و مراد آنکه در رتبه بعد از پیامبر، شاغل مقام قضاوت اگر امام اصل که به وصایت خاص، یا فقیه جامع واجد شرایطی که به وصایت عام نصب شده اند نباشند، قهرا” غاصب این مقام و شقاوتمند خواهد بود و نیز به مالک طی فرمانی می فرماید:

ای مالک از میان رعایا برای حکم و قضاوت کسی را که به فضل و کمال شناخته ای برگزین، کسی

که ورود حوادث او را به تنگنا نیافکند و نفسش به طمع و آز رو نیاورد، در موارد اشتباه پابرجا و به حق و برهان گراینده تر و در هنگام وضوح امر قاطع تر باشد، کسی که تعریف و ستودن او را از جای تکان ندهد و وعده تطمیع از راه حق منحرفش نسازد.

گفتار چهارم: کتاب حکومت علوی، حکومت اسلامی (نصیرالدین امیر صادقی)

مجلسین[۸۰]

در حکومت اسلامی دو نوع مجلس وجود دارد:

۱- مجلس فتوی

اعضای این مجلس، فقها، یعنی اسلام شناس ها هستند، احراز صلاحیت فقها از راه گواهی اهل خبره و اقبال عامه مردم است.

این مجلس سه وظیفه بزرگ دارد:

الف – بیان حقوق دولت و ملت، برابر هم و بیان وظایف ثابت هرکدام، نسبت به هم است و این در اصطلاح قوانین اساسی است.

ب – بیان وظایف شرعی و اخلاقی مردم، نسبت به خدا و خلق.

ج – نظارت بر مجلس شورا و دولت موقت.

۲ – مجلس شوری

اعضای مجلس شوری برگزیدگان صالح ملتند.

این مجلس سه وظیفه بزرگ دارد:

الف – مشورت برای حل مشکلات سیاسی و اجتماعی.

ب – عقد و فسخ قراردادهای نظامی و اقتصادی و فرهنگی.

ج – وضع مقررات موقت به مقتضای شرایط متغیر زمان و مکان، اینگونه مقررات، احکام ولایتی است و به بعضی از آنها، احکام ثانوی و مصلحتی هم گفته می شود.

در حکومت اسلامی، مجلس فتوی، به تنهایی عهده دار مجلس موسسان و مبعوثان و سنا است و اعضای این مجلس در واقع نمایندگان شریعت اند.

اعضای مجلس شوری، نمایندگان مردم اند، اما وکیل مطلق نیستند و لازم است در تصویب لوایح، قبلا” مردم را در جریان بگذارند و نظرخواهی کنند.

گفتار پنجم: کتاب بررسی فشرده ای پیرامون طرح حکومت اسلامی (ناصر مکارم شیرازی)

مبحث اول: بافت حکومت اسلامی[۸۱]

در حکومت اسلامی مانند حکومت های دموکراسی سه گروه مشورتی، اجرائی و قضائی، سه پایه اساسی حکومت را تشکیل می دهد، اما با تفاوتهای بسیار:

مبحث دوم: هیئت مشورتی[۸۲]

شک نیست که شرکت در مشورت در باره همه مسائل سرنوشت ساز جامعه اسلامی، حق عموم مسلمانان است، حقی که مستند به مهمترین منبع اسلام یعنی قرآن می باشد و نیز شک نیست، که مشارکت مستقیم عموم در همه مسائل، علاوه بر اینکه عملی نیست، از حدود تخصص عده ای خارج است، لذا مسلمانان ناگزیرند نمایندگانی برای خود از افراد با ایمان و صالح و آگاه برگزینند تا در مسائل مربوط به اداره جامعه به شور بنشینند.

اما مهم اینست، که آنها باید در تمام مقرراتی که برای اداره جامعه تصویب می کنند، قوانین اسلامی را

به عنوان قانون اساسی مدنظر داشته باشند و انحرافی از آن پیدا نکنند و خوشبختانه این قوانین آنچنان

گسترده و جامع الاطراف است که انطباق آن بر نیازمندیهای اصیل و واقعی هر عصر و گروه کاملا”

قابل در ک است، به همین دلیل اعضای شورا اگر خود از آگاهان و متخصصان مسائل اسلامی نباشند

باید جمعی از دانشمندان اسلامی به مصوبات آنها نظارت کنند این نیز لازم به یادآوری است که در

اسلام برای مشاوران آنهم در چنین مسئله خطیری صفاتی ذکر شده که ایجاب می کند، آنها از میان

آگاهترین و بلندنظرترین و عادل ترین مردم انتخاب شوند و آنها موظفند منافع عموم جامعه را بر هر

چیز مقدم شمرند و هیچگاه منافع گروهی را بر گروه دیگر ترجیح ندهند، که این خود دلیل خیانت آنها در امانت الهی و سلب صلاحیتشان خواهد شد.

مبحث سوم: هیئت اجرائی[۸۳]

چون از یکسو باید رئیس دولت اسلامی علاوه بر اسلام و ایمان دارای صفات زیر باشد:

الف – عدالت، نه به مفهوم رعایت حقوق اجتماعی، بلکه به مفهوم وسیع فقهی، یعنی دارا بودن روح خداترسی عمیق و احساس مسئولیت درونی، آن چنانچه او را از ارتکاب هرگونه گناه باز دارد، خواه در مسائل حقوقی باشد یا غیر آن.

ب – صاحب نظر بودن در مسائل اسلامی.

ج – آگاهی و بینش کافی در مسائل اجتماعی و سیاسی هرگاه در قسمت اخیر یعنی آگاهی در مسائل اجتماعی و سیاسی با تخصص در مسائل در مسائل اسلامی در یک فرد جمع نباشد، متخصصان مسائل سیاسی و اجتماعی، می توانند با نظر صاحبنظران و مجتهدان اسلامی به این امر قیام کنند.

مبحث چهارم: هیئت قضایی[۸۴]

در حکومت اسلامی قضات علاوه بر داشتن آگاهی کافی از مسائل اسلامی (در حد یک صاحب نظر) و دارا بودن عدالت به مفهومی که گذشت یا بر طبق آئین دادرسی اسلام که جزئیاتش در کتب فقهی آمده، در میان طرفین دعوا داوری کنند، این جمله مساوات و عدالت را میان آن دو (هر کسی باشد، حتی اگر رئیس دولت اسلامی به عنوان یک متهم در برابر یک فرد کاملا” عادی قرار گیرد) در تمام جهات حتی در کلام و سلام و احترامات عادی و نگاه کردن در دادگاه رعایت کند، تا چه رسد به مسائل حقوقی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ق.ظ ]




در این فصل به توصیف و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه می پردازیم . از آنجایی که هر پژوهش به دنبال اهداف خاص خود می باشد و رسیدن به آن اهداف می تواند موضوع پژوهش را توجیه نماید ، لذا انجام پژوهش، تجزیه و تحلیل آماری و بررسی یافته ها محققان و پژوهشگران را به سوی شناخت بهتر هدایت و زمینه را برای پژوهش های بعدی آماده می سازد.
برای انجام این منظور این بخش در دو فصل به موضوعات پژوهش پرداخته است. در بخش اول توصیف داده های آماری شامل بررسی مشخصات فردی پاسخ دهندگان و پاسخ به سؤالات در زمینه های مختلف توجه شده است.
در بخش دوم تحلیل آماری داده ها، تدوین فرضیه های پژوهش و آزمون فرضیات مورد بررسی قرار گرفته است.
روش تبیین یافته
مرا حلی که در این فصل طی شده است:
آزمون مقدماتی برای تعیین اعتبار پرسشنامه
لازم به توضیح است که ۳۸ سوال ازمیان ۴۵ سوال انتخاب شده است.ابتدا ۴۵ سوال داشتیم که پس از یک بررسی مقدماتی و تعیین ضریب آلفای کرونباخ و همچنین اصلاح برخی سوالات به ۳۸ سوال کاهش یافت و همین ۳۸ سوال بعنوان پرسش نامه تعیین شد.
یافته های توصیفی: در این قسمت درصد موافقان و مخالفان بر اساس فراوانی های یافته شده نسبت به سوالات توصیفی این پژوهش مشخص شده است.
یافته های نهایی: در این مرحله , مراحل مربوط به سوالات تحقیق ازمیان پرسشهای پرسشنامه اصلی از طریق دستور محاسبه مجموع جمع شده و آزمون انجام شده برای نشان دادن همبستگی درونی صورت گرفت.
توصیف یافته های تحقیق
جدول آمارهای توصیفی مؤلفه های اثر بخشی تیم های کاری

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

واریانس انحراف معیار میانگین ماکزیمم مینیمم تعداد  
۳۶۳ ۰٫۶۰۲۱۴ ۳٫۹۳۲۹ ۵ ۱٫۷۵ ۴۱ مشارکت کارکنان در تصمیم گیری
۲۴۶ ۰٫۴۹۶۱۷ ۴٫۰۶۱ ۵ ۳ ۴۱ افزایش سرعت امور
۲۱۷ ۰٫۴۶۵۸۱ ۴٫۲۰۴۹ ۵ ۳٫۲ ۴۱ جلوگیری از دوباره کاری
۳۰۲ ۰٫۵۴۹۴۶ ۴٫۱۹۰۲ ۵ ۳ ۴۱ ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان
۳۷۷ ۰٫۶۱۳۶۲ ۴٫۰۰۶۱ ۵ ۲٫۷۵ ۴۱ افزایش تعهد گرایی
۲۹۴ ۰٫۵۴۲۳۴ ۳٫۸۷۸ ۵ ۲٫۵ ۴۱ کاهش تعارضات
۵۳۴ ۰٫۷۳۰۵۴ ۳٫۶۸۹ ۵ ۲٫۲۵ ۴۱ تأثیر بر تصمیم گیری استراتژیک
۲۳۲ ۰٫۴۵۱۶ ۴٫۲۰۱۲ ۵ ۳٫۲۵ ۴۱ افزایش بهره وری
۳۱۳ ۰٫۵۵۹۰۹ ۴٫۶۷۱ ۵ ۳ ۴۱ افزایش اثر بخشی سازمان

همانطور که در جدول بالا ملاحظه می گردد، با توجه به دامنه جواب ها که حداقل یک و حداکثر پنج می باشد میانگین ها نیز همواره در همین بازه قرار دارند و انحراف معیار در تمام موارد کمتر از یک می باشد.
مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها
در پاسخ به سؤال ۱-۱ پرسشنامه ،  بیان آزادانه و شفاف نظرات توسط اعضاء تیم های کاری بر مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری نقش دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۴۱٫۵ ۱۷ کاملاً موافق
۴۶٫۳ ۱۹ موافق
بی نظر
۹٫۸ ۴ مخالف
۲٫۴ ۱ کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۱-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۱۷ نفر یعنی ۵/۴۱ درصد معتقدند بیان آزادانه و شفاف نظرات توسط اعضاء تیم های کاری بر مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری نقش دارد و ۲/۱۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۱-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۱-۲ پرسشنامه ،  جمع گرایی بین اعضاء تیم های کاری بر مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری نقش دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۱۹٫۵ ۸ کاملاً موافق
۴۱٫۵ ۱۷ موافق
۳۱٫۷ ۱۳ بی نظر
۴٫۹ ۲ مخالف
۲٫۴ ۱ کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۱-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۵ نفر یعنی ۶۱ درصد معتقدند جمع گرایی بین اعضاء تیم های کاری بر مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری نقش دارد و تنها ۳/۷ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۱-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۱-۳ پرسشنامه ، در نظر گرفتن اهداف و منافع سازمان در تصمیم گیری ها توسط اعضاء تیمهای کاری بر مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری نقش دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۴٫۴ ۱۰ کاملاً موافق
۴۸٫۸ ۲۰ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
۱۲٫۲ ۵ مخالف
۲٫۴ ۱ کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۳-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۰ نفر یعنی ۲/۷۳ درصد معتقدند در نظر گرفتن اهداف و منافع سازمان در تصمیم گیری ها توسط اعضاء تیمهای کاری بر مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری نقش دارد و تنها ۶/۱۴ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۱-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۱-۴ پرسشنامه ، حمایت اعضاء تیمهای کاری از تصمیمات صرف نظر از دیدگاه های شخصی بر مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری نقش دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۳۱٫۷ ۱۳ کاملاً موافق
۵۳٫۷ ۲۲ موافق
۴٫۹ ۲ بی نظر
۹٫۸ ۴ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۱-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۵ نفر یعنی ۵/۸۵ درصد معتقدند حمایت اعضاء تیمهای کاری از تصمیمات صرف نظر از دیدگاه های شخصی بر مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری نقش دارد و تنها ۸/۹ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۱-۴ تحقیق
۲- افزایش سرعت امور
در پاسخ به سؤال ۲-۱ پرسشنامه ، مشخص بودن نقش هر یک از اعضاء تیمهای کاری بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۵ ۴۸٫۸ ۲۰ کاملاً موافق
۴۶٫۳ ۱۹ موافق
بی نظر
۴٫۹ ۲ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۲-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۹ نفر یعنی ۱/۹۵ درصد معتقدند مشخص بودن نقش هر یک از اعضاء تیمهای کاری بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارد و تنها ۹/۴ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۲-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۲-۲ پرسشنامه ، کمک کردن اعضاء تیمهای کاری به یکدیگر در انجام امور بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۳۴٫۱ ۱۴ کاملاً موافق
۵۸٫۵ ۲۴ موافق
۷٫۳ ۳ بی نظر
مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۲-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۸ نفر یعنی ۷/۹۲ درصد معتقدند کمک کردن اعضاء تیمهای کاری به یکدیگر در انجام امور بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارد و تنها ۴/۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۲-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۲-۳ پرسشنامه ، بالاتر رفتن قدرت ریسک اعضاء تیمهای کاری نسبت به حالتی که بطور انفرادی کار می کنند بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۶٫۸ ۱۱ کاملاً موافق
۴۸٫۸ ۲۰ موافق
۱۷٫۱ ۷ بی نظر
۷٫۳ ۳ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۲-۳ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۱ نفر یعنی ۶/۷۵ درصد بالاتر رفتن قدرت ریسک اعضاء تیمهای کاری نسبت به حالتی که بطور انفرادی کار می کنند بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارد و تنها ۳/۷ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۲-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۲-۴ پرسشنامه ، بالاتر رفتن میزان صرف انرژی توسط اعضاء تیمهای کاری نسبت به حالتی که بطور انفرادی کار می کنند بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۱۲٫۲ ۵ کاملاً موافق
۵۳٫۷ ۲۲ موافق
۲۲٫۰ ۹ بی نظر
۹٫۸ ۴ مخالف
۲٫۴ ۱ کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۲-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۷ نفر یعنی ۹/۶۵ درصد بالاتر رفتن میزان صرف انرژی توسط اعضاء تیمهای کاری نسبت به حالتی که بطور انفرادی کار می کنند بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارد و تنها ۲/۱۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۲-۴ تحقیق
۳- جلوگیری از دوباره کاری ها
در پاسخ به سؤال ۳-۱ پرسشنامه ، مشخص بودن نقش هر یک از اعضاء تیمهای کاری باعث کاهش دوباره کاری می شود ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۵ ۴ ۴۱٫۵ ۱۷ کاملاً موافق
۳۹٫۰ ۱۶ موافق
۷٫۳ ۳ بی نظر
۹٫۸ ۴ مخالف
۲٫۴ ۱ کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۳-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۳ نفر یعنی ۵/۸۰ درصد معتقدند مشخص بودن نقش هر یک از اعضاء تیمهای کاری باعث کاهش دوباره کاری می شود و تنها ۲/۱۲ درصد با این نظر مخالفند.
نمودار سؤال ۳-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۳-۲ پرسشنامه ، مشارکت اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیری ها باعث کاهش دوباره کاری می شود ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۹٫۳ ۱۲ کاملاً موافق
۴۸٫۸ ۲۰ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
۹٫۸ ۴ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۳-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۲ نفر یعنی ۸/۷۰ درصد معتقدند مشارکت اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیری ها باعث کاهش دوباره کاری می شود و تنها ۸/۹ درصد با این نظر مخالفند.
نمودار سؤال ۳-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۳-۳ پرسشنامه ، وجود تخصص های مختلف در اعضاء تیمهای کاری باعث کاهش دوباره کاری می شود ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۵ ۴ ۴۶٫۳ ۱۹ کاملاً موافق
۴۱٫۵ ۱۷ موافق
۹٫۸ ۴ بی نظر
۲٫۴ ۱ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۳-۳ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۶ نفر یعنی ۸/۸۷ درصد معتقدند وجود تخصص های مختلف در اعضاء تیمهای کاری باعث کاهش دوباره کاری می شود و تنها ۴/۲ درصد با این نظر مخالفند.
نمودار سؤال ۳-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۳-۴ پرسشنامه ، در نظر گرفتن همه جوانب در انجام کارها توسط اعضاء تیمهای کاری باعث کاهش دوباره کاری می شود ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۴۶٫۳ ۱۹ کاملاً موافق
۴۶٫۳ ۱۹ موافق
۴٫۹ ۲ بی نظر
۲٫۴ ۱ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۳-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۸ نفر یعنی ۷/۹۲ درصد معتقدند در نظر گرفتن همه جوانب در انجام کارها توسط اعضاء تیمهای کاری باعث کاهش دوباره کاری می شود و تنها ۴/۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۳-۴ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۳-۵ پرسشنامه ، مشاهده حالات بالقوه خرابیها توسط اعضاء تیمهای کاری باعث کاهش دوباره کاری می شود ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۴۱٫۵ ۱۷ کاملاً موافق
۴۶٫۳ ۱۹ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۳-۵ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۶۰ نفر یعنی ۸/۸۷ درصد معتقدند مشاهده حالات بالقوه خرابیها توسط اعضاء تیمهای کاری باعث کاهش دوباره کاری می شود و تنها هیچ کس با این نظر مخالف نیست.

نمودار سؤال ۳-۵ تحقیق
۴– ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان
در پاسخ به سؤال ۴-۱ پرسشنامه ، وجود اعتماد بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۵ ۵ ۵۶٫۱ ۲۳ کاملاً موافق
۳۹٫۰ ۱۶ موافق
۲٫۴ ۱ بی نظر
۲٫۴ ۱ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۴-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۹ نفر یعنی ۱/۹۵ درصد معتقدند وجود اعتماد بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد و تنها ۴/۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۴-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۴-۲ پرسشنامه ، وجود همفکری بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۵ ۴ ۴۳٫۹ ۱۸ کاملاً موافق
۴۱٫۵ ۱۷ موافق
۹٫۸ ۴ بی نظر
۴٫۹ ۲ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۴-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۵ نفر یعنی ۴/۸۵ درصد معتقدند وجود همفکری بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد و تنها ۹/۴ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۴-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۴-۳ پرسشنامه ، وجود هماهنگی بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۴۱٫۵ ۱۷ کاملاً موافق
۴۶٫۳ ۱۹ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۴-۳ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۶ نفر یعنی ۸/۸۷ درصد معتقدند وجود هماهنگی بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد و هیچ کس با این نظر مخالف نیست.

نمودار سؤال ۴-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۴-۴ پرسشنامه ، بیان صریح مطالب مربوط به تیم و اهداف آن توسط اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۶٫۸ ۱۱ کاملاً موافق
۴۱٫۵ ۱۷ موافق
۱۹٫۵ ۸ بی نظر
۱۲٫۲ ۵ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۴-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۸ نفر یعنی ۳/۶۸ درصد معتقدند بیان صریح مطالب مربوط به تیم و اهداف آن توسط اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد و ۲/۱۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۴-۴ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۴-۵ پرسشنامه ، تفکر یکی شدن جهت برآورده ساختن اهداف تیم بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۶٫۸ ۱۱ کاملاً موافق
۵۸٫۵ ۲۴ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
۲٫۴ ۱ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۴-۵ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۵ نفر یعنی ۴/۸۵ درصد تفکر یکی شدن جهت برآورده ساختن اهداف تیم بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش زمینه های همکاری بین کارکنان می گردد و تنها ۴/۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۴-۵ تحقیق
۵- افزایش تعهد گرایی
در پاسخ به سؤال ۵-۱ پرسشنامه ، تطابق اهداف سازمانی با اهداف فردی در اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش تعهد گرایی می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۵ ۴ ۴۱٫۵ ۱۷ کاملاً موافق
۳۹٫۰ ۱۶ موافق
۹٫۸ ۴ بی نظر
۹٫۸ ۴ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۵-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۳ نفر یعنی ۵/۸۰ درصد معتقدند تطابق اهداف سازمانی با اهداف فردی در اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش تعهد گرایی می گردد و ۸/۹ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۵-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۵-۲ پرسشنامه ، احساس تعلق و صمیمیت بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش تعهد گرایی می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۳۴٫۱ ۱۴ کاملاً موافق
۴۸٫۸ ۲۰ موافق
۹٫۸ ۴ بی نظر
۷٫۳ ۳ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۵-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۴ نفر یعنی ۹/۸۲ درصد معتقدند احساس تعلق و صمیمیت بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش تعهد گرایی می گردد و ۳/۷ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۵-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۵-۳ پرسشنامه ، شفافیت در برخوردها بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش تعهد گرایی می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۲٫۰ ۹ کاملاً موافق
۳۹٫۰ ۱۶ موافق
۲۹٫۳ ۱۲ بی نظر
۹٫۸ ۴ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۵-۳ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۵ نفر یعنی ۶۱ درصد معتقدند شفافیت در برخوردها بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش تعهد گرایی می گردد و ۸/۹ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۵-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۵-۴ پرسشنامه ، وجود اشتراک در منافع و اهداف بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش تعهد گرایی می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۳۴٫۱ ۱۴ کاملاً موافق
۴۳٫۹ ۱۸ موافق
۱۷٫۱ ۷ بی نظر
۴٫۹ ۲ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۵-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۲ نفر یعنی ۷۸ درصد معتقدند وجود اشتراک در منافع و اهداف بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش تعهد گرایی می گردد و تنها ۹/۴ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۵-۴ تحقیق
۶- کاهش تعارضات
در پاسخ به سؤال ۶-۱ پرسشنامه ، شرکت در فعالیتهای تیمی موجب کاهش میزان تعارضات می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۱۹٫۵ ۸ کاملاً موافق
۴۱٫۵ ۱۷ موافق
۳۹٫۰ ۱۶ بی نظر
۱۹٫۵ ۸ مخالف
۲۲٫۰ ۹ کاملاً مخالف
۱۴۱ ۱ جمع

توصیف سؤال ۶-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۵ نفر یعنی ۶۱ درصد معتقدند شرکت در فعالیتهای تیمی موجب کاهش میزان تعارضات می گردد و ۵/۴۱ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۶-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۶-۲ پرسشنامه ، همکاری و همیاری بین اعضاء تیمهای کاری موجب کاهش میزان تعارضات می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۲٫۰ ۹ کاملاً موافق
۵۸٫۵ ۲۴ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
۷٫۳ ۳ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۶-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۳ نفر یعنی ۵/۸۰ درصد معتقدند همکاری و همیاری بین اعضاء تیمهای کاری موجب کاهش میزان تعارضات می گردد و تنها ۳/۷ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۶-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۶-۳ پرسشنامه ، افزایش ارتباطات دوستانه اعضاء تیمهای کاری موجب کاهش میزان تعارضات می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۶٫۸ ۱۱ کاملاً موافق
۵۶٫۱ ۲۳ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
۷٫۳ ۳ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۲ ۴۲ جمع

توصیف سؤال ۶-۳ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۴ نفر یعنی ۹/۸۲ درصد معتقدند افزایش ارتباطات دوستانه اعضاء تیمهای کاری موجب کاهش میزان تعارضات می گردد و تنها ۳/۷ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۶-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۶-۴ پرسشنامه ، آموزش مهارتهای حل تعارض به اعضاء تیمهای کاری موجب کاهش میزان تعارضات می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۱۹٫۵ ۸ کاملاً موافق
۶۳٫۴ ۲۶ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
۴٫۹ ۲ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۶-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۴ نفر یعنی ۹/۸۲ درصد معتقدند ، آموزش مهارتهای حل تعارض به اعضاء تیمهای کاری موجب کاهش میزان تعارضات می گردد و تنها ۹/۴ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۶-۴ تحقیق
۷- تا ثیر بر تصمیم گیری های استراتژیک
در پاسخ به سؤال ۷-۱ پرسشنامه ، تیمهای کاری در سطوح مختلف سازمان در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان نقش دارند ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۲٫۰ ۹ کاملاً موافق
۳۴٫۱ ۱۴ موافق
۲۹٫۳ ۱۲ بی نظر
۱۲٫۲ ۵ مخالف
۲٫۴ ۱ کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۷-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۳ نفر یعنی ۱/۵۶ درصد معتقدند تیمهای کاری در سطوح مختلف سازمان در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان نقش دارند و ۶/۱۴ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۷-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۷-۲ پرسشنامه ، شناخت تهدیدها و فرصتهای خارج از سازمان توسط اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان نقش دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۱۷٫۱ ۷ کاملاً موافق
۴۱٫۵ ۱۷ موافق
۳۱٫۷ ۱۳ بی نظر
۹٫۸ ۴ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۷-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۴ نفر یعنی ۵/۵۸ درصد معتقدند شناخت تهدیدها و فرصتهای خارج از سازمان توسط اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان نقش دارد و ۸/۹ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۷-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۷-۳ پرسشنامه ، شناخت نقاط قوت و ضعف در داخل سازمان توسط اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان نقش دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۶٫۸ ۱۱ کاملاً موافق
۴۱٫۵ ۱۷ موافق
۲۲٫۰ ۹ بی نظر
۷٫۳ ۳ مخالف
۲٫۴ ۱ کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۷-۳ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۸ نفر یعنی ۳/۶۸ درصد معتقدند شناخت نقاط قوت و ضعف در داخل سازمان توسط اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان نقش دارد و ۸/۹ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۷-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۷-۴ پرسشنامه ، تطابق اهداف سازمانی با اهداف فردی در اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان نقش دارد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۲٫۰ ۹ کاملاً موافق
۳۴٫۱ ۱۴ موافق
۳۱٫۷ ۱۳ بی نظر
۱۲٫۲ ۵ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۷-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۲۳ نفر یعنی ۱/۵۶ درصد معتقدند تطابق اهداف سازمانی با اهداف فردی در اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان نقش دارد و تنها ۲/۱۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۷-۴ تحقیق
۸- افزایش بهره وری
در پاسخ به سؤال ۸-۱ پرسشنامه ، هم افزایی در نتیجه همکاری بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش بهره وری می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۶٫۸ ۱۱ کاملاً موافق
۵۶٫۱ ۲۳ موافق
۱۷٫۱ ۷ بی نظر
مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۸-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۳ نفر یعنی ۹/۸۲ درصد معتقدند هم افزایی در نتیجه همکاری بین اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش بهره وری می گردد و هیچ کس با این نظر مخالف نیست.

نمودار سؤال ۸-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۸-۲ پرسشنامه ، وجود تخصص های مختلف در اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش بهره وری می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۳۴٫۱ ۱۴ کاملاً موافق
۵۳٫۷ ۲۲ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۸-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۶ نفر یعنی ۸/۸۷ درصد معتقدند وجود تخصص های مختلف در اعضاء تیمهای کاری باعث افزایش بهره وری می گردد و هیچ کس با این نظر مخالف نیست.

نمودار سؤال ۸-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۸-۳ پرسشنامه ، مشخص بودن نقش هر یک از اعضاء تیمهای کاری باعث افزیش بهره وری می گرد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۴۱٫۵ ۱۷ کاملاً موافق
۵۱٫۲ ۲۱ موافق
۲٫۴ ۱ بی نظر
۴٫۹ ۲ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۸-۳ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۹ نفر یعنی ۷/۹۲ درصد معتقدند مشخص بودن نقش هر یک از اعضاء تیمهای کاری باعث افزیش بهره وری می گردد و تنها ۹/۴ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۸-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۸-۴ پرسشنامه ، مشارکت اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیری ها باعث افزیش بهره وری می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۳۱٫۷ ۱۳ کاملاً موافق
۵۶٫۱ ۲۳ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۸-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۶ نفر یعنی ۸/۸۷ درصد معتقدند مشارکت اعضاء تیمهای کاری در تصمیم گیری ها باعث افزیش بهره وری می گردد و هیچ کس با این نظر مخالف نیست.

نمودار سؤال ۸-۴ تحقیق
۹-افزایش اثربخشی
در پاسخ به سؤال ۹-۱ پرسشنامه ، تعامل بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش اثربخشی فعالیتهای سازمان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۴٫۴ ۱۰ کاملاً موافق
۵۱٫۲ ۲۱ موافق
۲۲٫۰ ۹ بی نظر
۲٫۴ ۱ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۹-۱ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۱ نفر یعنی ۶/۷۵ درصد تعامل بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش اثربخشی فعالیتهای سازمان می گردد و تنها ۴/۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۹-۱ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۹-۲ پرسشنامه ، همکاری و همیاری بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش اثربخشی فعالیتهای سازمان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۳۴٫۱ ۱۴ کاملاً موافق
۵۶٫۱ ۲۳ موافق
۹٫۸ ۴ بی نظر
مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۹-۲ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۷ نفر یعنی ۲/۹۰ درصد معتقدند همکاری و همیاری بین اعضاء تیمهای کاری باعث افرایش اثربخشی فعالیتهای سازمان می گردد و هیچ کس با این نظر مخالف نیست.

نمودار سؤال ۹-۲ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۹-۳ پرسشنامه ، شرکت در فعالیتهای تیمی باعث افرایش اثربخشی فعالیتهای سازمان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۴٫۴ ۱۰ کاملاً موافق
۵۶٫۱ ۲۳ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
۲٫۴ ۱ مخالف
۴٫۹ ۲ کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۹-۳ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۳ نفر یعنی ۵/۸۰ درصد معتقدند ، شرکت در فعالیتهای تیمی باعث افرایش اثربخشی فعالیتهای سازمان می گردد و تنها ۳/۷ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۹-۳ تحقیق
در پاسخ به سؤال ۹-۴ پرسشنامه ، هماهنگی منافع و ارزشهای اعضاء تیمهای کاری با سازمان باعث افرایش اثربخشی فعالیتهای سازمان می گردد ، نتایج زیر حاصل گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نما میانه درصد فراوانی  
۴ ۴ ۲۹٫۳ ۱۲ کاملاً موافق
۵۶٫۱ ۲۳ موافق
۱۲٫۲ ۵ بی نظر
۲٫۴ ۱ مخالف
کاملاً مخالف
۱۰۰ ۴۱ جمع

توصیف سؤال ۹-۴ تحقیق
از مجموع ۴۱ نفر پاسخگو، ۳۵ نفر یعنی ۴/۸۵ درصد معتقدند هماهنگی منافع و ارزشهای اعضاء تیمهای کاری با سازمان باعث افرایش اثربخشی فعالیتهای سازمان می گردد و تنها ۴/۲ درصد با این نظر مخالفند.

نمودار سؤال ۹-۴ تحقیق
آزمون فرض نرمال بودن متغییر ها
قبل از انجام هرگونه آزمون مقایسه ای لازم است از نرمال بودن و یا غیر نرمال بودن متغییرهای مورد استفاده اطلاع کامل داشت. زیرا انتخاب آزمون مقایسه ای بسته به این سوال می باشد. یکی از راه های تعیین نرمال بودن متغییرها استفاده از آزمون غیر پارامتری کولوموگروف اسمیرنف (k-s) می باشد.
فرضیه های مورد استفاده در این تحقیق به شرح زیر است:
H0 : متغییر مورد بررسی دارای توزیع نرمال است.
H1 : متغییر مورد بررسی دارای توزیع نرمال نیست.
در صورتی که سطح دارای آزمون از عدد ۰٫۰۵ بالاتر می باشد میگوییم که متغییر دارای توزیع نرمال است و درصورتی که سطح معنی داری از عدد ۰٫۰۵ کمتر باشد نرمال بودن متغییرها را رد می کنیم.
در صورتی که متغییری دارای توزیع نرمال باشد استفاده از آزمونهای پارامتری و در غیر این صورت استفاده از آزمونهای غیر پارامتری توصیه می شود.
جداول صفحه بعد نمایش دهنده نتایج آزمون کولوموگروف اسمیرنف برای متغییرهای تحقیق می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Asymp.Sig
2-Tailed
کولوموگروف اسمیرنف اختلاف Most Extreme انحراف معیار میانگین پارامتر نرمال  
منفی مثبت قدر مطلق a,b
۰٫۰۷ ۱٫۳۰ -۰٫۲۰ ۰٫۱۰ ۰٫۲۰ ۰٫۶۰ ۳٫۹۳ ۴۱ مشارکت در تصمیم گیری
۰٫۰۸ ۱٫۲۷ -۰٫۱۳ ۰٫۲۰ ۰٫۲۰ ۰٫۵۰ ۴٫۰۶ ۴۱ افزایش سرعت امور
۰٫۵۴ ۰٫۸۱ -۰٫۱۳ ۰٫۱۰ ۰٫۱۳ ۰٫۴۷ ۴٫۲۰ ۴۱ جلوگیری از دوباره کاری
۰٫۵۶ ۰٫۷۹ -۰٫۱۱ ۰٫۱۲ ۰٫۱۲ ۰٫۵۵ ۴٫۱۹ ۴۱ ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان
۰٫۲۸ ۰٫۹۹ -۰٫۱۶ ۰٫۱۴ ۰٫۱۶ ۰٫۶۱ ۴٫۰۱ ۴۱ افزایش تعهد گرایی
۰٫۵۴ ۰٫۸۰ -۰٫۱۳ ۰٫۱۲ ۰٫۱۳ ۰٫۵۴ ۳٫۸۸ ۴۱ کاهش تعارضات
۰٫۶۴ ۰٫۷۵ -۰٫۷۹ ۰٫۱۲ ۰٫۱۲ ۰٫۷۳ ۳٫۶۹ ۴۱ تاثیر بر تصمیم گیری استراتژیک
۰٫۳۲ ۰٫۹۶ -۰٫۱۴ ۰٫۱۵ ۰٫۱۵ ۰٫۴۸ ۴٫۲۰ ۴۱ افزایش بهروری
۰٫۲۵ ۱٫۰۲ -۰٫۱۶ ۰٫۱۶ ۰٫۱۶ ۰٫۵۶ ۴٫۰۷ ۴۱ افزایش اثر بخشی

نتایج آزمون کولوموگروف اسمیرنف برای متغییرهای تحقیق
همانطور که در جدول بالا مشخص شده در تمام موارد سطح معنی داری از ۰٫۵ بالاتر است و فرض نرمال بودن تمام متغییرها را می پذیریم. لذا استفاده از آزمون پارامتری مورد تایید می باشد.
آزمون سؤالات تحقیق
سؤال ۱: تیم های کاری بر مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها نقش ندارد.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ: میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر و یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم:

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value < 0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم.

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۳٫۹۳ ۰٫۶ ۹٫۹۲ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها نقش دارد.
سؤال ۲: تیم های کاری بر سرعت انجام امور تأثیر ندارد.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر سرعت انجام امور دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ : میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر سرعت انجام امور در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم. لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم :

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر سرعت انجام امور و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر سرعت انجام امور می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value < 0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم.

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۴٫۰۶ ۰٫۴۹۶ ۱۳٫۶۹ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر سرعت انجام امور
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر سرعت انجام امور نقش دارد.
سؤال ۳: تیم های کاری بر جلوگیری از دوباره کاری ها نقش ندارد.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر جلوگیری از دوباره کاری ها دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ : میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر جلوگیری از دوباره کاری ها در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم. لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم :

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر جلوگیری از دوباره کاری ها و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر جلوگیری از دوباره کاری ها می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value < 0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۴٫۲ ۰٫۴۶۵ ۱۶٫۵۶ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر جلوگیری از دوباره کاری ها
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر سرعت انجام امور نقش دارد.
سؤال ۴: تیم های کاری بر ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان نقش ندارد.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ : میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم. لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم :

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value < 0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۴٫۱۹ ۰٫۵۴۹ ۱۳٫۸۷ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان نقش دارد.
سوال ۵: تیمهای کاری بر افزایش تعهد گرایی نقش ندارند.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش تعهد گرایی دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ : میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش تعهد گرایی در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم. لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم :

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر افزایش تعهد گرایی و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر افزایش تعهد گرایی می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value < 0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم.

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۴٫۰۰ ۰٫۶۱ ۱۰٫۵ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش تعهد گرایی
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر افزایش تعهد گرایی نقش دارد.
سؤال ۶: تیم های کاری بر کاهش تعارضات نقش ندارد.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر کاهش تعارضات دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ : میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر کاهش تعارضات در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم. لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم :

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر کاهش تعارضات و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر کاهش تعارضات می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value < 0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم.

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۳٫۸۷۸ ۰٫۵۴ ۱۰٫۳۷ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر کاهش تعارضات
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر کاهش تعارضات نقش دارد.
سؤال ۷: تیم های کاری بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان نقش ندارد.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ : میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم. لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم :

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value < 0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم.

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۳٫۶۸۹ ۰٫۱۱۴ ۶٫۰۴ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان نقش دارد.
سؤال ۸: تیم های کاری بر افزایش بهره وری سازمان نقش ندارد.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش بهره وری سازمان دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ : میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش بهره وری سازمان در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم. لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم :

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر افزایش بهره وری سازمان و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر افزایش بهره وری سازمان می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value<0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم.

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۴٫۲ ۰٫۴۸ ۱۵٫۹۷ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش بهره وری سازمان
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر افزایش بهره وری سازمان نقش دارد.
سؤال ۹: تیم های کاری بر افزایش اثر بخشی سازمان نقش ندارد.
با توجه به آنکه متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش اثر بخشی سازمان دارای توزیع نرمال می باشد لذا از آزمون پارامتری مقایسه میانگین جامعه با یک عدد خاص میتوان استفاده کرد.
حال اگر فرض کنیم که:
µ : میانگین واقعی متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش اثر بخشی سازمان در جامعه مورد بررسی باشد. که این متغیر حداقل ۱ و حداکثر ۵ را اختیار می کند.
مقادیر کمتر یا مساوی ۳ را به عنوان عدم نقش و بالاتر از ۳ را به عنوان تأثیر نقش در نظر می گیریم. لذا بایستی فرضهای زیر را آزمون کنیم :

فرض صفر به معنای عدم تأثیر نقش تیم های کاری بر افزایش اثر بخشی سازمان و فرض یک به معنای تأثیر نقش تیم های کاری بر افزایش اثر بخشی سازمان می باشد. یک قاعده آزمون فرض صفر در مقابل یک به صورت زیر می باشد.
اگر و فقط اگر P-value < 0.05 آنگاه فرض صفر را رد و فرض یک را می پذیریم

 

 

 

 

 

 

میانگین انحراف معیار آماره t سطح معنی داری آزمون
۴٫۰۶ ۰٫۵۶ ۱۲٫۲۲ تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون tی استودنت برای متغیر نقش تیم های کاری بر افزایش اثر بخشی سازمان
با بهره گرفتن از نرم افزار مینی تب
همانطور که از نتایج جدول بالا ملاحظه می گردد چون سطح معنی داری معادل صفر می باشد، لذا در سطح ۰٫۰۵= α فرض صفر را رد و و فرض یک را می پذیریم . یعنی تیم های کاری بر افزایش اثر بخشی سازمان نقش دارد.
سؤال : اولویت بندی عوامل مؤثر بر اثر بخشی تیم های کاری کدامند؟
: بین عوامل مؤثر بر اثر بخشی تیم های کاری اولویتی وجود ندارد.
: بین عوامل مؤثر بر اثر بخشی تیم های کاری اولویت بندی وجود دارد.
برای پاسخ به این سؤال بایستی از آزمون فریدمن استفاده شود.

 

 

آماره مقدار
آماره کی دو
درجه آزادی
سطح معنی داری
۳۵٫۱۰۴
۸
تقریباً صفر

جدول نتایج آزمون فریدمن
چون سطح معنی داری آزمون از عدد ۰٫۰۵ کمتر است لذا فرض اولویت بندی (  ) را می پذیریم.
با توجه به جدول میانگین ها اولویت ها به شرح زیر است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف عامل میانگین رتبه ها
۱ جلوگیری از دوباره کاری ۶٫۰۵
۲ افزایش بهره وری ۵٫۹۸
۳ ایجاد زمینه همکاری بین کارکنان ۵٫۹
۴ افزایش اثر بخشی سازمان ۵٫۱۷
۵ افزایش تعهد گرایی ۴٫۸۹
۶ افزایش سرعت امور ۴٫۸۷
۷ مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ۴٫۳۷
۸ کاهش تعارضات ۴٫۱۶
۹ تأثیر بر تصمیم گیری استراتژیک ۳٫۶۲

جدول اولویت بندی عوامل مؤثر بر اثر بخشی تیم های کاری
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادها

نتیجه گیری بر اساس یافته های تحقیق
سئوال اصلی پژوهش
سئوالات فرعی پژوهش
محدودیت های تحقیق
پیشنهادها بر اساس یافته های تحقیق
پیشنهادها به سایر محققین

نتیجه گیری بر اساس یافته های تحقیق:
در این قسمت بر مبنای سئوالات پژوهش و تجزیه و تحلیل آماری یافته های پژوهش مشخص و نتیجه گیری نهایی را مشخص می کنیم.
سئوال اصلی پژوهش
ایا تیمهای کاری در گروه هولدینگ رایزکو اثر بخش هستند؟
با توجه با نتایج بدست آمده از بخش چهارم تحقیق در سطوح تعریف شده برای پاسخ دهندگان؛ جمیع ایشان با درصد بالایی معتقد بودند که تیمهای کاری در گروه هولدینگ رایزکو اثر بخش هستند که این نتیجه با توجه به گسترش روز افزون فضاهای کاری و توسعه نرم افزاری و سخت افزاری گروه , نوید بخش بوده ومی تواند در برنامه های استراتژیک کلان گروه مد نظر قرار گیرد تا بهره وری بیشتری عاید شود.
سئوالات فرعی پژوهش
۱-آیا تیم های کاری در مشارکت کارکنان در تصمیم گیری نقش دارند؟
باتوجه به نتیجه بدست امده در آنالیز آماری بخش چهار ؛این موضوع با درصد بالایی مورد تایید قرار گرفته است که تیمهای کاری موجب بالارفتن نرخ مشارکت کارکنان در تصمیم گیریها شده است.
این نتیجه با تئوریها و نظریه های ارائه شده خوانایی داشته و در راستای اهداف تعیین شده شرکت است و از نظر پاسخ دهندگان در رتبه اثر بخشی هفتم در بین ۹ سوال پرسیده شده قرار دارد لذا هنوز می توان برای بهتر شدن آن برنامه ریزی و فعالیت کرد.
۲-آیا تیم های کاری بر افزایش سرعت انجام امور تاثیر دارند؟
باتوجه به نتیجه بدست امده در آنالیز آماری بخش چهار ؛این موضوع با درصد بالایی مورد تایید قرار گرفته است که تیمهای کاری موجب بالارفتن سرعت انجام امور هستند.لذا با توجه به جدول اولویتهای بدست امده از پاسخ دهندگان ور تبه۶ اثر بخشی در بین ۹ سوال پرسیده شده بایستی برای رشد آن برنامه ریزی نمود .
۳-آیا تیم های کاری از دوباره کاری می کاهند؟
با عنایت به نتیجه بسیار مطلوب بدست امده از این تحقیق و رتبه ۱ اثر بخشی استخراج شده از پاسخها قطعا تیمهای کاری از دوباره کاری بدلیل اجماع افراد تیم می کاهد لذا می توان این خصیصه را در تیمها بیشتر مورد تاکید قرار داد.
۴-آیا تیم های کاری در ایجاد زمینه های همکاری بین کارکنان می افزاید؟
طبق آنچه که بررسی های آماری تحقیق نشان می دهند؛این جنبه از اثر بخشی بسیار شایان توجه است و می توان از آن به عنوان یکی از آثار اصلی کار تیمی نام برد.قرار گرفتن این فاکتور در اولویت سوم نشان دهنده تاثیر زیاد تیمهای کاری بر این مقوله است.
۵-آیا تیم های کاری تعهد گرایی را افزایش می دهند؟
شاید این گونه برداشت شود که تیمهای کاری بر تعهد گرایی افراد نمی توانند اثر مثبت بگذارند و با رجوع به نتایج این تحقیق مشخص می شود که افراد بدلیل همکاری تیمی و هم هدف بودن با سازمان هم جهت شده و در راستای اهداف ان فکر می کنند و حرکت خود را برنامه ریزی می کنند .لذا پس از مدتی تعهد سازمانی ایشان بطور تزایدی افزایش می یابد.
۶-آیا تیم های کاری تعارضات را کم می کنند؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ق.ظ ]




تحقیق عبارت است از کشف واقعیات جدیدی که به ما کمک میکند تا در صدد حل و ارائه راهکارهای مقابله با مشکل موجود برآییم(سکاران، ۱۳۸۸: ۶).دستیابی به هدف تحقیق میسر نخواهد بود، مگر زمانی که جستجوی شناخت با روششناسی درست صورت پذیرد.
در این فصل به معرفی روش پژوهش و بررسی روایی و پایایی ابزار تحقیق می پردازیم.

3-2. روش تحقیق
این پژوهش به روش توصیفی – پیمایشی انجام شده است.پیمایش یکی از روش های تحقیق اجتماعی است که در آن اعضای جامعه آماری به پرسش هایی در مورد موضوع مورد مطالعه محقق، پاسخ می دهند. آن ها این کار را یا از طریق پرکردن “پرسشنامه ای” که در اختیار آن ها قرار می گیرد و یا شفاهاً از طریق “مصاحبه” انجام می دهند. به عقیده برخی از جامعه شناسان، پیمایش بهترین شیوه روش تحقیق جامعه شناسانه است. به عبارت دیگر پیمایش شیوه سیستماتیک جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه رودررو، تلفنی و یا پرسشنامه خوداجرا است که از طریق پست برای اعضای جامعه آماری فرستاده می شود و باز می گردد(عضدانلو،۱۳۸۸).
از طریق پیمایش می توان داده های بسیار گسترده ای را در باب باورها، ارزش ها، نگرش ها، کنش ها و سایر اطلاعاتی که درباره صفت های فرد باشند گردآوری کرد. همچنین می توان در باب صفاتی که ویژگی سیستم باشند، اطلاعات دست اول جمع آوری کرد؛ برای مثال می توان از افراد در خصوص قانون اساسی یک کشور از حیث سازگار بودن یا نبودن با ناظم سیاسی دموکراتیک سوال کرد. در پیمایش فرض می شود پاسخگو از واقعیت اطلاع دارد؛ اما در برخی مواقع این گونه نیست. فرض می شود پاسخگو با پرسشگر همکاری خواهد کرد؛ ولی همکاری نمی کند. این نوع وقایع به تولید خطا منجر می شوند.
همچنین از نظر نوع این پژوهش یک پژوهش کاربردی است. پژوهش های کاربردی عملی و در پی حل مشکلات اجتماعی و افراد می باشند(ساعی،۱۳۸۷).
۳-۳٫ جامعه آماری
جامعه آماری[۱۱۵] عبارت است از مجموعهای از افراد، اجزاء و عوامل مختلف که حداقل در یک صفت با هم مشترک هستند. (خاکی، ۱۳۹۰: ۲۵۰). جامعه مورد مطالعه در این پایان نامه مدیران و کتابداران دانشگاههای آزاد اسلامی استان گیلان میباشند. بنابراین حجم جامعه مورد مطالعه ۱۰۰ نفر از مدیران و کتابداران دانشگاههای آزاد اسلامی استان گیلان بوده و باتوجه به محدود بودن حجم جامعه با بهره گرفتن از روش سرشماری کل جامعه تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته است.
جدول ۳-۱٫ تعداد مدیران و کتابداران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:56:00 ق.ظ ]




در راستای مقایسه ی عملکرد شورای نگهبان با نهادهای مشابه در دیگر کشورها می بایست به نکات زیر توجه نمود:
۱-در برخی از کشورها انتخابات به معنای شرکت مردم در امر گزینش نمایندگان پارلمان وجود ندارد. به عنوان نمونه پارلمان آفریقا، ۳۰۰ عضو دارد که ۶۰ نفر از جانب رییس جمهور انتخاب می شود و ۲۴۰ عضو دیگر از بین تمامی کاندیداهای سراسر کشور که بیش از ۱۰ هزار نفر هستند بر اساس شرایط و به وسیله ی یک کمیته ی دولتی گزینش می شوند[۲۶] . در قانون اساسی کشور عربستان سعودی نیز حضور مردم به صورت انتخابات و شرکت در انتخابات مصداق ندارد تا جایی که در قانون اساسی این کشور، تعبیر بیعت با پادشاه استفاده شده است. متن ماده ی ۶ این قانون به این شرح است: «یبایع المواطنون الملک علی کتاب الله تعالی و سنه رسوله و علی السمع و الطاعه فی العسر و الیسر و المنشط و المکره»[۲۷].
۲-در کتب حقوقی، مجالس قانون گذاری به دو نوع مجالس عالی که تحت عناوینی مثل مجلس سنا، اعیان، لردها و… تشکیل می گردند و مجالس عادی که نمایندگان و مبعوثان تمام ملت در آن دور هم جمع می شوند، تقسیم گردیده است. برخی از کشورهای جهان مانند ژاپن، مجارستان، مصر، بلژیک، انگلستان، فرانسه، سوئد، نروژ، آمریکا، دانمارک و… دارای سیستم دو مجلسی و برخی مانند ایران از سیستم تک مجلسی برخوردار می باشند. از این رو نحوه ی انتخاب نمایندگان مجلس شورای ایران را می بایست با نوع دوم مجلس کشورهای دو مجلسی مقایسه نمود، چرا که در ایران مجلس عالی قانون گذاری وجود ندارد[۲۸].
بند۲: مراجع اعمال نظارت بر انتخابات در دیگر کشورها
به طور کلی نظارت بر انتخابات در کشورهای جهان توسط ۵ نهاد زیر انجام می پذیرد:

  1. دادگاه قانون اساسی

در بسیاری از کشورهای دموکراتیک جهان، نظارت بر صحت انتخابات توسط دادگاه قانون اساسی انجام می پذیرد. در این راستا می توان به کشورهای زیر اشاره نمود:
اتریش:
در کشور اتریش دادگاه قانون اساسی که اعضای آن با پیشنهاد هیأت دولت و با حکم رییس جمهور و دیگران به وسیله ی مجلس ملی و شورای فدرال انتخاب می شوند، بر صحت انتخابات نظارت دارند.
فیلیپین:
در فیلیپین که دارای نظام دو پارلمانی است، هر یک از دو مجلس، دادگاه قانون اساسی مخصوص خود را دارند. هر دادگاه از ۹ نفر تشکیل می شود.۳ نفر قاضی از دیوان عالی کشور و دیگران از حزب اکثریت و اقلیت هر کدام ۳ نفر معرفی می کنند. از ۳ قاضی هر کدام که سابقه ی بیش تری دارد به ریاست دادگاه برگزیده می شود[۲۹]. دادگاه قانون اساسی وظیفه ی نظارت بر انتخابات و مصوبات مجلس را دارد.
بلغارستان:
مطابق ماده ی ۶۶ قانون اساسی بلغارستان، هرگاه صحت انتخابات مورد تردید باشد، موضوع می تواند طبق قانون به دادگاه قانون اساسی احاله گردد[۳۰] .
سوریه:
مطابق اصل ۶۲ قانون اساسی سوریه، در صورتی که طبق تحقیق و گزارش دادگاه عالی قانون اساسی، صحت انتخابات مربوط به نماینده ای مخدوش باشد، مراتب ظرف یک ماه به وی ابلاغ و از کار برکنار می شود[۳۱].
آلمان:
طبق قانون اساسی آلمان، رسیدگی به صحت انتخابات به ویژه از راه تصویب اعتبارنامه های نمایندگان، هم چنین سلب مصونیت و عزل آن ها از سمت نمایندگی از اختیارات مجلس نمایندگان می باشد. هر گاه به تصمیم های مجلس یاد شده در این موارد، یعنی تأیید یا رد اعتبارنامه ی نماینده یا نمایندگانی و یا سلب مصونیت و عزل وی یا آن ها اعتراضی وجود داشته باشد، رسیدگی به آن از اختیارات دادگاه قانون اساسی است[۳۲]. دادگاه قانون اساسی فدرال، عالی ترین دادگاه و یکی از قابل احترام ترین و قدرتمندترین نهادهای جمهوری فدرال آلمان است.
قرقیزستان:
طبق بند ۳ ماده ی ۸۲ قانون اساسی قرقیزستان، قانونی بودن انتخابات ریاست جمهوری را دادگاه قانون اساسی انجام می دهد[۳۳].
۲- شورای قانون اساسی
فرانسه:
طبق اصل ۵۸ قانون اساسی فرانسه، شورای قانون اساسی بر حسن اجرای قانون انتخابات ریاست جمهوری نظارت می کند. این شورا به اعتراض ها رسیدگی کرده و نتایج انتخابات را اعلام می کند[۳۴]. در دوره های گذشته رسیدگی به شکایت ها و اعتراض ها در خصوص انتخابات مجلس ملی و مجلس سنا با بهره گرفتن از مکانیسم «تصویب اعتبارنامه ها» بر عهده ی خود این مجالس بوده است. قانون اساسی ۱۹۵۸م. این صلاحیت را به شورای قانون اساسی واگذار کرده است. (اصل ۵۹) شورا پس از بررسی و رسیدگی می تواند بر حسب مورد، شکایت را رد کند؛ انتخابات را باطل نماید و یا این که نتایج اعلام شده را اصلاح کند.
به موجب اصل ۵۸ قانون اساسی، شورای قانون اساسی نظارت بر صحت انتخابات، رسیدگی به اعتراض ها و اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری را بر عهده دارد. بنابراین، این نظارت در برگیرنده ی تمام مراحل انتخابات از ابتدا تا انتها است و اقدام به آن نیاز به طرح شکایت از طرف افراد ذی نفع ندارد، هر چند که از این رهگذر نیز شورا می تواند در موضوع وارد شود. در سیستم حکومتی فرانسه که بیش از همه ادعای دموکراسی دارد، کاندیداتوری منفرد برای حضور در رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری مشروط به ارائه ۱۰۰۰ امضا از شخصیت های معتبر کشور است که در ضمن از چهره های حزبی و وابسته به حاکمیت هستند می باشد و در مورد کاندیداتوری منفرد برای مجلس، ارائه ۵۰۰ امضا کافی است[۳۵].
۳-نظارت توسط خود مجلس
هر چند در بسیاری از کشورها نظارت بر انتخابات توسط خود مجلس انجام می پذیرد، اما بر رسیدگی به اعتبارنامه های نمایندگان توسط خود مجلس ایراد وارد گشته است که رسیدگی به اعتبارنامه های نمایندگان مجلس چه از حیث واجد بودن شرایط انتخابات و چه از نظر مطابقت عملیات انتخاباتی با مقررات قانونی، یک امر قضایی است. از این رو با توجه به اصل تفکیک قوا مجالس مقننه اصولاً صلاحیت این کار را نداشته و فقط مقام های قضایی می توانند این وظیفه را انجام دهند. با این وجود در اکثر ممالک از جمله کشورهای ایالات متحده ی آمریکا، بلژیک و سوییس هر یک از مجالس مقننه، اعتبارنامه های اعضای خود را مورد رسیدگی قرار داده، آن ها را تصویب یا رد می نمایند.
در انگلستان چند نفر از اعضای دیوان عالی که به حکم قرعه انتخاب می شوند، اعتبارنامه های مجلس عوام را مورد رسیدگی قرار داده، گزارشی دائر بر تصویب یا عدم تصویب آن ها به مجلس تقدیم می کنند و مجلس نیز گزارش هیأت قضایی را بدون بحث تأیید می کند. اما برخلاف ترتیب معمول در سایر ممالک، در انگلستان اعتبارنامه های نمایندگانی بررسی می شود که انتخاب آن ها مورد اعتراض است، وگرنه انتخاب شده بدون تصویب اعتبارنامه، نماینده شناخته می شود. در آلمان به موجب ماده ی ۳۱ قانون اساسی ۱۹۱۹م. رسیدگی به اعتبارنامه های اعضای مجلس «رایشتاگ» به یک دادگاه مختلط مرکب از چند نفر نماینده ی مجلس رایشتاگ و چند نفر عضو دادگاه اداری واگذار گردیده بود. نمایندگان را خود رایشتاگ برای تمام دوره ی تقنینی و قضات را رییس جمهور انتخاب می نمودند. برای اخذ تصمیم، موافقت سه نفر نماینده ی رایشتاگ و دو نفر قاضی لازم و ضروری بود[۳۶].
ژاپن:
طبق اصل۴۲ قانون اساسی ژاپن، پارلماناین کشور از دو مجلس، یعنی مجلس نمایندگان (Chambre des representants) و مجلس مشاوران (Chambre des conseillers) تشکیل یافته است. تأیید انتخابات افراد منتخب و تصویب اعتبارنامه آن ها بر عهده مجلس مربوطه و با اکثریت ساده آرای حاضرین می باشد ، سلب نمایندگی از آنان نیز به همین ترتیب، اما با اکثریت دو سومِ آرای حاضرین امکان پذیر است. اصل ۵۵ قانون اساسی ژاپن در این زمینه اذعان دارد: «قضاوت در مورد صلاحیت اعضای هر کدام از مجالس به عهده ی همان مجلس خواهد بود. محروم کردن هر یک از نمایندگان از سمت نمایندگی، باید به تصویب حداکثر دو سوم از نمایندگان حاضر در جلسه برسد.»[۳۷]
ایتالیا:
پارلمان ایتالیا از دومجلس نمایندگان و مجلس سنا تشکیل یافته است. مطابق اصل ۶۶ قانون اساسی این کشور، هر یک از مجلسین هم در خصوص صحت اعتبارنامه ی اعضای خود و هم در مورد علل مغایرت یا عدم صلاحیت اعضا برای احراز سمت نمایندگی تصمیم گیری می نمایند[۳۸].
نروژ:
طبق اصل ۴۹ قانون اساسی نروژ، پارلمان یا مجلس بزرگ که مرکب از مجلس اعلی (لاگ تینگ Lagting) و مجلس سفلی ( اودل استینگOdelsting ) می باشد. اصل۶۴ نیز تأکید دارد «به نمایندگان منتخبی اعتبارنامه اعطا خواهد شد که توسط مجلس مورد بررسی و تصویب قرار خواهند گرفت.»[۳۹]
آمریکا:
مجلس نمایندگان، خود صلاحیت رسیدگی به صحت یا عدم صحت انتخابات نمایندگان و تعیین شرایط انتخاب شدن را دارد[۴۰].
دانمارک:
طبق اصل ۳۳ قانون اساسی دانمارک، مجلس خود، اعتبار انتخاب نمایندگان را تعیین می کند و در مورد صلاحیت نمایندگی و از دست دادن صلاحیت مزبور در خصوص هر یک از نمایندگان تصمیم گیری می کند[۴۱] .
رومانی:
به صراحت اصل ۲۵ قانون اساسی این کشور، دو مجلس با عنوان مجمع بزرگ ملی و شورای خلق وجود دارد. در مورد مرجع نظارت بر انتخابات، اصل ۴۷ قانون اساسی این کشور اظهار می کند: «مجمع بزرگ ملی در صحت یا عدم صحت انتخاب هر نماینده تصمیم می گیرد. این مجمع قانونی بودن انتخاب هر نماینده را بررسی می کند و نسبت به صحت یا ابطال انتخاب وی تصمیم می گیرد. در مورد ابطال انتخاب یک نماینده، حقوق و وظایف نمایندگی وی از لحظه ی ابطال قطع می گردد.»[۴۲]
مصر:
طبق اصل ۸۹ قانون اساسی مصر، رأی گیری با نظارت اعضای یک ارگان قضایی صورت می گیرد. برای رسیدگی به اعتبارنامه ی نمایندگان، تنها ارگان صالح خود مجلس است[۴۳] .
کانادا:
پارلمان کانادا از دو مجلس یعنی مجلس عوام و مجلس سنا تشکیل شده است. از مهم ترین اختیارات مجلس عوام کانادا، اختیار تأسیسی یعنی امکان تغییر و اصلاح بخش های انعطاف پذیر قانون اساسی، تأیید اعتبارنامه ی نمایندگان و برکناری آن ها می باشد[۴۴] .

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. وزارت کشور

در برخی از کشورها نیز وزارت کشور وظیفه ی نظارت بر انتخابات را بر عهده دارد:
انگلستان:
در انگلستان، نخست وزیر، وزیر کشور را تعیین می کند و وزارت کشور، طبق قانون، مسؤولیت نظارت عالی بر بررسی و تأیید و رد صلاحیت های نامزدهای نمایندگی مجلس را بر عهده دارد[۴۵] .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:56:00 ق.ظ ]




به اعتقاد فیشر توانمندسازی آموزش چگونگی انجام کار به دیگران است که کمتر به مدیر متکی باشند . تابس و موس نیز معتقدند در توانمندسازی ، کارکنان نیاز ندارند فقط اختیار داشته باشند ، بلکه آن ها نیاز به آموزش کافی و بودجه و اطلاعات اساسی نیز داشته و سپس در زمینه تصمیم های خود مسئول و پاسخگو می باشند . (تابس و همکاران،۲۰۰۰)
آموزش در حیققت یکی از راه های اصولی و منطقی هدایت تلاش های کارکنان در سازمان است و باعث به کارگیری استعدادهای نهفته ، به کاراندازی قدرت تخیل و به وجود آمدن حس انعطاف پذیری فکری لازم در کارکنان خواهد شد . (اسماعیلی ، ۱۳۷۹)

  • فرضیه شماره ۱۰ : ارزیابی عملکرد بر توانمندسازی کارکنان موثر است.

نتایج فعالیت آماری مربوطه با بهره گرفتن از آزمون پیرسون sig;.00 درسطح اطمینان ۹۹ درصد رابطه معنی دار بین دو متغیر فوق را از نظر آماری مورد تأیید قرار می گیرد. زیرا sig<0.01 می باشد .بنابراین ارزیابی عملکرد بر توانمندسازی کارکنان موثر است.
ارزیابی عملکرد کارکنان فرایندی بسیار مهم واز حساسترین مسائل مسؤلان در سازمان می باشد . با تلاش فراوان برای ارزیابی بهتر کارکنان و شناخت کارکنان قوی و اعطای پاداش به آنها؛ ایجاد انگیزه برای بهبود عملکرد ودر نهایت توانمند کردن کارکنان میسر است .
۵-۳ پیشنهادات
این بخش در دو قسمت ، نخست پیشنهاداتی کاربردی برای سازمان و دوم پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی مطرح می گردد.
الف ) پیشنهادات برای بانک ملی :

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  • از ساختارهای تخت تر و منعطف برای سازمان استفاده شود این موجب توانمند ششدن می شود
  • برگزاری گردهمایی های دوره ای، احساس توانمندی را در میان کارکنان افزایش دهند.
  • ایجاد محیط کاری جذاب و بانشاط و اهداف روشن می تواند به توانمند شدن کارکنان کمک کنند.
  • سرمایه گذاری روی بعضی از اصول از قبیل اهداف و مقاصد روشن، خودمدیریتی، دادن امتیاز و بازخورد، که باعث هیجان می شوند، به توانمند شدن کارکنان کمک کنند.
  • مدیران نسبت به تفویض اختیار اقدام کنند .با دادن تفویض اختیار به کارمندان و بزرگ کردن حیطه اختیار آن ها به توانمند سازی کارکنان کمک کرده ایم و می توانیم کارمندان تواناتری داشته باشیم.
  • افراد را در انتخاب وظایف شغلیشان و روش انجام دادن فعالیتها در گیر نمایید. یک محیط همکاری ، سهیم شدن در اطلاعات ، بحث و احساس تعلق نسبت به اهداف مشترک بوجود آورید زیرا باعث توانمندی کارکنان می گردد.

ب ) پیشنهادات برای تحقیقات آتی
به پژوهشگران آتی پیشنهاد می شود که :

  • به منظور نتایج دقیقتر و قابل تعمیم تر، تحقیقات مشابهی در سایر مناطق کشور انجام گیرد
  • بر آن برای داشتن نتایج عینی تر بهتر است در تحقیقات آتی از روش های دیگر جمع آوری داده ها همچون مصاحبه استفاده شود .
  • مطالعه ی ادبیات مدیریت نشان می دهد که عوامل زیادی وجود دارند که مرتبط و مؤثر با توانمندسازی روان شناختی کارکنان می باشد، لذا به محققان پیشنهاد می شود که هر یک از این متغیرها و عوامل را به صورت مجزا موضوع تحقیق خود قرار داده، که نتایج حاصل از پژوهش خود را با نتایج این پژوهش مقایسه نموده و از بررسی تطبیقی در نمونه های مشابه بهره گیرند.
  • بررسی تطبیقی توانمند سازی کارکنان در بین بخش دولتی و خصوصی انجام گیرد.

محدودیت های پژوهش
بدون شک محدودیت ها در هر پژوهشی وجود دارند و بیان این محدودیت ها به پژوهشگران آینده کمک می کند تا با آشنایی با مشکلاتی که در تحقیق وجود داشته است برای حل آن قبل از شروع پژوهش اقدام نمایند و با دیدی وسیع تر به انجام پژوهش مورد نظر خویش بپردازند.
محدودیت هایی که در این پژوهش بر سر راه پژوهشگر قرار داشتند عبارتند از:

  • جمع آوری اطلاعات از انسان و رفتارها وکنش و واکنش های او چه به جهت پیچیدگی امور و به جهت حساسیت خود نوع انسان در مقابل مجموعه سوالاتی از این نوع مشکل بوده و بالتبع جمع آوری اطلاعات درباره اعتمادسازمانی و توانمندسازی کارکنان هم در یک سازمان مشکل می باشد .
  • یافته ها فقط محدود به زمان جمع آوری داده هاست و اعتبار آن محدود به دوره زمانی کوتاه مدت است .گذشت زمان ممکن است موجب تغییر نتایج به دست آمده در علوم انسانی شود .
  • بسیاری از متغیر های مرتبط دیگری نیز وجود داشته و بررسی آن ها نیازمند انجام تحقیق جدید است که در محدوده تحقیق حاضر نبوده است .
  • در این پژوهش از پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده گردید و بدیهی است که استفاده از پرسشنامه به عنوان تنها ابزار گردآوری اطلاعات دارای محدودیتهای عمده است.

در نهایت از اصلی ترین محدودیت ها ، موانع و مشکلات این تحقیق عدم همکاری بانک ملی و ممانعت و جلوگیری از ارائه اطلاعات توسط پرسنل بانک می باشد.
منابع فارسی

    • آبادی فراهانی، مجید، ۱۳۸۴، بررسی رابطه بین ساختار سازمانی و توانمندسازی کارکنان پایانه کارشناسی ارشد، رشته مدیریت دولتی دانشگاه تهران.
    • آذری نیا، محمدعلی، ۱۳۸۷، توانمندسازی کارکنان کلید افزایش بهره وری ، روزنامه سرمایه ، شماره ۸۱۰٫
    • آرمسترانگ، مایکل، ۱۳۸۶، مترجم ابوالفضل ، مدیریت منابع انسانی در عمل ، انتشارات سهرابی

عکس مرتبط با منابع انسانی

  • آقایار، سیروس ، ۱۳۸۲ ، توانمندسازی روشی نوین در محیط رقابتی ، ماهنامه ، . تدبیر، شماره ۱۳۵
  • حرآبادی فراهانی، مجید،( ۱۳۸۴ ) ، بررسی رابطه بین ساختار سازمانی و توانمندسازی کارکنان،پایان نامه، تهران، دانشگاه تهران.
  • حسن زاده، محمد صادق،( ۱۳۸۳ ) ، بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر توانمندسازی کارکنان دریکی از شرکتهای فعال در زمینه خودرو، پایان نامه، تهران، دانشگاه تربیت مدرس.
  • خاکی، غلامرضا ۱۳۷۹، روش تحقیق در مدیریت، تهران مرکز انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی
  • سینیتا، اسکات، ۱۳۷۸، مترجم: دکتر مهد ی ایران ، مدیریت تواناسازی کارکنان.
  • صالحی زاده ، سعید ، ۱۳۸۵، توانمند سازی منابع انسانی در سازمانهای دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.

– طاهری طریق، سودابه، ( ۱۳۸۳ )، بررسی نقش و جایگاه توانمند سازی کارکنان بر عملکرد بانک رفاه تهران، پایان نامه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.

  • غلامی نسرین، بی تا، توانمندسازی کارکنان ، ماهنامه مهارت، شماره ۵۲ ، ص ۱۲-۱۵
  • محمد زاده طاهری،هانیه، ( ۱۳۸۴ ) ، بررسی عوامل مؤثر بر توانمند سازی کارکنان در سازمان تأمین اجتماعی، پایان نامه، دانشگاه پیام نور، تهران.
  • محمدی، محمد ، ۱۳۸۱، برنامه های توانمندسازی کارکنان ، نشریه مطالعات ، انتشارات: دانشگاه علامه طباطبایی. – مدیریت، شماره ۳۶
  • مزید آبادی فراهانی، امیر حسین، ( ۱۳۸۳ ) ، بررسی تاثیرات کاربرد فن آوری اطلاعات بر توانمند سازی شغلی کارکنان” ، مطالعه ای در سازمان تامین اجتماعی استان قم “ پایان نامه، تهران، دانشگاه تهران
  • یاری، حمید رضا، ( ۱۳۸۵ ) ، مطالعه ای پیرامون وضعیت و الزامات توانمندسازی نیروی انسانی در استانداری همدان، پایان نامه، دانشگاه آزاد واحد بروجرد.
  • نیوندی، فیروزه، ( ۱۳۷۸ ) ، سازماندهی برای توانمندسازی، مجله تدبیر، شماره ۹۸

منابع انگلیسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ق.ظ ]




رضایت شغلی

 

رضایت­شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرش­های شغلی مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی­که یک شخص می­گوید دارای رضایت­شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعاٌ شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد برای شغلش ارزش زیادی قائل است. نتایج تحقیقات نشان می­دهد که کارکنان با رضایت­شغلی بالاتر، از نظر فیزیک­بدنی و توان­ذهنی در وضعیت خوبی قرار دارند (چاندن[۱]، ۱۹۹۷، ص۸۶).

 

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

رضایت­شغلی نتیجه ادراک کارکنان است که محتوا و زمینه شغل، آن چیزی است که برای کارمند ارزشمند است، فراهم می­ کند. رضایت شغلی یک حالت احساسی مثبت یا مطبوع است که پیامد ارزیابی شغلی یا تجربه فرد است.این حالت احساسی مثبت، کمک زیادی به سلامت­فیزیکی و روانی افراد می­ کند. از نظر سازمانی، سطح بالای­ رضایت­شغلی منعکس­کننده­ جو سازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب و بقا کارکنان می­ شود( مقیمی،۱۳۷۷، ص­ص۳۸۵-۳۸۴).

 

تحقیقات در رابطه با خشنودی شغلی دو جنبه را مشخص کرده ­اند، که به فهم خشنودی شغلی کمک
می­ کنند. این دو جنبه تحت عنوان خشنودی­بعدی[۲] و خشنودی­کلی[۳] نامگذاری شده ­اند که در زیر شرح داده شده ­اند: خشنودی بعدی به گرایش کارکن در رابطه با این موضوع اشاره دارد که وی از کدام جنبه­ های شغل خشنودی بیش­تر و از کدام جنبه­ های شغل خشنودی کم­تری دارد. چرینگتون[۴](۱۹۹۴)، به نگرش افراد درباره دستمزد، خودِ­کار، این­که کار چالش بر­انگیز است یا نه، محرک بودن و جذاب بودن شغل، سرپرستان، این­که آیا آن­ها دارای مهارت­ های مدیریتی احساسی­تر هستند یا نه، و این­که آیا آن­ها در شغلشان صلاحیت دارند یا نه اشاره کرده است( سبحانی­صراطی، ۱۳۸۶، ص۱۲۶).

 

خشنودی کلی بر حالت درونی کلی فرد در رابطه با خشنودی یا نا­خشنودی تمرکز دارد. تجارب مثبتی مثل همکاران دوست ­داشتنی، فرد­ خوب، سرپرست­ دلسوز و شغل ­جذاب، یک حالت درونی مثبت را ایجاد می­ کند. تجارب منفی مثل دستمزدکم، مشاغلی که کم­تر محرک هستند و انتقاد، یک حالت درونی منفی را ایجاد می­ کند. بنابراین، احساس خشنودی یا ناخشنودی کلی، احساسی کل­نگرانه است که مبتنی بر شدت و فراوانی تجارب مثبت و منفی است.

 

۲-۳-۱ عوامل موثر بر رضایت شغلی

 

مطالعات مختلف در زمینه رضایت ­شغلی نشان می­دهد که متغیرهای زیادی با رضایت ­شغلی مرتبط است که این متغیرها در دو گروه قابل طبقه بندی است:

 

۱- عوامل فردی

 

۲- عوامل سازمانی

 

*عوامل فردی

 

مطالعاتی که به بررسی خشنودی ­شغلی پرداخته­اند، نشان داده­اند که تعیین­کنندگان فردی نظیر نژاد، جنسیت، سطح تحصیلات، تصدی شغل، سن و تاهل یا تجرد بر خشنودی ­شغلی تاثیر می­گذارند.

 

نژاد

 

تعدادی از مطالعات نشان داده­اند که کارکنان سفید­پوست در میان طبقه ­های حرفه­ای متفاوت، در مقایسه با آفریقایی­ها، سطوح بالاتری از خشنودی­شغلی را تجربه می­ کنند( فرای­دی[۵] و همکاران، ۲۰۰۴، ص­ص ۱۶۸-۱۵۲).

 

در تحقیق دیگری که توسط اراسموس[۶](۱۹۹۸) انجام شد، به تفاوت­هایی در خشنودی­شغلی، بین زنان­ سفیدپوست و زنان­آفریقایی دست یافتند. محققان گزارش کردند که زنان­­سفید­پوست از همکاران آفریقایی خود خشنودتر بودند. تحقیق مشخص کرد که عواملی نظیر دستمزد و مزایا موجب نارضایتی در میان زنان آفریقایی می­ شود.

 

جنسیت

 

مطالعات چندی در رابطه با خشنودی­شغلی و جنسیت به انجام رسیده است.

 

مطالعه­ای که توسط مورای[۷] و اتکینسون[۸](۱۹۸۱)، در رابطه با تفاوت­های جنسیتی به­عنوان تعیین­کننده خشنودی شغلی به انجام رسید، نشان داد که زنان اهمیت بیش­تری به عوامل اجتماعی می­ دهند، در حالی­که مردان اهمیت بیش­تری به دستمزد، پیشرفت و سایر جنبه­ های بیرونی می­ دهند. تانگ[۹] و تالپد[۱۰](۱۹۹۹)، نیز تأیید کردند که تفاوت­ معنی­داری بین زنان و مردان، برحسب ابعادی که برخشنودی شغلی اثر می­گذارند، وجود دارد. این مطالعات نشان داد که مردان بیش­تر تمایل به خشنودی از مزایا دارند در حالی­که زنان بیش­تر تمایل به خشنودی از همکاران دارند.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

سطح تحصیلات

 

نتایج مربوط به این رابطه بین سطح­ تحصیلات و رضایت ­شغلی نیز متناقض است. مطالعه کراسمن[۱۱] و
آبو- زاکی[۱۲] (۲۰۰۳) نشان داد که بین خشنودی ­شغلی و سطح­ تحصیلات رابطه­ای وجود دارد؛ بدین شکل که افراد دارای سطح­تحصیلات دبیرستانی، کم­ترین سطح­خشنودی­شغلی کلی را گزارش کردند، در حالی­که کارکنان دارای سطح دانشگاهی، بیش­ترین سطح ­خشنودی­شغلی کلی را گزارش کردند. محققان اشاره کردند که عوامل محتملی نظیر کمبود مهارت ­ها و رفتار نا­مطلوب مدیریت، بر کسانی که سطح تحصیلات پایینی دارند اثر گذاشته و باعث می­ شود که آن­ها خشنودی­شغلی کم­تری داشته باشند.

 

با وجود این، مطالعه مشابهی که توسط کی­متل[۱۳](۲۰۰۳) انجام شد، نشان داده شد که افراد دارای سطح تحصیلات متوسط، نسبت به افراد دارای سطح ­تحصیلات بالاتر، خشنودی بالاتری را گزارش کردند.
کی متل (۲۰۰۳)، این طور عنوان کرد که احتمالاٌ وقتی سطح تحصیلات افزایش پیدا می کند، انتظارات افراد از کارفرمایان­شان نیز افزایش پیدا کرده و در صورت عدم ارضای این انتظارات، خشنودی­شغلی افرادکاهش پیدا خواهد کرد.همسو با این یافته ها، نتایج بدست آمده توسط جانسون[۱۴] و جانسون (۲۰۰۰) معلوم شد که اگر ادراک افراد این باشد که نسبت به شغل­شان از سطح تحصیلات بیش­تری برخوردارند، این ادراک اثری منفی بر ابعاد خشنودی شغلی خواهد داشت.

 

Chandan-1

 

۲- Facet satisfaction

 

۳ -Overal satisfaction

 

۴- Cherrington

 

Friday-1

 

۲- Erasmus

 

۳- Murray

 

۴- Atkinson

 

۵- Tang

 

۶-Talpad

 

۱-Crossman

 

۲-Abou-Zaki

 

۳- Kh Matle

 

۴- Johnson

 

بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارکنان استانداری اصفهان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ق.ظ ]




در حالی که یک گواهی الکترونیکی ممکن است برای انجام انواع توابع و انتقال اطلاعات اضافی در خارج از محدوده قوانین یکنواخت استفاده شود. تابع تنها یک گواهی یکنواخت است که از انتقال یک کلید عمومی به دارنده هشدار می دهد چنین پیوندی ممکن است به طور مستقیم، با نام بردن از صاحب کلید عمومی در گواهی انجام شود. همچنین ممکن است به طور غیر مستقیم، با تشریح و توصیف ویژگی های خاص در مورد دارنده یا توصیف یک دستگاه یا عامل نرم افزار تحت کنترل دارنده انجام شود.
طبق ماده ۵ دستورالعمل اتحادیه اروپا کشورهای عضو باید اطمینان حاصل کنند که امضاهای الکترونیکی که بر اساس یک گواهی واجد شرایط زیر ایجاد شده باشند امضای الکترونیکی پیشرفته می باشند:
الف) برآوردن الزامات قانونی از یک امضاء در ارتباط با داده ها به صورت الکترونیکی در همان شیوه به عنوان یک امضای دست نوشته.
ب) به عنوان مدرک در دادرسی های قانونی مجاز هستند.
کشورهای عضو باید اطمینان حاصل کنند که امضایی الکترونیکی است که اثر حقوقی و مقبولیت به عنوان مدرک در دادرسی های قانونی دارد که در فرم الکترونیکی، یا بر اساس گواهی واجد شرایط صادر شده توسط گواهینامه معتبر ارائه دهنده خدمات ایجاد شده باشد.

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

۴-مسئولیت مراکز صدور گواهی الکترونیکی

طبق ماده ۱۱ قانون ایالت متحده امریکا مسؤلیت مراکز صدور گواهی الکترونیکی مسئولیت قراردادی می باشد همانطور که بین یک مرجع صدور گواهی و دارنده گواهی یا هر طرف دیگری که رابطه قراردادی با مرجع صدور گواهی الکترونیکی دارد؛ با توافق حقوق و تعهدات طرفین را تعیین می کنند.
طبق ماده ۱۰، یک مرجع صدور گواهی الکترونیکی ممکن است بر اساس توافق خود را از مسئولیت جهت از دست دادن اطلاعات مندرج در گواهی که به علت مشکلات فنی و یا شرایط مشابه است، معاف دارد.
اما در بند ۳ از ماده ۱۱ این قانون آمده است که مرجع صدور گواهی الکترونیکی این حق را ندارد که خود را از مسئولیت طوری معاف دارد که موجب از دست رفتن اقتدار مرجع یا اینکه قصد آسیب زدن و وارد کردن خسارت احتمالی به دارنده را داشته باشد.
ماده ۶ دستورالعمل اتحادیه اروپایی، مرجع گواهی را در برابر هر گونه خسارت وارد به اشخاصی که به گواهی اعتماد مشروع می کنند، مسئول می داند، مگر آنکه مرجع بی تقصیری خود را ثابت کند.
به عنوان حداقل مسئولیت، کشورهای عضو باید اطمینان حاصل کنند که با صدور گواهی نامه به عنوان یک گواهی واجد شرایط عموم مردم با تضمین چنین گواهی روبرو هستند و ارائه دهنده مسئول خسارات ناشی از اشتباهات خود در مقابل هر نهاد یا شخص حقوقی یا طبیعی می باشد که:
الف) با دقت در زمان صدور گواهی تمام اطلاعات مندرج در گواهی واجد شرایط و با توجه به این واقعیت ایجاد شده که این گواهینامه شامل تمام جزئیات تجویز شده برای یک گواهی واجد شرایط می باشد؛
ب) برای اطمینان از صدور گواهی امضاء و گواهی واجد شرایط مشخص شده در داده های الکترونیکی، تأیید امضاء که موجب شناسایی امضاکننده می شود؛ منعقد شده باشد.

۵-تعهدات مراکز صدور گواهی الکترونیکی

طبق ماده ۱۲ قانون ایالت متحده مراکز صدور گواهی طبق شرایط ذیل در مقابل کسانی که به این گواهی تکیه کرده اند مسئول می باشند :
۱-در صورت عدم توافق مبنی بر عدم مسئولیت؛ پس در موارد فوق اگر توافق خلاف واقع صورت نگیرد مرکز صدور گواهی الکترونیکی مسئول است:
الف) نقض گارانتی تحت ماده ۱۰{سهل انگاری در ثبت اطلاعات مندرج در گواهی نامه و به اشتباه ثبت کردن}.
ب)ابطال ثبت گواهی پس از دریافت اطلاع از لغو گواهی.
در صورت سهل انگاری مرکز در این موارد هر روشی را که قانون در نظر گرفته باشد اجرا خواهد شد و علاوه بر آن هر روشی را که توافق کرده باشند نیز اجرا می شود.
با وجود بند ۱، یک مرجع صدور گواهی در صورتی که ثابت کند که تمام اقدامات لازم را جهت جلوگیری از خطای موجود در گواهی انجام داده و خطا غیر ممکن بوده است در این صورت مرکز مسئول نمی باشد.

۶-لغو گواهی الکترونیکی

طبق ماده ۱۳ قانون امریکا در طول دوره عملیاتی از یک گواهی(در زمان اعتبار گواهی الکترونیکی) مرکز صدور گواهی الکترونیکی در صورتی که گواهی با سیاست ها و روش حاکم بر صدور گواهی مطابقت نداشته باشد گواهی قابل اجرا را لغو می کند. همچنین در موارد زیر بی درنگ این حق را دارد که آن را لغو کند:
الف)در صورت درخواست ابطال توسط دارنده گواهی یا شخصی که به نمایندگی از دارنده درخواست ابطال نماید.
ب)شواهد قابل اعتماد از مرگ صاحب گواهی در صورتی که دارنده یک شخص حقیقی باشدبه دست آید و در صورتی که شخص حقوقی باشد با پایان یافتن مدت قرارداد شرکت یا فسخ و انحلال شخص حقوقی.

۷-اعتبار گواهی های خارجی

ماده ۱۸ قانون امریکا، تأیید گواهی های خارجی را توسط مراکز صدور گواهی های داخلی اجازه داده است و بیان نموده است که ممکن است گواهی های صادر شده توسط مراجع صدور گواهی خارجی برای امضای دیجیتالی در شرایط یکسان به عنوان گواهی صادر شده در حوزه اقتدار مراکز صدور گواهی در نظر گرفته شود در صورتی که از جهت صحت اطلاعات مربوط به گواهینامه به میزان مشابه ای نسبت به گواهی های داخلی قابل اعتبار باشد که به این گواهی متقابل می نامند.
همچنین ایالت فلوریدا در بین المللی کردن حوزه فعالیت دفاتر اسناد رسمی پیشگام بوده است.[۱۸۱] در این ایالت مقرر شده تنها حقوقدانانی که ۵ سال به طور عملی کار حقوقی کرده و دوره کارآموزی تخصصی را گذرانیده باشند می توانند با دریافت مجوز، اقدام به تأسیس دفاتر اسناد رسمی بین المللی نمایند. این دفاتر می توانند خارج از ایالت متحده و نیز از طریق اینترنت یا ابر شبکه ها اقدام به ثبت و گواهی حتی برای خارجیان نمایند.[۱۸۲]
اساسا” تنها اطلاعات مهر شده مورد نیاز است نه خود مهر. لذا مقرر می دارد هر قانون، مقرره و یا شروط استانداردی که مهر را به تنهایی و یا منضما” لازم بداند، این شرط توسط امضای الکترونیکی برآورده خواهد شد. پذیرش پستی فیزیکی نسبت به اسناد الکترونیکی به طور کامل قابل اعمال نیست، اگر چه در مواردی که قانون لازم بداند اطلاعات باید شامل تمبر، علائم یا مهری باشد، آن باید به طور منطقی در شکل الکترونیکی به اسناد یا امضاء الصاق یا منضم گردد. بنابراین مهر یا نشان دفتر اسناد رسمی که بنابر قوانین برخی کشورها لازم است، بر اساس قانون مزبور برای اسناد رسمی الکترونیکی لازم نیست.[۱۸۳]
در ایالت متحده امریکا، قانون امضاهای الکترونیکی و یا قانون یکنواخت تعاملات الکترونیکی صریحا” تمامی معاملات موضوع همه مواد قانون یکنواخت تجاری به استثنای بخش ۱از ماده ۱۰۷ شامل موارد ذیل:
الف: وصیت نامه، متمم وصیت نامه تراست به موجب وصیت نامه، مسائل مربوط به حقوق خانواده از قبیل فرزندخواندگی و طلاق، دستورها یا اخطاریه های دادگاه، ادعای راهن بر عین مرهونه، اظهاریه های خلع ید، ادعای بهره گیری از خدمات شهری، تصاحب مجدد کالا، سلب حق، الغای مزایای بیمه درمان عمر، اخطاریه های پس گرفتن محصول و… را از قلمرو شمول خود مستثناء نموده اند با وجود این، لازم به ذکر است که قوانین از این نوع که تجارت الکترونیکی را ممکن می سازند، به طور نوعی انجام هیچ یک از تعاملات استثناء شده از قلمرو اجرایی خود را ممنوع نمی کنند، بلکه، قابلیت اجرایی چنین تعاملاتی به قوانین دیگر موکول شده است.[۱۸۴]
طبق ماده ۷ دستورالعمل اتحادیه اروپا کشورهای عضو باید اطمینان حاصل کنند که گواهی که به عنوان گواهی واجد شرایط راجع به خدمات صدور گواهینامه به عموم مردم ارائه می شود در یک کشور ثالث از نظر قانونی به عنوان معادل گواهینامه های صادر شده توسط یک گواهی خدمات ارائه دهنده تأسیس در درون کشور ثالث عضو اتحادیه اروپا به شمار می آید و به رسمیت شناخته می شود طبق دستورالعمل اتحادیه اروپا گواهی امضای الکترونیکی که توسط مراکزی که در خارج از اتحادیه اروپا قرار دارند، در صورتی معتبرند که شرایط مقرر در دستورالعمل را دارا باشند. یا گواهی نامه یا گواهینامه ارائه دهنده خدمات تحت موافقت نامه دو جانبه یا چند جانبه میان کشورهای عضو اتحادیه و کشورهای ثالث و یا سازمان های بین المللی به رسمیت شناخته شده باشد.

۸-دسترسی به بازار

ماده ۳ دستورالعمل اتحادیه اروپا راجع به دسترسی به بازار می باشد و مقرر کرده است که:
۱-کشورهای عضو باید ارائه خدمات صدور گواهینامه را منوط به اجازه قبلی قرار ندهند.
۲-هر کشور عضو باید یک سیستم مناسب ایجاد کند که اجازه نظارت بر صدور گواهینامه خدمات ارائه دهندگان که در قلمرو آن کشور انجام می شود را داشته باشد و گواهی موضوع واجد شرایط را به عموم مردم تضمین کند.
تعیین انطباق با الزامات را در ضمیمه III گذاشته شده توسط شورا که در بند اول به آن اشاره شد باید توسط تمام کشورهای عضو به رسمیت شناخته شود.

۹-اصول بازار داخلی

الف)هر کشور عضو اتحادیه اروپا باید مقررات ملی تصویب کند که به موجب آن مراکز صدور گواهینامه خدمات ارائه دهندگان در کشور خود تأسیس شود. کشورهای عضو ممکن است ارائه گواهینامه منشاء خدمات را در کشور عضو دیگر اتحادیه در زمینه های تحت پوشش این دستورالعمل را محدود نکند.
ب)کشورهای عضو بایداطمینان حاصل کنند که محصولات الکترونیکی امضاء که مطابق با این بخشنامه ایجاد می شوند مجاز به گردش آزادانه در بازار داخلی می باشند.

مبحث دوم: مراجع صدور گواهی الکترونیکی در حقوق ایران

دفاتر صدور گواهی الکترونیکی در ایران با روشی شبیه به آنچه برای تسجیل سندهای رسمی وجود دارد ایجاد شده است. دفاتر اسنادرسمی زیر نظر قوه قضائیه ایجاد شده اند که اگر چه خصوصی هستند ولی اعتبار خود را از این قوه کسب می کنند. در محیط دیجیتال نیز برای ایجاد این شرایط نظام هایی با عنوان دفاتر صدور گواهی الکترونیکی ایجاد گردیده است. از این رو، این مبحث در دو گفتار مورد بررسی قرار می گیرد. در گفتار اول، صدور گواهی الکترونیکی مطرح می شود و در گفتار دوم، مراکز صدور گواهی الکترونیکی ایران اشاره خواهیم کرد.

گفتار اول: صدور گواهی الکترونیکی

راه اندازی مراکز صدور گواهی الکترونیکی در کشور، همچنین اقدام به رسمیت بین المللی این مراجع با انگیزه توسعه تجارت الکترونیکی ایران در سطح ملی و بین المللی، در مقررات مختلفی پیش بینی شده است.
مشابه آنچه برای ثبت سندهای رسمی در کشور توسط دفاتر اسناد رسمی زیر نظر قوه قضائیه صورت می پذیرد در محیط الکترونیکی نیز سازوکاری رسمی و تعریف شده برای اطمینان بخشی به تعامل های الکترونیکی وجود دارد که به آن ها مراکز صدور گواهی الکترونیکی می گویند.
قسمت ج از بند ۳ بخش سیاست اجرایی تصویب نامه مورخ ۲۹/۲/۸۱ هیأت وزیران در خصوص سیاست تجارت الکترونیکی جمهوری اسلامی ایران، راه اندازی مرجع صدور گواهی دیجیتال نمونه را جزء وظایف وزارت بازرگانی برشمرده است. قسمت دال همین بند نیز تدوین نظام ملی صدور گواهی دیجیتال را برای تصویب هیأت وزیران به عهده دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی نهاده است.[۱۸۵]
ماده ۲۳ برنامه جامع توسعه تجارت الکترونیکی مصوب ۵/۴/۱۳۸۴ هیأت وزیران، اقدام برای شناسایی بین المللی مراجع صدور گواهی دیجیتال را با انعقاد قراردادهای دو جانبه یا چند جانبه تا پایان سال ۱۳۸۴ را بر عهده وزارت بازرگانی نهاده است.[۱۸۶]
بالاخره پس از گذشت سه سال از تاریخ تصویب قانون تجارت الکترونیکی، مرکز دولتی صدور گواهی الکترونیکی ریشه، به عنوان زیر مجموعه وزارت بازرگانی در تاریخ ۲۲/۹/۱۳۸۵ رسما” با حضور معاون اول رئیس جمهور، وزیر بازرگانی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و معاونین وزرای بازرگانی و ارتباطات و فناوری اطلاعات افتتاح شد. حدود نه ماه در انتظار تصویب آیین نامه اجرایی مربوطه توسط هیأت وزیران جهت شروع به کار رسمی بود. در نهایت با تصویب آیین نامه اجرایی ماده ۳۲ قانون تجارت الکترونیک در تاریخ ۱۱/۶/۱۳۸۶در هیأت وزیران و متعاقب آن افتتاح اولین مرکز صدور گواهی الکترونیکی میانی از سوی وزارت بازرگانی مورخ ۳۰/۷/۱۳۸۶ و تولید کلید خصوصی امضای مرکز دولتی صدور گواهی الکترونیکی ریشه در تاریخ ۱۲/۱۰/۱۳۸۶ امکان بهره برداری عملیاتی و رسمی از مراکز صدور گواهی الکترونیکی در کشور ایجاد شده است.[۱۸۷]
در این قانون دفاتر صدور گواهی الکترونیکی عمدتا” وظایف مدیریت نظام های امنیتی، رمزنگاری مورد نیاز برای تشخیص و تأیید هویت الکترونیکی کاربران در محیط دیجیتال و تضمین حفظ تمامیت و عدم تغییر محتوای داده پیام و همچنین عدم امکان انکار طرفهای دخیل در یک تعامل الکترونیکی را بر عهده دارند.[۱۸۸]

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

الف –پیشینه گواهی الکترونیکی

در کشور ایران، رسیدن به این مرحله که گواهی الکترونیکی تعریف شده و ساز و کاری برای صدور و مدیریت آن وجود داشته باشد، مدت نسبتا” زیادی به طول انجامیده است.
مقررات حقوقی ایران ظاهرا” صرف امضای الکترونیکی را کافی و بی نیاز از دفاتر گواهی امضاء ندانسته است.[۱۸۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:54:00 ق.ظ ]




ک) ماده ۱۴ قانون اقدامات تأمینی مصوب ۱۲/۲/۱۳۳۹
هرگاه شخصی که دیگری را تهدید به ارتکاب جرم کرده و بیم آن رود که واقعاً مرتکب آن جرم گردد یا هرگاه شخصی که محکوم به مجازات جنایی یا حنجه گردیده صریحاً نظرش را بر تکرار جرم اظهار نماید دادگاه بنابر تقاضای شخص تهدید شده یا متضرر از جرم می تواند از او بخواهد تعهد کند مرتکب جرم نگردیده و وجه الضمان متناسب برای این امر بدهد. هرگاه مشارالیه این تعهد، خودداری کرد وجه الضمانه مقرر را نسپارد دادگاه می تواند دستور توقیف موقت او را صادر نماید. مدت این توقیف بیش از دو ماه نخواهد بود، اگر ظرف دو سال از تاریخی که وجه الضمان سپرده مرتکب جرم گردیده وجه الضمانه به نفع دولت ضبط می شود والا او و یا مقام قانونی او مسترد خواهد گشت. اقدامات تأمینی موضوع این ماده همچون سایر اقدامات تأمینی برای مجرمان خطرناک و جلوگیری از تکرار جرم است. بنابراین منافاتی با ماده ۶۶۹ ندارد و دادگاه می تواند پس از آن که متهم را به استناد ماده ۶۶۹ محکوم نمود مفاد ماده ۱۴ مزبور را نیز در صورت حصول شرایط، نسبت به وی اجرا کند.[۵۷]
ل) ماده ۳۱ قانون مطبوعات: انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد ممنوع است و مدیر مسئول به محاکم قضایی معرفی و با وی طبق قانون تعزیرات رفتار خواهد شد.[۵۸]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

گفتار دوم: رکن مادی

 

الف) رفتار مجرمانه بزهکار

هر جرمی الزاماً دارای یک عنصر مادی است از این الزام می توان نتیجه گرفت که تحقق جرم موکول به بروز عوارض بیرونی اراده ارتکاب جرم است تا وقتی مظهر خارجی اراده به صورتی از جمله فعل یا ترک فعل تحقق نیافته جرم واقع نمی شود بنابراین صرف داشتن عقیده، اندیشه و قصد ارتکاب جرم بدون انجام هیچ گونه عمل مادی قابل تعقیب و مجازات نمی باشد زیرا اصولاً موارد مزبور به تنهایی قابل کشف نیست. برای ارتکاب جرم بزهکار مراحل زیرا طی می کند، البته مجرم قصد ارتکاب جرم می کند، سپس به تهیه مقدمات جرم مبادرت می ورزد بعد شروع به اجرای جرم می کند و نهایتاً جرم را به مورد اجرا می گذارد.[۵۹]
بنابراین اولاً اندیشه ی مجرمانه به تنهایی جرم نیست و هرکس می تواند صاحب عقیده خاص خود باشد و هنگامی این اندیشه و عقیده با شرایط مقرر در قانون و با فرض سوء نیت یا خطا قابل مجازات خواهد بود که هیأتی خارجی و مادی پیدا کند، ثانیاً نظر به اینکه اندیشه ی مجرمانه جرم نیست، نمی توان افراد را به عنوان پیشگیری از جرم، تعقیب و توقیف، محکوم و مجازات کرد. حتی افرادی را که دارای حالت خطرناک هستند ولی عمل یا ترک عملی از آن ها دیده نشده که عنوان مجرمانه داشته باشد نمی توان تحت تعقیب قرار داد. با توجه به مسائل عنوان شده تظاهر خارجی و مادی اندیشه بزهکارانه را می توان به رفتار مجرمانه تعبیر کرد که این رفتار انواع گوناگونی دارد. رفتار مجرمانه می تواند به شکل مثبت باشد (فعل) یا منفی (ترک فعل) در کنار این دو گروه اساسی گاه اعمال مثبت ناشی از رفتار منفی آشکار می شود فعل ناشی از ترک فعل و گاه عناوین مستقل از فعل و ترک فعل برای توجیه رفتار مجرمانه مورد بحث قرار می گیرد چون داشتن و نگهداری کردن و یا ایجاد حالتی در فرد که این مفاهیم نیز در چارچوب فعل یا ترک فعل، با اندکی تسامح قابل توجیه اند.[۶۰]
جرم تهدید نیز همچون سایر جرایم عمدی، دارای ارکان و شرایطی است که تحقق جرم منوط به تحقق این ارکان و شرایط عنصر مادی در ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی می باشد. تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی یا افشای سر نسبت به خود یا بستگان از موضوعات تهدید تلقی شده است. لازم به ذکر است که موارد مذکور افاده حصر می کند.

۱- تهدید به قتل

این تهدید بدین صورت است که مرتکب دیگری را از کشتن می ترساند.[۶۱] در مورد قتل نیاز به توضیح خاص ندارد و همان تهدید به سلب حیات عمدی است.
تهدید به قتل اعم از اینکه کتبی باشد یا شفاهیو اعم از اینکه به منظور اخاذی باشد یا به منظورهای دیگر موجب ترس و وحشت و سلب آزادی معنوی اشخاص و مخل نظم عمومی اجتماع می شود و از این رو و از جهت اینکه در صورت عدم جلوگیری از آن امکان عملی شدن موضوع تهدید نیز در میان است مرتکب آن قابل مجازات است.
مراد به تهدید ترساندن طرف به کشتن اوست این تهدید ممکن است کتبی باشد یا شفاهی. تهدید کتبی نیز ممکن است با امضا باشد یا بدون امضاء. ضرورت ندارد که تهدید به قتل با عبارت صریح نوشته شده باشد. دلالت مفاد نوشته به آن نیز کافی خواهد بود، سنجش ارزش کلمات با خود دادگاه است.[۶۲]
تهدید به قتل جرم مطلقاست و اگر تهدید ضمن تقاضای جرم یا انجام امری به عمل آید مجازات مرتکب شدید می گردد.[۶۳]
با عنایت به اینکه قانونگذار در ماده ۶۶۹ عبارت به هر نحو را بیان نموده است و این امر دللات بر کلیت ماده در زمینه ی تهدید دارد بنابراین نوع وسیله تهدید در تحقیق بزه موثر نمی باشد و می تواند شفاهی و کتبی و به وسیله تلفن و استفاده از سلاح باشد، اما در هر حال باید صراحت داشته باشد. به عنوان مثال چنانچه شخص به دیگری بگوید شکمت را با چاقو، پاره می کنم چنین تهدیدی به لحاظ عدم صراحت، تهدید به قتل محسوب نمی شود زیرا پاره کردن شکم به سویله چاقو به معنای کشتن نیست و بسیاری از موارد شکم با چاقو یا با وسایل دیگر پاره می شود ولی منجر به مرگ نمی گردد اما چنانچه بگوید: تو را می کشم چنین امری به لحاظ صریح بودن تهدید به قتل محسوب می شود.[۶۴]

۲- تهدید به ضررهای نفسی

ضررهای نفسی بعد از قتل قرار دارد و شامل هرگونه آسیب به سلامتی و نفس شخص می گردد. در این مورد مثلاً شخص دیگری را تهدید به کور کردن چشم می کند یا به شکستن دندان که این موارد مشمول تهدید به ضررهای نفسی است.[۶۵]
به عبارت دیگر مقصود بیان و اعلام قصد آوردن صدمه نسبت به جان طرف است بدون اینکه منتهی به قتل نفس گردد.[۶۶]

۳- تهدید به ضررهای شرفی

مقصود ترسانیدن طرف به امری است که با انجام آن حیثیت، شرف و آبروی طرف لکه دار شود، تهدید ممکن است متوجه خود مخاطب یا همسر و فرزند و بستگان وی شود.
در تعاریف دیگر آمده است: منظور اتهدید به اموری است که موجب لکه دار شدن شرف و آبروی تهدید شونده می شود. اما ضررهای شرفی ظاهراً منحصر به ضررهای ناموسی نیست بلکه تهدید به هر عملی است که آبروی تهدید شونده را ببرد مانند این که طرف مقابل را تهدید کند که اگر خواسته ی مرتکب را برآورده نسازد او را متهم به شرکت در سرقت یا جرم دیگری خواهد کرد.[۶۷]

۴- تهدید به ضررهای مالی

این تهدید هم علیه اموال مجنی علیه یا دیگری صورت می گیرد یعنی مرتکب او را تهدید می کند که اموالش را از بین برد یا بدزدد یا بسوزاند. کلمه ی مال به صورت مطلق به کار رفته است و شامل مال کم و زیاد، مال منقول و غیرمنقول و… می شود و در صورت مطالبه مال لازم نیست مال مورد تقاضا، متعلق به خود مجنی علیه باشد بلکه ممکن است مرتکب بخواهد از نفوذ وی بر روی شخص دیگری استفاده کند همچنین لازم نیست این مال را برای خود بخواهد.[۶۸]
بنابراین ضرر مالی ضرری است که متوجه حقوق مالی طرف مقابل باشد، مثل این که وی تهدید به آتش زدن خودرو و یا خانه اش شود.
تهدید به اضرار مالی نیز چه نسبت به خود شخص باشد و چه بستگان وی تحت شمول ماده ۶۶۹ قرار می گیرد و در این صورت نیز تهدیدکننده قابل مجازات با این ماده است حال فرقی نمی کند وجه یا مال یا چیزی مطالبه نموده باشد یا خیر، به عنوان نمونه اگر کسی دیگر را تهدید نماید اتومبیل پدرش را سرقت خواهد کرد و یا منزل برادرش را آتش می زند با جمع شرایط تهدید واقع شده است وسیله در ماده ۶۶۹ بی تأثیر است و این معنا از کلمه به هر نحو استفاده می گردد ولی نکته ای که حقوقدانان آنرا مورد بحث قرار داده اند ماده ۶۱۷ قانون مجازات اسلامی است که به وجب آن «هر کس به وسیله ی چاقو و یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرت نمایی کند یا آنرا جهت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود در صورتی که از مصادیق محارب نباشد به حبس از ۶ ماه تا دو سال و ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد که در این ماده وسیله یعنی اسلحه که اعم است از چاقو و هر نوع سلاح سرد و گرم دیگر شرط محقق جرم است و فرد اسلحه را وسیله جرم قرار می دهد. بنا به اعتقاد برخی از حقوقدانان این ماده مخصوص ماده ۶۶۹ می باشد و در زمانی که مرتکب تهدید از سلاح استفاده می کند از شمول ماده ۶۶۹ خارج و با جمع سایر شرایط عملش منطبق است با ماده ۶۱۷٫ لازم به ذکر است تهدید در ماده ۶۶۹ حصری و محدود به مواردی است که در ماده قید شده و شامل تهدید به قتل، ضررهای نفسی، شرفی، مالی و افشای سر نسبت به خود شخص یا بستگان به هر نحو (به جزاز طریق اسلحه) می باشد. ولی در ماده ۶۱۷ قانونگذار از هر گونه تهدیدی که به وسیله ی سلاح انجام می پذیرد را مستوجب مجازات دانسته است و محدود به نوع خاصی از تهدید نیست.
تهدید به تخریب خانه یا آتش زدن اموال و نظایر آن از مصادیق این ماده است.بدین ترتیب تهدید به انتشارحکم محکومیت قضایی بدون مجوز قانونی و به قصد اضرار محکوم علیه توسط اشخاص دیگر، تهدید به ضرر شرفی و یا افشا سر از مصادیق جرم، تهدید و اخاذی موضوع ماده ۶۶۹ ق.م.ا. تلقی می گردد. اعم از این که مرتکب با این اقدام تقاضای وجه یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نمودهو یا ننموده باشد. نحوه تهدید، انتشار حکمی است که ممکن است محکوم علیه را در معرض تهدید به ضرر شرفی و یا افشاء سر در آینده قرار دهد.[۶۹]

۵- تهدید به افشای سر

رازپوشی از مکارم اخلاقی است. افشای اسرار دیگران نه تنها اخلاقاً قبیح است شرعاً نیز مذموم و گناه می باشد. اسرار هر شخص اعم از شخص حقیقی یا حقوقی برای آن مهم نیست در حقیقت اهمیت وافر آن باعث محرمانه شدن آن شده است.
سر در لغت به معنای راز، امر پوشیده و مخفی و افشای سر به معنای فاش کردن، آشکار کردن، پراکنده ساختن است.[۷۰]
اسرار شامل اموری است که برای افراد از درجه ای از اهمیت برخوردارند که در مقام اخفاء آن برمی آید و پنهان ماندنش حائز اهمیت است حتی حاضر است بهای زیادی جهت فاش نشدن آن پرداخت نماید. در مورد اینکه چه اموری برای چه کسانی سر محسوب می شود ملاک آن عرف است ولی قدر متیقن آن است که اموری که از افشاء آن ضرری اعم از مادی و معنوی متوجه شخص نمی شود نمی تواند در محدوده ی امر قرار گیرد و تهدید به افشاء آن جرم محسوب گردد. مثلاً اگر شخصی تهدید شود به اینکه در صورت عدم انجام عمل معین فلان ایراد جسمی وی که همگان از آن بی خبرند فاش می شود و یا حتی بدون درخواست انجام فعل یا ترک فعل یا وجه و چیز دیگر تهدید شود به امر مذکور یا افشای فلان پرونده اخلاقی اش که مطرح به رسیدگی است یا منجر به صدور حکم شده است شامل این قسمت از ماده ۶۶۹ می گردد ولی ممکن است دیگری نه تنها از فاش شدن قضیه فلان پرونده یا فلان مهمانی لهو و لعب شرمگین و سرافکنده نشود بلکه از علنی شدن آن ها بر خد و هم ببالد یادر همین وضعیت ممکن است به حال شخص دیگر بی تأثیر باشد یعنی نه احساس ناراحتی کند نه سربلندی و سرور.
محدوده شمول موارد مذکور در ماده که حصری نیز می باشند، علاوه بر خود شخص شامل بستگانش نیز می گردد. «منظور از بستگان نیز بستگان نسبی و سببی هستند لیکن شامل نزدیکان دیگر مانند دوستان صمیمی نمی شود.[۷۱]» هر چند ممکن است تعلق خاطر شخص به یک دوست خانوادگی یا همکار و همکلاسی سابق بیشتر از بستگان نزدیک باشد ولی تهدید این ماده را دربرنمی گیرد برای مثال اگر شخص خواه چیزی مطالبه نماید یا چیز دیگری را تهدید نماید که شرکت دوست نزدیکش در فلان مهمانی یا جلسه غیرقانونی را منتشر خواهد کرد هرچند وابستگی وی به دوستش زیاد باشد شامل این قسمت از ماده نمی گردد.
افشای سر باید به کیفی باشد که مخاطب به جهتی از جهات مادی یا معنوی مایل به فاش شدن آن نموده به ظن غالب حاضر به پرداخت حق السکوت در ازای آن باشد، بنابراین اگر امر سری به نحوی باشد که افشا یا عدم افشاء آن موثر در وضع و حال مخاطب نباشد کافی نخواهد بود.[۷۲]
به نظرمی رسد منظور از سر، امری است که واقعیت دارد اما مکتوم می باشد مانند این که زنی تهدید شود که رابطه عاشقانه او با دیگری افشا خواهد شد یا مرتکب جرمی تهدید شود که جرم او به مرجع قضایی اعلام خواهد شد بنابراین اگر امری را که به آن تهدید می شود واقعیت نداشته باشد مشمول این ماده نمی شود.[۷۳]

۶- اخذ سند و یا نوشته

در ماده ۶۶۸ قانون مجازات اسلامی بیان می دارد: هر کس با جبر و قهر یا با اکراه و تهدید دیگری را ملزم به دادن نوشته یا سند یا امضاء یا مهر نماید و یا سند و نوشته ای که متعلق به او یا سپرده شده به او می باشد را از وی بگیرد به حبس از سه ماه تا ۲ سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
موضوع جرم در این گفتار سند، نوشته، امضاءو مهر می باشد که به بررسی آن می پردازیم.
الف) سند
سند وفق ماده ۱۲۸۴ قانون مدنی عبارت است از «نوشته ای که در مقام اثبات دعوا یا دفاع از دعوا قابل استناد می باشد». الزام تهدید شونده به دادن سند یا اخذ سند متعلق به تهدید شونده و یا سپرده شده به آوردن مادی این جرم می باشد. در خصوص الزام به دادن سند به نظر می رسد که تهدید شونده با تهدید صورت گرفته سندی را تنظیم و با دست خود مرتکب تحویل می دهد در حالی که گرفتن سند، سندی که کامل و از پیش تهیه شده و متعلق به تهدید شونده یا به او سپرده شده است با اعمال تهدید و ارعاب و ایجاد ترس و واهمه ناشی از آن از تهدید شونده گرفته می شود یعنی مرتکب با حضور فیزیکی خود این عمل را انجام می دهد.[۷۴]
نکه دیگر آن که صرف تعلق سند گرفته شده به مرتکب موجب خروج عمل از شمول ماده ۶۶۸ق.م.ا. نمی گردد، زیرا ممکن است نگهدارنده این گونه اسناد حقی بر آن داشته باشد و اینکه نمی توان با مجاز دانستن تقاص و احقاق حق موجبات برهم زدن نظم عمومی را فراهم ساخت.[۷۵]
ب) نوشته:
همانطور که بیان شد نوشته ای است جهت اثبات موضوعی که قابل استناد باشد، اما نوشته معنایی عام داردو ممکن است ثبت چیزی نباشد و حکایت از تعهد کتبی انجام کار یا خودداری از انجام کار یا مطالب علمی، سیاسی، هنری و عاشقانه باشد. نوشته می تواند به صورت دست نویس باشد یا چاپی و اینکه نوشته می تواند بر روی کاغذ باشد یا چوب یا سنگ و پوست ولی در هر حال باید قابلیت انتساب به تهدید شونده را داشته باشد یعنی باید تهدید شونده ذیل نوشته را مهر یا امضاء کرده باشد. همچنین با توجه به اطلاق نوشته به نظر می رسد نوشته های باطل شده نیز مشمول این جرم قرار گیرند یعنی اگر نوشته ای باطل شده باشد و مرتکب با تهدید آن را از مجنی علیه بگیرد باز هم عمل او مشمول اخذ نوشته با تهدید موضوع ماده ۶۶۷ق.م.ا. می گردد، هرچند ممکن است گفته شود که اضراری از این عمل بوجود نمی آید ولی باید توجه داشت که قانونگذار به جنبه اضراری جرم توجهی نداشته بلکه قصد او حمایت از آزادی اراده بوده که این عمل را جرم انگاری نموده است.[۷۶]
ج) امضاء:
منظور از امضاء هر خط، علامت یا نامی است که فرد برای مستند کردن نوشته یا سند و امثال آن برای خود برگزیده است. امضایی که از مجنی علیه گرفته می شود باید متعلق به خود او باشد. صرف امضاء سند از سوی طرف کافی نیست بلکه تحویل آن مرتکب ضرروی است. الزام دیگری بر دادن سفید امضاء نیز ظاهراً مشمول این موضوع قرار می گیرند زیرا عبارت الزام به دادن امضاء اطلاق دارد و منحصر به موردی نیست که امضاء در ذیل نوشته صورت گیرد.
د) مهر:
مهر قطعه فلزی است که روی آن اسم شخص حکاکی است و به جای امضاء بکار می رود. به عبارت دیگر مهر، حک یا کنده کاری امضاء یا نام شخص است که بر روی صفحه ای از پوست، فلز، چوب و پلاستیک نقش می بندد. در الزام به دادن مهر هر چند امر به دادن برای تحقق جرم لازم است ولی باید عمل دادن نیز انجام گیرد و تهدیدکننده مهر را بگیرد. محل دادن مهر شرط نیست لذا تهدید طرف به حضور در دفترخانه و زدن مهر ذیل اسناد تفاوتی با غیر آن ندارد. نکته دیگر این که در خصوص مهر دو فرض قابل تصور می باشد اینکه تهدیدکننده مهر دیگری را بگیرد و خودش در ذیل سند نقش کند و دیگر آن که فرد را تهدید کند که خودش مهر را بزند.
عنصر مادی این جرم جبر و مهر یا اکراه و تهدید است که منتهی به یکی از سه صورت زیر می شود:
الف) نوشته یا سندی گرفته شود به این صورت که مجنی علیه، مجبور یا منکر شود که نوشته یا سندی را بنویسید و به مجرم بدهد.
ب) نوشته یا سندی، امضاء یا مهر شود یعنی مرتکب نوشته یا سندی را که خود یا دیگری نوشته است به مجنی علیه بدهد تا امضاء یا مهر نماید.
ج) نوشته یا سندی که نزد مجنی علیه است و متعلق به خود اوست یا شخص دیگری نزد او سپرده است، از وی گرفته شود بدون اینکه بخواهد آن را بنویسد یا امضاء یا مهر کند.[۷۷]
به بیان دیگر پس عنصر مادی جرم اخذ سند بر عنف یا تهدید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:54:00 ق.ظ ]




۵٫۵٫ پیشنهادات کاربردی:
۱- باتوجه به اهمیت تعهد سازمانی اقدام به برگزاری کلاسها و کارگاه های آموزشی مختلفی گردد که تعهد سازمانی را در بین کارکنان ارتقاء دهند و در نهایت منجر به پیشرفت و بهبود کارکنان گردد.
۲- برگزاری دوره ای جلسات مشاوره در جهت شناخت وضعیت تعهد سازمانی کارکنان و مشکلاتشان و کمک به ارتقاء تعهد سازمانی کارکنان و پیشرفت و بهبود آنها .
۳- کلاسهای آموزشی ویژه ای برای مدیران به منظور ارتقاء فرهنگ سازمانی و کیفیت زندگی کاری کارکنان به منظور افزایش تعهد سازمانی برگزار گردد.
۴- بیمارستان برنامه ریزی آموزشی مطابق با نیازهای کارکنان طراحی نماید.
پیوست ها
همکار گرامی :
پرسشنامه های زیر در راستای پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی صنعتی با عنوان ” بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی در بین کارکنان بیمارستان توحید جم” تهیه و تدوین شده است، خواهشمند است که پاسخ های مورد نظر مربوط به هر سئوال را در قسمت مشخص شده وارد نمایید. قابل ذکر است که پاسخهای شما کاملا محرمانه می باشد .
پیشاپیش از بذل توجه شما سپاسگزارم.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. نام و نام خانوادگی (اختیاری):
  2. سطح تحصیلات : دیپلم فوق دیپلم لیسانس فوق لیسانس دکتری
  3. عنوان و گرایش تحصیلی ذکر گردد:
  4. جنسیت : مرد زن
  5. وضعیت تاهل: متاهل مجرد
  6. سنوات تجربه به طور کلی ذکر گردد:
  7. سن : زیر ۳۰ سال ۳۰ تا ۴۰ سال بالای ۴۰ سال
  8. رده شغلی : مدیر/معاون مسئول/رئیس/سرپرست کارشناس کارمند سایر

الف : پرسشنامه تعهد سازمانی

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:53:00 ق.ظ ]




۲-۳-۵چگونگی تأثیر گذاری مفاهیم مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد
حوزه های عملکردی که تحت پوشش استراتژی های منابع انسانی قرار میگیرند و برعملکرد اثر میگذارند،در جدول خلاصه شده اند. :
جدول ۲-۲ چگونگی تاثیر گزاری مفاهیم

 

 

 

حوزه اقدام منابع انسانی چگونگی تأثیر گذاری
جذب ، توسعه و حفظ و نگهداری کارکنان با کیفیت بالا کارکنان را با نیازهای استراتژیک و عملیاتی سازمان ،هماهنگ میکند. جذب و توسعه و حفظ کارکنانی را که دارای عملکرد برتر ،بهره وری،انعطاف پذیری و نوآوری اند و سطوح بالایی از خدمات شخصی را به مشتریان ارائه میکنند و با فرهنگ و الزامات استراتژیک سازمان نیز تناسب دارند ،میسر میسازند
مدیریت استعداد پیروزی در نبرد«شکار استعدادها»با اطمینان یافتن از اینکه کارکنان با استعداد و باانگیزه ای که حضورشان برای تحقق نیاز های فعلی و آینده سازمان ضرورت دارد ، موجود و دردسترس اند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

محیط کاری- ارزش های محوری ، رهبری، تعادل کار- زندگی، مدیریت نیروی کار ناهمگون، استخدام مطمئن و ایمنشکل دادن به«ایده بزرگ»(پرسل و همکاران ،۲۰۰۳ )یعنی چشم اندازی روشن و مجموعه ارزش هایی یکپارچه ، سازمان را به محیطی عالی و فوق العاده برای کار ،مبدل میسازدطراحی شغل و کارایجاد مشاغلی جالب و انگیزاننده برای افراد که در انجام بهتر کار برای آنها استقلال(آزادی عمل )و انعطاف پذیری لازم را فراهم میسازد . افزایش انعطاف پذیری و رضایت شغلی که به افزایش عملکرد و بهره وری منجر میشود.یادگیری و توسعهافزایش مهارت ها و توسعه سطوح شایستگی مورد نیاز در نیروی کار. تشویق یادگیری مطلوب که وقتی افراد به طور فعال به دنبال کسب دانش و مهرت هایی باشند که موجب ارتقای اهداف سازمانی می گردند ، رخ می دهد.
ایجاد جو یادگیری – وسیله ای برای رشد که یادگیری خودگردان، مربی گری، حمایت از همکاران و کمک به آنها و همچنین آموزش را پرورش میدهد.حوزه اقدام منابع انسانیچگونگی تأثیر گذاریمدیریت دانش و سرمایه معنوی۱تمرکز بر یادگیری فردی و سازمانی و ارائه فرصت های یادگیری و فرصت هایی برای تسهیم دانش به شیوه ای سیستماتیک یا نظام مند.
اطمینان یافتن از حفظ موجودی دانش حیاتی و این که این دانش به منظور بهبود جریان دانش ،اطلاعات و یادگیری در داخل سازمان به کار گرفته می شود.افزایش انگیزه ، تعهد و مشارکت نقش۲تشویق کارکنان به این که ارزش های محوری سازمان را معرف خود بداند و در تحقق اهداف سازمانی ،مشارکت کنند و بکوشند. ایجاد جو همکاری و اعتماد وبیان واظح و روشن قرارداد روانشناختی.۳مدیریت عملکرد- بالاایجاد نوعی فرهنگ عملکرد که در حوزه هایی از قبیل بهره وری،کیفیت ،سطوح ارائه خدمات به مشتریان ،رشد،سودآوری و نهایتأ افزایش ارزش سهامدار ، عملکرد بالا را برانگیزاند و تشویق کند. توانمند سازی کارکنان به منظور نمایش رفتارهای مطلوب که رابطه تنگاتنگی با عملکرد تجاری بالاتر از همچون ریسک پذیری ،نوآوری ،تسهیم دانش و ایجاد اعتماد میان مدیران و کارکنان دارند

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

مدیریت پاداش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:52:00 ق.ظ ]




 

  • محقق اصفهانی م. ۱۴۱۸ هـ. ق. حاشیه بر مکاسب. جلد چهارم. قم: موسسه نشر اسلامی، ۴۴۷ صفحه.
  • مقیمی م. ۱۳۵۴٫ ترجمه و نگارش نهج البلاغه. چاپ دوم. قم: انتشارات بحرین، ۳۸۶صفحه.
  • مکارم شیرازی ن. ۱۴۱۳هـ.ق. انوار الفقاهه، کتاب البیع. الجز الاول الطبعه الثانیه. مدرسه الامام امیرالمومنین، ۳۳۶صفحه.
  • موسوی الخمینی س. بیتا. رسایل. قم: انتشارات طباطبایی، ۲۹۸ صفحه.
  • موسوی الخمینی س. ۱۴۰۷هـ.ق. البیع. چاپ اول. قم: موسسه طبع و نشر، وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۳۲۵صفحه.
  • موسوی خوئی ا. ۱۳۶۶هـ.ش. مصباح الفقهه(۷ جلد). جلد دوم و ششم. چاپ اول قم: انتشارات حاجیانی.
  • نراقی م. ۱۴۱۸هـ.ق. عواید الایام. چاپ دوم. قم: مکتبه بصیرتی، ۱۹۳صفحه.
  • نوری م. ۱۴۱۸هـ.ق. مسدرک الوسایل و مستنبط المسائل. چاپ اول. قم: موسسه آل البی دارالاحیاء التراث، ۳۸۳صفحه.

 

ج: پایان نامه ها

  1. اصغری آقمشهدی ف. ۱۳۸۱٫ خسارت ناشی از عدم مطابقت کالا. مطالعه تطبیقی در کنوانسیون بیع بین المللی کالا مصوب ۱۹۸۰ و حقوق ایران، رساله دوره دکتری حقوق خصوصی، دانشگاه تربیت مدرس.
  2. جعفرزاده م. ۱۳۷۰٫ فسخ عقد. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی.
  3. میرزانژاد جویباری ا. ۱۳۸۰٫ فسخ قرارداد و آثار آن در کنوانسیون بیع بین المللی کالا و مقایسه آن با حقوق انگلیس. فرانسه و ایران، رساله دکتری، دانشگاه تهران.

د: مقالات حقوقی

  1. ایزدی فرد ع. ۱۳۸۳٫ دانشیار دانشگاه مازندران. مقاله حق و اختیار فسخ معامله، ص۵-۴٫
  2. پاشازاده ح. ۱۳۸۷٫ آثار فسخ عقد بیع در حقوق ایران و کنوانسیون بیع بین المللی کالا ۱۹۸۰ وین. جلد اول، مجله کانون وکلای آذربایجان شرقی،۱، ص۱۴-۱۵٫
  3. دیانی ع. ۱۳۸۵٫ مقاله شرط فعل در حقوق ایران و فرانسه. سایت کانون وکلای دادگستری ایران (Iran bar,com) مجموعه مقالات حقوقی وکلاء و حقوقدانان، ص۲۳-۲۲٫
  4. سعادت مصطفوی س. ۱۳۸۸٫ مقاله ضمانت اجرای تخلف از شرط ترک فعل حقوقی، سایت دانشگاه امام صادق (Isu.ac.ir ) ص۱۶-۱۵٫
  5. سیمایی صراف ح. ۱۳۸۶٫ مقاله مطالبه بهای شرط، عضو هیأت علمی دانشگاه قم، ص۶۷-۶۵٫
  6. صادقی گلدار ا. ۱۳۶۴٫ مقاله شروط و شروط ضمن عقد، فصلنامه حق ، ش۴ ، دفتر سوم مهر، ص۳-۲٫
  7. عالمزاده م. ۱۳۸۵٫ مقاله خیار شرط یا خیار تخلف از شرط فعل، شماره۶۰، ص۳۸-۳۷٫
  8. عالمزاده م. ۱۳۸۷٫ مقاله تحلیل تب شرط رایج در قراردادها، مجله دادرسی، ص۲۶-۲۴٫
  9. عنایت س. ۱۳۶۸٫ مقاله تنظیم معاهدات بین المللی، در حقوق کنونی ایران و مطالعه تطبیقی آن با فقه اسلامی، مقاله دوم، ص۲۱، مجله حقوقی دفتر خدمات بین المللی جمهوری اسلامی ایران، ص۷-۶٫
  10. قاسم زاده س. ۱۳۷۹٫ مسئولیت مدنی ناشی از ترک فعل، (تقید از نوع فعل یا ترک فعل)، ص۱۲-۱۱٫
  11. محقق داماد س. ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۵٫ مقاله تعهد به نفع ثالث از نظر شیخ انصاری و دکترین های حقوقی معاصر، مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی ، ش ۱۷- ۱۶، ص۹-۸٫
  12. مهدوی کنی ص. ۱۳۷۸٫ مقاله شروط ضمن عقدنکاح، فصلنامه ندای صادق ، ش ۱۸-۱۷، ص۳-۱٫
  13. نیکبخت ح. ۱۳۸۳٫ مقاله استقلال شرط داوری، مجله تحقیقات حقوقی دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی شماره ۲۰- ۱۹، ص۲۳-۲۲٫

هـ : فرهنگ ها و رویه قضایی و جزوات دانشگاهی
الف) فرهنگها و سایر کتب

  1. آیت الله زاده س و دیگران. ۱۳۶۳٫ مجمع اللغات (فرهنگ مصطلحات به چهار زبان) چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص۳۴۵٫
  2. ترقی م. ۱۳۶۲٫ فرهنگ خیام. چاپ چهارم. انتشارات خیام، ص۴۴۶٫
  3. دهخدا ع. ۱۳۴۱٫ لغتنامه. جلد سوم. انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۱۲٫
  4. دهخدا ع. ۱۳۲۵٫ لغتنامه. جلد سی و هفتم. انتشارات دانشگاه تهران. موسسه لغتنامه دهخدا، ص۲۵۱ .
  5. مقیمی م. ۱۳۵۴٫ ترجمه و نگارش نهج البلاغه. چاپ دوم.
  6. معین م. ۱۳۷۵٫ فرهنگ فارسی. جلد دوم (د – ق). موسسه انتشارات امیر کبیر، ۲۵۴۶٫
  7. سایت معاونت حقوقی مجلس شورای اسلامی
  8. سایت کارشناسان رسمی دادگستری

ب : رویه قضایی

  1. بازگیر ی. ۱۳۷۶٫ علل نقض، آراء حقوقی در دیوان عالی کشور، انتشارات ققنوس.
  2. بازگیر ی. ۱۳۷۷٫ آراء در دیوان عالی کشور در امور حقوقی، جلد سوم، انتشارات ققنوس، ص۲۸۱٫
  3. کاتوزیان ن. ۱۳۷۷٫ توجیه و نقد رویه قضایی، انتشارات دادگستر، چاپ اول.
  4. کامیار م. ۱۳۷۶٫ گزیده آراء دادگاه های حقوقی، جلداول، دوم و سوم، چاپ دوم، انتشارات حقوق دان، ص۱۵۰٫

ج: جزوات دانشگاهی

  1. کاشانی س. ۱۳۸۴٫ جزوه درسی حقوق مدنی۷، دانشگاه شهید بهشتی، ص۱۷۸٫
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:51:00 ق.ظ ]




 

  • – Public accountability ↑
  • – initial Stage ↑
  • – confidential ↑
  • – serious or gross misconduct ↑
  • – bona fide errors ↑
  • – تأکید بر برخورد قاضی و دارنده پایه قضایی با تخلفات قضایی قاضی دیگر، به جهت حفظ استقلال قضایی و عدم دخالت مأموران سایر قوا در برخورد قضایی است. ↑
  • – بخشنامه شماره ۳۶۹۲/۸۲/۱ مورخ ۱۹/۳/۱۳۸۲ ریاست قوه قضاییه . ↑
  • – فلاح، علی اصغر، ماهنامه قضاوت(تخلفات انتظامی قضات)، تیر ماه ۱۳۸۳،شماره ۲۴،ص۱۲٫ ↑
  • – جعفری لنگرودی، محمد جعفر، پیشین، ص ۶۴۲٫ ↑
  • – ولیدی، محمدصالح، حقوق جزای عمومی، چ اول، نشر داد، ۱۳۷۳، ص ۲۲٫ ↑
  • – آشوری، محمد، آیین دادرسی کیفری، ج اول، چاپ دوم، انتشارات سمت ، ۱۳۷۵ ، ص ۹۶ . ↑

 

پایان نامه حقوق

 

  • – امیری قائم مقامی، عبدالحمید، حقوق تعهدات، ج ۱، چ اول، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۷، ص ۱۳۳٫ ↑
  • ۲– امامی، سید حسن، مسئولیت مدنی، الزام های خارج از قرار داد(ضمان قهری)، ج ۱، مسئولیت مدنی، چ اول، ۱۳۷۴، ص ۴۸ . ↑
  • – حبیب پروین، کریم، قرارهای منتهی به بازداشت متهم، چاپ دوم، ۱۳۸۷، ص ۲۹۰٫ ↑
  • – به موجب ماده ۵۶ قانون نظارت بر رفتار قضات و لازم الاجراء شدن این قانون، تمامی قوانین و مقررات زیر ملغی می باشد:
    الف ـ ماده (۱۱۳) قانون اصول تشکیلات عدلیه مصوب ۲۷/۴/۱۳۰۷ .
    ب ـ مواد (۲۱)، (۲۳)، (۲۸) و (۳۱) قانون استخدام قضات و صاحب منصبان پارکه و مباشرین ثبت اسناد مصوب ۲۸/۱۲/۱۳۰۶ .
    ج ـ ماده (۱) قانون راجع به محاکمه انتظامی مصوب ۶/۱۱/۱۳۰۷ .
    د ـ قانون صلاحیت محکمه انتظامی مصوب ۱۳/۸/۱۳۰۹ .
    ه ـ ماده (۵۱) قانون تسریع محاکمات اصلاحی مصوب ۶/۱۰/۱۳۱۵ .
    و ـ ماده (۴) قانون اصلاح پاره ای از مواد قانون تکمیل قانون استخدام قضات مصوب ۱۱/۱۰/۱۳۱۷ .
    زـ مواد (۳۰) و (۳۳) لغایت (۴۳) لایحه اصلاح قسمتی از قانون اصول تشکیلات دادگستری و استخدام قضات مصوب ۱۴/۱۲/۱۳۳۳ .
    ح ـ بندهای (ج)، (و) و (ه‍) ماده (۱) و مواد (۲) و (۳) قانون متمم سازمان دادگستری و اصلاح قسمتی از لایحه قانونی اصول تشکیلات دادگستری و استخدام قضات مصوب ۱۷/۶/۱۳۳۵ .
    طـ ماده (۳) راجع به تجدیدنظر کردن در احکام دادگاه عالی انتظامی قضات مصوب ۹/۱۰/۱۳۳۷ .
    ی ـ مواد (۲) و (۶) لایحه قانونی راجع به اصلاح بعضی مواد لوایح قانون مربوط به اصول تشکیلات دادگستری مصوب ۲۱/۲/۱۳۳۹ .
    ک ـ مواد (۲۶) و (۲۷) قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری مصوب ۲۵/۳/۱۳۵۶ .
    ل ـ لایحه قانونی تعیین مرجع تجدیدنظر و اعاده دادرسی نسبت به احکام دادگاه عالی انتظامی قضات مصوب ۲۴/۳/۱۳۵۸ .
    م ـ بند (۵) ماده (۳) قانون وصول برخی از درآمدهای دولت مصوب ۲۸/۱۲/۱۳۷۳ .
    ن ـ قانون رسیدگی به صلاحیت قضات مصوب ۱۷/۲/۱۳۷۶ . ↑
  • – از منطوق این ماده استنباط می شود که کارکنان اداره تصفیه امور ورشکستگی ممنوع از انجام معامله نسبت به دارایی ورشکسته به نفع خود می باشند و در صورت انجام معامله، معامله آنان محکوم به بطلان است. ↑
  • – موضوع ماده ۴۱ لزوماً اعلام مراتب گزارش غیبت عضو به مقام اجرایی مافوق و وزارت کشور است و موضوغ تبصره ۲ ماده ۴۷ هم منع تغییر محل شعبه ثبت نام و اخذ رأی می باشد. ↑
  • – مراد از وضع این ماده منع عضویت قضات در احزاب سیاسی است. ↑
  • – راپرت به معنای گزارش می باشد. ↑
  • – دادسرا (سابقاً به آن پارکه و اداره مدعی عمومی و اداره و مدعیان عمومی می گفتند). ↑
  • – به نظر می رسد با توجه به تصویب قانون نظارت بر رفتار قضات (ماده ۱۳ از فصل دوم) مصوب ۱۷/۷/۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی مجازات مندرج در ماده واحده فوق از حیث درجه تغییر یافته باشد. ↑
  • – مجازات انتظامی که قبلاً به موجب ماده ۳۸ قانون استخدام کشوری تعیین شده بود با تصویب قانون تکمیل قانون استخدام قضات ملغی و سپس بعد از آن به موجب ماده ۴ قانون رسیدگی به صلاحیت قضات مصوب ۱۳۷۶ مجازاتهایی بر مجازات های قبلی اضافه شد و متعاقب آن مجازات های مندرج در ماده ۱۳ از فصل دوم قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۷/۷/۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی جایگزین شده است. ↑
  • – طاهری نسب، سیدیزداله، رابطه علیت در حقوق کیفری ایران و انگلستان ، انتشارات دادگستر ، چ اول ، ۱۳۸۸ ،صص ۲۲ و ۲۳ . ↑
  • – وین سنت یانگ، راهکارهای مبارزه با فساد در کشورهای آسیایی، ترجمه آرش فرهودی، روزنامه مأوی، یکشنبه ۳ شهریور ۱۳۸۷، ش ۷۵۲، ص ۶ ↑
  • – ناجی زواره ، مرتضی ، پیشین ، ص ۲۲۲ . ↑
  • – همان ، ص ۲۱۴ . ↑
  • – سلطانی ، مهدی و سهام صداقتی ، پیشین ، ص ۲۱۵ . ↑

 

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

 

  • – همان ↑
  • – خسروی، محمدرضا، ادب القاضی، مجله حقوقی دادگستری، ش ۲۵، زمستان ۱۳۷۷، صص ۲و۳ ↑
  • – همان، ص ۳ ↑
  • – همان، ص ۲ ↑
  • ۲- rule of law ↑
  • – impropriety and the appearance of impropriety ↑
  • – اصول و ارزش های مقرر در اصول بنگلور به منظور تأمین بیطرفی و استقلال واقعی یا ظاهری قاضی و قوه قضائیه و نتیجتاً حفظ و تقویت اعتماد عمومی و طرفین دعوی به قوه قضائیه تدوین شده که ما تنها قسمتی از آنها را به عنوان نمونه بیان کردیم. ↑
  • – مافی ، فریبرز ، پیشین ، ص ۸۷ . ↑
  • – همان ، ص ۸۸ . ↑
  • -. همان .. ↑
  • – ناجی زواره ، پیشین ، ص ۲۸۰ . ↑
  • -Montaigne . ↑
  • ۴– صانعی ، پرویز، حقوق و اجتماع ، انتشارات طرح نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ ، ص۴۸۲ . ↑
  • – مافی ، فریبرز ، پیشین ، ص۲۲ . ↑
  • – اعلامیه جهانی حقوق بشر۱۹۴۸ و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۶۶، به صراحت در بسیاری از مواد خود به تمامی این حقوق انسانی اشاره نموده اند . ↑
  • – سلطانی ، مهدی و سهام صداقتی ،علل تفاوت کیفر ها ، انتشارات کتیبه سبز ، چ اول ، ۱۳۸۹ ، ص۸۴ . ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:51:00 ق.ظ ]




افزایش انگیزش درونی کارکناناحساس شایستگی
احساس معنی دار بودن
احساس مؤثر بودن
احساس خود مختاری
احساس اعتمادتوماس و ولتهاوس (۱۹۹۰)
اسپریتزر (۱۹۹۵)
وتن وکمرون (۱۹۹۸)

اسکات و ژاف[۳۴] (۱۹۹۱) تغییر سازمان هرمی به سازمان دایره ای ، تغییر طرز تلقی کارکنان ، ایجاد انگیزش از طریق دادن قدرت و منزلت ، مدیریت مشارکتی ، استقرار رهبری تسهیل کننده و تشکیل گروه های توانمند را از عوامل توانمندسازی کارکنان می دانند(به نقل از نوه ابراهیم ،۱۳۸۶). آلن راندولف برای هدایت برنامه های توانمندسازی سه روش : سهیم شدن کارکنان در اطلاعات ، ساختار سازمانی مناسب و تشکیل گروه را ضروری می داند (همان منبع).
فواید توانمند سازی
مدیر توانمند انسانها را به گونه ذهنی و عاطفی به کار درگیر می کند و بدون مجبور کردن ، تعهد آنان را نسبت به وظایفی که باید انجام شود بر می انگیزد . انسانها طبیعتاً علاقه دارند مفید واقع شوند و زندگی پرثمر داشته باشند .مدیر با بهره گرفتن از این علاقه، آن را به فعالیت متمرکز بدل می کند(اسکات وژاف، ۱۹۹۱).
مفهوم تواناسازی کارکنان ، نظریه « تضاد سازمان با افراد » را مورد سؤال قرار می دهد . فلسفه تواناسازی می گوید که سازمان می تواند یک رابطه برد – برد به نفع دو طرف باشد (همان منبع ).تحقیقات نشان داده است سازمان هایی که توانمندسازی کارکنان را در پیش گرفته اند ، به مزایای متعددی دست یافته اند،از آن جمله:
تولید کالا وخدمات با کیفیت بالا؛
افزایش سطح عملکرد و بهره وری؛
افزایش سطح رضایت مندی کارکنان ، مشتریان وارباب رجوع؛
افزایش احساس مثبت کارکنان در مورد شغل شان؛
افزایش احساس تعلق و تعهد کارکنان؛
افزایش سطح خود – مدیریتی و نیاز نداشتن به سرپرستی مستقیم؛
افزایش سطح دانش شغلی ومهارت کارکنان؛
تغییر نگرش کارکنان از داشتن به خواستن ، یعنی همیشه به خواستن ها فکر کردن؛
ارتباط میان مدیریت و کارکنان( ابطحی وعابسی ، ۱۳۸۶ ).
مبانی نظری ساختار سازمانی :
مفهوم ساختار
هرجا که سخن ازسازمان است، ساختار در پی آن آمده استاما (هنری مینزبرگ[۳۵]،۱۹۷۹) تقریبا همین تعریف رابرای ساختار می آورد آنجا که می گوید : ” ساختاریک سازمان را می توان مجموعه راههایی دانست که طی آن فعالیت های سازمان به وظیفه های شناخته شده تقسیم ومیان این وظیفه ها هماهنگی تامین شود”. (رضائیان،۱۳۸۲) در کتاب (( اصول مدیریت ساختار)) طبق گفته دانشمندی اینگونه می گوید که ” ساختار سازمانی حاصل فرایند سازماندهی است وعبارتست از: سیستم روابطی که بطور غیررسمی شکل گرفته وبطور رسمی تصویب شده است وحاکم بر فعالیت های افرادی است که برای کسب اهداف مشترک به هم وابسته اند. با دقت در این تعریف می توان به دونکته اساسی پی برد:
۱- ساختار سازمانی در این تعریف حاصل فرایند سازماندهی اخذ شده ونه آنچنانکه در تعریف گفته شده مشابه یکدیگرند.
۲- در این تعریف به یک بعد از ابعادساختار که همان رسمیت است پرداخته شده وفقط به مجموعه روابط اشاره شده است و ابعاد دیگر ساختار را در این تعریف در درون این بعد در نظر گرفته است. ریچارد دفت ساختار سازمانی را در چارت سازمانی منعکس می دارد چرا که چارت سازمان برای مجموعه کامل از فعالیت های اساسی و فرایند در یک سازمان بصورت ظاهری قابل رؤیت است. او سه مفهوم کلیدی را در تعریف ساختار سازمانی مشخص می کند:
الف – ساختارسازمانی رادر روابط مکتوب رسمی را که شامل تعدادی از سطوح سلسله مراتب وحیطه نظارت مدیریت و سرپرستان است تعیین می کند.
ب- ساختارسازمانی، گروهبندی افراد بایکدیگر را داخل طبقات و گروهبندی طبقات را در کل سازمان مشخص می کند.
ج- ساختار سازمانی طراحی سیستم ها را برای اطمینان از اثربخشی ارتباطات، هماهنگی و تلفیق تلاش ها در سراسر طبقات در بر می گیرد.
از نظررابینز[۳۶](۲۰۰۶)ساختارسازمانی هرچند که یک حقیقت بوده و هر شخصی در سازمان تآثیر می گذارد اما باید دانست که کم وبیش مفهوم انتزاعی بودن باعث شده است که تعاریف بعضا با همدیگر متفاوت باشند . اما ساختار سازمانی را اینگونه می توان تصور نمود که در برگیرنده طریقی است که وظایف افراد سازمان بوسیله آن هماهنگ می گردد. دریک تعریف عمومی از ساختار آن را کلیدی می دانند که:
۱-تعیین کننده حوزه اساسی است.
۲-تعیین کننده مآموریت اساسی است.
۳-مجموعه راههایی است که طی آن فعالیت های سازمان به وظیفه های شناخته شده تقسیم وهماهنگی ایجاد می شود .ساختار مورد بحث بوسیله نمودارهای سازمانی ، شرح مشاغل ، روش ها ، قوانین ومقررات نشان داده می شود . ساختار سازمانی به الگوهای اختیار ،ارتباطات وجریان کار ارتباط می یابد.بعلاوه ساختار سازمانی می تواند زمینه ارتباط بین خرده نظام های اجتماعی،روانی وفنی رانیز فراهم آورد.از مجموعه تعاریف این مطلب برداشت می شود که هرتعریف از ساختارسازمانی باید دارای ابعادی باشد که این مفهوم سازمان را به خوبی تشریح کند . درواقع تعریف ساختارسازمانی باید کالبدی را در نظر بگیرد که:

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
    1. تعیین کننده حوزه های اساسی یک مؤسسه باشد.
    2. تعیین کننده مآ موریت های اساسی در هر حوزه باشد.
    3. تعیین کننده مآموریت های کلی در هر واحد اصلی باشد.

<
li>تعیین کننده مدیریت اساسی در هر حوزه باشد.

  1. ارائه دهنده تصویری از چگونگی تفکیک مدیریت باشد.
  2. ارائه دهنده تصویر مراکز تصمیم گیری باشد.
  3. ارائه دهنده تصویری از نظام ارتباطی باشد.
  4. ارائه دهنده تصویری از محدوده ها ومرزها، مسئولیت واختیار باشد.

۹-زیر بنای نمودار سازمانی وسایر خرده نظام های مدیریت باشد.
ساختارسازمانی در واقع انتخاب افراد در نقاط مختلف ازیک نمودار سازمانی، در مقام های اجتماعی، پست ها و مقام هایی است که برروابط سازمانی افراد اثر دارد. از کاربردهای تعریف فوق، تقسیم کار است. در داخل سازمان به افراد مشاغل مختلفی واگذار می گردد. از موارد دیگر استفاده آن این است که سازمان دارای سلسله مراتب مسئولیت است)رابینز،۲۰۰۶).
پست هایی که بوسیله این افراد کسب می شود دارای دستورالعملها و قوانین هستند که نوع رفتاراین پست ها رامشخص می کند.
در یکسری تعاریف دیگر به اهمیت روابط متقابل افراد درساختار اشاره می شود. زیرا ساختار نحوه کارکرد افراد را تعیین می کند ولی نحوه کار افراد هم از طرفی مشخص کننده شکل ساختار یک سازمان است. ساختار در واقع یک وسیله یا ابزار بسیارپیچیده جهت کنترل است که در فرایند روابط متقابل اعضاء شکل می گیرد، بصورت دائم تجدید می گردد و در عین حال آن روابط متقابل را مشخص می کند. ساختار در یک زمان هم خالق است وهم مخلوق. ساختارروابط متقابل بین اعضاء رامشخص می کند و موجب هماهنگی کامل و تمام عیار درسازمان نمی شود ولی مانع از بروز رفتارهای غیر عادی می شود.
ساختار سازمانی سه نقش اصلی رابر عهده دارد:
۱- مهمترین وظیفه ساختار اینست که بوسیله آن اهداف سازمان تحقق پیدا می کند.
۲- ساختار به خاطر این امر برنامه ریزی می شودکه قدرت افراد مختلف در یک سازمان را تعیین و رویه ها را مشخص می کند.منظور از ساختار این است که به افراد فهمانده شود که باید دستور العمل های یک سازمان را رعایت کنند.
۳-ساختار محدوده اعمال قدرت را مشخص می کند (میزان قدرتی که هر پست یا مقام سازمانی دارد را مشخص می کند)و تصمیمات باید در این حوزه قدرت اخذ گردد.
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:50:00 ق.ظ ]




طبق تحقیقات انجام شده در ایران آموزش ریاضی بالاخص بخش هندسه در آموزش ابتدایی با کیفیت پایین مواجه است و دانش آموزان صرفاً فرمول های هندسه را، بدون آگاهی از کاربرد آن ها و عدم درک واقعی از مفاهیم هندسی، حفظ می کنند و لذا نسبت به هندسه علاقه کمتری نشان می دهند (رفیع پور، ۱۳۸۶، ص ۳۳). مشکلات آموزش هندسه در ایران در صد سال اخیر را عدم ارتباط هندسه با دنیای واقعی و عدم ارتباط هندسه با دروس دیگر و عدم اعتماد به نفس قشر عظیمی از دانش آموزان در آموختن هندسه ذکر شده است (ظهوری زنگنه و گویا، ۱۳۷۴، ص ۳۲).
از آنجا که هدف اصلی از ارائه و آموزش هندسه در مدارس فقط ارائه و دریافت دانش نظری دانش آموزان از هندسه و نقشه کشی نیست، بلکه به منظور افزایش درک فضایی دانش آموزان که یکی از هوش های هفت گانه و از جمله ی ضروری ترین و حیاتی ترین هوش ها در آموزش های مهندسی است، توجه ویژه به این موضوع در خور اهمیت است (گارسیا[۱۱] و همکاران، ۲۰۰۷، ص ۶۱۵). هندسه مدرسه ای از یک سو، مهارت دقت در مشاهده و منطقی بودن در استدلال و اثبات را در دانش آموز تقویت می کند و از سوی دیگر، درسی چالش برانگیز، غیر الگوریتمی و مشکل در یادگیری محسوب می شود (ریحانی و همکاران، ۱۳۸۸، ص ۱۷۹). اما در دهه های گذشته نارضایتی از برنامه درسی هندسه و افت عملکرد تحصیلی فراگیران در هندسه موضوع پژوهش های زیادی بوده است (بورگر و سافنسی[۱۲] ۱۹۸۶، کراولی[۱۳] ۱۹۸۷، فویز[۱۴] و همکاران ۱۹۸۸، گوترز[۱۵] ۱۹۹۱، هالت[۱۶] ۲۰۰۷). در واقع ناهمسطح بودن سطح تفکر هندسی دانش آموزان با مواد آموزشی عرضه شده و طرز بیان از سوی معلمان، فراگیران درس هندسه را با مسائل متعددی مواجه کرده است (فن هیلی، ۱۹۸۶).
بخش مهمی از این مسائل از این واقعیت ناشی می شود که با وجود اهمیت فراوان این درس، بسیاری از دانش آموزان عموماً هندسه را دوست ندارند و در آن موفقیتی کسب نمی کنند. دلایل زیادی برای این نگرش منفی و عدم موفقیت می تواند وجود داشته باشد، اما بخش مهمی از این موضوع به نگرش دانش آموزان بر می گردد چرا که نتایج پژوهش ها نشان داده است که دانش آموزان هنگامی چیزی را به طور مؤثر یاد می گیرند که به آن چیز علاقه داشته باشند (لیاقتدار و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۷۹).
از سوی دیگر، مطالعات بسیاری نشان داده اند که دانش آموزان هنوز هم در یادگیری هندسه و تفکر هندسی مشکلات بسیاری دارند (کلمنتس و باتیسا[۱۷]، ۱۹۹۲،میشل مور[۱۸]، ۱۹۹۷، مولیس[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۰، میشل مور و وایت[۲۰]، ۲۰۰۲، به نقل از آسومان و یوباز[۲۱]، ۲۰۰۹، ص ۴). مطالعه ی آسومان و یوباز (همان، ص ۴) نیز نشان داد که بسیاری از فراگیران هندسه را به شیوه ی مورد علاقه ی خود فرا نمی گیرند و یکی از دلایل اجتناب از یادگیری بیشتر هندسه، روش تدریس معلم شناخته شده است.
وقتی معلمان در سطحی بالاتر از سطح فراگیران تدریس می کنند، دانش آموزان مجبورند فقط مطالب را برای گذراندن دوره حفظ کنند و هرگز آن گونه یاد نمی گیرند که بتوانند این مطالب را در دنیای واقعی به کار گیرند (ماسن، ۲۰۰۹)؛ بنابراین به منظور آموزش مطالب هندسی که از جمله پیچیده ترین مسائل آموزشی ریاضی برای فراگیران است، استفاده از روش های نوین تدریس و همچنین ابزارهای تسهیل گر یادگیری اجتناب ناپذیر است. آموزش هندسه به خاطر پیچیدگی مباحث آن نیازمند دو ویژگی عمده است. اول آنکه دانش آموزان مفاهیم را به شکل عینی ببینند و بتوانند آن را به صورت ذهنی بازسازی نمایند و دوم آنکه خود در تمام مراحل آموزش فعال بوده و بتوانند آموزش را هر چند بار که نیاز باشد دریافت نمایند. موضوع اول یعنی درگیری و فعالیت فیزیکی دانش آموزان در فرایند یاددهی – یادگیری در شیوه آموزش مبتنی بر اوریگامی، فراکتال، موزاییک کاری و کتاب سازی و ویژگی دوم، یعنی تکرار نامحدود آموزش از ویژگی های آموزش مبتنی بر انیمیشن است.
با این توضیحات آنچه مسأله ی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد نکات زیر است: الف) هندسه از جمله ی مفاهیم پیچیده در ریاضی است که فهم آن برای فراگیران مشکل است. ب) روش های تدریس فعلی پاسخگوی نیازهای فراگیران در یادگیری مفاهیم هندسی نیست. ج) تأثیر شیوه ی آموزش به روش اوریگامی و انیمیشن در آموزش مفاهیم هندسی مشخص نیست. با این توضیحات مسأله پژوهش حاضر این است که آیا در زمینه ی تأثیرگذاری پنج شیوه ی آموزشی «اوریگامی، انیمیشن، فراکتال، موزاییک کاری و کتاب سازی» بر یادگیری مفاهیم هندسی تفاوت وجود دارد؟ در صورت مثبت بودن جواب، کدام یک از پنج روش بر روش های دیگر ارجحیت دارد؟ همچنین آیا این روش ها بر ارتقاء سطح هوش منطقی – ریاضی فراگیران مؤثرند و یا در میزان تأثیر گذاری آن ها تفاوت وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
پس از پدیداری اثبات قضایا در مدارس ریاضی در اواخر قرن ۲۰، برنامه های درسی ریاضی در بسیاری از کشورهای موجود، جایگاه مهمی در نیاز دانش آموزان به توجیه و توضیح استدلالات خود یافت (یازلیک و اردهان، ۲۰۱۲). این موضوع در مورد هندسه با شدت بیشتری نمایان گردید. چرا که هندسه از جایگاه عمیقی در ارتقاء سطح توان تجزیه و تحلیلی فراگیران برخوردار است. سال هاست که هندسه در ردیف برنامه های آموزشی مدارس ابتدایی قرار گرفته است و کودکان با نام و اشکال هندسی و فضایی آشنا می شوند. دانش هندسه فهم کودکان را از دنیای اطراف گسترش می دهد. یادگیری هندسه نیازمند قدرت تجسم بالاست و تجسم فضایی یک عنصر مهم در آموزش هندسه به حساب می آید (کوسا و کاراکاس، ۲۰۱۰).
هندسه یک زمینه ی مهم در برنامه ی درسی ریاضیات است و در زندگی روزمره نیز بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. در طول تاریخ هندسه اهمیت بزرگی در زندگی مردم داشته است، ریشه ی این اهمیت به نیاز بشر برای اندازه گیری زمین و ایجاد نقشه بر می گردد. هندسه همچنین در دیگر رشته ها نظیر علوم و هنر، نقش ابزاری مهمی دارد (آسومان و یوباز[۲۲]، ۲۰۰۹، ص ۴). به عنوان مثال در رشته هایی مانند علوم (اپتیک[۲۳])، جغرافیا (ساخت نقشه[۲۴])، هنر (ساخت مدل[۲۵])، موسیقی (الگوی یادداشت[۲۶])، ساخت و ساز، معماری، باغبانی و علائم ترافیکی، مورد استفاده قرار می گیرد (ازدمیر[۲۷]، ۲۰۰۶، ص ۱).
بیشتر روش های آموزشی موجود در مدارس ما امروزه به گونه ای ارائه می گردند که دانش آموزان را از تجسم فضایی مسائل هندسی باز می دارند. از این رو توجه به شیوه ی علمی آموزشی مناسب و بررسی و تأیید تأثیر و چگونگی اجرای آن ها در آموزش هندسه از اهمیت خاصی برخوردار است. این موضوع لزوم بازنگری در آموزش و حتی محتوای هندسه را نیاز دارد. در این راستا، آموزش با بهره گرفتن از شیوه هایی نظیر اوریگامی، فراکتال، موزاییک کاری و کتاب سازی که نیازمند فعالیت دانش آموزان در کار با کاغذ و تا کردن های متوالی آن به منظور فهم موضوع هندسی است و همچنین آموزش با بهره گرفتن از انیمیشن به جهت توان بالای این رسانه در ارائه نمایش دیداری مواد آموزشی در قالب و فرمت های جذاب، می تواند زمینه ای نوین برای آموزش مفاهیم مشکل هندسی به دانش آموزان مقطع ابتدایی باشد. از این رو اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر زمانی نمایان می شود که بدانیم آموزش و یادگیری هندسه بنا به نتایج پژوهش های موجود از جمله ی مباحث پیچیده و مشکل برای فراگیران است و شیوه های آموزشی موجود تاکنون نتوانسته است در ساده سازی فهم این موضوعات مؤثر افتد.
اهداف پژوهش:
هدف کلی:
مقایسه ی تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم هندسی، خلاقیت، هوش منطقی-ریاضی و هوش فضایی دانش آموزان پایه ششم
اهداف جزیی:

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
  • مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم ساده سطوح شناختی هندسی دانش آموزان پایه ششم
  • مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم متوسط سطوح شناختی هندسی دانش آموزان پایه ششم
  • مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم مشکل سطوح شناختی هندسی دانش آموزان پایه ششم
  • مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم هندسی دانش آموزان پایه ششم
  • مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر خلاقیت دانش آموزان پایه ششم
  • مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر هوش منطقی ریاضی دانش آموزان پایه ششم
  • مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر هوش فضایی دانش آموزان پایه ششم

فرضیات پژوهش:
فرضیه کلی:

  • بین میزان یادگیری مفاهیم ساده شناختی هندسی در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
  • بین میزان یادگیری مفاهیم متوسط شناختی هندسی در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
  • بین میزان یادگیری مفاهیم مشکل شناختی هندسی در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
  • بین میزان یادگیری مفاهیم هندسی در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
  • بین میزان خلاقیت دانش آموزان در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
  • بین میزان هوش منطقی ریاضی دانش آموزان در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
  • بین میزان هوش دیداری فضایی دانش آموزان در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.

تعریف مفاهیم و اصطلاحات: (به صورت مفهومی):
تعاریف نظری:
روش اوریگامی: اوریگامی یا کاغذ تا شده یا بنا به قولی «کاغذ و تا» هنر تا کردن کاغذ برای به وجود آوردن اشکال و اشیای تزیینی و حتی وسایل مصرفی و سرگرمی های کودکانه است. سابقه ی این هنر سنتی از بازی های ساده کودکانه آغاز می شود و به هنری پیچیده می رسد. این هنر در آموزش مفاهیم مختلف نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد (علاء الدینی، ۱۳۸۳، ص ۹۱).
فراکتالهندسه ی فراکتال یک هندسه ی عملی مورد توافق عمومی بین نظم هندسی دقیق اقلیدسی و بی نظمی هندسی ریاضیات عمومی است (ماندلبروت[۲۸]، ۱۹۸۹، ص ۳).
موزاییک کاریموزاییک کاری در فرهنگ لغت به معنای فرم یا ترتیب مربع های کوچک در یک الگوی شطرنجی یا موزاییکی است. کلمه ی موزاییک کاری (tessellate) از کلمه ی یونانی (tesseres) که در انگلیسی به معنای «چهار» است گرفته شده است. اساس موزاییک کاری بر تقارن است. تقارن بخشی اساسی از هندسه، طبیعت و اشکال است. ایجاد این الگوها به ما کمک می کند تا درک خود را از جهان سازماندهی کنیم (ناشل[۲۹]، ۲۰۰۵، ص ۳).
کتاب سازییکی از روش های هنری که می تواند در کلاس درس هندسه مورد استفاده قرار گیرد، کتاب سازی است. در این روش دانش آموزان می توانند کتابی در مورد هر مبحث در ریاضیات بسازند که به عنوان یک ابزار ارزیابی عمل کند. برای ارزیابی دانش دانش آموزان در مورد اشکال، اجازه دهید دانش آموزان کتاب کودکان بر مبنای اشکال را بنویسند و نشان دهند. این امر به معلمان این امکان را می دهد تا بینشی در مورد مفاهیمی که دانش آموزان فرا می گیرند، به دست آورند. کتاب سازی فرصتی برای نشان دادن دانش و همچنان لذت بخش بودن و خلاق بودن ارائه می کند. کتاب سازی به دانش آموزان اجازه می دهد تا تعاریف را به واقعیت تبدیل کنند (هسکت، ۲۰۰۷، ص ۱۷ و ۱۸).
انیمیشن: بائک و لاین[۳۰] (۱۹۸۸) انیمیشن را به عنوان «فرایند تولید یک سری قاب حاوی یک شیء یا مجموعه ای از اشیاء به طوری که هر قاب متفاوت از قاب قبلی به نظر برسد به منظور نشان دادن حرکت» تعریف نموده اند (ص ۱۳۲). گونزالس[۳۱] (۱۹۹۶) تعریف گسترده تری از انیمیشن ارائه می کند به نظر او «انیمیشن ارائه مجموعه ای از تصاویر مختلف به صورت پویا و مطابق فعالیت کاربر، به گونه ای که کمک کند به کاربر برای درک تغییرات متوالی آنی و گسترش یک مدل ذهنی مناسب برای کار» (ص ۲۷).
یادگیری: یادگیری به فرایند ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد اطلاق میشود که بر اثر تجربه حاصل آید (سیف، ۱۳۸۷).
هوش منطقی – ریاضی: هوش منطقی/ ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرنده ها به صورت مفهومی با بهره گرفتن از الگوهای عددی و منطقی فکر می کنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار می کنند. آن ها همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سؤال های زیادی می پرسند و دوست دارند آزمایش کنند. این هوش مبتنی بر توانایی دست ورزی اعداد با درک نظام های منطقی است. توانایی استفاده مؤثر از اعداد و توانایی استدلال بالا از نشانه های هوش منطقی/ریاضی است. افراد با هوش ریاضی بالا در طبقه بندی، استنباط، تعمیم و محاسبه قوی اند (پیشقدم و معافیان، ۱۳۸۶، ص ۷).
تعاریف عملیاتی:
روش اوریگامی: به منظور آموزش مفاهیم هندسی با بهره گرفتن از روش اوریگامی از کاغذهای سفید و رنگی به روش تازدن استفاده گردیده است. در این شیوه ی آموزشی که با فعالیت دانش آموزان همراه می باشد برای آموزش هر مفهوم هندسی، مفهوم مورد نظر با بهره گرفتن از روش تا زدن کاغذ آموزش داده می شود. مثلاً برای آموزش مفهوم تقارن از تهیه شکل های مختلف با بهره گرفتن از کاغذ و تا زدن آن ها مفهوم خط تقارن برای دانش آموزان ارائه می گردد.
انیمیشن: به منظور آموزش مفاهیم هندسی در قالب دو شیوه ی آموزش هندسه به روش فراکتال با بهره گرفتن از کامپیوتر و آموزش هندسه به روش موزاییک کاری با بهره گرفتن از کامپیوتر، آموزش های هر گروه از دو روش آموزشی در قالب برنامه ی متحرک سازی اشکال نظیر فلش آموزش داده شده است.
هندسه: مباحث هندسی مورد نظر پژوهش عبارت است از هشت مفهوم هندسی در رابطه با چهار شکل لوزی، متوازی الاضلاع، مثلث و ذوزنقه که این مفاهیم شامل مختصات و مساحت مربوط به هر چهار شکل می شود.
یادگیری: منظور از یادگیری عبارت است میزان تفاوت نمرات هر دانش آموز در پس آزمون اول نسبت به پیش آزمون.
خلاقیت: نمره ای است که هر فرد از طریق پاسخگویی به تعداد ۶۰ سؤال سه گزینه ای مربوط به سنجش خلاقیت از آزمون سنجش خلاقیت تورنس به دست می آورد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:50:00 ق.ظ ]




در حقوق اسلامی، هر چند که اخذ ربا منع شده است، لیکن اعتبار وتعهد در ساختار معاملات اسلامی نقش عمده ای را ایفا می نمایند. این در حالی است که بنا به اهداف مندرج در قانون عملیات بانکی بدون ربا در روش های توزیع منابع، نقش معاملات تعهدی به عقد سلف (پیش خرید نقدی محصولات واحد های تولیدی) و اعتباری به فروش اقساطی (فروش اقساطی مسکن، اموال منقول ومواد اولیه ولوازم یدکی مورد نیاز واحدهای تولیدی وصنعتی) محدود شده است.

استفاده از ابزارهای مالی به عنوان یکی از روش های تأمین سرمایه مورد نیاز دولت ومؤسسات عمومی و شرکت های تجاری همواره مورد توجه بوده است واز این ابزارها برای ایجاد رونق اقتصادی وانجام پروژه های بزرگ تولیدی وسازندگی که تأثیرات مطلوب اقتصادی در یک کشور خواهد داشت، بهره برده شده است. در میان ابزارهای مالی، اوراق قرضه به سبب ویژگی های مطلوب اقتصادی از جمله ریسک پایین و مشخص بودن سود در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاران در بیشتر بازارهای مالی دنیا، مورد استقبال قرار گرفته اند. از آنجا که در کشورهای اسلامی، عرضه اوراق قرضه به سبب وجود ربا همواره ممنوع بوده، اقتصاددانان مسلمان در مورد طراحی ابزارهای مالی اسلامی (صکوک) که فاقد ایرادات شرعی وارد بر اوراق قرضه و در عین حال دارای مطلوبیت اقتصادی برای سرمایه گذاران باشد، بوده اند. یکی از این ابزارهای مالی، اوراق استصناع است که به سبب وجود مهمترین ویژگی های مطلوب اوراق قرضه درآن، یعنی ریسک پایین ومعین بودن سود سرمایه گذاری در کشورهای اسلامی مورد توجه بازارهای مالی قرار گرفته است و در کشور ما نیز تا حدودی مورد بررسی اقتصادی قرار گرفته و به سمت اجرایی شدن پیش می رود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

عکس مرتبط با اقتصاد

به عبارتی، اوراق بهادار استصناع می تواند ابزاری جایگزین برای اوراق قرضه تلقی شود وبانک مرکزی می تواند با خرید وفروش این اوراق در بازار اولیه وثانویه وبا اعمال سیاست های پولی مناسب، به اهدافی نظیر ایجاد اشتغال، تثبیت سطح عمومی قیمت ها، بهبود موازنه پرداخت های خارجی و رشد اقتصادی دست یابد یکی از ضروری ترین اقدامات برای رسیدن این ابزار مالی به مرحله اجرا، شناخت روابط حقوقی شکل گرفته در نتیجه انتشار این اوراق وآثار حقوقی مترتب بر آن است. از همین رو در این نوشته، ابتدا به بررسی ماهیت روابط حقوقی موجود در مهم ترین مدلهای انتشار این اوراق از دیدگاه حقوق ایران و فقه اسلامی پرداخته و سپس در تطبیق آن با یکی از عقود معین یا تصحیح آن در غالب عقود غیر معین به آثاری که از لحاظ حقوقی به سبب انتشار این اوراق بوجود خواهد آمد و همچنین حقوق و تکالیف ارکان انتشار اوراق در رابطه قراردادی خواهیم پرداخت. وهمچنین در این تحقیق سعی بر این است که به سؤالات زیر پاسخ داده شود:

سوال اصلی:

اوراق استصناع در قالب عقود معین می گنجند یا در قالب عقدی غیر معین و بر اساس ماده ۱۰ قانون مدنی مطرح می شوند؟

سوالات فرعی:

۱- انواع مدل های عملیاتی اوراق استصناع به چه صورتی است ؟

۲- معاملات حقوقی مترتب بر اوراق استصناع صحیح است یا خیر ؟

سوابق تحقیقات انجام شده درباره موضوع

طبق بررسی هایی که انجام شد، منبع مستقلی که تمام ابعاد موضوع را مورد بررسی قرار دهد مشاهده نگردید ولی اساتد حقوقی بصورت مختصر در باب اوراق قرضه یا عقد استصناع به بعضی از ابعاد موضوع پرداخته اند که در بخش منابع به ذکر آن پرداخته ایم و در بین پایان نامه های حقوقی موضوع : بررسی عقد استصناع وجایگاه آن در فقه امامیه / واعظی، حسین، دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۳۸۷ کار شده است که در این تحقیق صرفاً عقد استصناع وجایگاه فقهی و حقوقی آن بررسی شده که اشاره به اوراق استصناع نکرده است.

فرضیه ها

فرضیه اصلی :

با توجه به اختلاف نظر فقها و حقوقدانان در درباره ماهیت استصناع، به نظر می رسد ماهیت حقوقی این اوراق می تواند به عنوان عقدی مستقل در قالب عقود غیر معین و براساس ماده ۱۰ ق.م.مطرح شود.

فرضیه های فرعی :

۱- مدلهای عملیاتی این اوراق به دو صورت اوراق استصناع مستقیم و اوراق استصناع موازی یا غیر مستقیم خواهد بود.

۲- کلیه معاملات مترتب بر اوراق استصناع از منظر فقه اسلامی و حقوق ایران، منطبق با عقود معین بوده و یا قابل تصحیح در قالب عقود غیر معین را دارد.

اهداف تحقیق

از آنجایی که یکی از مطالعات لازم برای انتشار این اوراق، بررسی مسائل حقوقی عرضه این اوراق از حیث ماهیت وصحت روابط قراردادی بوجود آمده از یک سو و در نظر گرفتن احکام و آثار این روابط حقوقی از سوی دیگر، لازم است تحقیق مسبوطی در این زمینه صورت پذیرد که نگارنده در پی تحقق این هدف می باشد و در این راستا به بررسی این روابط از دیدگاه مقررات شکلی و ماهوی و حقوقی پرداخته و با تطبیق قراردادهای مذکور براساس عقود معین و یا تصحیح آن در قالب عقود غیر معین، احکام وآثاری که بر این قراردادها مترتب می شود، بیان خواهد نمود.

هدف کاربردی

این تحقیق می تواند به مؤسسات آموزشی و اجرایی زیر مثمر ثمر واقع شود.

۱- دانشگاهها ومراکز آموزش عالی

۲- وزارت امور اقتصاد و دارایی و اتاق بازرگانی

۳- مراجع دادگستری ودیگر موارد ذیربط

۴- بانکها و مؤسسات مالی

۵- وزارتخانه ها و شرکتهای دولتی

نوع روش تحقیق :

روش تحقیق مورد استفاده این پژوهش روش توصیفی – تحلیلی بوده و در تهیه آن از کتابها، پایان نامه ها، مجلات وسایتها وسایر منابع موجود ومرتبط در این زمینه و خصوصاً مراجعه به مراجع ذیربط و استفاده از نظرات کارشناسان و صاحب نظران بهره گرفته می شود.

روش گرد آوری اطلاعات:

روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق به صورت روش کتابخانه ای و مصاحبه با اساتید حقوق و کارشناسان ذیربط می باشد.

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :

روش تحقیق در این نوشتار توصیفی- تحلیلی بوده و پژوهشگر با مراجعه به کتابخانه های معتبر و منابع و سایت های معتبر اینترنتی مطالب را جمع آوری و فیش برداری نموده و سپس با راهنمایی استاد راهنمای محترم و اساتید دیگر گروه حقوق تحقیق خود را سازماندهی خواهد کرد.

فصل اول

کلیات

در بررسی و تحقیق در باره مسائل فقهی و حقوقی یک رابطه اقتصادی، لازم است به خوبی آن موضوع را از جهات مختلف، مورد شناسایی قرار دهیم و سپس در رابطه با آن مسئله به موشکافی دقیق پرداخته و درباره شرایط و احکام و آثار آن سخن به میان آوریم. در بحث از اوراق استصناع نیز که تا حدودی این پیچیدگی بیش تر بوده و روابط حقوقی متعددی را در بر می گیرد، ضرورت این امر دو چندان می شود. براین اساس این فصل را به کلیات موضوع اوراق استصناع اختصاص می دهیم و در سه مبحث عقد استصناع ، ابزارهای مالی و واوراق استصناع، مطالبی در جهت آشنائی بیش تر با عناصر اصلی موضوع بیان خواهیم کرد.

مبحث اول: عقد استصناع

استصناع عبارت از توافق با صاحبان صنایع برای ساختن شیئ معین مانند تخت یا در… برای شخص پیشنهاد دهنده است.

دراین توافقنامه، هم مواد کالا و هم عملیات ساخت آن برعهده ی سازنده است؛ و اگر مواد از شخص پیشنهاد دهنده باشد، دراین صورت توافق مزبور، نوعی اجاره است و اگر چیزی را که پیشنهاد دهنده خواهان آن است، بالفعل ساخته و آماده شده نزد سازنده موجود است، دراین صورت توافق مزبور نوعی خرید و فروش خواهد بود. این سخن بدان معنا است که استصناع به لحاظ ماده، مانند خرید و فروش و به لحاظ کاری که باید انجام گیرد، مانند اجاره است و از همین رو صحت ا ین عقد و کیفیت اجرای آن مورد بحث قرار گرفته است که در این مبحث بصورت مفصل به تبیین آن می پردازیم.

گفتار اول: تعریف استصناع

اولین امر لازم برای سخن گفتن در هر موضوعی بیان تعریفی دقیق از آن موضوع است. بنابراین در ابتدای بحث از عقد استصناع نیز به بیان معنای لغوی و اصطلاحی استصناع می پردازیم.

بند اول: تعریف لغوی

در کتب لغت برای استصناع معانی ذیل بیان شده است:

-استصنع ه الشی: از او خواست که آن چیز را برای او بسازد[۳].

-الاستصناع هو الاستفعال من الصناعه و یعدی الی مفعولین و هو فی اللغه طلب [۴]العمل

-استصناع مصدر استصنع الشی ای دعا الی صنعه

– استصناع هو لغه، طلب الصنعه من الصانع فیما یصنعه

– استصنع {فعل معتدی} ( به کسی) تقاضای ساخت دادن، سفارش ساخت دادن[۵]

– واژه استصناع در لغت از باب استفعال از ماده ی «صنع» است و به معنای طلب کار و صنعت کردن[۶]

– در استعمال عرفی عبارت از این است که کسی، ساخت شی ای را از صنعت گر یا هنرمندی تقاضا کند.

بند دوم: تعریف اصطلاحی (فقهی- حقوقی)

از آن جا که استصناع به عنوان رابطه ای قراردادی از گذشته مطرح بوده است، فقها و حقوق دانان به آن توجهی خاص داشته و هر کدام به بیان تعریفی در رابطه با ماهیت استصناع از دیدگاه فقهی و حقوقی پرداخته اند که در ادامه به ذکر مواردی از این تعاریف می پردازیم.

-در دایره المعارف قاموس عام لکل فن ئ مطلب درباره کلمه استصناع چنین آمده است: الاستصناع فی الشرع بیع ما یصنعه الصانع عیناً، فیطلب من الصانع العمل و العین جمیعاً، فلو کان العین من المستصنع کان الاجاره لا استصناعاً[۷]

-الاستصناع عقد مقاوله مع صاحب الصنعه علی ان یعمل شیئاً فالعامل صانع و المشتری مستصنع و الشی مصنوع و شرط ان تکون العین و العمل من الصانع، فان کان العین من المستصنع کان العقد اجاره

– الاستصناع هو عقد مع صناع علی عمل شی معین فی الذمه ای العقد علی شراء ما سیصنعه الصانع و تکون العین و العمل من الصانع، فاذا کانت العین من المستصنع لا من الصانع فان العقد یکون اجاره لا استصناعاً [۸]

-در اصطلاح فقهی و حقوقی، استصناع قراردادی است که به موجب آن یکی از طرفین قرارداد، در مقابل مبلغی معین، ساخت و تحویل کالا یا طرح مشخصی را در زمان معین نسبت به طرف دیگر به عهده می گیرد.[۹]

-در کتاب قوانین فقه اسلامی درباره عقد استصناع چنین گفته شده است: « استصناع مقاوله ای است که واقع می شود با اهل صنعت که چیزی درست کنند. در این عقد عامل صانع و مشتری را مستصنع و موضوع را مصنوع می نامند. بنابراین عقد، شیی مصنوع نتیجه عمل و عینی است که صانع تسلیم می کند و به طوری که ملاحظه می شود، مصنوع در هنگام انعقاد عقد موجود نیست و در آینده درست شده تحویل می شود. مع ذلک این عقد را فقها استحساناً و استناداً به سنت و اجماع تجویز نموده اند.[۱۰]

– در ترمینولوژی حقوق نیز در ذیل کلمه استصناع چنین آمده است: سفارش های صنعتی از مشتریان به سازندگان مانند سفارش ساختن یک دست مبل یا یک اتومبیل فیات مخصوص یا روکش چوبی رادیاتورهای شوفاژ منازل. سفارش پذیر، مصالح را از خود می گذارد. این عقد مرکب از بیع (در رابطه با مواد اولیه) و اجاره عمل است.[۱۱]

-مراد از عقد استصناع یا قرارداد سفارش این است که کسی به نزد صنعت گر بیاید و از او بخواهد که تعدادی از کالایی را که می سازد به ملکیت او درآورد. در این حال قراردادی میان این دو به امضاء می رسد که صاحب صنعت تعداد مورد توافق نامه هم مواد کالا و هم عملیات ساخت، بر عهده سازنده می باشد.[۱۲]

با توجه به تعاریف ارائه شده توسط فقها و حقوقدانان و عرف حاکم بر این قرارداد، عقد استصناع را می توان چنین تعریف کرد:

« استصناع عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین متعهد به پرداخت عوض در ازای مالی می شود که به سفارش او، توسط طرف دیگر قرارداد ساخته خواهد شد و در زمان مقرر تحویل او می گردد.»

با توجه به تعریفی که از عقد استصناع ارائه کردیم، در ادامه برای روشن تر شدن موضوع به بیان ارکان و ویژگی های عقد استصناع خواهیم پرداخت.

گفتار دوم: ارکان عقد استصناع

ارکان عقد استصناع عبارتنداز : [۱۳]

بند اول: طرفین قرارداد

در قرارداد استصناع، سفارش دهنده را مستصنع و سازنده (صاحب صنعت) را صانع می گویند، مستصنع و صانع باید شرایط عمومی طرفین قراردادها مانند بلوغ، عقل، رشد، قصد و اختیار را دارا باشند، همان طور که خواهد آمد در ماهیت فقهی قرارداد استصناع اختلاف نظر هست، برخی از فقها آن را در قالب یکی از قراردادهای خاص می دانند و برخی آن را قرارداد مستقلی می پندارند، اگر قرارداد استصناع را یکی از قراردادهای خاص بدانیم، افزون بر شرایط عمومی قراردادها، طرفین باید شرایط قرارداد خاص را نیز دارا باشند. برای مثال، کسانی که قرارداد استصناع را نوعی بیع می دانند. در این صورت طرفین معامله بر اساس ماده ۳۴۵ ق.م باید علاوه بر اهلیت قانونی برای معامله، اهلیت برای تصرف در مبیع یا ثمن را نیز داشته باشند.

بند دوم: عقد (ایجاب و قبول )

قرارداد استصناع به عنوان عقدی صحیح همانند سایر قراردادها، نیاز به ابراز اراده و رضایت طرفین به انعقاد قرارداد دارد و البته این ابزار اراده می تواند به صورت گفتاری، نوشتاری و یا عملی ( با دادن پیش پرداخت)، منعقد گردد و هر لفظ و عملی که مقصود طرفین را برساند، کفایت می کند.

بند سوم: موضوع استصناع

به کالا یا پروژه ای که سفارش ساخت آن داده می شود، موضوع قرارداد استصناع یا مستصنع می گویند، مصنوع باید افزون بر جواز ساخت از جهت شرعی و قانونی، قابلیت ساخت و تحویل در مقرر را داشته باشد.

هر نوع کالایی که نیاز به ساخت شدن و پدید آمدن به وسیله صنعت گر یا هنرمند یا سازنده داشته باشد مانند کشتی، هواپیما، درو پنجره، کفش و غیره می تواند موضوع عقد استصناع واقع شود. خصوصیات و صفات مورد استصناع باید هنگام سفارش به صورت کامل معین شود.

مورد استصناع باید هنگام عقد موجود نباشد. بنابراین اگر صنعت گر فردی از مورد معامله را قبلاً ساخته و آماده داشته باشد، معامله مذکور بیع معمولی است. همچنین، مواد اولیه مورد استصناع باید توسط صانع تهیه شود و در صورتی که مواد اولیه توسط مستصنع تهیه گردد، معامله مذکور اجاره اشخاص می باشد و صانع فقط نقش اجیر را خواهد داشت.

بند چهارم: عوض

مبلغی که در قبال ساخت و تحویل کالا یا پروژه پرداخت می شود را عوض استصناع می گویند، عوض در قرارداد استصناع همانند سایر قراردادها به طور معمول پول رایج است، اگر چه می تواند کالا و خدمت نیز باشد. اگر قرارداد استصناع را یکی از انواع قراردادهای خاص شناخته شده بدانیم، عوضین علاوه بر شرایط عمومی، باید شرایط عوضین آن قرارداد خاص را نیز داشته باشند. برای مثال اگر استصناع را از مصادیق بیع سلف بدانیم به اعتقاد مشهور فقها بایستی کل عوض در مجلس عقد پرداخت شود. اما اگر استصناع را قرارداد مستقلی بدانیم، عوض استصناع می تواند به صورت نقد، نسیه یا ترکیبی از نقد و نسیه باشد، به این معنی که بخشی از آن به صورت پیش پرداخت و بخش دیگر، طبق زمان بندی معین یا بر اساس پیشرفت تولید کالا، پرداخت شود.

گفتار سوم: ویژگی های عقد استصناع

چند نکته در قرارداد استصناع وجود دارد که آن را از سایر قراردادها متمایز می کند. این ویژگی ها عبارتند از این که:

  1. در قرارداد استصناع به طور معمول کالای مورد نظر (موضوع استصناع) موجود نیست و سازنده در آینده آن را ساخته و تحویل می دهد. (البته در برخی از انواع استصناع آن چنان که اشاره خواهد شد ساخت کالا تا مراحلی پیش رفته ولی تکمیل نشده است.)
  2. در قرارداد استصناع تهیه ی مواد اولیه و لوازم کار به عهده ی سازنده است، چرا که اگر مواد و لوازم توسط طرف دیگر معامله فراهم شود، قرارداد اجاره اشخاص خواهد بود نه استصناع.
  3. به طور معمول در زمان انعقاد قرارداد، کل ثمن پرداخت نمی شود؛ بلکه بخشی از آن به عنوان پیش پرداخت داده می شود و بخش دیگر به صورت دفعی یا تدریجی تا زمان تحویل کالا پرداخت می گردد.گاهی بخشی از آن به بعد از تحویل هم منتقل می شود.[۱۴]در عقد استصناع بر خلاف بیع، علاوه بر کالای ساخته شده، عمل صانع هم مورد معامله می باشد.
  4. در عقد استصناع لازم است کالائی که مورد تعهد قرار می گیرد، معلوم باشد. یعنی باید جنس و نوع و مقدار آن تعیین شود.( بر خلاف عقد بیع عین معین که تعیین جنس و نوع و مقدار لازم نیست)
  5. مدت زمانی که صانع باید در آن مدت، کالای مورد نظر را ساخته و تحویل مستصنع دهد و همچنین مواعد زمانی که عوض باید به صانع داده شود، لزوماً باید معلوم باشد. در غیر این صورت، به سبب وجود غرر، استصناع باطل خواهد بود.
  6. استصناع بر اساس عموم «اوفوا بالعقود» و همچنین قاعده «اصاله اللزوم» عقدی است لازم و طرفین قرارداد نمی توانند بدون وجود اسباب زوال قرارداد از آن سرباز زنند. لذا چنان چه صانع یا مستصنع از ایفای تعهدات خود خوداری کنند، الزام به اجرای آن می گردند و در صورت عدم امکان الزام به اجرا، قرارداد فسخ می شود.

گفتار چهارم: انواع استصناع

سفارش ساخت کالا و احداث پروژه به چند صورت قابل تصور است، که از جهت تحلیل فقهی و حقوقی متفاوت هستند و عرف در رابطه با آن دیدگاه های متفاوت دارد.[۱۵]

بند اول : سفارش ساخت و تکمیل کالا یا طرح نیمه تمام

گاهی تولید کننده ای بدون سفارش، شروع به تولید کالایی چون قالی،ساختمان، کشتی و هواپیما کرده و مراحلی از تولید را پشت سر می گذارد،آن گاه مشتری آن را می بیند و تقاضا می کند تا تولید کننده آن را تکمیل کرده،تحویل او دهد. تولید کننده تقاضا را پذیرفته و طبق قرارداد متعهد می گردد در مقابل میلغ معینی (که به توافق می رسند) کالا را ساخته در زمان معینی تحویل مشتری دهد و مشتری نیز متعهد می شود بهای کالا را طبق قرارداد بپردازد.

بند دوم: سفارش ساخت تعدادی از کالای تولیدی یک تولید کننده

گاهی شخص حقیقی یا حقوقی به تولید کننده ای، سفارش تولید و تحویل تعداد معینی از کالای تولیدی آن تولید کننده را می دهد، برای مثال مدرسه ای یا دانشگاهی به کارخانه ای تولید کننده ی محصولات چوبی،سفارش ساخت هزار عدد میز و صندلی می دهد، یا شرکت حمل و نقلی سفارش ساخت پنجاه دستگاه کامیون به کارخانه ی خودروسازی می دهد و سازنده طبق قرارداد متعهد می شود در مقابل مبلغ معین در زمان مشخص کالاهای مورد نظر را ساخته و تحویل دهد.

بند سوم:سفارش ساخت کالا با ویژگی های خاص

گاهی سفارش دهنده، سفارش ساخت تعدادی کالا با ویژگی های خاص را به سازنده می دهد،برای مثال شرکت کشتی رانی یا هواپیمایی،سفارش ساخت کشتی یا هواپیمایی با ظرفیت، قدرت، دکوراسیون، رنگ و نقش خاصی را به کارخانه کشتی سازی یا هواپیما سازی می دهد و سازنده طبق قرارداد متعهد می شود در مقابل مبلغ معین در زمان مشخص کالای مورد نظر را ساخته و تحویل دهد.

بند چهارم:سفارش احداث طرح و پروژه ای با ویژگی های خاص

گاهی سفارش دهنده،سفارش احداث و تحویل طرح و پروژه ی خاصی با مشخصات معین را به سازنده می دهد، برای مثال دولت سفارش ساخت دانشگاه، دبیرستان یا بیمارستانی را در مکان معین با مساحت و ظرفیت و مصالح مشخص به پیمانکاری می دهد یا ساخت جاده، اتوبان یا فرودگاهی را به شرکت راه و ساختمانی سفارش می دهد و سازنده طبق قرارداد متعهد می شود طی زمان بندی معین در مقابل مبلغ معین، طرح مورد نظر را ساخته و تحویل دهد.

در این نوع طرح بر خلاف نوع قبل در زمان انعقاد قرارداد قسمتی از مورد معامله(زمین محل احداث پروژه) موجود است.

بند پنجم: سفارش ساخت برای انجام معامله

گاهی سفارش دهنده قراردادی با سازنده منعقد نمی کند،ولی در عین حال سفارش ساخت تعدادی کالا را می دهد و با سازنده قرار می گذارد که در صورت ساخت بر اساس قیمت معین از او خریداری کند.

گفتار پنجم:دیدگاه های فقهی و حقوقی درباره عقد استصناع

عقد استصناع، قراردادی نیست که به تازگی شکل گرفته باشد، بلکه از زمان های گذشته بین مردم مرسوم بوده و افراد در روابط اقتصادی خود از آن استفاده می کردند و بر اساس آن، از کسی که مهارت خاصی در زمینه ای داشته، می خواستند که برای آنها کالایی متناسب با ویژگی هایی کهتعیین می کنند، بسازد پس از اسلا م نیز این قرارداد بین مسلمانان مرسوم بوده و مطابق برخی نقل ها، پیامبر اکرم (ص) سفارش ساخت منبر به نجار[۱۶] و انگشتر به زرگر [۱۷]را داده بودند.

همانطور که می دانیم در گذشته این قرار داد معمولاً برای روابط ساده اقتصادی نظیر ساخت کفش، ظرف، شمشیر و غیره مورد استفاده قرار می گرفت و لیکن به مرور زمان، موضوع قرارداد استصناع به تناسب پیشرفت صنعت و تکنولوژی توسعه یافته است و امروزه شامل انواع سفارش ساخت کشتی، هواپیما، قطار، فرودگاه، سد، بزرگراه، بیمارستان، دانشگاه و کالاها و طرحهای مشابه می شود.

از آنجا که این عقد در روابط میان مسلمانان معمول بوده، فقها و حقوق دانان مسلمان در عصرهای مختلف به بررسی ماهیت و احکام آن پرداخته اند که ما در بحث دیدگاه های فقهی و حقوقی استصناع ابتدائاً به ذکر آراء اندیشمندان مذاهب چهارگانه اهل سنت درباره عقد استصناع پرداخته و پس از آن، نظرات فقهای امامیه و حقوق دانان در این رابطه را بررسی خواهیم کرد.

بند اول: فقها و حقوق دانان عامه

در میان مذاهب چهارگانه اهل سنت تنها حنفی ها به صورت مبسوط به بحث از عقد استصناع پرداخته اند، ولیکن با بررسی کلام بزرگان سایر مذاهب می توان دیدگاه آنها درباره ماهیت استصناع را نیز تشخیص داد.

با توجه به مطلب فوق، در این قسمت ابتدا دیدگاه اصلی مذاهب مالکی و شافعی وحنبلی درباره استصناع را به صورت مختصر بیان نموده و سپس درباره دیدگاه فقهای حنفی به صورت مبسوط بحث می کنیم و پس از آن با توجه به اینکه حقوق دانان حنفی نیز در این زمینه به بیان نظرات خود پرداخته اند، به نحو مشروح درباره آن صحبت خواهیم کرد.

الف: استصناع در فقه مالکی

مالکی ها، استصناع را نوعی عقد سلف می دانند و احکام آن را در استصناع جاری می کنند.بنابراین، استصناع را در صورتی صحیح می دانند که کل مبلغی که باید سفارش دهنده(مستصنع) به عنوان عوض به صانع بپردازد، در اول عقد به او تأدیه گردد و موجل بودن آن را باعث بطلان استصناع می دانند.[۱۸]

لازم به ذکر است که مالکی ها تاخیر پرداخت ثمن را تا سه روز جایز و آن را در حکم نقد می دانند.

ب: استصناع در فقه شافعی

شافعی در کتاب الام در ضمن فروعات سلف می نویسد:

«اگر سفارش دهنده شرط کند که (صنعت گر) برایش تشتی از مس و آهن و یا از جنس مس و سرب (یعنی تشتی که از دو جنس تشکیل شده باشد) بسازد،جایز نیست زیرا این دو خالص نیستند تا مقدار هر یک از آن دو شناخته شود.این شرط همانند رنگ در لباس نیست،زیرا رنگ لباس زیوری است که موجب دگرگونی ویژگی لباس نمی شود.اما این اقدام (ساختن کالا از دو عنصر) نوعی افزایش در مورد کالای ساخته شده است و چنین است، هرچیزی که سفارش ساخت آن داده شود.»

از این بیان شافعی چنین بر می آید که اگر مشکل، دو جنس بودن کالای سفارشی فوق باشد،نفس سفارش ساخت اشکال ندارد.

سایر علمای شافعی هم استصناع را جزء فروعات عقد بیع سلم دانسته و آن را عقد مستقل نمی دانند.

دلیل شافعیه بر صحت عقد استصناع آن است که آنها این عقد را ملحق به بیع سلم می کنند و می گویند سلم عنوانی عام است که شامل مصنوعات و غیره می شود و استصناع خاص در مصنوعات است.[۱۹]

ج: استصناع در فقه حنبلی

حنابله استصناع را همان بیع سلم می دانند.و از فقهای حنابله، ابن قدامه در کتاب المغنی، صحت استصناع را مشروط به دانستن شرایط سلم دانسته است.[۲۰]

د: استصناع در فقه حنفی

در میان حنفی ها، فقهای متعددی به بحث از استصناع پرداخته و در باره ماهیت و ویژگی آن و هم چنین آثاری که بر این عقد مترتب می شود،سخن به میان آورده اند.اما به سبب پراکندگی مباحث مربوط به استصناع در فقه حنفی، مسائل موجود در این زمینه را به ترتیب بیان کرده و دیدگاه فقهای مختلف حنفی در آن زمینه را به صورت دسته بندی شده با ذکر عبارات آنها ارائه خواهیم کرد.

  1. جواز استصناع

فقهای حنفی، متفق القول استصناع را صحیح دانسته و برای صحت آن، ادله ای ارائه می کنند.

دلائل فقهای حنیفه برای صحت استصناع عبارت است از:

۱-۱-سنت

در این مورد، دو روایت پیرامون سفارش ساخت منبر و انگشتر توسط پیامبر را ذکر کرده و به آن ها استدلال می نمایند.[۲۱]

۲-۱-.اجماع عملی

استصناع از زمان قدیم در معاملات مردم عرفیت فراوانی داشته و در آیات و روایات نیز از آن نهی نشده و غالب خصوصیات عقد بیع سلف را داراست. بنابراین، می توان استصناع را به عنوان عقدی صحیح پنداشت.[۲۲]

عمده دلیل حنیفه بر صحت عقد استصناع، استحسان است؛ که بنابر آن، حکم کلی را به دلیل ضرورت، استثناء کرده اند. در توضیح باید چنین گفت که طبق قاعده کلی بر اساس حدیث نبوی«لاتبع ما لیس عندک»، بیع معدم باطل است و در نتیجه باید گفت، استصناع باطل خواهد بود. اما می توان صحت آن را از طریق استحسان اثبات نمود. به این معنی که از طرفی عموم مردم از قدیم الایام، از استصناع به عنوان صورتی از معاملات روزمره استفاده می کردند و امروزه نیز همین گونه است و ضرورت زندگی اجتماعی انسان ها این اقتضا را دارد که جهت تهیه نیازهای خود به صنعت گر مراجعه کنند. از طرف دیگر، پیامبر فرمود:«لاتجتمع امتی علی الضلاله» و نیز فرمود « ما راه المسلمون حسناً قهو عنداللله حسن و ما راه المسلمون قبیحاً فهو عند الله قبیح».[۲۳]بنابراین اجماع و ضرورت و سنت موجب می شود که استحسان بر قاعده مذکور غلبه کند و استصناع را صحیح بدانیم.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

سرخسی در «المبسوط» خود در این رابطه می گوید: محمد بن حسن شیبانی، صاحب« المختصر» گفته است: «هر گاه شخصی به شخص دیگر سفارش دهد که چکمه، یا کلاه، یا طشت، یا کوزه و یا ظرفی از مس برایش بسازد، قیاس چنین حکم می کند که این قرارداد سفارشی جایز نباشد. زیرا کالای مورد سفارش که فروخته شده، معدوم است و فروش معدوم روا نیست؛ زیرا پیامبر (ص) از فروش چیزی که در نزد انسان موجود نیست، نهی کرده است، وانگهی این قرارداد سفارش ساخت، در حکم فروش عین کالاست و اگر این عین موجود باشد و فرد قرارداد کننده مالک آن نباشد، قروش آن را نیست، و همچنین است اگر معدوم باشد؛ بلکه در این صورت، روا نبودن فروش آن، سزاوارتر خواهد بود.»

لکن در این باره می گویم: ما قیاس را رها می کنیم، زیرا مردم با این قرارداد معامله می کنند و از زمان پیامبر (ص) تا امروز، با آن داد و ستد کرده اند و هیچ کس منکر آن نبوده است و داد و ستد مردم، بدون آن که کسی منکرش باشد، یکی از اصول است، چرا که پیامبر (ص) فرمود:« هر آنچه را مسلمانان نیکو بدانند، در نزد خدا نیکوست» و نیز فرمود:«امت من بر گمراهی گرد هم نمی آیند.

قرارداد سفارش ساخت، همانند داخل شدن به گرمابه با اجرت است و این کار جایز است، زیرا مردم این معامله را انجام می دهند، هر چند مقدار ماندن در گرمابه و مقدار آبی که ریخته می شود نامعلوم است. همچنین است نوشیدن آب از اب فروش با قیمت. در حدیث است که پیامبر (ص) ساختن انگشتر و ساختن منبر را سفارش داد. بنابراین، وقتی که این حدیث ثابت شود، باید در برابر آن هر قیاسی را رها کرد. ماهیت استصناع[۲۴]

۲-۱٫ اکثر فقهای حنفی استصناع را بیع مستقل دانسته و به همین جهت، آن را در ردیف انواع بیع بحث می کنند. البته معتقدند که این تاسیس، شروط و احکام خاص خود را دارد.

-کاسانی در این رابطه می گوید: « و قال بعضهم هو بیع، لکن للمشتری فیه خیار و هو صحیح»

-همچنین شیبانی می نویسد: « اعلم بان البیوع انواع اربعه: بیع عین بثمن و بیع دین فی الذمه بثمن و هو السلم و بیع عمل العین فیه تبع و هو الاستجار للصناعه و نحو هما فالمعقود علیه الوصف الذی یحدث فی المحل بعمل العامل و اعین هو الصنع قیه و بیع عین شرط فیه مبیع العین»[۲۵]

۲-۲٫ برخی دیگر از علمای حنفی، استصناع را صرفاً تعهدی ابتدائی می دانند و از آن به «المواعده الابتدائیه» تعبیر می کنند که در آن، طرفین ملتزم به انجام کاری می شوند. این دسته از حنفی ها برای ادعای خود دلائل زیر را بیان می کنند:

  1. صاحب صنعت می تواند از انجام عمل خوداری کند و سفارش دهنده هم نمی تواند او را وادار به ساخت کالا نماید.
  2. سفارش دهنده می تواند کالای ساخته شده را رد نماید، در حالی که اگر استصناع عقد بود، سفارش دهنده ملزم به قبول کالا می شد.
  3. اگر استصناع عقد بود، با فوت یکی از طرفین باطل نمی شد، در صورتی که استصناع در صورت فوت هر یک از طرفین باطل می گردد.
  4. اگر استصناع را عقد بدانیم، به دلیل آن که هنگام انعقاد عقد، مورد معامله موجود نیست، قرارداد مورد نظر از مصادیق بیع معدوم بوده و نمی تواند صحیح باشد.

این دیدگاه از سوی افرادی نظیر حاکم شهید، محمد بن سلمه، ابولقاسم صفار بیان شده است.

  • در کتاب موسوعه الفقیه در رابطه با این دیدگاه چنین آمده است:«و هناک رای عند بعض احنیفه انه وعد، و ذلک لان الصانع له الا یعمل و بذلک کان ارتباطه مع المستصنع ارتباط وعد لا عقد، لان کل ما لا یلزم به الصانع مع الزام نفسه به یکون وعداً لا عقداً [۲۶]
  • ۲-۳٫ دیدگاه دیگری نیز در بین حنفی ها وجود داشته که بر طبق آن، استصناع ماهیت عقد اجاره را دارد و یا حداقل در ابتدا اجاره است و در انتها تبدیل به بیع می شود. این عده برای ادعای خود این گ.نه استدلال کرده اند که در استصناع، سفارش دهنده، سازنده را برای ساخت کالا اجیر می کند و فراهم ساختن مواد اولیه توسط اجیر در استصناع، به منزله تهیه آلات و ابزار کار است.
  1. « وقال بعض احنفیه: ان الاستصناع اجاره محضه و قیل : انه اجاره ابتداء، بیع انتهاء»[۲۷]لزوم استصناع

۳-۱٫ در مذهب حنفیه اکثر صاحب نظران معتقدند که استصنعا جز عقود جایز است و برای این دیدگاه دلائلی را نیز ارائه کرده اند

  • سرخسی در المبسوط گفته است: «هرگاه سازنده به سفارش عمل کند و پیش از آنکه سفارش دهنده، کالای ساخته شده را ببیند، آن را بفروشد، فروش آن به دیگری جایز است. زیرا قرارداد هنوز مشخص نشده است. لکن هرگاه سازنده، آن کالا را آماده کند و به رویت سفارش دهنده برساند، وی مخیر است زیرا او چیزی را خریداری کرده که آن را ندیده است. پیامبر(ص) فرمود:« هر کس چیزی را بخرد که آن را ندیده است، زمانی که آن را می بیند، مخیر خواهد بود.[۲۸]
  • ۳-۲٫ در مقابل دیدگاه اکثریت، بعضی از فقهای حنفی، بر این عقیده اند که استصناع عقدی لازم بوده و سفارش دهنده هیچ گونه حقی برای بر هم زدن معامله نخواهد داشت.
  1. ابویوسف می گوید: هرگاه صاحب صنعت؛ کالای سفارش شده(مثلا کفش) را با همان ویژگی که بیشتر توصیف کرده است بیاورد، سفارش دهنده، خیار نخواهد داشت؛ زیرا خیار، موجب زیان سازنده می شود و چرم و ابزارش از بین می رود و چه بسا کسی دیگر این کالا را با آن ویژگی خریداری نکند.[۲۹]
  2. تعیین مدت در استصناع

۳-۱٫ اکثر فقهای حنفی قائل به این مطلب هستند که چنان چه در عقد استصناع، اجلی تعیین شود، آن عقد به سلم تبدیل خواهد شد.

-ابوحنیفه در این رابطه می گوید: این قرارداد، فروش کالایی است که حاضر نیست و این، جز معامله سلم چیز دیگری نخواهد بود و مانند آن است که واژه «سلم» در قرارداد ذکر شود.

– سرخسی در این زمینه می گوید: «اگر برای این سفارش ساخت، مدتی را تعیین کنند و آن صنعت هم شناخته شده باشد، این قرارداد، بر طبق نظریه ابوحنیفه، از نوع معامله سلم(پیش فروش و پیش خرید کردن) خواهد بود که باید شرایط سلم را داشته باشد، که از این قبیل است، قبض سرمایه(قیمت) در مجلس. در این نوع خرید و فروش، هر گاه فروشنده، کالای مورد معامله را حاضر کند، خیار ساقط می شود.[۳۰]

۳-۲٫ در مقابل عده ای از حنفی ها معتقدند، ذکر در عقد استصناع آن را تبدیل به سلم نخواهد کرد، بلکه در این صورت باید تعیین مدت را بر معنای دیگری غیر از تعیین اجل حمل کرد.

-ابویوسف و محمد بن سلمه در این زمینه می گویند:«در این صورت، همان قرارداد سفارش ساخت است، چرا که نعیین مدت در این قرارداد، نشان دهنده آسان گرفتن و به به تاخیر انداختن مطالبه است و قرارداد را از یک نوع به نوع دیگر تبدیل نمی کند. اگر سفارش ساخت با ذکر مدت به «سلم» تبدیل شود، باید سلم هم با حذف مدت، به سفارش ساخت مبدل گردد و اگر چنین شود، این معامله سلم، باطل خواهد بود، زیرا در این قرارداد، شرط شده که(کالای مورد نظر) عیناً ساخت فلان سازنده باشد و این موجب بطلان معامله سلم می شود»[۳۱]

  1. مورد معامله

بر اساس دیدگاه حنفیه، مورد معامله باید از مواردی باشد که صناعت در آن شرط است. به علاوه استصناع را باید تنها در همان کالاهائی که استصناع را باید تنها در همان کالاهائی که استصناع در آن ها متعارف است، محدود کرد.در کتاب موسوعه الفقهیه در باره علت این شرط چنین آمده است: لان ما لا تعامل فیه یرجع فیه للقیاس فیحمل علی السلم و یاخذ احکامه[۳۲]ابوحنیفه در این رابطه بیان می دارد که: «موارد استصناع را باید صرفاً به کالاهایی که استصناع در آن ها متعارف است از قبیل کلاه و کفش و ظروف و مانند آن محدود کرد، چرا که استصناع مخالف با قیاس بوده و صحت آن بر اساس استحسان ثابت می شود.[۳۳]

ه: استصناع در حقوق حنفی

همانطور که بحث از عقد استصناع در بین فقهای حنفی، نسبت به سایر مذاهب، سابقه بیش تری داشته و احکام مختلف آن به نحو مبسوط تری مورد بررسی قرار گرفته است، در میان حقوقدانان حنفی نیز این بحث جایگاه ویژه ای داشته و در ضمن انواع بیع به بیان عقد استصناع و احکام و آثار آن اشاره ای داشته اند، که به مسائل مرتبط با این عقد در سه کتاب المجله، مصادرالحق و قوانین فقه اسلامی خواهیم پرداخت.

۱٫قانون المجله

شاید بتوان گفت که اولین بحث حقوقی در زمینه استصناع را در قانون المجله که قانون دولت عثمانی است و تابع عقاید حنفیه بوده، می توان پیدا کرد.

در این قانون علاوه بر ذکر استصناع به عنوان یکی از انواع بیع، قانونگذار بخشی را به این موضوع اختصاص داده و در آن بخش به بیان احکام و آثار حقوقی این عقد پرداخته است. لذا ما در این قسمت به مواد مرتبط با استصناع در قانون المجله و توضیحاتی که شارح المجله در رابطه با آن مواد بیان کرده، اشاره ای خواهیم داشت.

۱-۱٫تعریف استصناع

در ماده ۱۲۴ قانون المجله پس از ذکر مواد مرتبط با بیع، درباره استصناع چنین بیان شده است:«الاستصناع عقد مقاوله مع صاحب الصنعه علی ان یعمل شیئاً، فالعامل صانع و المشتری مستصنع و الشی مصنوع» و شارح المجله در ادامه این ماده می نویسد:«و شرطه ان تکون العین و العمل من الصانع، فان کانت العین من المستصنع کان العقد الاجاره»

همانطور که می بینیم قانون گذار در این ماده،به بیان تعریفی از ماهیت استصناع پرداخته که بر طبق آن، این قرارداد، دارای ویژگی های زیر است:

  1. نوع رابطه حقوقی: در عبارت فوق الذکر قانونگذار،استصناع را عقد می داند، لذا نیاز به ایجاب و قبول طرفین دارد.در ادامه عبارت از کلمه مقاوله استفاده می شود،مقاوله در عبارات فقهی به معنای مذاکرات قبل از عقد است.[۳۴]پس استصناع عقدی است که بر مبنای مقاوله شکل گرفته است.در رابطه با لزوم یا جواز عقد استصناع،در این عبارت قانونگذارسخنی به میان نمی آورد ولی در مواد بعدی به آن نیز خواهد پرداخت.

۲٫موضوع عقد: در عبارت ماده قانونی،موضوع عقد، ساختن کالا بیان شده که به آن اصطلاحاً «مصنوع» قرارداد استصناع گویند. لذا چنان چه مورد معامله انجام خدمتی باشد و یا اگر کالاست،قبلاً ساخته شده باشد،به ترتیب اجاره یا بیع خواهد بود نه استصناع.

شارح قانون المجله همانطور که گفتیم درباره مورد معامله رعایت این شرط را ضروری می داند که عین آنچه که سازنده با آن،کالا را آماده می کند،باید متعلق به خود او باشد. پس در نتیجه اگر این شرط رعایت نشود عقد استصناع نخواهد بود، بلکه اجاره اشخاص است.

۳٫طرفین معامله: قانونگذار المجله درباره طرفین عقد استصناع به معرفی آنها پرداخته و بیان می دارد دراین قرارداد اصطلاحاً به کسی که کار را انجام می دهد و شی را می سازد«صانع» و به مشتری که سفازش کالا را داده «مستصنع» گویند.

۱-۲٫ انعقاد استصناع

قانون المجله در ماده ۳۸۸ چنین آورده است:«اذا قال رجل لواحد من اهل الصنائع اصنع لی الشی الفلانی بکذا و قبل الصانع ذلک، انعقد البیع استصناعاً»

این ماده از المجله به چگونگی شکل گیری عقد استصناع اشاره می کند و بیان می کند که به صرف این که فردی به سراغ صاحب حرفه ای رود و به او بگوید فلان کالا را در مقابل فلان مبلغ برای من بساز و سازنده نیز قبول کند، عقد منعقد می شود و طرفین باید ملتزم به محتوای آن شوند. بنابراین برای انعقاد این عقد نیاز به هیچ تشریفات دیگری نظیر لزوم پرداخت ثمن در مجلس که از لوازم عقد سلم است، نمی باشد.

سلیم باز، شارح المجله برای انعقاد استصناع به ذکر این مطلب می پردازد که آن چه تحت عنوان استصناع واقع می شود، به خودی خود بیعی صحیح است نه این که استصناع تنها وعده ای باشد و پس از این کالا ساخته و تحویل شد، بیع واقع شود. چرا که اگر استصناع تنها وعده بر بیع باشد، هر کدام از طرفین قراردادی لازم بوده و طرفین ملتزم به تعهدات خود هستند.[۳۵]

شارح المجله پس از مطلب فوق که بر اساس آن استصناع را بیع می داند، به ایرادی که در النهر به این مطلب شده، اشاره کرده و آن را پاسخ می دهد. وی می نویسد، در النهر چنین آمده که عقد استصناع با فوت صانع، باطل شده و از بین می رود و این نتیجه با این که استصناع، بیع باشد، منافات خواهد داشت، چرا که در بیع، پس از انغقاد قرارداد، معامله بر هم نمی خورد. وی در پاسخ به این اشکال بیان می کند که به علت بطلان استصناع پس از موت صناع این است که استصناع به اجاره شباهت دارد و همان گونه که در عقد اجاره اشخاص، با فوت اجیر، اعقد باطل است، به همین ترتیب با فوت صانع هم استصناع باطل می شود. همچنین نویسنده کتاب به دیدگاه صاحب کتاب الذخیره اشاره می نماید؛ چرا که نویسنده این کتاب معتقد است، نه هنگام تسلیم کالا به او. وی همچنین درباره مبیع در عقد استصناع می نویسد، مبیع در عقد استصناع بنابر قول اصح آن عین است نه این که عمل صانع موضوع عقد باشد. فلذا چنان چه صانع کالائی را که فردی غیر از خودش او را ساخته و یا کالائی را که قبل از عقد ساخته بوده، به مستصنع تحویل دهد و او هم کالا را اخذ کند، معامله صحیح خواهد بود؛ زیرا موضوع معامله عین کالاست نه عمل صانع.[۳۶]

۱-۳: موارد استصناع

ماده ۳۸۹ این قانون در باره موارد استصناع بیان می کند که: کل شی تعومل استصناعه یصح فیه الاستصناع علی الاطلاق»

در این ماده، آن چنان که رستم باز بیان می کند؛ منظور این است که هر آن چه که بر طلب ساخت آن معامله ای صورت گرفته باشد، نظیر کفش و ظروف ساخته شده از طلا و آهن و…، عقد استصناع بر آن بستن صحیح است، خواه در آن مدت تعیین شده باشد یا نشده باشد، اما آن چه که بر ساخت آن، معامله صورت می گیرد، چنانچه مدت در آن تعیین شده باشد، از مصادیق سلم خواهد بود؛ فلذا باید شروط سلم از جمله قبض ثمن در مجلس رعایت شود. اما چنان چه در این موارد هم مدت تعیین نشود، از موارد استصناع خواهد بود. البته لازم به ذکر است که در صورتی بیان مدت آن را از موارد سلم قرار خواهد داد، که مدت تعیین شده، بر مبنای مهلت دادن باشد، اما چنان چه ذکر مدت، بر اساس این باشد که از صانع بخواهد در ساخت آن کالا تعجیل کند، در این صورت هم، استصناع خواهد بود نه سلم.[۳۷]

۱-۴٫ رفع جهالت در عقد استصناع

« یلزم فی الاستصناع وصف المصنوع و تعریف علی الوجه الموافق للمطلوب » ماده ۳۹۰

از آن جایی که در عقد استصناع مبیع در زمان وقوع عقد موجود نمی باشد، برای رفع جهالت از موضوع معامله و دفع غرر لازم است، ویژگی های مبیع به طور کامل تعیین شود، تا مستصنع بداند در مقابل چه چیزی عوض پرداخت می کند و صانع از ویژگی های کالایی که باید بسازد، آگاه باشد. بدین منظور در هنگام وقوع عقد باید سفارش دهنده، جنس، وصف، نوع و مقدار مورد معامله را تعیین کند و می توان گفت از این حیث عقد استصناع شبیه به سلم یا بیع کلی است.

۱-۵٫ پرداخت ثمن

ماده ۳۹۱ در این باره بیان می کند: «لا یلزم فی الاستصناع دفع الثمن حالاً، ای وقت العقد»

قانون گذار در این ماده وجه تفاوت استصناع و سلم را بیان کرده و می گوید بر خلاف سلم که لازم است ثمن در مجلس عقد به طرف مقابل پرداخت شود، در استصناع، مستصنع اجباری به پرداخت ثمن حین المجلس ندارد. البته می تواند ثمن را به صورت حال پرداخت کند، ولی چنین چیزی در استصناع معمول نیست.

شارح المجله ذیل این ماده می نویسد، چنان که قبلاً بیان کردیم در مواردی که قراردادی تبدیل به سلم می شود در این صورت لازم است قبل از جدائی طرفین ثمن پرداخت گردد.[۳۸]

۱-۶٫ اذا انعقد الاستصناع فلیس لاحد العاقدین لرجوع عنه و اذا لم یکن المصنوع علی الاوصاف المطلوب المبینه کان المستصنع مخیرا

زمانی که استصناع منعقد می شود، هیچ یک از طرفین نمی توانند از آن رجوع کنند، اما در صورتی که کالای ساخته شده، خصوصیات کالای سفارش داده شده توسط مستصنع را نداشته باشد، مستصنع خیار فسخ دارد.

قانون المجله با وجود این که قانونی مبتنی بر فقه حنیفه محسوب می شود؛ بر خلاف دیدگاه مشهور حنفی ها که استصناع را عقدی جایز می دانند، به صراحت بر عدم امکان رجوع از این قرارداد برای طرفین، اشاره کرده است که این امر دلالت بر لزوم عقد مذکور دارد.

البته قانون در ادامه حالتی را از این قاعده کلی استثناء کرده و می گوید چنان چه «مصنوع»، اوصاف مورد نظر مستصنع را که قبلاً آ ن را به صراحت مشخص نمود، نداشته باشد، مستصنع شده بود و در وی برای خرید کالا رغبت ایجاد کرده، با ساختن کالائی بر خلاف آن ویژگی ها از بین رفته است. فلذا سفارش دهنده از قبول آن خوداری کند[۳۹]

پس بنابراین با توجه به علتی که برای امکان رجوع مستصنع بیان شد، به این نتیجه می رسیم که در هیچ صورتی برای صانع امکان رجوع وجود نخواهد داشت؛ چرا که به صورت مشخص، کالائی که باید به او تحویل داده شود در ابتدای عقد، تعیین شده است و اگر خلاف این باشد، عقد باطل خواهد بود.

همان طور که قبلاً هم بیان کردیم، عقد استصناع بر خلاف بیع، با فوت صانع و یا مستصنع باطل خواهد شد و علت این امر هم آن است که، استصناع از جهاتی به اجاره شبیه است و در اجاره اشخاص هم قرارداد با موت احد طرفین منفسخ می شود.

  1. دیدگاه سنهوری

سنهوری مشهورترین حقوقدان مصری در کتاب مصادر الحق خود که به مقایسه حقوق اسلامی و حقوق غربی پرداخته است؛ در ذیل بحث از معامله کالائی که در زمان انعقاد عقد موجود نیست، ولی در آینده به وجود خواهد آمد، پس از ذکر بیع سلم، از استصناع نام می برد و درباره ماهیت و آثار آن به بحث می پردازد.

۲-۱٫ماهیت استصناع:

این حقوق دان برجسته مصری درباره ماهیت استصناع چنین می نویسد:«الاستصناع هو ایضاً کالسلم ضرب من ضروب بیع المعدوم»

بنابراین به عقیده وی استصناع، نوعی معامله شیء معدوم است که هنوز به وجود نیامده و هرچند شبیه به سلم بوده و لیکن از جهاتی با آن متفاوت است. وی در تبیین تفاوت استصناع و سلم بیان می دارد که در سلم، مبیع دینی است، ذمه بایع آن را متحمل می شود؛ فلذا باید آن دین از اجناسی باشد که قابل کیل کردن، وزن کردن، ذرع کردن و شمردن(البته به نحوی که افراد آن نزدیک به هم باشند نظیر گردو و تخم مرغ ) باشد. اما در استصناع، بیع عین است نه دین کما این که می بینیم در ساخت وسایل و یا بافتن لباس استفاده می شود؛ ولی با این وجود باید گفت که در استصناع عین موجل است و ذمه صانع آن را حمل می کند. وی پس از تعیین تفاوت استصناع و سلم به وجه تفاوت این عقد با اجاره اشاره می کند و می نویسد استصناع همان طور که گفتیم بر عین منعقد می شود و موضوع آن عین است؛ نه عملی که صانع انجام می دهد و این وجه افتراق صانع در استصناع از اجیر در عقد اجاره است.[۴۰]

وی برای جواز استصناع، بیان جنس، نوع، اندازه و وصف مبیع را لازم می داند، چرا که مبیع باید معلوم باشد و در غیر اینصورت معامله باطل خواهد بود.

۲-۲٫مورد عقد استصناع

وی درباره مواردی که می توان بر آن عقد استصناع را منعقد کرد می گوید: از آن جا که استصناع بر استحسان، جایز است نه بر اساس قیاس و علت استحسان این است که مردم در همه اعصار بر اساس آن معامله می کردند و مورد نهی قرار نمی گرفتند و بنابراین اجماع بر جواز آن شکل گرفته است، پس در نتیجه استصناع تنها درباره مواردی نظیر کفش و ظروف که مردم با استصناع بر آن معامله می کردند، صحیح است و استفاده از آن در مواردی که بر آن معامله نشده، جایز نیست؛ زیرا در مواردی که معامله استصناع بر روی آن صورت نگرفته لازم است از قیاس استفاده شود و ما اگر بخواهیم بر مبنای قیاس عمل کنیم، باید حکم به بطلان چنین معامله ای بدهیم چرا که بیع شی ء معدوم باطل است.[۴۱]

۲-۳٫ لزوم و جواز عقد: وی انعقاد عقد استصناع را با تحقق ایجاب و قبول از سوی مستصنع و صانع دانسته و برای طرفین عقد دو مرحله تصور می کند:

۱٫مرحله اول از زمان انعقاد عقد است تا زمانی که مستصنع کالای ساخته شده را می بیند.

۲٫مرحله دوم زمانی است که این رویت اتفاق می افتد.

در مرحله اول عقد از سوی طرفین معامله جایز است؛ به نحوی که صانع می تواند از ساختن کالا خودداری کند و یا کالا را قبل از این که مستصنع ببیند، به دیگری بفروشد. از سوی دیگر هم مستصنع می تواند قبل از رویت مصنوع، از عقد رجوع کند.

در مرحله دوم یعنی بعد از رویت مصنوع توسط مستصنع، اختیار بر هم زدن معامله تنها برای مستصنع خواهد بود نه برای صانع و علت این است که کالائی که قرار است ساخته شود، گرچه در زمان عقد معدوم است و لیکن به سبب استحسان، شرعاً موجود در نظر گرفته می شود و چنانچه فردی کالائی بخرد که قبلاً آن را ندیده است، هنگامی که آن را مشاهده کند، خیار خواهد داشت، ولی بایع همانطور که گفتیم در این مرحله خیار ندارد، چرا که کالائی را فروخته که ندیده است و چنین شخصی خیار خواهد داشت.

علت حکم به جواز عقد از سوی مستصنع این است که اگر حکم به لزوم از طرف او دهیم به ضرر وی خواهد بود، چرا که ممکن است صانع مصنوع را به خوبی نساخته باشد و یا مستصنع نسبت به آن چه صانع ساخته رضایت نداشته باشد، لذا اگر قائل به لزوم عقد باشیم و مستصنع بخواهد با پولش کالا را از دیگری بخرد، به ضرر وی خواهد بود، و لیکن در مقابل لازم بودن عقد از جانب صانع به ضرر وی تمام نمی شود، چرا که اگر مستصنع رضایت هبه مصنوع نداد، وی می تواند کالا را به دیگری بفروشد.

۲-۴٫تعیین مدت در استصناع:

آن چه در باب استصناع گفتیم در صورتی است که اجلی برای تحویل آن تعیین نکرده باشیم، پس چنان چه مهلتی تعیین شده باشد، بر اساس رای ابوحنیفه تبدیل به بیع سلم خواهد شد. بنابراین باید شرایط سلم در آن رعایت گردد. در نتیجه باید ثمن را در مجلس پرداخت کند و این معامله حتی در آن چه که نسبت به آن قبلاً قرارداد ساخت متداول نبوده، صحیح خواهد بود و معامله از دو طرف لازم است و هیچ کدام خیاری برای بر هم زدن قرارداد ندارد. در مقابل عده ای قائلند که در صورت تعیین مدت در چنین مواردی استصناع به قوت خود باقی خواهد بود و لیکن مدت را برای تعجیل در نظر می گیریم نه اجل تا تبدیل به عقد سلم شود.[۴۲]

۲-۵٫ ایرادات استصناع:

سنهوری در پایان مبحث از استصناع متذکر این مطلب می شود که با فرض رعایت همه مسائلی که برای استصناع بیان داشتیم، دو عیب عمده در این عقد وجود داردکه عبارتند از:

  1. همان طور که دیدیم این عقد در مرحله اول از سوی دو طرف معامله جایز است، پس به وعده نزدیک تر است تا به بیع، کما این که برخی از فقها آن را وعده به انجام معامله دانسته اند. البته باید گفت که ابویوسف به نحو قاطع و محکم قائل به لزوم استصناع از ابتدای وقوع عقد است.
  2. در صورتی که برای آن اجل و مدتی تعیین شود، تبدیل به عقد سلم خواهد شد و در نتیجه

ثمن باید فوراً پرداخت گردد.[۴۳]

  1. دیدگاه محمصائی

دکتر صبحی محمصائی نیز که از حقوقدانان حنفی است، در کتاب قوانین فقه اسلامی،همانطور که قبلاً بیان داشتیم، متعرض عقد استصناع شده و می نویسد:«استصناع مقاوله ای است که واقع می شود با اهل صنعت که چیزی درست کنند. در این عقد عامل صانع و مشتری را مستصنع و موضوع را مصنوع می نامند، بنابراین عقد، شئیئ مصنوع نتیجه عمل و عینی است که صانع تسلیم مستصنع می کند و به طوری که ملاحظه می شود مصنوع در هنگام انعقاد عقد موجود نیست و در آینده درست شده، تحویل می شود. مع ذلک این عقد را فقها استحساناً و استناداً به سنت و اجماع تجویز نموده اند.[۴۴]

با توجه به آنچه دیدگاه اهل سنت درباره استصناع گفته شد به این نتیجه می رسیم که فقهای مذاهب چهارگانه، عقد استصناع را به عنوان عقدی صحیح پذیرفته اند، لکن اختلاف دیدگاه در ماهیت آن دارند. مالکی ها و شافعی ها آن را ملحق به بیع سلم می دانند و حنبلی ها استصناع را همان بیع سلم می دانند و حنفی ها بر خلاف بقیه مذاهب آن را با ذکر دلایل خود بیع مستقل و یا عقدی مستقل به حساب می آورند.

بند دوم:فقهای امامیه

صاحب نظران فقه امامیه در ارتباط با قرارداد استصناع به دو گروه تقسیم می شوند، گروهی چون شیخ طوسی و طبرسی به ظاهر قائل به بطلان قرارداد استصناع هستند، در مقابل گروه دوم اصل قرارداد استصناع را به عنوان قرارداد صحیح می پذیرند، لکن در تبیین ماهیت آن اختلاف نظر دارند.

در این قسمت، ابتدا دیدگاه قائل به بطلان عقد را بررسی می کنیم و سپس دیدگاه کسانی که استصناع را قراردادی صحیح می دانند، بیان خواهیم کرد.

الف: استصناع قرارداد باطل

-شیخ طوسی در مساله ۳۳ کتاب خلاف در باب سلم در باره استصناع می گوید:

«استصناع اخفاف و انعال و الاوانی من الخشب و اصفر و الرصاص و الحدید، لا یجوز و به قال الشافعی و قال ابوحنیفه: یجوز، لان الناس قد اتفقوا علی ذلک. دلینا علی بطلانه: انا اجمعنا علی انه لا یجب تسلیمها، و انه بالخیار بین التسلیم و رد الثمن و المشتری لا یلزمه قبضه، فلو کان العقد صحیحا لما جاز ذلک و لان ذلک مجهول غیر معلوم بالمعاینه و لا موصوف بالصفه فی الذمه، فیجب المنع منه.»[۴۵]

«استصناع چکمه، کفش، ظروف چوبی، رویی، مسی و آهنی، جایز نیست و شافعی نیز قائل به عدم جواز است و لیکن ابو حنیفه می گوید جایز است؛ زیرا مردم بر جواز آن اتفاق دارند. دلیل ما بر بطلان استصناع آن است که به اجماع مذهب ما، بر سازنده واجب نیست که شیء ساخته شده را تسلیم مشتری کند، می تواند آن را تسلیم کند یا بهای آن را بر گرداند، از طرفی، قبض آن بر مشتری لازم نیست و اگر این عقد صحیح می بود، نباید چنین باشد، دلیل دیگر ما بر بطلان استصناع آن است که کالای سفارش شده، مجهول بوده و نه عین آن معلوم است و نه صفت آن و عقد بر مجهول ، ممنوع است»

  • طبرسی نیز در کتاب « الموتلف من المتخلف بین ائمه السلف» ضمن بیان استصناع، همان دیدگاه شیخ طوسی را بیان کرده و قاتل به عدم جواز آن در ظاهر شده است.[۴۶]

در مقابل این دیدگاه که در ظاهر قائل به بطلان استصناع هستند، عده ای از فقها استصناع را عقدی صحیح و لیکن جایز (غیر لازم) دانسته اند، همچنان که ابن حمزه در الوسیله می گوید:«و من استصنع شیاً قبل و فعل الصانع کان مخیراً بین التسلیم و امنع ، و المستصنع بین القبول و الرد.»

«کسی که سفارش ساخت چیزی را بدهد و صانع آن را بسازد، مخیر است که کالای ساخته شده را تسلیم مستصنع کن ویا تحویل ندهد، هم چنین مستصنع مخیر بین قبول و رد کالای ساخته شده می باشد.»[۴۷]

و نظیر این دیدگاه را ابن سعید در جامع الشرایع دارد: و استصناع شی کالخف و فعله الصانع غیر لازم المستصنع و له رد.[۴۸]

در این جا باید گفت، قطع نظر از دلائل شیخ طوسی بر بطلان قرارداد استصناع، برخی از فقها دیدگاه شیخ طوسی را به معنای بطلان قرارداد نمی دانند، بلکه معتقدند مقصود شیخ نفی لزوم قرارداد است، نه بطلان اصل قرارداد، طبق این نظر، به عقیده شیخ طوسی، قرارداد استصناع عقدی صحیح، لکن جایز است و طرفین قرارداد می توانند آن را فسخ کنند یا به آن ملتزم باشند و در این راستا صاحب کتاب «موسوعه الفقهیه» در جمع بین نظرات شیخ طوسی و ابن حمزه و ابن سعید می گوید:

«ممکن است در توجیه کلام شیخ به خصوص با توجه به دو قول ابن حمزه و ابن سعید بگوئیم که احتمال دارد استصناع را به عنوان تعهدی ابندایی (مواعده) محسوب کنیم، که در آن صورت لازم الوفا نیست؛ اما می توان در ضمن عقد لازم خارج آن را واجب الوفا کرد.[۴۹]

افزون بر این ادله شیخ دچار اشکال است، دلیل اول ایشان بر بطلان استصناع اجماع است و این در حالی است که خیلی از فقهای سابق و معاصر ایشان معترض این مسئله نشده اند، علاوه بر این تمسک به اجماع منقول برای اثبات چنین مسائلی مشکل است، دلیل دوم ایشان ادعای مجهول بودن عین و اوصاف کالایی است که سفارش ساخت آن داده می شود، در جواب این استدلال نیز می گوئیم؛ طرفین قرارداد استصناع می توانند خصوصیات کالای سفارش شده را از همه ی جهات معین کنند، به طوری که هیچ ابهامی در آن نباشند، کما این که در غالب قراردادهای استصناع(به ویژه در عصر حاضر)، خصوصیات دخیل در قیمت و منابع طرفین به دقت تعیین و در قرارداد ثبت می شود. بنابراین دلیلی بر بطلان قرارداد استصناع به طور مطلق نداریم، هر چند ممکن است برخی مصادیق آن به دلیل فقدان برخی شرایط باطل باشد.[۵۰]

علاوه بر این همانگونه که دیدیم شیخ طوسی، شافعی را با خود هم نظر می داند. در حالی که دیدیم شافعی حالت خاصی از استصناع (ساختن کالا از دو عنصر) را جایز ندانسته بود. لذا به نظر می رسد، عدم جوازی که شیخ طوسی بیان کرده است نیز معطوف به آن مورد خاص باشد، چرا که در آن صورت، وجود غرر محتمل است.

ب: استصناع قرارداد صحیح

اغلب فقهایی که قرارداد استصناع را مطرح کرده اند، اصل آن را صحیح می دانند. هرچند در تعیین ماهیت و این که قراردادی لازم یا جایز است، اختلاف نظر دارند. قائلین به صحت قرارداد استصناع را می توان به چهار گروه تقسیم کرد:

  1. استصناع مصداقی از بیع سلف

برخی از فقهای شعیه، استصناع را از فروعات و مصادیق بیع سلف (سلم) می شمارند، به این معنا که سفارش دهنده، کالای را با اوصاف معینی از سازنده می خرد و سازنده متعهد می شود، تا در سررسید معین کالا را ساخته و تحویل دهد، این گروه از فقها تمام احکام و ضوابط بیع سلف را در استصناع جاری می دانند وبه همین جهت معتقدند، استصناع قراردادی لازم است و همانند سایر مصادیق سلف بایستی کل مبلغ ثمن در مجلس عقد پرداخت شود.

اگر قرارداد استصناع را از باب سلف بدانیم، شرط پرداخت کل ثمن در مجلس عقد، موجب محدودیت قرارداد استصناع می شود، چرا که در غالب موارد استصناع، در حین عقد بهایی پرداخت نمی شود، یا مقدار کمی از بها پرداخت می شود. در نتیجه غالب موارد استصناع باطل و فاسد خواهد بود.

آیت الله مومن از فقهیان شیعه بین انواع قراردادهای استصناع، فرق گذاشته و معتقدند؛ گاهی سفارش دهنده و سازنده پس از گفتگو میان خود، قراردادی امضاء می کنند که مطابق آن سازنده مقداری از مصنوعات خود را به ازاء قیمت مشخص به ملکیت سفارش دهنده در آورد و سفارش دهنده هم این ملکیت را می پذیرد. در این صورت، تملیک و تملک قطعی و بدون حالت انتظار صورت می گیرد. در این مورد تفاوتی بین قرارداد و بیع ملاحظه نمی شود، جز اینکه کالای مورد معامله هنوز ساخته نشده و خریدار شرط کرده است که فروشنده آن را بسازد و تحویل دهد و انضمام این شرط باعث خارج شدن از حقیقت بیع نمی شود. در این صورت باید تمامی شرایط صحت بیع، خواه شرایط خود عقد، خواه شرایط عوضین و یا شرایط فروشنده و یا خریدار را دارا باشد. پس اگر کالای مورد سفارش در حقیقت فروختن یک کالای موجود است. مشروط بر اینکه مقدار باقیمانده بدان ضمیمیه شود. این نوع معامله بیع شخصی است. اما اگر کالای مورد سفارش امر کلی باشد، مصداق بیع سلم خواهد بود که طبق نظر مشهور فقهیان، تمام شرایط بیع سلم از جلمه دریافت کل ثمن، باید موجود باشد.

سپس ایشان به بررسی ادله اشتراط پرداخت ثمن در مجلس عقد در قرارداد سلف می پردازند و همه را مخدوش می دانند و معتقدند همه ی ادله اشتراط قابل جواب است.[۵۱]

در این قسمت خلاصه آن استدال ها و جواب خها را بیان می کنیم.

الف. عدم صدق عنوان سلف یا سلم بدون پرداخت عوض

استدلال شده، سلف و سلم در لغت و عرف در مقابل نسیه است و از دید عرف سلف به آن است که تحویل کالا در آینده و تحویل ثمن، نقد باشد، پس بدون این شرط اصلاً عنوان سلف صدق نمی کند تا مشمول روایات بیع سلف بوده و صحیح باشد.

در جواب می توان گفت: اولاً از دید عرف قوام بیع سلف به این است که بر خلاف بیع نقد و نسیه، مبیع در آینده تحویل داده شود، اما این که پرداخت ثمن به صورت نقد یا نسیه باشد، مدخلیتی در صدق عنوان سلف ندارد. ثانیاً بر فرض که پرداخت نقدی ثمن شرط صدق سلف باشد؛ در نتیجه استصناع از عنوان سلف خارج می شود و این موجب فساد و بطلان نمی شود، چرا که عمومات صحت بیع از قبیل «احل الله البیع» (بقره، آیه ۲۷۵) و »تجاره عن تراض» (نساء، آیه ۲۹) برای صحت استصناع کفایت می کند.

ب: روایت » لایباع الدین بالدین»

مطابق روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده حضرت فرمودند:

«لایباع الدین بالدین« یعنی دین در مقابل دین فروخته نمی شود.[۵۲]

مطابق این روایت هر بیعی که در آن عوضین (مبیع و ثمن)، هر دو مدت دار هستند، باطل خواهد بود.

در جواب می توان گفت: ظاهر بیع دین به دین آن است که مبیع و ثمن یا دست کم مبیع، قبل از انجام معامله دین باشد، به این معنا که کسی بخواهد بدهی خود را در مقابل بدهی دیگری معامله کند، بنابراین شامل معامله ای که در خود همان معامله، مبیع به صورت دین در می آید، نمی شود و مورد استصناع چنین است و سازنده، بدهی سابق خود را نمی فروشد تا بیع دین صدق کند بلکه مبیع کلی را با اوصاف معین می فروشد و بعد از تحقق معامله، تازه مبیع مصداق دین و به عهده فروشنده می شود. افزون بر این از برخی روایات سلف به دست می آید که، بیع سلف به دین درست است.[۵۳]

ج. روایت نهی النبی (ص) عن بیع الکالی بالکالی

اهل سنت روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند که بر اساس آن پیامبر (ص)، از بیع کالی به کالی نهی کردند، از آن جا که در قرارداد استصناع مبیع مدت دار است، اگر ثمن نیز مدت دار شود که به طور معمول چنین است، استصناع از مصادیق بیع کالی به کای خواهد بود.

د. اجماع

گرچه بیشتر فقهای شیعه و اهل سنت برای اثبات شرط پرداخت نقدی ثمن در بیع سلف به اجماع تمسک کرده اند. لکن احتمال مدرکی بودن اجماع و اینکه اجماع کنندگان تحت تاثیر ادله دیگر به ویژه احادیث نبوی، چنین فتوایی را داده اند، وجود دارد. در نتیجه اجماع به عنوان دلیل مستقل قابلیت استناد نخواهد داشت.

ه. سیره ی متشرعه

ادعا می شود سیره ی متشرعه بلکه بالاتر سیره ی عملی تمام مسلمانان بر این بوده است که زمانی معامله سلف را صحیح و قطعی می دانستند که خریدار کل ثمن را در مجلس عقد بپردازد، حتی می توان گفت: سیره ی عملی عقلا بر این است که هرگاه عوضین، هر دو به صورت مدت دار باشد، آن را مصداق بیع نمی دانند، بلکه آن را نوعی وعده برای معامله به حساب می آورند.[۵۴]

در جواب می توان گفت:

اولاً سیره ی عقلا چنین نیست، از زمان های قدیم به ویژه در عصر حاضر معاملاتی که ثمن و مثمن هر دو مدت دار هستند، بین عقلا رایج است. در بازارهای نفت، مواد اولیه و محصولات کشاورزی بیشتر معاملات از نوع قراردادهایی است که در آن عوض و معوض هر دو مدت دارند.

ثانیاً بر فرض که سیره ی متشرعه ی یا مسلمانان چنین باشد، به احتمال زیاد این سیره ناشی از فتاوای فقهاست.

ثالثاً بر فرض که سیره ی متشرعه، مسلمانان و عقلا در قرارداد سلف صحیح و قابل استناد باشد، مسلماً در قراردادهای استصناع و سفارش ساخت، سیره ی عقلا و مسلمانان و حتی متشرعه بر این است که کل ثمن یا بخش عمده ی آن بعد از تحویل کالا پرداخت می شود، بنابراین از دیدگاه عقلا و متشرعه، پرداخت نقدی ثمن شرط صحت بیع سلف نیست، یا شرط صحت هر سلفی از جمله استصناع نیست و یا استصناع از مصادیق سلف نیست. خلاصه این که با هیچ یک از ادله مذکور نمی توان اطلاق و عموماتی مثل «احل الله البیع»و «تجاره عن تراض» را نسبت به استصناع تقیید و تخصیص زد.

نکته ای که باقی می ماند، این که آیا استصناع با تمام انواع و موارد از مصادیق قرارداد بیع سلف است؟ در پاسخ می توان گفت، گرچه نوع دوم از انواع استصناع، جایی که مستصنع سفارش تولید تعدادی از کالاهای تولیدی سازنده را می دهد، می تواند از نوع بیع سلف باشد، امام سایر اوانع استصناع بویژه نوع اول که کالای نیمه تمامی را می فروشد و نوع چهارم که سفارش احداث پروژه خاصی با ویژگی های معین را می دهد، نمی تواند از مصادیق بیع سلف به حساب آید.[۵۵]

  1. استصناع به عنوان اجاره یا جعاله

برخی، قرارداد استصناع را از مصادیق اجاره یا شبه اجاره مانند جعاله می دانند، بر اساس این دیدگاه، مستصنع، سازنده را برای ساختن کالایی که بر آن توافق کرده اند، اجیر می کند و به مقتضای قرارداد، مستصنع مالک عمل (کار) سازنده شده و به تبع آن، مالک حاصل کار (کالای ساخته شده) نیز خواهد بود.

امتیاز این دیدگاه نسبت به دو دیدگاه گذشته در این است که عوض استصناع (اجرت) می تواند به صورت نقد، نسیه یا ترکیبی از آن دو باشد، که با عملکرد عرف شیعه و اهل سنت سازگار است که به مقتضای عقد اجاره، در صورت بطلان عقد، کالای ساخته شده از آن سفارش دهنده خواهدبود و در مقابل ضامن پرداخت اجره المثل است که به طور عمومی برابر با قیمت کالای ساخته شده و عوض استصناع است.[۵۶]

درمقابل کاشف الغطاء در کتاب تحریر المجله با وجود این که در درباره ماهیت استصناع سخنی نگفته است آن را متمایز از اجاره اشخاص می داند. وی در ذیل بحث از اجاره عمل می نویسد:« عقد الاجاره علی العمل، و هنا اجیر کاستئجار الخدمه و العمه و العمله و استئجار ارباب الحرف و الصنائع من هذا القبیل، حیث ان اعطاء السلعه للخیاط مثلاً لیخیط ثوباً یصیر اجاره علی العمل کماان تقطیع الثوب علی ان السعله من اخیاط استصناع»[۵۷]

در تبیین استصناع به عنوان قرارداد اجاره یا جعاله دو اشکال اساسی وجود دارد که باید پاسخ داده شود.

۱٫لازمه ی اجاره بودن استصناع آن است که تلف کالا قبل از تحویل، از مال سفارش دهنده نه سازنده، در حالی که مطابق ارتکاب عرفی، تلف قبل از تحویل از مال سازنده است.

در جواب می توان گفت: به ارتکاب عرف، در چنین اجار ه ای، تحویل عمل (مورد اجاره) به تحویل کالاست و قبل از آن موضوع اجاره تحقق نیافته است.

۲٫مقتضای قرارداد اجاره و جعاله، تملیک منافع است نه اعیان. در حالی که کالای سفارش شده در قرارداد استصناع، عین است نه منفعت، پس تملیک آن نیازمند قراردادی چون بیع است.[۵۸]

در جواب می توان گفت: گرچه در قراردادهای اجاره و جعاله، موضوع قرراداد، کار و عمل است لکن در موارد زیادی این قراردادها منتهی به انتقال ملکیت اعیان نیز می شود. مانند معماری که با مصالح، ساخت و تحویل بنایی را به عهده می گیرد و یا آهنگر یا نجاری ساخت و تحویل در یا پنجره ای را به عهده می گیرد، در این موارد به تبع قرارداد، محصول نیز به ملکیت سفارش دهنده(موجر یا جاعل ) در می آید.

به نظر می رسد نظریه اجاره یا جعاله بودن قرارداد استصناع گرچه بر نوع چهارم استصناع، آن جا که سازنده ساخت و احداث پروژه ای را در مقابل مبلغ معین متعهد می شود، قابل انطباق است؛ کما این که می توان نوع سوم را با قدری مسامحه به عنوان اجیر کردن سازنده برای ساخت کالای مشخص قلمداد کرد، اما به دید عرف عرف موارد دیگر، مصداق اجاره یا جعاله نمی باشند و به ارتکاب عرف احکام اجاره یا جعاله را ندارد.[۵۹]

  1. استصناع به عنوان قرارداد مستقل

برخی استصناع را در مقابل بیع و اجاره، قرارداد مستقلی می دانند و معتقدند مفاد آن با بیع و اجاره یا ترکیب بیع و اجاره متفاوت است، به اعتقاد این گروه عقد استصناع عقدی است که به موجب آن سازنده متعهد می شود کالای خاصی را در مدت زمان معین ساخته و به سفارش دهنده تحویل دهد و سفارش دهنده نیز متعهد می شود در قبال آن، بهای مورد توافق را به سازنده بپردازد.[۶۰]

مزیت این دیدگاه آن است که اولاً همه انواع استصناع را شامل می شود، ثانیاً طرفین قرارداد می توانند نسبت به اوصاف کالا، کیفیت ساخت و تحویل، نحوه پرداخت بهاء و شرایط دیگر خارج از محدودیت های عقود معین بیع و اجاره تفاهم کنند.

اشکال اصلی این دیدگاه آن است که آیا عرف و عقلاء، استصناع را همانند بیع و اجاره، از اموری اعتباری و انشائی می دانند، یا استصناع را یک مفهوم تکوینی برای انجام یک مفهوم اعتباری به حساب می آورند؟

ممکن است گفته شود که استصناع از دید عرف، یک فعل اعتباری و انشائی نیست. بلکه یک فعل تکوینی است. در قالب انواع قراردادهای اعتباری قابل تحقق است، به این معنا که سفارش دهنده می تواند معامله را در قالب بیع شخصی( نسبت به مواردی که بخشی از کالا تحقق یافته و سازنده باید آن را کامل کرده و تحویل دهد ) یا درقالب بیع سلف (نسبت به مواردی که کالا به صورت کلی فی الذمه است) یا در قالب اجاره و جعاله (نسبت به مواردی که عمل ساختن نقش اساسی دارد) صورت دهد و در هریک از آن ها قالب ها، احکام و ضوابط آن ها را خواهد داشت.

اشکال این حرف آن است که اگر استصناع را یک فعل تکوینی برای انجا یک فعل اعتباری بدانیم، بایستی عرف و عقلا پشت سر استصناع، اقدام به انعقاد یکی از قراردادهای فوق الذکر کنند، در حالی که عرف به صرف استصناع بسنده کرده و معامله را تمام شده، تلقی می کند. بنابراین استصناع از دید عرف و عقلا یک فعل حقوقی و اعتبار خاص است و چنانکه توضیح داده شد، ماهیت آن نه از نوع تملیک کالا است که از انواع بیع باشد و نه از نوع تملیک کار است که از انواع اجاره باشد و نه ترکیب آن دو، بلکه ماهیت استصناع از سنخ تعهد به ساخت و تحویل یک کالا یا طرح معین در قبال مبلغی مشخص است.[۶۱]

  1. استصناع در قالب قرارداد صلح

با توجه به اهمیت و کاربرد استصناع در اقتصاد معاصر، که بخش مهمی از کالاها و طرح های عمرانی و خدماتی به صورت سفارش ساخت انجام می گیرد و با توجه به اختلاف نظرهای شدید که در ماهیت قرارداد استصناع هست، برای حل مساله بایستی از قراردادی که از یک طرف مورد توافق فقهای شیعه باشد و از طرف دیگر انعطاف لازم برای صور و حالات مختلف استصناع را پوشش دهد پیدا نمود. بر این اساس با توجه به توسعه ای که در قرارداد صلح وجود دارد، اشخاص، موسسات مالی و اعتباری، بانک ها، سازمان های دولتی و موسسات وابسته به دولت مانند شهرداری ها، می توانند تمام سفارش های ساخت خود را در قالب قرارداد صلح تنظیم کنند.

۴-۱٫ تعریف صلح

صلح قراردادی است که به موجب آن انسان با دیگری توافق می کند که مقداری از مال یا منفعت مال خود را ملک او کند، یا از طلب، یا از حق خود بگذرد که او هم در عوض، مقداری از مال، یا منفعت مال خود را به او واگذار نماید، یا از طلب، یا حقی که دارد بگذرد.[۶۲]

۴-۲٫ مزایای قرارداد صلح

در طراحی ابزار مالی استصناع بر اساس قرارداد صلح مزایای زیادی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از :الف. صلح قراردادی است لازم و جز با توافق طرفین یا موارد فسخ مشترک میان معاملات قابل بر هم زدن نیست.

ب. موضوع قرارداد صلح آن اندازه وسعت دارد که سفارش ساخت و طراحی انواع کالاها، پروژه ها، طرح های عمرانی، خدماتی، طراحی برنامه های آموزشی و تربیتی و طراحی و خلق آثار هنری و ارائه برنامه های نرم افزاری و غیره را در بر می گیرد.

ج. در قرارداد صلح، طرفین می توانند به هر نحوی که یخواهند روی اوصاف موضوع قرارداد و کیفیت پرداخت بهای آن از جهت زمان و مکان و نحوه ی پرداخت به توافق برسند.

د: در قرارداد صلح طرفین می توانند برای پرهیز از ضرر و زیان خود، انواع پیشامدها را پیش بینی کرده متناسب با آن شرط مناسبی چون شرط خیار فسخ بگنجانند.[۶۳]

ه: با انجام صلح در مقام معاملات از طرفی ما به نتیجه ای، که به جای آن معامله، صلح واقع شده است، دست پیدا می کنیم و از سوی دیگر از رعایت شرایط و احکام خاصه آن معامله مبری خواهیم بود.

به نظر می رسد اگر نتوان استصناع را به عنوان عقد مستقل کرد، می توان با تدوین با تدوین ضوابط حقوقی آن در قالب قرارداد صلح، اجرای آن از طرف اشخاص حقیقی و حقوقی را نهادینه کرد، کما این که مطالعه موارد عینی استصناع که در میان مردم رایج است و مطالعه حق و حقوقی که طرفین قرارداد برای خود معتقد هستند؛ مثل ، لزوم استصناع، تملیک کالا بعد از تحویل و اختیار سازنده در انتخاب مصادیق در زمان تحویل، نشان می دهد که گویا عرف نیز استصناع را درقالب یک قراردادی که حکایت از یک نوع توافق و تسالم بر ساخت و تحویل کالا در مقابل بهای معین است، انجام می دهند و این چیزی جرز همان صلح نیست، چرا که فقها تصریح دارند:

«در قرارداد صلح لفظ و صیغه خاصی معتبر نیست و هرلفظی که تسالم و سازش طرفین بر موضوعی را برساند کافی است.»[۶۴]

ج: دیدگاه فقهای معاصر درباره استصناع

فقهای معاصر در پاسخ به استفتائی که از ایشان درباره عقد استصناع شده است . هر کدام به نحوی در مقام پاسخ به ماهیت قرارداد استصناع پرداخته اند که در ادامه سئوالات مطرح شده و پاسخ فقها در این رابطه را بیان خواهیم کرد

متن استفتاء از قرار زیر است:[۶۵]

چنان که مستحضرید گاهی مردم عادی یا بنگاه های اقتصادی برای تهیه کالاهای مورد نیاز خود به سازنده آن کالاها سفارش ساخت می دهند. مانند سفارش ساخت در، پنجره، اتومبیل ، کشتی ، هواپیما ، خانه بیمارستان و… در این موارد سازنده طی قراردادی متعهد می شود، کالای مورد نظر را با مشخصات معین ساخته در تاریخ مشخص تحویل دهد و سفارش دهنده نیز متعهد می شود مبلغ معینی را طبق زمانبندی مشخص بپردازد.برای مواد اولیه و مصالح به عهده سازنده است. مستدعی است نسبت به سوالات زیر راهنمایی فرمایید:

س۱: آیا چنین قراردادی صحیح است؟

س۲: آیا این قرارداد که در کشورهای عربی به عقد استصناع معروف است در قالب یکی از عقود متعارف قرارداد می گیرد یا عقد مستقلی است؟

س۳: در صورتی که عقد استصناع عقد مستقل باشد، آیا عقد لازم است یا عقد جایز؟

علاوه بر سوالات مذکور از ولی معظم فقیه، چهار سوال دیگر در این زمینه شده است که عبارتند از:

س۴: در صورتی که عقد استصناع عقد مستقل باشد، چه نوع خیاراتی در آن جاری است؟

س۵: در صورتی که عقد استصناع عقد مستقل باشد، شرایط صحت آن چیست؟

س۶: آیا سازنده می تواند ساخت کالای مورد نظر را به دیگری واگذار نماید؟

س۷: آیا سازنده می تواند کالای ساخته شده ای را خریداری و به سفارش دهنده تحویل دهد؟

در پاسخ به این سوالات مراجع تقلید چنین پاسخ داده اند:

آیت الله بهجت:

عقد مذکور عقد اجاره است که استیجار کرده و شرایط اجاره را دارد و اگر عمل نکند به مقدار عمل اجرت می گیرد.

آیت الله جوادی آملی

عقد مزبور هرچند مرکب از چند عقد است، اما اگر مجموعاً تحت یک عقد قرار گیرند، مصداق یکی از عقود متعارف نبوده و عقد مستقل، صحیح و لازم الطرفین است.

آیت الله خامنه ای (مقام معظم رهبری):

ج۱) قرارداد مزبور از مصادیق بیع و شراء است و مشمول ادله ی صحت و نفوذ بیع است.

ج۲) عنوان بیع و شراء بر آن منطبق است، اگر چه شرایط بیع نسیه . بیع سلف را ندارد، زیرا شرایط مذکوره شرایط حکم است، نه قصد مقوم موضوع

ج۳) باز عقد لازم است.

ج۴) خیار شرط و خیار غبن در آن جریان دارد.

ج۵) همان شرایط عامه ی صحت بیع است.

ج۶) اگر شرط مباشرت خودش نشده باشد، می تواند به دیگری واگذار کند.

ج۷) اگر شرط مباشرت شخص خودش در ساخت آن نشده باشد، مانع ندارد ساخته ی دست دیگری را تهیه نماید و تحویل مشتری دهد.

در پاسخ به این سوالات مراجع تقلید چنین پاسخ داده اند:

آیت الله صافی گلپایگانی:

عقد پیش گفته می تواند تحت عنوان صلح،صحیح باشد و اگر این عقد واجد شرایط صلح باشد از عقود لازمه است.

آیت الله فاضل لنکرانی:

ظاهراً عقد مستقل به حساب آمده، مگر این که خیار در آن قرار دهند یا مشمول خیارات عامه باشد و شرایط کلی صحت معاملات، از جمله عدم جهالت باید در آن رعایت شود.

آیت الله مکارم شیرازی:

در صورتی این قرارداد صحیح است که جنس مورد نظر از تمام جهات تعیین شود و تمام پول را بپردازد. در غیر اینصورت یک قرارداد صوری است و به هنگام آماده شدن جنس برای تحویل، معامله نهایی صورت می گیرد و در این صورت احکام بیع را دارد.

آیت الله نوری همدانی:

این عقد صحیح است و می توانند تحت عناوینی چون بیع و اجاره قرارگیرد و می تواند عقد مستقلی باشد. این عقد، عقدی لازم است و شرایطی که در عقود لازم مانند بیع ضروری است، در آن نیز معتبر می باشد.

علاوه بر نظرات فوق که به صورت جداگانه از مراجعه معظم تقلید بیان داشتیم، عده ای دیگر از فقها نیز به اظهار نظر در این رابطه پرداخته اند که همگی بر صحت این عقد تصریح داشته، ولی درباره ماهیت آن اختلاف نظر دارند. این دسته از فقها همانند مراجعه معظم تقلید، ماهیتی نظیر اجاره، عقد مستقل و بیع را برای استصناع بیان کرده اند. همان طور که دیدیم آیت الله مکارم شیرازی استصناع را تنها در قالب عقد سلم قابل صحیح می دانند، فلذا بر طبق نظر ایشان لازم است که ثمن در مجلس عقد به صانع پرداخت شود و در غیر اینصورت صرفاً معامله ای صوری انجام شده است و لازم است پس از ساخت کالا معامله جدیدی در قالب بیع صورت پذیرد. در حالی که در عرف معاملاتی، همان طور که می دانیم در قرارداد استصناع معمولاً پرداخت ثمن در زمان انجام معامله صورت نمی گیرد و حداکثر قسمتی از ثمن به عنوان بیعانه در ابتدا به صانع پرداخت می شود.

اما با توجه به دیدگاه سایر مراجع معظم تقلید و فقها، استصناع عقدی لازم بوده و ماهیت یکی از عقود لازم و یا ماهیتی مستقل دارد و می توان پرداخت ما به ازای کالای ساخته شده را در زمانی غیر از زمان انعقاد قرارداد پرداخت.

در مجموعه با وجود ادله بیان شده به نظر می رسد استصناع از نظر فقهی همان طور که برخی از فقها به آن اشاره داشته اند، به عنوان عقدی مستقل قابل طرح بوده و متفاوت از بیع سلف و اجاره و جعاله است، اما با توجه به اختلاف نظری که در باره اهمیت این رابطه قراردادی وجود دارد، بهترین راه برای این که بتوان از قرارداد ساخت کالا طبق موازین شرعی استفاده کرد و از احکام و شرایط ویژه عقود مبری شد، این است که از استصناع در قالب عقد صلح استفاده نموده و شرایط ویژه استصناع نظیر پرداخت ثمن به طور موجل را در ضمن عقد صلح با طرف مقابل شرط نمائیم. البته این روش برای افرادی که مقلد آیت الله مکارم شیرازی هستند قابل استفاده نیست. چرا که همانطور که گفتیم ایشان استصناع را از موارد بیع سلم دانسته و در صورت عدم رعایت احکام سلم نظیر پرداخت ثمن در مجلس عقد، معامله را صوری می دانند.

بند سوم: حقوق ایران

الف : عقد استصناع

در حقوق ایران، صاحب نظران این علم چندان متعرض مطلب مذکور نشده و یکی از حقوقدانان که به صورت صریح به بحث استصناع پرداخته، دکتر لنگرودی است. ایشان پس از بیان تعریف استصناع، که قبلاً به آن اشاره کردیم،د درباره آن می گویند:

استصناع بیع است نه مواعده و این بدیهی است و این بیع فاقد عناصر بیع مالیس عندک است و مبیع در آن کلی فی الذمه است.

فرق نمی کند که عمل صانع قبل از دریافت سفارش، صورت گرفته باشد یا بعداً صورت دهد. پس اگر سفارش رسید و مورد تقاضا قبلاً در کارهای آماده صانع وجود داشته باشد، این هم مشمول بیع استصناع است. پس موجل بودن شرط عقد استصناع نیست(به عکس بیع سلم). همچنین دادن ثمن در مجلس عقد که شرط سلم است شرط بیع استصناع نیست.

شک نیست که مصلحت کامله در نهاد هر بیع، اقتضا لزوم را دارد. بحث لزوم بیع استصناع قابل مقایسه با لزوم عقد غائبین است و باید از تاریخ وصول سفارش، به رویت صانع لازم باشد و گرنه نظام این سفارش ها در هم می ریزد»[۶۶]

گرچه ایشان در رابطه با این عقد معترض مطالبی شده اند، و لیکن برخی بیانات ایشان درباره استصناع با واقعیت و حتی ذاتیات عقد استصناع سازگار نیست، به نحوی که بیان گر عدم آشنائی صحیح نویسنده مذکور با مطالب مورد بحث است.

اولاً ایشان مبیع را در عقد استصناع کلی فی الذمه می دانند، در حالی که می دانیم مبیع در اکثر موارد قرارداد استصناع کلی فی الذمه نبوده و خصوصیات مبیع کلی را ندارد، چرا که بنا بر تعریف قانونگذار در صورتی مبیع کلی است که صادق بر افراد عدیده باشد، و چه بسا بتوان گفت که چنان چه مبیع کلی باشد، باید آن را از مصادیق سلم بدانیم نه استصناع.

ثانیاً ایشان حتی در صورتی که مورد معامله استصناع قبل از قرارداد ساخته شده باشد، آن را از مصادیق عقد استصناع می دانند، در حالی که واضح است در این صورت معامله، قرارداد بیع بوده و تابع احکام بیع است.

برخی در مقاله خود در رابطه با ماهیت و لزوم یا جواز استصناع چنین می آورد: «دقت در مجموعه مباحث انجام گرفته در مورد استصناع، نشان می دهد که این تاسیس حقوقی ماهیت عقدی دارد و بر اثر تلاقی دو اراده انشایی سفارش کننده کالا و پذیرنده سفارش بوجود می آید. اگر چه نمی توان عدم دخالت صانع در تهیه مواد اولیه و تبعیت او از طرح و دستور مستصنع را در ساخت کالا همیشه حمل بر قرارداد مقاطعه کاری دانست ولی واقعیت آن است که ساخت یک کالای خاص به صورت عین شخصی و از روی نقشه ی پیشنهادی سفارش دهنده، در موارد محدودی به صورت بیع عین آینده تجلی می کند و در غالب موارد تراضی انجام گرفته به پیمانکاری شباهت بیش تری دارد؛ و لیکن در مواردی که تعهد صانع به ساخت و تحویل یک شیءکلی تعلق می گیرد که اوصاف خاص پیش بینی شده قابل تولید به صورت انبوه است، عمل حقوقی مورد نظر اصولاً در قالب بیع قابل توجیه است تا عقد دیگر در این صورت شاید نتوان عقد استصناع را از قلمرو بیع سلم که دارای گسترده ی وسیع است، خارج ساخت.

اختیار رجوع از سفارش در قرارداد استصناع نیز که برای سفارش دهنده ی کالا و یا صانع در مراحل مختلف تشکیل عقد تا مرحله ساخت و تحویل کالا مورد اشاره قرار گرفته است، نباید حمل بر جواز این عمل حقوقی گردد. مصلحت اساسی نهفته در طبیعت این قرارداد اقتضا دارد که آن را همواره به عنوان یک عقد لازم تلقی کرده و بدین ترتیب پیدایش روزنامه های نقض تعهد و ایراد ضرر به طرف مقابل عقد را مسدود ساخته و موارد خروج از رابطه ی عقدی را محدود به اقاله و یا وجود خیار سازیم.[۶۷]

ب: موارد مشابه

سایر حقوق دانان معروف و صاحب نظر، در کتب خود بیش تر به بحث در ذیل بیع سلم و معامله کلی فی الذمه پرداخته اند و در مواردی نیز که از حیث ظاهری، موضوع شباهت زیادی به عقد استصناع داشته است، عنوان دیگری نظیر « پیش فروش» را بیان کرده و درباره ماهیت پیش فروش را بیان کرده و درباره ماهیت پیش فروش به بحث پرداخته اند. حقوق دانان این موضوع را در ذیل شرط موجود بودن مبیع و همچنین تفاوت بیع و اجاره ذکر کرده اند.

دکتر کاتوزیان، در بیان تفاوت بیع و اجاره اشخاص به ذکر این مطلب می پردازد که: چنان چه می دانیم صنعت گران و هنرمندان بیش از دیگران در انتخاب ابزار و مصالح کار خود بصیرت دارند و به همین جهت در بیش تر قراردادهائی که برای انتقال ساخته های خود می بندند، تهیه وسائل را نیز به عهده می گیرند و نتیجه کار را واگذار می کنند. در این شرایط این سوال پیش می آید که این قراردادها تابع بیع است یا اجاره؟

برای پاسخ به این سوال باید دانست که هدف اصلی در بیش تر این پیمان ها انتقال نتیجه کار است و به همین جهت عرف نیز آن ها را بیع می شناسد. چنان که اگر موسسه ای ساختن چند اتومبیل یا کشتی و هواپیما را به کارخانه ای سفارش دهد، هیچ کس در بیع بودن عقد تردید نمی کند، جز اینکه عقد در چنین موردی عهدی است و مبیع در آینده باید تهیه شود. با وجود این، اگر ارزش کاری که در اشیاء به کار می رود به اندازه ای زیادتر از مصالح به کار رفته باشد که بتوان موضوع اصلی توافق را بهره برداری از کار و هنر طرف قرارداد دانست، باید رابطه حقوقی را تابع اجاره کرد. برای مثال ارزش کاری که هنرمند نقاش انجام می دهد، چنان با رنگ و بومی که به کار برده تفاوت دارد که نمی توان گفت او رنگ و روغن و تابلو می فروشد، باید پذیرفت که موضوع عقد کار و ابداع هنرمند است.[۶۸]

ایشان همچنین در بحث از شرط موجود بودن مبیع، در دو مورد وجود این شرط را لازم ندانسته است، که یکی از این موارد همان طور که می دانیم مبیع کلی است. علاوه بر این وی مواردی را که خریدار ساختن کالای معینی را به فروشنده سفارش می دهد، مستثنی از لزوم وجود این شرط می داند و می نویسد «در این مورد نیز عقد بیع عهدی است و در اثر عقد، مالی به خریدار تملیک نمی شود، بلکه فروشنده عهده دار تهیه و تملیک آن است و در واقع مبیع صورت ویژه ای از کلی است. بنابراین، اگر شرکتی از کارخانه هواپیماسازی ده فروند هواپیما بخرد، که ظرف دو ماه تحویل داده شود. ضرورتی ندارد که هنگام امضای قرارداد، کارخانه هواپیما را اماده داشته باشد. ولی اگر پس از امضای پیمان کارخانه از بین برود یا شرکت سازنده ی آن منحل شود، بیع باطل خواهد شد.

در این فرض نیز می توان توافق کرد که هواپیمای ساخته شده بتدریج که وجود پیدا می کند به ملکیت خریدار درآید تا فروشنده نتواند آن چه را به سفارش خریدار ساخته است به دیگری انتقال دهد.[۶۹]

دکتر حسن امامی نیز در این رابطه می نویسد: ماده ۳۶۱ ق.م می گوید« اگر در بیع عین معین معلوم شود که مبیع وجود نداشته بیع باطل است ماده مزبور اگر چه در مورد بیع می باشد ولی خصوصیت بیع، بطلان آن را ایجاب نمی نماید و حکم مزبور از نظر طبیعت عقد تملیکی است.

در عقد عهدی هم چنان که مالی می تواند مورد تعهد قرار گیرد که در حین عقد موجود باشد، می تواند نیز مالی قرار گیرد که پس از عقد موجود شود، مثلاً کارخانه اتومبیل سازی می تواند تعهد کند که چندین اتومبیل دو سال آینده را طبق عکس و نقشه ساخته و تحویل دهد.[۷۰]

علاوه بر مطالب فوق که به طور کلی از منظر حقوق دانان بیان شد، باید گفت آن چه از حیث موضوع به استصناع شبیه است، پیش فروش آپارتمان و قرارداد پیمانکاری است که به بررسی آن می پردازیم.

  1. پیش فروش آپارتمان

در این فرض فروشنده مال موجود را نمی فرود بلکه ملتزم به ساختمان و تحویل آپارتمان مورد توافق می شود و بهای آن را به اقساط از خریدار می گیرد. در واقع با پول همین اقساط خریداران است که ساختمان بنا می شود. در این صورت باید به این سوال پاسخ داد که آیا قرارداد، سند فروش است یا قراردادی است درباره فروش ؟

پاسخ مرسوم این است که تعهد به فروش است یعنی فروشنده ملتزم می شود که ساختمان را بر طبق شرایط پیمان بسازد و به طرف دیگر بفروشد. در نتیجه پیش از پایان ساختمان و انتقال آن خریدار هیچ حق عینی ندارد و فقط طلبکار از فروشنده است.[۷۱]

ولی در فرضی که دو طرف می خواهند بدین وسیله بیع را واقع سازند، تحلیل قرارداد به تعهد به فروش، تفسیری است دلبخواه که بر دو طرف تحمیل می شود.

در تحلیل این مطلب باید بین موردی که دو طرف می خواهند از هم اکنون مال موجود در آینده را تملیک کنند یا بنای آنان بر تملیک مال موجود است، با فرضی که قصد دارند سبب تملیک مال آینده را پس از وجود آن فراهم آورند، تفاوت قائل شد.

در مورد نخست چون حق قائم به معدوم نمی شود طبیعی است که تراضی دو طرف درباره فروش مالی که وجود خارجی ندارد، عقیم ماند. ماده ۳۶۱ ناظر به همین فرض است.

در فرض دوم نفوذ عقد با اشکال پیشین روبه رو نمی شود. زیرا حق مالکیت پس از ایجاد انتقال می یابد و همچنین بر معدوم استوار نمی شود.

تنها اشکالی که تصور می شود امکان جدائی سبب از اثر است بدین بیان که ذات سبب عقد بیع اقتضا دارد که بی درنگ موثر افتد و مسبب را بوجود آورد و تراضی نمی تواند بین این دو ملازم منطقی فاصله اندازد. ولی این اشکال نیز قابل دفع است؛ زیرا در امور اعتباری، چگونگی و زمان و شرایط تاثیر سبب در اختیار سازنده آن است. دو طرف می توانند سببی بر پا سازند که تاثیر سبب را معلق به وجود مبیع در آینده کنند. به ویژه ناظر به مبیع آینده است، بیع مال کلی است که دو طرف به عین خارجی موجود نظر ندارد، بلکه مقدار و جنس و وصفی را در نظر می گیرند و فروشنده به ابتکار خود، مورد انتخاب را به خریدار می دهد. همچنین است در وصیت نسبت به مال آینده که ماده ۸۴۲ ق.م درباره امکان آن صراحت دارد و می گوید: « ممکن است مالی که هنوز موجود نشده است، وصیت نمود» و همین طور است تملیک منفعت در اجاره.

گذشته از ارائه نمونه های تملیک مال اینده، تامل بیش تر در منوضوع ماده ۳۶۱ ق.م نشان می دهد که حکم ناظر به فرض نخست است. در فرض دوم، مبیع عین معین نیست. زیرا، نه تنها هنوز وجود محسوس و خارجی ندارد، ابتکار و انتخاب فروشنده نیز در چگونگی ساخت آن تاثیر دارد. در قرارداد فروش اپارتمان نمای کلی و ابعاد و مساحت آن معین می شود ولی اجرای نقشه ساختمان انتخاب ابزار مصالح ساختمانی وغیره با فروشنده است. پس نمی توان مبیع را در حکم عین معین دانست. مبیع چیزی میانه معین و کلی است و در تقسیم بندی مبیع به کلی شباهت بیش تر دارد. منتها در این فرض با ساخته شدن آپارتمان، مبیع وجود خارجی و معین پیدا می کند و سببی که فراهم آمده است، در تملیک آن موثر می شود و خود به خود به خریدار تعلق می یابد.

بدین ترتیب باید پذیرفت که در فروش آپارتمان بدین صورت، پس از پایان کار، عین ان چه ساخته شده به ملکیت خریدار در می آید و او می تواند به این حق عینی در برابر طلبکاران فروشنده و هر خریدار دیگر استناد کند. به همین قیاس اگر ساختن کالای معینی به کارخانه سفارش داده شود. پس از انجام دادن سفارش، عین ساخته شده به خریدار تعلق پیدا می کند و فروشنده حق ندارد از تسلیم آن خودداری کند.[۷۲]

تملک آپارتمان پس از پایان ساختمان با این که از سوء استفاده های ارادی فروشنده می کاهد.برای تامین حقوق خریداران کافی نیست. احتمال دارد فروشنده در خلال کار متوقف شود یا از فعالیت بازایستد. در این صورت آن چه ساخته شده از آن او و طلبکاران است و مصرف کننده تنها می تواند اقساطی را که به عنوان بهای مبیع پرداخته است پس بگیرد. برای جلوگیری از این وضع آیا در قرارداد می توان شرط کرد که مبیع در حال ساختمان به تدریج به ملکیت خریدار در می آید؟ نفوذ این شرط را به رویه قضائی در فرانسه و حقوق انگلیس پذیرفته و در قرارداد ساخت کشتی ها شایع است. به نظر می رسد که در حقوق ما نیز نافذ باشد. زیرا، اگر تعلیق تملیک به ساخته شدن کامل آپارتمان پذیرفته شود. ساخته شدن جزئی از مبیع نیز از همان گونه است.

به موجب این شرط خریدار بی درنگ ملک سهم مشاع خود را از زمین می شود، زیرا مبیع موجود و قابل تملیک است در مورد ساختمان نیز هر اندازه که ساخته شود خود به خود به ملکیت خریدار در می اید. در نتیجه، مبیع دور از دسترس طلبکاران باقی می ماند و فروشنده نیز پیش از پایان کار نمی تواند ساخته خود را به دیگران بفروشد. [۷۳]

صفائی نیز درباره پیش فروش آپارتمان معتقد به حصول ملکیت تدریجی برای مشتری هستند و بیان می کنند که در ابتدا، افرادی که اقدام به پیش خرید آپارتمان می نمایند به صورت مشاع در زمین مالک بوده و با ساخته شدن هر قسمت از آپارتمان، بر آن قسمت نیز مالک خواهند شد.[۷۴]

۲٫قرارداد مقاطعه کاری

در قرارداد مقاطعه کاری نیز، در مواردی که تهیه مصالح با خود پیمان کار است، شباهت زیادی بین این قرارداد و عقد استصناع مشاهده می شود. دکتر کاتوزیان در این باره می نویسند:

استقلال نسبی مقاطعه کاری در چگونگی اجرای تعهدی که دارد، پاره ای از اقسام اجاره اشخاص را به بیع نزدیک می سازد، چندان که به درستی نمی توان تشخیص داد که پیمان حاکم بر رابطه دو طرفه اجاره است یا بیع. این تردید، بویژه در جائی پیش می آید که صنعت گر یا هنرمندی مصالح کار را نیز خود تهیه می بیند. در این گونه امور بیش از هر چیز باید به قصد مشترک طرفین اهمیت داد و درباره اماره این قصد همانطور که قبلاً گفته شد، باید عمل کرد(چنان چه هدف اصلی در این پیمان ها انتقال نتیجه کار باشد و به همین جهت عرف نیز آن ها را بیع می شناسد، بر اساس قواعد بیع عمل می کنیم اما با وجود این، اگر ارزش کاری که در اشیاء بکار می رود به اندازه ای زیادتر از مصالح به کار رفته باشد که بتوان موضوع اصلی توافق را بهره برداری از کار و هنر طرف قرارداد دانست، باید رابطه حقوقی را تابع اجاره دانست[۷۵]

با توجه به مطالب مذکور در رابطه با عقد استصناع و مصادیق مشابه در دیدگاه صاحب نظران حقوق ایران، به نظر می رسد گرچه استصناع به عنوان یک عقد مستقل در مباحث حقوقی مطرح نشده است و کسانی نیز که خواسته اند آن را در ذیل بیع بگنجانند یا قائل به بطلان آن شده و یا آن را از مصادیق بیع سلم دانسته اند و ضوابط بیع کلی را بر آن بار کرده اند؛ و لیکن می توان این رابطه قراردادی را همانطور که در دیدگاه های فقهی نیز بیان کردیم، بر اساس ماده ۱۰ ق.م که قراردادهای خصوصی را نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد، نافذ می داند،در قالب عقدی مستقل تحلیل کرده و قائل بر صحت چنین قراردادی باشیم.

در این صورت علاوه بر صحت قرارداد و عدم امکان ابطال آن می توان در مواردی که اختلاف نظر بین صاحبنظران در فقه و حقوق وجود دارد(نظیر لزوم یا جواز قرارداد، لزوم پرداخت ثمن در مجلس و…)، با آوردن ضوابط مورد نظر در ضمن قرارداد، از منازعات احتمالی پس از وقوع قرارداد جلوگیری کرد.

البته در حقوق ایران نیز مانند فقه امامیه، می توان از قواعد و مقررات ویژه عقد صلح برای انعقاد استصناع استفاده کرد و این عمل حقوقی را در قالب عقد صلح، محقق ساخت.

مبحث دوم : ابزار های مالی (صکوک)

گفتار اول: تعریف ابزارهای مالی (صکوک)

برای شناخت هر چیز لازم است انسان در ابتدا با حقیقت آن موضوع آشنا شود و این امر از طریق تعریفی که متکلم در آن رابطه ارائه می دهد، حاصل می گردد. به همین سبب در ابتدای بحث از ابزارهای مالی (صکوک)، به بیان تعریف لغوی و اصطلاحی واژه »صک » که در لغت نامه ها و کتب فقهی و حقوقی برای ابزارهای مالی مورد استفاده قرارگرفته، می پردازیم.

بند اول: تعریف لغوی

در رابطه با معنای لغوی واژه «الصک»، اصحاب لغت مطالبی ذکر کرده اند، که در ذیل به آن اشاره می کنیم:

-لغت نامه المنجند واژه «الصک» را چنین معنا کرده است: کتاب نامه، رسید دریافت پول و خیره، معرب کلمه چک است و برای جمع آن از کلمه صکوک، اصک و یا صکاک استفاده می شود[۷۶]

-دایره المعارف قاموس عام لکل فن و مطلب در ذیل کلمه «الصک» چنین بیان می کند: صک به معنای سند و سفتجه(سفته) و معرب واژه چک در فارسی به معنای سند و حواله و حکم است. اعراب این کلمه را توسعه داده و آن را در کلیه انواع حوالجات و تعهدات به کار برده اند. آن ها این واژه را بر کتاب به صورت عام و بر سند اقرار به مال به صورت خاص اطلاق کرده اند. در عرف عرب این کلمه شامل حواله، انواع سفته، سند و هر آنچه که تعهد یا اقراری از آن افاده شود، می گردد.[۷۷]در فرهنگ های لغت فارسی نیز به این کلمه اشاره شده است.

– فرهنگ لغت دهخدا چنین آورده است: ریشه آن حروف]ص ک ک [ بوده و به معنای چک، نامه و یا قباله هاست.[۷۸]– و در فرهنگ معین در ذیل این کلمه بیان شده که معرب کلمه چک بوده و دارای دو معنای ۱- چک و برات ۲-نامه و قباله است.[۷۹]

بند دوم: تعریف اصطلاحی

-در کتاب الموسوعه الفقهیه درباره معنای اصطلاحی «صک» چنین آمده است: هو الکتاب الذی یکتب فیه المعاملات و الاقاریر و وقائع الدعوی[۸۰]

– همچنین در کتاب ترمینولوژی حقوق در ذیل کلمه «صک» علاوه بر معنای لغوی آن چنین آورده شده است:

در فقه هر سند را صک گویند مانند صک اقرار، صک بیع، صک طلاق، صک قدیم (= کهنه قباله) و صک ضیعه(=سند غیر منقول)، صک وقف[۸۱]

-کمیته تخصصی فقهی بورس اوراق بهادار نیز در مصوبه خود در تعریف صکوک چنین مقرر کرده است:

«اوراق بهادار اسلامی(صکوک)، اوراق بهاداری هستند که بر اساس قراردادهای شرعی منتشر می شوند و نشان دهنده مالکیت مشاع دارندگان آن، در دارایی مبنای انتشار اوراق می باشند.

    • و در نهایت، استاندارد شریعت شماره ی ۱۷ سازمان حسابداری و حسابری نهادهای مالی اسلامی صکوک را این گونه تعریف کرده است:

حسابداری

گواهی هایی با ارزش اسمی یکسان که پس از اتمام عملیات پذیره نویسی، بیان گر پرداخت مبلغ اسمی مندرج در آن توسط خریدار به ناشر است و دارنده آن مالک یک یا مجموعه ای از دارایی ها، منافع حاصل از دارائی و یا ذینفع یک پروژه یا یک فعالیت سرمایه گذاری خاص می شود.[۸۲]

با توجه به معانی اصطلاحی ارائه شده و همچنین معانی لغوی که به معنای اصطلاحی نزدیک است، می توان برای اوراق بهادار یا صکوک از نظر حقوقی چنین تعریفی ارائه کرد:

«سندی دارای ارزش مادی و قابل مبادله ، که بیانگر حقوق دارنده آن نسبت به تعهدات صادرکننده اوراق ، در سر رسید معین است»

در ذیل این تعریف لازم است به نکاتی در رابطه با ارکان آن اشاره کنیم:

    1. از آن جا که اوراق بهادار، بیان گر وجود حقی برای دارنده آن است، می توان نام سند را بر ان نهاد . این حق دارای ارزش مادی و مالی بوده و به سبب این که همه انواع اوراق بهادار قابلیت تبدل خواه به صرف قبض و اقباض (نظیر اوراق مشارکت بی نام) یا از طریق تشریفات خاص در نظر گرفته شده(نظیر اوراق مشارکت با نام و یا اوراق سهام) را دارد، باید آن را سندی قابل مبادله دانست.

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

۲-در این اوراق برای اشخاصی که سند به نام آن ها و یا در دست ایشان است، منافع وحقوقی در نظر گرفته شده ، که این حقوق و منافع ، همان تعهدات، سررسید یا سررسیدهای زمانی گنجانده شده، که دارنده سند بر طبق این مواعد تعیین شده می تواند به صادرکننده مراجعه کرده و حقوق و منافع در نظر گرفته شده را درخواست نماید. اوراق بهادار تا قبل از زمان سررسید هیچ گونه الزامی به نفع دارنده در مقابل صادر کننده ایجاد نمی کند، و لیکن دارنده می تواند سند را به موجب قراردادی با رعایت سایر موازین قانونی و شرعی به دیگری واگذار کند.

گفتار دوم: انواع ابزارهای مالی

ابزارهای مالی، به عنوان مهم ترین تامین کننده سرمایه برای افرادی که توانائی انجام فعالیت اقتصادی را داشته ولی از سرمایه کافی برخوردار نیستند، دارای انواع مختلفی است که البته برخی از آن ها نظیر اوراق قرضه و بعضی از انواع اوراق سهام ممتاز، از دیدگاه فقه اسلامی به سبب وجود ربا که از اسباب باطل کننده معامله است، غیر مشروع بوده و قابل استفاده در روابط اقتصادی بویژه از طریق بورس اوراق بهادار نیست. همین امر اقتصادانان مسلمان را به فکر انداخت تا برای تامین منابع مالی لازم بنگاه های اقتصادی به بررسی عقود مشروع پرداخته و این عقود را از جهت امکان استفاده به عنوان ابزار مالی مورد بررسی قرار دهند. سرانجام متفکران مسلمان توانستند انواعی از ابزار مالی را مبتنی بر عقود شرعی طراحی کرده و اجرا نمایند. ابزارهای مالی موجود که بر اساس مبانی شرعی شکل گرفته است را می توان بر اساس سودی که به دارندگان آن تعلق می گیرد، به سه دسته عمده تقسیم کرد.[۸۳]

بند اول: ابزارهای مالی غیرانتفاعی

این دسته از ابزارهای مالی، بر اساس قراردادهای خیرخواهانه اسلامی نظیر قرض الحسنه در وقف طراحی شده است و افرادی که مبادرت به دریافت یا خرید این اوراق می نمایند، دارای انگیزه های معنوی و اجر اخروی هستند و آنچه سبب اقدام آنان به این امر می گردد، ترغیب و تشویقی است که از سوی بزرگان دینی بر انجام این امور صورت گرفته است.

با به کار گیری ابزار غیر انتفاعی از طرف سرمایه لازم برای طرح های عام المنفعه و رفع حوائج ضروری افراد تامین می گردد و از سوی دیگر افرادی که به دریافت یا خرید این اوراق اقدام می کنند، علاوه بر اجر اخروی که هدف اصلی آنان است، از منافع مادی دیگری نظیر حفظ و نگهداری سرمایه آنان، قابلیت اوراق برای پرداخت های موجل، قابلیت اوراق برای استفاده به عنوان وثیقه در معاملات و استفاده از جایزه در صورتی که اوراق قرض الحسنه با جایزه باشد، برخوردار خواهند شد.

بند دوم: ابزارهای مالی انتفاعی با نرخ های سود غیرمعین

این گروه از ابزارهای مالی، بر اساس عقود مشارکتی نظیر شرکت، مضاربه، مزارعه و مساقات طراحی شده است. اوراق بهادار مشارکت یکی از ابزارهای مالی قابل استفاده در بازار سرمایه کشورهای اسلامی است که بر اساس قرارداد شرکت منتشر می شود و به دو صورت است:

۱- ناشر اوراق مشارکت بخشی از سرمایه مورد نیاز تاسیس یک بنگاه اقتصادی یا فعالیت سودآور را تهیه و بخش دیگر را از طریق واگذاری اوراق مشارکت تامین می کند. دارندگان اوراق مشارکت در واقع به صورت مشاع به همراه ناشر اوراق به تناسب سرمایه شان، مالک بنگاه شده و به تبع آن در سود حاصل نیز شریک خواهند بود.

۲- ناشر اوراق تنها به مدیریت پروژه و فعالیت و سود آن هستند. ناشر می تواند به عنوان وکالت، از حق مدیریت نیز برخورداری شود.[۸۴]

ماده ۲ قانون «نحوه انتشار اوراق مشارکت» ، تعریف زیر را برای این اوراق ارائه کرده است: «اوراق مشارکت، اوراق بهادار با نام یا بی نامی است که به موجب این قانون به قیمت اسمی مشخص، برای مدت معین منتشر می شود و به سرمایه گذارانی که قصد مشارکت در اجرای طرح های موضوع ماده یک را دارند واگذار می گردد. دارندگان این اوراق به نسبت قیمت اسمی و مدت زمان مشارکت، در سود حاصل از اجرای طرح مربوط شریک خواهند بود. خرید و فروش این اوراق مستقیماً و یا از طریق بورس اوراق بهادار مجاز می باشد.»

اوراق مضاربه، اوراق بهاداری است که بر اساس قرارداد مضاربه طراحی شده است. ناشر اوراق مضاربه با واگذاری اوراق، وجوه متقاضیان را جمع آوری کرده، در فعالیت اقتصادی سودآور به کار می گیرد و در پایان هر دوره مالی سود حاصله را بر اساس نسبت هایی که روی اوراق نوشته شده، بین خود و صاحبان اوراق نوشته شده، بین خود و صاحبان اوراق تقسیم میکند. دارنده ی اوراق نقش مالک و ناشر اوراق نقش عامل قرارداد مزارعه و مساقات طراحی شده است و سود حاصل از این قراردادها به دارندگان اوراق تعلق می گیرد وناشر اوراق نقش وکیل دارندگان اوراق را ایفا می کند.

بند سوم: ابزارهای مالی انتفاعی با نرخ های سود معین

ابزارهای مالی انتفاعی با نرخ های سود معین که مبتنی بر قراردادهای مبادله ای نظیر مرابحه، اجاره، منفعت ارائه شده اند و اوراق استصناع را هم می توان جزء این دسته به حساب آورد.

اوراق مرابحه، اوراق بهاداری است که حکایت از بدهی ناشی از بیع مرابحه می کند و دارنده اوراق، مالک و طلبکار آن دین است.[۸۵]

اوراق اجاره ، اوراق بهاداری است که دارنده آن مالک بخشی از دارایی است که براساس قرارداد اجاره به او واگذار می شود و دارای دو نوع اوراق اجاره عادی و اجاره به شرط تملیک است. اوراق منفعت، سند مالی بهاداری است که بیانگر مالکیت دارنده آن بر مقدار معین خدمات با منافع آینده از یک دارایی با دوام است که در ازای پرداخت مبلغ معینی به وی منتقل شده است.مانند گواهی حق اقامت در هتل معین برای روز معین.[۸۶]

اوراق استصناع نیز چنان که بیان شد، از اوراق بهادار با نرخ سود معین به حساب می آید که به تفصیل درباره آن از ابعاد گوناگون صحبت خواهیم کرد.

گفتار سوم: نقش ابزارهای مالی

با توجه به پویایی اقتصاد و تحولات سریع بازارها، پیش شرط ضروری استفاده از تمام ظرفیت ها و اشتغال کامل منابع انسانی و سرمایه داری، وجود بازار سرمایه کار با ابزارهای مالی متنوع است.ابزارهای مالی به عنوان وسیله تامین کننده سرمایه لازم برای انجام پروژه های مهم و عظیم و هم چنین وسیله ای برای مشارکت دارندگان سرمایه در این طرح ها و کسب سود و منفعت حاصل از این طرح ها، دارای اهمیت به سزایی است.هر چند ابزراهای مالی متفاوت،آثار و منافع مختلفی دارد، اما به صورت مشترک نیز دارای ثمرات قابل توجهی است که به آن اشاره می کنیم.

بند اول: تامین منابع مالی

امروزه یکی از راه های مطمئن جمع آوری وجوه لازم برای سرمایه گذاری، انتشار اوراق بهادار جهت تأمین مالی است.دولت ها، شهرداری ها و واحدهای تولیدی و تجاری به جای دریافت تسهیلات از بانک ها می توانند از طریق انتشار و واگذاری اوراق بهادار،نیازهای مالی خود را تأمین کنند.به طور معمول این روش تأمین مالی،ارزان تر و مطمئن تر است.

بند دوم: کسب منفعت برای دارندگان سرمایه

افراد دارای سرمایه راکد،خواه سرمایه های کلان یا ناچیز،می توانند با بهره گرفتن از ابزارهای مالی، متناسب با میزان سرمایه ای که به این امر تخصیص می دهند،از سود و منفعتی که از سرمایه گذاری ناشی از عرضه اوراق بهادار و استفاده از سرمایه حاصل آن در طرح های مختلف اقتصادی به دست می آید، بدون این که خود را درگیر زحمات ناشی از امور اقتصادی کنند،بهره ببرند.

بند سوم:امکان استفاده از سرمایه های کوچک

معمولاً برای انجام امور اقتصادی مهم، لازم است که فرد از سرمایه ای قابل توجه برخوردار باشد، تا بتواند با آن سرمایه اقدام به کسب و تجارت نماید؛ ولیکن با انتشار و عرضه اوراق بهادار، این امکان برای افرادی که سرمایه ناچیز دارند نیز فراهم می شود که بتوانند متناسب با سرمایه خود در این طرح های اقتصادی حضور داشته و از سود حاصل از آن بهره ببرند.

بند چهارم: رونق اقتصادی

با بهره گرفتن از ابزارهای مالی و کسب سرمایه از این طرق، حجم سرمایه گذاری های اقتصادی افزایش یافته و تکاپوی اقتصادی به ویژه در زمینه تولید، افزایش می یابد که این امر در ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی موثر خواهد بود.

بند پنجم: توزیع عادلانه درآمد و تقسیم مالکیت های بزرگ

انتشار غالب انواع اوارق بهادار تأمین مالی (غیر از اوراق قرضه) به معنای تقسیم مالکیت واحدهای اقتصادی بزرگ بین گروه هایی از مردم است، که تقسیم سود را نیز به دنبال دارد.این شیوه باعث تحقق اهداف توزیع عادلانه و ایجاد احساس مشارکت مردم در فعالیت های تولیدی و تجاری می شود.

بند ششم: ابزار سیاست های پولی

بانک مر کزی با ورود در بازار ثانویه اوراق بهادار می تواند در دوران رکود اقتصادی با پیشنهاد قیمت بالاتر به خرید اوراق بهادار در دست مردم و بانکهای تجاری اقدام نموده و حجم پول در گردش موجود در جامعه و قدرت اعتباری بانک ها را افزایش دهد و در زمان تورم با کاهش قیمت اوراق بهادار به فروش آن اقدام نموده و مازاد نقدینگی در دست مردم و بانک های تجاری را جذب نماید.

علاوه بر آنچه گفته شد ابزارهای مالی تأثیرات متعدد دیگری از حیث سیاست های مالی نظیر رشد اقتصادی جامعه، ایجاد فضای رقابتی سالم، تامین کسری بودجه دولت و موسسات و غیره خواهد داشت.

همچنین هر کدام از ابزارهای مالی دارای ویژگی ها و منافع مخصوص به خود بوده، که از موضوع بحث ما خارج است و در مورد نقش اوراق استصناع که موضوع بحث ماست در جای خود به صورت جداگانه صحبت خواهیم کرد.

مبحث سوم: اوراق استصناع

گفتار اول : تعریف اوراق استصناع

در برخی از آثار تحقیقی موجود در زمینه اوراق استصناع، تعاریفی نیز از این اوراق ارائه شده، که در ابتدا به این تعاریف اشاره ای کرده و در نهایت تعریفی حقوقی از اوراق استصناع، با توجه به سایر تعاریفی که از اوراق مشابه در قوانین به عمل آمده، ارائه خواهیم کرد.

-اوراق استصناع، اوراق بهاداری است که به پشتوانه عقد استصناع منتشر می شود. صکوک استصناع نوعی اوراق بهادار است که بر پایه عقد استصناع طراحی می گردد و با توجه به ماهیت این عقد می توان گفت نوعی اوراق بهادار است که دارای نرخ بازده ثابت می باشد[۸۷]

– اوراق صکوک استصناع روشی پیشرفته جهت تامین مالی طرح های ساخت و ساز، پروژه های عظیم صنعتی و تجهیزات بزرگی چون توربین، ایستگاه های برق، کشتی و هواپیما می باشد. موسسه مالی اسلامی، منابع مالی مورد نیاز تولید کننده را در حین عملیات ساخت دارایی تامین می کنند و دارایی را تا زمان تحویل آن تحت مالکیت خود در می آورد. پس از تکمیل ساخت دارایی موسسه یاد شده مالکیت دارایی را به سازنده آن بر می گرداند و بهای آن را می گیرد.[۸۸]

-صکوک استصناع برگه های بهاداری است که از ارزش مساوی برخوردار بوده و به منظور تامین مالی برای تولید محصولات منتشر می شود. دارندگان صکوک در حقیقت صاحبان محصولات تولید شده خواهند بود.

این تعاریف گرچه هر کدام به نحوی بیانگر مشخصات ذاتی اوراق استصناع است، ولیکن تمام ذاتیات این ابزار مالی را روشن نمی سازد، فلذا در تعریف اوراق استصناع از دیدگاه حقوقی می توان چنین نوشت

اوراق بهادار قابل نقل و انتقالی که بر مبنای عقد استصناع و با میزان سود معین منتشر شده و دارنده آن در سر رسیدهای معین می تواند سود خود را دریافت نماید.»

گفتار دوم: اطراف اوراق استصناع

انتشار اوراق استصناع، اشخاص حقیقی و حقوقی متعددی را درگیر این امر می نماید که معرفی این اشخاص و بیان معنای اصطلاحی آن، منظور ما را در اشاراتی که به آن ها خواهیم داشت، روشن و واضح می کند.

اشخاص در گیر با اوراق استتصناع عبارتند از:

۱٫بانی: شخص حقوقی است که انتشار اوراق با هدف تامین مالی وی صورت می گیرد.

  1. ناشر(واسط): هر شخص حقوقی است که اوراق بهادار را منتشر می نماید.

۳٫سرمایه گذاران(دارندگان اوراق): اشخاص حقیقی یا حقوقی هستند که با خرید اوراق، بانی را تامین مالی نموده و نسب به ارزش اسمی اوراق در سر رسید، محق خواهند بود.

۴٫امین: شخص حقوقی است که بر کل فرایند انتشار اوراق بهادار نظارت دارد و تمامی نقل و انتقالات مالی با اجازه وی صورت می گیرد.

۵٫شرکت تامین سرمایه: شرکتی است که به عنوان واسطه بین ناشر و سرمایه گذاران فعالیت می نمایند.

  1. عامل : بانک یا موسسه مالی و اعتباری که از طرف ناشر نسبت به دریافت وجوه از سرمایه گذاران و پرداخت اصل و سود اوراق در سررسید های معین، طبق قرارداد عاملیت اقدام می نماید.
  2. ضامن : شخص حقوقی است که بازپرداخت اصل و سود متعلق به اوراق را در سررسیدهای مقرر تعهد و تضمین می نماید.
  3. حسابرس : منظور حسابرس معتمد سازمان است که زیر نظر امین کار می کند.
  4. موسسه رتبه بندی: شرکتی است با اخذ مجوز رسمی از سازمان بورس اقدام به تعیین رتبه اعتباری اوراق می نماید.
  5. بازارگردان: کارگزار معامله گر یا شرکت تامین سرمایه ای است که با اخذ مجوز لازم با تعهد به افزایش نقد شوندگی و تنظیم عرضه و تقاضای اوراق و تحدید دامنه نوسان قیمت آن، به داد و ستد آن اوراق می پردازد.
  6. ناظر : سازمان بورس و اوراق بهادار است که صدور اوراق به صورت عمومی منوط به اخذ مجوز از آن می باشد.
  7. پیمان کار : شخص حقیقی یا حقوقی که براساس عقد استصناع متعهد به ساخت پروژه مورد نظر بوده و در سرسیدهای معین مستحقق دریافت عوض معامله خواهد بود.

گفتار سوم: ویژگی های اوراق استصناع

اوراق استصناع به عنوان یک ابزار مالی باید از ویژگی هایی برخوردار باشد که به شرح زیر خواهد بود:

۱-مدت: سررسید این اوراق می تواند به صورت کوتاه مدت (کمتر از یکسال)، میان مدت (بین یکسال تا پنج سال) و یا بلند مدت (بیش از پنج سال) باشد.

  1. قیمت اسمی : قیمت مندرج بر ورقه استصناع، قیمت اسمی این اوراق در زمان سر رسید، از طریق بانک سرمایه گذاری، بانک های عامل یا مراجعه اعلام شده دیگر به دارندگان اوراق تحویل دهد.
  2. انتشاردهنده: این اوراق با مجوز دولت و بانک مرکزی توسط وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات و شرکت های دولتی و غیردولتی برای اجراء، تکمیل طرح های صنعتی، کشاورزی، مخابراتی، مسکونی.. قابلیت انتشار دارد.
  3. تضمین: برای اطمینان از دریافت مبلغ اسمی در زمان سررسید، لازم است با اخذ وثیقه های لازم از انتشاردهنده آن، مراجع معتبری نظیر وزارت اقتصاد، بانک مرکزی این مبالغ را تضمین کنند.
  4. ورود به بازار بورس: باید پیش از انتشار این اوراق مجوز ورود به بورس مورد تایید شورای عالی بورس قرار گرفته تا پس از انتشار با احراز شرایط لازم دارندگان آن بتوانند در این بازار به خرید و فروش اوراق بپردازند.

گفتار چهارم: مدل های عملیاتی اوراق استصناع

برای استفاده از اوراق استصناع در تامین مالی، مدل هائی توسط صاحب نظران در این زمینه ارائه شده که به بیان این مدل ها، ویژگی های آن و روابط حقوقی موجود که بر اثر انتشار این اوراق به وجود می اید، به طور جداگانه خواهیم پرداخت. در این مدل ها محاسن و معایبی از دیدگاه مدیریت مالی وجود داشته که سبب خارج بودن از بحث ما به آن ها نمی پردازیم

مهمترین مدل های عملیاتی اوراق استصناع تا کنون مطرح شده است عبارتند از:

بند اول : اوراق استصناع مستقیم

بر اساس این روش بانی (وزارتخانه، سازمان ها یا شرکت هایی که می خواهند طرح هایی را در سطح ملی، منطقه ای یا شهری اجرا کنند، اما اعتبارات لازم برای اجرای آن را در زمان حاضر ندارند می تواند با شخصیت های حقوقی یا حقیقی در جایگاه پیمانکار، قرارداد استصناع ببندد، بدین گونه که سفارش ساخت طرح های بزرگی نظیر راه سازی، سد سازی، شهرسازی یا طرح های کوچک نظیر احداث ساختمان، شرکت، تکمیل پروژه های مورد نظر یک شرکت موجود یا حتی طرح های انفورماتیک در زمینه ترافیک، حمل و نقل و… را به پیمانکاران بدهد و در مقابل به جای پرداخت همه یا بخشی از مبالغ قرارداد، به پیمانکار، اوراق استصناع با سررسید مشخص، که طرح در ان سررسید به اتمام می رسد، در یک زمانبندی متناسب با قرارداد، بپردازد. پیمانکاران و مجریان طرح ها می توانند با سرمایه های دیگری که احیاناً در اختیار دارند طرح را آغاز و به پیش برند و در سررسید با تحویل اوراق استصناع مبالغ را از سفارش دهنده دریافت دارند و در صورتی که به هر دلیل نیاز پول نقد دارند می توانند همه یا بخشی از این اوراق را در بازارهای ثانویه یا بانک های عاملی که واسطه هستند، ارائه کنند و با فروش همراه تنزیل آن اوراق به مبالغ مورد نظر دست یابند . بدیهی است قیمت این اوراق در بازار قیمت سررسید آن نخواهد بود. بلکه به تناسب زمان باقیمانده تا دررسید به قیمت اسمی نزدیک می شود خریداران این اوراق نیز می تواند در صورتی که خواستند ان را به پول نقد تبدیل کنند یعنی هر زمان قبل از سررسید به بازار ثانویه یا بانک های عامل مراجعه، و به تناسب مدت باقیمانده به فروش آن اقدام کنند و درصورتی که تا زمان سررسید صبر کنند، می توانند از منتشر کننده اوراق قیمت اسمی آن را که مندرج در آن است، دریافت دارند[۸۹]

بند دوم: اوراق استصناع موازی (غیر مستقیم)

در این روش بانی (مانند یک وزارتخانه یا شهرداری یا شرکت دولتی یا خصوصی) با تشکیل موسسه واسط، تامین مالی و اجرای پروژه را از طریق قرارداد استصناع به آن می سپارد و به جای قیمت پروژه اوراق بهادار استصناع با سررسیدهای معین می پردازد. واسط، طبق قرارداد استصناع دومی، ساخت پروژه مورد نظر را به پیمانکار مربوطه سفارش می دهد و در مقابل متعهد می شود قیمت پروژه را طبق زمان بندی مشخص به وی بپردازد، سپس واسط اوراق بهادار استصناع که حکایت از بدهی بانی می کند را از طریق شرکت تامین سرمایه به مردم می فروشد و بدهی خود به پیمانکار را می پردازد.[۹۰]

بند سوم: اوراق استصناع و اجاره به شرط تملیک

در این روش بانی (مانند یک وازرتخانه یا شهرداری یا شرکت دولتی یا خصوصی) با تشکیل یک موسسه واسط، از وی می خواهد که متعهد شود کالا یا پروژه خاصی را احداث یا تولید نموده و ان را به بانی به صورت اجاره به شرط تملیک، ارائه دهد.

واسط طبق قرارداد استصناعی ساخت کالا یا پروژه مورد نظر را به پیمانکاران سفارش می دهد و در مقابل متعهد می شود قیمت کالا یا پروژه را طبق زمانبندی مشخص بپردازد، واسط بعد از کسب مجوزهای لازم، اوراق بهادار استصناعی را منتشر و از طریق شرکت تامین سرمایه به مردم واگذار کرده و وجوه آنان را جمع آوری می کند؛ سپس به وکالت از انان قیمت پروژه را به پیمانکاران می پردازد.

واسط کالا یا پروژه را از پیمانکارن تحویل گرفته و به وکالت از طرف صاحبان اوراق به بانی اجاره به شرط تملیک می دهد بانی از محل بودجه خود یا از طریق واگذاری دارایی ساخته شده، اصل سرمایه و سود صاحبان اوراق را در قالب حقوقی اجاره به انان می پردازد.[۹۱]

بند چهارم: اوراق استصناع و اجاره عادی

در این روش بانی(یک وزارتخانه یا شهرداری یا شرکت دولیتی یا خصوصی ) با تشکیل یک موسسه واسط متعهد می شود چنانچه واسط کالا یا پروژه خاصی را احداث یا تولید نماید آن را ازواسط در یک زمانبندی مشخص اجاره نماید. این نوع از قراردادها در حالیت اتفاق می افتد که بانی نیاز به کالای خاص در یک بازده زمانی مشخص به منظور استفاده از منفعت این کالا را دارد. بانی در این نوع از قرارداد نمی خواهد هزینه ای برای ساخت کالابپردازد و به دنبال مالکیت این کالانیست.. در این قرارداد ابتدا کالاساخته می شود و سپس اجاره داده می شود. در پایان دوره نیز کالا فروخته می شود. بنابراین دارندگان صکوک استصناع علاوه بر دریافت اجاره بها می توانند اوراق را فروخته و از افزایش قیمت آن سود ببرند.

واسط طبق قرارداد استصناعی ساخت کالا یا پروژه مورد نظر را به پیمان کار سفارش می دهد و در مقابل متعهد می شود قیمت کالا یا پروژه را طبق زمان بندی مشخص بپردازد، واسط بعد از کسب مجوزهای لازم، اوراق بهادار استصناعی منتشر و از طریق تامین شرکت تامین سرمایه به مردم واگذار کرده وجوه آنان را جمع آوری می کند سپس به وکالت از آنان قیمت پروژه را به پیمانکار می پردازد.

واسط کالا یا پروژه را از پیمانکار تحویل گرفته به وکالت از طرف صاحبان اوراق به بانی اجاره می دهد. بانی از محل بودجه خود، سود صاحبان اوراق را در قالب حقوقی اجاره به آنان می پردازد. بعد از پایان اجاره کالای ساخته شده به بانی یا در بازار به فروش می رسد و دارندگان اوراق به اندازه مابه التفاوت قیمت ساخت و قیمت فروش سود می کنند. اجاره بها می تواند به شکل کوپن در ابتدا به برگه اوراق ضمیمه می شود یا اینکه آخر دوره به افراد پرداخت شود.[۹۲]

بند پنجم : اوراق استصناع و اجاره با اختیار فروش

در این روش تامین مالی، بانی سفارش ساخت آنچه را که مورد نیاز وی است را داده، پس از ساخت و تکمیل، آن را طی یک قرارداد اجاره با اختیار فروش در اختیار می گیرد. روش کار در این روش تامین مالی بدین شرح است که بانی با تشکیل یک موسسه واسط با وی قراردادی را به امضاء رساند که طی آن واسط مکلف می شود که کالای مورد نیاز را بانی ساخته یا پروژه ای را تکمیل می کند و آن را برای مدت زمان معین طی یک قرارداد اجاره با اختیار فروش به سفارش دهنده اجاره دهد. پس از آن واسط به پیمانکار مراجعه کرده، با وی قرارداد استصناعی را به امضاء رسانند و از او می خواهد که در مقابل دریافت مبلغی معینی در سر رسیدهای معین کالایی را تولید و یا پروژه ای را احداث و یاتکمیل نمایند. سپس موسسه واسط اوراق بهادار استصناع و اجاره با اختیار فروش منتشر کرده و از طریق یک بانک تامین سرمایه به سرمایه گذاران فروخته و وجه آن را جهت تسویه حساب با پیمانکاران مورد استفاده قرار می دهد. پس از تکمیل پروژه، موسسه واسط آن را تکمیل و طی یک قرارداد اجاره با اختیار فروش برای مدت زمان معینی به سفارش دهنده اجاره می دهد و اجاره بها را دریافت کرده و از طریق بانک تامین به سرمایه گذاران منتقل می کند. در پایان دوره اجاره که با سرسید اوراق نیز برابر است. شرکت واسط با توجه به ارزش دارایی در آن زمان، اختیار فروش را اعمال کرده و یا به خریداران دیگر فروخته و بهای آن را جهت توسیه اوراق مورد استفاده قرار می دهد.[۹۳]

بند ششم : اوراق استصناعی و فروش اقساطی

در این روش بانی (مانند یک وزارتخانه و شهرداری و یا شرکت دولتی و خصوصی) با تشکیل یک موسسه واسط متعهد می شود چنانچه واسط کالا یا پروژه خاصی را احداث یا تولید نماید، آن را از واسط در یک زمانبندی مشخص در قالب قرارداد فروش اقساطی خریداری نماید. در این قرارداد ابتدا کالا ساخته می شود و سپس به بانی در قالب قرارداد فروش اقساطی فروخته می شود.

واسط طبق قرارداد استصناعی ساخت کالا یاپروژه مورد نظر را به پیمانکار سفارش می دهد و در مقابل متعهد می شود قیمت کالا یا پروژه را طبق زمان بندی مشخص بپردازد. واسط بعد از کسب مجوزهای لازم، اوراق بهادار استصناعی را منتشر و از طریق شرکت تامین سرمایه به مردم واگذار کرده وجوه آنان را جمع آوری می کند، سپس به وکالت از آنان قیمت پروژه را به پیمانکار می پردازد.

سود سرمایه گذاران در این نوع قرارداد از سود حاصل از فروش کالا به بانی بدست می آید. دارندگان اوراق به اندازه مابه التفاوت قیمت ساخت و قیمت فروش سود می کنند.[۹۴]

گفتار چهارم: حکم فقهی مبادله اوراق استصناع

در اوراق استصناع از ابتدای انتشار تا سررسید اوراق معاملات متعددی انجام می شود که در مدل های مختلف این روابط حقوقی متفاوت است ولی می توان تمامی آنها را در قالب عقود اسلامی منعقد نمود. معاملات اصلی اوراق استصناع و توجیهی فقهی آن به شرح ذیل است:

بند اول: تشکیل موسسه ناشر اوراق

موسسه ناشر اوراق استصناع می تواند در قالب شرکت های سهامی خاص یا عام و با مجوز سازمان بورس و اوراق بهادار تشکیل شود که از نظر فقهی تابع عقد شرکت خواهد بود. کما این که این موسسه می تواند یک بانک و یا وزارتخانه یا نهاد خصوصی یا دولتی باشند

بند دوم: واگذاری اوراق به سرمایه گذاران

واگذاری اوراق استصناع و اخذ وجوه آن ها از سرمایه گذاران توسط موسسه واسط در بیش تر مدل های موجود در قالب قراداد وکالت خواهد بود. بدین صورت که متقاضیان اوراق با اعطای وجوه و اخذ اوراق استصناع به موسسه مالی ناشر اوراق، وکالت می دهند تا وجوه آنان را جهت ساخت یا تکمیل پروژه یا کالای خاص جمع آوری نموده از این طریق به شکل مشاع در ساخت یا تکمیل کالا یا پروژه ای خاص و واگذاری آن از طریق فروش یا انواع اجاره به اشخاص حقیقی یا حقوقی به موازی، اوراق توسط واسط به سرمایه گذران فروخته می شود که به آن خواهیم پرداخت.

بند سوم : قراراد ساخت کالا

قرارداد ساخت یا تکمیل کالا یا پروژه مورد نظر در قالب قرارداد استصناع با پیمانکار صورت می گیرد؛ که در باره ماهیت و صحت آن در مبحث قبل به طور مفصل صحبت شد.

بند چهارم: معامله اوراق استصناع

در بازار ثانوی از آن جا که بیع دین است، طبق نظر مشهور فقهای امامیه صحیح بوده و هم چنین با توجه به آیین نامه موقت تنزیل اسناد و اوراق تجاری که در شورای نگهبان نیز مطرح شده و با اکثریت آراء مغایر با موازین شرعی و قانون اساسی شناخته نشده است. هم از جهت فقهی و هم از جهت قانونی صحیح می باشد.[۹۵]

فصل دوم

اوراق استصناع(موازی)

اوراق استصناع موازی یکی از مدل های پیشنهادی از انتشار اوراق استصناع است که به سبب مزیت های موجود در آن، مورد توجه بورس اوراق بهادار قرار گرفته و به سمت عملیاتی شدن پیش می رود. به همین سبب یکی از فصول این نوشتار را به موضوع اوراق استصناع موازی (غیر مستقیم)، اختصاص داده و پس از بیان کلیاتی در زمینه معرفی این اوراق، که قبلاً نیز به قسمتی از آن نی زاشاره کردیم، روابط معاملاتی و حقوقی انتشار آن را با توجه به شخصیت های حقیقی و حقوقی که در این روابط طرفین معامله به حساب می آیند، از دیدگاه فقهی و حقوقی مورد مطالعه قرار خواهیم داد.

مبحث اول : تبیین موضوعی

در این روش بانی (مانند یک وازرتخانه یا شهرداری یا شرکت دولتی یا خصوصی) با تشکیل موسسه واسط تامین مالی و اجرای پروژه را از طریق قرارداد استصناع به آن می سپارد و به جای قیمت پروژه اوراق بهادار استصناع با سررسیدهای معین می پردازد. واسط طبق قرارداد استصناع دومی، ساخت پروژه مورد نظر را به پیمانکار مربوطه سفارش می دهد و در مقابل متعهد می شود قیمت پروژه را طبق زمانبندی مشخص به وی بپردازد، سپس واسط اوراق بهادار استصناع که حکایت از بدهی بانی می کنند را از طریق شرکت تامین سرمایه به مردم می فروشد و بدهی خود را به پیمانکار را می پردازد.

برای مثال وزارت مسکن و شهرسازی با تشکیل یک موسسه واسط از طریق اوراق استصناع اجرای پروژه معینی چون احداث یک مجموعه ۱۰۰۰ واحدی مسکونی را می خواهد موسسه مالی انجام پروژه را در مقابل هزار میلیارد ریال متعهد می شود، وزارت مسکن و شهرسازی آن مبلغ را به صورت اوراق استصناع با سررسیدهای معین برای مثال سه تا هفت ساله می پردازد. واسط بر اساس قرارداد استصناع دیگری ساخت پروژه را به پیمان کار خاصی واگذار می کند، پیمانکار متعهد می شود پروژه را طبق زمان بندی مشخص مثلاً سه ساله در مقابل پانصد ریال تحویل دهد. بعد از شروع پروژه واسط اوراق استصناع هزار میلیارد ریالی را به صورت تنزیلی و زیر قیمت اسمی اوراق از طریق بانک عامل یا شرکت تامین سرمایه به مردم می فروشد.

آن گاه از محل وجوه بدست آمده بدهی خود به پیمانکارن را می پردازد و واحدهای مسکونی ساخته شده را تحویل گرفته، به مقتضای قرارداد استصناعی که با وزارت مسکن و شهرسازی دارد به آن وزارتخانه تحویل می دهد، سپس وزارت مسکن و شهرسازی با فروش تدریجی واحدهای مسکونی به متقاضیان مسکن، اوراق استصناع را تسویه می کند[۹۶] در بررسی این روابط حقوقی باید اذعان نمود که:

  1. بانی با انتخاب یا تاسیس موسسه واسط احداث پروژه را از وی می خواهد، واسط مطابق قرارداد استصناع اول، احداث و تحویل پروژه را متعهد می شود.
  2. بانی معادل بهای پروژه اوراق استصناع با سررسیدهای معین را به واسط می پردازد.
  3. واسط با پیمانکار، قرارداد استصناع دوم را منعقد می کند و متعهد می شود متناسب با پیشرفت پروژه قیمت آن را بپردازد.
  4. موسسه رتبه بندی مورد تایید سازمان بورس و اوراق بهادار، رتبه اعتباری بانی، واسط و پروژه را اعلان می کند.
  5. موسسه امین مورد تایید سازمان بورس و اوراق بهادار نیز نظارت مالی پروژه را از ابتدا تا انتها به عهده می گیرد.
  6. واسط با کسب مجوز از سازمان بورس اوراق بهادار اوراق استصناع را منتشر و در اختیار شرکت تامین سرمایه می گذارد.
  7. و ۸ . شرکت تامین سرمایه با فروش اوراق به صورت تنزیلی (زیر قیمت اسمی ) وجوه مردم را جمع آوری می کند.
  8. شرکت تامین سرمایه پس از کسر درصدی به عنوان کارمزد، قیمت اوراق را به واسط می پردازد.
  9. واسط از محل فروش اوراق، بدهی خود به پیمانکار را می پردازد.

۱۱ و ۱۲٫ بانی با فروش دارایی ساخته شده (برای مثال واحدهای مسکونی ) به متقاضیان، در سررسید، مبلغ اسمی اوراق را از طریق شرکت تامین سرمایه به سرمایه گذاران می دهد.

مبحث دوم: انتشار اوراق استصناع

همان طور گفته شد، پس از انعقاد قرارداد استصناع بین بانی و واسط بانی اوراقی را که بیان گر مدیون بودن او ،سبب قرارداد استصناع است، در قبال تعهد واسط به ساخت و تحویل پروژه به واسط می دهد.

از آن جا که این اوراق عین معین نبوده، بلکه از این نوع دین موجلی است که در سر رسیدهای تعیین شده، قابل وصول می باشد، جای بررسی فقهی و حقوقی دارد که در مبحث پنجم به آن خواهیم پرداخت.

در این مبحث صرفاً به شرایطی که برای انتشار اوراق استصناع باید توسط واسط رعایت گردد و همچنین احکام و آثار این انتشار می پردازیم.

گفتار اول: شرایط ناشر اوراق

ارائه اوراق استصناع توسط بانی تعهدی است که وی در قبال واسط به موجب عقد استصناع دارد و از آنجا که در زمان عقد قرارداد منابع مالی لازم برای پرداخت عوض معامله را نداشته است، به جای پرداخت ثمن حال به واسط سندی مبنی بر بدهی خود ارائه کرده است. مبلغ درج شده در این سند به سبب این که بنابر توافق طرفین به صورت اقساطی و در دراز مدت پرداخت شود، صادر می گردد.

در انتشار اوراق معمولاً دولت ها متناسب با شرایط اقتصادی، ضوابطی را تعیین می کنند که رعایت این ضوابط توسط ناشر الزامی است.

در قوانین ایران نیز این ضوابط برای اوراق مشارکت دیده می شود. ضوابط مربوط به اوراق قرضه در موارد۵۱ تا ۷۱۴ لایحه قانونی سال ۴۷ قانون تجارت، به صورت مفصل بیان شده است، لیکن مقررات مربوط به اوراق قرضه به سبب وجود ربا در ان از سوی شورای نگهبان خلاف شرع تشخیص داده شد و از شمار قوانین خارج گردید.

با خارج شدن اوراق قرضه، خللی به وجود آمد که به واسطه آن دولت، موسسات و شرکت های اقتصادی نمی توانستند منابع مالی لازم برای طرح های خود را تامین کنند و چاره ای جز این نداشتند که به سراغ استقراض از بانک ها بروند و در این صورت لازم بود اولاً سود بالائی پرداخت کنند و در ثانی بانک ها برای دادن تسهیلات وثیقه مطالبه می کردند.

در نهایت قانونگذار ایران در سال ۱۳۷۶، قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت را به تصویب رساند، تا به وسیله این اوراق خللی را که پس از ممنوعیت اوراق قرضه در تامین مالی ایجاد شده بود، به نحوی جبران نماید و موسسات و شرکت ها بتوانند از منابع مالی موجود و راکد در دست مردم استفاده نمایند.

اما اوراق مشارکت همانگونه که گفته شد ماهیتاً دارای سود غیر معین است، در حالی که اوراق بهادار با سود معین در بازار سرمایه از مطلوبیت بیش تری برخورداری بوده و افراد بیش تری را به خود جذب می کند، پس لازم است بورس اوراق بهادار برای رونق بیش تر این بازار اوراقی با سود معین را نیز منتشر کند، در همین راستا اوراق اجاره به عنوان اولین اوراق با ویژگی سود معین، مطرح گردید و دستور العملی نیز برای آن تدوین شد و در مراحل پایانی اجرائی شدن است.

اوراق استصناع نیز هرچند هنوز به مرحله اجرا نرسیده، اما به سبب ویژگی های مثبت پس از اوراق اجاره در اولویت استفاده در بازار سرمایه است و در بررسی ضوابط انتشار این اوراق کلی مقررات اوراق مشارکت و اوراق اجاره استفاده می کنند.

در قوانین موجودشرایطی برای ناشر اوراق بهادار در نظر گرفته شده است که تنها در صورت وجود ان شرایط به وی اجازه منتشر کردن اوراق را خواهند داد و ما در این بند به بررسی این ضوابط خواهیم پرداخت.

بند اول : دارا بودن شخصیت حقوقی

اوراق استصناع از آن جائی که به منظور تامین مالی پروژه های مهم و دارای ارزش اقتصادی بالا منتشر می شود. تنها توسط اشخاص حقوقی که قانون گذار اجازه چنین اقدامی را به آن ها می دهد. قابل انجام است و شخص حقیقی اجازه انتشار اوراق بهادار را ندارد.

این اشخاص حقوقی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

  1. اشخاص حقوقی عمومی یا دولتی که شامل وزارتخانه ها، شرکت های دولتی ، شهرداری ها، موسسه ها و نهادهای عمومی غیر دولتی می شوند.

در انتشار اوراق توسط دولت باید به این مسئله توجه داشت که به میزانی که در قوانین بودجه ی سالانه ی کل کشور پیش بینی می شود، منتشر گردد و از این حد تجاوز نکند.

  1. اشخاص حقوقی خصوصی که شامل شرکت های سهامی عام و خاص و شرکت های تعاونی می گردد. در این شرکت ها اوراق منتشره ممکن است، قابل تبدیل به سهام شرکت (سهامی عام) باشد که در این صورت مجمع عمومی فوق العاده اجازه این امر هد داد. چرا که لازمه انتشار اوراق قابل تبدیل به سهام، افزایش سرمایه شرکت است و افزایش سرمایه بنابر ماده ۸۳ لایحه قانونی تجارت در شرکت های سهامی منحصراً در صلاحیت این مجمع است، اما برای انتشار اوراق ساده و یا قابل تعویض با سهام، مجمع عمومی عادی به صلاحیت عامی که دارد، تصمیم گیری می کند. [۹۷]

بند دوم: اخذ مجوز انتشار

مجوز انتشار اوراق مشارکت تا قبل از سال ۱۳۸۴ بر اساس ماده ۴ قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت توسط بانک مرکزی و پس از بررسی دارا بودن توجیهات اقتصادی، فنی و مالی صادر می شد، پس از سال ۱۳۸۴ که قانون اوراق بهادار تصویب شد، بر طبق ماده ۲۶ آن قانون مقرر شد که این وظایف و اختیارات به سازمان بورس واگذار شود.بنابراین در حال حاضر مرجعی که مجوز انتشار اوراق بهادار را در کشور صادر می کند، بورس اوراق بهادار و بانک مرکزی است ؛ البته آنچه برخی اساتید بیان داشته اند که صدور مجوز انتشار اوراق مشارکت توسط همه شرکتها(حاضر و غیر حاضر در بورس) به بورس واگذار شده است[۹۸] چندان صحیح نیست چرا که در تبصره همان ماده، قانونگذار اوراق مشارکتی را که به موجب همین قانون معاف از ثبت نزد سازمان اوراق بهادار باشد را از شمول این ماده مستثنی کرده است و بلافاصله در ماده ۲۷ به ذکر اوراق بهاداری که از ثبت نزد سازمان معاف است پرداخته که عبارتند از:

  1. اوراق مشارکت دولت، بانک مرکزی و شهرداری ها
  2. اوراق مشارکت منتشره توسط بانک ها و موسسات مالی و اعتباری تحت نظارت بانک مرکزی
  3. اوراق بهادار عرضه شده در عرضه های خصوصی
  4. سهام هر شرکت سهامی عامی که کل حقوق صاحبان سهام آن کمتر از رقم تعیین شده توسط سازمان باشد
  5. سایر اوراق بهاداری که به تشخیص شورا نیاز به ثبت نداشته باشند،از قبیل اوراق منتشره توسط سازمانها و مراجع قانونی دیگر

بند سوم: دارا بودن وضعیت مالی مطلوب

از آنجا که پس از انتشار اوراق بهادار، ناشر متعهد است که در سررسید، مبلغ مورد تعهد را به دارنده سند پرداخت کند، ناشر باید از وضعیت مطلوب مالی و اقتصادی برخوردار باشد، به این معنا که از سوئی میزان دارائی او مثبت باشد و از سوی دیگر در سال های گذشته جریان عملیات های مالی مثبت داشته باشد، تا به این وسیله این اطمینان حاصل شود که پس از پایان دوره، مبلغ مورد تعهد را به دارندگان می پردازد.

گفتار دوم: احکام و آثار انتشار اوراق

قانون گذار برای انتشار اوراق بهادار، در قوانین مختلف احکام و آثاری را تعیین کرده که در این گفتار به بیان این موارد و هم چنین احکام و آثاری که از ماهیت اوراق ناشی می شود، می پردازیم.

بند اول: معین بودن سود و سررسید اوراق

ویژگی اصلی اوراق استصناع نسبت به سایر اوراق آنچنان که بیان شد، معین بودن میزان سود در سررسید معین است، که این امر توسط ناشر در ابتدای امر مشخص خواهد شد و در این مدل، ناشر همان اوراق استصناعی را که از بانی به عنوان عوض قرارداد استصناع دریافت کرده است، در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهد و آنها در مواعد مقرر می توانند با مراجعه به بانی، وجوه مقرر در اوراق استصناع را به همان ارزش اسمی اوراق است، دریافت کنند.

همانطور که بیان خواهد شد، واسط اوراق استصناع را به سرمایه گذاران زیر قیمت اسمی می فروشد و دارندگان اوراق در سررسید، مبلغ اسمی اوراق را از بانی دریافت می کنند و تفاوت ارزش اوراق در زمان خرید و ارائه به بانی، سود سرمایه گذاران را تشکیل می دهد.

در صورتی که بانی از پرداخت ارزش اسمی اوراق که بیانگر میزان بدهی اوست خودداری کند و برای پرداخت مبلغ اوراق، ضامنی وجود نداشته باشد سرمایه گذاران به عنوان طلبکاران دین، حق طرح شکایت علیه او به سبب امتناع از پرداخت دین را در مراجع قانونی خواهند داشت و در صورتی که بانی تاجر محسوب شود (شرکت های سهامی و تعاونی)، هر یک از طلبکاران براساس ماده۴۱۵ ق.ت می توانند صدور حکم ورشکستگی تاجر را از محکمه درخواست نمایند. با صدور حکم ورشکستگی، شرکت مذکور حق مداخله در اموال خود را نداشته و اداره اموال وی به مدیر تصفیه سپرده خواهد شد.

البته در انتشار اوراق بهادار، با توجه به تضمیناتی که از ناشر در زمان کسب مجوز اخذ می گردد، می توان حقوق سرمایه گذاران را استیفا نمود.

بند دوم: امکان فروش اوراق

اوراق استصناع، همانگونه که بیان شد از اوراق بهاداری است که متناسب با نزدیک شدن به زمان سررسید، ارزش بیشتری می یابد، تا اینکه در زمان سررسید، ارزشی معادل ارزش اسمی که قابل اخذ از بانی است، خواهد داشت. بنابراین علاوه بر بازار اولیه که در آن اوراق توسط واسط منتشر می گردد، بازار ثانویه ای نیز به وجود خواهد آمد تا دارندگان اوراق در صورت نیاز به ارزش اوراق در آن زمان بتوانند با فروش اوراق، به سرمایه خود دست یابند و همچنین چنانچه افرادی بخواهند در قالب این اوراق سرمایه گذاری کنند، با خرید آن به مقصود خود برسند.

بند سوم: قابلیت تعویض یا تبدیل به سهام

یکی از ویژگی هایی که برای اوراق مشارکت در ماده ۶ قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت در نظر گرفته شده است، قابلیت تبدیل یا تعویض آن سهام است که درباره اوراق استصناع نیز قابل تصور است و در این بند درباره هر یک به صورت جداگانه صحبت خواهیم کرد.

در اوراق قابل تبدیل به سهام، چنین مقرر می کنند که صاحب ورقه در صورتی که وضع شرکت ناشر به دلیل اقتصادی و سوددهی بهتر از زمان انتشار اولیه اوراق باشد، بتواند با تبدیل ورقه خود به سهم شرکت از بهبود وضعیت اقتصادی شرکت بهره ببرد.[۹۹]

اما در مورد اوراق قابل تعویض با سهام بر خلاف اوراق قابل تبدیل به سهام، شرکت ناشر الزامی به صدور سهام جدید برای تعویض با اوراق متقاضیان ندارد، بلکه کافی است که شرکت ناشر سهامی در دیگر شرکت های حاضر در بورس داشته باشد و هرگاه صاحب ورقه اراده کرد، سهام مزبور را در مقابل تسلیم اوراق به صاحبان آن منتقل کند. بنابراین صاحب ورقه در شرکت ناشر شریک نمی شود، بلکه در شرکت های دیگری شریک می شود که شرکت ناشر در آن صاحب سهم است.[۱۰۰]

بند چهارم:مصرف در غیر طرح مربوط

ناشرانی که اجازه انتشار اوراق برای تأمین منابع مالی آنها در زمینه خاصی توسط مراجع زیربط صادر می گردد، باید اموالی را که ازاین طریق به دست می آورند، تنها در همان راه صرف کنند و از استفاده این منابع در زمینه های دیگر خودداری کنند. در صورت تخلف ناشر از این امر، توسط نهاد نظارتی«امین» مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت.

البته در این اوراق، بر خلاف اوراق مشارکت که در آن سرمایه گذاران شرکاء یکدیگر در طرح مورد نظر هستند، دارندگان اوراق تنها افرادی هستند که دیون ناشر را خریداری کرده اند و در پروژه ای که به سبب آن اوراق منتشر شده است، هیچ گونه مالکیتی ندارند. بنابراین اگر نظارت های قانونی توسط امین در نظر گرفته نشود، ناشر حق هرگونه تصرفی در اموال بدست آمده را خواهد داشت.

بند پنجم: مالکیت ورقه سهام

افرادی که اقدام به سرمایه گذاری در قالب خرید اوراق استصناع می نمایند، مالکین این اوراق به حساب آمده و حق هرگونه تصرف مالکانه در این اوراق از جمله انتقال آن به صورت معوض یا غیر معوض را خواهند داشت و ناشر به هیچ وجه نمی تواند حقوق مالکانه آن ها را محدود کند، بلکه صادر کننده این اوراق باید در زمان مقرر ارزش اسمی این اوراق را به هر فردی که مالکیت آن را داراست، بپردازد و نمی تواند به این بهانه که اوراق به فرد دیگری واگذار شده است، از تعهدات خود سرباززند.

بند ششم: رابطه ناشر و خریداران اوراق(خرید و فروش دین)

برخلاف اوراق اجاره که رابطه وکیل و موکل بین ناشر و سرمایه گذاران برقرار می گردد، آورندگان سرمایه در اوراق استصناع، خریداران اوراق منتشر شده بر مبنای قرارداد استصناع هستند و مالکیت این اوراق را به دست می آورند. بنابراین پس از خرید این اوراق رابطه حقوقی مابین سرمایه گذاران و ناشر خاتمه یافته و البته این قرارداد نسبت به طرفین و اشخاص ثالث قابل استناد خواهد بود. دارندگان اوراق با به دست آوردن مالکیت این اوراق دو راه پیش روی خود خواهند داشت، یا باید منتظر بمانند تا سررسید اوراق فرا برسد و با ارائه آن اوراق به بانی، ارزش اسمی اوراق را که بیش از مبلغی است که برای خرید آن صرف کرده اند، دریافت کنند و یا این اوراق را پس از مدتی با مبلغی بالاتر از هزینه ای که برای خرید آن نموده اند، به دیگران فروخته و ارزش اوراق در آن زمان را دریافت نمایند.

بند هفتم:تضمین اوراق

بر اساس ماده۳و۴ قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت، چنان چه این اوراق توسط دولت منتشر شده باشد، تضمین بازپرداخت اصل و سود ا وراق، توسط وزارت امور اقتصادی و دارائی انجام می گیرد؛ اما سایر شرکت ها و مؤسساتی که اوراق مشارکت منتشر می کنند، بر اساس این قانون باید خودشان تضمین لازم را نزد بانک عامل بسپارند تا در صورت عدم اجرای تعهدات توسط ناشر، عامل بتوانند از منابع این تضمین، به ایفای تعهدات اقدام نماید.

هرچند در قانون مذکور صحبتی از ضامن به عنوان نهادی مستقل نشده است، اما در آئین نامه اجرایی ماده این آئین نامه، این شخص حقوقی را ضامن پرداخت سود علی الحساب و اصل مبلغ اوراق مشارکت دانسته است. البته باید توجه به ماده ۲۲ آئین نامه مذکور باید ضامن را متعهد به پرداخت سود قطعی نیز دانست.[۱۰۱]

لازم به ذکر است که در آئین نامه وجود ضامن ضروری دانسته نشده، بلکه حضور آن به اختیار ناشر گذاشته شده است و در صورت وجود ضامن این امر در امیدنامه شرکت خواهد شد.(بند«ی» ماده ۱ آئین نامه اجرایی انتشار اوراق مشارکت شرکت های پذیرفته شده در بورس)

در دستورالعمل مربوط به انتشار اوراق اجاره نیز برخلاف قانون انتشار اوراق مشارکت، نهادی مستقل از ناشر برای ضمانت اوراق در نظر گرفته اند و در بند«و» ماده اول این قانون از آن نام برده شده است. در این بند آمده است:«ضامن شخص حقوقی است که پرداخت مبالغ اجاره بها و حسب مورد بهای خرید دارایی مورد اجاره توسط بانی به نهاد واسط را تضمین می نماید.»

در ماده ۵ این دستورالعمل همچنین به بیان ویژگی های ضامن پرداخته است، که عبارتند از:

  1. مستقل از بانی بوده و استقلال آن توسط حسابرس بانی تأیید گردد.
  2. توسط بانی معرفی شود.
  3. صرفاً از میان بانک ها، مؤسسات مالی و اعتباری تحت نظارت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بیمه ها و شرکت های تأمین سرمایه، شرکت های سرمایه گذاری یا نهادهای عمومی مورد تأیید سازمان باشد.
  4. عدم الزام وجود ضامن در صورتی که اوراق دارای رتبه اعتباری باشند.

در مورد اوراق استصناع نیز به سبب مشابهت زیاد این اوراق با اوراق اجاره به نظر می رسد که باید همان شرایط ضامن در اوراق اجاره را برای این اوراق در نظر گرفت و نهادی مستقل از بانی را برای تضمین بازپرداخت ارزش اسمی اوراق در زمان سررسید تعیین شده، معرفی کرد که در صورت عدم ایفای تعهدات از سوی بانی، سرمایه گذاران بتوانند به ضامن مراجعه کرده و اصل سرمایه و سود را، که ارزش اسمی اوراق را تشکیل می دهد دریافت کنند. بنابراین در تعریف ضامن در انتشار اوراق استصناع می توان گفت:«شخص حقوقی که پرداخت مبلغ اسمی اوراق توسط بانی به سرمایه گذاران را تضمین می کند.»

بند هشتم: بانام و بی نام بودن اوراق

قانون انتشار مشارکت، امکان انتشار اوراق به هر دو صورت بی نام و با نام را در نظر گرفته اما دستورالعمل انتشار اوراق اجاره، تنها انتشار اوراق به صورت با نام را مجاز دانسته و در تعریف اوراق اجاره آن را از اوراق بهادار با نام معرفی نموده است.

در مورد اوراق استصناع با توجه به این که این اوراق توسط سرمایه گذاران خریداری می شود و شبیه به اوراق اجاره نیست که در آن قسمتی از مالکیت مال مورد اجاره متعلق به دارندگان اوراق باشد، فلذا برای تسهیل فروش این اوراق در بازار ثانویه باید این اوراق را نیز به دو صورت با نام و بی نام در نظر بگیریم، تا افرادی که قصد مبادله این اوراق، قبل از فرا رسیدن سررسید را دارند، بتواند با دریافت اوراق بی نام به راحتی به مقصود خود برسند. البته انتشار اوراق بی نام به جهت این که دارنده آن، مالک ورقه به حساب می آید، از خطر بیشتری نسبت به اوراق بانام برخوردار بوده و ممکن است در صورت مفقود شدن یا به سرقت رفتن مورد سودجویی افراد دیگر قرار بگیرد.

بند نهم: رهن اوراق

اوراق استصناع در مدل مورد بحث چنان که گفته شد، سندی است مبنی بر طلب دارنده آن از بانی، که در زمان تعیین شده قابل دریافت است. حال سئوالی مطرح می شود این است که دارنده این اوراق می تواند از این برگه به عنوان وثیقه استفاده کرده و آن را به رهن بگذارد؟

در بحث از عقد رهن در قانون مدنی یکی از شروط مورد رهن بر اساس ماده۷۷۴، عین معین بودن مال مرهون بیان شده است و در ادامه همان ماده قانونگذار رهن دین و منفعت را باطل دانسته است. این درحالی است که در میان فقها تنها افرادی چون علامه حلی و محقق ثانی بر بطلان رهن دین تصریح دارند و رهن دین از سوی بسیاری از فقها پذیرفته شده است. حتی فقهایی همچون شهید ثانی، صاحب جواهر و محقق اردبیلی که قبض را شرط رهن دانسته اند، رهن دین را ممکن دانسته و در نتیجه رهن دین و عین کلی را صحیح می دانند.[۱۰۲]

به نظر میرسد که نویسندگان قانون مدنی نیز بر اساس دیدگاه اول، عین معین بودن مال رهن را لازم دانسته اند. درحالی که فقهای نامدار این امر را ضروری ندانسته و در میان فقهای معاصر نیز افرادی نظیر آیات عظام سیستانی، صافی، مکارم، و نوری همدانی امکان تصرف در مال و قابلیت خرید و فروش را شرط مال مرهون دانسته و از ضرورت عین معین بوده آن سخنی به میان نیاورده اند.(توضیح المسایل مراجع مذکور در ذیل رهن)حتی آیت الله بهجت در کتاب جامع المسایل بیان میدارد که:«متعلق می شود رهن به عین شخصیه مملوکه که قابل قبض باشد. و در تعلق آن به منافع و دین. و با وثوق به وصول به نتیجه حاصله از رهن عین، قابل تأمل است.و خصوصاً در منافع قابل تبدیل به عین»[۱۰۳]

بنابراین با وجود این که به نظر می رسد رهن دین از جهت شرعی بلااشکال باشد، و لیکن قانون مدنی این امر را منع کرده و رهن دین را باطل دانسته است و از آنجا که اوراق استنصاع نیز سند دین است، قابل استفاده به عنوان رهن نیست. در حالی که این اوراق و اوراق شبیه به آن از جهت سهولت نگهداری و نقل و انتقال بهترین وسیله برای وثیقه است و جامعه کنونی نیاز به اعتبار و صحت رهن دین دارد.آقای کاتوزیان در کتاب عقود معین با اذعان به این مسئله که در قانون مدنی بی جهت رهن دین باطل دانسته شده است، راه حلهایی برای وثیقه نهادن دین پیشنهاد می دهند که به نظر میرسد از این راه حلها به جای رهن اوراق می توان استفاده کرد. یکی از این راه حلها استفاده از معامله با حق استرداد است به این نحو که طلبکاری که مایل به رهن طلب خویش است، می تواند آن را بطور شرطی و با حق استرداد به مرتهن انتقال دهد و از بابت آن اعتبار بگیرد و چنانچه مبلغی را که به وام گرفته است نپردازد، خریدار شرطی(وام دهنده) حق دارد از محل مورد مطالبه پول خود را وصول کند. همچنین برای استفاده از دین به عنوان وثیقه، بدهکار می تواند به بستانکار وکالت دهد تا طلب او را وصول کند و هرچه را به دست می آورد، نزد خود به عنوان وثیقه نگه دارد یا بابت طلب تملک کند.[۱۰۴]

بند دهم: سایر احکام و آثار

علاوه بر احکام و آثاری که برای اوراق استصناع در موارد قبل بیان شد، از موارد دیگری نیز می توان نام برد که به صورت مختصر به آن اشاره خواهیم کرد.

۱-بر اساس ماده ۷ قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید مصوب سال ۱۳۸۸، برخلاف آنچه در ماده ۷ قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت بیان شده است، از سرمایه گذاران به سبب سود حاصل از خرید اوراق بهادار و انتقال آن هیچگونه مالیاتی دریافت نخواهد شد و این اوراق از مالیات معاف هستند.

همچنین بر اساس ماده۱۱ این قانون، نهاد واسط نیز از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض نقل و انتقال و مالیات بر درآمد آن دسته از دارایی هایی که تأمین مالی آن از طریق انتشار اوراق بهادار به عموم صورت می گیرد، معاف است.

۲-درصورت فروش صددرصد اوراق استصناع منتشر شده در مدت مقرر بانک مرکزی اجازه برداشت از وجوه جمع آوری شده را به ناشر خواهد داد، اما در صورت عدم فروش صددرصد اوراق منتشر شده در مدت مذکور بانک مرکزی باید از طریق تمدید مهلت فروش یا طرق دیگر چگونگی تأمین کسری منابع مورد نیاز طرح را توسط ناشر معین نماید.در صورت عدم تأمین کسری منابع توسط ناشر طی مهلت مقرر، بانک مرکزی دستور انظار اطلاعیه مربوط به استرداد وجوه دارندگان اوراق را حداکثر ظرف یک هفته به عامل خواهد داد. هزینه های مالی ناشی از این امر بر عهده ناشر خواهد بود(برگرفته از ماده۱۱ آئین نامه انتشار اوراق مشارکت)

۳-چنانچه ناشر از اوراق در سررسید معین نتواند ارزش اسمی اوراق را به دارندگان اوراق تحویل دهد؛ با توجه به مقررات مربوط به اوراق مشارکت، مشمول پرداخت وجه التزام تأخیر تأمین منابع به میزان مقرر در قرارداد عاملیت خواهد شد.(برگرفته از ماده۱۶ آئین نامه انتشار اوراق مشارکت)

مبحث سوم: نقش حقوقی شرکت تأمین سرمایه

همانطور که بیان شد واسط اوراق استصناع را در اختیار شرکت تأمین سرمایه قرار می دهد تا به سرمایه گذاران با قیمتی تنزیلی( زیر قیمت بازار) بفروشد. براین اساس می توان گفت که در این رابطه باید واسط را فروشنده و موکل، شرکت تأمین سرمایه را وکیل واسط و سرمایه گذاران را خریدار در نظر گرفت.

در این مبحث به صورت جداگانه به رابطه شرکت تأمین سرمایه با واسط و همچنین با سرمایه گذاران می پردازیم.

گفتار اول: رابطه واسط و بانک عامل یا شرکت تأمین سرمایه

رابطه واسط و شرکت تأمین سرمایه بر مبنای عقد وکالتی است که در آن واسط به شرکت تأمین سرمایه وکالت می دهد اوراق منتشره توسط وی را زیر قیمت اسمی به سرمایه گذاران واگذار کند و پول حاصل از آن را به واسط بپردازد و هم چنین مبلغی را که بانی در سررسید اوراق در اختیار شرکت تأمین سرمایه قرار می دهد به سرمایه گذاران پرداخت کند. در مقابل این اقدامات، شرکت تأمین سرمایه مبلغی از درآمد حاصل از فروش اوراق را به عنوان حق الوکاله اخذ خواهد کرد.

قرارداد وکالت به عنوان یکی از عقود معین در فقه و حقوق دارای شرایط و احکام و آثاری است که به صورت جداگانه به آن خواهیم پرداخت.

بند اول: شرایط صحت قرارداد

در وکالتی که واسط به شرکت تأمین سرمایه می دهد، باید شرایط اساسی معاملات که در ماده ۱۹۰ق.م. به آن اشاره شد و قبلاً نیز مفصلاً به آن پرداختیم، رعایت گردد. در نتیجه طرفین معامله باید دارای قصد و رضا نسبت به قرارداد وکالت بوده و همچنین دارای اهلیت انجام معاملات (بالغ،عاقل و رشید) باشند.

درباره موضوع وکالت نیز بیان شده که این موضوع باید دارای شرایطی باشد تا بتوان قرارداد را صحیح دانست این موارد عبارتند از:

۱-امکان انجام بوسیله موکل:

ماده ۶۲۲ق.م به این مسئله اشاره کرده و بیان می کند که وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را بجا آورد. منظور از توانایی موکل در انجام کار این است که وی توانایی حقوقی انجام آن را داشته باشد. فلذا چنانچه موکل به سبب حجر یا نداشتن حق تصرف در مال به سبب ورشکستگی و نظیر آن نتواند در مال، تصرف حقوقی کند، حق ندارد به دیگری نیز در آن رابطه وکالت دهد.

۲-قابلیت نیابت دادن به دیگری:

به این معنا که مباشرت موکل در آن امر ضروری نباشد. البته برای انجام همه اعمال حقوقی توکیل امکان دارد، مگر در جایی که قانون یا ضرورت های ناشی از اخلاق یا نظم عمومی آن را ممنوع کند[۱۰۵]

۳-معلوم بودن موضوع:

گرچه در عقود معلوم بودن موضوع آن ضروری است، اما در عقد وکالت که به منظور راه گشایی و رفع نیازها تشریع شده است و باید آن را در زمره عقود مسامحه آورد نه معامله، معلوم بودن موضوع وکالت به طور کامل ضرورت ندارد و از امور خاصی است که علم اجمالی به موضوع عقد برای نفوذ آن کفایت می کند(ماده ۲۱۶ق.م)[۱۰۶]

در این عقد نیز شبیه به سایر عقود باید جهت معامله مشروع بوده و طرفین با هدفی که با قانون و شرع مخالفت نداشته مبادرت به انعقاد قرارداد وکالت نمایند.

بند دوم: احکام و آثار قرارداد

عقد وکالت یکی از پرکاربردترین عقود است که در روابط حقوقی به وفور مشاهده می شود و به همین سبب مباحث متعددی نیز در رابطه با آن مطرح شده است که ذکر همه آن موارد از حوصله بحث خارج است؛ به همین سبب در این رابطه به ذکر مهم ترین آنها اشاره ای خواهیم کرد.

الف:عقد جایز

عقد وکالت یکی از عقود اذنی است و به همین اعتبار نظیر سایر عقود اذنی جایز بوده و هریک از طرفین می تواند هر موقع که بخواهد این عقد را منحل کنند و همچنین با فوت و حجر یکی از آنان نیز منفسخ می شود، اما تا قبل از برهم زدن قرارداد توسط یکی از طرفین یا منفسخ شدن آن، آثار اعمال حقوقی که توسط وکیل برای موکل انجام می شود به حساب موکل گذاشته می شود(ماده ۶۷۸ق.م). بنابراین واسط می تواند هرموقع که خواست شرکت تأمین سرمایه را از وکالتی که برای ارائه اوراق به سرمایه گذاران دارد برکنار کرده و شرکت یا بانک دیگری را به عنوان وکیل خود در عرضه اوراق به خریداران معرفی کند.

البته طرفین عقد وکالت را نظیر سایر عقود جایز به دو نحو می توان به این عقد پایبند کرد تا نتوانند به صرف اراده آن را برهم زنند؛ ماده ۶۷۹ق.م به این دو طریق اشاره کرده است. یکی این که وکالت وکیل را ضمن عقد لازمی شرط کنند و دیگر اینکه عدم عزل وکیل را در ضمن عقد لازمی شرط نمایند.[۱۰۷]

ب: حق توکیل

از آنجا که معمولاً موکل در انتخاب وکیل معیارهایی نظیر تخصص یا تعهد و امانت داری وی را در نظر گرفته و او را به این عنوان برمی گزیند در نتیجه وکیل نمی تواند برای آن امری که وکیل قرار داده شده به دیگری وکالت دهد؛ چراکه با اینکار از حدود اذن خود تجاوز کرده است؛ مگر اینکه بر اساس ماده ۶۷۲ق.م موکل صریحاً این حق را به وکیل خود بدهد و یا آنکه قرائن دلالت براین امر نماید که وکیل از چنین حقی برخوردار است. بنابراین شرکت تأمین سرمایه نمی تواند شخص حقوقی دیگری را به عنوان وکیل خود در عرضه اوراق معرفی کند، بلکه خود باید توسط شعبی که در نقاط مختلف دارد اقدام به این امر نماید. لازم به ذکر است که عرضه اوراق توسط شعب بانک، توکیل به حساب نمی آید چرا که شعب یک شرکت یا بانک، با مرکز اصلی آن شخصیت حقوقی واحد به حساب می آیند که به صورت واحد در برابر موکل(واسط) پاسخگو خواهد بود.

ج: رعایت مصلحت موکل

از آنجا که، امین موکل به حساب می آید باید در اقداماتی که از سوی وی انجام می دهد، در حدود متعارف،مصلحت موکل را رعایت کند و چنانچه مشخص شود این امر را رعایت نکرده است، مسئول خواهد بود ؛ اما چنانچه وکیل در حدود متعارف عمل کند و مصلحت موکل را رعایت نماید، ولی در نهایت معامله به مصلحت موکل واقع نشود، معامله نافذ خواهد بود چرا که تعهد او به وسیله است نه تعهد به نتیجه. فلذا شرکت تأمین سرمایه باید بر اساس دستوراتی که واسط به او می دهد، عرضه را انجام دهدو از این حدود تجاوز نکند مثلاً اگر واسط قیمت ۷۰۰ تومان را برای فروش اوراق استصناع در نظر گرفته است، شرکت تأمین سرمایه چنانچه با عدم استقبال از خرید اوراق مواجه شود، نمی تواند اوراق را به بهانه رعایت مصلحت موکل با مبلغ ۶۰۰ تومان بفروشد و در صورت اقدام به این امر معامله فضولی بوده و در مقابل خسارت دیدگان مسئول خواهد بود.

د:اقدام در حدود اذن

چنانچه حدود اذن وکیل در قرارداد مشخص شده باشد، وی حق ندارد از این حدود پا را فراتر نهاده و اقداماتی را انجام دهد که در انجام آن نیابت نداشته است؛ هرچند آن عمل به مصلحت موکل باشد. در صورتی که از حدود اذن خارج شود عمل حقوقی او غیرنافذ است و تنها در صورت تنفیذ موکل صحیح خواهد بود.(ماده۶۶۳ق.م)

ه:اجرای لوازم و مقدمات وکالت

درماده ۶۷۱ق.م قانونگذار به این مطلب اشاره دارد که وکالت در هر امر مستلزم وکالت در لوازم ومقدمات آن نیز هست مگر این که تصریح به عدم وکالت شود. در این رابطه باید مقدمات و لوازم عقلی، عرفی و عادی را در نظر گرفت و چنانچه امری در دید عرف از لوازم و مقدمات انجام مورد وکالتا باشد، وکیل بدون داشتن اذن از موکل می تواند اقدام به آن نماید. البته چنانچه در قرارداد تصریح به عدم وکالت شود، وکیل حق اقدام به آن را نخواهد داشت.[۱۰۸]

بنابراین شرکت تأمین سرمایه در عرضه اوراق استنصاع می تواند اقداماتی نظیر گرفتن اطلاعات مورد نیاز از سرمایه گذاران، گرفتن امضاء در مقابل تحویل اوراق به خریداران صرف هزینه لازم برای عرضه و … را که از لوازم و مقدمات عرضه اوراق به حساب می آید، اخذ مجوز از واسط انجام دهد.

و: عدم اجرای مورد وکالت

ماده ۶۶۶ ق.م، هرگونه تقصیر وکیل که خسارتی برای موکل به بار آورد و عرفاً وکیل مسبب آن محسوب می شود را موجب مسئولیت او می داند. مصداق اتم این تقصیر را در حالتی باید دانست که عقد وکالت به جای خود باقی است اما وکیل از انجام مفاد آن خودداری کند یا آن را به تأخیر بیندازد، در این صورت وی مسئول زیان هایی است که از این طریق به موکل وارد می شود.

بنابراین به عنوان مثال چنانچه بانک موظف بوده در تاریخ مشخصی عرضه اوراق را شروع نماید ولیکن از این اقدام خودداری کرده و این امر سبب شود مدت زمان مجوز انتشار اوراق به اتمام برسد و یا با وجود اینکه مجوز همچنان باقی است به سبب عرضه اوراقی دیگر که مطلوبیت بیشتری در بازار داشته، این اوراق به فروش نرود، در مقابل واسط به سبب خساراتی که ناشی از اقدامات اوست، مسئول خواهد بود.

ز:پرداخت اجرت و هزینه ها به وکیل

وکالت ممکن است مجانی یا با اجرت باشد؛ اما چنانچه بر این امر تصریح نشده باشد باید آن را بر دارا بودن اجرت حمل کرد؛چرا که ظاهر بر این است که کسی به رایگان برای دیگری اقدامی انجام نمی دهد و بر این اساس عمل هیچ کس نباید بدون اجرت بماند و به همین سبب ماده ۶۷۷ق.م نیز به این مسئله اشاره داشته است. همچنین در صورتی که میزان حق الوکاله وکیل مشخص نشده باشد، این مقدار بر اساس عرف و عادت باید پرداخت شود و اگر در آن زمینه عادت مسلمی نباشد، وکیل مستحق اجرت المثل خواهد بود. (ماده ۶۷۶ق.م) در مورد هزینه هایی که وکیل برای انجام مورد وکالت کرده است نیز موکل مسئول بوده و باید آن را به وکیل پرداخت کند. زیرا این هزینه ها را وکیل به دستور موکل و به سود او انجام داده است و پرداخت این هزینه ها منوط به حصول نتیجه مورد نظر موکل نیست.[۱۰۹]

بنابراین شرکت تأمین سرمایه می تواند هزینه هایی که برای عرضه اوراق در حدود متعارف نموده و همچنین حق الوکاله خود را در صورتی که از قبل تعیین شده است و اگر تعیین نشده به میزان اجرت المثل این عمل از منابع مالی که در نتیجه اوراق حاصل می گردد، کسر کرده و باقیمانده را به واسط تحویل دهد.

گفتار دوم: رابطه بانک عامل یا شرکت تأمین سرمایه و سرمایه گذاران

بانک عامل به عنوان وکیل واسط، تنها وظیفه عرضه اوراق و دریافت مبلغ آن از سرمایه گذاران و همچنین پرداخت مبلغ اسمی که توسط بانی در سررسید اوراق، در اختیار وی قرار داده می شود را دارد. بنابراین باید گفت در این رابطه، شرکت تأمین سرمایه تنها نقش نماینده واسط را داشته و فعالیتی که انجام داده به نام و برای واسط بوده است و با منافع و تکالیفی که از این قرارداد ناشی می شود، بیگانه خواهد بود. در نتیجه سرمایه گذاران نمی توانند وی را طرف دعوای خود قرار داده و علیه وی شکایت کنند و شرکت تأمین سرمایه نیز نمی تواند علیه سرمایه گذاران طرح دعوی نماید. البته در صورتی که وکیل در رابطه قراردادی با سرمایه گذاران از حدود اذن خود تجاوز کند،بر اساس قواعد مسئولیت مدنی در مقابل آنان مسئول خواهد بود.

بنابراین چنانچه عامل اوراق استنصاع را با مبلغی کمتر از مبلغ تعیین شده توسط واسط به فروش برساند یا در صورت تعیین شرایطی توسط واسط برای خریداران از این ضوابط تخطی کند، از حدود اذن خارج شده و معامله فضولی انجام داده است، که در صورت عدم اجازه بعدی واسط، این قرارداد باطل خواهد شد و اگر در اثر بطلان این قرارداد خسارتی به سرمایه گذاران وارد شود، شرکت تأمین سرمایه ملزم به جبران این خسارات خواهد بود.

مبحث چهارم: بیع دین

قراردادی که در این مدل از انتشار اوراق بین واسط و سرمایه گذاران واقع می شود، بر اساس عقد بیع است، چرا که واسط فروشنده اوراق استصناع و سرمایه و سرمایه گذاران خریداران این اوراق هستند. همچنین در بازار ثانویه که سرمایه گذاران اولیه اوراق خود را به افراد دیگری که قصد سرمایه گذاران در زمینه این اوراق دارند، واگذار می کنند رابطه قراردادی به همین شکل خواهد بود.

البته باید به این مسئله توجه کرد که عقد بیع مورد بحث ما دارای دو ویژگی است:

۱-نه بیع عین بلکه بیع دینی است که واسط از بانی دارد و در قالب اوراق، این دین به فروش می رسد.

۲-قیمت فروش این اوراق با ارزش اسمی آن متفاوت بوده و زیر قیمت ارزش اسمی به سرمایه گذاران فروخته می شود.

این دو ویژگی قرارداد بیع را تا حدودی با تأمل در صحت آن مواجه می کند که لازم است به آن پرداخته شود. در این مقام ابتدا به صحت این قرارداد از دیدگاه فقه و حقوق اسلامی پرداخته و سپس از آثار آن سخن به میان خواهیم آورد.

گفتار اول: شرایط صحت قرارداد:

اقدامی که فروشنده در این معامله انجام می دهد اصطلاحاً تنزیل یا بیع دین پولی نام دارد. یعنی بیع دینی که حاکی از بدهی پولی است و قبل از سررسید موعد پرداخت آن، به قیمتی کمتر از ارزش درج شده در سند به فروش می رسد.

در اینجا مراد از دین، هر مالی است که در ذمه ی شخص به یکی از اسباب ثابت شده باشد لذا بیع بودن این معامله از جهت عین بودن مبیع اشکالی ندارد؛ چون مقصود کسانیکه در حقیقت بیع، تملیک عین یا مبادله عین را معتبر دانسته اند، این است که مبیع هنگام وجود خارجی باید عین باشد؛ هرچند در حال حاضر وجود خارجی ندارد و در ذمه است؛ بنابراین بیع سلف را حقیقت، بیع دانسته اند و غرض آنها از اعتبار این قید، خارج کردن اجاره است که تملیک منافع به شمار می رود.[۱۱۰]

با توجه به اینکه مورد معامله دین است نه عین؛ در رابطه با صحت چنین قراردادی، نظرات مختلفی از سوی اندیشمندان مسلمان بین شده است، که در این گفتار ابتدا به دیدگاه های فقهی و حقوقی در رابطه با بیع دین پرداخته و بر اساس هر یک از این دیدگاه ها به صورت خاص نظرات آن ها درباره تنزیل را روشن خواهیم کرد.

بند اول: فقه عامه:

اهل سنت در بحث از بیع دین بعد از تعریف دین که آن را شامل ثمنی که در مقابل مبیع باید پرداخت شود و بدلی که قرض گیرنده در مقابل مالی که قرض گرفته است، باید پرداخت کند و نظیر آن می دانند، دو نوع تقسیم بندی برای بیع دین بیان می کنند:

۱-فروش دین به کسی که آن دین برعهده اوست یا به غیر او

۲-فروش دین نقداً و به صورت حال یا نسیه و به صورت مؤجل

در نتیجه ۴ حالت برای بیع دین در نظر گرفت که هر یک را در ضمن یک مثال بررسی خواهیم کرد:

الف: بیع دین به نسیه و مدیون

بر اساس نظر ایشان بیع دین به صورت نسیه همان چیزی است که به آن بیع کالی به مالی یا بیع دین به دین میگویند و این نوع بیع شرعاً ممنوع دانسته شده است و دلیل آن نیز نهیی است که پیامبر از بیع کالی به کالی نموده اند و همچنین گفته شده است که اجماع بر این وجود دارند که بیع دین به دین جایز نیست.

برای این مورد در کتب اهل سنت این مثال را بیان کرده اند که شخصی به دیگری می گوید از تو یک مد گندم در مقابل یک دینار می خرم و تسلیم یک ماه دیگر باشد و هنگامیکه زمان تسلیم فرا می رسد، بایع گندم مورد معامله را برای تحویل به مشتری نداشته باشد پس به مشتری می گوید این مقدار گندمی که من به تو بدهکارم را به من بفروش تا در مقابل در زمانی مؤجل بیشتر از آن را به تو تحویل دهم و هیچ گونه تقابضی نیز بین آنها اتفاق نمی افتد. دراین مثال آن زیاده ربا خواهد بود چرا که با قاعده «تو به من در مدت بده و من در مقابل به تو مقدار بیشتری می دهم» تطابق دارد.

ب:بیع به صورت نسیه به غیر مدیون

بیع دین به این صورت نیز همان بیع کالی به کالی بوده و شبیه به مورد قبل باطل است.

مثال این مورد در جایی است که فردی به دیگری می گوید گندمی را که من نزد فلانی دارم را به تو در مقابل فلان مبلغ می فروشم که تو آن مبلغ را بعد از یک ماه به من بپردازی.

ج: بیع دین به صورت نقد به مدیون

این صورت از بیع دین را مشهور فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت بر اساس روایتی منسوب به پیامبر اجازه داده و صحیح می داند زیرا آنچه مانع از صحت بیع دین به دین است، عدم امکان تسلیم آن می باشد و در این فرض که دین را به خود مدیون می فروشیم، دیگر نیازی نیست چرا که دین متعلق به خود اوست.

به عنوان مثال طلبکار، دینی را که از مدیون دارد به او در مقابل چیز دیگر از غیر جنس آن می فروشد و در نتیجه دینی که در این معامله مبیع بوده است، ساقط می گردد و در مقابل مدیون باید عوض آن را که از غیر آن جنس است بپردازد.

البته از میان علمای اهل سنت، ظاهریه(گروهی که در فهم متون دینی بر ظاهر آن تأکید می کنند و معنای تحت اللفظ را تنها ملاک برای فهم قرآن و حدیث می دانند.) این بیع را جایز ندانسته و ابن حزم که بزرگترین عالم این گروه است آن را اکل مال به باطل می داند، چرا که مبیع در این صورت مجهول بوده و غرر در آن وجود دارد.[۱۱۱]

د: دین به صورت نقد به غیر مدیون

در این مورد از بیع دین، اختلاف نظر قابل توجهی بین فقهای اهل سنت دیده می شود که به سبب اهمیت آن به ذکر دیدگاه های مختلف و طرفداران آن می پردازیم.

۱-اکثر فقهای عامه از حنیفه،حنابله و مشهور شافعیه این نوع بیع را به سبب عدم امکان تسلیم، جایز نمی دانند و می گویند بیع دین با کسی که دینی بر عهده او نیست، منعقد نمی گردد،زیرا دین قابل تسلیم نیست مگر دینی که بر عهده بدهکار است که به او فروخته شود.

البته حنیفه در سه مورد قایل به جواز شده است که عبارتند از:

۱٫درصورتی که بایع(طلبکار) مشتری را در قبض دین از مدیون وکیل کرده باشد.

۲٫در جایی که بایع، مشتری را مدیون حواله دهد.

۳٫در صورتی که بایع بعد از فروش، وصیت کند که بعد از موت او، دین را به مشتری بدهند.[۱۱۲]

۲-برخی از شافعیه نظیر شیرازی، نوری، زکریای انصاری و … برخلاف گروه قبل بیع دین را به صورت نقد چه به بدهکار یا غیر بدهکار جایز می دانند. البته در صورتی که این دین مستقر باشد[۱۱۳]و بیع قبل از قبض مورد دین، انجام پذیرد. چرا که به نظر نمی رسد در این صورت مانعی بر امکان تسلیم آن وجود داشته باشد. علت جواز این حالت عدم وجود غروی است که از عدم قدرت طلبکار بر اخذ طلب ناشی می شده است.

اما چنانچه دین مستقر نباشد(نظیر آنچه به صورت سلم فروخته می شود و ممکن است به سبب فقدان آن مال، تعذر از تسلیم به وجود آمده و بیع فسخ گردد.)، قبل از قبض آن، به دلیل نهیی که از بیع مالم یقبض شده است؛ نباید تصرفی در آن صورت گیرد.

همچنین در صورتی که دین،ثمن در عقد بیع باشد، جایز است در آن مال، قبل از قبض آن، تصرف صورت گیرد ودلیل آن یکی روایت پیامبر که فرمودند:«لا بأس مالم تتفرقا و بینکما شیء» است و دیگر اینکه در این فرض ترسی از انفساخ عقد به سبب از بین رفتن مورد دین وجود ندارد.[۱۱۴]

۳-برخی نظیر احمد و ابن تیمیه و ابن قیم و برخی دیگر از شافعیه تملیک دین به شخص ثالث را جایز دانسته اند و بیان می کنند که فروش دین در مقابل عوض حال از مصادیق کالی به کالی از آن نهی شده است، نمی باشد[۱۱۵]

۴-مالکیه نیز بیع دین به غیر مدیون را در صورتی که شروط زیر رعایت شود، صحیح می دانند:

۱-بیع مذکور با یکی از محظورات شرعی نظیر ربا و غرر و نظیر آن روبرو نشود. پس

الف)دین باید از چیزهایی باشد که قبل از قبض بتوان آن را فروخت. نظیر مالی که در مقابل قرض بایدپرداخت شود.

ب)در مقابل ثمن مقبوض باشد، تا لازمه آن بیع دین به دین نشود.

ج) ثمن از جنسی غیر از جنس دینی که مبیع است، باشد و یا اگر از همان جنس است، برای جلوگیری از ربا به همان مقدار باشد.

د) در صورتی که دین نقره است، ثمن طلا نباشد تا سبب شود که بیع پول به پول به صورت نسیه صورت گیرد.

۲-ظن غالب بر حصول دین وجود داشته باشد به نحوی که:

الف: مدیون در شهری که بیع دین صورت می گیرد وجود داشته باشد تا وضعیت او از لحاظ تنگدستی یا گشاده دستی مشخص باشد.

ب:مدیون بر دین خود اقرار داشته باشد به صورتی که بعد از بیع دین آن را انکار نکند. پس جایز نیست بیع حقی که در آن نزاع وجود دارد.

ج: مدیون از افرادی باشد که به دین خود ملتزم هستند.

د: بین مشتری و مدیون عداوت و دشمنی وجود نداشته باشد تا به سبب آن مشتری متضرر گردد.

وهبه زحیلی پس از بیان این دیدگاه ها در کتاب «فقه اسلامی و ادله آن»بیان می دارد که به نظر ما دیدگاه مالکیه بین همه مذاهب راجح است.[۱۱۶]

و اما وی در مورد فروش اوراق سفته به غیر مدیون به کمتر از حقی که آن اوراق بیانگر آن است و در زمان ما متعارف است، قائل به عدم صلاحیت است.[۱۱۷]

در خصوص بیع دین پولی یا تنزیل، از سوی اهل سنت، مطالب متنوع و مباحث مختلفی مطرح گردیده است؛ اما در مورد حکم فقهی تنزیل چنین می توان گفت که بنابر آنچه در بررسی نظر فقهی علمای عامه در مورد بیع دین مطرح گردیده، ایشان عموماً بیع دین را جایز نمی دانند و نتیجه طبیعی چنین رویکردی، عدم پذیرش تنزیل خواهد بود. اما به هر حال مانند هر موضوع دیگری، در مورد تنزیل نیز آرای مختلفی ابراز شده است. به عنوان مثال از رفیق المصری نقل شده که در موافقت با جواز تنزیل گفته است:

«در مورد بعضی از معاملات، تصور بر این است که ربوی می باشند و حال آن که چنین نیست، این معاملات شامل موارد مختلفی می گردد، از جمله کم کردن از ثمن مدت دار برای تعجیل در وفا به آن که همان تنزیل است.»[۱۱۸]

یا در موردی دیگر آمده است:بعضی تنزیل اوراق تجاری را بر اساس عقد حواله حق یا عقد القرض و یا «ضع و تعجل»(از مبلغ کم کن و در پرداخت نسبت به سررسید تعجیل نما)، جایز می دانند.[۱۱۹]

البته عموماً تنزیل را جایز ندانسته و نسبت به آن نظر منفی دارند و مشکل عدم جواز تنزیل برای ایشان به طور عام باقی است.

بند دوم: فقه امامیه

در میان امامیه نیز در مورد بیع دین به غیر مدیون همانند فقهای عامه نظرات مختلفی وجود دارد که این دیدگاه ها را بطور کلی می توان در پنج دسته مورد بررسی قرارداد.

نظریه اول را بسیاری از فقیهان پذیرفته اند که صاحب حدائق و صاحب شرایع و یحیی بن سعید و شهید در دروس از آن جمله اند. این نظریه، بین دین حال و مؤجل تفصیل قائل می شود و بیع دین حال را صحیح، و مؤجل را باطل می داند. دلیل بر این تفضیل، یکی از این وجوه است:

دلیل اول: در صحت بیع، ملکیت معتبر است و اگر دین مؤجل باشد طلبکار بالفعل، مالک چیزی در ذمه مدیون نیست.

دلیل دوم: از شرایط صحت بیع، قدرت بر تسلیم مبیع است و در دین مؤجل، طلبکار نمی تواند مبیع را تسلیم کند؛ زیرا امکان دارد، بدهکار، دین را فراموش یا آن را انکار کند یا مفلس شود.

نظریه دوم این است که بیع دین به مدیون درست؛ ولی به شخص ثالث باطل است و ابن ادریس در سرائر این نظر را برگزیده و دلیل او این است که بیع های صحیح در شرع، در بیع اعیان و بیع در ذمه منحصر است و بیع اعیان به مشاهد و موصوف تقسیم می شود(عین شخصی، یا حاضر است که با مشاهده خریداری می شود یا غایب است که با وصف آن را می خرند)، و بیع دین، داخل هیچ یک از اقسام پیشین قرار نمی گیرد و این بیع به واسطه این که متعلق آن، حتی برای صاحبش معلوم نیست تاآن را وصف کند و به واسطه تخلف وصف خریدار، خیار داشته باشد، غرری، و مشمول روایت«نهی النبی عن بیع الغرر» می شود و نهی بر فساد دلالت میکند.

نظریه سوم که بسیاری از فقیهان آن را اختیار کرده اند، این است که بیع دین مؤجل به ثمن حال(نقد) جایز است؛ چه به مدیون فروخته شود و چه به شخص ثالث؛ ولی بیع دین به نحو نسیه و ثمن مؤجل باطل است و از کسانی که این نظر را برگزیده اند می توان محقق در جامع المقاصد شهید در لمعه و مقدس اردبیلی و مقدس را نام برد؛ گرچه مقدس اردبیلی در فروش نسیه به مدیون مطلقاً جواز را اختیار کرده است. مستند این تفصیل، روایت طلحه بن زید است که از رسول خدا نقل می کند که فرمود:«لا یباع الدین بالدین».

نظریه چهارم که شیخ طوسی و ابن براج و شهید در دروس آن را پذیرفته اند و آن این است که بیع دین به کمتر، صحیح است، ولی مشتری، بیشتر از آن مقدار که به طلبکار پول داده است نمی تواند از بدهکار بگیرد و ذمه بدهکار از مابقی دین بریء می شود. مستند این نظر دو روایت است که فقیهان از آن بحث کرده اند.

نظریه پنجم که فقیهان معاصر و بسیاری از فقیهان پیشین آن را اختیار کرده اند، این است که بیع دین مطلقاً صحیح است و خریدار، مالک تمام دینی می شود که خریده است.

آیت الله العظمی سید کاظم یزدی صاحب عروۀالوثقی در کتاب اسفتائات، بیع دین را به اقل تجویز کرده است. آیت الله العظمی بروجردی می گوید:اگر کسی از دیگری طلبی دارد که از جنس طلا و نقره و چیزهایی که با وزن یا پیمانه معامله می شود، نباشد، می تواند آن را به شخص بدهکار یا به دیگری، به کمتر بفروشد و وجه آن را نقد بگیرد و این کار که در حال حاضر بین تجار و کسبه معمول است که برات یا سفته هایی که طلبکار از بدهکار گرفته و مدت آن نرسیده است، به بانک یا شخص دیگر به کمتر می فروشد و پول آن را نقد می گیرد، اشکال ندارد؛ چون اسکناس با وزن و پیمانه نمی شود.

آیت الله خویی در کتاب منهاج الصالحین می نویسد: بیع دین در مقابل مال موجود صحیح است؛ هرجند ثمن کمتر باشد؛ در صورتی که ربوی یا هم جنس نباشند.

همچنین آیات عظام، وحید خراسانی، تبریزی،سیستانی و زنجانی، این معامله را صحیح دانسته و گفته اند:مشتری می تواند تمام دین را از بدهکار بگیرد.

دلیل بر این نظریه، این است که حقیقت این معامله، بیع شمرده می شود و ادله عامه، مثل آیه«اوفوا بالعقود» و آیه«الا أن تکون تجاره عن تراض» شامل آن می شود و چون مخصصی برای ادله نیست، باید به صحت آن حکم کنیم و آن چه بیع بر آن واقع شده، تمام دین است و مشتری باید بتواند همه را بگیرد.[۱۲۰]

در خصوص تنزیل و بیع دین پولی، از آنجا که بدهی حاکی از پول بوده و محکی بدهی، پول است، لذا خرید و فروش دین پولی فرع این دو مطلب است که اولاً پول مالیت داشته باشد و ثانیاً خرید و فروش آن جایز باشد. ما در اینجا مالیت پول را مفروض گرفته ولذا بحث خویش را در مورد خرید و فروش پول، دنبال می کنیم. بیع پول را عموم فقها و مشهور، جایز می دانند و استدلال ایشان این است که پول، از مکیل و موزون نبوده بلکه از معدودات است و چون موضوع ربای معاملی نزد ایشان مکیل و موزون بودن است، ربای معاملی در بیع پول راه ندارد. البته کسانی مانند شیخ مفید که ربای معاملی را معدود ( البته معدودهایی غیر از مانند ثوب، دار،شاه و…)نیز جاری می داند و مثل شهید صدر که موضوع ربای معاملی را اشیای مثلی و مثلیات(در برابر قیمیات) می داند ( پول هم مثلی است) و یا مثل شهید مطهری که موضوع ربای معاملی را مقدرها(یعنی اشیای قابل تقدیر و اندازه گیری که ارزش آنها کمیت است)یا امور مثلی و مثلیات یا غیر مشاهدها (که شامل مکیل و موزون و معدود فابریکی می شود)می داند (و پول، مقدر یا مثلی و یا غیر مشاهد است) در نتیجه ربای معاملی در بیع پول نیز جریان دارد، اما نظر مشهور بر خلاف این دیدگاه است.

البته مراد از بیع پول، مبادله پول با پول است در صورتی که از یک جنس باشد مثل تومان با تومان و نیز اعم از نقد و نسیه است؛ اگرچه بعضی در بیع نسیه پول اشکال کرده اند .

اما به هر حال بایستی توجه داشت که حکم بیع پول مدخلیت تام در حکم بیع دین پولی ندارد و لذا شهید صدر با آن که بیع پول را جایز نمی داند، اما بیع دین پولی و تنزیل اوراق را به اقل بی اشکال می داند، اگرچه در جواز اخذ تمام دین توسط مشتری از مدیون اشکال می کند.

شهید صدر به این امر در عبارت ذیل تصریح می کند:

«بیع سفته دوستانه همان بیع پول است که به نظر ما ربای معاملی است و جایز نیست اما بیع سفته واقعی را نباید با آن قیاس کرد.»

به بیان دیگر معامله بر روی دین با معامله بر روی محکی دین، دو چیز است و درست است که دین چیزی جز محکی آن نیست، اما معامله بر روی محکی، معامله روی محکی بالفعل است که در خارج موجود است، اما معامله بر دین، معامله بر روی کلی محکی است ولذا در معامله بر روی پول ممکن است ماهیتاً و حقیقتاً در بعض موارد، همان قرض ربوی یا تخلص از ربا اتفاق می افتد، اما در معامله بر روی دین پولی، چنین نیست.

البته بطور کلی در تنزیل و بیع دین پولی، جواز آن به واقعی بودن دین و بدهی مشروط شده است.

حضرت امام (ره) غیر از شرط فوق علاوه بر آن، شرط دومی را نیز مطرح می کند و آن عدم قصد تخلص از ربای قرضی است.

شاید بر همین اساس باشد که حضرت امام خمینی (ره) در جواب به استفتائات در این زمینه و سئوال در موردفروش چک یا سفته حکم به ربا و حرمت آن کرده اند.

اما به نظر می رسد که مورد تنزیل و فروش چک یا سفته، مشکل از جهت فروش بدهی پولی به اقل نیست بلکه مشکل در مبلغی است که مشتری در ذمه مدیون مالک می شود و مدیون ملزم به پرداخت آن است و لذا با تفکیک این دو موضوع اصل فروش جایز می شود و می توان به اقل فروخت. اما اینکه مشتری چه مبلغی را در ذمه مدیون مالک می شود، آیا به مقدار مبلغ دین یا به مقدار مبلغی که مشتری به دین داده است، امری جداگانه است که ممکن است مثل شهید صدر در اخذ تمام مبلغ دین، اشکال کنند. ضمن آنکه با قبول این دیدگاه که فروش به اقل جایز است، اما اخذ مابه التفاوت مبلغ دین با مبلغ پرداختی مشتری، جایز نیست به مشکلی بر می خوریم که آن این مابه التفاوت که داین در ذمه مدیون مالک بوده با چه مجوزی از ذمه مدیون وملکیت داین خارج می شود؟به هر حال مهم در این زمینه دیدگاه مشهور در این خصوص است که تنزیل و بیع دین پولی را جایز می دانند. همانطور که بعضی به این امر اذعان داشته اند. شهید صدر نیز تصریح می کند که بسیاری از علما آن را جایز می دانند. در این خصوص می توان به آیات عظام خویی، گلپایگانی، تبریزی، سیستانی، صافی، مکارم شیرازی و… اشاره کرد.[۱۲۱]

بند سوم: حقوق ایران

در حقوق ایران با وجود این که بحث مفصلی در این رابطه وجود ندارد، ولیکن حقوق دانان نیز به پیروی از مشهور فقهای امامیه این نوع بیع را صحیح دانسته و در ذیل بحث از مبیع کلی به آن اشاره ای نموده اند.

دکتر امامی در بیان اموالی که می تواند به عنوان مبیع، مورد معامله بیع قرار گیرد، از مبیع کلی یادکرده و در ذیل بحث از این نوع مبیع به دین نیز اشاره نموده و می نویسد:

دین به اعتبار تعلقش به ذمه مدیون در زمان عقد، قبل از بیع موجود بوده و از اقسام کلی فی الذمه است و می تواند مبیع قرار گیرد، چنانکه کسی یکصد کیلو چائی که از دیگری طلب دارد بفروشد.[۱۲۲]

در رابطه با بیع دین با توجه به این که مورد معامله دارای شرایط اساسی صحت( داشتن مالیات، متضمن منفعت عقلانی، دارا بودن منفعت مشروع، معین و معلوم بودن و مقدور بودن التسلیم بودن) که قبلاً درباره آن صحت کردیم، بوده و منعی نیز از انجام این بیع از سوی قانون صورت نگرفته است، باید این بیع را صحیح بدانیم.

آنچه بیش از مسئله بیع دین بطور کلی مورد توجه حقوقدانان قرار گرفته است، بحث از فروش اوراق بهادار نظیر برات و سفته و… است، که بر اساس عرف تجاری این اسناد را قبل از فرا رسیدن مؤعد سررسید آن، زیر قیمت ارزش درج شده در آنها به بانک می فروشند و به آن در اصطلاح تجاری، تنزیل اوراق می گویند. از آنجا که این اوراق نیز بیانگر وجود دینی است که به وسیله این سند نمایش داده شده است، باید برای آن ماهیتی نظیر بیع دین و احکام آن، متصور باشیم.

در حال حاضر این عملیات بر مبنای آئین نامه موقت تنزیل اسناد و اوراق تجاری و مقررات آن که در جلسه شورای پول و اعتبار در سال ۶۱ به تصویب رسیده و سپس در شورای نگهبان نیز مطرح و به اکثریت آراء، مخالف شرع و قانون اساسی شناخته نشده است، انجام می شود.

در نامه شورای نگهبان به بانک مرکزی چنین آمده است:

«آئین نامه موقت تنزیل اسناد و اوراق تجاری (خرید دین) مصوب شورای پول و اعتبار که در جلسه رسمی شورای نگهبان مطرح و مورد بررسی قرار گرفت و با اکثریت آراء مغایر با موازین شرعی و قانون اساسی شناخته نشد.»[۱۲۳]

لازم به ذکر است که قابلیت انتقال اوراق مشارکت در ماده ۳ آئین نامه اجرائی انتشار اوراق مشارکت و ماده ۶ آئین نامه انتشار اوراق مشارکت شرکت های پذیرفته شده در بورس بطور ضمنی و در بند «الف» دستورالعمل انتشار اوراق اجاره به صورت صریح پیش بینی شده است، که با توجه به آن و بحثی که درباره مشروعیت انتقال اوراق بهادار داشتیم، باید خرید و فروش اوراق استصناع را نیز صحیح و بر طبق مقررات بدانیم.

گفتار دوم: احکام و آثار قرارداد

از آنجا که ما بیع اوراق استصناع را از مصادیق بیع دین دانسته و بر صحت آن، تصریح نموده ایم این قرارداد همان احکام و آثار بیع کلی فی الذمه را دارد که به آن اشاره خواهیم کرد.

بند اول: عقد لازم

همانطور که می دانیم عقد بیع عقدی است لازم و در این مسئله تردیدی وجود ندارد. فلذا بایع و خریدار باید بر سر پیمان خود باشد و نمی توانند هرگاه که بخواهند، بدون رضای طرف دیگر آن را برهم زنند، مگر اینکه یکی از خیارات در عقد وجود داشته باشد، که درباره آن صحبت خواهیم کرد.

همچنین در اثر دیگر لزوم این عقد این است که برخلاف عقود جایز، موت و جنون طرف معامله در آن تأثیری نخواهد داشت؛ چرا که با انعقاد عقد و انتقال مالکیت رابطه قراردادی بین طرفین به اتمام رسیده و طرفین تعهدی نسبت به یکدیگر ندارند، تا استمرار شرایط صحت عقد در آن شرط باشد.

بنابراین در انتقال اوراق استصناع در قالب بیع نیز، طرفین نمی توانند معامله را بدون رضای طرف دیگر معامله برهم بزنند و موت یا جنون فروشنده(و انحلال آن در صورتی که شخصیت حقوقی باشد) تأثیری در مالکیت خریدار اوراق نداشته و وی می تواند حقوق مالکانه خود را بر آن اعمال کند.

بند دوم: تعیین اوصاف

در بیع کلی فی الذمه برخلاف عین معین که با مشاهده رفع جهالت برای مشتری حاصل می شود، بایع باید ویژگی های اصلی مبیع (مقدار، جنس و وصف) را برای خریدار تعیین نماید تا از این طریق خریدار نسبت به آنچه می خرد آگاه بوده و دچار ضرر و زیان نشود.

در فروش اوراق استصناع نیز که از نوع بیع کلی بوده و مبیع در زمان انعقاد موجود نمی باشد، فروشنده اوراق (واسط)، باید اوصاف دینی را که به سرمایه گذاران می فروشد، تعیین نماید که این امر از طریق اطلاعاتی که در اوراق درج شده است، صورت می گیرد. در اوراق استصناع جنس مبیع که از نوع وجه نقد است، تعیین شده و میزان آن همان ارزش اسمی اوراق است را مشخص کرده اند. وصف مهم اوراق نیز مؤجل بودن آن است که در همان برگه سررسید تعیین شده و دارنده باید تا فرا رسیدن آن منتظر بماند.

بند سوم: انتقال مالکیت

مهمترین اثر عقد بیع که در ماده ۳۶۲ق.م. از آن نام برده شده است، انتقال مالکیت است، که پس از وقوع عقد، ملکیت مبیع به مشتری و ملکیت ثمن به بایع خواهد شد. ولیکن لازمه عقد بیع این نیست که ملکیت مبیع و ثمن فوراً و بدون قید و شرط انتقال یابد، بلکه تملیک بدین شرط انجام می شود که موضوع قرارداد قابلیت آن را داشته باشد. فلذا در مبیع کلی تا وقتی که فرد مورد تملیک از طرف فروشنده تعیین نشود، خریدار نمی تواند بر هیچ چیز در عالم خارج، حق عینی پیدا کند.[۱۲۴]

به همین منوال در فروش اوراق استصناع نیز که بیان داشتیم، بیع دین بوده و مبیع از نوع کلی فی الذمه است، فردی که خریدار اوراق به حساب می آید، در واقع طلبی که فروشنده( حسب مورد ناشر در بازار اولیه و سرمایه گذاران در بازار ثانویه) از بانی داشته را خریداری نموده است و حق عینی مشخصی نسبت به مالی ندارد، بلکه باید صبر کند تا در مؤعد مقرر در اوراق ، این دین به عین تبدیل شده و سپس با مراجعه به مدیون از وی بخواهد مصادیقی را که با مورد معامله تطبیق دارد، تسلیم وی نماید. پس از تسلیم مبلغ اسمی اوراق توسط بانی به دارنده اوراق، وی مالکیت عینی بر آن مال داشته و می تواند حقوق مالکانه خود را بر آن مال اعمال کند. البته باید توجه داشت که لزوماً لحظه تسلیم مبلغ اسمی اوراق به دارنده اوراق لحظه انتقال مالکیت نیست، بلکه همین که بانی فردی را که باید تسلیم کند، تعیین نماید، این فرد خودبه خود به ملکیت سرمایه گذار در می آید.

لازم به ذکر است در صورتی که قانون گذار برای انتقال اوراق استصناع تشریفاتی را تعیین کند، کما اینکه در اوراق بانام، برای انتقال مالکیت باید تشریفات تعیین شده رعایت شود، تنها با رعایت آن تشریفات است که عقد واقع می شود و انتقال مبیع صورت می گیرد.

بند چهارم: الزام به تسلیم مبیع

بر طبق ماده ۳۶۷ق.م. تسلیم عبارت است از دادن به تصرف مشتری به نحوی که متمکن از انحاء تصرفات و انتفاعات باشد. بنابراین تصرف مشتری در مبیع شرط تسلیم نیست، بلکه همین که مبیع در اختیار مشتری قرار داده شود، کفایت می کندو تسلیم محقق شده است.[۱۲۵]

تسلیم نسبت به انواع مبیع، متفاوت است و یک امر عرفی است که متناسب با کالای مورد معامله صورت می گیرد.

در عقد بیع چنانچه زمانی برای تحویل مبیع تعیین نشده باشد، مبیع فوراً به تسلیم مشتری درآید و بر اساس ماده ۳۷۵ق.م. در صورتی که مکانی برای تسلیم مبیع مشخص نشده باشد، مبیع باید در محل انعقاد عقد تسلیم شود، مگر اینکه عرف و عادت مقتضی تسلیم در مکان دیگری باشد.

همچنین در تسلیم مبیع، مخارج آن به سبب این که جزء مقدمات تسلیم به حساب می آید و تصریحی که ماده ۳۸۱ق.م. در این باره بر عهده فروشنده است، مگر اینکه خلاف آن را طرفین معامله بین خود شرط کرده باشند.

در عقد بیع کلی، از آنجا که مبیع مؤجل است، حق حبس برای طرف مقابل وجود ندارد و وی ملزم به پرداخت ثمن در مؤعد مقرر است، فلذا برای تسلیم مورد معامله باید از اجبار فروشنده به تسلیم در مؤعد مقرر استفاده کنیم.

درفروش اوراق استصناع، ازآنجا که بیع دین صورت گرفته است، تسلیم مبیع(مبلغ اسمی اوراق)، پس از حال شدن سررسید اوراق و توسط بانی از طریق بانک عامل صورت می گیرد. هزینه تسلیم مبیع( هزینه ای که بانک عامل در راستای این امر می نماید) بر عهده بانی بوده و از وی اخذ می شود و مکان تسلیم ارزش اسمی اوراق، در محل بانک عامل است که عرفاً یا بر اساس توافق، دارنده اوراق برای دریافت، باید به آن مراجعه کند.

بند پنجم: الزام به تأدیه ثمن

همانگونه که بایع با انعقاد بیع ملزم به تسلیم مبیع می شود، مشتری نیز باید ثمن معامله را طبق توافق انجام شده پرداخت نماید. اگر در زمانی که برای پرداخت ثمن تعیین نشده باشد و عرف مسلمی نیز وجود نداشته باشد، باید آن را حال دانست و بلافاصله پس از بیع به فروشنده تحویل داده شود. محل تأدیه ثمن نیز بر طبق ماده ۲۸۰ق.م. محل وقوع عقد است، مگر اینکه بین متعاملین قرارداد مخصوصی باشد یا عرف و عادت ترتیب دیگری اقتضاء نماید.[۱۲۶]

در خرید اوراق استصناع نیز، مشتری باید ارزشی را که برای اوراق تعیین شده است، در زمان خرید اوراق در محل وقوع شعبه بانک عامل که وکیل واسط است، به وی تحویل دهد و چنانچه از تأدیه ثمن سرباززند می توان در درجه اول الزام به پرداخت ثمن و در مرحله بعد فسخ قرارداد را خواست.

بند ششم: ضمان درک

یکی از آثاری که برای عقد بیع در ماده ۳۶۲ تعیین شده است، ضامن شدن بایع نسبت به درک مبیع و مشتری نسبت به درک ثمن است. به این معنا که اگر مالی که به عنوان مبیع یا ثمن به طرف مقابل تحویل داده شده است، مستحق للغیر درآید و مالکیت آن متعلق به فردی غیر از بایع یا مشتری باشد، مشتری و بایع که این مال را به موجب عقد بیع دریافت کرده اند باید مال را به مالک آن مسترد کنند و در صورت جهل آنها به فساد بیع به سبب تعلق مالکیت مال به فرد دیگر، طرف دیگری که این مال را، درحالی که متعلق به وی نبوده و به آنها منتقل کرده است، باید علاوه بر استرداد عوضی که از وی گرفته است، از عهده غرامات وارده به طرف دیگر برآید.(ماده ۳۹۱ق.م)

در فروش اوراق استصناع نیز چنانچه مشخص شود اوراق فروخته شده متعلق به دیگری بوده(بویژه در اوراق بی نام که احتمال مفقود شدن یا سرقت آن وجود دارد) و فرد فروشنده مالکیت آن را نداشته است، مالک اصلی می تواند از کسی که اوراق به وی منتقل شده و او با ارائه اوراق، اقدام به دریافت ارزش اسمی آن نموده است، بخواهد که آن مبلغ را به وی تحویل دهد.

خریدار اوراق نیز چنانچه از متعلق بودن به غیر فروشنده مطلع بوده، تنها حق دریافت ثمنی که برای خرید اوراق پرداخته را خواهد داشت و اگر از این امر بی اطلاع بوده، علاوه بر دریافت ثمن پرداختی می تواند، خسارتی که به وی در اثر این امر وارد شده است را دریافت کند. به عنوان مثال می تواند سودی را که از زمان خرید اوراق تا سررسید اوراق به وی تعلق می گرفته را از فروشنده دریافت نماید، چرا که این مبلغ خسارتی است که از مستحق للغیر بودن اوراق به وی وارد شده و قطعی الحصول نیز بوده است.

بند هفتم: خیارات

در عقد علاوه بر وجود خیارات مشترک نظیر خیار غبن، عیب، تدلیس و …که در سایر عقود نیز به تناسب موضوع وجود دارد، سه خیار ویژه نیز در نظر گرفته شده است که مختص بیع بوده و در سایر معاملات وجود ندارد.

این خیارات عبارتند از خیار مجلس و حیوان و تأخیر ثمن، که از میان این سه خیار، خیار حیوان به سبب این که مورد معامله حیوان نیست و خیار تأخیر ثمن نیز به سبب این که متعلق به صورتی است که مبیع عین خارجی باشد، درحالی که مورد معامله در اوراق استصناع دین بوده و از نوع مبیع کلی است، از بحث ما خارج است. لذا در این قرارداد علاوه بر خیارات مشترک باید خیار مجلس و احکام آن را در صورتی که خیارات در ضمن عقد یا بعد از آن ساقط نشده باشد، جاری بدانیم.

بنابراین در صورتی که اسباب یکی از خیارات موجود در این قرارداد نظیر غبن فاحش، تدلیس و نظیر آن وجود داشته باشد، با این که خریدار در مجلس عقد، قبل از اینکه تفرق حاصل شود، از انعقاد عقد پشیمان شده و قصد برهم زدن معامله را داشته باشد، به فسخ معامله به دلیل وجود یکی از خیارت اقدام نماید.

مبحث پنجم: نقش حقوقی مؤسسه اعتبارسنجی

گرچه هنوز در کشور ما حضور و نقش مؤسسات رتبه بندی یا اعتبارسنجی در انتشار اوراق بهادار جدیت لازم را نیافته و مؤسساتی برای این امر شکل نگرفته است، ولیکن به سبب اهمیت این مؤسسات در زمینه کاهش ریسک سرمایه گذاران، از طریق اطلاعات مفیدی که در اختیار آنها قرار می دهند، بازار سرمایه ایران نیز به این سمت می رود که نظیر سایر کشورهای موفق در زمینه بازارهای مالی، از نقش این مؤسسات بهره ببرد. از همین رو دستورالعمل اوراق استصناع شرایط ثبت و نظارت بر مؤسسات رتبه بندی اعتباری در بورس اوراق بهادار تدوین شده ولی هنوز به مرحله تصویب نرسیده است، فلذا ما در بحث از انتشار اوراق استصناع نیز که در مدل های آن برای این مؤسسات نقشی تعریف شده است، با توجه به این دستورالعمل به طرح مباحث حقوقی می پردازیم.

مؤسسه رتبه بندی اعتباری بر اساس دستورالعمل مذکور چنین تعریف شده است: «مؤسسه ای است که نزد سازمان برای رتبه بندی انواع اوراق بهادار قابل رتبه بندی و ناشر مربوطه، به ثبت رسیده است»

بر اساس تعریف فوق و سایر خصوصیات مؤسسه اعتبارسنجی، می توانیم ویژگی های حقوقی زیر رابرای این مؤسسات مطرح می نماییم.

گفتار اول: شرایط شکل گیری

به سبب فعالیت تخصصی ویژه ای که این مؤسسات انجام می دهند، باید علاوه بر شرایط عمومی نهادهای مالی از ویژگی های خاصی نیز در این زمینه برخوردار باشند.

در این گفتار با توجه به دستورالعمل پیشنهادی مؤسسات رتبه بندی، به شرایطی که این مؤسسات باید برای دریافت مجوز در این زمینه کسب کنند، می پردازیم.

بند اول: دارا بودن شخصیت حقوقی تجاری

مهمترین ویژگی نهادهای مالی، دارا بودن شخصیت حقوقی است. در مورد مؤسسات رتبه بندی نیز در وضعیت به همین شکل بوده و این مؤسسات باید در قالب شخصیت حقوقی شکل گرفته باشند. همچنین به نظر می رسد با توجه به این که ماده ۶ دستورالعمل، این مؤسسه را دارای ساختار سهام اداری معرفی کرده است، باید گفت که از شرکت های تجاری به حساب می آید. پس در نتیجه قواعد حاکم بر اشخاص حقوقی تجاری بر آنها حاکم خواهد بود.

بند دوم: ثبت شدن

این مؤسسه برای اینکه بتواند فعالیت خود را آغاز کند، لازم است از سوی سازمان اوراق بهادار به ثبت برسد. بورس اوراق بهادار نیز برای ثبت چنین مؤسساتی باید پس از دریافت تقاضانامه، اساسنامه، تعهدنامه و سایر مدارک لازم، ظرف حداکثر ۳۰ روز به بررسی وجود شرایط مقرر برای اعطای مجوز از جمله دارا بودن سرمایه لازم، دارا بودن صلاحیت حرفه ای مدیر و اعضاء و غیره در مؤسسه مذکور رسیدگی کرده و در نهایت نظر هیئت مدیره را به متقاضی ابلاغ کند. (ماده ۲ تا ۵ دستورالعمل)

پس از اعطای مجوز به متقاضی وی تنها ۶۰ روز برای ارائه خدمات رتبه بندی فرصت خواهد داشت و در صورت عدم اقدام به این امر در مدت مقرر، مجوز صادر شده کأن لم یکن تلقی خواهد شد.(ماده ۳ دستورالعمل)

بند سوم: استقلال و بی طرفی

از آنجا که این مؤسسات به تعیین رتبه اعتباری اوراق و ناشر آن می پردازند و تعیین این رتبه در میزان استقبال سرمایه گذاران تأثیر قابل توجه دارد، ممکن است از سوی برخی از افراد مورد سوءاستفاده قرار گیرد. بنابراین برای جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی که منجر به ضرر و زیان سرمایه گذاران شده و اعتبار این مؤسسات را دچار خدشه می کند باید مؤسسه رتبه بندی از سوی سازمان اوراق بهادار به نحوی انتخاب شود که از استقلال لازم برخوردار بوده و بی طرفانه به تعیین رتبه اعتباری اوراق و ناشر بپردازد.

بند چهارم: تعهد و تخصص

فعالیت این مؤسسات در تعیین رتبه اعتباری، امری تخصصی است که نیاز به آگاهی و تجربه کافی در این زمینه داشته و از عهده یک کارمند ساده خارج است. بنابراین کارمندان این مؤسسات باید از دانش کافی در این زمینه برخوردار بوده تا بتوانند با دقت و مبنای علمی به این فعالیت بپردازند. همچنین از آنجا که شرکت های ناشر اوراق، اطلاعات خود را برای تعیین رتبه اعتباری در اختیار آنها قرار می دهند باید افرادی امین بوده تا از افشای اطلاعات محرمانه خودداری کنند. همچنین در تعیین رتبه اعتباری با توجه به اطلاعات داده شده و با بکارگیری دانش خود در این زمینه اقدام به این امر نمایند.( ماده ۷ دستورالعمل)

گفتار دوم: وظایف

مهمترین وظیفه ای که توسط این مؤسسات صورت می گیرد، تعیین رتبه بندی اعتباری برای اوراق و ناشر آن هاست. در راستای حسن اجرای این وظیفه اصلی، در دستورالعمل مذکور وظایف دیگری برای مؤسسه تعیین شده است که به بیان آن می پردازیم.

بند اول: تشکیل کمیته رتبه بندی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:49:00 ق.ظ ]




ببینیم اختلاف در کجاست:
دریغا جوانی! عادی است، امّا ان روزگار ابهام دارد، هم به معنی روزگار جوانی است یعنی به قبل از خود بر می گردد و هم به معنای روزگاری که از رنج پیری تن آگاه نیست، یعنی به بعد از خود، حال آنکه این دو معنی یکی است، گوینده به نوعی تعریف دوباره (Tautology) دست یازیده است که در کلام عادی مصمح نظر نیست. گفته است تن از رنج پیری آگه نبود، حال آن که در عرف می گویند من از رنج پیری آگاه نبودم.[۲۰] از یک دستور زبان جهانی[۲۱] ادبی استفاده کرده است: جاندار انگاری[۲۲] خود تن هم مثل شخصی ذی شعور است. چنان که همه ی اعضای بدن چوندست و پا و اشک و نگاه در زبان ادبی شخصیّتی آگاه و مستقلند. به جای آگاه، آگه گفته است، چرا؟ چه ضرورتی در کار بوده است؟
ضرورت موسیقیایی کلام. فعولن فعولن فعولن فعل. حال آنکه گوینده ی زبان عادی چنین ضرورتی را حس نمی کند. در این صورت باید پذیرفت که هیچ کلام ادبی (حتی شعر) حرفی نیست که دقیقاً همان زبان باشد.
۲-۷- نسبت زبان با ادبیات
یکی از بحث های مهم که در مکتب صورتگران و نیز ساختگرا در گرفته است و قدمت تاریخی آن به ۱۹۲۰ به بعد بر می گردد این است که زبان و ادبیات چه تأثیری در یکدیگر دارند؟
به عقیده ی فرمالیست ها (=شکل گرایان) ادبیات صرفاً یک مسأله ی زبانی است و لذا می توان گفت که زبان ادبی یکی از زبان هاست و باید به آن از دید زبانشناسی نگریست. نماینده ی چنین ایده ای رومن یاکوبسون (۱۹۸۲-۱۸۹۶) عضو حلقه ی زبانشناسی مسکو بود. «۱۹۲۰ به بعد در پراگ درس می داد و ۱۹۲۱ با موکاروفسکی حلقه ی زبانشناسی و ادبیات شناسی پراگ را بنا نهاد. مطالعات یاکوبسون ببسیار گسترده است و مهمترین نظریه ی او به نظریه ی ارتباط زبانی معروف است. مطابق این نظریه ی ، رومان یاکوبسون معتقد است که: «زبان را باید در همه ی کارکرد هایش مورد پژوهش قرار داد. بیش از آنکه بخواهیم درباره ی کارکرد شعری زبان به بحث بپردازیم، ابتدا باید جایگاه این کارکرد را درمیان دیگر کارکردهای زبان مشخص کنیم. برای تدوین طرحی خلاصه از کارکردهای مورد نظر، بررسی اجمالی اجزاء متشکله ای که همواره در گفتار یا ارتباط کلامی وجود دارند ضروری است: گوینده، پیامی را به مخاظب می فرستد. این پیام برای مؤثر واقع شدن باید به زمینه ای دلالت داشته باشد (اصطلاح کم و بیش مبهم دیگری که برای «زمینه» به کاربرده اند، «مدلول» است)، زمینه ای که یا کلامی باشد یا بتوان آن را بیان کرد و مخاطب قادر باشد آن را به روشنی دریابد؛ همچنین به رمزی نیاز است که هم گوینده و هم مخاطب (یا به عبارت دیگر، هم کسی که پیام را به رمز در می آورد و هم کسی که رمز را کشف می کند) آن را کاملاً یا حدّاقل بشناسد؛ و سرانجام به تماس نیاز است، یعنی به مجرایی جسمی پیوند روانی بین گوینده و مخاطب که به هر دو آنان امکان می دهد با یکدیگر ارتباط کلامی برقرار کنند و آن را ادامه دهند. تمامی این اجزائ را _ که خاص ارتباط کلامی اند _ می توان به صورت نمودار زیر نشان داد:
زمینه
پیام
گوینده ———- مخاطب
تماس
رمز
هر یک از این شش جزء تعیین کننده ی کارکرد متفاوتی در زبان است. گرچه بین شش وجه عمده ی زبان فرق قائل می شویم، مشکل بتوان پیامی کلامی یافت که فقط یک کارکرد واحد داشته باشد.»
(پاینده،۱۳۸۶: ۳-۷۲)
شرح ساده ی نظریه یاکوبسون بدینگونه است که: «پیام (message) از سوی فرستنده (گوینده) به گیرنده (خواننده، شنونده) فرستاده می شود. در هر ارتباط موفق سه عامل دیگر هم نقش دارد: تماس، کد (code) و زمینه. مثلاً اگر این رساله را در نظر بگیریم: من که نویسنده ی آن هستم فرستنده ی پیامم، و شما که خواننده ی آن هستید گیرنده ی پیامید. پیام معنا و مضامین این کتاب است که می فهمید.
وسیله ی تماس در اینجا: مطالعه ی این متن چاپی است که در دست شماست. کد (رمز و علائمی که به آن صورت منتقل می شود) در اینجا زبان فارسی است. زمینه (مقدمات و تمهیدات فهم پیام) آشنا بودن با زبان و ادب فارسی است.»
پس «آنچه “ادبیات” نامیده می شود ناگزیر “زبان” هم هست. اگر هم ادبیات را ذاتاً «تجاوز» از زبان بدانیم به هر حال باید بپذیریم که بیرون از زبان، ادبیاتی نیست. پس ادبیات همان زبان است به اضافه (یا منهای) چیز دیگر. و برای شناخت این چیز دیگر ناچار باید نخست زبان را شناخت. امّا زبان چیست؟ یکی از وسایل ارتباط میان افرارد بشر. مهم ترین و گستردهترین آنها. آسان ترین ودر عین حال پیچیده ترین آنها. مقایسه ی آن با وسایل ارتباطی دیگر_ مثلاً با علایم راهنمایی و رانندگی _کافی است تا وسعت و عظمت و قدرت عمل زبان را بر ما آشکار کند. امّا به هر صورت هر دو در یک خاصّیت مشترکند: وسیله اند برای ایجاد ارتباط میان افراد بشر و لازمه ی زندگی اجتماعی آنها. حال این سخن پیش می آید که چگونه وسیله ی ارتباط، که منطقاً باید به سریع ترین و صریح ترین و چه بسا خام ترین وخشن ترین شیوه، وظیفه ی ارتباطی خود را انجام دهد می تواند به مرتبه ی ادبیات یا بهتر بگویم: به مرتبه ی هنر _ترقی کند. و کتاب حاضر _ لااقل در فصل اوّل _ کوششی است برای جواب به آن.» (نجفی _ رحیمی، ۱۳۸۸: ۳۲)
ژان پل سارتر (تولد ۱۹۰۵) یکی از فیلسوفان _ و شاید آخرین آنهاست _که درباره ی ماهیت ادبیات در کتاب ادبیات چیست نظر داده است. از آنجا که این کتاب از بدو چاپ مورد توجه خوانندگان بی شماری قرار گرفته است و سخنان بسیار ارزشمندی دربارهه ی زبان و ادبیات دارد. عباراتی از آن نقل می گردد:
«ش

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

اعران از جمله کسانی اند که تن به استعمال زبان نمی دهند، یعنی نمی خواهند آن را چون وسیله به کار برند.[۲۳] شاعران سخن نمی گویند، خاموشی هم نمی گزینند: حدیث ایشان حدیث دیگر است. گفته اند که شاعران با در آمیختن کلمات ترکیب ناپذیر و ساختن ترکیبات غریب می خواهند بنیاد کلام را براندازند.» (سارتر، ۱۳۸۸: ۵۸)
سارتر درباره ی جمله ی بالا گفته است این سخن خطاست؛ امّا از نظر من کاملاً درست است. زیرا ترکیب، یک خصلت زبانی است که از دو کلمه ای که دارای معنی جداگانه ای هستند، معنی جدیدی می سازد:
«شیر آهنکوه مردی از این گونه عاشق
میدان سرنوشت
به پاشنه ی آشیل درنوشت … ( شاملو )
شیر آهنکوه مرد یعنی مردی که خصلت شیر در او هست، خصلت آهن در او هست و خصلت کوه دارد، حال آنکه شیر حیوانی است که در جنگل است و آهن، گوشه ای دیگر و کوه هم طرفی دیگر: جمع شدن اینهاست که معنی جدیدی می سازد، امّا این را به زبان انگلیسی [یا فرانسه] شاید نشود ترجمه کرد، چون اصلاً قدرت ترکیبی ندارند.» [شاید سخن سارتر هم بر همین اعتقاد بوده است.]
(شفیعی کدکنی،۱۳۸۰: ۹-۲۸)
یعنی شاعر و نویسنده با این کار به ویرانگری دست می زند. زبان مجموعه ای از قراردادهاست. که برای زبان نوعی حاکمیّت ایجاد کرده اند. قدرت زبان همان طور که بسیاری از امور را می دهد، اجازه ی بسیاری از امور مثلاً برخی از اجتماعات کلامی (نحو) و کنش های زبانی را نمی دهد. ادبیات عرصه ی فرار از حیطه ی حاکمیّت (به قول رولان بارت: قدرت زبان است.) هر گریز و فرار از زبان نزدیک شدن و رسیدن به حوالی ادبیات است. امّا این کار به طرق مختلف صورت می گیرد. شاعر باید با بهره گرفتن از شگردها و استراتژی ها ی متعدّد هنجارهای متعارف و مبتذل و کلیشه ای زبان را بر هم می زند و این ممکن نیست مگر اینکه در زبان تقلّب کند(یعنی پارازیت ایجاد کند ). با دوز و کلک (صنایع ادبی) خود را از قدرت زبان خارج کند.”برای مثال، در شعر «داستانی نه تازه» زبان و حشی نیما را می بینیم که با قدرت تصویرهایی شگفت از طبیعت پیرامون را پیش چشم ما می آورد. بند اول آن، که وصف دریاست، قدرت تصویرگری این ذهن و زبان وحشی را به خوبی نشان می دهد.
” داستانی نه تازه “
شامگاهان که رؤیت دریا
نقش در نقش می نهفت کبود
داستانی نه تازه کرد به کار
رشته ای بست و رشته ای بگشود
رشته های دگر بر آب ببرد (نیما یوشیج )
بند فوق پیامی در بر دارد. آن پیام چیست؟ یعنی کد code و یا رمزی در کار است. خوانندهه ی عادی را به راحتی نمی تواند با شعر ارتباط ایجاد کند بنابراین از متن لذّت نمی برد و گاهی هم به سبب اینکه نمی تواند با متنی ارتباط ایجاد کند احساس تنفّر هم می کند. در اینجاست که منتقد و سبک شناس باید “رمزگان” را کشف کند و واسطه ای شود بین خواننده و نویسنده. و به خواننده بگوید اگر آن شعر ولایت به این دلایل است.
شاعر می خواهد بگوید: «شامگاهان، که کبودی و سیاهی نقش های مختلف منظره ی دریا را می نهفت و پنهان می کرد [خاطره ی معشوقم آمد] و داستانی قدیمی را دوباره تکرار کرد (عشق را)، رشته تماشای دریا را بست امّا رشته خیالات عاشقانه را گشود و همۀرشته های دیگر از قبیل مسائل عادی زندگی را نقش بر آب کرد.»
اندر آن جایگه که فندق پیر سایه در سایه بر زمین گسترد
چون بماند آب جوی از رفتار شاخه یی خشک [ماند] و برگی زرد
آمدش با دو با شتاب ببرد
همچنین در گشا دو شمع افروخت آن نگارین چر بدست استاد
گوشمالی به چنگ داد ونشست پس چراغی نهاد بردم باد
هر چه از ما به یک عتاب ببرد
داستانی نه تازه کرد آری آن ز نغمای ما به ره شادان
رفت و دیگر نه بر قفاش نگاه از خرابی ماش آبادان
دلی از ما ولی خراب ببرد (راهنمای اذبیات معاصر ، ۱۳۸۳ : ۱۳۶)
شعر زیبا و دلنشینی است و به سبب غیر متعارف و هنجارگریز بودن و نیز مبهم بودنش (دریدا یکی از ویژگی های مهم ادبیات و زبان ادبی را ابهام می داند) قابل تأمّل و درنگ.
در آن جایی که فندق پیر [از درختان بوی شمال ایران] سایه هایش را در زمین گسترده بود، هنگامی که آب جوی از جریان بازماند [آب رفته به جوی باز نمی گردد] تنها شاخه یی خشک ماند و برگی زرد. آن گاه باد آمد و آن برگ را هم برد[۲۴] [گذشت عمر]. نگارین چربدست آمد و در را گشود و شمعی افروخت و شروع به نواختن چنگ کرد. که یادآور ابیات بس بلند “پیر ایران و جاودانه جوان” یعنی حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی در آغاز داستان بیژن و منیژه[۲۵] است که بت مهربان فردوسی برای او داستانی از ایران باستان می گوید و ذهن خاطره اندیش نیما، داستانی نه تازه از عشقی کهن را:
شبی چون شبه روی شسته به قیر نه بهرام گیدا نه کیوان نه تیر
سپاه شب تیره بردشت و راغ یکی فرش گسترده از پّر زاغ
هر آن گه که برزد یکی باد سرد چو زنگی برانگیخت انگشت گرد
نه آوای مرغ و نه هّرای دد زمانه زبان بسته از نیک و بد
بند هیچ گیدا نشیب از فراز دلم تنگ شد زان شب دیریاز
بدان تنگی اندر بجستم زجای یکی مهربان بودم اندر سرای
خروشیدم و خواستم زو چراغ برفت آن بت مهربانم ز باغ
بیاورد شمع و بیامد به باغ برافروخت رخشنده شمع و چراغ
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:48:00 ق.ظ ]




و بدون اینکه شاکی داشته باشد به کسی مثلا در خیابان مشکوک شوند و بگیرند تا درباره اش تحقیقات کنند. اما دومی در آنجاست که او مدیون است و یا منسوب به فساد است و با این سابقه دستگیر می شود. و لکن این فرق چندان متین و درست بنظر نمی رسد. به همین دلیل بهتر این بود که آن دو را یک قسم قرار بدهند (منتظری ۱۴۰۹، ۱۰۲: ۴).
نوع سوم زندان حقوقی نام گرفته است که این نوع زندان عبارتست از زندانی کردن بانگیزۀ اخذ یک حق از آن فرد زندانی.
نمونۀ آن در روایتی است که در وسایل الشیعه ذکر شده است که شیوۀ علی امیر المؤمنین (ع) بر این استوار بود که سه کس را زندانی می کرد: کسی که مال یتیمی را خورده باشد، کسی که مال یتیمی را غصب کرده باشد، و کسی که امینی که در امانت خیانت کرده و آن را ربوده باشد (حر عاملی ۱۴۰۹، ۱۴۸: ۱۳).
نوع چهارم زندان جنائی است که برای ارتکاب جنایت صورت می گیرد که مثالها و نمونه های آن فراوان است، از جمله آنها روایتی است که می گوید: «علی (ع) درباره چهار نفر که در حال مستی با چاقو همدیگر را مورد حمله و ضرب قرار داده و شکم یکدیگر را پاره کرده بودند، اینگونه قضاوت کرد که آنان را به زندان انداخت تا به حال عادی بیایند، در این حال دو نفر از آنان [در اثر جراحاتی که به همدیگر وارد ساخته بودند] مردند، و دو نفر دیگر زنده ماندند. حضرت، حکم داد که قبیله های آن چهار نفر خونبهای آنان را بپردازند، و خونبهای مربوط به زخمهای آن دو نفر باقی مانده را نیز از خونبها و دیه آن دو نفر مقتول کسر کرده و به آنان پرداخت کرد …» (وائلی ۱۴۰۷، ۱۲۸).
شایان ذکر است همانطور که مشاهده گردید از لحاظ فقهی بازداشت موقت بعنوان یکی از انواع زندان ها از آن یاد می شود و بعنوان مبحثی مجزا آنرا مورد بررسی قرار نداده اند.
حال که مشخص گردید از لحاظ فقهی مبحثی مجزا تحت عنوان بازداشت موقت وجود ندارد و مبحث بازداشت موقت نیز در خلال مبحث زندان بیان شده است بنابراین دلایلی که بزرگان برای مشروعیت زندان مطرح نموده اند بعضاً مشمول بازداشت موقت نیز می گردد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

فصل سوم:

 

بررسی فقهی بازداشت موقت

 

۳-۱- کرامت انسانی و بازداشت موقت در شرع

انسان از دیدگاه اسلام به جهت خلیفه الهی بودن موجودی است با کرامت و عزتمند و برخوردار از منزلت والا و منزه از فرومایگی که با فساد، جم و جنایت زایل نمی گردد، گرچه رفتارهای انسانی او را در منزلت های متفاوت قرار می دهد. آزادی برترین حق و اعظم نوامیس قلمداد شده و سلب ناپذیر است. قامت و قیمت انسان به آزادی است و تعرض به آن تعرض به تمامیت انسان است. به مقتضای آیه «ولقد کرمنا بنی آدم …» تا زمانی که عنوان انسان بر او صادق است از عزت و کرامت ذاتی برخوردار است. بدیهی است کرامت و عزتمندی انسان بدون لحاظ پاره ای از حقوق غیرقابل تصور است. بزرگواری و منزلت مستلزم داشتن حقوق فطری و طبیعی و اجتماعی است.
یکی از حقوقی که انسان از آن برخوردار است عدم سلب آزادی است. حال ممکن است بعلت برخی مصالح این حق پیش از محاکمه و بصورت موقت از او سلب گردد. در این قسمت از تحقیق در پی آن هستیم که با توجه به کرامتی که دین مبین اسلام برای انسان قائل گردیده است، دیدگاه این دین را در خصوص مسئله بازداشت موقت و احکامی که برای آن مقرر فرموده است را مورد بررسی قرار دهیم.
شایان ذکر است برخی از فقها بیان نموده اند که در آزاد بودن و عدم ممنوعیت انسان از آمد و شد، منافع و سودهائی برای او و بستگانش وجود دارد، چنانکه گاهی نیز در آن ضرر و زیانهائی برای خود یا دیگران ممکن است به همراه داشته باشد. بنابراین برای آزاد بودن شخص دو نوع آثار و پی آمدهای متضاد، مترتب می شود. از این روی، اگر زندانی ساختن شخص به انگیزه محروم ساختن او از آثار و پی آمدهای نوع اول (منافع) باشد، این نوع زندان مجازاتی از باب حدّ و یا تعزیر به شمار می آید، اما اگر زندانی ساختن شخص فقط به انگیزۀ دفع ضرر و زیان های احتمالی باشد، در این صورت عنوان آن مجازات نخواهد بود، بلکه بعنوان حفظ حقوق مردم و رفع شر و ستم از آنان تلقی می شود، و شاید بتوان گفت اکثر موارد مشروع زندان در شرایع و أدیان الهی، بنابر انگیزه های دوم می باشد (منتظری ۱۴۰۹، ۳۰: ۴).
هرچند این گفته در خصوص زندان است ولی ازبرخی از جهات با موضوع ما مرتبط است زیرا همانطور که در مباحث آتی بیان خواه شد در کتب فقهی از بازداشت موقت به عنوان نوعی حبس از آن یاد می شود. البته ذکر این نکته خالی از لطف نمی باشد که بیشتر روایات و آثار فقهی که در خصوص این مبحث وجود دارد با نگاهی به مسئله زندان بیان گردیده است و ما در این تحقیق در پی تبیین دیدگاه شارع در خصوص بازداشت موقت هستیم.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۳-۲- دلائل مشروعیت بازداشت موقت

برای مشروعیت بازداشت موقتبه «ادلهی چهارگانه» استناد می نماییم. در اصطلاح فقه و اصول فقه «أدلهی أربعه» یا دلیل های چهارگانه عبارتند از: کتاب که همان کتاب الله و قرآن مجید است، سنت که مجموع سیره و سخن معصومین که با شرایط خاصی بدست ما رسیده باشد، اجماع یعنی اتفاق آراء فقهاء و اسلام شناسان در یک مسأله، بگونه ای که کوچکترین اختلافی در آن نباشد و کاشف از رأی امام معصوم باشد، عقل. هر فتوا و حکم فقهی و شرعی که دست کم به یکی از این چهار منبع مستند نباشد، فاقد اعتبار است. بنابراین ما نیز برای مشروعیت بازداشت موقت باید به دلائل معنونه استناد نمائیم از این رو هر دلیل را مجزا مورد بررسی قرار می دهیم. البته همانطور که قبلا نیز بیان گردید از لحاظ فقهی مبحثی مجزا تحت عنوان بازداشت موقت وجود ندارد و مبحث بازداشت موقت نیز در خلال مبحث زندان بیان شده است بنابراین دلایلی که بزرگان برای مشروعیت زندان مطرح نموده اند و بعضاً مشمول بازداشت موقت نیز می گردد را برای این مبحث بیان نموده ایم.

۳-۲-۱ قرآن

هر چند که آیات ۱۵،۱۶ و ۳۳ سوره نساء و آیه ۵ سوره توبه در خصوص حبس می باشد ولی از آن لحاظ که حبس تعیین شده در آیات فوق بعنوان مجازات است و مورد نظر ما در این تحقیق نمی باشد از آن صرفنظر مینماییم. برای اثبات مشروعیت بازداشت موقت در قرآن مجید میتوان به آیه ۱۰۶ سورۀ مائده استناد نمود. این آیه شریفه بیان می دارد:
«یٰا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا شَهٰادَهُ بَیْنکُمْ إذٰا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حینَ الْوَصیَّه اثْنٰان ذَوٰا عَدْلٍ منْکُمْ أَوْ آخَرٰان منْ غَیْرکُمْ إنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فی الْأَرْض فَأَصٰابَتْکُمْ مُصیبَهُ الْمَوْت، تَحْبسُونَهُمٰا منْ بَعْد الصَّلٰاه فَیُقْسمٰان باللّٰه إن ارْتَبْتُمْ لٰا نَشْتَری به ثَمَناً وَ لَوْ کٰانَ ذٰا قُرْبیٰ وَ لٰا نَکْتُمُ شَهٰادَهَ اللّٰه إنّٰا إذاً لَمنَ الْآثمینَ.»
«ای کسانی که ایمان آورده اید، آن وقتی که مرگ شما فرا رسید، از میان خودتان شاهد بگیرید دو نفر عادل هنگامی که وصیت می کنید، و اگر در حال مسافرت و درنوردیدن زمین هستید و نشانه های مرگتان آشکار گردید [و مسلمانی به همراه شما نبود] دو نفر از غیر مسلمین را شاهد وصیت خود قرار بدهید. [و اگر در شهادت آن دو غیر مسلمان شک داشتید] آنان را بعد از نماز حبس کنید و به خدای سوگند دهید که قسم بخورند ما سوگند خود را به چیزی نفروشیم، و گواهی خود را بخاطر چیزی پنهان نمی داریم، وگرنه از جملهی گناهکاران خواهیم بود.»
از اینکه در این آیه شریفه، هنگام قسم دادن و تحلیف آن دو شاهد را بعد از اقامه نماز قرار داده است، ظاهرا چنین معلوم می شود که زندانی کردن دو شاهد بعد از نماز در بحق و درست شهادت دادن آنان مؤثر می باشد.
در مجمع البیان در ذیل تفسیر این آیه چنین گفته است: دربارۀ اهل ذمه (یعنی غیر مسلمانان دارای کتاب آسمانی که در کشور اسلام و در پناه مسلمین زندگی می کنند)، بعد از نماز خود آنان مقصود می باشد. و این سخن از آن ابن عباس و سدی میباشد. به عبارت دیگر مراد از «نماز» یاد شده در آیه، نمازی است که خود شاهدها می خوانند، و نه مطلق نماز. منظور از واژۀ «تحبسونهما- آنان را حبس کنید «اینست که آنان را نگهدارید و از رفتن شان مانع شوید … مخاطب کلمهی «تحبسونهما» نیز ورثهی شخص متوفی می باشند. چنانکه اگر قاضی ها را نیز مخاطب فرض کنیم، روا می باشد، در این صورت فعل مضارع (تحبسونهما) بمعنای فعل امر (أحبسهما) خواهد بود. این سخن را ابن انباری بیان کرده است» (طبرسی۱۳۳۰، ۲۵۷: ۲).
در تفسیر این آیه نقل شده است که «اینکه خداوند فرموده: «آنان را بعد از نماز حبس کنید»، دلیل این مطلب است که باید هر شخصی که حقی بر او واجب شده، زندانی شود تا آن حق را ادا نماید. این یکی از اصول حکمت و حکمی از احکام دین است.در توضیح این عبارت باید بیان نمود که: حقوقی که بر ذمه کسی تعلق می گیرد، دو قسم میباشد: اول، حقوقی که در کوتاه مدت و اندک زمان می توان آن را بازستاند. دوم، حقوقی که بازستاندن آن در کوتاه مدت امکان ندارد، و باید در بلند مدت بازستانده [در صورت دوم] اگر آن شخصی را که حقی بر گردنش تعلق گرفته آزاد بگذارند، امکان دارد از دیدها غایب و پنهان شود، و بدین وسیله حقی از بین برود، از اینرو، چاره ای جز این نیست که از او وثیقه بگیرند. یا چیزی را وثیقه بگیرند که مالیت دارد و از نظر ارزش برابری می کند با آن حق، و این همان چیزی است که گرو و رهن نامیده می شود. انجام این کار اولویت دارد و شایستهی تأکید است.و یا اینکه اخذ وثیقه به این صورت باشد که شخص دیگری به نیابت از آن فرد متهم ، ادای آن حق را در صورت مطالبه، بر ذمه و عهدۀ خود بگیرد. [انجام این شیوه اولی و مناسب نمی باشد] برای اینکه همان احتمال غایب شدن و پنهان گشتن دربارۀ این شخص دوم نیز، می رود، و عذری که در آزاد گذاردن شخص اول بود، در مورد شخص دوم و نایب نیز وجود دارد. و غیر از این ها نیز راه حلی وجود ندارد، جز اینکه بگوئیم آن شخص متهم خودش باید بعنوان وثیقه، زندانی شود، تا زمانی که حق مورد مطالبه را ادا نماید.اگر آن حق از حقوق بدنی باشد و برابر مالی نداشته باشد، مانند حدود، قصاص، و از طرفی در کوتاه مدت نیز نتوان استیفای حق نمود، در این صورت راهی جز این وجود ندارد که خود آن شخص زندانی شود. بنابراین حکمت و راز تشریع زندان در اسلام این می باشد که گفته شد (منتظری ۱۴۰۹، ۴۱: ۴).
در همین زمینه روایت کرده اند که شخص پیامبر اسلام (ص) مردی را به خاطر تهمتی زندانی فرمود و بعدا او را آزاد کرد.» (وائلی ۱۴۰۷، ۳۸) .
بنابراین آیه مذکور در خصوص مجازات شاهدین نمی باشد بلکه حبس شاهدین به منظور حفظ حقوق مالی اشخاص است، به عبارت دیگر وقتی این آیه حبس شاهدی را برایحفظ حقوق مالی بیان نموده است به طریق اولی می توان شخصی که متهم به ارتکاب قتل است و بحث قصاص و خون مسلمانی در میان است را بازداشت نمود.

۳-۲-۲ سنت

در مبحث گذشته مشروعیت بازداشت موقت از نظر قرآن مجید بررسی شد و اینک می پردازیم به بررسی آن از دیدگاه سنت. روایاتی که فی الجمله دلالت بر مشروعیت بازداشت موقت دارند، فراوان هستند. بلکه می توان گفت شمار آنها از طریق راویان شیعه و اهل سنت به حد تواتر اجمالی رسیده است. در اینجا چند نمونه از آنها را بیان می کنیم.
در روایت غیاث بن ابراهیم از امام جعفر صادق (ع)، از پدرش نقل شده که آن حضرت فرمود:«علی (ع) کسانی را که بدهی خود را به مردم پرداخت نمی کردند زندانی می کرد، سپس آنگاه که ورشکسته و تهیدست بودن آن شخص روشن می شد، او را آزاد می کرد، تا برود و مالی بدست آورد.» در حدیث دیگری عمار، از امام صادق(ع) نقل شده که آن حضرت فرمود:«مردی را پیش امیر المؤمنین (ع) آوردند که کفیل مرد دیگری شده بود، آن حضرت او را زندانی کرد و فرمود: رفیقت را بیار» (حر عاملی ۱۴۰۹، ۱۵۶: ۱۳).
در فصل خصومات از کتاب صحیح بخاری از ابو هریره روایت شده که ابوهریره چنین گفت:«رسول خدا (ص) دسته ای سواره را به سوی منطقۀ نجد فرستاد که هنگام بازگشت مردی از بنی حنیفه را دستگیر کرده و با خود به مدینه آوردند. او رئیس اهل یمامه بود و ثمامه بن اثال نامیده می شد. او را به یکی از ستونهای مسجد بستند [که فرار نکند]، رسول خدا (ص) وقتی او را دید [بدون آنکه به بسته شدن و محبوس گردیدنش اعتراض کند]، فرمود: چه خبر داری ثمامه؟جواب داد: ای محمد خیر است، سپس داستان را بیان کرد. بعد از آن رسول خدا (ص) فرمود: ثمامه را رها کنید» (بخاری ۱۳۲۰، ۶۲: ۲).
ابو داود با سند ویژۀ خود روایت کرده است از بهز بن حکیم او نیز از پدر و جد خود که: «رسول خدا (ص) مرد متهم ی را زندانی کرد» (ابی داود ۱۳۷۱،۲۸۲: ۲). در کتابهای حدیثی روایات دیگری نیز با همین مضمون وجود دارد.
لازم به ذکر است که هرگاه راویان و گزارشگران هر کدام یک واقعه و حادثه بخصوصی را روایت کنند با الفاظ گوناگون و گاهی از امامان مختلف، لکن شمار گزارشها و روایات آنان که در مجموع به یک مقصود کلی نظر دارند، چنان زیاد باشد که انسان فی الجمله یقین کند که برخی از آنها بطور قطع از معصوم صادر شده است و در اثر فزونی شمار روایات و گوناگونی شرایط صدور و نقل آنها، احتمال دروغ بودن همه آنها از بین برود بیان می کنند که تواتر اجمالی حاصل گردیده است چنانکه مسأله مورد بحث ما یعنی «زندان» از این نمونه ها است (منتظری ۱۴۰۹، ۵۱: ۴).
زیرا هر یک از روایات مربوط به زندان که در ابواب فقه اسلامی فراوان می باشد.، مسأله خاصی از زندان را، از امام و پیشوای معینی در بردارند. با این همه است که برای ما علم اجمالی و یقین حاصل می شود که مجموع این روایات نمی تواند از اساس دروغ باشد. از آنجائی که مشروعیت زندان از تک تک آنها استفاده می شود، بناچار در نهایت نیز مشروعیت زندان ثابت می گردد.شایان ذکر است که مشروعیت بازداشت موقت در سنت نیز از طریق روایات متعددی که از طرف شیعه و سنی بیان شده است ثابت گردید.

۳-۲-۳ اجماع

برخی از فقهاء حنفی و شافعی بر مشروعیت زندان ادعای اجماع کرده اند، و این مطلب را مؤلف کتاب «احکام السجون» نقل کرده است (وائلی ۱۴۰۷، ۴۸).
هرچند مسأله زندان در کتابهای فقهی شیعه و اکثر کتابهای سنّت بگونۀ مستقل مطرح نبوده است، ولی مسأله ضرورت زندان و مشروعیت آن به اندازه ای روشن می باشد که اگر از هر فقیه شیعی و یا سنی دربارۀ آن سؤال شود، بناچار او به مشروعیت آن فتوا خواهد داد و این مساله اجماع تقدیری یا مقدر نیز گفته می شود.
با اینهمه، لازم به ذکر است که بعد از آنکه مشروعیت زندان و بازداشت موقت که از لحاظ شرعی یکی از انواع زندان محسوب می گردد از طریق قرآن و سنت معصومین ثابت شد، دیگر نیازی به وجود اجماع نمی باشد. برای اینکه اجماع در نزد ما شیعه و پیروان فقه اهل بیت عصمت موضوعیت ندارد و به خودی خود حجت نیست، بلکه حجیت و ارزشمندی آن از این دیدگاه می باشد که کاشف از قول و نظر پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) است، بنابراین وقتی که مسألۀ مشروعیت زندان و بازداشت موقت که مکشوف اجماع است، از طریق قرآن و سنت برای ما قطعی است، دیگر نیازی به کشف و کاشف [اجماع] وجود ندارد.

۳-۲-۴ عقل

بازداشت موقت از نظر عقل نیز مشروعیت دارد و توضیح آن نیز به گونۀ فشرده، از این قرار است:عقل حکم می کند بر اینکه حفظ نظام و کیان اجتماع واجب و لازم است، و باید حقوق و مصالح عمومی مورد حمایت و پاسداری قرار بگیرد، پر واضح است که این غرض حاصل نمی شود جز از طریق ایجاد یک حکومت نیرومند و عدالت پیشه ای که مورد اطاعت مردم باشد، و مصالح عمومی را تأمین کند .محبوس کردن شخص متهم ی که در مظان اتهام است نیز هر چند که به ضرر شخص اوست و با این قاعده که هر کسی بر جان و مال و دیگر شئون زندگی خود مسلط می باشد منافات دارد، لکن از طرف دیگر آزاد گذاشتن او در برخی مواقع ممکن است امنیت همگانی را تهدید کرده و حقوق دیگران را ضایع گرداند. با توجه به این واقعیت است که عقل سلیم حکم می کند به اینکه رعایت مصالح عمومی جامعه بر رعایت مصالح افراد، مقدم می باشد، و شخص متهم را به خاطر حفظ مصالح عمومی و تعیین تکلیف او، باید محبوس و محدود کرد.البته این محدودیت آزادی باید تحت شرایط خاصی باشد.
در نهایت می توان بیان کرد که هر چیزی که عقل به آن حکم کند، شرع نیز به آن حکم می کند. بنابراین با توجه به همه آنچه که گفته شد، مشروعیت بازداشت موقت ثابت گردید، نه تنها مشروعیت آن به ثبوت رسید، بلکه اجمالا ضرورت آن نیز ثابت شد.

۳-۳- انگیزه و هدف شارع از تعیین بازداشت موقت

هدف اصلی از وضع احکام شرعی در واقع تابع مصالح و مفاسد واقعی می باشند، و هیچ تکلیف شرعی بدون ملاک و گزاف نمی باشد، هر چند که ما نتوانیم آن مصالح و مفاسد واقعی را درک کنیم. در این زمینه توجه و دقت در حدیثی که از امام رضا (ع) روایت شده لازم به نظر می رسد.
در کتاب «علل الشرایع» از امام رضا (ع) روایت شده است که در جواب نامهی محمد بن سنان ، چنین نوشت:«نامه تو بدستم رسید، در آن یاد کرده بودی که برخی از مسلمانان و اهل قبله چنین می پندارند که خداوند تبارک و تعالی هیچ چیزی را حلال و یا حرام نکرده است، مگر فقط به این علت که بندگان او در برابرش متعبد شوند. [یعنی حلال و حرام خدا و تکالیف بندگان هیچ گونه تابع مصالح و مفاسد واقعی نیستند، صرفا برای تحصیل تعبد و فرمانبرداری مخلوقات می باشد.]گوینده این سخن از راه راست بسیار بدور افتاده و دچار آفت و زیانی آشکار گردیده است.بدلیل اینکه اگر چنین می بود [که احکام خدا تابع مصالح و مفاسد نمی شد] آنگاه البته که جایز می شد که خداوند بندگان خود را با تبدیل کردن حلال به حرام و حرام به حلال به تعبد در برابر خود فرا خواند. حتی جایز می شد که با فراخواندن آنان به ترک نماز، روزه و همۀ کارهای نیک، و انکار وجود خدا، پیامبران، کتب آسمانی و الهی، و نفی حرمت زنا، دزدی و حرام بودن محارم به یکدیگر و دیگر مسائل مشابه و همانند اینها که موجب پیدایش فساد در ادارۀ جامعه و باعث نابودی خلق می باشند، به تعبد در برابر خود فراخواند …از اینروست که ما چنین دریافته ایم که در همه چیزهائی که خداوند حلال گردانیده به خاطر رعایت مصلحت بندگان خود و حفظ دوام و بقای آنان بوده است، و چیزهائی است که مردم براستی نیازمند آنند و نمیتوانند بدون آنها زندگی کنند. چنانکه همه چیزهائی که خداوند حرام گردانیده است، از آن امور هستند که ارتکابشان موجب هلاکت و نابودی خلق است» (صدوق ۱۳۸۶، ۵۹۲: ۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:48:00 ق.ظ ]




(بیت ۵۴۸)

انقروی:
در باره ی سوفسطاییان و فرقه های مختلف آنان توضیحات در خوری ارائه می کند، « سوفسطائیه از حکمای دهری نام طایفه ایست که حقایق اشیاء (چیزهای موجود در عالم) را انکار می کنند. و این طایفه به سه گروه تقسیم شده اند … . دسته ی سوم، علم راجع به ثبوت و عدم ثبوت اشیاء را انکار می کنند و درباره ی همه چیز گمان می کنند، پس شکاکین اند ، هلم جرا. به این گروه لا ادریه گویند.
زیرا اگر از این ها درباره ی چیزی سؤال شود، جوابشان « لا ادری» است پس حضرت مولانا که می فرمایند: چو سوفسطاییم، یعنی خودشان را تشبیه به سوفسطائی می کنند. و منظورشان همین گروه لا ادریه است.
و معنای بیت را این گونه بیان می کند: « من از سبب سوز خدا حیران و سوداییم، در این خصوص به مقتضای عقل اعتماد ندارم. در افکار راجع به اراده ی ذات و حکمت نهانی الهی چون سوفسطاییم: از آن گروه هستیم که لا ادری می گویند.» ( انقروی، ۱۳۸۰: ۲۵۴)
نیکلسون:
نیکلسون می گوید که : « بر حسب قاعده، خداوند خالق کلیه ی علّت ها و معلول هاست، خود به واسطه ی اسباب صوری عمل می کند و در نهایت بسته به اراده ی اوست که توالی معمولی علّت و معلول فقط شود یا نشود. هرگاه عملی خارق العاده اتفاق می افتد، عارف با فاعل حقیقی یگانه ی کاینات رو به رو قرار می گیرد: عقل او حیران می شود و همانگونه که بعضی از شکّاکین سوفسطایی، حقیقت وجودی حسّیات و بدیهیات را منکرند، او نیز که فعل بی واسطه ی الهی را مشاهده می کند و جز خدا هیچ نمی بیند، تمامی سبب ها، یعنی مجازها را خیالاتی می پندارد که خداوند آفریده است.» (نیکلسون، ۱۳۸۴: ۱۰۷)
فروزانفر:
همچون دیگر شارحان به بحث بر روی سوفسطایی می پردازد و چنین می گوید: گروهی که جست و جو و کشف حقیقت را ضرور ندانسته بلکه آموزگاری فنون را بر عهده گرفته و شاگردان خویش را در فنّ مناظره ماهر می ساختند، کسی که برای غلبه ی بر خصم به هر وسیله ای اعمّ از قیاس صحیح یا غلط متشبّث گردد. و علماء اسلام آن ها را بدین گونه تعریف کرده اند : گروهی از حکما که منکر حسّیات و بدیهیات بوده اند ، و سه فرقه بوده اند .» ( فروزانفر، ۱۳۸۲: ۲۳۸)
زمانی:
« من از سبب سوزی خدا دچار حیرت و گیجی شده ام، و در این باره به حکم عقل اعتماد نتوانم کرد. و در اندیشه ی مربوط به افعال خداوند مانند سوفسطائیان نمی توانم حکمی جزمی و قطعی دهم.» ( زمانی، ۱۳۷۸: ۲۰۸)
استعلامی:
استعلامی این بیت را نتیجه ی ابیات پیشین می داند و می گوید: « مولانا قدرت حق همه ی اسباب و علل را می سوزاند و آنچه مشیت اوست می کند، و گاه انسان را چنان گیج می کند که از رسیدن به حقایق نومید می شود و مانند سوفسطائیان، تحقیق و جستجوی منطقی را کنار می گذارد. البته سوفسطایی شدن مولانا نتیجه اش، گمراهی نیست، مرد راه خدا در این مرحله خود را به پروردگار می سپارد تا فضل حق او را به سر منزل معرفت برساند.»( استعلامی، ۱۳۸۷: ۳۲۵)
گولپینارلی:
منظور از سوفسطایی را شکّاک دانسته و می گوید گروهی از فلاسفه ی کهن یونان این فلسفه را پذیرفته بودند. به نظر آنان عقل قادر به ادراک هیچ مسأله یی نیست. همه چیز تردید آلود است. چیزهایی که می بینیم و می دانیم به یاری احساس است. از این رو درباره ی هیچ مسأله یی حکمی قاطع نمی توانیم صادر کنیم. « گولپینارلی، ۱۳۸۴: ۱۶۷)
نظر اجمالی:
مولانا در جاهای مختلف مثنوی از سوفسطائیان، عقیده و باور بد و نادرست آن ها سخن گفته است مانند:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

گبر گوید هست عالم نیست رب
این همی گوید جهان خود نیست هیچ
در خیال از بس که گشتی مُکتَسی
  یا ربی گوید که نبود مستحبّ
هست سوفسطایی اندر پیچ پیچ
نک بسوفسطایی بَد ظَن رسی
(مثنوی،بیت ۳۰۱۹-۳۰۱۸/۵و ۲۱۹۱/۶)

همانطور که ذکر شد انقروی توضیحات قابل توجهی در مورد فرقه ی سوفسطائیان داده است و اینکه مولانا خود را سوفسطائی خوانده، نه به معنای خاصّ آن بوده و فقط می خواهد بگوید که همه ی ما در مقابل قدرت و خواست الهی هیچ قدرت و اراده ای نداریم و همانند سوفسطایی هستیم.

 

 

۴۵)ما عدم هاییم و هستی های ما   تو، وجود مطلقی، فانی نما

(بیت ۶۰۶)
انقروی:
خود انقروی در آغاز می گوید که این بیت نیاز به حرف های زیادی دارد و باید به تفصیل و با مباحث طولانی شرح داده شود و با استناد به گفتار و سخنان تفتازانی و غزالی و محیی الدین عربی به خوبی بیت را بسط و شرح می کند و مطلب را بیان میکند و از عدم بودن انسان و اینکه « منظور از عدم آن است که در مرتبه ی اعیان ثابته بوده ایم و هنوز به قول محیی الدین رایحه ی وجود را استشمام نکرده ایم » سخن می راند (انقروی،۱۳۸۰: ۲۷۴)
نیکلسون:
« انسان به سبب تعلق به عالم امکان عدم است و وجودی فانی و ناپایدار را که از هستی سایه حقیقی تر نیست از هستی مطلق کسب می کند. خداوند، آن وجود حقیقی یگانه، سبب می شود که ممکنات ظهور پیدا کنند و یا به صور امکانی ظاهر شوند، تا آنکه صفات و اعمال او (حق) تجلی یابد.» ( نیکلسون، ۱۳۸۴: ۱۱۳)
فروزانفر:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:47:00 ق.ظ ]




«قطعنامه»۱ موسس یونپ آمده، چون نیاز فوری به ایجاد ترتیبات سازمانی دایم در چارچوب نظام سازمان ملل متحد برای حمایت و بهبود محیط زیست احساس می شد، (بیگ زاده،۷۳۶،۱۳۸۲) از این رو نخستین نهاد در سازمان ملل با اشتغال محیط زیست ایجاد شد.

 

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

 

عکس مرتبط با محیط زیست

 

یونپ، اگرچه نام «برنامه» بر خود دارد، ولی یک سازمان بین المللی به شمار می آید. اگر چه غالب سازمان های بین المللی با توافق دولت ها در قالب یک معاهده ایجاد می شوند، ولی معدود سازمان هایی هستند که با تصمیم یک سازمان بین المللی در قالب یک قطعنامه تشکیل می شوند. نهاد های شبیه یونپ، که خود توسط سازمان بین المللی دیگری بوجود آمده اند را سازمان بین المللی فرعی می نامند.

 

یونپ دارای سه رکن می باشد. شورای اداری، که مرکب از ۵۸ کشور است و توسط مجمع عمومی برای یک دوره سه ساله انتخاب می شوند. دبیرخانه، که در نایروبی مستقر است و در راس آن مدیر اجرایی قرار دارد. او برای یک دوره چهار ساله انتخاب می شود. صندوق محیط زیست، که موجودی آن با مشارکت و پرداخت داوطلبانه تامین می شود. ۲

 

هدف های این سازمان را با توجه به بند دوم ماده (۱) سند موسس می توان به اختصار بر شمرد:

 

______________________________

 

۱ UN General Assembly; Res 2997(XXII) (1972)

 

۲ http:// www.unep.org

 

    1. ارتقا همکاری بین المللی در زمینه محیط زیست و در صورت لزوم توصیه راهبردهایی در این خصوص؛

 

    1. ارتقا رهنمود های کلی برای هدایت و هماهنگ کردن برنامه های محیط زیست، در چارچوب نظام سازمان ملل؛

 

    1. بررسی وضعیت محیط زیست جهانی؛

 

    1. تشویق مشارکت مجامع علمی و سایر مجامع حرفه ای، در جمع آوری، ارزیابی و مبادله دانش و اطلاعات مربوط به محیط زیست؛

 

  1. بررسی مستمر تاثیر راهبردها و اقدامات محیط زیستی ملی و بین المللی در کشورهای رو به توسعه. (بیگ زاده،۷۳۷،۱۳۸۲)

موضوعات زیست محیطی گسترده ای در قلمرو فعالیت یونپ جای می گیرد. فعالیت های یونپ درباره مدیریت منابع طبیعی و حمایت از محیط زیست به طور غیر مستقیم به حمایت و

 

حفاظت از محیط زیست تالاب ها سود می رساند.

 

یونپ با دبیرخانه های شماری از کنوانسیون های مرتبط با حفاظت از محیط زیست تالاب ها از جمله کنوانسیون رامسر، تنوع زیستی و بن همکاری مستمر دارد و برای این منظور بخش ویژه ای در دبیرخانه، راه اندازی شده است. به علاوه، یونپ به عنوان یک برنامه جهانی در چارچوب سازمان ملل متحد که به طور مستقیم و غیر مستقیم در بحث حفاظت از محیط زیست تالاب ها دارای نقش است، باید به نقش سازمان های بین المللی مردم نهاد که از جمله ترتیبات سازمانی هستند نیز اشاره داشت.

 

سازمان های غیر دولتی (NGOs)از متخصصان مربوطه و همچنین شهروندان و همچنین شهروندان علاقه مند ترکیب یافته اند. متخصصان سازمان های غیر دولتی می توانند به عنوان مشاورانی برای مقامات محیط زیستی و معلمانی در جهت آگاه سازی عموم مردم به کار گرفته شوند. سازمان های مردم نهاد بخشی از دولت به شمار نمی روند. بدین لحاظ، (NGOs) از منابع ارزشمند انسانی در جهت حفاظت از مناطق تالابی برخوردارند.

 

اصطلاح «سازمان های غیر دولتی» با تاسیس سازمان ملل متحد در ۱۹۴۵ بر اساس مقررات ماده ۷۱ فصل ۱۰ منشور ملل متحد به منظور نقش مشورتی برای سازمان های بین الدولی و همچنین دولت های عضو به کار گرفته شد. تعریف سازمان بین المللی غیر دولتی نخستین بار در قطعنامه (X) 288 در ۲۷ فوریه ۱۹۵۰ ارائه گردید، که آن را به عنوان سازمان بین المللی که بر اساس معاهده بین المللی تاسیس نگردیده است، تعریف کرده است. نقش مهم و حیاتی سازمان های غیر دولتی و سایر “گروه های تاثیر گذار” در امر توسعه پایدار بر اساس فصل ۲۷ دستور کار ۲۱، سازماندهی روابط بین سازمان ملل متحد و سازمان های غیر دولتی به رسمیت شناخته شده است. (irini&norazlina,2012,242)

 

کنوانسیون رامسر به عنوان کنوانسیونی منحصر به فرد در امر حفاظت از محیط زیست تالاب ها، با چهار سازمان های بین المللی غیر دولتی تعامل بسیار نزدیکی برقرار نموده است؛ این سازمان ها در قطعنامه ۱۹۹۹ وضعیت رسمی “سازمان های بین المللی همکار کنوانسیون” را یافتند. در قطعنامه سال ۲۰۰۵ طرف های معاهده رامسر، تایید نمودندکه IWMI( موسسه بین المللی مدیریت آب) واجد شرایط وضعیت سازمان بین المللی همکار کنوانسیون( مطرح در سال ۱۹۹۹) است و آن سازمان را به عنوان پنجمین همکار رسمی کنوانسیون پذیرفتند.

 

سازمان های بین المللی غیر دولتی همکار، کمک های ارزنده ای در سطح جهانی، منطقه ای، ملی و محلی برای اجرای هر چه بهتر کنوانسیون و دستور العمل صادره از سوی کنوانسیون فراهم می نمایند، به خصوص از طریق ارائه مشاوره های فنی، مساعدت های اجرایی عملیاتی و تامین مالی، که هم توسط ستادهای مرکزی آن ها و هم از طریق دفاتر ملی و منطقه ای و نیز نهاد های وابسته و شبکه های تخصصی آن ها میسر می گردد. شایان ذکر است که سازمان های مذکور مرتبا ً در کلیه جلسات کنفرانس دولت های عضو معاهده (COP) و کمیته دایمی به عنوان ناظر شرکت جسته و در پانل بررسی های علمی و فنی به صورت اعضای دایم فعالیت می نمایند. در ادامه به معرفی سازمان های بین المللی غیر دولتی که در امر حفاظت از محیط زیست تالاب ها دارای نقش هستند خواهیم پرداخت. ۱

 

  • اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت: ۲این سازمان را می توان نسبت به سایر سازمان های فعال در امر حفاظت از محیط زیست تالاب ها دارای اهمیت بیشتری دانست، زیرا گسترده ترین و قدیمی ترین شبکه جهانی حفاظت از محیط زیست به شمار می رود.«اتحادیه جهانی حفاظت» در ۱۹۴۸ آغاز به کار کرد. در ابتدا نام آن «اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت» بود، اما در ۱۹۶۵ به «اتحادیه بین المللی حفاظت طبیعت و منابع طبیعی» و در ۱۹۹۰ به «اتحادیه جهانی حفاظت» تغییر نام داد.

______________________________

 

۱ http:// www.ramsar.org

 

۲ The International Union for Conservation of Nature (IUCN)

 

اگر چه در حال حاضر اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت نام دارد، اما همچنان از حروف اختصاری قدیم خود استفاده می کند. این سازمان بین المللی ترکیبی چندگانه دارد. ۸۲ دولت، ۱۱۱ نهاد دولتی و ۸۰۰ سازمان مردم نهاد و حدود ۱۰۰۰۰ متخصص در آن عضویت دارند. مقر آن گلاند سوییس است. ترکیب اعضای اتحادیه خاص و منحصر به فرد می باشد. اگرچه در آن تعداد ۸۲ دولت عضویت دارند، با این وجود سازمان بین الدولی محسوب نمی شود و باید آن را در زمره سازمان های مردم نهاد بین المللی جای داد. کمسیون حقوق بین الملل در نظر تفسیری خود در پیش نویس «مسئولیت سازمان های بین المللی» از این نهاد به عنوان سازمانی یاد می کند که در تعریف «سازمان بین المللی» مندرج در بند (الف) ماده آن نمی گنجد؛ در نتیجه از شمول مقررات کنوانسیون خارج است. علت هم آن است که اتحادیه جهانی حفاظت طبیعت، همان گونه که در ماده یک اساسنامه آن منعکس می باشد، بر اساس قانونی مدنی سوییس ایجاد شده است. با این وجود از جایگاه مهمی برخوردار است و در مقام عضو ناظر در سازمان ملل متحد و کمیته بین المللی صلیب سرخ عضویت دارد.

 

هدف اتحادیه حفاظت از گونه ها و اکوسیستم است. اتحادیه یک رکن عمومی به نام «کنگره جهانی حفاظت» دارد که هر چهار سال یکبار تشکیل و برنامه کاری سازمان را تصویب و اعضای شورایی اتحادیه را انتخاب می کند. «شورا» که مرکب از ۳۲ نفر است و اعضای آن از سوی کنگره انتخاب می شوند.

 

یکی از اقدامات این سازمان در طول فعالیت خود، تلاش برای تهیه موافقتنامه های بین المللی حفاظت از گونه ها و زیستگاه های حیات وحش است. اتحادیه جهانی حفاظت، نقش محوری در تنظیم کنوانسیون رامسر، کنوانسیون میراث جهانی، کنوانسیون بن، کنوانسیون تنوع زیستی داشته است.

 

اتحادیه در شماری از معاهدات مرتبط با حفاظت از تالاب ها به صورت رسمی حضور دارد. دبیرخانه کنوانسیون رامسر در اتحادیه مستقر است که به این ترتیب برای اجرای امور اداری آن معاهده، تسهیلات و خدمات مورد نیاز فراهم می شود.همچنین با کنوانسیون تنوع زیستی نیز از طریق کسب مقام مشاور، با کنفرانس اعضای کنوانسیون همکاری می کند.

 

    • اتحادیه جهانی حفاظت از حیات پرندگان:۱ سازمانی است با مشارکت جهانی سازمان های حفاظتی که هدف آن حفاظت از پرندگان، سکونتگاه های آن ها و تنوع زیستی می باشد و در این راستا به دنبال همکاری جهت استفاده پایدار از منابع طبیعی می باشد. شرکای این سازمان در بیش از یکصد کشور و منطقه در جهان فعالیت می کنند.

 

    • موسسه بین المللی مدیریت آب:۲این موسسه یکی از ۱۵ مراکز مطالعاتی مورد حمایت گروهی متشکل از ۶۰ دولت، انجمن های خصوصی و سازمان های بین المللی و منطقه ای است که مجموعاً تحت عنوان گروه مشاوران تحقیقات کشاورزی بین المللی (CGIAR) شناخته می شود. موسسه بین المللی مدیریت آب، سازمان غیر دولتی است که هدفش بهبود مدیریت اراضی و آبی برای غذا،معاش و طبیعت است.

 

  • تالاب های بین المللی :۳تالاب های بین المللی، سازمانی بین المللی است که امر تقویت و ترمیم تالاب ها و منابع آن ها را برای انسان ها و تنوع زیستی به عهده گرفته است. این نهاد، سازمانی مستقل، غیرانتفاعی و جهانی است که از سوی اعضای آن که دولت ها و سازمان های غیردولتی سرتاسر جهان هستند، حمایت می شوند.

این اتحادیه به طور تقریبی دارای ۱۵۰ کارمند عضو، ۱۲ دفتر منطقه ای و ملی و تعدادی مراکز اجرای پروژه در سرتاسر جهان می باشد. همچنین از مشاوره های ۱۰۰۰ مشاور ویژه در موضوعات مختلف بهره می گیرد. نزدیم به ۱۵۰۰۰ داوطلب به WI از طریق ارائه اطلاعات بواسطه نظارت و کنترل بر روی میلیون ها پرندگان آبی مساعدت می نمایند. (irani&norazlina,2012,245)

 

در مجموع همان طور که ملاحظه شد، ترتیبات نهادی بین المللی حفاظت از اکوسیستم تالاب ها در یک مرکز یا سازمان بین الدولی متمرکز نشده اند و سازمان های فرعی و ترتیبات معاهده ایی، اعمال و اجرای تعهدات دولت ها را سامان داده و تضمیمن می نماید. مجموع ترتیبات معاهده ای و سازمانی اعم از بین الدولی و غیردولتی، با قواعد مرتبط، نظام بین المللی حفاظت از تالاب ها را تشکیل می دهند. شایان ذکر است، همان طور که در بخش تبیین تعهداتی دولت ها بر اساس کنوانسیون های مربوطه گفته شد، کنوانسیون های مربوطه از این سازوکارها بهره مندند.

 

______________________________

 

۱ BirdLife International (formerly ICBP)

 

۲ International Water management Institute (IWMI)

 

۳ Wetlands International

 

بخش چهارم: شیوه ها و تکنیک های حقوقی بین المللی حفاظت از محیط زیست تالاب ها

 

در گفتار پیش رو از تکنیک ها و روش هایی صحبت خواهد گردید، که در بحث حفاظت از محیط زیست تالاب ها امری لازم و ضروری است. لذا چرچوب حقوقی بین المللی مدیریت مناطق تالابی به موجب دستورالعمل های پیشنهاد شده از سوی کنوانسیون های مربوطه و ارزیابی آثار زیست محیطی به عنوان ابزاری در جهت مدیریت مناطق زیستی بررسی خواهد گردید. شیوه و تکنیک ها در واقع بخش فنی و مهندسی حفاظت از مناطق تالابی را در بر می گیرد، که البته این مباحث فنی و مهندسی، در بستر چارچوب حقوقی بین المللی تبیین گردیده است.

 

مبحث اول: چارچوب حقوقی بین المللی مدیریت تالاب ها

 

یکی از موضوعات و مقوله های مورد بحث در نشست های دولت های عضو معاهدات مرتبط با حفاظت از تالاب ها مدیریت این مناطق آبی است. مدیریت مدیریت استفاده و بهره برداری از منابع طبیعی تالاب ها هدفی مهم و وظیفه ای پیچیده به شمار می رود. ایجاد ابزارهای مدیریتی به منظور استفاده پایدار از منابع تالابی چالشی مهم در آینده است . این امر بخصوص در پرتو رشد کسری منابع آب شیرین و نابودی زیستگاه های تالابی اهمیت بیشتری می یابد.

 

براین اساس در فصل پیش رو سعی گردیده مدیریت تالاب ها در چارچوب کنوانسیون رامسر به عنوان تنها کنوانسیون راجع تالاب ها و همچنین کنوانسیون تنوع زیستی تبیین گردد. مدیریت تالاب ها در کنوانسیون رامسر بواسطه قطعنامه ها، استراتژی ها و دستورالعمل هایی که از طریق ساختارها و تشکیلات کنوانسیون تنظیم می گردد مشخص گردیده است و در کنوانسیون تنوع زیستی رویکرد اکوسیستمی اتخاذ شده به عنوان مبنایی در جهت مدیریت تالاب ها کارآیی دارد.

 

گفتار اول : کنوانسیون رامسر و مدیریت تالاب ها بر اساس قطعنامه ها و دستورالعمل های آن

 

۱– ضرورت و اهمیت دستورالعمل طرح های مدیریتی تالاب ها و کنوانسیون رامسر

 

به منظور دستیابی به استفاده پایدار و عاقلانه از تالاب ها و همچنین حفظ خدمات اکوسیستمی آن ها و در نهایت پایداری این قلمرو آبی توسعه و اجرای دستورالعمل های طرح های مدیریتی لازم و ضروری است. باید اذعان داشت از آنجا که تالاب ها مناطقی پویا و متغییر به شمار می روند و پیوسته از عوامل انسانی و طبیعی تاثیر می پذیرند، به منظور حفظ کارکردها و ارزش های تالاب ها ضرورت وجود توافقی میان گروهی از مدیران، مالکان، ساکنان و سایر ذینفعان وجود دارد. دستورالعمل های طرح های مدیریتی مکانیسمی به منظور دستیابی به توافق را فراهم می آورد.

 

بر اساس ضرورت گفته شده، در پنجمین نشست دولت های عضو کنوانسیون رامسر (۱۹۹۳) «دستورالعمل های راجع به طرح مدیریتی برای سایت های رامسر و سایر تالاب ها» به عنوان ضمیمه ای بر قطعنامه ۵٫۷ اتخاذ گردید. در ادامه ابزارها و دستورالعمل هایی در ارتباط با اعمال و اجرای مدیریت تالاب ها توسط کنفرانس دولت های عضو کنوانسیون رامسر تصویب گردید، همچنین در جهت تحقق اهداف قطعنامه VII.12 ، هیات بازنگری علمی و فنی کنوانسیون رامسر (STTRP) ، کار گروهی را به منظور بازنگری و بررسی عده دستورالعمل های کنوانسیون در ارتباط با طرح های مدیریتی تاسیس نمود.

 

STRP اذعان داشت که بایستی نسبت به دستورالعمل طرح های مدیریتی که در پنجمین نشست دولت های عضو کنوانسیون اتخاذ گردیده بود، بازنگری جدی صورت گیرد، لذا دستورالعمل های جدید طرح مدیریتی برای سایت های رامسر و سایر تالاب ها به واسطه هشتمین نشست ((COP8 در قطعنامه VIII.14 تصویب گردید، که در نتیجه جایگزین دستورالعمل COP5 شد و دستورالعمل سابق را بسط و توسعه داد.

 

دستورالعمل های جدید که ایجاد و اجرای یک طرح مدیریتی را برای یک سایت رامسر یا سایر تالاب ها مورد شناسایی قرار می دهند، بخشی از یک طرح مدیریتی یکپارچه به شمار می روند، که به تعیین اهداف مدیریتی سایت؛ تعیین و تشخیص اقدامات مدیریتی لازم و ضروری به منظور دستیابی به اهداف ؛ تعیین عوامل موثر بر ویژگی های متنوع سایت از جمله شامل کارکردها؛ تبیین ضروریات نظارتی به منظور شناسایی تغییرات صورت گرفته در ویژگی های اکوسیستمی و میزان تاثیرگذاری بر مدیریت تالاب؛ اثبات داشتن کارآمدی و موثر بودن مدیریت؛ حفظ استمرار در مدیریت کارآمد و موثر؛ حل هرگونه تضاد در منافع ؛ کسب و حصول منابع مالی برای اعمال و اجرای مدیریت ؛ توانمندسازی ارتباط بین و در محدوده سایت ها، سازمان ها و ذینفعان؛ و تضمین تطابق با سیاست های بومی؛ ملی و بین المللی کمک و مساعدت می کنند. دستورالعمل ها همچنین بر اهمیت جدی شناسایی ویژگی های اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی و کارکردهای تالاب ها و تضمین منافع ذینفعان و مشارکت اجتماعات محلی در مراحل اولیه اجرای طرح های مدیریتی تاکید دارد. همچنین دستورالعمل های طرح های مدیریتی نسبت به تمامی تالاب ها صرفنظر از اینکه در فهرست تالاب های با اهمیت بین المللی به ثبت رسیده یا نرسیده باشند، قابل اجراست.۱

 

عکس مرتبط با اقتصاد

 

۲ – نقش ها و کارکردهای طرح های مدیریتی تالاب ها

 

نقش ها و کارکردهای مهم طرح های مدیریتی تالاب ها در بحث حفاظت از محیط زیست این قلمرو آبی را بر اساس موارد ذیل می توان ارزیابی نمود:۲

 

  • شناسایی اهداف مدیریت سایت تالابی

این نقش، نقش مهمی برای دستورالعمل های طرح های مدیریتی به شمار می رود. تبیین اهداف مدیریتی برای ویژگی های اکوسیستمی سایت و سایر ویژگی های مرتبط با ارزش ها و نقش های آن سایت تالابی از جمله ارزش های اجتماعی- اقتصادی، فرهنگی و آموزشی لازم و ضروری است. به عبارت دیگر، در نتیجه این نقش باید هدف از توسعه طرح های مدیریتی در سایت تالابی مورد نظر واضح و مشخص باشد.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

  • شناسایی عوامل موثر یا تاثیر گذار احتمالی بر ویژگی های اکوسیستمی

قابلیت دستیابی به استفاده عاقلانه و حراست از اهداف مدیریتی تالاب ها پیوسته بواسطه مجموعه عواملی مانند رویه ها، الزامات و تعهدات تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. لازم و ضروری است که تمام عوامل مهم و تاثیرات آن ها بر روی سایت مورد نظر و به طور ویژه بر روی ویژگی های اکوسیستمی مورد لحاظ قرار گیرد. برای عوامل مهم، اجرای ارزیابی آثار زیست محیطی به عنوان بخشی از فرایند اجرای طرح مدیریتی لازم و ضروری است.

 

______________________________

 

۱ Ramsar Convention Secretariat. Managing Wetlands of International Importance and other Wetland sitesRamsar handbooks for the Wise Use of Wetlands. ۴th edition, Gland , Switzerland, VoII 8, 2010, p,6.

 

۲ .Ibid, pp.22-24.

 

  • حل تضاد ها و تعارضات

در بسیاری از سایت های تالابی تضاد منافع و مشکلاتی در شناسایی اولویت ها وجود خواهد داشت. بنابراین لازم و ضروری است که طرح های مدیریتی به عنوان اقدامی در جهت حل تضاد ها و ایجاد تعهداتی برای آینده تلقی گردند.

 

  • تبیین و شناسایی شرایط نظارت و کنترل

یک نقش کنترل و نظارت در چارچوب طرح مدیریتی، ارزیابی تاثیر گذاری مدیریت سایت می باشد. لازم و ضروری است که حدود و میزان دسترسی به اهداف دانسته و تعیین گردد. بنابراین، نظارت و کنترل باید به عنوان عنصر اساسی طرح های مدیریتی تالاب ها دانسته شود. شناسایی و مدیریت تغییرات در ویژگی اکوسیستمی سایت باید تدبیر شود. ۱

 

  • شناسایی و توصیف الزامات مدیریتی به منظور دستیابی به اهداف

در مواردی که حفاظت از گونه ها و زیستگاه ها اجتناب ناپذیر است، مدیریت سایت تالابی لازم و ضروری است. با ایجاد و اجرای طرح های مدیریتی، باید هزینه های اقدامات لازم و ضروری تبیین، توصیف و ارزیابی گردد.

 

  • حفظ استمرار مدیریت موثر

استمرار مدیریت و کنترل موثر لازم و ضروری است. دستورالعمل های مدیریتی به منظور مقابله با میزان گسترده ای از عوامل گوناگون باید اتخاذ گردد. اگر چه، فرایند های مدیریتی در نتیجه شرایط مقتضی تغییر خواهد کرد، هدف مدیریت کم و بیش دارای ثبات خواهد بود. استمرار نظارت و کنترل دارای اهمیت است زیرا مدیریت دارای استمرار است.

 

  • حصول منابع مالی طرح مدیریتی

طرح مدیریتی باید کم و کیف حصول منابع مالی مورد نیاز را تبیین نمایند و این امر باید

 

______________________________

 

۱ «در جهت اجرای بند ۲ ماده ۳، تغییر در ویژگی اکوسیستمی دستکاری ایجاد شده توسط انسان در عنصر، فرایند و یا خدمات/ منافع اکوسیستم است».

 

(Resolution IX.I Annex A)

 

شامل چگونگی فراهم آوردن جزئیات منابع مالی نیز باشد. این اطلاعات سپس می توانند به منظور حمایت و توجیه هزینه ها برای منابع مالی مورد استفاده قرار گیرند. اغلب این موضوع به خصوص برای کشورهای در حال توسعه دارای مشکلاتی است، اما شناسایی مکانیسم های مدیریت منابع مالی بوسیله طرح های مدیریتی لازم و ضروری است.

 

این مکانیسم ها می توانند شامل کسب درآمد از سایت از جمله از طریق توریسم، برداشت محصول، ماهگیری و یا ایجاد منابع تضمینی برای سایت تالابی یا سایر مکانیسم های مالی بلند مدت باشد. در بسیاری از موارد ارزیابی ظرفیت سازمان مسئول در اجرای طرح مدیریتی در فراهم کردن منابع مالی لازم و ضروری است. ۱

 

  • فراهم سازی ارتباط بین و در محدوده سایت های تالابی، سازمان ها و ذینفعان

ارتباط و تعامل در محدوده سازمان ها و همچنین میان سازمان ها و اشخاص لازم و ضروری است. طرح ها و دستورالعمل های مدیریتی ابزاری در جهت اطلاع رسانی در یک ساختار سهل الوصول به شمار می آیند که دیگران از سایت، اهداف و فرایند مدیریتی آگاه می نمایند. طرح مدیریتی تالاب ها به منظور حفظ ویژگی های اکوسیستمی عمدتا ً به دسترسی اطلاعات بستگی دارد. عناصر و اجزای ارتباطات، آموزش و آگاهی عمومی طرح مدیریتی از ابتدا تا اجرای کامل باید به وضوح تبیین و مشخص گردد. ۲

 

  • اثبات موثر و کافی بودن مدیریت

طرح های مدیریتی همواره باید در موقعیتی باشند که بتوانند استفاده مطلوب از منابع مالی و اینکه مدیریت موثر خواهد بود را اثبات نمایند. به عبارت دیگر، طرح های مدیریتی باید مبنای دارا بودن نفع اقتصادی را ارائه نمایند. همچنین ضرورت به رسمیت شناختن پاسخ گویی دارای اهمیت است.

 

  • تضمین انطباق و هماهنگی با سایت های بومی، ملی و بین المللی

ضرورت شناسایی و انطباق طرح مدیریتی با خط مشی، استراتژی ها و مقررات وجود

 

______________________________

 

۱ برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به:

 

Section XVII of the Guidelines for the allocation and management of water for maintaining the ecological function of wetlands.

 

۲ see Resolution VII

 

یکی از نقش های طرح مدیریتی این است که با خط مشی های متفاوت ادغام شود. سیاست ملی تالاب ها و طرح ها و سیاست های ملی تنوع زیستی مرتبط بستر و چارچوبی برای توسعه طرح مدیریت یک سایت فراهم می نماید. ۱

 

به طور کلی طرح مدیریتی تالاب ها باید در معاضدت با اجرای خط مشی ملی تالاب ها و یا استراتژی ملی و تنوع زیستی و سایر خط مش ها و سیاست ها باشد.

 

۳ – مناطق و واحدهای تحت پوشش طرح هامی مدیریتی تالاب ها

 

به طور کلی، دستور العمل های طرح مدیریتی باید کل سایت تالابی را در بر گیرند. اما در مواردی سایت تالابی از بیش چند مناطق مجزا و نامتصل تشکیل یافته اند (مانند، تالاب های نامتصل در امتدادجلگه های سیلابی). در این موارد طرح های مدیریتی جداگانه برای هر کدام از مناطق ممکن است مناسب باشد. منتهای مراتب، مدیریت یک چنین سایت های باید بر اساس طرح های حمایتی یکپارچه صورت گیرد.

 

باید اشاره داشت که اغلب طرح های مدیریتی نباید به مرز های سایت محدود گردند، بلکه باید طرح را در مقیاس وسیعی ملاحظه نمود و به طور قابل توجهی نسبت به مناطق ساحلی و حوزه آبخیز که تالاب در آن قرار گرفت است نیز اعمال نمود، زیرا تالاب ممکن است ماهیتی فرامرزی داشته باشد. این امر دارای اهمیت است که طرح مدیریتی تالاب عوامل طبیعی و انسانی بیرونی و میزان تاثیرات آن بر روی منطقه تالابی را مورد لحاظ قرار دهد و همچنین این تضمین صورت گیرد که اهداف مدیریتی برای سایت مورد نظر در حد گسترده مورد لحاظ لحاظ قرار خواهد گرفت.

 

علاوه بر این، در مواردی یک سایت تالابی از وسعت زیادی برخوردار است برای پیشبرد اهداف مدیریتی، سایت مورد نظر را به مناطق متصل و هم مرز تقسیم می کنیم و طرح های مدیریتی مجزا را برای هریک از این مناطق توسعه خواهیم داد و در مراتب پیشرفته تر بر اساس یک طرح حمایتی سراسری اقدام خواهیم کرد.

 

______________________________

 

۱ برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به:

 

Ramsar Handbook No. 2, Guidelines for developing and implementing National Wetland policies.

 

البته باید گفت که طرح های یکپارچه مدیریتی مناطق تالابی مجزا و نامتصل باید مصارفی که از این مناطق صورت می گیرد و همچنین ویژگی های اکوسیستمی تالاب ها را مورد لحاظ و تضمین نمایند. در طرح های مدیریتی یکپارچه برخی از مقررات و ضوابطی که باید صرف نظر از نوع و هدف طرح در نظر گرفت به قرار ذیل می باشد:

 

    • طرح های مدیریتی باید منافع ذینفعان منطقه تالابی از جمله، اجتماعات محلی و مردمان بومی را در نظر گیرد؛

 

    • منطق و دلیل دقیق و جامعی برای اجرای طرح مدیریتی یکپارچه باید وجود داشته باشد و این مسئله به خصوص در زمانی که سایت تالابی، به مناطق مجزا تفکیک می گردد اهمیت فزاینده ای دارد؛

 

    • شرحی دقیق و جامع از کارکردها و محدودیت های اعمال شده در محدوده قلمرویی که طرح اجرا می گردد، می بایست به عنوان بخشی از طرح مدیریتی ارائه گردد؛

 

    • منطقه تالابی که طرح در آن اعمال می گردد، می بایست با یک اسم یا کد منحصر به فرد و یا حتی الامکان دارای معنا متمایز گردد. با این حال در مواردی، یک کد عددی ساده کفایت می کند؛

 

  • نقشه ای که محدوده های طرح مدیریتی در مناطق تالابی را مشخص نماید باید آماده و ارائه گردد.۱

۴- شکل و چارچوب طرح های مدیریتی تالاب ها ۲

 

شکل و فرمت طرح مدیریتی تالاب ها که در دستورالعمل های کنوانسیون رامسر مورد توصیه قرار گرفته است، بایستی از پنج قسمت تشکیل یابد، که در واقع بازتابی از مراحل اساسی اجرای طرح مذکور می باشد. بخش های طرح مدیریتی عبارتند از:

 

______________________________

 

۱ برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به:

 

    • Ramsar`s Guidelines for integrating wetland conservation and wise use into river basin management (Ramsar Handbook [9];

 

    • The Principle and guidelines for incorporating wetland issues into integrated coastal zone management (ICZM) (Ramsar Handbook [12]);

 

  • Guidelines for intenational cooperation under the Ramsar Convention on Wetlands(Ramsar Handbook [20]);

۲ Ramsar Convention Secretariat, op.cit, pp.33-55.

 

    1. بخش آغازین/ خط مشی ها ۱ تعریف و مفهوم شناسی ۲۳٫ ارزیابی ۳ ۴٫ اهداف ۴ ۵٫ طرح اجرایی (برنامه عمل ).۵

 

  1. بخش مقدماتی در بردارنده گزاره ای سیاسی دقیقی بوده که در مفهوم گسترده ای خط مشی ها و یا رویه های مراجع ملی، فراملی، محلی و یا سایر سازمان ها و نظام های مدیریتی سنتی از جمله نهادهای مردم نهاد، جوامع محلی یا صاحبان شخصی ساز و کارهای مدیریتی که با ایجاد و اجرای طرح مدیریتی در ارتباط هستند، را در بر دارد. بخش مقدماتی طرح های مدیریتی همچنین باید اقتضائات و تعهدات گسترده کنوانسیون رامسر که شامل حفظ ویژگی اکوسیستمی تالاب های موجود در فهرست تالاب های با اهمیت بین المللی، استفاده عاقلانه از تالاب ها، ایجاد ذخیره گاه های طبیعی در تالاب ها اعم از اینکه در فهرست تالاب های با اهمیت بین المللی باشند یا نباشد و همکاری بین المللی در مواردی که برای مدیریت سایت تالابی مناسب باشد، به طور ویژه در موارد اشتراک سیستم های تالابی و آبی را مورد توجه قرار دهند.

بخش تعریف و مفهوم شناسی طرح، قسمتی مهم از دستور العمل های طرح های مدیریتی به شمار می رود. این قسمت اطلاعاتی را به منظور نتیجه بخش بودن طرح ارائه می دهد. این بخش به طور اساسی ترکیب و تلفیقی از داده ها و اطلاعات موجود است. تعیین و شناسایی هر گونه کمبود و کسری داده و اطلاعات از کارکرد های کلیدی این بخش از دستورالعمل های مدیریتی تالاب ها است. بخش مذکور همچنین در بر دارنده اطلاعاتی راجع به ویژگی های بارز منطقه تالابی یا ویژگی سایت مورد نظر بوده، که این امر در ایجاد مقدمات و تنظیم اهداف مدیریتی کمک کننده است.

 

بخش ارزیابی طرح مدیریت تالاب ها در واقع فرایند شناسایی و اثبات ویژگی های مهم منطقه تالابی یا کانونی برای طرح مدیریتی به شمار می رود. ارزیابی ویژگی های مهم می بایست برای چهار موضوع دارای منفعت و ارزش صورت گیرد. در سایت های رامسر و سایر تالاب ها، ارزیابی برای ویژگی های اکوسیستمی، همچنین ویژگی های اجتماع- اقتصادی، ویژگی های فرهنگی و سایر ویژگی های مهم مورد شناسایی قرار می گیرد.

 

______________________________

 

۱ Preamble/policy

 

۲ Description

 

۳ Evaluation

 

۴ Objectives

 

۵ Action Plan

 

ویژگی های اکوسیستمی که مورد ارزیابی قرار می گیرد شامل زیستگاه، گونه ها و پردازش طبیعی می باشد. ۱ و همچنین معیارها و ظوابط توصیه شده برای ارزیابی ویژگی های اکوسیستمی قلمرو تالابی عبارتند از: اندازه، تنوع زیستی، حالت طبیعی داشتن، نادر بودن، آسیب پذیری، شاخص بودن و دارا بودن پتانسیل بهبود و یا احیا.

 

هدف اصلی بخش ارزیابی طرح مدیریت تالاب ها، فراهم کردن فهرستی از ویژگی های سایت تالاب مورد نظر و صحه گذاشتن بر وضعیت آن ها می باشد. یک فرایند ارزیابی برای ویژگی هایی که از آن ها ارزیابی صورت نگرفته است، لازم و ضروری است.

 

بواسطه پذیرش ارزیابی، فهرستی از ویژگی های مهم سایت تالابی مورد شناسایی قرار می گیرد. گام بعدی، فراهم کردن اهداف مدیریتی برای هر یک از این ویژگی ها است. اهداف باید در بر دارنده ویژگی های ذیل باشند:

 

  1. اهداف باید قابل سنجش و ارزیابی باشند ۲٫ اهداف باید حداقل در طولانی مدت قابلیت دستیابی را داشته باشند ۳٫ اهداف نباید مشمول مرور زمان گردند.

اما در بخش نهایی طرح اجرایی طرح مدیریتی تالاب ها، باید گفت هدفش در این قسمت تبیین موارد جزئی اقدامات مدیریتی که در ارتباط با هر یک از ویژگی های سایت بوده می باشد. در این قسمت، این موضوعات بهتر است مورد توجه قرار گیرد که اول اقدامات مدیریتی در چه زمان و در چه ظرف زمانی انجام خواهد گرفت؟ دوم در کدام یک از مناطق تالابی فعالیت ها و اقدامات مدیریتی صورت خواهد گرفت؟ سوم اینکه این اقدامات توسط چه مقامات و نهادهایی انجام خواهد گرفت و چه مدتی لازم و ضروری است؟ چهارم اینکه در اجرای طرح، اولویت با چه اقداماتی است؟ و در نهایت هزینه اقدامات مدیریتی به چه میزان خواهد بود؟

 

به محض اینکه پروژه های مدیریتی آغاز گردید، در جهت اهداف اجرایی طرح، مجموعه پروژه های مدیریتی را در طرح اجرایی سالیانه ای که به منظور راهنمایی و مساعدت در فرایند اجرا به کار گرفته می شود تنظیم خواهد گردید.

 

۵ – اصلاح و بهبود روش های مدیریتی تالاب ها

 

در وهله نخست مقوله مدیریت تالاب ها در پاسخ به گسترش تغییر کاربری تالاب ها و

 

______________________________

 

۱ برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به:

 

Resolution IX. I Annex to Resolution X. I5

 

تاثیرات منفی بر جمعیت حیات وحش و به طور ویژه پرندگان مهاجرمطرح گردید. متعاقا مدیریت تالاب ها بر حیات وحش و تکنیک های مدیریتی مقدماتی که به طور عمده به دنبال حفاظت از حیات وحش تالاب ها بود، متمرکز شد. اما تغییرات شدید و افراطی تالاب ها به منظور بسط و توسعه کشاورزی و مناطق شهری در دهه های اخیر، تغییر رویکرد در روش های مدیریتی به منظور استفاده پایدار از تالاب ها را منجر گردیده است. در نتیجه بسیاری از تکنیک های مدیریتی که سابقا مورد استفاده قرار می گرفت، به دلیل لحاظ نکردن تاثیرات بر مناطق مجاور یا سایر خدمات اکوسیستمی نامناسب تشخیص داده شد و در واقع رویکردهای اولیه مدیریتی به این دلیل که مبتنی بر برداشتی ناقص از کارکردهای تالاب ها و تاثیرات اجتماعی آن بود، لذا این امر موجب تغییر در رویکردهای مدیریتی تالاب ها گردید. (euliss&other,2008,553)

 

مدیریت تالاب ها به نسبت زمینه جدید و نوینی در بحث مدیریت مناطق زیست محیطی به شمار می رود و بسیاری از مدیران به طور سنتی به عنوان زیست شناسان حیات وحش آموزش دیده اند، که بر اجتماعات حیات وحش بیش از چرخه های اکوسیستمی تاکید دارند. به عنوان مثال، به طور تاریخی، تمایل و گرایش اولیه در خصوص فهم چگونگی تاثیرگذاری اقدامات مدیریتی بر جمعیت یا ساختار زیستگاهی پرندگان آبی تالابی وجود داشته است. بسیاری از تحقیقات بر روی توسعه تمهیداتی که در جهت فراهم کردن منابع گیاهی برای پرندگان آبی است، صورت گرفته است. باید اذعان داشت تمهیدات مدیریتی تالاب ها که در سابق به طور خاص اکوسیستمی به سایت های تالابی که تکنیک های مدیریتی را اجرا کند، بکار گرفته شده است.

 

در محیط زیست امروزی، بسیاری از تالاب ها از اقداماتی کع در نتیجه تصمیمات بیرونی اتخاذ می گردد، تاثیر می پذیرند زیرا به دلیل الزام به رعایت اجرا یا تغییرات رویکردی تمهیدات نسبت به زیستگاه ها این این تغییرات امری حتمی است. به همین دلیل روکردهای نوین بکار رفته در چارچوبی موثر برای مدیریت سایت های تالابی، چشم انداز مدیریت تالاب ها را تغییر داده است. به نظر می رسد که ژئومورفولژی باید در مرکز توجه قرار گیرد زیرا از جامعیت بیشتری برخوردار است. بکارگیری یک چنین رویکردهایی در ک و فهم اینکه چگونه فرایندهای اکوسیستمی خاص تاثیرگذار بوده و با برآیندهای حفاظتی مرتبط می باشند، آسان تر می نماید. (euliss&other,2008,555)

 

گفتار دوم: رهیافت های جامع و همه جانبه کنوانسیون تنوع زیستی به عنوان ابزاری در جهت مدیریت تالاب ها

 

کنوانسیون تنوع زیستی در جهت مدیریت زیست محیطی اکوسیستم ها و گونه ها سه رویکرد یا رهیافت همه جانبه را مطرح می نماید که عبارتند از: رویکرد یا رهیافت اکوسیستمی، مدیریت پایدار جنگل ها و مدیریت یکپارچه منابع آبی. در ادامه رهیافت های مذکور را به عنوان ابزاری در جهت مدیریت مناطق تالابی بر اساس کنوانسیون رامسر تبیین خواهد گردید.

 

۱– رهیافت اکوسیستمی ۱

 

کنوانسیون تنوع زیستی رهیافت (رویکرد) اکوسیستمی را به این نحو تعریف می کند:

 

«یک سیاست (خط مشی) به منظور مدیریت یکپارچه زمین، آب و منابع حیاتی که حفاظت و استفاده پایدار در یک روش منصفانه را ارتقا می دهد. یک رویکرد اکوسیستمی بر مبنای اجرای روش شناسی علمی متمرکز بر سطوح ساماندهی بیولوژیکی، که ساختارها، فرایندها، کارکردهای ضروری و تعامل میان موجودات و محیط زیست شان را در برمیگیرد، قرار دارد. این رویکرد، این موضوع را که انسان ها با وجود تنوع فرهنگی یک عنصر جدایی ناپذیر از بسیاری از اکوسیستم ها هستند را به رسمیت می شناسد». ۲

 

اکوسیستم ها به عنوان مجموعه ایی یکپارچه از گیاهان، جانوران و اجتماعات ریزجانداران و فعل و انفعال با محل غیر زیست آن ها به عنوان یک واحد در نظر گرفته می شود. حد و میزان اکوسیستم می تواند از خاک تا زیست کره در نوسان باشد و این موضوع به ماهیت مدیریت و فرایندهای حفاظتی انجام شده بستگی دارد.

 

در اجرای روش های مدیریتی، رهیافت اکوسیستمی به دنبال تمرکز بر ساختار، فرایندها، کارکردها و فعل و انفعال بین موجودات زنده و محیط زیست شان می باشد. این رویکرد شامل انسان ها و تنوع فرهنگی آن ها نیز می شود. رهیافت اکوسیستمی، همچنین بر ضرورت اتخاذ مدیریت یکپارچه و ارتقای اشتراک گذاری منافع به منظور پرداختن به ماهیت یکپارچه و پیچیده

 

______________________________

 

۱ ecosystem approach (EA)

 

۲ COP 5 decision V/6

 

اکوسیستم ها و عدم شناخت جامع یا درک کارکردهایشان تاکیددارد. علاوه بر این، رهیافت اکوسیستمی این دیدگاه را دارد که در اجرای رهیافت، روش واحدی وجود ندارد، زیرا آن شرایط محلی، ایالتی، ملی، منطقه ایی و جهانی بستگی دارد. رویکردهای حفاظتی و مدیریتی می تواند با چارچوب رهیافت اکوسیستمی ادغام گردد.

 

در مرکز رهیافت اکوسیستمی ۱۲ اصول راهنما وجود دارد:

 

    1. مدیریت زمین، آب و منابع حیاتی مصادیقی از گزاره های اجتماعی هستند.

 

    1. مدیریت باید تا پائین ترین سطح ممکن تمرکز زدایی گردد.

 

    1. مدیران اکوسیستمی باید تاثیرات فعالیت های انسانی را بر پیرامون و سایر اکوسیستم ها مورد لحاظ قرار دهند.

 

  1. ضرورت داشتن شناخت و مدیریت اکوسیستم در یک بستر اقتصادی. بنابراین، یک برنامه مدیریتی اکوسیستمی باید:

 

    • آشفتگی بازار را که تاثیرات مغایری بر تنوع زیستی دارد را کاهش دهد؛

 

    • انگیزه های ارتقای حفاظت و استفاده پایدار را در یک راستا قرار دهد؛

 

  • هزینه ها و منافع ایجاد شده از تالاب ها در یک گستره عملیاتی، درونی گردد.

 

    1. حفاظت از ساختار و کارکردهای اکوسیستمی در جهت حفظ خدمات اکوسیستمی باید هدفی برتر نسبت به رهیافت اکوسیستمی باشد.

 

    1. اکوسیستم ها باید در محدوده و ذیل کارکردهایشان مدیریت گردند.

 

    1. رهیافت اکوسیستمی باید در مقیاس جوی و زمینی انجام گیرد.

 

    1. اهداف مدیریت اکوسیستمی به دلیل تنوع مقیاس های زمینی و تاثیرات موخر که فرآیندهای اکوسیستمی را توصیف می کند، باید برای یک دوره طولانی معین گردد.

 

    1. مدیریت باید بپذیرد که تغییر امری اجتناب ناپذیر است.

 

    1. رهیافت اکوسیستمی باید به دنبال یک تعادل متناسب و یکپارچگی بین حفاظت و بهره برداری از تنوع زیستی باشد.

 

    1. رهیافت اکوسیستمی باید تمام اشکال اطلاعات مربوطه را، که از جمله شامل دانش، ابتکارات و عملکردهای علمی, محلی و بومی می گردد را مورد لحاظ قرار دهد.

 

  1. رهیافت اکوسیستمی باید تمام بخش های اجتماعی و اصول علمی را شامل گردد.

در اعمال و اجرای اصول دوازده گانه، رهیافت اکوسیستمی بر روابط کارکردی و فرایندی در محدوده اکوسیستم ها با آگاهی از اینکه یک چنین فرایندها و کارکردهایی پیچیده و تغییر پذیرند، تمرکز دارد. رهیافت اکوسیستمی در جستجوی افزایش اشتراک گذاری منافع، انجام اعمال مدیریتی در سطحی متناسب و تمرکز زدایی تا رسیدن به حداقل سطح و فراهم کردن اسباب مشارکت های فرابخشی می باشد.۱

 

۲ – مدیریت پایدار جنگل ها ۲

 

مدیریت یکپارچه جنگل ها، رویه ای معمول در بحث مدیریتی حفاظتی جنگل ها بر اساس دستورالعمل های مدیریتی جنگل هاست. وسیع ترین موافقت نامه بین الدولی در این خصوص، توسط مجمع عمومی ملل متحد اتخاذ گردیده است، که اظهار می دارد:

 

«مدیریت پایدار جنگل، به عنوان مفهومی پویا و متکامل در حفظ و افزایش ارزش های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی انواع جنگل ها برای نسل حاضر و آتی کمک کننده است».

 

در مرکز رهیافت «مدیریت پایدار جنگل» اصول جنگل قرار دارد که در کنفرانس ملل متحد راجع به محیط زیست و توسعه در ریودوژانیرو به سال ۱۹۹۲ اتخاذ گردیده است. اصول جنگل به مدیریت منابع و زمین های جنگلی به منظور برآورده کردن نیازهای اجتماعی، اقتصادی، اکوسیستمی، فرهنگی و معنوی نسل های حاضر و آتی مساعدت می نماید. این نیازها شامل محصولات و خدمات جنگل ها همچون چوب و فراورده های چوبی، آب، غذا، علوفه دام ، سوخت، چرای دام ، زیتگاهی برای حیات وحش، تنوع منلظر و چشم اندازها، ذخیره گاه کربن و سایر موارد است.

 

۹معیار و شاخص به منظور مدیریت پایدار جنگل توسط ۱۵۰ دولت در سراسر جهان اتخاذ گردیده است. هفت مورد از این موارد نه گانه به عنوان مبانی نظری در توسعه رویه های مدیریتی جنگل در سرتاسر جهان مطرح گردیده است:

 

  • توسعه و افزایش منابع جنگلی؛

______________________________

 

۱ Secretariat of the Convention on Biological Diversity and the Ramsar Convention on Wetlands. WaterWetlands and Forests: A Review of Ecological, Economic and policy Linkages, CBD Technical Series No. 47, 2010, pp.26-28.

 

۲ sustainable forest management (SFM)

 

    • تنوع زیستی؛

 

    • پایداری و بهبودی جنگل؛

 

    • کارکردهای حفاظتی جنگل ها؛

 

    • کارکردهای اقتصادی- اجتماعی جنگل ها؛

 

  • چاچوب قانونی، سیاسی و نهادی.

در عمل رهیافت «مدیریت پایدار جنگل» منجر به توسعه برنامه های ملی جنگل، احیای چشم اندازها، توسعه و مدیریت یکپارچه ذخایر آبی مشترک گردیده است.

 

۳ – مدیریت یکپارچه منابع آبی ۱

 

مدیریت یکپارچه منابع آبی، به گونه قابل توجهی از جمله ابزارهای موثر و همه جانبه در امر مدیریت منابع آبی به شمار می رود. نقش بنیادی آب، در حیات انسانی و توسعه اقتصادی به موجب کنفرانس ملل متحد راجع به محیط زیست انسانی به سال ۱۹۷۲ به رسمیت شناخته شد. اگرچه تا نشست زمین ملل متحد در سال ۱۹۹۲ آب به طور رسمی به عنوان منبعی محدود و آسیب پذیر شناخته نشده بود. نشست زمین همچنین در امر رهیافت همه جانبه مدیریت منابع آبی پیشگام بود.۲

 

رهیافت مدیریت یکپارچه منابع آبی (IWRM) فرایندی در جهت ارتقای توسعه و مدیریت منابع آبی و منابع مرتبط با آن به منظور اعتلای پیامدهای اقتصادی و رفاه اجتماعی در یک روش برابر بدون لحاظ قرار دادن مدیریت یکپارچه منابع آبی وابستگی حیات تمامی انسان ها به چرخه آبی را به رسمیت می شناسد به این نحو که آب پیوسته در سطح و در زیر زمین جریان دارد، به سمت جو تبخیر شده و سپس به صورت باران و برف فرو می ریزد. با برگشت به زمین، انسان ها آب را به شکل های متعددی مورد استفاده قرارمی دهند و لازم است که منابع آبی را به گونه ای به اشتراک گذاشته شود که اکوسیستم های آن ویران نگردد.

 

مدیریت یکپارچه منابع آبی، تمامی گروه ها و نهادهای مردمی فعال که در زمینه مدیریت منابع آبی فعال بوده را به رسمیت می شناسد و آن ها را به شناسایی تمامی منافع و ارزش های آب و یافتن تعادلی مطلوب بین حمایت از منابع و توسعه مورد تشویق قرار می دهد.

 

______________________________

 

۱ Integrated water resource management (IWRM)

 

۲ تا مقطع زمانی ۱۹۹۲، آب کمتر به عنوان کالایی ارزشمند و بیشتر به عنوان منبعی که باید به نحو مساوی میان مصرف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:47:00 ق.ظ ]




آمایش سرزمین به عنوان زیر بنای حرکت برنامه ریزی تلقی می گردد، این امر ابتدا به تنظیم رابطه انسان با فضای زیستی می پردازد. سپس کلیه امکانات و واقعیت های کشور در سه گروه بزرگ امور اجتماعی، امور تولیدی و امور زیربنایی مشخص می گردد. به طور کلی می توان گفت برنامه ریزی آمایش سرزمین با هدف استفاده معقول از فضا و درک کامل ارزش آن برای عملکرد موثر اقتصادی انجام می گیرد و تقسیم کار سرزمینی یکی از جنبه های مهم آن است، آمایش سرزمین در ایران برای تنظیم رابطه بین انسان، فضا و فعالیتهای انسان در فضا انجام می شود. هدف از تنطیم این رابطه، بهره برداری منطقی از کلیه امکانات برای بهبود مادی و معنوی اجتماع براساس ارزش های اعتقادی، توجه به سوابق فرهنگی و ابزار علم و تجربه در طول زمان است ( وحیدی، ۱۳۷۳). برنامه ریزی استراتژیک عبارت از تعیین رهیافت های کلی حرکت جامعه با عنایت به اصلاحات مربوط به آمایش سرزمین از طریق تدوین اهداف کلان است.
آمایش سرزمین
برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی توسعه
برنامه ریزی نیروی انسانی
برنامه ریزی آموزشی
برنامه ریزی درسی
شکل۲-۴ : سلسله مراتب برنامه ریزی در سطح جامعه
برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی تولید
برنامه ریزی تعمیرات
برنامه ریزی نیروی انسانی
شکل۲-۵ : سلسله مراتب برنامه ریزی در یک سازمان
به طور خلاصه برنامه ریزی استراژیک، برنامه ریزی دراز مدت در سطح موسسه است که در آن توجه بیشتر به نتایج معطوف می شود. (جاسبی، ۱۳۷۰) برنامه ریزی توسعه عبارت از تعیین هدفهای کلی و کیفی، اتخاذ تصمیمات درباره سیاستهای اجرایی، تعیین عملیات اجرایی، وظایف گوناگون و بهره گیری منطقی از کلیه منابع و نهادهای موجود برای رسیدن به هدف ها است (تقی پورظهیر، ۱۳۷۳) و تغییر شرایط ناطلوب سازمان و جامعه به سوی شرایط مطلوب است. برنامه ریزی نیروی انسانی عبارت از برآورد نیروی انسانی مورد نیاز سازمان است، که در آن سه مفهوم توسعه مدیریت، پیش بینی احتیاجات نیروی انسانی و طرح ریزی سازمانی مطرح شده است. کی از تعاریف طرح ریزی نیروی انسانی، استراتژی دریافت، بکارگیری، بهسازی و نگهداری منابع انسانی ذکر شده است، برنامه ریزی نیروی انسانی بخشی از برنامه ریزی کلی سازمان است و هدف آن تشخیص و تامین نیروی انسانی مورد نیاز با توجه به تغییر و تحولات سازمان در آینده است. ( الوانی، ۱۳۷۱). برنامه ریزی درسی عبار است از برنامه تفصیلی کلیه فعالیت های یادگیری، انواع وسایل آموزشی و ارائه پیشنهاداتی در مورد راهبردهای یادگیری و شرایط اجرای برنامه است ( مشایخ، ۱۳۶۷)
۲-۲-۶ -۲ ضرورت، اهمیت و فواید برنامه ریزی آموزشی در سازمان ها
برنامه ریزی آموزشی در همه طبقات سازمان، داشتن طرح های دراز مدت، میان مدت وکوتاه مدت آموزشی یک ضرورت است. این ضرورت برای مدیران رده عالی از نظر شرایط، موقعیت و دیدگاه همه جانبه ای که نسبت به سازمان دارند و به لحاظ اینکه ارتباط سیستم آموزش را با سایر سیستم های سازمان بهتر درک می کنند و جایگاه آن را نیز بهتر می توانند مشخص نمایند، بیشتر است. در مورد اهمیت آموزش می توان به نکات زیر اشاره نمود.
۱- در شرایطی که کارکنان یک سازمان در رده ها و تخصص های مختلف از فرصت های مناسب آموزش و یادگیری برخوردار شوند، رشد و فعال شدن استعدادهای بالقوه بیشتر است.
۲- در سازمان ها بایستی بدنبال این باشیم که افکار و مغزهای جوان را روی جسم های پیر قرار دهیم تا افراد همواره خلاق باشند.
۳-نظام پویای برنامه ریزی آموزشی در هر سازمان، در تربیت و تامین نیروی انسانی و افزایش کمیت و کیفیت مهارت های شغلی و افزایش سطح تولید و رفاه عمومی سازمان اثر فراوانی دارد، سرمایه گذاری در این بخش موجب ایجاد توازن و تعادل بین نیروی انسانی تربیت شده و نیاز بخش های مختلف می شود.
۴-یکی از ابزارهای مهم توسعه منابع انسانی در هر سازمان، آموزش و تغییر نگرش های آنان است.
۵-به وجود آوردن و پرورش کار گروهی و اینکه افراد با کار کردن با یکدیگر به تولید یک انرژی بنام همکوشی بپردازند، زاییده آموزش است.
۶-با توجه به اهمیت مهارت های ادراکی و دیدگاه کل گرایانه در کارکنان سازمان، افراد بایستی مجهز به ذهنیت فلسفی باشندو ذهن آنان دارای سه بعد مرتبط به هم یعنی جامعیت، تعمق و قابلیت انعطاف باشند (بهرنگی، ۱۳۷۳) تا بتوانند هماهنگی اهداف سازمان را بهتر تحقق بخشند، ایجاد ذهنیت کل گرایانه در گرو برنامه ریزی آموزشی صحیح می باشد.
۷-با برنامه ریزی آموزشی صحیح در سازمان فعالیت های تکراری، مضاعف و بی ثمر کاهش یافته و در نتیجه با زمان و هزینه کمتر اهداف هر برنامه زودتر و بهتر تحقق می یابد.
۸- برنامه ریزی آموزشی در سازمان ضایعات انسانی و خسارت های مالی را به شدت کاهش می دهد.
۲-۲-۶ -۳ فراگرد برنامه ریزی آموزشی
در مورد برنامه ریزی آموزشی در سازمانها و مراحل آن نظرات مختلفی وجود دارد فرانکلین بوبیت[۳۱]، در سال ۱۹۱۸ اولین کتاب مربوط به برنامه ریزی آموزشی و درسی را نوشت و زمینه استقلال این رشته رافراهم نمود رالف تایلر[۳۲] در کتاب خود (۱۹۴۹) تحت عنوان اصول اساسی برنامه آموزشی چهار مرحله قائل شده است:
۱-تعیین اهداف
۲-انتخاب تجارب یادگیری
۳-گسترش فرایند تدریس
۴-ارزشیابی برنامه آموزشی
تعریف دیگر برنامه ریزی آموزشی شامل:
۵-تدوین برنامه
۶-تلفیق برنامه
۷-تصویب برنامه
۸-اجرا و ارزیابی برنامه
هیلدا تابا ( بهرنگی،۱۳۷۲) در برنامه ریزی آموزشی هفت مرحله ارائه می دهد:
۱-تشخیص نیازها
۲-تدوین هدف های معین
۳-انتخاب محتوا
۴-سازمان دادن محتوا
۵-انتخاب تجارب یادگیری
۶-سازمان دادن تجارب یادگیری
۷-تعیین آنچه که قرار است ارزیابی شود.
به طور کلی در جمع بندی می توان فرایند برنامه ریزی آموزشی را که در سازمان های مختلف تقریباً همه گیر است و جامعیت دارد به قرار زیر عنوان نمود:
۱-تشخیص نیازهای آموزشی
۲-تدوین هدف های برنامه آموزشی
۳-تعیین منابع مورد نیاز برنامه آموزشی
۴-اجرای برنامه آموزشی
۵-ارزیابی برنامه آموزشی
برای تدوین برنامه آموزش ضمن خدمت (برنامه عمل ) مجموعه عناصر زیر را باید مد نظر قرار داد:

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:46:00 ق.ظ ]




آنچه قرارداد ارفاقی را به وجود می آورد تصمیم دادگاه است. به نظر می رسد با توجه به اینکه انعقاد قرارداد ارفاقی نیازمند توافق تاجر ورشکسته با گروهی از طلبکاران است ماهیت این نهاد ارفاقی قراردادی است. توضیح اینکه تصدیق دادگاه بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و مربوط به مرحله اجرا و اثرگذاری قرارداد است و دادگاه در انعقاد قرارداد نقشی نداشته، صرفاً وظیفه نظارت بر رعایت تشریفات خاص در انعقاد قرارداد ارفاقی و رعایت حقوق غرماء را بر عهده دارد.[۸]

بند سوم : نظریه قرارداد

توجه به تمام نظریات فوق ما را متقاعد می سازد که این نهاد ماهیت قراردادی دارد. این نتیجه با توجه به دلایلی بدست آمد که در ادامه تعدادی از آنها را برمی شمریم ؛ با توجه به اینکه انعقاد قرارداد ارفاقی نیاز به توافق تاجر با گروهی از طلبکاران دارد و وجود عناصر چهارگانه قصد و رضا، موضوع معامله، اهلیت و جهت مشروع نیز در این نهاد کاملاً مشهود است و هم طلبکاران و هم تاجر خواهان عاملی جهت تنظیم روابط حقوقی آینده بر مبنای آن می باشند تردیدی در قرارداد بودن این نهاد باقی نمی ماند.
بعضی از حقوقدانان قرارداد ارفاقی را از نظر ماهیت نوعی صلح دانسته اند که بین طلبکارها و تاجر در باب تصفیه دیون بسته می شود.[۹]
تبدیل تعهد عبارت است ازاین که تعهدی در نتیجه تغییر یکی از ارکان آن به تعهدی دیگر تبدیل گردد.در این صورت، تعهد اول ساقط و تعهد دیگری جایگزین آن می شود. تبدیل تعهد یک عمل حقوقی رضایی (غیر تشریفاتی ) است.[۱۰] هنگامی که طرفین توافق می کنند که به جای تعهد اصلی تعهد جدیدی با موضوع جدید به وجود آید، تبدیل تعهد به وسیله تغییر موضوع تعهد واقع می گردد.[۱۱]
با عنایت به تمام فرضیاتی که بیان گردید باید گفت باوجود تمام شباهت هایی که ممکن است میان قرارداد ارفاقی پیشگیرانه و نهادهایی مانند هبه،صلح یا تبدیل تعهد ببینیم این قرارداد ماهیتی خاص دارد و بر مبنای مصالح تجاری و اقتصادی و نفع جامعه به وجود می آید. بنابراین این قرارداد از لحاظ شرایط ماهوی تابع قواعد عام قراردادهاست، اما شرایط خاص خود را نیز دارد چراکه آنچه تعیین کننده نوع قرارداد و آثار و احکام آن است، در نهایت قصد واقعی و عملکرد طرفین است نه اسمی که برای قرارداد انتخاب می کنیم.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

گفتار سوم : اوصاف قرارداد ارفاقی پیشگیرانه

قرارداد ارفاقی پیشگیرانه باید به گونه ای تنظیم گردد که اهداف و مصالح جامعه، تاجر و بستانکاران را تأمین نماید. یک مصلحت مهم تقویت اعتبار تجار از یک سو و ایجاد اعتماد در جامعه برای ایجاد انگیزه جهت تحقق معاملات از سوی دیگر است. لازمه رونق داد و ستد در جامعه اعتماد در بازار است و این اعتماد زمانی حاصل می شود که اشخاص مطمئن باشند که اگر تاجری دچار وقفه شد راهکاری وجود دارد که به موقع و مؤثر از طلبکاران حمایت کرده و حقوق آنان را تا حدی استیفاء کند و همه داراتر از قبل شوند. نقض تعهدات ناشی از قرارداد ارفاقی پیشگیرانه بایستی عواقبی در پی داشته باشد و ادای دیون را به نحو اساسی تأمین نماید. در ادامه اوصاف قرارداد ارفاقی پیشگیرانه را تبیین می نماییم.

بند اول : لازم یا جایز

با توجه به قانون مدنی عقد لازم عقدی است که هیچیک از دو طرف معامله حق فسخ آن را نداشته باشد، مگر در موارد معین (ماده ۱۸۵ ). اینجا توضیحی راجع به اصل لزوم و لازم بودن قراردادها وتفاوت آن دولازم به نظر میرسد. اصل لزوم قراردادها که در فقه به اصاله اللزوم معروف است با الترام به مفاد عقود و قراردادها تفاوت دارد. در هر عقدی چه لازم و چه جایز و چه خیاری، طرفین عقد باید به مفاد آن عمل کنند. مثلا اگر کسی مال خود را ظاهراً به کسی بفروشد ولی در خفا سندی تنظیم کند مبنی بر اینکه این فروش در واقع هبه بوده است این عقد بیع الزام و التزامی برای طرفین به وجود نمی آورد بلکه همان عقد هبه ای که منظور اصلی بوده بین طرفین الزام آور است. این التزام به مفاد عقد است ولی اصاله اللزوم بیان می دارد که اگر عقدی بین طرفین منعقد شد، اصل این است که این عقد لازم است نه جایز مگر آن که قانون به جواز آن تصریح کرده باشد.[۱۲]
عقد جایز آنست که هریک از طرفین بتواند، هروقتی بخواهد، آنرا فسخ کند.[۱۳] برای برهم زدن عقد جایز هیچ سبب خاصی لازم نیست و طرف حق دارد، همیشه و بدون هیچ تشریفاتی آن را منحل سازد.[۱۴]
با دقت در مطالب فوق درمی یابیم عقد لازم فقط برای ایجاد، نیاز به توافق دو اراده دارد ولی پس از ایجاد بدون نیاز به توافق دو اراده به بقای خود ادامه می دهد در حالیکه عقد جایز بعد از به وجود آمدن هنوز برای بقا نیاز به اراده طرفین دارد.
صدر ماده ۴۸۹ قانون تجارت بیان می دارد : «همین که قرارداد ارفاقی تصدیق شد نسبت به طلبکارهایی که در اکثریت بوده اند یا در ظرف ده روز از تاریخ تصدیق، آن را امضاء نموده اند قطعی خواهد بود….» صدر ماده ۱۰۴۵ لایحه جدید اشعار میدارد : « قرارداد ارفاقی پیشگیرانه نسبت به بستانکارانی که در اکثریت می باشند و یا کسانی که ظرف ۱۰ روز از تاریخ تصدیق آن را امضا نموده اند لازم است ». ماده ۱۰۴۶ لایحه جدید : « پس از تصدیق قرارداد ارفاقی، دعوای بطلان در باره آن قبول نمی شود مگر اینکه کشف شود در میزان دارایی یا مقدار دیون، تقلب به کار رفته و به مقدار واقعی قلمداد نشده است ».
ماحصل این بند اینکه قانونگذار با آوردن عبارت قطعیت قرارداد در ماده ۴۸۹ قانون تجارت و صراحت ماده ۱۰۴۵ لایحه جدید هیچ ابهامی در لازم بودن قرارداد ارفاقی پیشگیرانه باقی نگذاشته است در نتیجه قرارداد ارفاقی پیشگیرانه لازم است نه جایز.

بند دوم : تملیکی یا عهدی

عقد تملیکی قراردادی است که به موجب آن مالی از ملکیت شخص خارج و به ملکیت دیگری وارد می شود. در عقد تملیکی به مجرد عقد، مورد معامله از شخصی به شخص دیگر منتقل می شود، مانند بیع عین معین که سبب انتقال مال از فروشنده به خریدار است.[۱۵]
عقد عهدی عقدی است که مالی از هیچ یک از دوطرف به طرف دیگر انتقال پیدا نمی کند بلکه فقط هریک از دو طرف در برابر دیگری، یا یک طرف در برابر طرف دیگر انجام یا ترک عملی را بر عهده می گیرد.[۱۶]
تعریف فوق دارای این اشکال است که نامی از دین و پرداخت آن به میان نیامده است بنابراین تعریف دیگری بیان می شود ؛عقد عهدی آن است که تعهدی بر گردن یک طرف قرارداد و حقی دینی برای طرف دیگر به وجود می آورد.[۱۷]
نکته دیگری که دراینجا لازم می آید تفکیک تعهدات تجاری از تعهدات مدنی است و این که این تفکیک چه هدفی را دنبال می نماید ؟ آیا این تفکیک صرفاً برای تشخیص تاجر از غیر تاجر است ؟ پاسخ، البته منفی است. در واقع، بر تعهدات تجاری همان مقرراتی حاکم نیست که بر تعهدات مدنی حاکم است بلکه بر تعهدات تجاری قواعد خاص باید اعمال شود.[۱۸]
از مطالب فوق و تعریف قرارداد ارفاقی پیشگیرانه می توان استنباط کرد، تاجر تعهد می کند که در سررسید معین، دیون خود را به طرف قرارداد پرداخت کند. طلبکاران نیز با دادن مهلت و امکان ادامه تجارت از سوی او، تعهد می کنند که تا قبل از سررسید دین، علیه او اقامه دعوا نکرده و اجازه ادامه فعالیت تجاری را به او بدهند. پس می توان چنین برداشت کرد که ویژگی این قرارداد با عقود عهدی سازگار است نه تملیکی.

بند سوم : یک تعهدی یا دو تعهدی (تعاهدی)

حقوقدانان فرانسه عقود را به یک تعهدی و دو تعهدی و به تعبیر دیگر،به قراردادهای ملزم دو طرف و قراردادهای ملزم یک طرف تقسیم می کنند. عقود دو تعهدی در فرانسه عقودی هستند که تعهدات متقابل بر ذمه طرفین قرارداد ایجاد می کنند. در این قراردادها هریک از طرفین هم متعهد و هم متعهدله است و تعهد یک طرف جهت برای تعهد طرف دیگر است. عقود یک تعهدی آن دسته از قراردادها هستند که فقط تعهد یا تعهداتی بر ذمه یک طرف به وجود می آورند.این تقسیم بندی چند فایده دارد ازجمله اینکه هرگاه یکی از متعاقدین از اجرای تصمیم خودداری کند، طرف دیگر نیز می تواند از اجرای تعهد خویش سرباز زند. همبستگی تعهدات سبب می شود که یک طرف بتواند دعوای طرف دیگر را مبنی بر اجرای تعهد، به استناد اینکه خواهان تعهد خویش را انجام نداده است، رد کند. دیگر اینکه هرگاه یکی از طرفین از اجرای تعهد خودداری کند، طرف دیگر می تواند انحلال قرارداد را از دادگاه بخواهد و در آخر هرگاه به علت قوه قاهره یکی از طرفین نتواند تعهد خود را اجرا کند، تعهد طرف دیگر نیز ساقط خواهد شد.[۱۹]
در قرارداد ارفاقی [پیشگیرانه]، هر دو طرف باید خود را متعهد سازند حال این سؤال مطرح می شود که کدام دو تعهد در مقابل یکدیگر قرار می گیرد ؟ در پاسخ باید گفت : تاجر تعهد به تأدیه دیون در سررسید معین میکند و بستانکاران نیز تعهد می کنند که به تاجر اجازه ادامه فعالیت تجاری بدهند.[۲۰] اما به نظر میرسد اجازه ادامه فعالیت تجاری از آثار قرارداد ارفاقی پیشگیرانه است نه تعهد طلبکاران، در حقیقت تعهد طلبکاران این است که تا سررسید دیون بر علیه تاجر اقامه دعوا نکنند. پس نتیجه بحث این خواهد بود که قرارداد ارفاقی عقدی دوتعهدی(تعاهدی) است.

بند چهارم : رضایی یا تشریفاتی

عقد رضایی قراردادی است که به صرف توافق اراده طرفین،به شرط اینکه به نحوی از انحاء بیان و ابراز شده باشد، واقع می شود و تحقق آن نیاز به تشریفات خاصی مانند به کار بردن الفاظ معین یا تنظیم سند ندارد.[۲۱] بر اساس اصل حاکمیت اراده اصل بر این است که عقود تشریفاتی نباشند یعنی جز شرایط اساسی صحت معامله که در ماده ۱۹۰ قانون مدنی آمده برای انعقاد آنها تشریفات صوری دیگری لازم نباشد.[۲۲]
عقد تشریفاتی پیمانی است که تراضی آن باید همراه با تشریفات یا واژه های خاص باشد، وگرنه نفوذ حقوقی ندارد و التزامی به بار نمی آورد. نمونه بارز این گونه قراردادها خرید و فروش املاک ثبت شده است که، بر طبق ماده ۲۲ قانون ثبت دولت فقط کسی را که ملک مزبور به او منتقل گردیده و این انتقال نیز در دفتر املاک ثبت گردیده مالک خواهد شناخت.[۲۳] عقود تشریفاتی در ملل قدیمه متداول بوده و بوسیله اداء الفاظ و عبارات مخصوص منعقد می گشت و در بعضی موارد حضور عده گواهان و آلات و ادوات دیگری مانند ترازو و چوب نیز لازم میبود.[۲۴]
ماده ۴۷۹ قانون تجارت صراحتاً اشعار می دارد :« قرارداد ارفاقی بین تاجر ورشکسته و طلبکارهای او منعقد نمی شود مگر پس از اجرای مراسمی که در فوق مقرر شده است».
ماده ۴۸۰ قانون تجارت نیز لااقل نصف بعلاوه یک نفر از طلبکارها با داشتن لااقل سه ربع از کلیه مطالباتی که تصدیق شده اند ضروری دانسته شده والا قرارداد بلااثر است.
صدر ماده ۱۰۳۶ لایحه جدید : «قرارداد ارفاقی پیشگیرانه میان تاجر متوقف و بستانکاران او منعقد نمی شود مگر پس از تشکیل جلسه مجمع عمومی بستانکاران و اتخاذ تصمیم مطابق مواد (۱۰۲۹) و (۱۰۳۰) این قانون ».
صدر ماده ۱۰۴۱ لایحه جدید :« قرارداد ارفاقی پیشگیرانه باید به تصدیق دادگاه برسد و هریک از اطراف قرارداد می توانند تأیید آن را تقاضا نمایند».
ماده ۱۰۴۴ لایحه جدید :« قاضی ناظر به وسیله امین، رأی صادر شده در خصوص قرارداد ارفاقی پیشگیرانه را در روزنامه آگهی میکند ».
تمامی این مواد و مواد دیگری از لایحه جدید مثل ماده ۱۰۰۷ و۱۰۲۱ و ۱۰۲۴ و ۱۰۲۹ گویای تشریفاتی بودن قرارداد ارفاقی پیشگیرانه است.

مبحث دوم : شرایط انعقاد قرارداد ارفاقی پیشگیرانه

 

گفتار اول : طرح بحث

در فرض عدم پرداخت مطالبات، تاجر باید توقف خود و به تبع آن انعقاد قرارداد ارفاقی پیشگیرانه را از دادگاه درخواست کند (ماده ۸۹۰ لایحه جدید ). با تقدیم تقاضا صلاحیت دادگاه در این خصوص آغاز می شود. به صرف تقدیم تقاضای توقف به دادگاه، دعاوی و ا قدامات اجرایی به صورت غیر ارادی نسبت به تاجر معلق می شوند (ماده ۱۰۴۹ لایحه جدید ). بر اساس ماده ۴۱۲ قانون تجارت شرایط تحقق و اعلام ورشکستگی دو چیز است : اول تاجر بودن و دوم، توقف تأدیه وجوهی که بر عهده اوست. در لایحه جدید دو شرط دیگر، یعنی عدم کفایت دارایی در مقابل بدهی ها و عدم انعقاد قرارداد ارفاقی پیشگیرانه اضافه شده است که این موضوع نشان دهنده مفهوم جدیدی از توقف می باشد.
اول تاجر بودن : چون قوانین ورشکستگی از بدهکار حمایت می کند و ممکن است افراد غیر تاجر نیز ادعای ورشکستگی کنند ابتدا باید شرط تاجر بودن احراز شود قانون تجارت سیستم موضوعی را برگزیده یعنی برای تشخیص تاجر بودن باید به موضوع فعالیت توجه داشت ( ماده ۲ قانون تجارت ) مباشرت در تجارت شرط نیست یعنی اگر کسی با دادن وکالت به دیگران تجارت می کند هم تاجر است و همچنین عمل تجاری لازم نیست شغل انحصاری کسی باشد تا او را تاجر بدانیم و از طرف دیگر کسانی که در تشکیلات تجار کار می کنند لزوماً تاجر نیستند.[۲۵] منظور از تاجر کسی است که طبق قانون تجارت [ در حال حاضر لایحه جدید ماده ۱] تاجر شناخته شود.پس ورشکستگی امری است تجاری و غیر تاجر مشمول آن نمی شود و تاجری که ورشکسته می شود لازم نیست در موقع اعلام ورشکستگی تاجر باشد، ولی اگر توقف از بدهی او در زمان اشتغال به تجارت حاصل شده باشد، ممکن است ورشکستگی او را اعلام کرد. بدیهی است اگر شخصی قبلاً تاجر بوده و بعداً تجارت خود را ترک نموده باشد و توقف از پرداخت بدهی او در زمانی حاصل شده باشد که تاجر نبوده است، چنین شخصی در زمان توقف تاجر محسوب نمی شود و مشمول مقررات ورشکستگی نمی شود.[۲۶]
دوم توقف : توقف از تأدیه بدهی عنوانی است که در حقوق تجارت به کار برده می شود و با افلاس و اعسار تفاوت دارد. در مورد افلاس و اعسار شخص مفلس یا معسر که بدهی خود را پرداخت نمی کند، توانایی پرداخت آن را ندارد، در صورتی که توقف از تأدیه بدهی در حقوق تجارت ممکن است ارتباطی به وضع مالی و دارایی و توانایی پرداخت احتمالی تاجرنداشته باشد. تاجری که دین خود را نمی پردازد، گرچه دارایی اوکفاف پرداخت دیونش را هم بدهد، مشمول مقررات ورشکستگی می گردد. بنابراین توقف از تأدیه بدهی وقتی حاصل می شود که تاجر از پرداخت بدهی خودداری کند.[۲۷]
در لایحه جدید مانند قانون تجارت تعریفی از ورشکستگی ارائه نشده است و قانونگذار در ماده ۸۸۳ صرفاً دلیل ورشکستگی را بیان داشته و مقرر می دارد : «حکم ورشکستگی تاجر در صورت توقف وی از تأدیه وجوهی که بر عهده اوست صادر می شود….». در واقع بر اساس مقررات لایحه جدید دو معنا از توقف می توان دریافت :
اول : توقف لازم جهت تقاضای ورشکستگی : در ماده ۸۸۷ آمده است : « هر یک از بستانکاران تاجر می تواند در دادگاه محل اقامت وی دعوای ورشکستگی اقامه کند، مشروط بر اینکه طلب حال و منجز وی در سررسید تأدیه نشده و بستانکار در قبال طلب مذکور وثیقه ای نداشته باشد که پس از فروش و وضع مخارج قانونی، طلب مذکور را تکافو کند.» و ماده ۸۹۰ نیز تاجر را مکلف کرده ظرف یک ماه از تاریخ اولین وقفه ای که در پرداختهای حال وی اتفاق می افتد مراتب را به دادگاه صالح اعلام نماید. با در نظر گرفتن مطالب مذکور می توان گفت : در این معنی توقف یعنی عدم توانایی تاجر در پرداخت به موقع دیون حال و نقدی اش که دارای وثیقه کافی نباشند و از این قاعده دیون مندرج در ماده ۸۸۸ مستثنی می باشند[۲۸] که با این وصف، توقف ناظر به عدم توانایی ظاهری است که این معنا از توقف برای تقاضا و صدور حکم توقف لازم است.
دوم : توقف لازم جهت صدور حکم ورشکستگی : براساس مواد ۸۸۳ و ۱۰۲۱ لایحه جدید[۲۹]، دادگاه در دو صورت نسبت به صدور حکم ورشکستگی اقدام می کند که یکی از این دو صورت زمانی است که اموال تاجر برای پرداخت دیونش کافی نباشد و یا با او قرارداد ارفاقی پیشگیرانه منعقد نشود. و بر این مبنا می توان گفت معنای دوم توقف عدم کفایت دارایی تاجر برای پرداخت دیون حال شده و بدون وثیقه او ( ماده ۱۰۱۳ لایحه جدید ) تا تاریخ برگزاری جلسه بستانکاران است و در این معنا توقف ناظر به عدم توانایی واقعی است پس قانونگذار دو معنای متفاوت از توقف ارائه می دهد که اولی ضعیف تر از دومی است.

گفتار دوم : شرایط ماهوی قرارداد ارفاقی پیشگیرانه

برای اینکه قرارداد بتواند منعقد شود، علاوه بر رعایت تشریفات و شرایط شکلی مندرج در لایحه جدید (مواد ۱۰۳۱ تا ۱۰۳۴ ) باید شرایط ماهوی مندرج در قانون مدنی را هم داشته باشد. قانون مدنی در ماده ۱۹۰ در بیان شرایط اساسی صحت معاملات مقرر داشته است :
« برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است :
۱- قصد و رضای طرفین.
۲- اهلیت طرفین.
۳- موضوع معین که مورد معامله باشد.
۴- مشروعیت جهت معامله. »
از آنجایی که قبل از هرچیز، طرفین قرارداد باید اهلیت و صلاحیت قانونی ورود در قرارداد مربوطه را داشته باشند. بنابراین ابتدا از اهلیت شروع کرده و آن را به دو قسمت تقسیم می نماییم اهلیت مدنی و اهلیت تجاری.

بند اول : اهلیت

 

۱-اهلیت مدنی

قرارداد ارفاقی نیز چون ماهیت قراردادی دارد پس باید از شرایط مندرج در ماده ۱۹۰ ق.م برخوردار باشد تا بتواند نفوذ و اعتبار حقوقی پیدا کند پس طرفین آن یعنی تاجر متوقف و طلبکاران باید اهلیت مدنی و تجاری داشته باشند تا قانوناً بتوانند قرارداد ارفاقی را میان خود منعقد نمایند. قانون مدنی در ماده ۲۱۰ اعلام نموده که متعاملین باید برای معامله اهلیت داشته باشند. در قانون مدنی تعریفی از اهلیت ارائه نشده اما در طی موادی اهلیت مدنی را بر دو نوع تقسیم نموده : یکی اهلیت تمتع و دیگری اهلیت استیفاء.
حال که اهلیت مدنی و انواع آن را شناختیم در مورد شناخت اهلیت طرفین قرارداد ارفاقی ( تاجر متوقف و طلبکاران او ) باید گفت که در مورد اهلیت تاجر حقیقی و نیز طلبکاران او به عنوان طرفین قرارداد مشکل چندانی وجود ندارد، اما اهلیت تاجر حقوقی را بررسی می نماییم. البته لازم است بدانیم هنگامی که یک شرکت متوقف اعلام می شود چه اشخاصی حق پیشنهاد و تقاضای انعقاد قرارداد ارفاقی را به طلبکاران شرکت دارند ؟
ماده ۱۱۳۰ لایحه جدید در این زمینه مقرر می دارد : « تقاضای انعقاد قرارداد ارفاقی پیشگیرانه و پیش نویس آن در شرکت تجارتی متوقف، باید به تصویب مجمع عمومی عادی سالانه یا عادی به طور فوق العاده برسد و سپس از جانب مدیر عامل تقدیم گردد. » ماده ۱۱۲۶ نیز بیان می دارد : « تقاضای اعلام ورشکستگی شرکت تجارتی به وسیله خود شرکت فقط با تصویب مجمع عمومی فوق العاده و به وسیله مدیرعامل مجاز است.»
همانطور که از ماده پیداست درخواست انعقاد قرارداد ارفاقی باید توسط مدیر عامل صورت بگیرد. بنابراین با توجه به اینکه شرکت تا تصفیه نشده کما فی السابق واجد شخصیت حقوقی است و مدیر عامل نیز به عنوان جزئی از وجود شرکت و نماینده تصمییم گیرندگان می باشد پس طبیعی به نظر می رسد که مدیرعامل بتواند پیشنهاد انعقاد قرارداد را به طلبکاران شرکت بدهد و در صورت انعقاد قرارداد ارفاقی هم این مدیرعامل می باشد که همچون سابق به اداره امور شرکت پرداخته و متعهد به اجرای مفاد قرارداد ارفاقی خواهد بود. حال که معلوم شد مدیرعامل به نام و به نمایندگی از شرکت با طلبکاران وارد قرارداد ارفاقی می شود و از آنجاییکه موضوع اهلیت به معنای بلوغ و رشد و عقل برای خود شرکت به عنوان یک شخص حقوقی طبعاً نمی تواند مطرح باشد بنابراین باید گفت این مدیرعامل است که به نمایندگی از طرف شرکت متبوع خود قرارداد را امضاء می کند و باید واجد اهلیت مورد نظر قانون مدنی باشد.

۲-اهلیت تجاری

علاوه بر اهلیت مدنی، برای اینکه شخصی به عنوان تاجر مشغول به فعالیت باشد و بتواند در صورت اعلام توقف قرارداد ارفاقی منعقد کند، باید اهلیت تجاری نیز داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




ناسازگازیها و دشواریهای شدید بعدی آنان بشود .
اما در کودکان عادی ، این فاصله تا آنجا گسترش می یابد که به کشف هویت و جنسیت و سایر جوانب رشد ” خود ” در آنان منتهی شود .

  1. جدایی تدارکاتی ( ۱۵ – ۱۷ )

این مرحله که هستی اصلی نوجوانی و مشکلات آن است با رشد بیشتر بدنی و جنسی همراه است و سطح عالیتری از ادراک ” خود ” را تجلی می دهد در همین مرحله انجام انسجام جنبه های مختلف بدنی و جنسی و تصور از خویش بصورت هویت واحد شکل می گیرد و پاسخگویی به سوال اساسی ” من کیستم ؟ ” بتدریج در ذهن نوجوان تحقق می یابد .
نوجوانان متعلق به خانواده های از هم پاشیده و محیطهای اجتماعی – فرهنگی ناسالم بدلیل فقدان شرایط مناسب برای شکل گیری هویت و شخصیت مطلوب دچار نابهنجاریها و انحراف ها می شوند و در خطر ورود به بزهکاریهای نوجوانی و یا سایر اختلافهای گوناگون شخصیتی قرار می گیرند .
در این مرحله علاوه بر مساله رشد شخصیتی و اخلاقی یک نیاز اساسی دیگر یعنی کسب دانش و مهارتهای لازم برای اشتغال یا برای ادامه تحصیل ، بعنوان یک نیاز مهم در تعلیم و تربیت نوجوان مطرح می شود .

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. ورود مجدد به مناسبات اجتماعی ( ۱۸ – ۲۰ سالگی )

هرگاه رشد نوجوان در مراحل پیشین به گونه ای نسبتا ً بهنجار صورت گرفته باشد در این مرحله آخرنوجوان بتدریج بصورت یک فرد مستقل و خود کفا در مناسبات خانوادگی ، آموزشی ، شغلی ، اجتماعی و فرهنگی ایفای نقش می کند و در چنین صورتی می توان امید وار بود که مراحل رشد و پرورش او به به درستی انجام شده و او آماده است تا زندگی جوانی و بزرگسالی را با موفقیت آغاز کند و رشد و پرورش بیست ساله را در تداوم زندگی خویش آشکار نماید . در این مرحله بیشتر دختران در جامعه ما ، ازدواج می کنند و بیشتر پسران با گذشت دوران خدمت سربازی نقش اجتماعی خود را به عهده می گیرند . برخی به تولید و کار و خدمات گوناگون روی می آورند یا تحصیلات خود را در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ادامه می دهند . اما نوجوانی که ورود مجدد آنان یا به سبب محدودیتها و نارساییهای بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی با شکست مواجه می شود ، گرفتار ابهام و اغتشاش روحی و سرگردانی دوره جوانی خواهد شد .
شکستهای دوره جوانی بویژه برای افراد با روحیه ضعیف تر و هوش کندتر می تواند ضایعات سنگین در ادامه زندگی آنان بوجود آورد در این حال خود آنان و دیگر نزدیکان آنان در خانواده یا در محیط شغلی و اجتماعی آسیب خواهند دید . اما در افراد با سازمان روانی و انگیزش قوی تر و با هوش این شکستها می تواند بعنوان تجارب راهگشای آینده مورد استفاده آنان قرار گیرد .
در مورد موضوع این پژوهش و رابطه نوجوانان با بازیهای کامپیوتری و ویدئویی خشن می توان گفت که :
” افراد نوجوان مستعد ترین افراد تحت تاثیر خشونت رسانه ها بخصوص در بازیهای کامپیوتری و ویدئویی هستند .” ( اینترنت – Gilbert 1998 و Alloway ) .
چونکه معمولا متجاوزین در این رسانه ها و بازیها پسران می باشند و دختران قربانیها ، پسرها بیشتر با گستاخی و پرخاشگری و دختران با وحشت واکنش نشان می دهند .
با توجه به این موضوع هنگام بحث تاثیر خشونت رسانه ها و بازیهای کامپیوتری و ویدئویی خشن ، باید مذکر بودن را بحساب آورد .
این امر باعث می شود که بازیهای کامپیوتری و ویدئویی و بسیار بیش از آن فیلمهای خشن بسوی بازار نوجوانانی که بشدت فرد گرا ، پرخاشگر و خشن هستند هدایت می شوند .
افراد مذکر بیش از افراد مونث به شدت به بازیهای ویدئویی می پردازند و بعلاوه در بازیهای کامپیوتری نسبت به تلویزیون موضوعات پرخاشجویانه ، ویژگیهای مردانه ، و صداهای مردانه بیشتر وجود دارند .
تفسیر آنچه می بینید مطابق واقعیت و در ارتباط با زندگیهای خودشان . آنچه در این گفتار مطرح می شود این است که خشونت رسانه ها بویژه خشونت در بازیهای کامپیوتری و ویدئویی بیشتر تاثیر قوی بر نوجوانی دارند که در زندگیهای خود در معرض خشونت قرار دارند . از آن بیشتر ، خشونت رسانه ها ، خشونت در بازیهای کامپیوتری و ویدئویی بر کودکان نیز تاثیر قوی خواهد گذاشت . بدلیل اینکه آنها تجربه های زندگی واقعی را ندارند که قضاوت کنند آیا آنچه در صفحه نمایش می بینید واقعی است یا نه .
تخیل خود به جای کاراکترهای بازی خشن
خیالبافی و تجسم مجدد ، تاثیر صفحه های خشنی را که نوجوان تماشا کرده است را افزایش می دهد .
فصل دوم
پیشینه و ادبیات پژوهش
پیشینه و ادبیات تحقیق
بازیهای کامپیوتری در سال ۱۹۷۲ با ” پنگ ” ( یک بازی تنیس روی میز رایانه ای ) آغاز شد ، و سپس هم در نظام سخت افزاری و هم در نظام نرم افزاری شروع به رشد کرد ( کلول و پانیر ، ۲۰۰۰ ) .
در همان سال در شرکت مگناوکس به عرضه یک مجموعه بازی ویدئویی به نام الکتیویژن پرداخت که با اتصال به تلویزیون خانگی ، امکان بازی فراهم می شد . به این ترتیب رفته رفته بر تعداد شرکتهای سازنده بازیهای ویدئویی افزوده شد تا آنکه در پایان سال ۱۹۷۶ بالغ بر بیست شرکت مختلف به تولید بازیهای ویدئویی قابل مصرف در منازل پرداختند ( منطقی ، ۱۳۸۰ ) .
نخستین بازیها عاقبت تکراری می شدند و شهرت عمومی شان رو به زوال گذاشت . تا اینکه در اواسط سال ۱۹۸۰ ، نینتنر و نظام هایی را با گرافیک اصلاح شده ، همراه با بسیاری از محصولات وابسته و جانبی و با تاکید زدایی بر خشونت ارائه کرد .
دیگر کارخانجات ، متوجه این استراتژی شدند و درجه ای از خشونت و سطحی از واقع گرایی را پیوسته در بازیهای الکترونیکی افزایش دادند . ( فانک و همکاران ، ۱۹۹۹ ) .
بهبود و کیفیت و تنوع بازیها و پیشرفت های علوم الکترونیک و رایانه ، باعث گسترش روز افزون این رسانه در میان جامعه ، خصوصا در بین نوجوانان گشته است .
در سال ۱۹۸۰ محققان شروع به ارزیابی تاثیر پرداختن به بازیهای کامپیوتری و ویدئویی ، در حوزه های گوناگون شامل سلامتی ، هماهنگی چشم و دست ، عملکرد مدرسه و آسیب شناسی روانی کردند . نتایج اولیه ، ارائه شده در یک کنفرانس حمایت شده بوسیله آقاری در سال ۱۹۸۳ بر جنبه های مثبت پرداختن به بازیها تاکید داشت ( فانک و بوچمن ، ۱۹۹۶ ) .
تحقیق در حیطه بازی های کامپیوتری ، اغلب با بهره گرفتن از استراتژیهای تحقیق در مورد تلویزیون ” شامل مواردی چون دلایل استفاده از این رسانه ، آثار ، الگوی مصرف و شیوه اثر گذاری ” به پیش رفته است . اعتقاد براین است که همچون تماشای تلویزیون ، پرداختن به بازیهای ویدئویی و کامپیوتری ، فرصتهایی را برای یادگیری مشاهده ای فراهم می آورد .
افزون بر اینکه بر خلاف حالت فعل پذیری تماشای تلویزیون ، بازیهای الکترونیکی جنبه فعال بودن را اضافه کرده اند که اثر پرداختی به بازیها را تشدید می کند .

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




:
اتحادیه اروپا به عنوان بازیگری مهم در نظام بینالملل مطرح است و با توجه به تحولات و تغییر در نظم بین المللی، این بازیگر در پی نقشآفرینی مثبت و ارتقاء جایگاه خود در عرصه های مختلف است. این گزارهها خلاصهای از جمعبندی نگارنده از فصل گذشته است که به بررسی جایگاه کلی اتحادیه اروپا در نظام جهانی اختصاص داشت. نقشپذیری مثبت اتحادیه اروپا به عنوان بازیگری هنجاری که تحت عناوینی چون «قدرت مدنی یا غیرنظامی»، «قدرت نرم» و اخیراً «قدرت هنجاری» مطرح میشود نشان میدهد که این بازیگر به دنبال بازتعریف نقشی است که یک قدرت بزرگ در جامعه جهانی به عهده میگیرد. بر این اساس اتحادیه اروپا تأکید خود را بر ارزشها و هنجارهایی گذاشته است که مبنای غیرمادی و به نوعی نرمافزارانه دارند. با توجه به این موضوع و با عنایت به داده های فصول گذشته، این فصل به واکاوی نقش و جایگاه ارزشی ـ هنجاری اتحادیه اروپا در جامعه جهانی میپردازد. فهم قدرت هنجاری اروپا، درک جایگاه هنجاری اتحادیه اروپا در جامعه جهانی، جهانیشدن و جایگاه ارزشی ـ هنجاری اتحادیه اروپا و هویت اروپا و هنجارهای اروپا از جمله عناوین فرعی است که در این فصل بدان پرداخته میشود.

گفتار اول:
۱-۴) نگاهی تئوریک به قدرت هنجاری اتحادیه اروپا
با توجه به این که ساختارها به رفتار بازیگران اجتماعی و سیاسی، اعم از افراد و کشورها شکل می‏دهند، ساختارهای هنجاری یا انگاره‏ای (مانند فرهنگ، زبان، مذهب، گفتمان و غیره که هم جنبه شناختی دارند و هم جنبه ارزشی) به همان اندازه ساختارهای مادی حایز اهمیت هستند. واینر یکی از مهمترین گزاره‏های رهیافت سازهانگاری را این می‏داند که، «محیط جهانی تنها به عوامل مادی محدود نمی شود؛ بلکه فاکتورهای فکری و هنجاری نیز از اهمیت برخوردارند»(Wiener, 2003). رویکرد سازهانگاری، علاوه بر جنبه تنظیمی بر جنبه تکوینی هنجارها نیز توجه دارند و بر این اعتقادند که هنجارها در پی فرایند‏ها مانند تعاملات به وجود می آیند و این تفاوت محسوسی میان این دو رویکرد است(See: Kratochwil, 1989). پس در رویکرد سازهانگاری، هویت کنشگران یعنی «کیستی و چیستی» شان را هنجارها، ارزش‏ها و ایده‏های نهادینه در محیط آن شکل می‏دهند و متعاقب شکلگیری این هویت است که کنشگران می‏توانند منافعشان را تعریف کنند(مشیرزاده، ۱۳۸۵: ۱۶). سازهانگاران به ویژه ونت استدلال میکنند که پدیده های اجتماعی مانند هنجارها، تهدید، قدرت و هویت از طریق فرایند تعاملی که معنای جمعی آن را ایجاد میکند ساخته میشود(Wendt, 1992: 391-397).
لازم به ذکر است که نظریه پست مدرن در روابط بینالملل نیز حرفهای زیادی در خصوص قدرت هنجاری اتحادیه اروپا زده است. فردریش نیچه[۱۵۸]، ژان بودریار[۱۵۹]، ژاک دریدا[۱۶۰] و جولیا کریستوا[۱۶۱] همگی کمکهای مهمی به پرسش مربوط به اتحادیه اروپا و نظریه هنجاری نمودهاند(Manners, 2006 a: 125).
با عنایت به این گزارهها باید گفت چندین دهه پیش توجه به قدرت هنجاری اتحادیه اروپا مورد توجه قرار گرفت. به طور مشخصتر، سی سال پیش، در صفحات مجله مطالعات بازار مشترک[۱۶۲]، هدلی بول[۱۶۳] (۱۹۸۲) نقد تندی از قدرت مدنی (غیرنظامی) جامعه اروپا در امور بین المللی انجام داد. از آن زمان نقش فزایندهای از اتحادیه اروپا در حوزه های سیاست امنیتی و دفاعی منجر به اغواکنندگی[۱۶۴] قدرت نظامی در اروپا شد[۱۶۵](Manners, 2002: 235). برخی از صاحبنظران مدعی هستند که سیاست خارجی هنجاری اتحادیه اروپا محصول شیوه متفاوتی است که اتحادیه از طریق آن دنیا را مینگرد. برای برخی صاحبنظران چون لئونارد[۱۶۶] و کوپر[۱۶۷] این سیاست خارجی هنجاری، محصول قدرت اتحادیه اروپایی است. از نظر این دو، پس از قرنها درگیری، کشورهای اروپایی به این نتیجه رسیدهاند که همکاری و همگرایی تنها راه دستیابی به امنیت، صلح و رفاه است. این منطق داخلی نشأت گرفته از اندیشه های کانت، به عوالم سیاست تسری یافته و سیاست خارجی هنجاری اروپا را ایجاد کرده است(شیرغلامی، ۱۳۸۶: ۸۸۷). رابرت کاگان با این استدلال که «اروپاییها از ونوس آمده و آمریکاییها از مریخ[۱۶۸]» معتقد است که ایالات متحده بر قدرت نظامی خود متکی است و یک چشمانداز استراتژیک در روابط بینالملل که اصطلاحاً جنگ همه علیه همۀ هابزی[۱۶۹] گفته میشود، دارد و اتحادیه اروپا با رویکردی کانتی[۱۷۰]، بر رویکرد نرم و بر ابزار غیرنظامی (مدنی) تمرکز دارد(Sjursen, 2006 a: 237).
بر این اساس گروهی از دانشمندان (مانند اسمیت، تِلو و لیدی) بر این باورند که اتحادیه اروپا میتواند بر برخی از نتایج جهان تأثیر بگذارد، اما این بازیگر تنها در حاشیه و تنها به عنوان یک قدرت مدنی (غیرنظامی) و از طریق به کارگیری ابزارهای هنجاری تأثیرگذار است(Howorth, 2010: 458). اروپا در تکاپوی نظم پساوستفالیایی، به دنبال خروج از روابط سنتی میان واحدها در جامعه جهانی است و با برجستهسازی ابعاد غیرمادی قدرت، به دنبال پیادهسازی ارزشها و هنجارهای مد نظر خود است. این رویکرد به طور جدی از اوایل دهه ۱۹۹۰ و پس از معاهده ماستریخت در سیاستگذاریهای اتحادیه اروپا پیگیری میشود اما توجه به آن در این اتحادیه به سالهای پیشتر باز میگردد.
به هر حال باید اذعان داشت که در طول دهه اخیر بحثهای زیادی در خصوص قدرت هنجاری اتحادیه اروپا صورت گرفته است (Sjursen, 2006 b)(Lucarelli and Manners, 2006)(Mayer and Vogt, 2006)(Whitman, 2011).
******
گفتار دوم:<br< p=””></br<>

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

/>۲-۴) قدرت هنجاری اتحادیه اروپا در نظام جهانی
اتحادیه اروپا به عنوان یکی از مهمترین و منسجمترین اتحادهای متشکل از دولتها در ابعاد سیاسی ـ اقتصادی، پس از جنگ جهانی دوم گامهای زیادی در جهت همگرایی و هماهنگی بیشتر و همچنین گسترش قلمرو خود برداشته است. اگر چه این اتحادیه مفهوم و برداشت جدیدی از همکاری و همگرایی میان دولتها را وارد ادبیات روابط بینالملل نموده است، ولی به واقع برای فهم جایگاه آن در نظام بینالملل باید با تأمل بیشتری نگریست.
در سالهای ابتدایی همگرایی کشورهای اروپا (در سالهای پس از جنگ جهانی دوم) ما شاهد شکلی از همگرایی هستیم که در آن رنگ اقتصادی پر رنگ است. این عامل باعث گردید که ابعاد دیگر همگرایی به تناسب رشد ننماید، به عبارتی در حالی که کشورهای عضو در حوزه های اقتصادی همگراتر میشدند به همان اندازه گام در جهت همگرایی سیاسی، امنیتی، فرهنگی و هویتی بر نمیداشتند. این امر باعث ایجاد اتحادی میان کشورهای اروپایی شد که بخش اقتصادی آن بسیار رشد نموده بود ولی سایر بخشها و ارکان با کمرشدی و یا حتی بدون رشد روبرو بوده است.
با این وجود از دهه ۱۹۷۰، مفهوم هنجارها و ارزشها به اسناد و اعلامیههای اتحادیه اروپا راه یافت. در نشست سران اروپا در سال ۱۹۷۲ که منجر به صدور اعلامیه هویت اروپایی شد، کشورهای عضو خواهان «اجرای اصول دموکراسی و تطابق با معیارهای حاکمیت قانون و حقوق بشر» در روابط خارجی جامعه اروپا شدند. شورای سران اروپا در سال ۱۹۸۸ نیز، بر نقش اتحادیه در حفظ صلح، حل و فصل منازعات منطقهای، تقویت دموکراسی، حمایت از اعلامیه جهانی حقوق بشر، تقویت کارایی سازمان ملل و ارتقای شرایط اقتصادی و اجتماعی در کشورهای کمتر توسعه یافته تأکید نمود(شیرغلامی، ۱۳۸۶: ۹۰۲).
پس از پایان نظام دوقطبی و با توجه به تحولات درون ساختاری در اتحادیه اروپا بر اساس پیمان ماستریخت، ما شاهد همگرایی بیشتر میان اعضاء و تصمیماتی جهت گسترش این اتحادیه هستیم. در واقع تصویب معاهده ماستریخت در دسامبر ۱۹۹۱ و اجرایی شدن آن از ابتدای سال ۱۹۹۵، نقطه عطف و دگراندیشی بارز در عملکرد سیاستهای اروپاست.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:44:00 ق.ظ ]




۹/۳۳۳۸۳/۱۵۳۹۰/۱۴۶۷/۵

نتایج سطوح متغیرهای پذیرش نهادههای زیستی نشان میدهد که درک از سودمندی نهادههای زیستی (۳/۳۸درصد) توسط پاسخگویان نسبتأ مطلوب است و کشاورزان این منطقه این آگاهی را دارند که کاربرد نهادههای زیستی در کشت محصول گندم میتواند مفید و سودمند باشد. در واقع آنها از فواید نهادههای زیستی آگاه هستند. درک از سهولت نهادههای زیستی (۲/۳۰ درصد) پاسخگویان نسبتأ نامطلوب است. در واقع کشاورزان این منطقه این اعتقاد را دارند که استفاده از نهادههای زیستی اگرچه نسبت به کودهای شیمیایی راحتتر میباشد ولی در کل کاربرد این نهادهها از جمله کاربرد کودهای زیستی و کود سبز چندان آسان نیست.
نگرش(۸/۴۴ درصد ) پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی نسبتأ مطلوب است. در واقع کشاورزان نسبت به استفاده از این نهادهها در کشت محصول گندم نگرش مثبتی دارند. اکثر کشاورزان معتقد هستند که استفاده از این نهادهها سبب ذخیره مواد غذایی در خاک میشود، حاصلخیزی خاک را افزایش میدهد و این نهادهها سازگاری بهتری با محیطزیست دارند و کمتر سبب تخریب محیطزیست میشوند، همچنین معتقدند با بهره گرفتن از این نهادهها اراضی گندم سالها باقی میماند و محصول گندم رشد بهتری خواهد داشت. کشاورزان مورد مطالعه تا حدودی نسبت به زیانها و پیامدهای منفی کشاورزی متداول واقفند و ضرورت کشت به شیوه زیستی را دریافتهاند.
تمایل (۰/۴۴ درصد) پاسخگویان جهت استفاده از نهادههای زیستی نسبتأمطلوب است. اکثر کشاورزان تمایل دارند که از منابعی که درون مزرعه ( برگ درختان، باقی مانده گیاهان، لاشه حیوانات، کاه و کلش و غیره) وجود دارد در کشت محصول گندم استفاده کنند. در واقع آنها تمایل دارند با بهره گرفتن از این نهادهها هزینه خرید نهادههای شیمیایی را کاهش داده، محیطزیست را حفظ کرده و از بروز بیماری در مصرفکنندگان جلوگیری کنند، همچنین عملکرد محصول گندم خود را افزایش دهند.
رفتار (۹/۳۳ درصد) پاسخگویان جهت استفاده از نهادههای زیستی نسبتأ مطلوب بوده است. برخی از کشاورزان این منطقه در تولید گندم خود از کودهای آلی نظیر کود حیوانی استفاده میکنند. همچنین برخی از آنها نیز مزرعه خود را مالچپاشی میکنند. کشاورزان این منطقه معتقد هستند که استفاده از کودهای حیوانی، کود سبز و مالچ را از پدران خود آموختهاند و از فواید آنها به خوبی آگاه هستند. اما مصرف کودهای زیستی و کمپوست در کشت محصول گندم در این منطقه بسیار کم است.
۳-۴ آمار استنباطی
۱-۳-۴ مقایسه میانگین ابعاد مؤثر بر پذیرش نهادههای زیستی بر حسب شرکت کلاسهای آموزشی ترویجی
یافته های حاصل از مقایسه میانگین در جدول شماره ۱۹-۴ نشان میدهد که بین دیدگاه پاسخگویان در خصوص سودمندی نهادههای زیستی بر حسب شرکت در کلاسهای آموزشی- ترویجی تفاوت آماری معناداری وجود ندارد و متغیر شرکت در کلاسهای آموزشی- ترویجی قادر نبوده است تأثیری در دیدگاه پاسخگویان در خصوص سودمند بودن نهادههای زیستی داشته باشد.
یافته های حاصل از آزمون مقایسه میانگین در جدول شماره ۱۹-۴ نشان میدهد که بین دیدگاه پاسخگویان در خصوص سهولت استفاده از نهادههای زیستی بر حسب شرکت در کلاسهای آموزشی- ترویجی تفاوت آماری معناداری وجود ندارد و متغیر شرکت در کلاسهای آموزشی- ترویجی قادر نبوده است تأثیری در دیدگاه پاسخگویان در خصوص سهولت استفاده از نهادههای زیستی داشته باشد.
یافته های حاصل از مقایسه میانگین در جدول شماره ۱۹-۴ نشان میدهد که بین نگرش پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی بر حسب شرکت در کلاسهای آموزشی- ترویجی تفاوت آماری معناداری در سطح ۰۱/۰ درصد وجود دارد و پاسخگویانی که در کلاسهای آموزشی- ترویجی شرکت کردهاند نگرش مثبت و بهتری(۹۸/۵۹) در رابطه با بهره گرفتن از نهادههای زیستی، نسبت به پاسخگویانی که در این کلاسها شرکت نکردهاند(۷۶/۵۴) دارند. این نتایج تا حدودی با یافته های چهار سوقی امین و همکاران (۱۳۸۶)، قدیمی و همکاران (۱۳۹۱)، اسدی و همکاران (۲۰۰۹) مطابقت دارد
یافته های حاصل از مقایسه میانگین در جدول شماره ۱۹-۴ نشان میدهد که بین تمایل پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی بر حسب شرکت در کلاسهای آموزشی- ترویجی تفاوت آماری معناداری در سطح ۰۱/۰ درصد وجود دارد و پاسخگویانی که در کلاسهای آموزشی- ترویجی شرکت کردهاند تمایل بیشتری(۶۲/۲۶) در رابطه با بهره گرفتن از نهادههای زیستی، نسبت به پاسخگویانی که در این کلاسها شرکت نکردهاند(۴۸/۲۴) دارند. این نتایج تا حدودی با یافته های چهار سوقی امین و همکاران (۱۳۸۶)، اسدی و همکاران (۲۰۰۹) مطابقت دارد.
یافته های حاصل از مقایسه میانگین در جدول شماره ۱۹-۴ نشان میدهد که بین رفتار پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی بر حسب شرکت در کلاسهای آموزشی- ترویجی تفاوت آماری معناداری در سطح ۰۱/ ۰ درصد وجود دارد و پاسخگویانی که در کلاسهای آموزشی- ترویجی شرکت کردهاند رفتار بهتری(۴۵/۱۶) در رابطه با بهره گرفتن از نهادههای زیستی، نسبت به پاسخگویانی که در این کلاسها شرکت نکردهاند(۸۷/۱۳) دارند. این نتایج تا حدودی با یافته های چهارسوقی و موسوی (۱۳۸۶)، اسدی و همکاران (۲۰۰۹) مطابقت دارد.
جدول ۱۹-۴ بررسی اختلاف بین دو گروه شرکت کرده و نکرده در کلاسهای آموزشی- ترویجی از نظر سایر متغیرهای پژوهش

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:43:00 ق.ظ ]




 

  • محمدنژاد، حبیب، بحیرایی، صدیقه، حیدری، فائزه (۱۳۸۸)، ” مفهوم هوش معنوی مبتنی بر آموزه های اسلام” ، فرهنگ در دانشگاه اسلامی ۴۲ ، سال سیزدهم، شماره ۲٫
  • موسوی، سید حسین و طالب زاده نوبریان، محسن و شمس مورکانی، غلامرضا(۱۳۹۰). بررسی رابطه هوش معنوی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان دبیرستان های شهرستان زنجان. فصلنامه روان شناسی تربیتی، شماره ۲۲، سال هفتم، صص ۹۴-۶۵

 

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

  • نادری، فرح و عسگری، پرویز و روشنی، خدیجه و مهری آدریانی، مریم(۱۳۸۹). رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با رضایت از زندگی سالمندان. یافته های نو در روان شناسی، شماره ….، صص ۱۳۸-۱۲۸

 

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

 

  • ناصری، اسماعیل (۱۳۸۶)، ” بررسی مفهوم مولفه های هوش معنوی و ساخت ابزاری برای سنجش آن در بین دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی”، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی تهران.
  • نوایی، اکبر( ۱۳۸۴)، ” بازگشت به معنویت و اخلاق”، اندیشه حوزه، سال یازدهم، ش ۵، صص ۱۹۰-۱۶۷٫
  • هادوی، مهدی و محمدرضا دهشیری ( ۱۳۸۳)، “گذار از معنویت محض، انسانها در جستجوی دین»، سوره، شماره ۱۳ ، صص ۴-
  • الهی، بهرام( ۱۳۸۱ )؛” معنویت یک علم است”، ترجمه ف. یمینی، تهران، جیحون، چ دوم.

 

منابع انگلیسی:

  1. Abdollahzadeh .H , Bagherpour. M, Bojmehrani.S , Lotfi.M(2009), “Spiritual intelligence (concepts, measurement and applications)” ,Tehran ,Nashre ravansanje (in Persian).
  2. Amram, J. (2005).” Intelligence beyond IQ: The contribution of emotional and spiritual intelligences to effective business leadership”, Institute of Transpersonal Psychology.
  3. Amram, Y. & Dryer, Ch. (2007). “The development and preliminary validation of the integrated spiritual intelligences scale (ISIS)”. Institute of transpersonal psychology
  4. Amram, Y. (2009). “The Contribution of Emotional and Spiritual Intelligences To Effective Business Leadership”. Doctoral Dissertation, Institute of Transpersonal Psychology, California, Palo Alto
  5. Animasahun , Rotimi A (2010), “ Intelligent Quotient, Emotional Intelligence and Spiritual Intelligence as Correlates of Prison Adjustment among Inmates in Nigeria Prisons”, Department of Guidance and Counselling, Faculty of Education, University of Ibadan, Ibadan, Nigeria, J Soc Sci, 22(2): 121-128.
  6. Animasahun, Rotimi A. (2008). Predictive Estimates of Emotional Intelligence, Spiritual Intelligence, Self- Efficacy and Creativity Skills on Conflict Resolution Behaviour among the NURTW in the South-Western Nigeria. Pak. j. life soc. sci. 6(2): 68-74
  7. Bagheri. F, Akbarizadeh. F, Hatami. H (2010), “ The relationship between nurses’ spiritual intelligence and happiness in Iran”. Procedia Social and Behavioral Sciences (5), PP. 1561- 1556.
  8. Burack, E.H. (1999), “Spirituality in the workplace”, Journal of Organizational Change Management, Vol. 12 No. 4, pp. 280-91.
  9. Chin. S. T , Raman. K, Yeow. J, Cyril Eze. U (2012), “Relationship Between Emotional Intelligence And Spiritual Intelligence In Nurturing Creativity And Innovation Among Successful Entrepreneurs: A Conceptual Framework”, Procedia – Social and Behavioral Sciences 57 , 261 – ۲۶۷٫
  10. Crichton. Jerome c, (2008), “A Qualitative study of Spiritual Intelligence in organizational leader” ،presented to the Faculty of The Marshall Goldsmith School of Management SanFrancisco Bay Campus Alliant International University In Partial Fulfillment of the Requirements of the Degree Doctor of Philosophy
  11. Doostar, Mohammad & Godarzvand Chegini, Mehrdad & Pourabbasi, Sita(2012). Survey of Relationship between Spiritual Intelligence and Organizational Citizenship Behavior. Interdisciplinary journal of contemporary research in business, Vol 3, No 11, pp61-54
  12. Farhangi, a. Fatahi, m . vasegh ,b . Nargesian,a.(2009). “Predictive intelligence, transformative leadership: an examination of the relationship between spiritual intelligence, emotional intelligence and transformative leadership”, Iranian Journal of Management, Fourth Year, No. 15, Autumn 2009, p. 31
  13. Gardner,H.(1999).”Intelligence Reframed: Multiple Intelligences for the New Millennium”. New York: Basic Books. 10(1), 27-34
  14. Gobaribonab & et al.(2007).”Spiritual intelligence”. Journal – Research modern religious thought, Year III, No. I, pp 147-125
  15. Howard BB, White SR. (2009), “Spiritual intelligence and transformational leadership: A new theoretical framework”. Journal of Curriculum and Instruction.; 3(2):54-67
  16. Jose Luis Daniel,(2010), “The effect of workplace spirituality on team effectiveness”, Journal of Management Development, Vol. 29 No. 5, pp. 442-456
  17. Kadkhoda. M, Jahanic. H (2012), “Problem-solving capacities of spiritual intelligence for artificial intelligence “,Procedia – Social and Behavioral Sciences 32 , 170 – ۱۷۵ .
  18. King.D.B (2008), “Rethinking claims of spiritual intelligence: A definition, model, & measure”, Unpublished master’s thesis. Trent University. Peterborough, Ontario, Canada
  19. Kinjerski,v.m and Skrypnek,b.j.(2004)”defining spirit at work: finding common ground”.journal of organizational change management, vol.17.no.1,pp.26-42.
  20. McMullen, B.(2003). Spiritual intelligence; www. Studentbmj.com
  21. Mohammadyari. G (2012), “Relationship between Parent’s Spiritual Intelligence, Level of Education and Children’s Mental Health”, Procedia – Social and Behavioral Sciences 69 , 2114 – ۲۱۱۸٫
  22. Myleen M. Leary, Michael D. Reilly, F. William Brown (2009), “A study of personality preferences and emotional intelligence”, Leadership & Organization Development Journal, Vol. 30 Iss: 5, pp: 421 – ۴۳۴
  23. Nesel, D,D .(2004) “Spiritual orientation in Relation to spiritual intelligence: A consideration of traditional Christianity and new Age/ individualistic spirituality”, unpublished thesis. Australia: the university of south Australia .
  24. Noble, K. D. (2000), “Spiritual intelligence: A new frame of mind”, Advanced Development Journal, 9:1-28
  25. Noble,K.D.(2001).”Riding the windhorse: Spiritual Intelligence and the growth of cthe self” .New Jersey Hampton Press
  26. Pertiwi Saidy, Endang & Hassan, Aminuddin & Abd. Rahman, Fadzilah & Ab. Jalil, Habibah & Ismail, Ismi Arif & Krauss, Steven Eric(2009). Influence of Emotional and Spiritual Intelligence from the National Education Philosophy towards Language Skills among Secondary School Students. European Journal of Social Sciences , Volume 9( 1) ,61-71
  27. Price ARRC, Bob (2008). “The Intelligent Workforce”, Nursing Management, vol.15, No.5, P.28-34.
  28. Saghravani ,S .(2010). “The spiritual intelligence of the individual and the organization” , Tadbir Monthly, Number 215, Page 38.
  29. Santos, E, Severo, (2006), “Spiritual intelligence; What is spiritual intelligence? How it benefits a person?”, www. Skopun. Files. WordPress.com.
  30. Sisk, D. (2008). “Engaging the Spiritual Intelligence of Gifted Students to Build Global Awareness”. Roeper Review,30(1), 24- 30.
  31. Smith, S. (2004), “Smith, Exploring the interaction of emotional Intelligence and spirituality”, Traumatology 10 (4), pp.231-243.
  32. Van der Walt, Elizabeth Alletta(2006). A descriptive and exploratory study towards a spiritual intelligent transactional model of organizational communication. Requirements for the degree of doctor of literature and philosophy at the university of south Africa.
  33. Vaughan, F. ,( 2003),” What is spiritual intelligence?” Journal of humanistic psychology. 42, (2).
  34. Wigglesworth, C., (2004), “Spiritual intelligence and why it matters”. www.consciouspursuits.com
  35. Wigglesworth. Cindy, (2002), “Spiritual Intelligence & Leadership”, Conscious Pursuits. http://www.consciouspursuits.com/ Pp1-3
  36. Yanga. K.P, Mao. X. Y(2007), “A study of nurses’ spiritual intelligence”, International Journal of Nursing Studies 44 , 999–۱۰۱۰
  37. Zohar, D., & Marshall, 1. (2000). so: “Spiritual intelligence: the ultimate intelligence”. New York, NY. USA: Bloomsbury
  38. Fry LW, Vitucci S, Cedillo M.(2005) Spiritual leadership and army transformation: Theory, measurement, and establishing a baseline. Leadership Quart; 16 (5): 835-62
  39. Duchon D, Plowman DA (2005). Nurturing the spirit at work: Impact on work unit performance. Leadership Quart; 16 (5): 807-33
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:43:00 ق.ظ ]




ای بر نظام اطلاع رسانی کشاورزی، معاونت ترویج و نظام بهره برداری.
علمی، محمد.(). مروری کوتاه بر بازار جهانی گل، نشریه سازمان توسعه تجارت ایران.
فرجی، اسماعیل؛ میردامادی، سیدمهدی. (۱۳۸۵). بررسی نقش ترویج در پذیرش بیمه محصول سیب توسط باغداران شهرستان دماوند. مجله علمی-پژوهشی علوم کشاورزی، دوره ۱۲، شماره ۳، صص ۵۰۰-۴۸۹٫
فیضی، طاهره.(). مبانی سازمان مدیریت. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
کافی، محمد؛ ایرانشاهی، ایرج؛ نجری، ندا.(۱۳۸۰). بازار جهانی صادرات گل وگیاه زینتی و مقایسه روند توسعه ی ایران و کلمبیا. مجموعه مقالات نخستین سمینار علمی –کاربردی گل وگیاه زینتی ایران، محلات.
کمالی، کامل؛ دادخواه، محمد رضا.(۱۳۸۰). بازاریابی و مدیریت بازار. تهران: انتشارات شهر آشوب، چاپ اول.
کیانی، شهرام؛ کافی، محمد.(۱۳۸۴). چالش های تولید گل شاخه بریده ی رز در شمال خوزستان . چهارمین کنگره ی علوم باغبانی ایران، آبان ماه ۱۳۸۴، دانشگاه فردوسی مشهد.
کیایی، سید محمد. (۱۳۸۶). زمینه ی صادرات ۱۰۰ میلیون دلار گل و گیاه داریم، روزنامه هم اندیشی.
محمدی، اسماعیل. (۱۳۸۷). مشتری مداری. تهران: خدمات فرهنگی رسا.
مهدوی نیا، محمد. (۱۳۸۸). مدیریت بازاریابی صادرات. ترجمه محمد ابراهیم گوهریان. تهران: شرکت چاپ و نشر بازرگانی.
نادری، روح انگیز.(۱۳۸۷). باغبانی عمومی. تهران: دانشگاه پیام نور.
نمازی فرد، مجتبی.(۱۳۸۸). راهکارهایی برای بهبود شرایط تولید و صادرات گل و گیاه زینتی، روزنامه گمرک ایران، سال دوازدهم، شماره ۵۰۶، ص۹٫
نیکوئی، علیرضا؛ بخشوده، محمد.(۱۳۸۹). بررسی اثرات توسعه ی بازار حراج گل و گیاهان زینتی بر منافع عوامل بازاریابی در ایران: مطالعه ی موردی بازار گل رز شاخه بریده در اصفهان. مجله اقتصاد کشاورزی، دوره ۴، شماره ۳، صص ۱۳۴-۱۰۳٫
نیکوئی، علیرضا؛ رفعتی، محسن؛ بخشوده، محمد.(۱۳۸۸). بررسی ساختار بازاریابی گل و گیاهان زینتی در ایران: مطالعه ی موردی بازار گل رز شاخه بریده در اصفهان. نشریه اقتصاد و توسعه کشاورزی(علوم و صنایع کشاورزی)، دوره ۲۳، شماره ۲، صص ۱۴۶-۱۳۴٫
یادآور، حسین؛ حجازی، یوسف؛ حسینی، سید محمود؛ صالح، ایرج. (۱۳۸۹). تعیین مولفه های ترویج بازاریابی گل و گیاهان زینتی. مجله تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران، دوره ۴۱-۲، شماره ۴، صص۵۲۲-۵۱۳٫
ب) منابع لاتین:
Al-Rimawi, A. (2004). An Investigation Into the Perceived Farm Management and Marketing. Educational Needs of Farm Operators in Jordan. Journal of Agricultural Education, 45(3), 34-43.
Arfaee, M., Mirdamadi, S. M., Hosseini, F. S. J., Yazdani, S., Ebrahim Pour, M.(2012). Requirements and Obstacles in Marketing Extension of Rural Small Food Industries in Iran. Archives Des Sciences. Vol 65, No. 5762.From: http://www.Schoolarresarch library.com
Bardhan, P. (2004). The Impact of Globalization on the poor. Bread policy paper No. 003. From: http://www. cid . Harvard . edu / bread / papers / policy / poo3. pdf.
Dixie, G. (2005). Marketing Extension Guide5: Horticultural marketing. F.A.O. From:http://www.fao.org/ John M. O’Sullivan.(2005). “Steps of Market Research for Small Farmers”. Proceedings of the 21st Annual Conference San Antonio, TX.
Dhankar, G. H., Lallan, R., Bharadwaj, D. B. & Nafees, A. (2002). Extension Issues in Informal Marketing. Agricultural Marketing Journal. A National level Quarterly Journal on Agricultural Marketing.Vol 2. No.23.From: http://www.agmarknet.nic.in/Journal1.pdf.
Shepherd, A. W. (2000). Marketing Extension Guides2: Understanding and Using Market Information. F.A.O. From: http://www.fao.org/.
Shepherd, A. W. (2003). Marketing extension guides3: market research for Agriprocessors. F.A.O.From: http://www.fao.org/.
Ritter, E. M. & Welch, D.T. (1988). Reaching and teaching. Journal of Extension. 1988. Vol. 26. No.3.From: http://www.joe.org/joe/ 1988fall/ent.html.
Tely, R., Irani, T., Hurst, A. & Kistler, M. (2007). Local Marketing and Promotional Effects of Florida Extension Agents. Journal of Extension, 45(3). Article Number2Fea5. Vol 2. No.105. From: http://www.joe.org/joe/2007april/a5.php
Ogunleye, K.Y, Thomas K, Oyebade S. O.(2010). Marketing Extension Needs for Sustainable Extension Practices among Cassava Farmers in Surulere Local Government Area of Oyo State. Journal of Agricultural Extension Vol. 14.
Ozakan. B.and et.al,(2003). Production Structure and Cut Flower Industry in Turkey.http:/www.actahort .org.
Yu, C.S., & Tao,Y.H.(2008). Understanding Business Level Innovation Technology Adoption, Journal of Technovation. dio:10.1016/j .technivation.
پیوست ها
به نام خدا
عکس مرتبط با اقتصاد

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

تولید کننده محترم:
یکی از اهداف کشورهای در حال توسعه، دستیابی به رشد اقتصادی پایدار است. با توجه به این امر شناخت عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی اهمیت ویژه ای خواهد داشت. در همین راستا تحقیقی با عنوان (( تعیین مولفه های ترویج بازاریابی گل و گیاه زینتی در شهرستان کرج)) در حال انجام می باشد که پرسشنامه حاضر به منظور جمع آوری اطلاعات در این زمینه می باشد. مساعدت و همکاری شما عزیزان در پاسخگویی به سوالات این پرسشنامه، کمک شایانی در دستیابی به نتایج آتی این پژوهش خواهد داشت. لازم به ذکر است که پاسخهای شما به صورت امانت نزد محقق باقی خواهد ماند. پیشاپیش از صرف وقت و بذل توجه شما سپاسگزاریم.
استاد راهنما: دکتر سید جمال فرج اله حسینی
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران
استاد مشاور: دکتر سید مهدی میردامادی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم وتحقیقات تهران
نام دانشجو: الینا کلاهدوزان
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی کشاورزی –ترویج وآموزش کشاورزی
الف) ویژگی های جمعیت شناختی:
الف) جنسیت: مرد c زن c
ب) سن: ………….. سال.
ج) سطح تحصیلات: ………………………. .
د) سابقه فعالیت در زمینه گلهای تزئینی: ………………………. .
ه) کل مساحت مورد استفاده: ………………………متر مربع
ز) نوع گیاهانی که تولید می کنید: آپارتمانی c فضای باز c هر دو c
ب) سوال های اصلی:
۱) به نظر شما هر یک از مولفه های مدیریتی زیر تا چه اندازه بر ترویج بازاریابی گل و گیاه نقش دارند؟

 

 

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ق.ظ ]




نکاتی که از نظریه خطابات قانونی امام خمینی (ره) قابل استنباط و استخراج است را به صورت زیر می توان یادآوری کرد:

  1. خصوصیات افراد مکلفین دخیل در غرض قانون گذار نیست.
  2. اوامر شرعی قانونی تعلق به طبیعت می گیرد و طبیعت آیینه افراد نیست.
  3. خطابات قانونی به لحاظ متعلقاتشان مثل نماز، روزه، جهاد و دیگر افعالی که وجوب بدان ها تعلق پذیرفته است، تعدد و تکثر دارند ولی هر یک از این تکالیف به لحاظ افراد مکلفین انحلال نمی پذیرند؛ یعنی تکثر به لحاظ متعلقات شاهد بر تکثر به لحاظ افراد نیست.
  4. خطابات قانونی عرفی به لحاظ افراد انحلال نمی پذیرند.
  5. اخبار و حکایت نزد عرف به لحاظ موضوع انحلال می پذیرند[۲۳].

۵-۲٫ بحث از صحت یا عدم صحت امر با علم به انتفای شرط

امام خمینی تفاوت خطابات شخصی با خطابات قانونی را در بحث از «جواز امر با علم به انتفای شرط» نیز مد نظر داشته اند و چنین فرموده اند:
در اوامر شخصی مثل امر خداوند به حضرت ابراهیم می توان گفت که با علم به انتفای شرط دیگر بعث حقیقی برای انبعاث محال است بلکه حتی بعث نسب به کسی که مولا می داند از سر عصیان انبعاث ندارد، محال و غیرممکن است و همین طور زجر و نهی مولوی؛ چنان که در حق کسی که مولا می داند او خود به خود متعلق طلب را به جای می آورد و طلب مولوی هیچ اثری بر او ندارد، نیز بعث مولوی محال است.
بعث حقیقی از طرف مولا تنها در حق کسی است که مولا علم به تأثیر بعث در حق او دارد یا احتمال تأثیر را در حق او می دهد و وجه امتناع در مورد عاصی و موارد مشابه دیگر آن است که مبادی حکم مثل اراده در نفس مولا منقدح نمی شود و در این موارد فرقی نمی کند که مولا بداند انبعاث ذاتاً ممتنع است یا بداند که وقوعاً ممتنع است یا امتناع ذاتی و وقوعی نداشته باشد ولی مولا بداند که (به طور اتفاقی) انبعاث تحقق نمی یابد.
اما در اوامر قانونی، اراده تشریعی به گونه ای است که غایت آن انبعاث تک تک افراد نیست بلکه اگر اراده مولا نسبت به مکلفین در طول اعصار و امصار اثر کند، همین کافی برای صحت بعث مولوی است.
اگر اراده تشریعی در خطابات قانونی متوجه تک تک افراد باشد لازمه اش عدم تکلیف عاصیان و کافران خواهد بود بلکه لازمه اش عدم تکلیف اشخاصی است که به میل خودشان متعلق تکلیف را آورده اند و بعث مولوی هیچ اثری بر آن ها نداشته است.
بنابراین قضیه «امتناع امر با علم به انتفای شرط» مربوط به تکالیف شخصی است که در آنجا بعث حقیقی به دلیل انتفای مبادی اراده در مثل عاجز و عاصی، غیرممکن است اما خطابات قانونی که به خطابات متعدد و مستقلی به عدد افراد، منحل نمی شود و غایت مستقلی در تکلیف برای هر فرد ندارد، قضیه مذکور محال نیست.[۲۴]
همچنین در تقریرات درس امام آمده است که قاعده اشتراک تکلیف میان عالم و جاهل معنایش این نیست که هر فردی از مکلفین خطاب خاصی دارد[۲۵]. ملاک در تشریع قانونی آن است که بی تأثیر نباشد، پس اگر جمعی منبعث شوند کافی است.
از اینجا می توان فهمید که چرا امامیه معتقد است کفار مکلف به فروع هستند، همان طور که مکلف به اصول هستند. چون روشن است که فعلیت خطاب و حجت بودنش بر همه، متوقف بر انبعاث همه نیست و کافران و عاصیان و کسانی که متعلق تکلیف را به انگیزه و میل نفسانی خود می آورند، همه بدون استثنا در زمره مکلفین هستند. پس هرچند تکلیف برای خصوص آن ها اثری ندارد ولی چون تکلیف تنها متوجه به خصوص آن ها نیست، محذوری در مکلف بودن آن ها پدید نمی آید.[۲۶]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۵-۳٫ اشکالات نظریه خطابات شخصی

در مقابل اگر قائل شویم خطابات قانونی منحل می شوند و سر از خطابات شخصی در می آورند، مفاسدی چند دامن گیر می شوند که به برخی از آن ها به طور اجمالی اشاره می شود:

  1. عدم صحت خطاب اشخاص عاصی؛ زیرا وقتی مولا قطع دارد که عاصی منبعث نمی شود و مرادش حاصل نمی شود، اراده جزمی برای مولا در لوح نفس پدید نمی آید.
  2. عدم صحت تکلیف کفار به اصول و فروع.
  3. قبح تکلیف صاحب مروت به ستر عورت یا کارهای دیگری که با مروت منافات دارد. چون از صاحب مروت به طبیعت حالش هیچ گاه کشف عورت و امثال آن سر نمی زند. پس تکلیف که برای ایجاد داعی است تأثیری در حال او ندارد و لغو است.

۵-۴٫ وجه تفسیر انحلال یا عدم انحلال

آیت الله مصطفی خمینی در این مورد می فرماید فهم عرفی و عقل حاکم است که خطابات قانونی به حسب افراد مکلفین واقعاً و موضوعاً انحلال نمی یابد. چون اراده مولوی واحد است ولی درعین حال می توان نوعی کثرت اعتباری برای آن تصور کرد. چون «مراد» یعنی «متعلق اراده» معنای کلی انحلالی است و بدین لحاظ می توان انحلال حکمی را قائل شد؛ مثلاً «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُود[۲۷]» گرچه در قوه انحلال به حسب افراد مؤمن است ولی معنایش این نیست که هر فردی از افراد عموم، جامع همه شرایط معتبر در صحت توبه خطاب شخصی فعلی است. پس همه آن شرایطی که در خطاب شخصی فعلی لازم است در خطاب قانونی که افراد بالقوه مورد خطاب قرار می گیرند، لازم نیست[۲۸].
با توجه به آنچه که گفته شد درستی نظریه امام خمینی (ره) و نادرستی نظریه مقابل روشن گردید.

۶٫ قواعد حقوقی

قاعده حقوقی: «قاعده ای الزام آور است که، به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت، بر زندگی اجتماعی انسان حکومت می کند و اجرای آن از طرف دولت تضمین می شود».[۲۹]

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۶-۱٫ اوصاف قواعد حقوقی

برای قواعد حقوق اوصاف گوناگون شمرده اند، ولی درباره اساسی بودن هیچ یک از آن ها اتفاق نظر وجود ندارد. این خصوصیات عبارت است از:

  1. قاعده حقوقی الزام آور است؛
  2. رعایت قاعده حقوقی از طرف دولت تضمین شده است؛
  3. قاعده حقوقی کلی و عمومی است؛
  4. حقوق نظامی است اجتماعی، یعنی هدف آن تنظیم روابط اجتماعی است، نه پاکی روح و وجدان انسان.[۳۰]

یکی از اوصافی که برای قاعده حقوقی ذکر گردید کلی بودن و عمومی بودن آن است که در توضیح آن می توان گفت:
مقصود از کلیت داشتن قاعده حقوقی این نیست که همه مردم موضوع حکم آن قرار گیرند. حقوق حاکم بر زندگی اجتماعی است و قواعد آن باید مجرد از خصوصیت های فردی باشد؛ و همین خاصیت است که قواعد حقوقی را از نظام فردی ممتاز می سازد. به عبارتی دیگر حقوق باید هنگام وضع مقید به فرد یا اشخاص معین نباشد و مفاد آن با یک بار انجام شدن از بین نرود، هرچند که تنها یک یا چند تن مشمول مقررات آن باشند؛ بنابراین، قوانین مربوط به مسئولیت وزیران و اختیارات رئیس جمهور با کلی بودن قواعد آن منافات ندارد، زیرا نسبت به تمام کسانی که در آن وضع قرار دارند قابل اجراست. مهم این است که قاعده حقوقی، هنگام وضع مقید به فرد یا اشخاص معین نباشد و مفاد آن با یک بار انجام شدن از بین نرود.
«کلی بودن» قواعد حقوقی از صفات اساسی آن است؛ زیرا برای این که حقوق بتواند به هدف نهایی خود برسد، باید مقید به شخص معین نباشد. قانون گذار نمی تواند برای هر یک از اعضای اجتماع حکم خاصی مقرر دارد و نتیجه هر کار را از پیش معین سازد. پس ناچار بایستی نوع روابط را بدون توجه به خصوصیت های فردی، در نظر بگیرد و برای آن قاعده وضع کند و تنها همین قواعد نوعی است که موضوع علم حقوق قرار می گیرد[۳۱].
با توجه به اینکه قاعده آمره یکی از قواعد حقوقی است و وصف کلی بودن آن مشابه نظریه خطابات قانونی امام خمینی (ره) است و نیز با توجه به اینکه قسمتی مهم از حقوق ایران مقتبس یا متأثر از فقه اسلامی است، مثلاً قانون مدنی ایران بیشتر از کتب فقهی امامیه گرفته شده و حتی اصطلاحات عقود و ایقاعات و شروط و غیره که در آن به کاررفته همان اصطلاحات فقهی است و در قوانینی که از فقه امامیه اقتباس نشده اند چون قانون گذار اسلامی احکامی را که وضع می کند در چارچوب قوانین شرع است، می توان قانون گذار را شارع عرفی در نظر گرفت و در نتیجه بررسی تطبیقی قواعد آمره و اوامر مولوی حاوی مطالب مفید و از ارزش زیادی برخوردار است.
فصل سوم: اوامر مولویه

۱٫ ماده امر

 

۱-۱٫ معنای لغوی امر (ماده امر)

لفظ امر در کتب لغت در معانی کار، چیز و دستور استعمال شده است[۳۲]: «وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُون‏»[۳۳]؛ هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند تنها می گوید: موجود باش و آن فوری موجود می شود. «أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاه‏»[۳۴]؛ فرمان داده که غیر او را نپرستید.

۱-۲٫ معنای اصطلاحی ماده امر

ماده امر در اصطلاح اصول فقه در معانی ذیل بکار رفته است:
طلب که هم شامل وجوب می شود و هم استحباب. وقتی امر در این معنا به طور مطلق و بدون قرینه بکار رفته باشد معنای وجوب به ذهن تبادر می کند.
شأن و فعل[۳۵]
به عقیده برخی اصولیون، غیر از معنای اول (طلب و دستور)، سایر معانی لفظ امر به یک معنا بازمی گردد که همان «شیء» است.[۳۶] امر به معنای طلب، به صورت «اوامر» جمع بسته می شود ولی به معنای غیر طلب (شیء) به صورت «امور» جمع بسته می شود.
بنابراین لفظ امر بین دو معنای طلب و شیء مشترک لفظی[۳۷] است. [۳۸]
دلالت کردن لفظ امر بر یکی از این معانی وضع شده برای آن جز با کمک قرینه فهمیده نخواهد شد.
مشهور علمای علم اصول معتقدند که لفظ امر، ظهور در وجوب دارد؛ یعنی اگر در آیه یا روایتی، لفظ امر یا مشتقات آن به کاررفته باشد، این لفظ دلالت بر فرمان حتمی و طلب الزامی می کند پس ظهور در وجوب دارد.
در زبان فارسی الفاظ «فرمان» و «دستور» ظهور در وجوب دارند یعنی دلالت بر الزام به انجام فرمان درخواست کننده می کنند؛ بنابراین، اگر رئیس به کارمند خود گفت: «من به تو امر می کنم که به مأموریت بروی» یا بگوید «به تو دستور می دهم» لفظ «امر» و «دستور» دلالت بر فرمان الزامی رئیس می کنند. [۳۹]
«در حقوق موضوعه امر با ماده نداریم».[۴۰]

۲٫ صیغه امر

منظور از صیغه امر، هیئت امر است. هیئت امر شامل، صیغه إفعل و امثال آن می شود و مقصود از صیغه إفعل[۴۱]هر صیغه و کلمه ای است که معنای طلب و بعث را برساند.[۴۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ق.ظ ]




دراین فصل متدولوژی پژوهش شامل تعریف دقیق جامعه آماری وگروه نمونه مورد مطالعه، حجم نمونه وروش نمونه برداری، ابزارهای اندازه گیری به ویژه خصوصیات ابزار اندازه گیری مناسب مانند اعتبار وروایی اندازه ها، طرح پژوهش وروشهای آماری تجزیه وتحلیل داده ها ارائه شده است.
۳-۲ تعریف مفاهیم تحقیق
۳-۲-۱ امنیت
گام اول در تحقیق هر پدیده ای تعریف آن است. امنیت از جمله مفاهیمی است که به سختی میتوان آن را تعریف کرد مگر آنکه به واسطه ناامنی تعریف شود.
تعاریف گسترده ای از امنیت ارائه شده است، تعاریف لغوی عبارتند از:
حفاظت در مقابل خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافت های شخصی) می باشد (بوزان،۱۳۷۸: ص۵۲).
۳-۲-۲ احساس امنیت
احساس آزادی نسبی از خطر، این احساس وضع خوشایندی را در میان مردمان ایجاد می کند که فرد در آن دارای آرامش روحی و جسمی میگردد (چلبی،۱۳۸۴: ص۴۵).
به تعبیر دیگر احساس امنیت حالتی است که آحاد جامعه هراسی و بیمی نسبت به حقوق و آزادی های مشروع خود نداشته و به هیچ وجه حقوق آنان به مخاطره نیفتد (عربی،۱۳۷۳: ص۲۹۰).
به عبارتی دیگر احساس امنیت عبارت است از نوعی ذهنیت و جهت گیری روانی مثبت (رضایت بخش، قانع کننده و آرام بخش) شهروندان نسبت به عدم تأثیر گذاری حضور و بروز رویدادها و وقایع ضد امنیتی (تهدیدات) در شرایط فعلی و آتی، در حوزه های امنیت اجتماعی؛ ثبات سیاسی، انسجام هویتی یکپارچگی و امنیت سرزمین (حاجیانی،۱۳۸۴: ص۵۲).
۳-۲-۳ امنیت اجتماعی
امنیت اجتماعی عبارت است از توانایی گروه های مختلف صنفی، قومی، در حفظ هستی و هویت خود (بوزان، ۱۳۷۸: ص ۴۲-۱).
حالت فراغت همگانی از تهدید که کردار غیرقانونی فردی یا گروهی در تمامی یا بخشی از جامعه پدید می آورد (رفعتی،۱۳۸۶: ص۵۲).
۳-۲-۴ شهروندان
فردی است که در محدوده قانونی شهر زندگی میکند (چلبی،۱۳۸۴: ص۴۹).
۳-۲-۵ رضایتمندی
حالتی است که ارباب رجوع احساس می کند که ویژگی های فرآورده منطبق با انتظارات اوست. (همان،۱۳۸۴).
۳-۲-۶ اراذل و اوباش
اراذل جمع رذل به معنای پست تر، فرومایه تر است. و در اصطلاح به کسی اطلاق میشود که دارای صفات زشت مثل شرب خمر، منافی عفت،…..باشد.
اوباش جمع کلمه وبش یعنی جماعتی از مردم در هم آمیخته (از هرگونه جماعتی) هم چنین افرادی ولگرد، بی سر پا و ناکسان گفته میشود.
اراذل و اوباش در اصطلاح قضایی در شش عنوان مطرح است:
۱: تظاهر و قدرت نمایی با چاقو و قمه
۲: زورگیری و اخاذی
۳: ارعاب، تهدید و سلب آسایش و نظم عمومی
۴: اعمال خرابکارانه و هر گونه خرید و فروش و نگهداری و حمل سلاح غیر مجاز
۵: آدم ربایی و نزاع دسته جمعی، ایجاد مزاحمت برای بانوان در معابر و اماکن عمومی
۶: تجاوز به عنف، اعمال منافی عفت عمومی، ایجاد شبکه فساد و دائر نمودن مراکز قمار و فحشا، شرب خمر علنی و تظاهرات مستانه، خرید و فروش داروهای روانگردان (روزنامه کیهان،۱۳۸۴: ص ۱۵).
۳-۲-۶-۱ اراذل و اوباش از منظر پلیس و مردم
اراذل و اوباش از نظر نیروی انتظامی به افرادی گفته میشود که دارای چندمین سابقه کیفری باشد و غالبا جرم آنها چاقوکشی، درگیری و انواع نزاع با حالتی مستی باشد.
اراذل و اوباش از نظر مردم مزاحمت خیابانی است که افراد مزاحم در محافل عمومی و پر رفت و آمد با موتور یا وسیله دیگر برای مردم و نوامیس آنها ایجاد میکند لذا گروه اول از طریق پلیس های تخصصی به مراجع قضایی معرفی می شوند.
۳-۲-۶-۲ اجرای طرح های ضربتی
با عنایت به تنوع جرایم و نیازهای جامعه، نیروی انتظامی طرحهایی را پس از بررسی و کار کارشناسی به مرحله اجرا در می آورد.
در ادامه با اجرای نظر سنجی، مردم را در چگونگی اجرای این طرحها قرار می دهد که این مشخص کننده این موضوع است که این طرح ها ادامه پیدا می کنند و یا اینکه به صورت کامل متوقف میشود. در پی شکوائیه مستمر مردم چنین طرحی پیشنهاد شد که به طور جد و خاص با اینگونه افراد برخورد داشته باشد و از طرف مقام معظم رهبری فرمانی صادر شد که بدین شرح است:
« بگویید برخورد با اراذل و اوباش باید سخت و هوشیارانه و همه جانبه باشد این موضوع را دست کم نگیرید با اراذل و اوباش با نهایت شدت عمل شود»
لذا از سال ۱۳۸۵ براساس وظیفه ذاتی و اجرایی ناجا، فرمان مقام معظم رهبری به مرحله اجرا گذاشته شد که به طرح جمعآوری اراذل و اوباش و مزاحمین خیابانی نام گرفت (رفعتی،۱۳۸۶: ص۱۵۲).
۳-۲-۶-۳ وندالیسم
وندالیسم عبارت است از تخریب ارادی اموال و متعلقات عمومی به صورتی مداوم و مکرر (تبریزی،۱۳۸۳: ص۴۵). در متون جامعه شناسی انحرافات و آسیب شناسی اجتماعی وندالیسم کرارا به مفهوم داشتن نوعی روحیه بیمار گونه به کار رفته که مبین تمایل به تخریب آگاهانه، ارادی و خود خواسته اموال عمومی است (امل دورکیم،۱۳۷۰: ص۲۶۴).
۳-۳ روش تحقیق
طرح تحقیق را می توان تلاشی منظم و سازمان یافتـه برای بررسی مسأله ای خـاص که به یک راه حل نیاز دارد توصیف کرد و شامل گامهایی است که طراحی و پیگیری می شوند تا طی آن پاسخهایی برای مسأله مورد علاقه در محیط کاری به دست آید.تحقیق را به عنوان یک بررسی سازمان یافته، منظم وعلمی در زمینه یک مشکل ویـــژه تعریف می کنیم که با هــدف پـــاسخ یابی یا راه حل یـابی صــورت می گیـرد. لازم به ذکر است که مسایل موجـود در هـر زمینـه نه تنها با عــوامل بسیاری که در

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

درون هر نظـام سازمـانی وجود دارد در ارتبـاط هستند، بلکه باید در قـالب محیط خارجی که سازمان با آن روبرو است بـررسی شونـد. از جمـله عوامـل اقتـصادی جمعـیت شنـاختـی و نظایـر آن بـر جـریان عملیـات درون سازمـان تأثیر می گذارند. این عوامل را نیـز بایـد با دقـت بررسی کرد و تأثیر آنها را بر مسأله مورد پژوهش ارزیابی کرد (سکاران،۱۳۸۰)[۱۵].
تحقیق به دو منظور متفاوت انجام می گیرد. نخست مشکلاتی که در حال حاضر در محل کار وجود دارد و دوم، افزودن به مجموعه دانش بشری در زمینه خاصی که مورد علاقه محقق است. هنگامی که با هـدف برخورداری از نتایج یافته هـا برای حل مسایل موجـود در جامعـه به تحقیق صورت میگیرد آن را تحقیق کاربردی نامیده میشود. اما وقتی اساسا برای بهبـود درک مسایل بخصوصی که به طور معمول در محیط های اجتماعی روی می دهند و نیز چگونگی حل آنها تحقیق می شود. آن تحقیق را بنیادی یا پایه ای است که تحقیق محض نیز نامیده می شود.
این تحقیق از نظر ماهیت و اهداف از نوع کاربردی می باشد واز نظر جمع آوری داده ها و اطلاعات لازم از طریق مطالعات میدانی و طراحی و توزیع پـرسشنامه برای آزمـون فـرضیه ها انجام خواهد شد.
۳-۴ جامعه آماری

پایان نامه رشته حقوق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:41:00 ق.ظ ]




مجید سیف، تهران: میلاد، ۱۳۷۹
کلباسی، ایران (۱۳۷۱). ساخت اشتقاقی واژه در زبان فارسی امروز. تهران: مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی
کاتامبا، فرانسیس و استونهام، جان (۱۳۹۱). واژشناسی. برگرداننده جلال رحیمیان. شیراز: مرکز نشر دانشگاه شیراز
گلفام، ارسلان (۱۳۸۵). اصول دستور زبان. تهران: انتشارات سمت
شقاقی، ویدا (۱۳۷۹). «فرایند تکرار در زبان فارسی» مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس زبان شناسی نظری کاربردی. جلد اول صفحات ۵۳۳-۵۱۹٫
شقاقی ، ویدا و حیدرپور بیدگلی، تهمینه (۱۳۹۰). «رویکرد نظریه ی بهینگی به فرایند تکرار با نگاهی بر واژه های مکرر فارسی» مجله ی پژوهش های زبان شناسی. سال سوم، شماره ی اول صفحات ۶۶-۴۵٫
صفا، ذبیح الله (۱۳۸۴). تاریخ ادبیات ایران. تهران: انتشارات ققنوس
طباطبایی، علاء الدین (۱۳۸۴). «اتباع» دانشنامه ی زبان و ادب فارسی. جلد اول به سرپرستی اسماعیل سعادت تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، صفحات ۲۰۳-۲۰۵٫
گلفام، ارسلان (۱۳۷۹). «رویکردی شناختی در تبیین تصویرگونگی، دستورشدگی و تغییر معنا» مجموعه مقالات پنجمین کنفرانس زبانشناسی. صفحات ۶۹۵-۷۱۸٫
گلفام، ارسلان و بهرامی خورشید، سحر (۱۳۸۸). «سببی سازی و تصویرگونگی:رویکردی شناختی» دو فصلنامه علمی-پژوهشی دانشگاه الزهرا. سال اول، شماره اول. صفحات ۱۴۳-۱۶۶٫
گلفام، ارسلان و محیی الدین قمشه ای، غلام رضا (۱۳۹۱). «تصویرگونگی دوگان ساخت ها در زبان فارسی؛ طبقه بندی معنایی» فصلنامه پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی، دوره ی سوم، شماره اول. صفحات ۱۵۳-۱۷۲٫
معین، محمد(۱۳۷۸)، فرهنگ فارسی، چاپ چهاردهم، تهران: امیرکبیر
محمودی بختیاری، بهروز و تاج آبادی، فرزانه (۱۳۹۱). «مقوله ی «اتباع» در لغت نامه ی دهخدا(یک بررسی مجدد)» فصلنامه ی پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی، دوره ی سوم، شماره ی سوم. صفحات ۱۷۵-۱۹۲٫
وفایی، عباسعلی و آلبوغبیش، عبدالله (۱۳۹۰). «بررسی روش تکرار در ساخت واژه در زبان فارسی» نشریه ی علمی _ پژوهشی پژوهشنامه ی زبان و ادب فارسی(گوهر گویا). سال پنجم، شماره اول صفحات ۱۶-۱٫
منابع انگلیسی
Aronoff (1982), “Re reduplication”, in Linguistic Inquiry, 13: 435- 82.
Aronoff، M.(1976).Word Formation in Generative Grammar (Linguistic inquiry Monographs; 1) Cambridge MA: MIT Press.
Botha، R.P. (1988). From and meaning in word formation: a study of Affricauns reduplication. Cambridge: Cambridge University Press.
Bussman Hadumod (1996). Routledge Dictionary of Language and Linguistics, translated and edited by Gregory P. Trauth and Kerstin Kazzazi, Lpndon Routledge.
Conradie, C. J. (2003). “The iconicity of Afrikaans reduplication.l”. In G. Muller Wolfgang & Olga Fischer (eds.). From Sign to Signing. pp. 203-223. Philadelphia: John Benjamins.
Ghomeshi, J., S. Ghaniabadi & N. Sadat-Tehrani. (2006) “Reduplication in Persian: A morphological Doubling Approach Actes du congres annuel de l’Association canadienne de linguistique 2006”. Proceedings of 2006 annual conference of the Canadian linguistic Association.Gruyter، Berlin، pp.63-88.
Haugen Jason D. (2008). Morphology at the Interfaces: Redupliacation and Noun Incorporation Uto- Aztecan, Amsterdam/ Philadelphia: John Benjamins Publishing Company.
Hutter, M and G. Hutter. (1997). “Readuplication in Ndyuka”. In Arthur Spears and Donald Winford (eds.). The structue and status of pidgins and creols: including selected papers from the Meating of Society of pidgin and creole linguistics. Amsterdam, philadelghia: John BenJamins pulishing Company. pp. 414-495.
Inkelas، S and Cheryle Zoll. (2005). Reduplication: Doubling in Morphology, Cambridge: Cambridge University Press.
Inkelas، Sharon.(2005). “Morphological Doubling Theory I:Evidence for morphological doubling in reduplication،” in Studies in Reduplication،Berhard Hurch(ed.)، Mouton de Gruyter، Berlin، pp.63-88.
Kajitani، Motomi.(2005).” Semantic properties of reduplication among the worldُ s. languages”، LSO working papers in linguistics 5:proceedings of WIGL، ۹۳-۱۰۶٫
Katamba, F and J Stonham.(2006). Morphology. 2nd ed. New York: Palgrave Macmillan.
Marantz A. (1982), “Re Reduplication”, in Linguistic Inquiry , Vol 13 No. 3, p.435- 82.
McCarthy, J and Al Prince (1995) “Faithfullness and Reduplicative Identity”, in University Of Massachusetts Occasional Papers in Linfuistics18: Papers in Optimality Theory, Jill Beckman, Laura Walsh Dickey and Suzanne Urbanczyk (eds), 249- 384, Amherst, MA: Graduate Linguistics Stdents Association.
Moravcsik،E .(1978).’Reduplicative Construction”، in Joseph H. Greenberg،(ed.) Universals of Human Language،Vol.3:World Structure، Stanford University Press، stanford، ۲۹۷-۳۳۴٫
Newmeyer, F. (2000). Language Form and Language Function,USA: MIT Press.
O’Grady, O. W. & V. P. de Guzman. (1996). “Morphology: The analysis of word structure”. In O. W O’Grady, M. Dobro lingvistics: An Introduction. UK: Addison Longman Limited.volsky & F. Katamba (eds.).
Regier, T. (1998). “reduplication and the arbitrariness of the sign”. In Proceedings of the Twentieth Annual conference of the Cognitive Science Society. M. Gernbacher & S.Derry (eds.). pp. 887-892. Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum Associates. http://www.psych.unchicago.edu/~ regier/papers/redupcogsci98 .pdf (Last accessed on March 21, 2005).
Spenser A .(1991). Morphological Theory: An Introduction to Word Structure in Generative Grammar, Cambridge: Basill Blackwell.
Stonham J T. (1994). Combinational Morphology, Amsterdam/ Philadelphia: John Benjamins Publishing Company.
Tsao، F.(2001).”Semantics and syntax of verbal and adjectival reduplication in Mandarin and Taiwanese Southern Min”. Sinitis Grammar: Synchronic and Diachronic perspectives. Hilary Chappell (ed.). pp. 285-308. New York: Oxford University Press.
Zhang، M. (1999). “A comparative study on semantic models of reduplicative forms across Chinese dialects”. Synchronic and Diachronic Perspectives on the Grammar of Sinitic Languages. Yunji Wu (ed.). pp. 1-33. Guangzhou: Jinan University Press.
Marantz A. (1994), “Reduplication”, in The Encyclopedia of language and Linguistics, vol. 7, editor- in- chief R. E. Asher, Rad to Soc, Oxford: Pergamon Press, p. 3486-7.
پیوست ها
گونه گون
سوم روز خوان را به مرغ و بره بیاراستش گونه گون یکسره
ص۳۸
بدین بدره های گوهر گونه گون نجوئیم کین و بجوییم خون
ص۵۸
ز بس گونه گون پرنیانی درفش چه سرخ و چه سبز و چه زرد و بنفش
ص۸۹
هوا سر به سر زرد و سرخ و بنفش ز بس گونه گون نیزها و درفش
ص۲۴۷
ن
هادند خوان و خورش گونه گون همی ساختند از گمانی فزون
ص۳۱۴
کوه تا کوه
به ابر اندر آورده بالای اوی زمین کوه تا کوه پهنای اوی
ص۵۳
زمین کوه تا کوه پر خون کنیم ز خون شان جهان رود جیحون کنیم
ص۱۳۵
زمین کوه تا کوه پر خیمه بود سپید و سیاه و بنفش و کبود ص۴۱۲
هم آن روز که کیخسرو آنجا رسید زمین کوه تا کوه لشکر کشید
ص۳۷۳
سپه کوه تا کوه صف برکشید ز گرد سپه ماه شد ناپدید ص۱۳۴
سرتا سر
بد آن شهر بودش سرای نشست همه شهر سرتاسر آذین ببست
ص۱۳۲
سپه بود سر تا سر رودبار بیاورد کشتی و زورق هزار
ص۳۷۴
بدانید و سرتاسر آگه بوید همه ساله با بخت همره بوید
ص ۶۵۵
به پاسخ چنین گفت کای رزمجوی شنیدم ز سر تا سر این گفتگوی
ص۳۸۸
هر آن کس که بود اندر آباد بوم اسیرند سر تا سر اکنون بروم
ص۵۸۰
خیل خیل
ز هودج فرو هشته دیبا جلیل سپاه ایستاده رده خیل خیل ص۱۳۱
ز هاماوران بود صد ژنده پیل یکی لشکری ساخته خیل خیل
ص۱۳۴
به زرین عماری ز دیبا جلیل برفتند با خواسته خیل خیل
ص۱۸۹
سپاهی که از بردع و اردبیل بیامد بفرمود تا خیل خیل
ص۳۸۴
سربه سر
سپه سر به سر زار و گریان شدند برآن آتش سوگ بریان شدند ص۳۳
منم کدخدای جهان سر به سر نباید نشستن به یک جای بر
ص۴۶
ازیشان همی رزمگه کشته بود زمین سر به سر چون گل آغشته بود
ص۳۳۷
جهان سر به سر با فراز و نشیب چنینست مان رفتن اندر نهیب
ص۳۵۷
سران سر به سر پیش شاه آوریم همه پوزش اندر گناه آوریم ص۳۶۸
مر او را ستاینده کردار اوست جهان سر به سر پر ز آثار اوست
ص۳۷۱
که این تاج نو بر تو فرخنده باد جهان سر به سر پیش تو بنده باد
ص۴۱۵
حرامست می در جهان سر به سر اگر پهلوانست اگر پیشه ور
ص۶۰۷
ز دشمن جهان سر به سر کرد پاک به رزم اندرون نیستش ترس و باک
ص۴۷۲
همه پند من سر به سر یادگیر چنان هم که من دارم از اردشیر
ص۵۷۱
هنر در هنر
به مردی هنر در هنر ساخته سرش از هنرها برافراخته
ص۷۶
گونه گونه
درفشان زهر گونه گونه درفش جهانی شده سرخ و زرد و بنفش
ص۶۴
تنش سیم و شاخش ز یاقوت و زر برو گونه گونه نشانده گهر
ص۳۲۳
هوا شد چنان چون پرند بنفش ز تابیدن گونه گونه درفش
ص۳۶۳
ز بس نیزه و تیغ های بنفش درفشیدن گونه گونه درفش
ص۶۸۲
گرد گرد
بدو گفت بر گرد گرد جهان سه دختر گزین از نژاد مهان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:41:00 ق.ظ ]




(ال: ۱۲۸ )

۳-۳- آفرینش دنیا
عطّار، روایت می کند؛ حق تعالی ارواح را سه هزار سال پیش از اشباح آفرید و همه را در یک صف پیوست و قرار دارد و دنیا را بر آنها جلوه داد نه از ده ارواح به دنیا گراییدند، آنگاه بهشت از سوی راست پدید آمد، نه دهم از بقیه خواستار بهشت شدند تا از سمت چپ دوزخ آشکار گردید.نه یک باقی ماند، در خوف دوزخ گرفتار شدند و از آن میان اندکی بر جای ماندند که میل دنیا نکردند و آرزوی بهشت و بیم دوزخشان فرا نگرفته بود. خدا بدانها خطاب کرد که ای دیوانه دلان، شما چه می خواهید که از دنیا و آخرت آزادید؟ خروشی از آن جان های پاک برخاست که خدایا تو بهتر می دانی. ما تو را خواهیم و دگر هیچ، حق گفت پس آماده انواع فتنه ها و بلاها شوید که به شمار موی جانوران و ریگ بیابان و به عده قطرات باران و برگ درختان بر شما انواع بلا فرو خواهیم ریخت و سینه ریش شما را به خسک آتشین داغ خواهیم کرد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چنین نقل است کان جان های عالی   در آن مدّت که بود از جسم خالی
به جمع آن جمله را پیوسته کردند   به یک صفشان به هم در بسته کردند
پس آنگه از پس جان ها به یکبار   به رأی العین دنیا شد پدیدار
چو آن جان ها همه دنیا بدیدند   ز ده جان نه سوی دنیا دویدند…
    (ال:۲۳۵)

راوی اصلی این روایت «ذوالنّون مصری» است (تذ: ۱۷۷) و البته شیخ به منبع خود اشاره ای ندارد چون در کلام سایر بزرگان طریقت نیز این مفهوم مندرج است چنانکه «[ابوالحسن خرقانی] گفت در سرای دنیا زیر خاربنی با خداوند زندگانی کردن از آن دوستتر دارم که در بهشت زیر درخت طوبی، که از او من خبری ندارم» (تذ: ۶۷۲). همچنین «[شیخ ابوعلی دقّاق] گفت سه رتبت است: سؤال ودعا و ثنا. سوال آن را که از دنیا خواهد، دعا آن را که عقبی خواهد، ثنای آن را که مولی خواهد » (تذ: ۶۵۲) و چنانچه مشاهده می شود در این سخن «ثنا» جای «ابتلا» را گرفته است یعنی فارغان از دنیا و آخرت به ثنای خداوند مشغول می شوند و حرفی از ابتلا نیست.
چنانچه آمد، عطّار معتقد است جان ها (ارواح ) پیش از عالم اجسام به وجود آمده اند. توضیح اینکه روح در عوالم برزخی و ملکوتی در قالب جسم های لطیف تری موجود و فعّال بوده است و چون به عالم ماده نزول وتنزّل کرد و دوباره شروع به سیر صعودی کرد واین مسیر حتّی پس از مرگ نیز در جسم های لطیفتر باقی می ماند (البتّه تا مدّتی) و فعّال است.محقّقان با استناد به اخبار و بعضی روایات به تأیید این مطلب پرداخته اند، از جمله این روایت ها، روایت «خَلَقّ الَارواح قَبلَ الاَجساد بِالفی عام» است که منظور از آن چنین است که ارواح دو هزار سال قبل از به وجود آمدن اجساد خلق شده اند (زمرّدیان، ۱۳۶۸: ۳۵۳).
همچنین گرفتار شدن به انواع بلاها و آزمایش های دنیوی برای افرادی که به میل خودشان ترک دنیا کردند، در سخن شیخ باز هم انعکاس یافته است؛از جمله به مناسبت حکایت شبلی که با جوانی آشنا شد که چون به زیارت کعبه رفته بود، دلش را از دست داد و به قدری ضعیف و ناتوان شد که بیم آن بود که جانش را از دست بدهد از زبان جوان می گوید:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




,   ,

نمودار (۳-۲) اندازه گیری کارایی و مازاد عامل تولید
در این مدل OS بردار M×۱ مازاد محصول و IS بردار K×۱ مازاد عوامل تولید میباشد که از نقاط کارا فاصله دارند. M1 و K1 بردارهای M×۱ و K×۱ محصول و عوامل تولید میباشند (علامت   ترانسپوز این بردارها را نشان میدهد). در واقع مدل فوق، تنظیم مدل برنامهریزیخطی برای مرحله دوم است و باید توجه داشت که در برنامهریزیخطی مرحله دوم (معادله(۳-۱۴))،   متغیر نیست بلکه از برنامهریزیخطی مرحله اول (معادله Error! Reference source not found.)) به دست آمده و در اینجا استفاده میشود.
باید توجه نمود که این برنامه ریزی خطی (مرحله دوم) نیز باید برای هر یک از N بنگاه حل شود. این راهحل نیز مشکل را کاملاً برطرف ننموده و هنوز دو نقص وجود دارد:
اولین و واضحترین نقص این است که مجموع مازادها را بجای حداقل نمودن، حداکثر مینماییم. بنابراین به نزدیکترین نقطه کارا نخواهیم رسید بلکه دورترین نقطه کارا به دست خواهد آمد. مشکل مهم دیگر این است که با تغییر واحد اندازه گیری، جوابهای متفاوتی به دست خواهد آمد. مثلاً با تغییر واحد از کیلوگرم به تن، دو جواب مختلف خواهیم داشت. بنابراین با تغییر واحدها، نقاط کارایی متفاوتی به دست خواهد آمد.
لازم به ذکر است که در مطالعات تجربی معمولا از مرحله اول برنامهریزیخطی (معادله Error! Reference source not found.)) استفاده شده و مقدار معمولی کارایی (   ) و همچنین هر مقدار غیر صفر مازاد (Slack)، برای عامل تولید و یا محصول گزارش میشود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

  و (۳-۷)

با این حال یکی از نرمافزارهای اندازه گیری کارایی و بهره وری DEAP میباشد که سه انتخاب در اختیار استفادهکنندگان قرار میدهد که عبارتند از:

  1. روش یک مرحلهای DEA، که شامل برنامهریزیخطی معادله (۳-۹)و محاسبه کارایی (   ) و ارائه مازادها میباشد.
  2. روش دو مرحلهای DEA، که در آن حل برنامهریزیخطی با توجه به معادلات (۳-۹)و (۳-۱۴) انجام میپذیرد.
  3. روش چند مرحلهای DEA، که در این روش برای رسیدن به نقطه کارا از سری برنامهریزیخطی (چند مرحله برنامهریزیخطی) برای به دست آوردن نقطه مورد نظرِ کارا استفاده مینماییم.

راهحل سوم موجب میشود تا نقاط کارای مشخص شده مستقل از واحدهای اندازه گیری باشند. در نتیجه استفاده از روش چند مرحلهای در مطالعات تجربی توصیه میشود.
قابل ذکر است که توجه بیش از حد به مشکل مازادها ضرورتی نداشته و چنانچه نمونه های بسیار زیادی (بنگاه ها) در دسترس باشند، عملاً این مشکل بروز نخواهد کرد. از طرف دیگر استدلال میشود که این مازادها در عدم کارایی تخصیصی ملحوظ میباشند.
بنابراین برای تحلیل کارایی فنی (   ) منطقی است که تنها به نتایج مربوط به برنامهریزیخطی DEA در مرحله اول تمرکز شود.
۳-۶-۳-مجموعه مرجع[۴۱]
در یک صنعت اگر تولیدکنندگانی قادر باشند با مقدار حداقلی از عوامل تولید، مقدار معینی از محصولات مختلف را تولید نمایند و یا اینکه با مقدار معینی از عوامل تولید، حداکثر ممکن از محصولات مختلف را تولید نمایند، سایر تولیدکنندگان این صنعت در صورتی کارا خواهند بود که بتوانند مشابه این تولیدکنندگان عمل نمایند. کلیه بنگاه های کارا بر روی منحنی هممقداری تولید یا منحنی تابع تولید مرزی قرار دارند. در روش DEA برای هر یک از بنگاه های غیر کارا، یک بنگاه کارا یا ترکیبی از دو یا چند بنگاه کارا به عنوان مرجع و الگو معرفی میگردند. از آنجایی که این بنگاه مرکب (ترکیب دو یا چند بنگاه کارا) ضرورتاً در صنعت وجود نخواهد داشت، به عنوان یک بنگاه مجازی کارا شناخته میشود. به عبارت دیگر بنگاه مرجع برای یک بنگاه غیر کارا، میتواند یک بنگاه واقعی یا در حالت کلی یک بنگاه مجازی باشد. ماحصل کلام اینکه، یکی از مزایای روش DEA، یافتن بهترین بنگاه مجازیِ کارا برای هر بنگاه واقعی (چه کارا و چه غیر کارا) میباشد. چنانچه بنگاهی کارا باشد، مجموعه مرجع آن (بنگاه مجازی کارا) خود این بنگاه خواهد بود.
توجه شود که سهم هر یک از بنگاه های کارا در تشکیل بنگاه مجازی کارا (الگوی مرجع) برای یک بنگاه غیر کارا بستگی به وزن   (   ) دارد که توسط روش DEA برای هر یک بنگاه های کارا محاسبه و ارائه میشود (کوئلی، ۱۹۹۶).
۳-۶-۴-مدل بازدهی متغیر نسبت به مقیاس (VRS)
فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس تنها در صورتی قابل اعمال است که بنگاه ها در مقیاس بهینه عمل نمایند. در صورتیکه مسائل متفاوتی از قبیل اثرات رقابتی، محدودیت ها و غیره موجب می شوند بنگاه در مقیاس بهینه عمل ننماید.
مدل CCR با فرض بازده ثابت نسبت به مقیاس، کارایی فنی را ارائه مینمود که کارایی فنی خالص (کارایی ناشی از مدیریت)[۴۲] وکارایی ناشی از صرفهجویی مقیاس یک بنگاه را در بر میگیرد. لزومی ندارد در مورد ضرورت تفکیک این دو نوع کارایی توضیح دهیم. به عنوان نمونه برای ارزیابی تأثیرات تغییر و اصلاح ساختاری، اطلاعاتی در مورد کارایی مقیاس مورد نیاز میباشد. همچنین برای تشویق مدیران نمونه، داشتن اطلاعاتی در مورد کارایی ناشی از مدیریت ضرورت مییابد.
بانکر، چارنز و کوپر (۱۹۸۴، BBC) مدل CCR را به گونه ای بسط دادند که بازده متغیر نسبت به مقیاس را در بر گیرد. استفاده از فرض بازده ثابت نسبت به مقیاس، زمانی که تمام بنگاه ها در مقیاس بهینه فعالیت نمی نمایند، مقادیر محاسبه شده برای کارایی فنی (با در بر داشتن کارایی مقیاس) را دچار اختلال خواهد کرد. استفاده از بازده متغیر نسبت به مقیاس موجب می شود با محاسبه کارایی فنی بر حسب مقادیر کارایی ناشی از مقیاس و کارایی ناشی از مدیریت، تحلیل بسیار دقیقی ارائه گردد.
انجام این مهم در فرموله کردن مسأله دوگان در برنامه ریزی خطی با فرض بازده ثابت نسبت به مقیاس، بوسیله اضافه نمودن محدودیت   (قید تحدب) به برنامه ریزی خطی قبلی (معادله(۳-۹))، صورت گرفته و محاسبات با فرض بازده متغیر نسبت به مقیاس انجام می شوند.

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




ضروری ثبت انتقال در دفتر املاک است . بنابراین باید پذیرفت که تملیک (بیع) تنها در این دفتر صورت می پذیرد و نباید آن را شرط متاخر عقدی پنداشت که با امضاء سند عادی واقع شده است.[۱۲۱]
بند دوم ـ آثار تشریفاتی بودن بیع اموال غیر منقول
به نظر می رسد چون عرف جامعه عقد بیع اموال غیر منقول را با تنظیم سند رسمی نیز محقق می داند اگر بنا باشد که این عرف تغییر داده شود فرصت را جهت افراد سود جو فراهم می آورد که با استناد بر تشریفاتی بودن عقد بیع اموال غیرمنقول مقاصد سوء خود را پیش برده و حق را پایمال نمایند که نمونه ای از آنها می تواند از قرار ذیل باشد :
الف : فرض کنید در فاصله زمانی بین تنظیم سند رسمی و عادی بیع مال غیر منقولی که قسمت عمده ثمن آن پرداخت شده مبلغ پرداخت شده به بایع بدون تعدی و تفریط وی تلف گردد مثلاً چند روز پس از پرداخت ثمن ،پول پرداخت شده به سرقت رود حال اگر بنا باشد بیع عقدی تشریفاتی باشد چون قبل از تنظیم سند ،تملیک صورت نپذیرفته چه در مورد مبیع و چه در مورد ثمن ، لذا تلف پول از مال مشتری است در حالی که وی پول را مدتها قبل پرداخت نموده و عرف بطور قطع تلف را از مال بایع می داند (تلف ثمن) لذا مواردی از این دست موجب می شود که که اعمال قانون برخلاف حق و عرف جامعه باشد و چون عرف جامعه نمی تواند آن را قبول کند اختلافات شدید بوجود خواهد آمد ؛ که ممکن است حتی به خونریزی نیز بیانجامد و قطعاً دامن زدن به چنین مسائلی به سود منافع جامعه نیست.
ب : اگر مشتری تمام ثمن را پرداخت کرده باشد لیکن بایع پس از تنظیم سند عادی ، مبیع را به دیگری منتقل کند ، در صورتی که بیع را تشریفاتی بدانیم مشتری هیچ حقی نسبت به مبیع ندارد ؛ زیرا تملیک صورت نپذیرفته و این امر نیز باعث دامن زدن به اختلافات می گردد و اصرار بر آن خلاف حق است چون مال عرفاً و شرعاً متعلق به کسی است که اول خریداری کرده است.
گفتار دوم ـ دلایل رضایی بودن بیع اموال غیر منقول
نحوه انعقاد بیع اموال غیر منقول یکی از ایرادات وارد بر تشریفاتی بودن بیع می باشد. زمانی می توان عقدی را تشریفاتی دانست که نحوه انعقاد آن به گونه ای باشد که تشریفات خاصی در زمان انعقاد عقد الزاماً بایستی رعایت گردد بگونه ای که در بطن عقد اگر آن تشریفات رعایت نگردد صحیح منعقد نگردیده است ؛[۱۲۲] که نمونه بارز آن عمل حقوقی طلاق است .در زمان طلاق حتماً بایستی تشریفات خاصی رعایت گردد از جمله اینکه طلاق در طهر غیر مواقعه باشد و یا در زمان اجرای صیغه طلاق حتماً دو شاهد عادل حضور داشته باشند . اگر این موارد رعایت نگردد طلاق صحیح نیست ؛ لیکن در زمان انعقاد عقد بیع هیچ گونه تشریفات خاصی لازم نیست رعایت گردد حتی بیع معاطاتی نیز در حقوق ایران به موجب ذیل ماده ۳۳۹ قانون مدنی پذیرفته شده است ؛ لذا نمی توان قائل به این بود که بیع اموال غیر منقول به لحاظ انعقاد آن تشریفاتی بلکه کاملاً عقدی رضایی می باشد.
بند اول ـ رضایی یا تشریفاتی بودن بیع املاک ثبت شده از نظر عرف متداول جامعه
از لحاظ آماری اکثر املاک مورد استفاده در سطح کشور جزء املاک ثبت شده به شمار می رود؛ و نسبت بین املاک ثبت شده به ثبت نشده البته در مورد اراضی مورد بهره برداری بسیار زیاد است بنابراین بالتبع اکثر نقل و انتقالات اراضی نیز در خصوص املا ک ثبت شده خواهد بود؛ و در بسیاری از موارد مشاهده می گردد که انتقال توسط سند عادی است که در اصطلاح متداول به آن سند کاغذی می گویند. در این قبیل موارد خریدار کاملاً خود را مالک می شناسد و مردم نیز در صورت احراز اصالت سند عادی ، او را مالک ملک معامله شده محسوب می نمایند.در صورتی که اگر ثبت در دفتر اسناد رسمی شرط لازم جهت صحت عقد بیع از لحاظ عرف جامعه بود می بایستی به خریدار تا زمانی که سند رسمی تنظیم نگردیده به دیده مالک نگریسته نشود ؛ علی الخصوص این موضوع در مواردی که اصولاً ملک تنها با سند عادی معامله می گردد کاملاً محسوس می باشد و هم چنین زمانی که یبن تنظیم قولنامه تا تنظیم سند رسمی به هر علت فاصله طولانی است.
از طرفی با تصویب و اجرای مواد ۱۴۷و۱۴۸اصلاحی قانون ثبت و قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی و قبول تقاضای صدور سند مالکیت براساس سند عادی بیع ، به این اسناد عادی شکل قانونی داده شده است و مورد پذیرش ادارات ثبت اسناد در سراسر ایران قرارگرفته و می گیرد و با توجه به آن سند مالکیت رسمی صادر می گردد ؛ لذا عرف متداول جامعه به راحتی اسناد عادی بیع را پذیرفته و معاملات خود را بر اساس آن منعقد می نماید.
بند دوم ـ رضایی یا تشریفاتی بودن بیع املاک ثبت شده از دیدگاه رویه قضایی
به دلایل زیر می توان قائل به این بود که رویه قضایی بیع املاک ثبت شده را غالباً عقدی رضایی محسوب می نماید.
اولاً : در دعاوی بسیار مشاهده می گردد در صورتی که احد از طرفین پرونده ، سند عادی را به دادگاه ارائه نماید ، دادگاه در صورت تشخیص اصالت آن به سند مذکور ترتیب اثر داده تا حدی که خریدار را مالک مبیع محسوب نموده و ملک را متعلق به خریدار می داند ؛ در صورتی که اگر قرار بود دادگاهها به منطوق ماده ۴۸ قانون ثبت عمل نمایند بایستی اصولاً به سند عادی ترتیب اثر ندهند حتی در صورت احراز اصالت آن .
ثانیاً : تاکنون مشاهده نگردیده که خواسته دعوایی به استناد سند عادی الزام به انعقاد عقد بیع باشد و عموماً خواسته الزام به تنظیم سند رسمی است ؛ و این به خوبی م

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

شخص می نماید که رویه قضایی و عرف حاکم بر دستگاه قضایی وقوع بیع را با تنظیم سند عادی در صورتی که قصد مشترک طرفین تحقق عقد بیع باشد مفروض می داند و تنها جهت تحکیم و اثبات قویتر آن تنظیم سند رسمی را لازم به حساب می آورد.
ثالثاً : اگر بنا براین باشد که عقد بیع با تنظیم سند رسمی منعقد گردد بایسیتی قبل از آن مبیع متعلق به فروشنده و ثمن متعلق به مشتری باشد.حال اگر فاصله زمانی طولانی بین تنظیم سند عادی و رسمی وجود داشته باشد بایستی فروشنده بتواند اجرت المثل فاصله زمانی بین تنظیم سند عادی و رسمی را مطالبه نماید که علی الخصوص در حقوق ما بهره و سود پول به رسمیت شناخته نشده است ؛ لذا چون ثمن دارای بهره نیست پس تنها بایستی اجرت المثل استفاده از مبیع قابل مطالبه باشد در حالی که مسلم است هیچ دادگاهی پس از تنظیم سند عادی بیع ، فروشنده را مالک نشناخته و وی را مستحق دریافت اجرت المثل نمی داند. شایان ذکر است در خصوص نقش رویه قضایی و نظریات مشورتی اداره حقوقی دادگستری و هم چنین نظر کمیسیون در نشت قضایی دیوان عالی کشور در تشخیص رضایی بودن عقد بیع اموال غیرمنقول در قسمتهای آتی بیشتر توضیح داده خواهد شد.[۱۲۳]
بند سوم ـ نسخ ضمنی مواد ۴۶و۴۷ قانون ثبت توسط قوانین موخر
اصولاً پایه و اساس مواد ۱۴۷و۱۴۸و هم چنین قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی فاقد سند به رسمیت بخشیدن و به ثبت رسانیدن اسناد بیع توسط سند عادی است ؛ و این موضوع هم در منطوق مواد مذکور مشاهده می گردد و هم طرز اعمال آن در سطح کشور به گونه ای است که متقاضی ثبت در صورت احراز انتقال و تصرف ملک ، مالک شناخته شده و کافی است کسی که ملک بنام وی در دفتر املاک ثبت شده انتقال مالکیت را تایید نماید و یا به گونه ای دیگر از جمله رای قطعی دادگاه انتقال مالکیت به متقاضی اثبات شود در این صورت متقاضی ، مالک شناخته می گردد ؛ گرچه هنوز ملک در دفتر املاک بنام شخص فروشنده اول است ؛ لذا این مواد قانونی نسخ ضمنی مواد۲۲و۴۶و۴۸ قانون ثبت حداقل در محدوده اعمال خود است. بنابراین می توان گفت که با تصویب قوانین موخر از جمله مواد ۱۴۷و۱۴۸ از اعتبار مواد ۲۲ و علی الخصوص مواد ۴۶و۴۸ قانون ثبت تا حد زیادی کاسته شده است.
بند چهارم ـ نظریه مشورتی اداره حقوقی وزارت دادگستری
اداره حقوقی وزارت دادگستری در نظریه مشورتی شماره ۵۳۹۷/۷ خود چنین نظر داده است:
اولاً در مورد املاکی که به ثبت رسیده و یا طبق مقررات ماده ۴۷ قانون ثبت ، ثبت معاملات در مورد آنها الزامی شده است. مفاد ماده ۴۸ قانون ثبت ناظر به آن است که سند ثبت نشده قابل استناد در ادارات و محاکم نیست ؛ به عبارت دیگر به عنوان دلیل قابل ارائه در مراجع رسمی نمی باشد ولی ماده مذکور محاکم و ادارات را از پذیرش سایر مدارک و دلایل برای اثبات انجام معامله منع نکرده است و اساساً ثبت جزء شرایط صحت معامله نیست و عدم ثبت هم مبطل معامله انجام شده نخواهد بود.
ثانیاً در مورد املاکی که به ثبت نرسیده و ثبت معامله هم طبق ماده ۴۷ قانون ثبت ضروری نمی باشد ، اگر اصالت سند عادی در دادگاه محرز شود در واقع عقد بیع و حق مشتری بر مبیع احراز گردیده است و دادگاه باید مطابق مفاد آن عمل کند .
همانگونه که به خوبی ملاحظه می گردد اداره حقوقی وزارت دادگستری در نظریه مشورتی مذکور ثبت را جزء شرایط صحت معامله ندانسته و عدم ثبت را مبطل معامله انجام شده تشخیص نداده است ؛ که این موضوع به معنای رضایی بودن بیع اموال غیر منقول است۱.
بند پنجم ـ دلایل توجیهی قانون مدنی دال بر تشریفاتی نبودن عقد بیع اموال غیر منقول
همانگونه که در قسمتهای دیگر توضیح داده شد هیچ اثری مبنی بر تشریفاتی بودن عقد بیع اموال غیر منقول در قانون مدنی وجود ندارد ؛ و این موضوع به دلیل بر گرفته شدن قانون مدنی از فقه امامیه است و از آنجا که در فقه ، بیع اموال منقول و غیرمنقول عقدی رضایی است. لذا قانون مدنی نیز تفاوتی در نحوه انعقاد عقد بیع بین اموال منقول و غیرمنقول قائل نمی گردد ؛ که نتیجه آن رضایی بودن بیع اموال غیر منقول است.
یکی از نویسندگان در این خصوص چنین آورده است:
« در قانون مدنی ایران عقد تشریفاتی که بدون انجام تشریفات باطل شناخته شود وجود ندارد و لزوم ثبت معاملات راجع به املاک و هبه نامه و صلح نامه و شرکت نامه برای اثبات آن مقامات صالحه است ، نه آنکه بدون ثبت ، معامله صحیح شناخته نشود .» ماده ۴۸ قانون ثبت۱۳۱۰ مقرر می دارد : « اسنادی که باید به ثبت برسد به ثبت نرسد در هیچ یک از ادارات و محاکم پذیرفته نخواهد شد ، مگر اینکه گفته شود نپذیرفتن اسنادی که در موارد مزبوره به ثبت نرسیده غیر مستقیم معامله را بلااثر می نماید و عقدی که اثر قانونی ندارد در حکم باطل است زیرا از حیث اثر با باطل یکسان می باشد.»[۱۲۴]
در خصوص نظر ایشان که می نویسند عدم ثبت در دفاتر اسناد رسمی معامله را بلااثر می نماید. با تصویب مواد۱۴۷و۱۴۸ اصلاحی قانون ثبت معامله توسط سند عادی دارای اثر شده و کمترین آن حداقل این است که خریدار می تواند با ارائه سند عادی به ادارات ثبت اسناد و املاک کشور تقاضای صدور سند مفروز ، از طریق مواد قانونی مذکور نماید.
بند ششم ـ تفسیر مواد۴۶و۴۸ قانون ثبت در جهت اثبات رضایی بودن بیع اموال غیرمنقول
ماده ۴۶ قانون ثبت کلیه عقود و معاملات راجع به عین یا منافع املاکی که قبلاً ثبت دفتر املاک شده است را اجباری دانسته است و ماده ۴۸ قانون ثبت ضمانت اجرای ماده ۴۶ قانون ثبت را پذیرفته نشدن اس
ناد مذکور در ادارات و محاکم دانسته است.
اما سوال این است که آیا قانونگذار از تصویب قوانین فوق ایجاد تشریفات بخصوصی در انعقاد عقد بیع اموال غیر منقول را مد نظر داشته است.
به نظر می رسد چنین نیست و منظور از غیر قابل پذیرش بودن بدین معناست که نمی توان به صرف ارائه قولنامه یا سند عادی در محاکم مالکیت را نسبت به ملک اثبات کرد.[۱۲۵] قانونگذار در واقع در پی ایجاد تشریفات خاص در بیع اموال غیر منقول نیست و از فحوای کلام به نظر می رسد که قانونگذار در پی تعرض به نحوه انعقاد عقد بیع اموال غیر منقول به لحاظ ماهیتی نیست ؛ و اصولاً قانون ثبت به هیچ وجه نحوه انعقاد عقود را بررسی نمی نماید و در قانون مدنی است که چگونگی انعقاد عقود مورد مطالعه قرار می گیرد .از مجموع مواد ۲۲و۴۶و۴۸ قانون ثبت چنین به نظر می رسد که قانون ثبت در پی تمایز قائل شدن بین اسناد رسمی و عادی و اعتبار بخشیدن به اسناد رسمی در مقابل اسناد عادی است.در حقیقت مواد مذکور در پی مقرر نمودن قوانینی در رابطه با نحوه اثبات عقد بیع است نه نحوه انعقاد آن.
بند هفتم ـ استناد به ماده ۱۲۹۱قانون مدنی به منظور اثبات رضایی بودن بیع اموال غیرمنقول
ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی مقرر می نماید اسناد عادی در دو مورد اعتبار اسناد رسمی را داشته و درباره طرفین و وراث و قائم مقام آنان معتبر است.
۱ـ اگر طرفی که سند علیه او اقامه شده است صدور آن را از منتسب الیه تصدیق نماید.
۲ـ هرگاه در محکمه ثابت شود که سند مزبور را طرفی که آن را تکذیب یا تردید کرده فی الواقع امضا یا مهر کرده است.
همانگونه که به خوبی ملاحظه می گردد به موجب ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی اسناد عادی در دو مورد مذکور اعتبار اسناد رسمی را دارد گرچه فی الواقع ماهیتاٌ اسناد رسمی نیستند ؛ و بدین ترتیب مفاد آنها در خصوص طرفین و وراث و قائم مقام آنان معتبر است و به موجب ماده ۱۲۹۰ قانون مدنی نسبت به اشخاص ثالث در صورتی که قانون تصریح کرده باشد.
از مفاد قانون فوق چنین استنباط می گردد که مواد ۴۶و۴۸ قانون ثبت تنها در راستای تمایز قائل شدن بین اسناد رسمی و عادی تصویب گردیده است ، زیرا در صورت احراز شرایط مذکور در ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی اسناد عادی نیز اعتبار اسناد رسمی را خواهد داشت و بیع اموال غیرمنقول را که قبلاً منعقد گردیده اثبات خواهد نمود.
بند هشتم – استناد به مواد ۱۴۷و۱۴۸ قانون ثبت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:38:00 ق.ظ ]




ضروری ثبت انتقال در دفتر املاک است . بنابراین باید پذیرفت که تملیک (بیع) تنها در این دفتر صورت می پذیرد و نباید آن را شرط متاخر عقدی پنداشت که با امضاء سند عادی واقع شده است.[۱۲۱]
بند دوم ـ آثار تشریفاتی بودن بیع اموال غیر منقول
به نظر می رسد چون عرف جامعه عقد بیع اموال غیر منقول را با تنظیم سند رسمی نیز محقق می داند اگر بنا باشد که این عرف تغییر داده شود فرصت را جهت افراد سود جو فراهم می آورد که با استناد بر تشریفاتی بودن عقد بیع اموال غیرمنقول مقاصد سوء خود را پیش برده و حق را پایمال نمایند که نمونه ای از آنها می تواند از قرار ذیل باشد :
الف : فرض کنید در فاصله زمانی بین تنظیم سند رسمی و عادی بیع مال غیر منقولی که قسمت عمده ثمن آن پرداخت شده مبلغ پرداخت شده به بایع بدون تعدی و تفریط وی تلف گردد مثلاً چند روز پس از پرداخت ثمن ،پول پرداخت شده به سرقت رود حال اگر بنا باشد بیع عقدی تشریفاتی باشد چون قبل از تنظیم سند ،تملیک صورت نپذیرفته چه در مورد مبیع و چه در مورد ثمن ، لذا تلف پول از مال مشتری است در حالی که وی پول را مدتها قبل پرداخت نموده و عرف بطور قطع تلف را از مال بایع می داند (تلف ثمن) لذا مواردی از این دست موجب می شود که که اعمال قانون برخلاف حق و عرف جامعه باشد و چون عرف جامعه نمی تواند آن را قبول کند اختلافات شدید بوجود خواهد آمد ؛ که ممکن است حتی به خونریزی نیز بیانجامد و قطعاً دامن زدن به چنین مسائلی به سود منافع جامعه نیست.
ب : اگر مشتری تمام ثمن را پرداخت کرده باشد لیکن بایع پس از تنظیم سند عادی ، مبیع را به دیگری منتقل کند ، در صورتی که بیع را تشریفاتی بدانیم مشتری هیچ حقی نسبت به مبیع ندارد ؛ زیرا تملیک صورت نپذیرفته و این امر نیز باعث دامن زدن به اختلافات می گردد و اصرار بر آن خلاف حق است چون مال عرفاً و شرعاً متعلق به کسی است که اول خریداری کرده است.
گفتار دوم ـ دلایل رضایی بودن بیع اموال غیر منقول
نحوه انعقاد بیع اموال غیر منقول یکی از ایرادات وارد بر تشریفاتی بودن بیع می باشد. زمانی می توان عقدی را تشریفاتی دانست که نحوه انعقاد آن به گونه ای باشد که تشریفات خاصی در زمان انعقاد عقد الزاماً بایستی رعایت گردد بگونه ای که در بطن عقد اگر آن تشریفات رعایت نگردد صحیح منعقد نگردیده است ؛[۱۲۲] که نمونه بارز آن عمل حقوقی طلاق است .در زمان طلاق حتماً بایستی تشریفات خاصی رعایت گردد از جمله اینکه طلاق در طهر غیر مواقعه باشد و یا در زمان اجرای صیغه طلاق حتماً دو شاهد عادل حضور داشته باشند . اگر این موارد رعایت نگردد طلاق صحیح نیست ؛ لیکن در زمان انعقاد عقد بیع هیچ گونه تشریفات خاصی لازم نیست رعایت گردد حتی بیع معاطاتی نیز در حقوق ایران به موجب ذیل ماده ۳۳۹ قانون مدنی پذیرفته شده است ؛ لذا نمی توان قائل به این بود که بیع اموال غیر منقول به لحاظ انعقاد آن تشریفاتی بلکه کاملاً عقدی رضایی می باشد.
بند اول ـ رضایی یا تشریفاتی بودن بیع املاک ثبت شده از نظر عرف متداول جامعه
از لحاظ آماری اکثر املاک مورد استفاده در سطح کشور جزء املاک ثبت شده به شمار می رود؛ و نسبت بین املاک ثبت شده به ثبت نشده البته در مورد اراضی مورد بهره برداری بسیار زیاد است بنابراین بالتبع اکثر نقل و انتقالات اراضی نیز در خصوص املا ک ثبت شده خواهد بود؛ و در بسیاری از موارد مشاهده می گردد که انتقال توسط سند عادی است که در اصطلاح متداول به آن سند کاغذی می گویند. در این قبیل موارد خریدار کاملاً خود را مالک می شناسد و مردم نیز در صورت احراز اصالت سند عادی ، او را مالک ملک معامله شده محسوب می نمایند.در صورتی که اگر ثبت در دفتر اسناد رسمی شرط لازم جهت صحت عقد بیع از لحاظ عرف جامعه بود می بایستی به خریدار تا زمانی که سند رسمی تنظیم نگردیده به دیده مالک نگریسته نشود ؛ علی الخصوص این موضوع در مواردی که اصولاً ملک تنها با سند عادی معامله می گردد کاملاً محسوس می باشد و هم چنین زمانی که یبن تنظیم قولنامه تا تنظیم سند رسمی به هر علت فاصله طولانی است.
از طرفی با تصویب و اجرای مواد ۱۴۷و۱۴۸اصلاحی قانون ثبت و قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی و قبول تقاضای صدور سند مالکیت براساس سند عادی بیع ، به این اسناد عادی شکل قانونی داده شده است و مورد پذیرش ادارات ثبت اسناد در سراسر ایران قرارگرفته و می گیرد و با توجه به آن سند مالکیت رسمی صادر می گردد ؛ لذا عرف متداول جامعه به راحتی اسناد عادی بیع را پذیرفته و معاملات خود را بر اساس آن منعقد می نماید.
بند دوم ـ رضایی یا تشریفاتی بودن بیع املاک ثبت شده از دیدگاه رویه قضایی
به دلایل زیر می توان قائل به این بود که رویه قضایی بیع املاک ثبت شده را غالباً عقدی رضایی محسوب می نماید.
اولاً : در دعاوی بسیار مشاهده می گردد در صورتی که احد از طرفین پرونده ، سند عادی را به دادگاه ارائه نماید ، دادگاه در صورت تشخیص اصالت آن به سند مذکور ترتیب اثر داده تا حدی که خریدار را مالک مبیع محسوب نموده و ملک را متعلق به خریدار می داند ؛ در صورتی که اگر قرار بود دادگاهها به منطوق ماده ۴۸ قانون ثبت عمل نمایند بایستی اصولاً به سند عادی ترتیب اثر ندهند حتی در صورت احراز اصالت آن .
ثانیاً : تاکنون مشاهده نگردیده که خواسته دعوایی به استناد سند عادی الزام به انعقاد عقد بیع باشد و عموماً خواسته الزام به تنظیم سند رسمی است ؛ و این به خوبی م

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

شخص می نماید که رویه قضایی و عرف حاکم بر دستگاه قضایی وقوع بیع را با تنظیم سند عادی در صورتی که قصد مشترک طرفین تحقق عقد بیع باشد مفروض می داند و تنها جهت تحکیم و اثبات قویتر آن تنظیم سند رسمی را لازم به حساب می آورد.
ثالثاً : اگر بنا براین باشد که عقد بیع با تنظیم سند رسمی منعقد گردد بایسیتی قبل از آن مبیع متعلق به فروشنده و ثمن متعلق به مشتری باشد.حال اگر فاصله زمانی طولانی بین تنظیم سند عادی و رسمی وجود داشته باشد بایستی فروشنده بتواند اجرت المثل فاصله زمانی بین تنظیم سند عادی و رسمی را مطالبه نماید که علی الخصوص در حقوق ما بهره و سود پول به رسمیت شناخته نشده است ؛ لذا چون ثمن دارای بهره نیست پس تنها بایستی اجرت المثل استفاده از مبیع قابل مطالبه باشد در حالی که مسلم است هیچ دادگاهی پس از تنظیم سند عادی بیع ، فروشنده را مالک نشناخته و وی را مستحق دریافت اجرت المثل نمی داند. شایان ذکر است در خصوص نقش رویه قضایی و نظریات مشورتی اداره حقوقی دادگستری و هم چنین نظر کمیسیون در نشت قضایی دیوان عالی کشور در تشخیص رضایی بودن عقد بیع اموال غیرمنقول در قسمتهای آتی بیشتر توضیح داده خواهد شد.[۱۲۳]
بند سوم ـ نسخ ضمنی مواد ۴۶و۴۷ قانون ثبت توسط قوانین موخر
اصولاً پایه و اساس مواد ۱۴۷و۱۴۸و هم چنین قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی فاقد سند به رسمیت بخشیدن و به ثبت رسانیدن اسناد بیع توسط سند عادی است ؛ و این موضوع هم در منطوق مواد مذکور مشاهده می گردد و هم طرز اعمال آن در سطح کشور به گونه ای است که متقاضی ثبت در صورت احراز انتقال و تصرف ملک ، مالک شناخته شده و کافی است کسی که ملک بنام وی در دفتر املاک ثبت شده انتقال مالکیت را تایید نماید و یا به گونه ای دیگر از جمله رای قطعی دادگاه انتقال مالکیت به متقاضی اثبات شود در این صورت متقاضی ، مالک شناخته می گردد ؛ گرچه هنوز ملک در دفتر املاک بنام شخص فروشنده اول است ؛ لذا این مواد قانونی نسخ ضمنی مواد۲۲و۴۶و۴۸ قانون ثبت حداقل در محدوده اعمال خود است. بنابراین می توان گفت که با تصویب قوانین موخر از جمله مواد ۱۴۷و۱۴۸ از اعتبار مواد ۲۲ و علی الخصوص مواد ۴۶و۴۸ قانون ثبت تا حد زیادی کاسته شده است.
بند چهارم ـ نظریه مشورتی اداره حقوقی وزارت دادگستری
اداره حقوقی وزارت دادگستری در نظریه مشورتی شماره ۵۳۹۷/۷ خود چنین نظر داده است:
اولاً در مورد املاکی که به ثبت رسیده و یا طبق مقررات ماده ۴۷ قانون ثبت ، ثبت معاملات در مورد آنها الزامی شده است. مفاد ماده ۴۸ قانون ثبت ناظر به آن است که سند ثبت نشده قابل استناد در ادارات و محاکم نیست ؛ به عبارت دیگر به عنوان دلیل قابل ارائه در مراجع رسمی نمی باشد ولی ماده مذکور محاکم و ادارات را از پذیرش سایر مدارک و دلایل برای اثبات انجام معامله منع نکرده است و اساساً ثبت جزء شرایط صحت معامله نیست و عدم ثبت هم مبطل معامله انجام شده نخواهد بود.
ثانیاً در مورد املاکی که به ثبت نرسیده و ثبت معامله هم طبق ماده ۴۷ قانون ثبت ضروری نمی باشد ، اگر اصالت سند عادی در دادگاه محرز شود در واقع عقد بیع و حق مشتری بر مبیع احراز گردیده است و دادگاه باید مطابق مفاد آن عمل کند .
همانگونه که به خوبی ملاحظه می گردد اداره حقوقی وزارت دادگستری در نظریه مشورتی مذکور ثبت را جزء شرایط صحت معامله ندانسته و عدم ثبت را مبطل معامله انجام شده تشخیص نداده است ؛ که این موضوع به معنای رضایی بودن بیع اموال غیر منقول است۱.
بند پنجم ـ دلایل توجیهی قانون مدنی دال بر تشریفاتی نبودن عقد بیع اموال غیر منقول
همانگونه که در قسمتهای دیگر توضیح داده شد هیچ اثری مبنی بر تشریفاتی بودن عقد بیع اموال غیر منقول در قانون مدنی وجود ندارد ؛ و این موضوع به دلیل بر گرفته شدن قانون مدنی از فقه امامیه است و از آنجا که در فقه ، بیع اموال منقول و غیرمنقول عقدی رضایی است. لذا قانون مدنی نیز تفاوتی در نحوه انعقاد عقد بیع بین اموال منقول و غیرمنقول قائل نمی گردد ؛ که نتیجه آن رضایی بودن بیع اموال غیر منقول است.
یکی از نویسندگان در این خصوص چنین آورده است:
« در قانون مدنی ایران عقد تشریفاتی که بدون انجام تشریفات باطل شناخته شود وجود ندارد و لزوم ثبت معاملات راجع به املاک و هبه نامه و صلح نامه و شرکت نامه برای اثبات آن مقامات صالحه است ، نه آنکه بدون ثبت ، معامله صحیح شناخته نشود .» ماده ۴۸ قانون ثبت۱۳۱۰ مقرر می دارد : « اسنادی که باید به ثبت برسد به ثبت نرسد در هیچ یک از ادارات و محاکم پذیرفته نخواهد شد ، مگر اینکه گفته شود نپذیرفتن اسنادی که در موارد مزبوره به ثبت نرسیده غیر مستقیم معامله را بلااثر می نماید و عقدی که اثر قانونی ندارد در حکم باطل است زیرا از حیث اثر با باطل یکسان می باشد.»[۱۲۴]
در خصوص نظر ایشان که می نویسند عدم ثبت در دفاتر اسناد رسمی معامله را بلااثر می نماید. با تصویب مواد۱۴۷و۱۴۸ اصلاحی قانون ثبت معامله توسط سند عادی دارای اثر شده و کمترین آن حداقل این است که خریدار می تواند با ارائه سند عادی به ادارات ثبت اسناد و املاک کشور تقاضای صدور سند مفروز ، از طریق مواد قانونی مذکور نماید.
بند ششم ـ تفسیر مواد۴۶و۴۸ قانون ثبت در جهت اثبات رضایی بودن بیع اموال غیرمنقول
ماده ۴۶ قانون ثبت کلیه عقود و معاملات راجع به عین یا منافع املاکی که قبلاً ثبت دفتر املاک شده است را اجباری دانسته است و ماده ۴۸ قانون ثبت ضمانت اجرای ماده ۴۶ قانون ثبت را پذیرفته نشدن اس
ناد مذکور در ادارات و محاکم دانسته است.
اما سوال این است که آیا قانونگذار از تصویب قوانین فوق ایجاد تشریفات بخصوصی در انعقاد عقد بیع اموال غیر منقول را مد نظر داشته است.
به نظر می رسد چنین نیست و منظور از غیر قابل پذیرش بودن بدین معناست که نمی توان به صرف ارائه قولنامه یا سند عادی در محاکم مالکیت را نسبت به ملک اثبات کرد.[۱۲۵] قانونگذار در واقع در پی ایجاد تشریفات خاص در بیع اموال غیر منقول نیست و از فحوای کلام به نظر می رسد که قانونگذار در پی تعرض به نحوه انعقاد عقد بیع اموال غیر منقول به لحاظ ماهیتی نیست ؛ و اصولاً قانون ثبت به هیچ وجه نحوه انعقاد عقود را بررسی نمی نماید و در قانون مدنی است که چگونگی انعقاد عقود مورد مطالعه قرار می گیرد .از مجموع مواد ۲۲و۴۶و۴۸ قانون ثبت چنین به نظر می رسد که قانون ثبت در پی تمایز قائل شدن بین اسناد رسمی و عادی و اعتبار بخشیدن به اسناد رسمی در مقابل اسناد عادی است.در حقیقت مواد مذکور در پی مقرر نمودن قوانینی در رابطه با نحوه اثبات عقد بیع است نه نحوه انعقاد آن.
بند هفتم ـ استناد به ماده ۱۲۹۱قانون مدنی به منظور اثبات رضایی بودن بیع اموال غیرمنقول
ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی مقرر می نماید اسناد عادی در دو مورد اعتبار اسناد رسمی را داشته و درباره طرفین و وراث و قائم مقام آنان معتبر است.
۱ـ اگر طرفی که سند علیه او اقامه شده است صدور آن را از منتسب الیه تصدیق نماید.
۲ـ هرگاه در محکمه ثابت شود که سند مزبور را طرفی که آن را تکذیب یا تردید کرده فی الواقع امضا یا مهر کرده است.
همانگونه که به خوبی ملاحظه می گردد به موجب ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی اسناد عادی در دو مورد مذکور اعتبار اسناد رسمی را دارد گرچه فی الواقع ماهیتاٌ اسناد رسمی نیستند ؛ و بدین ترتیب مفاد آنها در خصوص طرفین و وراث و قائم مقام آنان معتبر است و به موجب ماده ۱۲۹۰ قانون مدنی نسبت به اشخاص ثالث در صورتی که قانون تصریح کرده باشد.
از مفاد قانون فوق چنین استنباط می گردد که مواد ۴۶و۴۸ قانون ثبت تنها در راستای تمایز قائل شدن بین اسناد رسمی و عادی تصویب گردیده است ، زیرا در صورت احراز شرایط مذکور در ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی اسناد عادی نیز اعتبار اسناد رسمی را خواهد داشت و بیع اموال غیرمنقول را که قبلاً منعقد گردیده اثبات خواهد نمود.
بند هشتم – استناد به مواد ۱۴۷و۱۴۸ قانون ثبت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:38:00 ق.ظ ]




 

  • کنواسیون سوم ژنو در رفتار با اسرا جنگی ،(۴)۲۳باید به گونه ای باشد که در هنگام حملات هوایی در روز قابل مشاهده باشد اگر مکانهای مشخصی برای اردوگاههای pw تهیه شود طوری که ماده (۳)۲۳ کنوانسیون اقتضا دارد ،نیاز به استفاده از این علامت کاسته می شود ،طرفین می توانند بر استفاده از علامت دیگری توافق کنند.اماکن غیر از اردوگاههایpw حق استفاده از این علامت را ندارند . ↑

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

  • کنوانسیون چهارم ژنو ماده(۳)۸۳ تنها اگر ملاحظات نظامی اجازه دهد ،می توان از این علامت استفاده کرد .باید طوری استفاده شوند که در روز هنگام حملات هوایی قابل رویت باشند.اگر بنا به اقتضای ماده (۴)۸۳ مکانهای مشخص برای بازداشت غیر نظامیان تدارک دیده شود نیاز به استفاده از این علامت کاهش می یابدطرفین می توانندبه کاربرد علامت دیگری به این منظور توافق کنند،اما نمی توان از این علامت جز به منظور دیگری استفاده کرد. ↑
  • کنوانسیون حمایت از اموال فرهنگی در زمان مخاصمات مسلحانه ،مورخ ۱۴ می ۱۹۵۴،ماده ۱۶ ↑
  • معاهده حمایت از موسسات علمی وهنری واماکن تاریخی ،۱۵ آوریل ۱۹۳۵ ،ماده ۳٫به آن پیمان roerich گفته می شود. ↑
  • Fredric Demuline,Ibid ,p 213-215. ↑
  • ماده(۷)۵۶٫ ↑
  • ماده(۴)۶۶٫ ↑
  • ماده۵٫ ↑
  • Frits kalshoven ,constralnts on the waging of war ,ICRC,2001,p 93-94. ↑
  • Yorman Dinstein,flag of truce,in:bernhardt(ed),ibid,p 173. ↑
  • Ashey roach,ibid. ↑
  • Habib slim ,Ibid. ↑
  • پروتکل اول الحاقی،کنوانسیون ژنوضمیمه۱ ،ماده ۶ ↑
  • Frits kalshoven,ibid,p94-95. ↑
  • Ashey Roach,ibid. ↑
  • Ibid. ↑
  • پروتکل الحاقی اول،ضمیمه ۱ ماده ۸ ↑
  • ژان ماری هنکرتز،حقوق بین الملل بشر دوستانه عرفی (قواعد)،دفتر امور بین الملل قوه قضاییه،تهران ،مجد ۱۳۸۷،ص۳۳۷-۳۴۱ ↑
  • دتر فلک ،حقوق بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه،ترجمه دکتر قاسم زمانی وهمکاران ،کمیته ملی حقوق بشر دوستانه،شهر دانش،تهران،۱۳۸۷،ص ۹ ↑
  • ژان ماری هنکرتز،همان،ص ۳۳۶ ↑
  • Jobst, lll valentine ,is the wearing of the enemy’s uniform a violation of the laws of the war ,AJIL ,vol 35(3). ↑
  • کد لیبر،ماده ۶۳و۶۵ ،اعلامیه بروکسل ماده ۱۳،پاراگراف و،مقررات لاهه عماده ۲۳،پاراگراف و،دستورالعمل آکسفورد،ماده ۸،پاراگراف د ↑
  • ماده (۲)۳۹ ↑
  • ماده (۷)(b)(2)8 ↑
  • مثلا ارژانتین،استرالیا ،بلژیک ،یوگوسلاوی وفرانسه؛(بنگرید به
    Jean marie henckerts ,customary international lumanitarian low (practice),voll 2,part 1,2005,p.1349) ↑
  • ۵ Toni pfanner,military uniforms and the low of war,rler,2004,vol 86,n53. ↑
  • Reith D.barber ,no fire this time :false accusations of american warcrimes in the persian golf ,military law review,1994,p 235 -255. ↑
  • Jobst lll valentine,ibid. ↑
  • Toni pfanner .ibid. ↑
  • John c. dehn ,ibid,p.635. ↑
  • به عنوان مثال سوئد،دستورالعمل حقوق بین الملل بشر دوستانه؛(بنگرید به :
    Jean marie hen ckerts ,ibid,p 346. ↑
  • Toni pfanner .ibid
  • . ژان ماری ،هانکرتز،همان ،ص ۳۴۰ ↑
  • Yves sandos,Ibid,p442 ↑
  • ibid ↑
  • دتر فلک، همان ،ص ۱۸۱-۱۸۴ ↑
  • Gerald l.neuman,humanitarian law and counterrorist force ,EJIL(2003),voll14 ,N 2, p 283 -298. ↑
  • محسن عبدالهی،«تروریسم حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه »،شهر دانش،۱۳۸۸،ص ۵۳٫ ↑
  • Ibid. ↑
  • مایکل لیمن وگری باتر«تروریسم جرمی سازمان یافته »،قاسم زمانی،تروریسم:تاریخ،جامعه جهانی،گفتمان حقوق،گردآوری علیرضا طیب،نشر نی ،۱۳۸۲،ص ۱۹۷-۲۴۰٫ ↑
  • Camputer network attacks. ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:37:00 ق.ظ ]




۶٫ انتخاب فرماندهان و مدیران شایسته
۷٫ نظارت و واپایش
یکی از مسائل بسیار مهم در نهادینه کردن پیشگیری در بین کارکنان ناجا مسئله نظارت و واپایش است. در اسلام موضوع نظارت در همه سطوح و آحاد مردم جامعه از رده بالا نظام اسلامی تا پایین ترین رده مورد توجه قرار گرفته است. مهم ترین سطح آن نظارت عالی خدای سبحان است که تمام اعمال، حرکات و سکنات و حتی نیت های آدمیان را مورد ثبت، ضبط و رسیدگی دقیق قرار می دهد(عصاریان و جراحی، ۱۳۹۲، صص۱۵۳-۱۵۴).

فصل سوم: روش تحقیق

در این فصل اطلاعات و گزارشی از چگونگی مراحل انجام روش تحقیق، ارائه می گردد. این مراحل شامل نوع تحقیق، جامعه آماری پژوهش، نمونه آماری، روش نمونه گیری، حجم نمونه، اطلاعات کلی از خصوصیات نمونه آماری، ابزارهای گردآوری داده های تحقیق، روایی و پایایی ابزارهای اندازه گیری و پرسشنامه و روش های آماری بکار گرفته شده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های آماری، از مهم ترین عناوینی است که در این فصل از پژوهش مورد بحث و توجه قرار گرفت.

۳-۱-روش تحقیق

روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی میدانی ازنوع کاربردی می باشد در مطالعات توصیفی برخلاف مطالعاتی که هدفشان کشف روابط علت و معلولی است هدف توصیف منظم و مدون موقعیتی ویژه بصورت واقعی و عینی یعنی(آنچه هست) می باشد. این تحقیق ازآنجایی که به بررسی علل وقوع و ایراد جرم ضرب و جرح می پردازد در قلمرو تحقیقات توصیفی قرار دارد. تحقیق را به عنوان کوششی منظم جهت فراهم نمودن پاسخ یا پاسخهایی به سؤالات مورد نظر تعریف کرده اند. هدف اصلی هر تحقیق حل یک مشکل یا پاسخگویی به یک سؤال و یا دست یابی به روابط بین متغیرهاست، تحقیق و پژوهشی برای آگاهی و شناخت مجهولات و پی بردن به مسائل ناشناخته صورت می گیرد در انسان میل به داشتن و کشف حقایق حالت فطری داشته و همین امر یکی از عوامل مؤثر در پیشرفت امر تحقیق و ایجاد روش های مختلف بوده است انسان همواره برای رسیدن به مقصود و حل مشکلات، راه های مختلف را تجربه می کند و مناسب ترین راه و روش را انتخاب می کند بنابراین روش تحقیق عبارت از بکارگیری راه و روش خاصی است که اطلاعات مناسبتر و بیشتر را درباره موضوع مورد مطالعه فراهم نموده و عوامل و علل مرتبط بدان را مشخص نماید.در علوم مختلف از روش های مخصوص و متفاوت برای مطالعه و بررسی استفاده می شود تا شناخت موضوع تحت بررسی را ممکن گرداند درعلوم انسانی نیز روش های تحقیق بصورت های گوناگون تقسیم بندی شده اند. این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. همچنین همبستگی رابطه میان متغیرها بر اساس هدف تحقیق تجزیه و تحلیل می گردد.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

۳-۲-جامعه آماری

به نظر آذر و همکاران(۱۳۷۷) جامعه یا جمعیت عبارت است از تعدادی از عناصر مطلوب مورد نظر که حداقل دارای یک صفت مشخصه باشند. صفت مشخصه، صفتی است که بین همه عناصر جامعه آماری مشترک و متمایز کننده ی جامعه ی آماری از سایر جوامع باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان نیروی مسلح در استان چ و ب می باشد.

۳-۳-نمونه و روش نمونه گیری

 

۳-۳-۱-نمونه:

نمونه حاصل گردآوری اطلاعات فقط درباره ی تعدادی از اعضای جمعیت است.نائینی (۱۳۷۶) معتقد است « نمونه می تواند با درجات مختلفی از دقت بازتاب جمعیت خود باشد، نمونه معرف خوانده می شود. طبق نظر شورینی (۱۳۷۵) در انتخاب نمونه باید موارد زیر رعایت گردد:
-نمونه و حجم نمونه باید باتوجه به اهداف تحقیق انتخاب شود
-در انتخاب نمونه اعمال غرض نشود.

۳-۳-۲-برآورد حجم نمونه

با توجه به تعداد جامعه آماری و بر اساس جدول مورگان که در زیر آورده شده است، حجم نمونه ۱۵۵ نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند.
جدول۳-۱- جدول مورگان برای انتخاب حجم نمونه

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:37:00 ق.ظ ]




جبالف

شکل ۲-۱- جزیئات ساختاری ریزپوشینهها
الف) پوشش تک سلولی a) سلول باکتری b) سطح ناصاف c) سطح صاف d) سطح شکستنی
ب) ریزدانهی چند سلولی a) سلول باکتریایی b) مایع پرکنندهی فضای بین سلولی c) ریزپوشینه
ج) ریزپوشینههای پوشش داده شده a) سلول باکتریایی b) ریزپوشینه c) پوشش/پوسته
۲-۶-۳ انواع روش های ریزپوشانی
روش های مختلفی برای فرایند ریزپوشانی باکتری و اضافه کردن آن به محصول وجود دارد که به جدا ماندن آن از محصول کمک میکند (ویدلایاشمی و همکاران، ۲۰۰۹). فرایند ریزپوشانی با بهره گرفتن از روش های مختلفی وجود دارد از قبیل خشک کردن پاششی[۳۰]، خشک کردن انجمادی[۳۱]، خشک کردن بستر سیال[۳۲]. برای ریزپوشانی کشتهای میکربی و تبدیل آنها به فرم پودری غلیظ وجود دارد. باکتریهای ریزپوشانی شده با این روش کاملا در محصول آزاد میشوند. ریزپوشانی در دانه های هیدروکلوئیدی سلولها را در یک شبکه بیحرکت میکند یا گیر میاندازد که در این صورت از آنها در محیطهای مختلف محافظت میکند (خلیل و همکاران، ۱۹۹۸). هر روش دارای مزایا و معایبی است مثلا یکی از عیوب روش خشک کردن پاششی دمای بالای آن است که درصد زندهمانی باکتری ها را کم میکند (دی وریس و همکاران، ۲۰۰۶).
در جدول ۲-۳ به انواع ریزپوشانی به طور مختصر شده است. در نوع دیگری از گروه بندی روش های ریزپوشانی این روشها به دو دستهی شیمیایی و مکانیکی تقسیم میشوند. روش های شیمیایی از جمله روش امولسیون یا سیستم دو فازی، انباشتگی، ژلهای شدن، پلیمریزاسیون دو وجهی، ناسازگاری پلیمر- پلیمر، محبوسسازی در لیپوزوم و نانوتکنولوژی میباشد. روش های مکانیکی نیز میتوان به خشک کردن پاششی، آگلومریزاسیون یا متراکمسازی، سرد کردن پاششی، پوششدهی با بسترشناور و شکلدهی فشاری و اشاره کرد (ویدلایاشمی، ۲۰۰۹).
جدول ۲-۳- انواع روش های ریزپوشانی

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:36:00 ق.ظ ]




:
مصرف کننده به منظور خرید یک محصول یا خدمت، مجموعه اقداماتی را تحت عنوان فرایند تصمیم گیری انجام می دهد او پس از تشخیص نیاز خود، به جمع آوری اطلاعات می پردازد و بر اساس این اطلاعات گزینه های خرید را ارزیابی کرده و درنهایت اقدام به تصمیم گیری می نماید.(شیفمن وکانوک ،۲۰۰۶ )[۳]
موفقیت در بازاریابی به طور عمده از طریق مدت زمانی تعیین می شود که مشتریان صرف تصمیم گیری در مورد محصولات می کنند. بازاریابان بر این باورند که برای افزایش فروش تنها سه روش وجود دارد: افزایش تعداد مشتریان، افزایش میزان پولی که هر مشتری در هر خرید هزینه می کند و افزایش تعداد خریدهای مشتری. مهمترین روش برای فروشهای روز افزون و تسلط بر بازار، افزایش سرعت تصمیم گیری است.(سیلورمن ،۲۰۰۱ )
از طرفی ارتباطات شفاهی قدرتمندترین روش برای شتاب دادن به تصمیم است. سرعت تصمیم قدرتمندتر از موضع یابی، تصویر ذهنی، ارزش، رضایت مشتری، ضمانت نامه ها یا حتی برتری محصول است؛ چون با تمرکز بر آن، بایستی این عوامل و بسیاری از عوامل دیگر را به مؤثرترین ترکیب ممکن سازماندهی نمود.
( سیلورمن،۲۰۰۱ )
ارتباطات شفاهی، گفتگو در مورد محصولات و خدمات میان افرادی است که مستقل از شرکت عرضه کننده محصول یا خدمت هستند و منافع اندکی از ترغیب دیگران به استفاده از محصول دارند و بنابراین مشوق خاصی برای ایجاد اعتماد به محصول یا خدمت وجود ندارد (سیلورمن،۲۰۰۱ ). یکی از گسترده ترین مفاهیم مورد پذیرش در رفتار مصرف کننده، ارتباط شفاهی است که نقش مهمی را در شکل دهی رفتار و نگرش مصرف کننده بازی می کند.(براون ورینگن ۱۹۸۷ )[۴]ارتباط شفاهی در بازاریابی اغلب برای توصیف توصیه ها و پیشنهادها ی مصرف کنندگان به یکدیگر استفاده می شود. سرعت و فقدان تعصبات تجاری به مارک محصول یا خدمت خاص، آن را به منبع اثربخش اطلاعاتی برای انتخاب های تجاری مصرف کنندگان تبدیل کرده است، به خصوص در مواردی که تجربه قبلی خرید محدود باشد .(است وهمکاران ۲۰۰۷ )[۵]ارتباط شفاهی تأثیر بسزایی بر شکل دهی نگرشهای مصرف کنندگان، در زمینه تصمیم گیری خرید و کاهش ریسک مرتبط با خرید دارد.(وانگنهیم وبایون ۲۰۰۴ )[۶] موردیان و سوان معتقدند که ارتباط شفاهی با بسیاری از ویژگیهای شخصیتی در ارتباط است. آنها در پژوهش خود نیز به بررسی رابطه میان ارتباط شفاهی و برونگرایی در کشورهای مختلف پرداختند.(مرادیان وسوان ،۲۰۰۶ )[۷]
به دلیل اینکه مصرف کنندگان نمی توانند تمامی اطلاعات موجود در زمینه تصمیمات خرید را پردازش کنند اغلب اقدام به ساده سازی فرایند جستجوی اطلاعات و تصمیم گیری می کنند. در همین راستا ارتباط شفاهی با کاهش مقدار اطلاعاتی که باید جمع آوری و پردازش شود به فرایند تصمیم گیری خرید کمک خواهد کرد.زیرا به جای توجه به منابع مختلف برای جمع آوری و پردازش اطلاعات، می توان تنها به اطلاعات حاصل از ارتباط شفاهی اکتفا کرد.(دوهان وهمکاران ۱۹۹۷ )[۸]
اما در مورد اهمیت ارتباط شفاهی سیلورمن معتقد است به واسطه ی تغییر محیط بازاریابی به نظر می رسد، یافتن راه های جایگزین برای ایجاد صدای قابل شنیدن بسیار ضروری و ارتباط شفاهی پدیده ای است که مدتهاست شناخته شده و ثابت شده روش بسیار قدرتمندی درایجاد و توقف کسب و کارها است.
(سیلورمن ،۲۰۰۱ )
به اعتقاد دربایکس و وان هامه دلایلی که نشان دهنده قدرت ارتباط شفاهی می باشد به قرار زیر است:
اول ارتباط شفاهی معتبرتر از منابع تجاری و اطلاعاتی تحت کنترل شرکت است ، دوم ارتباط شفاهی یک ارتباط واقعی است و همانند روند جریان پیام می تواند دو طرفه باشد و سوم اینکه افراد تجربیات خود را در مورد کالاها و خدمات و مارک ها با دیگران درمیان میگذارند و این برای مشتریان بالقوه می تواند به کاهش ریسک منجر شود.(دربایکس و وان هام، ۲۰۰۳ )[۹]
یکی از مفاهیمی که در پژوهش های بررسی رفتار مشتری مورد توجه قرار گرفته است، مفهوم ریسک ادراک شده مشتری است. محققان رفتار مشتری، اغلب ریسک ادراک شده را به عنوان ادراک مشتری در مورد عدم اطمینان و نتایج معکوس بالقوه خرید یک محصول و یا سرویس تعریف کردهاند.(لیتلروملانژیو، ۲۰۰۶ )[۱۰]
واژه خطر یا ریسک در ادبیات به معنای جسارت داشتن یا بروز رفتار یا تمایل به اقدام در جهتی با آینده ای نامعلوم است به نحوی که نمی توان نتایج آن را با اطمینان تشخیص داد. حداقل در بروز نتیجه دو گانه آن، یکی از نتایج احتمالی برای فرد بسیار مفید و سودمند و دیگری کاملا زیان بار یا ترسناک خواهد بود.(لیتلروملانژیو،۲۰۰۶ )
بسیاری از مطالعات نشان داده اند که مشتریان اشکال و یا ابعاد متفاوتی از ریسک را درک می کنند. اینکه ارزش پیشگویی کننده هر کدام از این ابعاد در کل ریسک و رفتار کاهش دهنده آن به چه میزانی است، به طبقه محصول یا خدمت بسیار وابسته است. (گموندن،۱۹۸۵ )[۱۱]
ریسک ادراک شده را می توان به عنوان ادراک مشتری در مورد عدم اطمینان و نتایج معکوس بالقوه خرید یک محصول یا سرویس تعریف نمود (خدمتگذار و همکاران ،۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:35:00 ق.ظ ]




۲- مرا بدون گناه به زندان فرستادی گویی که من یکی از کارگزاران باج گیر هستم.
همانطور که ابوالعتاهیه(وفات ۲۱۱ هـ) برای هارون الرشید طلب سلامتی می کند و هارون الرشید زمانی که او را به دلیل امتناع از شعر گفتن زندانی کرده بود دلش به حالش می سوزد:

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 

 

۱- یا رَشیدَ الْاَمْر! أرْشِدنِی اِلی
۲- لا أَراک اللهُ سُوء أبداً
۳- أَعِنِ الخائِفَ، وَ أَرَحَمْ صَوْتَهُ،
  وَجْهٍ نَجْحِی، لا عَدِمْتَ الرَّشَدَا
مَا رَأَتْ مِثْلَکَ عَیْنٌ أحَداً
رافِعاً نَحْوکَ، یَدْعُوک، یَداً
(ابوالعتاهیه؛ ۱۴۲۷: ۱۳۸)

ترجمه
۱- ای راهنمای در کارها مرا به خلاص یافتن از این وضعیت راهنمایی کن، پیوسته بر هدایت باشی.
۲- خداوند هیچ گاه برای تو بدی پیش نیاورد هیچ چشمی، کسی را مانند تو ندیده است.
۳- یاری کن شخص ترسان و به صدای ناله او رحم کن در حالی که دستهایش را به سوی تو دراز کرده و تو را (به کمک خویش) می خواند.
شاعر در دعای خود با اشتیاق برای ریشه ای کردن معنا در وجود تلاش می کند.زیرا اسم علم (رشید) را به کار می برد تا فعل (ارشدنی) را از آن مشتق کند و تصور خود را از خلیفه این گونه ارائه دهد که او راهنمای به سمت رشد و هدایت است. دعا در متن با صیغه نفی (لا عدمت الرشدا) آمده است زیرا ظلم و بی عدالتی و گمراهی را از او نفی کرده است(لا اَرَاکَ اللهُ سُوءَ اَبَداً) و در مصراع آخر رو به او می کند تا در مشکلش به او کمک کند و به او رحم کند. شاعر می خواهد با آوردن ترکیبات و تعابیری که در رشد تأثیر گذار است او را تحت تأثیرخود قرار دهد و سرانجام رشید را با این کار خوشحال می کند. (طباطبا علوی؛ ۲۰۰۵: ۱۲۰) گفته اند: زمانی که رشید این ابیات را شنید گفت: خداوند پدرش را بیامرزد اگر او را می دیدم هرگز او را زندانی نمی کردم من فقط به این دلیل او را زندانی کردم که او را نمی دیدم و فورا دستور داد تا او را آزاد کنند.عکس العمل شاعر هم این بود که گفت:

 

 

۱- إنَّما أَنْتَ رَحْمَهً وَ سَلامَهً،   زادَکَ اللهُ غِبْطَهً و َ کَرامَهً(همان؛ ۳۶۱)

ترجمه
۱- به راستی که تو فقط رحمت و سلامت هستی خداوند به کرامت و درجات تو بیفزاید.
شاعر برای خلیفه با لفظ “غبطه” دعا می کند و آن دارا بودن حالت نیکو و دوام و خوشحالی و خیر است اما کرامت همان شرافت در میان مخلوقات است و گفته اند که آن عبارت از: گذشت کردن از خطای خطا کار می باشد، به همین دلیل در وصف خداوند متعال گفته اند که او کریم است و معنای آن ” چشم پوشی از خطاهای بندگانش می باشد”. (ابوالحسن؛ ۲۰۰۱: ۸۹)
و از طرفی شاعر، باهوش و با درایت است ودر به کار گیری عبارات دعایی و الفاظ مدح و ثنا، ممدوح را با الفاظ (رحمت و سلامت) مورد خطاب قرار می دهد تا وی را تحت تأثیر قرار دهد.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

۴-۱-۰۴ دعای شاعران در حق افراد خانواده

از جمله اداب دعا، دعا کردن در حق افراد خانواده خصوصا دعای خیر برای پدر و مادر است.
قرآن کریم سفارش ویژه ای در رابطه با احترام و توجه جدی نسبت به پدر و مادر و دعای خیر برای آنها دارد تا جایی که بعد از توصیه سفارش پدر و مادر در شکرگذاری نعمت وجود آنان را بعد از شکر گذاری از خویش قرار می دهد و می فرمایند: ﴿وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ﴾ (لقمان/۱۴) و در بیان دیگری توصیه به نیکی به پدر و مادر دارد و می فرمایند: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی‏ إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً…﴾(بقره/۸۳)
دعا برای پدر و مادر، درخواست سلامتی و تندرستی و طول عمر در دنیا و رحمت و مغفرت بعد از مرگ است.البته ثواب دعا برای برادر، خواهر و یا دوست نیز کمتر از پدر و مادر نیست و حتی اسلام توصیه به دعا برای برادران دینی هم نموده است.
شاعران، روابط خانوادگی و اجتماعی خود را با دعا در شعر خود مملو از درد و رنج به تصویر کشیده و نیز افرادی که در رفتن به سرای آخرت بر آنها پیشی گرفته اند، یاد کرده اند. (ابو الخیر؛۲۰۰۶: ۲۳۸)
دعا برای محیط اجتماعی و مسلمانان به شکل کلی یک عمل دینی است که وابستگی انسان به جامعه اش را محقق می سازد و حمایت درونی(اعتماد به نفسش) را افزایش می دهد و به او احساس آرامش و رضایت می دهد. و از اینجاست که دعا دارای یک جایگاه پویا در رشد احساسات عشق، محبت، نیکی و شکوفایی روح می گردد که انسان در زندگی خود بی نیاز از آن نیست.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۴-۱-۴-۰۱ دعای شاعران برای مادر

تصویر مادر در نزد شاعران با تصویر پدر مرتبط است اگر مادر بر پدر مقدم شده است نتیجه ی تأثیرپذیری آن ها از ارزش ها و عادات رایج و همچنین بی احساسی و بی عاطفگی نسبی پدر در مقایسه با مادر است، چون پدر کانون امنیت فرزندان و مادر کانون عاطفه و محبت فرزندان است.
از نظر اسلام مادر در نزد افراد دارای جایگاه ویژه ای است و آموزه های دین اسلام بر قدر و ارزش مادر تأکید فراوان دارد تا جایی که نبی مکرم اسلام (ص) بهشت را زیر پای مادران می داند سراسر وجود مادر سرشار از عاطفه است. مادر سرچشمه محبت و اطمینان است بنابراین انسان به هنگام ناراحتی در برابر مشکلات به او پناه می برد و این همان چیزی است که علی بن جهم (وفات ۲۴۹ هـ) که زمان جوانی توسط پدرش و با پیشنهاد معلمش زندانی شده بود، به مادرش متوسل شد و با او چنین درد دل نمود:

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:35:00 ق.ظ ]




 

  • بصائر الدرجات، محمّد بن الحسن الصفّار القمّی (ابن فرّوخ) (م۲۹۰ق)، قم: مکتبه آیه الله المرعشی، ۱۴۰۴ق، اوّل.
  • البلدان، احمد بن محمد بن اسحاق اله مدانی (ابن الفقیه) (م۳۶۵ق)، بیروت: عالم الکتب، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م.
  • تاج العروس من جواهر القاموس، السیدمحمّد بن محمّد الحسینی الزَّبیدی (م۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۴ق، اوّل.
  • تاریخ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد بن خلدون (م۸۰۸ق)، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۱ق.
  • تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر والأعلام، محمّد بن أحمد الذهبی (م۷۴۸ق)، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۴۰۹ق، اوّل.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الاُمموالملوک)، محمّد بن جریر الطبری (م۳۱۰ق)، تحقیق: محمّد أبو الفضل إبراهیم، مصر: دار المعارف.
  • تاریخ ایرانیان و عرب ها در زمان ساسانیان، تئودور نولدکه، مترجم: عباس زریاب خوئی، تهران: انجمن آثارملی، ۱۳۵۸ش.
  • تاریخ بلعمی، محمد بن محمد بن بلعمی، بتصحیح: محمد تقی بهار (ملک الشعرا)، تهران: زوار، ۱۳۵۳ش.
  • تاریخ جهانآرا، احمد غفاری قزوینی، تهران: کتابفروشی حافظ، ۱۳۴۳ش.
  • تاریخ خلیفه بن خیاط، خلیفه بن خیاط العصفری (م۲۴۰ق)، تحقیق: سهیل زکار، بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • تاریخ دمشق، علی بن الحسن بن هبه الله (ابن عساکر الدمشقی) (م۵۷۱ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۵ق، اوّل.
  • تاریخ فلسفۀ اسلامی، هانری کوربن، با همکاری: حسین نصر و عثمان یحیی، ترجمه اسدالله مبشرى، تهران، ۱۳۵۱ ش.
  • تاریخ گزیده، حمدالله مستوفی، تهران: امیر کبیر، ۱۳۶۲ش.
  • تاریخ وصاف، عبدالله بن فضل الله وصاف الحضره، تبریز: دارالطباعه حاجی ابراهیم( چاپ سنگی).
  • تحفه الأحوذی، محمد عبدالرحمن ابن عبدالرحیم المبارکفوری، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
  • تذکره الفقها، حسن بن یوسف الحلی، قم: موسسه آل البیت‡ لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ق.
  • التراث العربی فی خزانه مخطوطات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، احمد الحسینی طبع باعتنا ولده محمود المرعشی، قم: مکتبه آیه الله المرعشی العامه، ۱۴۱۴ق.
  • تقریب التهذیب، أحمد بن علی العسقلانی (ابن حجر) (م۸۵۲ق)، تحقیق: محمّد عوّامه، دمشق: دار الرشید، ۱۴۱۲ق، چهارم.
  • التنبیه والاشراف، علی بن الحسین المسعودی (ق ۴ق)، تصحیح: عبد الله إسماعیل الصاوی، قاهره: دار الصاوی.
  • تهذیب الأحکام فی شرح المقنعه، محمّد بن الحسن الطوسی (الشیخ الطوسی) (م۴۶۰ق)، بیروت: دار التعارف، ۱۴۰۱ق، اوّل.
  • تهذیب التهذیب، أحمد بن علی العسقلانی (ابن حجر) (م۸۵۲ق)، تحقیق: خلیل مامون شیحا وعمر السلاحی وعلی بن مسعود، بیروت: دار المعرفه، ۱۴۱۷ق، اوّل.
  • تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، یونس بن عبد الرحمان المزّی (م۷۴۲ق)، تحقیق: بشّار عوّاد معروف، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ق، اوّل.
  • تهذیب اللغه، محمد بن احمد الازهری، قاهره: الدارمصریه للتالیف و التراجمه، ۱۳۸۷ق.
  • تهذیب تاریخ دمشق، علی بن الحسن بن هبه الله الشافعی، بیروت: داراحیاء التراث العربی ، ۱۴۰۷ق.
  • جامع المقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال، فخرالدین الطریحی، تهران: کتابفروشی جعفری تبریزی.
  • الجبال والأمکنه والمیاه، محمود بن عمر زمخشری، نجف: مطبعه الحیدریه و المکتبه المرتضویه، ۱۳۳۷ق.
  • جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی، حسین قرچانلو، تهران: سَمت، ۱۳۸۰ش، اوّل.
  • جغرافیای حافظ ابرو، عبدالله خوافی (حافظ ابرو)، تهران: نشرمیراثمکتوب، ۱۳۷۵ش.
  • جمهره النسب، هشام بن محمد بن السائب الکلبی، بیروت: عالم الکتب ومکتبه النهضه العربیه، ۱۹۸۶م.
  • جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی بن أبی طالب‏† (المناقب لابن الدمشقی)، محمّد بن أحمد الباعونی (م۸۷۱ق)، تحقیق: محمّد باقر المحمودی، قم: مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، ۱۴۱۵ق، اوّل.
  • حدود العالم من المشرق الى المغرب‏، القاهره: الدار الثقافیه للنشر‏، ۱۴۲۳ق‏.
  • الحقائق الراهنه فی المائه الثامنه، آغابزرگ الطهرانی، بیروت: دارالکتاب العربی.
  • الخراج و صناعه الکتابه، قدامه بن جعفر، بغداد: دار الرشید للنشر، ۱۹۸۱م‏.
  • خصائص الأئمّه‡ (خصائص أمیر المؤمنین‏†)، محمّد بن الحسین الموسوی (الشریف الرضی) (م۴۰۶ق)، تحقیق: محمّد هادی الأمینی، مشهد: مجمع البحوث الإسلامیه التابع للحضره الرضویه المقدّسه، ۱۴۰۶ق.
  • خلاصه تهذیب الکمال، احمدبن عبدالله الخزرجی الانصاری الیمنی، حلب: مکتب المطبوعات الاسلامیه و بیروت: دارالبشائر الاسلامیه ، ۱۴۱۱ق.
  • الخلاف، محمد بن الحسن الطوسی، قم: جماعه المدرسین، موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۶ش.
  • الخوارج والشیعه، یولیوس فلهوزن، قاهره: مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۵۸م/ ۱۳۳۷ق.
  • دائره المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر: کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۹ش، دوم.
  • الدارس فى تاریخ المدارس‏، عبد القادر بن محمد النعیمى الدمشقى‏، بیروت: دار الکتب العلمیه‏‏، ۱۴۱۰ق‏.
  • دانشنامۀ جهان اسلام، غلامعلی حداد عادل و دیگران، تهران: بنیاد دائره المعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • الدرر النجفیه، یوسف بن احمد البحرانی، قم: موسسه آل البیت‡ لاحیاء التراث.
  • دریانوردی عرب در دریای هند در روزگار باستان و در نخستین سده های میانه، جورج فدلو حورانی، تهران: ابن سینا، ۱۳۳۸ش.
  • دیوان امرء القیس، امرء القیس بن حجر الکندی( چاپ سنگی).
  • رجال ابن داوود، الحسن بن علی الحلی (م۷۳۷ق)، تحقیق: محمّد صادق آل بحر العلوم، قم: منشورات الشریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
  • رجال البرقی، أحمد بن محمّد البرقی الکوفی (م۲۷۴ق)، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ ش، اوّل.
  • رجال الطوسی، محمّد بن الحسن الطوسی(م۴۶۰ق)، تحقیق: جواد القیومی، قم: مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۵ق، اوّل.
  • رجال النجاشی (فهرس أسماءمصنّفی الشیعه)، أحمد بن علی النجاشی (م۴۵۰ق)، بیروت: دار الأضواء، ۱۴۰۸ق، اوّل.
  • رحله ابن بطوطه (تحفه النظار فى غرائب الامصار و عجائب الاسفار)، شمس الدین ابى عبد الله محمد بن عبد الله اللواتى الطنجى‏ (ابن بطوطه)، رباط: اکادیمیه المملکه المغربیه‏، ۱۴۱۷ق‏.
  • الرعایه فی علم الدرایه، علی بن احمد الجبعی العاملی، قم: مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفى، ۱۴۰۸ق.
  • الروض المعطار فی خبر الاقطار، محمد بن عبدالمنعم حمیری، بیروت: مکتبه لبنان، ۱۹۸۴م.
  • روضات الجنّات فی أحوال العلماء والسادات، محمّد باقر الخوانساری، تحقیق: أسد الله إسماعیلیان، قم: مکتبه إسماعیلیان.
  • ریحانه الأدب، محمّد علی المدرس )۱۳۷۳ق)، تبریز: مکتبه الخیام، دوم.
  • سفرنامه ناصرخسرو، ناصر خسروقبادیانی مروزى‏، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۱ ش‏.
  • سنن ابن ماجه، محمد بن یزید القزوینی( ابن ماجه) بیروت: دار احیا التراث، ۱۳۹۵ق.
  • سنن أبی داوود، سلیمان بن أشعث‏السجستانی الأزدی (م۲۷۵ق)، تحقیق: محمّدمحیی الدین عبد الحمید، بیروت: دار احیاء السنه النبویه.
  • سنن الترمذی (الجامع الصحیح)، محمّد بن عیسی الترمذی (م۲۹۷ق)، تحقیق: أحمدمحمّد شاکر، بیروت: دار إحیاء التراث.
  • سیر أعلام النبلاء، محمّد بن أحمد الذهبی (م۷۴۸ق)، تحقیق: شُعیب الأرنؤوط، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۱۴ق، دهم.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:34:00 ق.ظ ]




در فصل سوم به ارائه مدل مورد استفاده در این پژوهش پرداخته شد. در این فصل به برآورد، محاسبات و بررسی نتایج به دست آمده خواهیم پرداخت. به منظور بررسی پویایی کسب وکار در صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، با بهره گرفتن از مدل زنجیره مارکوف و ماتریس­های انتقال یا گذار، شاخص تحرک برای ۱۷ صنعت از کل صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به دست آورده و آنها را در دو حالت کوتاه مدت و بلند مدت رتبه ­بندی می­کنیم و به مقایسه این صنایع به یکدیگر می­پردازیم. در تکمیل و تحلیل نتایج شاخص هرفیندال در هر صنعت و هر سال را در حالت ایستا محاسبه می­کنیم و به صورت کلی، به مقایسه حالت ایستا و پویا می­پردازیم. این محاسبات را برای سال­های ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۲ و بنگاه­هایی که در کل این بازه زمانی در صنایع باقی مانده­اند انجام خواهد گرفت.
۴-۲- داده­­ها
برای محاسبه شاخص­ های تحرک و بررسی پویایی صنعت در ایران، فروش بنگاه­ها در هر سال را به عنوان معیار اندازه بنگاه در نظر گرفته­­ایم. اطلاعات مربوط به بنگاه­ها از طریق بررسی صورت­های مالی آن­ها جمع­آوری شده است و صنایع بر اساس دسته­بندی آن­ها در سازمان بورس اوراق بهادار تهران نوشته شده ­اند. در این بین، ۱۷ صنعت از ۳۲ صنعت معرفی شده در این مرکز انتخاب شده ­اند، دلیل انتخاب این صنایع، لزوم مشخص شدن سهم بنگاه در هر صنعت و هر سال و همچنین یکسان بودن سال مالی تمام بنگاه­ها است. صنایعی که در طول یازده سال مورد بررسی،۱۳۹۲-۱۳۸۲، در بورس اوراق بهادار تهران، بیش از دو بنگاه با سال مالی یکسان داشته اند، نوشته شده است و ماتریس انتقال یا گذار آن­ها تخمین زده­ایم. تعداد کل بنگاه­های حاضر در صنایع، در بازه زمانی مورد مطالعه، با سال مالی یکسان به ۲۵۰، بنگاه رسید. از شاخص Mu ، شاخص اثر برای محاسبه میزان تحرک هر صنعت استفاده و مقدار آن­ها برای همه صنایع منتخب مشخص شده است. برای محاسبه تمرکز حالت ایستا از شاخص هرفیندال- هیرشمن، جهت مقایسه­ای با حالت پویا، بهره گرفته­ایم.
جهت برآورد مدل و محاسبات، نرم­افزارهای Excel 2007، Mathematical 8، Stata 11 مورد استفاده قرار گرفته­اند.
۴-۳- معرفی مدل
۴-۳-۱- روش محاسبه ماتریس احتمال انتقال
به منظور رسیدن به هدف تحقیق یعنی مشخص کردن میزان تحرک صنایع و رتبه ­بندی آن­ها از مدل زنجیره مارکوف و ماتریس­های انتقال استفاده می­ شود. همان­طور که در فصل قبل گفته شد، زنجیره مارکوف، عبارت است از فرایند مارکوف به نحوی که مجموعه نتایج قابل شمارش باشند؛ فرایند مارکوف، نیز یک فرایند تصادفی با سه ویژگی زیر است:
تعداد وضعیت­های ممکن محدود است، که در این تحقیق چهار وضعیت (در ادامه شرح داده خواهد شد) معین شده­ است.[۱۱۳]
وضعیت در هر مرحله فقط به وضعیت یک دوره قبل بستگی دارد.
احتمالات مربوط به تغییر وضعیت­ها طی زمان ثابت هستند.
در حقیقت این فرایند حرکت در یک سیستم، از حالتی به حالت دیگر به همراه احتمالات مرتبط با هر انتقال است که به عنوان زنجیره شناخته شده است. همان­طور که توضیح داده شد، مارکوف متغیر تصادفی Xn را وابسته به وضیت آن در یک دوره قبل یعنی وابسته به Xn-1 و مستقل از Xn-2, Xn-3, …,X1 معرفی کرد. برای بیان ساده­ترآن را به صورت زیر نوشتیم:
این احتمالات تغییر وضعیت­ها، در ماتریسی که آن را ماتریس گذار یا ماتریس انتقال می­نامند، نظم داده می­شوند:
T =
همان­طور که می­دانیم، در ابتدا باید وضعیت­هایی را تعریف کرد، برای تعیین این وضعیت­ها ابتدا لازم به تعریف یک معیار است که بتوان اندازه نسبی بنگاه­ها در هر صنعت را بر اساس این معیار مشخص، تعیین نمود؛ معیار انتخاب شده در این تحقیق، سهم فروش بنگاه در صنعت است و این سهم برای سال­های۱۳۸۲ تا ۱۳۹۲ محاسبه شده است؛ سهم فروش هر بنگاه در بازار(صنعت) برابر است با فروش آن بنگاه در یک سال معین تقسیم بر کل فروش در بازار(صنعت)در آن سال که برای یازده سال متوالی این سهم­ها محاسبه شده است. پس از مشخص کردن اندازه نسبی بنگاه­ها در صنایع و سال­های مورد نظر باید در مورد تعیین وضعیت­ها تصمیم گرفت؛ در این پژوهش، وضعیت­ها به صورتی تعریف شده ­اند که، داده ­های به دست آمده برای سهم فروش بنگاه­ها را به چهار گروه تقسیم می­ کند، به طوری که داده ­های به دست آمده برای سهم فروش بنگاه­ها توزیع نسبتا یکنواختی داشته باشد. به منظور تعیین نحوه توزیع سهم بنگاه در صنایع مورد بررسی، نمودار سهم بنگاه را رسم نمودیم. همان­گونه که در نمودار ۴-۱ مشاهده می­ شود، بدون در نظر گرفتن صنعت و سال، تقریبا ۷۵% از بنگاه­ها، دارای سهم کم­تر از ده درصد از بازار هستند. بنابراین، به صورت برون­زا، وضعیت­ها را این­گونه تعریف می­کنیم که، بنگاه­هایی که سهم فروش آن­ها کمتر از دو درصد است در گروه یا وضعیت یک(۲۵% اول مشاهدات)، بنگاه­ها با سهم دو تا چهار درصد در بازار در گروه دو(۲۵% دوم مشاهدات)، بنگاه­ها که سهم آن­ها چهار تا ده درصد است گروه سه قرار گرفته­اند(۲۵% سوم مشاهدات) و در گروه یا وضعیت چهار آن دسته از بنگاه­هایی قرار دارند که سهم فروششان بیشتر از ده درصد است(۲۵% آخر). احتمالات انتقال از هر وضعیتی به وضعیت دیگر درآیه­های ماتریس انتقال را می­سازند. این احتمالات، میزان تغییر بین این گروه­ها را در هر صنعت نشان می­دهد. عناصر روی قطر ماتریس احتمال ماندن در وضعیت ثابت را نشان می­ دهند، هر چقدر مقدار این در

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

آیه­ها بزرگ­تر باشد، به معنای حرکت کمتر بنگاه­های صنعت است، به این معنا که اندازه نسبی بنگاه­های حاضر در صنعت مورد نظر تغییرات کمتری داشته اند یا به عبارتی تغییرات ساختاری کم است و ساختار این صنعت، نزدیک به ساختار انحصاری است.
نمودار۴-۱٫ نمودار توزیع سهم فروش بنگاه­ها مستقل از صنعتی که در آن قرار گرفته­اند
مأخذ: یافته­ های پژوهش
برای مثال درآیه احتمال اینکه در یک دوره، بنگاهی به اندازه کافی برای رفتن به گروه سه رشد کرده است و سهم فروش خود را از زیر دو درصد به مقداری بین چهار تا ده درصد رسانده است را نشان می­دهد. برای محاسبه این احتمالات از روش زیر استفاده شده است:
که در آن صورت کسر یعنی تعداد انتقالات بنگاه­ها از حالت i به حالت j و مخرج تمام انتقالات از حالت یا گروه i به هر گروه دیگر حتی گروه i را در بر می­گیرد و می­دانیم که این عناصر عددی بین صفر و یک هستند و جمع احتمالات در هر سطر برابر با یک است:
۴-۳-۲- روش محاسبه ماتریس ثابت
پس از محاسبه این احتمالات و تشکیل ماتریس انتقال برای هر کدام از صنایع، قبل از انجام مرحله بعد و محاسبه شاخص­ های تحرک به بردار احتمالات ثابت هر صنعت نیاز است. بردار حالت پایدار یا ثابت برداری است که پس از رسیدن به این حالات در دوره­ های زمانی طولانی احتمال تغییر وضعیت­ها، تغییر نخواهد کرد، یعنی ماتریس انتقال دارای سطرهای مساوی و ثابتی خواهد شد، برای مثال احتمال تغییر وضعیت از گروه یک به گروه یک برابر است با احتمال تغییر وضعیت از گروه دو به گروه یک و احتمال تغییر از گروه سه به گروه یک و همین­طور برابر با احتمال رفتن از گروه چهار به گروه یک.
)
بنابراین، در این پایان نامه با در نظر گرفتن چهار گروه یا وضعیت، این بردار احتمال ثابت چهار عنصر خواهد داشت. که برای به دست آوردن این بردار، از روش اولین بردار ویژه سمت چپ ماتریس مطابق با مطالب گفته شده در فصل سوم استفاده شده است.
از آنجا که برای بردارهای ویژه چپ معادله زیر صادق است،
می­توان حاصل­ضرب بردار حالت اولیه در ماتریس انتقال را به صورت زیر بازنویسی کرد:
وضعیت اولیه قرار گرفتن بنگاه­ها در وضعیت­ها (حالت­ها) می­باشد، که بر اساس بردارهای ویژه آن را بسط داده­ایم:
بزرگ­ترین ویژه مقدار یک ماتریس منظم برابر با یک و بقیه ویژه مقادیر از آن کوچک­تر می­باشد، بنابراین
که به صورتی انتخاب می­ شود که جمع عناصر این بردار حاصله برابر با یک شود، نرمال کردن این بردار به صورت زیر است:
که e اولین ویژه بردار راست ماتریس و تمام عناصر آن برابر با یک است. این بردار برای تمامی صنایع محاسبه گردیده و در پیوست آورده شده است.
۴-۳-۳- روش محاسبه شاخص­ های تحرک
پس از محاسبه بردار حالت پایدار، برای تمامی صنایع به منظور مقایسه و رتبه ­بندی صنایع از شاخص­ های زیر استفاده گردیده است:
و علاوه بر این شاخص، به علت منظم نبودن ماتریس­ها و دست نیافتن به حالت پایدار برای بلند مدت شاخص قطر اصلی یا اثر به کار برده شده است:
همان­طور که در فصل قبل گفته شد، شاخص تحرک، یک تابع از احتمالات انتقال است که ماتریس انتقال را به یک عدد ترسیم می­ کند. این تابع که مقداری بین صفر و یک به خود می­گیرد، برای مجموعه ­ای از ماتریس­های انتقال امکان رتبه بندی از لحاظ تحرک را فراهم می­آورد، به طوری که در آن ماتریس تحرک بیشتر از ماتریس را نشان می­دهد، اگر شاخص تحرک مرتبط با ماتریس بزرگتر از شاخص به دست آمده از ماتریس باشد(کانتر،۲۰۰۴: ۱۷۶)؛ به بیان ریاضی:
در مرحله آخر بر این اساس، صنایع رتبه ­بندی خواهند شد.
، احتمال خروج قطعی از وضعیت جاری، با مقیاس را بیان می­ کند و ، معکوس میانگین هارمونیک احتمالات باقی ماندن در هر وضعیت، تعریف می­ شود، با مقیاس . تفاوت این دو شاخص این است که شاخص به وسیله احتمالات پایدار وزن داده شده است، در حالی که اینگونه نیست.
به منظور مقایسه حالت پویا با حالت ایستا، در دوره زمانی مورد مطالعه شاخص هرفیندال- هریشمن صنایع برای هر سال را محاسبه می­نماییم، این شاخص در هر سال، برابر است با مجموع مجذور سهم فروش بنگاه­ها در آن سال:
K را تعداد بنگاه­های هی صنعت و Sf، سهم هر بنگاه تعریف می­کنیم.
۴-۴- نتایج تجربی
۴-۴-۱- نتایج تجربی شاخص­ های تحرک در کوتاه­مدت
جدول ۴-۱٫ رتبه ­بندی صنایع بر حسب MU

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:33:00 ق.ظ ]




در این فصل ابتدا خلاصه­ای از پژوهش انجام شده ذکر می­گردد. سپس مختصری از روش شناسی و نکات مهم نتایج پژوهش ارائه خواهد شد. سپس یافته­ های پژوهش با توجه به اطلاعاتی که دسترسی به آن­ها مقدور بوده است مورد بحث قرار خواهد گرفت. در پایان نیز پیشنهاداتی با توجه به نتایج حاصل از پژوهش ارائه می­گردد. در انتها موضوعاتی برای توسعه دامنه پژوهش حاضر پیشنهاد خواهد شد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۱٫۵٫ خلاصه

آنتی اکسیدان­ها مولکول­­هایی هستند که خاصیت خنثی کردن رادیکال­­های آزاد (FR) و ROS را که بطور مداوم به عنوان فرایند­های متابولیکی تولید می­شوند، دارند. یکی از آنتی اکسیدانت­هایی که در دفاع در برابر فشار ­های اکسایشی نقش بسزایی دارد ویتامین C می باشد و اخیراً نیز خواص بهارنارنج به عنوان یک آنتی اکسیدان گیاهی مورد توجه قرار گرفته است. افزایش فشار­های اکسایشی در هنگام فعالیت ورزشی امری آشکار به نظر می­رسد که ممکن است به وسیله مکمل دهی آنتی اکسیدانی کاهش یابد. نتایج در مورد انواع مکمل دهی آنتی اکسیدانی چه در شرایط طبیعی و چه در زمان فعالیت ورزشی می ­تواند جالب توجه باشد که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته بود. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر مکمل دهی بهارنارنج و ویتامین C در هنگام تغییر بار تمرین بر روی فاکتور ­های آنتی اکسیدانی بود. بدین منظور از میان ورزشکاران مرد واترپولوئیست، تعداد ۲۱ نفر مرد واترپولوئیست به مدت ۶ هفته و ۵ جلسه در هفته به فعالیت ورزشی پرداختند و در سه گروه کنترل (میانگین سنی ۵/۴±۱۴/۲۱سال و میانگین شاخص توده بدن ۶/۹±۲۵/۲۰کیلوگرم بر متر مربع)، ویتامین C (میانگین سنی ۶/۴±۱۴/۲۰سال و میانگین شاخص توده بدن ۴/۲±۳۷/۲۳کیلوگرم بر متر مربع) و بهارنارنج (میانگین سنی ۹/۱±۲۸/۱۷سال و میانگین شاخص توده بدن ۴/۴±۵/۲۴کیلوگرم بر متر مربع) قرار گرفتند. خونگیری اولیه در قبل از شروع تمرین و مصرف مکمل به عمل آمد و خون گیری دوم در پایان هفته ششم و خون گیری سوم پس از ۱۴ روز تیپر گرفته شد. مکمل گیری بصورت پودر با کپسول به مدت ۶هفته (دارو نما، ویتامینCبا دوز ۱۰۰۰ میلی گرم، مکمل بهار نارنج با دوز ۵۰ میلی گرم) بود. فعالیت ورزشی با شدت بالای۵۰درصد VO2MAXبه مدت ۶هفته انجام شد

۲٫۵٫ خلاصه نتایج

مقایسه جداگانه تغییرات درون گروهی CAT در گروه مکمل بهارنارنج، ویتامین C و کنترل نشان داد که CAT دارای تغییر معنادار در همه آن­ها نبوده است. همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر (۳*۳) با عامل بین گروهی در تمام گروه­ها عدم تغییر معنادار CAT در قبل تمرینات یا شروع مکمل، بعد از تمرینات، بعد از دوره­ تیپر را نشان داد.

مقایسه جداگانه تغییرات درون گروهی PC در گروه مکمل بهارنارنج، ویتامین C و کنترل نشان داد که PC دارای تغییر معنادار در همه آن­ها نبوده است. همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر (۳*۳) با عامل بین گروهی در تمام گروه­ها عدم تغییر معنادار PC در قبل تمرینات یا شروع مکمل، بعد از تمرینات، بعد از دوره­ تیپر را نشان داد.

مقایسه جداگانه تغییرات درون گروهی TCA در گروه مکمل بهارنارنج، ویتامین C و کنترل نشان داد که TCA دارای تغییر معنادار در همه آن­ها نبوده است. همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر (۳*۳) با عامل بین گروهی در تمام گروه­ها عدم تغییر معنادار TCA در قبل تمرینات یا شروع مکمل، بعد از تمرینات، بعد از دوره­ تیپر را نشان داد.

داده ­های وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی در قبل، بعد و پس از ۲ هفته تیپرینگ تغییر معناداری در مقایسه سه گروه نداشتند، اما داده ­های توده خالص بدن در مقایسه سه گروه تغییرات معناداری نشان داد. گروه مکمل بهار نارنج دارای کاهش معنادار بیشتر توده خالص بدن پس از تمرینات در مقایسه با گروه کنترل و ویتامین C بود. داده ­های پرس سر شانه، استقامت عضلات شکم و آزمون­های شنای ۵۰ متر با شیرجه و بدون شیرجه، شنای ۲۰۰ متر در قبل، بعد و پس از ۲ هفته تیپرینگ تغییر معناداری در مقایسه سه گروه نداشته­اند، اما داده ­های شنای ۴۰۰ متر در مقایسه سه گروه تغییرات معناداری نشان داد. گروه مکمل بهار نارنج دارای افزایش معناداری در رکورد شنای ۴۰۰ متر پس از ۲ هفته تیپرینگ بودند، در صورتی که گروه ویتامین C کاهش معناداری نشان داد و گروه کنترل بدون تغییر بود. عدم تغییر معنادار دفاع آنتی اکسیدانی در گروه بهار نارنج می ­تواند به دلیل حرفه­ای بودن، کم بودن دوز بهارنارنج و کم بودن شدت تمرین در دوره­ تمرین و تیپر باشد. اما عدم افزایش غلظت پروتئین کربونیل شده در آزمودنی­ها می ­تواند سبب بهبود عملکرد ورزشکار شود.

۳٫۵٫ بحث و تفسیر

پژوهش حاضر پاسخ کاتالاز، پروتئین کریونیل و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام نسبت به مکمل سازی بهار نارنج پس از تغییرات بار تمرین در مردان واترپولوئیست را مورد مطالعه قرار داد. در رابطه با مکمل سازی بهار نارنج در مردان واترپولوئیست بر سطوح پروتئین کربونیل در گروه مکمل بهار نارنج، مکمل ویتامین C تغییرات معناداری در قبل از تمرینات، بعد از تمرینات و دوره­ تیپرینگ مشاهده نشد. همچنین در مقایسه­ درون گروهی نیز در هیچ کدام از گروه­ها تغییرات معناداری بر سطوح پروتئین کربونیل مشاهده نشد.

بیشترین ترکیبات موجود در میوه نارنج، سینفرین و اکتاپامین هستند، البته پوست میوه نارنج محتوی فلاونوئید­هایی شامل لیمونن، هسپریدین، نئوهسپریدین، نارنجین، تارنجاتین و فورانوکومارین­ها نیز است (هوآنگ و همکاران[۷۵]، ۱۹۹۵). میوه نارنج همچنین منبع غنی از ویتامین­های C، E و بتاکاروتن می­باشد. این ویتامین­ها خواص آنتی اکسیدانی دارند (تریبل[۷۶]، ۱۹۹۹). بر اساس تحقیقات انجام یافته، فلاونوئید­ها اثرات فارماکولوژیک وسیعی از جمله ممانعت از اکسیداسیون لیپوپروتئین­ها با وزن مولکولی پایین (LDL) را دارا هستند (محمودی و همکاران، ۲۰۰۵). نارنج میوه­ای غنی از ویتامین C و فلاونوئید­ها است و در بین عموم مردم به عنوان میوه­ای با خواص دارویی شناخته شده است (هوآنگ و همکاران، ۱۹۹۵). فعالیت آنتی اکسیدانی و تخریب کنندگی رادیکال آزاد ترکیبات فنولی مشتق از میوه نارنج و ویتامین C گزارش شده است (تریبل، ۱۹۹۹). با تجمع ROS در سلول­ها، مکانیسم­های دفاعی با فعال شدن آنزیم­ های آنتی اکسیدانی راه اندازی می­گردد. سیستم­های اصلی سم زدایی پراکسید کننده­ها، کاتالاز و گلوتاتیون هستند (سونمز و همکاران[۷۷]، ۲۰۰۷، وارنت و همکاران[۷۸]، ۲۰۰۴، سیکا[۷۹]، ۱۹۹۶). ترکیبات ترپنوئیدی، ملاتونین و اسانس نرولی از عوامل آنتی اکسیدانی مشتق از عصاره گل­های نارنج می­باشند که آسیب­های ناشی از پراکسیداسیون لیپید­ها در اندام­های مختلف را ممانعت می­ کنند (تریبل، ۱۹۹۹).

اکسیداسیون پروتئین معمولا در تمرینات بی هوازی در مقایسه با تمرینات هوازی افزایش بیشتری می­یابد. تحقیقات نشان می­دهد که یک جلسه فعالیت بدنی شدید، فعالیت مشتقات کربونیل (PC) را در عضله اسکلتی و کبد و قلب موش افزایش می­دهد (اوگونوسکی[۸۰] و همکاران، ۲۰۰۵) و ورزش غیر هوازی و کوتاه مدت، میزان اسید لاکتیک خون موش تا ۷ برابر افزایش داده و اکسیداسیون پروتیئن­ها را در ریه موش افزایش می­دهد (در تضاد با نتایج مطالعه­ حاضر می­باشد) در حالی که گزارش دادند با ورزش منظم و هوازی اکسیداسیون پروتیئن­ها در عضله قلب و مغز کاهش یافته و در عضله اسکلتی تغییر معناداری نداشته است (آسکنشاو[۸۱] و همکاران، ۲۰۰۶). ورزش منظم، سرعت نوسازی پروتئین را افزایش می­دهد و مانع از انباشت زیاد پروتئین­های تغییر یافته می­ شود (سپیلا[۸۲] و همکاران، ۱۹۹۵). مطالعه روی ورزشکاران با تمرین هوازی طولانی مدت، تغییر معنی داری در MDA و CP ( شاخص تخریب پروتئین) زمان استراحت و پس از ورزش وامانده ساز نشان نداد (پیکر[۸۳]، ۱۹۹۷). لیو و همکاران (۲۰۰۰) دریافتند که تمرین حاد سبب افزایش در محتوای MDA و کاهش در فعالیت سنتتاز در کبد می­گردد. تمرین حاد سبب افزایش معنا دار در سطوح پروتئین کربونیل در هیچ ارگانی نشد (لیو و همکاران، ۲۰۰۰) و همسو با نتیجه­ مطالعه­ حاضر می­باشد. ساکستن و همکاران (۲۰۰۳) شاخص اسید تیوباربیتوریک و پروتئین کربونیل (PC) را پس از دو نوع فعالیت خسته کننده) هوازی و ایزومتریک ( بدون مصرف مکمل مطالعه و اظهار کردند پس از هر دو نوع فعالیت، استرس اکسایشی و آسیب پذیری غشاء افزایش می­یابد (ساکستن و همکاران، ۲۰۰۳).

ریچارد و همکاران (۲۰۰۶)، به مقایسه­ اثرات ۲ فرمول آنتی اکسیدان بر بیومارکر­های استرس اکسیداتیو در قبل و بعد از تمرین هوازی پرداختند. گروه­ها شامل گروه قرص ویتامین E,C گروه پودر کنسانتره آب میوه و سبزی و پلاسبو بود. نتایج نشان داد که مکمل ویتامین و مکمل میوه و سبزی می ­تواند افزایش پروتئین کربونیل بعد از ۳۰ دقیقه تمرین هوازی را کاهش دهند ( ریچارد و همکاران ، ۲۰۰۶).

در رابطه با مکمل سازی بهار نارنج در مردان واترپولوئیست بر سطوح ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در گروه مکمل بهار نارنج، مکمل ویتامین C تغییرات معناداری در قبل از تمرینات، بعد از تمرینات و دوره­ تیپرینگ مشاهده نشد. همچنین در مقایسه­ درون گروهی نیز در هیچ کدام از گروه­ها تغییرات معناداری بر سطوح ظرفیت آنتی اکسیدانی تام مشاهده نشد.

به خوبی معلوم شده که TAC شامل آنزیم­هایی مانند سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و ماکرومولکول­هایی مانند آلبومین، سروپلاسمین و فریتین است (گاد و همکاران[۸۴]، ۲۰۱۱). اندازه گیری TAC ممکن است اطلاعات بیشتری را نسبت به اندازه گیری تک تک اجزای آن در اختیار ما قرار دهد، زیرا TAC برآیند فعالیت کل آنزیم­ های آنتی اکسیدانی و آنتی اکسیدان­های موجود در پلاسما و خون است (لف و همکاران، ۲۰۰۵).

موافقت عمومی بر آن است که ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم پس از تمرین و به عنوان پیامد افزایش در تراکم اسید اوریک پلاسما، اسید اسکوربیک، بیلی روبین، نیتریک اکساید و غیره توسعه می­یابد (لیو و همکاران[۸۵]، ۲۰۰۳). گزارش­های موجود افزایش در ظرفیت آنتی اکسیدانی سرم یا پلاسما بلافاصله پس از یک دوی ماراتن و چهار روز پس از آن و همچنین پس از یک دوی نیمه ماراتن (واتسن و همکاران[۸۶]، ۲۰۰۵، رودریگو و همکاران[۸۷]، ۲۰۰۱)، بالاتر بودن ظرفیت آنتی اکسیدانی تام پلاسما و سطح آنتی اکسیدان­های محلول در پلاسما در بازیکنان فوتبال با تمرینات منظم (بریتز و همکاران، ۲۰۰۵)، بالاتر بودن وضعیت آنتی اکسیدانی تام موش­ها پس از سه روز تمرین برروی نوار گردان در مقایسه با گروه کنترل (وایت و همکاران[۸۸]، ۲۰۰۱) و همچنین افزایش در TAC و کاهش در MDA مردان سنین ۶۵ تا۷۸ سال را پس از۱۶ هفته فعالیت استقامتی شامل راه رفتن و دویدن ملایم (لف و همکاران[۸۹]، ۲۰۰۵) را نشان داده­اند که با نتایج تحقیق حاضر همخوانی ندارد. از طرف دیگر، تغییر یا افزایش فعالیت آنزیم­ های آنتی اکسیدانی همانند CAT، SOD و GPX پس از تمرینات حاد و شدید بدنی نیز گزارش شده است (ساچک و همکاران[۹۰]، ۲۰۰۱، جنکینز و همکاران[۹۱]، ۲۰۰۱).

علاو ه بر نتایج فوق، عدم تغییر معنادار TAC دو روز پس از اجرای ۷۰ انقباض برونگرای ارادی بیشینه ( بنزیه و همکاران[۹۲]، ۲۰۰۱ )، عدم تغییر در ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم مردان میانسال پس از شش ماه تغییر در عادات غذایی و تمرین بدنی متوسط ( واتسن و همکاران[۹۳]، ۲۰۰۵) و عدم تفاوت معنی دار در فعالیت آنزیم­ های آنتی اکسیدانی و سطوح اسید اوریک بین دو گروه ورزشکاران ورزیده و غیرفعال و حتی تمایل به کاهش در TAC در ورزشکاران ورزیده) فاتورس و همکاران[۹۴]، ۲۰۰۴) نیز گزارش شده که با نتایج تحقیق حاضر همخوانی ندارد. دلیل این مغایرت را می­توان به کار بردن شیوه ­های تمرینی متفاوت، روش­های آزمایشگاهی مختلف، تفاوت در تعداد نمونه­ها، ژنتیک، رژیم غذایی و غیره دانست. مشخص گردیده که تمرین شدید، اما نه متوسط، به کاهش TAC سرمی منجر می­گردد که تضعیف سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی بدن بر اثر تمرینات شدید و سنگین بدنی را تأیید می­ کند (در تضاد با نتایج مطالعه­ حاضر می­باشد). اعتقاد بر آن است که کلیه فعالیت­های بدنی (استقامتی و شدید) با استرس اکسایشی همراه هستند، اما هر چه شدت تمرین بالاتر باشد، استرس بیشتری تولید خواهد شد (وایت و همکاران[۹۵]، ۲۰۰۱). در خصوص تفاوت در نوع و ماهیت تمرین نیز می­توان اظهار داشت که به طور معمول، تمرینات بدنی با شدت متوسط احتمالا موجب تولید آن چنان بنیان­های آزاد یا استرس اکسایشی نمی­گردند که تغییر هموستاز سلولی و تحریک وضعیت آنتی اکسیدانی درون زاد بدن را به همراه داشته باشد.

فیسیکلار و همکاران (۲۰۰۶) تأثیر فعالیت کوتاه مدت شدید را برای آنتی اکسیدان تام پلاسمایی در محیط آزمایشگاهی بر روی موش­های ویستار بررسی کرده و گزارش نمودند که سطح آنتی اکسیدان­ها در پاسخ به این فعالیت افزایش می­یابد (فیسیکلار و همکاران[۹۶]، ۲۰۰۶). رادو و همکاران (۲۰۱۰) نیز افزایش آنتی اکسیدان تام را در سلول­های عضلانی موش­های ویستار گزارش کردند این محققین H2O2 تولید شده در اثر متابولیسم هوازی راعامل موثر در افزایش آنتی اکسیدان­ها بیان کرده اند (رادو و همکاران[۹۷]، ۲۰۱۰).

در مطالعه هافمن و همکاران (۲۰۰۷) که اثر ۸ هفته تمرینات هوازی متوس بر روی TAC و آنزیم­ های ضد اکسایشی بدن GPX,SOD مردان ۳۰ تا ۴۰ ساله صورت گرفت، نتایج نشان داد که میزان فعالیت شاخص­ های یاد شده فوق در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است (هافمن و همکاران، ۲۰۰۷). اسکندری و همکاران (۲۰۰۸) به بررسی اثرات مسافت طولانی، تمرین استقامتی بر پارامتر­های استرس اکسیداتیو در ورزشکارانی که در مسابقه ماراتن شرکت نموده بودند پرداختند. ظرفیت آنتی اکسیدانی تام بلافاصله بعد از مسابقه افزایش یافت و تا ۴۸ ساعت بعد از مسابقه بالا باقی ماند (اسکندری و همکاران[۹۸]، ۲۰۰۸). ناخوستین[۹۹] و همکاران (۲۰۰۵) به بررسی مکمل دهی ویتامین C روی پراکسیداسیون لیپیدها، آسیب­­ها و التهاب­­های عضلات بعد از ۳۰ دقیقه تمرین با ۷۵ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی پرداختند. بدین منظور ۱۶ تا آزمودنی مرد غیر فعال سالم بطور داوطلبانه در این پروتکل شرکت کردند و بطور تصادفی در دو گروه کنترل و ویتامین C (1000میلی گرم ) قرار گرفتند. نمونه­­های خونی ۱ ساعت قبل از مصرف مکمل و ۱ و ۲۴ ساعت بعد از اجرای تمرین گرفته شد. فاکتور­های اندازه گیری شده شامل مالون دی آلدهید (MDA)، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC)، کراتین کیناز ( (CK، لنفوسیت­ها، اینترلوکین ۶ وکورتیزول بود. نتایج این تحقیق نشان داد که غلظت ویتامین C پلاسما در گروه ویتامین C در پاسخ به مکمل دهی و تمرین به افزایش معنا­داری یافت. TAC در گروه دارونما ۲۴ ساعت بعد از تمرین در مقایسه با پیش آزمون کاهش معنا­داری یافت. اگرچه میزان مالون دی آلدهید در ابتدا بین دو گروه مشابه بودولی ۲ساعت بعد از تمرین تن­ها در گروه دارونما افزایش معنا­داری یافت.

در رابطه با مکمل سازی بهار نارنج در مردان واترپولوئیست بر سطوح کاتالاز در گروه مکمل بهار نارنج، مکمل ویتامین C تغییرات معناداری در قبل از تمرینات، بعد از تمرینات و دوره­ تیپرینگ مشاهده نشد. همچنین در مقایسه­ درون گروهی نیز در هیچ کدام از گروه­ها تغییرات معناداری بر سطوح کاتالاز مشاهده نشد.

مجموعه آنزیمی سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز اولین خط دفاعی سلول در برابر سمیت ناشی از رادیکال­های آزاد هستند. آنزیم SOD باعث تبدیل رادیکال سوپراکسید به H2O2 شده و آنزیم CAT باعث خنثی شدن H2O2 و تبدیل آن به H2O و O2می شود (رنجبر و همکاران، ۲۰۰۲). تام و همکاران (۲۰۱۲) به ارزیابی اثر تمرین استقامتی حرفه­ای بر وضعیت اکسیدانی و آنتی اکسیدانی سرم در ۶۷ نوجوان ورزشکار استقامتی دونده، دوچرخه سوار مرد و مقایسه­ آن­ها با افراد تمرین نکرده پرداختند. نتایج نشان داد که رانتین اکسیداز، GSHو CAT در دوچرخه سواران در مقایسه با دوندگان و گروه کنترل بالا­تر بود. CAT در دوندگان نسبت به گروه کنترل بالا­تر بود. ظرفیت توتال آنتی اکسیدان SOD تفاوتی در میان جمعیت مورد مطالعه نداشت (تام و همکاران، ۲۰۱۲).

کاهش حجم تمرینی مرتبط با یک دوره تیپرینگ معمولا در هفته­های کمی قبل از رقابت می­باشد. بین یک دوره جلسات تمرین تعادلی به منظور بدست آوردن بهترین اجرا یا عملکرد و حفظ ظرفیت جسمانی و ذهنی، متغیر­های متفاوت می­توانند دیده شوند. این متغیر­ها شامل تکرار، حجم، شدت و مدت و روش تمرینی می­باشد (لائورنت و همکاران[۱۰۰]، ۲۰۰۷). بر اساس یافته­ های بومپا و هوپر بهترین متغیر­ها در بهبود عملکرد ورزشکار کاهش حجم تمرین می­باشد (هوانلو و همکاران، ۲۰۱۲). فیزیولوژی بهینه، تکنیک بهینه و روان بهینه از برون ده­های تیپر هستند (ریتجنز و همکاران[۱۰۱]، ۲۰۰۱).

در پژوهش حاضر داده ­های وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی در قبل، بعد و پس از ۲ هفته تیپرینگ تغییر معناداری در مقایسه سه گروه نداشتند، اما داده ­های توده خالص بدن در مقایسه سه گروه تغییرات معناداری نشان داد. گروه مکمل بهار نارنج دارای کاهش معنادار بیشتر توده خالص بدن پس از تمرینات در مقایسه با گروه کنترل و ویتامین C بود. داده ­های پرس سر شانه، استقامت عضلات شکم و آزمون­های شنای ۵۰ متر با شیرجه و بدون شیرجه، شنای ۲۰۰ متر در قبل، بعد و پس از ۲ هفته تیپرینگ تغییر معناداری در مقایسه سه گروه نداشته­اند، اما داده ­های شنای ۴۰۰ متر در مقایسه سه گروه تغییرات معناداری نشان داد. گروه مکمل بهار نارنج دارای افزایش معناداری در رکورد شنای ۴۰۰ متر پس از ۲ هفته تیپرینگ بودند، در صورتی که گروه ویتامین C کاهش معناداری نشان داد و گروه کنترل بدون تغییر بود. در مطالعه­ای ایرنه و همکاران (۲۰۰۳) به بررسی اثر مکمل آنتی اکسیدانی و تمرینات تیپرینگ در آنتی اکسیدانی ناشی از تمرین ورزشی پرداختند. دو هفته تیپرینگ به دنبال چهار هفته تمرین با بار زیاد اجرا شد. دوره تیپر باعث کاهش در غلظت گلوتاتیون (GSH) استراحت خون، فعالیت سوپراکسید دیسموتاز و فعالیت پراکسیدگلوتاتیون پلاسما
( GSH-PX) و غلظت CD+4 افزایش یافته بود. در نهایت در طی تیپر، مکمل آنتی اکسیدان سبب تقویت پاسخ آنتی اکسیدانی به تمرین با اثر بر استرس اکسیداتیو ناشی از تمرین و بدون اثر بر آسیب اکسیداتیو بود (ایرنه و همکاران[۱۰۲]، ۲۰۰۳).

در مطالعه­ای که توسط آبراهام و همکاران (۲۰۱۰) بر دوره تیپرینگ شناگران ۵۰ متر آزاد انجام شد ۸ تست ارتفاع، وزن و سرعت ریکاوری، استقامت لاکتیک، سرعت و استقامت مورد بررسی قرار گرفتند، نتایج نشان دادند که برنامه تیپر دارای تغییرات مثبت بر متغییر­های فیزیولوژیکی تحت بررسی بود و تفاوتی در سرعت ریکاوری وجود نداشت (آبراهام و همکاران[۱۰۳]، ۲۰۱۰). نتایج همسو با نتایج گروه ویتامین c و در تضاد با نتایج گروه مکمل بهارنارنج و کنترل مطالعه حاضر بود. عدم تغییرات در عملکرد آزمودنی­ها در طی دوره­ تیپرینگ احتمالا ممکن است به دلیل کوتاه بودن دوره­ تیپر، کم بودن شدت تمرین و یا زیاد بودن حجم تمرین باشد که نیاز به مطالعات بیشتر دارد. در کل مطالعات بسیار محدودی در رابطه با تاثیر بهار نارنج و تمرین ورزشی یر آنتی اکسیدان­ها انجام شده و در دسترس پژوهشگر جهت مقایسه با نتایج پژوهش حاضر قرار داشت.

۴٫۵٫ نتیجه گیری

در کل نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مکمل بهارنارنج همراه با فعالیت ورزشی موجب کاهش یا افزایش معنادار آنزیم­ های آنتی اکسیدانی CAT، PC و TCA در ورزشکاران واترپلوئیست نشد اما عدم افزایش PC خود نتیجه­ مثبتی از این مطالعه می­باشد. از این رو برای کاهش آسیب­های ناشی از استرس اکسیداتیو توصیه می­ شود که تحت نظر مربیان و متخصصین مربوطه این عصاره گیاهی تجویز شود.

۵٫۵٫ پیشنهادات

۱٫۵٫۵٫ پیشنهادات برخاسته از پژوهش

استفاده از مکمل بهار نارنج جهت جلوگیری از افزایش فعالیت PC

۲٫۵٫۵٫ پیشنهادات برای پژوهش­های آینده

کنترل دقیق­تر برنامه غذایی با پرسشنامه صورت گیرد.

ترکیب سایر مکمل­ها با بهارنارنج

در دوره­ های مختلف زمانی بیشتری پس از تمرینات بررسی انجام شود.

سایر فاکتور­های بیوشیمایی خونی که بهارنارنج می ­تواند بر آن­ها تأثیر گذار باشد اندازه گیری شود.

بحث تفاوت جنسی در پاسخ ورزشکاران رشته­های ورزشی مختلف به بهارنارنج بررسی شود.

انجام پژوهش مشابه در مردان غیر ورزشکار و غیر حرفه ای

انجام پژوهش با شدت فزاینده

دوز­های مصرفی مختلف بهارنارنج مطالعه شود

تغییر در شدت و حجم تمرین در دوره­ تیپر

پژوهش در سایر رشته­های ورزشی با کنترل تغذیه و فعالیت بدنی آزمودنی انجام شود.

پیوست­ها

پیوست ها

الف-۱ میانگین (±انحراف معیار) وزن، شاخص توده بدنی، توده خالص بدن و درصد چربی بدن آزمودنی­­های در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و دوره تیپرینگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغییر گروهزمان کنترل ویتامین C مکمل بهار نارنج
وزن (کیلو گرم) قبل از تمرینات ۶/۱۲±۳/۷۷ ۲۳/۱۰±۵/۷۴ ۹/۱۶±۵/۷۶
بعد از تمرینات ۲/۱۰±۸/۷۶ ۸/۹±۵/۷۵ ۶/۱۶±۸/۷۵
دوره تیپرینگ ۵/۱۱±۶/۷۷ ۴/۹±۰/۷۶ ۷/۱۵±۳/۷۶
شاخص توده بدن (m/kg2) قبل از تمرینات ۶/۹±۳/۲۰ ۴/۲±۴/۲۳ ۴/۴±۵/۲۴
بعد از تمرینات ۶/۱۲±۲/۲۰ ۴/۲±۷/۲۳ ۴/۴±۳/۲۴
دوره تیپرینگ ۷/۹±۵/۲۰ ۴/۲±۹/۲۳ ۰/۴±۴/۲۴
توده خالص بدن (کیلوگرم) قبل از تمرینات ۱۷/۷±۹/۶۶ ۵/۸±۷/۶۴ ۹/۹±۱/۶۴
بعد از تمرینات ۲/۶±۷/۶۵ ۵/۸±۷/۶۵ ۳/۹±۸/۶۲*
دوره تیپرینگ ۶/۶±۳/۶۶ ۹/۸±۹/۶۳ ۲/۱۰±۵/۶۴
درصد چربی بدن (%) قبل از تمرینات ۴/۶±۱/۱۳ ۵/۴±۸/۱۲ ۷/۸±۰/۱۵
بعد از تمرینات ۴/۷±۴/۱۳ ۹/۴±۸/۱۲ ۷/۷±۵/۱۵
دوره تیپرینگ ۹/۵±۰/۱۴ ۹/۵±۷/۱۵ ۸/۶±۰/۱۵
*نشانگر تفاوت معنادار داده ­های سه گروه در مراحل مختلف.

نتایج تحلیل واریانس نشان داد داده ­های وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی در قبل، بعد و پس از ۲ هفته تیپرینگ تغییر معناداری در مقایسه سه گروه نداشته­اند، اما داده ­های توده خالص بدن در مقایسه سه گروه تغییرات معناداری نشان داد (۰۴۵/۰=, ۰۷/۲=۳۶,۴F). با مراجعه به آزمون تعقیبی بانفرونی مشخص گردید که در گروه مکمل بهار نارنج میزان کاهش توده خالص بدن پس از تمرینات در مقایسه با گروه کنترل و ویتامین C بیشتر بوده است (P<0. 05).

در رابطه با سایر داده ­های قدرت بدنی مانند پرس سینه، پرس سر شانه، استقامت عضلات شکم و آزمون­های شنای ۵۰ متر با شیرجه و بدون شیرجه، شنای ۲۰۰ متر، ۴۰۰ متر و تغییرات آن­ها پس از دوره تمرین و نیز بعد از دو هفته تیپرینگ نتایج در جدول زیر آورده شده است.

پیوست الف-۲: میانگین (±انحراف معیار) وزن پرس سینه، پرس سر شانه، استقامت عضلات شکم و
آزمون­های شنای ۵۰ متر با شیرجه و بدون شیرجه، شنای ۲۰۰ متر و ۴۰۰ متر آزمودنی­­های در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و دوره تیپرینگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغییر گروهزمان کنترل ویتامین C مکمل بهار نارنج
پرس سینه(کیلو گرم) قبل از تمرینات ۳/۱۷±۰/۷۰ ۸/۲۵±۱/۶۷ ۸/۱۲±۲/۶۰
بعد از تمرینات ۶/۲۰±۰/۷۳ ۴/۱۸±۳/۷۹ ۸/۱۲±۶/۶۹
دوره تیپرینگ ۶/۲۳±۰/۷۳ ۵/۱۸±۳/۷۸ ۴/۱۳±۰/۶۹
پرس سر شانه(کیلو گرم) قبل از تمرینات ۱/۱۲±۳/۴۹ ۵/۱۷±۴/۴۵ ۵/۱۱±۹/۳۸
بعد از تمرینات ۴/۱۵±۷/۵۰ ۳/۱۵±۷/۵۱ ۲/۱۲±۰/۴۵
دوره تیپرینگ ۹/۱۷±۶/۵۲ ۴/۱۷±۶/۵۰ ۱/۱۳±۶/۴۷
استقامت عضلات شکم (تعداد در دقیقه) قبل از تمرینات ۱/۱۲±۳/۴۹ ۵/۱۷±۴/۴۵ ۵/۱۱±۹/۳۸
بعد از تمرینات ۴/۱۵±۷/۵۰ ۳/۱۵±۷/۵۱ ۲/۱۲±۰/۴۵
دوره تیپرینگ ۹/۱۷±۶/۵۲ ۴/۱۷±۶/۵۰ ۱/۱۳±۶/۴۷
شنای ۵۰ متر با شیرجه (ثانیه) قبل از تمرینات ۴/۳±۷/۲۷ ۸/۲±۰/۲۸ ۸/۲±۱/۲۹
بعد از تمرینات ۵/۳±۵/۲۸ ۳/۳±۹/۲۶ ۱/۳±۹/۲۹
دوره تیپرینگ ۴/۳±۵/۲۸ ۵/۲±۹/۲۶ ۰/۳±۷/۲۹
شنای ۲۰۰ متر (دقیقه) قبل از تمرینات ۱۰/۰±۳۸/۲ ۲۷/۰±۵۴/۲ ۱۰/۰±۸۵/۲
بعد از تمرینات ۰۴/۰±۳۷/۲ ۳۵/۰±۴۴/۲ ۴۶/۰±۶۹/۲
دوره تیپرینگ ۰۹/۰±۴۲/۲ ۳۱/۰±۵۰/۲ ۴۵/۰±۷۱/۲
شنای ۴۰۰ متر (دقیقه) قبل از تمرینات ۴۲/۰±۵۲/۵ ۴۵/۰±۶۵/۵ ۸۵/۰±۱۹/۶
بعد از تمرینات ۳۳/۰±۴۲/۵ ۴۲/۰±۶۰/۵ ۸۳/۰±۸۰/۵
دوره تیپرینگ ۴۰/۰±۵۰/۵ ۶۹/۰±۵۶/۵* ۴۰/۱±۴۰/۶*
شنای ۵۰ متر بدون شیرجه (ثانیه) قبل از تمرینات ۷۵/۳±۰۵/۳۳ ۸۴/۳±۸۷/۳۳ ۰۸/۴±۵۶/۳۴
بعد از تمرینات ۵۶/۳±۶۴/۳۲ ۳۲/۴±۱۵/۳۳ ۷۳/۷±۸/۳۴
دوره تیپرینگ ۹۸/۳±۰۰/۳۲ ۹۹/۳±۳۹/۳۱ ۹۳/۳±۱۵/۳۳
*نشانگر تفاوت معنادار داده ­های سه گروه در مراحل مختلف.

نتایج تحلیل واریانس نشان داد داده ­های پرس سر شانه، استقامت عضلات شکم، آزمون­های شنای ۵۰ متر با شیرجه و بدون شیرجه، شنای ۲۰۰ متر و آزمون شنای سرعتی در قبل، بعد و پس از ۲ هفته تیپرینگ تغییر معناداری در مقایسه سه گروه نداشته­اند، اما داده ­های شنای ۴۰۰ متر در مقایسه سه گروه تغییرات معناداری نشان داد (۰۴۴/۰=, ۷۳/۲=۳۶,۴F). با مراجعه به آزمون تعقیبی بانفرونی مشخص گردید که در گروه مکمل بهار نارنج رکورد شنای ۴۰۰ متر پس از ۲ هفته تیپرینگ افزایش معناداری داشته (P=0. 029)، در صورتی که گروه ویتامین C کاهش معناداری نشان داد (P=0. 042) و گروه کنترل بدون تغییر بود (P>0. 05).

منابع

Adams AK, Best TM. The role of antioxidant in exercise and disease prevention. The Sport Med. May 2002; 30 (5) : 37-44.

ADRIANE FUGH-BERMANAND ADAM MYERSCitrus aurantium, an Ingredient of DietarySupplements Marketed for Weight Loss: Current Status of Clinical and BasicResearchExperimental Biology and Medicine 2004, 229: 698-704

Afzalpour ME, Gharakhanlou R, Hedayati M, et al. The effect of aerobic exercise on serum oxidized LDL level and total antioxidant capacity in non-active men. CVD prevention and control 2008;3 (4) : 77-82.

Afzalpour ME, Gharakhanlou R, Mohebi H, et al. Persian. Res Sport Sci J Tehran univ 2005;3 (9) : 105-123.

Afzalpour ME, Gaeini A, Khazai M, et al. Effects of aerobic exercise on the serum LDL and Total Capacity in Non-Active healthy men. Proceeding of the 11th Annual Congress of the European College of Sport Scince; 2006 5-8 July, Switzerland.

Aguilo A, Tauler P, Guix MP, et al. Effect of exercise intensity and training on antioxidants and cholesterol profile in cyclists. J Nutr Biochem 2003;14 (6) : 319-325

Alessio HM, Hagerman AE, Fulkerson BK, Ambrose J, Rice RE, Wiley RL. Generation of reactive oxygen species after exhaustive aerobic and isometric exercise. Med Sci Sports Exerc 2000; 32: 1576-1581

Alessio HM, Goldfarb AH, Cultler RG. MDA content increases in fast- and slow-twitch skeletal muscle with intensity of exercise in a rat. Am J Physiol 1988;255 (6 Pt 1) : 874-7

ALLAN H. GOLDFARB, RICHARD J. BLOOMER, and MICHAEL J. MCKENZIE, 2005, Combined Antioxidant Treatment Effects on Blood Oxidative Stress after Eccentric Exercise, MEDICINE & SCIENCE IN SPORTS & EXERCISE.

Allison DB, Cutter G, Poehlman ET, Moore DR, Barnes S, 2005, Exactly which synephrine alkaloids does citrus aurantium (bitter orange) contain? Int J Obesity;1-4.

Aruoma, O. I. (1999). “Free radicals, antioxidants and international nutrition. ” Asia Pacific Journal of Clinical Nutrition 8: 53-63.

Ascensão, A. , J. Magalhães, et al. 2006,”Endurance training limits the functional alterations of heart rat mitochondria submitted to in vitro anoxia-reoxygenation. ” International journal of cardiology 109 (2) : 169-178.

Ashton T, Young IS, Peters JR, Jones E, Jackson SK, Davies B, et al. Electron spin resonance spectroscopy, exercise and oxidative stress: an ascorbic acid intervention study. J Appl Physiol 1999; 87: 2032-6.

  1. Santos-Silva,M. I. Rebelo, E. M. B. Castro et al. , “Leukocyte activation, erythrocyte damage, lipid profile and oxidative stress imposed by high competition physical exercise in adolescents,” Clinica Chimica Acta, vol. 306, no. 1-2, pp. 119– ۱۲۶, ۲۰۰۱٫

Ashraf Abraham Ahmad Abd al-Qadir, Effect of Changing Training Size During the Taper Period on Some Physiological, Physical Variables and Digital Level for 50 M Free Style Swimmers, World Journal of Sport Sciences,2010.

Bloomer RJ, Goldfarb AH, McKenzie MJ. Oxidative stress response to aerobic exercise: comparison of antioxidant supplements. Med Sci Sports Exerc 2006; 38 (6) : 1098-1105.

BRIJESH. K. TIWARI1, R. L KHOSA, – EVALUATION OF THE HEPATOPROTECTIVE AND ANTIOXIDANT EFFECT OF BERBERIS ASIATICA AGAINST EXPERIMENTALLY INDUCED LIVER INJURY IN RATS, International Journal of Pharmacy and Pharmaceutical Sciences, 2010.

Brites FD, Evelson PA, Christiansen Mg, Nicol Mf, Basilico MJ, Wikinski Rw, et al. Soccer players under regular training show oxidative stress but an improved plasma antioxidant status. Clin Sci. (Lond) 2005 Apr; 96 (4) : 381-5.

Cannon JG, Blumberg JB. Acute phase immune responses in exercise. In: Handbook of oxidants and antioxidants in exercise. C Sen, L Packer and O Hanninen, editors. New York: Elsevier; 2000. 177-94

Carmeli E, Lavian G. Persian In: Radak Zsolt. Free radical in exercise and aging. 1st ed. Sabzevar: Sabzevar univ Press; 2004: 44-138.

Cecilia M. Shing, Jonathan M. Peake, Shannon M. Ahern, Natalie A. Strobel, Gary Wilson, David G. Jenkins, and Jeff S. Coombes, The effect of consecutive days of exercise on markers of oxidative stress, Appl. Physiol. Nutr. Metab. 32: 677–۶۸۵ (۲۰۰۷).

Chakraborti, T, Ghosh, S. K, Michel, J. R, Batabyal, S. K and Chakraborti, S,1988, Targets of oxidative stress in cardiovascular system, Molecular and Cellular Biochemistry, 187 (1-2) ,1-10.

CHILDS, A. , C. JACOBS, T. KAMINSKY, B. HALLIWELL, and C. LEEUWENBURGH , 2001, Supplementation with vitamin C and N-acetyl-cysteine increases oxidative stress in humans after an acute muscle injury induced by eccentric exercise. Free Radic. Biol. Med. 1: 745–۷۵۳٫

Claudio Zoppi, Rodrigo Hohl, Fernando Silva, Fernanda Lazarim, Joaquim Neto, Mirtes Stancanneli, Denise Macedo,2008, Vitamin C and E Supplementation Effects in Professional Soccer Players Under Regular Training, Eur J Clin Invest ;38 (3) : 159-65

Coombes, J. S. , S. K. Powers, et al. (2001). “Effects of vitamin E and α-lipoic acid on skeletal muscle contractile properties. ” Journal of Applied Physiology 90 (4) : 1424-1430.

Dayan A, Rotstein A, Pinchuk I, Vodovicz A, Lencovski Z, Lichtenberg D, Inbar O. Effect of a short-term graded exhaustive exercise on the susceptibility of serum lipids to oxidation. Int J Sports Med 2005; 26: 732-738

Deborah L Feairheller1, Keith M Diaz1, Kathleen M Sturgeon1, Sheara T Williamson1, and Michael D Brown1, 2011, Racial Differences in the Time-Course Oxidative Stress Responses to Acute Exercise, Journal of Exercise Physiology.

Dhein S,Tudyka T. Therapeutic potential of antiarrhythmic target. drugs1995: 49 (6) : 851_855.

Duthie GG, Robertson JD, Maughan RJ, Morrice PC. Blood antioxidant status and erythrocyte lipid peroxidation following distance running. Arch Biochem Biophys 1990;82: 78–۸۳٫

Evans, W. J. (2000). “Vitamin E, vitamin C, and exercise. ” The American journal of clinical nutrition 72 (2) : 647s-652s.

ERIC H. WITT,3 ABRAHAM Z. REZHICK,* CHRISTINE A. VIGÃoe1EJ PAMELA STARKE-REEDÕ AND LESTER PACKER, American Institute of Nutrition. ,2002.

Evdokia I. Varamenti, Antonios Kyparos, Aristeidis S. Veskoukis, Maria Bakou, Stavroula Kalaboka, Athanasios Z. Jamurtas, Yiannis Koutedakis, Oxidative stress, inflammation and angiogenesis markers in elite female water polo athletes throughout a season, Elsevier, 2012.

Fatouros IG, Jamurtas AZ, Villiotou V, Hamilton JC, Quindry JP, French JS, et al. Oxidative stress responses in older men during endurance training and detraining. Med Sci Sports Exerc 2004; 36 (12) : 2065-72.

Fehrenbach, E. and H. Northoff (2001). “Free radicals, exercise, apoptosis, and heat shock proteins. ” Exercise immunology review 7: 66.

Ficicilar H, Zergeroglu AM, Ersoz G, Erdogan A, Ozdemir S, Tekin D. The effects of shortterm training on platelet functions and total antioxidant capacity in rats. Physiol Res. 2006;55 (2) : 151-6.

Finaud, J. , G. Lac, et al. (2006). “Oxidative stress: relationship with exercise and training. ” Sports Medicine 36 (4) : 327.

fleming T. PDR for herbal medicines. citrus aurantium. section edition. 2001. p 86_87

Fugh-Berman A, Myers A, 2004, Citrus aurantium, an ingredient of dietary supplements marketed for weight loss: current status of clinical and basic research. Exp Biol Med ;229: 698-704.

Gad, A. S. , Khadrawy, Y. A. , El-Nekeety, A. A. , Mohamed, S. R. , Hassan, N. S. , Abdel-Wahhab, M. A. (2011). “Antioxidant activity and hepato protective effects of whey protein and Spirulina in rats”. Nutrition. 27 (5) , PP: 582-9.

Giles GI, Jacob C. 2002, Reactive sulfur species: an emerging concept in oxidative stress. Biol Chem; 383: 375-88.

Goldfarb, A. H. , R. J. Bloomer, et al, 2005, “Combined antioxidant treatment effects on blood oxidative stress after eccentric exercise. ” Medicine and science in sports and exercise 37 (2) : 234.

Guzel NA, Hazar S, Erbas D. Effect of different resistance exercise protocols on nitric oxide, lipid peroxidation and creatine kinase activity in sedentary males. J Sports Sci & Med 2007; 6: 417-22.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:33:00 ق.ظ ]




سبکهای یادگیری را میتوان یکی از مهمترین سازه های علم روان شناسی تربیتی محسوب کرد. همواره متخصصان و مربیان به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر این سازه هستند تا از این طریق بتوانند بازدهی یادگیری انسان را در محیط های آموزشی به حداکثر برسانند (محمدزاده، شهنی ییلاق و مهرابی زاده، ۱۳۸۸). سبک یادگیری را نیز می توان مؤلفهای نسبتاً پایدار از نحوه دریافت و تعامل فراگیر با محیط یادگیری توصیف کرد (کسیدی[۷]، ۲۰۰۴). دمبو سبک های یادگیری را به مثابه تفاوتهای فردی می داند که یادگیری در موقعیت کلاس درس را تحت تأثیر قرار می دهد (دمبو[۸]، ۱۹۹۴).
دیوید کلب[۹] (۱۹۸۴) یکی از نظریه پردازان حوزه آموزش، یک مدل را در رابطه با سبکهای یادگیری ارائه نمود که شامل این مراحل می باشد: تجربه واقعی یا ملموس، مشاهده بازتابی یا نگاه کردن، مفهوم سازی انتزاعی (تفکر)، تجربه نمودن (عمل) (رشیدی، صفاری، سنایی نسب، پاکپور و خواجه آزاد، ۱۳۹۱). کلب (۱۹۴۸) معتقد است شناخت سبک یادگیری یکی از مؤلفه های اصلی برای بهبود فرایند یادگیری محسوب میشود.
یکی از متغیرهایی که به نظر می رسد با سبک های یادگیری مرتبط می باشد، هوش هیجانی است. هوش هیجانی جدیدترین مفهوم در زمینه تحول ارتباط میان تفکر و هیجان است. این اصطلاح اولین بار از سوی سالوی و مایر پیشنهاد شد. هوش هیجانی عبارت است از ظرفیت ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره هیجان های خود و دیگران (مایر[۱۰]و سالوی[۱۱]، ۱۹۹۷، به نقل از اصغرنژاد، ۱۳۸۶). مسلم آن است که از آغاز مطالعه هوش غالباً بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه و حل مسأله تأکید شده است، در حالی که ابعاد غیر شناختی یعنی توانایی های عاطفی و کرداری نیز نه تنها پذیرفتنی هستند بلکه ضروری هم می باشند (چرنیس[۱۲]، ۲۰۰۰، به نقل از اصغرنژاد، ۱۳۸۶). امروزه پژوهشگران با توسل به تئوری هوش هیجانی و اجتماعی در صدد تبیین موفقیتهای تحصیلی هستند (مایر و سالوی، ۱۹۹۷، به نقل از اصغرنژاد، ۱۳۸۶). پتریدز[۱۳]، فریدریکسون[۱۴] و فوررنام[۱۵] (۲۰۰۴) در پژوهشی با عنوان نقش هوش هیجانی در عملکرد تحصیلی دریافتند که هوش هیجانی رابطه میان توانایی شناختی و عملکرد تحصیلی را تعدیل می کند.
انگیزه پیشرفت نیز یکی از متغیرهایی است که به نظر می رسد با سبک های یادگیری مرتبط می باشد. انگیزه پیشرفت به عنوان متغیر شخصیتی برای توصیف تفاوتهای فردی در موقعیتهای کاری زیادی نظیر مدرسه، ورزش و دنیای کار مورد استفاده قرار گرفته است (کانفر[۱۶]، ۱۹۹۰، به نقل از شکرکن و محب، ۱۳۸۸). علاوه بر این، پژوهشگران از این متغیر برای توصیف رفتار انگیزشی استفاده می کنند. انگیزه پیشرفت عبارت است از سائقی برای پیشی گرفتن بر دیگران، دستیابی به پیشرفت با توجه به ملاکهای مشخص و تلاش جهت کسب موفقیت (روبینز، ۱۹۹۴، به نقل از شکرکن و محب، ۱۳۸۸).
نخستین شکل بندی از انگیزه پیشرفت توسط هنری موری[۱۷] صورت گرفت. به اعتقاد موری انگیزه پیشرفت به مفهوم غلبه بر موانع و مبارزه با آن چه که به دشوار بودن شهرت دارد، مورد استفاده قرار می گیرد. هنری موری (شولتز[۱۸]، ۲۰۰۵، ترجمهی سید محمدی، ۱۳۸۵) در توصیف نیازهای روان زاد، پیشرفت را به نتیجه رساندن کاری دشوار، غلبه کردن، دست کاری کردن یا سازمان دادن اشیاء مادی، انسانها یا عقاید، چیره شدن بر موانع و دست یافتن به معیاری عالی تعریف می کند. برای نیل به یادگیری موفقیت آمیز و مؤثر، معلمان به شاگردان برانگیخته، علاقهمند و تلاش گر نیاز دارند و خواهان چنین متعلمانی هستند. به سخن دیگر یادگیرندگانی که در فعالیتهای یادگیری و دستیابی به اهداف پرورشی، خودانگیخته و خودراهبر باشند و برای به فعالیت واداشتن آن ها نیاز کمتری به مشوق ها و محرک های بیرونی و چالش معلمان وجود داشته باشد. از طرف دیگر، بی علاقه گی یا پایین و بودن انگیزش دانش آموزان اغلب بر معلمان تأثیرات نامطلوب می گذارد. در واقع کمبود انگیزش موجب تحلیل منابع و پتانسیلها و کاهش بهره وری فرایند تدریس و یادگیری می گردد. با توجه به این امر محقق بر آن شد تا به پژوهش در این زمینه بپردازد که آیا سبک های مختلف یادگیری در دانشجویان از لحاظ متغیرهای انگیزه پیشرفت و هوش هیجانی با هو تفاوت دارند؟ بپردازد.
اهمیت و ضرورت موضوع
پژوهش در مورد سبکهای یادگیری، سبکهای شناختی[۱۹] و سبکهای تفکر از مطالعات مربوط به ابعاد روانشناختی، اجتماعی و فیزیولوژیک فرایند آموزش سرچشمه گرفته است. شناخت و درک مدلهای مرتبط با سبکهای تفکر و یادگیری در واقع یکی از پیشرفتهای اساسی روانشناسی تربیتی در قرن بیستم است. باتلر[۲۰] (۱۹۸۸، به نقل از دارموند[۲۱] و استودارد[۲۲]، ۱۹۹۲) در مورد اهمیت سبکهای یادگیری در امر آموزش بیان میدارد که آگاهی معلمان از نحوه یادگیری دانشجویان و شناسایی سبکهای یادگیری ترجیحی و نقاط ضعف و قوت آنها باعث هدایت برنامه آموزشی در جهت ارائه آموزش متناسب و هماهنگ با ویژگیهای یادگیرندگان شده که نهایتاً افزایش عملکرد تحصیلی را در بر خواهد داشت. آگاهی از سبک یادگیری میتواند مربیان را در جهت برآورده کردن نیازهای یادگیری آموزش گیرنده افزایش داده و امکان استفاده از راهبردهای آموزشی بهتر را فراهم کرد. در نتیجه از منابع موجود، توانمندی های دانش آموز، ظرفیتهای موجود آموزشی و زمان استفاده بهتری می شود و تجارب آموزشی پربازده و لذت بخشی را خلق می نماید (رشیدی و همکاران،۱۳۹۱).

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

هوش هیجانی یکی از ابعاد یا توانایی های شناخته شده انسان است. گلمن[۲۳] (۱۹۹۵)، معتقد است که هوش هیجانی جنبهی دیگری از هوش است که در دستیابی افراد به موفقیت در ابعاد مختلف زندگی، بیشتر از هوش شناختی ایفای نقش می کند. کاربرد هیجانها در تعلیم و تربیت امری اجتناب ناپذیر است؛ زیرا در قرن بیستم و کم علاوه بر توجه به رشد شناختی و پیشرفت تحصیلی، میبایست به رشد هیجانی دانش آموزان و دانشجویان توجه نموده و آنها را برای همکاری و مشارکت در کار، تصمیمگیریهای مسئولانه، مقاومت در برابر فشار گروه همسالان و نفوذ وسایل ارتباط جمعی آماده نمود (خسروجردی و خانزاده، ۱۳۸۶).
با توجه به اینکه انگیزه پیشرفت، زمینه پیشرفت تحصیلی دانشجویان را فراهم می کند و میتوان پیشرفت تحصیلی را از جمله تجلیات قابل اندازه گیری انگیزه پیشرفت تلقی کرد، در نتیجه این انگیزه یک انگیزه اجتماعی با اهمیت می باشد. از طرفی دیده می شود که علم روان شناسی شاخه های تخصصی فراوانی دارد که یکی از مهم ترین آنها یادگیری است. افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا هستند، حتی پس از آنکه در انجام کاری شکست خوردند، از آن دست نمی کشند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش ادامه می دهند. دانشجویان دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا همواره می خواهند موفق بشوند و آن را انتظار می کشند. وقتی شکست می خورند کوششهای خود را دو برابر می کنند و به فعالیت ادامه می دهند تا موفق بشوند (اسلاوین، ۲۰۰۶). بر اساس یافته های این پژوهش میتوان در جهت پیشرفت تحصیلی دانشجویان برنامه ریزی نموده و شیوه های آموزشی مناسبی را بر اساس سبک یادگیری دانش آموزان ایجاد نمود تا انگیزه پیشرفت در دانشجویان افزایش یابد و به هیجان های آنها نیز توجه گردد.
اهداف پژوهش
هدف کلی
مقایسه دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی و انگیزه پیشرفت.
اهداف جزئی

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

  1. مقایسه دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی.
  2. مقایسه دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ انگیزه پیشرفت.

فرضیه های پژوهش

  1. بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی و انگیزه پیشرفت تفاوت معنیداری وجود دارد.

۱-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ انگیزه پیشرفت تفاوت معنیداری وجود دارد.
۲-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی تفاوت معنیداری وجود دارد.
۱-۲-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ مؤلفه ابراز هیجانی تفاوت وجود دارد.
۲-۲-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ مؤلفه تنظیم هیجانی تفاوت وجود دارد.
۳-۲-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ مؤلفه بهره برداری هیجانی تفاوت وجود دارد.
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
سبک یادگیری
تعریف مفهومی سبک یادگیری
سبک یادگیری عبارتست از ترکیب روش های شناختی، عاطفی و فیزیولوژیک که به وسیله آنها افراد به بازیابی، سازماندهی، پردازش و یادآوری اطلاعات می پردازند (رشیدی و همکاران، ۱۳۹۱). از دیدگاه کلب (۱۹۸۵)، سبک های یادگیری به روش هایی اشاره دارند که در آنها مفاهیم، قوانین و اصول را به گونه ای سازماندهی می کنند که آنان را در برخورد با موقعیت جدید هدایت می کند. اصطلاح سبک یادگیری به باورها، رجحان ها و رفتارهایی که افراد با بهره گرفتن از آنها به یادگیری خود در یک موقعیت کمک می کنند نیز گفته می شود. چهار نوع سبک یادگیری وجود دارد که عبارت اند از : ۱) سبک یادگیری واگرا، ۲) سبک یادگیری همگرا، ۳) سبک یادگیری انطباق یابنده و ۴) سبک یادگیری جذب کننده (هوهن[۲۴]، ۱۹۹۵، به نقل از محمدزاده ادملایی، ۱۳۸۴)
تعریف مفهومی سبک یادگیری همگرا
سبک یادگیری همگرا از ترکیب دو شیوه ی یادگیری مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال به دست می آید. از آن جهت به افرادی که دارای این سبک یادگیری هستند همگرا می گویند که وقتی با مسئله ای روبرو می شوند به سرعت برای یافتن راه حل درست می کوشند یا کوشش های خود را بر آن راه حل واحد بر آن راه حل واحد متمرکز می کنند (سیف، ۱۳۸۹).
تعریف مفهومی سبک یادگیری واگرا
سبک یادگیری واگرا از ترکیب دو شیوه ی یادگیری، شامل تجربه ی عینی و مشاهده ی تأملی حاصل می شود. افراد دارای این سبک یادگیری موقعیت های عینی را از زوایای مختلف می بینند. رویکرد آنها نسبت به موقعیت ها، مشاهده کردن تا عمل کردن است. از آنجا که این افراد قادر به تولید اندیشه های گوناگون هستند، سبک آها را واگرا می گویند (سیف، ۱۳۸۹).
تعریف مفهومی سبک یادگیری جذب کننده
سبک یادگیری جذب کننده از ترکیب دو شیوه ی یادگیری مفهوم سازی انتزاعی و مشاهده ی تأملی به دست می آید. افراد دارای این سبک یادگیری در کسب و درک اطلاعات گسترده و تبدیل آن به صورت خلاصه، دقیق و منطقی توانا هستند (دمیرباس[۲۵] و دمیرکان[۲۶]، ۲۰۰۷). علت نامیدن این سبک یادگیری به جذب کننده آن است که افراد دارای این سبک قادر به دریافت داده های گوناگون و سازمان دادن به آنها می باشند (سیف، ۱۳۸۹).
تعریف مفهومی سبک یادگیری انطباق یابنده
سبک یادگیری انطباق یابنده از ترکیب دو شیوه ی یادگیری تجربه ی عینی آزمایشگری فعال به دست می آید (کلب و کلب، a2005). افراد دارای این سبک از تجارب دست اول می آموزند و از اجرای نقشه و درگیرشدن با اعمال چالش انگیز لذت می برند. این افراد بیش از آن که به تحلیل منطقی بپردازند، امور محسوس را ترجیح می دهند. علت نامیدن این سبک به انطباق یابنده این است که افراد دارای این سبک در انطباق یافتن با موقعیت های جدید توانا هستند (سیف، ۱۳۸۹)
تعریف عملیاتی سبک یادگیری
منظور از سبک یادگیری در این پژوهش منظور از سبک های یادگیری، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پرسش نامه ی سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) با توجه به شیوهی یادگیری خود به دست می آورند.
تعریف عملیاتی سبک یادگیری همگرا
در این پژوهش منظور از سبک یادگیری همگرا، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پاسخدهی به خرده مقیاس همگرا در پرسشنامه ی سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) کسب می کند.
تعریف عملیاتی سبک یادگیری واگرا
در این پژوهش منظور از سبک یادگیری واگرا، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پاسخدهی به خرده مقیاس سبک واگرا در پرسشنامه ی سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) کسب می کند.
تعریف عملیاتی سبک یادگیری جذب کننده
در این پژوهش منظور از سبک یادگیری جذب کننده، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پاسخدهی به خرده مقیاس سبک جذب کننده در پرسشنامه سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) کسب می کند.
تعریف عملیاتی سبک یادگیری انطباق یابنده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




ورود خسارت را فراهم میآورد باید رابطه سببیت بین فعل و عمل زیانبار شخص با ورود ضرر و تلف مال باشد[۱۶۰].
بعضی خسارات ناشی از پخش رسانه های صوتی و تصویری از باب تسبیب است که در ادامه به بعضی مسائل این قاعده اشاره میشود .ضمن اینکه ضرورت وجود این شرط برای جبران خسارت مورد پذیرش عمومی است این شرط در مسئولیت قراردادی و مسئولیت غیر قراردادی به یک شکل مطرح است.[۱۶۱]
دوم : دخالت عمد و قصد
با ملاحظه این قاعده این موضوع روشن میشود که مرتکب چه با قصد و نیت باعث ضرر به غیر شود و مبادرت به عمل زیانبار نماید و یا بدون قصد و نیت سبب ورود خسارت به دیگری گردد در هر صورت ضامن است . اگر مدرک قاعده اجماع باشد فقط شامل موردی میگردد که مسبب عمد داشته باشد و موارد غیر عمد را شامل نمیشود البته مدرک قاعده بیشتر روایت است نه اجماع . و می توان مسبب غیر عمد را نیز مسؤول جبران خسارت دانست .
سوم : لزوم تقصیر مسبب
در تسبیب شرط تحقق مسؤولیت، اثبات تقصیر مسبب آن است و این بار اثباتی بر عهده کسی است که زیان دیده است در حالیکه در اتلاف تقصیرمتلف ، شرط تحقق ضمان نیست . تقصیر در این مبحث علاوه بر تقصیر عمدی آن است که احتیاطات لازم در حدود متعارف رعایت نشده و بی احتیاطی صورت گرفته باشد و شخص بی احتیاط مرتکب تقصیر شده است . باید اضافه کرد که لزوم تقصیر به طور صریح در متون فقهی نیامده است [۱۶۲].
به نظر میرسد لزوم این شرط به خاطر احراز رابطه سببیت بین عمل و خسارت است و بدون آن رابطه احراز نمیشود و در اینصورت ضمانی هم بر عهده مسبب نیست .بهر حال مطرح کردن این شرط به عنوان شرطی از شرایط ضرر هم دور از ذهن نیست با این عبارت که وقتی مشخص شد که یک نفر مسئولیت دارد، فقط جبران خسارت نسبت به ضررهایی صورت میگیرد که ناشی از فعل آن فرد است. اگرچه برطبق این شرط پاره ای از خسارات یعنی خساراتی که منتسب به خوانده نیست غیر قابل اعلام
می شود ولی نباید تصور کرد که این شرط، استثنایی بر شرط جبران کامل خسارت است. محتوای اصل جبران کامل خسارت ، جبران هر خسارتی است که ناشی از نقض عهد باشد جبران خسارتی که به نقض عهد بی ارتباط است، ارتباطی به اصل جبران کامل خسارت ندارد.[۱۶۳]
ج) قاعده غرور
اول: مفهوم قاعده
مفهوم این قاعده به این معناست که اگر کسی دیگری را به امری مغرور کند و باعث خسارت به وی گردد مسئولیت پیدا میکند و باید خسارت را جبران کند.[۱۶۴] این قاعده از روایت (المغرور یرجع الی من
غره ) یعنی فریب خورده به فریبنده خود رجوع میکند اقتباس شده است. مسلماً رجوع فریب خورده به فریبنده جز مطالبه زیان وارده بر او و مسئولیت فریبنده معنای دیگری ندارد[۱۶۵].
دوم : شرایط اعمال قاعده غرور

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

  1. شرط برای اعمال قاعده غرور در کتب فقهی وجود دارد که در ادامه به ذکر آنها می پردازیم :

۱-وجود فعل زیانبار
اولین شرط این قاعده فعل زیانبار فریبنده است به این معنا که انجام کاری که موجب زیان دیگری شود . این کار اعم از عمل حقوقی ( مثل تظاهر فریبنده به وکالت داشتن از طرف دیگری ) و یا عمل غیر حقوقی (مثل در اختیار قراردادن مال دیگری از سوی فریبنده به فریب خورده) است .
۲- بوجود آمدن زیان
در مفهوم این قاعده گفته شده که اگر کسی دیگری را به امری مغرور کند و باعث خسارت به وی شود باید آن را جبران کند پس بوجود آمدن زیان و ضرر وارد به فریب خورده هم شرط اعمال این قاعده است و ما هنگامی میتوانیم فریبنده را ضامن بدانیم که ضرری بر فریب خورده وارد آمده باشد و در غیر اینصورت اعمال این قاعده ممکن نیست .
۳- تاثیر فریب
از دیگر شرایط اعمال قاعده اینست که بین فعل فریبنده و وجود ضرر رابطه علیت وجود داشته باشد پس اگر کسی به قصد فریفتن شخصی، دست به کاری زند که امری را خلاف واقع نشان دهد ولی ثابت شود که منشاء جهل مغرور، امر دیگری بوده است , نمیتوان فریبنده را ضامن شمرد .[۱۶۶]
۴- قصد و عدم قصد فریبنده
در مورد قصد فریب یا زیان رساندن فریبنده و یا عدم قصد او برای صدق غرور نظرات متفاوتی ارائه شده است. مرحوم بجنوردی در این مورد بیان نمودهاند قصد عناوین افعال شرط صدق آن عناوین نیست . چنانچه که عنوان زدن صدق میکند هر چند زننده قصد زدن هم نداشته باشد بر خلاف عناوینی که بدون قصد آن عناوین صدق نمیکنند . مثلاً خم شدن بدون قصد احترام موجب صدق عنوان تعظیم نمیشود . فریفتن از جمله عناوین قصدی نیست لذا قصد در آن شرط نیست .[۱۶۷]
نظر مشهور در این زمینه اینست که جائیکه کسی حقیقت را میداند ولی قصد فریفتن دیگری را ندارد، هرگاه اعمالی از او سر بزند که دردید عرف باعث غرور دیگران و اضرار به آنان شود , ضامن است زیرا رابطه عرفی بین کار او و فریب خوردن زیان دیده وجود دارد و در نظر عرف میتوان او را مغرور شمرد .[۱۶۸] اما اختلاف جایی است که هر دو جاهل باشند.
۵- علم و جهل فریبنده
تردیدی نیست که قدر متبقن اعمال قاعده غرور در جایی است که فریبنده ، عالم به نتیجه و مترتب بر عمل خود باشد و فریب خورد به این امر جاهل باشد. مسلم است در جایی که دیگری عالم به واقعیت است ، قاعده قابل اعمال نیست ، چرا که رابطهای بین فعل فریبنده و عمل دیگری وجود نداشته است. اما مورد اختلاف در جایی است که هر دو جاهل به واقع باشند.[۱۶۹]
نظر غالب این است که غرورتحقق مییابد، زیرا آنچه اهمیت دارد و مسلم است ، این است که فعل این شخص دیگری را مغرور کرده است. برمبنای این نظر تقصیر شرط تحقق مسئولیت فریبنده نیست.[۱۷۰] در مقابل گروهی دیگر غرور را به معنای خدعه و تدلیس میدانند ومعتقد در مورد جاهل به واقع نمیتوان به قاعدۀ غرور استناد کرد.[۱۷۱] در این بین گروهی قائل به جمع دو نظر شده اند. به نظرایشان هرگاه تقصیری را بتوان به فریبنده نسبت داد غرور تحقق می یابد هر چند که فریبنده نه عالم و نه قاصرباشد. زیرا برای اعمال قاعده رابطه سببیت بین فعل فریبنده و فریب دیگر کافی است و هرگاه نتوان تقصیری را به فریبنده نسبت داد قاعده اعمال نمیشود.[۱۷۲]
در بخش ما قاعده غرور بخصوص در مورد پخش تبلیغات و همچنین پخش اخبار و اطلاعات نادرست لازم است مورد بررسی قرار گیرد. چرا که مسلماً پخش این نوع برنامه ها منجر به این امر میشود تا مخاطب بواسطه اطمینانی که به رسانه دارد اقدام به انجام عملی نماید و در این رابطه متضرر شود. که در این صورت می توان رسانۀ مورد نظر را براساس قاعده غرور مسئول جبران خسارت وارده دانست و البته همانطور که اشاره شد علم و قصد رسانه به نادرست بودن اخبار و اطلاعات پخش شده برای مسئول داشتن آن براساس قاعده غرورلازم و ضروری نیست.
د) قاعده اقدام
به این معنی که هرگاه کسی با علم و قصد و رضا ضرر یا اقدامی رابپذیرد , هیچکس ضامن او نخواهد بود.[۱۷۳] منبع این قاعده , عقل است و یک قاعده عقلی است که هر فردی مسئول ضررهایی باشد که با اقدام مثبت خویش وارد نموده و یا با اقدام منفی خود موجب بروز آن شده است. در قانون مدنی نیز در بسیاری موارد از این قاعده استفاده شده است نظیر اقدام به عدم اطاعت از شوهر که نفقه را از بین میبرد و یا اعراض از اموال که حق مالکیت را ساقط می نماید .
بند۲: قواعد خاص
از آنجا که فقاهت سنتی ما در طول تاریخ کمتر در موضوع هدایت مسائل اجتماعی قرار گرفته است، بسیاری از مسائل خصوصاًموضوعات ومستحدثه چنان که باید شناسایی، تحلیل و جوابگویی نشده است. یکی از این مسائل ، زمینه های فقهی فعالیت رسانه های گروهی است. دراین مبحث سعی بر این است که هرچند به صورت مختصر قواعد فقهی درچند زمینه مهم فعالیت رسانه های صوتی و تصویری، یعنی
خبر رسانی، تبلیغات و پخش آثار مورد بررسی قرار گیرد.
الف) فقه تبلیغ
تبلیغ از موضوعات قابل توجه فقها بوده است. شیخ انصاری خصوصیت تبلیغ را علاوه بر اخبار و دادن اطلاعات جنبه افشای آن میداند و در آن دروغ را رد میکند.[۱۷۴] دروغ و فریب در اسلام حرام و از گناهان کبیره است همانطور که در قاعده غرور گفته شده موجب ضمان است. تبلیغ در زمینه تجاری اگر بر دروغ استوار نباشد امری ناپسند نیست اما اگر بر پایه کذب و سوء استفاده از اعتماد فرد باشد حرام است . ولی اگر تبلیغات کذب وسیله ای برای تدلیس و سوء استفاده از اعتماد فرد باشد تحت عنوان فقهی(بخش)حرام و حتی مر
تکب، مستحق تعزیر است.[۱۷۵] شیخ انصاری روایتی را از تحف العقول از قول امام صادق (ع) در مورد وسایل تبلیغاتی نقل می کند و نتیجه میگیرد .
فناوری مفید و ضروری برای حیات جامعه باید حفظ شود و گسترش یابد .
صنایعی که در حلال و حرام بکار میروند برای کار مفید حلال اند و برای غیرآن حرام .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. آنگونه صنایع و فناوری که تنها در راستای اهداف حرام بکار میروند حرام است.[۱۷۶]

با پیشرفت تکنولوژی فعالیت رسانه های دیجیتال و صوتی و تصویری ضروری است و فعالیت رسانه از نظر فقهی بلا اشکال و فعالیتهای تبلیغاتی در آن مباح است .
ب) فقه خبر رسانی
قبلاً اشاره شد که دروغ از گناهان کبیره است و در اینصورت اگر رسانه به انتشار اخبار و اطلاعات کذب بپردازد حرام می باشد و حتی اگر کسی که نسبت به خبر تردید دارد آنرا به دیگری انتقال نماید بدون آنکه این شک خود را به شنونده بیان نماید ویا قرینه ای در سخن مبتنی بر تردیدی بودن خبر اقامه ننماید کذب تلقی شده و نقل آن جایز نیست.[۱۷۷] مدعای این امر خداوند است که در قرآن می فرماید).
« ولا تقف ما لیس لک به علم »[۱۷۸] . در ضمن تفاوتی در اطلاق عنوان کذب و حرمت آن بین سخن ، نوشته ، علامت و اشاراتی که به گونهای از واقعیت خارجی حکایت می کند ، نیست .
نقل قول از دیگری یکی از مسایل در امر خبررسانی است و در صورتی جایز است که معنای مورد نظر گیرنده را تغییر ندهد و چنین ضابطه ای باید در بخش برنامههای رادیو تلویزیونی و رسانهای لحاظ شود و حتی اگر مشمول کذب هم نباشد از جهت عناوینی چون تحریف , خیانت در امانت و … ممنوع است.
به لحاظ انتشار اخبار بدون ذکر گوینده آن باید گفت این امر به لحاظ فقهی امری مباح است و کسی مجاز نیست جلوی فعالیتهای مباح دیگران را بگیرد و اجبار به ذکر منبع , تسلطی ظالمانه است که تحت ادله حرمت ظالم واقع می شود . مسلم اینکه اگر حکم مذکور موجب بروز مشکلاتی در جامعه شود و این اختیار را به رسانه ها بدهد که هر خبر دروغ و هر اتهامی را به بهانه لازم نبودن ذکر منبع بیان نمایند ،
می توان آنها را مجبور بذکر منبع خبری نمود .[۱۷۹]
ج) فقه و حفظ حریم دیگران
در اسلام و کتب مختلف فقهی از احترام به حقوق دیگران, شخصیت و حفظ حریم خود و دیگران صحبت شده است. در سوره نور که بیشتر آیاتش در ارتباط با حفظ شئون معنوی و حیثیت انسانی است دستورهای جالبی در این مورد وجود دارد.[۱۸۰] این مسئله به رسانه ها نیز تسری داده شده و اگر رسانه در قالب خبر , گزارش ویا هرنوع برنامه دیگر باعث تهمت , افترا , توهین و… به شخصیت و حریم دیگران شود عمل آن حرام بوده و از مصادیق هتک حیثیت انسانی است و حفظ حریم دیگران باید در رسانه ها رعایت شود .
د) فقه و حق مولف
حق مولف مبحث جدیدی از حقوق است که در چند سال اخیر مطرح شده است. لذا در فقه و کتب فقهی قدیمی در مورد آن بحثی ارائه نشده این حق که از ابتدایی ترین حقوق یک پدیده آورنده است موافقین و مخالفینی را دربین فقهای متأخر دارد که در ادامه به دیدگاه های این دو گروه اشاره می کنیم:
اول: از دیدگاه مخالفین
حضرت آیت الله صافی از جمله مخالفین این حق بیان می دارند: «حق طبع،حق تالیف و حق اختراع به مفهومی که در قوانین موضوع جدید از آن تعریف شده و آثاری بر آن مترتب مینماید، حقیر نتوانستهام با احکام نظامات اسلامی تطبیق کنم…»[۱۸۱]
مرحوم امام خمینی (ره) نیز می فرماید: «آنچه که بعضی از آن به عنوان حق چاپ مطرح میکنند حق شرعی در آن متصور نیست. پس جایز نیست که انسان رابدون شرط و محتوا از تسلط بر اموالش منع کرد و مجرد چاپ کتاب و نوشتن این جمله بر روی کتاب که «حق چاپ و تقلید برای صاحب آن محفوظ
است ». چیزی را باعث نمیشود و این موجب سلب حق از خریدار نمیگردد.پس برای افراد چاپ و تقلید از کتاب مذکور جایز است وکسی حق ندارد که افراد را از حق چاپ ممنوع کند.»[۱۸۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




اما دکتر اردبیلی در این زمینه می نویسند: «در قانون مجازات اسلامی ایران اگر سقط جنین عمدی، شبه عمدی و یا خطای محض باشد، مرتکب به پرداخت دیه محکوم می شود و در سقط جنین غیرعمدی ناشی از رانندگی، به حبس تعزیری و در صورت مطالبه دیه از طرف اولیای دم، ضامن دیه هم خواهد بود، ولی اگر سقط جنین عمدی و در دوران حیات زیستی باشد، مرتکب، مستوجب قصاص است.»

گفتار هشتم: عدم تنوع در ضمانت اجراهای کیفری

پایان نامه

ضمانت اجراهای کیفری و یا همان مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی. مجازات در لغت به معنای جزا دادن، پاداش و کیفر آمده و «به مجموعه قواعد مورد تأیید جامعه است که ضامن اجرای عدالت واقعی است و سعی در هدایت مجرم اصلی و یا احتمالی، بازدارندگی دیگران از ارتکاب جرم، ارضاء فطرت عدالت خواهی مجنی علیه و حمایت از جامعه را دارد که توسط قوه مقننه وضع و به وسیله قوه قضاییه به مورد اجرا گذاشته می شود» (شامبیاتی: ۱۳۷۶:۲۸۱) به اختصار می توان گفت مجازات واکنش جامعه علیه مجرم است.
مجازاتها سابقه ای دیرینه در تاریخ بشر دارند و از زمان حضور انسان ها بر روی زمین مجازات نیز وجود داشته است و همیشه ذهن دانشمندان و فیلسوفان را به خود معطوف می نمود «البته یادآوری این نکته ضروری است که مجازاتها با ویژگی و اهداف آنها که امروزه نظر حقوقدانان و جرم شناسان را به خود جلب کرده است بدین دقت و تعمق مطلقاً مورد توجه قدما نبوده و لذا تحول نسبی کیفر و وجود اقدامات تأمینی در کنار آن که نشانه ای از چرخش تفکر انسان در جهت شناخت بیشتر فلسفه مجازاتها و نتایج حاصله از آنهاست منحصر به قبول تدبیری در کنار مجازاتها تحت عنوان اقدامات تأمینی شده است». (نوربها: ۱۳۸۱ :۳۸۸).
دیری است که اقدامات تأمینی به مدد مکتب تحقق در عرصه کیفر ظهور پیدا کرده است و غالباً به همراه مجازاتها آورده می شود و منظور از آن تربیت و اصلاح مجرمین و متهمین است در واقع به تدابیر لازم برای جلوگیری از ارتکاب جرم و یا تکرار جرم اطلاق می شود.
از اهداف مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی می توان به موارد زیر اشاره نمود. اصلاح و تربیت مجرم – درمان حالت خطرناک و پیشگیری از تکرار جرم در آینده- ارعاب دیگران، جبران ضرر و زیان ناشی از جرم – التیام درد مجنی علیه و به صورت نمادین می توان گفت هدف اصلی از اجرای مجازات بر پایی عدالت در جامعه است.
طبق ماده ۱۴ قانون مجازات: مجازاتهای موجود در نظام کیفری ایران به طور کلی به چهار قسم تقسیم می شوند.

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

حد، قصاص، دیه، و تعزیر

در قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۸ مجازاتها از تنوع کمتری برخوردار بودند و مجازات هایی هم چون حبس، جزای نقدی، شلاق، بیشتر مورد استقبال قضات قرار می گرفت. و نگاه ها به سمت مجازاتهای سنتی ذکر شده بود.
فقدان تنوع در ضمانت اجراهای کیفری ذکر شده همچون مجازاتهای بینابین، ترمیمی، جایگزین و اصلاحی و تربیتی و درمانی، نبود ساز و کارهای صلح و سازش و داوری خارج از دادگاه، قضازدایی که در بیشتر نظام های کیفری کشورهای مترقی متداول است و همچنین صدور مجازات بدون تشکیل پرونده شخصیت و مشاوره گرفتن از مددکاران و مشاوران و بدون در نظر گرفتن جنسیت، سن، موقعیت روحی و جسمی، شرایط خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی بزهکاران سبب بروز مشکلاتی می شد که این مشکلات در گروه بزهکاری زنان نمود بیشتری داشته و سبب بروز معایبی می شد که در بخش های بعدی به آن بیشتر پرداخته خواهد شد. اما اکنون با تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ و تأسیس مجازات های جایگزین حبس، بسیاری از محکومین مشمول مجازاتهای جایگزینی قرار می گیرند که این مجازاتهای جایگزین با توجه به سن، موقعیت روحی و جسمی و اجتماعی و خانوادگی متهمین زن، نسبت به این دسته از متهمان بیشتر قابل اعمال است.

عکس مرتبط با اقتصاد

فصل دوم:

 

موانع دسترسی زنان بزهکار به عدالت کیفری در آیین دادرسی کیفری

زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال هر کشور همواره خواستار بهره مندی از حقوق مساوی در مقایسه با نیمه دیگر پیکر انسانی جامعه (مردان) بوده اند خواسته ای که به نظر به حق و مشروع ومنصفانه می رسد، بدیهی است با رشد تمدن انسانی نوع نگرش جوامع بشری به این قشر از اجتماع تغییر کرده به طوریکه امروزه در جهان توجهات خاصی به آنها مبذول گشته است.
مطابق قواعد کلی زن و مرد دارای حقوق مساوی اند و این قاعده در اصل بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اینگونه متبلور شده است “همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند”.
در اصل بیست و یکم همین قانون آمده است «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و زمینه های مساعد جهت رشد شخصیت و احیای حقوق مادی و معنوی وی را ایجاد کند». در این میان بررسی جایگاه زنان در جوانب مختلف می تواند راه گشایی جهت احیای حقوق و رشد شخصیت ایشان می باشد.
آیین دادرسی کیفری یا اصول محاکمات جزایی عبارت است از ترتیبات و قواعدکشف جرایم و تعیین مسئولیت مجرمین بر حسب مقررات و اجرای احکام وضع شده، استفاده از این ترتیبات و قواعد برای زنان در مقام شاکی یا متهم محدودیت ایجاد نکرده است. در مواد و تبصره های قانون آیین دادرسی کیفری نگاه قانونگذار یکسان و بدون تبعیض است البته حمایت های خاصی از زنان بزهکار در مرحله اجرای حکم در نظر گرفته است.
به عنوان نمونه ماده ۲۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری مجازات شلاق تغزیری در موارد زیر تا رفع مانع، اجرا نمی شود.
الف) زنی که در ایام بارداری یا نفاس یا استحاضه باشد.
ب) زن شیرده در ایامی که طفل وی شیرخوار است حداکثر به مدت دو سال.
همان طور که ملاحظه می شود قانون گذار تنها مجازات شلاق تعزیری را در ایام بارداری نفاس و استحاضه و در دوران شیردهی تا ۲ سال را به تعویق انداخته اما به موجب ماده ۵۰۱ قانون آ.د.ک جدید: اجرای مجازات در الف) دوران بارداری، ب) پس از زایمان حداکثر تا ۶ ماه، پ) دوران شیردهی حداکثر تا رسیدن طفل به سن دو سالگی، ت) اجرای مجازات شلاق در ایام حیض یا استحاضه به تعویق می افتد. بنابراین طبق قانون جدید هر نوع مجازاتی نسبت به زنان در این موارد به تعویق می افتد همچنین در ایام حیض یا استحاضه مجازات شلاق نیز به تعویق می افتد.
ماده ۲۹۶ ق.آ.د.ک کودک شیرخوار را از مادری که محکوم به حبس یا تبعید شده نباید جدا کرد مگر این که مادر با رضایت او را به پدر یا نزدیکان دیگرش بسپارد.
در ماده ۴۸۴ آ.د.ک. سابق بندهای ۲و۳ سفارش کرده است به لحاظ مراعات زنان حامله و مادران، احکام قابل اجرا فوراً به موقع اجرا گذاشته نشود. ۱٫٫٫٫٫٫٫٫۲٫ در مورد زنان حامله یا زنانی که تازه وضع حمل کرده اند تا سه ماه بعد از وضع حمل ۳٫ در مورد زنانی که اطفال رضیع خود را شیر می دهند تا زمانی که طفل آنان به سن ۲ سال برسد. ولی این در موردی است که اجرای مجازات ضرری به طفل برساند.
ماده ۲ اجرای حکم اعدام مصوب ۱۳۰۷ سفارش کرده اجرای حکم اعدام تا ۴۰ روز بعد از وضع حمل به تعویق می افتد (با توجه به ماده ۴۸۴ قانون آ.د.ک. سابق ۴۰ روز بعد به سه ماه تبدیل شده است) ماده ۴۸۸ قانون آ.د.ک. سابق در جهت تکمیل حمایت های خاص خود از زنان محکوم دستور می دهد طفل رضیع را از مادری که محکوم به حبس یا تبعید شده جدا نمی کنند مگر اینکه مادر بخواهد که طفل را به پدر یا اقربای دیگر او بسپارد.
نمونه های بالا از معدود مواردی است که قانونگذار به دلیل فقدان سیاست جنایی و تقنینی خاص نسبت به زنان بزهکار از توجه به تفاوت های بنیادی بین متهمان و بزهکاران زن و مرد و لحاظ نمودن آن در قوانین آ.د.ک. غافل مانده است.
مبحث اول: موانع دسترسی زنان بزهکار به عدالت کیفری در مرحله تحقیقات پلیسی
به گواه آیین دادرسی کیفری زمانی که جرم به وقوع می پیوندد دستگاه قضایی عموماً از چند طریق مطلع خواهد شد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. حضور رئیس حوزه قضایی، دادستان یا احد معاونان
  2. مطلع شدن از وقوع جرم از طریق وسایل ارتباط جمعی، در این طریق نهاد تعقیب از طریق
    رسانه های گروهی مانند صدا و سیما و یا جراید از وقوع جرایم مهمی مثل هواپیما ربایی و یا ربودن اشخاص سیاسی و یا اعمال شکنجه و… آگاه می شود.
  3. اظهار و یا اقرار متهم
  4. شکایت شاکی خصوصی
  5. اعلام جرم از سوی اشخاص عادی (مردم) یا ماموران و کارمندان دولتی
  6. گزارش ضابطان دادگستری

متداولترین موارد از موارد بالا، موارد سه گانه زیر می باشند.
۱- شکایت شاکی خصوصی
۲- گشت زنی ماموران پلیس
۳- گزارش های مردمی
اعلام جرم به هر طریقی که صورت بگیرد پلیس و با به طور کلی ضابطین دادگستری (با تصویب قانون نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۷/۴/۱۳۶۹ به استناد بند ۸ ماده ۴ وظایف پلیس ژاندارمری بر عهده نیروی انتظامی، فرماندهان، حوزه ها و پاسگاههای نیروی انتظامی و قائم مقام آنان و ماموران آگاهی به عنوان ضابط قوه قضاییه نهاده شده است) به منظور کشف جرم، ممانعت از امحای آثار جرم، جلوگیری از فرار متهم و یا هر گونه اقدام ضروری در جهت کمک به تحقیقات وارد عمل می شوند. در بیشتر موارد پلیس جزو اولین افراد از دستگاه عدالت است که با بزهکاران رو به رو می شود و در خط مقدم مواجه با متهم صرف نظر از زن یا مرد بودن قرار دارد.

گفتار اول: نگرش منفی پلیس نسبت به زنان بزهکار

زنان بزهکار به لحاظ دارا بودن وضعیت خاص جسمی و شخصیتی و زندگی در جامعه شرقی ایران و تفاوت هایی که در این زمینه با بزهکاران مرد دارند، نحوه نگرش، برخورد، اقدامات پلیس با آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است که همین اهمیت دست مایه ای می شود جهت حضور پلیس متخصص، ماهر، آموزش دیده در امور زنان بزهکار که مجهز به وسایل علمی کشف جرم، مناسب با شرایط جسمی و روحی زنان، با سرعت بالا در انجام کار و دادن اطلاعات لازم نسبت به نوع جرم، تفهیم اتهام به متهمان و بزهکاران زیرا تعدادی از متهمان به دلایلی چون بی سوادی و یا اغفال متهمان دیگر درک درستی از موقعیت خود و تعریف دقیقی نسبت به جرم و اتهام انتساب داده شده ندارند، ارائه راهکارهای قانونی در راستای حمایت از زنان بزهکار، کوشش در جهت حفظ و رعایت حریم خصوصی بزهکاران که همه این موارد باید در چارچوب انجام وظیفه قانونی پلیس صورت گیرد.
در تشکیل پرونده کیفری عوامل متعددی دخالت دارند که از مهمترین آنها ضابطین دادگستری هستند. شناخت حقوق و تکالیف این دسته از مأمورین که در شکل گیری پرونده کیفری به عنوان بازوی اجرایی نظام قضایی نقش مهم و قابل توجهی در دستیابی به عدالت کیفری و نزدیک شدن هر چه بیشتر به نظام کیفری مطلوب و کارآمد دارند در نحوه قضاوت مراجع درباره عملکرد آنان نیز نقش بسیار دارد.
در قانون آئین دادرسی کیفری سال ۱۲۹۰ و ۱۳۷۸ قانونگذار فقط ده ماده به ضابطین اختصاص داده شده اما در قانون آئین دادرسی کیفری جدید سی و پنج ماده به این موضوع اختصاص داده شده است. هم چنین در این قانون وظایف ضابطان به نحو بسیار روشن و واضح بیان و تکلیفشان در موضوع های مختلف مشخص شده است. یکی از مزایای قانون جدید این است که برخلاف قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ ضابطان خاص از ضابطان عام به صورت مشخص تفکیک شده، چیزیکه بیشتر در کتب حقوقدانان مختلف آورده شده بود.
از دیگر مزایای قانون جدید، پیش بینی ضابطین ویژه بانوان جهت بازجویی و تحقیقات از متهمان زن است.
از آنجایی که در بسیاری موارد، کمک رسانی یا کنترل بحران های اجتماعی صرفاً در توان مردان نیست و چه بسا در مواردی اصول اخلاق انسانی و اسلامی اجازه دخالت مردان را در اموری که خاص زنان هستند نمی دهد از این رو متولیان سیاست جنایی در سراسر دنیا در پی استفاده از توان زنان در امور امنیتی و پلیسی برآمده اند.
زنان به عنوان منابع انسانی واجد سرمایه های چهارگانه فیزیکی، فکری، اجتماعی و عاطفی در حوزه بزهکاری زنان می توانند نقش مفیدی را ایفا کنند. زنان به عنوان قشری از نظام اجتماعی هستند که پیشرفت علم و تکنولوژی و تغییرات فرهنگی موجب حضور پررنگ تر آنان در حوزه اجتماع شده است. این قشر نیاز به امنیت ویژه ای دارند که در اکثر موارد پلیس مرد به دلایلی قادر به تأمین خواسته های آنان نیست لذا نقش پلیس زن از لحاظ عقاید و پایبندی به اصول سازمانی، ویژگی های اخلاقی، رفتاری و هم گروه بودن با این قشر اهمیت بیشتری می یابد.
برخورد پلیس زن آموزش دیده با زنان بزهکار می تواند بسیار سازنده باشد به نحوی که ضمن بررسی دقیق جرایم اینگونه افراد با ظرافت های زنانه، از برچسب زدن و ایجاد حقارت و در نتیجه، از غلتاندن زنان مستعد جرم به ورطه جرم و جنایت های بعدی جلوگیری کند. (قناد، ۱۳۹۱: ۱۰).
حضور پلیس زن در کلانتری ها و یا کلانتری هایی که همه کارکنان آن از جمله پلیس، مددکاران اجتماعی، وکیلان و… را زنان تشکیل دهند. مشابه این کلانتری ها در کشورهای دیگر وجود دارد هر چند آنها به حقوق بزه دیده می پردازند “برای مثال در برزیل بیش از ۵۰۰ کلانتری برای حقوق زنان جهت فراهم کردن تسهیلات برای بزه دیدگان خشونت خانگی و تعرض جنسی ایجاد شده که تخصصی بوده و همه کارکنان آنها را زنان تشکیل می دهند. هدف آنان عبارتند از رفتار با زنان و کودکان کتک خورده همراه با حساسیت داشتن نسبت به نیازهای آن” (شایان، ۱۳۸۴:۲۲) هدف از تشکیل کلانتری های این چنینی و حضور پلیس زن نتایج مثبتی خواهد داشت هر چند در این بحث مقصود و نیت ما از پلیس متخصص در امور زنان سوای از جنسیت پلیس، پلیسی است که با آموزش های علمی و عملی، کسب مهارت های لازم ضمن انجام وظیفه اصلی نکات زیر را در اولویت برنامه های کاری خود قرار دهد.
– از حساسیت ویژه ای نسبت به زنان بزهکار برخوردار باشد.
– شگردهای مصاحبه با زنان بزهکار را بشناسد و ضمن کار از پرسش های مفید استفاده نماید.
– حساسیت های جامعه ایرانی را نسبت به زنان بزهکار بشناسد و سعی در حل و فصل موضوع و عدم ارجاء پرونده در حد امکان به مراجع بالاتر داشته باشد.
– رابطه ای دوستانه و مؤثر در پیشبرد پرونده و تحقیقات با بزهکار برقرار نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:31:00 ق.ظ ]




 

  • . کاتوزیان، ناصر؛ قواعد عمومی قراردادها، جلد سوم. ↑
  • . شفیعی سورک، قدرت الله؛ پیشین، ص۲۰٫ ↑
  • . همان. ↑
  • . شفیعی سورک، قدرت الله؛ پیشین، ص۲۰٫ ↑
  • ۱٫ شهیدی، مهدی؛ شروط ضمن عقد، جلد چهارم، ص ۱۱۲٫ ↑
  • ۱٫ علامه، سید مهدی؛ پیشین، ص ۱۳۹٫ ↑
  • ۲٫ فرهنگ جامع، به نقل از: یثربی قمی، علی محمد؛ حقوق خانواده، انتشارات سمت، چاپ دوم، ۱۳۸۸، ص ۱۳٫ ↑
  • ۱٫ نجفی، شیخ محمدحسن (صاحب جواهر)؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تعلیق محمد قوچانی، جلد ۲۹، چاپ سوم، تهران، المکتبۀ الاسلامیه، ۱۳۶۷، به نقل از: جعفرپور، جمشید و ذوالفقاری، سهیل؛ «وابستگی اقتضای ذات نکاح به رابطه زناشویی»، مطالعات فقه و حقوق اسلامی، شماره چهار، تابستان ۹۰، ص ۳۵٫ ↑
  • ۲٫ صفائی، سید حسین و امامی، اسدالله؛ حقوق خانواده، جلد اوّل، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ یازدهم، تهران، ۱۳۸۷، ص۲۴٫ ↑
  • . همان. ↑
  • . همان. ↑
  • . کاتوزیان، ناصر؛ دوره مقدماتی حقوق خانواده، نشر دادگستر، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۷۹، ص۳۵٫ ↑
  • . محمد محی الدین، عبدالحمید؛ الاحوال الشخصیه، ص ۱۰، به نقل از: صفائی، سید حسین و امامی، اسدالله؛ حقوق خانواده، جلد اوّل، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ یازدهم، تهران، ۱۳۸۷، ص ۱۴٫ ↑
  • ۱٫ صفائی، سید حسین و امامی، اسدالله؛ حقوق خانواده، جلد اوّل، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ یازدهم، تهران، ۱۳۸۷، ص ۱۵٫ ↑
  • . صفائی، سید حسین و امامی، اسدالله؛ حقوق خانواده، جلد اوّل، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ یازدهم، تهران، ۱۳۸۷، صص ۱۷ و ۱۶٫ ↑
  • ۱٫ محقق داماد، سید مصطفی؛ بررسی فقهی حقوق خانواده، نشر علوم انسانی، چاپ هفتم، تهران، پاییز ۷۹، ص ۳۲۵٫ ↑
  • . کاتوزیان، ناصر؛ دوره مقدماتی حقوق خانواده، ص۱۷۹٫ ↑
  • ۱٫ کاتوزیان، ناصر؛ دوره مقدماتی حقوق خانواده، ص۱۸۰٫ ↑
  • ۱٫ کاتوزیان، ناصر؛ دوره مقدماتی حقوق خانواده، ص ۱۸۱٫ ↑
  • ۱٫ کاتوزیان، ناصر؛ دوره مقدماتی حقوق خانواده، ص ۱۸۷٫ ↑
  • ۲٫ همان، ص ۱۹۰٫ ↑
  • . دیانی، عبدالرسول؛ حقوق خانواده (ازدواج و انحلال آن)، انتشارات امید دانش، چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ص۱۰۰٫ ↑
  • . همان. ↑
  • . محقق داماد، سید مصطفی؛ پیشین، ص ۳۲۶٫ ↑
  • . محقق داماد، سید مصطفی؛ پیشین، ص ۳۲۶٫ ↑
  • . همان. ↑
  • . همان، ص ۳۲۷٫ ↑
  • . محقق داماد، سید مصطفی؛ پیشین، صص۳۲۸ و ۳۲۷٫ ↑
  • . عابدیان، میرحسن؛ پیشین، ص ۱۱۸٫ ↑
  • . عابدیان، میرحسن؛ پیشین، ص ۱۱۹٫ ↑
  • . علامه، سیدمهدی؛ شروط باطل و تأثیر آن در عقود، پیشین، ص ۱۵۱٫ ↑
  • . همان. ↑
  • . عابدیان، میرحسن؛ پیشین، ص ۱۱۹٫ ↑
  • . شهیدی، مهدی؛ شروط ضمن عقد، جلد چهارم، ص ۱۱۳٫ ↑
  • . کاتوزیان، ناصر؛ حقوق مدنی (اعمال حقوقی)، جلد سوم، ص ۳۰۸٫ ↑
  • ۴٫ همان. ↑
  • . حاشیه مکاسب، ج۲، ص ۱۱۲، منیه الطالب، ج ۲، ص ۱۱۱، حاشیه کتاب المکاسب، ص ۲۴۲، قواعد الاحکام، ص ۱۵۲، تذکره الفقها، ص ۴۸۸، جواهرالکلام، ج ۲۳، ص ۳۰۱، به نقل از: عابدیان، میرحسن؛ پیشین، ص ۱۲۱٫ ↑
  • . علامه، سید مهدی؛ پیشین، ص ۱۵۲٫ ↑
  • . همان، ص ۱۵۳٫ ↑
  • . علامه، سید مهدی؛ پیشین، ص ۱۵۳٫ ↑
  • . محقق ثانی در جامع المقاصد (ج ۱، ص ۲۶۱) در تعریف از مقتضا می نویسد: (والمراد بما یقتضیها العقد الشارع علی ان یکون مفیداً لها» و در بیان شرط مخالف آن می افزاید: «ما یقتضی عدم ترتیب الاثر الذی جعل الشارع العقد من حیث هو یبحث یقتضیه و رتبه علیه انّه اثره و فائدته، به نقل از: کاتوزیان، ناصر؛ قواعد عمومی قراردادها، جلد سوم، ص ۱۵۸٫ ↑
  • . همان. ↑
  • . عابدیان، میرحسن، پیشین، صص ۱۲۳ و ۱۲۲٫ ↑
  • . کاتوزیان، ناصر؛ قواعد عمومی قراردادها، جلد سوم، ص ۱۵۹٫ ↑
  • . کاتوزیان، ناصر؛ قواعد عمومی قراردادها، جلد سوم، صص ۱۶۰ و ۱۵۹٫ ↑
  • . عابدیان، میرحسن؛ پیشین، ص ۱۲۳٫ ↑
  • . همان. ↑
  • . عابدیان، میرحسن؛ پیشین، صص ۱۲۵ و ۱۲۴، کاتوزیان، ناصر؛ قواعد عمومی قراردادها، جلد سوم، ص ۱۵۷٫ ↑
  • . همان، ص ۱۲۵٫ ↑
  • . کتاب المکاسب، ص ۲۸۲، مشارق الاحکام، ص ۶۸، رساله شروط ضمن عقد، غنائم الایام، ص۷۳۱، به نقل از: همان، صص ۱۲۶ و ۱۲۵٫ ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:30:00 ق.ظ ]




بدین سان میتوان اجزای فرانقش بینافردی را به صورت زیر خلاصه نمود:

  • فرانقش بینافردی شامل دو جزء است: وجه و مانده

    • وجه شامل دو جزء است: فاعل/نهاد و زمانداری

      • زمانداری شامل سه جزء است: زمان نخستین، وجهیت و نفی-و-اثبات
    • مانده شامل سه قسمت است: محمول، متمم، افزوده.


میتوان بنابراین تقسیمبندی نمودار زیر را رسم نمود:
فرانقش تجربی
وجه مانده

فاعل/نهاد زمانداری محمول متمم افزوده
زمان نخستین وجهیت نفی-و-اثبات
۳-۲-۱-۲- فرانقش تجربی
فرانقش دیگر فرانقش تجربی است که ارتباطی تنگاتنگ با مفهوم «گذرایی»[۸۶] دارد. تامسون (۲۰۰۴، ص ۸۶) در معرفی این فرانقش این کارکرد زبان را به یاد میآورد که زبان برای گفتگو درباره جهان، چه دنیای خارج و چه جهان ذهنی به کار میرود. او میگوید هنگام بررسی چگونگی عملکرد زبان از این منظر، ما در واقع بر روی محتوای[۸۷] گزارهای پیام متمرکز میشویم و نه هدف گوینده از تولید آن. او متذکر میشود که از منظر تجربی، زبان متشکل است از مجموعهای از منابع لازم برای ارجاع به موجودیتهای جهان و راههایی که آن موجودیتها بدان طرق عمل میکنند یا به یکدیگر مرتبط میشوند. او طبقهبندیای نیز از این موجودیتها ارائه میدهد: چیزهایی که میگذرند (افعال)، اشیاء (نامها)، خصیصهها (صفتها)، جزئیات پسزمینهای مکان، زمان، حالت و غیره (قیدها).
بنابراین آنچه در این فرانقش مطرح است انتخاب فرایند و مشارکهای متناسب با آن است. بدین منظور فرانقش تجربی دارای مجموعهای از نقشهای متفاوت است.
آنچه در این فرانقش مهم است فرایندی است که رخ میدهد. بنابراین اولین جزء این فرانقش «فرایند»[۸۸] است. در درجه دوم نیز افراد یا اشیایی که به نحوی در این فرایند دخیل اند مد نظر هستند پس جزء بعدی «مشارک»[۸۹] است. در آخر نیز «افزودههای پیرامونی»[۹۰] را باید نام برد.
برای معرفی فرایند، هلیدی و متیسون (۲۰۰۴، ص ۱۷۰) با این واقعیت شروع میکنند که تجربه شامل جریانی از رخدادها یا چیزهایی است که میگذرند[۹۱] و این جریان رخدادها در زبان به عنوان تصویر[۹۲] الگوسازی میشود: تصویر رخدادن، انجام دادن، احساس کردن، سخن گفتن، بودن یا داشتن. تمام این تصویرها شامل فرایندی در زمان و نیز مشارکهایی هستند که مستقیماً به نحوی در این فرایند درگیرند. همچنین افزودههای پیرامونی زمان، مکان، علت، حالت و غیره ممکن است در آن باشند. بدین سان هر بند بازتابی است از نیازی بیپایان و متنوع به جریان رخدادها. نظام دستور زبانی که با آن به این هدف نایل میشویم همانا «گذرایی» است. نظام گذرایی جهان تجربه را به مجموعه دردسترسی به نام «گونه های فرایندی»[۹۳] ترجمه میکند. هر گونه فرایندی الگو و طرح خود را برای تعبیر یک حوزه خاص تجربه به یک تصویر از نوعی خاص در اختیار دارد.
هلیدی و متیسون (۲۰۰۴، ص ۱۷۶) تصریح میکنند که فرایند توسط گروه فعلی، مشارکها توسط گروه اسمی و افزودههای پیرامونی توسط گروه قیدی و حرف اضافه به نمایش در میآیند.
فرایندها متنوع اند. تامسون (۲۰۰۴، صص ۹۰-۱۰۹)فرایندهای زیر را معرفی میکند:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

  • فرایند مادی[۹۴] با مشارکهای اصلی:کنشگر[۹۵] ، هدف[۹۶].
  • فرایند ذهنی[۹۷] با مشارکهای اصلی: حسگر[۹۸]، پدیده[۹۹].
  • فرایند رابطهای[۱۰۰] با مشارکهای اصلی: حامل[۱۰۱]، شاخص[۱۰۲] و شناخته[۱۰۳]، شناسا[۱۰۴].
  • فرایند بیانی[۱۰۵] با مشارکهای اصلی: گوینده[۱۰۶]، دریافتگر[۱۰۷]، بیان[۱۰۸]، مقصود[۱۰۹].
  • فرایند رفتاری [۱۱۰]با مشارکهای اصلی: رفتارگر[۱۱۱]، بُرد[۱۱۲].
  • فرایند وجودی[۱۱۳] با تنها یک مشارک: موجود.[۱۱۴]

هلیدی و متیسون (۲۰۰۴، صص ۱۷۹-۲۵۹) نیز همین فرایندها را با جزئیات بیشتری عرضه میکنند. و همین مشارکها را منظور میکنند.
تامسون (۲۰۰۴، صص ۸۸-۸۹) درمورد گذرایی به این نکته اشاره دارد که این اصطلاح پیشتر برای اشاره به اینکه آیا یک فعل دارای مفعول مستقیم است یا خیر به کار میرفته است اما در این رویکرد به معنایی وسیعتر و برای توصیف کل بند به کار میرود. او گذرایی را حاصل از مجموع فرایند و مشارکها میداند.
مفهوم دیگری که با فرانقش تجربی مرتبط است،«کُنایی»[۱۱۵] بودن است. تامسون (۲۰۰۴، صص ۱۳۵-۱۳۸) در توضیح کنایی می گوید رویکرد گذرایی به فرایندهای مادی تفاوتی عمیق بین انجامدهنده (کنشگر) و انجامشده برای آن (هدف) میگذارد. اما میتوان از منظری دیگر نیز به این دست فرایندها پرداخت. در این منظر جدید تمرکز بر این است که آیا فرایند خود اتفاق افتاده یا چیزی موجب اتفاق افتادن آن شده است. در رویکرد نقشگرا این منظر را کنایی مینامند. او سپس دو جمله زیر را مثال میزند:

  1. We increased our profits over one year.
  2. Our profits increased over one year.

او سپس تقطیعهای زیر را از این دو جمله ارائه میدهد:

  1. [Actor] We [Process: material] increased [Goal] our profits [Circumstance] over one year.
  2. [Actor] Our profits [Process: material] increased [Circumstance] over one year.

او توضیح میدهدکه در هر دو جمله فعل “increased” فرایند مادی را نشان میدهد. در این دو جمله، برخلاف جملات مجهول که در آنها هدف با تغییر وجهیت تبدیل به فاعل/نهاد میشود، هدف با تغییر گذرایی تبدیل به کنشگر شده است.
او در ادامه جملاتی از قبیل (a) که فرایند مادی دارای کنشگر و هدف است را کنایی و جملاتی از نوع (b) که فرایند مادی فاقد هدف است، غیرکنایی[۱۱۶] مینامد.
هلیدی و متیسون (۲۰۰۴، ص ۲۸۴) نیز همینگونه بحث کنایی را پیش برده و خاطر نشان میکنند که بهتر است از اصطلاح «واسطه»[۱۱۷] به معنای “واسطهای که از طریق آن فرایند به وقوع میپیوندد” برای اشاره به مشارکی که نقش آن ایجاد فرایند است استفاده شود. همچنین (همان، ص ۲۸۵) اصطلاح «عامل»[۱۱۸] برای اشاره به مشارکی که به عنوان علت خارجی نشان داده میشود، به کار می رود. بدین سان میتوان از دو جمله مثال تامسون، با تحلیل جدید و با ذکر مشارکهای واسطه و عامل نمودارهای زیر را ارائه داد: (در متن اصلی Fig 5.37)

 

 

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:30:00 ق.ظ ]




پس از اینکه ادعای اعسار از هزینه دادرسی مورد قبول واقع شده معسر می تواند طبق بند ۱ ماده ۵۱۳ قانون آیین دادرسی مدنی از تأدیه تمام یا قسمتی از هزینه دادرسی استفاده نماید :«۱- معافیت موقت از تأدیه تمام یا قسمتی از هزینه دادرسی در مورد دعوایی که برای معافیت از هزینه آن ادعای اعسار شده است .»
در قسمت دوم بند ۱ ماده ۵۱۳ به این موضوع اشاره شده که تأدیه قمستی از هزینه دادرسی، که نشأن می دهد در صورتی که دادگاه ادعای معسر مبنی بر قسمتی از هزینه دادرسی را موًجه تشخیص دهد به آن حکم خواهد داد .

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

بند اول :محدوده هزینه دادرسی

هزینه های دادرسی به مفهوم اعم ، شامل چهار مورد به شرح زیر می باشد[۱۳۱]:
مورد نخست – بهای ورقه ی دادخواست و اظهار نامه و برگ اجرائیه احکام دادگاه ها و…(بند ۶ ماده ۳ قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین ):
مورد دوم – هزینه دادخواست که برای هر دادخواست ، صرف نظر از تعداد نسخه ، صفحات ، نوع دعوی (بند ۴ ماده ۳ قانون مزبور):
مورد سوم – هزینه های مطابقت اوراق با اصل آنها ….(بند ۱۷ ماده ۳ قانون مزبور ):
مورد چهارم – هزینه های دادرسی به معنای اخص کلمه که نحوه ی محاسبه آن که هزینه احکام و قرارها شمرده می شود ( ماده ۵۰۲ و ۵۰۳ قانون آئین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ ):
ماده ۵۰۲ قانون آئین دادرسی مدنی هزینه دادرسی را شامل هزینه برگهایی که به دادگاه تقدیم می شود و هم هزینه قرارها و احکام دادگاهها دانسته و هم در ماده ۵۰۳ قانون مزبور آمده :«هزینه دادخواست کتبی یا شفاهی اعم از درخواست بدوی و اعتراض به حکم غیابی و متقابل و ورود و جلب ثالث و اعراض شخص ثالث و دادخواست تجدید نظر و فرجام و اعاده دادرسی و هزینه وکالتنامه و برگهای اجرایی و غیره… همان است که در ماده (۳) قانون وصول برخی از درامدهای دولت و مصرف آن در مورد معین مصوب ۱۳۷۳ و سایر قوانین تعیین شده است … ».همچنین این هزینه شامل هزینه نشر آگهی موضوع ماده ۷۳ قانون آئین دادرسی نیز می شود[۱۳۲].

بند دوم : طرح دعوی واهی

یکی از دلایلی که می تواند در پرداخت هزینه دادرسی قابل توجه باشد ممانعت از طرح دعوی واهی می باشد چون در برخی از دعاوی هزینه دادرسی آنقدر سنگین می باشد که شخص از اقامه دعوی استنکاف می نماید .
حال اگر شخصی واقعاً حقی از وی زائل شده باشد ولی برای اقامه دعوا توان پرداخت هزینه دادرسی را نداشته باشداینجاست که قانونگذار با وضع مقرراتی پیرامون اعسار از هزینه دادرسی به این مقصود جامعه عمل می پوشاند و شرایطی که چنین افرادی بتواند به حق خویش رسد را مهیا می سازد .

گفتار دوم :معاف در کلیه مراحل دادرسی

پس از اثبات اعسار معسر می تواند از این حق در کلیه مراحل دادرسی نسبت به یک دعوا استفاده نماید ولی نمی وتواند از معافیت پرداخت هزینه دادرسی در دعاوی دیگر نیز استفاده نماید .
ماده ۵۰۸ قانون آئین دادرسی مدنی بیان می دارد :«معافیت از هزینه دادرسی باید برای هر دعوا به طور جداگانه تحصیل شود ولی معسر می تواند در تمام مراحل مربوط به همان دعوا از معافیت استفاده کند ».
اطلاق عبارت «هر دعوا »شامل موردی هم می شودکه چنددعوا در ضمن یک دادخواست مطرح شده باشد اما از نظر منطقی پذیرفته نیست که در چنین موردی دعاوی اعسار متعدد مطرح گرد و ماده ۵۰۹ قانون آئین دادرسی مدنی موید آن است .اما اگر جلب ثالث مطرح شود خواهان نمی تواند از اعسار مربوط به دعوای اصلی در دعوی جلب نیز استفاده کند[۱۳۳]» .
همچنین در جواب این سوال که آیا اعسار از هزینه دادرسی شامل اعسار از نیم عشر اجرای احکام هم می شود اختلاف نظر وجود دارد، اما نظر کمسیون نشست قضایی دادگسترس هشترود به شرح ذیل می باشد «پرداخت نیم عشر اجرایی (پنج درصد محکوم به مالی)بابت حق اجرای حکم بعداز اجرا به عهده محکوم علیه است ، بنابراین اعسار از هزینه دادرسی از طرف خواهان مطرح می شود شامل نیم عشراجرایی نمی گردد و خروج موضوعی از آن دارد . اعسار از محکوم به ،نسبت به محکوم علیه صادر شود به تبع آن تا تمکن مالی ، محکوم علیه از تأدیه نیم عشر ارجایی نیز به طور موقت معاف خواهد شد و مطابق ماده ۱۶۸ قانون اجرایی احکام مدنی ، هرگاه از تاریخ صدوراجرائیه بیش از پنج سال گذشته و محکوم له عملیات اجرایی را تعقیب نکرده باشد . اجرائیه بلااثر تلقی می شود . در این مورد اگر حق اجرا وصول نشده باشد دیگر قابل وصول نخواهد بود[۱۳۴].

گفتار سوم :معافیت در دعاوی متعدد همزمان

ماده ۵۰۹ قانون آئین دادرسی مدنی بیان می دارد . «در مورد دعاوی متعددی که مدعی اعسار بر یک نفر همزمان اقامه می نماید حکم اعسار نسبت به یکی ازدعاوی صادر شود نسبت به بقیه دعاوی نیز موثر است » .
دراین ماده به دو نکته اساسی اشاره شده است اولاً اینکه در این مورد دعاوی متعدد باید بر یک نفر اقامه شود و دوماینکه دعاوی باید همزمان بر یک نفر اقامه شود.
به نظر برخی از اساتید منظور از «همزمان بودن »اقامه دعوا در یک روز است .
حکم این ماده اعم است از این که مدعی اعسار ، دعاوی خود را در یک دادخواست مطرح کند یا چند دادخواست ،در یک دادگاه مطرح شده باشد یا چند دادگاه ،دعوی اصلی باشد یا طاری، هر چند از ظاهر ماده ممکن است چنین استنباط شود که دعاوی متعدد مطروحه در یک پرونده را بیان می کند[۱۳۵] .

گفتار چهارم : حق داشتن وکیل معاضدتی و معافیت موقت از پرداخت حق الوکاله

در سال۱۳۵۶، در ماده ۳۲ «قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری »آمده بود که اقامه بعضی از دعاوی حقوقی و شکایت ازآراء و دفاع از آن ها با دخالت وکیل دادگستری می باشد یعنی در این ماده و قوانین ،وکالت اجباری را ، در نقاطی که وزارت دادگستری اعلام می نماید مقرر نموده سپس در سطر دیگر ماده مزبور آمده بود :«.. کانون وکلای دادگستری مکلف به تامین وکیل معاضدتی برای اشخاص بی بضاعت یا کسانی است که قادر به تأدیه ی حق الوکاله در موقع انتخاب وکیل نیستند ..»، همچنین در ماده مزبور تشخیص عدم بضاعت یا عدم توانایی اشخاص برای تأدیه حق الوکاله را با دادگاه مرجع رسیدگی به دعوا قرار داده است . همچنین در ماده ۳ آئین نامه کانون وکلای دادگستری وهیأت اجرایی ماده ۲ آئین نامه اجرایی ماده ۱۸۷ برنامه سوم توسعه ، باز هم به این موضوع که اشخاص بی بضاعت واشخاصی که قادر به تأدیه حق الوکاله در موقع انتخاب وکیل نیستنداشاره شده است . کسانی که توان تأدیه حق الوکاله وکیل را ندارند می تواند از کانون وکلاء تقاضای وکیل معاضدتی تماید .
یکی از کسانی که بضاعت کافی برای پرداخت حق الوکاله را ندارد، معسر می باشد که این موضوع در بند دوم ماده ۵۱۳ قانون آئین دادرسی مدنی اشاره شده است . ماده مزبور مقرر میدارد :«۲ :حق داشتن وکیل معاضدتی ومعافیت موقت از پرداخت حق الوکاله ».

مبحث دوم :آثار قبول حکم اعساراز پرداخت محکوم به

دراین مبحث به این موضوع پرداخته می شود که پس از اینکه ادعای مدعی اعسار مبنی بر قبول اعسار پذرفته شد ، معسر می تواند از چه مزایایی استفاده نماید در خصوص هزینه دادرسی ماده ۵۱۳ قانون آئین دادرسی مدنی به طور مفصل به آن اشاره نمود ولی در خصوص محکوم به ماده ای که به طور جداگانه به این موضوع بپردازد وجود ندارد به همین خاطر باید این مزایا را به طور پراکنده از قوانین پیدا نمود که در ذیل به آن می پردازیم .

گفتار اول :معافیت کلی

یکی از مزایای که قبول حکم اعسار در پی خواهدداشت معافیت از پرداخت محکوم به خواهد بود . در ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۷۸ بیان شده :«..چنانچه متمکن از پرداخت به نحواقساط شناخته شود دادگاه متناسب با وضعیت مالی وی حکم بر تقسیط محکوم به صادر خواهد کرد ». همچنین در تبصره ماده ۱۹ ائین نامه اجرایی موضوع ماده ۶ قانون نحوه اجرای محکومیت مالی ۱۳۷۸ مقرر شده :«چنانچه در رسیدگی به دعوی اعسار ثابت شود محکوم علیه قادر نیست محکوم به را یکجا بپردازد ولی متمکن از پرداخت به نحو اقساط می باشد مرجع رسیدگی کننده متناسب با وضعیت مالی او حکم به تقسیط محکوم به صادر می کند ».
از این دو ماده می توان نتیجه گرفت که اگر دادگاه تقسیط را متناسب تشخیص ندهد می تواند حکم اعسار را بدون تقسیط صادر نماید .
با توجه به این دو ماده اخیر ،ناتوان از پرداخت محکوم به،به معنی دقیق کلمه ،کسانی هستند که مطلقاً توان پرداخت دینی که برگردن خود دارند را ندارند به این معنی که نه اموالی دارند و نه شرایت انان به گونه ای می باشد که در آینده هم توان پرداخت نخواهند داشت . در خصوص این افراد باید گفت که طبق ماده ۳۴ قانون اعسار مصوب ۱۳۱۳ هرگاه نسبت به تمام یا قسمتی از بدهی خود متمکن گشتند ملزم به تأدیه آن هستند یا مطابق دستورات فقهی مذهبی فی امان الله است . اما واقعیت این است که هیچ گاه از سوی محاکم چنین اعساری مورد حکم قرار نگرفته و در رویه قضایی هم به این صورت که شخص کلاً از پرداخت محکوم به معاف گردد به چشم نمی خورد . و دعوای اعسار کلی را قابل استماع نمی دانند :«دعوای اعسار کلی قابل استماع نمی باشد[۱۳۶]».
اما در کل با توجه به حکم شماره ۱۲۴۳/۲۷/۷/۲۶ دیوان عالی کشور که بیان داشته اگر مدعی اعسار حاضر شود بدهی خود را به اقساط بپردازد . صدور حکم به قبول اعسار او به طور اطلاق صحیح نخواهد بود می توان نتیجه گرفت که اگر محکوم علیه نتواند بدهی خود را به نحو اقساط بپردازد دادگاه می تواند به طور اطلاق حکم به اعسار دهد .

گفتاردوم :پرداخت به نحو اقساط

با توجه به قوانین ، گروه دوم افرادی که توان پرداخت دین خود را ندارند کسانی هستند که در حال حاضر امکان پرداخت محکوم به را درنتیجه عدم تکافوی مایملکشان دارا نمی باشند، لیکن در صورت تقسیط محکوم به، می توانند دین بر عهده خود را تأدیه نمایند . این افراد با مسامحه معسرنامیده می شوند دراین صورت محکمه با توجه به وضعیت مالی محکوم علیه حکم به پرداخت محکوم به ،به صورت تقسیط را صادر می نماید[۱۳۷] . تقسیط محکوم به توسط محکمه در ۲ فرض متصور می باشد که در ذیل به آن می پردازیم .
۱- در راستای رسیدگی
طبق ماده ۲۷۷ قانون مدنی :«متعهد نمی تواند متعهد را مجبور به قبول قسمتی از موضوع تعهد نماید ولی حاکم می تواند نظر به وضعیت مدیون مهلت یا قرار اقساط بدهد .»
در این ماده اختیار قاضی را محدود به درخواست مدیون ندانسته است بلکه حتی بدون درخواست مدیون در جایی که به نظر دادگاه وضعیت مدیون مناسب می باشد دادگاه ضمن پذیرش دعوی خواهان ، قرار اقساط یا مهلت صادر می نماید .
همچنین این موضوع در ماده ۶۵۲ قانون مدنی هم اشاره شده است :«در موقع مطالبه حاکم مطابق اوضاع و احوال برای مقترض مهلت یا اقساطی قرار می دهد
. ۲– بعد از صدور رأی و اجرای حکم
ماده ۳۷ قانون اعسار مقرر می دارد :«اشخاصی که دارایی نداشته یا دارایی آنها کافی برای تادیه دین نباشد ولی با عایدات شغل و حرفه خود بتواند تمام یا قسمتی از بدهی خود را بپردازند محکمه (در مورد محکوم به )اداره ثبت (در مورد اوراق لازم الاجراء) با درنظر گرفتن مبلغ بدهی و عایدات بدهکار و معیشت ضروری او ،میزان ومدت وعده اقساطی را که باید داده شود، تعیین خواهد کرد ».
همچنین ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی ۱۳۷۷ مقرر داشته :«چنانچه متمکن از پرداخت به نحو اقساط شناخته شود دادگاه متناسب با وضعیت مالی وی حکم بر تقسیط محکوم به صادر خواهد کرد».
ماده ۱۹ آئین نامه اجرایی موضوع ماده ۶ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی و ماده ۲۱ هم در متون خود به این نکته که می شود محکوم به را به نحو اقساط پرداخت نمود اشاره کرده است.
حال پرسش اینجاست که آیا قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی ۱۳۷۷ با قانون مدنی در تضاد است آیا قانون جدید مقررات مذکور رانسخ کرده است ؟
نکته راهگشا و قابل توجهی که،دکتر کاتوزیان ، بدان اشاره داشته اند اینکه ، ویژگی ماده ۲۷۷ و ۶۵۲ قانون مدنی دراین است که دادگاه قبل از صدور حکم به موقعیت مدیون و اوضاع و احوال توجه می نماید و الزامی به دادخواست اعسار مدیون یا محکوم علیه وجود ندارد . در حالی که قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی برابر ماده ۳ آن، اعسار ضمن اجرای حبس و پس از محکومیت پیش بینی شده است .هرچند اساتید این موضوع را تائید ننمودند .
بنابراین اولاً :میان دو قانون هیچ برخوردی وجود ندارد . ثانیاً: با توجه قضات محترم به مواد موجود در قانون مدنی و موقعیت مدیون وسبب تشکیل دین ، به ویژه در مواردی که دادرس اوضاع و احوال را وجدان می کند . امکان اعاده در ماده ۲۷۷ و ۶۵۲ قانون مدنی به آسانی فراهم می گردد[۱۳۸] . لاکن این نظر در نشست قضایی دادگستری هشترود هم مورد تأئید قرار گرفته است[۱۳۹] .
سوال دیگر که وجود دارد این است که آیا دادخواست اعسار قبل از حبس امکان پذیر می باشد ؟
هر چند از ظاهر ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی استنباط می شد که این ادعا در ضمن اجرای حبس امکان پذیر است :«هرگاه محکوم علیه مدعی اعسار شود (ضمن اجرای حبس )به ادعای وی خارج از نوبت رسیدگی .. » اما هیات عمومی دیوان عالی کشور با ملاحظه مشکلاتی که ماده ۲ قانون مزبور ایجادکرده بود در وحدت رویه شماره ۶۶۳ مورخ ۲/۱۰/۱۳۸۲ صراحتا به این اختلافات پایان داد .
مستفاد از ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۷۷ تجویز رسیدگی به درخواست اعسار قبل از زندانی شدن محکوم علیه است و ماده ۳ قانون یاد شده ناظر به رسیدگی خارج از نوبت به درخواست اعسار محکومین زندانی است ، علیهذا برای رسیدگی محکوم علیه قبل از حبس منع قانونی وجود ندارد و زندانی بودن محکوم علیه ، شرط لازم جهت اقامه دعوی اعسار از محکوم به یا درخواست تقسیط آن نمی باشد[۱۴۰] ».البته قبل از این رأی وحدت رویه ،یک نظریه مشورتی هم اظهار شد که مبتنی بر قبول اعسار قبل از حبس مدیون بود[۱۴۱].
اگردرخصوص اعسارحکم مقتصی مبنی براقساط صادرشودآیا می توان مجددا ًاز مقدار تعیین شده نیزدرخواست اعسار کرد ؟
اعسار امری حادث است وتوانایی مالی هر فردی دائماً در حال کم و زیاد شدن است فلذا خواسته مذور منطقی است و اثبات ادعای جدید هم با مدعی اعسار است وماه ۲۱ آئین نامه اجرایی موضوع ماده ۶ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی نیز چنین فرضی را متصور دانسته است و این ادعا را قابل پذیرش دانسته است :«در مواردی که حکم به تقسیط محکوم به صادر می شود چنانچه محکوم علیه در زمان مقرر قسط را نپردازد ، به درخواست ذینفع تا پرداخت قسط معوقه و یااثبات اعسار او از پرداخت باقیمانده محکوم به حبس می شود[۱۴۲]» .
آیا ماهیت دعوی اعسار و تقسیط یکی است ؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:29:00 ق.ظ ]




فصل دوم
مبانی نظری
تحقیقات انجام شده در مدارس گوناگون نشان می دهد که میان پیشرفت تحصیلی و نگرش فرد نسبت به خودش رابطه مستقیمی وجود دارد. هر قدر فرد احساس و نگرش مثبت نسبت به خود داشته باشد، موفقیت بیشتری را در امور تحصیلی از خود نشان می دهد…
یکی از عمده ترین دلایل کم رویی کودکان و نوجوانان، ضعف در اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی است. پدیده کم رویی که امروزه به عنوان یک معلولیت اجتماعی مطرح شده، با چگونگی نگرش فرد نسبت به خود و احساس خودارزشمندی رابطه مستقیمی دارد. در درمان کم رویی هم برای کاهش اضطراب و افزایش مهارت های اجتماعی (مانند شمرده و رسا صحبت کردن، برقراری ارتباط بصری با مخاطبان و…) بدون توجه اساسی به اصول و روش های تقویت اعتماد به نفس اقدام مؤثری انجام نمی شود.
خودشناسی و پذیرش مسئولیت اجتماعی از مهم ترین هدف های تربیتی در هر جامعه ای است و برخورداری از حس «خودارزشمندی» و «اعتماد به نفس» قوی به مثابه یک سرمایه ارزشمند حیاتی، برای همه انسان ها به ویژه کودکان و نوجوانانی است که از مهارت های اجتماعی کمتری بهره مند هستند و از مؤثرترین عوامل پیشرفت و شکوفایی استعدادها و خلاقیت ها به شمار می آید.
به طور کلی، فرآیندهای شناختی، احساسات، انگیزه ها، برقراری روابط شیوه زندگی، تصمیم گیری ها و انتخاب های ما به طور قوی متاثر از چگونگی احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس است. یک اراده قوی در گرو اعتماد به نفس قوی و استوار است. تسلیم ناپذیری، مطمئن، مصمم و راسخ قدم بودن، از صفات برجسته رهبران بزرگ است، به عبارت دیگر، تنها عوامل تعیین کننده رفتار، اعتماد به نفس و احساسی است که ما نسبت به خودمان داریم. به عقیده مازلو، ما برای سلامت روانی خود به احساس اعتماد به نفس مثبت و قوی نیاز داریم. بنابراین برای برخورداری از اعتماد به نفس، انسان نیاز دارد که از احترام و شأن اجتماعی مطلوب و نگرش مثبت به خویشتن بهره مند باشد.
تحقیقات انجام شده در مدارس گوناگون به ویژه مدارس استثنایی نشان می دهد که میان پیشرفت تحصیلی و نگرش فرد نسبت به خودش رابطه مستقیمی وجود دارد. هر قدر فرد احساس و نگرش مثبت نسبت به خود داشته باشد، موفقیت بیشتری را در امور تحصیلی از خود نشان می دهد.
در این میان، والدین، خواهران و برادران، معلمان و هم سالان کودکانی که به دلایلی مانند کم رویی، اضطراب، ناتوانی در انجام تکالیف درسی و یا عقب ماندگی ذهنی از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستند، نقش بسیار مهمی در ایجاد و تقویت حس «خودارزشمندی» و اعتماد به نفس آنها دارند.
آنچه برای بهداشت روانی، پیشرفت تحصیلی و شغلی این قبیل دانش آموزان ضروری است، این است که به آنها کمک کنیم تا حس خودپنداری واقعی و اعتماد به نفس قوی در آنان رشد یابد. به دیگر سخن، به وجود آمدن و تقویت کارایی و احساس ارزشمندی در شکوفایی شخصیت و توانمندی های کودکان و نوجوانان بسیار مهم است.
پورشافعی (۱۳۷۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» ۱۶۰ نفر در سه رشته تحصیلی فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاههٔ عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با بهره گرفتن از همبستگی پیرسون به این نتایج دست یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر ۴۶/۰ و برای دختران ۴۹/۰ بود که با مقایسه این ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین نتایج آزمون خی دو، با احتمال ۰۱/۰ نیز از این فرض را تایید نمود. بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.
بیابانگرد(۱۳۷۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال ۷۰-۶۹» از بین دانش آموزان پسر کلاس سوم دبیرستان در سه منطقه ۴،۱۱و۱۷ آموزش و پرورش تهران و در هر منطقه نیز از هر سه رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و اقتصاد، ۲۳۰ نفر را به شیوه تصادفی انتخاب نمود و از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش منبع کنترل و عزت نفس استفاده نمود و از معدل نمرات ثلث اول و دوم دانش آموزان در کلیه دروس سال تحصیلی ۷۰-۶۹ برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده کرد. پس از محاسبه همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به این نتایج دست یافت: بین منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ازنظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و عزت نفس از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلیو نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری بدست آمد.
نظریه ها
نظریه  ی جیمز
کوپر اسمیت در رابطه با نظریه ی جیمز می نوسید:
جیمز  از اولین کسانی

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

است که در
عکس مرتبط با اقتصاد
مورد عزت نفس نگاشته است به اعتقاد وی آرزوها و ارزشهای انسان نقش اساسی در تعیین اینکه آیا او خود را مطلوب می پندارد یا نه دارند. احساس فرد در این دنیا  کاملاً به آنچه می خواهد باشد یا انجام دهد بستگی دارد. وی می پنداشت که قضاوت فرد در مورد ارزش خود تابعی است از موقعیتها و کمالات وی نسبت به آنچه ادعا
یا آرزوی خوب انجام دادن آن را دارد. بنابراین بر اساس نظریه جیمز فردی که توانائی موسیقی اش بیشتر نسبت به توانایی ریاضی اش می بالد چنانچه در یک کنسرت بد عمل نماید در مقایسه با عملکرد در امتحان ریاضی عزت نفس وی بیشتر تحت
تاثیر قرار خواهد گرفت. اگر فرد به هیچ وجه به ریاضیات خود نبالد عملکرد ضعیف در امتحان ریاضی عزت نفس او هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. جیمز این موضوع را با طرح کلی فرمول عزت نفس ابراز نموده است. عزت نفس = موقعیت / آرزوها یا انتظارات
بر اساس فرمول فوق اگر در زمینه ارزشمند پیشرفت به آرزوها نزدیک باشد یا به آن زمینه دست یابیم نتیجه آن عزت نفس بالاست. اگر اتلاف زیادی بی پیشرفت و آرزوها وجود داشته باشد، خود را ضعیف می دانیم.کوپر اسمیت.۱۹۶۷
رومهاودی (۱۹۸۶) می نویسد: «جیمز در ادامه نظریه اش پیشنهاد می کند که شخص می تواند عزت نفس خود را از طریق افزایش پیشرفت و یا کاهش آرزوهایش افزایش دهد.
نظریه ی  روزنبرگ
پترسون  درباره ی نظریه ی روزنبرگ می گوید او با ابراز موضعی شبیه جیمز فرض می کنند که فرایند قضاوت فرد درباره ارزش خود را می توان طی سه گام مورد تحلیل قرار داد.
اول: خرد ابعادی را که بر اساس آن درباره ی خود قضاوت می نماید انتخاب می نماید.
مثلاً قضاوت در مورد یک توانایی ورزشی یا تحصیلی
دوم: فرد خودش را در این ابعاد ارزیابی می نماید.
مثلاً من یک ورزشکار بد و یا دانش آموز ضعیف هستم
سوم: اینکه فرد این ارزیابی را بر حسب ارزش خود تفسیر می نماید. مثلاً من یک ورزشکار و یا دانش آموز ضعیف هستم اما با وجود این یک انسان ارزشمند هستم
کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در این باره می گوید: روزنبرگ مطالعات وسیعی در مورد پیشایندهای عزت نفس انجام داده است. تحقیق او گامی مهم در روشن کردن بسیاری از شرایط اجتماعی همراه با افزایش یا کاهش عزت نفس نشان می دهد اطلاعات او از یک مطالعه ارزیابی که بر روی بیش از ۵۰۰۰ دانش آموز دبیرستانی انجام شد به دست آمده است
نظریه ی آدلر
آدلر  (۱۹۵۶-۱۹۲۷) در مقایسه با دیگر نظریه پردازان بر اهمیت ضعیف و ناتوانائیهای واقعی که منجر به عزت نفس پایین می شود تاکید بیشتری نموده است. کوپر اسمیت(۱۹۶۷) درباره ی نظریه ی آدلر می گوید: او در ابتدای کار تصور می نماید که احساس حقارت در حول و حوش اعضا یا الگوهای مشخصی از رفتار که واقعاً نقص دارند به وجود می آید این نقص های واقعی مثل کوری، ضعف جسمانی و … ممکن است احساس ناکفایتی را بوجود آورند. اما بعداً آدلر این نقایص و ناتوانائیها را حقارت عضوی نامیده از تعریف اجتماعی و فردی احساس حقارت متمایز می نماید. آدلر به شرط و پیشایند را که ممکن است پیامدهای تاسف باری در رشد عزت نفس داشته باشد ذکر می کند. اول حقارت های عضوی و تفاوتهای اندازه و قدرت این اشرایط تا حد زیادی غیر قابل اجتناب می باشد اما به علت اینکه اثرات برانگیختگی دارند می توانند منجر به مقایسه بین قدرت و اندزاه که کودکان انجام می دهند آنها را بر این نتیجه گیری وا می دارد که در حقیقت نتیجه مطلوب گردند. او مفروض می دارد که احساس حقارت ناگزیر در تجربیات دوران کودکی هر فرد بوجودمی آید. مقایسه بین قدرت و اندزاه که کودکان انجام می دهند آنها را بر این نتیجه گیری وا می دارد که در حقیقت  ضعیف و ناقص می باشند و نتیجه آن احساس مقاومت و نابسندگی است که کودک را در رسیدن به شایستگی بیشتر تحریک می کند. پیشایند دوم که مهم نیز می باشد عبارت از عدم دریافت میزان مناسب پذیرش و حمایت و تشویق از والدین و دوستان نزدیک می باشد. کودکان دارای حقارت عضوی با دریافت پذیرش و حمایت می توانند ضعفها را جبران و به قوت تبدیل نمایند اما آنها بدون چنین حمایتی ناامید و پریشان می شوند. پیشایند سوم افراط زیاد در حمایت و پذیرش است. در صورتیکه آدلر معتقد به اثرات سودمند حمایت و پذیرش می باشد ولی در مورد اثرات تخریبی افراط زیاد اخطار می دهد او معتقد است که کودکان نازپرورده به میزان  غیر واقع بینانه ای از ارزش دست خواهند یافت. آنها خود محور و طلبکار می باشند و خواهان شرکت در روابط دو جانبه اجتماعی نیستند و یا آمادگی آنرا ندارند. ایزدی (۱۳۵۱) در این باره می نویسد:
آدلر چهار موقعیت خانوادگی را مولد احساس حقارت دانسته است. مراقبت افراطی، کمال طلبی والدین یا خرده گیری بیش از حد آنها، طرد شدن از طرف والدین، ناپروردگی
نظریه ی راجرز
راجرز در نظریه ی خویش درباره ی مفهوم خود و خود ایده آل عقیده ای مشابه عقیده ی جیمز دارد. پترسون (۱۹۷۷) معتقد است تفاوت جیمز و راجرز در آن است که جیمز توجه اش نسبت به واقعی و خود آرمانی و راجرز توجه اش به ناهماهنگی خودهای واقعی و خودآرمانی به عنوان تعیین کننده عزت نفس  است. به نظر راجرز هر چه ناهماهنگی بین خودهای واقعی و آرمانی بیشتر باشد عزت نفس کمتر و میزان ناسازگاریی بی
شتر خواهد بود. کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در این باره می گوید : راجرز در مورد منشاء عزت نفس مستقیماً صحبت نکرده ولی بحث او در
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مورد شرایطی که خویشتن پذیری را تسهیل و تعارض را کاهش می دهد در شناخت ما از آن موضوع سهم است. راجرز مفروض می دارد که تمام افراد خودانگاره ای از خود شکل می دهند که به حفظ سازگاری به دنیای خارج کمک می نماید. چون این خوانگاره در اثر تعادل یا محیط رشد می کند، قضاوت ها ، ترجیحات و کمبودهای موقعیت خانوادگی و اجتماعی خاص را منعکس می کند راجرز اثرات مهلک محیط هایی را که در مورد فرد به عنوان یک موجود بد قضاوت می نمایند را نشان می دهد این قضاوت های تند و خرد کننده فرا را از پذیرش خود باز می داغرد و بدینسان می تواند باعث رنجش شده و با تهدید ارزشمندی و شایستگی او اثر تخریبی داشته باشد. وی (راجرز) معتقد است یک جو آسان گیرد. بیان آرزو و عقاید و عاطفه را ممکن ساخته و به مقایسه ها و ارزشیابی تند مکرر متوسل نمی شود خرد را قادر به شناخت و خویشتن پذیری می کند. شاملو (۱۳۶۸) می نویسد: بنابراین می توان گفت بر اساس نظریه ی راجرز احساس عزت نفس در اثر نیاز به نظر مثبت به وجود می آید نیاز به نظر مثبت دیگران شامل بازخوردها یا رفتار گرم و محبت آمیز، احترام، صمیمیت، پذیرش و مهربانی از طرف محیط و بخصوص اولیاء کودک می شود. . اگر اولیاء به طفل محبت بدون قید و شرط نشان دهند بعدها از چنان عزت نفسی برخوردار می شود که لزومی در طرد کردن تجارب واقعی نمی بیند لیکن اگر اولیاء به کودک به طور مشروط محبت کنند و یا نظر مثبت بدهند کودک تجربه هایی را که با مفهوم خودش هماهنگ نباشد طرد و انکار می نماید. به عبارت دیگر انسان اصولاً موجودی فعال و خود شکوفا است و به عنوان بخشی از فرآمند خود شکوفایی در جستجوی حفظ و نگهداری همخوانی بین خویشتن و تجربه است. پروین۲۳ (۱۳۷۲) در این باره می گوید البته به دلیل تجربیات گذشته در مورد توجه مثبت مشروط ممکن است مواردی که عزت نفس را تهدید می کند انکار یا تحریف شود نتیجه حالتی از ناهمخوانی است که در آن اضطراب و عدم انعطافی را تجربه می کنیم که با نحوه تثبیت شده ای از ادراک و تجربه همراه است. پروین در ادامه می گوید مطالعات بسیاری در حمایت از این نظریه که سلامت روانی و عزت نفس زمانی با یکدیگر همبسته اند که بین خویشتن اصلی و خویشتن آرمانی تفاوت زیادی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر عزت نفس و رضایت از زندگی می تواند به عدم تشابه با خویشتن مطلوب مربوط شود تا شباهت با خویشتن آرمانی
نظریه آلپورت
آلپورت در سال (۱۹۶۱) هفت مرحله رشد را معرفی می کند که در مراحل اولیه احساس شخص نسبت به خویشتن شکل می گیرد. مراحل او شامل مرحله ی کودکی
مرحله خویشتن جسمانی
مرحله خود هویتی
مرحله عزت نفس
مرحله بسط مفهوم خویشتن
مرحله معامله گر منطقی
مرحله تلاش شخصی
او در توضیح مرحله ۴که مرحله عزت نفس است می گوید: عزت نفس به عنوان قدردانی شخصی از اعمال و رفتارش است. یعنی تائید او بر دیگران برای او پاداش است و عزت نفس را افزایش دهد.
نظریا ت دیگر روانشناسان
پروین (۱۹۹۲) در مورد نظرات دیگر روانشناسان چنین می نویسد : اپستین معتقد است افراد با عزت نفس بالا آستانه تحمل پائینی نسبت به شکست نشان می دهند و بر عکس افراد با عزت نفس پایین خود را همواره تحقیر می کنند و تحمل شکست را ندارند.
نظریه پردازان کمال نفس بالا را جنبه ی مهم خود پنداره می دانند که با سازگاری فرد ارتباط داردهمچنین در نظریه های کمال خودپذیرشی به ادراک رضایت از خویشتن استناد می کند. در واقع رهبران مذهبی نیز عشق به خویشتن را رد نمی کنند اما معتقدند که شخص سالم علاوه بر علاقه بر خویشتن به دیگران هم علاقمند است. به طور کلی ارزش گذای نسبت به خویشتن را می توان عزت نفس نامید. اسمیت هارتر و روزنبرگ عزت نفس را عنصری از خود پنداره می دانند که به قضاوت ما نسبت به توانائیهای بالقوه و بالفعل دلالت دارد. فردی که عزت نفس بالایی دارد خود پذیرا و خود ارزشمند است. روانشناسان اجتماعی عزت نفس را ارزیابی مثبت و منفی فرد از خود می دانند. به طور کلی فرض می شود عزت نفس تا حدودی با ثبات است .همچنین به افزایش عزت نفس اهمیت زیادی می دهند. برخی از عوامل به تفاوتهای فردی در میزان عزت نفس بالا اشاره دارد مثلاً در بین کودکان ۴-۱۰ ساله قهرمان ورزش بودن در افزایش عزت نفس تاثیر بسزایی دارد.
فصل سوم
روش تحقیق
روش تحقیق:
در این تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده است.
تعریف تحقیق پیمایشی:
توصیفی از نگرش و رفتارجمعیتی بر اساس انتخاب نمونه ای تصادفی و معرف از افراد آن جمعیت و پاسخ آنها به یک رشته سوالات.[۱]
تعریف جامعه آماری:
مجمو عه ای است متشکل از افراد یا اشیاء که حداقل دارای یک صفت مشترک می با شند. در هر
چگونگی شکوفائی ابراز اعتماد به نفس را در دانش آموزان
تحقیق جامعه آماری شامل کلیه افرادی است که محقق علاقمند است نتایج تحقیق را به آن تعمیم دهد برای مثال:در این مجموعه یک جامعه اماری ازبین اغشار مختلف در یک جامعه که تشکیل شده بود از دانشجویان، کارمندان آموزش و پرورش،دانش آموزان و والدین دانش آموزان
تهیه شده است جامعه آماری این مجموعه به صورت تقریبی ۳۸۰ نفر بوده.
تعریف نمونه آماری:
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:29:00 ق.ظ ]




۴-۲-۱-۱- رابطه ی پیامبر و امیرالمؤمنین در منظومه علی نامه تردیدی نیست که رابطه ی حضرت پیامبر (ص) با امیرالمؤمنین (ع) رابطه ای بسیار نزدیک و صمیمانه بوده است، به گونه ای که احدی از اصحاب پیامبر (ص) در هیچ زمینه ای قابل رقابت و برابری و مقایسه با او نیست. به همین لحاظ پیامبر(ص) در زمینه ها و مناسبت های مختلف، راجع به برادر خویش یعنی حضرت امیرالمؤمنین (ع) و پرهیز از مخالفت با او سفارش نموده است. همچنین برای حضرت امیرالمؤمنین (ع) گاهی در هنگام نازل شدن وحی می فرمود: «یا علی ادعا می کنیم خداوند این آیه را چشم و گوش تو قرار دهد.» (حاکم نیشابوری، بی تا :، ج ۳۵،۹۸)
در بحارالانوار روایت ذیل آمده است: «سرور عرب،علی را برایم فراخوانید،عایشه گفت: مگر شما سرور عرب نیستید؟ فرمود من سرور فرزندان آدمم و علی سرور عرب است.» ( مجلسی،۱۳۶۲:ج۵۵، ۹۷) ابیات زیر شاهد مثالی است از نگاه سراینده به این روایات.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

 

شنیده بدم از پیامبر درست
سپردست ما را بتو مصطفی
ترا مصطفی میر وسالار کرد
تودریاب و آباذ کن شرع را
  که حبل المتین پاک دین حیدرست
ترا کرد بر شرع قضاء القضاء
چنین کا ر بر امر جبار کرد
تواصلی به پروز کنون فرع را
( دیوان،۱۳۸۸:۷پ ـ۸ر )

حضرت علی (ع) می فرماید: «أنا مِن الرَسولِ الله ِ کالعُضدِ و کالعَضُدِ من المنکبِ وکالذَراع من العضه» نسبت من با رسول خدا مانند بازو نسبت به شانه و دست به بازوان است. ( ابن ابی الحدید،۱۴۰۴:ج ۷،۳۱۵ ) و نیز«لَقَد کُنتُ اتّبعُهُ الفصیلِ أثَرَ أمَه»: «من مانند بچه شتری که دنبال مادرش می دود، مطیع رسول خدا بودم.» (ابن ابی الحدید،۱۴۰۴: ج ۷،۳۱۶ )
در توصیفی که سراینده از شایستگی حضرت علی برای رسیدن به مسند خلافت و جانشینی پیامبر(ص) دارد، چنین می گوید:

 

 

همی گفت هر کس سخن بر هوا
چنین آمد از قوم یکسر جواب
ولیکن چنین کس بعالم درون
امام أنام است و جفت بتول
بعلم وفا آدم دیگرست
خدای جهاندار او را ولی
  ز بهر امامت برو و ریا
که اینست بی شک طریق صواب
بجز مرتضا نیست ایذر کنون
مر او را وصی کرده بر دین رسول
به گوهر ابا مصطفی هم سرست
اسد خواند مادرش و احمد علی
( دیوان،۱۳۸۸:۵پ، ۶ر)

از آن جایی که سراینده منظومه علی نامه ماجرا های جمل وصفین را در این منظومه به تفصیل تمام در دوازده مجلس آورده است و با توجه به این که در این جنگ ها پیامبر اکرم (ص) در قید حیات نبودند، سراینده اشاره ی چندانی به رابطه ی پیامبر و امیر المؤمنین ندارد و اگر هم ابیاتی در مورد رابطه ی پیامبر و حضرت علی بیان داشته است، بیشتر در قالب مدح ومناقب حضرت علی مطرح کرده است، در سراسر منظومۀ خاوران نامه نیز ارتباط پیامبر اکرم و أمیرالمؤمنین به صورت رؤیای صادقه امیرالمؤمنین است که در لحظه های حساس و پر تنش پیامبر اکرم (ص) او را هدایت و ارشاد و گره از مشکلات آن حضرت می گشاید. در این جا به بررسی این نوع ارتباط در منظومۀ خاوران نامه می پردازیم.
۴-۲-۱-۲- رابطۀ پیامبر و أمیرالمؤمنین در منظومۀ خاوران نامه
یکی از مباحث نظر گیر در کتاب خاوران نامه، خواب ها و رؤیا های معنی دار و حقیقی هستند که از آنها به عنوان «رؤیای صادقه» یاد می شود. ونمونه ای از اعتقاد ابن حسام به رؤیای صادق و صالح،ارتباط روحانی علی (ع) با پیامبر (ص)در خواب است. هرگاه که گره و ابهامی در کار پیش می آید،پیامبر خدا طریق گشایش و رفع آن را در خواب برعلی (ع) می نمایاند. یکی از موارد هنگامی است که حضرت علی(ع)، پس از غلبه بر «قهرمان» نگرا ن حال «مالک»،«قنبر» و«میر زنهار خوار» می شود. آن شب علی(ع) با دلی پر غم به بستر می رود و پس از لحظاتی بیداری،خوابش می برد. در خواب، رسول الله(ص) را می بیند، که پس از احوال پرسی و تیمار خواری،نشانی سرداران اسلام را چنین باز می گوید:

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




در هر کجا که شهادت را به عنوان دلیل پذیرفته اند سوگند هم وجود دارد ولو اینکه سوگند جنبه عرفی داشته باشد . بعد از مراحل تشریفات فوق شهادت استماع می شود . یعنی امری که به خاطر بیان آن گواه حاضر گردیده ، هیچ یک از اصحاب دعوی نباید اظهارات گواه را قطع کند بعد از اتمام شهادت ، دادرس می تواند هر سئوالی را که برای کشف حقیقت و مبانی گواهی لازم بداند از گواهها بنماید و همین طور اصحاب دعوی می توانند توسط دادگاه سوالاتی از گواه بنمایند شامحه باید صریحاً مورد شهادت را بیان کند .
شک و تردید در اظهارات خود نداشته باشد بیاناتش در تمام مراحل تحقیق بدون اختلاف یکنواخت باشد و اگر شهود متعدد بلودند باید شهادت آنان مفاداً متحد باشد و اگر به اختلاف شهادت دهند موثر نیست ، مگر اینکه از مفاد اظهارات آنان قدر معینی بدست آید زیرا پایه و اساس شهادت صداقت و راستی است .
۲-۵ نصاب در شهادت
همانطور که گفته شد شهادت ممکن است در مورد حقوق مالی ، حقوق غیرمالی ، بدنی ، حدود و قصاص باشد و بستگی به موضوع شهادت دارای نصاب و تعداد مخصوص برای اثبات میباشدکه بعضاً عبارتند از:
الف: چهار شاهد مرد 
۱ – زنا( ماده ۱۹۹ قانون جدید مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲)
۲ – لواط( ماده ۱۹۹ قانون جدیدمجازات اسلامی)
۳ – مساحقه (همجنسبازی زنان ) ( ماده ۱۹۹ قانون جدید مجازات اسلامی)
۴-تفخیذ ( ماده ۱۹۹ قانون جدید مجازات اسلامی)
ب : دو شاهد مرد     
۱ – اصل طلاق و اقسام آن ( بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
رجوع در طلاق (بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)

  ۲ – دعاوی غیرمالی (بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی
۳ – مسلمان بودن ( بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
۴ – بلوغ( بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی
۵ – جرح و تعدیل( بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
ب : دو شاهد مرد
۶ – عفو از قصاص ( بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی
مدنی)
۷ – وکالت ( بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
۸ – وصیت ( بند الف ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
۹ – قذف( ماده ۱۹۹ قانون جدید مجازات اسلامی)
۱۰ – شراب خواری (ماده ۱۹۹ قانون جدیدمجازات اسلامی)
۱۱ – حد سرقت(ماده ۱۹۹ قانون جدید مجازات اسلامی)
۱۲ – دعاوی مالی(بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
۱۳ – آنچه مقصود از آن مال است ( بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
۱۴ – دین ( بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
– پول در معامله
( ثمن مبیع)(بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
ج : شهادت دو مرد
۱۵ – معاملات( بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
یا یک مرد و دو زن
۱۶ – وقف ( بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
۱۷ – اجاره ( بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
۱۸ – وصیت به نفع
مدعی( بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
۱۹ – غصب( بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی )
۲۰– جنایت خطایی و شبه عمد موجب دیه ( بند ب ماده ۲۳۰ قانون آئین دادرسی مدنی)
همچنین است در همه دعاوی و نصاب شاهد در هر دعوا در قانون مشخص شده که به اختصار درذیل ماده ۱۹۹ قانون مجازات اسلامی جدید مصوب ۱/۲/۱۳۹۲وماده ۲۳۰وماده ۲۳۱قانون آئین دادرسی مدنی بیان می شود.
۱٫نصاب شهادت در کلیه جرائم دو شاهد مرداست مگردر زنا،لواط،تفخیذ،و مساحقه که با چهار شاهد مرد اثبات می گردد.برای اثبات زنای موجب حد جلد،تراشیدن یا تبعید،شهادت دومردوچهار زن عادل نیز کافی است.زمانی که مجازات غیر از موارد مذکوراست،حداقل شهادت سه مردو دوزن عادل لازم است.در این مورد هرگاه دومرد و چهار زن عادل به آن شهادت دهند تنها حد شلاق ،ثابت می شود.جنایات موجب دیه با شهادت یک شاهد مرد و دو شاهد زن نیز قابل اثبات است. (ماده ۱۹۹قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲صفحه ۹۱)
۲-۶ قدرت اثباتی شهادت
۲-۶ توان اثباتی گواهی
در بررسی توان اثباتی گواهی دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد : ابتدا باید توان اثباتی گواهی ، در ادعای مخالف با مفاد یا مندرجات سند رسمی یا سندی که اعتبار آن در دادگاه احراز شده بررسی شود ، در گام بعد با لحاظ نتیجه ی بررسی موضوع نخست ، باید ادعاهای درخور اثبات با گواهی و جنسیت و تعداد گواه در هر یک از ادعاها بررسی شود اما پیش از آن مناسب است به نکاتی که در شماره ۲۴۹ آمده توجه شود .
۲-۶-۱گفتارنخست– گواهی بر خلاف مفاد یا مندرجات سند رسمی
ماده ۱۳۰۹ ق.م مصوب ۱۳۱۴ مقرر می داشت « در مقابل سند رسمی یا سندی که اعتبار آن در محکمه محرز شده دعوایی که مخالف با مفاد یا مندرجات آن باشد به شهادت اثبات نمی گردد »سند رسمی و سندی که اعتبار آن در دادگاه محرز شده در جای خود بررسی شده است با توجه به نظر مورخ ۱۳۶۷ شورای نگهبان و تمام تحولات قانونی که از سال ۱۳۶۱ آغاز و تا سال ۱۳۷۰ ادامه یات ، بیشتر دادگاه ها ، ماده ۱۳۰۹ قانون مدنی را اجرا ناشدنی می دانند اما تشخیص ارزش و تاثیر گواهی مخالف سند رسمی با دادگاه است .
۲-۶-۲گفتار دوم – دعاوی درخور اثبات با گواهی
با حذف مواد ۱۳۰۸-۱۳۰۶ و…ق.م که محدود کننده ی توان اثباتی گواهی بودند دو موضوع باید بررسی شود نخست آنکه آیا برداشته شدن محدودیت گواهی به مواردی که به موجب مقررات ویژه تنظیم سند رسمی الزامی است نیز سرایت می کند ؟ موضوع دیگر با لحاظ پاسخی که به پرسش نخست داده می شود ، بررسی تعداد گواهان لازم و جنسیت آن ها در دعاوی درخور اثبات با گواهی

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ق.ظ ]




پژوهشگران شادمانی را دارای سه بخش دانسته اند: ۱- فراوانی و درجه ی عاطفی مثبت یا احساس خوشی، ۲- میانگین سطح رضایت در طول یک دوره، ۳-نداشتن احساس افسردگی و اضطراب (به نقل از عابدی و دیگران،۱۳۸۵). لذا با عنایت به این مطالب معلوم میگردد که خلقت انسان بر پایه ی شادمانی مناسب انجام میگیرد و شادمانی جزیی از ذات اوست پس نباید به اشتباه دین را مخالف شادی ویا شادی را مغایر با دین داری دانست، بلکه این ها لازم وملزوم یکدیگر هستند ما باید بدانیم که دین برای افسرده کردن مردم نیامده است بلکه دین داری تأمینکننده شادی حقیقی و پایدار است. نباید تصور کرد که شادی همیشه موجب شکسته شدن مرزهای اخلاقی ومنطقی است در صورتی که ممکن است فضایی ایجاد کند که هم مرزهای اخلاقی محفوظ بماند و هم فضای اخلاقی شاد و جذاب شده وفراریان اخلاق را نیز به خود جذب کند (امیر حسینی،۱۳۸۵،صص۴۲-۴۱). با توجه به نقش مهم عوامل اصلی شخصیتی در شادکامی و ارتباط میان سایر عوامل شخصیتی با شادکامی، در این پژوهش سعی بر آن است که میزان و ارتباط هویت دینی به عنوان یکی از عوامل اصلی هویت و شخصیت، با شادمانی مشخص گردد. لذا در این پژوهش محقق بر آن است تا از سویی به بررسی وضعیت هویت دینی در سه مؤلفهی ۱- باور واعتقادات، که عبارت است از ایده ها و نگرش های یک دین،که انتظار می رود پیروان آن بدان معتقد باشند ، ۲- عواطف واحساسات که عبارت است از عواطف و احساسات پیروان یک دین، با جوهری ربوبی همچون خدا یا واقعیتی غایی و ۳- رفتارها وعمل دینی، که عبارت است از اعمالی چون نماز و روزه، شرکت در آیین های دینی که انتظار میرود پیروان یک دین آن ها را به جای آورند پرداخته و از سویی دیگر به ارتباط آن با احساس وتجربه ی شادمانی و نقشی که دین بر شادابی دارد وتأثیرآن بر دانشجویان بپردازد.
شادمانی نوعی ارزشیابی مثبت است که فرد از خود و زندگی اش دارد و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شودو جنبه های مختلف آن به شکل شناخت ها، عواطف و احساسات است (داینر وساه، ۱۹۹۸). و به این موضوع پرداخته شود که چون دانشجویان قشری جوان و از آینده سازان جامعه محسوب میشوند نخست تا چه اندازه با دین خود آشنا هستند و به معتقدات خود عمل می کنند و علاوه بر این میزان شادی و نشاط آن ها چگونه است و دیانت آن ها با میزان شادمانی آنان ارتباط دارد؟ و آیا بین هویت دینی با شادمانی رابطه ای وجود دارد؟
اهمیت وضرورت تحقیق:
شادی و نشاط یکی از هیجانات آدمی است که تأثیر عمیق و ماندگاری بر کنشهای جسمی، روان شناختی آدمی دارد وعملکرد او را در قلمروهای مختلف فعالیتی فزونی میبخشد عوامل مختلفی در ایجاد نشاط نقش دارند که از آن جمله میتوان به سبک شخصیتی فرد، تعامل اجتماعی، باورها وکنش های مذهبی و تفریحات اشاره کرد، باور ها و کنش های مذهبی موجب برقراری پیوندی ژرف بین انسان وخدا میشود و بر اثر این پیوند، احساس نا ایمنی و عدم آرامش از بین میرود (الیاسی،۱۳۸۵،ص۳۲).
با وجود افزایش و شدت یافتن فرایند های توسعه و نوسازی در تمام ابعاد خود، مذهب و دین همچنان منبع مهمی برای هویت بخشی وایجاد معنا برای زندگی و احساس شادمانی در جهان متجدد وآشفته به شمار میرود. بر خلاف تصورات برخی که مذهب را در نتیجه ی تداوم و روند تجدد گرایی محو شده میپنداشتند، دین به عنوان منبع اولیه و معنا و هویت بخشی به بسیاری از مردم دنیا چون مسلمانان، مسیحیان، هندوها و بوداییان مطرح شده است. برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک، پایبندی و وفاداری به آن، اعتقاد و تمایل به مناسک آیین های مذهبی فراگیر در فرایند شکل دهی هویت ملی، بسیار مؤثر است. مذهب علاوه بر اینکه از لحاظ کارکردی عامل مهمی در روابط اجتماعی به حساب میآید، موجب دلگرمی، سرزندگی، نشاط و اشتیاق عمومی است (حاجیانی،۱۳۷۹،ص۲۰۳). هویت مذهبی جوانان امروز دارای گسستگی نسبت به نسل گذشته است آن ها از قرائت ها و برداشت های سنتی تفاسیر رایج دینی گسسته اند و میزان هویت دینی کمتری را نسبت به نسل گذشته از خود نشان می دهند. می توان گفت یکی از دلایل کاهش هویت مذهبی، تعدد مراجع تفسیری میباشد که در دنیای مدرن اتفاق افتاده است دنیا گرایی در میان مردم بیش از پیش مشهود شده و روند سریع تری به خود گرفته است ولی باید گفت دین هنوز تأثیر چشمگیری در زندگی اجتماعی جوانان دارد آن ها در انتخاب های سرنوشت ساز زندگی خود مانند انتخاب همسر، یا انتخاب های روزمره مانند طرز پوشیدن لباس، حداقل به صورت نظری دین را یکی ازملاک های انتخاب می دانند، اما دنیا گرایی کم کم معرفت سنتی دینی را با مفاهیم جدیدی که همراه با فرایند های جهانی شدن مطرح شده اند، ترکیب کرده است (ایمان پور،۱۳۸۱،صص۶۶-۴۶). با توجه به آن چه که گفته شد قابل پیش بینی است که غیر دینی شدن کم کم به حوزه های دیگر نیز سرایت می کند و هر چه جوانان امروز درانتخاب شیوه های زندگی خود به دین، اهمیت کمتری بدهند، نهاد دین که در آینده درکنش های اجتماعی این قشر عظیم وسرنوشت ساز جامعه بازتولید خواهد شد، با چهره ی امروزی خود تفاوت بیشتری دارد (ایمان پور،۱۳۸۱،صص۶۶-۴۶).
میتوان گفت که هرچه میزان باور های مذهبی اساسی در جوانان بالاتر و قوی تر باشد، میزان بحران هویت در آن ها کمتر خواهد بود. همچنین باورهای مذهبی اساسی پیش بینی کننده ی مناسبی برای بحران هویت اند به عبارت دیگر می توان از میزان باور های مذهبی اساسی در جوانان به عنوان یک پ

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

یش بینی کننده بحران هویت استفاده کرد. باورهای مذهبی اساسی میتوانند به انسان ها در یافتن زندگی خویش و رهایی از بحران هویت کمک کنند (رجایی،۱۳۸۷،صص۱۹-۱۷). ضعف ارزش های مذهبی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر بحران هویت مطرح شده است. کسانی که دارای بحران هویت اند زندگی آن ها بی معنا، پوچ و بی هدف است و احساس ناامیدی و گم گشتگی میکنند. چنین افرادی از اختلال های روان شناختی از جمله افسردگی و اضطراب در رنج اند. در حالی که باورهای مذهبی اساسی میتوانند باعث احساس شادی، امیدواری و هدفمندی و آرامش در افراد شوند (رجایی،۱۳۸۷،ص۱۹). انسان برای رشد در تمامی ابعاد خویش احتیاج به شادمانی دارد، شادمانی همچون هوا میماند که بدون آن زندگی دشوار است تجربه های شخصی بهترین دلیل برای اهمیت شادی است (آرگایل،۱۳۸۶). در جامعه ی ایرانی، خصوصاً در مورد دانشجویان، تحقیقات نظام داری پیرامون شادی و هویت دینی صورت نگرفته است، با توجه به این نکته که از میان عوامل گو ناگون و نقش آن ها در شادی بیشترین تفاوت در فرهنگ و مذهب مشاهده گردیده است، مطالعه ی علمی شادی و احساس بهزیستی در جامعه ی ما که از ویژگی های فرهنگی و مذهبی خاصی بر خوردار است دارای اهمیت فراوانی است. در جامعه ی ایرانی ارزش های فرهنگی و مذهبی، اخلاقی و اجتماعی دارای معیار های متفاوتی نسبت به جوامع غربی و حتی جوامع شرقی است از این رو مطالعه ی شادی و ارتباط مذهب با آن خصوصاً در جامعه ی دانشجویی ایرانی از ویژگی های خاصی در مقایسه با فرهنگ های دیگر میتواند بر خوردار باشد (کرمی نوری و دیگران،۱۳۸۱،ص۱۱). لذا ضرورت و هدف پژوهش حاضر این است که میزان و ارتباط هویت دینی و عوامل اصلی تشکیل دهندهی آن، با شادمانی مشخص شود و ارتباط هویت دینی را به عنوان یکی از عوامل اصلی هویت وشخصیت را با شادمانی تعیین نماید. با توجه به نقش تعیین کنندهی دین در سلامت روان و شادابی و ارتباط متقابل میان این دو با انسان، به نظر می رسد نسل جوان دچار نوعی بی هدفی وبی معنایی و خالی از هویت دینی شده است و نگرانی ها و آشفتگیهای روانی سبب بروز اختلالات روانی و افسردگی در او گردیده است با توجه به اهمیت موضوع و نقش تعیین کنندهی دین در سلامتی وشادابی، پژوهشگر در صدد است که به این مسئله از دو بعد دین و علم بپردازد.
اهداف تحقیق:
هدف کلی:
تعیین نمودن رابطه هویت دینی با شادمانی در دانشجویان است.
اهداف ویژه:
۱-تعیین نمودن رابطه اعتقادات دینی با احساس و تجربه ی شادمانی است.
۲-تعیین نمودن رابطه احساسات و عواطف دینی بااحساس و تجربه ی شادمانی است.
۳-تعیین نمودن رابطه انجام رفتار های دینی با احساس و تجربه ی شادمانی است.
سؤالات تحقیق:
سؤال کلی:
۱-آیا بین هویت دینی با شادمانی در دانشجویان ارتباط وجود دارد؟
سؤالات ویژه:
۱-آیا بین اعتقادات دینی با احساس و تجربهی شادمانی رابطه وجود دارد؟
۲-آیا بین عواطف و احساسات دینی با احساس و تجربهی شادمانی رابطه وجود دارد؟
۳-آیا بین انجام رفتار های دینی با احساس و تجربهی شادمانی رابطه وجود دارد؟
تعاریف نظری متغیرها
دینکلمهی دین به مجموعهای از عقاید، اخلاقیات، احکام و قوانین فردی و اجتماعی اطلاق می شود و ادیان آسمانی آیین هایی هستند که از طرف خدای متعال به پیغمبران وحی شده اند. دین برابر است با اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان ودستورات عملی متناسب با این عقاید(مصباح یزدی،۱۳۶۵،صص۲۸-۲۳).
دین مجموعه ای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی میداند که برای ادارهی امور جامعه و انسان وپرورش انسان ها می باشد (جوادی آملی،۱۳۷۲).
دین را می توان، گرایش شدید انسان ها به سوی وجود والای خداوند، یا نیروهای برین ویا احساس ساده وابستگی به آنان به منظور تبیین علل وجودی خویشتن در جهان وبازیابی معنایی برای هستی دانست (بیرو،۱۳۷۵،ص۲۴۱).
ویلیام جیمز دین را به عنوان احساسها و اعمال و تجربه های فرد در رابطه با آنچه آن را الهی تلقی میکند میداند. به نظر پروسر دین مجموعهای از باورها، رفتارها، احساسات و نگرشهای جدی است (آرین،۱۳۸۷).
هویت دینی: میزان شناخت عقیدتی فرداز تعلق وارتباطش نسبت به دینی خاص وپیامدهای احساسی مثبت است که فرد از این تعلق و ارتباطش تجربه میکند وهمچنین به میزان ارزشی که فرد، به انجام عملی مناسک فردی وجمعی دین قائل است، گفته می شود(عباسی قادی،۱۳۸۲،ص۳۲).
مؤلفهی اعتقادات دینی: که عبارت است از ایده ها و نگرش هایی که انتظار میرود پیروان یک دین بدان اعتقاد داشته باشند.
مؤلفهی عواطف دینی: که ناظر بر عواطف و احساسات پیروان یک دین، با جوهری ربوبی، همچون خدا یا واقعیتی غایی ویا اقتداری متعالی است.
مؤلفهی رفتارهای دینی: که انتظار میرود پیروان یک دین آن ها را به جای آورند و شامل اعمالی چون نماز، روزه، شرکت در آیین های دینی و…. است.
شادمانی:
شادمانی نوعی ارزشیابی مثبت است که فرد از خود وزندگی اش دارد (دانیر،۲۰۰۲) و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان وخلق مثبت، فقدان افسردگی واضطراب را شامل میشود وجنبههای مختلف آن نیز به شکل شناخت ها وعواطف است(دانیر وساه،۱۹۹۸).
آیزنک(۱۹۹۰)؛ ترجمه فیروز بخت وبیگی، (۱۳۷۵) شادمانی را مجموع لذتها،
منهای دردها وترکیبی از حد اکثر عاطفه ی مثبت به اضا فهی حداقل عاطفهی منفی معرفی می کند.
احساس شادمانی: به معنی وسیع کلمه هر نوع حالت هوشیاری را گویند و به معنای اختصاصی یک حالت انفعالی نامعینی است که میتواند ایجاد کنندهی یک حالت نیاز باشد (منصورو همکاران، ۱۳۶۳،ص۳۴).
تجربه شادمانی : پیاژه تجربه را تأثیر متقابل بین محرک ها (بیرونی و درونی) و یادگیرنده میداند (سیف،۱۳۸۵،ص۳۴). و هگل تجربه را چگونگی حصول شناخت میداند (کمالی نژاد، ۱۳۸۰، ص۲۴۱).
تعاریف عملیاتی متغیرها:
هویت دینی:
در این پژوهش هویت دینی در سه مقولهی اعتقادات دینی، عواطف و احساسات دینی و انجام رفتارهای دینی منظور میشود. و هویت دینی نمره ای است که فرد در پرسشنامهی محقق ساخته کسب می کند.
اعتقادات دینی: در این پژوهش سطح اعتقادی نمرهای است که دانشجو از گویه های۱۰تا۱ پرسشنامه محقق ساختهی هویت دینی کسب می کند.
عواطف و احساسات دینی: در این پژوهش نمرهای است که دانشجو از گویه های ۲۰تا۱۱ پرسشنامه محقق ساختهی هویت دینی کسب می کند.
رفتارهای دینی: در این پژ وهش نمره ای است که دانشجو از گویه های ۳۱تا۲۱ پرسشنامه محقق ساخته هویت دینی کسب می کند.
شادی:
منظور از شادی نمره ای است که فرد در پرسشنامهی شادمانی مونش کسب میکند.
احساس مثبت: در این پژوهش نمره ای است که دانشجو از گویه های ۱۰-۴-۳-۲-۱ پرسشنامهی مونش کسب می کند.
احساس منفی: در این پژوهش نمره ای است که دانشجو از گویه های ۹-۸-۷-۶-۵ پرسشنامهی مونش کسب می کند.
تجربه مثبت: در این پژوهش نمرهای است که دانشجو از گویه های ۲۴-۲۳-۲۱-۱۹-۱۵-۱۴-۱۲ پرسشنامه مونش کسب میکند.
تجربه منفی: در این پژوهش نمره ای است که دانشجو از گویه های ۲۲-۲۰-۱۸-۱۷-۱۶-۱۳-۱۱ پرسشنامه مونش کسب می کند.
دانشجویانمقصود افرادی هستند که در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ ۱۳در دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان نجف آباد مشغول به تحصیل بودند.
فصل دوم:
مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • بخش اول: دین و هویت دینی
  • بخش دوم: شادمانی
  • بخش سوم: پیشینهی تحقیق
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ق.ظ ]




مفهوم رویکردهای یادگیری در هر سه سطح مدل یادگیری نمود می یابد در سطح پیش زمینه این مفهوم به این که چطور هر یادگیرنده در بافت تدریس یکسان نگاه متفاوتی دارد اشاره می کند در سطح فرایند رویکرد یادگیری شامل رفتارهایی است که یادگیرنده به هنگام یادگیری انجام می دهد و در سطح پیامد رویکردهای یادگیری به تاثیرات ارزشیابی بر راهبردهای یادگیری اشاره می کند (کلینتون ۲۰۱۴) مجموعاً رویکردهای یادگیری دانشجویان قصد و پردازش اطلاعات عناصر کلیدی تئوری رویکردهای یادگیری را شکل می دهند اینک هر رویکرد دارای رفتارهای مطالعه ویژه است که با هدف و فرایندهای مطالعه مورد استفاده برای تکالیف یادگیری مشخص می شود (کریک ۲۰۱۰) یکی از دیگر یافته های پژوهش درباره کیفیت یادگیری در آموزش عالی از جمله پژوهش های مارتون و سالجو (۱۹۷۶) و بیگز (۱۹۸۷) این ایده بود که دانشجویان هنگام مواجهه با تکالیف تحصیلی یادگیزی متفاوت از لحاظ کیفی را به دست می دهد از آن پس پژوهش درباره تاثیر رویکردهای یادگیری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان نقش مهمی در پژوهش های آموزشی ایفا نمود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

پژوهشگران آموزشی بر این عقیده هستند که برای بهبود نظام دار کیفیت یادگیری درک رویکردهای یادگیری دانشجویان ضروری است رویکردی که دانشجویان یادگیرشان بر می گزینند تاثیری معنی دار بر کیفیت یادگیری و موفقیت تحصیلی آن ها دارد برانگیختن دانشجویان برای بهبود رویکرد یادگیری شان موجب بهبود کیفیت یادگیری آن ها می شود (هارپوتلو ۲۰۱۱) رامسدن (۲۰۰۳؛ به نقل از دیهم و لاپتون ۲۰۱۲) معتقد است که آنچه دانشجویان یاد می گیرند.

به طور نزدیکی با اینکه چگونه آن را یاد می گیرند بستگی دارد انتخاب رویکرد مناسب برای یادگیری یافتن راه حل های آسان تر برای حل مسأله در طول یادگیری را تسهیل می کند (شاری و همکاران ۲۰۱۲) از این رو پژوهش درباره رویکردهای یادگیری دانشجویان منبعی مفید برای بهبود فرایند یاد دهی و یادگیری در دانشگاه تلقی می گردد در یک دانشگاه هر دانشجو چند سال به طور پیوسته طیف وسیعی از خدمات آموزشی را دریافت می کند بنابراین استمرار تقاضا برای آموزش عالی پاسخ گویی به آن را امری مهم و ضروری ساخته است و این مسأله بدین معنی است که بررسی عوامل موثر بر بهبود کیفیت خدمات آموزشی امری مقتضی است تعریف رسالت دانشگاه مبنی بر تربیت یادگیرندگان مادم العمر و خودانگیخته محوریت برنامه های آموزشی عالی را از مدرس به دانشجو تغییر داده است بنابراین ضروری است که متغیرهای اثر گذار و محرک خود آموزی در دانشجویان مورد مداقه قرار گیرد از آنجایی که رویکردهای یادگیری دارای ماهیت تفسیرگرانه نسبت به موقعیت یادگیری بوده و شامل ساختارهای انگیزشی و خود تنظیمی می باشد و نیز هر یک از رویکردهای یادگیری نتایج متفاوتی را به بار می آورند در زمره متغیرهای فرایندی اثرگذار بر یادگیری خودانگیخته قرار گرفته و لذا مطالعه درباره انها دارای اهمیت می باشد برقراری رابطه بین این متغیرها کیفیت تجارب یادگیری دانشجویان را متاثر ساخته و در برنامه ریزی آموزش عالی به منظور تامین آموزش مناسب برای دستیابی دانشجویان به یادگیری مورد انتظار موثر واقع می گردد در چنین حالتی آموزش عالی کمتر نگران حجم انبوه دانشجویان حجم زیاد مطالب کمبود نیروی انسانی و امکانات آموزشی خواهد بود.

چون فراگیری تربیت کرده است که خودراهبردند و می دانند که چگونه باید عمل کنند تا بهترین را بگیرند عدم پرداختن به این موضوع به منزله نادیده انگاشتن سطوح مهمی از فرایندهای اثر گذار بر کیفیت نتایج تحصیلی دانشجویان است که با توجه به شمار روزافزون شاغلان به تحصیل در مراکز آموزش عالی و لزوم صرف هزینه های هنگفت در این راستا مقرون به صرفه نیست بررسی رویکردهای یادگیری در ارتباط با عملکرد تحصیلی می تواند درک روشن تری از ساختار عملکرد تحصیلی عوامل تشکیل دهنده آن و نیز متغیرهایی که به طور نزدیکی با آن ارتباط هستند. برای دانشجویان فراهم آورد متحمل است که این درک روشن به دانشجویان در تنظیم بهتر شرایط یادگیری خود و به تبع آن بهبود کفایت یادگیری کمک کند به علاوه آگاهی بیشتر از متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش دقت نظر مدرسان را در طرح ریزی موقعیت یادگیری افزایش می دهد چرا که مطابق با دیدگاه چن و هو (۲۰۱۳) با توجه به این که رویکردهای یادگیری شیوه های ثابتی نیستند و دانشجویان ممکن است به اقتضای شرایط از رویکردهای متفاوتی استفاده کنند این امید وجود دارد که با طراحی متفاوت شرایط یادگیری روش هایی را که دانشجویان برای مطالعه جهت دستیابی به نتایج بهینه بر می گزینند بهبود بخشید رویکردهای یادگیری در ارتباط با عملکرد تحصیلی کمی موضوع پژوهش هایی بوده اما عملکرد تحصیلی کیفی در این حوزه چندان مورد توجه نبوده است از آنجایی که ابعاد این سطح از عملکرد تحصیلی که بیشتر بدان ها اشاره شد به طور مستقیم و غیر مستقیم ارکان سلامت روان دانشجویان را شکل می دهند پیگیری آنها در ارتباط با عوامل فرایندی یاددهی و یادگیری دارای اهمیت می باشد به عبارت دیگر مساله مورد توجه می تواند این موضوع باشد که آیا نحوه برخورد دانشجویان با تکالیف یادگیری و نیز نوع پردازش انگیزش و راهبردهای انتخابی آنها برای مواجهه با انتظارات محیط یادگیری به انتظارات متفاوت از موفقیت در امور تحصیلی انگیزه های متفاوت از درس خواندن و سطوح مختلف هیجانات منفی و احساس کنترل در دوره تحصیلی منجر می شود؟

تاثیر شبکه اجتماعی وایبر بر عملکرد تحصیلی(مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ق.ظ ]




کل۳۸۴۱٫۰۰

۴-۳-۵ آزمون فرض پنجم” بین هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها (مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و…) در اجرای بهینه طرح با احساس امنیت شهروندان رابطه وجود دارد.
در آمار برای بررسی برای تشخیص تأثیر یا عدم تأثیر یک متغییر در پدیده ای معین از آزمون دوجملهای استفاده می شود. برای بررسی فرضیه ابتدا به تعریف متغیرها می پردازیم.
با توجه به محتوای سوالات پرسش نامه، ۴ سوال هستند که مستقیما به تأثیر هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها (مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و…) در اجرای بهینه طرح بر احساس امنیت شهروندان، مربوط می شوند. گزینه های این۴سوال را با هم ادغام کرده ایم. این عمل با جمع بندی سوالات و سپس تبدیل آنان به طیف لیکرت صورت گرفته است. سپس ارتباط گویه های حاصله از این جمع بندی را بعنوان متغیر نشان دهنده تأثیر هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها (مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و..) در اجرای بهینه طرح بر احساس امنیت شهروندان کرمانشاه را آزمون کرده ایم.
در این آزمون با توجه به نسبتی که P=50% در نظر گرفته شده است گزینه های ۱و۲و۳ را به عنوان اینکه هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها (مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و… ) در اجرای بهینه طرح بر احساس امنیت شهروندان کرمانشاه تأثیر نداشته است وگزینه های ۴ و۵را به عنوان اینکه هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها ( مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و… ) در اجرای بهینه طرح بر احساس امنیت شهروندان کرمانشاه تأثیر داشته است، در نظر گرفته است.
ساختار آزمون:
هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها ( مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و… ) در اجرای بهینه طرح بر احساس امنیت شهروندان کرمانشاه تأثیر نداشته است
. هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها ( مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و… ) در اجرای بهینه طرح بر احساس امنیت شهروندان کرمانشاه تأثیر داشته است
و با توجه به سطح معنی داری بدست آمده(sig=0.00) که کمتر از ۰٫۰۵ و با توجه به نسبت بدسته آمده که ۸۷ درصد معادل ۳۳۳ نفر از ۳۸۴ نفر افراد شرکت کنندگان در طرح اذعان داشته اند که هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها (مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و…) در اجرای بهینه طرح بر احساس امنیت شهروندان شهر کرمانشاه تأثیر زیادی داشته است. و این بیانگر تأثیر گذاری زیاد هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها (مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و…) در اجرای بهینه طرح بر احساس امنیت شهروندان شهر کرمانشاه می باشد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول ۴-۲۰ آزمون فرض پنجم” بین هماهنگی و تعامل پلیس و سایر نهادها و سازمانها ( مقامات سیاسی، دستگاه قضایی و… ) در اجرای بهینه طرح با احساس امنیت شهروندان رابطه وجود دارد. “
  متغیر گروهبندی تعداد میزان احتمال مشاهده شده میزان احتمال مورد انتظار سطح معنی داری
  تأثیر نداشته است <= 3 ۵۱ .۱۳ .۵۰ .۰۰۰
تأثیر داشته است > 3 ۳۳۳ .۸۷    
کل   ۳۸۴ ۱٫۰۰    

۴-۳-۶ آزمون استقلال به منظور بررسی ارتباط بین ویژگیهای جمعیت شناختی با نظر شرکنندگان درباره موفقیت اجرای طرح مبارزه با اراذل و اوباش در جهت ارتقاء احساس امنیت شهروندان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ق.ظ ]




در مجموع با عنایت به اهدافی که برای برنامه های آموزشی در نظر گرفته می شود، می توان کارایی بیرونی برنامه های آموزشی را از جهات تحصیلی ، شغلی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و … ارزیابی کرد.(همان)
۲-۲-۱۲ اثربخشی:
با توجه به دگرگونی های سریع و پر شتاب دانش و معلومات بشری ، همه چیز به شدت در حال تغییر و تحول است. سازمانها به عنوان یک سیتم باز با محیط خود در تعامل قرار دارند و برای تداوم حیات خود نیازمند پاسخگویی به تغییرات محیطی هستند. از آنجاکه منابع انسانی مهمترین عامل و محور سازمان ها محسوب می شود ، تجهیز و آماده سازی منابع انسانی برای مواجه شدن با تغییرات از اهمیت ویژه ای برخوردار است و کلیه سازمان ها با هر نوع مأموریتی باید بیشترین سرمایه ، وقت و برنامه را به پرورش انسانها در ابعاد مختلف اختصاص دهند.( نورمحمدی، ۱۳۸۸)
نیروی انتظامی نیز به عنوان سازمان برقرار کننده نظم و امنیت می تواند با بهره گیری از علم و فناوری و دانش روز توسط نیروی انسانی که ویژگی های پویایی و یادگیرندگی را دارند، می تواند در ایجاد محیطی امن و توأم با آرامش گام بردارد و از این رو نیاز به ارزیابی و آگاهی از میزان اثربخشی فعالیت های خود را دارد.
آنچه که حائز اهمیت است همه سازمان ها علی الخصوص نیروی انتظامی سرمایه های هنگفتی را در راستای آموزش کارکنان خود هزینه می کنند، و دوره های آموزشی زیادی نیز در این راستا در خصوص اعتلای نیروهای خود برگزار می کنند . لذا آگاهی از میزان اثر بخشی دوره های آموزشی و بازدهی حاصل از آنها برای مدیران مهم است .
یک برنامه آموزشی چه بدو خدمت و چه ضمن خدمت نمی تواند با ارزش و مؤثر قلمداد شود؛ مگر اینکه آن برنامه بتواند تغییر اساسی و مورد نر را در رفتار ، مهارت و کاردانی شرکت کنندگان ایجاد نماید؛ بطوریکه در محیط واقعی کار مورد استفتده مطلوب قرار گیرد و پی بردن به این مسائل میسر نخواهد بود، مگر بوسیله یک ارزشیابی جامع و کامل.( ابطحی ، ۱۳۸۳).
۲-۲-۱۲ -۱ مفهوم اثربخشی:
مفهوم اثربخشی در تحلیل سازمانی هم در نقطه اوج و هم در ژرفا قرار دارد. در نقطه اوج است، زیرا هم نظریه های سازمانی و هم اقدامات مدیریتی در نهایت، درصدد تشخیص و ارائه عملکرد اثربخشی هستند. در ژرفای قرار دارد چون نظریه های اثربخشی سازمانی و فهرست معیارهای آن برای ارزشیابی این مفهوم نه ضروری و نه کافی وبسنده به نظر میرسند (کامرون، ۱۹۸۴، به نقل از عباس پور، ۱۳۸۷). امروز اهمیت اثربخشی سازمانی و سردرگمی در مورد آن برای سازمان ها و بخصوص سازمان های آموزشی تا حدودی آشکار شده است ( همان منبع).
۲-۲-۱۲ -۳ تعریف اثر بخشی:
چستر ابرنارد[۴۴] (۱۹۳۸) اثربخشی را دسترسی به اهداف سازمانی تعریف نموده و به اهداف و بقای سازمان توجه داشته است.اتزیونی[۴۵] (۱۹۶۴) معتقد می باشد که اثربخشی واقعی یک سازمان خاص، بوسیله درجه و میزانی که سازمان به اهدافش دست می یابد تعیین می شود.همچنین درجه و میزانی که یک اقدام و فعالیت به هدف پیش بینی شده نایل می شود (صائبی، ۱۳۷۵). اما از نظر آموزش: میزان تحقق اهداف آموزشی؛ نتایج قابل مشاهده از کار دانش آموزان دراثرآموزش های اجرا شده؛ میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی آنها؛ میزان درست انجام دادن کار مورد نظر آموزش بوده است؛ میزان توانایی های ایجاد شده دراثرآموزش ها برای دستیابی به اهداف به میزان ارزش افزوده آموزش (زارعی،۱۳۸۴).
اثربخشی بیرونی نیز؛ تغییراتی است که به دنبال اجرای برنامه ها و فعالیت های آموزشی در ابعاد مختلف در رفتار فراگیران ایجاد می گردد (محسن پور، ۱۳۸۵).
۲-۲-۱۲ -۴ اثربخشی سازمانی:
مدیران امروزی در شبکه بی پایانی از قوانین و مقرراتی که عملکردکارکنان، شرایط کاری، ایمنی شغلی، حقوق بازنشستگی، ایمنی تولید، آلودگی محیط زیست و عملیات رقابتی را پوشش می دهد، گرفتار هستند. سازمان های بهره ور امروزی برای اینکه واقعا اثربخش باشند، باید تعادلی مقبول بین آرمانهای سازمان و اجتماعی برقرار کنند. با توجه به بعد زمان باید در اثر بخشی سازمان بازنگری کرد.
در نهایت اثربخشی سازمان را می توان به این گونه تعریف کرد:
دستیابی به اهداف سازمانی و برآوردن انتظارات جامعه در آینده نزدیک، تطبیق و توسعه در آینده میان مدت و بقاء در آینده دور (کریتنر[۴۶]، ۱۳۸۷).
نمودار۲-۱۰بعد زمانی اثر بخشی سازمانی:
آینده نزدیک آینده میان مدت آینده دور
( تقریباً یک سال ) (۲- ۴ ) سال تقریباً ۵ سال
بعد زمانی سازمان باید سازمان باید سازمان باید
-با فرصتها و موانع جدید خود را وقف دهند.
-قادر به توسعه توانمندی خود و اعضایش باشد.
-بتواند در دنیایی از عدم اطمینان زنده بماند.
-در دستیابی به هدف یا اهدافش اثر بخشی باشد.
-در بدست آوردن و استفاده از منابع محدود کارآمد باشد.
-برای مالکین، کارکنان مشتریان ارباب رجوع و جامعه منبع رضایت باشد.
۲-۲-۱۲ -۵ ضرورت ارزیابی اثربخشی آموزشی:
تعیین دقیق اثرات و نتایج یک دوره آموزشی بر شرکت کنندگان و تعیین دقیق نحوه عملکرد آنها در بازگشت به محل کار خود در سازمان، فرآیندی پیچیده و مشکل است (ساعتچی، ۱۳۷۵).
هر گونه بی توجهی و سهل انگاری در ارزشیابی دوره های آموزشی موجب خواهد شد که آن دوره ها به صورت اقدامی تفننی برای کارکنان و یا تلاش برای استفاده از مزیای آن درآید. از طریق میزان اثربخشی عملیات و مداخلات آموزشی می توان قضاوت کرد که عملکرد برنامه آموزشی تا چه اندازه مطلوبیت دارد و تا چه اندازه باید بهبود یابد (ابیلی، ۱۳۷۵).
۲-۲-۱۲ -۶ رویکردهای اثربخشی:
به طور سنتی، اثربخشی سازمانی بر مبنای ((مدل هدف، یا رویکرد نیل به هدف)) مورد توجه قرار می گیرد. بر این اساس اثربخشی سازمانی با توجه به نیل به اهداف سازمان تعریف می شود. به زعم وی اثربخشی واقعی هر سازمان معین به وسیله میزان توفیق آن در تحقق بخشیدن به هدف هایش مشخص می شود. البته وقتی سازمان هدفی دارد که محدود و معین است، به نحوی کنترل شدنی است و بر روی آن اجماع عمومی وجود دارد، در این صورت اثربخشی آن نسبتا آسان است. دشواری سنجش اثربخشی زمانی آغاز می شود که محصول یا تولیدات سازمان مادی نباشد و در عمل، فراسوی مفروضات رویکرد نیل به هدف، مسائل سازمان تولید شود. رویکرد بعدی عبارت از (( رویکرد سیستمی یا مدل منبع سیستم)) است. این رویکرد مبتنی بر نظریه سیستم های شکل گرفت هاست. برمبنای مفروضات این رویکرد سازمان از اجزای به هم پیوسته تشکیل شده است که با یکدیگر کل واحدی را ایجاد می کنند و تضعیف عملکرد یک جزء بر عملکرد کل سیستم اثر می گذارد.از این رو اثربخشی مستلزم برای بهره برداری از مزیت های محیطی واستفاده از موقعیت خود برای کسب منابع کمیاب و با ارزش تعریف می شود. هرچند رویکرد سیستمی پیوستگی و وابستگی متقابل فعالیت سازمان را افزایش می دهد وبا سنجش منابع و امکانات از قابلیت کاربردی بیشتری برخوردار است با وجود این، رویکرد فوق به جای تاکید فزاینده برخود اثربخشی بر منابع و امکانات مورد نیاز تاکید می کند. رویکرد جدید در اثربخشی عبارت از ((رویکرد مولفه ها و ذی نفعان استراتژیک)) است بر بنیان نظریه سیستمی این رویکرد می کوشد تا همه عامل های کلیدی مهم و اثربخش در بقاء بالندگی سازمانی را شناسایی کند. از این رو، انتظار می رود سازمان بتواند عوامل استراتژیک موثر خود را شناسایی کرده و درک جامعی از ابعاد متنوع آنها داشته باشد. در این راه می تواند از رویکرد چهارمی نسبت به اثربخشی سود ببرد که از آن به نام ((رویکرد ارزش های رقابتی)) یاد می شود. ارزش های رقابتی می تواند در دو جهت و یا دو شاخگی متناقض نما شامل انعطاف پذیری سازمان برای گرایش به نوع آوری و انطباق با تغیر و تحول سازمانی در مقابل نتایج نهایی سازمان شکل گیرد (عباس پور،۱۳۸۷).
۲-۲-۱۳ ارزیابی عملکرد:
فشارهای محیطی اجتماعی برای پاسخگویی سازمانها نسبت به عملکردشان، بیش از گذشته شده لزوم اجرای مدیریت عملکرد مسئله رایج بین سازمانها شده است.
ارزیابی اثربخش عملکرد منابع انسانی موضوعی است که فکر بسیاری از مدیران را به خود جلب کرده است اغلب آنان به دنبال رویکرد یا راهکار عملی هستند، از طریق آن بتوانند عملکرد کارکنان خود را بهبود بخشیده و زمینه های رشد و تعالی را فراهم ساخته و بر مزیت خود بیفزایند.
بهبود مستمرعملکرد سازمان ها، نیرو عظیم هم افزایی (بهبود مستمر عملکرد سازمان ها، نیروی عظیم هم افزایی ( synerqy ) ایجاد می کند که این نیرو ها می تواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصت های تعالی شود. ( مجموعه مقالات ارزیابی عملکرد، ۱۳۸۸)
لازم است سازمان ها در جهت رسید بهتر به اهداف و مقاصد خود، ضمن طرح ریزی دقیق اهداف، به بررسی چالشها و موانع رسیدن به اهداف پرداخته و به ارزیابی عملکرد بپردازند.
ارزیابی عملکرد اغلب رابطه نیرومند با فرایند هایی دارد که برای وحدت دادن به فرد و سازمان به کار می رود تصمیم گیری برای ارتقاء، پیشرفت و آموزش تماما بر پایه ارزیابی عملکرد های جاری افراد صورت می گیرد. از این رو ارزیابی ها با پیشرفت و آموزش فرد رابطه مستقیم دارد. (هومن، ۱۳۸۱)
۲-۲-۱۳-۱ تعریف ارزیابی عملکرد:
ارزشیابی عملکرد عبارت است از: روش تشخیص خصوصیات کارکنان بر اساس بازخور مثبت یا منفی از نتایج عملکرد افراد در چگونگی انجام وظایف می باشد. (سید جوادین، ۱۳۸۳)
ارزیابی عملکرد، فرایند شناسایی، مشاهده، سنجش و بهبود عملکرد انسانی در سازمان ها است ( به نقل از عباس پور، ۱۳۸۷).
زارعی متین به نقل از کاسیو، ارزیابی عملکرد را، فرایندی می داند که به طور نظام دار به تشریح توانایی ها و ضعفهای کارکنان با توجه به شغل آنها در فواصل معین می پردازد (زارعی متین، ۱۳۸۲).
ارزیابی عملکرد یک فرایند ساختاری برای شناخت عملکرد کارکنان است، این ارزیابی به کارکنان کمک می کند که بتوانند وظایف خود را بهتر بشناسد و راهنمای آنان باشد ( دانشگاه جورجیبا[۴۷]، ۲۰۰۶ ).
۲-۲-۱۳-۲ فلسفه ارزیابی عملکرد :
در گذشته مدیران ارزیابی عملکرد را فقط به منظور کنترل کارکنان انجام می دادند ، در حالی که امروزه جنبه راهنمایی و ارشادی این عمل اهمیت بیشتری یافته است. یک نسل گذشته در برنامه های ارزیابی عملکرد بر روی ویژگیهای کارکنان، کاستیها و توانایی های آنان تاکید مر کردند. اما فلسفه امروزی ارزیابی عملکرد بر عملکرد کنونی و هدفهای آینده کارکنان پافشاری می کند. فلسفه امروزین ارزیابی مشارکت کارکنان را در تعیین هدفها به صورت متقابل و به یاری مدیر سفارش می کند. بنابر این فلسفه امروزین ارزیابی عملکرد آنگونه که دیویس و نیواستروم[۴۸] (۱۹۸۵) تاکید می کنند عبارت از این است که :

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. جهت گیری آن به سوی عملکرد است.
  2. بر روی هدف ها و آماج ها پافشاری می کند.
  3. تعیین هدف ها یا هدفگذاری با رایزنی متقابل مدیر وکارکنان صورت می پذیرد(عباس پور،۱۳۸۷)

۲-۲-۱۳-۳ اهداف ارزیابی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:20:00 ق.ظ ]




 

۲-۱-۵-۲-۲)تشخیص ( جاندار انگاری)

تشخیص عبارت است از جان بخشیدن به اشیا و طبیعت؛ به صورتی که برای آن ها خصوصیّات انسانی در نظر گرفته شود. تشخیص یکی از مهم ترین روش های ارائه تصاویر زنده و پویا است. شاعر با تصرّفی که در اشیا و عناصر بی جان طبیعت می کند، به آن ها حرکت و حیات می بخشد در نتیجه هنگامی که از دریچه ی چشم او به طبیعت و اشیا می نگریم، همه چیز در برابر ما سرشار از حرکت و زندگی است. ایجاد فضایی از این دست نتیجه ی رسوخ و نفوذ درکنه و ذات اشیا و امور و احساس یگانگی با آن هاست.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

به کاربردن فعل در ساختمان تشخیص، می تواند به پویایی هرچه بیش تر این نوع تصویر کمک کند(شفیعی کدکنی،۱۹:۱۳۸۳).

۲-۱-۵-۲-۳)حس آمیزی

«حس آمیزی عبارت است از توسّعاتی که در زبان از رهگذر آمیختن دو حس به یک دیگر ایجاد می شود. مثل «جیغ بنفش» و «آواز روشن» ( شفیعی کدکنی، ۱۳۷۰ :۱۵). که البته این گونه عبارات به دلیل استفاده ی مکرّر، هم چون واژه ای قاموسی، مرده و کلیشه ای شده اند، و جنبه های هنری آن از دید ما پنهان مانده است، امّا در شعر شاعر با آمیختن دو حس و با خلاقیّت خویش به حرکت و حیات شعر می افزاید.

۲-۱-۵-۲-۴)نماد

ارائه یک تصویر نمادین و رمزی از اشیای طبیعی در کار همه ی شاعران دیده می شود، یعنی شاعر پدیده های طبیعی مانند: سنگ، گل، ماه، دریا، درخت، ستاره و … را به کار می گیرد تا به مفهوم نامحسوسی که در ذهن دارد تجسّم ببخشد و آن را محسوس و قابل درک سازد ( فتوحی، ۱۳۸۶ : ۱۹۰).

نماد های ابداعی؛ یعنی نماد هایی که شاعر خود خلق می کند، زنده تر و تأثیرگذار تر از نماد هایی هستند که در ادبیات مرسوم اند؛ زیرا نماد های مرسوم در ادبیات به دلیل استفاده ی مکرّر تأثیر خود را از دست داده و مرده و کلیشه ای شده اند.

«نیروی حیاتی نماد از تجربه های شخصی و داده های ناخودآگاه شاعر نشأت می گیرد. صورت نماد نوعی هم زادی با امر نامرئی دارد. این نیرو خواننده را به واکنش بر می انگیزد و فرایند خواندن متن را زنده و پویا می کند. نماد های شخصی و ابداعی که حامل تجربه ی معنوی و روحی قوی باشند، بسیار مؤثر و زنده اند. شعر قرن ششم و هفتم دوران شکوفایی نماد های پر قدرت و پویا ی عرفانی است» (همان: ۱۹۵ ).

۲-۱-۵-۳)زبان

شاید اساسی ترین وظیفه ی زبان، برقراری ارتباط میان اعضا ی جامعه باشد ، امّا زبان توان مندی های دیگری نیز دارد که به آن کارکرد های متفاوتی می دهد. از جمله ی این کارکرد ها، نقش هنری یا زیبایی آفرینی زبان است که وقتی بروز می یابد که ذهن خواننده به نوعی زایش درونی و فکری می رسد. این زایش هنری با ناخود آگاهی و لحظات ناب کشف و شهود همراه است و تولّد عاطفه و احساسی را ممکن می سازد که از درون شاعر تراوش کرده و حاصل تجربه های شهودی اوست (جهانتیغ، ۱۱:۱۳۸۰). «شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت، گوینده ی شعر، با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او و زبان روزمرّه و عادی، تمایزی احساس می کند» ( شفیعی کدکنی، ۱۳۷۰ : ۳ ).

مطالعه ی زبان شعر، مهم ترین نکته در نظریه های مدرن است و در همین راستاست که شگرد های زبانی، اهمیت می یابد «شگرد های زبانی، عبارت است از بازی با زبان» ( احمدی، ۱۳۷۰ : ۵۹ ). که بازی با زبان، خود در دو محور هم نشینی و جانشینی رخ می دهد (علوی مقدم، ۱۳۷۷: ۱۷۲).

می گویند: «زبان تجسّد حرکات روح است»؛ بدین گونه زبان هر شاعری، تصویر بیرونی هیجان های درونی اوست ( شفیعی کدکنی، ۱۳۸۷ : ۱۰۲). و به قول اسپیتزر[۷] «زبان چیزی جز تبلور بیرونی پیکره ی درونی نیست» ( غیاثی، ۱۳۶۸ : ۴۱ ).

در مطالعه ی زبان شعر، چگونگی کاربرد و چینش واژگان مورد توجه است؛ «یکی از شرایط مهم ارتباط با متن و هرگونه دریافت از یک اثر ادبی، وابسته به شناختی است که خواننده نسبت به اجزا و سازه های کوچک تر متن از قبیل « واژه» دارد. شناخت واژه مهم ترین نقش را در شناخت و تفسیر متن دارد؛ زیرا واژگان اندوخته در ذهن شاعر است که هر کدام بر شی یا مفهومی که شاعر نسبت به آن آشنایی دارد، دلالت می کند» ( عمران پور، ۱۳۸۶ : ۱۵۵).

یک خیال عمده یا یک جذبه ی بزرگ را یک لفظ تنها می تواند مجسّم ساخته از نظرما بگذراند. یک نفر نقّاش ماهر و زبر دست منظری که از خشم و غضب، قهر و سطوت، شأن و عظمت می تواند به وسیله ی یک تابلو ی نقّاشی نشان دهد، شاعر با یک لفظ تنها همان اثر را می تواند پدید آورد( شبلی نعمانی، ۱۳۶۸ : ۵۸-۵۹).

ویکتور هوگو[۸]، پیشوای رمانتیسم می گفت: «آخر شعر کلمه است و کلمه خدا است» (غیاثی، ۱۳۶۸ : ۱۵۰).

هر شاعری بنا به دلایل مختلف و یا تحت شرایط متفاوت، از واژگان خاصی بهره می برد. به عبارت دیگر، دارای دایره ی واژگانی مخصوص به خود است واین امر می تواند محصول دلایل مختلفی باشد؛ «عوامل مؤثر در گزینش واژگان شعر، فراوان و متنوع است که برخی از آن ها عبارتند از: اوضاع سیاسی و اجتماعی، سنّت و میراث ادبی، مخاطبان شعر و شخصیت فردی شاعر»(پورنامداریان، ۱۳۸۰ : ۳۴).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

«شاعر به صورت الفاظ بی اعتنا نیست. هر کلمه ای نزد او چهره ای دارد؛ درست مانند چهره ی مردمان. یکی سرد و خشک، یکی گیرنده و دل نشین. این یکی نرم و دل آویز و آن دیگری تند و خشم انگیز. در نظر شاعر، کلمات جان دارند و با هم مهر و کین می ورزند. مجمع بعضی هم لطف و آرامش است و اجتماع بعضی دیگر سراسر ستیز و پرخاش. شاعر با این وجود های زنده سرکار دارد. خوی و چهره ی هریک را خوب می شناسد. یکی را می خواند، یکی را می راند، این را با آن آشتی می دهد، آن را از این جدا می کند، به تدبیرو افسون از این پراکندگان گروهی می سازد که همدل و هماهنگ به فرمان او روان می شوند تا دل و جان شنونده را به کمند بیارند و او را به آن جا ببرند که شاعر خواسته است» (خانلری، ۱۳۴۵ : ۱۸۴). بنابراین نوع رفتار شاعر با واژه یا واژگانی خاص و بسامد این واژگان در اثر، می تواند ما را به نتایج تعیین کننده ای درباره ی صاحب آن اثر برساند. روان شناسان معتقدند از روی تنوع و بسامد یک واژه می توان گرایش های فکری، عاطفی، اجتماعی و سیاسی نویسنده را تشخیص داد. هم چنان که به عقیده ی فروید[۹] « راز هر بیماری روانی را از کاریرد بیش از اندازه ی پاره ای از واژه ها، که حکایت گر وسوسه ی او است، می توان دریافت» (غیاثی، ۱۳۶۸ : ۳۹). بنابراین برای رسیدن به مفهوم حرکت در زبان شعر، می بایست به واژگان به کار گرفته شده از سوی شاعر از آن جمله: الف) واژگان نشاط آور، ب) واژگان حرکت آفرین، ت) صفات پرحرکت، ث) افعال حرکتی، ج) افعال امر و مضارع، چ) واژگان طبیعت، ح) استفاده از رنگ ها، خ) نوع برخورد با ضمایر، د) ترکیب سازی ها،ذ)اسم صوت و … و میزان حضور آن ها در اثر توجه کرد(روحانی و عنایتی قادیکلایی،۱۳۹۱: ۵۲-۵۶).

۲-۱-۵-۴) موسیقی

«شوپنهاور[۱۰] نخستین کسی بود که گفت همه ی هنرها می خواهند به مرحله ی موسیقی برسند» (رید، ۱۳۷۱ : ۱).

فیثاغورث حکیم و افلاطون فیلسوف شهیر یونانی گفته اند که تأثیر موسیقی و نغمات موزون در انسان از آن جهت است که یادگار های خوش موزون حرکات آسمان را که در عالم ذرّ و عالم قبل از تولد می شنیده و به آن معتاد بوده ایم در روح ما برمی انگیزاند؛ به این معنی که قبل از آن که روح ما از خداوند جدا شود نغمات آسمانی را می شنیده و به آن مأنوس بوده است و موسیقی به واسطه ی آن که یادگار های گذشته را بیدار می کند مارا به وجد می آورد (حقیقت،۱۳۸۴: ۱۰۸۹).

اگر نگوییم موسیقی خصیصه ی ذاتی شعر است، می توانیم معتقد باشیم که لازمه ی طبیعت آن است(علی پور،۵۱:۱۳۷۸). به عقیده ی شفیعی کدکنی: «شعر چیزی نیست جز به موسیقی رساندن کلام» (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۰ : ۲۹۴).

خانلری در مقایسه ی شعر و موسیقی می گوید: «غرض هر دو ایجاد حالتی است نه اثبات امری، یا تصویر منظری خارجی با قطع نظر از تأثری که ممکن است در بیننده پدید بیاورد. مایه ی کار نیز در هر دو صوت است. یک جا صوت های موسیقی که به حسب نسبت زیر و بمی نغمه را و به حسب وقوع در زمان های متساوی ضرب و وزن را ایجاد می کند. جای دیگر صوت های ملفوظ که ترتیب آن ها به حسب دلالت، صورت های گوناگون به ذهن القا می کند، و تنظیم آن صوت ها به حسب آهنگو وزن، نشاط و شوقی در شنونده بر می انگیزد که صورت های ذهنی را جان و جنبشی می بخشد و از آن حالتی در نفس پدید می آید. شیوه ی کار نیز در این دو هنر، اگر چه یکی نیست، شبیه است؛ زیرا که به خلاف نثر، در هیچ یک از این دو، ترتیب و توالی مقدمات برای حصول نتیجه لازم نیست؛ بلکه جنبش و نشاطی لازم است. پس شعر اگرچه با نثر هم مایه است، با موسیقی خویشی نزدیک تری دارد» (خانلری، ۱۳۴۵ : ۱۷۳-۱۷۴).

شفیعی کدکنی در بحث از موسیقی شعر، به چهار نوع موسیقی قائل است: موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی و موسیقی معنوی (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۰ : ۳۹۱-۳۹۳).

۲-۱-۵-۴-۱) موسیقی بیرونی

موسیقی بیرونی به همان وزن عروضی اطلاق می شود و وزن، مهم ترین عامل و مؤثر ترین نیرو در تهییج عواطف است. اکثر نظریه پردازان، وزن را جزو ماهیّت و ذات شعر می دانند. ناتل خانلری وزن را تناسب حاصل از ادراک و حدتی میان اجزای متعدد می داند که در زمان واقع می شود (خانلری، ۱۳۵۴ : ۲۴).

از میان دو نوع وزن جویباری و خیزابی، وزنی که تحرّک و پویایی در آن محسوس تر است «وزن خیزابی» است. «اوزان خیزابی، وزن های تند و محرکی هستند که در مقاطعی خاص، نوعی نیاز بهتکرار را در ذهن شنونده ایجاد می کنند و غالباٌ از رکن های سالم و یا سالم و مزاحفی تشکیل شده اند که حالت «ترجیع» و «دور» در آنها محسوس است و اوزان جویباری، اوزانی هستند که باهمه ی زلالی و زیبایی و مطبوع بودن، شوق به تکرار در ساختمان آن ها احساس نمی شود و در ساختار عروض افاعیل نیز در آن ها به گونه ای است که رکن های عروضی در آن عیناً تکرار نمی شود» (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۰ : ۳۹۴-۳۹۵).

از میان اوزان شفاف و کدر نیز، وزن شفاف، وزنی پویا تر است؛ زیرا در نخستین برخورد، نظام ایقاعی آن بر شنونده یا قرائت کننده به روشنی احساس می شود؛ حال آن که اوزان کدر، وزن هایی هستند که به دشواری بتوان نظام ایقاعی آن ها را دریافت (همان : ۳۹۷ ).

۲-۱-۵-۴-۲) موسیقی کناری

قافیه و ردیف و آن چه در حکم آن هاست از قبیل برخی تکرار ها و ترجیع ها از جمله ی این نوع موسیقی به شمار می آیند (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۳ : ۲۳).

گسترش و تنوع ردیف ها به حرکت و پویایی موسیقی شعر می افزاید. «ردیف که خود از گونه های تکرار است، دقیقاً به مفهوم حرکت عینیّت می بخشد، هم چنین کاربرد بسیار فعل در ردیف شعر، از یک سو، موجب غنای بیش تر موسیقی کناری می شود و تکرار آن در پایان هر بیت، موسیقی شعر را قوی تر می کند و از سوی دیگر، باعث ایجاد حرکت و تکاپوی بیش تر در ساختار شعر می گردد» ( روحانی و عنایتی قادیکلایی، ۱۳۹۰ : ۶۰ ).

۲-۱-۵-۴-۳) موسیقی درونی

مجموعه ی هماهنگی هایی که از رهگذر وحدت یا تشابه یا تضاد صامت ها و مصوّت ها در کلمات یک شعر پدید می آید، جلوه های این نوع موسیقی است و اگر بخواهیم از انواع شناخته شده ی آن نام ببریم، انواع جناس ها را باید یادآور شویم (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۰ : ۳۹۲).

محور اصلی موسیقی درونی در شعر «تکرار» است که بسامد آن در مصوّت ها، صامت ها، هجا ها، واژه و جمله موجب زیبایی و ایجاد موسیقی است.

۲-۱-۵-۴-۴) موسیقی معنوی

همه ی ارتباط های پنهانی عناصر یک بیت یا یک مصراع و از سوی دیگر همه ی عناصر معنوی یک واحد هنری، اجزای موسیقی معنوی آن اثرند؛ و اگر بخواهیم از جلوه های شناخته شده ی این گونه موسیقی چیزی را نام ببریم، بخشی از صنایع معنوی بدیع؛ از قبیل: تضاد و طباق، ایهام و مراعات نظیر از معروف ترین نمونه هاست» (همان : ۳۹۳).

۲-۱-۵-۵)شکل

هر شعر دو شکل یا صورت دارد. یکی شکل ظاهری که عبارت است از طرز ترکیب مصراع ها و ابیات با یک دیگر به اعتبار قافیه و ردیف و وزن. امّا شکل شعر یا صورت شعر، یک مفهوم عمیق تر هم می تواند داشته باشد و آن مسأله ی «شکل درونی» یا «فرم ذهنی» آن است که به طور خلاصه عبارت است از مسأله ی پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی آن و تناسباتی که در محور عمودی شعر و در کلیّت آن به چشم می خورد (شفیعی کدکنی،۱۳۸۷: ۹۷-۹۸).

آن بخش از شکل شعر که مسأله ی پویایی و حرکت در آن قابل بررسی است، همان شکل درونی یا فرم ذهنی است. به تعبیر دیگر، زبان، موسیقی و شکل و… که در مجموع فرم شعر را تشکیل می دهند، هر چه نیرومند تر و قوی تر باشند و جلوه گاه عاطفه ی شاعر، تا هنگامی که بر محتوا؛ یعنی زمینه ی عاطفی شعر مسلّط نشده اند و آن را از بین نبرده اند، پویا هستند و قابل ستایش.

فصل سوم

مولانا و غزلیات شمس

۳- شرح حال مولوی

جلال الدّین محمد که با عناوین خداوندگار، مولانا، مولوی، ملّای روم و گاه با تخلص «خاموش، خامش و خمش» در میان پارسی زبانان شهرت یافته، یکی از نوادر فرهنگ انسانی است.

برای شناخت این آتش افروخته در بیشه ی اندیشه و احساس و وصف این دریای ِژرف ناپیدا کرانه گوش باید چشم شود :

 

 

 

 

آیــنــه ام آیــنـــه ام مـــرد مقـــالات نیــم   دیـــده شود حــال مـن ار چشم شود گوش شما
    (۱/ ب۴۹۲)

۳-۱) نام و نسب و خاندان و شرح احوال

«نامش محمد و لقبش جلال الدّین است و او را جز جلال الدّین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند. شهرت مولوی به «مولانای روم» مسلّم است. تخلص مولوی خاموش بوده؛ زیرا در خاتمه ی اکثر غزل ها این کلمه را به طریق اشارت و تلمیح گنجانیده است. پدر مولانا محمد بن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده و او را سلطان العلماء لقب داده اند. مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سنه ۶۰۴ هجری قمری اتفاق افتاد و علّت شهرت او به رومی و مولانای روم همان طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه و مدفن اوست بوده؛ چنان که خود وی نیز همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشته و از یاد آنان فارغ دل نبوده است» (فروزانفر، ۱۳۶۶: ۳-۶).

روزگار رومی دوران آشوب و هرج و مرج بود. هفت روز بندگی برای زدودن همه ی فضایل انسان کفایت می کرد و بندگی مغولان بی تردید بدترین بلای ممکن برای ملّتی بود. در این دوران اسلام تنزل کرد. چپاول کلان شهر بغداد بر وحدتی که تا آن زمان دست کم در ظاهر میان ملّت های مسلمان وجود داشت، ضربه ی مهلکی وارد آورد. اهل علم در جستجوی گوشه ای امن برای پیگیری مطالعاتشان از نقطه ای به نقطه ای می گریختند. در دوران نابسامانی سیاسی مستمر بی گمان نه امنیّت فردی در کار است و نه تأمین اجتماعی. ایران به مخروبه ای مبدّل شده بود. وضع اقتصادی کشور رقت آور بود. ملّت همه از شدت مصیبت نالان بودند؛ ولی عجیب آن که در دوران محنت ایران، ادب فارسی شکوفا شد! سه تن از بزرگترین شاعران پارسی گو، سعدی و عطار و رومی، در روزگار حمله ی مغول می زیستند» (اقبال ، ۱۳۷۵: ۳۸). «جای تعجب است که این دوره ی سرشار از مخوف ترین بلاهای سیاسی، در عین حال دوره ی عظیم ترین فعالیت های دینی و عرفانی است… تقریباً در هر گوشه ای از دنیای اسلام، اولیا، شاعران و راهبران عارف بزرگی به وجود آمدند که در ظلمت مصائب اقتصادی و سیاسی ، مردم را به سوی دنیایی به دور از گزند تغییر رهنمون شدند. راز و رمز عشق محنت آفرین را بر آنان خواندند و به ایشان آموختند که در حقیقت عشق و اراده ی نهان خداوند در غم زدگی و پریشانی ، بهتر از شادمانی، خود را آشکار می سازد. در این محیط بود که جلال الدین متولد شد» (شیمل، ۱۳۶۷: ۲۶).

عکس مرتبط با اقتصاد

به روایت احمد افلاکی و فریدون بن احمد سپهسالار و به اتفاق تذکره نویسان بهای ولد به واسطه ی رنجش خاطر خوارزمشاه در بلخ مجال قرار ندید و ناچار هجرت اختیار کرد و گویند سبب عمده در وحشت خوارزمشاه آن بود که بهای ولد بر سر منبر به حکما و فلاسفه بد می گفت و آنان را مبتدع می خواند و بر فخر رازی که استاد خوارزمشاه و سرآمد و امام حکمای عهد بود، این معانی گران می آمد و خوارزمشاه را به دشمنی بهاء ولد بر می انگیخت تا میانه ی این دو، اسباب وحشت قائم گشت و بهاء ولد به مهاجرت از بلخ تن در داد و هنگام مهاجرت از عمر مولانا پنج سال می گذشت ( افلاکی ، ۱۳۶۲: ۱۲-۱۳ و سپهسالار ،۱۳۸۵: ۱۱-۱۲). امّا «با توجه به این که فخر رازی مدّت ها پیش از مهاجرت بها الدّین در گذشته است، برخلاف نوشته ی دو مؤلف مذکور، فخرالدّین سبب اصلی مهاجرت بهاءالدین نباید باشد»(گولپینارلی،۱۳۶۳ :۸۰). بیم هجوم تاتار که بسیاری از اهل فضل و دانش مشرق ایران را به کوچیدن از دیار خود وا داشته بود، در این میان تأثیر قطعی داشته است .

« پس از آن که بهاء ولد با خاندان خود شهر بلخ و خویشان را بدرود گفت و قصد حج کرد و به جانب بغداد رهسپار گردید و چون به نیشابور رسید، وی را با شیخ فرید الدّین عطّار اتفاق ملاقات افتاد و به گفته ی دولتشاه، شیخ عطّار خود به دیدن مولانا بها الدّین آمد و در آن وقت مولانا جلال الدّین کوچک بود، شیخ عطّار کتاب اسرارنامه را به هدیه به مولانا جلال الدّین داد و مولانا بها الدّین را گفت زود باشد که این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند» ( دولتشاه؛۱۳۸۵: ۳۳۵).

پس از سکونت در قونیه، بها ولد در سال ۶۲۸ از دنیا رفت و مولانا به مریدی برهان الدّین محقق ترمذی در می آید و پس از طی مقامات از خدمت برهان محقق اجازه ی ارشاد و دستگیری می یابد تا این که برهان الدّین نیز در سال ۶۳۸ از دنیا می رود. از آن پس مولانا روزها به شغل تدریس و قیل و قال مدرسه می گذرانید و طالب علمان و اهل بحث و نظر و خلاف بر وی گرد می آمدند و مولانا سرگرم تدریس و لم ولا نسلّم بود. فتوی می نوشت و از یجوز و لایجوز سخن می راند. او از خود غافل و با عمر و زید مشغول، ولی کاردانان غیب دل در کار وی نهاده بودند و آن گوهر بی چون را آلوده ی چون و چرا نمی پسندیدند و آن دریای آرام را در جوش و خروش می خواستند… آن آفتاب تیرگی سوز که این گوهر شب افروز را مستغرق نور و از دیده ی محجوبان مستور کرد و آن طوفان عظیم که این اقیانوس آرام را متلاطم و موج خیز گردانید، سرّ مبهم و سرفصل تاریخ زندگانی مولانا، شمس الدّین تبریزی بود. شمس الدّین محمد بن علی بن ملک داد از مردم تبریز بود و خاندان وی هم اهل تبریز بودند» (فروزانفر،۱۳۶۶: ۴۸- ۴۹).

شمس الدّین در بیست و ششم جمادی الآخر سال ۶۴۲ به قونیه رسید و با مولانا دیدار کرد ( افلاکی ،۱۳۶۲: ۸۴). در مورد چگونگی ملاقات مولانا با شمس تبریزی، روایات و افسانه های زیادی پرداخته اند. افلاکی نقل می کند که روزی مولانا از مدرسه ی پنبه فروشان در آمده بر استری راهوار نشسته بود و طالب علمان و دانشمندان در رکابش حرکت می کردند. از ناگاه شمس الدّین تبریزی به وی بازخورد و از مولانا پرسید که بایزید بزرگ تر است یا حضرت محمد رسول الله؟ مولانا گفت: این چه سوال باشد؟! محمد (ص) سرور و سالار جمیع پیامبران است و بزرگواری از آن اوست به حقیقت. شمس الدّین گفت: پس چرا حضرت مصطفی می گوید: سبحانک ما عرفناک حق معرفتک و بایزید گفت: سبحانی ما اعظم شأنی و أنا سلطان السلاطین. مولانا از هیبت این سوال بیفتاد و از هوش برفت، چون به خود آمد دست مولانا شمس الدّین بگرفت و پیاده به مدرسه ی خود آورد و در حجره ای در آمدند و تا چهل روز به هیچ آفریده راه ندادند (همان: ۸۶-۸۷).

روایت محیی الدّین مولف جواهر المضیئه، طبع حیدرآباد ، جلد دوم (ص۱۲۴-۱۲۵) در این زمینه شنیدنی است: روزی وی (مولانا ) در خانه نشسته بود و کتابی چند گرد خود نهاده و طالب علمان بروی گرد آمده بودند. شمس الدّین تبریزی درآمد و سلام گفت و بنشست و اشارت به کتب کرد و پرسید این چیست؟ مولانا گفت: تو این ندانی، هنوز مولانا این سخن به انجام نرسانیده بود که آتش در کتب و کتب خانه افتاد . مولانا پرسید: این چه باشد، شمس الدّین گفت: تو نیز این ندانی. برخاست و برفت. مولانا جلال الدّین مجردوار برآمد و به ترک مدرسه و کسان و فرزندان گفت و در شهرها بگشت و اشعار بسیار به نظم آورد و به شمس تبریزی نرسید و شمس ناپدید شد ( به نقل از فروزانفر ،۱۳۶۶: ۵۷ ).

قریب بدین روایت (روایت محیی الدّین مولف جواهر المضیئه) است آن چه جامی و دیگران ، مثل امین احمد رازی مؤلف تذکره ی هفت اقلیم و آذر مؤلف آتشکده به تبع وی در کتب خود نوشته اند که «چون خدمت مولانا شمس الدین به قونیه رسید و به مجلس مولانا درآمد خدمت مولانا در کنار حوضی نشسته بود و کتابی چند پیش خود نهاده پرسید: این چه کتاب هاست؟ مولانا گفت: این را قیل و قال گویند ترا با این چه کار. خدمت مولانا شمس الدین دست دراز کرد و همه کتاب ها را در آب انداخت، خدمت مولانا به تأسف تمام گفت هی درویش چه کردی بعضی از آن ها فوائد والد بود که دیگر یافت نیست. شیخ شمس الدین دست در آب کرد و یکان یکان کتاب ها را بیرون آورد و آب در هیچ یک اثر نکرده، خدمت مولانا گفت این چه سرّ است، شیخ شمس الدین گفت: این ذوق و حال است ترا از این چه خبر. بعد از آن با یک دیگر بنیاد صحبت کردند»(ر.ک.آذر بیگدلی ،۱۳۷۸: ۲۷۳ -۲۷۴).

روایت دولتشاه: « روزی شیخ رکن الدّین شمس را گفت: که ترا می باید رفت به روم و آن جا سوخته ای است آتش درو می باید زد. شمس به اشارت پیر روی به روم نهاد در شهر قونیه دید که مولانا براستر برنشسته و جمعی موالی در رکاب او روان از مدرسه به خانه می رود و شمس از روی فراست مطلوب را دید بلکه محبوب را دریافت و در جلو مولانا روان شد و سوال کرد که غرض از مجاهدت و ریاضت و تکرار و دانستن علم چیست؟ مولانا گفت: روش سنّت و آداب شریعت. شمس گفت: اینها همه از روی ظاهر است. مولانا گفت: ورای این چیست، شمس گفت: علم آنست که به معلوم رسی و از دیوان سنایی این بیت برخواند:

علم کز تو ترا بنستاند جهل از آن علم بِه بود بسیار

مولانا از این سخن متحیّر شد و پیش آن بزرگ افتاد و از تکرار درس و افاده بازماند» (دولتشاه : ۱۳۸۵: ۳۴۲- ۳۴۳ و آذر بیگدلی ،۱۳۷۸: ۲۷۴).

روایت این بطوطه: «می گویند مولانا در آغاز کار مردی فقیه و مدرّس بود که طلّاب در یکی از مدارس قونیه بروی گرد می شدند. یک روز مردی حلوا فروش که طبقی حلوای بریده بر سر داشت و هر پاره ای به فلسی می فروخت به مدرسه درآمد. چون به مجلس تدریس رسید شیخ (مولانا) گفت: طبق خویش را بیار، حلوا فروش پاره ای حلوا برگرفت و به وی داد، شیخ بستاند و بخورد، حلوایی برفت و به هیچ کس از آن حلوا نداد. شیخ ترک تدریس گفت و از پی او برفت و دیری کشید که به مجلس درس باز نیامد و طلّاب مدتی دراز انتظار کشیدند. سپس به جستجوی او برخاستند و آرامگاه او نشناختند تا پس از چند سال برگشت و جز شعر پارسی نامفهوم سخنی نمی گفت. طلاب از پیش می رفتند و آنچه می گفت می نوشتند و از آن ها کتابی به نام مثنوی جمع کردند» (ابن بطوطه ، ۱۳۶۱: ۳۲۵).

هرگاه به مأخذ قدیمی تر و صحیح تر یعنی ولدنامه بنگریم خواهیم دانست که این ها همه شاخ و برگ هایی است که ارباب مناقب و تذکره نویسان به این قصه داده اند و تا این حادثه را که از نظر نتیجه یعنی تغییرحال و تبدیل جمیع شؤون زندگی مولانا غیرعادی است با مقدمات خلاف عادت جلوه دهند روایاتی از خود ساخته و یا شنیده های خویش را بدون تحقیق در کتب نوشته اند ( فروزانفر،۱۳۶۶: ۶۱).

مطابق روایات سلطان ولد پسر مولانا در ولدنامه، عشق مولانا به شمس مانند جست و جوی موسی در پی خضر است که با مقام نبوّت و رسالت و رتبه ی کلیم الهی باز هم مردان خدا را طلب می کرد، مولانا نیز با وجود چندین فضایل و خصال و مقامات و کرامات و انوار و اسرار که در دور و طور خود بی نظیر بود و مثل نداشت، طالب شمس الدّین تبریزی گشته بود تا این که او را به دست آورد و مرید وی شد و سر در قدمش نهاد و یک باره در انوار او فانی گردید و او را به خانه ی خویش خواند ( سلطان ولد، ۱۳۱۵ :۴۱-۴۲).

«ساکنان قونیه، وقتی خداوندگار معزّز خود را که پس از دیدار با شمس حضور در مجالس رقص و سماع را بر مجالس درس و وعظ ترجیح می داد، مستغرق هم صحبتی این درویش آواره ی فارغ از وظایف اجتماعی خویش یافتند، از بیم و خشم برخود لرزیدند. به این علّت بود که پس از ماه های طولانی که از این عشق صوفیانه برآمد، شمس بیم ناک از خشم اطرافیان مولوی، ترجیح داد که قونیه را ترک کند» (شیمل،۳۹:۱۳۶۷). از این رو، روز پنج شنبه ۲۱ شوال ۶۴۳ از قونیه به دمشق سفر کرد و بنا براین تمام مدّت مصاحبت این دو تقریباً شانزده ماه بوده است. مولانا در طلب شمس به قدم جدّ ایستاد و آخر الامر خبر یافت که اینک مطلع شمس ، دمشق شام است، نامه و پیام متواتر کرد و پیک پیوست و به روایت افلاکی، این چهار غزل را با مطلع های

 

 

 

 

 

 

 

 

ایـــها النــــور فـــــی الفـــــواد، تــعــــال   غـــــایه الجـــــد والمـــراد! تعـــال(۳/۱۳۶۴)
ای ظریـــــــف جـــــهان، ســــلام علیــک   ان دائــــــــی و صحتــــی بیدیــک(۳/۱۳۲۳)
زنـــــــدگانـــــی صـــــدر عــــــالی بــاد   ایـــــزدش پاسبـــــان وکـــالی باد ( ۲/۹۷۸ )
بخــــــــدایی کـــــه در ازل بــوده اســــت   حـــــــیّ و دانـــــا و قـــــادر قیوم (۴/۱۷۶۰)

به خدمت شمس فرستاد (فروزانفر، ۱۳۶۶ :۶۷-۶۹). بنا بر روایت ولدنامه و دیگر کتب، مولانا سلطان ولد را به عذرخواهی از گناه و گستاخی مریدان نزد شمس الدین فرستاد(سلطان ولد،۱۳۱۵: ۴۲-۴۳و۴۷-۵۳). «سلطان ولد ساز سفر کرد و هم چنان در سرما و گرما راه و بی راه در نوشت تا در دمشق شمس الدین را دریافت و ره آوردی که به امر پدر از نقود با خود آورده بود نثار قدم وی کرد و پیغام های پرسوزو گداز عاشق هجران دیده را به لطف تمام به گوش معشوق رسانید. دریای مهر شمس جوشیدن گرفت و خواهش مولانا را پذیرفت و (سنه ی ۶۴۴) عازم قونیه گردید. پس از این که چندی مولانا در کنار شمس آرام گرفت؛

باز گستاخان ادب بگذاشتند تخم کفران و حسدها کاشتند

مردم قونیه و مریدان بار دیگر در خشم آمدند و بدگویی شمس آغاز کردند و مولانا را دیوانه و شمس را جادو خواندند و در نهایت شمس در ۶۴۷ برای همیشه ناپدید گشت و مولانا با وجود جستجوی بسیار وی و سفر به دمشق برای یافتنش دیگر هرگز او را نیافت » (فروزانفر،۱۳۶۶ : ۷۳).

پس از تجربه ی سوزان و پرالتهاب عشق شمس الدّین، او در صحبت صلاح الدّین زرکوب آرامش روحی یافت. صلاح الدّین مردی بود عامی و ساده که قفل را «قلف» و مبتلا را «مفتلا» می گفت. توجه مولانا به او چندان بود که آتش حسد را در دل بسیاری از پیرامونیان مولانا برافروخت. بیش از هفتاد غزل از غزل های مولانا به نام صلاح الدّین زیور گرفته و این از درجه ی دلبستگی مولانا به وی خبر می دهد. این شیفتگی ده سال یعنی تا پایان عمر صلاح الدین ( اول محرم سال ۶۵۷ه ق ) دوام یافت .

روح نا آرام مولوی هم چنان در جستجوی مضراب تازه ای بود و آن با جاذبه ی حسام الدّین حسن بن محمد بن حسن ارموی به حاصل آمد. حسام الدّین از خاندانی اهل فتوت بود. وی در حیات صلاح الدّین از ارادتمندان مولانا شد. پس از مرگ صلاح الدّین سرود مایه ی جان مولانا و انگیزه ی پیدایش اثر عظیم او، مثنوی، گردید. مولانا پانزده سال با حسام الدین هم صحبت بود و مثنوی معنوی، یکی از بزرگ ترین آثار ذوقی و اندیشه ی بشری را حاصل لحظه هایی از همین هم صحبتی می توان شمرد (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۳ : ۱۳).

«حضرت خداوندگار، مدّت شصت و هشت سال به وجود پرجود حضرت خویش اهل جهان را مشرّف گردانید و در پنجم جمادی الآخر سنه ی ۶۷۲ به جوار رحمت حق پیوست»(سپهسالار،۱۳۸۵ :۱۹).

۳-۲) آثار

آثار مولانا را به دو قسمت منظوم شامل غزلیّات، مثنوی و رباعیات و منثور شمال فیه مافیه، مکاتیب و مجالس سبعه می توان تقسیم کرد.

۳-۲-۱) غزلیّات

این بخش از آثار مولانا معروف به کلیّات یا دیوان شمس است؛ چه مولانا در پایان و مقطع بیش تر آن ها (یعنی به جز غزل هایی که به نام صلاح الدّین زرکوب و حسام الدّین چلبی ساخته و مجموعاً صد غزل بیش تر نیست یا آنچه تنها لفظ خاموش یا خمش کن و مترادفات آن به ندرت در مقطع ذکر شده) به جای ذکر نام یا تخلّص خود و بر خلاف معمول شعرا به نام شمس تبریزی تخلص می کند، چنان که هرگاه کسی از روابط مولانا و شمس مطلع نباشد گمان می کند که شمس یکی از غزل سرایان فارسی بوده و این ابیات نظم کرده ی اوست ؛ در صورتی که هیچ کس او را به سمت شاعری نمی شناسد.

۳-۲-۱-۱) سبک شعری

نیکلسون[۱۱] در خصوص مثنوی و دیوان شمس این گونه اظهارنظر می کند: «یکی مثل رودخانه ی عظیمی است که بسیار عمیق و آرام در زمین های مختلف جریان می یابد و در فرجام به اقیانوسی که کرانه اش پیدا نیست وارد می شود؛ در صورتی که دومی گردباد و طوفانی را ماند که آن چه در مسیر خود می یابد همه را زیر و رو می کند!» (مهرین، ۱۳۶۱: ۳۳۳).

«ترانه های مولانا مبیّن اعجاز سخن و اندیشه های متعالی اوست. تصویری تازه از یک حیات نوین عرفانی است که آن را عرفان پویا، هیجان انگیز و چرخنده می نامند » (تدین، ۴۱:۱۳۸۵).

«سبک حاصل نگاه خاص هنرمند به جهان درون و بیرون است که لزوماً در شیوه ی خاصی از بیان تجلّی می کند» (شمیسا، ۱۳۸۶: ۱۸)؛ به همین دلیل می توان گفت که دیدگاه های فکری یا جهان بینی نویسنده در تعیین سبک فردی، راهگشاتر است از توجه بر روی زبان اثر ( همان : ۱۰۴). « اگر طبع شاعر تند و سرکش باشد، سبک بیانش غالباً سریع و کوتاه می شود و اگر طبعی داشته باشد خیال پرور و رویایی، سبک او درآکنده می شود از استعارات و مجازات دور و دراز….. سبک هر شاعر حاکی است از کیفیت توافقی که بین احوال نفسانی او هست » (زرین کوب، ۱۳۷۲: ۱۹۲).

۳-۲-۱-۲) جهان بینی مولانا در غزلیّات

ویژگی های زبانی و ادبی اثر، در بیشتر موارد، معلول عوامل فکری آن هستند و از این رو، ویژگی های فکری غالب در هر اثر، تبیین کننده و توجیه گر ویژگی های زبانی و ادبی آن نیز هستند. برخی از مهم ترین وجوه و عناصر فکری غالب، فراگیر و متکرّر دیوان شمس عبارت اند از: ۱- شادی گرایی و غم ستیزی،۲- عرفان حماسی، ۳-واقعیّت نمایی، ۴- وحدت وجود، ۵- مرگ ستایی و ۶-خاموشی (حسین پورچافی،۱۳۸۶: ۱۴).

از میان این ویژگی ها و نگرش های فکری، آن چه بیش از همه به حرکت و پویایی شعر مولوی منجر شده است را می توان در «شادی گرایی و غم ستیزی، حقیقت نمایی و وحدت وجود» خلاصه کرد.

۳-۲-۱-۲-۱) شادی گرایی و غم ستیزی

مولانا را باید بزرگ ترین نماینده ی مکتب بسط شمرد. از نظر او «همه چیز نشاط انگیز است. جز امید و خنده کاری برای ما نمی ماند؛ زیرا از جمال ازلی جز زیبایی و خوبی انعکاسی نیست و از این رو در دیوان شمس فراوان است ابیات یا غزل هایی که از خنده می درخشد» (دشتی ،۱۳۸۶: ۱۲۰).

از آن جمله ابیات :

 

 

 

 

مرا عهدی است با شادی که شادی آن من باشد   مرا قولـــی ست با جانان که جانان جان من باشد
    (۲/ ب۶۱۱۳).

 

 

 

 

 

مــن طربــم، طرب منــم، زهره زند نوای مــن   عــــشق میـــان عاشقــــان شیوه کند برای من
    (۴/ ب۱۹۱۶۱)

 

 

 

 

 

مـــــادرم بخـــت بُدست و پــدرم جود و کرم   فـــــرح ابن الفـــرح ابن الفـــرح ابن الفرحـــم
    (۴/ ب۱۷۱۵۰)

این شادی با ظهور شمس شکوفا شد. «تا پیش از دیدار شمس تبریزی، جهان برای مولانا فقط در مسند تدریس و کتاب های پدرش سلطان العلما و متنبّی خلاصه می شد و جذبه ای در بر نداشت؛ ولی بعد دیدار ناگهانی شمس، احساس شادمانی، سرور و مباهات می کرد و دوران غیبت شمس، دوران عشق و شور و شیدایی اش بود» (تدین، ۱۳۸۵: ۱۷). دولت عشق شمس او را به دولتی پاینده تبدیل کرد:

 

 

 

 

مـــرده بدم زنده شدم، گـــریه بدم خنده شدم   دولـــت عــشق آمد و من دولـــت پاینده شـدم
    (۳/ ب۱۴۷۴۲)

بزرگ ترین موجب غم که یاد آن همواره انسان را می آزارد، مرگ است. امّا همین مرگ در نظر مولانا چون عروسی، زیبا و شادی انگیز است:

 

 

 

 

 

 

مــــرگ مـــا هســـت عـــروســـی ابـــــد   ســــرّ آن چیــــــــست ؟ هــــو الله احــــد…
هــــــر کـــه زنــــده ســــت به نــــور الله   مـــــرگ ایــن روح مـــــر او راســـت مــــدد
    (۲/ ب۸۶۹۴ و ۸۶۹۷)

او حتی «گور» خود را «بزم خدا» می خواند و سفارش می کند که کسی بی دف در این بزم حاضر نشود:

 

 

 

 

 

 

اگــــــر بـــــر گــــور من آیــــی زیــارت   تــــو را خــــــرپشته ام رقصــــــان نمایــــد
میــــــا بــــی دف به گـــور مـــــن، بـرادر!   کـــــــــه در بــــزم خـــــدا غمگیــن نشاید
    (۲/ ب۷۱۰۴-۷۱۰۵)

افلاکی می نویسد: «ولد فرمود که روزی به حضرت والدم گفتم که یاران می گویند که وقتی که ما مولانا را نمی بینیم اصلا خوش نمی شویم و خوشی ما می رود، فرمود که هرکه بی من خوش نمی شود آن است که مرا نشناخته است، مرا آن وقت شناخته باشند که بی من خوش باشند از من، یعنی با معنی من آشنا باشند، فرمود که: بهاء الدین! هر وقتی که خود را بینی که خوشی ای داری و حالت خوش، بدان که آن خوشی منم در تو؛ چنان که گفت:

 

 

 

 

لیـــــک مارا چـــو بجویی سوی شادی ها جو   که مقیمــــان خوش آبـــــــاد جهـــان شادیم
    (افلاکی،۱۳۶۲: ۳۱۱- ۳۱۲).

همین روحیه ی پرنشاط و غم ستیز مولانا موجب شده است که او در سرایش غزل هایش به موسیقی پرنشاط و تپنده و در قالب اوزان دوری، خیزابی و شفاف و به کار بردن قافیه ی درونی و استفاده ی از ردیف های فعلی که به حرکت و پویایی شعر می افزاید، به کار بردن واژگان نشاط بخش، افعال حرکت آفرین، واژگان طبیعت و آرایه های ادبی هم چون تشخیص و تشبیه و به طور کلی زبانی که از طبیعت و زندگی روزمرّه ی مردم نشأت گرفته شده است و وجه مشخص آن ها القای نشاط و طراوت و سرزندگی است، تمایل بیش تری نشان دهد.

۳-۲-۱-۲-۲)حقیقت نمایی

غزلیّات مولانا، غزلیاتی است زنده که غالباً در مجالس سماع و در حال شور و نشاط سروده شده و برای بسیاری از آن ها شأن سرودی در دست است که شأن سرود آن ها در مناقب العارفین افلاکی ذکر شده است. بر همین اساس می توان «مختصّه ی اصلی سبک مولانا را تطابق آن با وقایع حقیقی یا خاصیت حقیقت نمایی دانست» (شمیسا ،۱۳۸۸: ۲۲۶).

فرای[۱۲] معتقد است: «ادبیات بازتاب زندگی نیست؛ ولی از زندگی فرار هم نمی کند و دوری نمی گزیند، آن را می بلعد» ( فرای، ۱۳۶۳: ۴۸). شعر مولانا نیز مصداق این سخن است. جهان هستی از نظر شاعر، از امور انتزاعی گرفته تا امور غیر انتزاعی، سرشار از زندگی است. هر آن چه که در قلمرو حواس انسان می گنجد، از حرکت و حیات نیز برخوردار است.

«دیوان کبیر انفجار مفاهیم عمیق حقایق زندگی است، انقلاب و هیجان روحی قلندری است که از ننگ و بدنامی نمی هراسد»(تدین ، ۱۳۸۵: ۱۸) و با چنان صدق و صفایی به ثبت احساساتش می پردازد که تپش قلب او را میان انگشتانمان احساس می کنیم. می توانیم خود را مستقیماً در هزار توی ذهن او پرتاب کنیم و بی مواجهه با بن بستی راه را پیدا کنیم (اقبال ۱۳۷۵: ۱۲۸).

از آن جا که بزرگ ترین واقعه ی زندگی مولانا دیدار او با شمس تبریزی و سپس جدایی او از شمس بوده مهم ترین عنصر واقع نمایی در دیوان شمس موضوع وصل و هجران است و از آن رو که همیشه در وصل، خوف جدایی است و در هجر، شوق نظر، غالب غزلیّات مولانا را می توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته ی نخست شامل غزلیّاتی است که در وصال شمس سروده شده و در آن ها مولانا با خواهش و التماس از شمس می خواهد که از پیش او نرود و دسته ی دیگر شامل غزلیّاتی است که مولانا در فراق شمس سروده و در آن ها اشتیاق شدید خود را به آمدن و بازگشت شمس بیان کرده است. برخی از غزلیّات مولانا در واقع نامه های منظومی است که او خطاب به شمس سروده و ملتمسانه از او خواسته است که به قونیه برگردد.

از آن جایی که این اشعار منعکس کننده ی حالات مختلف مولانا در طول دوران وصال و فراق او و شمس است؛ هرقدر که ما از کیفیت ارتباط این دو و ماجراهایی که میان آن ها رفته است اطلاع بیش تری داشته باشیم، لذّتی که از غزلیّات مولانا می بریم، به همان میزان بیش تر خواهد بود و این ویژگی حقیقت نمایی به خودی خود به پویایی هرچه بیش تر غزلیات او، می انجامد.

۳-۲-۱-۲-۳)وحدت وجود

«تنوّع در عین وحدت » یکی از بن مایه های اندیشه ی مولاناست. از نگاه او « همه ی موجودات سمیع و بصیر و خوش اند؛ زیرا مظهر اویند و صفات او را دارند و هر کدام با زندگی خاص خود به سوی او در حرکتند و او را تسبیح می گویند» (شمیسا،۱۳۸۷: ۳۷).

دنیای ذهنی مولوی پویا و زنده است. او همه چیز را در حرکت به سوی کمال می بیند. عقیده ی وحدت وجود سبب شده است که هماهنگی و کلیّتی در جهان ببیند که هر جماد و گیاهی نیز بهره ای از حیات و زندگی برده است و این نوع نگرش باعث بسامد بالای آرایه ی «تشخیص یا جاندار انگاری» در غزلیّاتش شده که در سطح ادبی شعر، بالاترین نقش را در حرکت بخشیدن و پویا کردن دیوان اشعارش داراست .

عشق به طبیعت، همدلی و هم زبانی با تمام کاینات هم پرتوی است که اندیشه ی عرفانی او براین شعر می اندازد و به آن طراوت بی سابقه می دهد. آشنایی با زندگی عامه و تمام آنچه با کسب و حرفه ی هر روزینه ی آن ها مربوط است نیز در شعر مولانا مجال انعکاس دارد. انعکاس الفاظ یا مضامین مربوط به انواع کسب و حرفه هم که در غزلیّاتش نمود بارز دارد رنگ خاصی به کلام او می بخشد که نزد بسیاری شاعران کلاسیک فارسی زبان از مقوله ی اصالت و تازگی باید تلقی شود ( زرین کوب ، ۱۳۷۰: ۲۴۳-۲۴۴).

مختصات سبکی غزلیات از نظر لفظ مفید این معنی است که هرچند مولانا در قرن هفتم و در عصر رواج سبک عراقی می زیسته است، گرایش به اسلوب خراسانی دارد و دلیل آن این است که زبان مادری او خراسانی بوده است… مطالعات او نیز عمدتاً در آثار فضلای خراسان (سنایی ، عطار و پدرش) بود. به هر حال زبان او زبان فصیح و بلیغ قبل از مغول است؛ امّا ساده و محاوره ای و گاه عامیانه است. لغات ترکی و یونانی نیز در غزلیات دیده می شود و گاهی در مقوله های دستوری تصرف کرده است. از نظر قالب، غزلیّات او گاه بسیار طولانی است و با قصیده مشتبه می شود. لغات و ترکیبات بسیاری را خود وضع و ضرب کرده است که می توان از مجموع آن ها رساله ای پرداخت. از نظر موسیقیایی غزلیات او از غنای فوق العاده ای برخوردار است. برخلاف آن چه که معروف است شعر او از نظر قافیه بسیار قوی است و قوافی بدیع فراوان دارد. مخصوصاً قافیه ی درونی در شعر او یکی از مختصات سبکی است. از نظر عروض، کلیّات شمس مجموعه ای است بی نظیر. چهل و هشت وزن دارد که بعضاً تازه یا کم یاب است و گاهی خود، وزن تازه ی شعر را در غزلش ذکر می کند. از اوزان دوری زیاد استفاده می کند و یک نکته ی جالب آن است که گاهی مانند شاعران قدیم خراسان اوزان متفق الارکان را دوری می کند.از مختصّات معنوی شعر او در مرحله ی اول نو بودن است. ارائه مطلب هرچند عادی باشد، تازه است. غزل او وحدت موضوع یا وحدت طولی دارد. تکرار غزل از مختصّات دیگر شعر اوست ظاهراً مطالب مطرح شده در یک غزل گاهی او را اقناع نمی کرده و سعی داشته تا در غزل های بعد، شور و التهاب خود را فرو کشد. اصطلاحات رسمی و مدرسی صوفیانه کم دارد. شعر او از نظر تلمیحات بسیار غنی است و گاهی شعر «تمام تلمیح» دارد، یعنی شعری که در تمام ابیات آن به اشارات داستانی پرداخته شده باشد. موضوع در شعر او محدود نیست و هر چیزی هر چند عادی، می تواند در ذهنیَت شعری بی کران او به شاهکاری بدل شود. دیگر از مختصات شعری او صمیمیّت در لحن است (شمیسا، ۴۷:۱۳۸۷).

شعر او شعری است دارای سبک و چهره و خیلی زود به خواننده القا می کند که چهره ای که پشت کلمات است به تمام معنی یکی استثنا است و به قول خود او اشعارش بوی او را دارند : « از قرآن بوی خدا می آید و از حدیث بوی مصطفی می آید و از کلام ما بوی ما می آید» (افلاکی ،۱۳۶۲: ۴۵۸).

فصل چهارم

بررسی نمودهای پویایی در عناصر پنج گانه ی غزلیات شمس

۴-۱) تحلیل حرکت و پویایی در عناصر سازنده ی شعر در غزلیّات شمس:

حرکت و پویاییِ شعر در گرو برخورداری شاعر از اندیشه و عاطفه ای سرشار است. اندیشه و عاطفه ای که انعکاس طبیعت و زندگی باشد و با عواطف انسانی گره خورده باشد واین حرکت و حیات زمانی نمود بیش تری می یابد که هنرمند با خلاقیّت هنری خود همه ی عواملی را که با در کنار هم قرار گرفتن ودر کلیّت اثر، به هماهنگی و پویایی اثر می انجامد رعایت کند. در ادامه به بررسی و تحلیل عواملی که به حرکت و پویایی عناصر پنچ گانه ی شعر می انجامد، می پردازیم.

۴-۱-۱)پویایی عواطف شعری

تجلّیات عاطفی شعر هر شاعری، سایه ای از منِ اوست که خود نموداری است از سعه ی وجودی او و گسترشی که در عرصه ی فرهنگ و شناخت هستی دارد. عواطف برخی از شاعران، مثلاً شاعران درباری ، از منِ محدود و فردی و حکومتی سرچشمه می گیرد و عواطف شاعران بزرگ از منِ متعالی.

آفاقِ عاطفیِ مولانا جلال الدّین به گستردگی منِ انسانی است و امور جزیی و منافع شخصی و درباری در شعرش انعکاسی ندارد. جهان بینی او پوینده و نسبت به هستی و جلوه های آن روشن است و تنوّع در عین وحدت را در سراسر جلوه های عاطفی شعر او می توان دید.

«اموری که بنیاد اندیشه ها و عواطف اویند عبارت اند از :

  1. هستی و نیستی ( پویایی هستی، بی کرانی هستی، تضاد در درون هستی ، آغاز و انجام جهان، روح و مادّه).
  2. جانِ جهان ( ارتباط خدا و جهان، وحدت وجود، شناختِ «صورت بخشِ جهان» که ساده و بی صورت است).
  3. انسان ( که در مفصلِ جهان و جانِ جهان ایستاده؛ و آن چه وابسته به انسان است چون: عشق، آزادی و اختیار، زیبایی، تکامل مادّه تا انسان و حرکت آن به سوی انسان کامل، حقیقت حیات، مرگ و راه های انسان به خدا)» (شفیعی کدکنی،۱۳۸۳:۱۶).

امر هستی و نیستی در نظر مولانا با پویایی کاینات پیوند می یابد. انگیزه ی این پویایی را مولانا تضادِّ درونی اشیا می داند. وی جهان را جهان هست و نیست می خواند، جهانی که در عینِ بودن پای در نیستی دارد؛ نیستی که خود هستی دیگر است. امّا این هستی و نیستی از آنِ صورت هاست و در ورای هستی و نیستیِ صورت ها، از نظر مولانا، غیبِ مطلق جای دارد که گاه از آن به عدم تعبیر می کند و این عدم با وجود مطلق یکی است و آن چه که جلوه گاه این وجود مطلق است«انسان» است:

 

 

 

 

جمـــله ی اجزای خاک، هست چو ما عشقناک   لیــــــک تـــــو ای روح پـــاک نادره تر عاشقی
    ( ۶/ب ۳۲۱۵۶)

انسان آزاد و مختار است، از حدّ خاک مرحله ها پیموده تا به درجه ی انسانی رسیده و از این هم فراتر تواند رفت:

 

 

 

 

ازحــــــدِ خـاک تا بشر چند هزار منزل است   شهـــــــر به شهــــر بردمت، بر سـر ره نمانمت
    (۱/ب ۳۵۰۶)

روح مولوی جوهری سیّال بود که برای کشف حقیقت دائماً درسیر و حرکت بود. حرکت در وجود مولوی به دو صورت نمود می یابد: الف – حرکت و دگرگونی درونی و روحانی ب – حرکت فیزیکی (سماع) ( واحد دوست ، ۱۳۸۷ : ۲۱۸ ).

حرکت و دگرگونی درونی و روحانی، همان است که یونگ با عناوینی هم چون: فنا ناپذیری، ولادت مجدّد یا تولّد دوباره از آن یاد می کند.کارل گوستاو یونگ[۱۳] می گوید: «ولادت مجدّد»، اعتقادی است که جزو اعتقادات اولیّه ی نوع بشر به شمار می آید. وی تحقّق آن را از چندین طریق میسّر می داند. در روش چهارم تولّد دوباره از نظر وی، ولادت ممکن است بدون هیچ گونه تغییری در وجود و تنها به صورت «تجدید» رخ دهد که شامل تغییر طبیعت ذاتی فرد است و می توان آن را نوعی تغییر ماهیّت خواند » ( یونگ ، ۱۳۷۶ : ۶۴ ).

منظور از حرکت و دگرگونی درونی و روحانی و تولّد دوباره در عرفان، همان « سیر الی الله » یا سفر روحانی سالک است برای رسیدن به حق که مولوی در جای جای غزل هایش به آن اشاره دارد؛ چنان که در غزلی با مطلع و مقطع زیر به توصیف این سفرو تولّد روحانی پرداخته است:

 

 

 

 

 

 

هـرلحظـه وحـی آسمـان آیـد بـه سـرّ جـان ها   کـاخر چو دُردی بـر زمیـن تا چند می باشی، بر آ
ای جان پاک خوش گهر ، تا چند باشی در سفر   تـو بــاز شــاهی، بــاز پر ســوی صفیـر پـادشــا
    (۱/۲۶)

نکته ی قابل توجّه این است که «عشق» موجد این سفر (نوع دوّم حرکت) در وجود مولانا است:

 

 

 

 

در ســایه های عشقـت ،ای خوش همای عرشی   هـر لحظـــه بـــازِ جــان هــا تا عـرش برپریده
    (۵/ ب۲۵۲۷۲).

حرکت فیزیکی یا سماع در اصطلاح همان «حرکت دوری» است که از گردیدن به هم می رسد؛ مانند چرخ زدن صوفیان و هر چه بدان ماند ( ملکشاهی ، ۱۳۶۳ : ۲۴ )؛ هرچند «سماع نردبان روحانی است که عاشق را به بام معشوق می رساند» ( شمیل ، ۱۳۶۷ : ۴۰۳ ).

سماع معمولا بادف و دست افشانی که محرّک هستند توأم است. مولانا خود با آلات و پرده های موسیقی آشنا بوده و در جای جای غزل هایش از آن ها نام برده است؛ مانند غزل ۴۵۷ از کلیات شمس که به دوازده پرده ی موسیقی اشاره کرده است :

 

 

 

 

ای چنــگ، پـــرده های سپــاهانـم آرزوســت   وی نــــای، نــاله ی خـــوش سـوزانم آرزوسـت
    (۱/۴۵۷)

بسامد کاربرد آلات موسیقی در غزل ها در کلیات شمس نیز بالاست. برای مثال در شصت غزل از واژه ی «دف» استفاده کرده است.

شواهد به کار رفته در غزل ها در کلیّات شمس و اقوالی که نقل شده است نشان می دهد که مولوی غزل های خود را در حالت سماع سروده است. روایتی از قول افلاکی در مناقب العارفین نقل شده است که؛ «روزی حضرت مولانا از پیش دکان شیخ صلاح الدین زرکوب قدس الله سره می گذشت؛ همانا که آواز طقطق ضرابان به گوش مبارکش رسیده به سماع و چرخ مشغول شد و هنگامه ی عظیم جمع آمد، به خدمت شیخ صلاح الدّین خبر کردند که مولانا به سماع شروع فرموده است؛ شیخ به شاگردان خود اشارت کرد که دست ها را از ضرب وامگیرید؛ پس اگر زر ورق تلف شود باکی نیست؛ از وقت ضحی تا قرب نماز دیگر در سماع بود؛ بعد از آن فرمود که بس کنید؛ آن بود که گویندگان رسیدند و سماع را بجد گرفته این غزل را سر آغاز فرمود» (افلاکی،۴۲۹:۱۳۶۲):

 

 

 

 

یکــی گنجـی پدید آمــد در آن دکّان زرکوبـی   زهـی صـورت،زهـی معنی،زهی خوبی،زهی خوبی
    (۵/۲۵۱۵)

عشق مولانا، عشقی تام و فراگیر است؛ چنان که عشق او به شمس تبریز، در حقیقت عشق اوست به انسان کامل. انسانی که جلوه گاه حق است. عشق به حق یا وجود مطلق در همه ی اجزای هستی ساری و جاری است و این عشق است که قوه ی محرّکه ی همه ی کاینات است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اگــــــــر این آسمــــــان عاشـــــق نبودی   نبــــــــودی سینـــــــه ی او را صفــــــــایی
وگــــــــر خورشیــــد هم عاشـــــق نبودی   نبـــــــــودی در جمـــــــــال او ضیـــــایی
زمیــــــــن و کـــــوه اگر نه عاشــــق اندی   نرستــــــــی از دل هــــــــر دو گیاهــــــی
اگــر دریــــــــــا ز عشـــــق آگه نبـــودی   قـــــــراری داشتـــــــی آخــــــر به جــایی
    (۶/ ب ۲۸۳۶۹-۲۸۳۷۲)

پس از دیدار با شمس، مولوی دست از رقص سماع نمی کشد و دائم در سماع است. وی در غزلی می گوید:

 

 

 

 

چـــون مثــال ذرّه ایــم انـدر پــی آن آفتـاب   رقـــص باشــد همچــو ذرّه روز و شـب کردار ما
    (۱/ ب۱۵۶۹)

مولوی در غزلی دیگر می گوید:

 

 

 

 

روی وچشم شمس تبریزی گل و نسرین بکاشت   در میـــان نرگــس و گــل جســـم من پاکوفته
    (۵/ ب۲۵۰۱۵)

و در غزلی دیگر چنین می گوید:

 

 

 

 

تو شمــس تبریــزی بگو ای بـــاد صبح تیز رو   بــــا من بگـــو احوال او، بـا مـن درآپــاکوفتــه
    (۵/ب ۲۴۱۸۳)

مولانا در تصویر زیبایی عشق را به برق تشبیه می کند که بارقه ی آن ابری را که چهره ی ماه وش معشوق را پوشانده است می سوزاند:

 

 

 

 

یـــــک زمان ابــری بیاید تــا بپوشد مـــاه را   ابـــر را در حیـــن بسوزد بــرق جان افزای عشق
    (۳/ب ۱۳۸۵۶)

بدون عشق، شادی از زندگی رخت بر می بندد؛ زیرا زندگی بی نمکِ بی کرانِ عشق مزه ای ندارد:

 

 

 

 

مــــن آزمودم مــــدّتی، بی تو نــــدارم لذّتی   کــــی عمر را لــــذّت بود بی ملح بــی پایان تو؟!
    (۵/ب ۲۲۶۳۴)

و با غرّش شیرِ عشق، گلّه ی غم چون صیدی از شیر می گریزد:

 

 

 

 

بغــــــرّد شیــــــر عشـــــق و گلـــّه ی غم   چـــــــو صیــــد از شیـــر در صحــــرا گریزد
    (۲/ب ۷۰۱۸)

و این است وصفِ حالِ عاشق:

 

 

 

 

 

 

 

 

اگــــــــر عالـــــــم همه پرخـــــــار باشد   دل عاشــــــــق همـــــــــه گلــــــزار باشد
وگــــــر بــــــی کارگردد چـــرخ گـــردون   جهــــــــان عاشقـــــــــان برکـــــــار باشد
همــــــه غمگیــــن شوند و جـــان عاشـــق   لطیــــف و خـــــــرّم و عیـــــــار باشــــــد
    (۲/ب ۶۹۱۴-۶۹۱۶)

مولانا با عشق گفت و گو می کند، شاید بتواند دریابد او کیست و به چه می ماند:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتــم عشق را شبی: «راست بگو، تو کیستی؟»   گفـــــت: « حیــــات باقیم، عمر خوش مکررّم»
گفتمش: « ای برون زجا، خانه ی تو کجاست؟ »   گفت:«همره آتــش دلـــم، پهلـوی دیده ی ترم »
رنگــــــرزم ز مـــن بود هــر رخ زعفرانیـــی   چســــــت الاغــــم و ولی عاشـــق اسب لاغرم
غـــــازه ی لالــــــها منم، قیمت کالـــها منم   لـــــذّت نالـــــها منم ،کاشـــف هــــر مستّرم
    (۳/ب ۱۴۸۵۱-۱۴۸۵۴)

یکی از غزل های بلند دیوان که مولانا در آن می کوشد تا کشف کند عشق چیست، این گونه آغاز می شود:

 

 

 

 

ای عشــــق تو موزون تری یا باغ و سیبستان تو   چــــرخی بزن ای ماه تو، جان بخش مشتاقان تو
    (۵/ب ۲۲۶۲۴)

و شعر با وزن و آهنگی رقص انگیز ادامه می یابد و از کار های معجز نشان عشق، که هر ذرّه را الهام می بخشد، درختان را به رقص بر می انگیزد و همه چیز را دگرگون می کند حکایت ها می گوید و در پایان در می یابد که اگر تا روز قیامت هم از چهره های گوناگون عشق سخن گوید، هنوز سخن باقی است ۱:

 

 

 

 

گـــر تا قیـــامت بشمرم در شرح رویت قاصرم   پیـــموده کـــی تاند شـدن ز اسکرّه ای عمّان تو
    (۵/ ب۲۲۶۴۱)

غزل های مولانا آلامِ نفسِ عاشق دیوانه وار را به زیبایی تمام پژواک می دهد. طرح ریزی یا صنعت گری را مطلقاً در آن ها راه نیست؛ ثبت کننده ی خود جوش و پر شور تجربه های گوناگون اند. تجاربی که تنها از عشق مایه می گیرد. عشقی که مولانا آن را در پیوند با هستی و نیستیِ جهان و جانِ جهان و انسان که مفصلِ جهان و جانِ جهان است می بیند. و همین عشقِ طپنده است که شعر او را از لحاظ گستردگی حوزه ی عاطفی و هیجان های روحی، پویا و بی قرار ساخته و در زبان ، تصویر، موسیقی و شکلِ شعر او منعکس شده و به آن تحرّک و شوری بی نظیر ارزانی داشته است.

۴-۱-۲) حرکت و پویایی در صور خیال

تازگیِ مضمون ، ترسیمِ مظاهر و جلوه های مختلف طبیعت، اصالتِ احساس و به عبارتی دیگر صمیمیّت با تجربه ها و عواطف شخصی و هم چنین بی قیدی نسبت به « صنعت گری و صنعت پردازی شاعرانه » ویژگی اکثر تصاویر غزلِ مولاناست و عناصر سازنده ی این تصاویر ، مفاهیمی است از قبیل مرگ و زندگی و رستاخیز و ازل و ابد و عشق و دریا و کوه و….

« خیال بندی در اشعار مولوی از رویداد های محیط پیرامون او الهام می گیرد » (شیمل، ۸۴:۱۳۶۷).

اگر مولوی عناصر تصویری را از شاعران دیگر به وام می گیرد، بار عاطفی این تصاویر که از جهان بینی و دید او نسبت به هستی ناشی می شود، بدان ها معنایی تازه می بخشد و این تصاویر تکراری در شعر او حرکت و حیات بیشتری دارند.

از آن جایی که مخاطب او انسان، انسانِ کامل و گاه وجودِ مطلقِ حق هستند و او از عواملی ناپیدا کرانه سخن می گوید، عظمت عناصر سازنده ی تصویر های او بارز است. نخستین غزل دیوان شمس با این بیت آغاز می شود:

 

 

 

 

ای رستخیــــز ناگهان، وی رحمـــت بی منتـها   ای آتشـــی افروختــــه در بیشـــه ی اندیشه ها
    (۱/ ب ۱)

که در آن عناصر تصویری: رستاخیز، رحمت بی منتها، آتش افروخته در بیشه- آن هم بیشه ی اندیشه ها از معانی وسیع و بی کران هستی برگزیده شده است.

الیزابت براونینگ[۱۴]، شاعر انگلیسی، درباره ی چنین شاعری می گوید: « شاعر ذهنی که موضوع مدّاقه اش خودش است و از طریق خود به روح مطلق الهی تمسّک می جوید، ترجیح می دهد به آن نمود های ازلی طبیعت بپردازد که نور دل و قوّه ی باطن او را به وفور و بی وقفه به نمایش در می آورند، و سکوت خشکی و دریا را بر می گزیند که در آن بهتر می تواند صدای دل خودش را بشنود »( اقبال، ۱۱۷:۱۳۷۵).

«عشق به طبیعت و هم دلی و هم زبانی با تمام کاینات پرتوی است که اندیشه ی عرفانی مولانا بر شعرش می اندازد و به آن حرکت و حیاتی بی سابقه می دهد. آشنایی با زندگی عامّه و انعکاس الفاظ یا مضامین مربوط به انواع کسب و حرفه هم که در غزلیّات نمود بارز دارد ، رنگ خاصی به کلام او می بخشد و از مقوله ی اصالت و تازگی تلقی می شود »(زرین کوب،۲۴۴:۱۳۷۰).

عناصر خیالی که حرکت و پویایی در آن ها محسوس تر است و در این مبحث بدان ها پرداخته شده است عبارت اند از: تشبیه، تشخیص، نماد و حس آمیزی. علّتِ انتخاب این چهار صورت خیالی از میان انواع صور خیال این است که حرکت و پویایی در این چهار صورت خیال، محسوس تر است.

۴-۱-۲-۱) تشبیه۲

در فصل دوم هم گفته ایم که تشبیه تصویری نزدیک تر به طبیعت و مستقیم تر از استعاره است و همین تفاوت در نزدیکی و دوری طبیعت است که باعث می شود، عموماً در تشبیهات حرکت و جنبش بیش تر از استعاره ها باشد. استعاره آوردن اسمی است به جای اسمی دیگر به اعتبار همانندی و شباهت آن ها، و در این گونه موارد استفاده از فعل کم تر مورد نظر است؛ امّا در تشبیه، بیش تر فعل به کار می رود و همین فعل است که سهم عمده ای در حرکت و جنبش تصویر ها دارد. اینک به چند نمونه از تشبیهاتِ دیوان کبیر و تحلیل حرکت و پویاییِ این صورت خیالی می پردازیم:

 

 

 

 

جـــان ز ذوق تو چـو گربه لــب خود می لیسد   مــــن چو طفـــلان سر انگشت گزیدم همه شب
    (۱/ب ۳۲۷۳)

در این بیت شاعر تصویر «لیسیدن گربه لب خود را از ذوق دیدن یا یافتن غذا» و نیز تصویر « مکیده شدن سر انگشت توسط نوزاد گرسنه» را مایه ی تشبیه خود ساخته است. و این در حالی است که این نوع تصاویر، تصاویری بسیار ساده و بر گرفته از خودِ زندگی است و شاعر به زیبا ترین صورت ممکن با بهره گرفتن از این تصاویر، مقصود خود را که عبارت اند از: ذوق و شوق جان از دیدن یا یافتن معشوق و گرسنگی یا به عبارتی نیاز مبرم خود (عاشق) به دیدار معشوق را برای خواننده ملموس ساخته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

و اگـــــر بر تــــو ببندد همــه ره هـا و گذر ها   ره پنهـــان بنمــاید کــه کــس آن راه نــــداند
نـــه که قصـــاب به خنـجر چو سر میش ببُرد   نهلـــد کُشتــــه ی خود را، کشد آن گاه کشانـد
چـــــودم میـــش نماند، زدم خود کنـدش پُر   تو ببینــــی دم یـــزدان به کجاهـــات رسانــد!
    (۲/ب ۸۰۰۱-۸۰۰۳)

در ابیات بالا شاعر تصاویر مرتبط با حرفه ی قصّابی را مایه ی تشبیه خود ساخته است وبه سادگی و زیبایی هر چه تمام تر مفهوم «رها نشدن انسان توسط خداوند در همه حال» را بیان کرده است. انسانی که خدا همه ی راه ها را بر او بسته است، نباید نا امید باشد؛ زیرا او مانند گوسفندی که قصاب می کُشدش؛ اما رهایش نکرده و از دم خود در بدنش می دمد، از دم و مدد های الهی هرگز بی نصیب نمی ماند. تصویر بسیار طبیعی و زیباست و همین که بر گرفته از حرفه ی هر روزه ی مردم است به حرکت و پویایی هر چه بیش تر شعر انجامیده است.

 

 

 

 

به گـرد دیک دل ای جان چو کفچه گرد به سر   کــه تا چـــو کفــــچه دهان پرکنی از آن حـلوا
    (۱/ب ۲۵۴۶)

شاعر از واژه ی «کفچه»و «دیگ» که از لوازم عادی زندگی روزمرّه است و تصویرِ چرخیدن سر این ابزار در دیگ به هنگام حلوا پختن، استفاده کرده و تشبیهی بسیار زیبا و بدیع خلق کرده است که مفهومی عرفانی و والا را نیز در ضمن این تشبیه ساده بیان می دارد و آن این که «بهره مند شدن از عنایات معشوق در گرو این است که انسان از صمیم قلب خویش و با تمام وجود به معشوق توجّه و نظر کند».

 

 

 

 

از دل هـــــمچو آهنــم، دیو و پری حذر کـند   چـــون دل هم چـــو آب را عشق تو آهنین کند
    (۲/ب ۵۸۹۶)

در این بیت نیز به اعتقادی عامیانه؛ یعنی ترسیدن دیو و پری از آهن، اشاره شده است. اصالتِ احساس در ابیات موج می زند و در واقع هر یک از ابیات تصویری از یک صحنه ی زندگی است. تشبیه بسیار مورد استفاده ی شاعر بوده است چنان که در ۲۵درصد غزل منتخب ۱۳۳۱ تشبیه به کار رفته است.

۴-۱-۲-۲)تشخیص۳

تشخیص و حرکت و پویایی: جان بخشیدن به اشیا و امور حسی و معنوی یکی از مؤثر ترین راه های پویا و محرّک ساختن یک متن است. از نظر مولوی همه چیز در جهان هستی دارای حرکت و حیات است؛ زیرا شاعر از معتقدان به نظریّه ی «وحدت وجود» است و در این نظریّه، همه ی اجزای هستی به سوی کمال در حرکت اند:

 

 

 

 

هــر نـــی کمـــر خدمـت در پیش تو می بندد   شکـــر بــه غلامـــی حلـــــوای تــو می آیـــد
    (۲/ ب۶۴۸۱)

در این بیت دو شی «نی» و «شکر» از نظر شاعر دارای حیات اند و هر یک برای رسیدن به مقام خدمت گزاری به معشوق آماده و مهیّا هستند.

 

 

 

 

ابــــد دست ازل بگرفت سـوی قصر آن مه برد   بــــــریده هر دورا غیــرت بدین هر دو بخندیده
    (۵/ب۲۴۳۶۷)

در بیت بالا ابد و ازل نیز که از مفاهیم بی کران عالم هستی هستند از نظر شاعر دارای حیات اند و به سوی معشوق روانه. چنان که گویی ابد مانند انسانی، دست ازل را گرفته به سوی حضرت حق می روند و از سوی دیگر، حسد و غیرت نیز از نظر شاعر دارای حیات شده و گویی دربان حضرت حق است که دست ازل و ابد را از رسیدن به بارگاه حق می بُرَد و به تمسخر به آن ها می خندد.

 

 

 

 

بیار آن جام خوش دم را که گردن می زند غم را   بیار آن یـــار محرم را که خاک اوست صد خاقان
    (۵/ ب۲۲۴۰۲)

و در این بیت نیز شاعر غم را دارای حیات دانسته که می توان با نوشیدن باده و سر مست شدن، گردن آن را زد و از قید غم آزاد شد. جان بخشی به اشیا و مفاهیم بسیار مورد اقبال شاعر قرار گرفته است و از ۲۵ درصد غزل منتخب، ۸۳۹ مورد، جان بخشی به امور مختلف، استخراج شده است.

۴-۱-۲-۳) نماد۴

نماد و حرکت و پویایی: نیروی حیات بخش نماد و جست و جو و کنکاش ذهن خواننده برای یافتن مفهوم واژه ی نمادین و ارتباط آن با سایر واژه های موجود در متن، فرایندِ خواندن متن را پویا می سازد. مولانا از جمله ی شاعرانی است که واژگان بسیاری در اندیشه ی او دارای مفهومی نمادین هستند. عشق شور انگیز مولوی به شمس نیز باعث شده اکثر پدیده های بزرگ و زیبای جهان هستی و هر آن چه مظهر زیبایی است، به نمادی برای معشوق شاعر تبدیل شوند و هر آن چه که در تقابل با این پدیده های بزرگ است، در ذهن شاعر، نمادی از وجود خودش (عاشق)است. واژه هایی هم چون: شیر و آهو،آفتاب و سایه، دریا و قطره، خورشید و ذرّه و…:

 

 

 

 

شیــــر بگفت مر مــرا: « نادره آهویــــی، برو   در پی مــــن چه مـی دوی تیز که بـــردرانمت»
    ( ۱/ ب۳۵۰۴)

در این بیت، شیر نمادی است از معشوق قدرتمند و عاشق در مقابل او همانند آهویی ضعیف و ناتوان است. تناسب و ارتباط بین دو واژه ی شیر و آهو و از طرفی تلاش خواننده برای یافتن مفهوم واژه ی نمادین و تصویر بر ساخته در بیت که در نتیجه ی استفاده از واژه ی نمادین می باشد، همه و همه به پویایی شعر انجامیده است.

 

 

 

 

خمــــش کن کندرین دریا نشاید نعره و غـوغا   که غـــوّاص آن کسی باشد که او امساک دم دارد
    ( ۲/ ب۵۹۹۸)

در بیت بالا، دریا نمادی است از وادیِ عشق. شاعر انسانی را که وارد وادی عشق شده است به خاموشی فرا می خواند؛ چرا که نعره و غوغا در این وادی موجب هلاک عاشق است و در مصرعِ دومِ بیت با بهره گرفتن از تشبیهی این مفهوم را مملوس تر کرده است. ارتباط و تناسب دریا با غوّاص و امساک دم و به طور کلّی تشبیهی که در مصرع دوم بیت آمده و مرتبط با واژه ی نمادین است، قابل توجّه است و به پویایی هر چه بیش تر شعر کمک کرده است.

 

 

 

 

شــــه من باده فرستــد، به چه رو، می نپرستم   هلـــه ای مطرب برگو که: « زهی باده پرست او»
    ( ۵/ ب۲۳۴۴۶)

 

 

 

 

 

هرکـــه بالاســـت مر او را چه غـــم اســـت؟!   هرکــــــه آنجاســــت مراورا چه غم اســــت؟!
    (۱ / ب۴۵۷۳)

در دو بیت بالا، واژه ی «شه» نمادی است از معشوق و دو واژه ی «بالا» و «آنجا» نمادی است از بودن در بارگاه حق و در جوار حق (معشوق) بودن. در این دو بیت نیز تلاش خواننده برای یافتن مفهوم واژه های نمادین به پویایی شعر می انجامد. در ۲۵ درصد غزل منتخب، تعداد ۳۸۴ مورد نمادین یافت شده است.

۴-۱-۲-۴)حس آمیزی۵

حس آمیزی که عبارت است از توسّعاتی که در زبان از رهگذر آمیختن دو حس به یک دیگر ایجاد می شود، در نتیجه ی تلاش و خلاقیّت هنری شاعر برای درک بهتر پدیده ها و کشف ارتباط میان آن ها در شعر پدید می آید. آن چه مسلّم است این که هنگامی که شاعر می خواهد اغراق در وصف پدیده ای داشته باشد و به عبارتی به وصف بیش تر آن بپردازد، از حس آمیزی استفاده می کند و همین وصف بیش تر، به درک و دریافت بیش تر آن چیز منجر می شود و به همین سبب باعث پویایی متن می گردد. وقتی شاعر می گوید: «کم گوی زعشق و عشق می خور» در واقع قصد دارد که «قابل تجربه بودن عشق» را بیان کند. همان گونه که غذا خوردن چیزی است که همه ی انسان ها آن را تجربه کرده اند، عشق نیز چیزی است که همه ی انسان ها می توانند آن را تجربه کنند. پس با آمیختن حسِّ چشایی که «خوردن» باشد با امری انتزاعی هم چون «عشق» منظور خود را مملوس تر می سازد و درک ارتباط میان «خوردن» و پدیده ای انتزاعی هم چون «عشق» به پویایی هر چه بیش تر شعر می انجامد. در بیت زیر نیز نمونه ی مشابه با همین مورد دیده می شود:

 

 

 

 

بــــــــریان نخـــــــورم که هم زیــان است   مــــــن نور خـــــورم که قــــوت جــان است
    (۱/ ب۳۹۸۸)

 

 

 

 

 

بــــس کردم و بس کردم من ترک نفس کردم   خــــــود گوید جانــــانی کز گوش بصــر سازد
    ( ۲/ ب۶۳۷۷)

ساختن چشم از گوش و به عبارتی تبدیل کردن حسِّ شنوایی به بینایی، نمونه ای از حس آمیزی است. درک ارتباط میان این دو حس و منظور شاعر از آن باعث پویایی بیت شده است.

 

 

 

 

به شــــرق و غرب فتادســــت غلغلی شیـرین   چنیـــــن بود چــــو دهد شاه خســـروان حلوا
    ( ۱/ ب۲۵۴۳)

در بیت بالا نیز شاعر دو حسِّ شنوایی و چشایی را به هم آمیخته و ترکیب «غلغلِ شیرین» را ساخته است. درک ارتباط میان این دو حس در این ترکیب و دریافتن مقصود شاعر به حرکت و پویایی شعر کمک کرده است.

 

 

 

 

کـــــم گــــوی ز عشــــق و عشـق، می خور   گفتــــــن نبود چنــــــان کـــــه خـــــورده
    ( ۵/ ب۲۴۹۱۳)

جدول ۴-۱: آمار صور خیال به کار رفته در غزلیات شمس در بررسی از دیوان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف صورخیال تعداد درصد
۱ تشبیه ۱۳۳۱ ۳۵/۵۱
۲ تشخیص ۸۳۹ ۳۶/۳۲
۳ نماد ۳۸۴ ۸۱/۱۴
۴ حس آمیزی ۳۸ ۴۶/۱

همان گونه که ملاحظه می شود، تشبیه از میان این چهار صورت خیالی بیش تر مورد استفاده ی شاعر قرار گرفته است. علّت آن هم می تواند این باشد که مرکز اغلب صورت های خیال که حاصل نیرویِ تخیّلِ شاعر است، تشبیه است و اغلب صورت های خیال، در حقیقت از یک تشبیه پنهان مایه گرفته اند و قدرتِ تخیّلِ شاعر نیز تا حدِّ بسیار زیادی در کشف پیوند شباهت میان اشیا آشکار می شود و تشبیه ساده ترین و قابل درک ترین صورت خیالی در ملموس ساختن مفهوم یا مفاهیمی است که شاعر در ذهن دارد.

۴-۱-۳) زبان

زبان چیزی جز ذهن نیست. وقتی که زبان شاعر تکراری است، جهان بینی او هم تکراری است. هرکس هر قدر گسترش زبانی داشته باشد، به همان اندازه دارای جهان بینی وسیع تری است. چون از نظر علمی، زبان و فکر دو روی یک سکّه اند(شفیعی کدکنی ۲۷:۱۳۸۷).

زبانِ شعرِ مولانا به لحاظ تنوّع و گستردگی واژه ها در میان مجموعه های شعر فارسی، به خصوص در میان آثار غزل سرایان مستثنی است. او خود را بر خلاف دیگران در تنگنای واژگان رسمی محدود نمی کند و می کوشد تا آن ها را در همان شکل جاری و ساری آن، برای بیان معانی و تعابیر بی کران و گوناگون خود به خدمت گیرد و از استخدام کلماتی که بر گرفته از زبان توده ی مردم است، اصوات حیوانات و اتباع و ترکیبات خاص خود و حتی عبارات ترکی ابایی ندارد.

« ترکیبات وصفی و اضافی که در غزلیّات مولاناست، حدود هفتاد و پنج هزار ترکیب است که لااقل ده هزار از این ترکیبات مخترع اندیشه و ضمیر خود مولاناست۶»(فروزانفر،۱۳۵۱:۳۳).

در بسیاری از غزل های مولوی کلمات نیز می رقصند و مثل حرکات اندام مولوی در سماع، غایتی بیرون از خود حرکات رقص ندارند(پورنامداریان،۱۷۰:۱۳۸۰).

برای رسیدن به مفهوم حرکت در زبان مولانا، به بررسی واژگانی پرداخته خواهد شد که القا کننده ی حرکتند. از آن جمله:

۴-۱-۳-۱)واژگان نشاط بخش

منظور از کلمات نشاط بخش، واژگانی است که لازمه ی حضور آن ها در زبان شعر، برخورداری روح شاعر از شادی و نشاط است. بسامد این نوع واژگان در غزلیّات مولانا نسبتاً بالاست و در مقایسه با واژگان حرکت آفرین و واژگان طبیعت ۸۱/۳۱ درصد را به خود اختصاص داده است. کاربرد این واژگان باعث پویایی و ایجاد شادی و امید در سراسر شعر شاعر گشته و فضایی پر از هیجان را به وجود آورده است. از جمله ی این واژگان می توان به موارد زیر اشاره کرد: نشاط، خوشی، امید، خنده، شور، شوق، طرب، شادی، بزم، رقص، خرّم، سرمست، عید، فریاد، آواز، ذوق، لطف، فرج، ترانه، مژده، فرح و …….

 

 

 

 

چـــون از نشاط نور تو کوران همــی بینا شوند   تــــا از خوشـــــی راه تو رهوار گردد لنـــگ ها
    (۱/ ب۲۴۸)

 

 

 

 

 

مــــن طربم طرب منم، زهره زند نــــوای من   عشـــــق میان عاشقـــــان شیوه کنـد برای من
    ( ۴/ ب۱۹۱۶۱)

 

 

 

 

 

عیــــد آمد و خوش آمـــد، دلدار دلکـش آمد   هــــر مرده ای ز گوری، بر جست و پیشــش آمد
    (۲/ ب۸۹۲۷)

 

 

 

 

 

مطــــرب عشق ابدم، زخمه ی عشــــرت بزنم   ریـــــش طرب شانـــه کنم سبلت غــم را بکنم
    (۳ / ب۱۴۷۸۷)

 

 

 

 

 

دارد از تـــــو جزو و کل خرّمیـــی و شادیــی   وز رخ تــــو درخــــت گل خجلت و شرمساریی
    ( ۵/ ب۲۶۲۹۳)

 

 

 

 

 

به بــزمش جان های ما ندانستی ســـر از پایان   اگرنه هـــجر بد مستش به بدمستی و جــنگستی
    ( ۵/ ب۲۶۶۲۸)

 

 

 

 

 

پــــاهــــای تو بگشاید روشـــن به تو بنماید   تا تـــــو همه تن چون گل در خنــده شوی با ما
    (۱/ ب۷۶۵)

 

 

 

 

 

آمـــــد بهار جان ها، ای شاخ تـــــر به رقص آ   چـــــون یوسف اندر آمد مصــرو شکر به رقص آ
    (۱/ب۲۰۸۹)

 

 

 

 

 

در دلـــــــم خـون شـــــوق می جوشــــــد   منـــــتظر بــــــوی جـــــوش جـــــام تو را
    ( ۱/ ب۲۷۷۸)

 

 

 

 

 

تا شیــــــد بــــرآرد وی و آیـــد به سر کوی   فـــــــــریاد برآرد کــــــــه تمنّیت تمنّــــــا
    (۱/ ب۱۱۱۲)

در ۲۵ درصد غزلیّات مولانا ۱۵۱۷ واژه ی نشاط بخش وجود دارد. اکثر واژگان نشاط بخش مفاهیمی انتزاعی هستند و همان گونه که وجود این انواع احساسات؛ مانند: بزم، طرب، شوق، شور، نشاط و… در متن شعر، مستلزم وجود شادی و نشاط در وجود شاعر است، حضور آن ها در کلام و متن نیز، موجی از شادی را در وجود خواننده بر می انگیزد و فرایند خواندن متن را محرّک و پویا می کند.

۴-۱-۳-۲) واژگان حرکت آفرین

مقصود از واژگان حرکت آفرین، واژگانی است که حضورشان در کلام، همراه با نوعی حرکت و پویایی است و به محض شنیدن آن ها، مفهوم حرکت نیز در ذهن انسان تداعی می شود. در غزلیّات مولانا کاربرد این نوع واژه ها، قابل توجّه است. به گونه ای که در مقایسه با سایر واژه ها،۱۵/۱۳ درصد را به خود اختصاص داده است. واژه هایی هم چون : سفر، کاروان، قافله، راه، رهوار، پای و قدم، پروبال، روان، طواف، سوار، پیاده، مسافر، سماع، همراه، کوچ، رحیل، نردبان، پرواز، حرکت و …..

 

 

 

 

هــــــر طرف کـــه کاروانی نــاز نازان می رود   عشـــــق را بنگر که قبله ی کاروان است، ای پسر
    ( ۳/ ب۱۱۳۸۵)

 

 

 

 

 

سفــرراه نهان کن، سفــر از جسم به جان کن   ز فــرات آب روان کن، بــــزن آن آب خضــر بر
    (۳/ ب۱۱۳۹۹)

 

 

 

 

 

زهی کوچ و زهی رحلت،زهی بخت و زهی دولت   مــن این را بی خبر گفتم، حریفـــا تو خبر داری
    ( ۵/ ب۲۶۹۰۴)

 

 

 

 

 

تـــــو مــــرغ چـــارپری تا بر آسمـــان پرّی   تــــو از کجـــــا و ره بــــام و نردبـــان ز کجا
    (۱/ ب۲۴۱۴)

 

 

 

 

 

گــــرد چنین کعبـــــه کــن ای جان، طواف   گـــــــرد چنیـــن مایـــــــده گـــرد ای گدا
    (۱/ ب۲۹۴۰)

 

 

 

 

 

آیـــــد سوار گشتــه بر عشــــق شمس تبریز   انـــــــدر رکاب آن شه خورشیـــــد و مه پیاده
    (۵/ ب۲۵۲۵۸)

 

 

 

 

 

چون ز درخـت لطـــف او بال و پری برویــدت   تــــن زن چــــــون کبوتران، باز مـــکن بقربقو
    (۵/ ب۲۲۸۲۱)

 

 

 

 

 

از پـــــی نیم آبله شـــــرم نیایـــــدت که تو   هر قــــــدمی در افکنی غلغلــــه ای به قافلــــه
    (۵/ ب۲۴۲۸۲)

 

 

 

 

 

نگفتمــت که: «چــــو مرغان به سوی دام مرو   بیـــــــا کـــه قوّت پــــرواز و پـــروپات منم»
    ( ۴/ ب۱۸۰۶۱)

 

 

 

 

 

هــــرچـــه کنـــی آن لب تو باشد غمّاز شکر   هـــر حرکت که تو کنی هست در آن لطف دفین
    ( ۴/ ب۱۹۱۰۷)

در ۲۵ درصد غزلیّات شمس، ۶۲۷ واژه ی حرکت آفرین به کار رفته است. خواننده در مواجه ی با چنین متنی و با شنیدن واژه هایی هم چون: سفر، کاروان، قافله، پرواز و… مفهوم حرکت نیز در ذهنش تداعی می شود و چنین متنی، متنی است محرّک و پویا.

۴-۱-۳-۳) واژگان طبیعت

یکی از ویژگی های شعر مولانا، استفاده ی فراوان از واژه های طبیعت است که بیش تر آن ها خود، نماد هایی برای حرکت و پویایی هستند. «تجربه ی شعری حاصل از تماس مستقیم با ادراک طبیعت، ناگزیر تحرّک و پیوند بیش تری با زندگی دارد» (شفیعی کدکنی، ۲۵۳:۱۳۸۸). و همان گونه که حرکت و حیات در یکایک اجزای طبیعت، ساری و جاری است، استفاده از واژه های طبیعت در شعر نیز به حرکت و حیات شعر می انجامد و از طرفی سخن گفتن از طبیعت القاگر طراوت و تازگی است و این امر نیز حرکت و حیات شعر را دو چندان می کند. این دسته از واژه ها در مقایسه با واژگان نشاط بخش و حرکت آفرین ، با اختصاص ۰۳/۵۵ درصد به خود، بیش ترین کاربرد را در غزلیّات شمس داراست. برخی از این واژگان عبارت اند از: سیل، طوفان، موج، دریا، باد، درخت، گل، خورشید، بهار، خزان، زمستان، تابستان، ابر، باغ، گرداب، نسیم، گلستان، کوه، بیابان، چمن، سرو و ….

 

 

 

 

نـــوح وقـت است که عشق ابدی کشتی اوست   گـــــر جهان زیـــر و زبر کرد به طوفان رسدش
    (۳/ ب۱۳۲۴۳)

 

 

 

 

 

یــــونسی دیدم نشسته بر لــــب دریای عشق   گفتمـــش: «چونی» جوابم داد بر قانــون خویش
    (۳/ ب۱۳۲۱۳)

 

 

 

 

 

دریــــــای جمال تو چون موج زنــــــد ناگه   پــــــر گنج شود پستــــی فردوس شود بــــالا
    (۱/ ب۹۸۸)

 

 

 

 

 

از پــــی شمس حق و دین دیـــده ی گریان ما   از پــــی آن آفتاب است اشـــــک چون باران ما
    (۱/ ب۱۶۷۴)

 

 

 

 

 

پیــــــش او رو ای نسیــــــــم نـــــــرم رو   پیـــــــش او بنشیـــــــن، به رویــــش درنگر
    (۳/ ب۱۱۶۲۹)

 

 

 

 

 

مستــــــانه جان برون جهــد از وحدت الست   چون سیـــــــل سوی بحــــر، نه آرام و نه قرار
    (۳/ ب۱۱۷۹۶)

 

 

 

 

 

ابــــــــــر ترش رو که غــــــــــم انگیز شد   مـــــــــــژده تو دادیش ز رزق و مطـــــــــر
    (۳ / ب۱۲۴۰۸)

 

 

 

 

 

دی شـــــد و بهمن گذشت، فصل بهاران رسید   جلوه ی گلشــــــن به بـــاغ، هم چو نگاران رسید
    (۲/ ب۹۳۳۰)

 

 

 

 

 

ای مفلســـــــان باغ، خزان راهتـــــــان بزد   سلطـــــــان نوبهـــــــــار به ایثــــار می رسد
    (۲ / ب۹۱۰۵)

 

 

 

 

 

ایــــــن پرده ی نیلی را بـادی است که جنباند   ایــــن بـــاد هوایــــی نی، بــادی که خدا داند
    ( ۲/ ب۶۴۵۴)

جدول ۴-۲) آمار واژگان پویایی بخش در ۲۵ درصد غزلیّات شمس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع واژه نشاط بخش حرکت آفرین طبیعت
تعداد ۱۵۱۷ ۶۲۷ ۲۶۲۴
درصد ۸۱/۳۱ ۱۵/۱۳ ۰۳/۵۵

نمودار ۴-۱) آمار واژگان حرکت آفرین و پویایی بخش در غزلیّات شمس

همان گونه که ملاحظه می شود، واژگان طبیعت بیش ترین سهم را در غزلیّات شمس در مقایسه با واژگان دیگر دارا هستند و علّت آن هم اندیشه ی عرفانی مولانا است که به موجب آن، عشق به طبیعت و هم دلی و هم زبانی با تمام کاینات در شعر او موج می زند و شاعر با دید خاص خود به طبیعت می نگرد و در کنه ذات آن نفوذ می کند و از آن سخن می گوید و به وسیله ی آن به شعر خویش، حرکت و حیات می بخشد. در خصوص واژگان نشاط بخش نیز باید گفت که روحیه ی پر نشاط و عرفان مثبت مولانا ایجاب می کند که او از چنین واژگانی استفاده کند. واژگان حرکت آفرین نیز از آن جایی که مفهوم سفر و حرکت در راه کمال برای وصول به معشوق، در نظر عرفا و از آن جمله مولانا در وجود تمام موجودات نهادینه شده است، شاعر از به کار بردن این گونه واژه ها که القا گر حرکت هستند، غافل نمانده است.

۴-۱-۳-۴) افعال حرکتی (کنشی)

فعل ها بخش اساسی جمله را تشکیل می دهند و بار اصلی کلام بر عهده ی فعل است؛ از این رو، اهمیّت بسیاری در ساختار کلام دارد. افعال کنشی در زبان شناسی در مقابل افعال ایستا قرار می گیرند. «افعال ایستا افعالی هستند که بیان گر کنش خاصی نیستند؛ یعنی غیر پویا و از نظر زمانی نامحدود هستند و چون دارای مراحل انجام کار نیستند، معمولاً قابلیّت استمرار پذیری ندارند. این گونه افعال نمود پایانی هم ندارند. از جمله ی فعل های ایستا می توان از «دوست داشتن، عقیده داشتن، خواستن، بودن و…» نام برد. فعل هایی که بیش تر بیان گر احساسات درونی، عواطف و شرایط و ویژگی هایی که در مورد حالات روان شناختی و مالکیّت هستند و فعل «بودن» ایستا هستند و در مقابل افعال کنشی به آن گونه از افعال اطلاق می شود که بیان گر کنش هستند و برای به انجام رسیدن به مراحلی نیازمندند که یکی پس از دیگری انجام می گیرند. این فعل ها نمود پایانی ندارند ودر مقابل دارای قابلیّت استمراری هستند »(رضایی، ۱۳۹۱ : ۲۸-۲۹). افعال کنشی در غزلیّات شمس فراوانند و آن چه در مورد این افعال قابل توجّه است این است که نزدیک به نود درصد از آن ها از افعال مضارع هستند و این نکته به پویایی هر چه بیش تر غزلیّات مولانا منجر شده است؛ زیرا فعل مضارع پویاست در حالی که فعل ماضی ایستا و راکد است و اگر هم در مفهوم، پویا باشد؛ بازهم در مقایسه با فعل مضارع در همان مفهوم، از پویایی و حرکت کم تری برخوردار است. از سوی دیگر، حدود یک سوم از افعال کنشی به کار رفته در دیوان شمس، افعال امر هستند و از آن جایی که افعال امر خود نوعی دعوت و فرا خوانی را به همراه دارد، باعث هر چه بیش تر شدن حرکت و پویایی در سطح شعر گشته و شعر مولانا را پر جنب و جوش تر ساخته است.

برخی از افعال حرکتی استفاده شده در دیوان شمس عبارت اند از: رفتن، بردن، برزدن، تنیدن، تاختن، برجوشیدن، برنگشتن، رسیدن، کشیدن، دویدن، راندن، به جوش آمدن، رهیدن، رمیدن، افتادن، برخاستن، روییدن، آمدن، دریدن، راندن، جستن، پوشیدن، نوشیدن، نواختن، گریختن، پریدن، جهیدن، لرزیدن و…..

 

 

 

 

 

 

 

 

شب چوبه خواب می رود گوش کشانش می کشم   چون به سحــــر دعا کند وقت دعــــاش می زنم
    (۳/ ب۱۴۸۸۰)
خیـــــــــز، تا فتنــــــــه ای برانگیزیــــــم   یــــــــک زمــــــــان از زمـــــــانه بگریزیم
    (۴/ ب۱۸۵۰۲ )

 

 

 

 

 

گـــــــــــر بــــه دو صد کــوه چو بز بردوی   مــــــــن کُــــه و بز را دو شـــــکم بــــردرم
    (۴/ ب۱۸۵۵۳)

 

 

 

 

 

برویــــــــد ای حریفان بکشیــــــد یـار ما را   به مــــــن آورید آخـــــر صنـــــم گــریز پارا
    ( ۱/ ب۱۸۶۰)

 

 

 

 

 

جــــــان جــــــان هایی، تو جــان را برشکن   کــــــــس تویی، دیگر کســــــان را برشــکن
    (۴ / ب۲۱۲۴۳)

 

 

 

 

 

هـــــله، بر قوس بنه زه، ز کمین گاه برون جه   بــــرهان خویش از این ده، که تو زان شهر کلانی
    (۶/ ب۲۹۹۰۹)

افعال ۴۱۳غزل مورد بررسی قرار گرفت که در این تعداد غزل، ۳۱۹۵ فعل کنشی به کار رفته است و از این تعداد، ۱۰۸۰ فعل، فعل امر می باشد و این در حالی است که تعداد افعال ایستا ۱۲۴۹ عدد است؛ یعنی افعال کنشی بیش تر از دو برابر افعال ایستا مورد استفاده ی شاعر قرار گرفته است و این امر به پویایی زبان شعری غزلیّات شمس افزوده است؛ زیرا افعال کنشی، افعالی پویا هستند.

۴-۱-۳-۵) رنگ ها

دقّت در عنصر رنگ به عنوان یک عنصر روان پژوهانه، پنجره ی تازه ای را برای شناخت بیشتر هر اثر رو به روی خواننده باز می کند که از طریق آن می توان بسیاری از سلیقه ها، باور ها، آرزو ها، و خواسته های آدمیان را باز شناخت ( حسن لی و احمدیان، ۱۳۸۶: ۱۶۳).

این بخش از پژوهش برآن است تا از طریق بررسی آماری عنصر رنگ به عنوان یک واژه در غزلیّات شمس به اندیشه ها و گرایش های روحی مولانا پی ببرد و ارتباط میان حضور برخی از رنگ های خاص با مفهوم جنبش و حرکت را بازنماید.

«زبان هر قومی نسبت به محیط جغرافیایی و اقلیم حیاتی ایشان – که با چگونه رنگ هایی از نظر طبیعت و افق سر و کار داشته باشند- تفاوت ها دارد. هر رنگ در محیط خاصی ممکن است یادآور موضوعی باشد و هر قوم ممکن است به مناسبت اوضاع اقلیمی خود، رنگی را دوست بدارد و از رنگی نفرت داشته باشد»(شفیعی کد کنی،۱۳۸۸: ۲۶۸ -۲۶۹).

هرکس که کوه های آناطولی و ایران را به هنگام طلوع و غروب خورشید دیده باشد که هم چون رنگ های ارغوانی و قرمز تند برافروخته است و هم چنین رنگ زردی که خورشید بر پهنه ی بی کران زمین می گسترد، پی می برد که خیال بندی هایی که مولانا با بهره گرفتن از این رنگ ها ساخته است، تصنّعی نیست؛ بلکه مشاهداتی است که از طبیعت پیرامون شاعر در ذهن او نقش بسته است(شمیل،۱۳۶۷: ۱۱۱). به همین دلیل می توان گفت که استفاده از رنگ ها، یکی از علل ایجاد حرکت و پویایی در زبان شعر است؛ زیرا ارتباط مستقیم با تجربه های حسی شاعر دارد. تجاربی که از تماس مستقیم با ادراک طبیعت حاصل شده است.

پر بسامد ترین رنگ ها در شعر مولانا که می توان آن ها را با اندیشه ی پرشور و نشاط و محرّک وی مرتبط دانست، رنگ زرد و سرخ است. «زرد در اساطیر با رنگ زرّین ایزدی پیوسته است. رنگ زرد، رنگی درخشان و نشانه ی ایزدان است. در مکزیک زرد نشانه ی خدای باران های بهاری و زرگران بود. کاهنان در جشن های بزرگ داشت بهار جامه ای از پوست انسان در بر می کردند که هم چون گیاهان سوخته در آفتاب، زرّین بود و متعلّق به انسان هایی که برای جلب حمایت آن خدایان قربانی می شدند. در مقابر مصریان، زرد نماد خورشید و خدایان است. رنگ جامه ی خدایان و الهه ها، روحانیون، امپراطور ها و…که همگی دارای مفهومی مذهبی هستند، رنگ زرد است. در خاور زمین وجه مشخّصه ی آیین برهمایی مذهب هندو، رنگ های زرد و طلایی هستند که از دیر باز رنگ های مقدّسی به شمار می رفتند. بودا به هنگام نیایش خدای بلند مرتبه ی خود، پیراهن هایی به رنگ زرد می پوشید، کنفسیوس نیز همیشه زرد می پوشید» (سان، ۱۳۷۸ :۱۱۵-۱۱۶).

رنگ زرد نشانه ی نوعی آرامش و سستی است. این رنگ نمایان گر میل و رغبت به رهایی و امید یا انتظار شادمانی های بزرگ تر است (لوچر۱۳۷۳: ۸۸).

مولانا در بیش تر موارد رنگ زرد را در توصیف چهره ی زرد عاشق و در تقابل با چهره ی سرخ معشوش به کار می برد و زردی روی عاشق را نتیجه ی تبلور و کشش و جذبه ی معشوق در او می داند. به همین دلیل است که از دید گاه مولانا رنگ زرد، رنگی مقدّس است و الهی که از جانب خداوند نصیبه ی عاشق شده و در نتیجه عاشق نیز انسانی الهی است. و در مواردی عاشق از معشوق می خواهد از باده ی لعل به او بنوشاند تا زرِّ چهره اش سرخ گردد. زردی چهره ی عاشق برایش مقدّس و ارزشمند است و مایه ی افتخار؛ چون علّت آن چیزی جز عشق نیست.

در ابیات زیر، شاعر عشق را هم چون پیچکی دانسته که به گردِ درختِ وجودِ عاشق پیچیده و به سبب این عشق است که چهره ی او زرد گشته و هم چون زر ارزشمند شده است:

 

 

 

 

 

 

بـــدانک عشق نبات و درخت او خشـــک است   بـــــــه گرد گرد درخــــــت من است پیچیده
چو خشــک گشت درختم بســـی بلندی یافت   چــــــو زرد گشـــــت رخم شد چـو زر بنازیده
    (۵/ ب۲۵۴۸۶-۲۵۴۸۷)

در بیت زیر عاشق با افتخار در پاسخ به این پرسش معشوق که علّتِ زردی چهره ات چیست، می گوید: چهره ی من از غمِ عشقِ توست که چنین زرد گشته است:

 

 

 

 

چنـــــد بپرسی که رخـــــت زرد چــیست ؟   از غـــــــم تـــــــو ای بـــــــُت گل رنگ من
    ( ۴/ ب۲۲۳۵۴)

ویا در بسیاری موارد عاشق منتظرِ باده ی گل گون است تا با آن زردی چهره اش را بزداید:

 

 

 

 

روی های زرد بیــــــن و بـــاده ی گل گون بده   زانــک ازین گـل گون ندارد بر رخ و رخسار مست
    (۱/ ب۴۱۵۰)

یکی دیگر از رنگ هایی که در شعر مولانا، بسیار استفاده شده، رنگ سرخ است. ما رنگ سرخ را با عشق و دوستی و محبت، خطر، قدرت و گاه با خشونت و خون همراه می دانیم. « این رنگ گرم ترین و پرانرژی ترین رنگ در میان رنگ هاست و تقریباً در همه جا، معنای قدرت می دهد و با خون که نماد زندگی است، هم رنگ است» (واردی،۱۸۰:۱۳۸۶).

رنگ سرخ به معنای تمایل و رغبت است و نمودار شدّت میل به زندگی است. رنگ سرخ «برانگیختن» است و در جست و جوی پیروزی بودن و تمام اشکال حیاتی را شامل می شود.(لوچر،۱۳۷۳: ۸۳).

از نظر روان شناسان، قرمز، رنگی پویا و زنده است. این رنگ زندگی نوین و شروعی تازه را با خود به ارمغان می آورد. پشتکار، قدرت، استقامت و نیروی جسمانی از ویژگی های خاص این رنگ محسوب می شود(سان،۱۳۷۸: ۶۰).

« سرخ به چشم مولوی بهترین رنگ هاست. او حتی به این حدیث منسوب به پیامبر اشاره می کند که: خداوند را ندیدم مگر به لباس قرمز؛ زیرا قرمز رنگ درخشش و شادی معشوق است که با خورشید و با عشق پیوند دارد»(شیمل،۱۳۶۷: ۱۰۳).

مولانا حتی سرخیِ روی شفق را نیز از عشق می داند:

 

 

 

 

چــــــــرا روی شفــق ســــرخ است هر شام   بـــــــــه خونـــــابه ی جگــــر از شیوه ی تــو
    ( ۶/ ب۲۳۱۸۰)

و در ابیاتی دیگر، می گوید:

 

 

 

 

هـــر گـل سرخی که هست از مدد خون ماست   هـــر گـل زردی که رُست رُسته ز صفرای ماست
    (۱/ب۴۸۷۷)

 

 

 

 

 

بــــرو، بــــرو، که نفورم زعشـــــق عار آمیــز   بـــرو، بـــرو، گــل سرخــــی ولیــک خار آمیـز
    (۳/ب۱۲۸۰۸)

 

 

 

 

 

انــــدک انــــدک روی سرخـــــش زرد شد   مـــــــرگ وجســـــک نو فتــــاد اندر سـرش
    (۳/ب۱۳۲۸۴)

 

 

 

 

 

بــــــــــاغ و جنــــــانش، آب روانـــــــش   ســـــــرخی سیـــــبش، سبــــزی بیــــدش
    (۳/ ب۱۳۵۲۴)

 

 

 

 

 

مــــــی خرامم من به بــاغ از بــاغ با روحانیان   چــــــون گـــل سرخ لطیف و تازه چون نیلوفرم
    (۳/ب۱۶۶۵۶)

جدول ۴-۳) آمار رنگ های به کار رفته در غزلیّات شمس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف رنگ ها تعداد درصد
۱ زرد/زعفرانی/زرین ۴۹ ۷۸/۲۵
۲ سرخ/احمر/ارغوانی ۴۷ ۷۳/۲۴
۳ سیاه ۳۸ ۲۰
۴ سبز/اخضر ۳۶ ۹۴/۱۸
۵ سفید ۱۴ ۳۶/۷
۶ کبود/ازرق ۶ ۱۵/۳

۴-۱-۳-۶) مزه ها

این بخش از پژوهش به بررسی آماری عنصر مزه به عنوان یک واژه در غزلیّات شمس می پردازد و ارتباط میانِ حضورِ مستمرِّ مزه ی «شیرین» با مفهوم جنبش و حرکت را باز می کند.

استفاده از مزه ها، مانند استفاده از رنگ ها، یکی دیگر از علل ایجاد حرکت و پویایی در زبان شعر است؛ زیرا ارتباط مستقیم با تجارب حسی شاعر دارد. با توجّه به جهان بینی مولانا که از عشق حق مایه می گیرد و عرفان او که عرفان سکر و سرور و بسط است، طعم مورد علاقه ی شاعر که در غزلیّات از بیش ترین بسامد نسبت به سایر طعم ها برخوردار است، طعم «شیرین» است و تمام واژه هایی که دلالت بر این طعم دارند.مانند: شکر، قند، نبات، حلوا، عسل، شربت و … ؛ چرا که مفهوم شادی و شیرینی دو مفهوم در هم تنیده هستند؛ چنان که هر چیز شادی بخش برای انسان شیرین است و هر چیز شیرینی نیز شادی بخش است.اگر چه در اندیشه ی مولوی و از نظر گاه او همه چیز حتی مرگ شیرین است؛ البته مرگی که در راه عشق باشد:

 

 

 

 

چـــون جان تو می ستانی چون شکّرست مردن   بــــا تو زجــــان شیرین، شیرین ترست مــردن
    (۴/ ب۲۱۴۷۲)

در غزلیّات مولانا هر جا شاعر قصد توصیف عشق و معشوق را دارد، از واژه ی «شیرین» و مشتقات آن بهره می برد. چنان که در غزلی می گوید: با وجود معشوق حتی تلخی نیز تبدیل به شیرینی می شود:

 

 

 

 

تلخ ازتوشیرین می شود،کفرازتوچون دین میشود   خار از تو نسرین می شود، چیزی بـــده درویش را
    (۱/ب۱۷۰)

و معتفد است که غم عشق، بر خلاف سایر غم های بشری، چون شکر، شیرین است:

 

 

 

 

 

 

تلــخ بود غم بشر، وین غم عشــق چون شکــر   این غـــم عشق را دگر، بیش به چشــم غم مبین
چون غم عشق ز اندرون یک نفـــسی رود برون   خانــــه چو گور می شود، خانگیان همـــه حزین
    (۴/ب۱۹۳۶۶-۱۹۳۶۷)

شاعر از طعم «ترش» همانند طعم «تلخ» بیزار است و از آن دوری می جوید:

 

 

 

 

 

 

ای شکـــران، ای شکــران، کان شکـر دارم ازو   پنـــــــد پذیرنــــــده نیم، شور و شرر دارم ازو
خانه ی شادی اسـت دلم، غصّه ندارم، چه کنم؟!   هر چــــــه به عالم ترشــــی، دورم و بیزارم ازو
    (۵/۲۱۴۶)

جدول ۴-۴) آمار مزه ها در غزلیّات شمس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف مزه ها تعداد درصد
۱ شیرین ۷۶ ۴۳/۱۹
۲ واژه هایی که به مزه ی شیرین دلالت دارند:شکر، نبات، حلوا،عسل،قند،شربت و… ۲۱۳ ۴۷/۵۴
۳ ترش ۳۱ ۹۲/۷
۴ واژه ی سرکه که به مزه ی ترش دلالت دارد. ۱۱ ۸۱/۲
۵ تلخ ۳۱ ۹۲/۷
۶ واژه ی زهر که به مزه ی تلخ دلالت دارد. ۱۴ ۵۸/۳
۷ واژه ی نمک که به مزه ی شور دلالت دارد. ۱۱ ۸۱/۲
۸ شور ۴ ۰۲/۱

نمودار ۴-۲) نمودار کاربرد مزه در غزلیات شمس

به طور کلی در حوزه ی زبان و در بخش واژه های پویایی بخش، واژگان طبیعت با تعداد ۲۶۲۴ واژه، ۰۳/۵۵ درصد را به خود اختصاص داده اند. بعد از واژه های طبیعت، واژگان نشاط بخش با تعداد ۱۵۱۷ واژه، ۸۱/۳۱ در صد و جایگاه دوم را از آنِ خود کرده اند وپس از آن واژگان حرکت آفرین با تعداد ۶۲۷ واژه و ۱۵/۱۳ درصد در سومین رتبه قرار گرفته است. در خصوص افعال کنشی و افعال ایستا باید گفت که افعال کنشی با اختصاص ۸۹/۷۱ درصد از افعال غزلیّات به خود، بیش ترین سهم را در میان افعال دارا هستند. این در حالی است که افعال ایستا با تعداد ۱۲۴۹ عدد، فقط ۱۰/۲۸ درصد از افعال غزلیّات شمس را به خود اختصاص داده اند.

از میان رنگ ها رنگ زرد با ۷۸/۲۵ درصد و رنگ سرخ با ۷۳/۲۴ درصد بیش ترین بسامد را در مقایسه با رنگ های دیگر در غزلیّات شمس دارا هستند و ارتباطی مستقیم با حرکت و پویایی زبان شعری و عواطف شاعر دارند و مزه ی شیرین با اختصاص ۹۱/۷۳ درصد به خود در مقایسه با مزه های دیگر؛ هم چون: ترش، تلخ، شور و… پر کاربرد ترین مزه در غزلیّات شمس است و نتیجه ای که از این آمار حاصل شود این است که زبان شعری غزلیّات شمس به واسطه ی استفاده ی شاعر از تمام قابلیّت های زبانی که به پویایی زبان شعر می انجامد، بسیار محرّک و پویاست.

۴-۱-۴) موسیقی

«مجموعه ی عواملی که زبان شعر را از زبان روزمرّه، به اعتبار بخشیدنِ آهنگ و توازن، امتیاز می بخشند و در حقیقت از رهگذر نظام موسیقایی سبب رستاخیز کلمه ها و تشخّص واژه ها در زبان می شوند، می توان گروه موسیقایی نامید و این گروه موسیقایی، خود عوامل شناخته شده و قابل تحلیلی دارد؛ از قبیل: انواع وزن، قافیه، ردیف، تکرار، جناس و…»(شفیعی کدکنی، ۱۳۷۰: ۸).

«هیچ ملّتی را نمی شناسیم که از موسیقی بی بهره باشد. موسیقی پدیده ای در فطرت آدمی است. عواملی که آدمی را به جست و جوی موسیقی کشانده است، همان کنش هایی است که او را وادار به گفتن شعر کرده است. شعر، در حقیقت موسیقی کلمه ها و لفظ هاست و غنا، موسیقی الحان و آهنگ ها. بیهوده نیست اگر ارسطو شعر را زاییده ی دو نیروی غریزه ی محاکات و خاصیت درک وزن و آهنگ می داند»(همان:۴۴).

از بارز ترین ویژگی هایِ غزل مولانا، غنای موسیقایی آن است و محرّک ترین و پویا ترین عنصر شعری غزل مولانا، عنصر موسیقی است. به همین مناسبت در این بخش به چهار سطح از موسیقی شعر مولانا خواهیم پرداخت.از آن جمله:

۴-۱-۴-۱) موسیقی بیرونی

در نخستین برخورد، چشم گیر ترین عرصه ی موسیقی دیوان شمس، در موسیقی بیرونی شعر هاست؛ یعنی تنوّع و حرکت و پویایی اوزانِ عروضی آن. به لحاظ عروضی و از میان چهار وزن خیزابی،جویباری،شفاف و کدر، آن چه موج اصلی دیوان کبیر را تشکیل می دهد، همان وزن های خیزابی و تند است که به هنگام خواندن و شنیدن ، پویایی و حرکت روح و عاطفه ی سراینده را در سراسر دیوان می توان احساس کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:20:00 ق.ظ ]




 

دسته مهمی از پلیمرهای زیست تخریب پذیر، پلی یورتان­ها هستند. پلی یورتان ها، گروهی از پلیمرها هستند که از یک دی ایزوسیانات[۹]، یک بسـط دهنده زنجیر[۱۰] و یک پلی اُل[۱۱] (مـانند پلی استـر یا پلـی اتر) تهـیه مـی شـونـد. پـلـی­یورتان­هایی که از واکنش این اجزاء با یکدیگر به دست می آیند در واقع کوپلیمرهای چند بلوکـی[۱۲] یـا پلـی­یورتان­های سگمنتی[۱۳] هستند که شامل سگمنت­های سختِ یـورتانی و سگـمنـت­هـای نــرمِ پـلی­استری یا پلی اتری می­باشند. سگمنت سخت به مانند یک فیلر تقویت کننده عمل کرده و باعث پایداری ابعادی پلی یورتان می­گردد و سگمنت نرم نیز خاصیت الاستومری به آن می­دهد [۳]. خواص فیزیکی شیمیایی این نوع پلیمرها به طور مستقیم به ترکیب درصد شیمیاییِ سگمنت­های سخت و نرم، وزن مولکولی و نسبت آنها بستگی دارد [۴].

پلی یورتان­های زیست تخریب پذیر، دسته­ای از پلی یورتان­ها هستند که در تهیه آنها از پلی­اُل­هایی استفاده می­ شود که دارای خاصیت زیست تخریب­پذیری هستند. به عنوان مثال می­توان از پلـی یـورتان­های زیست تخریب­پذیری که بر پایه نشاسته [۵]، پلی­کاپرولاکتون [۶]، استر اسیدهای چـرب [۷] و هـمچنیـن پلـی­لاکتیک اسید [۹,۸] هستند نام برد. دی ایزوسیانات­های استفاده شده در ساخت پلی یورتـان­های زیسـت تخـریب­پذیـر مـی­توانند مشابه با ساخت پلی یورتان­های مرسوم با گروه­های الکلی پلی­ال وارد واکنش شده و تولید گروه­های یورتانی را به دنبال داشته باشند [۵] یا اینکه می­توانند به عنوان یک بسط دهنده زنجیر عمل کنند [۹] که در این حالت پـلی­استرهای به کار گرفته شده در ساخـت پلی یـورتـان، پـلی­استرهایی با وزن مولکولی پایین (پیش پلیمر) بوده و دی ایزوسیانات به عنوان یک بسط دهنده زنجیر عمل کرده و پلی­یورتانی با وزن مولکولی بالا تهیه شده است.

پلی یورتان­های زیست تخریب پذیرِ تهیه شده بر پایه پلی استرهای زیست سازگار به طور گسترده­ای در کاربردهای بیوپزشکی[۱۴] مورد استفاده و آزمایش قرارگرفته­اند. نکته­ای که در مورد این نوع از پلـی یورتان­ها حائز اهمیت است این است که علیرغم خواص مکانیکی و زیست سازگاری خوبی که دارند، پایداری مولکولی آنها در طولانی مدت در محیـط بافت­های زنده محدود است [۱۰]. پلی (استر یورتان­ها) کاربردهای گسترده­ای به عنوان لوازم پزشکی دارند. تخریب این مواد از طریق هیدرولیز شیمیایی یا آنزیمی در اتصال استر آلیفاتیکی آنها صورت می­گیرد. پایداری در برابر هیدرولیز پلی (اتر یورتان­ها) از پلی (استر یورتان­ها) بیشتر است، اما پلی (اتر یورتان­ها) می­توانند هم توسط فرایندهای اکسیداسیونی و هم توسط فرایندهای هیدرولیزی (که می­توانند توسط آنزیم­ها تسریع یابند) تخریب شوند [۱۱]. همچنین، علیرغم این حقیقت که محدودیت در پایداری مولکولیِ پلی یورتان­ها باعث ایجاد مشکلاتی در ساخت اندام ­های مصنوعی بدن توسـط این مـواد شده است، اما تحـقیقات گسـترده­ای در زمینه ساخـت و توسـعه پـلی­یورتان­های زیست تخریب پذیر انجام شده و در حال گسترش است [۱۲].

همان­گونه که در بالا هم بدان اشاره شد، زیست تخریب پذیری پلی (استر یورتان­ها) از طریـق تخریـب گـروه­های استری موجود در زنجیره اصلی پلیمر صورت می­گیرد. یکی از پلیمرهای زیست تخریب پذیر و زیست سازگار مورد استفاده به عنوان بلوک ساختاری در تهیه پلی­یورتان­های زیست تخریب پذیر، پلی لاکتیک اسید[۱۵] است. پلی لاکتیک اسید عضوی از خانواده پلی استرهای آلیفاتیک است که تحقیقات اولیه در مورد آن بیشتر بر روی خواص و کاربردهای بیوپزشکی پلی لاکتیک اسید متمرکز بوده است.

۲-۱- پلی یورتان های زیست تخریب پذیر بر پایه پلی لاکتیک اسید

سنتز پلی (استر یورتان) زیست تخریب پذیر بر پایه پلی لاکتیک اسید شامل دو مرحله است: مرحله اول آن سنتز پیش پلیمر پلی لاکتیک اسید هیدروکسیله[۱۶] با جرم مولکولی پایین توسط پلیمریزاسیون کندانسیونی لاکتیک اسید است که در این مرحله ماده­ای مانند ۱و۴-بوتان­دی­اُل استفاده می­ شود تا انتهای زنجیرهای PLA گروه­های هیدروکسیل (-OH) نشانده شود. در مرحله دوم نیز زنجیرهای پیش پلیمر حاصل توسط یک دی ایزوسیانات به یکدیگر متصل می­شوند تا پلی (استر یورتان) با جرم مولکولی بالا تهیه شود. روند انجام دو مرحله مذکور به صورت شماتیک در طرح ۱ آمده است [۱۳].

طرح ۱: طرح شماتیک سنتز پلی (استر یورتان) از لاکتیک اسید [۱۳]

تحقیقاتZeng و همکارانش [۹] در ساخت پلی (استر یورتان­)های (PEU) بر پایه پلی لاکتیک اسید و پلی بوتیلن سوکسینات (PBS) نشان می­دهد که وزن مولکولی پلی یورتان با افزایش مقدار PBS افزایش می­یابد. آنالیز حرارتی نمونه­ها نیز نشان می­دهد که سگمنت­های PLA و PBS در فاز آمورف با یکدیگر سازگار بوده و کریستالیزاسیون PEU بیشتر به دلیل PBS اتفاق می­افتد، همچنین پلی یورتان­های نهایی نسبت به پلی لاکتیک اسید هیدروکسیله از پایداری حرارتی بیشتری برخوردارند. همچنین نتیجه دیگر تحقیقات ایشان [۱۴] در رابطه با تخریب این نوع از پلی استر یورتان­ها حاکی از این است که پایداری حرارتی پلی استر یورتان­های حاصل از PLA و PBS در هوا نسبت به نیتروژن بیشتر است؛ به بیان دیگر تخریب حرارتی PEU در نیتروژن راحت­تر از تخریب حرارتی آن در هوا رخ می­دهد.

در تحقیقی که Rich و همکارانش [۱۵] در رابطه با پلی استر یورتان­های بر پایه پلی لاکتیک اسید انجام داده­اند از پرکننده­های بیوسرامیکی در تهیه کامپوزیت­های زیست­سازگار (به منظور ساخت استخوان مصنوعی) استفاده کرده ­اند. نتیجه مطالعات آنها نشان می­دهد که افزودن فیلرهای بیوفعال سرامیکی باعث افزایش سفتی، مدول و دمای انتقال شیشه ­ای پلی یورتان می­گردد که نشان از برهم کنش قوی بین فیلر و ماتریس دارد. همچنین پس از حدود ۵ هفته از شروع هیدرولیز کامپوزیت­های مذکور هنوز خواص دینامیکی مکانیکی قابل قبولی از نمونه­ها دیده شده است.

در مطالعه­ای که توسط Borda و همکارانش [۱۶] صورت گرفته است پلی یورتان­های بر پایه پلی لاکتیک اسید سنتز شده است و تاثیر پارامترهای مختلف بر روی جرم مولکولی پلی یورتان نهایی بررسی شده است. این پارامترها شامل زمان واکنش، دمای واکنش، نسبت مولی مواد اولیه (پیش پلیمر پلی لاکتیک اسید و دی ایزوسیانات) و مقدار اضافی و نوع ایزوسیاناتِ به کار گرفته شده، و همچنین نوع کاتالیستِ استفاده شده می­باشد. بر طبق تحقیق ایشان، افزایش زمان واکنش باعث افزایش جرم مولکولی PEU نهایی می­گردد، اما افزایش بسیار زیاد زمان واکنش منجر به تولید پلیمر شبکه ­ای و غیرقابل حل در حلال می­ شود. از اینرو بهترین حالت برای زمان واکنش بر طبق تحقیقات ایشان، مدت زمان ۳ تا ۵ ساعت برای MDI و ۶ تا ۸ ساعت برای TDI است. پس از تثبیت زمان واکنش، در رابطه با تاثیر دمای واکنش نتایج حاصل نشان می­دهد که زمان واکنش تاثیر شدیدی بر وزن مولکولی دارد و بهترین مقدار در مورد این پارامتر، دمای °C 110 می­باشد. همچنین از بین کاتالیست­های مورد بررسی، موثرترین کاتالیست برای افزایش سرعت واکنش ترکیب اکتُئات قلع[۱۷] می­باشد که منجر به بالاترین وزن مولکولی می­گردد. در رابطه با فاکتور تاثیرگذار بعدی که نسبت مولی PLA و ایزوسیانات است نتایج ایشان حاکی از این واقعیت است که افزایش غلظت ایزوسیانات، سرعت واکنش بین ایزوسیانات و گروه کربوکسیل را افزایش می­دهد، البته این امر منجر به افزایش نرخ واکنش بین ایزوسیانات با هیدروژن گروه آمیدی نیز می­ شود که نتیجه آن افزایش احتمال شبکه ­ای شدن می­باشد. بنابراین بایستی در این راستا مقدار بهینه این نسبت لحاظ گردد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، نسبت مولی بهینه نسبت میزان سه به یک ایزوسیانات به PLA برای هر دو نوع ایزوسیانات MDI و TDI است.

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

نتیجه مطالعه Ren و همکارانش [۱۷] در رابطه با تاثیر پارامتر زمان واکنش بر جرم مولکولی، دمای انتقال شیشه ­ای و دمای ذوب پلی استر یورتان­های بر پایه لاکتیک اسید و تولوئن دی ایزوسیانات (TDI) نیز نشان می­دهد فزایش زمان واکنش پیش پلیمر لاکتیک اسید هیدروکسیله (PLA-OH) با دی ایزوسیانات تا دو ساعت باعث افزایش جرم مولکولی پلی یورتان نهایی و در نتیجه افزایش دمای ذوب و انتقال شیشه ­ای آن می­گردد اما با افزایش بیشتر زمان واکنش، به دلیل تخریب حرارتی و همچنین کاهش گروه­های فعال جرم مولکولی کاهش می­یابد. بنابراین زمان­های کوتاهتر و دماهای پایین­تر پلیمریزاسیون از تخریب حرارتی و واکنش­های جانبی جلوگیری کرده و وزن مولکولی پلی یورتان نهایی را افزایش می­دهد. در تحقیق دیگر توسط این گروه [۱۸] از HDI به عنوان بسط دهنده زنجیر استفاده شده است و وزن مولکولی و دمای انتقال شیشه ­ای پلی یورتان نهایی با پیش پلیمر لاکتیک اسید مقایسه شده است. متوسط وزنی وزن مولکولی پلی یورتان تهیه شده در اثر واکنش بسط زنجیر تا حدود ۱۰ برابر پیش پلیمر لاکتیک اسید نیز رسیده است و دمای انتقال شیشه ­ای آن حدود ۵ درجه افزایش داشته است. این افزایش چندین برابر وزن مولکولی به این دلیل است که با طولانی شدن زمان واکنش، اتصال چندین زنجیر به همدیگر و در نتیجه افزایش وزن مولکولی امکان­ پذیر می­گردد. البته مقدار اضافی گروه ایزوسیانات ممکن است با دیگر انتهاهای زنجیرها واکنش داده و گروه­های آمیدی به وجود آورَد که این گروه­ها در اثر واکنش با گروه یورتانی تشکیل گروه­های آلوفانات[۱۸] می­دهد که منجر به شاخه­ای شدن زنجیر و در نتیجه افزایش پلی دیسپرسیته پلی یورتان می­گردد.

در سال­های اخیر با توجه به بحث آلودگی محیط زیست و همچنین افزایش قیمت مواد پلیمریِ بر پایه نفت، پلی لاکتیک اسید بیشتر مورد توجه قرار گرفته است تا بتواند در آینده جایگزین مواد پلیمری دیگر گردد. اما معایبی مانند شکنندگی، پایداری حرارتی پایین و هزینه بالا باعث محدود کردن کاربردهای آن گشته است. لذا رویکرهای مختلفی در جهت اصلاح آن در نظر گرفته شده است. در ادامه پس از معرفی بیشتر این پلیمر، مطالبی در رابطه با اصلاح آن در راستای بهبود خواص آن آورده شده است.

عکس مرتبط با محیط زیست

۳- پلی (لاکتیک اسید)

۳- ۱- شیمی لاکتیک اسید و پلی لاکتیک اسید و روش­های تولید آنها

پلی لاکتیک اسید (PLA) یکی از پلیمرهای زیست تخریب پذیر است که توسعه آن با سنتز لاکتاید[۱۹] (فرمولِ منتشر شده توسط بیشاف و والدن[۲۰] در سال ۱۸۹۳) شروع شد. پلی لاکتیک اسید با وزن مولکولی پایین اولین بار توسط کاروترز[۲۱] و همکارانش سنتز شد [۱۹]. کمپانی دوپونت[۲۲] در سال ۱۹۵۴ تولید این پلیمر را به صورت تجاری شروع کرد [۲۰]. تجاری شدن این پلیمر جهت تهیه الیاف آن با استحکام بالا توسط اتیکون[۲۳] با نام تجاری ویکریل[۲۴] در سال ۱۹۷۲ صورت گرفت [۲۱]. کمپانی­های شیمادزو[۲۵] و کانبوگوسن[۲۶] (ژاپن) نیز در سال ۱۹۹۲ الیاف پلی لاکتیک اسید را به صورت آزمایشی تولید کرده و سپس در سال ۱۹۹۴ تولید تجاری آن را تحت نام تجاری لاکترون[۲۷] شروع کردند [۲۲]. پس از آن هم در سال ۱۹۹۷ شرکت فرانسوی فایبر وب فرانس[۲۸] الیاف PLA را تحت نام تجاری دپوسا[۲۹] تولید کردند [۲۳]. شیمی پلی لاکتیک اسید شامل پلیمریزاسیون لاکتیک اسید و فرایند کردن آن می­باشد.

لاکتیک اسید با فرمول بسته HOCH3CHCOOH یک مولکول کایرال[۳۰] است که به صورت دو انانتیومر[۳۱]، L- و D- لاکتیک اسید، وجود دارد (شکل ۱) که در واقع در برابر نور پلاریزه فعالیت نوری از خود نشان می­ دهند. ایزومر L صفحه نور پلاریزه را ساعتگرد و ایزومر D صفحه نور پلاریزه را پادساعتگرد می­چرخاند. فرم غیر فعال نوری آن، موسوم به فرمِ مِزو[۳۲] مخلوطی از تعداد مول­های مساوی (مخلوط راسمیک[۳۳]) از ایزومرهای D و L است [۲۴].

شکل ۱: ایزومرهای نوری لاکتیک اسید[۲۴]

لاکتیک اسید طی فرایند گلیکوژنولیز[۳۴] (تبدیل گلیکوژن[۳۵] به گلوکز[۳۶] از طریق فعالیت آنزیـمی) در مـاهیـچه­های پستانداران تولید می­ شود. همچنین لاکتیک اسید به راحتی و با بازدهی بالا توسط فرایند تخمیر[۳۷] نشاسته سیب زمینی یا شیره قند یا دکستروز ذرت تهیه می­ شود [۲۲]. تولید تجاری این ماده توسط فرایند تخمیر یا مواد اولیه پتروشیمی امکان­ پذیر است. روش مورد استفاده در پتروشیمی در شکل ۲ نشان داده شده است. لاکتیک اسیدی که از این روش تهیه می­ شود مخلوط راسمیک ایزومرهای L و D است که از نظر نوری هم غیر فعال است [۲۴]. این روش تا سال ۱۹۹۰ به عنوان روش تولید رایج در تولید لاکتیک اسید بود تا اینکه رویکرد تخمیر با توجه به مقرون به صرفه بودن مورد توجه قرار گرفت به گونه­ای که امروزه روش معمول و تجاری تولید لاکتیک اسید، روش تخمیر است که در آن نشاسته ذرت توسط تخمیر باکتریایی به لاکتیک اسید تبدیل می­ شود. لاکتیک اسیدی که از این روش تهیه می­ شود منحصراً (بیش از ۵/۹۹ درصد) شامل ایزومر L می­باشد. در حال حاضر کمپانی کارگیل داو پلیمرز[۳۸] بزرگترین تولید کننده پلی لاکتیک اسید در دنیاست [۲۲].

 

شکل ۲: روش پتروشیمی در تولید لاکتیک اسید[۲۴]

پلیمریزاسیون لاکتیک اسید به پلی لاکتیک اسید با جرم مولکولی بالا به دو روش امکان­ پذیر اسـت (شـکل ۳):

  1. تراکم مستقیم، که پلیمریزاسیون تراکمی مستقیم لاکتیک اسید به پلی لاکتیک اسید است و به صورت محلولی و تحت خلا صورت می­پذیرد [۲۴].
  2. تشکیل حدواسطِ لاکتاید (دیمر حلقوی) و سپس تبدیل آن به پلی لاکتیک اسید از طریق پلیمریزاسـیون حلـقه­گشا که در غیاب حلال صورت می­گیرد [۲۵].

 

شکل ۳: سنتز پلی لاکتیک اسید ۲۴]،[۲۵

در روش اول (تراکم مستقیم)، از حلال استفاده می­ شود که به منظور حذف آب تولید شده، این فرایند تحت دما و فشار بالا انجام می­ شود. این رویکرد توسط کاروترز مورد استفاده قرار گرفت و هنوز هم توسط برخی کمپانی­ها مانند میتسوئی کمیکالز[۳۹] به کار گرفته می­ شود. پلیمر مربوطه ماده­ای با وزن مولکولی پایین تا متوسط اسـت که مـی­توان با جفت شدن زنجیره­های آن توسط انواع ایزوسیانات، اپوکسی یا پراکسید به گستره­ای از وزن مولکولی­ها دست پیدا کرد [۲۴]. در روش دوم (عاری از حلال)، یک دیمر حلقوی حدواسط، موسوم به لاکتاید، تولید می­ شود که توسط تقطیر خالص می­گردد. پلیمریزاسیون حلقه­گشای لاکتاید در حضور کاتالیست منجر به تولید PLA با وزن مولکولی کنترل شده می­ شود. با کنترل زمان اقامت، نوع و غلظت کاتالیست و دما می­توان نسبت و نیـز توالی بخش­های D- و L- لاکتیک اسید را در پلیمر نهایی کنترل کرد [۲۵].

پیشرفت­های اخیر در فرایند تخمیر گلوکز موجود در ذرت باعث کاهش شدید هزینه تولید لاکتیک اسید شده است. در حال حاضر بسیاری از کمپانی­ها پلی لاکتیک اسید را برای بازارهایی نظیر بسته بندی، فیلم، الیاف نساجی و محصولات دارویی تولید می­ کنند. مهمترین مشخصه پلی لاکتیک اسید که به نوعی مهمترین توانایی آن به حساب می­آید این است که می­توان با اصلاح آن، خواص فیزیکی یا مکانیکی آن را بهبود بخشید. در مورد اصلاح این پلیمر به تفصیل بحث خواهد شد. دمای انتقال شیشه ­ای این پلیمر در گستره ۵۵ تا ۷۰ درجه سانتیگراد و دمای ذوب آن هم در گستره ۱۷۰ تا ۱۸۰ درجه سانتیگراد است. برخی از خواص فیزیکی این پلیمر در جدول ۲ آمده است [۲۶].

لاکتاید دارای سه ایزومر فضایی است: D- ، L- و مزو- لاکتاید. ترکیب درصد شیمیایی این ایزومرهای فضایی تاثیر قابل ملاحظه­ای بر روی دمای ذوب، نرخ کریستالیزاسیون، میزان کریستالیزاسیون و خواص مکانیکی پلیمر نهایی دارد [۲۷].

جدول ۲: خواص فیزیکی پلی لاکتیک اسید[۲۶]

 

۳- ۲- مزایا و معایب پلی لاکتیک اسید

مزایای این پلیمر عبارتند از :

    1. زیست تخریب پذیری[۴۰]؛ علاوه بر اینکه این پلیمر از منابع قابل تجدید (مانند ذرت، گندم و یا برنج) به دست می­آید، زیست تخریب پذیر و قابل بازیافت و قابل تبدیل به کود آلی[۴۱]است. همچنین تولید این ماده همراه با مصرف دی اکسید کربن می­باشد. این مشخصه­های مرتبط با محیط زیست، پلی لاکتیک اسید را به یک پلیمر زیستی جذاب تبدیل کرده است [۲۷].
    2. زیست سازگاری[۴۲]؛ جذاب­ترین جنبه پلی لاکتیک اسید، بخصوص در ارتباط با کاربردهای بیوپزشکی، زیست سازگاری آن می­باشد. یک ماده زیست سازگار نباید تاثیرات سمی یا سرطان­زا در بافت­های زنده[۴۳]ایجاد کند. همچنین محصولات ناشی از تخریب آن نبایستی سلامتی بافت را به خطر اندازند [۲۸]. پلی لاکتیک اسید هنگامی که در بدن موجودات زنده کاشته می­ شود، هیدرولیز شده و به مواد اولیه خود (اسیدهای α- هیدروکسی[۴۴]) تبدیل می­ شود؛ از آنجا که این مواد در بدن انسان موجود می­باشند بنابراین تجزیه و تخریب پلی لاکتیک اسید به مواد اولیه خود برای بدن انسان کاملا بی­خطر است. همچنین محصولات تخریب این پلمیر در غلظت­های پایین نیز غیر سمی هستند. این مشخصه مهم PLA باعث شده در چند دهه اخیر مطالعات زیادی در زمینه کاربردهای بیوپزشکی این ماده صورت بگیرد و کاربرد آن به عنوان یک پلیمر زیست سازگار افزایش یابد. اداره امور غذا و دارو[۴۵] (FDA) نیز زیست سازگاری این پلیمر را تایید کرده و تماس مستقیم این ماده با مایعات بیولوژیکی را بدون خطر گزارش کرده است [۲۲].
    3. فرایند پذیری خوب[۴۶]؛ پلی لاکتیک اسید در مقایسه با دیگر پلیمرهای زیست سازگار مانند پلی (هیدروکسی آلکانوئات)ها[۴۷](PHAs)، پلی (اتیلن گلایکول) (PEG)، پلی (ε-کاپرولاکتون) (PCL) و غیره فرایندپذیری حرارتی بهتری دارد. این پلیمر می ­تواند توسط روش­های قالب­گیری تزریقی، اکستروژن فیلم، قالب­گیری دمشی، ترموفرمینگ، کشش الیاف (الیاف ریسی) و روش­های تشکیل فیلم فرایند گردد [۲۹].
    4. ذخیره انرژی؛ پلی لاکتیک اسید نسبت به پلیمرهای مشتق شده از نفت خام ۲۰ تا ۵۵ درصد انرژی کمتری جهت تولید نیاز دارد و تخمین­ها نیز نشان می­دهد این مقدار در آینده تا حدود ۱۰ درصد افزایش یابد [۳۰]. بنابراین مصرف کم انرژی در تولید این پلیمر، آن را از نقطه نظر اقتصادی نیز مفید و سودآور نموده است.

عکس مرتبط با اقتصاد

  1. علاوه بر موارد فوق، خواص فیزیکی که در این پلیمر قابل توجه و تامل است و کاربرد آن را افزایش داده است عبارتند از : جذب رطوبت پایین (مناسب جهت صنایع ورزشی)؛ اشتعال پذیری پایین؛ مقاومت بالا در برابر اشعه ماوراء بنفش؛ ضریب شکست پایین (خواص رنگی عالی)؛ دانسیته پایین (وزن سبک) [۲۲].

اگرچه پلی لاکتیک اسید پلیمری زیست تخریب پذیر، زیست سازگار و به اجمال دوستدار محیط زیست است و فرایندپذیری آن آسان بوده و انرژی کمی هم جهت تولید آن نیاز است، اما معایبی هم در مورد این پلیمر وجود دارد که کاربرد آن را در برخی زمینه ­های خاص محدود کرده است.

معایب این پلیمر عبارتند از:

  1. چقرمگی ضعیف؛ پلی لاکتیک اسید پلیمری بسیار شکننده با کمتر از ۱۰ درصد کشش در نقطه شکست است. اگرچه استحکام کششی و مدول الاستیک آن تقریبا در حد پلی (اتیلن ترفتالات) است اما چقرمگی ضعیف آن، کاربرد آن را در مواردی که نیاز به تغییر فرم پلاستیک در مقادیر بالای تنش می­باشد محدود کرده است [۳۱].
  2. نرخ پایین تخریب؛ پلی لاکتیک اسید از طریق هیدرولیز گروه­های استری موجود در طول زنجیر اصلی خود تخریب می­ شود که نرخ تخریب به بلورینگی PLA ، وزن مولکولی، توزیع وزن مولکولی، مورفولوژی، نرخ نفوذ آب به داخل پلیمر و میزان ایزومرهای فضایی آن بستگی دارد. نرخ تخریب به عنوان معیار مهمی در کاربردهای بیوپزشکی محسوب می­ شود. نرخ پایین تخریب باعث طولانی شدن عمر ماده در داخل بدن شده که گاها تا چندین سال هم ممکن است به طول بیانجامد. در این راستا گزارشاتی وجود دارد که حاکی از وجود کاشت­های بر پایه PLA تا سه سال بعد از عمل کاشت می­باشد. نرخ پایین تخریب این پلیمر ممکن است منجر به ایجاد مشکلات جدی گردد [۳۲].
  3. آب­گریزی[۴۸]؛ پلی لاکتیک اسید نسبتا آبگریز است (زاویه تماس آب با آن در حالت سکون حدود °۸۰ است). این مشخصه باعث سازگاری پایین با سلول­های بدن شده و ممکن است تماس آن با مایعات بیولوژیکی بدن منجر به پاسخ نامناسبی از سوی بدن گردد [۳۳].
  4. عدم وجود گروه­های جانبی فعال؛ پلی لاکتیک اسید از نظر شیمیایی غیر فعال بوده و گروه­های جانبی فعالی هم در زنجیر اصلی آن قرار ندارند. این مشخصه نیز باعث شده تا تحقیقاتی در ارتباط با اصلاح توده[۴۹]و اصلاح سطح[۵۰] بر روی آن انجام گردد [۳۴].

کاربردهای موفق پلی لاکتیک اسید در زمینه ­های بیوپزشکی و غیر از آن تنها به دلیل خواص مکانیکی بهتر این پلیمر نسبت به پلاستیک­های رایج نیست، بلکه به دلیل خواص سطحی قابل کنترل آن (نظیر آب­دوستی، زبری، و عاملیت­های فعال) می­باشد؛ در واقع پلی لاکتیک اسید این قابلیت را دارد که بتوان جهت بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی، توده پلیمر یا سطح آن را اصلاح کرد. بهبود چقرمگی این پلیمر برای کاربردهای غیر پزشکی (نظیر وسایل ورزشی، بهداشتی و کشاورزی) یک امر ضروری و تعیین کننده است، در حالی که بهبود آبدوستی پلیمر و اهدای گروه­های فعال به آن در زمینه کاربردهای بیوپزشکی بسیار مفید و موثر خواهد بود. افزایش نرخ تخریب نیز در هر دو مورد کاربردهای پزشکی و غیر پزشکی از اهمیت بالایی برخوردار است.

۳- ۳- کاربردهای پلی (لاکتیک اسید)

با توجه به خواص ویژه پلی لاکتیک اسید و همچنین قابلیت اصلاح توده و سطح این پلیمر، کاربردهای آن چه در زمینه پزشکی (بیوپزشکی) و چه در زمینه غیر پزشکی بسیار زیاد بوده و روز به روز نیز در حال گسترش است. پلی لاکتیک اسید با توجه به مشخصه­های ویژه­ای که داراست گستره وسیعی از کاربردهای مختلف در صنایع مختلف (اعم از بسته بندی، پزشکی، کشاورزی، ورزشی و …) را پوشش داده است. از سوی دیگر، این پلیمر در زمینه ­های پزشکی، جراحی و صنایع دارویی آینده بسیار درخشانی دارد.

بر اساس موارد ذکر شده در بالا، کاربردهای پلی لاکتیک اسید بسیار وسیع است. در ادامه این بخش، کاربردهای این پلیمر به تشریح آمده است.

۳- ۳- ۱- کاربردهای غیر پزشکی (تهیه کالاهای مختلف)[۵۱]

ترموپلاستیک بودن پلی لاکتیک اسید، مشخصه­ای است که تبدیل آن به مواد پلاستیکی با اشکال مختلف را به راحتی امکان­ پذیر کرده است. در این راستا، مهم­ترین زمینه کاربرد پلی لاکتیک اسید صنایع نساجـی و پوشـاک مـی­باشد. مدول پایین لیف تهیه شده از PLA باعث می­ شود تا پارچه بافته شده به راحتی به اشکال گوناگون در آید. همچنین این پلیمر در ساخت لوازم ورزشی، مخصوصا در تهیه لایه داخلی کالای ورزشی استفاده می­ شود [۲۲].

جدول شماره لیستی از کاربردهای پلی لاکتیک اسید را در بردارد. همان­گونه که در بالا هم بدان اشاره شد این کاربردها در زمینه ­های پزشکی (به خصوص بیوپزشکی) و غیر پزشکی بوده و در حال حاضر هم رو به گسترش است.

جدول ۳: کاربردهای غیرپزشکی پلی لاکتیک اسید[۲۲]

۳-۳- ۲- کاربردهای پزشکی[۵۲]

صنایع پزشکی یک از زمینه­هایی است که در آن جدیدترین تکنولوژی در طراحی و ساخت مواد نوین به کار گرفته می­ شود تا رویکردها و مواد جدید در ارتباط با سلامت انسان جایگزین رویکردهای قدیمی گردد. در این راستا نیز برخی مواد پلیمری با توجه به خواص ویژه­ای که دارا هستند مورد توجه قرار گرفته­اند و کاربردهای خاصی نیز پیدا کرده ­اند. بر این اساس واژه “بیونساجی” [۵۳] به وجود آمده است که نشان از ساختارهایی دارد که از ترکیب الیاف نساجی تهیه شده ­اند و جهت استفاده در محیط­های بیولوژیکی استفاده شده ­اند(مانند کاشت اعضای بدن[۵۴]، راکتورهای توده زنده[۵۵]). در چنین محیط­هایی عملکرد این ساختارها بستگی به برهم­کنش آنها با سلول­های بدن و مایعات بیولوژیکی دارد. کاربردهای پزشکی پلی لاکتیک اسید بر اساس زیست سازگاری آن و سازگار بودن محصولات ناشی از تخریب آن با بدن انسان می­باشد [۲۲]. در ادامه مهم­ترین کاربردهای پزشکی این پلیمر به تفصیل آمده است.

۳- ۳- ۲- ۱- نخ بخیه[۵۶]

نخ بخیه رشته­های به هم تنیده­ای هستند که به اشکال گوناگون تهیه می­شوند. وظیفه اصلی نخ بخیه این است که بافت­های بدن را به خوبی در محل مربوط به خود نگه دارد تا زمانی که سلامتی کامل بافت به واسطه اتصال طبیعی آنها به یکدیگر صورت گرفته و بافت مورد نظر استحکام کافی را به دست آورد. استفاده از پلی لاکتیک اسید به عنوان ماده مناسب جهت تهیه نخ بخیه از طرف اداره امور غذایی و دارویی آمریکا (FDA) تایید گردیده است [۳۵]. تحقیقات گسترده­ای بر روی رفتار تخریب PLA چه در محیط آزمایشگاهی[۵۷] و چه در محیط طبیعی بدن[۵۸] صورت گرفته است. تخریب پلی لاکتیک اسید به طور قابل ملاحظه­ای تحت تاثیر محیط قرار می­گیرد و به عواملی نظیر آب، هوا، pH محیط و دما بستگی دارد[۲]. در رابطه با عامل محیط اطراف، ترکیب درصد شیمیایی رشته مورد استفاده جهت تهیه نخ بخیه نقش مهمی در تخریب ماده پلیمری ایفا می­ کند. با پیشرفت تخریب پلیمر، آبدوستی ماده پلیمری نیز افزایش یافته و میزان جذب آب و به دنبال آن تخریب پلیمر شدت پیدا می­ کند. خواص ذاتی پلی لاکتیک اسیدِ اصلاح نشده مانند کریستالینیتی بالای آن (حدود ۴۰ درصد)، سفت بودن و نرخ پایین تخریب آن، محدودیت­هایی را در ارتباط با کاربرد آن به عنوان نخ بخیه ایجاد کرده است. به این جهت، لاکتیک اسید را با منومرهای زیست تخریب پذیر دیگر به صورت کوپلیمر در آورده تا خواص مطلوب مورد بحث در کوپلیمر نهایی به دست آید. منومری که بیشترین استفاده را در این راستا دارد، گلایکولیک اسید[۵۹] است که کوپلیمری با نسبت مولی ۹۰ به ۱۰ گلایکولیک اسید به لاکتیک اسید تهیه شده و به صورت تجاری در آمده است [۳۶].

۳- ۳- ۲- ۲- صنایع دارویی[۶۰]

زیست تخریب پذیری پلی لاکتیک اسید منجر به کاربرد آن در سیستم­های رهایش دارو[۶۱] گردیده است [۳۷]. اغلب این سیستم­ها بر مبنای فرسایش و تحلیل تدریجی پلیمر حاوی دارو می­باشد که در چنـین سیستم­هایی به تدریج دارو توسط تخریب هیدرولیتیک (آبکافتی) پلیمر و تغییرات مورفولوژیکی صورت گرفته در آن در بدن آزاد می­ شود. در حالی که دیگر سیستم­های رهایش دارو بر اساس منابع دارویی است که در آنها رهایش دارو از یک غشای پلیمری صورت می­گیرد و فعالیت دارو نیز تا رهایش کامل در منبـع دارو ثابـت باقی می­ماند [۳۸].

۳- ۳- ۲- ۳- کاشتنی­ها[۶۲]

پلی لاکتیک اسید در هر دو فرم D و L می ­تواند به عنوان یک ماده کاشتنی و یا ماده پشتیبان[۶۳] در بدن انسان استفاده شود. در این حالت مشخصه­هایی نظیر وزن مولکولی و ترکیب درصد L/DL می ­تواند تغییر کند و به دنبال آن زمان تخریب نیز بین ۱۰ ماه تا ۴ سال متغیر باشد که زمان تخریب پلیمر بیشتر به فاکتورهای ریزساختاری ماده نظیر ترکیب درصد شیمیایی، تخلخل، و بلورینگی آن وابسته است. در راستای چنین کاربردی، پلی لاکتیک اسید جهت تعمیر شکستگی­های استخوان و نیز تقویت لیگامنت­ها مورد استفاده قرار گرفته است[۳۹].

۳- ۳- ۲- ۴- مهندسی بافت[۶۴]

نقص عضو و از بین رفتن بافت در بدن انسان از جمله مشکلاتی است که در زمینه علم پزشکی مورد توجه است. رویکردهای حاضر جهت رفع مشکلات فوق بر مبنای عملِ پیوند زدن[۶۵] می­باشد. در این راستا، مهندسی بافت به عنوان جذاب­ترین زمینه علم پزشکی است که در آن سلول­های عضو ناقص بر روی یک پلیمر رشد کرده و عضو ناقص بازسازی می­ شود و بهبودی حاصل می­گردد. از مزایای قابل توجه این روش این است که در این حالت از سلول­های بدن خودِ بیمار استفاده شده و نیازی به داوطلب دیگری جهت اهدای عضو نیست و مشکلات مربوط به خارج کردن عضو جهت پیوند نیز وجود ندارد [۲۲].

مهندسی بافت یکی از زمینه ­های مرتبط با رشته­های مختلف علمی است که اصول و مبانی علم و مهندسی را در جهت توسعه جایگزین­های بیولوژیکی به کار می­گیرد تا عملکرد یک بافت را بهبود ببخشد یا عملکرد از بین رفته بافت بدن انسان را دوباره به بافت مربوطه برگرداند. در راستای این امر، در دو دهه اخیر موفقیت­های زیادی در زمینه مهندسی بافت جهت بازسازی یا بهبود اعضای بدن انسان به دست آمده است[۴۱,۴۰]. تلاش­ های اولیه در راستای استفاده از مواد پایدار در محیط زنده[۶۶] بود به گونه­ای که این مواد به مانند یک داربست[۶۷] عمل کرده و سلولها بر روی آنها رشد کرده و بافت را تشکیل دهند. کم کم با پیشرفت در علم و ورود پلیمرهای زیست تخریب پذیر به عرضه علم پزشکی، این نوع پلیمرها توانستند به عنوان مواد پشتیبان خوبی در این راستا عمل کنند. علت توجه به مواد پلیمری زیست تخریب پذیر نیز این بود که این پلیمرها به مرور زمان در اثر تخریب از محل پیوند عضو ناپدید شده و اثر چندانی روی محل بافت طبیعی به جای نمی­گذارند. وظیفه اصلی ماده پلیمری به فرم دار­بست این است که به عنوان یک ماتریس برون سلولی[۶۸] عمل کند تا سلول­های بدن بتوانند به خوبی به آن چسبیده، رشد کنند و در نهایت یک بافت کامل و جدیدی را به وجود آورند [۴۲]. در زمینه مهندسی بافت، ذکر این نکته الزامی است که طراحی موفقیت آمیز یک داربست باید شامل موارد زیر باشد : ۱- اتصال مناسب الیاف پلیمری به یکدیگر جهت رسیدن به تخلخل مناسب، ۲- در نظر گرفتن اندازه و شکل عضو و بافت مورد نظر، و ۳- خواص فیزیکی و مکانیکی مورد انتظار از پلیمر مانند استحکام و قابلیت کشش کافی.

۴- اصلاح پلی لاکتیک اسید

دو نوع کلی اصلاح پلی لاکتیک اسید شامل اصلاح توده و اصلاح سطح این پلیمر می­باشد. در ارتباط با هدف اصلاح توده، مهم­ترین نقص پلی لاکتیک اسید چقرمگی ضعیف و نرخ تخریب پایین آن است که معمولا اصلاح توده به منظور بهبود چقرمگی و افزایش نرخ تخریب صورت می­گیرد. در رابطه با هدف اصلاح نیز معایبی مانند آب­دوستی ضعیف، زبری سطح و فقدان گروه­های فعال در این پلیمر به چشم می­خورد. به این دلیل اصلاح سطح نیز جهت کنترل آب­دوستی و زبری سطح پلیمر و اهدای گروه­های فعال به پلیمر انجام می­ شود.

۴- ۱- اصلاح توده

اصلاح توده پلی لاکتیک اسید شامل اصلاح آن از طریق ترکیب درصد شیمیایی ایزومرهای فضایی آن و تنظیم شرایط فرایندی، کوپلیمریزاسیون آن، و آلیاژسازی آن می­باشد. در ادامه به توضیح هر قسمت پرداخته شده است.

۴- ۱- ۱- ترکیب شیمیایی ایزومرهای فضایی و تنظیم شرایط فرایندی

پلی (D-لاکتاید) یا پلی (L-لاکتاید) به صورت خالص دارای دمای ذوب تعادلی برابر °C 270 است، اما به دلیل مقدار کمی کریستال­های ناقص در آنها، درصد کمی مخلوط راسمیک در پلیمر و نیز وجود ناخالصی، نقطه ذوب پلی لاکتیک اسید در گستره ۱۷۰ تا °C 180 است [۴۳]. مخلوط با مول­های مساوی از پلی (D-لاکتاید) و پلی (L-لاکتاید) دارای نقطه ذوب بالاتر (°C 230) بوده و خواص مکانیکی آن هم از هر کدام از پلیمرهای خالص مربوطه بهتر است (به عنوان مثال استحکام کششی نهایی برای این مخلوط برابر MPa 50 است در حالیکه برای هر کدام از پلیمرهای خالص این پارامتر برابر MPa 31 است [۴۴]). اگرچه دمای ذوب به شدت تحت تاثیر این نوع ترکیب درصد قرار می­گیرد اما دمای انتقال شیشه ­ای پلیمر چندان تاثیر پذیر نیست، همچنین در مبحث ارتباط بین ساختار و خواص پلیمر، بلورینگی مشخصه بسیار مهمی است که نرخ تخریب و خواص مکانیکی پلیمر را تحت تاثیر قرار می­دهد.­ در مورد ارتباط درصد بلورینگی و ترکیب درصد ایزومرهای فضایی، Kolstad [45] نشان داده که افزایش میزان ایزومر meso- باعث کاهش بلورینگی و در نتیجه کاهش دمای ذوب تعادلی می­ شود. همچنین وی مشاهده کرده که کاهش میزان ایزومر L- از ۱۰۰ به ۹۲ درصد باعث کاهش نقطه ذوب از ۱۸۰ به °C 138 گردیده است و نمونه دارای ۱۵ درصد ایزومر L- کاملا حالت آمورف دارد. در رابطه با خواص حرارتی مکانیکی هم گزارش شده است که مدول الاستیک (کششی و خمشی)، استحکام ضربه­ای (آیزود) و مقاومت حرارتی پلیمر با افزایش بلورینگی افزایش می­یابد [۴۶].

۴- ۱- ۲- کوپلیمریزاسیون

پلی لاکتیک اسید با تعدادی از پلی استرها و یا منومرهای دیگر به صورت کوپلیمر در آمده است که کوپلیمریزاسیون آن یا از طریق کوپلیمریزاسیون تراکمیِ لاکتیک اسید با دیگر منومرها جهت تهیه کوپلیمرهای با وزن مولکولی پایین یا از طریق کوپلیمریزاسیون حلقه­گشای لاکتاید با منومرهای حلقوی دیـگر مـانند گلایکولاید، ε-کاپرولاکتون و یا منومرهای خطی مانند اتیلن گلایکول جهت تهیه کوپلیمرهای با وزن مولکولی بالا صورت گرفته است [۴۷].

کوپلیمریزاسیون تراکمی : وجود گروه­های هیدروکسیلی و اسیدی در لاکتیک اسید امکان کوپلیمر شدن آن را از طریق پلی کندانساسیون فراهم ساخته است. در تحقیق صورت گرفته توسط Fukuzaki و همکارانش [۴۸]، از واکنش لاکتیک اسید و ε-کاپرولاکتون، چه در حضور کاتالیست و چه بدون حضور کاتالیست، کوپلیمرهای با وزن مولکولی پایین برای کاربردهای بیوپزشکی تهیه گردیده که کوپلیمرهای حاصل خواص تخریبی عالی در محیط­های آنزیمی نشان داده­اند. مزیت مهم این روش اصلاح پلی لاکتیک اسید این است که گروه­های انتهایی کوپلیمر حاصل قابل کنترل است و علیرغم اینکه وزن مولکولی پلیمرهای حاصل پایین است اما کنترل گروه­های انتهایی وسیله خوبی برای ادامه واکنش­های افزایشی است [۴۹]. در واقع پلیمرهای به دست آمده به نوعی یک پیش پلیمر به حساب می­آیند که می­توانند با بهره گرفتن از یک بسط دهنده زنجیر مانند دی ایزوسیانات منجر به تولید پلی (استر یورتان) شوند که در واقع نوعی پلی استر زیست تخریب پذیر با وزن مولکولی بالا به حساب می­آیند [۵۰]. در رابطه با این دسته از پلی استر یورتان­ها در بخش دوم (پلی یورتان­های زیست تخریب پذیر) به تفصیل مطالبی آورده شده است.

کوپلیمریزاسیون حلقه­گشا : کوپلیمریزاسیون از طریق باز شدن حلقه رویکردی برای سنتز کوپلیمرهای پلی لاکتیک اسید با وزن مولکولی بالاست که شروع فرایند با گروه­های هیدروکسیلی مانند الکل یا پلی­اُل می­باشد [۵۱]. این نوع کوپلیمریزاسیون به جهت کنترل دقیق شیمی فرایند و خواص مطلوب کوپلیمر حاصل مورد توجه قرار گرفته است. مکانیسم­های قابل انجام شامل یونی، رادیکال آزاد و کوئوردیناسیونی است که بستگی به سیستم کاتالیست انتخاب شده دارد [۵۲]. از بین مواد استفاده شده، پلی اتیلن گلایکول (PEG) به دلیل زیست سازگار بودن و آب­دوست بودن به طور گسترده­ای با پلی لاکتیک اسید به صورت کوپلیمرهای دوبلوکی[۶۹] و سه بلوکی[۷۰] تهیه شده است تا آب­دوستی و خواص رهایش داروی پلی لاکتیک اسید را بهبود بخشد [۵۳,۵۲].

۴- ۱- ۳- آلیاژسازی

آلیاژ سازی گسترده­ترین روش جهت بهبود خواص مکانیکی پلی لاکتیک اسید می­باشد. پلی لاکتیک اسید با نرم­کننده­ها و پلیمرهای دیگر (زیست تخریب پذیر و زیست تخریب ناپذیر) آلیاژ شده است تا خواص مکانیکی آن بهبود یابد.

۴- ۱- ۳- ۱- نرم کننده­ها

پلی لاکتیک اسید در دمای اتاق در حالت شیشه ­ای قرار دارد و کرنش در نقطه شکست آن کمتر از ۱۰ درصد است [۳۱]. بنابراین جهت کاهش دمای انتقال شیشه ­ای، افزایش ضربه پذیری و بهبود فرایندپذیری این پلیمر، نرم کننده­ های مختلف (انواع زیست تخریب پذیر و زیست تخریب ناپذیر) به آن افزوده می­شوند [۵۴]. در این راستا تاثیر مشخصه­های مختلف نرم کننده از جمله : جرم مولکولی، قطبیت، و گروه­های انتهایی بررسی شده است.

به عنوان انتخاب اول، خودِ منومر لاکتاید می ­تواند به عنوان یک انتخاب طبیعی برای نرم کردن پلی لاکتیک اسید به منظور افزایش ازدیاد طول آن در نقطه شکست در نظر گرفته شود، اما عیب بزرگ لاکتاید مهاجرت تدریجی این کوچک مولکول به سطح پلیمر و دوباره سفت شدن پلیمر به مرور زمان می­باشد. بنابراین نرم کننده­ های با وزن مولکولی بالاتر (الیگومری) نظیر گلیسیرول، سیترات استر، پلی اتیلن گلایکول و حتی لاکتیک اسیدِ الیگومری می­توانند استفاده شوند. در مطالعه صورت گرفته توسط Martin و Avérous [55] در این زمینه نشان داده شده که لاکتیک اسید الیگومری و پلی اتیلن گلایکول با وزن مولکولی پایین بهترین نتایج و گلیسیرول کمترین تاثیر را به عنوان نرم کننده دارند. در رابطه با فاکتور قطبیت نیز مطالعات نشان می­دهد پلی استرها و استرآمیدهای الیگومری می­توانند به عنوان نرم کننده­ های خوبی برای پلی لاکتیک اسید استفاده شوند و به دلیل افزایش تعداد گروه­های قطبی آمیدی خواص نرم کنندگی بهتری نشان داده­اند [۵۶]. همان­گونه که در بالا هم بدان اشاره شد علاوه بر جرم مولکولی و قطبیت نرم کننده، گروه­های انتهایی نرم کننده نیز می­توانند بر روی خواص پلی لاکتیک اسید تاثیرگذار باشند. البته تاثیر این پارامتر به شدت دو پارامتر قبلی نیست. در تحقیق صورت گرفته توسط Kulinski و همکارانش [۵۷] نشان داده شده که خواص مکانیکی و حرارتی پلی لاکتیک اسیدی که توسط پلی اتیلن گلایکولِ دارای گروه­های انتهایی هیدروکسیلی و اتری (وزن مولکولی بین ۴۰۰ تا ۷۵۰) نرم شده است بیشتر تحت تاثیر ترکیب درصد پلی اتیلن گلایکول قرار داشته و بستگی زیادی به گروه­های انتهایی نداشته است.

۴- ۱- ۳- ۲- کامپوزیت­ها و آلیاژهای پلی لاکتیک اسید – پلیمرها یا پرکننده­های زیست تخریب ناپذیر

یکی از بهترین پلیمرهای زیست تخریب ناپذیر جهت بهبود چقرمگی پلی لاکتیک اسید، پلی اتیلن با دانسیته پایین (LDPE) است. در این راستا چنانچه PLA به صورت آمورف باشد در صورت آلیاژ شدن با LDPE نیاز به سازگار کردن آنها به کمک کوپلیمر دوبلوکی PLA-LDPE می­باشد ولی PLA کریستالی نیازی به سازگارسازی ندارد [۵۸]. تحقیق Zhang و همکارانش[۵۹] نشان داده است که آلیاژهای پلی متیل متاکریلات (PMMA) و پلی لاکتیک اسید نیز چنانچه توسط روش محلولی/رسوبی[۷۱] تهیه شوند کاملا امتزاج­پذیر و چنانچه به روش تبخیر حلال[۷۲] تهیه شوند به صورت جزئی امتزاج­پـسذیر می­باشند و PMMA آمورف می ­تواند کریستالیزاسیون PLA را محدود کند.

۴- ۱- ۳- ۲- ۱- کامپوزیت­ها و آلیاژهای پلی لاکتیک اسید – نانوذرات

دسته دیگری از افزودنی­ها جهت بهبود خواص مکانیکی پلی لاکتیک اسید، پرکننده­های آلی یا معدنی هستند. به عنوان مثال، اکسید فلزاتی مانند آلومینیوم و تیتانیوم جزء افزودنی­هایی هستند که برای بهبود خواص مکانیکی این پلیمر جهت کاربردهای ارتوپدی مناسب می­باشند. کامپوزیت­های تقویت شده با الیاف کربن نیز خواص مکانیکی بسیار خوبی نشان داده­اند [۶۰]. ذرات نانورس و دیگر افزودنی­های نانو نیز در اثر اختلاط با این پلیمر منجر به افزایش مدول یانگ آن و بهبود دیگر خواص مکانیکی این پلیمر شده ­اند [۶۱]. مثلا افزودن نانورس به پلی لاکتیک اسید به دلیل افزایش کریستالیزاسیون آن منجر به افزایش پایداری حرارتی آن می­گردد [۵۵]. همچنین افزودن سیلیکات­های لایه­ای اصلاح شده[۷۳] (OMLS) به PLA به منظور بهبود خواص مختلفی نظیر HDT ، خواص دینامیکی-مکانیکی و خواص حفاظتی این پلیمر به طور گسترده­ای مورد مطالعه قرار گرفته است [۶۴-۶۲]. تحقیق صورت گرفته توسط Jiang و همکارانش [۶۲] مقایسه بین تاثیر نانوذرات کربنات کلسیم (NPCC) و مونتمویلونیت (MMT) بر تقویت و نیز چقرمگی پلی لاکتاید را بررسی کرده است. همچنین در این تحقیق، مکانیسم­های مختلف چقرمه سازی بررسی و مقایسه شده است. نتایج ایشان نشان می­دهد PLA باعث بازشدن لایه­ های نانورس MMT شده و در درصدهای پایین نانورس (کمتر از ۵ درصد وزنی) پخش شدگی خوبی در ماتریس PLA صورت گرفته است و در مقادیر بیشتر از نانورس کلوخه­ها[۷۴]ی نانورس مشاهده شده است. کرنش شکست PLA در گستره مقدار ۰ تا ۵/۷ درصد وزنی NPCC افزایش یافته است در حالیکه برای MMT درگستره ۰ تا حدود ۵/۲ درصد این پارامتر افزایش و در بالاتر از این مقدار، این پارامتر کاهش یافته است. در رابطه با استحکام کششی، افزودن نانوذرات کربنات کلسیم منجر به کاهش این خاصیت مهم مکانیکی شده است در صورتی که افزایش مونتموریلونیت تا غلظت ۵ درصد وزنی باعث افزایش این خاصیت گشته است. همچنین تمام نمونه­های حاوی NPCC (مقادیر مختلف نانوذره) دارای نقطه تسلیم در نمودار تنش کرنش بوده است اما برای نانوکامپوزیت­های شامل MMT فقط نمونه دارای ۵/۲ درصد نانوذره از خود تسلیم نشان داده است. بر طبق نتیجه ­گیری Jiang و همکارانش، تاثیرات متفاوت این دو نوع مختلف نانورس بر روی خواص مکانیکی PLA به دلیل تفاوت در ریزساختار و نیز برهم­کنش بین نانوذرات و ماتریس PLA می­باشد. مطالعات دقیق­تر در رابطه با مکانیزم چقرمگی نشان داده است که نانوذرات کربنات کلسیم از طریق ایجاد شکافچه[۷۵] باعث افزایش کرنش در نقطـه شکـسـت مـی­شوند که در نهایت توسط ائتلاف[۷۶] حفره­ها و شکاف­های ریز منجر به شکست نمونه می­شوند، اما مونتموریلونیت (مخصوصا در غلظتهای پایین) توسط مکانیسم تسلیم برشی[۷۷] باعث بهبود افزایش کرنش شکست و بهبود چقرمگی نمونه پلیمری می­ شود. در واقع لایه­ های MMT که مابین ریزحفره­ها[۷۸] قرار گرفته­اند و از ائتلاف آنها جلوگیری می­ کنند اجازه تسلیم برشی­های در مقیاس بالا را به ماده پلیمری می­ دهند و در غلظت­های بالای MMT ، کلوخه­های آن نوعی شکست زودرس را به ماده پلیمری القا می­ کنند و فرصت شروع تسلیم برشی را به ماده پلیمری نمی­دهند.

همچنین در رابطه با خواص حرارتی و مکانیکی و عبورپذیری گاز فیلم­های پلی لاکتیک اسید، Thellen و همکارانش [۶۳] افزایش در استحکام کششی، مدول و نیز ازدیاد طول را برای فیلم نانوکامپوزیت­های PLA که شامل تنها ۵درصد نانورسِ مونتموریلونیت اصلاح شده بود مشاهده کرده ­اند. بر اساس تحقیقات ایشان، فیلم­های نانوکامپوزیتی حدود ۴۸ درصد کاهش در عبورپذیری اکسیژن و حدود ۵۰ درصد کاهش در عبورپذیری بخار آب را نسبت به پلمر خالص نشان دادند. آنالیز حرارتی نانوکامپوزیت­ها نیز نشان می­دهد که دمای انتقال شیشه ­ای، دمای ذوب و دمای کریستالیزاسیون پلی لاکتیک اسید در صورت افزودن نانوذرات MMT افزایش قابل توجهی داشته است. همچنین دمای شروع تجزیه حرارتی آنها نزدیک به ۱۰ درجه سانتیگراد از پلی لاکتیک اسید خالص بزرگتر است. بررسی خواص مکانیکی نیز نشان می­دهد مدول یانگ پلیمر با افزودن نانورس اصلاح شده حدود ۲۰ درصد افزایش داشته است.

همچنین در تحقیق صورت گرفته توسط Chang و همکارانش [۶۴] افزودن نانورس مونتموریلونیت یا میکای سنتزی به پلی لاکتیک اسید در غلظت کمتر از ۴ درصد نانوذرات منجر به افزایش استحکام کششی و ازدیاد طول نقطه شکست PLA شده است.

در رابطه با مبحث زیست تخریب پذیری نیز تحقیقات [۶۳] نشان می­دهد که افزودن نانوذرات به پلیمر زیست تخریب پذیر پلی لاکتیک اسید منجر به افزایش نرخ زیست تخریب پذیری آن می­گردد. این مساله در رابطه با فرایند تخریب پلی لاکتیک اسید در طبیعت از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چرا که با توجه به پایین بودن نرخ زیست تخریب پذیری پلی لاکتیک اسید که به عنوان یک عیب بزرگ برای این پلیمر شناخته می­ شود می­توان استفاده از نانوذرات را برای بهبود و افزایش زیست تخریب پذیری آن در کنار بهبود دیگر خواص (نظیر خواص حرارتی و مکانیکی) را به عنوان یک رویکرد مناسب در نظر گرفت. بر طبق گفته Thellen و همکارانش، حضور گروه­های هیدروکسیلی انتهایی در لبه­های لایه­ های سیلیکاتی یکی از فاکتورهای مهم در افزایش نرخ تخریب پذیری نانوکامپوزیت­های PLA نسبت به پلیمر خالص آن می­باشد، چرا که این گروه­های هیدروکسیلی با جذب رطوبت از محیط اطراف باعث شروع هیدرولیز هتروژن ماتریس PLA می­شوند که به دنبال آن تخریب نهایی این پلیمر را افزایش می­ دهند.

با توجه به مطلب مذکور، در این پروژه نیز سعی بر این است تا پس از ساخت پلی یورتان­های زیست تخریب پذیر بر پایه پلی لاکتیک اسید، از نانوذرات به عنوان یک افزودنی مناسب جهت افزایش نرخ زیست تخریب پذیری پلیمر استفاده کرد.

۴- ۱- ۳- ۲- کامپوزیت­ها و آلیاژهای پلی لاکتیک اسید – پلیمرهای زیست تخریب پذیر و تجدید شدنی

آلیاژها و کامپوزیت­های پلی لاکتیک اسید و پرکننده­ها یا پلیمرهای زیست تخریب ناپذیر به گستردگی آلیاژهای پلی لاکتیک اسید- پلیمرهای زیست تخریب پذیر مورد مطالعه و تحقیق قرار نگرفته است که مطمئنا به خاطر افزودن یک جزء زیست تخریب پذیر به آلیاژ پلیمری است. اما در مورد پلی لاکتیک اسید دلیل اصلی این قضیه این است که پلیمرهای زیست تخریب پذیر اضافه شده به PLA نه تنها باعث بهبود خواص ایـن پلیمـر مـی­گردند بلکه هیچ تاثیر مخربی نیز بر روی زیست تخریب پذیری آن ندارند. به عنوان مثال، خانواده پلی (هیدروکسی آلکانوئات) ها (PHAs) دسته بزرگی از پلی استرهای آلیفاتیک می­باشند که شامل بیش از ۱۵۰ نوع منومر مختلف هستند. در این بین پلی (۳- هیدروکسی بوتیرات) (PHB) و کوپلیمرهای آن با ۳- هیدروکسی والِرات (PHBHV) پلیمرهایی از خانواده PHA ها هستند که بیشتر مورد استفاده قرار گرفته­اند [۶۶,۶۵]. البته نکته مهمی که وجود دارد این است که هموپلیمرهای پلی (هیدروکسی بوتیرات) (PHB) به دلیل بلورینگی بسیار بالایی که دارند موادی سخت و شکننده بوده به این دلیل برای بهبود چقرمگی PLA مناسب نیستند. از طرفی دمای ذوب PLA نیز بالاست و نزدیک به دمای تخریب حرارتی PHB است که این امر نیز فرایندپذیری آلیاژ آنها را مشکل می­سازد.

سیستم زیست تخریب پذیر دیگری که به طور گسترده­ای مورد مطالعه قرار گرفته است، آلیاژهای پلی لاکتیک اسید- پلی کاپرولاکتون (PLA/PCL) است. از آنجا که PCL پلیمری رابری با Tg پایین بوده و هم از طریق آنزیمی و هم از طریق آبی قابل تجزیه و تخریب است، بنابراین افزودن آن به PLA باعث بهبود مدول، کرنش در شکست و استحکام کششی آن شده است [۶۷]. البته در برخی موارد گزارش شده که مدول و استحکام کششی کاهش پیدا کرده است و برای افزایـش آنها نیاز به سازگـار کننده ­ای مانـند کـوپلـیمر سـه­قـطعـه­ای PLA-PCL-PLA می­باشد. مثلا گزارش شده که افزودن حدود ۴ درصد وزنی از این سازگار کننده به آلیاژ این دو پلیمر زیست تخریب پذیر منجر به کاهش اندازه ذره فاز پراکنده (PCL) از ۱۰ تا ۱۵ میکرومتر به حدود ۳ تا ۴ میکرومتر و افزایش کرنش شکست از ۲ درصد برای آلیاژ PLA/PCL به حدود ۵۳ درصد برای آلیاژ سه­تایی شده است [۶۸]. همچنین PLA با کیتوسان[۷۹] که یک بیوپلیمر زیست تخریب پذیر، زیست سازگار، قابل خوردن و غیر سمی است به صورت آلیاژ در آمده است و کیتوسان توانسته است تَرشدگی PLA را بهبود بخشد، همچنین این امر باعث افزایش نرخ تخریب PLA نیز شده است [۶۹]. در این راستا تحقیقات دیگر نشان می­دهد کولاژن[۸۰] نیز علیرغم کاهش استحکام کششی و خمشی PLA، نرخ تخریب آن را در محیط آنزیمی افزایش می­دهد [۷۰]. از دیگر آلیاژهای قابل ذکر، آلیاژ پلی لاکتیک اسید با نشاسته (PLA/Starch) است که افزودن نشاسته به PLA باعث افزایش نرخ کریستالیزاسیون آن (حتی در غلظت ۱ درصد) شده است [۷۱]. پلیمرهای زیست تخریب پذیر دیگری نیز جهت بهبود خواص مکانیکی و مخصوصا چقرمگی به پلی لاکتیک اسید اضافه شده ­اند [۷۳,۷۲].

۴- ۲- اصلاح سطح

برهم کنش سطح پلی لاکتیک اسید با مواد دیگر، نقش مهمی در کاربردهای پزشکی و غیرپزشکی این پلیمر ایفا می­ کند. در این راستا سطح پلیمر، آب­دوستی آن، زبری سطح و توپوگرافی آن معمولا نیاز به اصلاح دارند. بر این اساس پلیمرهای طبیعی و سنتزی متعددی برای اصلاح سطح PLA و بهبود خواص به آن افزوده شده ­اند. روش­های اصلاح سطح PLA شامل دو دسته کلی، اصلاح موقت[۸۱] و اصلاح دائمی[۸۲]، می­باشد که در اصلاح موقت پیوندهای غیر کوالانسیِ گروه­های عاملی و در اصلاح دائمی پیوندهای کوالانسی بـر روی سطح پلیمـر ایجـاد مـی­گردد. تحقیقاتی که در زمینه اصلاح سطح PLA صورت گرفته است اکثرا مرتبط با کاربردهای پزشکی (مخصوصا بیوپزشکی) این پلیمر زیست تخریب پذیر است.

روش­های موقت اصلاح سطح شامل پوشش دهی[۸۳] (جذب[۸۴] یا نشست[۸۵] عوامل اصلاح کننده بر روی سطح پلیمر)، گیر انداختن مولکول­های دیگر[۸۶] ، افزودنی­های مهاجرت کننده[۸۷] و اصلاح از نوع پلاسما[۸۸] می­باشد. روش­های دائمی اصلاح سطح نیز شامل ترکیب شیمیایی با بهره گرفتن از مکانیسم شیمی تر[۸۹] و پیوندزدن نوری[۹۰] می­باشد [۷۴].

۵- اسیدهای چرب و استرهای اسیدهای چرب

در علم شیمی، یک اسید چرب[۹۱] (با فرمول کلی CH3-(CH2)n-COOH ) در واقع یک کربوکسیلیک اسید با زنجیر خطی بلند آلیفاتیک است که می ­تواند اشباع یا غیراشباع باشد. تعداد کربن­های زنجیر معمولا بـین ۴ تـا ۲۸ مـی­باشد که معمولا تعداد کربن­ها زوج می­باشد. اسیدهای چرب از هیدرولیز گروه­های استری موجود در چربی­ها یا روغن­های گیاهی یا بیولوژیکی (که هر دو در واقع از دسته گلیسیریدها[۹۲] یا آسیل گلیسیرول­ها[۹۳] هستند) به دست می­آیند و محصول جانبی نیز گلیسیرول است؛ همچنین در صورت واکنش یک اسید چرب با گلیسیرول، یک گلیسیرید به دست می­آید. گلیسیرول دارای سه گروه عاملی هیدروکسیل است که در اثر واکنش استری شدن با یک، دو یا سه اسید چرب به ترتیب تشکیل مونو- ، دی- یا تری گلیسیرید می­دهد.

روغن­های گیاهی مانند روغن تانگ[۹۴]، روغن سویا[۹۵]، روغن کرچک[۹۶]، روغن ذرت[۹۷] و روغن خرما[۹۸] عمدتا شامل تری­گلیسیریدهایی هستند که با شکست زنجیرهای آنها توسط آنزیم­ های طبیعی (لیپازها) به مونو و دی گلیسیریدها و اسیدهای چرب آزاد تبدیل می­شوند.

اسیدهای چرب موجود در روغن تانگ شامل پالمیتیک اسید[۹۹]، اولئیک اسید[۱۰۰]، لینولئیک اسید[۱۰۱] و اُلئواستئاریک اسید[۱۰۲] به ترتیب با نسبت ۵/۵ ، ۰/۴ ، ۵/۸ و ۰/۸۲ درصد است. در مورد روغن سویا، عمده اسیدهای چرب غیراشباع موجود در آن شامل ۷ درصد α-لینولئیک اسید[۱۰۳]، ۵۱ درصد لینولئیک اسید و ۲۳ درصد اولئیک اسید است و اسیدهای چرب اشباع آن نیز شامل حدود ۴ درصد استئاریک اسید[۱۰۴] و ۱۰ درصد پالمیتیک اسید است. روغن کرچک نیز شامل تری گلیسیریدهای است که تقریبا ۹۰ درصد اسیدهای چرب در آنها ریسینولئیک اسید[۱۰۵] بوده و دیگر اجزاء مهم آن نیز اولئیک اسید و لینولئیک اسید است. ساختار شیمیایی تمامی اسیدهای چرب ذکر شده در بالا در جدول ۴ آمده است.

از خواص تری گلیسیریدهای موجود در این روغن­ها این است که قابلیت هیدروژناسیون دارند؛ بدین معنی که باندهای غیراشباع کربن- کربن (C=C) در زنجیرهای آنها در مجاورت کاتالیست­های برپایه نیکل یا پلاتینیوم می­توانند با هیدروژن وارد واکنش شده و تبدیل به باندهای اشباع کربن- کربن (C-C) شوند. همچنین از ویژگی­های اسیدهای چرب، حل شدن آنها در بازها و تشکیل صابون­ها و یا اکسید شدن آنها می­باشد.

یکی دیگر از ویژگی­های این روغن­ها، قابلیت الکلیزه کردن آنها می­باشد. در واقع نشاندن گروه­های هیدروکسیل به جای هر کدام از گروه­های آسیل متصل به گلیسیرید که موسوم به الکلیزه کردن گلیسیرید می­باشد، از قابلیت­های گلیسیریدها می­باشد. در بحث پیشنهاد پروژه بیشتر به این موضوع پرداخته شده است [۷۵].

جدول ۴: ساختار اسیدهای چرب موجود در روغن­های گیاهی [۷۵]

 

 

 

 

 

 

 

 

نام اسید چرب ساختار شیمیایی
پالمیتیک اسید  
اولئیک اسید  
لینولئیک اسید  
α-لینولئیک اسید  
اُلئواستئاریک اسید  
استئاریک اسید  
ریسینولئیک اسید  

۶- جمع­بندی تحقیقات انجام شده

بر اساس تمامی تحقیقات صورت گرفته می­توان گفت که تاکنون بسیاری از استراتژی­ های اصلاح توده یا سطح پلی لاکتیک اسید به منظور بهبود یک خاصیت ویژه و خاص این پلیمر بوده است و تاثیر آن بر روی دیگر خواص مهم پلیمر در اکثر موارد نادیده گرفته شده است. از سوی دیگر هر کدام از روش­های اصلاح توده یا اصلاح سطح PLA به صورت جداگانه صورت گرفته­اند.

به عنوان مثال، در بسیاری از تحقیقاتی که اصلاح توده این پلیمر به منظور بهبود خواص مکانیکی آن، و به خصوص چقرمگی، مد نظر بوده است، افزایش نرخ تخریب­پذیری این پلیمر چندان مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین در کارهایی که به منظور اصلاح سطح این ماده پلیمری انجام شده و آبدوستی آن افزایش یافته است، علیرغم افزایش نرخ تخریب­پذیری پلی لاکتیک اسید اصلاح توده و بهبود خواص توده آن کمتر مد نظر بوده است. بنابراین باید موازنه­ای بین بهبود خواص توده و سطح پلی لاکتیک اسید برقرار کرد تا بتوان علاوه بر بهبود یک خاصیت مدنظر، خواص دیگر را قربانی نکرد و کارآیی این پلیمر را در زمینه ­های پزشکی و غیر پزشکی افزایش داد. بنابراین در این پروژه بر اساس رویکردهای در نظر گرفته شده، تصمیم بر آن است که سنتز پلی یورتان­های زیست تخریب پذیرِ بر پایه پلی لاکتیک اسید در راستای اصلاح توده پلی لاکتیک اسید مورد توجه و بررسی قرار گیرد. همچنین پس از انتخاب نانوذره مناسب به عنوان یک افزودنی در جهت افزایش (بهبود) خواص مکانیکی پلی یورتان و نیز افزایش نرخ تخریب پذیری آن، تاثیر نانوذرات بر روی خواص مذکور مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.

۷- پیشنهاد پروژه

۷- ۱- ارائه رویکرد مناسب جهت تهیه پلی یورتان زیست تخریب پذیر در راسـتای اصـلاح پـلی­لاکتیک اسید

همان­گونه که در بخش جمع بندی تحقیقات انجام شده ذکر شد، تاکنون اصلاح پلی­لاکتیک اسید در اکثر موارد به منظور بهبود یک خاصیت ویژه از این پلیمر (بهبود چقرمگی یا افزایش آبدوستی و نرخ تخریب پذیری) مد نظر بوده است و کمتر تحقیقی در جهت اصلاح هر دو خاصیت صورت گرفته است. در این پروژه سعی بر این است که با ارائه رویکردی مناسب، در عین بهبود خاصیت چقرمگی پلی لاکتیک اسید، نرخ تخریب پذیری این پلیمر هم افزایش یابد.

رویکرد ارائه شده در این پروژه بر اساس تهیه پلی یورتان­های بر پایه پلی لاکتیک اسید می­باشد. در حقیقت روش اصلاحِ کوپلیمریزاسیون پیش پلیمرهای پلی لاکتیک اسید و تهیه پلی یورتان­های حاصله به منظور بهبود خواص چقرمگی و تخریب­پذیری پلی لاکتیک اسید، رویکردی است که در این پروژه دنبال می­ شود. در بخش اولیه پروژه، سنتز پیش پلیمر پلی لاکتیک اسید هیدروکسیله (PLA-OH) مورد نظر است که این پیش پلیمر هیدروکسیله در واقع یک پلی­اُل برای تهیه پلی یورتان زیست تخریب پذیر می­باشد. ابتدا توسط پلیمریزاسیون تراکمیِ لاکتیک اسید و سپس افزودن یک دی­اُل (معمولا ۱و۴- بوتان دی­اُل) در حضور کاتالیست (معمولا کاتالیست بر پایه قلع)، پلی لاکتیک اسیدی با متوسط وزن مولکولی بین ۱۰۰۰ تا ۴۰۰۰ (g/mol) تهیه می­گردد که در انتهای زنجیرهای آن گروه­های هیدروکسیل (-OH) نشسته است. سپس تاثیر شرایط فرایندی (نظیر زمان، میزان کاتالیست، میزان بوتان دی­اُل، دما و فشار) بر روی جرم مولکولی پیش پلیمر هیدروکسیله بررسی خواهد شد. پس از تهیه پلی لاکتیک اسید هیدروکسیله، اولین پلی­اُل مورد نیاز در تهیه پلی یورتان بلوکی تهیه شده است. در واقع با این کار، سگمنت­های نرم پلی یورتان نهایی با جرم مولکولی­های متفاوت سنتز شده است که چگونگی قرار گرفتن سگمنت­ها و نواحی نرم در کنار یکدیگر و نیز قرار گرفتن نواحی سخت در کنار یکدیگر می ­تواند منجر به خواص مختلفی از پلی یورتان نهایی گردد.

در بخش بعدی پروژه، جهت تهیه دومین نوع پلی­اُل مورد استفاده در تهیه پلی یورتان بلوکی از روغن­­های گیاهی استفاده می­ شود. بدین منظور، توسط واکنش الکلیزه کردنِ تری گلیسیریدهای موجود در روغن­های گیاهی (نظیر روغن تانگ) پلی­اُل دوم تهیه می­گردد. سپس بر اساس روش­های تعیین غلظت گروه­های هیدروکسیل مواد آلی، غلظت گروه­های هیدروکسیل موجود در دو نوع پلی ال محاسبه خواهد شد.

در نهایت نیز از یک دی­ایزوسیانات استفاده کرده تا یک پلی یورتان بلوکی تهیه شود که در این صورت دی ایزوسیانات به عنوان یک بسط دهنده زنجیر عمل می­ کند. غلظت دی ایزوسیانات مورد استفاده نیز بر اساس غلظت محاسبه شده گروه­های هیدروکسیل در پلی ال­ها در نظر گرفته می­ شود.

بنابراین نوعی پلی­یورتان سنتز می­ شود که بر پایه پلی لاکتیک اسید می­باشد؛ در واقع پلی لاکتیک اسید جزء مهم ساختاری این پلی­یورتان است. همچنین از دی­اُل دیگری نیز استفاده شده است که به دلیل اینکه منشا گیاهی داشته و از ترکیبات موجود در روغن­های گیاهی به دست می­آید، مشابه با پلی لاکتیک اسید خاصیت زیست سازگاری دارد. لذا در راستای اصلاح توده پلی لاکتیک اسید، انتظار می­رود رویکرد کوپلیمریزاسیون در پیش گرفته شده در این پروژه باعث اصلاح چقرمگی آن گردد.

پس از ساخت پلی یورتان­های زیست تخریب پذیر، خواص مختلف آنها نظیر خواص فیزیکی، خواص مکانیکی و خواص دینامیکی- مکانیکی بررسی می­گردد تا با توجه به جرم مولکولی­های متفاوت پیش پلیمرهای لاکتیک اسید که منجر به سگمنت­های نرم پلی یورتان با طول متفاوت می­گردد، به نوعی تاثیر جرم مولکولی پیش پلیمرها بر خواص نهایی پلی یورتان های زیست تخریب پذیر بررسی شود.

نکته دیگری که در اینجا باید به آن اشاره کرد تاثیر ذرات نانو بر روی پلی یورتان­های تهیه شده است. همـان­گونه که تحقیقات مختلف در زمینه افزودن نانوذرات به ماتریس­های پلیمری نشان می­دهد، این ذرات باعث بهبود خواص مکانیکی پلیمرها، و مخصوصا مدول الاستیک و استحکام کششی پلیمرها، می­گردد. همچنین مطالعات صورت گرفته در مورد پلیمرهای زیست تخریب­پذیر نشان می­دهد که افزودن نانوذرات (مانند نانورس) به این پلیمرها منجر به افزایش نرخ تخریب این پلیمرها می­ شود. بر این اساس در این پروژه نیز به منظور بررسی تاثیر نانوذرات بر روی خواص مکانیکی و همچنین زیست تخریب پذیری پلی یورتان­­های تهیه شده، ابتدا مطالعات جامعی بر روی نانوذراتی نظیر نانورس (مانند مونتموریلونیت اصلاح شده[۱۰۶]) و نانوپولک­های سلولزی[۱۰۷] صورت گرفته و سپس با توجه به اهداف پروژه، نانوذره مناسب انتخاب خواهد شد و پس از تهیه نانوکامپوزیت­ها خواص نهایی نانوکامپوزیت­های پلی یورتانی حاصل با پلی یورتان خالص مقایسه گشته و تاثیر این نوع نانوذرات بر روی نرخ تخریب پذیری پلی یورتان نیز بررسی خواهد شد. با توجه به مبحث اصلاح پلی لاکتیک اسید به منظور افزایش نرخ زیست تخریب پذیری آن، انتظار می­رود افزودن نانوذرات به کوپلیمرهای بر پایه پلی لاکتیک اسید باعث افزایش نرخ تخریب پذیری آن گردد. از آنجا که رویکرد به کار گرفته شده در این بخش بر اساس سنتز کوپلیمر می­باشد، در مورد نحوه افزودن نانوذرات به پلی یورتان و تهیه نانوکامپوزیـت­ها نیز پس از بررسی روش­های مختلف تهیه نانوکامپوزیت از جمله روش پلیمریزاسیون درجا و اختلاط مذاب، نـانوکامپوزیـت­های پلی یورتانی تهیه خواهد شد.

در ادامه پروژه نیز به عنوان رویکردی دیگر، ابتدا پیش پلیمر پلی لاکتیک اسید تهیه گشته و سپس به کمک دی ایزوسیانات سنتز پلی یورتان دنبال می­گردد که در این صورت روند مرسوم تهیه پلی یورتان در پیش گرفته خواهد شد. سپس از روغن­های گیاهی به عنوان نرم کننده به منظور بهبود چقرمگی استفاده می­گردد. همچنین به منظور بررسی تاثیر نانوذرات بر روی خـواص پلی یـورتان­های حاصل، روش اختلاط مذاب در تهیه نانوکامپوزیت­ها استفاده شده وخواص نهایی نانوکامپوزیت با پلی یورتان خالص بررسی خواهد شد.

۷- ۲- بررسی تاثیر پارامترهای مختلف بر روی پیش­پلیمر پلی لاکتیک اسید و پلی­یورتان

در بخش اول پروژه که سنتز پیش پلیمر پلی لاکتیک اسید مد نظر است، با توجه به اینکه وزن مولکولی پیش پلیمر تهیه شده بیشتر مورد توجه است پارامترهای قابل بررسی شامل پارامترهایی است که بر روی جرم مولکولی پلی لاکتیک اسید تهیه شده تاثیر دارد؛ این پارامترها شامل زمان واکنش، میزان کاتالیست، میزان دی­اُل به کار گرفته شده، دما و فشار می­باشد. تعیین جرم مولکولی پیش پلیمر هیدروکسیله از روی طیف NMR آن امکان­ پذیر است که البته می­توان با مقدار تئوری آن نیز مقایسه­ای انجام داد. همچنین حصول اطمینان از وجود گروه­های هیدروکسیل در انتهای زنجیرهای پیش پلیمر نیز جزء موارد قابل بررسی خواهد بود که این امر نیز توسط تست­های تعیین ارزش هیدروکسیل نمونه و یا تست FTIR انجام می­ شود.

در بخش دوم پروژه که ساخت پلی یورتان زیست تخریب پذیر مد نظر است مواردی که قابل بررسی است شامل اطمینان یافتن از حذف گروه­های هیدروکسیل و ایجاد گروه­های یورتانی، تعیین ساختار پلی­یورتان تهیه شده (دو بلوکی، سه بلوکلی یا چند بلوکی)، جرم مولکولی پلی یورتان و تعیین زیست تخریب پذیری پلی یورتان تهیه شده خواهد بود. همچنین بررسی خواص حرارتی و خواص مکانیکی پلی یورتان تهیه شده و تاثیر جرم مولکولی پیش پلیمر اولیه بر ساختار و نواحی پلی یورتان زیست تخریب پذیر در این پروژه انجام می­گردد. در نهایت نیز پس از افزودن نانوذره به پلی یورتان و تهیه نانوکامپوزیت، خواص نانوکامپوزیت نهایی بررسی شده و با پلی یورتان مقایسه می­گردد و در نتیجه تاثیر نانوذرات بر خواص پلی یورتان زیست تخریب پذیر بر پایه پلی لاکتیک اسید (از جمله خاصیت زیست تخریب پذیری آن) مشخص می­گردد.

۷- ۳- تعیین مشخصات مختلف پلیمرهای تولید شده (پیـش­پلیمرِ پلی لاکتـیک اسیـد و پـلـی­یورتان)

آزمایش­های مورد استفاده جهت تعیین مشخصات پیش پلیمر پلی لاکتیک اسید و پلی یورتان تهیه شده نهایی به اختصار به صورت زیر است:

  • FTIR : به منظور شناسایی گروه­های عاملی موجود در زنجیره اصلی پلی یورتان سنتز شده.
  • NMR : تشخیص دقیق ساختار شیمیایی پلی یورتان سنتز شده، اطمینان از حضور گروه­های هیدروکسیل در انتهای پیش پلیمر پلی لاکتیک اسید، همچنین اطمینان از حذف گروه­های هیدروکسیل و تشکیل گروه­های یورتانی در هنگام تهیه پلی یورتان، همچنین تعیین جرم مولکولی پلیمرها.
  • DSC : به منظور آنالیز رفتار حرارتی نمونه­های پلیمری و نانوکامپوزیت­های پلی یورتانی و نیز بررسی بلورینگی در نمونه­های تهیه شده.
  • GPC : به منظور تعیین جرم مولکولی تجربی پیش پلیمر و پلی یورتان نهایی.
  • XRD : به منظور بررسی چگونگی پراکنش نانوذرات در ماتریس پلی یورتان.
  • TEM : به منظور بررسی پراکنش ذرات نانورس در ماتریس­ پلی یورتان.
  • Tensile Test: به منظور بررسی خواص مکانیکی (مخصوصا مدول الاستیک و استحکام کششی) پلـی یورتان­های تهیه شده و همچنین نانوکامپوزیت های آن.
  • آزمایش­های زیست تخریب پذیری

بررسی زیست تخریب پذیری توسط آزمایش­های استاندارد با گذشت زمان امکان­ پذیر است. برای آنالیز زیست تخریب­پذیری محیط­های مختلفی (مایع، خنثی یا مخلوط) وجود دارد. آزمایش زیست تخریب پذیری که در این پروژه مد نظر است بدین صورت است که ابتدا محیطی حاوی مقدار زیادی رطوبت (به منظور تاثیر محیط بر روی پلی یورتان نهایی و یا نانوکامپوزیت­های آن) تهیه شده، سپس نمونه­های تهیه شده در محیط مورد نظر قرار داده خواهد شد. پس از گذشت مدت زمان مشخصی، خواصی نظیر خواص مکانیکی (از جمله استحکام کششی و ازدیاد طول نقطه شکست) مواد انجام خواهد گرفت و مقایسه این خواص قبل و بعد از قرار دادن در محیط مذکور، معیاری از زیست تخریب پذیری پلیمرها و نانوکامپوزیت ها را برای ما فراهم می­ کند.

۷- ۴- مشارکت در دانشِ مورد انتظار

  1. سنتز پلی یورتان­های زیست تخریب پذیر بر پایه پلی لاکتیک اسید و استرهای اسیدهای چرب برای اولین بار.
  2. اصلاح پلی لاکتیک اسید در جهت بهبود چقرمگی و تسریع تخریب­پذیری آن برای اولین بار.
  3. بررسی بهبود خواص مکانیکی پلی لاکتیک اسید و پلی یورتان­های بلوکی زیست تخریب پذیر بر پایه آن به کمک نانوذراتی مانند نانورس برای اولین بار.
  4. بررسی افزایش نرخ تخریب پذیری پلی یورتان­های زیست تخریب پذیر بر پایه پلی لاکتیک اسید در اثر افزودن نانوذرات برای اولین بار.

۸- جدول زمان بندی

زمان شروع : تصویب پیشنهاد پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  مراحل اجرائی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴
۱ تکمیل مطالعات کتابخانه ای                                                
۲ انتخاب نانوذره مناسب                                                
۳ سنتز پیش­پلیمر هیدروکسیله پلی­لاکتیک اسید                                                
۴ سنتز پلی­یورتان زیست­تخریب­پذیر                                                
۵ بررسی تاثیر پارامترهای مختلف برخواص پیش­پلیمر و پلی­یورتان                                                
۶ تعیین مشخصات مختلف پلیمرهای تولید شده (پیش­پلیمر و پلی­یورتان)                                                
۷ بررسی تاثیر افزایش نانوذره و پارامترهای موثر بر تهیه آن بر روی خواص نانوکامپوزیت پلی یورتان بر پایه پلی لاکتیک اسید                                                
۸ تجزیه و تحلیل نتایج                                                
۹ تنظیم پایان نامه، نگارش مقالات و دفاع پایان نامه                                                

منابع :

  1. M. Johnson, L.Y. Mwaikambo and N. Tucker, Rapra Review Reports, Vol 14, No 3,Report 159: Biopolymers,(2003)United Kingdom.
  2. Lakshmi S. Naira, Cato T. Laurencin, Biodegradable polymers as biomaterials, Prog in Polym Sci (2007); 32; 762–۷۹۸٫
  3. Mihail Ionescu, Chemistry and Technology of Polyols for Polyurethanes. 1st, 2005, Rapra Technology Pub., United Kingdom.
  4. Adhikari R, Gunatillake PA, Griffiths I, Tatai L, Wickramaratna M, Houshyar S, et al., Biodegradable injectable polyurethanes: synthesis and evaluation for orthopaedic applications. Biomaterials (2008); 29: 3762-3770.

Dae-Hyun Kim, Oh-Jin Kwon, Seong-Ryul Yang, and Jong-Shin Park, “Preparation of Starch-based Polyurethane Films and Their Mechanical Properties

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:19:00 ق.ظ ]




انتشار قانون لازمه اجرای آن است و بدین ترتیب مهلت مقرر برای اجرای قانون آغاز می شود. پیش از انتشار قانون، همه جاهل به آن محسوب می شوند و مفاد آن را نسبت به هیچ کس نمی توان رعایت کرد و فقط سازمان های اداری هستند که با امضای رئیس جمهور موظف به اجرای قانون می گردند.
طرز انتشار قانون در اختیار قوه مجریه نیست و دولت اختیار ندارد آن را به هر وسیله که صلاح می داند به اطلاع عموم برساند. همه باید از پیش بدانند که قوانین در کجا درج می شود تا با مراجعه مستمر به آن از حقوق و تکالیف خویش آگاه گردند.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

۱۲٫ مصادیقی از قوانین آمره

با توجه به اینکه در حقوق موضوعه قوانین مربوط به حجر، اهلیت، ارث، غالب قوانین مربوط به نکاح، قانون کار و امثال آن ها آمره هستند در ذیل پاره ای از این قوانین را به عنوان مثال ذکر می کنیم:

۱۲-۱٫ اهلیت و حجر

قوانین مربوط به اهلیت اشخاص کاملاً به نظم عمومی بستگی دارند که تراضی و توافق افراد در عدم رضایت آن ها و تراضی برخلاف آن ها ممنوع و فاقد وجهه و آثار حقوقی است؛ بنابراین قوانین مربوط به اهلیت از جمله قوانین آمره محسوب می شوند. افراد نمی توانند مصادیق آن را کاهش یا افزایش دهند، همچنین تصرفات مالی و اعمال حقوقی که اشخاص برخلاف مقررات مربوط به اهلیت منعقد سازند از لحاظ حقوقی باطل و فاقد آثار حقوقی و ارزش اعتبار قانونی خواهد بود. در نتیجه غرض از وضع این قواعد تأمین آزادی اراده و حمایت از محجوران است [۱۵۲].
برخی مصادیق اهلیت و حجر در قانون مدنی:
ماده ۲۱۰ قانون مدنی: متعاملین باید برای معامله اهلیت داشته باشند.
ماده ۹۵۸ قانون مدنی: هر انسانی متمتع از حقوق مدنی خواهد بود لیکن هیچ کس نمی تواند حقوق خود را اجرا کند مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد.
م ۱۲۰۷ ق.م: اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:

  1. صغار
  2. اشخاص غیر رشید
  3. مجانین

م ۱۲۱۱ ق.م: جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است.
م ۱۲۱۲ ق.م: اعمال و اقوال صغیر تا حدی که مربوط به اموال و حقوق مالی او باشد باطل و بلااثر است معذالک صغیر ممیز می تواند تملک بلاعوض کند مثل قبول هبه و صلح بلاعوض و حیازت مباحات.
م ۱۲۱۳ ق.م: مجنون دائمی مطلقاً و مجنون ادواری در حال جنون نمی تواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید و لو با اجازه ولی یا قیم خود، لکن اعمال حقوقی که مجنون ادواری در حال افاقه نماید نافذ است، مشروط بر آن که افاقه او مسلم باشد.
م ۱۲۱۴ ق.م: معاملات و تصرفات غیر رشید در اموال خود نافذ نیست مگر با اجازه ولی یا قیم او اعم از اینکه این اجازه قبلاً داده شده باشد یا بعد از انجام عمل.
معذالک تملکات بلاعوض از هر قبیل که باشد بدون اجازه هم نافع است.
م ۱۲۱۵ ق.م: هرگاه کسی مالی را به تصرف صغیر غیر ممیز و یا مجنون بدهد، صغیر یا مجنون مسئول ناقص یا تلف شدن آن مال نخواهد بود.
م ۱۲۱۶ ق.م: هرگاه صغیر یا مجنون یا غیر رشید باعث ضرر غیر شود ضامن است.

۱۲-۲٫ ارث

در ارث همه چیز به نظم عمومی بستگی دارد و دادرس باید بر طبق قوانین و مصالح عمومی حکومت کند نه خواست و اراده متوفی پس در تصفیه و اداره و تقسیم ترکه تنها نیروی حاکم قانون است؛ بنابراین مقررات ارث از مقررات آمره است و اراده اشخاص در تغییر آن هیچ نقشی ندارد. اموالی که از متوفی به جامانده به طور قهری و غیرارادی به خویشاوندان نزدیک تر او منتقل می شود، خواه وارث و مورث در زمان حیات انتقال یا عدم انتقال را اراده کرده باشند. پس ارث اموال مورث نوعی حق تمتع است که وارث طبق ماده ۹۵۹ [۱۵۳]ق.م نمی تواند آن را از خود سلب کند و همچنین توافق و اراده وارث و مورث نمی تواند تغییری در میزان سهام و ارث ایجاد نماید.[۱۵۴]
برخی مصادیق ارث در قانون مدنی:
م ۸۶۱ ق.م:موجب ارث دو امر است: نسب، سبب.
م ۸۶۳ ق.م: وارثین طبقه بعد وقتی ارث می برند که از وارثین طبقه قبل کسی نباشد.
م ۸۶۷ ق.م: ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا می کند.
م ۸۶۸ ق.م: مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی مستقر نمی شود، مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته.
م ۸۷۱ ق.م: هرگاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نمایند، مادام که دیون متوفی تأدیه نشده است، معاملات مزبوره نافذ نبوده و دیان می توانند آن را بر هم زنند.
م ۸۷۲ ق.م: اموال غایب مفقودالاثر تقسیم نمی شود، مگر بعد از ثبوت فوت او یا انقضای مدتی که عادتاً چنین شخصی زنده نمی ماند.
م ۸۷۴ ق.م: اگر اشخاصی که بین آن ها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکی از آن ها معلوم و دیگری از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد، فقط آنکه تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگری ارث می برد.
م ۸۷۵ ق.م: شرط وراثت زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد در صورتی ارث می برد که نطفه او حین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگرچه فوراً پس از تولد بمیرد.
م ۸۸۰ ق.م: قتل از موانع ارث است؛ بنابراین اگر کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می شود، اعم از اینکه قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.
م ۸۸۲ ق.م: بعد از لعان، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی برد، لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می برند.
م ۸۸۳ ق.م: هرگاه پدر از لعان رجوع کند، پسر از او ارث می برد. لیکن از ارحام پدری و هم چنین پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمی برند.
م ۹۰۰ ق.م: فرض دو وارث ربع ترکه است:

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

  1. شوهر در صورت فوت زن، با داشتن اولاد.
  2. زوجه یا زوجه ها در صورت فوت شوهر بدون اولاد.

م ۹۴۹ ق.م: در صورت نبودن هیچ وارث دیگری به غیر از زوج یا زوجه، شوهر تمام ترکه زن متوفی خود را می برد، لیکن زن فقط نصیب خود را و بقیه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص بلا وارث و تابع ماده ۸۶۶[۱۵۵] ق.م خواهد بود.

۱۲-۳٫ نکاح

نکاح از عقود اجتماعی و قراردادهای مهم است و از لحاظ فردی و اجتماعی قابل مقایسه با قراردادهای دیگر نیست، به تبع آن قانون گذار شرایط و آثار خاصی برای آن قائل شده است. با توجه به اینکه سرنوشت فرزندان ناشی از این پیمان به استواری و دوام خانواده بستگی دارد، نظم در دولت ایجاب می کند که این کانون ثابت باشد. به همین خاطر، اصل حاکمیت اراده که در قراردادها نقش اساسی ایفاء می کند در نکاح اهمیت چندانی ندارد. البته زن و مرد در انتخاب همسر و بستن یا نبستن نکاح از لحاظ قانونی آزادند، لیکن علاوه بر اینکه قانون شرایط و موانع خاصی برای نکاح مقرر داشته آثار ازدواج را اصولاً خود تعیین کرده و اراده افراد نمی تواند این آثار را تغییر دهد.[۱۵۶]
م ۱۰۴۸ ق.م: جمع بین دو خواهر ممنوع است، اگرچه به عقد منقطع باشد.
م ۱۰۵۳ ق.م:عقد در حال احرام باطل است و با علم به حرمت موجب حرمت ابدی است.
م ۱۰۵۴ ق.م: زنای با زن شوهردار یا زنی که در عده رجعیه است موجب حرمت ابدی است.
م ۱۰۵۸ ق.م: زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عدی است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام مؤبد می شود.
م ۱۰۵۹ ق.م: نکاح مسلمه با غیرمسلم جایز نیست.
م ۱۰۶۴ ق.م: عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.
م ۱۰۶۷ ق.م: تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد، شرط صحت نکاح است.
م ۱۰۷۶ ق.م: مدت نکاح منقطع باید کاملاً معین شود.
م ۱۰۷۹ ق.م: مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آن ها بشود معلوم باشد.
م ۱۱۰۳ ق.م: زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.
م ۱۱۰۵ ق.م: در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است.
م ۱۱۰۶ ق.م: در عقد دائم نفقه زن بر عهده شوهر است.
م ۱۱۱۴ ق.م: زن باید در منزلی که شوهر تعیین می کند سکنی نماید مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ق.ظ ]




در همهی جوامع بشری فرهنگ وامور فرهنگی از مسائل مهم آن جامعه محسوب میگردد و رشد فرهنگ آن جامعه باعث اقتدار و تکامل جامعه می گردد.
بدینسان هر چه فرهنگ جامعهای غنیتر باشد رشد آن جامعه محسوستر است و در اصطلاح عرف جامعهای فرهنگی و ریشهدار است یکی از عواملی که ما را به این اصطلاح عرفی نزدیک مینماید تبلیغات در زمینهی فرهنگی است به همان اندازه که امور فرهنگی از اهمیت شایانی برخوردار است،تبلیغات در آن زمینه هم حساسیتی خاص دارد،زیرا کوچکترین کوتاهی در این باره ممکن است فاجعه آمیز باشد تبلیغات فرهنگی باید در یک چارچوب قانونی و متعارف و برای رشد کمال انسانها و جامعه انجام شود،بنابراین اگر رسانه های همگانی صرفاً به تبلیغ کالاهای مصرفی تجملاتی بپردازند،ناخواسته افراد را تحت تأثیر قرار
میدهند و باورهای آنها را دربارهی زیستن عوض میکنند و باعث به هم خوردن توازن اقتصادی خانواده و پریشانی فکری و روحی افراد میشوند.[۲۶۳]
رسانه ها و مطبوعات وظیفهی تبلیغات را به دوش دارند و از طریق آموزش در زمینه های فرهنگی،فرهنگ را به مخاطبان القا میکنند.
در راستای این تبلیغات باید نفع عمومی ملاک قرار گیرد و در صورت اقتضای آن تبلیغات
صورت گیرد. مثلا ممکن است مطالبی عنوان شود یا تصاویری آورده شود که از نظر علمی و اجتماعی،ضروری باشد.[۲۶۴]و این امر لازمه آموزش است. مسائل اخلاقی و اعتقادات مذهبی نیز باید در
آگهیهای تبلیغاتی رعایت گردد. و اگر از اصول و قواعد مربوط به تبلیغات فرهنگی آسیبی به جامعه وارد گردد چون جنبهی عمومی دارد افراد زیادی در جامعه متضرر از تخلف ایجاد شده متضرر میگردند. در خصوص امکان اقامه دعوای مسئولیت مدنی برای ضرری که به گروه وارد شده نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی گفتهاند منطقی نیست خساراتی که به صورت انفرادی قابل مطالبه نیست به صورت جمعی قابل مطالبه باشد. با وجود این دکترین و رویه قضایی فرانسه و کشورهای دیگر برای گروههایی که دارای شخصیت حقوقی هستند حق مطالبه جبران خسارت وارده به اعضای خود را قائل شده اند.[۲۶۵] با بهره گیری از حقوق تطبیقی میتوان گفت در حقوق ایران نیز مانند حقوق فرانسه اشخاص حقوقی اعم از شرکتها و انجمنها میتوانند به خاط ضرر وارد به منافع گروهی اعضاء خود که سرمایه معنوی آنها را تشکیل میدهد مطالبه جبران خسارت کنند .[۲۶۶] شایان ذکر است این ورود خسارت در جنبهی خصوصی نیز قابل تصور است و ممکن است در اثر تبلیغات منفی،یک موسسه فرهنگی متضرر گردد.
ج) تجاوز به حریم خصوصی
اول: مفهوم و مبنای حریم خصوصی
با آنکه کلمه «حریم خصوصی» در زبان محاوره و نیز مباحث فلسفی،سیاسی و حقوقی مکرر استعمال میشود، ولی هنوز تعریف یا تحلیل واحدی از آن ارائه نشده است. مفهوم حریم خصوصی ریشه های عمیقی در مباحث جامعه شناختی و انسان شناختی در مورد اینکه چگونه در فرهنگهای مختلف برای آن ارزش قائل شدهاند دارد.[۲۶۷]
حریم خصوصی یک مفهوم سیال است که امروزه آزادی وجدان و اندیشه کنترل بر جسم خود، خلوت و تنهایی، کنترل بر اطلاعات شخصی،آزادی از نظارتهای دیگران،حمایت از حیثیت و اعتبار خود و حمایت در برابر تفتیشها و تجسسها را شامل می شود.[۲۶۸] حریم خصوصی،قلمروی از زندگی اشخاص است که یک انسان متعارف با درک نیازهای جامعه در هیچ وضعیتی تجاوز به آن را مجاز نمی شناسد به دیگر سخن حق افراد، گروه ها یا موسسات نسبت به این که چگونه و چه اندازه اطلاعات دربارهی آنها به دیگران منتقل شود،حق حریم خصوصی، نام دارد.[۲۶۹] حریم خصوصی تصمیمگیری ناظر به اموری چون آزادی، رهایی، انتخاب و استقلال در تصمیمگیری درباره روابطجنسی، تولید مثل، ازدواج ،خانواده و مراقبتهای بهداشتی و…است. « وارن و براندیز » آن را حق بر تنها بودن یا به تعبیری حق بر خلوت تعریف کردند.گروهی آن را تسلط و اقتدار بر موضوعات خصوصی دانسته اند.[۲۷۰]
امروزه حریم خصوصی به عنوان یک اصل در علم حقوق شناخته میشود. برای پیبردن به بنیانهای فلسفی این مقوله باید به شرافت بشری و منابع و مآخذ مربوط به مالکیت شخصی مراجعه کرد و گرچه عجیب به نظر می رسد، اما مالکیت افراد بر شرافت و حیثیت خود، بهترین معرف حریم خصوصی محسوب می شود.[۲۷۱]
حق بر حریم خصوصی، ارتباط تنگاتنگی با کرامت انسانی دارد و مانع آن میشود که اطلاعات راجع به زندگی اشخاص جهت اعمال سلطه و استفادهی ابزاری از انسانها تبدیل شود لذا حمایت از شخصیت انسانی در اعلامیهی جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی به عنوان اصلی پیشرفته منعکس شده است و در ضمن این حق، با آزادی و استقلال انسان نیز مرتبط است و فضای رشد افراد را فراهم میسازد. شناسایی این حق نیز یکی از مقدمات و ابزارهای مشارکت در دموکراسی است و ابزاریست برای کمک کردن به استقلال معنوی شهروندان و کمک به ایجاد فضایی مناسب برای اندیشیدن آنها. تحقیقاتی که روان شناسان و انسان شناسان انجام دادهاند نشان میدهد که انسان ها به حکم فطرت به عالم خلوت نیازدارند. تحقیقاتی که برخی جانور شناسان انجام داده اند اثبات کرده است که برخی از حیوانات نیز به حکم غریزه برای حریم خصوصی اهمیت بسیار قائلاند.
در مبانی دینی نیز لزوم حفظ حرمت زندگی خصوصی افراد به چشم می خورد.مباحث و اصطلاحاتی را که در آیات و روایات اسلامی دربارهی حریم خصوصی و بیان علل و حکمتهای حمایت از آن بکار رفتهاند میتوان به عناوین زیردسته بعدی کرد :<

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

/p>

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. ممنوعیت تجسس و تفتیش
  2. ممنوعیت استراق سمع
  3. ممنوعیت ورود به منازل بدون استیذان
  4. ممنوعیت سوء ظن و… [۲۷۲]
  5. به طور مثال میتوان به آیه ۱۲ سورهی حجرات اشاره کرد.
  6. « یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه و اتقواالله ان الله تواب رحیم ».

ای اهل ایمان، از ظن و گمان دربارهی یکدیگر بسیار بپرهیزید که برخی ظنها و پندارها معصیت است ونیز هرگز از حال درونی هم تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید.آیا شما دوست میدارید ، گوشت برادر مردهی خود را بخورید؟ البته از آن کراهت و نفرت دارید. پس تقوای الهی پیشه کنید همانا خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
نهی از ظن و گمان ورزی، غیبت و خصوصاً تجسس در امور یکدیگر ، تصریح شده دراین آیه، مصادیقی از حفظ حرمت زندگی خصوصی است. و در بسیاری از احادیث و روایات متعدد دیگر که در این بحث مجال بیان همگی آنها نیست.
حفظ حرمت زندگی خصوصی در حقوق غالب کشورها ، حداقل از حد اقتصادی برخی مصادیق مورد توجه قرار گرفته است که قانون اساسی از جملهی منابعی است که مواردی را به این موضوع اختصاص داده است. نمونهی آن اصل ۳۶ قانون اساسی چین است که مقرر می دارد: « همهی افراد در داشتن اعتقادات مذهبی آزادند هیچ نهاد دولتی، سازمان عمومی و یا خصوصی حق ندارد که اشخاصی را مجبور به اعتقاد و یا عدم اعتقاد به آیینی نماید و یا اینکه بین معتقدان به یک مذهب و بی اعتقادان به آن مذهب تبعیض قائل شود…»[۲۷۳]
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز گر چه اصطلاح «حریم خصوصی» به کار نرفته است اما مصادیق آن ذکر شده است برای نمونه اصل ۲۲ تصریح می دارد: «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است ، مگر در مواردی که قانون تجویز کند» و یا در اصل ۲۳ آمده :« تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد. اصل ۲۵ قانون اساسی به مورد دیگری در بحث حریم خصوصی اشاره دارد که از مباحث مهم در این زمینه بشمار می رود: » بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها ، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است ، مگر به حکم قانون» به این ترتیب ملاحظه میشود که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با توجه ویژه و احصای مصادیق متعددی از مفهوم حریم خصوصی تعرض به آن را جز در موارد قانونی ممنوع دانسته است. بدیهی است که چنین توجهی، بایستی قانونگذار عادی را نیز ملتزم به رعایت این حریم و استثناء شمردن موارد نقض آن نماید؛ در حالیکه چنین توجهی لحاظ نشده و تنها در موادی از قانون مجازات اسلامی می توان آن را پیدا کرد. مادهی ۱۷۵ این قانون مقرر داشته، هر یک از مقامات و مامورین دولتی که برخلاف قانون آزادی شخصی افراد ملت را سلب کنند یا آنان را از حقوق مقرر در قانون اساسی محروم نماید، علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیت ۳ تا ۵ سال از مشاغل دولتی به حبس از ۶ ما تا ۳ سال محکوم خواهد شد . م ۵۸۰ این قانون نیز ورود کارگزاران حکومتی را به منزل اشخاص بدون اجازه ممنوع دانسته و م ۵۸۲ نیز هرگونه تعدی ماموران دولتی نسبت به مراسلات یا مخابرات و یا مکالمات تلفنی اشخاص در غیر موارد قانونی را مستوجب مجازات دانسته است.
پیشرفتهای روز افزون علمی و فنی دنیای نوین به ویژه در عرصهی رسانه ها باعث شده که زندگی خصوصی افراد روز به روز مورد تهدید بیشتری قرار گیرد، چه آنکه حتی امروزه اطلاعات را به منزلهی کالای جدیدی می دانند که قادر است، دنیا را تکان دهد .[۲۷۴]
ماهیت و نحوهی کارکرد رسانه ها عامل مهمی در جدی شمردن این نگرانی به حساب می آید، چراکه با شکلگیری ایدهی نیابت رسانههایی همچون مطبوعات از جانب مردم، مردم از این رسانه ها انتظار دارند تا به نمایندگی از ایشان به اخبار و اطلاعات دست یافته و آزادانه نسبت به انتشار آنها مبادرت نمایند.[۲۷۵] بسیاری کشورها مانند کانادا، آلمان، استرالیا، بلژیک، نیوزلند و بعضی دیگر از کشورهای غربی به علت شدت احترام به حریم خصوصی اشخاص از طریق رسانه های همگانی ، سازمانها یا کمیسیونهای ملی حمایت از حریم خصوصی افراد تشکیل داده اند تا اطمینان یابند که دولت ها و شرکت های خصوصی ، شیوه های منطقی و عادلانهی اطلاعات و اطلاعرسانی را ( که مستلزم رعایت دیگر حقوق و آزادیهای اساسی بشری است) رعایت میکنند و برای زندگی خصوصی حوزهای غیر قابل تجاوز ترسیم نمودهاند که هر گونه تعرضی به آن ممنوع است، در عین حال در برخی دیگر کشورها تا آن زمان که مصلحت عمومی برتری وجود نداشته باشد ، چنین حرمتی را قائل هستند که غالبا این مصالح عمومی برتر نیز از ضرورت آزادی اطلاعرسانی ناشی میشود .[۲۷۶] در ادامه پس از بیان مصادیق حریم خصوصی به مسئولیت مدنی ناشی از نقض آن در رسانه های صوتی و تصویری اشاره خواهد شد.
دوم: حریم خصوصی مقامات رسمی و عمومی
اشخاصی که در انظار مردم قرار دارند به ویژه هنگامی که آنها با خواست خویش خود را در منظر عمومی قرار داده باشند نظیر سیاستمدارانی که خود را آماده انتخابات میسازند یا خوانندگان کنسرتها و یا دیگر اشخاص مشهور، نمیتوانند یکسان با سایر شهروندان انتظار برخورداری از حریم خصوصی را داشته باشند. [۲۷۷] مقتضای فعالیت این اشخاص به گونه ای است که باید نظارتهای گوناگون، از جمله نظارتهای مردمی براعمال این اشخاص وجود داشته باشد، گاهی به سبب این مصلحت برتر مواردی از حریم خصوصی این اشخاص به اطلاع عموم می رسد یا حتی مورد بازرسی نهادهای عمومی قرار میگیرد، از جمله اطلاعات راجع به دارایی اشخاص جزو حریم خصوصی آنها به شمار میرود، اما در مورد برخی مقامات عالی رتبه، به منظور جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی باید دارایی این اشخاص مورد بررسی قرار گیرد.(ر.ک ،
اصل ۱۴۲ق، اساسی)
در تعریفی مختصر باید گفت ، مقامات رسمی کسانی را شامل می شود که تعیین کنندهی خطمشی و اصول سیاستگذاری هر کشوری هستند، در حالیکه کارکنان رسمی جزو این افراد نمیباشند. مراد از مقامات عمومی نیز شخصیتهایی هستند که در جامعه نقش چشمگیری دارند، به گونهای که مذاکره و اظهارنظر ایشان دربارهی مسائل، مورد توجه عمومی قرار میگیرد.[۲۷۸]
باتوجه به این تعریف و گزارش کلی نهمین کنگرهی بین المللی حقوق تطبیقی خسارات ناشی از فعالیتهای رسانه های همگانی حاکی از آن است که مقامات عمومی نیز از حریم خصوصی بهرهمندند.[۲۷۹]و
نمیتوان برای زندگی خصوصی ایشان هیچ حریمی را در نظر نگرفت، در عین حال که ورود این افراد به
عرصهی مسائل عمومی معمولا با فرض پذیرش حیطهی تنگتری از زندگی خصوصی برای خود یا لااقل حیطهی وسیعتری برای دخالت دیگران در این بخش از زندگی خود میباشد. در این زمینه برخی این فرمول را پیشنهاد کردهاند که « زندگی خصوصی آنگاه که زندگی عمومی شروع میشود، متوقف
میگردد» .[۲۸۰]
در مجموع باید گفت که این افراد نیز از حق حرمت زندگی شخصی برخوردارند به استثنای حوادثی که با زندگی عمومی آنان برخورد می نماید.[۲۸۱]
سوم : حریم خصوصی و حق بر تصویر خود
از مصادیق حریم خصوصی ، حق فرد نسبت به تصویر خود است، به این معنا که چاپ و انتشار تصویر خود بدون رضایت و اجازهی وی ، عملی مخالف حق حرمت خصوصی تلقی میشود، زیرا تصویر فرد انعکاس شخصیت اوست.[۲۸۲]
در واقع عکس و تصویر جزو شخصیت آدمی است و تعرض به آن ،تعرض به شخصیت محسوب
میشود و امری ممنوع و موجب مسئولیت است و شخص می تواند از انتشار عکس و تصویر خود، حتی اگر بدون سوءنیت باشد، جلوگیری نماید.[۲۸۳]
در قانون جزای ۱۸۱۹ فرانسه نسبت به این حق تصریح شده، چنان که مقرر گردیده است؛ « هیچ کس نمیتواند تصویر دیگری را بدون رضایت او چاپ و منتشر کند. گرفتن عکس از یک شخصیت معروف در یک جمع یا در برنامههای عمومی یا یک شب نشینی یا یک مسابقه ورزش و چاپ و انتشار آن، از طریق جراید بلامانع است، مشروط برآنکه اولا صاحب عکس، مخالف چاپ تصویر خود نباشد . ثانیا چاپ تصویر زیانی به او نرساند ، ولی در سایر موارد اخذ رضایت صاحب عکس لازم است».[۲۸۴]
از این رو نقض حق اشخاص در مورد تصویر ایشان و چاپ یا نشر آن، در یکی از رسانه های همگانی بدون رضایت اشخاص، تقصیر به شمار میرود. برای مثال، براساس مادهی ۹۷ قانون حق مولف ایتالیا، چاپ تصویر به علت معروف بودن شخص یا به دلیل عمومی یا به سبب الزامات قضایی و پلیسی یا برای
هدفهای علمی ،آموزشی و فرهنگی یا در مواردی که مصالح عمومی ایجاب می کند ،بدون اجازهی صاحب آن، مجاز است، لیکن در هر حال ، نباید چاپ آن، باعث صدمه به آبرو و حیثیت وی شود. ملاحظه میشود که به شرط عدم ورود لطمه به آبرو و حیثیت ، تحت شرایطی همچون موارد بر شمرده شده ، در مادهی مذکور، میتوان نفع عمومی را بر حق خصوصی مورد بحث، ترجیح داد. در خصوص افراد سرشناس نیز هرگاه تصویری از آنان در یک مکان عمومی همچون اجتماعات حضوری مسابقات ورزشی، اجتماعات سیاسی تهیه و منتشر شده باشد به شرط عدم ورود زیان به آنان ، مسولیت آور دانسته نمیشود.در کشور ما قانون و یا رویه قضایی مشخصی در این مورد وجود ندارد و تنها میتوان از بند۵ ماده۶ قانون مطبوعات که درآن استفاده ابزاری از افراد(اعم از زن و مرد) در تصاویر و متن برای مطبوعات ممنوع شده است، استفاده نمود و در مورد رادیو و تلویزیون نیز همین قاعده را اجرا نمود.البته واضح است که هر گاه شخص ثابت کند که پخش تصویری از او منجر به بروز خسارات مادی یا معنوی مسلمی به وی شده است دادگاه
میتواند بر اساس قواعد عمومی حکم به جبران خسارات او را صادر نماید.
چهارم : حریم خصوصی در ارتباط تلفنی با شنونده و بیننده
یکی از مصادیق حریم خصوصی در رسانه های صوتی و تصویری ارتباطات تلفنی با شنوندگان و بینندگان است و لازمه پخش برنامههای رسانه های صوتی و تصویری بر قراری چنین ارتباطی است.بدیهی است درصورتی که برنامه به صورت پخش زنده باشد نمیتواند مسئولیتی را متوجه رسانه مربوطه دانست مگر اینکه عمد و یا تقصیر سنگین اثبات شود. به عنوان مثال با علم به اینکه طرف مورد ارتباط مبادرت به بیان این موارد خواهد نمود. لیکن در صورتیکه پخش به صورت غیر مستقیم و غیر زنده باشد مطمئناً بار مسئولیت به عهده آن رسانه خواهد بود.از طرف دیگر مصاحبه شونده و یا طرف مورد ارتباط باید اطلاع از اینکه مطالب او پخش خواهد شد داشته باشد، در غیر این صورت رسانه مسئولیت خواهد داشت.
پنجم: حریم خصوصی خانواده
خانواده بنیان و از عناصر تشکیل دهندهی یک جامعه است و حرمت نهادن به آن باعث استحکام آن و استحکام جامعه خواهد بود. از این رو حفظ حرمت خانواده یکی از بزرگترین مصالح عمومی به شمار
می رود. هر خانوادهای از حریمی خصوصی بهره میبرد که تعرض به آن به تزلزل خانواده میانجامد.
همهی اعضای یک خانواده از حریمی خصوصی برخوردارند و به این ترتیب تعرض به حریم خصوصی یک فرد، گاه به معنای تعرض به حریم خصوصی خانواده وی میباشد و گاه نیز صرفا تعرضی به حریم خصوصی فرد به حساب میآید. چنان که وقتی رسانه از میزان دارایی یک فرد خبر میدهد این امر غالبا در حکم تعرض به حریم خصوصی خانواده محسوب نمیشود، اما هر گاه نسبتی خلاف عفت به فرزند یک خانواده وارد شود، علاوه بر خسارتی که به خود شخص وارد شده ، تعرضی
به حریم خصوصی خانواده نیز واقع شده است. از این رو این حق را برای خانواده باید به رسمیت شناخت تا بتواند از تعرض صورت گرفته نسبت به خانواده خود شکایت کرده و مطالبهی خسارت نماید. به همین دلیل در برخی از قوانین تصریح شده است که هرکسی حق دارد که حریم و زندگی خصوصی وی، خانواده اش ، خانه و مکاتباتش ،از تعرض ، مصون باشد.[۲۸۵]
د)هتک حرمت
از دیگر تقصیرهایی که باعث زیان می گردد « هتک حرمت » است که در تعالیم دینی هم نکوهش شده که به طور مختصر به آن پرداخته میشود.
اول : تعریف هتک حرمت
هتک حرمت عبارت است از: سلب حسن شهرت یک شخص از افکار عمومی ، با خدشهدار کردن حیثیت ، احترام، اعتبار یا اعتمادی که دیگران به وی دارند یا با تهییج احساسات یا عقاید مخالف ، موهن یا ناخوشایند علیه او .[۲۸۶]
هتک حرمت مصادیق متعددی همچون افتراء ، توهین ، ناسزا، نشر اکاذیب و انجام هرگونه عمل خلاف شأن نسبت به افراد را در بر میگیرد. به طورکلی رفتار یا سخنی هتک آمیز تلقی میشود که یکی از این امور را موجب میشود.[۲۸۷]
۱)باعث انزجار و بیزاری عموم از یک شخص شود.
۲)باعث تحقیر و توهین به خواهان شود.[۲۸۸]
۳)خواهان مورد تمسخر واقع گردد.[۲۸۹]

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ق.ظ ]




الف – دفاع از نفس
واژه نفس که به معنای حیات و تمامیت جسم انسان اعم از تن و روان است، هرگاه جان و اعضای بدن مورد تجاوز و تهدید قرار گیرد می تواند با ارتکاب عمل مجرمانه از خود دفاع نموده و خطر ناشی از تعرض به نفس خود را دفع نماید، خواه این خطر حیات شخص یا فقط سلامت جسمانی او را تهدید کند، این عمل که به صورت دفع تجاوز صورت گرفته ، دفاع از نفس و مشروع تلقی و دفاع کننده با رعایت شرایطی که مورد نظر قانونگزار بوده از مجازات معاف می گردد.[۶۳]
در قانون مجازات اسلامی مواد ۶۱ و ۶۲ و ۶۲۵ تا ۶۲۹ مصوب ۱۳۷۵ مجوز دفاع از نفس داده شده و برابر این مقررات چنانچه به ناحق به کسی تعرضی شود که حیات یا سلامت او را به خطر بیندازد آن شخص میتواند با رعایت شرایط مربوط به دفاع مشروع از خود دفاع نماید ولو اینکه از ماموین دولتی صادر شود هرگونه مقاومت برای دفاع از نفس جایز خواهد بود، البته وقتی مقاومت در برابر مأمورین دولتی جایز است که از حدود وظایف خود خارج و بر حسب ادله و قرائن خوف ضرر جسمانی باشد، با توجه به مراتب یکی ازارزشهای قابل دفاع از نظر حقوقدانان دفاع از نفس می باشد. برخی حقوقدانان معتقدند که تعرض به نفس ممکن است که ناشی از ترک فعل باشد در این صورت نیز دفاع جایز خواهد بود.
مانند ناخدایی که یک یا چند ملوان کشتی را بوسیله تشنگی یا گرسنگی بخواهد آنها را مریض یا به قتل برساند.[۶۴]
ب– دفاع از عرض و ناموس
عرض از نظر لغوی با نفس و ناموس مترادف است ولی بیشتر جنبه ناموسی دارد و ناموس در لغت بعنوان شرف و عصمت بکار رفته است.[۶۵] ولی بین عرض و ناموس سلسله مراتبی وجود دارد. به گونه ایکه اقدام علیه ناموس، تجاوز یا درصد تجاوز برآمدن است ولی جرم بر خلاف عرض می تواند شامل هر عمل منافی عفت از سوی متجاوز مانند بوسیدن و یا درصدد بوسیدن برآمدن نیز بشود.[۶۶]
بعبارت دیگر عرض به معنای وسیع کلمه شامل کلیه امور حیثیتی و شرافتی بوده و از ناموس عامتر است و ناموس به معنای عفت و عصمت زنان بکار رفته است.
تعرض به ناموس به صورت تجاوزبه زنان خانواده، اعم از همسر و مادر و خواهر و دختر و لکه دار نمودن عفت آنان می باشد، در عین حال تعرض به برادر و اولاد پسر نیز عرفا تجاوز به ناموس تلقی می شود.
بنابراین دفاع، در مقابل هتک ناموس، دفاع در مقابل خطری است که عفت و عصمت مدافع را تهدید میکند در این حالت فرقی نداردکه خطرشروع شده درحال انجام باشد یا خطر قریب الوقوع باشددر اینصورت شمول ماده ۶۲۹ قانون مجازات اسلامی خواهد بود و اگر هتک ناموس را در مقابل اعمالی مانند تقبیل یا لمس کردن حتی در مقام دفاع از ناموس بستگان تفسیر نماییم، ارتکاب قتل توسط مدافع مجاز خواهد بود، ولی رویه قضایی موجود ارتکاب مواقعه را مجوز قتل مهاجم دانسته و مادون آنرا جایز نمی دانند.
قانونگذار مصادیق تعرضات به عرض و ناموس را بیان نکرده و تنها یک مورد را در ماده ۶۳۰ ق.م.ا تصریح نموده که به قتل در فراش معروف است[۶۷] و این مجوز ویژه برای مردیکه همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می تواند در همان حال آنانرا به قتل برساند و در صورتیکه زن مکره باشد، فقط مرد را می تواند به قتل برساند، حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است و این مورد صرفا شامل همسر مرد می باشد و به خواهر و مادر و دختر مرد قابل تسری نیست همچنین این مجوز به زن داده نشده که اگر مرد و زوج خویش را در حال ارتکاب زنا ببیند این حق به زن که بتواند همسرش را به قتل برساند داده نشده است. چنانچه مرد برای قتل در فراش از کسی کمک بگیرد از قبیل معاونت یا شرکت در دفاع مانعی ندارد، دراین صورت به لحاظ معافیت مرد (فاعل جرم) از مجازات معاونین جرم نیز معاف از مجازات می شوند چون دفاع از علل موجهه جرم محسوب می گردد، در مورد معاونت در جرم و معافیت معاون از مجازات بلحاظ اینکه تئوری استعاری بودن بزه معاونت از مباشر در حقوق ایران است[۶۸] ولی در مورد معافیت شریک در جرم موضوع ماده ۶۳۰ ق.م.ا نظر به اینکه مجوز صرفا به شوهر اعطا شده و نه دیگران، ظاهرا شریک در قتل و ضرب و جرح به عنوان مباشر مستقل، قابل تعقیب و مجازات است، به عقیده این حقیر، چنانچه مباشر یا شوهر از مجازات معاف شود دیگر نباید شریک او را مجازات نمود چرا که از باب تعاون به دفع تجاوز و نهی از منکر در جامعه، شریک نیز باید از مجازات معاف گردد چون ممکن است مدافع ضعیف تر از مهاجم باشد که در اینصورت مشمول مواد ۶۲۵ و ۶۲۹ ق.م.ا میشود. برخی حقوقدانان مواد ۶۲۹ و ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی را از موارد ممتاز دفاع شروع
میدانند، قانونگذار با عدول از قیود شرایط ضرورت و تناسب ، دفاع را ولو با قتل متعرض، خود ضروری و متناسب شناخته است.
با توجه به توضیحاتی که داده شد تصور نمی رود هیچ عقل سلیم و هیچ قاضی عادلی قتل متعرض را برای اجتناب از قتل یا جرح شدید ، یا ضرب و آزار شدید یا هتک ناموس به عنف یا ربودن انسان ضروری و متناسب تشخیص ندهد.[۶۹]
ج– دفاع از مال
مال نیز مانند جان و عرض انسان دارای اهمیت است و در درجه پایین تر از جان و عرض قرار دارد، در میان حقوقدانان درباره دفاع از مال اختلاف نظر وجود دارد برخی موافق دفاع از مال و برخی دیگر مخالف آن می باشند و هرکدام دلایل خود را دارند و برخی از حقوقدانان دفاع از مال را صرفا شامل اموال منقول می دانند و برخی دیگر دفاع از اموال منقول و غیر منقول هر دو را جایز می دانند در هر صورت قانونگذار در ماده ۶۱ ق.م.ا کلمه مال را مطلق بیان نموده است.[۷۰]
در ماده ۶۲۶ ق.م.ا هرگونه مقاومت و قوه برای دفاع از مال را جایز دانسته است و بطور کلی اعمالی از قبیل: سرقت، تخریب، احراق، نهب، غارت، اتلاف، تصرف، ورود به قهر و غلبه به داخل ملک دیگری، مخفی کردن اموال ، جرایم علیه اموال محسوب می شود و دفاع در مقابل آنها مجاز خواهد بود.
د – دفاع از آزادی تن
در قانون اساسی کشور ما حق آزادی به عنوان یکی از حقوق غیر قابل تعرض است و سلب آزادی افراد جامعه ممنوع اعلام گردیده است.
برابر اصل سی و دوم «هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد، مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند…» و در اصل سی و سوم آمده است:«هیچ کس را نمی توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع و به اقامت در محل مجبور ساخت، مگر در مواردی که در قانون مقرر می دارد.»
بنابراین اگر آزادی اشخاص به نحو غیر قانونی مورد تعرض و تجاوز قرار گیرد، دفاع از آزادی تن مشروع است و مطابق ماده ۶۱ ق.م.ا چنانچه شرایط آنرا رعایت کند از مجازات معاف می گردد، ولی این اجازه دفاع در مقابل تعرض مجرمانه بر ضد آزادی تن مانند: اجازه دفاع در مقابل تعرض مجرمانه ایکه موجب قتل یا ضرب یا جرح یا تعرض به عرض و ناموس گردد بدون هیچگونه قید و شرطی را قانونگذار نپذیرفته است.[۷۱]
همچنانکه دفاع از آزادی تن شامل دفاع در برابر عملیات مامورین انتظامی نمی گردد که در ماده ۶۲ ق.م.ا قانونگذار به صراحت بیان نموده است.
بنابراین چنانچه مامورین قوای تامینی و انتظامی بدون استفاده از عنوان و سمت رسمی خود و بدون آنکه در مقام انجام وظیفه باشند، فقط به عنوان یک فرد عادی و در ارتباط با روابط خصوصی خود با دیگران، مرتکب تعرض علیه آزادی تن افراد بشوند مقابله با این قبیل تعرضات مامورین مانند تعرضات افراد دیگر مجاز و مشروع تلقی می گردد.[۷۲]
قانونگزار مجازات شدیدی برای مرتکبین سالب آزادی مقرر نموده که در فصل دهم از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی، با عنوان تقصیرات مقامات و مامورین دولتی بیان شده است و مواد ۵۰۷ تا ۵۸۷ قانون مذکور به این امر اختصاص داده شده است که علاوه بر انفصال مامورین از خدمت ، به حبس مجازات خواهند شد.
هـ – دفاع از دیگری
بعضی از حقوقدانان در لزوم دفاع از جان و مال دیگری چنین اظهار نمودند:
«تفاوتی بین دفاع از جان و مال مدافع با جان و مال دیگری وجود ندارد و لزوم همکاری و معاضدت بین افراد جامعه از یک طرف، و وظیفه اجتماعی و فردی که به نمایندگی از جامعه، بوسیله مدافع انجام می شود از طرف دیگر ایجاب می کند که فرقی بین این دو نباشد.»[۷۳]
قانونگزار در ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی دفاع از جان و عرض و ناموس و مال و آزادی تن دیگری را جایز دانسته ولی منوط به ناتوانی او از دفاع و نیاز به کمک داشتن او نموده است، از طرف دیگر در بند ب ماده ۶۲۹ ق.م.ا دفاع شخص ثالث از مجنی علیه را موکول به اکراه و عنف در مورد او دانسته است. آیا شخص ثالث با برخورد به تجاوز به عرض شخص دیوانه یا صغیر مجاز به دفاع از آنان می باشد یا خیر؟ به نظر میرسد با توجه به فلسفه دفاع مشروع و معیوب بودن رضایت افراد فاقد اهلیت، دفاع از آنان جایز باشد.[۷۴]
از آنجا که قانون مشخص نکرده که دیگری در ماده ۶۱ و موارد دیگر دفاع مشروع آمده چه کسی است، بنابراین با اطلاق کلمه دیگری ، کلیه افراد اعم از کودک ، بالغ ، عاقل و مجنون را در بر میگرد.[۷۵]
به عبارت دیگر اکراه و عنف در تعرضات به عرض و ناموس غیر بایستی دارای جنبه مادی باشد و نمیتواند با استناد به وجود عنف معنوی و اخلاقی دفاع را مشروع و مجاز جلوه داد زیرا در تعرض به عرض و ناموس غیر که با رضایت طرف تجاوز واقع می شود، حتی اگر این رضایت در واقع با تهدید یا تطمیع قبلی تحصیل شده باشد مجوزی بای فرض ضمنی و احتمالی اکراه و عنف محسوب نمی شود.[۷۶]
بنابر آنچه گفته شد، اگر کسی بخواهد از دیگری دفاع کند باید گفت عدم توانایی باید حقیقی بوده و صرف نیاز به کمک نمی تواند مجوز دفاع باشد بلکه ناتوانی از دفاع نیز باید احراز گردد.[۷۷]
قانونگزار در مورد دفاع از مال دیگری، علاوه بر ناتوانی شخصی که مورد تهاجم قرار گرفته و نیاز او به کمکی، استمداد از صاحب مال را برای دفاع شخص ثالث شرط دانسته و در تبصره ذیل ماده ۶۲۵ ق.م.ا صراحتا آنرا بیان نموده است.
برخی معتقدند مواد ۶۲۵ تا ۶۲۹ ق.م.ا مواد ۶۱ و ۶۲ ق.م.ا را نسخ نموده ، حال آنکه چنین اعتقادی صحیح به نظر نمی رسد، چرا که مواد اخیر التصویب در جهت توضیح مواد قبلی و تکمیل کننده آن است با این توضیح که تبصره ماده ۶۲۵ ق.م.ا در مورد دفاع از مال در مقام محدود کردن ماده ۶۱ ق.م.ا برآمده و آنرا در صورتی قابل اجرا دانسته که حفاظت مال غیر به عهده دفاع کننده بوده و یا اینکه صاحب مال از دفاع کننده استمداد کرده باشد.[۷۸]
در مورد دفاع از دیگری، در مقابل مامورین انتظامی در ماده ۶۲ ق.م.ا بحثی از دفاع از دیگری به میان نیامده، ولی با بهره گرفتن از مفهوم مواد ۶۱ و ۶۲۶ و ۶۲۸ قانون مجازات و تفسیر به نفع متهم می توان گفت که دفاع در مورد دیگری نیز با شرایط مذکور در ماده ۶۲ ق.م.ا مطابقت می کند.[۷۹]
گفتار دوم – خطر فعلی یا قریب الوقوع
الف – تعریف تجاوز فعلی
منظور از فعلی بودن خطر یا تجاوز اینست که مدافع، فرصت کافی برای مراجعه به قوای دولتی نداشته باشد و در نتیجه مجبوربه دفاع باشد و راه گریزی بجز دفاع نباشد و تجاوز استمرار داشته باشد در این حالت مدافع می تواند با وسایل متناسب از استمرار تجاوز جلوگیری نماید.
بنابراین تجاوز فعلی، محدود به زمان شروع تجاوز تا زمانیکه تهدید و تجاوز باقی است و در این محدوده زمانی مدافع اجازه دفاع دارد در حالیکه فرصت استفاده از راه های دیگر مانند فرار نداشته باشد.[۸۰]
اگر تجاوزی در گذشته انجام شده باشد چنانچه بعدا به آن پاسخ گفته شود، انتقام است نه دفاع.[۸۱] چون وظیفه دفاع مشروع دفع تجاوز است نه مجازات مرتکب، تا در هر زمان افراد حق داشته باشند برای گرفتن حق دست به انتقام بزنند.
ب – تعریف خطر قریب الوقوع
داودالعطار در مورد خطر قریب الوقوع می فرماید: «خطر قریب الوقوع زمانی است که وقوع خطر نزدیک است و در این حالت، دفاع دارای نقشی بازدارنده است که از وقوع خطر جلوگیری می کند.»[۸۲]
برخی حقوقدانان محقق شدن خطر را به سه زمان تقسیم بندی نموده اند:
۱- خطری که سپری شده و زمان وقوع آن گذشته است.
۲- خطری که قریب الوقوع است.
۳- خطری که در آینده انسان را تهدید می کند.
طبق ماده ۶۱ ق.م.ا خطری که مجوز دفاع است همان خطر حال و آنی است که فعلیت داشته باشد.
بنابراین اگر تجاوز در گذشته صورت گرفته و کسی در قبال آن مرتکب عملی بشود که جرم است در واقع عمل او دفاع نبوده بلکه انتقام است.
همچنین کسیکه برای دفع خطر احتمالی و بعید الوقوع مرتکب جرمی شود در واقع بلحاظ ترس مرتکب جرم شده و در قانون ترس و خوف از جهات مشروعیت دفاع به شمار نمی رود مگر اینکه ترس مستند به قرائن معقول باشد.
حالت سوم خطری که هنوز شروع نشده، لیکن قریب الوقوع است در این صورت روانیست که مدافع منتظر بماند تا خطر واقع و مهاجم شروع به تجاوز نماید، در این حالت اثر دفاع، جلوگیری از وقوع تجاوز و خطر است.
حالت چهارم اینکه مهاجم تعرض و تجاوز را شروع کرده ، در اینجا نقش مدافع، حفظ جان و متوقف کردن خطر و استمرار تجاوز است.[۸۳]
بطور کلی مدت زمان دفاع، محدود به شروع خطر تا پایان و زوال خطر است و سه حالت متصور است.
۱- اینکه بوسیله مقاومت و دفاع نمودن، خطر مهاجم دفع شده و پس از آن دفاع جایی ندارد.
۲- اینکه تجاوز واقع شده و متجاوز بعد از ارتکاب رفته باشد که در این حالت نباید متجاوز را تعقیب و با او درگیر شد چون دفاع جایی ندارد .
۳- اینکه متجاوز پس از شروع تعرض ، بر اثر پشیمانی یا مقاومت شدید مدافع توان ادامه تجاوز نداشته و فرار کند در اینجا هم دفاع موردی ندارد مگر طبق نظریه امام (ره) که می فرماید: « مگر فرار مهاجم تاکتیکی باشد و سنگر عوض کند که در اینصورت دفاع جایز است چرا که هنوز دفاع نشده و خطر استمرار دارد.»[۸۴]
ج – خطر قابل پیش بینی در آینده
قانونگذار در ماده ۶۱ ق.م.ا خطر قابل پیش بینی را که امکان تحقق آن در زمان حال است یا وقوع آن بسیار نزدیک است با عنوان خطر قریب الوقوع برای دفاع پذیرفته است و هرکس که برای دفع خطر احتمالی و بعیدالوقوع مرتکب جرمی شود را دفاع مشروع محسوب نخواهد کرد. چرا که در صورت اجتماع شرایط مندرج در ماده ۶۱ ق.م.ا مدافع از مجازات معاف خواهد بود و یکی از شرایط دفاع اینست که توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت ممکن نباشد درحالیکه در مورد خطر قابل پیش بینی در آینده دور می توان با مراجعه به قوای دولتی خطر را دفع نمود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:16:00 ق.ظ ]




۳) هوش هیجانی سازش پذیری
حل مسأله، واقعیت سنجی، انعطاف پذیری
۴) هوش هیجانی مدیریت استرس
تحمل استرس، کنترل تکانه
۵) هوش هیجانی خلق کلی شادکامی، خوشبینی

تعاریف سلامت روانی

واژه فارسی بهداشت از دو کلمه «به» به معنی نیکو و پسندیده و «داشت» به معنی نگاه داشتن و حفظ کردن تشکیل شده که معنی ساده آن حفظ و نگاهداری چیزی به نحو نیکو و مطلوب است. پس بهداشت در واقع یک فرایند است که از طریق آن و با بهره گرفتن از راهکارهای مناسب به حفظ و نگهداری آنچه باارزش است می پردازیم. در جهان پزشکی، طبیعتاً آنچه با ارزش است سلامتی انسان است. پس درونمایه بهداشت حفظ و نگاهداری بهینه سلامتی بیشتر است. در اینجا بلافاصله دو سئوال مهم مطرح می شود: اول، سلامتی چیست؟ و فرد سالم کیست؟ دوم، چگونه می توان سلامتی را حفظ و از آن نگاهداری کرد؟ مسلماً اگر هدف را تعریف بهداشت و یا سلامت روانی باید بیماری روانی را نیز تعریف کرد.
بحث درباره سلامتی و بیماری مدت مدیدی است که فکر پژوهشگران را به خود مشغول ساخته است. هنگامی که از پزشک معروف انگلیسی آسلر[۴۱] در اواخر قرن نوزدهم تعریف سلامتی را خواستند وی چنین پاسخ داد: «عدم وجود بیماری در فرد سلامتی است» و هنگامی که پرسیدند پس در این صورت بیماری چیست، آسلر بی درنگ پاسخ داد: «عدم وجود سلامتی»!
محققین امروزه اعتقاد دارند که ملامتی و بیماری یک حالت مطلق و مستقل در انسان نیست یعنی بیماری و سلامتی یک «رویداد» نیستند بلکه یک «فرایند» محسوب می شوند. وضعیت جسمانی و روانی انسان در یک طیف یا گستره قابل بررسی است. بدین معنی که انسان می تواند در درجات و باشد گوناگون بیمار یا سلامت باشد.
تعریف پزشکی از بیماری و سلامتی مشخص است. البته همان گونه که خواهیم دید این تعریف دچار دگرگونی های بسیاری شده و امروزه کمتر متخصصی به آن اعتقاد کامل دارد. دیدگاه پزشکی سنتی غربی را درباره بیماری می توان بدین صورت خلاصه کرد. «بیماری یعنی بروز اختلال یا آسیب به بافت های بدن که متعاقب آن عوارض غیر و مشخص ظاهر می گردد.» این عوارض یا نشانگان واکنش طبیعی بدن نسبت به بروز آسیب است.
بسیاری از پژوهشگران در حیطه روان شناسی نشان داده اند که فرد پس از شناخت اختلال و تشخیص نوع بیماری وارد مرحله ای می شود که در آن ایفای نقش بیماری صورت می گیرد. این مرحله که آن را «نقش اجتماعی بیماری» می نامند بدین ترتیب است که از نظر اجتماعی فرد بیمار باید نقشی متفاوت از آنچه در وضعیت سلامتی دارد ایفا کند (وایتمن ۱۹۸۲). برای مثال، بسیاری از مسئولیت های اجتماعی و فردی از بیمار سلب می شود، اجازه خارج شدن موقت از جامعه، انزوا و دوری جستن از برخوردها و معافیت از انجام تکالیف و وظایف فردی و اجتماعی و خانوادگی به او داده می شود. مجوز عدم فعالیت شغلی را جامعه صادر می کند. بیمار مجاز می شود تا بیش از پیش ابراز احساسات کند و درد و ناراحتی خود را ابراز نماید. در عین حال اطرافیان فرد بیمار مکلف می شوند تا از وی نگاهداری کنند و احتیاجات وی را فراهم سازند (افزایش حمایت عاطفی و اجتماعی). در مقابل این «مجوزها» بیمار نیز موظف می شود برای بهبود و بازگشت هر چه سریعتر به جامعه تلاش کند و همچنین موظف می شود تا با فرایند درمان همکاری کامل داشته باشد. بیماری که از دستورات پزشک و مسئولین اطاعت بی چون و چرا می کند «یک بیمار خوب» شناخته می شود. حال و صورتی که مدت بیماری به درازا انجامد و یا در حال مثمرثمر واقع نشود به تدریج ماهیت این نقش اجتماعی تغییر می یابد. فرد بیمار به عنوان یک موجود ناتوان از جامعه طرد می شود. تاریخ پزشکی بارها این مسأله را در مورد بیماران روانی، افراد سلول و جذامیان یا بیماران مزمن و لاعلاج در ادوار مختلف نشان داده است.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

اهداف و مقاصد بهداشت روانی

در اکثر کتب اهداف و مقاصد بهداشت روانی همان اهداف و مقاصدی است که بهداشت عمومی سعی در عمل کردن به آنها دارد، با این تفاوت که بهداشت روانی با حفظ سلامت روان و بهبود وضع روانی سروکار دارد و حاکی که محور اصلی بهداشت عمومی سلامت جسمی افراد جامعه است، اهداف بهداشت روانی را در اینجا ذکر می کنیم و اکثر متخصصین درباره این اهداف با هم توافق دارند سپس با دیدی انتقادی به تجزیه و تحلیل آنها خواهیم پرداخت.
۱- ایجاد سلامت به وسیله پیشگیری از بروز بیماریهای روانی
۲- کنترل عوامل موثر در بروز بیماری روانی و تشخیص زودرس بیماریهای روانی
۳- پیشگیری از عوامل ناشی از بازگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی
۴- درمان به موقع بیماری روانی
۵- ایجاد سیستم های حمایتی اجتماعی و روانی
۶- شناخت علل و نحوه شیوع بیماریهای روانی
سازمان بهداشت جهانی این اهداف را در سه بخش کلی یعنی پیشگیری، درمان و بازتوانی یا توان بخشی تقسیم کرده و بنا به توصیه این سازمان اهداف بهداشت روانی باید از طریق چهار کانال اصلی عملی گردند: اول، ارائه خدمات بهداشتی برای پیشگیری از ابتلا به بیماری روانی، بیماریابی و درمان سریع بیماران. دوم، آموزش به متخصصین مثل روان پزشکان، روان شناسان، دانشجویان، پرستاران و کسانی که با بهداشت روانی سروکار دارند. سوم، با انجام پژوهش درباره علل و نحوه به وجود آمدن بیماری روتنی و چگونگی درمان و پیشگیری. و چهارم، طرح و برنامه ریزی بهداشتی و گسترش مراکز روان پزشکی و درمانی ایجاد هماهنگی بین برنامه های خدماتی آموزشی و پژوهشی (سازمان جهانی بهداشت، ۱۹۶۶). برخی از متخصصین مسأله بالا بردن سطح بهداشت و سلامتی را مطرح کرده اند (سازمان جهانی بهداشت، ۱۹۹۱) و هدف کلی بهداشت روانی را چنین تعریف کرده اند. «افزایش مثبت جوانب مختلف سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی همراه با پیشگیری از نابهنجاریهای جسمانی، روانی و اجتماعی» طبق این تعریف ارتقا سطح سلامتی از سه راه قابل اجراست: آموزش، پیشگیری و حمایت یا محافظت.
در مورد آموزش، اسمیت (۱۹۷۹) چنین نظر می دهد: «آموزش در بهداشت یعنی ایجاد ارتباط با افراد و گروه های جامعه با هدف پیشبرد مثبت سلامتی و از میان بردن بیماری از طریق تحت تأثیر قرار دادن و تغییر دادن طرز فکر و اعتقادات و رفتار مسئولین و عموم مردم». هدف اصلی آموزش ارائه مشکلات و اطلاعات لازم و کمک به مردم برای کسب مهارتهای اجتماعی است، به طوری که افراد جامعه احساس کنند که کنترل شخصی و قدرت تصمیم گیری دارند.

بهداشت روانی:

بهداشت روانی عبارت است از پیشگیری از بروز بیماریهای روانی و سالم سازی محیط روانی – اجتماعی تا افراد جامعه بتوانند با برخورداری از تعامل روانی با عوامل محیط فرد رابطه و سازگاری صحیح برقرار کرده و به هدفهای بلند تکامل انسانی برسند، بهداشت روانی در تعریف سازمان جهانی بهداشت به عنوان یکی از معیارهای لازم برای سلامت عمومی در نظر گرفته شده است. از دیدگاه این سازمان سلامتی عبارت است از «حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه تنها نبود بیماری» (پورافکاری، ۱۳۷۹). در خلال دهه ۱۹۵۰ تعدادی از متخصصان کوششهایی انجام دادند تا فهرستی از ملاک های بهداشت روانی را تهیه کنند. برای مثال در سال ۱۹۵۹ در مورد بهداشت روانی فهرست طبقه بندی شده زیر را ارائه داد:
الف: نگرشهای مثبت به خود
ب: میزان رشد و نمو یا خودشکوفایی
ج: ترتیب اصلی یا عملکرد یکپارچه روانی
د: خودمختاری یا استقلال شخصی
ه: درک صحیح از واقعیت
و: تسلط بر محیط.
از نظر دوویچ (۱۹۶۳)ملاک های مهم سلامت روانی عبارت است از:
الف: شناخت خود و محیط
ب: استقلال فردی
ج: رفتار بهنجار و منطبق با معیارهای جامعه
د: یکپارچگی شخصیت (گنجی، ۱۳۷۶).
نگرشهای مربوط به خود
– تسلط بر هیجانها – آگاهی از ضعف ها – رضایت از خویشتن
* نگرشهای مربوط به دیگران
– علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی – احساس تعلق به یک گروه – احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی
* نگرشهای مربوط به زندگی – پذیرش مسئولیت ها – ذوق توسعه علایق و امکانات – توانایی اخذ تصمیم شخصی- ذوق خواب کار کردن همچنان که در تعریف بالا می بینیم بهداشت روانی مطلوب یعنی داشتن نگرشهای کارآمد در مورد خود، دیگران و محیط، در این حال پاسخ های فرد سازگارانه خواهد بود. کورسینی (۲۰۰۱) بهداشت روانی را چنین تعریف می کند: «وضعیت روانی یا مشخصه های سلامت هیجانی، رهایی نسبی از اضطراب و نشانه ها، ظرفیت برقرایی روابط پایا و توان رویارویی منظم با استرس ها و نیازمندی های زندگی». در این تعریف به نشانه ها و ارتباط آن با بهداشت روانی اشاره شده است. پس همان طور که ملاحظه شد در ارتباط با مفهوم بهداشت روانی دیدگاه ها و نظرات متفاوتی ارائه شده است. به طور کلی می توان گفت: مفهوم بهداشت روان در ارتباط با بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیامدهای زندگی مطرح می شود و می توان آنرا نوعی قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی عادلانه و مناسب دانست.
تعریف بهداشت روانی بر اساس دیدگاه های مکاتب مختلف روان شناسی:
مکتب زیست گرایی در مطالعه رفتار انسانی بیشترین اهمیت را بر بافت ها و اعضای بدن قائل است. طبق این نظر بهداشت روانی عبارت است از نظام متعادلی که خوب کار می کند به طوری که اگر تعادل بهم بخورد، بیماری روانی ظاهر خواهد شد (گنجی، ۱۳۷۶).
مکتب روان تحلیل گری مانند زیست گرایی بر تعادل بین ساخت ها، تشخیص و درمان استوار است. درباره بهداشت روانی مفاهیم روان تحلیل گری زیادی وجود دارد. فروید معیاری که برای سلامت روانی مطرح می کند، وجود تمامیت، در نیروهای روانی می باشد. منظور تعادل بین خود و فراخود از طرفی و بین سطح خودآگاه و ناخودآگاه از طرف دیگر می باشد (گنجی، ۱۳۷۶).
از نظر دیدگاه رفتارگرایی بهداشت روان به محرکها و محیط وابسته است. از دیدگاه رفتارگرایی بهداشت روانی، رفتاری است که با محیط معینی و با نوعی بهنجاری رفتاری، سازگاری دارد (گنجی، ۱۳۷۶).
در دیدگاه شناختی، هم افر اد متعددی به روش های مختلف از دیدگاه خود، بهداشت روانی را تعریف می کنند و ویژگی های آن را بر می شمارند. انسان سالم بنابر نظر گلاسر (۱۹۶۳) کسی است که دارای شرایط زیر باشد:
* واقعیت را انکار نکند و درد و رنج را با انکار کردن نادیده نگیرد بلکه با موقعیت ها به صورت واقع گرایانه رو به رو شود، هویت موفق داشته باشد، یعنی عشق و محبت بورزد و هم عشق و محبت دریافت کند، هم احساس ارزشمندی کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تأیید کنند. مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسئولانه رفتار کند، پذیرش مسئولیت، کامل ترین نشانه سلامت روانی است.
* توجه او به نتایج درازمدت، مقطعی و منطبق بر واقعیت باشد.
* بر زمان حال و آینده تأکید نماید، نه بر گذشته و تأکید او بر آینده نیز جنبه درون نگری داشته باشد نه صورت خیال پردازی.
اهمیت درمان گلاسی نیز به سه اصل قبول واقعیت، قضاوت در درستی رفتار و پذیرش مسئولیت رفتار و اعمال استوار است و چنانچه در شخص این سه اصل تحقیق یابد، نشانگر سلامت روان آن فرد می باشد.
الیس (۱۹۶۰) اصولی را برای سلامت روانی در نظر گرفته است که عبارتند از: نفع شخصی، رغبت اجتماعی، تحمل، انعطاف پذیری، پذیرش نداشته ها، اطمینان، تعهد و تعلق نسبت به چیزی خارج از وجود خود، تفکر علمی، پذیرش خود، خطر نمودن، لذت گرایی بلندپایه (اصغری پور، ۱۳۸۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:16:00 ق.ظ ]




ج- دفاتر ثبت گواهی الکترونیکی

مرکز ثبت نام گواهی الکترونیکی موجودیتی است که برای جمع آوری و بررسی صحت اطلاعات مربوط به هویت صاحبان امضاء که در گواهی الکترونیکی وارد خواهد شد. دفتر ثبت نام گواهی الکترونیکی که با کسب مجوز از حداقل یک مرکز میانی نسبت به ثبت و انتقال درخواست متقاضیان در خصوص صدور و لغو گواهی ها و سایر امور مربوط به آن ها مطابق با ضوابط و دستورالعمل صادره از سوی مراکز میانی که تعهد همکاری با آن ها را امضاء نموده است، اقدام می کند. (بند پ ماده ۴ آیین نامه ۱۳۸۶)
دفاتر ثبت گواهی الکترونیکی که پایین ترین سطح مراکز گواهی وظایفی به شرح ذیل را دارا است:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.
  1. انجام عملیات مطابق با دستورالعمل گواهی مرکز میانی مربوط.
  2. تدوین دستورالعمل اجرایی گواهی خود مطابق با سیاست گواهی های الکترونیکی.
  3. اطمینان از تطابق عملکرد مرکز با سیاست های گواهی الکترونیکی.
  4. احراز هویت و تصدیق مدارک ارائه شده متقاضی برای دریافت خدمات گواهی.
  5. بیان روال های درخواست گواهی الکترونیکی برای درخواست کنندگان.
  6. اطمینان عقد از قرارداد با دفاتر ثبت نام آگاه و متعهد به سیاست های گواهی الکترونیکی.
  7. اطمینان از دریافت درخواست گواهی صرفا” از دفاتر ثبت نام تحت قرارداد.
  8. صدور و انتشار گواهی ها.
  9. ارسال گواهی ها و لیست گواهی های باطل شده

۱۰-تولید کلیدهای خصوصی مرکز به طور ایمن.
۱۱-ارسال درخواست متقاضی همراه با مدارک مربوطه به مرکز میانی مربوطه.
۱۲-دریافت گواهی صادر شده از مرکز مرکز میانی مربوطه و تحویل به متقاضی.
۱۳-اطمینان از نگهداری ایمن کلیدهای خصوصی مرکز.
دفتر خدمات گواهی مکانیسم لازم را برای ایمنی و اطمینان امضاء فراهم می سازد. با گواهی این مرجع، امضاکننده مجاز به استناد به مدارک گواهی شده می شود و کلید های اختصاص یافته به او به نام خودش ذخیره شده و به شخص دیگری تعلق نمی گیرد.
دفاتر ثبت بر خلاف دفتر خدمات گواهی که ایمنی و اطمینان امضاء را از جنبه فنی تأمین می کند، سر دفتر به عنوان شخص ثالث قابل اعتماد به تصدیق مدارک و تأیید هویت امضاکننده اقدام می کند. به طور کلی، اطلاعات تهیه شده توسط دفاتر خدمات گواهی از جمله عواملی است که زمینه اعتماد سردفتر را به امضای ایجاد شده، را فراهم می سازد، اگر چه او نیز موظف است تا بررسی های متعارف را به عمل آورد.[۲۰۵]
با توجه به وجود لایحه ها و سطوح مختلف مراجع صدور گواهی الکترونیکی با نظارت شورای سیاست گذاری الکترونیکی و مرکز صدور گواهی الکترونیکی ریشه به عنوان یک مرکز دولتی و بالا ترین مرجع صدور گواهی الکترونیکی، در صورت فراهم آوردن بستر سخت افزار و نرم افزاری مناسب می توان امیدوار به فضای مطمئن و قابل اعتماد برای تجارت الکترونیک در کشور و توسعه آن در سطح بین المللی شد.

۱-صدور گواهی الکترونیکی

به منظور صدور گواهی الکترونیکی باید اقداماتی صورت گیرد. ابتدا باید فرم درخواست گواهی الکترونیکی توسط درخواست کننده تکمیل و تأیید شود که حاوی قرارداد صاحبان امضاء می باشد در این فرم درخواست کننده تبعیت خود را از آیین نامه ماده ۳۲ اعلام می کند.
بعد از تکمیل فرم درخواست گواهی دفاتر ثبت نام گواهی الکترونیکی هویت درخواست کننده و مدارک مورد نیاز را بررسی کرده و چنانچه مطالب دیگری نیاز باشد، آن ها را درخواست می کند یا مرحله بعد را شروع می کند یا درخواست گواهی را به طور کلی رد می کند. دفاتر ثبت گواهی الکترونیکی، پس از احراز هویت درخواست کننده گواهی، این درخواست را برای صدور گواهی الکترونیکی ارسال می نماید. این مرکز پس از دریافت درخواست گواهی، یک گواهی الکترونیکی تولید کرده و امضاء می نماید. پس از صدور گواهی و انتشار آن در مخزن، دفتر ثبت نام الکترونیکی مربوطه باید از طریق تلفن یا آدرس پست الکترونیکی به صاحب امضاء اطلاع رسانی کند. همچنین باید آدرس دسترسی به گواهی مورد نظر را در اختیار وی قرار دهد.[۲۰۶]
همان طور که قبلا گفته شد بیشتر نظام های حقوقی دنیا ازجمله اتحادیه اروپا و امریکا انعقاد قرارداد به صورت الکترونیکی را به طور کلی پذیرفته اند. با این وجود، در نظام های گوناگون حقوقی، انعقاد برخی از معاملات به صورت الکترونیکی استثناء شده است. مثلا” در امریکا، وصیت نامه الکترونیکی، اسناد مربوط به فرزند خواندگی، طلاق، ابلاغ ها و اخطارهای قضایی و ثبت املاک از شمول تحقق از طریق داده های الکترونیکی استثناء شده است. به موجب ماده ۶ قانون تجارت الکترونیکی ایران، تنها سه مورد استفاده از داده پیام استثناء شده است:اسناد مالکیت اموال غیرمنقول، فروش مواد دارویی به مصرف کنندگان نهایی و نهایتا” اعلام، اخطار و هشدارهایی که دستور خاصی برای استفاده از کالا صادر می کند.

۲- ابطال گواهی الکترونیکی

 

۲-۱ شرایط ابطال [۲۰۷]

برای حفظ تمامیتِ PKI در یک سازمان ممکن است لازم شود که CA گواهی ها را قبل از تاریخ انقضاءشان باطل کند. برای مثال، اگر شخصی که برای او گواهی صادر شده سازمان را ترک کند، باید گواهی او باطل گردد. یا اینکه کلید خصوصیِ یک گواهی کشف شود، و یا یک حادثه امنیتی بر اعتبار یک گواهی تاثیر بگذارد.
مرکز صدور گواهی الکترونیکی در صورت وقوع هر یک از شرایط زیر، گواهی صاحبان امضاء را باطل می کند:
الف)در خطر افشا قرار گرفتن کلید خصوصی مرکز صدور گواهی ریشه یا کلید خصوصی مرکز صدور گواهی الکترونیکی میانی؛
ب )نقص قوانین این آیین نامه ی قرارداد صاحبان امضاء، توسط صاحب امضاء؛
ج)هرگونه تغییر در اطلاعات گواهی صاحب امضاء؛
د)تشخیص اینکه گواهی بر اساس قوانین این آیین نامه یا قرارداد صاحبان امضاء صادر نشده است.
ر)هر دلیلی که تمامیت، امنیت و اعتماد به گواهی صاحبان امضاء یا گواهی مرکز صدور گواهی الکترونیکی را زیر سؤال ببرد؛
ز)درخواست ابطال گواهی توسط یک سازمان ناظر بر صاحب امضاء یا مراجع قضایی؛
ه)مرکز صدور گواهی الکترونیکی ریشه یا مرکز صدور گواهی الکترونیکی میانی به فعالیت خود پایان دهد.
در صورت توقف سرویس دهی مرکز صدور گواهی الکترونیکی، کلیه گواهی های صادر شده توسط این مرکز باطل می شود. برای به حداقل رساندن تأثیرات خاتمه فعالیت، مرکز صدور گواهی الکترونیکی باید:
الف) صاحبان امضاء را از این امر آگاه کند و این مطلب را حداقل یک ماه قبل از خاتمه فعالیت مرکز، در مخزن اعلام کند.
ب) کلیه گواهی های باطل شده و اطلاعات ثبت شده را مطابق با خاتمه کمیسیون گواهی الکترونیکی میانی بازرگانی با حفظ امانت تسلیم کند.
صاحب امضاء در صورت وقوع هر یک از موارد زیر، می بایست ابطال گواهی خود را درخواست کند:
۱-در خطر افشا قرار گرفتن کلید خصوصی صاحب امضاء؛
۲-تغییر اطلاعات موجود در گواهی ؛
در صورت ابطال گواهی صاحب امضاء، دفاتر ثبت نام گواهی الکترونیکی باید از طریق آدرس پست الکترونیکی یا تلفن صاحب امضاء را از این امر آگاه کند.
مراجع قانونی ذیصلاح و صاحبان امضاء الکترونیکی می توانند شخصا” در خواست ابطال گواهی را بکنند.
پس از اینکه یک گواهی باطل شد، به پوشه گواهی های باطل شده منتقل می شود. و گواهی های باطل شده در نوبت بعدی انتشار CRL در لیست قرار می گیرد.

۲-۲ روال ابطال گواهی الکترونیکی

صاحب امضاء باید شخصا” برای ابطال گواهی خود به یکی از دفاتر ثبت نام گواهی الکترونیکی مراجعه نماید. دفاتر ثبت نام گواهی الکترونیکی، احراز هویت درخواست کننده ابطال گواهی را انجام می دهد. سپس از مرکز صدور گواهی الکترونیکی درخواست ابطال گواهی را می کند. مرکز صدور گواهی الکترونیکی باید در عرض ۲۴ ساعت پس از دریافت درخواست ابطال با قراردادن شماره سریال لیست گواهی های باطل شده، گواهی مورد نظر را باطل کند. در صورت ابطال گواهی صاحب امضاء، دفاتر ثبت نام گواهی الکترونیکی باید از طریق آدرس پست الکترونیکی یا تلفن صاحب امضاء را این امر را آگاه سازد.

۲-۳ مهلت ابطال

این دستورالعمل هیچ مهلتی برای ابطال قائل نشده است و مرکز صدور گواهی الکترونیکی، گواهی ها را به سرعت پس از دریافت صحیح؛ باطل می کنند.
همچنین صاحبان امضاء باید به محض تشخیص در خطر افشا قرار گرفتن کلید خصوصی خود، از دفاتر ثبت نام گواهی الکترونیکی درخواست ابطال گواهی را بنمایند. [۲۰۸]
در صورت ابطال گواهی الکترونیکی دفتر ثبت گواهی الکترونیکی باید ابطال آن را به مراجع زیر اطلاع بدهد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:15:00 ق.ظ ]




، فضای مبتنی بر اصل اخوت اسلامی به خوبی روشن خواهد شد. طبق این اصل،  انجام هر معامله سودآور، با مسلمانان مقدم بر سایر افراد متقاضی قرارداد خواهد بود و اگر روابط تجاری دول یا بازرگانان با بعضی از دولتها یا تجار خارجی، موجب شکست بازار مسلمین و حیات اقتصادی آنان گردد، این عمل حرام خواهد بود.
این گفتار، مصداقی از بیان خداوند سبحان است که می فرماید: “ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم” [۶۵] و « المسلمون ید واحده على من سواهم یسعى بذمتهم ادناهم»[۶۶] با این مفهوم که جهان اسلام یک وحدت اعتباری داشته و تمامی مسلمین در مصالح خویش شریک اند. قرآن نیز بدین معنی اشاره فرموده و تمامی مسلمین را «برادر» یکدیگر دانسته و فرمان به اصلاح امور یکدیگر داده است. «انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون»[۶۷] اصلاح مطرح شده در آیه، شامل اصلاح امور سیاسی و اقتصادی، نیز می باشد، یعنی مسلمین در صدد تشکیل مجامع مشترک المنافع برآیند و مجموعه حوایج خویش را به وسیله یکدیگر برآورده ساخته تا موجبات رشد و اعتلای اسلام و مسلمین را فراهم آورند.
در حال حاضر تشکیل بازار مشترک اسلامی می تواند این مهم را تحقق بخشد. زیرا کشورهای اسلامی به دلیل برخورداری از ذخایر عظیم جمعیت و منابع طبیعی از قدرت خوبی در اقتصاد جهان برخوردارند. نفت و گاز که اقتصاد جهانی نیازمند آن است و هنوز منبع انرژی دیگری را جانشین آن نساخته است، همچون سلاحی پرتوان در دست امت اسلامی است. متحد ساختن نظامات تجاری، امور گمرکی، رفع موانع گمرکی و ایجاد تسهیلات بیشتر، کمک مهمی به توسعه مبادلات بازرگانی میان امت اسلامی خواهد کرد. تقویت بانک توسعه اسلامی و اتاق بازرگانی اسلامی که در اجراء طرح های مشترک صنعتی میان کشورهای اسلامی نقش اساسی دارند، نیز گامی مؤثر در توسعه توانایی های امت اسلامی خواهد بود.
درنتیجه شمار زیادی از قراردادهای جاری درعصر حاضر که به صورت الکترونیکی منعقد می شوند درچارچوب عقود و ایقاعات اسلامی معنی دار ، صحیح و لازم الاجرا هستند.
۳-۳-۳- معاملات الکترونیکی و مستحدثات مربوط به آنها :
چنانکه می دانید در فقه اسلامی ، احکام تابع مصالح است. یعنی آنچه واجب است مبتنی بر منفعتی لازم الاستیفاء در دنیا و یا آخرت است و آنچه حرام است متضمن ضرری لازم الاحتراز در دنیا ویا آخرت است. از این روی اگر به موضوعی برخوردکنیم که مشروعیت یا عدم مشروعیت آن به عللی به صراحت در نصوص منابع فقهی نیامده باشد، به تنقیح مناط می توان دریافت که مشروع است یا خیر. لذا گفته می شود کلما حکم به العقل حکم به الشرع.[۶۸] مثلا استفاده از هواپیما بعنوان وسیله نقلیه در زمان معصومین علیهم السلام معمول نبوده است. حال اگر در نصوص اسلامی مروری فرمایید در هیچ مقامی سخن از هواپیما و حکم استفاده از آن به صراحت نیامده است. اما از عمومات ادله و به دلیل عقل در می یابیم که استفاده از هواپیما بعنوان وسیله نقلیه نه فقط شرعا مانعی ندارد بلکه گاهی واجب است. زیرا وسایل تابع مقاصد هستند ” الوسائل تتبع المقاصد[۶۹] و استیفاء منافع لازم الاستیفاء و احتراز از مضار لازم الاحتراز فراوانی بر استفاده از هواپیما مترتب است.
در خصوص معاملات الکترونیکی موارد نیز چنین است. با توجه به امتیازاتی که معاملات الکترونیکی نسبت به اشکال و شیوه های معاملات سنتی دارند، نه فقط اقدام به آنها منع شرعی ندارد بلکه در بسیار از موارد رجحان هم دارد و بالاتر گاهی لازم یا واجب است.
قرآن به صراحت مسلمانان را از اسراف باز می دارد : ” ولاتسرفوا ان الله لا یحب المسرفین[۷۰] و مبذرین(تلف کنندگان نعمتهای خدادادی) را برادران شیاطین می نامد:” ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین[۷۱]. بنابراین اجتناب از اسراف و تبذیر در همه شؤون زندگی از جمله نیروی انسانی ، وقت ، سرمایه و امکانات مطلوب است. استفاده از اشکال و شیوه های معاملات الکترونیکی در چارچوبی معقول و مشروع از مصادیق بارز اجتناب از اسراف و تبذیر است:.
مثلا در صورتی که سایت تجاری روی اینترنت بخوبی پیاده سازی گردد ، هزینه های مربوط به ثبت سفارش قبل از ارائه کالا و هزینه های خدمات پس از فروش بعد از ارائه کالا کاهش می یابد. بعلاوه در هر تراکنش خرید اقلام متعدد و بیشتری میسر است. (صرفه جویی) معاملات الکترونیکی به افراد و یا سازمانها و موسسات امکان ایجاد مدل های کاملا” جدید تجاری را خواهد داد. در شرکت های تجاری مبتنی بر ثبت سفارش پستی، هزینه های زیادی صرف چاپ و ارسال کاتولوگ ها، پاسخگوئی به تلفن ها و ردیابی سفارشات، می گردد. در تجارت الکترونیکی، هزینه توزیع کاتولوگ و ردیابی سفارشات بسمت صفر نیل خواهد کرد. بدین ترتیب امکان عرضه کالا با قیمت ارزانتر فراهم خواهد شد.
اکنون تأثیرات منفی یا مثبت بازار، شبکه ای شده است و بخوبی در قیمت محصول منعکس می شود. در تجارت اینترنتی تعداد بی شماری نمونه از دوایر بازخورد مثبت وجود دارد که مزایای زیادی برای تعداد بی شماری از استفاده کنندگان شبکه ایجاد کرده است. هزینه پایین و گسترش سریع تعداد روابط، مدل روابط تجاری را قادر می سازد که در آن سود،  خیلی سریع افزیش یابد. امکان اخذ اطلاعات بیشتری در رابطه با وضعیت کالای مورد نظر برای مشتریان وجود دارد.(کاتولوگهای وسیع، رؤیت و آگاهی از مشخصات دقیق ک

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

الا).
ارائه اطلاعات چندین روش دارد از جمله: متن، طراحی، صدا، ویدئو و سرانجام لمسی. در حال حاضر اینترنت ازتعدادی از این روشها از جمله ارائه متن، گرافیک، انیمیشن های ساده برخوردارمی باشد. با پیشرفت فن آوری اطلاعات و شبکه در چند سال آینده به نظر می رسد که ورود ویدئو و انیمیشن های ۳D با هزینه پایین به اینترنت جهت استفاده شرکتها امکان پذیر شود.
خریدار قادر به انتخاب کالای خود با روش های متفاوتی است.(آزادی عمل درانتخاب منبع خرید، کمیت و کیفیت کالا، روش های پرداخت، روش های دریافت و…) خدمات وب معمولاً در ۲۴ ساعت شبانه روز ارائه می شود و قابل دسترسی است.  یعنی هر کس می تواند با مراجعه به اینترنت خدمات مورد نیاز خود را به طور خودکار دریافت کند. فن آوری مورد استفاده در اینترنت هم به صورتی در حال پیشرفت است که این امکان را به وجود می آورد که کاملاً انعطاف پذیر است و با هر مشتری بر طبق نیاز و خواسته او ،کالا یا خدمات یا اطلاعات را فراهم می آورد. یکی از بزرگترین مستحدثات معاملات الکترونیکی این است که معاملات، جهانی شده است.شرکتها به همه مشتریان در سراسر جهان دسترسی خواهند داشت. مشتریان هم همین طور به همه عرضه کنندگان جهانی دسترسی خواهند داشت.
مشتریان با بهره گرفتن از اینترنت کالاها و خدمات شرکتها و فروشگاه ها را با هم مقایسه کرده و می توانند بین شرکتها و فروشگاه های محلی، فروشگاه یا شرکتی را که محصول مناسبتری ارائه می دهد انتخاب کنند. امکان برقراری  ارتباط متقابل با مشتریان با روش های مطمئن تر و بدون صرف هزینه قابل ملاحظه، فراهم است. اینترنت همچنین نیز جهت تعاملات فرد به فرد و شخص به شخص به کار می رود و با وجود برنامه هایWeb-server انواع تعاملات بین اشخاص در اینترنت امکان پذیر شده است. در حقیقت حتی آنهایی که وب را چیزی بیش از توسعه تبلیغات جهان فیزیکی نمی دانند نمی توانند فرصتهایی را نادیده بگیرند که باعث تعاملات می شود. این تفاهم می تواند نتایج زیر را در بر داشته باشد:
۱)حفظ تمایلات مشتریان که می تواند فرصت های فروش را افزیش دهد.
۲)دانش بیشتر درباره شخصیت مشتریان، فراهم کردن فرصتها بری اهداف بهتر و تجدید فروش.
۳)باز خورد مشتریان، برای استفاده در جهت بهبود طراحی محصول و افزیش دخالت مشتریان در طراحی محصول.
۴)هدایت خودکار مشتریان در جایی که مشتریان خود را راهنمایی می کنند که چه چیزی باعث کاهش هزینه های فروش می شود.
اینترنت شناخت شخصیت مشتریان را با جمع آوری و تجزیه و تحلیل ویژگی های (خصوصیات) آنان آسان می کند. این کار به این شکل صورت می گیرد که اطلاعات درباره مشتریان روی کامپیوتر ثبت می شود و هرگاه مشتری به سایت وارد شد، می توان به آن اطلاعات درباره مشتری رجوع کرد. بسیاری از سایت ها مشتریان بالقوه را تشویق می کنند که یک آدرس e-mail را برای خود ایجاد کنند.

با توجه به آنچه عرض شد بی اساس بودن شبهات سخیفی که گروهی از متحجرین درخصوص ” رؤیت و وصف کالا ” ، “قبض و اقباض کالا” و “ثمن و مثمن” یا “تآدیه” به معاملات الکترونیکی ایراد می کنند، کاملا هویدا است. زیرا:

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:14:00 ق.ظ ]




الف: حمل «ضرب» در معنای «دوری گزیدن» اینان می گویند:
چگونه در قرآن حکم به تنبیه زن داده شده، در حالی که خداوند آیات را «شفا و رحمت» قرار داده است و رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد که حتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنه السیئه». و نیز به مردان فرمان می دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمایید: «و عاشرو من بالمعروف». روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده و مردان را از زدن زنان باز داشته، مانند این روایت که پیامبر فرمود: «ایضرب احدکم المرأه ثم یظل معاتقها (وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۱۹) آیا زن را کتک می زنید، سپس می خواهید با او هم آغوش باشید!». برخی اسلام پژوهان تنبیه را روا نمی دانند و آن را انکار کرده اند[۱۲۹]. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است. قاضی ابوبکر درباره آیه ۳۴ سوره نساء، می گوید: «زن را کتک نزد و اگر به وی امر و نهی کرد، ولی او اطاعت نکرد، فقط بر او خشم گیرد»[۱۳۰]. یعنی معتقد است از نظر خداوند، ضرب (زدن) مباحی ناخوشایند است، نه اینکه باید به کار گرفته شود. زدن زن امری خطرناک است و تعیین حدودش دشوار می باشد، افزون بر آن که قانون شرع اجازه نمی دهد کسی به نفع خود حکم و داوری کند. و نیز زدن نمی باید اهانت و ضرر تلقی شود. از این رو دولت اسلامی اگر پی برد شوهران کیفر شرعی را درست و به جا اجرا نمی کنند و بر حدود آن آگاه نیستند، می باید آنان را از به کارگیری این کیفر منع کند و متخلفان را مجازات کند، تا آزار رساندن به همسران خطر ساز نشود، به ویژه آنجا که انگیزه و بهانه ی تنبیه بدنی، سست و بی پایه باشد[۱۳۱].
در این آیه به هیچ تصریحی بر «کتک زدن» صورت نگرفته است بلکه فقط در این آیه از واژه «ضرب» استفاده شده است، این واژه (ضرب) در قرآن حدود ۱۰ بار به کار رفته شده که معانی آن در همه جا یکسان نیست بلکه دست کم در قرآن برای آن پنج معنای متفاوت وجود دارد: «قرار دادن» و «وضع کرد»، «مقرر نمودن» «چشم پوشی و نادیده گرفتن» و «روی برگرداندن و دوری گزیدن» اندکی تأمل در مفهوم این آیه، تردیدی باقی نمی گذارد که «ضرب» در این آیه نمی تواند و نباید مفهوم «کتک زدن» باشد. بلکه تنها مفهوم مناسب برای آن «اعراض کردن و دوری گزیدن» می باشد. چرا که موضوع این آیات، اختلاف زن و شوهر است و به طور خاص به مسأله نادیده گرفتن حقوق همسری (زناشویی) از سوی زن پرداخته و می گوید:
«و هرگاه از تضییع حقوق خود از سوی زنان نگران می باشید، (با آن گفتگو کنید) و آنان را پند و اندرز دهید و (اگر اثر نبخشید) در بستر مشترک، از آنها فاصله بگیرید (بدون آنکه بستر خواب خود را جدا کنید و چنان که باز اثر نبخشید) از آنان دوری گزینید و اگر چنانکه باز اثر نبخشید و حق شما را ادا نکردند، شما حق هیچگونه ستم و ظلمی را بر آنها ندارید». ملاحظه می شود که اگر به جای (دوری گزیدن) از (کتک زدن) استفاده شود، هرگز با لحن ایه و ترتیب منطقی راه حل های ارائه شده هیچگونه تناسب و سازگاری ندارد. در حالی که قرآن پس از عدم تأثیر گفت و گو و پند و اندرز دادن، حتی به مردان، اجازه جدا کردن بستر خواب را هم نمی دهد (کلیه مفسران قرآن و لغت شناسان عرب در توضیح این قسمت آیه تصریح کرده اند که «و اهجروهن فی المضاجع» به این معناست که در حالی که در یک بستر خواب هستید از زنان فاصله بگیرید. یعنی حتی در این مرحله توصیه می کند بستر خواب را هم جدا نکنید.) و فقط به مرد توصیه می کند که برای اظهار ناراحتی و نشان دادن نگرانی خود، در بستر از او فاصله بگیرد، حال چگونه می توان پذیرفت که در مرحله بعد، کتک زدن را توصیه نماید؟ آیا منطقی این نیست که حتی اگر می خواهد کتک زدن را توصیه نماید باید در مراحل دیگر باشد؟
بنابراین تردیدی وجود ندارد که باید در اینجا «ضرب» را به معنای «دوری گزیدن» دانست، یعنی پس از آنکه فاصله گرفتن در بستر خواب نیز تأثیر لازم را در اعلام هشدار و اعتراض به «زن» نداشت در این صورت توصیه می کند که کاملاً از او کناره بگیرد و دوری بگزیند و این «دوری گزیدن» می تواند با جدا کردن کامل بستر خواب باشد که بسیار منطقی تر می نماید، و نیز می تواند با خروج از منزل همسر باشد. (برزگر خسروی، محمد، ۱۳۸۳)
۳-۴-۱۵- تنبیه زن ناشزه در روایات

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

  1. قال رسول الله (ص): «اِضرِبوا النِّساءَ عَلی تَعلیمِ الخَیرِ»( مجلسی،محمدباقر،۱۴۱۱ق)

رسول خدا (ص) می فرمایند: برای تعلیم و ارشاد زنان چنانچه مجبور به زدن آنان باشید، این عمل جایز است.

  1. عن عبدالله بن عباس: «فَاِن رَجَعَت، وَاِلّا ضَرَبَها ضَرباً غَیرَ مُبرَحٍ…»[۱۳۲]

ابن عباس در تفسیر آیه ی مربوطه می گوید: طبق قانون قرآن، زنان ناسازگار را اول راهنمائی و نصیحت می کنند و اگر نپذیرفت، آنگاه او را به آرامی می زنند، که گوشت و استخوان بدنش آسیب نبینند.

  1. «رُوِیَ عن اَبی جَعفَر (ع): «اَنَّهُ الضَّربُ بِالسّواکِ»[۱۳۳]

حضرت امام باقر (ع) می فرمایند: زنان ناسازگار و ناشزه را فقط با چوب مسواک می توانید بزنید.

  1. «لَو وَقَعَ النُّشوُزُ وَهُوَ الاِمتِناعُ عَن طاعَتِهِ فیما یَجِبُ لَهُ،ان ضرب مختصرن خانوادگی و خالی از هر نوع انتقام جویی و تشفّی دل و خالی کرد جازَ ضَربُها وَلَوبِاوَلِ مَرَّهٍ» [۱۳۴]

مرحوم جواهر که از بزرگترین علماء شیعه است می گوید: اگر زنان در جاهایی که باید از شوهران خود پیروی کنند، سرپیچی نمایند، در این صورت شوهران حق دارند اینگونه زنان استثنایی را با تنبیه بدنی ادب کنند.

  1. «فَاِذا هَجَرَها وَلَم تَرجِع وَاَصرِّت عَلَیهِ جازَلَهُ ضَربُها…»

رهبر عالیقدر انقلاب حضرت امام نیز می فرمایند: اگر مرد از همسرش بخواهد که بدون اجازه ی وی از خانه خارج نشود خود را برای استمتاع وی آماده نماید، حتی در کیفیت آرایش و زینتی که مورد دلخواه شوهر است از او پیروی نکند، در این صورت زن ناشزه بوده و چنانچه با نصیحت و ترک بستر اصلاح نشود و بر تخلف خود اصرار ورزد، در این صورت برای شوهر جایز است که او را بزند اما این تنبیه آنگونه باید باشد که زن بسر عقل بیاید و موجب آسیب بدنی نگردد و بیش از حدّ بدنش کبود و سیه نشود و چنانچه از حد مذکور بیشتر باشد، باید دیه ی آن را بپردازد.
در این فتوا معنی «نشوز» نیز معلوم شد، که زن نباید بدون اجازه ی شوهرش از خانه خارج گردد، و خود را برای تأمین نیازهای جنسی شوهرش آماده نماید و حتی عدم نظافت و آرایش لازم در صورت درخواست شوهر، موجب ناشزه بودن زن می گردد. البته شوهران حق ندارند زنان خود را به کارهای داخل خانه و یا خارج از آن مجبور سازند اگرچه این وظیفه، از نظر اخلاقی لازم بوده و موجب محبت شوهر و پیشرفت در امور اقتصادی است بنابراین اگر زنان در انجام امور خانه داری کوتاهی کنند، شوهران حق ندارند آنان را تنبیه و یا اهانت نمایند. (خمینی،روح الله، ۱۳۹۰ ق)
۳-۴-۱۶- قبح زدن زنان در روایات
در روایات وارده از معصوم دست درازی و زدن زن امری مذموم و قبیح شمرده شده و مؤمن را به پرهیز از این کار فرا می خواند. ذیلاً به تعدادی از روایات اشاره می شود.

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:14:00 ق.ظ ]




شایسته سالاری فرآیندی است که از شایسته گزینی آغاز شده و به شایسته پروری و شایسته پردازی ختم می شود و این روند پیوسته در حال تحول است. (احمدی، ۱۳۸۰).
شایسته سالاری به کارگیری فرد مناسب در جای مناسب بر اساس دانش، تجربه و سایر موازین تعریف شده است. شایسته سالاری اعتقاد به برتری خوبی بر بدی است (قدردان، ۱۳۸۲: ۶۷)
در کتاب الفبای جامعه شناسی، تألیف لاوسون وگارود[۹]، شایـسـته سالاری چنیـن تعـریـف شـده اسـت: “نظـام شایسته سالاری عبارت است از نظامی که در آن مزایا و موقعیت های شغلی تنها براساس شایستگی و نه بر مبنای جنسیت، طبقه اجتماعی، گروه قومی یا ثروت به افراد تفویض
می شود.” از سـوی دیگر، بیلتون[۱۰] هم در کتاب مبانی جامعه شناسی خود، اصطلاح شایسته سالاری را ایـنـگـونـه تـعـریـف کـرده اسـت: “شـایسته سالاری دیدگاهی است که براساس آن شهروندان از طریق نظام های آموزشی مدرسه ای و دانشگاهی و با تـلاش و کوشش فراوان، استعداد های خود را شکوفا کرده و در نهایت، در جامعه فارغ از طبقه اجتماعی، ثروت، نژاد، قومیت و جنسیت برای تصدّی مناصب مختلف، تنها براساس شایستگی ذاتی برگزیده می شوند.” بـراسـاس یـک تـعـریف رایج و پذیرفته شده، شایسته سالاری عبارت است از یک نظام حکومتی مبتنی بر شایستگی ذاتی حاکمان و نه براساس ثروت یـا مـوقـعـیـت اجـتـمـاعـی آنـان. به عبارت ساده تر، شایستگی ترکیبی از هوش خدادادی همراه با کار و تلاش فراوان است. بر همین اساس، می توان گفت که موقعیت هر شهروندی در جامعه حاکی از لیاقت ذاتی او می باشد. دولت ها نیز همین وضعیت را دارند، یعنی اکثریت آنها براساس شایستگی که دارند، حاکمیت جامعه را بر عهده می گیرند و تبار و نسب آنها در این میان نقش اصلی را بازی نمی کند. برخی معتقدند که سیستم ارتش های جهان شاید بهترین مثال برای سازمان های شایسته سالار باشد، زیرا در نظم و نظام ارتشی هر فرد تنها براساس شایستگی که از خود نشان می دهد، به درجه بالاتر ارتقاء پیدا می کند.
شـایـد در مـیـان کـشـورهـای مـعـاصـر جـهـان، جمهوری سنگاپور تنها کشوری باشد که با تأکید بر شناسایی و رشد جوانان نخبه برای تصدّی مشاغل مـدیـریتـی کشـور، نـزدیـک تـریـن نظـام را به نظام شایسته سالاری نسبت به سایر کشورهای جهان در اختیار داشته باشد. در این کشور برای مدارک و مدارج علمی و دانشگاهی اهمیت ویژه ای قایل هستند، زیرا از نگاه رهبران این کشور، داشتن مدارک علمـی بیانگر تلاش و کوشش فراوان همراه با استعداد و هوش شهروندان است. نکته جالب توجه اینکه، دولت سنگاپور حتی برای شهروندان مالزیایی در همه مقاطع اعم ازدانشگاه، قراردادهای دولتی، مناصب سیاسی و غیره، برابری قائل بوده و در این موارد تنها به شایستگی ذاتی افراد توجه می کند.
مـثــال دیـگــری از کـشــورهــای دارای نـظــام شایسته سالاری، فنلاند قرن نوزدهم است که با وجود حاکم بودن طبقه اشراف، ولی در عمل افراد بـاسـواد و تحصیلکـرده بـر ایـن کشور حکومت می کردند. در واقع، در قرن ۱۹ میلادی در این کشور اگـر چـه تبـار و ثـروت بـر فـرصـت سـوادآمـوزی شـهروندان تأثیر می گذاشت، اما در نهایت این تحصیلات عالیه بود که برای تصدّی مناصب دولتی و غیردولتی، ملاک اصلی قرار می گرفت
شایسته سالاری عبارت است از به کار گرفتن شایسته ها برای اداره کردن افراد با توجه به سطح فرهنگ و ارزش ها (باقری زاده، ۱۳۷۹).
شایسته سالاری یعنی افراد شایسته را در مشاغل و مناصب مرتبط به خودشان که توانمندی انجام آن را دارند قرار دهند تا بتوانند بر حسب شایستگی های خود در پیشرفت فردی و سازمانی موثر واقع شوند (ابیلی، ۱۳۸۲).
شایسته سالاری فرایندی است که از شایسته گزینی آغاز شده و به شایسته پروری و شایسته پردازی ختم می شود و این روند پیوسته در حال تحول است (احمدی، ۱۳۸۰).
به طور کلی اهمیت و ضرورت تعیین اصول شایسته سالاری برای استقرار نظام شایسته سالار را میتوان در مزایایی که دارد جستجو نمود که از جمله آنها: افزایش اثر بخشی فرد و سازمان، ارتقای رضایت شغلی، احساس تعلق کارکنان به سازمان، ایجاد انگیزه تلاش بیشتر، بهبود و ارتقای سطح عملکرد، شناخت و پرورش و بکارگیری درست استعدادها، بهره وری فرد، بهره وری سازمان و درنهایت بهره وری جامعه و بقا و توسعه سازمان است. (لاریمی، ۱۳۹۰)
شایسته سالاری بعنوان یک فرایند، تلفیقی از فرآیندهای شایسته خواهی، شایسته شناسی،
شایسته سنجی، شایسته گزینی، شایسته گیری، شایسته گماری، شایسته داری، شایسته پروری و در نهایت شایسته پردازی می باشد. که کل این مراحل را می توان در سه مرحله شایسته گزینی،
شایسته پروری و شایسته داری خلاصه کرد.
شایسته گزینی این مرحله دارای دو بخش است. بخش اول مربوط است به ارزیابی و تحلیل نتایج مرحله قبل و بخش دوم مربوط است به تخصیص شایستگان به جایگاه در خور خود. دراین مرحله بر اساس تحقیقات علمی وضعیت ایده آل و ضد ایده آل ترسیم شده و بر آن اساس وضعیت افراد شایسته در جایگاه خویش تعیین می شود. (سازمان مدیریت و برنامه ۱۳۸۲: ۶۳)
شایسته پروری اکتفا نکردن به وضعیت فعلی و فراهم نمودن زمینه های پرورش برای مدیران بالفعل و بالقوه از طریق بکارگیری روش های مختلف آموزش و بهسازی مدیریت، آنها را به بینش عمیق تر، آگاهی و دانش وسیع تر و مهارت کاربردی تر سوق داده و زمینه پذیرش مسئولیت های سنگین تر و بهره وری بالاتر آنها را فراهم خواهد نمود. شعار این مرحله می تواند بهبود مستمر، و امروز بهتر از دیروز، و فردا بهتر از امروز شدن باشد. (سازمان مدیریت و برنامه ۱۳۸۲: ۶۳)
شایسته داری حفظ شایستگان دارای اهمیت بسیار بیشتر از جذب ایشان است. همانطور که از دست دادن دوستان نشانه ناتوانی و ضعف انسان می باشد. در این مرحله تمهیدات لازم برای رشد وتوسعه و بهبود مستمر مدیران فراهم می شود، حمایت از شایستگان انتخاب شده، رعایت عدالت و پشتیبانی مادی و معنوی از آنها از انتقال آنها به سازمان های دیگر و یا جوامع دیگر جلوگیری خواهد کرد. (سازمان مدیریت و برنامه ۱۳۸۲: ۶۳)
بعضی از محققین از جمله دکتر رئوف رابطی با توجه به تعریفی که از شایسته سالاری نموده
شایسته سالاری عبارت است از قرار گرفتن افراد مناسب در جایگاه های مناسب، ارزشیابی مستمر کارکنان و جابجایی یا تثبیت آنها بر اساس نتایج ارزشیابی- فرایند شایسته سالاری را ۳ صورت تقسیم بندی نموده است:
انتخاب: هر سازمانی برای پیشبرد هدف های سازمانی خود بهترین و شایسته ترین افراد را به سازمان جذب می کند و تلاش می کند در حفظ و نگهداری آن از روش های علمی استفاده نماید. انتخاب و جذب افراد به سازمان می باید با روش های خاص و با دقت انجام شود تا شایسته ترین افراد به کار گرفته شوند. انتخاب کنندگان که مسئولیت انتخاب را به عهده دارند نه فقط باید از چگونگی ماهیت صفات لازم برای شخصی که می خواهد انتخاب شود آگاه باشند بلکه می باید بدانند که چگونه متقاضیان را ارزیابی کنند.
آنچه که در فرایند انتخاب کارکنان روی می دهد عبارت است از: تعیین شرایط احراز هر شغل تعیین میزان نیاز به نیروی کار تطبیق داوطلبان با شرایط احراز و گزینش مناسب ترین افراد با تطبیق
ویژگی های فرد با شرایط احراز هر شغل. اگر فرایند انتخاب به نحو صحیح به انجام برسد، انتظار
می رود افراد شایسته در جایگاه های مناسب قرار داده می شوند.
ارزشیابی: به دنبال انتخاب، صحیح کارکنان و قرار دادن آنها در جایگاه های مناسب می باید عملکردهای آنها مورد ارزشیابی قرار گیرد. ارزشیابی, عبارت است از: سنجش سیستماتیک و منظم کار افراد در رابطه با نحوه انجام وظیفه آنها در مشاغل محوله و تعیین پتانسیل موجود در آنها جهت رشد و بهبود.
جابجایی و یا تثبیت کارکنان: بر اساس نتایج ارزشیابی کارکنان می توان در ارتباط با جایگاه مناسب آنها در سازمان به نحو صحیح تصمیم گیری کرد. ارزشیابی عملکرد کارکنان در یک دوره زمانی مشخص میزان موفقیت یا عدم موفقیت آنها را در انجام وظایف محوله نشان می دهد و بر اساس این ارزشیابی می توان کارکنان را در جایگاه شغلی خود تثبیت، ارتقا یا تنزل داد.(رابطی ۱۳۸۰)
شایسته سالاری اداری دارای ۳ محور است:
قانون (آیین ورود به خدمت): به این معنا که ورود به خدمت بر اساس امتحان و مسابقه به صورت عادلانه و برابر انجام شود و قانون گرایی مبنا قرار گیرد به این نکته باید توجه داشت که
شایسته سالاری در کشوری قابل تصور است که تابع قانون باشد. بنابراین شرط اساسی شکل گیری، تداوم و تکامل نظام شایسته سالاری حاکمیت قانون و قانون گرایی است. البته این قانونمندی و مشروعیت باید از مردم سرچشمه گیرد. شایسته سالاری در جوامع دارای فرهنگ دموکراتیک و جوامعی که در آن قانونمندی هنجار شده، قابل نهادینه شدن است.
عدالت: افراد باید در شرایط و فرصت های برابر قرار گیرند و دارای صلاحیت و توانایی برای شرکت در مسابقه باشند. این نکته قابل ذکر است که وظیفه صندوق استخدامی دولت این نیست که به ایجاد عدالت در سطح جامعه بپردازد و استخدام کشوری وسیله ای برای جبران نابرابری ها در بخش های دیگر مثل آموزش نیست و نمی توان افراد ناتوان و بیسواد را به این دلیل که محروم بوده اند و شرایط کافی را برای توانمند شدن نداشته اند، استخدام کرد.
البته دولت باید شرایط برابر تحصیلی را برای افراد، بخصوص محرومان فراهم کند. در نظام اداری کسانی باید وارد شوند که توانمند باشند، چرا که این نظام شبیه بازاری است که هر چه فرد باهوش تر و کوشاتر باشد، به تبع آن از مزایا و منافع بیشتری بهره مند خواهد شد. بنابراین فرد با تکیه بر مهارت و آگاهی های خود به مزایا، منافع و مشوق های بیشتری دست می یابد که احساس رضایتمندی را در وی افزایش می دهد.
کشورهای سوسیالیستی و کمونیست ها، نظام اداری را وسیله ای برای ایجاد عدالت اجتماعی می دانند که این امر مخرب نظام اداری است. این نکته نیز قابل ذکر است که منظور از برابری و عدالت این نیست که همه را به طور یکسان مورد ارزیابی قرار داد.
کارآیی: کسانی که وارد نظام اداری می شوند باید دارای ویژگی های خاص و متمایز از افراد عادی باشند تا کارآیی نظام اداری تضمین شود، مثلا کسانی که می خواهند وارد خدمت دولت شوند باید مدرک دیپلم داشته باشند. حتی افراد محروم نیز باید هنگام ورود به خدمات دولتی حداقل شرایط لازم را داشته باشند تا موجب ناکارآمدی نظام اداری نشود. باید شرایطی فراهم شود که بهترین و توانمندترین افراد کارآمد در مسابقات استخدام کشور شرکت کنند تا کارآیی نظام اداری حفظ شود.
نظام اداری بارزترین پدیده در عرصه اداره عمومی جامعه پیشرفته است که پیدایش آن در نتیجه تخصصی شدن امور و قبول اصل استمرار خدمات عمومی در جریان جذب و به کارگیری نیروی انسانی است. این نظام صرفا به عملیات استخدام و ورود به خدمت دولتی نمی پردازد بلکه کلیه جریان امور اداری و استخدامی را از ورود با بازنشستگی و حتی پس از آن را در بر می گیرد.
شایسته‏ سالاری از جمله عواملی است که موجب شکوفایی، وفاداری و تعهد کارکنان به کار و سازمان می‏شود. استقرار شایسته‏ سالاری پدیده و فرایند ساده‏ای نیست، بلکه مجموعه‏ای‏ پیچیده از ساز و کارهایی است که طی یک فرایند بلندمدت و منطقی بایستی در سازمان استقرار یابد و لازمه آن فراهم آوردن زیر بناهای مربوطه از نظر ساختاری، نگرشی، قانون و سازمانی‏ است.
ایجاد انگیزه، تحرک و پویایی در نیروی انسانی مستلزم درک و شناخت منابع انسانی و فراهم‏ آوردن محیط مناسب برای آنهاست. اگرچه بر اساس پاره‏ای از دیدگاه‏های مطرح شده در مورد انسانها درک رفتار انسان بسیار دشوار و مشکل است اما مطالعات و تحقیقات رفتاری در این‏ زمینه توانسته است ابعاد زیادی از پیچیدگی‏های رفتار انسان را روشن نماید. امروزه یکی از مهارت‏های لازم برای اعمال مدیریت در سازمان ها در هر سطح و رده‏ای، توانایی درک، تحلیل و پیش‏بینی رفتار افراد است و براساس همین مهارت‏ها و شناخت بدست آمده است که می‏توان‏ منابع انسانی را برانگیخته نمود. یکی از مهمترین عوامل در ایجاد انگیزه و پویایی در کارکنان، استقرار آنها در جایگاه مناسب است. جایگاهی که می‏توانند قابلیت‏ها و توانمندی‏های خود را به‏ منصه ظهور برسانند و در عین حال امکان رشد و تعالی خود و سازمان را بوجود آورند و این مهم‏ زمان عملی خواهد شد که شایسته‏سالاری در سازمان ها تحقق یابد. در واقع اگر افراد بطور صحیح در جایگاه های مناسب قرار داده شوند با موفقیت در کار و دریافت پاداش احساس‏ رضامندی خواهند کرد و رضامندی در محیط کار منجر به انگیزه کار و تلاش بیشتر می‏شود (رابطی،۱۳۸۰؛۳۹).
۱-۱-۲-۲ ضرورت‏های شایسته سالاری
نبود شایسته سالاری در جامعه، اتلاف استعدادهای بالقوه‏ و به تبع آن کاهش کارایی در بخش‏های مختلف را به دنبال دارد. شایسته سالاری به حذف افراد ناکارآمد در راستای رضایت ‏مشتریان منجر شده و نبود شایسته سالاری می‏تواند به حذف و یا فرار شایستگان و نارضایتی مشتریان منجر شود. بدیعی است‏ که موضوع شایسته سالاری برای مشاغل حساس، از اهمیت ‏بیشتری برخوردار است. (ابطحی، عبد صبور،۱۳۸۹؛۱۴۱).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۲-۱-۲-۲ مبانی و اصول شایسته سالاری

پایه و اساس شایسته سالاری رعایت عدالت اجتماعی[۱۱]‏ در راستای پرورش استعدادها است.
شایسته ‏سالاری یک موقعیت اجتماعی است که به وسیله برتری‏های‏ علمی و نه به وسیله اصل و نصب و نور چشمی بودن حاصل‏می‏شود. امروزه شایسته سالاری در اندیشه‏های اخلاقی و سیاسی مطرح شده و رعایت آن ارتقاء کارایی را به دنبال دارد. لذا شناسایی افراد شایسته باید بر اساس تلاش و توانایی‏[۱۲] آنها صورت گیرد.
یکی از اصول زیر بنایی شایسته سالاری، اصل برابری در فرصت‏ها است. بر مبنای این اصل در یک جامعه، افراد مختلف‏ باید از شانس مساوی در دستیابی به فرصت‏ها برخوردار باشند و استفاده یا عدم استفاده از فرصت‏ها باید به موفقیت یا عدم‏ موفقیت آنها منجر شود.
اصل دومی که از اصول زیر بنایی شایسته سالاری محسوب‏ می شود، اصل برابری ارزش افراد است. بر مبنای این اصل، ارزش افراد به صورت فطری یکسان بوده و معیارهایی مانند اصل و نسب نمی‏توانند به عنوان معیار شایستگی قرار گیرند. (ابطحی، عبد صبور،۱۳۸۹؛۱۲۲).
۳-۱-۲-۲ محدودیت‏های شایسته سالاری
رعایت اصول شایسته سالاری به راحتی امکان پذیر نیست، خصوصا هنگامی که قضیه دوستان و خویشاوندان، مطرح ‏می‏شود. یکی از محدودیت‏های مربوط به شایسته سالاری، موضوع اندازه‏گیری معیارهای آن مانند بهره هوشی، دانش و تجربه است. آیا چنین معیارهایی را می‏توان به درستی اندازه‏گیری نمود و نتیجه اندازه‏گیری را با اطمینان کامل می‏توان ‏پذیرفت و رای قاطع در خصوص شایستگی و با عدم آن، صادر کرد؟ ممکن است توجه بیش از حد به شایسته سالاری، انگیزهء توافق ظاهری و همرنگ جماعت شدن[۱۳] را در کارکنان ایجاد نماید. بدین ترتیب، برخی از کارکنان به عوام‏ فریبی متوسل شده و رفتارهایی را بروز می‏دهند که آنها را در زمرهء شایستگان معرفی نماید. مسلماً، بین افراد حرفه‏ای و کسانی که از قبل حرفه، زندگی خود را اداره می‏کنند، تفاوت‏هایی وجود دارد.
شایسته سالاری یک سیستم اجتماعی بر پایه شایستگی‏ شخصی افراد است که می‏تواند کارایی بیشتر را به دنبال داشته ‏باشد. نتیجه ی مثبت چنین سیستمی، پرورش استعدادها بوده و پیامد منفی آن تعارض بین افراد است، زیرا برای بسیاری از کارکنان تعیین شایستگی فقط بر اساس عملکرد، قابل قبول ‏نمی‏باشد. برای این افراد پارامترهایی مانند سابقه‏کار (نه لزوما تجربه)، سن، پیشکسوتی و روابط دوستانه و خویشاوندی ‏مهمتر به نظر می‏رسد. محدودیت دیگر مربوط به وجود احتمال و شانس در اندازه گیری معیارهایی مانند متغیرهای رفتاری، مهارت ا و اطلاعات است. اگر یک فرد در یک آزمون مربوط به مهارت ها موفق نشود آیا لزوماً فاقد مهارت لازم است؟(گلکار و ناصحی فر، ۱۳۸۱، ص ۹)
نهادینه کردن فرهنگ شایستگی مهمترین راهکارهای بلند مدت در جهت تحقق نظام شایسته سالاری می باشد. در این زمینه سه تحول عمده باید صورت پذیرد. ارتقا دانش افراد نسبت به مفهوم شایستگی و ویژگی های آن، تغییر نگرش افراد نسبت به مفهوم شایستگی و درونی نمودن آن مطابق با ارزش های سازمانی و شخصی، افزایش توانایی کارکنان متخصص در انجام ماموریت ها و وظایف با توجه ویژه بر ارزش ها که از میان موارد فوق اولین گام در مسیر بومی سازی فرهنگ
شایسته سالاری تبیین ارزش های بنیادین، ایدئولوژیک و باورهای ملی و مطابقت آن با واقعیت های حاک بر جامعه می باشد. (دهقانان، مجله مجلس و پژوهش، ش ۵۳: ۱۳۸۵)
۴-۱-۲-۲ ابعاد شایسته‏سالاری
عوامل زیر بر موفقیت شایسته‏سالاری در سازمان اثر می‏گذارد:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. تقاضا برای بهبود عملکرد
  2. وجود استعداد برای کسب تجربه
  3. وجود یک برنامه آموزشی و توسعه به موقع آن ‏که بر اساس نیاز سازمان تهیه شده باشد.
  4. توانمندی سازمان برای به کارگماری موثر منابع انسانی به‏ گونه‏ای که موقعیت شغلی هر فرد بیشترین تطبیق را با قابلیت‏هایش نه دقیقاً در زمان حال بلکه در آینده داشته باشد
    (پالن‏۱، ۲۰۰۳).

برای استقرار شایسته‏سالاری در سازمان باید به ابعاد مفهومی آن توجه کرد. در ادامه ابعاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:13:00 ق.ظ ]




** حروف کوچک غیرمشابه در هر ردیف و حروف بزرگ غیرمشابه در هرستون نشان دهنده اختلاف معنادار (۰۵/۰< P) بین آنها است.
با توجه به گزارشات ارائه شده در جدول، ریزپوشانی با اختلاف معناداری باعث افزایش در پایداری سلولهای پروبیوتیک شده است. سلولهای زنده و آزاد بعد از اینکه وارد فاز لگاریتمی شدند، در طی نگهداری در یخچال بعد از گذشت ۳ الی ۴ روز تعداد آنها به شدت کاهش پیدا کرد در صورتیکه بعد از گذشت ۲۱ روز از ماندگاری سلولهای پروبیوتیک درون ریزپوشینههای صمغ فارسی تولید شده به روش امولسیون دوگانه، تعداد سلولها تا روز ۱۸ فقط یک سیکل لگاریتمی کاهش مشاهده شده است و تا زمان ۲۱ روز تعداد آنها هنوز مطابق با میزان مورد نظر (۶ سیکل لگاریتمی) بوده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ریزپوشانی به روش امولسیون دوگانه و با بهره گرفتن از صمغ فارسی، در مدت زمان نگهداری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 موثر بوده است. البته مطالعات نشان میدهد که فرایند ریزپوشانی، به صورت کلی یکی از روش های افزایش زندهمانی سلولهای پروبیوتیک به شمار میآید. نتایج تحقیقات برینکس و همکاران در سال (۲۰۱۱) نشان داد که ریزپوشانی با بهره گرفتن از آلژینات و پکتین، همچنین آلژینات سدیم و کیتوزان با بهره گرفتن از روش امولسیون باعث افزایش در زندهمانی پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم شده است و نتایجی از این قبیل، نشان دهنده صحت این موضوع میباشد.
تحقیقات روی سویهی لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 نشان داده است که این سلولهای میکروبی پس از ۱۸ ساعت گرمخانهگذاری وارد فاز سکون میشوند (میرلوحی، ۱۳۸۸). به همین دلیل در تحقیق حاضر و طبق نتایج حاصل از نمودار رشد که در بخش ۴-۳ گزارش شده، جداسازی سلول در ابتدای ورود به فاز سکون باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم انجام شد.
۴-۶- میزان بقا سلولهای آزاد و ریزپوشانیشده لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 در ماست در طول نگهداری
پس از شمارش جمعیت میکروبی در فواصل زمانی سه روز طی مدت ۲۱ روز نگهداری مشخص شد که اثر ریزپوشانی برمیزان بقا سلولهای باکتری در ماست طی زمان های مختلف معنیدار بوده است (جدول ۴-۹)، بنابراین مقایسهی میانگین با آزمون LSD انجام شد.
جدول ۴-۹- میزان بقا سلولهای آزاد و ریزپوشانیشده لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 در ماست طی دوران نگهداری در مدت ۲۱ روز*

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روز
تیمار
۰ ۳ ۹ ۱۲ ۱۵ ۱۸ ۲۱
۱*** aA8** ۱۷/۸ aA ۹/۷aA ۱۴/۸aA ۵/۸bA ۳/۸bA ۰۳/۸bA
۲ ۴۸/۸aA ۲۴/۸bB ۹۴/۷bB ۸/۷cB ۳۴/۷dB ۱۲/۷dA ۸۸/۶dB

* داده ها بر حسب میانگین سه تکرار و دو مشاهده لگاریتم تعداد کلنی در یک میلیلیتر گزارش شده است.
** حروف کوچک غیرمشابه در هر ردیف و حروف بزرگ غیرمشابه در هرستون نشان دهنده اختلاف معنادار (۰۵/۰< P) بین آنها است.
*** تیمار اول مربوط به نمونه ماست حاوی پروبیوتیک ریزپوشانیشده است و تیمار دوم مربوط به ماست حاوی سلولهی آزاد است.
همانطور که در جدول ۴-۹ مشاهده میشود، جمعیت سلولهای ریزپوشانیشده و آزاد ماست پس از پایان دوره نگهداری ۲۱ روزه، به ترتیب به تعداد CFU ml-1 ۱۰۸× ۱/۲ و ۱۰۷×۴/۳ باقی مانده است، که با حداقل میزان جمعیت سلولی پیشنهاد شده در فراوردههای لبنی (حداقل CFU ml-1109-107 سلول پروبیوتیک در گرم یا میلیلیتر فراورده) مطابقت دارد (استانتن و همکاران، ۱۹۹۸). به این ترتیب طی مدت ۲۱ روز انبارمانی در دمای ۴ درجه سانتیگراد، ۸/۰ سیکل لگاریتمی از جمعیت پروبیوتیکهای ریزپوشانیشده کاهش یافته و در مورد جمعیت سلولهای آزاد این مقدار برابر با ۶/۱ سیکل لگاریتمی میباشد. همانطور که در جدول مشاهده میکنید روند کاهش تعداد پروبیوتیکها در نمونه های ریزپوشانی شده معنادار نبوده و این در حالی است که این روند کاهش در مورد سلولهای آزاد معنادار است. همچنین اختلاف سلولهای پروبیوتیک آزاد و ریزپوشینه در زمان های نمونه برداری با یکدیگر دارای اختلاف معنیدار هستند و این در حالی است که در روز صفر شمارش تعداد آنها از نظرآماری دارای اختلاف معنیدار نیست. بر اساس این نتایج میتوان گفت، ریزپوشانی باعث افزایش بقا سلولها در ماست طی ۲۱ روز نگهداری در دمای ۴ درجه سانتیگراد بوده است. علاوه بر این سویهی لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 در مقایسه با باکتریهای پروبیوتیک دیگری که پایداری آنها در بستر ماست بررسی شده پایدارتر است (کایلاسپاتی .ک.، ۲۰۰۶؛ پیکوت و همکاران، ۲۰۰۳).
محققان زیادی پایداری ضعیف باکتریهای پروبیوتیک را در ماست گزارش کردهاند (شاه و همکاران، ۲۰۰۰؛ لاورنس و همکاران، ۲۰۰۱). کاهش pH در اثر فعالیت سویههای لاکتوباسیلوس بولگاریکوس در ماست، مهمترین عامل تهدیدکننده بقاء پروبیوتیکها در این محیط است (میرلوحی. م، ۱۳۸۸). تحقیقات نشان داده است که ریزپوشانی روش سودمندی جهت حفاظت از کشتهای پروبیوتیکی در غذاهای اسیدی مانند ماست است (کباری و همکاران، ۱۹۹۸). ریزپوشانی با کنترل تولید اسید توسط کشتهای پروبیوتیکی، مدت زمان نگهداری فراوردههای غذایی را افزایش می دهد (مرتضوی و همکاران، ۲۰۰۷). بر اساس نتایج به دست آمده در تحقیق حاضر در بند ۴-۸-۱، پس اسیدزایی در ماست حاوی باکتریهای پروبیوتیک ریزپوشانیشده کندتر از ماست حاوی سلول های آزاد بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ریزپوشانی باعث سهولت تولید فراوردههای لبنی تخمیری میشود، که در آنها پایداری باکتریهای پروبیوتیک طی دوره نگهداری حفظ میشود. وجود تنشهای سرما، شرایط اسیدی و آزاد شدن بعضی از سلولهای باکتری به دلیل متلاشی شدن ریزپوشینهها طی دوره نگهداری، از عوامل اصلی کاهش جمعیت سلولها است. بنابراین ممکن است کاهش سلولها در این تحقیق به دلیل شکسته شدن برخی از ذرات امولسیون در طول انبارمانی باشد. سلنتا و همکاران (۲۰۰۰) گزارش کردند که کاهش میزان بقاء باکتریهای لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و گونه های بیفیدوباکتریوم ریزپوشانیشده در ماست، طی ۸ هفته انبارمانی حدود ۵/۰سیکل لگاریتمی بود، در حالیکه کاهش تعداد سلولهای آزاد در همین شرایط یک سیکل لگاریتمی بود (سلطانا و همکاران، ۲۰۰۰). ادهیکاری و همکاران (۲۰۰۰) مشاهده کردند که سلولهای آزاد دو گونه باکتری بیفیدوباکتریوم لانگوم به میزان ۷۸-۷۰ درصد میزان بقاء خود را در ماست، طی ۳۰ روز نگهداری در دمای یخچال از دست دادند، در حالیکه در مورد سلولهای ریزپوشانیشده در کاپا- کاراگینان جمعیت سلولی طی دوره نگهداری تغییری نکرد(ادهیکاری و همکاران، ۲۰۰۰). گودوارد و کیلاسپاسی (۲۰۰۳) گزارش کردند که ریزپوشانی میزان بقاء باکتریهای پروبیوتیک را در ماست بهبود بخشید. کیلاساپاسی (۲۰۰۶) نشان داد که ۴ و ۳ سیکل لگاریتمی کاهش، به ترتیب در جمعیت سلولهای آزاد لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس، طی ۷ هفته نگهداری در ماست مشاهده شد. آنها گزارش کردند که در اثر ریزپوشانی میزان بقاء باکتریهای لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس به میزان ۱ و ۲ سیکل لگاریتمی افزایش یافت. نتایج کاستیلا و همکاران (۲۰۱۰) و آدهیکاری و همکاران (۲۰۰۳) نشان داد که کاهش pH و جمعیت باکتریهای پروبیوتیک ریزپوشانی شده در ماست در سطح (۰۵/۰>p) معنیدار نبود. این مسئله در مورد مطالعات پیکوت و همکاران (۲۰۰۴) نیز صدق میکند. همانطور که گزارشات حاصل در جدول ۴-۱۰ نیز نشان میدهد، گزارشات مذکور با اطلاعات به دست آمده در این تحقیق مطابقت دارد.
تفاوتهای چشمگیری میان میزان بقاء گونه های مختلف باکتریهای پروبیوتیک در محیط اسیدی وجود دارد. مشکل حساسیت کشتهای پروبیوتیک به اسید، با افزایش میزان اسیدیته طی انبارمانی که به فرایند اسیدزایی شدید[۶۶] معروف است، ارتباط دارد. این فرایند به دلیل فعالیت بتا-گالاکتوزیداز در دمای ۵-۰ درجه سانتیگراد طی نگهداری رخ میدهد. در این زمینه ممکن است pH تا میزان کمتر از ۲/۴ نیز کاهش یابد، که در این صورت میزان یونهای هیدروژن در محیط از میزان یونهای لاکتات بیشتر میشود و باعث میشود بر بقاء باکتریهای اسید لاکتیک تاثیرگذار باشد (راسیک و همکاران، ۱۹۷۸).
با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که ریزپوشانی با کنترل pH فراوردههای لبنی، مدت زمان انبارمانی آنها را افزایش میدهد و باعث بهبود پایداری سلولهای پروبیوتیک در شرایط اسیدی ملایم محصولی مانند ماست میشود. بنابراین توسط تکنیک ریزپوشانی میتوان مدت زمان نگهداری فراوردههایی نظیر ماست پروبیوتیک حاوی سلولهای لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7، که شرایط اسیدی ملایم دارند را افزایش داد.
۴-۷- نتایج ارزیابی مقاومت سلولهای آزاد و ریزپوشانیشده لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 در ماست، قبل و بعد از افزودن به ماست در شرایط شبیهسازی شده گوارشی
هدف از انجام این آزمایشها، ارزیابی میزان بقاء و مقاومت باکتریهای پروبیوتیک نسبت به pH معده و نمکهای صفراوی موجود در سیستم گوارشی بود (چمپاژن و همکاران، ۲۰۰۵). هر چند pH معده انسان در شرایط گرسنگی ممکن است تا ۱=pH کاهش یابد، اما در اکثر مطالعات آزمایشگاهی از pH برابر با ۳/۲ استفاده شده است. دلیل آن این است که در تحقیقات زیادی جمعیت سلولها در pH کمتر از ۲ به شدت کاهش مییابد، البته در مواردی گزارش شده است که سویههای لاکتوباسیلوس در pH برابر با یک توانایی حفظ میزان بقاء خود را دارند (سلطانا و همکاران، ۲۰۰۰). در تحقیق حاضر جهت ارزیابی اثر pHاسیدی معده و نمکهای صفراوی بر پایداری سلولهای آزاد و ریزپوشانیشده قبل و بعد از افزودن به ماست از یک سیستم برون زیستی استفاده شد(تهیه این سیستم در بند ۳-۱۲ توضیح داده شده است). تیمارهای مختلف به مدت ۲ ساعت در معرض عصارهی شبیهسازی شده معده با pHبرابر با ۳/۲ استفاده شد. برای نمکهای صفراوی نیز از pH برابر با ۵/۷ و به مدت ۲۴ ساعت استفاده شد. با توجه به نتایج مندرج در جدول ۴-۱۰ و ۴-۱۱، اثرزمان بر تیمارهای مختلف در سطح احتمال ۱/۰ درصد معنیدار بود. بنابراین مقایسه میانگین این اثرات متقابل با بهره گرفتن از آزمون LSD انجام شد.
جدول ۴-۱۰- میزان بقا تیمارهای مختلف لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 قبل و بعد از قرارگرفتن در شرایط اسیدی معده (۲ ساعت) *

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




۲-۲-۷-۱- شکارچی:
شکارچی عموما به صورت ارگانیسمی تعریف میشود که در طول دوره زندگی خود همه یا بخشی از جمعیت میزبان خود را میکشد و مصرف میکند. شکارچی ها معمولا خیلی اختصاصی میزبان نیستند. از آنجایی که شکارچی ها تعداد بیشتری شکار تغذیه میکنند، تعداد کمتری از آنها برای کنترل بیولوژیک مورد نیاز است. بنابراین سرعت تکثیر پایینی دارند.
۲-۲-۷-۲- انگل:
انگل عموما به صورت ارگانیسمی تعریف میشود که در دوره زندگی خود همه یا بخشی از میزبان خود را مصرف میکند. انگل ها اغلب بسیار اختصاصی میزبان هستند. از آنجایی که روی یک میزبان تغذیه میکنند تعداد بیشتری انگل برای کنترل بیولوژیک مورد نیاز است و بنابراین تکثیر بالایی دارند.
۲-۲-۷-۳- پاتوژن:
پاتوژن ها ارگانیسم های عامل بیماریاند. گاهی به عنوان انگل های میکروبی نام برده میشوند. شامل ویروس ها، باکتری ها، قارچ ها، تکیاخته ها و نماتود ها هستند. طیف وسیعی از گونه های آفات (گیاهان، قارچ ها، باکتری ها، تکیاخته ها و حشرات) تحت تاثیر عوامل بیماریزا قرار میگیرند که ممکن است مانع رسیدن جمعیت آن ها به سطح ضرر شود یا به طور موثری پتانسیل آنها برای آسیب را کاهش دهد.
اگر چه مدت زیادی است که اهمیت پاتوژن ها در شرایط طبیعی درک شده اما برای کاربرد آنها تلاشی صورت نگرفته است. دلیل آن این است که عمدهی پاتوژن ها، محیط بسیار اختصاصی نیاز دارند که تهیه آن دشوار است و وقتی میسر باشد، برای عملی شدن، هزینه آن زیاد است. به هر حال اخیرا با حشره کش های میکروبی نظیر باسیلوس پاپیلی (Bacillus popilliae) عامل بیماری شیری سوسک های ژاپنی و باسیلوس تورینجینسیس (Bacillus thuringiensis) عامل بیماری بسیاری از صدپاهای آفت و چندین پاتوژن قارچی علف های هرز پیشرفتهای زیادی صورت گرفته است.] ۸٫[
۲-۳- کلیاتی بر قارچها:
قارچ ها ارگانیسم های یوکاریوت هتروتروفی هستند که پراکندگی جهانی دارند و برای رشد، به مواد آلی از پیش ساخته نیاز دارند. این گروه از میکروارگانیسم ها بر اساس طبقه بندی محققی بنام وایتاکر (Whittaker) در یک سلسله مجزا به نام سلسله قارچ ها طبقه بندی شدهاند. در حقیقت قارچ ها گروه منحصر به فردی از ارگانیسم ها هستند که از بسیاری جهات، به ویژه از نظر نوع رفتار و سازماندهی سلولی، با سایر ارگانیسم ها تفاوت دارند] ۴٫[
دیواره سلولی، یکی از اجزاء ساختمانی اصلی قارچهاست و وظایف مختلفی شامل تعین شکل قارچ، تعین روش رشد و تکثیر قارچ، تنظیم واکنش متقابل قارچ با محیط اطراف و اعمال فیزیولوژیک را بر عهده دارد. ریسه یا هایف جزء ساختمان عمومی قارچ های رشتهای است و منحصرا از ناحیه راسی خود (منطقه گسترش) رشد میکند. قارچ ها، عموما با ارزیابی ویژگیهای پرگنه و مورفولوژی میکروسکوپی شان شناسایی میشوند. در واقع، مورفولوژی پرگنه ها، اولین معیار برای جدا کردن قارچ های رشتهای از مخمر هاست و پرگنه یک قارچ اطلاعات بسیار با ارزشی درباره رنگ، حالت و حاشیه های رشد و غیره به دست میدهد. روش دیگر تشخیص قارچ ها روش کشت روی لام است، این روش برای کمک به شناسایی قارچ های رشتهای، که به سختی با روش تهیه تیزمانت (Teasemount) شناسایی میشوند، انجام میشود] ۴٫[
۲-۳-۱- بیولوژی قارچها
۲-۳-۱-۱- تغذیه:
از دیدگاه تغذیهای قارچ ها هتروتروف هستند و از منابع ترکیبات آلی از پیش ساخته شده استفاده میکنند. وجود دیواره سلولی مانع فاگوسیتوز میشود با این حال، قارچ ها به جهت جذب مواد غذایی محلول، از طریق دیواره سلولی و غشای پلاسمایی، نوعی تغذیه منحصر به فرد دارند. در موارد زیادی، این ترکیبات محلول، به دنبال تاثیر آنزیمهای خارج سلولی قارچی شامل دپلیمراز ها (Depolymerases) روی پلیمرهای پیچیده (Complex polymers) تولید میشوند و در دسترس قارچ قرار میگیرند. پلیساکارید ها، پروتئین ها و چربی ها از جمله این پلیمر ها محسوب میشوند.
۲-۳-۱-۲- تولید مثل:
قارچ ها به دو روش جنسی (Sexual reproduction) و غیر جنسی (Asexual reproduction) تولید مثل می‏کنند. تولید مثل غیرجنسی در اکثر قارچ ها روش اصلی تکثیر گونه هاست. گروهی از قارچ ها به روش جنسی نیز تولید مثل میکنند. قارچ هایی که به هر دو روش تولید مثل میکنند را قارچ های کامل مینامند. در مقابل قارچ هایی که تولید مثل جنسی ندارند را قارچ های ناقص مینامند. نتیجه هر دو نوع تولید مثل، ایجاد ساختمان هایی به نام اسپور یا کنیدیوم است] ۴٫[
۲-۳-۲- عوامل موثر بر فعالیت قارچ ها:
تاثیر فاکتورهای محیطی مهم نظیر دما، pH، فشار اکسیژن، آب و نور بر رشد قارچ ها بسیار قابل توجه است. از مهمترین این عوامل دما و رطوبت را می توان نام برد.
دما:
قارچ ها بر اساس دمای مورد نیاز رشد در سه گروه طبقه بندی می شوند:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. قارچ های سایکروفیل: این قارچ ها در درجه حرارت های پایین رشد می کنند.
  2. قارچ های مزوفیل: این قارچ ها در درجه حرارت های بینابینی رشد می کنند.
  3. قارچ های ترموفیل: این قارچ ها در درجه حرارت های بالا رشد می کنند.

تعداد نسبتا کمی از قارچ ها در دمای ۳۷ درجه رشد می کنند و حداکثر دمای رشد قارچ ها ۶۲ تا ۶۵ درجه تعیین شده است. اکثر قارچ ها مزوفیل اند و در محدوده دمایی بین ۱۰ تا ۳۵ درجه به خوبی رشد می کنند. دمای مطلوب رشد این گروه از قارچ ها بین ۲۰ تا ۳۰ درجه است. این قارچ ها را در شرایط آزمایشگاهی می توان در دمای معمولی (۲۲ تا ۲۵ درجه) کشت داد. تنها حدود ۱۰۰ قارچ به عنوان قارچ های ترموفیل معرفی شده اند. این قارچ ها در محدوده دمایی بین حداقل ۲۰ درجه و حداکثر ۵۰ تا ۶۰ درجه رشد می کنند و حداقل دمای رشد آنها برابر ۴۰ درجه است. این قارچ ها عموما در کود گیاهی، لانه پرندگان و خاک مناطق آفتابی وجود دارند.
تعداد بسیار کمی از قارچ ها از نوع سایکروفیل اند و در محدوده دمایی بین صفر و حتی زیر صفر تا حداکثر ۲۰ درجه رشد می کنند. این قارچ ها شامل برخی از مخمرها و قارچ های رشته ای هستند که در مناطق سردسیر جهان وجود دارند و گاه نیز عامل فساد گوشت در سردخانه ها محسوب می شوند.
رطوبت:
تمام قارچ ها برای جذب مواد غذایی و ترشح آنزیم های خارج سلولی به آب نیاز دارند. قارچ ها، در تثبیت و حفظ وضعیت طبیعی سیتوپلاسم خود نیز به جذب آب نیاز دارند. آب موجود در محیط ممکن است به دلیل دخالت نیروهای خارجی در دسترس ارگانیسم قرار نگیرد. این نیروها شامل پتانسیل اسمزی، پتانسیل ماتریکس و پتانسیل گراویمتریک هستند. تاثیر این فاکتورها از نوع افزایشی است به همین دلیل، به یک نام کلی پتانسیل آب خوانده می شوند. یک قارچ به منظور حفظ آب ساختمانی خود و جذب آب از محیط باید به ترتیب پتانسیل آبی برابر و بیش از پتانسیل آبی محیط خود داشته باشد. اکثر قارچ ها برای جذب آب کاملا تطابق یافته اند و به همین دلیل در محیط های دارای نیروهای خارجی نامبرده نیز می توانند رشد کنند. در گذشته قابلیت دسترسی به آب به وسیله واژه رطوبت نسبی بیان می شد. بر این اساس، RH برابر ۷۰ درصد به عنوان پایین ترین حد ممکن برای رشد قارچ در نظر گرفته شده است. در صورت کمبود بیش از حد آب، قارچ های دارای ریسه های بدون دیواره عرضی (شاخه های زایگومایکوتا و اامایکوتا) اولین گروه از قارچ هایی هستند که رشدشان متوقف می شود. قارچ های مقاوم به تغییرات شدید آب، به علت آلوده سازی و فاسد کردن دانه های غلات و سایر اغذیه انباری از نظر اقتصادی اهمیت دارند. هیچ کدام از این قارچ ها در محصولات دارای سطح رطوبت پایین تر از ۱۴ درصد نمی توانند رشد کنند، اما ایجاد چنین شرایطی اغلب در عمل ممکن نیست و در صورتی که رطوبت سوبسترا به سطح ۱۵ تا ۱۶ درصد برسد، گونه های مقاوم به استرس آسپرژیلوس رشد پیدا خواهند کرد. این قارچ های مقاوم به استرس با تبدیل کردن نشاسته به گلوکز و سپس گلوکز به اب و دی اکسید کربن، آب متابولیک تولید می کنند که شرایط رشد قارچ های حساس به استرس را در مراحل بعد فراهم خواهد کرد.
۲-۳-۳- طبقه بندی:
قارچ ها سطح بالائی از رشد و تکامل همسو و موازی را در ساختار و فیزیولوژی خود به نمایش می گذارند، بنابراین ارتباطات تکاملی آنها با بهره گرفتن از روش های مبتنی بر DNA مفهوم بهتری خواهد داشت. با وجود عرضه تکنیک های مولکولی در تاکسونومی مسلما فیلوژنیک قارچ ها در سالهای اخیر دستخوش تجدیدنظرهای قابل ملاحظه ای بوده است[۱]. تاکنون تقریبا درحدود ۷۰۰۰۰ گونه قارچ شرح داده شده است اگرچه عدد صحیح آن به ۵/۱ میلیون می‏رسد ]۱[. از دیدگاه ساختمان رشد، قارچ ها در دو گروه اصلی شامل قارچ های رشته ای و مخمرها طبقه بندی می شوند. اکثر قارچ ها در گروه قارچ های رشته ای قرار می گیرند. در قارچ های رشته ای یا کپک ها، هر یک از رشته ها اصطلاحا ریسه نامیده می شود. ریسه ها منحصرا از ناحیه راس رشد می کنند. تولید انشعابات پیشرونده و پی در پی در نواحی غیرراسی با ایجاد شبکه ای از ریسه ها همراه است که میسلیوم نامیده می شود.
مخمر ها، به صورت سلول های گرد یا بیضی شکل جوانه دار هستند. آنها اکثرا با جوانه زدن و بعضی با تقسیم دوتایی تکثیر میشوند.
با در نظر گرفتن جزئیات بیشتری از رشد، شش گروه اصلی را در طبقه بندی قارچ ها میتوان نام برد:
کیتریدیومایکوتا (Chytridiomycota)، آسکومایکوتا (Ascomycota)، زایگومایکوتا (Zygomycota)، بازیدیومایکوتا (Basidiomycota)، دوترومایکوتا (Deuteromycota) و اامایکوتا(Oomycota) .
اعضای متعلق به شاخه کیتریدیومایکوتا، به صورت سلولهای منفرد بزرگ یا میسلیوم های تمایز نیافتهی دارای ریزوئیدهای مشخص وجود دارند. سایر قارچ ها به صورت رشتهای و یا مخمری رشد میکنند. سایر ملاک های تمایز، شامل وجود دیواره عرضی در ریسه ها و نوع این دیواره است[۱].
قارچ های مورد استفاده در این مطالعه (متاریزیوم) متعلق به طبقه دوترومایکوتا میباشد.
۲-۳-۳- قارچ های انتوموپاتوژن:
قارچ های پاتوژن بندپایان به طور کلی در یک گروه بزرگ به نام قارچ های انتوموپاتوژن طبقه بندی میشوند. تقریبا نزدیک به ۷۵۰ گونه قارچ مربوط به ۵۶ جنس که جزء عوامل پاتوژن یا انگلی بندپایان هستند شناخته شده است ]۳۳٫[
اغلب این گونه ها در راسته انتوموفتورالها از شاخه زایگومایکوتا، آسکومایکوتا و دئوترومایکوتا قرار دارند. این گروه ها هم چنین شامل حادترین پاتوژنهای قارچی حشرات و کنه‏سانان هستند که به صورت افقی منتقل میشوند. عوامل پاتوژن آکارین ها (Acaropathogenic Fungi) احتمالا یک زیر گروه فعال در درون قارچ‏های انتوموپاتوژن هستند که نسبت به قارچ های انتوموپاتوژن تنوع کمتری دارند] ۴۹٫[
تعدادی
از گونه ها برای مثال هیرسوتلا تامپسونی (Hirsutella thompsonii) که جزء قارچ های میتوسپوریک (دئوترومایکوتا) است و نئوزایگاتیس فلوریدانا (Neozygitis floridana) که جزء انتوموفترالها هستند برای آکارین ها اختصاصی می‏باشند. ضمن این که دیگر گونه های قارچ‏ های دئوترومایکوتا باعث تلفات در هر دوی آکارین ها و حشرات می‏شوند. دئوترومایکوتا شامل بسیاری از گونه های ساپروتروف، پاتوژن های گیاهی و هم چنین بسیاری از انتوموپاتوژن های مهم هستند که به طور گستردهای برای کنترل بیولوژیک انگل ها استفاده میشوند و جنس های مهم آن شامل پاسیلومایسس (Paecilomyces) ، بواریا (Beauveria)، متاریزیوم (Metarhizium) و ورتیسیلیوم (Verticillium) هستند که دارای پراکندگی جهانی بوده و میتوانند سریعا کلنی تولید کنند. بیش از ۱۵ مایکوپستی ساید (فرآورده‏های کشنده انگلها) از این ها فرموله شده است و از لحاظ تجارتی برای کنترل و مدیریت طیفی از انگل ها از جمله ساس، سوسک، دوبالان و پشه ها با ارزش هستند. قارچهای انتوموپاتوژن معمولا میزبانهای خود را با اسپورهای اختصاصی که به میزبان می چسبانند آلوده می کنند و این اسپورها، روی میزبان رشد می کنند و پوشش خارجی آن ر ا سوراخ می کنند.کنیدیوم در داخل هموسل و بافتهای نرم بدن میزبان تکثیر نموده و مرگ معمولا بین ۱۰-۳ روز پس از عفونت به دلیل از دست رفتن آب بدن میزبان، محرومیت غذائی، صدمات مکانیکی شدید و نابهنجار و تاثیر سموم قارچی اتفاق می افتد. در شرایط مطلوب قارچها به صورت متراکم روی لاشه میزبان اسپورزائی می نمایند تا امکان عفونت و آلودگی بیشتری را در جمعیت های میزبانی خود هموار کنند و بدین ترتیب سیکل عفونت زائی را در میزبانهای خود ادامه دهند[۱].
۲-۳-۴-۱- استفاده از قارچهای انتوموپاتوژن در کنترل بیولوژیک:
سیکل های عفونتزایی دو گروه اصلی قارچ های انتوموپاتوژن یعنی راسته انتوموفترالها و شاخه دئوترومایکوتا دارای شباهت بنیادی و پایه است. قارچ های انتوموفتورال سازگاری بیشتری به سیکل زندگی میزبان های خویش نشان میدهند و این در حالی است که قارچ های انتوموپاتوژن میتوسپوریک (دئوترومایکوتا) بیشتر گرایش دارند که به شکل فرصت طلب عمل کنند] ۵۷٫[
اعضایی از قارچ های انتوموفتورال برای کنترل حشرات و جرب های انگلی با بهره گرفتن از تلقیح و رها سازی این انگل ها ] ۶۶[ توسط دست کاری زیستگاه‏ های انگل برای بالا بردن فعالیت طبیعی قارچ در طبیعت] ۶۷[ و حتی به کارگیری آفت کش های قارچی محلول در آب مورد استفاده و بهره برداری قرار گرفته است.
دئوترومایکوتا ها به عنوان آفت کش برای استفاده مناسب ترند زیرا تولید انبوه آنها راحت تر از قارچ های انتوموفترال است. آفت کش های قارچی با منشاء قارچ های انتوموپاتوژن (دئوترومایکوتا) در برابر طیفی از آفات به خصوص در مناطقی که استفاده از آفت کشهای شیمیایی به دلیل ایجاد مقاومت یا نگرانی های زیست محیطی غیر مناسب است، با موفقیت عمل میکنند. به عنوان مثال استفاده از ورتیسلیوم لکانی در برابر مگس سفید و شته شیشه منازل] ۵۱[ ، استفاده از بواریا برونگنیارتی (Beauveria brongniartii) برای کنترل سوسک ملولونتا ملولونتا(Melolontha melolonta) و همچنین گونه های متاریزیوم در برابر سوسک‏ها، ملخ ها، موریانه ها و مورچه ها ]۴۲,۶۹٫[
از نظر تئوری آکارین ها برای قارچ های پاتوژن، میزبان های خوبی به شمار میروند چرا که بدن آنها معمولاً نرم است و زیستگاههای بسیاری با وضعیت آب و هوایی متفاوت دارند] ۱۶,۱۸[ که این شرایط ایجاد عفونت و انتقال بیماری ها را برای آنها امکان پذیر میکند] ۳۰٫[ با این حال اندازه کوچک آنها مطالعه شان را دچار مشکلاتی کرده و بنابراین این احتمال وجود دارد که بسیاری از ارتباطات و تاثیرات متقابل بین قارچ های پاتوژن و آکارین ها غیر مستدل و غیر مستند باقی مانده باشد. حدود ۵۸ گونه قارچی گزارش شده است که حداقل ۷۳ گونه از آکارین ها را تحت تاثیر و عفونتزایی خود چه در طبیعت و چه در شرایط آزمایشگاهی قرار میدهند. گزارش هایی از پاتوژن‏ های قارچی برای سه راسته از فوق راسته اکتینوتریشیدا (Actinotrichida) شامل راسته های آستیگماتا (Astigmata)و اوریباتیده و پرواستیگماتا (Prostigmata) و راسته های ایکسودیدا و مزواستیگماتا از فوق راسته آکتینوتریشیدا وجود دارد.
اغلب گزارشات نشان دهنده ایجاد عفونت در جرب های پرواستیگماتا، شامل ۲۴ گونه قارچ از ۴۵ میزبان، به خصوص از خانواده تترانیشیده (Tetranychidae)، ۱۵ گونه قارچ از۲۱ میزبان و از خانواده اریوفیده (Eriophyidae) 9 گونه قارچ از ۱۵ میزبان بوده است.
۲-۳-۴-۲- مکانیسم اثر قارچهای انتوموپاتوژن:
قارچ های انتوموپاتوژن معمولا میزبان های خود را با اسپور های اختصاصی آلوده میکنند و این اسپور ها، به کوتیکول حمله کرده، رشد میکنند و با تولید انواع آنزیم های کیتیناز، پروتئاز و لیپاز و هم چنین ساختارهای قارچی کوتیکول را سوراخ میکنند. کنیدیوم در داخل هموسل و بافت های نرم بدن میزبان تکثیر نموده و مرگ معمولا بین سه تا ده روز پس از عفونت به دلیل از دست رفتن آب بدن میزبان، محرومیت غذایی، صدمات مکانیکی شدید و تاثیر سموم قارچی اتفاق میافتد. در شرایط مطلوب اسپورزایی قارچ ها روی لاشه میزبان توسعه می‏یابد و عفونت را در جمعیت میزبان تسهیل میکند و سیکل بیماری ادامه مییابد[۱].
قارچ ها مشابه دیگر میکروارگانیسم های انتوموپاتوژن شامل باکتری ها، ویروس ها و میکروسپوریدیا
ها، کوتیکول میزبان خود را به طرف لوله گوارشی (Mid gut) سوراخ میکنند و برخی نیز میتوانند تگومنت (Tegoment) میزبان خود را سوراخ کنند ولی چگونگی نفوذ و گذر قارچ ها به داخل کانال گوارشی کنه ها شناخته نشده است. بسیاری از پاتوژنها در برابر بندپایان فقط در برابر رطوبت نسبتا بالا موثرند و از طرفی میزان اثر قارچ های پاتوژن متکی به گستردگی وسیع و تراکم جمعیت بندپایان است. قارچ های انتوموپاتوژن مشابه بسیاری از قارچ های پاتوژن گیاهان و مهره داران میزبانهای خود را از طریق کوتیکول خارجی عفونی و متاثر می کنند که این روش عفونت زائی منحصر به فرد است. قارچ ها مشابه دیگر میکروارگانیسم های انتوموپاتوژن شامل باکتری ها، ویروسها و میکروسپوریدیاها، کوتیکول میزبان خود را به طرف لوله گوارشی سوراخ می کنند[۱].

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ق.ظ ]




موضوع اوقات فراغت از دیرباز مورد توجه بشر بوده است و مطالعات به عمل آمده نشان می­دهد که انسان به طور پیوسته در این باره پی چاره جویی بوده است. در حال حاضر نیز این توجه و حساسیت نه تنها کاهش نیافته بلکه اهمیت آن بنا به دلایل متعددی افزایش نیز یافته است. بخشی از این دلایل عبارتند از: رشد و توسعه زندگی ماشینی، کاهش ساعات کار و فعالیت، ارتقای سطح آگاهی ­ها و دانش بشری و از همه مهمتر و موثرتر و دگرگونی ­های فرهنگی و شکل گیری خاص تمایلات و علایق انسان­ها است. بر این اساس، تصمیم گیری ­های اجتماعی و فردی درباره ایام فراغت بخش قابل توجهی از زندگی بشر امروزی محسوب می­ شود چشم پوشی از آن غیرممکن است. به گونه­ای که بسیاری از کشور­های جهان با بهره گرفتن از نتایج تحقیقات و مطالعات در پی یافتن الگو­های مناسب در جهت استفاده بهینه از اوقات فراغت جوامع خود می­باشند (قراخانلو، ۷۹).

هر چند اوقات فراغت لفظی است که بعد از غلبه تمدن تکنولوژیک در زندگی بشر معنا و مصداق یافته است، ولی فراغت کلم­های نبست که بعد از ظهور تمدن ماشینی ابداع شده باشد، اما معنایی که در این روزگار یافته کاملاً تازه است. (فرح الهی، نصرت الله۱۳۷۳).

براساس تعریفی که گروه بین المللی جامعه شناسی درباره فراغت ارائه کرد: فراغت مجموع­های از اشتغالات، که فرد با رضایت خاطر، برای استراحت، تفریح، توسعه آگاهی ­ها یا فراگیری غیرانتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از ر­هایی از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی به آن می پردازد (اسدی، ع۱۳۵۲).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

با پیشرفت صنعت از طریق دستگاه­های خودکار، بطور جبری، ساعات کار کم شده و اوقات فراغت افزوده شده است و در همین راستا از یک طرف انرژی و نیرو در این ساعات آزاد نمی­گردد و از طرف دیگر افزایش فزاینده نقش­های فردی و اجتماعی در دنیای پیشرفته صنعتی، فزونی اضطراب­ها و خستگی ­های روحی را به همراه دارد. لذا موضوع اوقات فراغت از مشکلات عظیم دنیای صنعتی و پیشرفته امروز شده است و بر همین اساس در طور تاریخ در مقوله جامعه شناسی و بخصوص در عصر حاضر، در روانشناسی و هم جامعه شناسی همواره زمان فراغت به عنوان مساله­ای حساس، مورد توجه و بررسی بوده است. (فرح الهی، نصرت الله۱۳۷۳)

بهره گیری شایسته از اوقات فراغت، منوط ره برنامه ریزی دقیق و متناسب با نیاز­ها و اجرای موفق است. برنامه ریزی اوقات فراغت نمی­تواند چیزی مستقل و بی ارتباط با سایر اوقات باشد، بلکه باید با برنامه ­های کلان زندگی ارتباط داشته باشد و موید و راه گشا و زمینه ساز آن باشد در غیر اینصورت، خواه ناخواه بخش ­هایی از عمر پر ارزش انسان در وادی پوچی و بی ثمری از بین می­رود و صرف کار­های لغو و بیهوده می­گردد. (صفانیا، علی محمد،۱۳۸۰)

بررسی کمی و کیفی برنامه ­های اوقات فراغت، راهنمای خوبی برای مجریان و دست اندرکاران خواهد بود تا بهره گیری از نتایج چنین بررسیهایی، ضمن آگاهی از نقاط قوت و ضعف برنامه، بطور مداوم بسوی وضعیت مطلوب و هدفمند حرکت کنند. چگونگی گذران اوقات فراغت در ورزشکاران ملی، بخصوص دو و میدانی کاران، که با توجه به فرهنگ و ملیت ایرانی می بایست طبق آداب و سنن حاکم بر جامعه اوقات فراغت خود را پر نمایند. از اهمیت ویژ­های برخوردار است. اوقات فراغت را می­توان به عنوان مهمترین و دلپذیرترین اوقات بشر دانست (جلالی فراهانی، مجید۱۳۸۷)

بررسی برنامه ­های گذران اوقات فراغت در بین ورزشکاران در شرایطی که در اردو و دور از خانواده بسر می برند راهنمای خوبی جهت تجزبه و تحلیل رفتاری، شخصیتی و حتی تشخیص کارائی ورزشکار باشد.

اولین نیازی که بشر اولیه برای ادامه حیات خود به آن پرداخت حرکت بود. انسان در حین دویدن برای نجات جان خود از آسیب حیوانات و پرتاب اشیا سنگی به سوی آن­ها برای شکار، حالت­های شبیه پرش و عبور از موانع را نیز انجام داد و مواد دو و میدانی براساس این حالات طبیعی و اولیه بتدریج شناخته شد و به عنوان رقابت و مسابقه در المپیاد­ها و صحنه­های قدیمی ورزش جای گرفت. امروزه این رشته یکی از مواد اصلی المپیک است و تنوع آن به حدی است که ورزشکاران تمام کشور­های جهان در آن حضور فعال دارند (بیات، محمدرضا، ۱۳۷۹). رشته ورزشی دو و میدانی[۱] در بین ورزش­های متداول امروزی از جایگاه ویژ­های برخوردار است، ارزش و اعتبار این ورزش بخصوص در جوامع پیشرفته دلایل مختلفی دارد. همگانی بودن و نقش دویدن در حفظ تندرستی و کمکی که انجام دویدن به پیشگیری و حتی درمان برخی از بیماری ­های رایج امروزی می کند از جمله محاسنی است که این رشته دارا بوده و موجب شده که توده­ها و اقشار مختلف مردمی در سطحی وسیع در جهت کمک به تندرستی خود به آن بپردازند. خصوصیت دیگری که تمرینات دو و میدانی دارد نقش و اثر آن در آمادگی جسمانی ورزشکاران سایر رشته­های ورزشی است. تنوع و تغییر در شدت، مدت و مسافت دویدن می ­تواند موجب بهبود دستگاه­های مختلف انرژی مخصوصاً آمادگی هوازی که یکی از عوامل مهم آمادگی جسمانی است، بوده و اغلب مربیان دویدن را به عنوان یکی از تمرینات پایه در برنامه ریزی تمرینی ورزشکاران خود منظور می نمایند. ارنست واناکن[۲] پزشک و مربی ورزش آلمانی حدود سال ۱۹۶۰ تمرین دویدن تداومی را پیشنهاد کرد و به اثرات مثبت آن برای آمادگی جسمانی ورزشکاران رشته­های مختلف در خارج از فصل مسابقات اشاره نمود (اسدی، ع۱۳۵۲)، همچنین آستراند[۳] فیزیولوژیست سوئدی دویدن با ترکیبی از روش­های تمرینی فارتلک[۴] و اینتروال[۵] را روش موثر برای بهبود و حفظ آمادگی جسمانی ورزشکاران می داند (اسدی،ع۱۳۵۲). به هر حال عواملی مختلف نظیر قدرت، سرعت، استقامت و دو و میدان از دو واژه دو و میدانی تشکیل شده و شامل کلیه موادی است که در پیست دو یا جاده (دوها) و در کناره ­های اطراف پیست (پرتاب­ها) اجرا می­ شود. مواد متنوع دو و میدانی نیز به چند گروه تقسیم می­ شود:

الف) دوها ب) پرش­ها ج) پرتاب­ها د) پیاده روی هـ) مواد ترکیبی

(ده گانه مردان و هفتگانه بانوان) (بیات، محمدرضا۱۳۷۹).

۲٫۱٫ بیان مسئله

اوقات فراغت نقش مهمی در زنگی انسان­ها ایفا می­ کند. دوومیدانی کاران نیزهمانند دیگراقشارجامعه نیازمنداستفاده ازاوقات فراغت به طور مطلوب هستند. آمادگی جسمانی فقط یکی ازعواملی است که به موفقیت دوومیدانی کاران کمک می­ کند. سه عامل اصلی برای آمادگی جسمانی وجود دارد.

تمرین، تغذیه واستراحت هر یک از عوامل به طورمساوی دارای اهمیت می­باشند. اهمال در اجرای هر یک از این عوامل تاثیر مثبت درعامل دیگر را محدود خواهد کرد. برای مثال نداشتن استراحت کافی می ­تواند مانع عملکرد مثبت رژیم غذایی متناسب و تمرینات حرفه ایی شود. دوومیدانی مادر ورزش­ها به شمار می­رود وت مامی ورزشکاران حرفه­ای در هر رشته­ای برای آماده کردن خود و رساندن بدن به حد مطلوب باید سیکلی از تمرینات دوومیدانی را پشت سر بگذارند. حال وزشکاران همواره برای جبران نیروی مصرف شده در تمرینات احتیاج به زمان دارند لذا استراحت بهترین انتخاب است. (تام جارمن، راید هنلی۱۳۸۵)

دو مازدیر جامع شناس فرانسوی در بیان کارکرد اوقات فراغت به سه نکته اشاره می­ کند که عبارتند از:

۱-استراحت به منظور رفع خستگی، جبران صدمات جسمی روانی ناشی از هیجان مداوم کار.

۲-تفریح به منظور رفع خستگی ناشی از یکنواختی وظایف روزانه در کارگاه­ها، اداره یامنزل.

۳-رشد شخصیت، زیرااستراحت انسان را از کار­های روزمره وفعالیت­های یکنواخت کاری قالبی شدن

امور روزانه می­رهاند، استعداد­های جسمی وذهن فرد راپرورش می­دهد و از همین طریق در شکل گیری شخصیت فرد موثر خواهد بود. (دوماذیر، ژوفر، ۱۳۷۵)

اینکه اوقات فراغت موجب رفع خستگی ناشی از فشار­های کاری می­ شود، از آنجا سرچشمه می­گیرد که انسان در اثر کار­های روزمره هم از نظر فیزیکی وهم از نظر روانی خسته می­ شود. طبق این نظریه، انسان در اوقات فراغت به فعالیت­هایی میپردازد که موجب رفع خستگی از کار­های روزمره می­شوند. اوقات فراغت باید خلا­ها را پر کند وتنش­ها را کاهش دهد. درزمان اوقات فراغت، انسان همۀ چیز­هایی را که باکار ارتباط دارد فراموش می­ کند و میخواهد بین کاروزندگی مرزی ترسیم کند (جلالی فراهانی، مجید، ۱۳۸۷).

درخصوص اوقات فراغت، مکان از این جهت مهم است که می ­تواند بر آنچه که مردم دراوقات فراغت خود انجام میدهند اثر گذارد. همان طور که تصور مردم از تفریح درهر فرد متتفاوت است، با تغییرمکان نیزاین تصور متفاوت خواهد بود. (سووارن، مایکل ویدریک، ۱۳۸۴).

۳٫۱٫ ضرورت و اهمیت پژوهش

ورزش دوومیدانی جزورشته­هایی است که درچند سال گذشته عناوین متنوعی رادر میادین مختلف کسب کرده است. بنابراین انتظارویژه­ای از دوومیدانی کاران در صحنه­های بین المللی می­رود، درزندگی انسان ساعاتی وجود دارندکه صرف تجدید قوا، رفع خستگی، استراحت، تفریح ولذت بردن از زندگی می­ شود ودوومیدانی کاران نیزدر محیط ارد­های تیم ملی دارای اوقات فراغت هستند که می­توانند آن راطوری سپری کنند که دچار بی میلی وخستگی بدنی وروانی نشوند.

پژوهش حاضر تلاشی است برای دستیابی و شناخت نحوه گذران اوقات فراغت قهرمانان دوومیدانی ایران است، که در میادین مهم بین المللی برای کشورمان افتخار کسب می­ کنند. تا از این مسیر به راه­های اصولی بهره وری و بهینه سازی اوقات فراغت قهرمانان دست یابند. امید است یافته­ های این تحقیق زمینه ساز تحقیقات بعدی و کمک به سطح کمی و کیفی اوقات فراغت دوومیدانی کاران قهرمان گردد.

۴٫۱٫ هدف­های تحقیق

۱٫۴٫۱٫ هدف کلی تحقیق

نحوه گذران اوقات فراغت دوومیدانی کاران حاضردراردو­های تیم ملی درسال ۱۳۹۱ و ارائه برنامه مناسب.

۲٫۴٫۱٫ هدف­های جزئی تحقیق

۱- تعیین میزان اوقات فراغت دوومیدانی کاران حاضردراردو­های تیم ملی

۲- تعیین نوع فعالیتی که دوومیدانی کاران به آن­ها مبادرت می­ورزند.

۳- تعیین میزان رضایتمندی دوومیدانی کاران از نحوه گذران اوقات فراغت در زمان اردوها

۴- تعیین عواملی که مانع ازگذران اوقات فراغت دوومیدانی کاران می­ شود.

۳٫۴٫۱٫ هدف­های کاربردی

این پژوهش با بررسی نحوه گذراندن اوقات فراغت دوومیدانی کاران حاضر در اردو­های تیم ملی و ارائه راهکار­های مناسب درصدد است تا زمینه را برای بهبود بهره وری هر چه بیشتر ورزشکاران مورد پژوهش و در نتیجه ارائه نتایج بهتر را به جامعه مساعد نماید.

۵٫۱٫ سوال­های پژوهش

۱) نحوه گذران اوقات فراغت دوومیدانی کاران رده بزرگسال دراردوی تیم ملی چگونه است؟

۲) نحوه گذران اوقات فراغت جوانان در اردوی تیم ملی چگونه است؟

۳) برنامه مناسب جهت گذران اوقات فراغت دوومیدانی کاران جوان چیست؟

۴) برنامه مناسب جهت گدران اوقات فراغت دوومیدانی کاران برزگسال چیست؟

۵) میزان اوقات فراغت دوومیدانی کاران حاضردراردو­های تیم ملی به چه اندازه است؟

۶) نوع فعالیتی که دوومیدانی کاران به آن­ها مبادرت می­ورزند، چگونه است؟

۷) میزان رضایتمندی دوومیدانی کاران از نحوه گذران اوقات فراغت در زمان اردو­ها چگونه است؟

۸) عواملی که مانع ازگذران اوقات فراغت دوومیدانی کاران می­ شود، کدامند؟

۶٫۱٫ تعریف متغیر­های پژوهش

فراغت:

مجموعه ­ای ازاشتغالات که فردبارضایت خاطر برای استراحت، تفریح، توسعه آگاهی­ها یا فراگیری غیرانتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعدازر­هایی ازالزامات شغلی، خانوادگی واجتماعی به آن می­پردازند. (جلالی فراهانی، مجید۱۳۸۷)

اوقات فراغت:

زمانی است که فرد با رضایت خاطر برای استراحت، تفریح، توسعه آگاهی یا فراگیری غیرانتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از ر­هایی از الزمات شغلی، خانوادگی و اجتماعی به آن می ­پردازد.

دوومیدانی کاران تیم ملی: (جلالی فراهانی، مجید۱۳۸۷)

دوومیدانی کارانی که به دعوت فدراسیون دوومیدانی دراردو­های تیم ملی شرکت می­ کنند.

۷٫۱٫ محدودیت­های پژوهش

از جمله محدودیت­هایی که در پژوهش حاضر پژوهشگر با آن­ها مواجه بوده است عبارتند از:

الف. محدودیت­های قابل کنترل:

پرسشنامه: پرسشنامه خود به عنوان یک محدودیت تلقی می­ شود. بدین معنا که پرسشنامه، نگرش افراد را بررسی می­ کند، نه واقعیت را، که این امر می ­تواند به عنوان یک محدودیت تلقی شود.

. دشواری دسترسی به جامعه مورد پژوهش.

ب. محدودیت­های غیرقابل کنترل:

فقدان یک پایگاه اطلاعاتی مناسب و جامع درباره موضوع پژوهش در جامعه.

عدم توجه کافی ورزشکاران نسبت به پر کردن صحیح پرسشنامه

فصل دوم

(ادبیات و پیشینه پژوهش)

۱٫۲٫ زمینه ­های نظری

۱٫۱٫۲٫ اوقات فراغت

یکی از عرصه ­هایی که زندگی روزمره را بازنمایی می­ کند و قدرت و مقاومت را در زندگی انسان ­ها به نمایش می گذارد، عرصه فراغت[۶] است. فراغت عرص­های است که اختیار و آزادی انسان ­ها در آن عرصه بیشتر قابل اعمال است. در نتیجه برخلاف کار که انضباط بیشتری را ایجاب می­ کند فضای مناسبی برای مقاومت در برابر رویه ­های فرهنگی جا افتاده و پدیدآوردن روال ­ها و کردار­های جدید است. از این رو است که گفته اند فراغت می ­تواند فرهنگ ایجاد کند و هویت افراد را آشکار می­سازد.

امروزه فراغت به اوقاتی از زندگی اطلاق می­ شود که انسان کار موظفی و دیگر وظایف شرعی و اجتماعی خود را تمام کرده باشد و در پی بهره ­برداری از این زمان با خواب، ورزش و تفریحات سالم است. فعالیت کودکان در اوقات فراغت بازی است، در صورتی که این وقت را بزرگسالان در ورزش و سایر فعالیت­های فرهنگی و هنری می­گذرانند (زرخواه، محمد، ۱۳۸۸). چنانچه فعالیت­های انسان را در ۲۴ ساعت مورد ارزشیابی قرار دهیم به این نتیجه می­رسیم که در یک شبانه­روز فعالیت­های ما دارای سه بخش است. قسمت اول، کار و تلاش و مشغله شغلی و حرفه­ای است. تلاش این قسمت بیشتر می ­تواند معطوف به تأمین معاش و برآورده شدن نیاز­های مادی فرد و خانواده او باشد. بخش دوم از زندگی ما استراحت و خواب است که منجر به تجدید قوا شده، ما را برای فعالیت روز بعد آماده می­نماید. و اما بخش سوم را اوقات فراغت تشکیل می­دهد. در بخش سوم فرد نه در فعالیت برای امرار معاش است و نه در خواب و استراحت برای تجدید قوا (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴). افراد در این اوقات می­توانند به کار­های مورد علاقه خویش مشغول شوند و اموری را تجربه کنند که در اوقات دیگر زندگی برای­شان امکان­ پذیر نباشد (زرخواه، محمد. ۱۳۸۸).

در جوامع آگاه و سالم مردم تلاش می­نمایند در ساعات غیر از کار و استراحت، وقت خود را صرف کار­های سودمند داوطلبانه، خدمات اثر­بخش رایگان، ساختن، آفریدن، آموختن، پژوهش کردن، فعالیت­های هنری و مذهبی نمایند. به موازات فعالیت­های مردمی، فرهیختگان رشته تعلیم و تربیت، سیاست­مداران و مدیران کلان و مطلع جوامع با سنجیده­ترین تمهیدات سیاست­هایی را پی­ریزی می­ کنند تا اوقات فراغت مردم بصورت اثر بخش و بنفع جامعه پر­گردد (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴). شادابی، نشاط واحساس خوشبختی یکی ازموهبت­های الهی است که درسایه تندرستی وسلامت روانی به انسان­ها اعطاشده است، علاوه برآن، سلامت روانی یکی ازمهمترین عوامل مؤثردرارتقاوتکامل انسان­هامحسوب می­ شود.

احساس رضایت یکی از ویژگی­های فراغت است جستجوی سرگرمی برای فراغت تا آنجا اهمیت دارد که اگر رضایت خاطر فراهم نشود مفهوم خود را از دست می­دهد. از این جهت اوقات فراغت به دو نتیجه منتهی می­ شود یکی اینکه از طرفی باعث شکوفایی و بارور نمودن شخصیت فرد می­گردد و از طرف دیگر باعث انهدام و تخریب روحیات و شخصیت افراد را فراهم می­نماید. لذا در اینجا اوقات فراغت سالم و سازنده می­بایست از اوقات ناسالم و تخریب­کننده از یکدیگر تفکیک شوند. از نتایجی که اوقات فراغت سازنده می­توان منتج به آن­ها می­ شود می­توان به رفع خستگی و تجدید­ قوا گریز از واقعیت ملال­آور روزانه و بالاخره رشد و تعالی فرد را نام برد (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴).

دومازیه جامعه­شناس فرانسوی هم یکی از اهداف و نتایج فعالیت­های اوقات فراغت را به ظهور رساندن استعداد­ها و خلاقیت­های فردی دانسته و این اوقات را در سه بعد تقسیم ­بندی می­ کند:

۱) بعد استراحت: برای رفع خستگی و جبران صدمات جسمانی و روانی ناشی از هیجانات مداوم کار.

۲) بعد تفریح و سرگرمی: برای رفع خستگی ناشی از یکنواختی وظایف روزانه در محل کار، اداره یا منزل.

۳) بعد شخصیت: زیرا فراغت انسان را از امور روزمره و فعالیت­های یکنواخت کاری و قالبی­شدن امور روزانه می­رهاند، استعداد­های جسمی و ذهنی فرد را پرورش می­دهد و از همین طریق در شکل­ گیری شخصیت فرد موثر خواهد (هیوود، لس. کیو، فرانسیس. جان اسپینگ، ۱۳۸۴).

در بعد مفاهیم ذهنی اوقات فراغت به چهار موضوع برخورد خواهیم داشت که عبارتند از: اوقات فراغت به عنوان بازمانده وقت، اوقات فراغت به عنوان فعالیت، اوقات فراغت با مفهوم عملکردی و اوقات فراغت به عنوان آزادی عمل.

در مورد اوقات فراغت بعنوان وقت بازمانده منظور اوقات غیر­موظف می­باشد. پس در اینجا وقت بازمانده پس از وقت کار می­باشد. شخص می ­تواند با آزادی نسبی در این زمان، اوقات خود را صرف نماید. اما در مفهوم اوقات فراغت به عنوان فعالیت منظور این است که شخص در وقت آزاد خود در فعالیت­های مورد علاقه خود شرکت داشته باشد. در مفهوم عملکرد، اوقات فراغت عبارت است از فعالیت­هایی که برای شخص و جامعه مفید می­باشند، لذا در وقت آزاد، فعالیت­هایی را انجام می­دهد که نتایج درمانی، آرام­بخش و جبرانی بدنبال داشته باشد. در انگارش اوقات فراغت بعنوان آزادی عمل منظور این است که انسان زمانی دارای اوقات فراغت است که از پایبندی به دیگر لایه ­ها ر­ها باشد. بنابراین در این اوقات فرد با آزادگی، خویشتن خویش را بروز خواهد داد (هیوود، لس. کیو، فرانسیس. جان اسپینگ، ۱۳۸۴).

۲٫۱٫۲٫ اوقات فراغت از دیدگاه اسلام

«فإذا فرغت فأ­نصب و إلی ربک فأرغب» تفسیر این دو آیه (آیه ۷ و۸ از سوره مبارکه الإنشراح) به این معناست که هیچ­ وقت فارغ و بیکار ننشین، وقت خود را ضایع مساز، وقت غنیمت است تا وقت و فرصت باقی است آن را تلف ننموده و تکاهل در تو وجود نداشته باشد. همین که از کاری فارغ شدی، به کار دیگر مشغول شو و در کار­ها میل و رغبت و توکل به خداوند تعالی باشد. از بررسی تاریخ اسلام چنین می­توان نتیجه گرفت که بزرگان صدر اسلام به نیروی خلاق و کارایی نسل جوان و ارزش آن، همچنین نقش فعالانه جوانان در امور مملکتی توجه داشته و برای آن اهمیت خاصی قائل بوده ­اند. به طوری که پیامبر اکرم (ص) در جهت رشد استعداد­ها و پرورش جسم و روح جوانان همیشه آنان را تشویق می­نمودند و درباره بخشی از فعالیت­های فراغتی و چگونگی گذران این ایام با تاکید بر یادگیری ورزش­ها و بازی­ها راهنمایی­های گرانب­هایی فرموده­اند: تفریح کنید، بازی کنید، زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود و نیز آن حضرت می­فرمایند: بهترین سرگرمی مومن شنا است و به فرزندان خود نیز شنا و تیراندازی بیاموزید و آنان را هشدار داده که قدر نعمت­های صحت و فراغت را بدانند و در آن کفران روا ندارند تا مغبون نگردند به طوری که در این حدیث شریف می­فرمایند:­ای جوان عزیز قدر جوانی را بدان، چنان که در عافیت و سلامتی بدن خود و حفظ آن ساعی هستی و غفلت نمی­کنی و پرهیز داری، همچنین در صحت روان خود باید سخت کوشا باشی و چنانچه بیمار شوی بدان که پس از سن جوانی درمان آن در نهایت سختی است. از طرفی آن حضرت عنایت داشتند که برخی کار­های فراغتی از جمله در زمینه ­های منکرات و مسکرات و نگرش نادرست به اوقات فراغت که هرزگی و ابتذال را به دنبال داشته باشد نه تنها موجب اسراف و تبذیر در نعمت­ها و کفران آن می­گردد، بلکه فرد را با انحرافات و بزه­کاری سوق داده و مشکلات و فساد اجتماعی را موجب می­گردد و به طور کلی با پیدایش این گونه فراغت­ها و بیکاری­ها هیچ شکی نیست که شیطان در وجود شخص رخنه خواهد کرد و به عوض کمک به شکوفایی استعداد­های شخصی و اجتماعی منجر به آسیب­های فردی و گروهی می­ شود. با این اوصاف می­توان گفت که در اسلام اهمیت خاصی به اوقات فراغت داده شده است و دائماً جهت استفاده مناسب و هدفمند از آن سفارش شده است (عباس نقط چالی، محمدصالح، ۱۳۸۳).

۳٫۱٫۲٫ صور گذران اوقات فراغت

در گذشته برداشت کلی اکثریت جامعه از گذران اوقات فراغت، اشتغال به امور ورزشی بود و لیکن به تدریج، هم از بعد فردی و هم از بعد اجتماعی به سوی فعالیت­هایی که منجر به ایجاد خلاقیت افراد شود تغییر یافت. امروزه مسأله گذران اوقات فراغت حتی از مسائل اصلی زندگی هر انسانی به شمار می­آید به طوریکه در یکی از مواد اعلامیه حقوق بشر بر این که هر فردی دارای حق استراحت، حق شرکت در فعالیت­های فرهنگی جامعه، حق برخورداری از تعلیم و تربیت برای گسترش شخصیت بشری خود می­باشد تأکید شده است. شاخص مهمی که در عصر حاضر قلمرو اوقات فراغت را تحت تأثیر خود قرار داده، کاربرد روزافزون وسایل و اسباب ماشینی و الکترونیکی مانند اتومبیل، رادیو و تلویزیون، ویدیو و کامپیوتر و امثال آن می­باشد که در گذران اوقات فراغت سهم بسزایی را ایفا می­ کند. همچنین پیشرفت تکنولوژی در ساخت ابزار تفریحی و ورزشی نیز به نوبه خود نقش پر­اهمیتی را داراست در ذیل به تعدادی از فعالیت­های فراغتی اشاره شده است:

۱٫۳٫۱٫۲٫ سیاحت و زیارت

مسافرت از گذشته تاکنون یکی از صور گوناگون فراغت بوده است. سابقاً مسافرت­ها بیشتر جنبه زیارتی داشته­ است و امروزه بر جنبه تفریحی آن افزوده شده است. پیدایش امکان حمل و نقل سریع و آسان و پراکندگی دوستان و آشنایان در جامعه شهری/ صنعتی و بالاخره تنوع وسایل مسافرت، نقش این فعالیت را در گذران اوقات فراغت افزایش داده است.

۲٫۳٫۱٫۲٫ تلویزیون

بررسی­های انجام شده در اکثر کشور­های جهان بیانگر این نکته است که تماشای تلویزیون عمده­ترین شکل گذران اوقات فراغت مردم است. حتی برخی عنوان کرده ­اند که تلویزیون نوعی فعالیت فراغتی غیرفعال می­باشد که متاسفانه از اولین سال­های زندگی با انسان­ها همراه شده و تا روز­های آخر زندگی نیز با انسان است و برای هر نوع از مخاطبین خود برنامه­ خاصی دارد (جمشیدی، احمد. ۱۳۸۲).

۳٫۳٫۱٫۲٫ موسیقی

شنیدن موسیقی و سرود از جمله صور گذران اوقات فراغت برای افراد مختلف جامعه بوده است. تحقیقات نشان داده است شنیدن موسیقی از جمله فعالیت­های مورد علاقه همه انسانهاست. و تنها نوع موسیقی برای هر گروه از نسل و سن و ملیت و فرهنگ متفاوت است ولی زمینه علاقمندی به آن تردیدی وجود ندارد. (زرخواه، محمد. ۱۳۸۸).

۴٫۳٫۱٫۲٫ ورزش کردن

یکی از مهمترین صور گذران اوقات فراغت در جوامع مختلف، ورزش و بازی بوده است. ورزش­های امروزی صور مختلفی از فعالیت­های جسمانی و تربیت بدنی است که در چارچوب نظام تعلیم و تربیت هر جامعه و همراه با ارزش­های فردی و اجتماعی آن، موجبات پرورش فکری و جسمی کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان را فراهم می­ کند. تربیت بدنی جزء لاینفک تعلیم و تربیت و وسیله­ای برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی نسل جوان است. نباید چنین تصور شود که تربیت بدنی امری بی­ارزش است و صرفا وسیله­ای است که موجبات سرگرمی و مشغولیت کودکان و نوجوانان را فراهم می­سازد. برعکس باید آن را جزء مهمی از فعالیت­های زندگی بشمار آورد. مفاهیمی مانند تندرستی، بهداشت، رشد فردی و اجتماعی و سلامت روحی ارتباط نزدیکی با تربیت بدنی و ورزش دارد. نگاهی به تاریخ نشان می­دهد که ملل متمدن جهان، همواره به نقش و اهمیت ورزش توجه داشته اند و از آن در پرورش جوانان و آماده­ کردن آن­ها برای مقابله با مشکلات فردی و اجتماعی استفاده می­کردند. باتلر[۷] معتقد است که واژه بازی و ورزش در اوقات فراغت کودکان و نوجوانان بیان حالت­های روانی یا عاطفی رفتاری آنهاست (زرخواه، محمد. ۱۳۸۸).

۵٫۳٫۱٫۲٫ خانه، خانواده و دوستان

خانه محل گذران اوقات فراغت بسیاری از اقشار مختلف جامعه و مردم است و دلایل گوناگون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی موجب چنین شرایطی می­ شود فعالیت­های تفریحی و فراغتی بسیار متنوع است و تعداد قابل توجهی از آن­ها می ­تواند در منزل انجام شود به هرحال گذراندن اوقات فراغت در بیرون از منزل از جمله فعالیت­های مهمی است که در خارج از کشور به آن توجه بسیاری می­ شود. خانه محل گذراندن اوقات فرغت بسیاری از مردم، خصوصاً دختران و خانم­ها می­باشد و بودن در کنار اعضای خانواده و همچنین دوستان در اوقات فراغت سهم قابل توجهی از اوقات فراغت را به خود اختصاص می­دهد (زرخواه، محمد. ۱۳۸۸).

عکس مرتبط با اقتصاد

۶٫۳٫۱٫۲٫ فعالیت­های هنری، فرهنگی و مذهبی

فعالیت­های هنری مختلفی چون نقاشی، نواختن ادوات موسیقی، بافتنی، خیاطی، خطاطی، تئاتر و غیره از جمله فعالیت­های پر­کننده اوقات فراغت اقشار مختلف مردم و بویژه جوانان در دوران نوجوانی و جوانی می­باشد. در جمع بندی و نتایج تحقیقات انجام شده می­توان به اهمیت فعالیت­های فرهنگی پی برد (زرخواه، محمد. ۱۳۸۸).

۷٫۳٫۱٫۲٫ گردش و قدم زدن

قدم زدن در خیابان­ها، رفتن به پارک­ها، مرکز خرید و گردش در نقاط مختلف اطراف محل زندگی از جمله صور گذراندن اوقات فراغت انسان­ها می­باشد. این شاید ساده­ترین نوع فعالیت فراغتی باشد و طرفداران زیادی دارد. تجمع خانواده­ها و یا جوانان در پارک­ها و خیابان­ها و مراکز خرید گویای این مسئله است که مردم با بهره گرفتن از اوقات فراغت از منزل خارج شده و به گردش و قدم زدن می­پردازند. این فعالیت فراغتی یکی از موارد فراغتی می­باشد که بین خانواده­ها از جایگاه ویژه­ای برخوردار است و می­بایست بعنوان یک فعالیت فراغتی مورد توجه قرار گیرد (خالدان، اصغر. ۱۳۶۵).

۲٫۲٫ سلامت روانی[۸] و تعاریف آن

مفهوم سلامت روانی را چنین تعریف می­ کنند: ( (حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی) )، (نوربخش، پریوش ۱۳۷۹). در واقع می­توان گفت یکی از اهداف مربوط به سلامت روانی ایجاد امکانات قابل قبول برای تامین یک زندگی انسانی برای هر فرد است، انسانی که از نظر فیزیکی و روانی و اجتماعی در امنیت کاملی به سر می­برد (Blumental. J A,1991).

در سال­های اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روانی، سلامت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است. قسمت اول، نگرش­های به خود که شامل تسلط بر هیجان­های خود، آگاهی از ضعف­های خود و رضایت از خوشی­های ساده است. قسمت دوم، نگرش­های مربوط به دیگران که شامل علاقه به دوستی های­طولانی و صمیمی، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی است. قسمت سوم نگرش­های مربوط به زندگی که شامل پذیرش مسئولیت­ها، ذوق توسعه امکانات و علایق خود، توانایی أخذ تصمیمات شخصی و ذوق خوب کار کردن است. به عقیده این انجمن نشانه­هایی پیدا می­شوند که ما را از دشواری­های روانی، به ویژه در خود فرو رفتن، پرخاشگری، خودمداری، بی­اعتمادی شدید، بی­خوابی، اضطراب، خیال­بافی، ضعف در کنترل هیجان، نوسان­های خلقی، احساس ناتوانی و وابستگی مطلع می­سازند. علاوه بر این، برای داشتن سلامت روانی خوب، شرایطی از قبیل روبه­رو شدن با دیگران، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردم وجود دارد. به­ طوری که ملاحظه می­ شود این انجمن سلامت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرش­های مربوط به خود و دیگران تعریف می­ کند و به مفاهیم بیماری، آسیب­شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی­دهد (احمدی، محمدرضا. ۱۳۷۹). سلامت در دیدگاه کلی­نگر، از جنبه­ های روانی، اجتماعی و جسمانی مورد توجه قرار می­گیرد و می­توان تعامل آن را با سایر جوانب به صورت شکل ۱٫۱ نشان داد.

روانی

سلامت

اجتماعی

جسمانی

فرد

مدرسه

خانه

جامعه

شکل ۱٫۱رابطه بین سلامت با جوانب مختلف آن (نوربخش، ۱۳۷۹).

۱٫۲٫۲٫ نظریه­ های مختلف در مورد سلامت روانی

در نظریه­ های مختلف تعاریف متفاوتی از سلامت روانی شده است که در هر یک شرایط ویژه­ای را برای پیشگیری از بیماری­های روانی انسان پیشنهاد کرده ­اند که در ادامه به ذکر چند مورد پرداخته می­ شود.

۲٫۲٫۲٫ نظریه زیست شناختی

نظریه زیست شناختی پایه و اساس روانشناسی را تشکیل می­دهد. و بیشترین اهمیت را بر بافت­ها و اعضای بدن قائل می­ شود. در این نظریه بیماری روانی را مانند سایر بیماری­های انسان به حساب می­آورد و بیشتر بر بیماری­های روانی توجه دارد تا سلامت روانی. این دیدگاه که از علم پزشکی کمک می­گیرد به اختلال­های فیزیولوژیکی اهمیت می­دهد و معتقد است که بی­نظمی در دستگاه یا کارکرد آن باعث بیماری می­ شود. اختلال روانی را مخالف با ارزش­ها و آرزو­های اجتماعی فرد نمی­داند و اختلال روانی را در واقع اختلال در فرایند­های شیمیایی و برهم­خوردن تعادل حیاتی فرد می­داند که در صورت برهم­خوردن این نظم و تعادل بیماری­های روانی و یا هر بیماری دیگری ظاهر خواهد­ شد. بنابراین می­توان گفت که طبق نظریه زیست­شناختی سلامت روانی هنگامی وجود خواهد داشت که اندام­های بدن از نظر سلامت ظاهری و عملکرد به صورت سالم و درست عمل کنند و هر نوع اشکال در عملکرد و یا فرایند­های داخلی باعث برهم خوردن تعادل و ظهور بیماری خواهد شد (نوابی نژاد، شکوه. ۱۳۷۳).

۳٫۲٫۲٫ نظریه روانکاوی

قدیمی­ترین اندیشه روانکاوی، شخصیت فرد را به سه عنصر نهاد، من و من برتر تقسیم می­ کند. نهاد عنصر فطری شخص می­باشد که می­توان آن را همان غریزه نامید و در واقع با تولد فرد وجود دارد یا به وجود می­آید و از اصل کسب لذت پیروی می­ کند. من از تولد به بعد همراه با رشد کودک ساخته می­ شود. من تابع اصل واقعیت است. تحلیل می­ کند، می­فهمد و ناسازگار می­ شود. من برتر در اوایل کودکی آغاز می­ شود. و از اصل آرمانی و از کمال جویی پیروی می­ کند و برای فرد وجدان اخلاقی فراهم می­آورد. در حالت ایده­آل نهاد، من و من برتر در ارتباط با یکدیگر تعادل دارند. بنابراین به طور کلی این مکتب معتقد است که سلامت روانی یعنی کنش متقابل بین سه عنصر مختلف شخصیت: نهاد، من و من برتر، بدین صورت که من باید بتواند بین تعارض­های نهاد و من برتر تعادل بوجود آورد (خدارحیمی، سیامک، ۱۳۷۴).

۴٫۲٫۲٫ نظریه بوم شناسی

بوم شناسی یعنی مطالعه محیط­های زندگی موجودات زنده. مطالعه رابطه این موجودات با یکدیگر و با محیط. از سال­ها پیش معلوم شد که آدمی به محیط فیزیکی وابسته است و بر اثر فعالیت­هایی که انجام می­دهد به تحول خود کمک می­ کند. بنابراین وقتی از آلودگی هوا، سرو صدا و خشونت صحبت به میان می­آید به محیط و بوم­شناسی مربوط می­ شود. می­دانیم که محیط نا آرام، مغشوش و ناسالم می ­تواند بر فرد اثر منفی داشته باشد (هومن، عباس، ۱۳۷۶).

به نظر می­رسد مفهوم بوم شناسی، اولین بار توسط لوین در سال ۱۹۵۱ وارد روانشناسی شده است او بوم­شناسی یا اکولوژی را کنش متقابل بین رفتار و محیط تعریف کرده است. بنابراین برای هر محیط شیوه عمل کاملا مشخصی وجود دارد. ( (مجموعه رفتار- محیط، اکوسیستم یا نظام بوم شناسی) ) نامیده می­ شود و اکثر رفتار­های انسان نظام بوم­شناسی دارند (رحمانی نیا، فرهاد، ۱۳۷۷).

۳٫۲٫ اهمیت روانشناسی در ورزش

روانشناسی ورزشی به منزله مطالعه علمی رفتار انسان در زمینه ­های ورزشی، در اوایل قرن بیستم شروع شد. مربیان و معلمان در طراحی برنامه ­های خود به طور فزاینده­ای از نظریات ارائه شده از سوی روانشناسان ورزش برای کمک بیشتر به افراد جوانی که با آنان کار می­ کنند استفاده می­نمایند. روانشناسی ورزش با رفتار افراد در محیط­های ورزشی و تمرینی سروکار دارد دو شاخه مجزا اما مرتبط با یکدیگر در حوزه روانشاسی ورزش عبارتند از:

  1. روانشناسان ورزش علمی در دانشگاه­ها و در گروه­های مربوط روی موضوعات تحقیقی نظیر استفاده از تصویرسازی به وسیله ورزشکاران یا اثربخشی راهبرد­های کنترل اضطراب کار می­ کنند. آنان به تدریس روانشناسی ورزشی در دوره کارشناسی تربیت بدنی مشغول بوده، هدایت تحقیقات دانشجویان تحصیلات تکمیلی را به عهده دارند و همچنین واحد­هایی را به مربیان معلمان ارائه می­ دهند کار آنان به طور عمده نظری اما با هدف به کارگیری در موقعیت­های واقعی ورزشی است
  2. روانشناسان ورزش کاربردی که در مقام مشاوره و به طور مستقیم با ورزشکاران و مربیان آنان کار می­ کنند، توصیه­ها و کمک­هایی را در جهت مدیریت برنامه ­های تمرینی ارائه می­ کنند. آنان از نظریه­ های ارائه شده علمی هرکدام را که مفید باشد به کار می­برند و اغلب راهبرد­هایی را که به نظر می­رسد برای ورزشکاران مناسب باشد کشف می­ کنند (خلجی، حسن. بهرام، عباس. و آقاپور، سیدمهدی، ۱۳۸۶).

۴٫۲٫ دلایل اهمیت فعالیت­های ورزشی

ورزش و پرداختن به فعالیت بدنی، همانند تمامی پدیده­های دیگر، آثار و پیامد­های فردی و اجتماعی متعددی را به دنبال دارد، پیامد­هایی که چه مثبت چه منفی بر زندگی افراد تاثیر گذاشته و از آن تاثیر می­پذیرند.

به طور کلی اهداف تربیت بدنی به دو دسته عمده تقسیم می­شوند:

یک دسته شامل اهداف اختصاصی تربیت بدنی می­باشد که توسعه قابلیت­های جسمانی (قدرت، استقامت، انعطاف پذیری، سرعت و …) و توسعه قابلیت­های روانی (آرامش روانی، اعتماد به نفس، ایجاد شخصیت مطلوب و …) را مورد توجه قرار می­دهد. دسته­ای دیگر شامل اهداف عمومی (همکاری، گذشت، تشریک مساعی، تواضع، احترام به قوانین و مقررات و … ) می­باشد. از جمله اهداف ویژه تربیت بدنی در حوزه علوم اجتماعی می­توان از توسعه اعتماد به نفس و اراده، ایجاد آرامش روان، بیدار نمودن حس فعالیت و کار، تربیت استعداد، ایجاد حس همکاری و تعاون، احترام به زندگی فردی و اجتماعی، اطاعت از قوانین و مقررات، پیدا نمودن حس فرمانبرداری و ایجاد مدیریت صحیح، ایجاد شخصیت مطلوب، ایجاد تهور و شجاعت و غلبه بر ترس نام برد. مطالعه نظری اهداف تربیت نشان می­دهد که اگر چه کشور­ها دارای اهداف گوناگون تربیت بدنی می­باشند، ولی در مورد اهداف زیر همه کشور­ها دارای یک نظر مشترک هستند (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴).

۱- فعالیت­های ورزشی برای رشد ایده­آل جسمانی، هوشی، روانی و اجتماعی و ساختن یک شخصیت متعادل انسانی.

۲- توسعه مطالعات آکادمیک برای یک اجتماع فنی

۳- افزایش آمادگی جسمانی و مهارت­ های جنگی برای نیرو­های دفاعی

۴- کسب مهارت­ های جسمانی برای گذرانیدن اوقات فراغت

۵- شرکت در فعالیت­های ورزشی قهرمانی توسط به انجام رسانیدن تمرینات ورزشی وکسب افتخار در میادین بین المللی ورزش (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴).

آخرین هدف یعنی ساختن ورزشکاران برای موفقیت در میادین بین ­المللی در چند سال اخیر ممکن است توسط کشور­ها ندرتاً اشاره شده باشد، اما عملا در مسابقات ورزشی این مهم قابل رویت می­باشد. بسیاری از کشور­ها تأکید بر موفقیت در میادین بین المللی ورزشی می­نمایند، و پیروزی در ورزش بین ­المللی را فضیلت، برتری و شرف ملی برای خود می­پندارند (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴).

توسعه مهارت­ های جسمانی و ورزشی نیز یکی دیگر از اهداف تربیت بدنی در بین کشور­ها می­باشد. این اهداف ممکن است بطور مستقیم مورد توجه قرار گیرد و یا همراه با توسعه قابلیت­های روانی مانند اعتماد به نفس، خودشکوفایی و سلامتی بیشتر روانی. بسیاری از کشور­ها تأکید بر یادگیری مهارت­ هایی دارند که بتوان در طول عمر ازآن مهارت ­ها استفاده کرد و لذا یادگیری مهارت ­ها با تأکید بر غنی سازی اوقات فراغت می­باشد در اتریش متخصصین ورزش و تربیت بدنی علاقمند هستند که مردم آن کشور نسبت به ورزش و تربیت بدنی تمایل عمیق پیدا نمایند و از ورزش و تربیت بدنی برداشت سلامتی و بهزیستی داشته باشند (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴).

بسیاری از کشور­ها علاقمند هستند که ورزش و تربیت بدنی نتایج مفید اجتماعی به دنبال داشته باشد و توسط ورزش و تربیت بدنی شهروند خوب تربیت نمایند. تربیت شهروند خوب توسط ورزش اصل سنتی است که مورد توجه کشور­های مشترک المنافع نیز بوده است. کشور ژاپن علاقمند است که توسط ورزش روحیه همکاری و جوانمردی و رفتار جوانمردانه را در شهرنشینان ژاپن تقویت کند. در چین هدف دوستی را به عنوان یک اصل مهم از ورزش و تربیت بدنی جستجو می­نمایند و تاکید بر آن دارند. تایلند و کره جنوبی توسط ورزش و تربیت بدنی اهداف ایمنی و جلوگیری از حوادث را دنبال می­دانند. اتریش تاکید بر همراه و یار خوب بودن را دارد. نیوزلند در سال ۱۹۹۷ اعلام کرد که فعالیت­های فرهنگی، بازی­ها، ورزش­ها و فعالیت­های ریتمیک که متعلق به گروه­های مختلف می­باشد باید زنده نگاه داشته شود و در همین حال نیوزلند تلاش می­نماید که افراد گروه­های مختلف به رسم و آیین یکدیگر احترام بگذارند و در این رهگذر افراد را تشویق نماید (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴).

به طور کلی ورزش تأثیرات بی­شماری را در کلیه ابعاد زندگی بشر و جوامع مختلف بجای می­گذارد و راه را برای ایجاد جامعه­ای ایمن­تر، مشارکتی و جذاب­تر هموار می­سازد. با توجه به این مهم در ادامه به بیان نتایج آخرین مطالعات و اطلاعات موجود در زمینه نقش فعالیت ورزشی در پر­ کردن اوقات فراغت و بر سلامت روانی می­پردازیم.

۵٫۲٫ نقش فعالیت­های ورزشی در پر کردن اوقات فراغت

انسان وقتی خسته می­ شود نیاز به استراحت و خواب دارد روانشناسان معتقدند که خستگی ناشی از یک نوع کار خاص با تغییر آن و سرگرم­ شدن به کار جدید برطرف و یا کمتر می­ شود با توجه به این مسئله در کنار کار­های جدی و سنگین و خشن پرداختن به تفریحات سالم خستگی را از تن می­زداید و باعث انبساط خاطر می­ شود. عقیده اکثریت صاحب­نظران ورزشی بر این است که بازی و ورزش یکی از عوامل اصلی و موثر در روند رشد کودکان، نوجوانان و جوانان است و در نزد بزرگسالان آثار فیزیولوژیکی و روانی دارد و به بهداشت جسمی و ذهنی آنان کمک می­ کند. جامعه شناسان عقیده دارند که در شرایط زندگی ماشینی و افزایش ساعات فراغت، ورزش را می­توان به عنوان وسیله­ای مطلوب برای تأمین تفریح سالم و تجدید قوای افراد جامعه و نیز حفظ سلامت جسمی و روحی آن­ها مورد استفاده قرار داد. یونانیان قدیم معتقد بودند که هدف از کار و اشتغال روزانه کسب اوقات فراغت و تفریح است که بدون آن فرهنگی وجود نخواهد داشت (هیوود، لس. کیو، فرانسیس. جان اسپینگ، ۱۳۸۴). جرالد بی. فیتز[۹] در کتاب سازمان تفریحات سالم در جامعه اشاره بر این دارد که فراغت یک دوره یا بخشی از زندگی آنان است و تفریحات سالم در این دوره نوعی علایق و نگرش­های فرهنگی اوست. همچنین بیان می­دارد که فراغت برای همه افراد جامعه وجود دارد، لیکن آنچه مهم است چگونگی استفاده از این اوقات است. بسیاری از فعالیت­ها در زمان فراغت از کار می­توانند سودمند، سازنده، سالم و توانبخش باشند و برای تجدید قوا و آمادگی بهتر برای ادامه و تلاش روزانه و رفع خستگی فیزیکی و روانی از یکنواختی ناشی از آن به کار گرفته شوند. بالعکس فعالیت­ها و اعمال زشت و ناپسند از قبیل بزهکاری، قماربازی و سایر تفریحات ناسالم و تخریب­کننده و مضر، باعث سقوط انسان و شخصیت فردی و اجتماعی او خواهد شد (هیوود، لس. کیو، فرانسیس. جان اسپینگ، ۱۳۸۴).

ورزش نه تنها انسان را سالم و قوی نگاه می­دارد، بلکه روح وی را تقویت می­ کند. جوانمردی، وفا و صمیمیت در وی پرورش می­یابد. جوانی که تن وی سالم است و اوقات فراغت خود را در میدان­های ورزشی می­گذراند فرصتی نخواهد داشت تا به انحرافاتی که در این دوران می ­تواند رخ دهد فکر کند. نیاز انسان به حرکت و فعالیت در طول حیات طبیعی او همواره با کسب تجارب و کشف روش­های جدید برای رفع آن همراه بوده است. در تربیت بدنی و ورزش در طول تاریخ زندگی انسان به شیوه ­های گوناگون متجلی شده است. ورزش­های امروزی، صور مختلف از فعالیت­های جسمانی تربیت بدنی است که در چارچوب نظام تعلیم و تربیت هر جامعه و همراه با ارزش­های فردی و اجتماعی آن موجبات پرورش فکری و جسمی کودکان و نوجوانان را فراهم می­ کند. تربیت بدنی و ورزش جزء لاینفک تعلیم و تربیت و وسیله­ای برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی نسل جوان است. نباید چنین تصور کرد که تربیت بدنی امری بی ارزش و تفننی است و صرفاً وسیله­ای است که موجبات سرگرمی و مشغولیت کودکان و جوانان را فراهم می­سازد. برعکس باید آن را جزء مهمی از فعالیت­های زندگی به شمار آورد. مفاهیمی مانند تندرستی، بهداشت، رشد فردی و اجتماعی و سلامت روحی ارتباط نزدیک با تربیت بدنی و ورزش دارد. نگاهی به تاریخ نشان می­دهد که ملل متمدن جهان همواره به نقش و اهمیت ورزش توجه داشته اند و از آن در پرورش جوانان خود و آماده کردن آن­ها برای مشکلات فردی و اجتماعی استفاده می­کردند (هیوود، لس. کیو، فرانسیس. جان اسپینگ، ۱۳۸۴).

افلاطون معتقد است که اطفال به تفریح و سرگرمی نیازمند و باید تفریحات صحیح و سالم را برای آن­ها فراهم آورد و آن­ها به بازی­هایی اشتغال ورزند که از نظم و قاعده خارج نشوند. اگر بازی­هایشان از نظم و قاعده خارج باشند و یا خارج شود خودشان نیز در اثر تکرار این بی­نظمی، بی­نظم خواهند شد و چون بزرگ شدند ممکن است مردانی منفی بار آیند (Yoshikoa, C, & Simpson, S. 1989).

۶٫۲٫ اثر فعالیت­های ورزشی بر سلامت روانی

امروزه به همت پژوهشگران حیطه روانشناسی ورزش حجم بزرگی از ادبیات تحقیق وجود دارد که نشان می­دهد شرکت منظم در فعالیت­های بدنی اثرات مفید روانشناختی بر همه افراد جامعه دارد. بسیاری از بیماری­های دستگاه گردش خون و تنفس، سکته قلبی، سکته مغزی، فشار خون و دیابت ناشی از کم­تحرکی هستند. نیمان و همکاران[۱۰] (۱۹۹۰) در بررسی عملکرد دوندگانی که در دو ماراتن لس آنجلس شرکت کرده بودند دریافتند که به گفته دوندگان، همگی از زمانی که به ورزش روی آورده­اند، احساس خوبی داشته، بهتر می­خوابیدند و با فشار روانی موجود بهتر مقابله می­کردند (Shepherd, R. J. K. 1979). در پژوهشی که توسط برگین (۱۹۹۱) تحت عنوان (بررسی رابطه بین دو سبک زندگی و سلامت جسمانی و روانی دانش آموزان ) انجام گرفت نشان داده شد که بین ارزش­ها، مذهب و سلامت جسمی و روانی رابطه وجود دارد (راهنما، اکبر، ۱۳۸۳).

شواهدی وجود دارد که نشان می­دهد فعالیت­های جسمانی در درمان افسردگی بسیار اثر­بخش می­باشد. اعتماد به نفس، اضطراب، تلقی فرد نسبت به خود، اخلاق و خوی فرد و نحوه رفتار او با دیگران با شرکت در فعالیت­های هوازی مستمر بهبود می­یابد. براساس یافته­ های براندون نیز تمرینات هوازی نقش مهمی در کاهش استرس دارد (فرح بخش، سعید. غلامرضایی، سیمین. نیک پی، ایرج. (۱۳۸۶٫ (ادراک افراد “به خصوص بزرگسالان” با شرکت در فعالیت­های ورزشی تغییر مثبت خواهد داشت (Kenneth, R. Fox 1999).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

تشخیص علائم بیماری روانی مشکل می­باشد. بعضی از علائم و پی­آمد­های بیماری­های روانی عبارتند از: الکلیسم، سیگار کشیدن زیاد، غیبت در کار، طلاق، خشونت­های اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی.

با توجه به اینکه شرایط اقتصادی و سیاسی خوبی حاکم بر کشور­های غربی است ولی آمار بیماران روانی در این کشور­ها بیشتر از کشور­های در حال توسعه است. فعالیت­های ورزشی می ­تواند از چهار منظور بشکل مستقیم بر مشکلات ناشی از بیماری­های روانی فائق آید (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴).

۱- درمان بیماری­ها و ناراحتی­های روانی (آشفتگی روانی)

۲- پیش گیری از بیماری­ها و ناراحتی­های روانی

۳- بهبود شرایط روانی و جسمانی افراد مبتلا به ناراحتی­های روانی

۴- افزایش تندرستی در افراد جامعه

مطالعه بیماران روانی و فعالیت ورزشی موضوع جدیدی نیست. احساس خوب بعد از فعالیت ورزشی و تحولات درونی مثبت بعد از ورزش به شکل گسترده­ای مورد توجه قرار گرفته و گزارشات زیادی در مورد نتایج مثبت آن وجود دارد. ورزش سبب اجتماعی­شدن، ایجاد کفایت و مهارت، استحکام روابط خانوادگی، سهولت دوست­یابی و ارتباط سالم با همسالان می­ شود. برای کودکان و نوجوانان شرکت در فعالیت­های ورزشی فرصت مناسبی برای یادگیری مهارت ­ها، کار گروهی، انضباط، مهارت­ های سازندگی، احترام بزرگتر­ها، رقابت سالم، جوانمردی و اعتماد به نفس و شکست و پیروزی است. حرکت و نشاط از ویژگی­های حیات انسان و دارای انگیزه و ریشه در سرشت او و عاملی برای رشد، سلامت و نشاط اوست. انسان نیازمند به حرکت و ناگزیر از حرکت است، منع انسان از حرکت نه تنها موجب توقف رشد بلکه سبب افسردگی، بروز رفتار ناهنجار و از دست رفتن شور و نشاط زندگی وی می­گردد (محمدیان، نیره، ۱۳۷۲).

ورزش نیز می ­تواند سبب تغییرات زیان­آور در سلامت ذهنی شود. بعضی ار افراد ممکن است خود را به تمرینات جسمانی سنگین عادت دهند و از آن نه در حد معمول، بلکه حتی بیش از حد توان استفاده کنند. این نحوه غلط ورزش می ­تواند منجر به تشدید و یا به خطر افتادن سلامت جسمانی شود. ورزشکارانی که به تمرینات فشرده و بیش از حد برای دستیابی به استقامت بیشتر می­پردازند، همواره اضطراب آنان افزایش می­یابد. اجرای ناصحیح تمرینات و یا تمرینات شدید و بیش از حد نه تنها فایده­ای ندارد بلکه موجب اضطراب و ناپایداری در رفتار و همچنین افسردگی شدید شده و پس از مدتی احتمالاً منجر به پایداری اضطراب در انسان می­ شود (فضل الهی، سعید، ۱۳۸۴).

ورزش­های مختلف هوازی (دومیدانی، شنا، دوچرخه سواری، اسکی استقامتی) بیشتر از ورزش­های بی­هوازی و تمرینات با وزنه برای بهبود سلامت روانی توصیه شده است. برای مفید بودن ورزش در کاهش فشار­های روانی، تمرینات منظم و طولانی مدت (چندین ماه)، که بصورت عادی درآمده باشد توصیه شده است.

۷٫۲٫ ورزش و سلامت جسمانی

با توجه به معنی و مفهوم آلپورت[۱۱] مبنی بر این که فرد سالم کسی است که بتواند فعالانه کار کند و هم چنین ضرب­ألمثل قدیمی «عقل سالم در بدن سالم است»، می­توان نتیجه گرفت که جسم انسان برای ادامه حیات و برای اینکه سالم باشد، نیاز به فعالیت و حرکت دارد. اگر افراد بخواهند سالم بمانند و به تکامل جسمانی برسند باید فعالیت­های متنوع و مطابق با وضعیت عمومی و مقتضیات سن خود انجام دهند.

ورزش می ­تواند بسیاری از جنبه­ های سلامت بدنی انسان­ها را در طول زندگی بهبود ببخشد. ورزش به آنان کمک می­ کند تا وزن بدن خود را کنترل کرده و ترکیب بدن­شان را از طریق افزایش بافت ماهیچه بهبود بخشند. ورزش باعث بهبود نسبت چربی به ماهیچه، برای بدن می­ شود و کمک می­ کند تا بدن ایده­آل­تری داشته باشند. مطالعات نشان داده است که ورزش در تغییر این نسبت دست کم به اندازه رژیم غذایی یا حتی بهتر از آن است به علاوه، ورزشکاران بافت ماهیچه­ای کم چربی­تری دارند در حالی که افراد دارای رژیم غذایی، هم چربی و هم بافت ماهیچه­ای کم چربی را از دست می­ دهند (کرتیس، آنتونی جی، ۱۳۸۵). این اثرات مثبت همچنین به کاهش مضراتوخطرات ایجاد شده از روش­های زندگی مصرفی، رقابتی و بی­تحرک امروزه که در جوانان بسیار شایع است، می ­تواند کمک کند. بررسی­های مختلف نشان می­دهد که پس از ورزش، غلظت آندروفین[۱۲] در خون بالا می­رود. برخی از پژوهشگران ادعا می­ کنند حالت نشاطی که بسیاری اشخاص پس از انجام دادن ورزش­های آیروبیک بسیار شدید در خود احساس می­ کنند بدین علت است که، غلظت آندروفین مغز آن­ها در حد بالایی رسیده است که این غلظت­های بالای اندروفین ممکن است موجب کاهش فشار عصبی ودردی شود که بسیاری از افراد در حین فعالیت بدنی شدید یا پس از آن احساس می­ کنند. فواید جسمی ورزش شدید و منظم، محدود به بهبود ظرفیت کاری نیست بلکه در سلامت و طول عمر نیز بازتاب می­یابد (سارافینو، اداورد پ. ۱۳۸۴). بر اساس نتایج مطالع­های که در مجله انجمن پزشکی امریکا منتشر شده است ارتباط بین آمادگی جسمانی و میزان مرگ و میر در بین مردان و زنان مورد بررسی قرار گرفته و مشاهده شده است که ارتباط معکوس بسیار قوی بین آمادگی جسمانی و میزان مرگ و میر حاصل از همه علت ­ها به ویژه بیماری قلبی و سرطان وجود دارد. علاوه بر آن نتایج تحقیقاتی نشان داده است که امکان ابتلا به حمله قلبی در مردانی که سلامت هوازی بالایی داشته اند، ۲۵ درصد کمتر از کسانی بوده است که سلامت هوازی پایین­تری داشته اند (محمدیان، نیره، ۱۳۷۲).

فعالیت­بدنی موجب افزایش قدرت دفاعی بدن می­ شود و کلیه­ تغییرات ساختاری و کارکردی که در اثر فعالیت بدنی ایجاد می­ شود به بالا بردن قدرت دفاعی بدن در مقابل میکروب­ها کمک می­ کند (Rostad, F. G. , long,. B. C. 1996) در یک پژوهش، اثر­های یک جلسه ورزش شدید بر کار دستگاه ایمنی در افراد سالم ۲۴ و ۲۵ ساله و ۶۵ تا ۷۹ ساله که فعالیت بدنی داشتند بررسی شد و پی برده شد که تعداد و کار گلبول­های سفید کشنده طبیعی که پیش از ورزش در هر دو گروه یکسان بود پس از ورزش تا اندازه­ای چشم­گیر در هر دو گروه افزایش یافت. ) Rostad, F. G. , long,. B. C. (1996 بنابراین فعالیت­های ورزشی و برنامه ­های تمرینی، سلامتی و تندرستی جسمانی را تأمین و تضمین می­ کنند و از این طریق انسان به عنوان موجودی سالم و شاد، قابلیت بهتری در انجام امور روزمره زندگی کسب می­نماید.

افرادی که به طور منظم فعالیت­های بدنی از قبیل راه رفتن، شنا، دوچرخه سواری یا بازی در تیم­های ورزشی را انجام می­ دهند احتمال بیشتری دارند که قادر به انجام دادن کار­های خسته کننده در یک دوره طولانی­تر نسبت به افراد بی­تحرک باشند که این امر ناشی از پاسخ­های انطباقی بدن در نتیجه ورزش منظم است ( Rostad, F. G. , long,. B. C. 1996).

۱٫۷٫۲٫ ورزش و اضطراب

از نقطه نظر آر-­می[۱۳] اضطراب عبارت است از حالتی که در اثر به خطر افتادن یکی از روش­های اصولی زندگی شخصی ایجاد می­ شود. حالات اضطراب با احساس تنش، ترس و ناآرامی، نگرش، برانگیختگی، فعالیت سیستم عصبی خودکار مشخص می­ شود (زرخواه، محمد، ۱۳۸۸). تحقیقاتی که توسط تایلر[۱۴] (۲۰۰۵) انجام شده، دلالت بر کاهش پریشانی و اضطراب همراه با فعالیت ورزشی دارد (تایلر و فرانسیس، ۲۰۰۵). بیدل در یک بررسی فراتحلیلی به این نتیجه رسید که فعالیت­های ورزشی باعث شادابی ذهن، ایجاد هیجان مثبت و بهبود خلق و خوی می­ شود. ورزش باعث افزایش اعتماد به نفس و ثبات عاطفی و هیجان و تطابق پذیری می­ شود. بوچر وانتیر (۲۰۰۲)، تأثیر ورزش بر توانایی­های روانی حرکتی افراد پیر را مطالعه کرد و نشان داد که حافظه و عکس العمل افراد مسنی که فعالیت ورزشی می­نمایند بهتر از افرادی است که ورزش نمی­کنند (زرخواه، محمد. ۱۳۸۸).

۲٫۷٫۲٫ ورزش و کیفیت خواب

یک سوم افراد بزرگسال مبتلا به بی­خوابی هستند. شرایط بد محیط کار و شرایط بد روانی منجر به بی­خوابی می­ شود. استفاده از قرص برای بر طرف کردن این مشکل منجر به اثرات جانبی و در مواردی مرگ می­ شود. تحقیقات دلالت بر این مهم دارند که تمرینات ورزشی کمک به بالا بردن کیفیت خواب می­نماید. یانگ (۲۰۰۱) بدنبال تحقیقی که روی ۳۸ نفر انجام داد گزارش داد که ورزش باعث خواب بهتر می­ شود (زرخواه، محمد. ۱۳۸۸). نتایج زیر حاصل از تحقیق یانگ می­باشد:

تمرین ورزشی بر مدتی که فرد در رختخواب قرار می­گیرد تا به خواب برود تأثیر ندارد.

تمرینات ورزشی افزایش کمی را در مدت خواب به همراه دارد.

تمرینات ورزشی باعث کاهش پلک زدن سریع قبل از به خواب رفتن می­ شود.

جونز و ایتون (۲۰۰۱)، در یک بررسی به این نتیجه رسیدند، در صورتی­که افراد بی­تحرک در آمریکا شروع به راه رفتن نمایند و فعالیت ورزشی داشته باشند سالانه ۴/۴ بیلیون دلار دولت آمریکا صرفه جویی خواهد داشت (ورزش بهترین خرید و معامله برای بالا بردن سطح سلامتی جامعه می­باشد). همین تحقیق در استرالیا صورت گرفت و نتایج آن نشان داد، در صورتیکه ۱۰ درصد به افراد ورزشکار (ورزش برای سلامتی) اضافه شود سالانه این کشور ۵۹۰ میلیون دلار صرفه­جویی می­نماید. مطالعه­ای که توسط سازمان تحقیقات اقتصادی و بازرگانی نیوزلند صورت گرفت نشان داد، در صورتی که ۵ درصد به افراد ورزشکار آن جامعه اضافه شود و در سال ۲۴ میلیون دلار و در صورتی که ۱۰ درصد اضافه شود در سال ۴۵ میلیون دلار برای آن کشور صرفه­جویی صورت می­گیرد (زرخواه، محمد. ۱۳۸۸).

۳٫۷٫۲٫ ورزش و کارکرد اجتماعی

از آنجایی که وجود افراد سالم از الزامات مهم و اساسی برای رشد جامعه است، جامعه­ای که به سلامت روان اعضای خود توجه می­ کند ضمن عدم صرف هزینه­ های سرسام آور درمانی، انسان­های سالم نیز پرورش می­دهد که این خود ضامن رشد فردی و اجتماعی آن جامعه است (جعفری، فرانک، ۱۳۸۰).

ویلکرسون و دودر در تحقیقات خود درباره کارکرد­های اجتماعی ورزش در جامعه اثبات کرده ­اند که بودن فعالیت­های ورزشی در برنامه اوقات فراغت، امکان شناخته­شدن و اظهار ارزش ­های وجودی را در فرد فراهم آورده و باعث ایجاد و شناخت هویت و در پی آن انسجام جنبه­ های مختلف شخصیت فردی می­ شود (لیکر، آنتونی. ۱۳۸۴).

تربیت بدنی و ورزش در مفهوم کلی کلمه، یک پدیده اجتماعی است. از مهمترین ویژگی­های ورزش در اوقات فراغت انجام برنامه ­های گروهی و دسته­جمعی است که خود عاملی برای درمان انزواطلبی و رشد شخصیت اجتماعی می­باشد. در نظریه­ای، فعالیت جسمانی ابزاری است که از طریق آن نگرش­های ارزشمند فرهنگی، شخصی، اجتماعی، رفتار­ها و ارزش­ها می­توانند به دیگر اجزای زندگی اجتماعی راه یابند (جعفری، فرانک. ۱۳۸۰). در تحقیق عصام الهلالی (۱۹۷۵)، نتایج بدست آمده روشن ساخته است که گرایش ورزشکاران به همکاری بیشتر از گرایش دیگران است. همچنین کسانی که به فعالیت­های ورزشی گروهی می­پردازند گرایش­های مثبت بیشتری به همکاری دارند تا کسانی که به فعالیت­های ورزشی انفرادی می­پردازند (Callahan, Sarah, R 1999). گرنیسکی[۱۵] در سال ۱۹۸۹ ادعا می­ کند که دستیابی به نتایج مثبت یا منفی به چگونگی سازماندهی بازی بستگی دارد گرنیسکی در نتایج تحقیق خود چنین ابراز داشته است که کودکان می­توانند در هنگام بازی رفتار­های فرا­ اجتماعی را از خود بروز دهند و البته این امر در هنگام بازی­های مشارکتی بیشتر اتفاق می­افتد (لیکر، آنتونی، ۱۳۸۴). (در بازی­های ورزشی، بازیکن سعی می­ کند با جمع آشنا شده و دوستانی تازه پیدا کند و به ملاک­های قابل انعطاف با آن، رعایت حقوق دیگران و راه و رسم رقابت­های مطلوب دست یابد. بنابراینروابط اجتماعی و تربیت بدنی بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند.

عوامل اجتماعی که بر رفتار ورزشی موثرند عبارتند از:

– کسی را الگو قرار دادن

– ترغیب دیگران

– تشویق شدن از سوی دوستان، آشنایان و خانواده.

پژوهش­ها نشان داده است کودکان و نوجوانانی که به ورزش می­پردازند (چه فعالیت بدنی و چه ورزش رسمی) غالبا کسانی­اند که دوستان­شان یا خانواده­ها­شان نیز ورزش می­ کنند.

شفر[۱۶] در تحقیقاتی پیرامون ورزش و خرده فرهنگ در آمریکا به این نتیجه رسیده است که ورزش یکی از ساز و کار­های مهم در فرایند­های انطباق و همسازی فرهنگی در جامعه است؛ زیرا باعث پختگی و بلوغ اجتماعی، هر چند با درجات محدود، در بازیکن و تماشاچی، هر دو می­ شود (Callahan, Sarah, R , 1999).

هم­چنین در تحقیقات ویلکرسون و دودر[۱۷] در زمینه کارکرد­های اجتماعی ورزش آمده است که ورزش وسیله­ای است برای اجتماعی­شدن که موجب بیداری و آگاهی و روحیه جمعی می­ شود و مردم را برای مشارکت و رسیدن به اهداف مشترک و نیز اتحاد جمعی آماده می­ کند (عبدلی، بهروز، ۱۳۷۳).

مشارکت و همکاریکودکان در ارائه یک فعالیت ورزش جمعی، وسیله­ای مناسب جهت ارضای تمایلات تعلق به گروه وتقویت روح تعاون وحس همکاری در آنان به شمار می­رود و فرصت­های خوب و متنوعی متناسب با همگان به دست می­دهد تا فرد با بهره گرفتن از آن­ها به امید دستیابی به اعتبار و اجتماعی از طریق تیم، توانایی­های خود را نشان دهد و نقش­هایی را ایفا کند. یکی از نتایج عمده داشتن شخصیت اجتماعی، فراگیری ایفای نقش است که در پی حضور در فعالیت­های جسمانی و بازی حاصل می­ شود و ابزار ویژه­ای برای فراگیری نقش­های آینده همچون شهروند خوب بودن، مسئولیت­پذیر بودن خواهد بود (Lewis CF, Siegel IM. 1984).

۴٫۷٫۲٫ جلوگیری از آسیب­ها و انحرافات اجتماعی

“جوان هوئیزینگا[۱۸] که از نخستین فرضیه پردازان در زمینه بازی است تا آنجا پیش می­رود که بازی را یکی از بنیاد­های فرهنگ و گسترش تمدن به شمار می­آورد (پارکز، ژانت بی. آر، بیورلی. زنگر، کی. و کوارترمن، جروم (۱۳۸۲٫ (ورزش نه فقط در جذب و وادار ساختن کودکان به فعالیت تأثیر دارد بلکه در اشاعه ارزش­های فرهنگی به نوجوانان و جوانان و ایجاد آگاهی از نفع و ضرر نیز می ­تواند موثر و مفید واقع شود و درک روابط علت و معلولی را در آن­ها بیدار می­ کند. ورزش به لحاظ اجتماعی و جرم­ شناسی نیز ابزار مفیدی برای جلوگیری از بسیاری آسیب­های اجتماعی در سنین بالاتر است. بسیاری از آسیب­هایی که در جامعه رخ می­دهد نتیجه تراکم نیاز­های پاسخ داده نشده­ای است که نوجوان و جوان در خویش احساس می­ کنند. بنابراین اگر محیطی مساعد برای تخلیه انرژی جسمانی و روانی نوجوانان و جوانان فراهم آید می ­تواند از بسیاری آسیب­های اجتماعی جلوگیری کند. کارشناسان مؤسسه جرم شناسی استرالیا بر اساس تحقیقی که در کشور­های کانادا، انگلستان، امریکا و استرالیا در زمینه ارتباط بین شرکت جوانان در فعالیت­های ورزشی با کاهش میزان وقوع جرایم و جنایات در جامعه انجام داده­اند به این نتیجه رسیده ­اند که اجرای برنامه ­های ورزشی برای نوجوانان و جوانان به ویژه در بخش­های فقیرنشین و حاشیه شهر­ها در کاهش میزان جرایم نقش بسیار موثری دارد. به گفته کارشناسان، این گروه از نوجوانان و جوانان هنگاهی که در فعالیت­های ورزشی قرار می­گیرند احساس وابستگی اجتماعی، وفاداری و حمایت را تجربه می­ کنند. همچنین این گونه فعالیت­ها جوانان را با رفتار­های ارزشمند بیشتر آشنا می­ کند. بر اساس آمار به دست آمده از این پژوهش شرکت این گونه افراد در فعالیت­های ورزشی، اعتیاد به مواد مخدر، الکل، رفتار­های تهاجمی، خشونت و حتی میزان مزاحمت­های تلفنی را در این مناطق کاهش داده است (Web site: http: //phesaz. persianblog. ir/post/45 ).

ورزش نقش زیادی را در فراهم آوردن فضای تسامح­آمیز ایفا می­ کند چرا که در میادین ورزشی تیم­هایی با عقاید و ایدئولوژی­هایی گوناگون رو ­در­ روی هم قرار می­گیرند و در چارچوب قوانین و مقررات یک بازی بی­طرفانه که هیچ گونه ارتباطی با این عقاید ندارند به بازی می­پردازند و همین امر باعث می­ شود که فرد عادت کند افرادی را با عقاید دینی یا سیاسی متفاوت با خود، در کنار خویش بپذیرد و این خصلت تسامح و تحمل در وجود ورزشکاران حتی در مبارزات فردی آمیخته با برخورد بدنی مانند بوکس و کشتی، غلبه دارد (موظف رستمی، محمدعلی، ۱۳۸۰). بسیاری از جامعه­شناسان مشابهت­هایی بین انواع رفتار مرتبط با بازی و ارزش­های فرهنگی غالب در جامعه مشاهده کرده ­اند.

ویلکرسون و دودر همچنین در تحقیق خود درباره کارکرد­های اجتماعی ورزش در جامعه بر دو کارکرد مهم آن تأکید دارند:

۱- کنترل اجتماعی: ورزش وسایلی را برای کنترل مردم در جامع­های که انحراف رواج دارد، به وجود می آورند.

۲- عامل تغییر: ورزش موجب تغییر جامعه، ایجاد الگو­های رفتاری جدید و عاملی است که جریان تاریخ را تغییر می­دهد. مثلا ورزش برخورد و رقابت گونه ­های مختلف مردم و برتری بر اساس قابلیت را مجاز می سازد (Lewis CF, Siegel IM, Lewis MA. 1984).

ورزش می ­تواند به شکل دادن و دائمی ساختن بسیای از ارزش­های اجتماعی همچون سخت­کوشی، مقابله با مشکلات، عدالت و رعایت قوانین، ایثار و کمک به دیگران، مشارکت و اتحاد ملی کمک کند و بطور­کلی باعث ایجاد ثبات و امنیت در جامعه شود (عبدلی، بهروز، ۱۳۸۴).

۵٫۷٫۲٫ ورزش و افسردگی

غمگینی دوره­ای، از علائم افسردگی کم­شدت می­باشد. این بیماری روانی بسیار عمومیت داشته و تشخیص داده نمی­ شود. بیماری افسردگی توسط مصاحبه (Beak Depression Inventory)

تشخیص داده می­ شود. لی و پافربرگر (۲۰۰۴) به این نتیجه رسیدند افرادی که فعالیت جسمانی زیادی دارند (بیشتر از ۲۵۰۰ کیلو کالری در هفته صرف ورزش می­نمایند) در مقایسه با افرادی که کمتر فعالیت جسمانی دارند (۲۴۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلوکالری یا کمتر در هفته صرف فعالیت جسمانی می­نمایند) ۲۸ درصد کمتر مبتلا به افسردگی می­شوند. آنان به این نتیجه رسیدند، افرادی که کمتر ورزش می­نمایند در مقایسه با افرادی که ورزش نمی­کنند ۱۷ درصد کمتر مبتلا به افسردگی می­شوند. (خداداد کاشی، حمید، ۱۳۸۴). شواهد زیادی وجود دارد که دلالت بر این دارد که عدم فعالیت جسمانی بهداشت روانی را به مخاطره می­اندازد و فعالیت جسمانی و ورزش بهبود بهداشت روانی را بدنبال داشته و از بیماری­های روانی جلوگیری می­نماید. تحقیقات نشان می­دهدکه اگر ورزش به صورت نادرست و با شدت بیش از حد انجام شود منجر به آسیب­های جسمانی شدید می­ شود و آسیب­های ورزشی، خود عامل افسردگی شدید و حتی خودکشی در افراد است (متین همایی، ح، ۱۳۷۷).

۸٫۲٫ مروری بر مطالعات انجام شده

۱٫۸٫۲٫ داخل کشور

سلیمانی کشایه (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه ارتباط نحوه گذران اوقات فراغت با سلامت روانی بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه تربیت مدرس به این نتایج دست یافت که هیچ ارتباط معناداری بین متغیر­های سلامت روانی و فعالیت­های فراغتی جاری وجود ندارد، همچنین نتایج نشان داد که بین مقیاس­های سلامت روانی (علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال کارکرد اجتماعی و افسردگی) دانشجویان دکتری در مقایسه با دانشجویان کارشناسی ارشد و همچنین دانشجویان مجرد در مقایسه با دانشجویان متأهل اختلاف معنی­داری وجود دارد. به طوری که به ترتیب دانشجویان دکتری و دانشجویان متاهل از سلامت روانی بهتری نسبت به دانشجویان کارشناسی ارشد و دانشجویان مجرد برخوردار هستند. اما بین مقیاس­های مربوط به سلامت روانی در مقایسه با جنسیت و همچنین در مقایسه سلامت روانی در دو گروه دانشجویان رشته­های ورزشی انفرادی و تیمی تفاوت معناداری مشاهده نشد (سلیمانی کشایه، سجاد، ۱۳۸۸).

قائم و همکاران (۱۳۸۷) چگونگی گذراندن اوقات فراغت و همبسته­های آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز را مورد بررسی قرار دادند. این بررسی با هدف شناسایی علایق و گرایشات دانشجویان و میزان اطلاع آنان از امکانات دانشگاه، برای برنامه ­ریزی صحیح مسئولین دانشگاه مطابق با سلیقه­های دانشجویان بر روی ۳۵۶ دانشجو انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین اوقات فراغت ۴۷/۲ ± ۳۶/۱ ساعت بود که دانشجویان ۸۸ ± ۹۲ دقیقه را صرف قدم­زنی در پارک، ۷۷ ± ۸۱ دقیقه صرف تماشای تلویزیون و ۲۴ ± ۴۹ دقیقه صرف استفاده از امکانات ورزشی دانشگاه می­کردند. مهمترین اولویت­های دانشجویان برای پرکردن اوقات فراغت خود به ترتیب استراحت ۹/۷۰ درصد، تفریح ۷/۵۹ درصد، مطالعه درسی ۴/۴۸ درصد، غیردرسی ۹/۴۷ درصد، ورزش۲/۲۸ درصد، سرگرمی۹/۲۲ درصد بود. از یافته­ های این تحقیق نتیجه ­گیری می­ شود که میزان اوقات فراغت دانشجویان علوم پزشکی شیراز در سطح دانشجویان تهران و لبنان است و به دلیل تفاوت در سلیقه­ها و علایق دانشجویان مذکر و مونث و برحسب مقطع تحصیلی آن­ها، دانشگاه باید برنامه ­ریزی جدی برای افزایش فعالیت­های مفید در اوقات فراغت انجام دهد (قائم، هاله. محمدصالحی، نرگس. و محمد بیگی، ابوالفضل، ۱۳۸۷).

موسوی (۱۳۸۶) در تحقیقی کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار واحد­های دانشگاه آزاد اسلامی را مورد بررسی قرار داد و به این نتایج دست یافت کهتمرینات بدنی و ورزش، یک شیوه مفید و موثر در مدیریت فشار روانی و کاهش فشار عصبی در افراد است و از آن جایی که کاهش فشار روانی با کارایی افراد ارتباط دارد، لذا باید بیشتر مورد توجه مدیران سازمان قرار گیرد و متغیر­هایی مانند شدت و تکرارمناسب ورزش عوامل مهمی هستند که می­توانند در نیل به اهداف سازمانی بیشتر مفید واقع شوند (موسوی، جعفر. مظفری، سید امیراحمد، ۱۳۸۶)

نریمانی (۱۳۸۵) در تحقیقی سلامت روانی (علایم جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد و افسردگی) دانشجویان ورزشکار انفرادی و گروهی را با غیر ورزشکاران مقایسه کرد و متوجه شد که میزان اختلال در عملکرد اجتماعی ورزشکاران گروهی بیشتر از انفرادی و غیر ورزشکاران است و میزان افسردگی در غیر ورزشکاران بیشتر از دو گروه دیگر بوده است. و همچنین با مقایسه هر کدام از زیر­مقیاس­ها بین پسران و دختران ورزشکار متوجه شد که میانگین افسردگی پسران بیشتر از دختران بوده است (نریمانی، محمد، ۱۳۸۵).

حسن­زاده (۱۳۸۵) در پژوهشی تحت عنوان نقش و جایگاه ورزش در ارتقای بهداشت روانی نشان داد که ورزش نقش با ­اهمیتی در ارتقای بهداشت روانی ایفا می­ کند و به این نتایج دست یافت که ترس از موفقیت، اضطراب و افسردگی در بین ورزشکاران و غیر ورزشکاران و نیز در بین زنان ورزشکار و غیر ورزشکار متفاوت است (حستن زاده، رمضان، ۱۳۸۵).

جعفری حجین و همکاران (۱۳۸۵)، به بررسی میزان اوقات فراغت دانشجویان دختر دانشگاه تهران با تأکید بر تربیت بدنی و ورزش پرداختند. نتایج نشان داد که حدود ۸۰ درصد دانشجویان در ساعات عصر و شب اوقات فراغت خود را می­گذرانند و حدود ۲۷ درصد آن­ها از امکانات تفریحی و فراغتی دانشگاه راضی نیستند. بیشترین فعالیت دانشجویان در زمان فراغت مطالعه (۲۷ درصد) است. پیاده­روی با ۶۰ درصد بیشترین فراوانی و بسکتبال با صفر درصد کمترین فراوانی را در بین دانشجویان دارند در نتیجه، بهتر است مسئولان برای پرکردن اوقات فراغت دانشجویان دختر، فعالیت­های ورزشی با امکانات وسیعتری را به همراه اطلاع­رسانی بیشتر داشته باشند. تا ایشان بتوانند با آگاهی و دانش بیشتر در مورد استفاده از فعالیت­های ورزشی مناسب برای سلامتی جسمانی و روانی خود از امکانات موجود در دانشگاه بهره­مند شوند (جعفری حجین، افسر. شب خیز، فاطمه. و مشهوری، مرضیه، ۱۳۸۵).

فرح­بخش و دیگران (۱۳۸۵) در تحقیقی که در خصوص (بررسی بهداشت روانی دانشجویان در رابطه با عوامل تحصیلی) انجام دادند پی بردند بطور­کلی دانشجویان لرستان از سلامت روانی برخوردار می­باشند و همچنین یافته­ های پژوهشی­شان حاکی از این بود که متغیر­های سن، سنوات تحصیلی و نوع دوره تحصیلی دانشجویان با سلامت روانی آنان رابطه معناداری دارد و نتایج دیگر مبین آن است که متغیر­های دانشکده یا رشته تحصیلی، پیشرفت تحصیلی، وضعیت سکونت و تأهل دانشجویان رابطه­ای با سلامت روانی آنان ندارد.

در تحقیقی که توسط رحمانی (۱۳۸۵) در زمینه (نقش ورزش در گذراندن اوقات فراغت دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تاکستان) انجام گرفت مشخص شد که میانگین اوقات فراغت دانشجویان روزانه ۴ ساعت بود که از نظر زمان صرف شده به ترتیب تماشای تلویزیون، گوش دادن به موسیقی، هم­صحبتی با دوستان، مطالعه غیر درسی، ورزش کردن و استفاده از رایانه پرداخته می­شد. اما فعالیت­های فراغتی مورد علاقه به ترتیب شامل استفاده از رایانه، ورزش کردن و گوش دادن به موسیقی بود. ورزش در اوقات فراغت پسران در رتبه دوم و برای دختران در رتبه نهم قرار داشت. همچنین ۲/۲۶ درصد از دختران و ۵/۱۱ درصد از پسران اصلاً ورزش نمی­کردند. در این میان نقش ورزش بسیار کمرنگ است و عواملی مانند وضعیت­های فرهنگی- اجتماعی باعث شده است تا فعالیت­های فراغتی بین دانشجویان پسر و دختر متفاوت باشد رشته­های ورزشی مورد علاقه پسران به ترتیب فوتبال، شنا، بدنسازی، کوهنوردی، پیاده روی و والیبال، و برای دختران شامل شنا، پیاده­روی، اسب­سواری، والیبال، کوهنوردی و دویدن بود. ازسوی دیگر، بین نحوه گذراندن اوقات فراغت دانشجویان دختر و پسر در فعالیت­هایی مانند دیدار اقوام، کار­های هنری، ورزش کردن، قعالیت­های مذهبی، تماشای ویدیو و گوش دادن به موسیقی (۰۵/۰> p) تفاوت معناداری وجود داشت. (فرح بخش، سعید. غلامرضایی، سیمین. نیک پی، ایرج. (۱۳۸۶).

صابریان و همکاران (۱۳۸۲) به بررسی وضعیت روانی سالمندان و ارتباط آن با نحوه گذران اوقات فراغت پرداختند محققان بیان کردند که اختلالات روانی مانند افسردگی، تغییر الگوی خواب، احساس تنهایی و انزوای اجتماعی، ۱۵ تا ۲۵ درصد افراد بالای ۶۵ سال را مبتلا می­سازد. نتایج نشان داد که ۸/۷۰ درصد در گروه سنی ۶۰-۶۹ سال قرار داشته و ۱/۶۴ درصد آنان از وضعیت روانی خوب و ۸/۰ درصد از وضعیت روانی ضعیف برخوردارند و ۲/۲ درصد از افراد گروه ۷۰-۷۹ سال از وضعیت روانی ضعیف برخوردارند. یافته­ ها گویای آن بود که ۲/۷۱ درصد مردان و ۷/۵۴ درصد زنان وضعیت روانی خوبی دارند؛ در حالیکه وضعیت روانی ضعیف در هر دو جنس یکسان است. ارتباط معناداری بین جنس، وضعیت تأهل و وضعیت روانی مشاهده شد. بین سن، میزان تحصیلات و اوقات فراغت نیز همبستگی وجود داشت. ارتباط بین وضعیت بهداشت روان و اوقات فراغت نیز معنادار بود (صابریان، معصومه. حاجی آقاجانی، سعید. و قربانی، راهب، ۱۳۸۲).

حمایت­طلب (۱۳۸۲) در پژوهشی تحت عنوان (مقایسه میزان شادکامی و سلامت روانی دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه­های تهران و پیام نور) به این نتیجه دست یافت که گروه ورزشکارن در مقایسه با گروه غیر ورزشکارن از عزت نفس، رضایت­مندی، کارآمدی، خلق مثبت، سلامت روانی و به طور کلی از شادکامی بالاتری برخوردارند (حمایت طلب، رسول. بزازان، صدیقه. لحمی، ریحانه، ۱۳۸۲)

دارابی (۱۳۸۱) مهم­ترین مشکلات گسترش ورزش زنان را شامل محدودیت­های فرهنگی و اجتماعی جهت شرکت در فعالیت­های ورزشی، کم­توجهی زنان به فعالیت­های جسمی و روحی خویش، تاثیر باور­ها و اعتقادات مذهبی و سنتی حاکم بر جامعه، عدم آگاهی زنان از فواید ورزش و اطلاع­رسانی ناکافی رسانه­های گروهی اعلام کرد (دارابی، مهری، ۱۳۸۱)

مجتهدی و دلاور (۱۳۸۱) عنوان کردند که گرایش پسران به ورزش بیش از دختران است و نیمی از نمونه تحت بررسی برای ورزش کردن و درس خواندن برنامه منظم ندارند و ۲۵ درصد مدیران و معلمان دیگر نیز نگرش مثبتی به ورزش ندارند. علل عدم گرایش به ورزش کمبود امکانات، شرایط والدین و مدیران و معلمان دیگر، سخت­گیری­های ویژه در مورد دختران، خجالت کشیدن، بلد نبودن یک رشته ورزشی و غیره است (مجتهدی، حسین. و علی دلاور، ۱۳۸۱)

اصفهانی (۱۳۸۱) در پژوهشی تحت عنوان (تأثیر ورزش بر سلامت روانی در بعد جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، کارکرد اجتماعی و افسردگی دانشجویان دانشگاه الزهراء) به این نتیجه دست یافت که بین علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، کارکرد اجتماعی و افسردگی تفاوت معناداری مشاهده می­ شود. همچنین دانشجویان دانشکده تربیت بدنی نسبت به سایر دانشجویان در سلامت روانی و مقیاس­های چهارگانه آن، در وضعیت مطلوبتری قرار دارند (اصفهانی، نوشین، ۱۳۸۱)

تندنویس (۱۳۸۱)، به تحلیل جایگاه ورزش در اوقات فراغت زنان ایرانی پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد میزان اوقات فراغت روزانه آنان ۸/۳ ساعت می­باشد و تماشای تلویزیون بالاترین فعالیت فراغتی آنان را تشکیل می­دهد. یک چهارم آنان از نحوه گذران اوقات فراغت خود راضی هستند. ۵/۴۳ درصد آنان با انگیزه کسب نشاط و احساس لذت ورزش می­ کنند.

تندنویس (۱۳۸۱) به تحلیل جایگاه ورزش در اوقات فراغت مردم ایران پرداخت نتایج تحقیق نشان داد که تلویزیون اولین فراغتی و پس از آن هم صحبتی با دوستان بوده است. ورزش اولین فعالیت فراغتی مورد علاقه مردم است و ۶۰ درصد ورزش می­ کنند و بین میزان اوقات فراغت و رضایت­مندی از گذران و پرداختن به ورزش رابطه معناداری وجود داشت (تندنویس، فریدون، ۱۳۸۱).

۲٫۸٫۲٫ خارج از کشور

الگیلانی، بداوی، الخواجا و اوادالله[۱۹] نیمرخ فعالیت بدنی دانشجویان دانشگاه منصور[۲۰] در مصر را بررسی کردند. آن­ها از ۱۷۰۸ دانشجو درباره فوائد مورد انتظار آن­ها از فعالیت بدنی و موانع پرداختن آن­ها به این گونه فعالیت­ها سؤال کردند. یافته­ های این مطالعه نشان داد اگرچه بیش از ۷۰ درصد این دانشجویان معتقد بودند فعالیت بدنی باعث کسب و حفظ سلامتی می­ شود، اما بیش از ۱۱ درصد از آن­ها غیرفعال فعال بودند. در این مطالعه مشخص شد جنسیت، سال تحصیلی، دانشگاه محل تحصیل، محل سکونت (بومی یا غیربومی بودن)، شرکت در فعالیت­های ورزشی دانشگاه، عضویت در باشگاه­های ورزشی، سطح تحصیلات پدر و مادر و درآمد خانواده به طور معنی­داری پیش ­بینی کننده زندگی غیرفعال دانشجویان است. از دیدگاه این دانشجویان مهم­ترین موانع فعالیت بدنی از دیدگاه آنان محدودیت­های زمانی، در دسترس و مناسب نبودن اماکن ورزشی و عدم حمایت و تشویق سایرین و مهم­ترین فوائد کسب شده از ورزش و فعالیت بدنی شامل توسعه و حفظ سلامتی، بهبود وضعیت بدنی و افزایش قدرت عضلات بودند. آن­ها هم­چنین وجود اماکن ورزشی رایگان در محیط دانشگاه، آگاه کردن دانشجویان از فوائد فعالیت بدنی و بیشتر کردن تعداد واحد­های درس تربیت بدنی را از جمله راه­کار­های مؤثر برای توسعه فعالیت بدنی در دانشگاه معرفی کردند .(El-Gilany, A. H;). (Badawi, K; El-Khawaga, G: Awadalla, N. 2011)

سارا ترینور[۲۱] و همکاران (۲۰۱۰) طی تحقیقی که بر روی دانش آموزان ۱۰ساله از۱۹مدرسه درآدلیاد جنوب استرالیا انجام دادند، عنوان کردند افراد برونگرا تمایل بیشتری برای شرکت در فعالیت­هایی اجتماعی همچون شرکت در پارتی­ها وکلوپ­ها دارند، در حالیکه افراد درونگرا اعتماد بنفس پایین­تر و اضطراب بالاتری برای شرکت در این فعالیت­ها داشتند، از دیگر نتایج آن­ها سلامت روانی بیشتر در بین افراد برونگرایی بود که اوقات فراغت­شان به صورت سازمان یافته تری سپری می­شد (Sarah, Trainor, Paul Delfabbro, Sarah Anderson, Anthony Winefield. 2010).

چیو (۲۰۰۹) نگرش، خودکارامدی و انگیزه­های دانشجویان را در زمینه مشارکت در فعالیت­های بدنی در اوقات فراغت بررسی کرد. یافته­ های او نشان داد بین نگرش به اوقات فراغت، انگیزش و خودکارآمدی و پرداختن به فعالیت بدنی در اوقات فراغت رابطه مثبت و معنی­داری وجود دارد و انگیزه و خودکارامدی بهترین پیش ­بینی­کننده مشارکت در فعالیت­های بدنی در اوقات فراغت هستند. وی بیان می­ کند برای تشویق دانشجویان به فعالیت بدنی در اوقات فراغت، مدیران دانشگاه­ها باید برنامه­هایی را طراحی و سازماندهی کنند تا در دانشجویان نگرش مثبتی نسبت به فعالیت بدنی ایجاد کند و خودکارآمدی و سطح انگیزه آن­ها را نیز برای مشارکت در این گونه فعالیت­ها افزایش دهد (Chiu, L. K. 2009).

منزیک [۲۲]و همکاران (۲۰۰۸) در تحقیقی به بررسی اثر فعالیت جسمانی بر روانشناسی (افسردگی و رضایتمندی) در زنان میانسال چاق پرداختند. نتایج نشان داد گروهی که فعالیت می­کردند میزان قابل توجهی افسردگی در آن­ها کاهش یافته در نتیجه رضایت کلی آن­ها از زندگی افزایش یافته و ارزیابی بهتری از سلامت در این گروه فعال گزارش می­ شود (Masanory, K. , cajdler, A. Pokorski, M. 2008.(

برودلین و همکارانش (۲۰۰۸) تحقیقی پیرامون تعیین رابطه سن و میزان تحصیلات با انواع فعالیت­های بدنی در اوقات فراغت بین افراد مسن انجام دادند که دامنه سنی آن­ها بین ۲۵ تا ۶۴ سال بود. پرسشنامه تهیه شده در مورد میزان فعالیت­های بدنی در اوقات فراغت بود که فعالیت­های بدنی در اوقات فراغت را در قالب دو دسته فعالیت بدنی روزمره و فعالیت بدنی سازمان یافته اندازه ­گیری شد. نتایج بدست آمده نشان داد که در مرد­ها و زن­ها، سن نقش مهمی در رابطه با انجام فعالیت­های بدنی سازمان یافته دارد، اما در مورد فعالیت­های بدنی روزمره نتایج فوق تکرار نشد. رابطه قوی و مستقیمی بین میزان آموزش و تحصیلات و میزان فعالیت بدنی سازمان یافته مشاهده شد. به طور کلی، در فعالیت­های بدنی فراغتی نتایج کلی بدست آمده نشان داد که همه گروه­های سنی در مورد انجام فعالیت­های بدنی روزمره الگو­های حرکتی مشابهی دارند و سن عامل تاثیرگذار معنی­داری بر فعالیت­های بدنی روزمره بشمار نمی­رود. اما در مورد سطح تحصیلات نتایج متفاوتی حاصل شد. این نتایج نشان می­دهد که باید در مورد گروه­هایی که از دانش و آموزش کمتری برحوردار هستند برای تقویت سلامتی و قوای جسمانی تاکید بیشتر شود.

پاروت[۲۳] و همکارانش (۲۰۰۸) در تحقیق خود بر اساس نظریه رفتار­های طرح­ریزی شده به بررسی تأثیر پیام­های تشویقی ارسال شده از طریق پست الکترونیک بر سازه­های روانشناختی مرتبط با نظریه­ رفتار­های طرح­ریزی شده و رفتار­های تمرینی بین ۱۷۰ دانشجو پرداختند. برای گردآوری اطلاعات شرکت­کنندگان دو پرسشنامه خود گزارش­دهی تمرینات بدنی فراغتی و رفتار­های طرح­ریزی شده را تکمیل کردند و تا دو هفته پیام­های تشویقی را بطور روزانه دریافت کردند. یک گروه ۵۷ نفره که بطور تصادفی که در آن گروه منتصب شده بودند پیام­های ساختگی مثبت و گروه دیگر ۵۷ نفره پیام­های ساختگی منفی دریافت کردند و گروه ۵۶ نفره کنترل، پیامی دریافت نکردند. شرکت کنندگان در سه مقطع قبل، بعد و یک هفته بعد از دوره پژوهشی پرسشنامه ­های مربوطه را تکمیل کردند. بر اساس نتایج تحقیق، گروه پیام­های ساختگی مثبت رفتار­های تمرینی بالاتر از دو گروه دیگر گزارش کردند در خصوص هدف تمرینی، گروه کنترل که هیچ پیامی را دریافت نکرده بودند در سطح پایین­تری از دو گروه دیگر قرار داشت که گروه دریافت­کننده پیام­های مثبت هدف­های تمرینی بیشتری را گزارش کردند. همچنین در خصوص نگرش­های عاطفی گروه دریافت­کننده پیام­های مثبت در سطح بالاتری از دو گروه دیگر قرار داشت . Masanory, ohate. Tetsuyd,) (Mizoue. Norio, Mishima. And mashaharu ikeda. (2007)

سابان- مارتینز [۲۴]و همکارانش (۲۰۰۷) به­بررسی فعالیت بدنی اوقات فراغت در نیروی کار و گروه­های شغلی ایالات متحده پرداختند. در این تحقیق فعالیت بدنی اوقات فراغت سبک تا متوسط، ۵ جلسه ۳۰ دقیقه­ای در هفته یا بیشتر و یا فعالیت شدید ۳ جلسه ۲۰ دقیقه­ای در هفته یا بیشتر، شناسایی شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که به طور متوسط نسبتی از نیروی کار ایالات متحده که به توصیه­های سطح فعالیت بدنی اوقات فراغت مطابقت دارند برای زنان ۳۱ درصد و ۳۶ درصد برای مردان می­باشد. همچنین بواسطه نوع شغل، تغییر­پذیری قابل توجهی در میزان سطح فعالیت بدنی اوقات فراغت اختصاصی بر اساس جنسیت (۱۶ تا ۵۵ درصد) وجود داشت که پایین­ترین حد آن در گروه کارگری قابل توجه بود. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که سطح فعالیت­های بدنی اوقات فراغت در نیروی کار ایالات متحده در سطح زیر بهینه قرار دارد که تغییرپذیری قابل توجهی به واسطه نوع شغل در آن وجود دارد.

مسانوری و همکاران (۲۰۰۷) در تحقیقی اثر فعالیت بدنی اوقات فراغت بر سلامت ذهنی در مردان و زنان شاغل مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که سطح سلامتی در میان مردان به دلیل افزایش ساعات کار وکاهش میزان فعالیت بدنی دچار افت و تنزل شده است (Masanory, ohate. Tetsuyd, Mizoue. Norio, Mishima. And mashaharu ikeda. (2007).

ویجیندلیا و همکاران (۲۰۰۷) ارتباط بین شرکت در فعالیت­های فیزیکی اوقات فراغت و استرس پرداختند. نتایج نشان داد که میان افراد پر استرس، شرکت در فعالیت فیزیکی و ورزش اوقات فراغت بسیار کم استMartine ThomisbRenaat M. Philippertsa. (2007) ).

میشل جورنا[۲۵]، کایلی بال و جو سالمون (۲۰۰۶)، طی تحقیقی تاثیر یک برنامه چند­بعدی سلامتی را بر سلامت جسمانی و روحی/ روانی زنان مطالعه کردند. نتایج تحقیق نشان داد زنانی که در این برنامه شرکت کردند نسبت به زمان قبل از اجرای برنامه، پیشرفت معنی­داری در سلامت جسمانی و روحی/ روانی آنان مشاهده شد (July 2006.).

پلاسو[۲۶] و همکارانش (۲۰۰۵)، در مطالعه­ای به بررسی این موضوع پرداختند که آیا فعالیت بدنی و روحیه ناشی از آن در معالجه و پیشگیری از بیماری­های جسمانی و روانی همچون اضطراب و افسردگی مؤثر می­باشد یا نه؛ که طبق نتایج این تحقیق به این نتیجه رسیدند که فعالیت بدنی منظم، سلامت روانی را افزایش می­دهد. با این وجود سایر تحقیقات حاکی از آن است که فعالیت بدنی زیاد از نظر آسیب­رسانی می ­تواند خطرزا باشد (Clinics, 2005 Feb: 60 (1) , 61-70 Epub 2005 Mar.).

کرنریچ[۲۷] (۲۰۰۵) طی یک برنامه فعالیت جسمانی بر روی تعدادی از افراد به بررسی تأثیر ورزش و فعالیت بدنی بر سلامت جسمانی و سلامت روانی افراد پرداختند نتیجه این تحقیق چنین بود:

  1. فعالیت جسمانی مرتب و منظم از بروز بیماری­های جسمانی گوناگون از جمله چاقی، سرطان، ناراحتی­های قلبی/ عروقی و …جلوگیری می­ کند.
  2. فعالیت جسمانی مرتب و منظم، سبب کاهش ناراحتی­های روانی از جمله اضطراب، استرس و ناامیدی می­ شود (Kernreich C, De Name N 2005).

ریچاردسون[۲۸] و همکارانش (۲۰۰۵) در مطالعه­ای با عنوان ادغام برنامه ­های فعالیت جسمانی و خدمات سلامت روانی در افراد مبتلا به اختلالات روانی، به بررسی اهمیت فعالیت جسمانی در ارتقاء سلامت روانی بیماران روانی پرداختند. از آنجا که افراد مبتلا به بیماری­های روانی­ بر اثر کم تحرکی در معرض بیماری­های قلبی/ عروقی می­باشند طبق نتایج این تحقیق، یک برنامه سبک هوازی مانند پیاده­روی در طول روز نیز می ­تواند در افزایش آمادگی جسمانی اینگونه بیماران موثر واقع شود و خطرات صدمات قلبی/ عروقی را کاهش دهد. در ضمن اینگونه تمرینات سبک روزانه در ارتقاء سلامت روانی بیماران می ­تواند بسیار موثر باشد (Richardson CR, et al 2005).

تاسای[۲۹] (۲۰۰۵) اعلام کرد که ارزش­های فرهنگی و محیط اجتماعی، فیزیکی و فراغتی می­توانند فرایند­های شناختی را که زمینه­ساز شرکت فعالانه در تفریح هستند محدود نمایند.

مطالعات انجام شده توسط آینسوورس[۳۰] و همکاران (۲۰۰۵)، حاکی از آن است که فعالیت بدنی و ورزش در ارتقاء بهداشت روانی، کاهش افسردگی، افزایش بهزیستی، سلامت روانی و اجتماعی، اعتماد به نفس خودباوری و خودیابی اثر دارد.

در تحقیقی با عنوان برآورد شیوه زندگی بی­تحرک بزرگسالان که در آمریکا صورت گرفت مشخص شد که ۳۸/۳ درصد از بزرگسالان در طی اوقات فراغت اصلاً فعالیت جسمانی ندارند و ۲۱/۱ درصد نیز اعلام کردند که در ۵ روز در هفته یا بیشتر، روزانه کمتر از ۳۰ دقیقه فعالیت جسمانی خفیف تا متوسط انجام می­ دهند و یا اینکه ۲۰ دقیقه فعالیت جسمانی شدید را در سه روز از هفته اجرا می­ کنند (Schenborn CA. Barnes PM , 2002).

وندل[۳۱] و همکارانش (۲۰۰۴) در پژوهشی با عنوان رابطه بین فعالیت جسمانی در اوقات فراغت و ارتباط آن با سلامتی و کیفیت زندگی افراد، به این نتیجه رسیدند که با افزایش فعالیت جسمانی در اوقات فراغت، بر میزان سلامت روانی افراد افزوده می­ شود. لیکن این امر در مورد زنان به طور کامل اثبات نشد (Wendel – vos GC, et al, 2004).

نکتل[۳۲] (۲۰۰۴) در پژوهش خود با عنوان اثر آرام­بخشی فعالیت بدنی بر اختلالات روحی- روانی که بر ۶۰ نفر از افراد مبتلا به بیماری­های روانی با ۲ نوع تمرین مقاومتی و استقامتی انجام گرفته بود اظهار داشته است که تمرینات استقامتی بخوبی تمرینات مقاومتی اختلال روانی ورزشکاران را بهبود می­بخشد همچنین نتایج نشان داد فعالیت استقامتی برای افرادی که افسردگی دارند مفیدتر است (Kenechtle. B, “Influence, 2004).

نتایج تحقیق وانگ[۳۳] و همکارانش (۲۰۰۴) نشان می­دهد که فعالیت بدنی از هر شکل می ­تواند در حفظ و تأمین سلامت روانی نقش داشته باشد. ورزش نه تنها در افزایش بهزیستی کمک می­ کند، بلکه در افزایش خودپنداره نقش دارد.

هاس[۳۴] و همکارانش (۲۰۰۴) در تحقیق خود به بررسی فعالیت بدنی فراغتی در دانشجویان دانشگاهی از ۲۳ کشور مختلف و ارتباط این فعالیت­ها با باور­های سلامتی، آگاهی از خطرات بی­تحرکی و توسعه اقتصادی ملی آنان پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد با وجود اینکه شیوع غیرفعال بودن در اوقات فراغت با نوع فرهنگ و سطح اقتصادی در حال تغییر می­باشد اما به طور متوسط این رقم در حد ۲۳ درصد برای دانشجویان اروپای شمال غربی و ایالات متحده، ۳۰ درصد برای دانشجویان اروپای مرکزی و شرقی، ۳۹ درصد برای کشور­های مدیترانه­ای، ۴۲ درصد برای دانشجویان آسیایی­تبار و ۴۴ درصد برای دانشجویان کشور­های در حال توسعه می­باشد. همچنین احتمال فعالیت بدنی به طور مثبتی در ارتباط با قوت باور­های سلامتی و توسعه اقتصادی ملی بود. دانش نمونه­ها درباره فعالیت و سلامتی به طور مأیوس کننده ­ای تنها در حد ۴۰ تا ۶۰ درصد آگاهی قرار داشت. Haase, A. , Steptoe, A. Sallis, J. F. , & Wardle, j. ( 2004))

از طرفی دیگر کرامبی[۳۵] و همکاران (۲۰۰۴) به این نتیجه رسیدند که مهمترین مانع در پرداختن به ورزش در اوقات فراغت بی­علاقگی است. آن­ها اعلام نمودند که در دسترس بودن تسهیلات برای تشویق به شرکت در فعالیت جسمانی ضروری است.

گارد (۲۰۰۳)، در تحقیق خود به بررسی عوامل تاثیرگذار در گذران اوقات فراغت در جامعه ایالات متحده پرداخت. نتایج این تحقیق نشان داد که گرفتاری مالی و مشکلات اقتصادی با فعالیت­های تفریحی و گردشی و نحوه اوقات در جامعه فراغت در ارتباط می­باشد. بر اساس نتایج این تحقیق مشخص گردید که فعالیت بدنی فراغتی مورد بررسی در حد استاندارد­های تعریف شده نمی ­باشد.

گابریل[۳۶] در سال ۲۰۰۲ در تحقیق خود در زمینه بهداشت روانی معلمان، استفاده از کتب و منابع بهداشت روانی، شرکت در کلاس­ها و سمینار­های بهداشت روانی را در این راستا برای معلمان ضروری می­داند (Gabrielle. , Anderson, Angela D. Whipple & Shane, R. Timerson (2002

کرکالدی[۳۷] (۲۰۰۲) تحقیقی را تحت­عنوان (ارتباط بین فعالیت بدنی، خودباوری و مشکلات رفتاری در بین نوجوانان) انجام دادند نتایج این تحقیق نشان داد که تمرینات منظم باعث خودباوری مطلوبی در فرد می­شده است. یک ارتباط قوی بین افرادی که در فعالیت ورزشی شرکت می­کردند و از الکل و مواد مخدر پرهیز می­کردند، وجود داشت. نوجوانانی که در فعالیت­های ورزشی شرکت می­کردند نسبت به افراد غیرفعال از عزت نفس بالاتری برخوردار بوده و کمتر دست به انحرافات اجتماعی و فردی می­زدند (Kerkaldy, B, 2002).

پرانک[۳۸] (۱۹۹۷) و همکاران در یک پژوهش روانی – جسمانی که در زنان مطالعه کردند، به این نتیجه رسیدند که تمرین شدید می ­تواند مزایای زیادی بر روی رفتار و خلق و خو داشته باشد و علاوه بر آن، تمرینات بدنی با کاهش استرس، تنش و افزایش اعتماد به نفس همراه است.

در پژوهشی که توسط جاجی چانگو و پترسون (۱۹۹۵) انجام شد، ۵۶۸ دانش آموز ایرانی دوران راهنمایی و دبیرستان در شهر تهران از نظر علایم افسردگی و سبک­های مقابله­ای مورد ارزیابی قرار گرفتند، و نتایج نشان داد دانش آموزان ایرانی به طور متوسط علایم افسردگی بیشتری را در مقایسه با نوجوانان آمریکایی دارند. نتایج به دست آمده از نمونه­های مورد بررسی در آمریکا بیانگر آن است که دانش آموزان دارای سبک مقابله­ای فعال در مقابل با دانش آموزان سبک مقابله­ای غیر فعال علایم افسردگی کمتری را نشان می­ دهند (Cheung, p, & Spears, G, 1994).

در تحقیقی که توسط ماکماهون[۳۹] (۱۹۹۰) تحت عنوان فواید روانشناختی تمرین و درمان تخلفات بزرگسالان انجام گرفت مشخص شد با تمرینات شدید تغییراتی نظیر اضطراب، تنش و افسردگی و افزایش اعتماد به نفس در افراد ایجاد می­ شود و امکان دارد تمرینات هوازی موجب بهبود و پیشرفت زیادی در عزت نفس و افسردگی گردد.

نیمان[۴۰] و همکاران (۱۹۹۰) در بررسی عملکرد دوندگانی که در دو ماراتن لس آنجلس شرکت کرده بودند دریافتند که آن­ها از زمانی که به ورزش روی آورده­اند، خوب می­خوابند، احساس خوبی دارند Alder and Marion E. T. Mc Murdo, 2004)).

کارول[۴۱] (۱۹۷۹) در پژوهش خود به بعضی تعارضات محیطی موثر بر سلامت روانی دانشجویان نظیر میل به تفریحات متعدد اجتماعی در مقابل تمایل به درس خواندن، میل به برتری جسمانی در برابر محدودیت­های عضوی، احتیاج به پیشرفت دروس در برابر احساس بی­کفایتی، ترس از ابراز شخصیت در برابر میل به خودنمایی و انتخاب شغل و حرفه اشاره می­ کند (Schenborn CA. Barnes PM, 2002).

باتوجه به مطلب ذکر شده در این فصل نحوه گذران اوقات فراغت از اهمیت زیادی برخوردار است که این اهم باید با توجه به شرایط کاری، خانوادگی، شخصیتی و اقتصادی فرد انتخاب شود تا بتواند سلامت روحی و جسمی را تامین سازد. در این رابطه به استناد دلایل ذکر شده یکی ازبهترین انتخاب­ها ورزش می­باشد که به لحاظ علمی و دینی سفارش زیادی به انجام آن شده است

فصل سوم

(روش پژوهش)

۱٫۳٫ روش تحقیق

روش­های تحقیق مختلفی وجود دارد که استفاده از هریک از روش­های تحقیق بسته به ماهیت کار و متغیر­های مورد بررسی، توصیه می­ شود. روش تحقیق در علوم رفتاری با توجه به ملاک­های هدف تحقیق، نحوه گردآوری داده­ ها، نحوه اجراء مشخص می­گردد.

الف) روش تحقیق بر حسب هدفتحقیقات علمی را بر اساس هدف تحقیق به سه دسته تقسیم می­ کنند: تحقیقات بنیادی، کاربردی و تحقیق و توسعه (سرمد، زهره. حجازی، الهه. بازرگان، عباس، ۱۳۸۸). تحقیق حاضر نیزقصددارد تا به “بررسی نحوه گذران اوقات فراغت دوومیدانی کاران حاضردر اردو­های تیم ملی درسال ۱۳۹۱ و ارائه برنامه مناسب” بپردازد و لذا روش تحقیق توصیفی مورد استفاده قرار می­گیرد.

ب) روش تحقیق بر حسب نحوه گرد آوری داده هاتحقیق حاضر از نظر گردآوری داده­ ها و اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل یک تحقیق توصیفی و غیر آزمایشی می­باشد که سعی پژوهشگر بر این است تا یک مساله و پرسش واقعی که در عمل وجود دارد طی یک فرایند تحقیق پاسخ دهد، زیرا تحقیقات علمی بر حسب گردآوری اطلاعات به دو دسته تقسیممی شوند: ۱) تحقیقات آزمایشی ۲) تحقیقات توصیفی. از آنجا که هدف تحقیق توصیفی توصیف کردن شرایط یا پدیده­های مورد بررسی است (سرمد، زهره. حجازی، الهه. بازرگان، عباس ، ۱۳۸۸). هدف ما نیز ” بررسی نحوه گذران اوقات فراغت دوومیدانی کاران حاضردر اردو­های تیم ملی درسال ۱۳۹۱ و ارائه برنامه مناسب” می­باشد.

ج) روش تحقیق بر حسب نحوه اجراءپژوهش حاضر بر حسب نحوه اجراء از نوع پیمایشی می­باشد.

۲٫۳٫ روش و ابزار گرد آوری اطلاعات:

الف) روش گرد آوری اطلاعات

برای جمع آوری اطلاعات از روش­های زیر استفاده گردید:

مطالعات کتابخانه ایجهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، از منابع کتابخانه ای، مقالات، کتاب­های مورد نیاز و نیز از شبکه جهانی اطلاعات استفاده شده است.

تحقیقات میدانیبه منظور جمع آوری داده ­ها و اطلاعات برای تجزیه و تحلیل از پرسشنامه استفاده خواهد شد.

ب) ابزار گرد آوری اطلاعات

در این تحقیق از دو ابزار برای جمع آوری اطلاعات استفاده گردیده است:

بررسی اسناد و مدارکجهت اخذ اطلاعات کلی در مورد مبانی نظری فراغت و اوقات فراغت از روش بررسی اسناد و مدارک استفاده گردیده است. همچنین سایر اطلاعات در زمینه ادبیات موضوع، تعیین چارچوب نظری و شاخص ­ها از منابع موجود در کتابخانه که حاوی کتب، مجلات و پایان نامه­ها و گزارشات علمی است، استفاده شده است.

پرسشنامهاین ابزار یکی از ابزار­های رایج تحقیق و روش مستقیم برای کسب داده ­های تحقیق است. پرسشنامه مجموعه ­ای از سوالهاست که پاسخ دهنده با ملاحظه آن­ها پاسخ لازم را ارائه می­دهد که این پاسخ­ها داده ­های مورد نیاز پژوهشگر را تشکیل می­دهد. از طریق سوالات پرسشنامه می­توان دانش، علاقه، نگرش فکری فرد را مورد بررسی قرار داد (سرمد، زهره. حجازی، الهه. بازرگان، عباس، ۱۳۸۸).

همانگونه که اشاره شد به منظور گردآوری داده ­های بخش نظری پژوهش، از روش کتابخانه­ای (همچون کتاب­ها، مقالات، پایان نامه­ها و سایت­های اینترنتی) و به منظور توصیف دیدگاه جامعه مورد پژوهش از روش پیمایشی (پرسشنامه) بهره گرفته شده است. به منظور توصیف دیدگاهورزشکاران از روش پیمایشی (پرسشنامه) بهره گرفته شده است.

پرسشنامه مذکور شامل سه بخش می­باشد. بخش اول پرسشنامه شامل توضیح مختصری از پرسشنامه و نحوه تکمیل آن جهت ایجاد وضوح بیشتر پاسخ دهندگان می­باشد. بخش دوم پرسشنامه شامل اطلاعات شخصی که دارای سوالات جمعیت شناختی نظیر سن، سطح تحصیلات، جنسیت، وضعیت تأهل. . . پاسخ دهندگان می­باشد. بخش سوم شامل سوالات مرتبط با متغیر­های تحقیق می­باشد. طراحی پرسشنامه در بخش دوم و سوم به صورت بسته طراحی گردید. جهت سنجش پایایی پرسشنامه موجود از روش آلفای کرونباخ استفاده خواهد شد و همچنین جهت سنجش روایی پرسشنامه موجود از روش تایید اساتید محترم راهنما و مشاور و خبرگان و تکنیک دلفی استفاده می­ شود. همچنین پرسشنامه مورد استفاده دارای مقیاس لیکرت می­باشد، بدین صورت که برای هر سوال از ۵ گزینه استفاده شده است و پرسشنامه مذکورنیز به روش محقق ساخته می­باشد.

۳٫۳٫ اعتبار و روایی ابزار تحقیق

الف) تعیین اعتبار (روایی) پرسشنامه:

مفهوم اعتبار به این پرسش پاسخ می­دهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سنجد بدون آگاهی از اعتبار ابزار اندازه گیری نمی­توان به دقت داده ­های حاصل از آن اطمینان داشت. برای تعیین اعتبار پرسشنامه روش­های متعددی وجود دارد که یکی از این روش­ها اعتبار محتوا می­باشد.

اعتبار محتوا نوعی اعتبار است که برای بررسی اجزای تشکیل دهنده یک ابزار اندازه گیری بکار برده می­ شود. اعتبار محتوای یک ابزار اندازه گیری به سوال­های تشکیل دهنده آن بستگی دارد. اگر سوال­های پرسشنامه معرف ویژگی ­ها و مهارت­ های ویژ­های باشد که محقق قصد اندازه گیری آن­ها را داشته باشد، آزمون دارای اعتبار محتوا است. برای اطمینان از اعتبار محتوا، باید در موقع ساختن ابزار چنان عمل کرد که سوال­های تشکیل دهنده ابزار اندازه گیری معرف قسمت­ های محتوای انتخاب شده باشد (عادل، آذر. منصور، مومنی، ۱۳۸۷).

بنابراین اعتبار محتوا، ویژگی ساختاری ابزار اندازه گیری است که همزمان با تدوین آزمون در آن تنیده می­ شود. اعتبار محتوای یک آزمون معمولاً توسط افرادی متخصص در موضوع مورد مطالعه تعیین می­ شود. در این مرحله با انجام تست خبرگان، مشورت با اساتید محترم راهنما و مشاور و همچنین نظرات افراد متخصص در زمینه گذران اوقات فراغت دوومیدانی کاران حاضر در اردوی تیم ملیدر انتخاب پرسشنامه مناسب اعمال شده و اصلاحات لازم بعمل آمده و بدین ترتیب اطمینان حاصل گردید که پرسشنامه همان خصیصه مورد نظر محققرا می­سنجد.

ب) تعیین پایایی (قابلیت اعتماد) پرسشنامه ها:

قابلیت اعتماد یا پایایی یکی از ویژگی­های فنی ابزار اندازه گیری است. مفهوم یاد شده با این امر سر و کار دارد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می­دهد.

دامنه ضریب قابلیت اعتماد از صفر (عدم ارتباط) تا ۱+ (ارتباط کامل) است. ضریب قابلیت اعتماد نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازه گیری ویژگی ­های با ثبات آزمودنی و یا ویژگی­های متغیر و موقتی وی را می سنجد. برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد ابزار اندازه گیری شیوه ­های مختلفی به کار برده می­ شود. از آن جمله می­توان به شیوه ­های زیر اشاره نمود:

  1. اجرای دوباره آزمودن (روش بازآزمایی)
  2. روش موازی (همتا)
  3. روش تصنیف (دو نیمه کردن)
  4. روش کودر – ریچارد سون
  5. روش آلفای کرونباخ (عادل، آذر. منصور، مومنی، ۱۳۸۷).

در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه گیری که خصیصه ­های مختلف را اندازه گیری می­ کند به کار می­رود.

برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ابتدا باید واریانس نمره ­های هر زیرمجموعه سوال ­های پرسشنامه و ورایانس کل را محاسبه کرد. سپس با بهره گرفتن از فرمول زیر مقدار ضریب آلفا را محاسبه می کنیم.

 

که در آن:

تعداد زیر مجموعه ­های سئوال ­های پرسشنامه یا آزمون = J

واریانس زیر آزمون Jام Sj2 =

واریانس کل پرسشنامه یا آزمون S2 =

بنابراین به منظور اندازه گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ انجام گردیده است.

بدین منظور یک نمونه اولیه شامل ۲۵ پرسشنامه در بین جامعه مورد نظر پیش آزمون گردیده می­ شود و سپس با بهره گرفتن از داده ­های به دست خواهد آمد، از این پرسشنامه ­ها و به کمک نرم افزار آماری SPSS میزان ضریب اعتماد با روش آلفای کرونباخ محاسبه خواهد شد، چنانچه این عدد بالاتر از ۷۰ درصد باشد، نشان دهنده آن است که پرسشنامه مورد استفاده، از قابلیت اعتماد و یا به عبارت دیگر از پایایی لازم برخوردار می­باشد.

۴٫۳٫ مقیاس اندازه گیری

به طور کلی مقیاس­ها برای سنجش نگرش­ها، قضاوت­ها، عقاید و سایر خصیصه­های کیفی که به آسانی قابل اندازه گیری نیستند، بکار می­رود. با بهره گرفتن از مقیاس اندازه گیری، داده ­های به دست آمده طی تحقیق از شکل کیفی به شکل کمی تبدیل شده و می­توانند برای آزمون­های آماری مورد استفاده قرار گیرند (سکادان، اوما، ۱۳۸۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]




اصل مبتنی بر روان شناسی جدید:

      • روش باید علاقه فعلی فراگیران را مورد توجه قرار دهد.
      • رشد و علایق آینده او را برانگیزد. در دوره پیش دبستان بازی کردن علاقه خاص نوآموزان است.
      • روش تدریس باید با بازی کردن بصورت درهم تنیده اجرا گردد. پیوند علاقه فراگیر با روش باعث رغبت و انگیزه او برای مشارکت در فرایند یاددهی ـ یادگیری شده و زمینه رشد او را فراهم می سازد.

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    • روش باید برای تفاوت های فردی در توانایی، علایق و زمینه های فراگیران پیش بینی لازم را به عمل آورد.
    • روش باید از طریق استفاده از مواد عینی فرصتهایی برای یادگیری فراهم سازد.
    • روش باید همه جانبه های رشد بچه را در برگیرد.
    • جنبه های عقلانی، اجتماعی، عاطفی و معنوی و جسمانی، جنبه های اساسی شخصیت را تشکیل می دهند.
    • روش باید امکان لازم را برای مشارکت فراگیران در حل مسایل زندگی فراهم سازد.
    • روش باید امنیت و رضایت برای فراگیر فراهم سازد.

اهمیت آموزش و پرورش دوره پیش دبستانی
آموزش و پرورش کودکستانی اولین مرحله از آموزش و پرورش رسمی که هدفها، برنامه ها، روشها و ابزارهای خاص خود را دارد و پایه مهمی برای سایر دوره های آموزش و پرورش عمومی است این مرحله از آموزش را می توان به دو دوره اصلی تقسیم کرد دوره اول مربوط به کودکان شیرخواره و نوپا (از ماه های اول زندگی تا چهار سالگی است) در کشور ما اکثر مهدهای کودک که زیر نظر سازمان بهزیستی کشور هستند که رشد و پرورش ذهنی کودکان در همین سنین را بر عهده دارند. دوره دوم که مخصوص کودکان پنج تا شش ساله است دوره آمادگی برای ورود به دبستان (اصطلاحاً دوره پیش دبستانی) نامیده می شود که اساساً زیرا نظر آموزش و پرورش است هر یک از دوره ها با زیر دوره های مذکور که در کشورهای مختلف با نامهای گوناگون شناخته می شوند و با توجه به سطح رشد نیازها و توانایی های کودکان، برنامه آموزش و پرورش خاص خود را دارند. امروزه با ازدیاد تعداد مادران شاغل جمعیت کودکان ورود به کودکستان هر روز بیشتر و بیشتر می شود که البته فقط برای کودکان ۶ ساله برنامه های آموزش خاصی در نظر گرفته می شود درواقع وظیفه اساسی مهدکودکها در کنار پرستاری و حمایت از کودکان پاسخگویی به نیازهای زیستی، بهداشتی، روانشناختی آنان در غیاب والدین است برای انجام چنین وظیفه ای مهدکودکها باید برخوردار از مریبان توانمند و مدیران کار کشته و آگاه و لایق و دارای برنامه های دقیق و امکانات کافی باشند و در کار بر رشد و پرورش همه جانبه کودکان تأکید کنند چرا که دیدگاه همه جانبه نگر نسبت به کودکان در اصل بر تمامیت شخصیت کودکان استوار است بنابراین باید در همکاری و هماهنگی با خانواده امکان رشد او را فراهم آورد. توجه به تمامیت شخصیت کودک مستلزم آن است که در مهدکودک و کودکستان محیطی مطمئن و سالم و آموزنده که در عین حال از بازی و سرگرمی نیز خالی نباشد برای او فراهم آورده شود. طرح و نقشه مشخصی برای فعالیتهای عملی روزانه مربیان که پاسخگوی نیازهای خاصی کودکان باشد وجود داشته باشد و پیشرفتهای کودک را در زمینه های زیستی، عاطفی، ذهنی و اجتماعی به طور مرتب اعتلا بخشیده. سالهای پنجم و ششم زندگی کودک را سالهای کودکستانی و دوره آمادگی برای ورود به دبستان یا دوره پیش دبستانی می نامیم در این دوره است که کودکان برای ورود به دوره آمادگی و نهایتاً برای ورود به دبستان آماده می شوند. به بیان دیگر در این دوره است که نقش نهاد خارج از محیط خانواده یعنی نقش کودکستان در رشد و پرورش و یادگیری کودک اهمیت می یابد و لذا برنامه ریزی منسجم و هدفدار آموزش و پرورش ضرورت بیشتری پیدا می کند از قدیم الایام سن ۵ و ۶ سالگی در کشور ما سن ورود به مکتب خانه و آموزش نماز و الفبا و قرآن و نظم آموزشی و اجتماعی قلمداد می شده است و در اروپا اواسط قرن هجدهم به بعد همین دوره را زمان ورود به باغ کودکان می نامیده اند و ما امروزه نیازمندیم که بر مبنای اصالتهای فرهنگی خویش دانشهای نوین آموزش کودکستانی را به کار گیریم و طرح نوینی از تعلیم و تربیت را به عالم فرهنگ و دانش بشری عرضه کنیم برای اینکه در یک کشور انقلابی و در سال توسعه بسر می بریم بویژه ضرورت دارد برای کودکانی که در محرومیت فرهنگی و اجتماعی روزگار می گذرانند و متأسفانه اکثریت فرزندان این مرز و بوم را تشکیل می دهند کودکستانهایی در روستاها و شهرهای خود ایجاد کنیم که بتواند مقدمات پر کردن شکاف وسیع محرومیت را فراهم آورده تأکید ما بر ضرورت ایجاد و گسترش کودکستانها از این بابت نیز هست که ویژگی های زندگی اجتماعی ما در مقایسه با گذشته های دورتر به شدت تغییر یافته است درواقع امروز الگوی زندگی خانوادگی بسیار متفاوت از سابق می باشد چرا که بسیاری از مادران به طور فرآیندی به کار در ادارات و کارگاهها انتقال پیدا کرده اند در نتیجه طرز تلقی زنان از زندگی اجتماعی شان تغییر یافته و ارزشهای جدیدی بویژه روانشناسی و تعلیم و تربیت کودکان و پژوهشهای بیشمار علمی در ذهن مردم ایجاد کرده و خلاصه آموزش و پرورش رسمی پیش دبستانی بر همگان آشکار شده است که به صورت تکلیفی مهم و اساسی برای والدین و مسئولیتی برای دولتها درآمده است (ندیمی، ۱۳۸۷).
تعلیم و تربیت دوره پیش از دبستان از نظر دانشمندان بزرگ مغرب زمین:
امروزه آموزش پیش دبستانی از نظر همه صاحبنظران تعلیم و تربیت، امری پذیرفته شده است زیرا آموزش این دوره کودکان را وادار به کنجکاوی می کند و آنها را تشویق می نماید تا متفکران و یادگیرندگان خردسالی باشند که با انگیزه محیط اطرافشان را جستجو کنند و یاد بگیرند که چگونه بیاموزند.
در واقع ما هم نمی توانیم تأثیر متخصصان تعلیم و تربیت دوران کودکی اولیه[۱۱] را بر تفکر فعلی مان نادیده بگیریم. درواقع به نقطه نظرات چندی از متخصصان در مورد برنامه های درسی و تعلیم و تربیت دوره پیش دبستان می پردازیم.
نخستین کسی که از یک قرن قبل تاکنون تأثیر مهمی روی تربیت دوره کودکی اولیه در کشور انگلستان داشته است فریدریک فروبل[۱۲] بوده اگر چه امروز تعلیم و تربیت او بیهوده به نظر می رسد شکی نیست که فروبل رویکرد جدیدی برای فهم ما از فعالیتها و روش های یادگیری کودکان بوجود آورد و نشان داد که کودکستان قبل از اینکه بتوانند به آگاهی از خود و محیط دست یابند به تجربه های گسترده ای نیاز دارند. فروبل تحت تأثیر روسو[۱۳] و پستالوزی[۱۴] قرار داشت او معتقد است که بازی یک فعالیت جدی و عمیقاً مهم برای خردسال است فروبل نوشت (پ. ۳۰، ۸۹۶): در سن کودکی، بازی اساساً یک امر بی اهمیت نیست، بازی یک موضوع جدی و عمیقاً مهم است. تمرکز بر روی بازی در این سن هسته کامل آینده فرداست چون در بازی کل شخصیت و حساسترین کیفیات ذهن شکل می گیرد. به نظر او کودکستان [۱۵]ها مؤسساتی هستند که کودکان در آن آموزش می بینند و خودشان را تربیت می کنند و محلی است که آنها تمام توانایی هایشان را از طریق بازی که یک فعالیت خلاق[۱۶] و آموزش خود به خودی[۱۷] است شکل می دهند و یکپارچه می کنند کودکان از طریق بازی یاد می گیرند درواقع بازی اصل اساسی فلسفه فروبل است اصلی که توسط بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت دوران کودکی اولیه برجسته شده است.
هدایا و سرگرمی ها، بخش اساسی نظریه فروبل در مورد افکار فطری[۱۸] بود تا کودکان به کمک آنها نمادپردازی کنند و آنها اسباب بازی های دایمی دوران کودکی بودند برای نمونه توپ، تخته، شن، خاک، فعالیتهای بازی کودکان را در تمام سنین شکل می دادند نقش مربی، برنامه ریزی و نظارت بر فعالیتهای کودکان بود در کودکستان فروبل هدایا، سرگرمی ها، مسابقات، آوازخوانی داستان سرایی و گفت و شنودهایی وجود داشت که برنامه درسی کودکستان را متفاوت با مدرسه ابتدایی قرار می داد زیرا مدارس، برنامه درسی شامل مطالب ۳R[19] بود که بیشتر وقت برنامه روزمره دانش آموزان را پر می کردند. فعالیت آموزشگاههای کودکان خردسال در دوران جدید را باید بیشتر مدیون نظرات فروبل بدانیم.
رودولف (۱۸۹۹) اشتاینر فیلسوف و حکیم متأله اتریشی نخستین مدرسه والدرف[۲۰] را در استاتگارت[۲۱] برای فرزندان کارگران کارخانه سیگار دایر کرد گر چه این مدرسه برای کودکان تمام سنین طراحی شده بود امروزه فقط مهدکودک رودلف در این کشور و در بسیاری از کشورهای جهان گسترش یافته است اشتاینر اساساً به کودکان علاقمند بود و اصول تعلیم و تربیت او مبتنی بر دیدگاه ویژه ای از رشد کودک بود فلسفه پشت سر برنامه درسی او این بود که با درک ماهیت کودک، شکل گیری فردیت آنها ممکن می شود اگر به کودکان برنامه درسی خلاقی ارائه شود که بتوانند تجربه های متوازنی از هنر و علوم و فرصتهایی برای رشد فرآیندهای فرک کردن، احساس کردن و اشتیاق را فراهم کنند. آنها بزرگسالانی انعطاف پذیر و خلاق می شوند.
از نظر اشتاینر بهترین مربی کودکستان[۲۲] کسی است که بتواند جو خانه را در محیط مدرسه ایجاد کند. تأکید عمده اشتاینر روی بازی آزادانه و استفاده از اسباب بازی های دارای اهداف چندگانه بود که بتواند تخیل[۲۳] و بازی کودکان را تشویق کند در مهد کودک اشتاینر موادی همچون سنجاق، صدف، تکه های چوب و پارچه همیشه در دسترس کودکان بود و آنها تشویق می شدند که بدوزند، نقاشی کنند و به کارهای چوبی سرگرم شوند. در حوزه کارهای چوبی، کودکان به مدلهای کوچکی از هر چیز البته از نوع واقعی اش دسترسی داشتند؛ ابزارهایی که می توانستند اسباب بازی هایی را برای استفاده در بازی های تخیلی شان بسازند. بازیهای بیرون از کودکستان مورد تشویق قرار می گرفت، اما مقدار وسایل بازی کم بود با این وجود مقدار وسایل بازی طبیعی وجود داشت درواقع عدم وجود وسایل ساخته شده در دسترس کودکان عمدی بود تا آنها در بازی هایشان خلاق تر و تخیلی تر شوند. همچنین در این مدرسه کودکان به روش های گوناگونی در استفاده از رنگها تشویق می شدند زیرا اشتاینر باور داشت که کودکان باید در مورد رنگها به عنوان ماهیتهای فعال و زنده فکر کنند. آواز خواندن همانند حرکات موزون جسمی با اهمیت بود.
هنر جدید حرکات موزون که توسط اشتاینر مطرح شد شامل حرکات توأمان موسیقی و صحبت کردن بود. داستان گویی نیز در برنامه درسی اشتاینر مهم بود؛ همانطور که او می گفت اگر داستانی خوانده شود کتاب داستان بین داستانگو و کودکان قرار می گیرد. اگر کتاب کودکان تصاویری را برای تحریف تصوراتشان را نشان نداشته باشد آنها بیشتر قادر می شوند موقعیت را تصویر کنند در برنامه درسی اشتاینر نه مطالب آموزشی ارائه می شد و نه کوششی برای وادار کردن کودکان به خواندن و نوشتن صورت می گرفت شاید این یکی از دلایل افزایش و گرایش والدین به مهدهای کودک اشتاینر باشد؛ همان والدینی که از فشارهای آموزشی وارد بر کودکان توسط مهدهای کودک امروزی نگرانند(کرتیس، ۱۳۸۶).
مونته سوری (۱۹۶۴) به تربیت دوره اولیه کودکی اهمیت فراوانی قائل بود درواقع او بود که عملاً مسئول آشنایی با تجهیزات دوره کودکی در مدارس و کلاس های پیش دبستانی مانند برنامه درسی منطبق با دیدگاه های مونته سوری کودک را دارای دو نوع حساسیت پذیری خلاق می داند که مستلزم ذهن جذب کننده[۲۴] و دوره های حساس[۲۵] است که این دو ابزار برای کمک به کودک به منظور سازگاری با محیطش است. مونته سوری به لزوم آزادی در یک محیط سازماندهی شده اشاره می کند البته منظورش آن نیست که کودک هر چه بخواهد انجام دهد او استدلال می کند نمی توانیم به طور مطلق آزاد باشیم و اگر آزادی مطلق داشته باشیم نمی توانیم در جامعه زندگی کنیم درواقع او ویژگی های کودک طبیعی را مستلزم توانایی کار کردن متناسب با سنجش، آزادی نگاه کردن و امکان انتخاب فعالیت و دنبال کردن توازن طبیعی و الگوی کارش می دانست درواقع برنامه ریاضی مبتنی بر وسایل بسیار منظم بوسیله مونته سوری طراحی شده بود برنامه زبان با رویکرد فنوتیک (آوایی) کاملاً خردسالان را با خواندن آشنا می کند و فعالیت هایی نیز در مورد موضوعات فرهنگی و خلاق در محیط آماده شده وجود دارد (همان منبع).
تفاوت کودکان در سنین پیش از دبستان:
هیچ کودکی مانند کودک دیگر نیست هر کودک خصوصیات متفاوتی را به ارث می برد که یکی از آنها استعداد یادگیری است شکل ظاهری کودک طرز رفتار، چگونگی یادگیری او تا حدی تحت تأثیر خصوصیاتی است که از والدین و نیاکان خود به ارث برده است بنابراین به استثنای دوقلوهای همسان، هیچ کودکی نمی توان پیدا کرد که از نظر ترکیب خصوصیات ارثی با کودک دیگر همانند باشد آهنگ رشد دختران تندتر از پسران است. جنس کودک و نیز تمام مشخصات ارثی که باعث پیشرفت یا عقب افتادگی او در طول زندگی اش می شود در لحظه بسته شدن نطفه مشخص می شود دختر ها و پسرها نه تنها از لحاظ ظاهر بلکه از لحاظ رفتار نیز با یکدیگر متفاوتند برخی از این تفاوتها نتیجه توقعات والدین و معلمان از پسرها و دخترهاست چه غالباً پسرها از آغاز تولد آزادی بیشتر برای تلاش رسیدگی به کارها و روی پای خود ایستادن می دهند در حالی که نحوه رفتار با دختران با نرمش بیشتری همراه است و از آنها انتظارات دیگری می رود و به همین دلیل آنها شخصیت متفاوتی می یابند آرامتر و مطیع تر از پسران می شوند و انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان می دهند اول این که پسرها پیش از دخترها خصوصیاتی را که منجر به نارسایی در صحبت کردن و خواندن می شود به ارث می برند تفاوت در آهنگ رشد نیز می تواند یکی از دلایل باشد بسیاری از پسرها برای فراگیری آنچه دخترها در سنین ۵ سالگی و ۶ سالگی می آموزند آمادگی لازم را ندارند همچنین محیط کودکان در استعداد یادگیری و همچنین در نگرش آنان نسبت به یادگیری مؤثر است پس از تولد کودک به همان اندازه که تغذیه او اهمیت دارد تغذیه ذهن او نیز مهم است اگر کودک برای دیدن، گوش داده لمس کردن و چیدن، چیزهایی در اختیار داشته باشد و اگر کسی باشد که با او بازی کند و به حرفهای او گوش دهد با او صحبت کند و او را دوست داشته باشد، از طریق نگاه کردن، گوش دادن، چیدن، دستکاری و جابه جا کردن اشیاء، تقلید کردن، مقایسه حرکات آنی و تمرین و تکمیل مهارتهایی که به تدریج در او ظاهر می شود در یادگیری پیشرفت چشمگیری خواهد داشت حتی کودکان یک خانواده نیز که تا اندازه ای محیطی متفاوت دارند، نخستین کودک زندگی خود را با والدینی جوانتر و در عین حال کم تجربه تر که غالباً در مقایسه با فرزند سوم یا چهارم توجه و دقت بیشتری به فرزندان اول اختصاص می دهند شروع می کند محیط خانواده ها از نظر مسکن، تغذیه و تحصیلات که در وضع مناسبی نیستند و امکان لذت بردن از طبیعت یا هنر برای آنها وجود ندارد بنابراین از آنجا که محیط، صفات موروثی جنسی، مرحله و آهنگ رشد کودک همه و همه بر رفتار و یادگیری او تأثیر دارند اگر بخواهیم کودکی را آموزش دهیم ابتدا باید خصوصیات او را تشخیص دهیم برای این کار باید او را بشناسیم و ببینیم چه عواملی شوق و علاقه او را به یادگیری برمی انگیزد و اینکه چه چیزی باعث یادگیری او می شود. (ندیمی، ۱۳۸۷).
شخصیت:
شخصیت مجموعه رفتارها و ویژگی هایی است که انسان خاصی را مشخص می کند عموماً مردم شخصیت فرد را عبارت از جلوه او در نظر دیگران فرض می کنند.
بررسی ابعاد شخصیت افراد مستلزم مراوده طولانی و مطالعه علمی و عمیق است بسیاری از فلاسفه عناصر باطنی و درونی افراد را که مبانی رفتار ایشان را فراهم می آورند به عنوان پایه و اساس شخصیت می دانند اما در روانشناسی ابعاد شخصیتی فرد عمدتاً در حوزه برخورد و رفتار او با دیگران مورد توجه است. غالباً روانشناسان شخصیت را نتیجه حاصل از تأثیر متقابل فرد و محیط زندگی اش می دانند ویژگی های اجتماعی شخصیت هر کس رفتار اجتماعی او را هدایت می کند و این ویژگی ها آمادگیهای کم و بیش پایدار برای رفتار اجتماعی است در هر حال شخصیت دارای دو بعدیا جنبه متمایز ظاهری و باطنی است جنبه ظاهری شخصیت ویژگیهای جسمانی و رفتار آشکار روانی و اجتماعی را شامل می شود و صفات درونی یا باطنی شخصیت به گونه ای است که همواره در یک نگاه و برخورد سطحی قابل توجه نیست و برای دستیابی به آنها می بایست از روش های ارزیابی و آزمونهای خاص بهره گرفت در هر حال باید توجه داشت که اگر شخصیت مجموعه ویژگیها و خصوصیاتی است که در یک طرح و الگوی واحد شکل گرفته و در رفتار فرد ظاهر می شود اما این خصوصیات کاملاً ثابت و تغییر ناپذیر نیست و همیشه زمینه تغییر و تکامل فراهم است. همواره در زندگی یک فرد شرایط و موقعیت هایی که موجب برانگیختگی نیازهای وی و کامروایی یا ناکامی اش می شود آثار قابل توجهی در شخصیت او به جای می گذارد. معمولاً هر زمانی که فرد نسبت به محیط خود واکنش نشان می دهد، تغییرات تازه ای، هر چند کوچک در شخصیت او پدید می آید. (افروز، ۱۳۷۸) در واقع غالب روان شناسان شخصیت را نتیجه حاصل حاصل از تأثیر متقابل فرد و محیط زندگی اش می دانند ویژگی های اجتماعی شخصیت هر کسی رفتار اجتماعی او را هدایت می کند و این ویژگی ها آمادگی های کم و بیش پایدار برای رفتار اجتماعی است که در این میان توجه به شخصیت (رشد اجتماعی و رشدی عاطفی) حائز اهمیت می باشد.
رشد شخصیت، یک فرایند همیشگی و متحول است که در برگیرنده تلاش انسان برای غلبه کردن بر مسائل مربوط به چگونگی گذراندن مراحل مختلف رشد است این مراحل بصورت منظم و پیاپی از تولد تا پیری در هشت مرحله یا هشت سن صورت می گیرد[۲۶]. برای شناخت یک فرد باید دید که او چگونه در این مراحل با مسائل مهم زندگی خود برخورد کرده است. و اریکسون از جمله دانشمندانی است که شخصیت و هویت آدمی را در هشت مرحله قرار داده که این هشت مرحله جهانشمول و شامل همه افراد است و به نظر او تفاوت های خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی در چگونگی برخورد هر فرد با مسائل هر مرحله و همچنین حل آن ها تأثیر بسیار می گذارد. (سیف، ۱۳۸۳).
اعتماد در برابر بی اعتماد (از تولد تا ۱ سالگی)
خود مختاری در برابر شرم (از ۱ تا ۳ سالگی)
ابتکار در برابر گناه (۳ تا ۶ سالگی)
سخت کوشی در برابر حقارت (۶ تا ۱۱ سالگی)
هویت در برابر سردرگمی هویت (نوجوانی)
صمیمیت در برابر انزوا (اوایل بزرگسالی)
زایندگی در برابر رکود (اواسط میانسالی)
انسجام من در برابر ناامیدی (پیری)
نظریه اریکسون: ابتکار در برابر گناه
اریکسون (۱۹۵۰) اوایل کودکی را دوره «شکفتن عمیق» نامید. وقتی که کودکان از درک خود مختاری و احساس امنیت در مورد جدا شدن از والدین برخوردار می شوند، از زمانی که کودک نوپایی بودند، آرمیده تر می شود و کمتر ساز مخالف می زنند. انرژی آن ها برای حل کردن تعارض روانی سال های پیش دبستانی آزاد می شود. ابتکار در برابر گناه واژه ابتکار (به معنی متکی به خود، شجاع و بلند پرواز است. این واژه حاکی است که کودکان از درک تازه هدفمندی برخوردارند. آن ها دوست دارند از پس تکالیف جدید برآیند، فعالیت هایی را با همسالانشان انجام دهند و با کمک بزرگتر ها به توانایی های خود پی ببرند. اریسکون بازی را وسیله مهمی می دانست که کودکان از طریق آن خود و دنیای اجتماعی شان را در می یابند. بازی به کودکان پیش دبستانی امکان می دهد تا مهارت های جدید را با کمترین خطر انتقاد و شکست امتحان کنند ضمناً بازی یک سازمان اجتماعی کوچک از بچه ها بوجود می آورد که برای رسیدن به هدف های مشترک باید همکاری کنند. بازی وانمود کردن، مخصوصاً فرصت های بی نظیری را برای پرورش ابتکار بوجود می آورد کودکان در فرهنگ های سراسر دنیا، صحنه های خانوادگی و مشاغلی مانند افسر پلیس، دکتر، پرستار در جوامع غربی، شکارچی خرگوش و سفالگر در بین سرخپوستان هاپی و و کلبه ساز و نیزه ساز در بین قبیله پاکاری آفریقای غربی را به نمایش می گذارند (کاروی، ۱۹۹۰ روپ نارین و همکاران ۱۹۹۸) بازی وانمود کردن، از این طریق کودکان را با پیوند بین خود و جامعه گسترده تر آشنا می سازد. (برگ، ۱۳۸۵).
رشد اجتماعی کودک:
انسان اصالتاً موجودی است اجتماعی و جنبه اجتماعی رشد کودک پایه و اساس زندگی انسانی را تشکیل می دهد لازمه زندگی اجتماعی، آماده روانی برخوردار از مهارت های اجتماعی، اعتماد به نفس و قدرت سازگاری اجتماعی است بدون تردید از نظر اجتماعی مهم ترین بعد شخصیت افراد بعد اجتماعی شخصیت ایشان است در پرورش شخصیت کودکان ونوجوانان والدین باید توجه داشته باشند که چگونگی رفتار اجتماعی کودک از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است برای اینکه بچه ها از رشد مطلوب اجتماعی برخوردار باشند لازم است الگوهای رفتاری بزرگسال، بیش از هر چیز نگرش مثبت نسبت به افراد مختلف و فعالیت های اجتماعی در ایشان ایجاد کنند و این مهم انجام نخواهد شد مگر ساختار مهربانانه، صمیمی و دوست داشتنی والدین با کودکان با عبارت دیگر برای اینکه کودک نگرش مثبت نسبت به برقراری روابط اجتماعی با دیگران داشته باشد می بایست از تجارب دلپذیر و خوشایند اجتماعی بهره مند شوند زمانی که الگوهای بزرگسال چون پدر و مادر همواره رابطه ای عاطفی و صمیمی با کودک برقرار کنند و تعادل اجتماعی او را با همراهی و همگامی و بازی و نشاط توأم سازند، آمادگی کودک برای ایجاد ارتباط با دیگران و مشارکت در فعالیت های اجتماعی بیشتر می شود بر عکس کودکانی که والدین آن ها جزو رفتار آمرانه و تحکم آمیز رفتار دیگری با ایشان ندارند به لحاظ همین تجارب ناخوشایند و هیجان انگیز چندان تمایلی برای برقراری ارتباط با دیگران از خود نشان نمی دهند. اضطراب، کمروئی، عصبانیت و برخاشگری والدین از آفات پشت مطلوب اجتماعی کودکان می تواند باشد کم رویی مثل رنگ چشم و پوست ارثی و ژنتیکی نیست کمروئی یک معلولیت اجتماعی است بچه های کمرو و عمدتاً متعلق به خانواده هایی هستندکه پدر یا مادر (هر دو) کمرو، گوشه گیر، عصبانی، پرخاشگر، کمال جو و تنبیه گر بوده به بچه های فرصت رشد مطلوب اجتماعی را نمی دهند در این قبیل خانواده ها معمولاً از تشویق و تکریم شخصیت کودکان و توجه به نقاط مثبت فعالیت های ایشان خبری نیست بنابراین یکی از موثرترین روش های پرورش شخصیت اجتماعی کودکان بهره گیری از بازی های گروهی و اجتماعی است بازی در زندگی کودکان نقش بسیار مهمی دارد. بچه ها هم از بازی لذت می برندو هم فرصت می یابند که احساسات خودشان را ابراز داشته یا نگرش خوشایند و انگیزه ای قوی مهارت های اجتماعی خویش را به کار گیرند. بازی های گروهی روحیه همکاری، اشتراک مساعی و رفاقت و دوستی را تقویت می کنند. اصولاً محور اصلی زندگی کودکان پیش دبستانی «بازی» است کودکان در شرایط و موقعیت های خوشایند زندگی بهتر یاد می گیرند لذا پرورش مطلوب شخصیت کودکان بدون توجه به این اصل مهم که نیاز فطری ایشان است بسادگی مقدور نخواهد بود پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در ارتباط با نحوه برخورد والدین و مربیان با کودکان و نوجوانان می فرمایند: فرزند در هفت سال اول زندگی سرور آقار خانواده است (محبت پذیر) در هفت سال دوم حیات بنده و تابع است (آموزش پذیر) در هفت سال سوم وزیر است (مشورت پذیر). بنابراین رفتار آمرانه با کودکان خردسال و برخوردهای جدی و خشن با آن ها خلاف ویژگی فطری ایشان است بنابراین ارتباط صمیمانه الگوهای بزرگسال با کودکان جذاب و پر نشاط کردن اوقات آنان نه تنها زمینه رشد اجتماعی کودکان را بیشتر فراهم می سازد بلکه این ارتباط سالم و ساده و دوست داشتنی تقویت رفتار اخلاقی کودکان را سبب می شود. کودکان در لحظات شیرینی زندگی، زمانی که مشتاقانه و کنجکاوانه در رفتار پر مهر الگوهای بزرگسال خبره می شوند در همانند سازی با ایشان، درستی، صداقت، راستگویی، خوش زبانی، خویشتن داری، گذشت و همه عادات مطلوب زندگی را که خمیر مایه یک شخصیت سالم، استوار و محبوب است عملاً می آموزند در یک کلام، خانواده اساسی ترین بستر رشد سخصیت مطلوب کودکان و نوجوانان به خصوص شخصیت اجتماعی می باشد.
رشد عاطفی کودک:
رشد عاطفی کودکان نیز پیچیدگی خاصی داشته از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است چگونگی شرایط عاطفی کودک بر روند سایر ابعاد رشد نظیر رشد جسمانی، رشد ذهنی و رشد اجتماعی وی تأثیر جدی می گذارد حالاتی مانند گریه های ناشی از ناراحتی و پریشانی، اضطراب، ترس، خشم و افسردگی و گوشه گیری که وجود در حال رشد کودک را متأثر سازد بدون تردید بر رشد روانی، حرکتی، قدرت تخیل، کنجکاوی، تفکر تمایلات و سازش های اجتماعی او تأثیر خواهد گذاشت کودک مضطرب و پریشان نه میل طبیعی به غذا دارد و نه رغبتی به تکلم، فعالیت های اجتماعی و کنش های ذهنی، لذا بچه هایی که در خانواده با مهر و محبت با ایشان رفتار می شود و نیازهای فطری و اساس آن ها به شایستگی تأمین می گردد همواره با چهره ای شاد و مبسم، با وجد و شادمانی با انرژی قابل توجه و آرامش روان، تلاش می کنند استعدادهای بالقوه خود را در زمینه های مختلف رشد به ظهور می رسانند به طور کلی شرایط عاطفی خوشایند کودکان در سنین خردسالی تأثیر بسزایی در رشد مطلوب منش و شخصیت آن ها دارد به بیان دیگر زمانی که نیاز عاطفی کودکان به نحو مطلوب در خانواده تأمین شود کودکان احساس خود ارزشمندی کرده با اعتماد به نفس روز افزون با نگرش مثبت به زندگی و با انگیزه ای قوی با مسایل مختلف مواجه می شود و به تلاش و تکاپو می پردازد (افروز، ۱۳۷۸).
رشد اخلاقی کودک: رشد اخلاقی کودکان با سایر جنبه های رشد به خصوص رشد ذهنی او ارتباط دارد و تا کودک قدرت فهم و درک لازم را پیدا نکند امر و نهی بزرگترها باعث رشد اخلاقی او نمی شود در واقع دستورهای اخلاقی ما به کودکان نشان دهنده توقعات ما از آنان است اگر این توقعات در حد توانایی آنان نباشد بدون شک برآورده نخواهد شد از دیدگاه روان شناسان باید به تاثیر تجارب محیطی و آثاری که خانواده در این زمینه دارد اشاره کرد چرا که کودک ارزشهای اخلاقی خود را از محیط کسب می کند و بزرگترها باید کودک را در این امر یاری کنند و نباید رفتاری را که شایسته نمی دانند و نمی خواهند فرزندانشان به آن مبادرت ورزند انجام دهند در واقع از مهمترین نکات ترتیب اخلاقی کودک این است که پدر و مادر مواظب رفتار خود باشند و گر نه دادن دستورات اخلاقی بدون آنکه والدین به آنها پایبند باشند سودی ندارد، اگر پدر و مادر، صادق، درستکار، وقت شناس و ملزم به رعایت رفتارهای پسندیده اخلاقی باشند کودکان به آسانی چنین رفتار و صفاتی را می پذیرند و به آنها عمل می کنند حضرت علی علیه السلام می فرمایند: پندی که زبان گفتار از آن خاموش و زبان کردار بدان گویا باشد هیچ گوشی بیرون نمی افکند و هیچ نفعی با آن برابری نخواهد کرد آنچه در رشد اخلاقی اهمیت دارد امر و نهی یا تنبیه کودکان برای انجام دادن کارهای نادرست نیست بلکه اجتناب والدین از رفتار ناصحیح و غیر معقول و نیز دروغ نگفتن به کودک، او را در معرض یادگیری اعمال صحیح قرار می دهد (سیف، ۱۳۸۳). از نظر پیاژه و کلبرگ کودک شش تا هفت ساله هیچگاه در تفاوتهای اخلاقی خود نیت افراد را در نظر نمی گیرند بلکه براساس نتیجه ظاهری هر عمل قضاوت می کند همچنین در تربیت اخلاقی کودکان، استفاده از تنبیه و سرزنش جایز نیست چون ممکن است کودک برای فرار از تنبیه یا جلب رضایت بزرگترها، کارنیکی را انجام دهد یا از کاری بد دوری جوید ولی لزوماً یک ارزش اخلاقی در او درونی نشده باشد بنابراین به جای امر و نهی دائم و احیاناً تنبیه کودکان برای رعایت موازین اخلاقی و یا قانونی، باید توضیحاتی در خور فهم و مطابق رشد ذهنی کودکان به آنها داده شود در واقع تحقییقات کلبرگ در رشد اخلاق موید این نکته است که رشد اخلاق هم از رشد ذهنی پیروی می کند هم تحت تاثیر محیط و آموزش قرار می گیرد (همان منبع).
رشد معنوی کودک: مسلماً خانواده اساسی ترین بستر برای ظاهر شدن رفتارهای مذهبی است خمیر مایه شخصیت معنوی کودک در کانون خانواده و با تاثیر پذیری از نقش الگوهای بزرگسال شکل می گیرد اما همیشه به دلایل عدیده، از جمله عدم امکان تماس مستقیم با همه خانواده ها، تعدد و تنوع نگرشهای موجود در بین خانواده ها نسبت به مذهب و حاکمیت ارزشهای مذهبی در جامعه، متصف نبودن بعضی از الگوهای بزرگسال خانواده ها به رفتارهای مذهبی، مسؤلیت بیشتری متوجه اولیای متعهد مدرسه می گردد چرا که در محیط آموزش رسمی امکان ارتباط مستقیم و متقابل با کودکان به مشابه نمایندگان خانواده ها کاملاً فراهم است در واقع تقویت روح بررسی و تتبع و تحقیق و ابتکار در تمامی زمینه های علمی فنی، فرهنگی، اسلامی، رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان به خدا و تقوی اعتقاد به کتاب قرآن و سنت پیامبر و معصومین از جمله مهمترین اهداف معنوی و تربیتی اسلامی می باشد که در این دور مد نظر هست و برای این که مدرسه در این مهم موفق شود و براستی پیام انقلاب اسلامی را از طریق دانش آموزان روانه خانه ها سازد می بایست در ارائه ارزشها کاملاً هوشیارانه و اگاهانه عمل کندو به جای پرداختن به صرف انتقال مجموعه ای از اطلاعات شناختی به رفتارها و ایجاد تغییرات مطلوب در رفتارها بپردازد و این مقدور نخواهد بود مگر اینکه با سرمایه ای از مهر و محبت به بعد احساسی باز خوردها توجه خاص مبذول شود (افروز، ۱۳۷۸).
رشد عقلانی کودک: جنبه های عقلانی شخصیت کودک به فعالیتهای مختلف ذهنی مثل ادراک، فهم، تشکیل مفاهیم و بررسی و درک معنی کلی، کنجکاوی، تفکر و تعقل، قدرت پیش بینی و استنتاج، تعیین هدف، انتخاب روش و وسیله مناسب و اقدام به حل مساله مربوط می شود. هنگامی که نیازهای زیستی، عاطفی کودک براحتی تامین می گردد زمینه کنجکاوی و فعالیتهای ذهنی بیشتر فراهم می شود. ذهن کودک خردسال همانند لوح سفید است که آماده نگاشتن و ثبت شنیده ها، دیده ها و تجارب محیطی است. اهمیت دادن به سوالات کنجکاوانه کودکان و پرورش قدرت تخیل آنها امری کاملاً ضروری در جهت رشد ذهنی و تکوین شخصیت متعادل کودکان است ارائه پاسخهای ساده و روشن به سوالات کنجکاوانه کودکان، قصه گویی یا خواندن داستان های ساده و مناسب برای ایشان در اوقات مختلف و مشارکت دادن آنها در حل مسایل روزمره خانواده از جمله روشهایی است که در پرورش ذهنی و رشد شخصیت کودکان موثر است (افروز، ۱۳۷۸).
نقش مهم بازی به عنوان محور اصلی و اساسی برنامه پیش دبستان در رشد عاطفی و اجتماعی کودکان:
بازی از مهم ترین عوامل رشد جسمانی، اجتماعی، عاطفی، اخلاقی، عقلانی تلقی می شود مهارت ها و تجارب کودک از طریق بازی رشد می کند و پشتوانه آن نیز وسایل، مواد گوناگون، بزرگسالان و مربیان با تجربه ای هستند که بازی را بهترین طریق یادگیری و رشد کودک به حساب می آورند. بازی توانایی های کودک را به کار می اندازد و خلاقیت را به همراه می آورد کودکان ضمن لذت از بازی همچون بزرگسالان به آن نگاه نمی کنند بازی جزئی از زندگی کودک یک فعالیت طبیعی و منطقی بر نظرات اوست و سبب رشد همه جانبه او می شود کودک از بازی لذت می برد و انرژی بی پایانی برای انجام دادن آن دارد از طریق بازی کودک نحوه زندگی در جامعه را می آموزد و برای بزرگسالی آماده می شود کودک ضمن بازی علاوه بر لذت بردن از آن مهارت های جدیدی کسب می کند در واقع از طریق بازی، علاوه بر رشد، اتکای به نفس و آشنایی با محیط، حدود توانایی های کودک شناخته شده و به کمبود هایش پی برده می شود کودک در بازی با سایر کودکان چگونه ایجاد در ارتباط با آن ها را فرا می گیرد و دیگران را بهتر می شناسد و از خود نیز شناخت بهتری بدست می آورد بازی عواطف و احساسات کودک را بیدار ساخته او را به بوی زندگی اجتماعی و قبول مسئولیت ها راهنمایی می کند کودک در موقع بازی تمام توانایی های خود را به کار می گیرد و با انطباق این توانایی ها با محیطی که در آن زندگی می کند موقعیت خود را به کار می گیرد. کودک از طریق بازی کردن، احساسات خود را بیان می کند و بدین وسیله ترسها و نگرانی های خود را ابراز می کند و در بسیاری از موارد مسایل خود را حل می کند کودکان در بازی های گروهی راه و رسم زندگی با دیگران را می آموزند و تجارب جدیدی کسب می کنند این بازی ها نه تنها در رشد شخصیت کودک موثر است بلکه از طریق آن ها می توان به رشد عاطفی و اجتماعی کودک نیز پی برد و برای مشکلات او چاره ای اندیشید کودک از طریق بازی یاد می گیرد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود و از این طریق حس تعاون و احترام به دیگران را در خود رشد می دهد کودک در بازی، چگونگی رعایت مقررات را از طریق فرمانبرداری از مقررات وضع شده فرا می گیرد البته کودک در ابتدا نمی تواند برای سایر کودکان حقوقی قائل شود لذا به شدت در مقابل آن ها مقاومت می کند و حاضر نمی شود اسباب بازی های خود را به آن ها بدهد کودکی که برای اولین بار از تاب استفاده می کند بسیار خودخواهانه برخورد می کند ولی به مرور یاد می گیرد که دیگر کودکان نیز مشتاقانه انتظار می کشند. با بزرگترن شدن کودک این اصل پذیرفته می شود که شرط اساس بازی با دیگران همکاری است در حدود ۶ سالگی کودک نسبت به کودکان دیگر و بازی با آن ها علاقه مند می شود و به تدریج آمادگی پیدا می کند که حقوق دیگران را درک کند در واقع می توان به تأثیر بازی بر رشد همه جانبه شخصیت کودک اشاره کرد که حائز اهمیت فوق العاده ای است (سیف، ۱۳۸۰).
پیشینه خارجی:

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]




شامل سن، جنس، جو انگیزشی و لذت، خلق و خو، آزادی ادراک شده در فعالیت های اوقات فراغت، آسیب، نبود انرژی، ترس از آسیب های رشدی، نگرش، خودپنداره، پیشینه زندگی کودک و عوامل فیزیولوژیکی می باشد (۱۲۱, ۱۲۲).
ه: عوامل محیطی
محدودیت های بیرونی آن هایی هستند که خارج از منابع فردی کودک قرار دارند که می تواند به ویژه در شرایط حمایت و مداخله بر پیامدهای حرکتی تاثیر بگذارند. بنابراین تاثیرهای عوامل بیرونی نسبت به عواملی که به طور مستقیم بر زندگی کودکان تاثیر می گذارند، بسیار متغیرتر می باشد و بیشتر به صورت غیرمستقیم و از طریق تعدادی مراحل به ترتیب می توانند روی کودک اثر گذار باشد. این محدودیت های بیرونی شامل زمینه های محیط یادگیری کودک و متغیرهای تکلیف مانند تمرین سازماندهی شده برای فرایندهای یادگیری می باشد (۷۴). در مداخله بوم شناختی (زیست شناختی)[۱۰۱]، ساجدن و هندرسون (۲۰۰۰) محدودیت های محیطی را به اجزای منزل (محیط خانه)، مدرسه، سلامت (بهداشت) و جامعه تقسیم کرده اند. همه این عوامل اثر مستقیم یا غیر مستقیم بر پیامدهای حرکت دارند. در منزل مقدار زمان در دسترس یک عامل مهم به عنوان روال روتین خانواده است. در مدرسه تعداد کارشناسانی که در دسترس هستند و تخصیص منابع ممکن است اثرات متفاوتی بر پیامدهای حرکت داشته باشند. مشارکت[۱۰۲] یک عامل ضروری برای یک کودک با فلج مغزی می باشد، بنابراین حمایت جامعه و در دسترس بودن فعالیت هایی مانند اوقات فراغت یک عامل تعیین کننده در پیامدهای و نتایج مربوط به تندرستی می باشد. عوامل خانه، مدرسه، بهداشت و جامعه به عنوان متغیرهای ضروری در زندگی روزمره کودک با فلج مغزی می باشد. دو کودک با منابع های یکسان و با وضعیت های مشابه (مانند همی پلژی متوسط فلج مغزی) ممکن است عوامل شخصیتی مانند الاستیستی (حالت ارتجاعی) و انگیزش یکسانی داشته باشند، اما به دلیل این که آن ها در مجموعه های محیطی متفاوتی قرار داشته اند، پیامدهای حرکتی و زندگی آن ها می تواند متفاوت باشد (۱۲۳).
مثال های از عوامل محیطی (۱۱۹, ۱۲۴):

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
    • آژانس های حمایت از سلامت و آژانس های آموزشی
    • حمایت در خانه
    • پشتیبانی و سازمان در مدرسه
    • دسترسی به فعالیت های جسمانی
    • تجهیزات و امکانات آموزشی
    • وضعیت های اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • فرصت های موجود در جامعه
  • وسایل کمکی
  • توقعات و انتظارات (والدین و مدرسه)

محدودیت های محیطی می تواند تحت کنترل والدین، معلمان یا درمانگران باشند و یا به طور طبیعی در محیط اتفاق می افتد.

۲-۲-۱۳ مشارکت کودکان فلج مغزی در فعالیت های اوقات فراغت

مشارکت در فعالیت های روزمره برای رشد سالم همه کودکان بدون توجه به توانایی یا ناتوانی امری اساسی است. نقش حرفه های دوران کودکی مستلزم این است که کودکان بر استقلال شخصی، مفید بودن و مشارکت در بازی یا فعالیت های اوقات فراغت رشد کنند (۱۲۵). مشارکت در فعالیت های ورزشی اوقات فراغت برای رشد مهارت ها، صلاحیت ها، اجتماعی شدن با دوستان، کشف علایق شخصی و زندگی لذت بخش لازم است. طبقه بندی بین المللی کارکرد، معلولیت و تندرستی (ICF)، مشارکت را نتیجه تعامل بین فرد با محیط اجتماعی و فیزیکی که در آن زندگی می کند، می داند. مساله مشارکت به عنوان پیامدهای کلیدی برنامه های توانبخشی در جهت کمک به کودکان و خانواده ها برای تطابق با چالش هایی که با آن روبرو هستند، مورد توجه زیادی قرار گرفته است (۱۲۶). سطوح مشارکت در نقش های زندگی ممکن است توسط محدودیت های کارکردی، عوامل فردی و محیطی تغییر کند (۱۲۷). با توجه به افزایش تاکید سازمان جهانی بهداشت و سیستم سلامت و رفاه اجتماعی بر مشارکت، اهمیت این مساله را تا حدی افزایش داده که دیسیپلین های مختلف را در صدد پی بردن به معنا و مفهوم آن تدارک دیده اند.

۲-۲-۱۳-۱ تاثیر ناتوانی بر مشارکت

ICF ناتوانی را یک تجربه انسانی و جهانی می داند و تاکید آن از علت ناتوانی به تاثیر ناتوانی بر زندگی اجتماعی افراد تغییر یافته است.ICF با تاکید بر مدل اجتماعی، ناتوانی را به عنوان پدیده ای که اجتماع در شکل گیری آن نقش دارد، به شمار می آورد. توانایی کودکان برای ارتباط با محیط جنبه مهم تجارب آنان به حساب می آید که این روابط فرصت هایی را برای اکتشاف و یادگیری فراهم می کند (۱۲۸). حضور و شدت ناتوانی خاص، مشکلات اجتماعی یا شناختی ممکن است موانعی را ایجاد کند که ظرفیت کودک را برای انجام فعالیت های خاص محدود می کند (۱۲۵). وجود ناتوانی باعث می شود مشارکت کودکان CP دارای تنوع کمتر بوده و فعالیت های آن ها بیشتر مبتنی بر خانه بوده که این باعث کاهش فعالیت بدنی و روابط اجتماعی می شود. (۱۲۹). مطالعات مقایسه بین کودکان سالم و کودکان دارای ناتوانی نشان داده اند که استفاده از زمان برای کودکان با ناتوانی با سرعت کمتر، تنوع کمتر، وابستگی به والدین و مشارکت کمتر در فعالیت های خارج از خانه یا تحصیلی شناخته می شوند. مطالعات گزارش کرده اند که کودکان دارای ناتوانی جسمانی در مقایسه با کودکان بدون ناتوانی در فعالیت های اوقات فراغت مشارکت کمتری داشته و در فعالیت های تفریحی آرام و فعالیت هایی که جنبه اجتماعی کمتری دارند، مشارکت بیشتری دارند. سطح فعالیت اجتماعی جوانان و نوجوانان CP با افزایش سن کاهش پیدا می یابد (۱۳۰).

۲-۲-۱۴ تمرین مقاومتی

واژه کلی است که شکل ها و روش های گوناگون فعالیت منظم را شامل می شود. شکل های تمرین می تواند شامل دستگاه ها و وزنه های آزاد باشد. تمرین مقاومتی از فرایندهای تمرینی گوناگونی تشکیل شده است و اهدف زیر را دنبال می کند (۱۳۱):

  • پیشگیری از آسیب و بازتوانی
  • تمرین و بازتوانی
  • تمرین برای بهبود ظاهر بدن
  • تمرین برای ورزش رقابتی

۲-۲-۱۴-۱ تمرین مقاومتی برای کودکان CP

در حال حاضر یک موضوع مهم برای کودکان CP، طراحی یک برنامه تمرینی موثر و کارآمد به منظور افزایش قدرت عضلانی و پیامدهای حرکتی می باشد. تمرین مقاومتی یک شیوه تمرینی اثربخش به منظور بهبود قدرت عضلانی و استقامت عضلانی می باشد. برگرداندن قدرت از طریق تمرین مقاومتی ممکن است یک درمان الحاقی مفید برای افراد با CP به حساب آید (۱۳۲). در کودکان با CP، تمرین قدرت عضلانی می تواند باعث بهبود قدرت عضلات اندام تحتانی شود، بدون این که باعث افزایش اسپاستیسیتی شود (۱۰۹).

۲-۲-۱۴-۲ تمرین مقاومتی فزاینده

یکی از شیوه های معمول در تمرینات با وزنه، تمرینات مقاومتی فزاینده نام دارد. تمرین مقاومتی فزاینده (PRE) یک روش تمرینی قدرتی است که میزان شدت تمرین (بار) در طول زمان به تدریج افزایش می یابد. این گونه تمرینات می تواند باعث تحریک افزایش قدرت بیشتر و بزرگتر عضله نسبت به آن چه که مرتبط با نمو و رشد طبیعی می باشد، شود (۱۳۳). در این شیوه چون عضلات در محدوده اضافه بار به کار گرفته می شوند، رفته رفته بر قدرت آن ها افزوده می شود که می توانند پس از مدت کوتاهی به راحتی بر آن غلبه کنند. اکنون این مقاومت دیگر نمی توانند DNA سلول را تحریک کند و اصطلاحا” سبک بار است و در این شرایط افزایش حجم صورت نمی گیرد، بنابراین بایستی وزنه (مقاومت) اضافه کرد. با وزنه جدید مدتی باید تمرین کرد تا سازگاری های جدید سلولی به وجود آید. شناسایی مقاومت ها یا وزنه هایی که ورزشکار باید اضافه کند در قالب شیوه های مختلف ارائه شده اند. یکی از معروف ترین آن ها توسط شمارش کردن تعداد دفعاتی (تکرارهایی) که می توان وزنه را جابجا کرد، می باشد (۹۳). مزایای سلامتی مرتبط با PRE ممکن است به عنوان مداخلات مفید در درمان های جسمانی[۱۰۳] استفاده شود. کاهش توانایی عضلات به منظور تولید نیرو به علت مصدومیت، آسیب شناسی یا عدم استفاده یک اختلال شایع است که به وسیله فیزیوتراپ ها گزارش شده است. اگر کمبود تولید نیرو بوسیله عضلات توانایی فرد به منظور انجام فعالیت های روزانه را دچار اختلال کند، بنابراین این منطقی را برای فیزیوتراپ ها فراهم می کند تا برنامه مقاومتی فزاینده را در هنگام طراحی برنامه های تمرینی به کار ببرند.

۲-۲-۱۴-۳ اصول تمرینات مقاومتی پیشرونده

اصول این گونه تمرینات به منظور تولید نیرو در عضلات شامل الف: انجام یک تعدادی از تکرارهای کوچک (کم) تا زمان خستگی، ب: استراحت کافی بین تمرینات برای بازیابی (ریکاوری) و ج: افزایش مقاومت همزمان که توانایی تولید نیرو افزایش می یابد (۱۳۴). این اصول در دستورالعمل کالج آمریکایی طب ورزش (ASCM) به طور جزیی تری توضیح داده شده است که توصیه می کند که مقدار بار مطابق با یک ۸-۱۲ تکرار بیشینه، در ۳- ۱ ست و تمرین ۲ یا ۳ روز در هر هفته باشد. ۸ تا ۱۲ تکرار بیشینه بار، مقدار وزنه ای است که می توان از طریق دامنه (محدوده) موجود قبل از نیاز به استراحت بلند شود (۱۳۵). به طور سنتی تمرینات مقاومتی فزاینده به منظور بهبود عملکرد ورزشی در بزرگسالان جوانی که دارای سلامتی هستند، استفاده می شد. با این وجود مطالعات مروری اخیر، بر فواید بالقوه سلامتی این گونه تمرینات به عنوان بخشی از ارتقای فعالیت جسمانی در جامعه تاکید شده است (۱۳۶).

۲-۲-۱۴-۴ سازگاری عصبی و فیزیولوژیکی با تمرینات مقاومتی

اکثر سازگاری های برجسته با تمرین قدرتی شامل افزایش در قدرت عضلانی و اندازه عضلانی (هایپرتروفی) می باشد. افزایش اولیه قدرت حاصله از تمرین مقاومتی به دلیل فاکتورهای عصبی مانند افزایش شلیک عصبی به منظور افزایش فعالسازی پروتین های انقباضی می باشد (۱۳۷). بعد از ۸- ۶ هفته تمرین مقاومتی فزاینده، هایپرتروفی فیبرهای عضلانی اولا” به دلیل افزایش در تعداد فیلامنت های آکتین و میوزین می باشد. دیگر سازگاری های منجر به بهبود قدرت شامل افزایش در فعالیت آنزیم کراتین فسفات و گلیکولیتیک می باشد (۱۳۳).
الف) حجیم شدن[۱۰۴]:
قدرت یک عضله رابطه مستقیمی با سطح مقطع یا حجم عضله دارد. تمرینات قدرتی میتواند باعث افزایش حجم عضله گردد. عوامل متعددی در حجیم شدن عضله دخیل بوده که برخی از آنها عبارتند از(۱۳۱):

  • افزایش در میزان فیبر عضلانی (افزایش تعداد تارچه های عضلانی)
  • افزایش در بستر مویرگی
  • تغییرات بیوشیمیایی در تارهای عضلانی (افزایش مقدار پروتیین عضله)
  • افزایش در تعداد فیلامنت های آکتین و میوزین
  • افزایش در فعالیت آنزیم کراتین فسفات و گلیکولیتیک
  • همه این اتفاقات منجر به افزایش کلی در سطح مقطع عضله می شود.

ب) فراخوانی[۱۰۵]:

  • – فراخوانی واحدهای حرکتی بیشتر
  • – افزایش تواتر فراخوانی واحد های حرکتی بیشتر
  • – همزمانی تحریک واحد های حرکتی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]




۲)باز در مهد شرف کوکبه عید رسید موکب عشرت و شادی و طرب بر اثرست
مهد شرفاضافه اقترانی
موکب عشرتاضافه اقترانی
کوکبه(عربی) بسیاری و انبوهی مردم را گویند، مجازاً به معنی فر و شکوه و حشمت، خدم و حشم و سوار و پیاده ای که پیشاپیش پادشاه آیند. همراهان شاه و امیر (فرهنگ لغات و تعبیرات)
بین کلمات مهد، کوکبه، موکب، عشرت مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت دوباره در گهواره ارجمندی، فر و شکوه و جشن و سرور جلوه گر شده و موکب شادی و خوشحالی و وجد و سرور اثربخش گشته است.
۳)شاهد عید که آن را مه نو می خوانند کرده هر هفت بدین طارم شش روزه دراست
هر هفت کردهزنی که هفت قلم آرایش کرده است؛ آرایش هفتگانه زنان، در گذشته چنین بوده است: وسمه و سرمه که بر چشم و ابرو می کشیدند، سرخی و سپیداب که بر روی می مالیدند، حنا که بر دست و پای می گرفته اند؛ غالیه و زَرک که نخستین را بر موی می مالیده اند؛ و زرک را بر روی و موی می افشانده اند.
خاقانی گوید:

هر هفت کرده پردگی رزبه خرگه آر تا هفت پرده خرد ما برافکند

یا در تحفه العراقین چنین آورده است:
شش بانوی پیر کرده هر هفت عالم ز تو دیده هفت در هفت(۱)
طارم شش روزهکنایه از دنیا، آفرینش شش روزه عالم؛ مأخوذ از آیه ۵۱ سوره ۲۵ (فرقان)
«الذی خلق السموات والارض و ما بینهما فی سته ایام» آنکه آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، در شش روز آفرید (فرهنگ لغات و تعبیرات)
بین شاهد، عید، مه نو و روزه مراعات النظیر و نیز بین شش و هفت مراعات النظیر وجود دارد.
خاقانی گوید:

یک دو شد از سه حرفش چار اصل و پنج شعبه شش روز و هفت خسرو ، نُه قصر و هشت منظر

(همان)
معنی بیتزیباروی (معشوقه) عید که مردم به آن ماه تازه می گویند برای آرایش و زیبا کردن جهان شش روزه آفریده شده، (ماه بیرون آمده است و تجلی کرده است).
۴)ختلی چرخ کهن یارب نو نعل چراست؟ گر مه روزه نه اندر تک و تاب سفرست
ختلیبر وزن اصلی، منسوب به ختل باشد که نام ولایتی است از بدخشان و اسبی که از آنجا آودند (برهان). در اینجا احتمالاً خورشید باید باشد.
چرخ کهنکنایه از آسمان، فلک پیر

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

گره بین بر سرم چرخ کهن را بباید خواند و خندید این سخن را

(فرهنگنامه شعری)
نونعلنعل تازه، کنایه از آمادگی برای تاختن و به سرعت رفتن
تک و تابتک: دویدن و دو.
سعدی گوید: اسب تازی دوتک رود به شتاب (۲)
معنی بیت وقتی که ماه نو به سرعت سفر نمی کند در آسمان می ماند پس چرا خورشید در آسمان خود را برای تاختن آماده کرده است.
۵)یارب این عید چه با راحت و شادی روزی است خه خه این فصل چه میمون و مبارک نظر است
خه خهاسم صوت به معنی خوشی، خوشا، زه، کلمه تحسین، زه، بخ، آفرین، به به
خاقانی گوید:

خه خه آن ماه نو ذوالحجه کز وادی عروس چون خم تاج عروسان از شبستان دیده اند

(فرهنگ لغات و تعبیرات)
در بیت نوعی موازنه وجود دارد.
معنی بیتپروردگارا این عید و جشن چقدر خوب و مسرت بخش است. به به این موسم (احتمالاً بهار) چه روز بابرکت و خوش یمن است.
۶)عید و گل هر دو رسیدند به هم از ره دور در جهان ز آمدن عید و گل اکنون خبرست
گل مجازاً بهار (ذکر جزء اراده کل)
در بیت نوعی صنعت تصدیر (رد العجز علی الصدر) وجود دارد.
معنی بیتجشن و گل (بهار) از راه دور در همدیگر تلاقی کردند با هم دیدار کردند. اکنون در دنیا از آمدن جشن و سرور گل و بهار خبر شده است.
۷)موسمی سخت خوش و دلکش و عیشی بنواست که گل و جام میش پیشکش ماحضرست
ماحضرآنچه را که حاضر است (فرهنگ عبارتهای عربی در فارسی)
در بیت صنعت تنسیق الصفات وجود دارد.
معنی بیتفصل بسیار زیبا و دل آرام و شادی و عیش و نوش آمده است که گل و جام شراب آن به عنوان ماحضری به جهان طبیعت هدیه شده است.
۸)جام همرنگ سحر به بود اکنون که به باغ پیک گل در همه آفاق نسیم سحرست
بین باغ، گل و نسیم و سحر مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت جام شراب در زلالی و شفافی با سپیده روز همرنگ بوده الان در جهان طبیعت نسیم سحرگاهی به عنوان خبررسان گل، با انواع بوهای معطر از رسیدن بهار خبر می دهد. (همه جا را عطرآگین کرده است).
۹)گرچه من می نخورم هر شبی از خون دلم پر ز می ساغر سرریز فلک تا به سرست
در بیت تشبیه مضمر وجود دارد.
معنی بیتاگر چه من شراب نمی خورم شبها از خون دل من جام و پیاله شراب فلک ستمکار پرگشته است. (از ظلم و ستم و جور فلک و روزگار من خون دل می خورم که آن خون دل من پیاله فلک را پر کرده است)
۱۰)بر دلم هر دمی از عشق گره بر گره است بر درم هر شبی از فتنه حشر بر حشرست
گره بر گرهکنایه از پیچ در پیچ، مشکل بر مشکل نظامی می گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]




ب)سطوح سازمانی (فرد،محیط درونی سازمان ،محیط بیرونی سازمان )
ج)مسولان (مدیران و سرپرستان )
د)معیارهای چند گانه .
تلاش عمده ی هوی و میکسل برای ارائه چارچوب نظری و پژوهشی در باره ی معیار های چند گانه است . استدلال آنها این است که اثربخشی سازمانی یک مفهوم چند بعدی است .از این رو در رویکرد ترکیبی هدف و منابع سیستم ،باید نشانه های اثر بخشی برای هر یک از مراحل سیستم باز (شامل درونداد، برونداد، تبدیل )استخراج شوند.هوی و میکسل با توجه به معیار های اثر بخشی در مطالعات کمپبل استیرز ،به معرفی ملاک های اثر بخشی سازمانی بر اساس چهار کارکرد نظام اجتماعی پارسونز می پردازد(هوی و میکسل ،۱۳۸۲).پاول مات (۱۹۷۲)با بهره گرفتن از مدل چهار کارکرد ضروری نظام سیستم اجتماعی، پارسونز به طراحی و ساخت پرسشنامه ی اثر بخشی سازمانی اقدام کرده است که اجزای ابزار یاد شده شامل کمیت و کیفیت محصول ،کارایی ،قابلیت انطباق و انعطاف می باشند.
جدول ۲-۶:-مولفه های چهار گانه ی اثر بخشی با تکیه بر رویکردهای چهار گانه ی نظام اجتماعی پارسونز(هویات ال ،۱۹۹۰).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

G
کسب هدف
A
انطباق
I
یگانگی
L
حفظ الگوها

جدول ۲-۷:کارکردهای چهار گانه نظام اجتماعی پارسونز(روشه ،۱۳۷۶)

 

 

G
تعهد سازمانی
A
نوآوری
I
رضایت شغلی
L
سلامت سازمانی (روحیه )

2-4-3)دام های اثربخشی
دام اول: عدم شناخت محیط
هیچ کس استراتژی را بدون شناخت محیط طراحی نمی کند، ولی به ندرت این شناخت، یک شناخت واقعی است. شناخت انسانی از محیط، به واسطه الگوهای ذهنی او انجام می گیرد و این الگوها یکی از محدودیت های شناخت واقعی است. چنانچه شناخت سازمان از رقبای اصلی، نیاز مشتری، روند تکنولوژی و سایر عوامل مؤثر محیطی با واقعیت ها مغایر باشد، استراتژی محکوم به شکست است. شناخت از محیط میبایست عینی و بر پایه واقعیت ها باشد.اولین گام برای دستیابی به استراتژی اثربخش ، دوری جستن از برداشت های ذهنی است. استفاده از برداشت های ذهنی به جای واقعیت های عینی، مؤثرترین روش برای کشتن اثربخشی است.(غفاریان،۱۳۸۵)
دام دوم: استراتژی ستادی
تدوین استراتژی کار عناصر ستادی نیست،کار مشاورین هم نیست، تداوم استراتژی سازمان اصلی ترین کار مدیر ارشد استاستراتژی اثربخش یک بازی تک نفره نیست، ولی رهبری دقیق آن توسط مدیر ارشد، یک عامل حیاتی است.
دام سوم : استراتژی کاغذی
پیاده سازی استراتژی مستلزم عزم و پایمردی کلیه افراد درگیر است و این مسئله نمی تواند از طریق ابلاغیه و مکاتبات اداری ایجاد شود. عزم استراتژی صرفاً با اعتقاد راسخ به استراتژی شکل می گیرد. امروزه برخی نظیر گری هامل ایده استراتژی گروهی را پیشنهاد میکنند. استراتژی گروهی کاری پرهزینه و زمان بر است، اما هزینه آن کمتر از یک استراتژی شکست خورده خواهد بود. (غفاریان،۱۳۸۵)
دام چهارم: فقدان یکپارچگی
یک الگوی پذیرفته شده پنج محورِ استراتژی، کار آنان ، همکاری بین سازمانی، فرآیندها و رهبری را برنامه های اصلی دستیابی به کیفیت کسب وکار می داند. استراتژی ها باید محور همه برنامه های اصلی سازمان با یکدیگر باشد. اگر این نقش از استراتژی گرفته شود تأثیرگذاری آن در حد هیچ خواهد بود.
دام پنجم: تعدد اهداف استراتژیک
اگر در فهرست موضوعات استراتژیک سازمان شما بیش از یکی دو موضوع وجود دارد، بهتر است در انتظار اثربخشی نباشید. استراتژی قدرت خود را از تمرکز منابع ارزشمند و محدود سازمان بر روی مهم ترین فرصت استراتژیک می گیرد و تعدد اهداف این کارکرد را خنثی خواهد کرد. در نهایت اینکه استراتژی اثربخش تنها با نگرش به جوهره استراتژی شکل می گیرد. بدون این شناخت، استراتژی چیزی بیش از یک دل مشغولی پر پرستیژ نخواهد بود. (غفاریان،۱۳۸۵)
۲-۵) مروری بر نحوه شکل گیری شهرداری
مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها براساس قوانین مختلف به ویژه قانون شوراهای اسلامی مصوب ۱۳۵۷ مجلس محترم شورای اسلامی اهمیت زیادی پیدا کرده است . بهمین جهت با انتخاب اعضای ش ورای اسلامی شهر و انتخاب شهردار توسط منتخبین مردم ،مشارکت هر چه بیشتر را در مدیریت شهری به وضوح متجلی نموده است و با یک نگاه کوتاه به وضعیت عمومی هر شهر می توان به مشکلات و تنگناهای متعددی که بطور جدی زندگی سالم هر شهروند را تحت تاثیر خود قرار داده را مشا هده کرد . بطور حتم بسیاری از این مشکلات عدم همکاری مردم، دولت و ضعف مدیریت های مختلف شهرداری و عدم پیش بینی بسیاری از واقعیت ها و نیازهای زندگی شهری بخصوص کمبود اعتبارات چند دهه گذشته بوده است .خوشبختانه در دوره سوم شوراهای اسلامی شهر و دلسوزی منتخبین مردم و استفاده از مدیران لایق و دلسوز چهره شهر دگرگون شده و اعمال مدیریت درست شهری می رود که شهر مشهد را به یکی از کلان شهرهای بزرگ دنیا با مبلمان زیبای شهری تبدیل نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:08:00 ق.ظ ]




دل بسته را برگشایم ز بند گره بر گره چون توانم فکند

(فرهنگنامه شعری)
حشر بر حشرکنایه از هجوم و حمله پیاپی بودن (همان)
در بین مصراع ها صنعت موازنه وجود دارد.
معنی بیتهر لحظه در دل من از عشق معشوق پیچیدگی و مشکلی حکمفرما گشته است و فتنه و آشوب در زندگی من شبها به در هجوم می آورد.
۱۱)گفت با یار دلم جان ببر و بوسه بیار خوش بخندید لبش گفت کنون از که درست
بین خوش خندیدن، بوسه، لب، مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیتدلم به معشوق گفت: جان مرا بگیر، بوسه بده، معشوق شکرخنده ای کرد و گفت: از بابت چه چیزی است؟
۱۲)خون نکردم که به خون جگرش داشته ام پس چرا بی سببی خونم ازو در جگرست؟
خون کردنخون ریختن، خونین ساختن، کشتن، قتل کردن، قتل نفس کردن (لغت نامه)
خون جگر بودنکنایه از غم و غصه و اشک خونین
مجیرالدین بیلقانی در جای دیگر گوید:

راحت دل ز تو چون شاید بست کز تو جز خون جگر نتوان یافت

(فرهنگنامه شعری)
خون نکرده امگناهی بزرگ مرتکب نشده ام تا سزاوار این کیفر باشم.
مجیر بیلقانی در جایی گوید:
قدر غمت خون کرده ام بس دیده جیحون کرده ام
مفکن که از خون کرده ام خون در دل من بیش از این(۳)
شاعر با تکرار کلمه خون تکریر ایجاد کرده است.
معنی بیتمن دچار گناهی نشده ام و خون کسی را نریخته ام بلکه معشوق خود را با خون جگر پرورده ام. پس چرا بی علت و دلیل به واسطه جور معشوق، خون در جگر من افتاده است؟
۱۳)نام کردم لب او را شکر این نیک برفت حقه مرهم دلهاست چه جای شکرست
در بیت تشبیه مضمر و تفضیل وجود دارد.
معنی بیتلب او را (ممدوح یا معشوق) را شکر گفتم و این نام خوب جای افتاد، لب معشوق صندوقچه شفابخش دلهای آرزومند و دردمندان است (مقایسه لب معشوق با شکر معنی ندارد و لب ممدوح بر شکر برتری و رجحان دارد.)
۱۴)گل قباچاک زند هر سحری در غم او گر چه در حسن، کله داری گل معتبرست
قبا چاک کردندر ادب فارسی جامه قبا کردن یا پیراهن دریدن یا جامه چاک کردن
یا از شدت اندوه و دلتنگی است و یا از شدت شور و شادی و وجد که رسم صوفیان در اوج سماع است.
حافظ گوید:
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز (۴)
در بیت صنعت تصدیر (ردالعجز علی الصدر) وجود دارد.
در بیت صنعت تشخیص (جاندار انگاری،انسان پندارانه) وجود دارد.
در بیت حسن تعلیل وجود دارد.
معنی بیتاگر چه گل از زیبایی صاحب تاج و مقام است، یعنی بی نظیر است، با داشتن این همه امتیاز هر صبحگاهی در غم و اندوه ممدوح باز می شود و پیراهن پاره می کند. (کنایه از باز شدن گل)
۱۵)دست بیداد برآورد و من اینجا که منم فارغم زین همه، چون شاه جهان دادگرست
معنی بیتروزگار ظلم و ستم آغاز کرد و من که در عالم خود و خودی خودم غم و غصه ندارم چرا که پادشاه جهان (ممدوح) عدالت پیشه و دادگستر است.
۱۶)ملک المشرق و المغرب شاهی که ازو فتنه خوش خفته و بیداد ز عالم بدرست
به در بودنکنایه از خارج کردن، بیرون کشیدن (فرهنگنامه شعری)
معنی بیتپادشاه سرزمین شرق و غرب، شاهی که به برکت وجود او آشوب و فتنه خوب آرام گرفته است و ظلم و ستم از جهان خارج گشته است.
۱۷)اوست آن شاه که از معتکفان در او اول اقبال و دوم فتح و سه دیگر ظفرست
معتکفانمعتکف+ ان= جمع اسم فاعل، نشیننده برای عبادت در مسجد و عبادتگاه، کسی که همیشه در مسجد مشغول عبادت باشد. خاقانی گوید:
معتکفان حرم غیب را نیست به از خاطر تو میزبان
(فرهنگ لغات و تعبیرات)
معنی بیتاو آن پادشاهی است که پیروزی، نصرت و خوشبختی و سعادت ساکنان در او هستند یعنی فتح و ظفر و پیروزی و اقبال از او جداناپذیر است.
۱۸)قره العین اتابک ملکی شیردلی کاتش هاویه از خنجر او یک شررست
قره العین کنایه از نور چشم و فرزند، امیر خسرو دهلوی گوید:
چویابی بین آن محراب کونین محل خاکبوس ای قره العین
(فرهنگنامه شعری)
هاویهدوزخ، جهنم، از درکات دوزخ. انوری گوید:
رنجور بادیه به فضای ارم گریخت مقهور هاویه به هوای جنان رسید (۵)
معنی بیتنور چشم اتابک (ممدوح) پادشاه شجاع و پردلی که آتش جهنم یک شراره و جرقه از شمشیر اوست.
۱۹)پهلوانی است که پهلوی ستم لاغر از اوست تاج بخشی است که بر تاج معالی گهرست
معالیج معلاه، بلندی ها

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:07:00 ق.ظ ]




خنده ی جام: کنایه از موج شراب در جام و فروغ و پرتو آن.
نمی رود ز دلم لعل یار و خنده ی جام کجاست باده که نعلم در آتش است هنوز
(بابا فغانی، به نقل از همان)
مصرع دوم تلمیح است و اشاره دارد به یافته شدن خاتم سلیمان و به قصّه ی صخرجنّی که خاتم سلیمان را ربود و بر جای سلیمان نشست و مدتی ملک راند و سلطنت کرد و آن قصّه ی مشهور و تفصیل آن در قصص الانبیاء ثعلبی (ص، ۲۷۳) مذکور است (تعلیقات دیوان مجیر ، ص ۵۱۵).
عالم مجاز است: ذکر محل و اراده ی حال (مردم عالم).
معنی بیتلب مردم جهان (مانند جام شرابی که روشن باشد یا موقع ریختن شراب صدایی از آن برخیزد). از شدت شادی با خنده شیرین قرین گشته. گویا حضرت سلیمان(ع) به انگشتری که صخرجنّی دزدیده بود، دست یافته است.
۸)این سعادت بین که مهد کبریای احمدی پیش بو ایوب انصاری به مهمان آمدست
مهد: مأخوذ از تازی: گهواره و بستر، جمع مهود ، مهاد (فرهنگ نفیسی).
کبریا: بزرگ منشی و بزرگی و عظمت (منتهی الارب).
احمدی: منسوب به احمد، نام حضرت محمد در انجیل که فقط یکبار در قرآن مجید، سوره صف، آیه ۶ یاد شده (۸).
مهد کبریای احمدیکنایه از اهل بیت و خاندان پاک حضرت محمد(ص) است.
بیت تلمیح دارد به نزول حضرت پیامبر در خانه ی ابو ایوب انصاری.
ابو ایوب انصاری: ابو ایوب خالد بن زید از صحابه و صاحب رحل پیامبر(ص) ]وفات ۵۲ هجری قمری[. حضرت رسول(ص) هنگام هجرت از مکه به مدینه، بار خود را در منزل وی فرود آورد. انصاری در عقبه حاضر بود. در غزوات بدر، احد، خندق و دیگر غزوات، حضور داشت. در سالی که یزیدبن معاویه به جنگ قسطنطنیه می رفت، درگذشت (معین).
معنی بیت: ولادت شاه محمود عادل، آنگونه سعادت را بر مردمان جهان ارزانی داشته که گویی حضرت محمد(ص) مهمان خانه ی ابو ایوب شده است.
۹)آیت انی اناالله دان که از طور جلال سوی گوش محرم موسی عمران آمدست
آیتنشانه، آیه قرآنی.
انی اناالله: به موجب قرآن مجید موسی در اثناء راه (مدین به مصر) هنگامی که برای تهیه ی هیزم آتش در وادی طوی به دامنه ی کوهستان متوجه شد، در درختی نور حق تجلی کرد. و ندایی از درخت برآمد. این ندا موسی را مکلف ساخت که به مصر برود و فرعون را به پرستش خدای یگانه و آزاد ساختن بنی اسرائیل دعوت کند (در قرآن مجید نخست به کندن نعلین مأمور می گردد)(۹).
انی اناالله: همانا منم آن خدای بزرگ، خطاب به موسی در سوره قصص (۲۸) آیه ۳۰:« فلمّا اتیها نودی من شاطی الواد الایمن فی البقعه المبارکه من الشجره اَن یا موسی انی اناالله رب العالمین».
خاقانی گوید:
موسیم انّی اناالله یافتم نور پاک و طور سینا دیده ام
(خاقانی، به نقل از فرهنگ لغات و تعبیرات)
طور: کوهی است در شبه جزیره سینا، که موسی (ع) در آن به مناجات پرداخت و نور الهی را مشاهده کرد. (معین).
جلال: مأخوذ از تازی، بزرگی و کلانی و عظمت و بزرگواری و سرافرازی و جاه و بلندی مرتبه و قدرت و قوت و شکوه و شوکت و رونق و عزت و هیبت و وحشت (فرهنگ نفیسی).
بیت تلمیح است به داستان حضرت موسی (ع) و کوه طور در قرآن.
معنی بیت: ولادت شاه محمود، بدانگونه پر نور و سعادت گستر است که گویی آیه انّی اناالله از طور جلالت خداوندی به سوی گوش رازدار حضرت موسی(ع) فرود آمده است.
۱۰)هین که باز از بهر دفع فتنه افراسیاب روستم بر پشت رخش از زاولستان آمدست
در بیت تلمیح است (جنگ افراسیاب و رستم).
فتنه: گمراه کردن، اختلاف کردن مردم در رأی و تدبیر، گناه ورزی، عذاب، محنت، جنگ و آشوب (نقل با تلخیص از معین).
افراسیاب: پسر پشنگ و نبیره ی تور است که در اوستا (Frangrasyan) فرگوسن، به معنی شخص به هرای افکننده است. بارها به ایران حمله کرده و نوذر پادشاه ایران را کشته و با رستم در آویخته و نجات یافته. او سیاوش پدر کیخسرو را کشت و در آخر به وسیله نوه دختری خود (کیخسرو پسر فرنگیس) به قتل رسید. (فرهنگ نامهای شاهنامه، صص ۱۰۱-۱۱۰ )
روستمروستم یا رستم در ادبیات ما به صورت رستهم آمده، در اصل از دو جزء تشکیل شده است: رس (بالش و نمو)+ تهم. در اوستا به معنی دلیر و پهلوان آمده است (همان، ص ۴۰۹).
پسر زال و رودابه است. با راهنمایی سیمرغ به دنیا آمده، پشت و پناه ایرانیان بوده، پسرش سهراب را به خاطر ایران کشته و با اسفندیار به جنگ پرداخته. او از هفت خوان گذشته و در آخر با رخش خود به چاهی که برادر ناتنی اش کنده بود افتاده و کشته شده است.
رخش: رنگ سرخ و سفید و درهم آمیخته باشد و بعضی گویند رنگی است میان سیاه و بور و اسب رستم را نیز به این اعتبار رخش می گفته اند و مطلق اسب را نیز می گویند (برهان).
زاولستان: همان زابلستان است، حمدالله مستوفی گوید:« بلاد گهستان و نیمروز و زاولستان هفده شهر است و هوای معتدل دارد و حدود آن تا ولایات مفازه و خراسان و ماوراءالنهر و کابل پیوسته است. (فرهنگ لغات و تعبیرات).نام ولایت آبا و اجداد رستم است (لغت نامه).
معنی بیت: گویا برای دفع محنت و بلای افراسیاب زمانه و به پایان رسانیدن مصائب ملت ایران، رستمی دیگر، سوار بر رخش از زابلستان فرا رسیده است.
۱۱)از کبوتر خانه های مرغ عرش نامه بر این بشارت نامه در پر بسته پنهان آمدست
کبوتر ]پهلوی Kapōtar از ریشه کبود، آبی[ پرنده ایست با پرواز عالی و با استقامت…حس جهت یابی این پرنده بسیار قوی است و بدین جهت برخی گونه های آن را به منظور نامه رسانی و کسب خبر تربیت می کنند و به آنها کبوتر قاصد (نامه بر) گویند. چنین کبوترانی در موارد لزوم، خدمات ذی قیمتی را انجام می دهند (معین).
کبوترخانه های مرغ عرش: کنایه از فلک (فرهنگنامه شعری)
بشارت: مژده و خبرخوش.
بین کبوتر، مرغ، پر و نامه بر تناسب و بین نامه و نامه بر جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
معنی بیت: در نسخه ی «م» به جای مرغ عرش، عرش مرغ آمده که از لحاظ معنایی به نظر صحیح تر می رسد؛ لذا ما بیت را بر اساس آن معنی می کنیم:
خبر ولادت شاه محمود عادل، از سمت غرفه های عرش که مانند کبوترخانه های آسمانند، به وسیله ی کبوتران نامه بر فلکی که این خبر را در میان پرهای خود پنهان کرده اند، به دست زمینیان رسیده است.
۱۲)یا رب این سور است یا صور دوم کز یک دمش رفتگان را قوت جان در تن آسان آمدست
سور: اوستا «سوئیریا» (صبحگاهی، روزانه، چاشت، صبح، طعام، عروسی، نامزدی، ضیافت جشن و عروسی، مهمانی و شادی و… (لغت نامه)
صور شاخ و جز آن که در آن دمند تا آواز برآید، بوق (معین) آنچه اسرافیل روز محشر خواهد دمید یکبار جهت میرانیدن و بار دیگر برای زنده کردن و میان هر دو نفخه، چهار سال فاصله باشد. (لغت نامه)
بین سور و صور جناس لفظی وجود دارد.
در بیت صنعت تجاهل العارف وجود دارد.
در کلمه دم ایهام وجود دارد: هم به معنی یک لحظه و هم به معنی دمیدن است.
بین رفتگان و آمدست طباق وجود دارد.
معنی بیتپروردگارا! این میهمانی و جشن و سور عشرت است یا اینکه نوای دوم صور اسرافیل است که مردگان را برمی انگیزد و به آسانی در تن بی روح آنان، جانی دوباره می دمد.
۱۳)آسمان جان بر طبق بنهاده یعنی آفتاب زین طرب در خاک همچون سایه گردان آمدست
طبق آسمان:  پایه و مرتبه، صحنه و عرصه آسمان، طبقه آسمان. (فرهنگنامه فارسی)

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:07:00 ق.ظ ]




 

 

  • برنامه های تبلیغاتی موثری از سوی رسا نه ملی در خصوص بازاریابی بازاریابی گل و گیاه زینتی در نظر گرفته شود.

 

 

با توجه به نتایج تحلیل عاملی که در آن مهمترین مؤلفه های سیاستگذاری موثر بر ترویج بازاریابی گل و گیاه زینتی مشخص شده است، پیشنهاد می گردد:

 

    1. ایجاد پشتوانه علمی به منظور سیاستگذاری در بخش تولید و صادرات گل و گیاهان زینتی صورت پذیرد.

 

    1. برنامه های حمایتی از سرمایه گذاران گل و گیاهان زینتی انجام پذیرد.

 

  1. مشارکت های دولتی در بازاریابی گل و گیاهان زینتی بیش از پیش گسترش یابد.

ب) پیشنهادهایی مبتنی بر تجارب پژوهشگر:

 

    1. تاسیس مراکز حرفه ای و شغلی برای فعالیت های کارآفرینانه در خصوص گل و گیاه.

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

    1. ارائه تسهیلات لازم برای دسترسی آسان تر به خدمات بازاریابی گل و گیاهان زینتی.

 

    1. طراحی و تدوین برنامه های جامع برای جلب سرمایه گذاری بخش خصوصی، تعاونی و بانک ها در زمینه بازاریابی گل و گیاهان زینتی.

 

    1. برگزاری سمینارها و همایش هایی علمی پژوهشی با محوریت بازاریابی گل و گیاهان زینتی در سطح منطقه، ملی و بین المللی با دعوت از اندیشمندان، کارشناسان و صاحبنظران .

 

  1. برگزاری سمینارها و جلسات توجیهی برای تولیدکنندگان، فروشندگان و بازاریابان با دعوت از کارشناسان و متخصصان جهت آشنایی آنان با بازاریابی گل و گیاهان زینتی و ارائه راه کارهای عملی برای توسعه و گسترش این صنعت.

ج) توصیه به پژوهشگران دیگر:
توصیه می شود که دانشجویان پژوهشگر و صاحب نظران محقق در عناوین زیر اقدام پژوهشی نمایند:

 

    1. انجام پژوهش با ابزار اندازه گیری دیگر.

 

    1. انجام پژوهش مشابه در سایر استان های کشور.

 

    1. بررسی کاستی ها و قابلیت های بازاریابی گل و گیاهان زینتی در کشور.

 

    1. بررسی جایگاه گل و گیاهان زینتی در جامعه.

 

  1. نقش بانک ها و موسسات مالی در حمایت از تولید، توسعه و فروش گل و گیاهان زینتی.

منابع
الف) منابع فارسی:

 

آقاجانی، زهرا. (۱۳۸۳). مروری بر روش های بهبود و افزایش بهره وری در صادرات گل با تاکید بر بسته بندی مناسب. خلاصه مقالات اولین جشنواره و سمینار ملی گل های شاخه بریده ی ایران، تهران، پاکدشت، سازمان جهاد کشاورزی استان تهران.
احمدپور داریانی، محمود و مقیمی، سید محمد. (۱۳۸۵). مبانی کارآفرینی، تهران: انتشارات مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران، چاپ اول.
اربابی، علی محمد. (۱۳۸۷). بازاریابی. تهران: انتشارات فروردین.
ادریسی، بهزاد. (۱۳۹۰). تحلیل نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای بازار گل و گیاهان زینتی ایران در جهان. بررسی های بازرگانی، شماره ۴۹، صص۱۰۳-۹۳٫
الوداری، حسن. (۱۳۸۹). بازاریابی و مدیریت بازار. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
الوانی، سید مهدی؛ رحمتی، محمد حسین. (۱۳۸۷). بررسی اقتصادی زمینه های ایجاد کسب و کار در صنعت گل و گیاهان زینتی(مطالعه موردی استان قم). توسعه کارآفرینی، سال اول، شماره اول، صص ۵۰-۱۱٫
امیری، فرهاد. (۱۳۸۳). رکود و ضایعات در بازار گل. روزنامه ی ایران، فروردین ۱۳۸۳، سال دهم.
بابایی، علیرضا و جعفر عزیزی.(۱۳۸۹). بررسی فنی و اقتصادی تولید گل و گیاهان زینتی در ایران، فرصتها و چالشها (مقایسه موردی با کشور کلمبیا). همایش ملی بهبود و توسعه بازار گل و گیاهان زینتی ایران. آبانماه، ۸۹٫
بلوچی، حمیدرضا؛ مدرس ثانوی، سید علی محمد؛ خیری، شقایق. (۱۳۸۲). مدیریت پرورش گل و گیاه از راه دور با کاریرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در روستا. همایش کاربرد فناوری اطلاعات در ارتباطات در روستا. پژوهشکده الکترونیک، دانشگاه علم و صنعت ایران.
بلوریان تهرانی، محمد. (۱۳۸۵). بازاریابی و مدیریت بازار. تهران: شرکت چاپ و نشر بازرگانی.
چیذری، احمد؛ یوسفی، علی؛ موسوی، سید حسین.(۱۳۸۵). بررسی بازارهای هدف صادراتی گیاهان زینتی ایران. اقتصاد کشاورزی و توسعه، سال چهاردهم، شماره۵۵، صص۶۶-۴۷٫
حاجی میررحیمی، سروش.(۱۳۸۹). بررسی کیفیت مصرف کود در واحدهای تولیدی گل و گیاهان زینتی استان مرکزی. اولین کنگره چالش های کود در ایران: نیم قرن مصرف کود، ۱۲-۱۰ اسفند ۱۳۸۹، تهران: هتل المپیک.
حاجی میررحیمی، سروش. (۱۳۸۳). بررسی موانع و راه کارهای توسعه ی صادرات گل و گیاهان زینتی استان مرکزی. خلاصه مقالات اولین جشنواره و سمینار ملی گل های شاخه بریده ی ایران، تهران، پاکدشت، سازمان جهاد کشاورزی استان تهران.
حسینی، علی؛ نیکدل، محمد. (۱۳۸۳). دهکده های گل و گیاه، چشم اندازی به بهره برداری بهینه از اکوتوریسم و ترویج کار آفرینی در عرصه ی روستا. خلاصه مقالات اولین جشنواره و سمینار ملی گل های شاخه بریده ی ایران، تهران، پاکدشت، سازمان جهاد کشاورزی استان تهران
خلیقی، احمد. (۱۳۸۲). گل کاری(پرورش گیاهان زینتی ایران)، تهران: انتشارات روزبهان.
خوشخوی، مرتضی. (۱۳۸۸). ازدیاد نباتات. انتشارات دانشگاه شیراز.
رضائی نژاد، عبدالرضا.(۱۳۸۰). مدیریت بازار(بازاریابی). کرج: انتشارات جعفری.
روزنامه ایران، شماره ۴۳۵۰ به تاریخ ۹/۸/۸۸ ، ص ۱۷(تولید).
زمانیان، علی رضا. (۱۳۸۸). تحلیلی بر تولید و بازاریابی صادراتی گل و گیاه در ایران و ارائه راهبردهای موثر با بهره گرفتن از الگوی آمیخته بازاریابی. بررسی های بازرگانی، شماره۳۹، صص ۴۸-۳۲٫
سروش، نادر. (۱۳۸۳). ارزیابی چگونگی استفاده از آمیخته ی بازاریابی در افزایش صادرات گل و گیاه کشور. خلاصه مقالات اولین جشنواره. سمینار ملی گل های شاخه بریده ی ایران، تهران، پاکدشت، سازمان جهاد کشاورزی استان تهران.
سلطان محمدی بهروز.(۱۳۸۷). بازار گل امام رضا. روزنامه اعتماد یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۷٫ شماره ۱۶۶۱٫
سلیمانی پور، اکبر، نیکویی، علیرضا؛ باقری، احمد. (۱۳۸۴). بررسی مسایل بازاریابی گل محمدی و فرآورده های آن(گلاب و اسانس ): مطالعه ی موردی در شهرستان کاشان . مجله ی علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی، دوره ۹، شماره ۱، صص ۹۱-۷۳٫
شاهنوسی، احمد. (۱۳۸۶). جایگاه گل ایرانی در عرصه ی تجارت جهانی، روزنامه اطلاعات.
شفیعی، محمد(۱۳۸۳). اقتصاد تولید گل، بازاریابی، فروش محصولات داخل و صادرات. خلاصه مقالات اولین جشنواره و سمینار ملی گل های شاخه بریده ی ایران، تهران، پاکدشت، سازمان جهاد کشاورزی استان تهران.
صالح، احمد.(۱۳۸۹). تعیین عوامل مؤثر بر ترویج بازاریابی گل و گیاهان زینتی، نشریه تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران، دوره ۲، شماره ۱، صص ۳۹-۲۹٫

 

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:06:00 ق.ظ ]




۱ـ مکتب مرکانتلیسم[۱۶] :

به نظر میرسد که برای اولین بار اصطلاح بهره وری به مفهوم قدرت تولید در نوشته ها و عقاید اندیشمندان اقتصادی مکتب مرکانتلیستها مطرح شده باشد. مکتب مرکانتلیسم تمام اعتقادات، نظریهها و سیاستهای اقتصادی را در بر میگیرد که بین قرن شانزدهم و قرن هیجدهم میلادی در اروپا به وجود آمده و توسعهیافته است.)نمازی،۱۳۸۴؛ص۴۱)
این مکتب طی سه زمان و در سه کشور اروپایی به سه شکل متفاوت پدیدار گردید. فرانسه، هلند و انگلستان که فاقد طلا و نقره بودند، سعی کردند طلا و نقره متعلق به اسپانیا را به بدست بیاورند و برای نیل بدین هدف، فرانسویها طی قرن هفدهم به کشاورزی و صنعت، همزمان با آنها هلندیها و متعاقباً انگلیسیها طی قرن هجدهم به بازرگانی خود توجه بیشتری مبذول داشتند. اندیشمندان اقتصادی اسپانیا معتقد بودند که جهت حفظ ثروت ملی و تثبیت سطح عمومی قیمتها بایستی سعی شود که طلا و نقره از معادن دنیای جدید (آمریکا) به کشور وارد و در داخل ذخیره گردد و از خروج آن ممانعت به عمل آید. بدین ترتیب مرکانتلیسم در این کشور جنبه فلزی به خود گرفت. همچنین مرکانتلیسم در کشور فرانسه جنبه صنعتی و در کشورهای هلند و انگلستان جنبه تجاری به خود میگیرد.
علمای این مکتب ضمن اینکه کار را به کار مولد و کار غیر مولد تقسیمبندی نمودهاند، کاری را مولد شمردهاند که سبب ازدیاد ثروت ملی در جامعه گردد. مرکانیلستها کار تجارت و کار در معادن را مولد میدانستهاند و معتقد بودند که این دو نوع مشاغل، نسبت به دیگر مشاغل موجود در جامعه دارای بهره وری و مولدیت بیشتری بوده و همچنین توانایی بیشتری را در تولید ثروت ملی وافزایش آن دارا میباشند.(افکاری،۱۳۶۷؛۷۰)

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

۲ـ مکتب فیزیوکراسی[۱۷] :

مکتب دیگری که همزمان با مکتب کلاسیک بوجود آمد، مکتب فیزیوکراسی نام دارد که رهبری آن بعهده فرانسوا کنه[۱۸] پزشک و اقتصاددان فرانسوی بود. علمای این مکتب عقیده مرکانتیلستها را مبنی بر اینکه پول، طلا و نقره اساس ثروت را تشکیل میدهد، رد کرده و معتقد بودند که همه ثروت ها از طبیعت یعنی زمین حاصل میگردد. بدین ترتیب کار کشاورزان را مولد ثروت دانسته و بهره وری یا قدرت تولید کشاورزی را حائز اهمیت میشمردند. علاوه بر این کار کشاورزی را در صورتی مولد می دانستهاند که با حداقل هزینه بتوان حداکثر کالا را تولید نمود.( نمازی،۱۳۸۴؛ص۴۷) دکتر کنه طبیب لوئی چهاردهم اعتقاد داشت که تولید کشاورزی در مقایسه با تولید صنعتی از بعضی جهات پایینتر است زیرا مقتضیات زمان و مکان، میزان بهره وری آنرا محدود می کند ولی معمولا برتر از آن است زیرا دارای این مزیت است که مواد غذایی، مایه حیات آدمیان را فراهم می آورد.

۳- مکتب کلاسیک:[۱۹]

در اواخر قرن هیجدهم مکتب کلاسیک که در اصل یک مکتب لیبرال یعنی طرفدار آزادی کامل فعالیتهای اقتصادی بود، بوسیله “آدام اسمیت”[۲۰] بنیان گذاری شد.اسمیت برخلاف مرکانتیلستها و فیزیوکراتها، معتقد بود که نه پول، طلا و نقره یا زمین، بلکه نیروی کار منبع اصلی ثروت هر جامعه را تشکیل می دهد.(تفضلی،۱۳۸۳؛ص۲۹)اسمیت در کتاب تاریخی خود تحت عنوان تحقیق درباره ماهیت “ثروت ملل” به سال ۱۷۷۶ که مطالعه سیستماتیک رشد و توسعه اقتصادی بود، از قدرت تولیدی کار یا به عبارتی دیگر بهره وری نیروی کار به عنوان عامل مهم و اساسی در رشد و توسعه اقتصادی یاد می کند. وی برای تقسیم کار سه مزیت قائل است: ازدیاد مهارت، صرفه جویی در وقت و امکان استفاده از ماشین.(همان،ص۳۰)
اسمیت ضمن اینکه هرگونه افزایش بهره وری را به تقسیم کار نسبت می دهد گنجایش بازار را عامل محدود کننده تقسیم کار می داند. به بیان دیگر به درون دایره بسته ای افتاده ایم که اندازه بازار به سطح بهره وری وابسته است و بهره وری نیز به تقسیم کار بستگی دارد و تقسیم کار خود نیز به اندازه بازار وابسته است. وی همچنین اعتقاد دارد که تنها بوسیله انباشت سرمایه است که کارفرما برای کارگران خود ماشین آلات بهتری تدارک می بیند و توزیع اشتغال بهتری را در میان آنها ایجاد می کند و در نتیجه اسباب افزایش بهره وری نیروی کار را فراهم می نماید . به بیان دیگر هر قدر سرمایه ملت بیشتر باشد، بهتر می تواند کارگران مولد ثروت را به کار وادارد و ابزار و ماشینها را که لازمه گسترش قدرت تولید و بهره وری نیروی کار است، بسازد و تقسیم کار را در داخل خویش وسعت دهد.(محنت فر،۱۳۸۳؛ص۱۰۲)
وی در کتاب فوق، به نقش اساسی سرمایه در تقسیم و توزیع بهتر مشاغل و در نتیجه افزایش بهره وری نیروی کار چنین اشاره کرده است :
محصول سالانه زمین و کار هر ملت از لحاظ ارزش، افزایش حاصل نمی کند مگر آنکه عده کارکنان موجود توسعه یابد. افزایش عده کارکنان مولد ثروت مسلما هرگز ممکن نخواهد بود مگر در نتیجه افزایش سرمایه، یعنی افزایش وجوهی که وسیله نگهداری آنان است. اما بهره وری همان عده کارگر هم قابل افزایش نیست، مگر به دلیل ازدیاد و تکمیل ابزار و ماشین هایی که وسیله تسهیل و تقلیل کار هستند و یا در نتیجه تقسیم و توزیع بهتر مشاغل بین آنها. در هر دو مورد همیشه سرمایه اضافی لازم و ضروری است.(اسمیت،۱۷۷۶؛۳۲۵)
در بلندمدت، تعمیم اصل تقسیم کار از دو جنبه اقتصادی و اجتماعی بر بهره وری نیروی کار تأثیر می گذارد. از نظر اقتصادی در زمان و عوامل تولید صرفهجویی و در کیفیت تولید بهبود و در کمیت آن افزایش و بالاخره در هزینه تولید کاهش حاصل می شود. از این تحولات، افزایش حجم عرضه، همچنین افزایش درآمد و ثروت و رفاه افراد و جوامع نتیجه می شود. و از سوی دیگر به تدریج کار ماشین، نقل و انتقال بیشتر افراد از بخشی به بخش دیگر و از محلی به محل دیگر و در نتیجه تزلزل عواطف آنها و بالاخره پیدایش بیکاری می گردد ولی از نظر اجتماعی کیفیت و شرایط کار بهبود می یابد و همبستگی کارکنان در چهارچوب بنگاه ها و حتی جوامع بیشتر و محکم تر میگردد.(همان،ص ۳۲۶)
مکتبی که همزمان با پیدایش سرمایه داری صنعتی توسط اسمیت بنیان نهاده شده بود، بعد از وی در دو جهت تکامل و در چهارچوب دو مکتب، به ترتیب مکتب بدبینان(مکتب انگلیسی) و مکتب خوشبینان(مکتب فرانسوی) توسعه یافت.(نمازی،۱۳۸۶؛ص۴۷) نسبت دادن افزایش بهره وری به تقسیم کار توسط آدام اسمیت موجب پیدایش بحثهای لفظی و تقریباً غیر قابل اغماض بوسیله پیروانش گردیده است. کلاسیک های بعد از اسمیت اعتقاد داشتند که اگر افزایش بهره وری به خاطر تقسیم کار بود، این پیدایش به کار استناد می گردید نه به سرمایه، تراکم سرمایه صرفاً لازمه تقسیم کار بود.(همان،ص۴۸)
دیوید ریکاردو که از جمله اقتصاددانان بدبین مکتب انگلیسی است، معتقد است که پیشرفت فنی در موارد خاص ممکن است تولید رابه حدی افزایش دهد که همه طبقات از جمله طبقه کارگر، از آن منافعی بدست میآورند. وی همچنین اعتقاد دارد که پیشرفت فنی و افزایش در سرمایه منشأ افزایش بهره وری نیروی کار بهشمار می رود، ریکاردو و مالتوس هر دو تصدیق می کنند که رشد سریع پیشرفت تکنولوژی سبب تداوم افزایش بهره وری نیروی کار و ابقاء رشد اقتصادی جوامع می گردد.( تفضلی،۱۳۸۳؛ص۳۳)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۴- مکتب مارژینالیسم:[۲۱]

مارژینالیسم مکتب اقتصادی است که در چهارچوب آن اقتصاددانانی براساس روش های جدید با پذیرفتن تغییر جزئی و ظاهری از اصول مسلم و قوانین مکتب کلاسیک دفاع می کنند. از این رو این مکتب به مکتب “نئوکلاسیک”[۲۲] نیز معروف شده است. در تشکیل این مکتب که در اواخر قرن نوزدهم بوجود آمده بود، “کارل منگر”[۲۳] “لئون والراس”[۲۴] “استانلی جونس”[۲۵] شرکت داشتند. مکتب نئوکلاسیک در واقع مکتب وسیعی است که از ادغام سه مکتب اقتصادی تحت عناوین “مکتب ریاضی”[۲۶] یا “مکتب لوزان”[۲۷]، “مکتب وین”[۲۸] یا “مکتب اطریش”[۲۹] و بالاخره “مکتب کمبریج”[۳۰] بوجود آمده است.(نمازی،۱۳۸۶؛ص۵۰)اقتصاددانانی چون “والراس” و “پاره تو”[۳۱] بنیان گذار مکتب لوزان یا مکتب ریاضی بوده اند.(دادگر،۱۳۸۳؛ص۲۲۳) مکتب وین یا مکتب اطریش توسط اقتصاددانانی چون “بوهم باورک”[۳۲]، “هایک”[۳۳]و “شومپیتر”[۳۴] پایه گذاری گردید(تفضلی،۱۳۸۳؛ص۳۲) و همچنین از “آلفرد مارشال”[۳۵] و “جان بیتز کلارک”[۳۶] می توان بعنوان مؤسسین مکتب کامبریج یاد کرد.(نمازی،۱۳۸۶؛ص۵۲)
اندیشه نئوکلاسیکها بیشتر براین اصل استوار بود که همه موسسات و سازمانهای اقتصادی به حداکثر نمودن منابع خویش گرایش دارند. مصرف کنندگان گرایش به حداکثر کردن همه جانبه فواید نهایی خود دارند و تولید کننده نیز درصدد است بهره وری نهایی همه عواملی که به نحوی در تولید مشارکت دارند را حداکثر نماید.(نهاوندی،۱۳۵۲؛ص۳۵۳)
اقتصاددانان نئوکلاسیک معتقد بودند که اگر جمعیت سریعتر از موجودی سرمایه رشد کند، دستمزدهای واقعی به خاطر افزایش به بهای کاهش بهره وری نیروی کار، گرایش به پایین آمدن می نمایند و بالعکس اگر موجودی سرمایه رشدی سریعتر از جمعیت داشته باشد، بهره وری نهایی عامل کار و همراه با آن مزد واقعی نیز گرایش به رشد دارد. از دید نئوکلاسیک ها افزایش بهره وری نیروی کار که به صورت افزایش دستمزدهای واقعی منعکس می شود حاصل انباشت سرمایه است. انباشت سرمایه که موجب افزایش دستمزدهای واقعی می گردد به افزایش سهم مزدبگیران در تولید می انجامد.(همان،ص ۳۵۴)
از جمله اقتصاددانان این مکتب که نظراتی راجع به بهره وری نیروی کار ارائه داده اند می توان بوهم باورک، آلفرد مارشال، جان بیتز کلارک و کارل منگر اشاره کرد . بوهم باورک در بحث جلد دوم کتاب خود بنام “سرمایه بعنوان وسیله تولید “، زمین و کار را موثرترین و مهم ترین عوامل در تولید دانسته و معتقد بوده است که بکارگیری تکنیک بهتر به افزایش تولید و در نتیجه به افزایش بهره وری منجر می گردد. (رستگاری،۱۳۵۴؛ص۴۳) وی در مراحل تولید، موضوع زمان را مطرح کرده است و اعتقاد دارد هر چه تولید کننده ای بتواند زمان کمتری را در تولید کالا صرف نماید، به مفهوم اینست که بهره وری یا قدرت تولید عوامل تولید از جمله بهره وری نیروی کار افزایش یافته است.(همان،ص ۴۴)
مارشال نیز در کتاب “اصول اقتصاد صنعتی”، آموزش فنی را موجب افزایش بهره وری نیروی کار دانسته است. آموزش فنی از نظر مارشال بدین مفهوم است که کارگر عملاً از نحوه کار با وسایل تولید آگاهی یابد و بتواند از آن وسایل استفاده نماید. همچنین اعتقاد دارد که اگر تقسیم کار با آموزش فنی در نحوه بکارگیری وسایل و ابزار تولید هماهنگی داشته باشد به افزایش بهره وری می انجامد. به عبارت دیگر از یک طرف به افزایش تولید و از طرف دیگر به تقلیل هزینه تولید منتهی می گردد.(گرجی،۱۳۷۶؛ص۱۴)
“کارل منگر” اعتقاد دارد که عامل کار و سرمایه بدین جهت نسبت به دیگر عوامل تولید ارجحیت دارند که در کلیه رشته های تولیدی قابل کاربرد است، حال آنکه زمین فقط در فعالیتهای کشاورزی مورد استفاده است و در فعالیتهای صنعتی جزء سرمایه محسوب می گردد بر این اساس وی اظهار کرده است که عوامل کار و سرمایه را بایستی در رشته هایی از تولید بکار گرفت که متضمن بهره وری بیشتری باشند.(همان،ص۱۵)
به عقیده “جان بیتز کلارک” بهره وری نهایی مربوط به مبلغ مزدی است که کارفرما در ازاء تولید پرداخت نموده تا بتواند قیمت کالاها را با توجه به وجود رقابت به نحوی تعیین نماید که ادامه تولید مقرون به صرفه باشد.در صورتی که با بکار گماری افراد جدید و با افزایش دستمزدها، قیمت های تمام شده کالاها نسبت به گذشته به حدی افزایش یابد که تولید کننده قادر به رقابت در قیمت فروش نگردد بایستی از استخدام جدید خودداری ورزد. یا به عبارت دیگر بر طبق نظر کلارک اصل بهره وری نهایی، تعیین کننده دستمزدها است، در حالیکه “مارشال” و سپس “هیکس”[۳۷] این اصل را فقط عامل تعیین کننده تقاضا برای نیروی کار دانستند.(رستگاری،۱۳۵۴؛ص ۴۵)

۵- مکتب سوسیالیسم:[۳۸]

مکتب سوسیالیسم علمی که همان نظریه اشتراکی مارکس یا مارکسیسم می باشد، نظام سرمایه داری را براساس انگیزه ها و نهاده های فنی و حقوقی و اجتماعی ناقص خود، که همواره به سوی عدم تعادل اقتصادی و بی عدالتی اجتماعی متمایل بوده، یک نظام در حال اضمحلال می پندارد و بر اساس نظریه جبر تاریخ جانشینی نظام اشتراکی یا سوسیالیستی را امری اجتناب ناپذیر می داند. مارکس در بحث ارزش معتقد بود که افزایش ارزش هر کالایی که تولید می گردد منوط به افزایش بهره وری کارگر می باشد. و بطور کلی بهره وری یا قدرت تولید کارگر را در رشته های مختلف تولید و با اعطاء مزدهای کافی می توان افزایش داد، در حالیکه در رژیم سرمایه داری منافع ناشی از هر افزایش در بهره وری که از طریق به کارگیری سرمایه بیشتر و تکنیک های بهتر بوجود می آید، بین موسسات تولیدی و سرمایه داران توزیع می گردد. بنا به عقییده مارکس در نظام سرمایه داری دستمزدهای پرداخت شده به نیروی کار فقط در حد معیشت است، در نتیجه کارگر که خود عامل افزایش بهره وری موسسه تولیدی بوده است از ثمره این افزایش بی نصیب می ماند. (نمازی، ۱۳۸۶؛ ص۵۰).”پرودون”[۳۹] که یکی از بزرگترین و مشهورترین سوسیالیستهای ایده آلیست قرن نوزدهم بوده، به این پدیده با دیدی متفاوت از مارکس نگریسته است. وی معتقد بود که کارگران توسط کارفرمایان نظام سرمایه داری استثمار می شوند، زیرا مزدی که کارفرما براساس قرارداد کار به کارگر پرداخت می کند، متناسب با بهره وری کار انفرادی است، در صورتی که نتیجه ای که بدست می آورد، محصول کار اجتماعی است، که به مراتب بارورتر از کار انفرادی است. (قدیری اصلی،۱۳۷۰؛ص ۶۳)

۶- مکتب کینز:[۴۰]

با پیدایش این مکتب، انقلابی در نظریات اقتصادی بوقوع پیوست. کینز پایه گذار این مکتب، نظریه های اقتصادی کلاسیک ها و نئوکلاسیک ها را برای جامعه ای معتبر می داند که تعادل اشتغال کامل همیشه برقرار باشد. وی دریافت که محرک اولیه فعالیت های اقتصادی در سرمایه گذاری قرار دارد و بر این اساس نظریه سرمایه گذاری را بنا نهاد. کینز عقیده داشت که هر وقت بهره سرمایه نازل باشد موجب تشویق سرمایه گذاری می گردد و بهره وری سرمایه از دید وی بستگی به میزان درآمدی دارد که سرمایه گذار انتظار دارد بتواند با سرمایه گذاری آن درآمد را در ازاء بهره ای که می پردازد، بدست آورد.(رستگاری،۱۳۵۴؛ص ۵۱)
“کینز ” از بهره وری نیروی کار بعنوان نیرویی یاد می کند که در گذر از مرحله رکود و تنزل فعالیت ها به دوران بهبود اقتصادی، برای جبران فشار صعودی بر سطح قیمتها وارد عمل می شود. وی معتقد بود که در دوران رکود اقتصادی از آنجا که تجهیزات قدیمی بدون آنکه با تجهیزات جدید تعویض گردد، کنار گذاشته می شود، و بعلاوه اختراعات جدید به علت پایین بودن سطح اعتماد مردم به آینده اقتصاد، تبدیل به ابداعات نمی گردد و در نتیجه به صورت سرمایه گذاری جدید مورد استفاده واقع نمی شود، بازدهی تولید در سطح بسیار پایینی است ولی در دوران بهبود اقتصادی تجهیزات مستهلک شده با تجهیزات و ماشین آلات جدید و کارآمد تعویض می شود، در نتیجه پیشرفت فنی در اقتصاد ظاهر می شود و بهره وری نیروی کار را بالا می برد در این دوران به دلیل اینکه بهبود اقتصادی متکی بر افزایش سرمایه است، بازدهی تولید افزایش می یابد .(گرجی،۱۳۷۶؛ص ۱۷)

۷- نئولیبرالیسم اقتصادی

نئو لیبرالیسم اقتصادی مکتب فکری منشعب از لیبرالیسم کلاسیک میباشد که ابتدا در سال۱۹۴۷ توسط هایک اقتصاددان اتریشی در مجمع مون پلرین سوییس با حضور اقتصاددانانی همچون فریدمن و لیمپن مطرح گردید و بعداً توسط میلتون فریدمن شناسانده وگسترش پیدا کرد. نئولیبرالیسم اعتراضی به دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی در قالب نظریات جان مینیارد کینز اقتصاددان بزرگ انگلیسی بود که بعد از بحران بزرگ سرمایه داری۱۹۲۹ مقبولیت جهانی یافته بود. هسته مرکزی نظریه نئولیبرالیسم در اقتصاد دعدم دخالت دولت در اقتصاد میباشد. بینش نظریه نئولیبرالیسم این است که آزادی فردی می تواند به بهترین شکل ممکن توسط یک ساختار نهادی ایجاد شود که متشکل از حقوق مالکیت قوی، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است: جهانی که در آن ابتکار فردی پیشرفت خواهد کرد. شواهد وجود آن هم این است که دولت نباید در اقتصاد دخالت کند اما باید قدرت خود را در جهت حفظ حقوق مالکیت خصوصی و نهادهای بازار به کار گیرد و در صورت لزوم آنها را در سطح جهانی ترویج نماید پس دولت در امور اقتصادی تنها به عنوان ابزار برای گسترش بازار آزاد، حفظ مالکیت خصوصی و ایجاد رقابت مورد توجه قرار می گیرد. نئولیبرالیسم آزادی بازار و تجارت را ضامن آزادیهای فردی قلمداد می کند. بازار سازی ، خصوصی سازی و مقررات زدایی مثلث محوری نئولیبرالیسم را تشکیل می دهد.
نئولیبرالیسم معتقد است بهره وری از طریق کاهش نقش دولت، خصوصیسازی، آزادی سرمایه ­گذاری و … به دست میآید. وقتی که تجارت آزاد خدمات و کالاها و جریان آزاد سرمایه وجود داشته باشد بهره وری یا کار مولد در شکل و فرم به بالاترین ارزش بدل میشود. هرآنچه دارای بهره وری بالاست خوب و ضروری و از چند و چون مبراست. بهره وری برای حیات در بازار به ویژه نوع فراگیر آن ضروری است. بهره وری در تمام بخشها بدون توجه به محتوای کار مشمول، اعمال میشود.
نئولیبرالیسم میگوید به دنبال جستجوی سود شخصی و تحقق آن در سطح کل، بهره وری نیز افزایش مییابد .

۸- بهره وری نیروی کار از دیدگاه اقتصاد خرد:

در اقتصاد خرد، بنگاه به یک واحد تکنیکی اطلاق میگردد که کالاها و خدماتی را تولید می نماید. بدیهی است این بنگاه منابعی را در جریان تولید محصول به کار می گیرد که از دیدگاه مفاهیم اقتصادی به “نهاده” موسوم است. عامل کار در مقایسه با دیگر عوامل تولید از جمله سرمایه، زمین و مدیریت یکی از ضروری ترین عوامل تولید محسوب میگردد. این بنگاه تولیدی علاوه بر به کار گیری سرمایه و زمین، کارگرانی را که چندین نوع کار انجام میدهند استخدام مینماید.(رستگاری،۱۳۵۴؛ص ۵۵)
بعضی از آنها در جهت اداره بنگاه و محافظت از ماشین آلات آن ضروری هستند. بعضی کارهایی را که در آن استفاده از ماشین غیر ممکن یا غیر اقتصادی است، انجام میدهند. سوای از این کارگران، بنگاه افرادی را استخدام میکند که مدیریت امور را بر عهده می گیرند. بدون نیروی کار اداره هیچ صنعتی و انجام هیچگونه تجارتی ممکن نمی باشد. حتی اگر تولید کالاها و خدمات توسط کاربرد اتوماتیکی تولید میسر باشد، برای فروش کالاها در بازار، اداره کردن امور و مقاصد امنیتی، نیروی کار بایستی استخدام گردد . بنابراین، کار یک نهاده اجتناب ناپذیر بنگاه است. با در نظر گرفتن اهمیت نهاده کار، کاملاَ طبیعی خواهد بود که بنگاه، با بکارگیری بهترین ترکیب نهاده های تولید، به بالاترین سطح بهره وری نیز دست خواهد یافت .(همان،ص ۵۷)

عوامل مؤثر بر بهره وری:

جامعترین تقسیمبندی از عوامل مؤثر بر بهره وری توسط سازمان بین المللی کار ( (ILO[41] ارائه گردیده است. در این تقسیمبندی از عوامل مؤثر دو طبقه عوامل داخلی و خارجی معرفی شدهاند که دارای تقسیم بندیهایی به شرح زیر میباشند[۴۲]:

الف ـ عوامل داخلی:

شامل آن دسته از عواملی هستند که سازمان تشکیلاتی بنگاه خدماتی یا تولیدی بر آنها نظارت دارند و به دو گروه عوامل سخت افزاری[۴۳]و عوامل نرم افزاری[۴۴] تفکیک میشوند.

۱ـ عوامل سخت افزاری:

همان گونه که از عنوان این عوامل بر میآید، عواملی چون محصول، کالاهای سرمایهای، تکنولوژی بکار رفته و مواد و انرژی و…از جمله این عواملیاند که بسادگی قابل تغییر و ارتقاء و پیشرفت آنها میتواند موجب ارتقاء بهره وری گردد بدین معنا که: تولید کالا از آنجایی که رابطهای مستقیم با بهره وری دارد، لذا افزایش تولید میتواند باعث بهبود بهره وری شود. به عنوان مثال افزایش تولید (خدمت) از طریق کاهش زمان تولید(خدمت) یا افزایش تقاضا برای آن و… از جمله عواملی هستند که میتوانند باعث ارتقاء بهره وری شوند. از دیگر عوامل سختافزاری همانگونه که عنوان گردید کالاهای سرمایهای یا همان ماشین آلات و تجهیزات است که از اهمیت بسزایی در امر تولید (ارائه خدمت ) و بهره وری برخوردار میباشد؛ چنانچه به این عوامل در زمینههایی از قبیل:
الف ـ استفاده مطابق با استاندارد تعیین شده از طرف کارخانه
ب ـ استفاده در شرایط عملیاتی مناسب
ج ـ وجود جایگاههای تعمیراتی به اندازه کافی
د ـ کاهش زمان بیکاری و استفاده مؤثر از ماشینآلات و تجهیزات در دسترس
ذـ افزایش ظرفیت تولید (ارائه خدمت) بوسیله حذف تنگناها و گلوگاههای مشکلزای تولید
توجه کافی شود آنگاه عوامل فوق میتوانند موجب بهبود بهره وری شوند.
تکنولوژی بکاررفته در عوامل سخت افزاری از دیگر عواملی است که باعث بهبود بهره وری میگردد و هر چه عوامل سختافزاری به طور عمده ماشینآلات و تجهیزات از تکنولوژی بالاتری برخوردار باشند انتظار تولید (خدمت) بیشتر سخت افزارها و متعاقب آن ارتقاء بهره وری بدیهیتر مینماید.
نقش مواد و انرژی در بهره وری بیشتر زمانی که بهره وری از ارزش افزوده مدنظر است، مطرح میباشد. مواد و انرژی به اشکال گوناگون بر بهره وری میتوانند تأثیر بگذارند که عبارتند از: افزایش بازدهی مواد و انرژی بواسطه انتخاب صحیح مواد و کنترل فرایند مصرفی ـ کنترل و استفاده مناسب از ضایعات ـ بهبود مدیریت نگهداری مواد و انرژی و ذخیره سازی آنها، مطابق با نیاز و برنامه از پیش تعیینشده.

۲ـ عوامل نرمافزاری:

از مهمترین عوامل در جهت ارتقاء بهره وری بالاخص در بهرهگیری از خدمات، عوامل نرمافزاری میباشند که در بر گیرنده عوامل ذیل است:

۱ـ انگیزش:

یکی از عواملی که میتواند نقش بسزایی در بهره وری نیروی انسانی داشته باشد ایجاد و تقویت انگیزه نیروی انسانی است. در این رابطه دو جنبه مادی و غیر مادی به چشم میخورد، جنبه های مادی شامل: حقوق، پاداش، سیاستهای دستمزد و … جنبه­ های غیرمادی شامل: تشویقات کتبی، شفاهی، نوع کار ارتباط نیروی کار با مدیریت، علاقه مندی افراد به سازمان، نهاد و…
به طور یقین هرگاه دو جنبه مادی و غیر مادی به صورت توأم و تلفیقی بکار گرفته شوند، حداکثر ایجاد و تقویت انگیزش و از آن طریق افزایش بهره وری میتواند حاصل شود.

۲ ـ آموزش:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:06:00 ق.ظ ]




انسان از دیر باز برای حمل و نقل کالا و جابجایی مسافر از وسایل نقلیه گوناگون استفاده می کرده است. در جهان امروز که دنیای سرعت و ارتباطات است، وسایل نقلیه به نحو شگرفی دگرگون شده و تحولات بسیاری در جهت ایجاد سرعت و در عین حال امنیت، در این وسایل پدید آمده است. در بین وسایل نقلیه عصر حاضر، اتومبیل از جایگاه ویژه ای برخوردار است. استفاده از این وسیله به نحو چشمگیری توسعه یافته و هر روز نیز گسترده تر می شود. به موازات این گسترش، خطرات ناشی از این وسیله نیز افزایش یافته و ما هر روز شاهد زیانهای جانی و مالی مربوط به آن هستیم که متأسفانه رقم این خسارات در کشور ما رو به افزایش است.
به جهت اهمیت موضوع و به منظور حفظ حقوق زیاندیدگان از خسارات ناشی از وسایل نقلیه موتوری و بخصوص حوادث رانندگی، قانونگذاران اکثر کشورهای دنیا، اقدام به تدوین قوانین خاص نموده اند. در کنار این قوانین، مقررات مربوط به بیمه اجباری مسؤولیت، بیش از پیش به یاری زیاندیده شتافته است.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

با توجه به اینکه دربیمه های شخص ثالث خسارتهایی که به وقوع می پیوندد و راننده مسبب حادثه می باشد تعهد بیمه گر فقط جبران خسارت مالی ومادی وارده به اشخاص ثالث می باشد. وجبران خسارتهای مالی خودراننده و مسبب حادثه بلا تکلیف می ماندوبرای بعضی از رانندگان که از این وسیله نقلیه امرار معاش می نمایند جبران هزینه های تعمیر وبازسازی ماشین مشکل و بعضی مواقع غیر ممکن می باشدو صدمات جبران ناپذیری از لحاظ اقتصادی و روانی به خانواده ها از این ناحیه وارد می شود. شرکتهای بیمه بازرگانی جهت حل این معضل با مساعدت بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران به طراحی و عرضه بیمه بدنه خودرو اقدام نمودند که این مشکل و معضل خانواده هابنحوی حل گردید که این محصول عرضه شده به بیمه بدنه خودرو معروف است . ولی در عمل و در بعضی از جهات نقاط ضعفی وجود دارد و اشکالات فقهی و حقوقی در این زمینه می باشد ،که یکی از این موارد نحوه پرداخت خسارت افت ارزش خودرو توسط شرکتهای بیمه می باشد که در زیرمورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد.

عکس مرتبط با اقتصاد

مفهوم خسارت افت ارزش خودرو

جهت در ک بهتر مفهوم خسارت افت ارزش خودرومفاهیم خسارت ،افت ارزش خودرو و سایر مفاهیم مرتبط به موضوع تشریح می گردد و همچنین خسارت افت ارزش خودرو از دیدگاه های فقهی ، حقوقی ، نظرات فقها و مواد قانونی در این خصوص به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرد.موضوع خسارت افت ارزش خودرو در این تحقیق و نحوه برخورد دادگاهها و نظر قضات در خصوص حل و فصل دعاوی و پرونده های موجود در شرکت سهامی بیمه ایران بطور موشکافانه ای مورد مداقه و بررسی قرار می گیرد تا بتوانیم شواهد و مدارک مورد نیاز جهت اثبات فرضیه اول تحقیق را بدست آورده آنرا مورد آزمون قرار دهیم. با اثبات فرضیه تحقیق می توان به ارائه پیشنهاد و راهکارهایی جهت حل و فصل دعاوی وبهبود قوانین و مقررات اقدام نمود. تحقق اهداف تحقیق با آزمون و اثبات فرضیه های تحقیق میسر خواهد شد .

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

خسارت[۵۴] :

“خسارت” در لغت به معنی ضرروزیان است .در اصطلاح حقوقی عبارت از مالی یا وجهی است که شخص عامل یا مسبب ضرر باید به زیان دیده بپردازد ؛خواه ضررناشی از عدم انجام قراردادباشد یا عملی غیر از قرارداد.اصطلاح “خسارت” در فرهنگ بیمه دارای مفهوم ویژه ای است، در قانون بیمه در موارد مختلف به معنی ضررو زیان و گاهی به معنی غرامت و زمانی نیز به معنی خسارت در مفهوم خاص بیمه ای است .در معنای خاص عبارتست از وجوهی که به موجب قرارداد ودر پی وقوع حادثه و درسررسید بیمه های پس انداز و بازخرید بیمه نامه های عمر،شرکت بیمه گر در وجه بیمه گذار می پردازد.[۵۵]

خسارت کلی در بیمه بدنه

در صورتیکه اتومبیل بیمه شده به سرقت رفته و یا در اثر حادثه آتش سوزی کلا از بین برود بیمه گر موظف است مبلغ بیمه شده و یا ارزش روز اتومبیل در لحظه حادثه (هر کدام کمتر است) به بیمه گذار پرداخت نماید بدیهی است در چنین حالتی فرانشیز مقرر در بیمه نامه از خسارت کسر خواهد شد این موضوع را تلف کلی می توان تلقی کرد ضابطه ایکه در شرایط عمومی بیمه نامه های اتومبیل به آن اشاره شده این است که اگر مخارج تعمیر و تعویض قسمتهای آسیب دیده اتومبیل از ۷۰% قیمت اتومبیل در روز حادثه یا مبلغ بیمه شده آن بیشتر باشد اتومبیل را باید از بین رفته کلی تلقی کرد البته صحیح این است که فقط ارزش روز اتومبیل ملاک این مقایسه قرار گیرد نه مبلغ بیمه شده آن زیرا ممکن است اتومبیل به مبلغی بیمه شده باشد که از ارزش واقعی آن خیلی کمتر است در اینصورت نمیتوان گفت که اگر هزینه تعمیر اتومبیل از ۷۰% آن مبلغ تجاوز نماید اتومبیل از بین رفته کلی خواهد بود.

خسارت جزئی :

اگر مخارج تعمیر و تعویض قسمتهای آسیب دیده اتومبیل از ۷۰% قیمت اتومبیل در روز حادثه یا مبلغ بیمه شده آن کمتر باشد خسارت اتومبیل خسارت جزئی تلقی می گردد.

خسارت افت ارزش خودرو

خودرو پس از تصادف و تعمیر ارزشی ثانویه به خود می گیرد که با ارزش اولیه آن برابر نیست . واین اختلاف و کاهش و تنزل ارزش معاملاتی خودرو به کاهش افت ارزش خودرو معروف است .بعبارت دیگرکاهش ارزش خودرو و وسیله نقلیه بعد از تصادف و تعمیر آن است چون خریدار جدید مبلغی از ارزش خودرو را بابت تصادف رخ داده کسر می کند و به عبارت دیگر خودرو حتی اگر بلافاصله پس از خروج از کارخانه دچار سانحه شود بخشی از ارزش خود را از دست می دهد.
در تصادفات به طور معمول ، در جبران خسارت ها مشکل چندانی به وجود نمی آید و شرکت های بیمه تا سقف تعهدات مندرج در بیمه نامه پاسخگو هستندو به جبران خسارت تعویض و تعمیر و صافکاری و رنگ کاری قسمتهای آسیب دیده اقدام می کنند ؛ ولی از جبران کسر قیمت (افت قیمت) خودرو که پس از بازسازی ایجاد می شود و در عرف جامعه نیز امری پذیرفته شده است امتناع می ورزند.

بیمه های بدنه در دسته بیمه های اموال قرار میگیرد.بیمه های اموال از اصل غرامت پیروی می کنند با صدور بیمه نامه تعهد طرفین آغاز می شود.در خصوص مسئولیت بیمه گر در بیمه های اموال در ماده ۱۹قانون بیمه اینطور آمده است :”مسئولیت بیمه گر عبارتست از تفاوت قیمت مال بیمه شده بلافاصله قبل از وقوع حادثه با قیمت باقی مانده آن بلافاصله بعد از حادثه “خسارت افت ارزش خودرو موضوع تحقیق و فرضیه اول تحقیق حاضر قرار گرفته است که در صدد هستیم بطور کامل و از تمامی جنبه ها و موازین حقوقی و فقهی آنرا بررسی نماییم .

خسارت افت ارزش خودرو در بیمه های شخص ثالث

در حقوق ایران تا سال ۱۳۴۷ که قانون بیمه اجباری دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی (بیمه شخص ثالث) ثالث به تصویب برسد، خسارات ناشی از وسایل نقلیه از جمله تصادفات رانندگی، با توجه به مقررات عمومی مسؤولیت مدنی مندرج در قانون مدنی (ماده ۳۳۵ این قانون و قانون مسؤولیت مدنی)، جبران می شد. ولی چون مسؤولیت موضوع این مقررات، مبتنی بر تقصیری است که باید زیاندیده آن را اثبات کند، این تکلیف دشوارو اغلب زیاندیده را به مقصود نمی رساند. اما بعد از سال ۱۳۴۷، قانون بیمه اجباری، به کمک زیاندیدگان شتافت و با شناسایی یک مسؤولیت خاص که به مسؤولیت عینی بسیار نزدیک است، این دشواری را آسان نمود. در عین حال این اشکال هنوز باقی است که با فقدان قانون خاص در مورد خسارات ناشی از وسایل نقلیه، و بخصوص حوادث ناشی از رانندگی، ما ناچار هستیم در این مورد از قانون بیمه استفاده کنیم؛ علاوه بر قانون مذکور بسیاری از احکام مسؤولیت مدنی ناشی از حوادث رانندگی را، باید در قانون مجازات اسلامی و قوانین ومقررات پراکنده جستجو کرد ، نظیر قانون ایمنی راه ها مصوب ۷ تیر ۱۳۴۹، قانون رسیدگی به خسارات ناشی از تصادفات رانندگی وسیله نقلیه موتوری مصوب ۱۳ آذر ۱۳۴۵ و قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و اخذ جرائم رانندگان مصوب ۳۰ خرداد ۱۳۵۰٫
احکام مذکور عمدتاً ناظر به مسؤولیت راننده است. به همین دلیل، بررسی آن از قلمرو این مقاله، که صرفا در مورد مسؤولیت دارنده بحث می کند خارج است. منتها در مواردی که راننده مرتکب خطایی در بروز خسارت نشده باشد، و در صورتی که مالک مسؤولیت خود را بیمه کرده باشد، زیاندیده می تواند خسارت خود را از بیمه دریافت کند. برای نمونه، ماده ۴ قانون ایمنی راه ها و راه آهن مصوب ۷/۴/۱۳۹۴، چنین مقرر می دارد: ” عبور و مرورعابرین پیاده و انواع وسایط نقلیه غیر مجاز، عبور دادن دام در آزاد راه ها و همچنین توقف وسایط نقلیه در خطوط عبور ممنوع،ممنوع است. هر گاه به دلایل مذکور حادثه ای رخ دهد که منجر به ضرب یا جرح یا قتل یا خسارت مالی شود، راننده ای که وسیله نقلیه او مجاز به حرکت در آزاد راه باشد، نسبت به موارد فوق مسؤولیتی نخواهد داشت .عدم مسؤولیت راننده مذکور، مانع استفاده شخص ثالث از مقررات بیمه نخواهد بود”.
مشابه این مقررات را در ماده ۸ قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و اخذ جرایم رانندگی، مصوب سال ۱۳۵۰ نیز، می توان دید. به موجب این قانون هر گاه عابر پیاده، در عبور از محل سواره رو و غیر مجاز، با وسیله نقلیه ای تصادف کند و راننده آن هیچ تقصیری مرتکب نشده باشد، زیاندیده می تواند برای جبران خسارت خود، از مقررات بیمه استفاده نماید. اما باید توجه داشت که اگر دارنده، مسؤولیت خود را بیمه نکرده باشد، زیاندیده نمی تواند به استناد قوانین مذکور، برای جبران خسارت خود به شخص دارنده مراجعه کند؛ زیرا بیمه، پرداخت خسارت را در مواردی در برابر دریافت حق بیمه تقبل می کند که در صورت فقدان چنین بیمه ای نمی توان مسؤولیتی بر دارنده وسیله نقلیه تحمیل نمود که نسبت به جبران خسارات وارد بر اشخاص ثالث که خود باعبور پیاده از محل ممنوع یا بزرگراه ها و محلهای غیر مجاز مقصر بوده اندمکلف کرد. ولی این مورد نسبت به مقررات ماده ۱ قانون بیمه اجباری، خاص محسوب می شود و دارنده وسیله نقیله دارای مسئولیت عام می باشد.

الف -در کشور فرانسه تا سال ۱۹۸۵، خسارات ناشی از وسایل نقلیه با توجه به بند ۱ ماده ۱۳۸۴ قانون مدنی این کشور، جبران می شد که هر چند با فرض مسؤولیت برای محافظت اشیاء، از زیاندیده حمایت می کرد اما اختصاص به حوادث رانندگی نداشت، به همین جهت در ۵ ژوییه ۱۹۸۵ مقررات جدیدی در خصوص جبران خسارات ناشی از حوادث رانندگی به تصویب رسید که اختصاص به نحوه جبران همین خسارات دارد.

ب -در سیستم کامن لاو، مسؤولیت به جبران خسارت ناشی از حوادث رانندگی تحت عنوان مسؤولیت مطلق(۱) ، قرار دارد که به کمک آن زیاندیده می تواند بدون نیاز به اثبات تقصیر شخص مسؤول، خسارت وارده بر خود را جبران کند. (Prosser,The Law of torts, P.486-487)
مسؤولیت دارنده وسیله نقلیه، به سبب تخلف از وظیفه ای است که بر عهده داشته؛ به عبارت دیگر چون مالک وسیله نقلیه از مال خود بخوبی مراقبت نکرده، در نتیجه خسارتی به دیگری وارد شده پس او مسؤول جبران آن است. این نظریه هر چند با مسؤولیت مقرر در قانون بیمه اجباری سازگارتر است اما مبنای منحصر مسؤولیت محسوب نمی شود؛ زیرا اگر چنین بود مالک می توانست اثبات کند که به نحو احسن وظیفه خود را انجام داده و به این ترتیب از مسؤولیت شانه خالی کند. در حالی که می دانیم مالک جز با اثبات دخالت یک علت خارجی مانند قوه قاهره نمی تواند از مسؤولیت رها شود.
ج- مسؤولیت بدون تقصیر بر مبنای «نظریه خطر»: پیروان نظریه خطر عقیده دارند شخصی که محیط خطرناکی به وجود آورده و از فعالیت خود منتفع می شود، بدون نیاز به اثبات تقصیر او یا هر علت دیگر، مسؤول جبران خسارت خواهد بود. در بدو امر با توجه به ماده ۱ ق.ب.ا.م[۵۶]. که بطور مطلق دارنده وسیله نقلیه را مسؤول جبران خسارت معرفی کرده، ممکن است مبنای این مسؤولیت را بر پایه نظریه خطر استوار انگاشت اما با کمی دقت می توان دریافت که این مسؤولیت مطلق نیست؛ مثلاً اگر مالک وسیله نقلیه اثبات کند که به سبب جریان سیل، اتومبیل او به وسیله نقلیه دیگر برخورد کرده است، می تواند از مسؤولیت معاف شود. بنابراین همواره نمی توان این مسؤولیت را مبتنی بر نظریه خطر و آن را یک مسؤولیت مطلق دانست.
از جمع نظریات مذکور با توجه به حکم ماده ۱ (ق.ب.ا.م) در این زمینه، می توان اعتقاد داشت که مبنای مسؤولیت دارنده وسیله نقلیه موتوری در حقوق ایران، با نظریه تعهد به حفاظت، نزدیکتر است.(نظری، مسؤولیت مدنی مالک، ص ۴۸) زیرا هر مالکی متعهد است از اموال خود به نحوی مراقبت کند تا به دیگران آسیب نرسد. این عقیده از طرفی جبران خسارت زیاندیده را وابسته به اثبات تقصیر مالک نمی کند و از این حیث به سود زیاندیده است و از طرف دیگر به مالک امکان می دهد که با اثبات فقدان رابطه سببیت (و نه اثبات بی تقصیری) از مسؤولیت رها شود.

خساراتی که دارنده وسیله نقلیه به موجب قانون سابق الذکر مسؤول جبران آن است، خسارات بدنی و مالی ناشی از حوادث رانندگی است. تبصره ۱ قانون مذکور مقرر می دارد: «منظور از حوادث مذکور در این قانون، هر گونه تصادف، سقوط، آتش سوزی یا انفجار وسایل نقلیه موضوع این ماده و نیز خساراتی است که از محمولات وسایل مزبور، به اشخاص ثالث وارد می شود

خسارت افت ارزش خودرو در بیمه های بدنه خودرو

از لحاظ حقوقی و قانون جاری در ارتباط با قرارداد بیمه بدنه در کشور مان قانون خاص که همان قانون بیمه می باشددر حل وفصل دعاوی بین طرفین قرارداد در محاکم قضایی مورد استفاده می باشد. قانون بیمه که ازقوانین خاص بشمار می رود در حل و فصل دعاوی طرفین قرارداد بیمه در الویت قرار دارد .در هنگام وارد آمدن خسارت به خودرو بیمه گذار چه بصورت از بین رفتن کلی باشد و چه آسیب دیدن جزئی شرکتهای بیمه طبق ماده ۱۹قانون بیمه مکلف به جبران خسارت و بر گرداندن وضعیت خودرو آسیب دیده به ارزش قبل از حادثه می باشند.با توجه به اینکه در خسارتهای جزئی خسارت عدم النفع برای بیمه گذار ایجاد می شود که عینی و قابل مشاهده نیست و شرکتهای بیمه با تکیه بر این قسمت از پرداخت خسارت افت ارزش ماشین سرباز زده اند که در نهایت این اختلاف که بین بیمه گر و بیمه گذار به یک اختلاف ریشه دار و پردردسر تبدیل شده بود از طریق گذاشتن یک شرط ضمن عقد درآیین نامه شماره ۵۳ شرایط عمومی بیمه های بدنه خودروبه این اختلاف از جنبه قانونی تسکین موقتی بخشیده شد که قسمتی از این آیین نامه عینا در زیر بیان می گردد.

آیین نامه شماره ۵۳

در آیین نامه شورای عالی بیمه در اجرای بند ۳ ماده ۱۷ قانون تاسیس بیمه مرکزی ایران و بیمه گری در جلسه مورخ ۹/۱۲/۱۳۸۴ آئین نامه شرایط عمومی بیمه بدنه وسایل نقلیه زمینی را شامل ۲۴ ماده و ۱۰ تبصره به شرح زیر تصویب نمود:

فصل دوم : خسارت ها و هزینه های تحت پوشش

ماده۳ – خسارت های تحت پوشش
جبران خسارت های وارد به موضوع بیمه و هزینه های مربوط ، به شرح زیر در تعهد بیمه گر خواهد بود:

خسارتی که ناشی از برخورد موضوع بیمه به یک جسم ثابت یا متحرک و یا برخورد اجسام دیگر به موضوع بیمه و یا واژگونی و سقوط موضوع بیمه باشد و یا چنانچه در حین حرکت ، اجزا و یا محمولات موضوع بیمه به آن برخورد نماید و موجب بروز خسارت شود.

خسارتی که در اثر آتش سوزی ، صاعقه و یا انفجار به موضوع بیمه و یا لوازم یدکی اصلی همراه آن وارد گردد.

در صورتی که موضوع بیمه دزدیده شود و یا در اثر عمل دزدی یا شروع به دزدی به وسیله نقلیه و یا وسایل اضافی آن که در بیمه نامه درج شده است خسارت وارد شود.

خسارتی که در جریان نجات و یا انتقال موضوع بیمه خسارت دیده به آن وارد شود.

خسارت باطری و لاستیک های چرخ موضوع بیمه در اثر هر یک از خطرات بیمه شده تا پنجاه درصد قیمت نو قابل پرداخت است.

ماده۴ – هزینه های قابل تامین
هزینه های متعارفی که بیمه گزار برای نجات موضوع بیمه خسارت دیده و جلوگیری از توسعه خسارت و نیز انتقال موضوع بیمه خسارت دیده به نزدیک ترین محل مناسب برای تعمیر آن پرداخت می نماید حداکثر تا بیست درصد کل خسارت وارده قابل جبران خواهد بود.

فصل سوم : خسارت های مستثنا شده یا غیر قابل جبران

ماده۵ – خسارت های مستثنا شده
خسارت های زیر تحت پوشش این بیمه نامه نیست مگر آنکه دربیمه نامه یا الحاقیه آن به نحو دیگری توافق شده باشد:

خسارت های ناشی از سیل ، زلزله و آتشفشان.

خسارت هایی که به علت استفاده از موضوع بیمه در مسابقه اتومبیل رانی یا آزمایش سرعت به آن وارد شود.

خسارت های وارد به موضوع بیمه به علت حمل مواد منفجره ، سریع الاشتعال و یا اسیدی مگر آنکه موضوع بیمه مخصوص حمل آن باشد.

خسارت های وارده در اثر پاشیده شدن رنگ ، اسید و سایر مواد شیمیایی روی بدنه موضوع بیمه مگر آنکه ناشی از حوادث تحت پوشش بیمه باشد.

خسارت ناشی از سرقت لوازم و قطعات موضوع بیمه پس از وقوع حادثه.

خسارت ناشی از کشیدن میخ و سایر اشیاء مشابه روی بدنه موضوع بیمه.

کاهش ارزش موضوع بیمه حتی اگر در اثر وقوع خطرات بیمه شده باشد.زیان ناشی از عدم امکان استفاده از موضوع بیمه حادثه دیده به علت تحقق خطرات تحت پوشش بیمه نامه.

ماده۶ – خسارت های غیر قابل جبران
در موارد زیر جبران خسارت در تعهد بیمه گر نخواهد بود:

خسارت های ناشی از جنگ ، شورش ، اعتصاب و یا تهاجم.

خسارت های مستقیم و غیر مستقیم ناشی از انفجارهای هسته ای.

خسارت هایی که عمداً توسط بیمه گزار ، ذی نفع و یا راننده موضوع بیمه به آن وارد می شود.

خسارت های وارده به موضوع بیمه حین گریز از تعقیب مقامات انتظامی مگر آنکه عمل گریز توسط متصرفین غیر قانونی باشد.

در صورتی که راننده موضوع بیمه هنگام وقوع حادثه فاقد گواهینامه رانندگی باشد یا گواهینامه رانندگی وی باطل شده باشد و یا مطابق مقررات راهنمایی و رانندگی گواهینامه راننده برای رانندگی موضوع بیمه متناسب نباشد. اتمام اعتبار گواهینامه در حکم بطلان آن نیست.

خسارت های ناشی از حوادثی که طبق گزارش مقامات ذی صلاح به علت مصرف مشروبات الکلی و یا استعمال مواد مخدر یا روان گردان توسط راننده موضوع بیمه بوجود آمده باشد.

خسارت ناشی از بکسل کردن وسیله نقلیه دیگر مگر آنکه موضوع بیمه مخصوص و مجاز به انجام این کار باشد و اصول و مقررات ایمنی را رعایت کرده باشد.

خسارت های وارده به وسایل و دستگاه های الکتریکی و الکترونیکی موضوع بیمه در صورتی که ناشی از نقص و خرابی در کارکرد آنها باشد

خسارت هایی که به علت حمل بار بیش از حد مجاز توسط موضوع بیمه به آن وارد شود.

چنانچه ملاحظه گردید طبق ماده ۵شرایط عمومی بیمه بدنه مصوب شورای عالی بیمه عدم پرداخت خسارت کاهش ارزش خودرو جنبه و شکل قانونی به خود گرفته است اگرچه از لحاظ ماهوی ومحتوایی مغایر با ماده یک قانون بیمه می باشد که در تحقیق حاضر مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد.شرکتهای بیمه بدون در نظر گرفتن صراحت قاعده فقهی لاضرر ومسئولیت مدنی خود در جبران کلیه خسارات ناشی از فعل مسبب حادثه بعنوان نقش جانشینی در خسارت و حوادث نسبت به تحدید مسئولیت خود اقدام نموده اند. شورای عالی بیمه باگنجاندن یک بند بامضمون عدم پرداخت خسارت افت ارزش خودرو به این عمل شرکتهای بیمه بدون در نظر گرفتن اصول و موازین حقوقی و فقهی جنبه قانونی بخشیده است .شرکتهای بیمه بدون در نظر گرفتن مسئولیت تامه خویش به نیابت از بیمه گزار در مقام جبران خسارت زیان دیده و عمل به قاعده فقهی لاضرر از پرداخت خسارت افت ارزش خودرو امتناع می ورزد.آنها سعی دارند که مسئولیت خود را تحدید نموده و از شناسایی و پرداخت خسارت افت ارزش خودرو وخسارت عدم النفع پرهیز نمایند.

بررسی فقهی و حقوقی خسارت افت ارزش خودرو

الف -بررسی فقهی

در بیمه های بدنه خودرو که از بیمه های اموال می باشد و طبق ماده ۱۹قانون بیمه و آیین نامه شماره ۵۳شرایط عمومی بیمه بدنه مصوب شورای عالی بیمه ،مسئولیت بیمه گر،جبران خسارت وارده بر وسیله نقلیه ناشی از تصادف ،سرقت ،حریق و سایر خطرات تحت پوشش می باشد.

اصولا بیمه گر که جانشین بیمه گذار در جبران خسارت وارده می باشد باید تمامی خساراتی را که ناشی از مسئولیت اعم از مادی و معنوی و عدم النفع باشد را جبران نماید .در کشور ما شناسایی و تعریف و تبیین خسارات معنوی و عدم النفع با یکسری مشکلات حقوقی و اجرایی مواجه است که نیازمند بازنگری و تجدید نظر قانون گذارو قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی در این موردمی باشد تا با بهره گرفتن از نظرات حقوقدانان و فقها و متخصصین بیمه این معضل حل گردد و ریشه اختلافات خشکانده شده به توسعه فرهنگی اجتماعی جامعه کمک گردد .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اکثرفقها و مجتهدان خسارت افت ارزش خود رو را از سوی مسبب حادثه و خطر و شرکتهای بیمه به نیابت از آنان قابل پرداخت می دانند و آنراناشی از مسئولیت بیمه گذار بحساب می آورندکه طبق قاعده فقهی لاضرر باید از سوی مسبب حادثه جبران گردد. در زیر نظر و استفتائیه چندین تن از فقها و مراجع تقلید کشور در خصوص افت ارزش خودروعینا نقل می گردد :

سوال: در تصادفات، خسارت اتومبیل، توسط ضارب مقصر و یا بیمه پرداخت می شود حال آیا ضارب مقصر، ارزش و قیمت اتومبیل را که به واسطه همین تصادف تنزّل یافته است، ضامن می باشد؟

۱-آیه الله بهجت(ره):

بله، ضامن آن خسارت و تنزّل قیمت هم هست.

۲-آیه الله تبریزی(ره):

در فرض سوال ضارب مقصر که موجب نقص در ماشین شده است خسارتی که به ماشین وارد شده را ضامن است و مقصود از آن خسارت تنزل قیمتی است که برای ماشین پیدا شده است و اگر صاحب ماشین به گرفتن خسارت از بیمه راضی شده بر ضارب مقصر چیزی نیست. والله العالم

۳-آیه الله خامنه ای(دام ظلّه) :

ضارب فقط ضامن اصل خسارت می باشد و مازاد بر آن موکول به قانون دولت جمهوری اسلامی ایران است.

۴-آیه الله سیستانی(دام ظلّه):

ضامن است.

۵-آیه الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):

شخص مقصّر، آنچه را که در عرف مردم خسارت محسوب می شود ضامن است. واله العالم

۶-آیه الله فاضل لنکرانی(ره):

خیر. مقصر فقط ضامن جبران خسارات وارده می باشد و ضامن کاهش ارزش اتومبیل نمی باشد. بلی اگر کاهش قیمت اتومبیل ناشی از عدم جبران عیوبی باشد که در اثر تصادف حاصل شده است مقصّر ضامن آن می باشد.

۷-آیه الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):

آری ضامن است.

۸-آیه الله نوری همدانی(دام ظلّه):

در فرض سوال، ضامن تنزّل قیمت نیز می باشد.

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعه الزهراء قم-بخش احکام اسلامی تبیان.

ب -بررسی حقوقی خسارت افت ارزش خودرو

بیمه بدنه خودرو یکی از بیمه های اموال می باشد که شرکتهای بیمه بازرگانی نسبت به صدور آن طبق قانون بیمه و آیین نامه شماره ۵۳شرایط عمومی بیمه با دریافت حق بیمه اقدام می کنند.با صدور بیمه نامه طبق قاعده حقوقی تعهد طرفین شروع می گردد.در بیمه های اموال تعهد بیمه گر به جبران خسارات تلف و نقص مال می باشد.اگر مال قابل تعمیر باشد میزان خسارت وارده معادل هزینه تعمیر و کاهش ارزش مال خواهد بود.در بیمه های بدنه خودرو که جزء بیمه های اموال می باشد.طبق مفاد ماده ۱۹قانون بیمه ومفادقرارداد بیمه بدنه اتومبیل ، تعهد شرکت بیمه ،جبران هرگونه خسارت تحت پوشش خطرات می باشد . مطابق اصل جانشینی بیمه گر قانونا جانشین بیمه گزار شده و مسئولیت وی را بر عهده می گیرد. با جانشین شدن بیمه گر از سوی بیمه گذار تعهد بیمه گرنسبت به جبران خسارت شروع شده و نسبت به این کار مبادرت می کند.در بیمه های بدنه خودرو با آسیب دیدن کلی اتومبیل طبق ماده یک و ۱۹قانون بیمه خسارت وارده بیمه گذار کلا جبران می گردد .ولی در خسارات جزئی علاوه بر هزینه تعمیر خودرو ،بیمه گذار متحمل زیان کاهش ارزش خودرو نیز می گردد که شرکتهای بیمه از پرداخت آن شانه خالی می نمایند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:05:00 ق.ظ ]




«عدهای از حقوقدانان معتقدند که نقص قانون هر کشوری در اثر عمل خارجی، در صورتی که انجام وظیفه یا اعمال آن را تجویز نکند و مستوجب مجازات هم باشد،جرم نامیده میشود»(تاج زمان،۱۳۸۳، ص ۴۳).
در تعریفی دیگر از جرم چنین آمده است: جرم انحرافی است که به طور قانونی و از طرف حکومت برای آن مجازات در نظر گرفته شده است.
دورکیم جامعه شناسی فرانسوی، جرم را چنین تعریف می کند«عملی که وجدان جمعی را جریحهدار می کند. به این ترتیب، جرم را به صورت عملی مشخص با طبیعتی خاص و خصوصیتی معین نشان نمی دهد. جرم را برخی به بیماری اجتماعی تشبیه کرده اند، اما بین جرم و بیماری حداقل این تفاوت وجود دارد که بیماری در عالم واقعیت، با نشانه ها و علایمی مشخص همراه است که قابل مشاهده و بررسی است، اما هیچ عملی نیست که به خودی خود جرم محسوب شود. زیان ها و صدمه فلان عمل، هر قدر زیاد و مهم باشد، مرتکب آن، هنگامی مجرم تلقی می شود که افکار عمومی و اعتقاد گروه اجتماعی، وی را مجرم بشناسد. به عبارت دیگر، آنچه عملی را جرم می سازد، جنبه عینی و بیرونی عمل نیست، بلکه تعیین کننده جرم قضاوتی است که جامعه در مورد آن دارد. این حقیقت به اندازه ای روشن است که اعمالی مانند پدرکشی که در جوامعی، منفی ترین اعمال محسوب می شود، در بعضی جوامع عقب مانده چنانچه در اوضاع و احوال خاصی صورت گیرد، اساساً جرم شناخته نمی شود، بر عکس در همین جوامع، نقض محرمات جنسی یا غذایی که در برخی کشورها امری کاملاً عادی است، ممکن است جنایتی نابخشودنی تلقی شود. پس جرم، تصوری کاملاً اجتماعی است، یعنی کاملاً نسبی است. جرم قضاوتی است که افکار عمومی، درباره عملی خاص انجام می دهد.بنابراین می توان گفت که ارزشیابی هر عمل، لزوماً بر حسب تغییر احساسات و معتقدات محیط اجتماعی که هیچ گاه کیفیتی ثابت ندارد، فرق می کند، با این وصف میتوان نتیجه گرفت که، عملی که در زمانی معین جرم تلقی می شود و مجازاتی شدید به دنبال دارد، ممکن است در زمانی دیگر نه تنها مجاز شناخته شود، بلکه افتخارآمیز هم جلوه کند. سقط جنین در برخی جوامع نظیر ژاپن، کاملاًمجاز شناخته شده و ممکن است در کشورهای دیگر بنابر مقتضیات جمعیتی مجاز شناخته نشود.
سهم دورکیم در نظریهپردازی درباره جرم و کیفر بسیار مهم است که بیشتر در کتاب «تقسیم کار در جامعه» و «قواعد و روش جامعهشناسی» منعکس میباشد..دورکیم معتقد است که هر عملی که درخور مجازات باشد،جرم است. به بیان دیگر،هر فعل یا ترک فعلی که نظم،صلح وآرامش اجتماعی را مختل سازد و قانون نیز برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد،«جرم» محسوب میشود. به نظردورکیم «ما کاری را بخاطرجرم بودن محکوم نمیکنیم، بلکه از آنجایی که آن را محکوم میکنیم، جرم تلقی میشود».(سخاوت، ۱۳۷۹:ص ۲۶-۲۵).
جرم یک پدیده «معمولی» جامعه است، زیرا که بر حسب احساس تنفر و انزجاری که بزهکار در جامعه بر می انگیزد، معین میگردد.هدف از کیفر، بیشتر معطوف به افراد غیر مجرم است، زیرا که بیشتر احساس همبستگی و یگانگی افراد بیگناه را تقویت میکند،پیش از اینکه مجرمان را متنبه سازد. کیفر ممکن است نقش عدم ترغیب وتضعیف و دلسردی مجرمان را نیز فراهم آورد؛ لیکن احساس انزجار در قبال پارهای از اعمال کیفرپذیر در میان بعضی از مردم ضعیف است و در نتیجه آنان در معرض ارتکاب جرم قرار میگیرند. بنابراین کیفر نمیتواند از وقوع جرم پیشگیری کند. هیچ جرمی جرم محسوب نمیشود، مگر اینکه کیفری در کار باشد. در نتیجه کیفر قانونی نمیتواند اعمال شود، مگر اینکه در قبال اعمالی که قانوناً تعریف دقیق داشته باشند. اگر اعمال ناپسند و مذموم از سوی قانون دقیقاً تعریف نشده باشند، ولی در میان افراد احساس انزجار و تنفر پدید آورند، چنین اعمالی که از سوی قانون محکوم نشده باشند، جرم شمرده نمیشود.مثلا پدیده چند زنی در میان روشنفکران. شاید اغراق نباشد که بگوییم تئوری جامعه شناختی جرم درپی طرح و تاکید دورکیم،امروزه بدین پایه رسیده است
دورکیم معتقد است که جرم تا حدی یک پدیده طبیعی برای تمام جوامع است. چرا که در تمام زمانها وجود داشته و از فرهنگ و تمدن هر جامعه ناشی میشود. وی در تعریف جرم مینویسد: «جرم از نظر ما عملی است که حالت نیرومند و روشن وجدان جمعی را جریحهدار میکند».در بیان خصلت مشترک همه جرمها مینویسد: «جرمها اعمالی هستند که همه اعضای یک جامعه آنها را به صورت عام، محکوم میکنند».(نجفی ابرندآبادی،۱۳۸۴:ص ۴۳۵)
به صورت کلی،برای تعریف جرم هفت رویکرد در نظر گرفته شده است:
الف)رویکرد قانونی و حقوقی:جرم یک عمل عمدی و ارادی علیه قانون است.
ب)رویکرد قانونی و اجتماعی:جرم تخطی از معیارهای قانونی است که باعث رفتارهای ضد اجتماعی می گردد.
د)رویکرد آماری:به فراوانی وقوع هر رفتار در جامعه خاص توجه دارد.
هـ)رویکرد برچسب زدن:جرم رفتاری است که دیگران به آن برچسب زده اند و مجرم کسی است که برچسب خورده است.
و)رویکرد بی نظمی آرمانی:جرم از این دیدگاه تعارض بین ظالم و مظلوم است
علیرغم وجود دیدگاه ها و رویکردهای مختلف در زمینه بررسی پدیده جرم،هنوز تعریف جامع،کامل و روشنی از جرم ارائه نشده است که مورد تأیید همگان باشد. (ستوده،۱۳۸۶:ص ۶۵).

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۲-۱-۱-رابطه جرم با امنیت و نظم اجتماعی

منتسکیو[۲].، جرم را اقدام علیه مذهب، اخلاق، آرامش عمومی و امنیت تلقی کرده و برای هر یک، مجازات جداگانهای را ضروری دانسته است. وی معتقد است که مجازات در واقع قصاص جامعه از مجرمی است که خواسته است افراد را از امنیت محروم سازد.
از این جهت، اولین شرط تحقق هر جرم یا پدیده جنائی( با کمی تساهل در کلام)آن است که بر خلاف نظم اجتماعی باشد. بنابراین هر جرم، خواه شدید و خواه ضعیف، لطمه و زیانی بر امنیت و نظم اجتماعی وارد میکند؛ و به علت همین اختلاف در نظم و امنیت است که جامعه به اشکال گوناگون، از خود واکنش نشان میدهد(محسنی ۱۳۷۵، ص ۱۸).
دومین شرط تحقق هر جرم آن است که توسط قانون بیان شود، چرا که نظم اجتماعی، امری ثابت و دائمی نیست و چون برداشت مردم از آن در حال تحول است، برای جلوگیری از افراط و تفریط و حمایت و صیانت از آزادی افراد، ضروری است که اعمال ممنوعه و مخل نظم و امنیت، توسط قانونگذار بیان شود و واکنش جامعه و ضمانت اجرای لازم نیز دقیقاً روشن گردد. چون پدیده جنائی از جمله اعمالی است که ایجاب میکند از طریق کیفری با آن مبارزه شود و موضوع مطالعه حقوق کیفری قرار گیرد.
خصوصیت مهم هر پدیده جنایی و یا جرم این است که جامعه را ناامن میکند و ترس از جرم را بر مردم مستولی میگرداند .در نتیجه امنیت در بخشهای گوناگون خود خصوصاً امنیت فردی و اجتماعی و بالمال نظم اجتماعی به مخاطره میافتد. در این حالت است که نظام کیفری که مجموعهای از نهادها و آیینهای معقول جامعه برای بیان واکنش علیه جرم و بزهکاری است، مداخله میکند تا امنیت از دست رفته و نظم از هم گسیخته اجتماع را به آن بازگرداند و آرامش خاطر را جایگزین ترس از جرم کند. حفظ آرامش همگانی در برابر بزهکاری و هدایت خشونت طبیعی انسانها به راه های قانونی و مشروع، از اهدافی است که دولتها در رسیدن به آن میکوشند و از نظام کیفری بهره میگیرند. خصوصاًکه روشها و شیوه های ضد بزهکاری، علاوه بر آن که تأمین امنیت را سر لوحه کار خود قرار میدهد، یک مسئله سیاسی است و تدبیر بهتر برای این مقصود، پایه های حاکمیت دولتها را نیز مستحکمتر میکند و ضعف در انجام این مهم، نشانه ضعف دولتها است.

پایان نامه رشته حقوق

۲-۱-۲- انواع جرایم

در قانون مجازات عمومی، جرایم ارتکابی را از لحاظ نوع مجازات به جنایت، جنحه مهم، جنحه کوچک (تقصیر) و خلاف تقسیم بندی شده است.
هگن[۳] انواع جرم را به چهار دسته تقسیم بندی نموده است:
جرایم جنایی است مانند قتل و تجاوز به عنف.
جرایم تعارضی مانند زیان رساندن گروهی به گروهی دیگر.
جرایم غیرجنایی مانند مزاحمت های اجتماعی.
رفتارهای غیراجتماعی مانند پوشیدن لباس نامناسب.
جرایم را در برخی از متون، به جرایم فردی و گروهی نیز طبقه بندی کرده اند.اهم اشکال جرایم شامل جرایم بدوی،جرایم سودجویی،جرایم شبه قضایی،جرایم سازمان یافته و تشکیلاتی میباشد. در جرایم بدوی شاهد غضب و خشم و ضرب و جرح بین افراد هستیم، در صورتی که در جرایم سودجویی، ممکن است علیه شخص یا اموال باشد،که نمونه بارز جرایم سودجوئی بر علیه اشخاص مانند کشتن شوهر به منظور ازدواج مجدد است و در حالت دوم آن می توان به سوزاندن انبار کالای تاجر ورشکسته توسط خودش اشاره کرد. قاچاق، تخلفات راهنمایی رانندگی، خراب کاری، تخریب وسایل عمومی و…از نوع جرایم شبه قضایی محسوب می گردد. (اشراقی و یزدانی،۱۳۸۳:ص ۱۷۲).
جرایم سازمان یافته در یک محیط و موقعیت بزهکارانه طراحی شده مانند حمله مسلحانه به بانک؛ در صورتی که جرایم غیرسازمان نیافته در یک محیط غیربزهکارانه مانند اختلاس،اخذ رشوه در یک اداره اتفاق می افتد که به نام جرایم«یقه سفیدها»معروف هستند.
در یک تقسیم بندی دیگر، جرایم به صورت زیر مطرح شده اند:
۱- جرم کیفری: جرم کیفری به معنای عام، عبارتست از هر فعلی که به موجب قوانین کیفری انجام دادن و یا ترک آن با مجازات مقرّر توأم باشد؛ مانند قتل، کلاهبرداری، سرقت، و غیره از حیث عنصر قانونی جرم کیفری بنا به اصل قانونی بودن جرایم، فعل خاصی است که در قانون تصریح شده است. و از حیث عنصر مادّی جرم کیفری ممکن است مستقل از زیان و خسارتهای مادّی تحقّق یابد(شامبیاتی،۱۳۸۴:ص ۲۲۶).
۲- جرم مدنی: به فعلی اطلاق می شود که من غیر حقٍ، زیانی به دیگری وارد و فاعل را به جبران آن ملتزم کند و ممکن است نصّ خاصّی در قانون نداشته باشد مثل مادۀ ۳۲۸ قانون مدنی: « هر کس مال غیر ار تلف کند ضامن آن است و باید مثل یا قیمت آنرا بدهد اعمّ از اینکه از روی عمد تلف کرده باشد یا بدون عمد و اعم از اینکه عین باشد یا منفعت و اگر آنرا ناقص یا معیوب کند ضامن نقص قیمت آن مال است».
۳- جرم انتظامی: تخلف انتظامی عبارت است از نقض مقررّات صنفی یا گروهی که اشخاص به تبع عضویت در گروه آن را پذیرفته اند. در واقع، جامعۀ کوچکی مانند کانونهای صنفی وکلا، سردفتران، پزشکان و….مانند جامعۀ بزرگ متّکی به اصول و مقرراتی است که حافظ نظم و بقای گروه یا اتحادیۀ صنفی و حرفه ای است(اردبیلی،۱۳۸۶:ص ۱۲۳).

۲-۱-۳- عناصر تشکیل دهندۀ جرم

۱- عنصر قانونی جرم:
منظور از عنصر قانونی، این است که برای تشخیص این که آیا عملی یا ترک عملی جرم است یا خیر؟ باید بلافاصله به مرجع تشخیص جرائم یعنی قانونگذار مراجعه کرد. پس عنصر قانونی حکایت دارد از اینکه هیچ عملی را هر چند زشت و ناپسند و مذموم باشد، نمی توان جرم دانست مگر آنکه قانونگذار آنرا جرم  شناخته باشد(شامبیاتی،۱۳۸۴:ص ۲۳۶).
۲- عنصر مادّی جرم:
برای اینکه جرمی وجود خارجی پیدا کند پیدایش یک عنصر مادّی ضرورت دارد و شرط تحقق جرم آنست که قصد سوء ارتکاب عمل خاصّی دست کم به مرحلۀ فعلیّت برسد؛ بنابراین قصد باطنی زمانی قابل مجازات است که تظاهر خارجی آن به صورت عملی مغایر با اوامر و نواهی قانونگذار آشکار شود. و عامل درونی ذاتی از قبیل فکر و طرح و قصد تا زمانی که در همین مرحله بماند از تعقیب جزائی مصون می مانند. (اردبیلی،۱۳۸۶: ص ۲۰۸).
۳- عنصر روانی جرم:
برای تحقق جرم نقض اوامر و نواهی قانونگذار به تنهائی کافی نیست. فعل مجرمانه باید نتیجه خواست و ارادۀ فاعل باشد به سخن دیگر، میان فعل مادّی و حالات روانی فاعل باید نسبتی موجود باشد تا بتوان مرتکب را مقصر شناخت ارتکاب جرم یا تظاهر نیت سوء است یا خطای مجرم، مشروط بر اینکه فاعل جنین فعلی را بخواهد یا دست کم وقوع آنرا را احتمال دهد و به نقص اوامر و نواهی قانونگذار آگاه باشد.

۲-۱-۴-مبانی نظری جرم

جرم نوعی هنجارشکنی در فضای قواعد و مقررات رسمی کشور است که در آن افرادبا نقض قوانین و مقررات جامعه مبادرت به انجام اعمال مجرمانه مانند دزدی، قتل،کلاهبرداری و فساد می نمایند. براساس قانون مجازات اسلامی هر عمل و یا ترک عملی که قانونگذار برای آن مجازات خاصی به دلیل نقض حقوق کیفری در نظر گرفته باشد، جرم محسوب میشود. از منظر ادبی در فرهنگ لغات جرم را نقض قوانین اخلاقی و مدنی جامعه تعریف کردهاند. همچنین از نظر جامعه شناسی جرم هر نوع عمل ضداجتماعی است که به اخلاق جامعه خلل وارد میکند. جرم همراه با شکستن قانون، بی نظمی و از بین رفتن امنیت و آسایش مردم است که از این نظر، وقوع آن آثار منفی برای جامعه در پی دارد. به عنوان مثال، انجام فعالیت های مجرمانه در هر منطقه، کیفیت زندگی را در آن منطقه کاهش داده و ریسک را در انجام فعالیت های اقتصادی و اجتماعی افزایش میدهد که به این ترتیب سطح رفاه کاهش وهزینه های زندگی افزایش می یابد. از سوی دیگر، وقوع جرم در هر منطقه دولت را مجبورمی سازد برای مقابله با آن و برقراری نظم و امنیت و تأمین حقوق شهروندان به توسعه کمی وکیفی نهادهای مبارزه با جرم بپردازد و هزینه هایی را جهت تعقیب، دستگیری و نگهداری مجرمان متحمل شود که انجام آن موجب کاهش منابع عمومی در دیگر امور اقتصادی واجتماعی مانند زیرساخت های اقتصادی، آموزش و بهداشت میشود. در واقع، با افزایش هزینه های مبارزه با جرم در جامعه نحوه تخصیص منابع و امکانات اقتصادی تحت تأثیر قرار می گیرد به گون های که با رشد این هزینه ها، منابع کمتری جهت سرمایه ­گذاری بر منابعانسانی و فیزیکی در اختیار دولت قرار میگیرد و این وضعیت در نهایت موجب کاهش سطح تولید و سرمایه گذاری در جامعه می شود. (تاج زمان،۱۳۸۳:ص ۸۵).

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۲-ویژگی های جرم

جرم دارای ویژگی هایی است که شناخت این ویژگی ها در شناخت راهکار های مقابله با آن موثر می باشد.

۲-۲-۱-نسبی بودن جرم نسبت به جامعه

جرم در هر جامعه ای براساس ویژگی های آن جامعه تعریف می شود. چنانکه برخی اعمال هستند که در یک جامعه مجاز شناخته شده در حالی که در جامعه دیگر ناشایست و انحراف محسوب می شوند، مانند این که ارتباط جنسی میان دو فرد قبل از ازدواج در جوامع غربی مجاز می باشد، در حالی که در جامعه ما مذموم بوده و جرم منکراتی می باشد که قابل پیگرد و مجازات است.

۲-۲-۲- نسبی بودن جرم از نظر مکان

انجام برخی اعمال و رفتارها در برخی مکان ها مجاز و پسندیده است. در حالی که اگر همان عمل و رفتار در مکان دیگری انجام شود، جرم محسوب می گردد، مانند نوع پوشش که در منزل و در اماکن عمومی با هم متفاوت است.

۲-۲-۳-نسبی بودن جرم از نظر زمان

برخی اعمال در حال حاضر جرم محسوب می شوند، در حالی که پیش از این، این گونه نبوده است. در جامعه ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نوشیدن مشروبات الکلی و بی حجابی جرم به حساب نمی آمد، ولی اکنون با آن مبارزه می شود.

۲-۲-۴-نسبی بودن جرم از نظر پیامدها و نتایج

محسوب شدن یک عمل به عنوان انحراف، به نتایج و پیامدهای آن و به آگاهی دیگران از آن عمل و نتایجش بستگی دارد. به عنوان مثال رابطه سالم دختر و پسر اشکالی ندارد؛ ولی وقتی به انحراف و فساد کشیده می شود جرم محسوب می گردد.

۲-۲-۵-نسبی بودن جرم از نظر فرد

به طور کلی تعریف جرم و مجرم بستگی به این دارد که چه کسی یک عمل را انجام داده و چه کسانی در جامعه توان و قدرت برچسب زدن و تعیین هنجارهای قالبی را ندارند.شاید در منزل بسیاری از افراد متمول و ذی نفوذ اعمال خلاف اخلاق صورت پذیرد و امور مجاز محسوب شود. (تاج زمان،۱۳۸۳:ص ۸۵).

۲-۳-تبیین دیدگاه های کژرفتاری اجتماعی

 

۲-۳-۱- تبیین زیست شناختی

برخی از آسیب شناسان عوامل زیست شناختی مانند نقص جسمانی و وضعیت خاص ژنتیکی را علت کژ رفتاری می دانند و بر این باورند که جرم و جنایت، عادت های غیر قابل اجتنابی از پیامدهای حتمی یک ژن بد و یک خون بد هستند. نمونه این دیدگاه، نظریه جانی زادگان سزار لمبروزو، نظریه تباه زادگی و نظریه لذتت جویی و دردگریزی هانس آیزینک می باشد. (ستوده، ۱۳۸۲،ص۲۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ق.ظ ]




 

  • رحمان، منصور، پیشین، ص ۲۵٫ ↑
  • نجفی ابرندآبادی، علی حسین، درآمدی به جنبه های مختلف سیاست جنایی در قبال مواد مخدر، (همایش بین المللی علمی-کاربردی جنبه های مختلف سیاست جنایی در قبال مواد مخدر- تهران)، مجموعه مقالات (سخنرانی های داخلی)،جلد اول، ۱۳۷۹،ص ۲۱٫ ↑
  • اسعدی، حسن، پیشین، ص ۱۵٫ ↑
  • مرتضوی، سعید، قاچاق مواد مخدر و روان گردان، سیاست جنایی ایران و فرانسه با اشاره به اسناد بین المللی، چاپ اول، ۱۳۸۸، ص ۷۵٫ ↑
  • اسعدی، حسن، پیشین، ص ۱۳۰٫ ↑
  • همان، ص ۱۴٫ ↑
  • General Deterrence 1
    Specific / Special Deterrence 2
    صفاری، علی، کیفرشناسی و توجیه کیفر، علوم جنایی (گزیده مقالات آموزشی برای ارتقاء دانش دست اندرکاران مبارزه با مواد مخدر در ایران)، ج۲، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۱۰۵٫ ↑

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

 

  • نوربها، رضا، پیشین، ص ۳۹۱٫ ↑
  • اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، جلد اول، چاپ هجدهم ، ۱۳۸۷، ص ۱۳۸٫ ↑
  • صفاری، علی، پیشین، ص ۱۱۵٫ ↑
  • نجفی ابرندآبادی، علی حسین، تقریرات درس جرم شناسی (پیشگیری)، دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۸۱،ص ۲۵۶٫ ↑
  • صفاری، علی، پیشین، ص ۱۲۱٫ ↑
  • همان، ص ۱۲۳٫ ↑
  • ابراهیم پور لیالستانی، حسین، اهداف مجازات در دو رویکرد حقوق جزا و آموزه های دینی. http://porsojoo.com ↑
  • کوشا، جعفر، جرایم و مجازات ها و تحولات آن در قوانین کیفری ایران، (همایش بین المللی علمی-کاربردی جنبه های مختلف سیاست جنایی در قبال مواد مخدر)، مجموعه مقالات (سخنرانی های داخلی)، جلد دوم، ۱۳۷۹٫ص ۱۲۱٫ ↑

 

پایان نامه حقوق

 

  • صفاری، علی، پیشین، ص ۱۳۶٫ ↑
  • همان، ص ۱۴۳٫ ↑
  • همان، ص ۱۴۵٫ ↑
  • اورنگ، جمیله، پژوهش درباره ی اعتیاد( شناسایی علل، پیشگیری و روش های درمانی آن)، ۱۳۷۳، چاپ سوم ،ص ۳۷٫ ↑
  • صفاری، علی، پیشین، ص ۱۰۶٫ ↑
  • نوحی-ماهیار، سیما-آذر، پیشین، ص ۲۰٫ ↑
  • نوریها، رضا، پیشین، ص ۴۱۲٫ ↑
  • همان، ص ۴۳٫ ↑
  • Restorative justice 1
    2 Criminal/Penal/Repressive justice
    صفاری، علی، پیشین، ص ۹۲٫ ↑
  • محمدی، داود، مجازات های جایگزین (نقدی بر کیفر زندان، چالش ها و راهکار ها)، چاپ اول ۱۳۸۴، ص ۹۳٫ ↑
  • همان، ص ۹۵٫ ↑
  • آشوری، محمد، جایگزین های زندان یا مجازات های بینابین، علوم جنایی (گزیده مقالات آموزشی برای ارتقاء دانش دست اندرکاران مبارزه با مواد مخدر در ایران)، ج ۲، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۲۷٫ ↑
  • شمس ناتری، محمدابراهیم، ویژگی های جرم انگاری در پرتو اسناد و موازین حقوق بشر، فصلنامه راهبرد، سال بیستم، شماره ۵۸، ۱۳۹۰، ص ۲۶۷٫ ↑
  • همان، ص ۲۷۰٫ ↑
  • نوبهار، رحیم، حمایت حقوق کیفری از حوزه های عمومی و خصوصی، چاپ اول ، ۱۳۸۷، ص ۲۲۳٫ ↑
  • گسن، ریموند، بحران سیاست جنایی در کشورهای غربی، پیشین، ص ۱۲۵٫ ↑
  • ۱ Karel vasak
    شمس ناتری، ابراهیم، پیشین، ص ۲۸۳٫ ↑
  • همان، ص ۲۸۸٫ ↑
  • ، همان.ص ۲۸۸٫ ↑
  • ( به نقل از محمد باقر ذوالقدر)۶۵ درصد جرایم کشور ریشه در مواد مخدر دارد، ۲۲ تیر ۱۳۹۰ www.aftabir.com. ↑
  • طباطبایی مؤتمنی، منوچهر، آزادی های عمومی و حقوق بشر، چاپ چهارم، ۱۳۸۸، ص ۲۳٫ ↑
  • گلشن پژوه، محمودرضا، حقوق بشر در جهان ، ،چاپ اول، ۱۳۸۸ ص ۷۲٫ ↑
  • ، همان، ص ۷۴٫ ↑
  • انصاری، باقر، آموزش حقوق بشر، چاپ اول، ۱۳۸۸، ص ۱۰۴٫ ↑
  • نارنجی ها، هومان، آموزش در خانواده معتادان، ص۱، ۲۱ خرداد ۱۳۸۹، www.aftabir.com ↑
  • رحمدل، منصور، حقوق بشر و معتادان، ص ۱،۲۰ اردیبهشت،۱۳۹۰ http://dchq.ir ↑
  • همان،ص ۳٫ ↑
  • نجفی ابرندآبادی، علی حسین، پیشگیری عادلانه از جرم، علوم جنایی (مجموعه مقالات در تجلیل از مقام دکتر آشوری)، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص۲۵ ↑
  • آنسل، مارک، دفاع اجتماعی، ترجمه: دکتر محمد آشوری و دکتر علی حسین نجفی ابرندآبادی، چاپ دوم، ۱۳۷۳، ص۷٫ ↑

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

  • نجفی ابرندآبادی، علی حسین،پیشین، ص۲۶
    Amendment 1
    2 Social Readjustment ↑
  • قربانی، علی، پیشگیری از جرایم ناشی از مواد مخدر و روان گردان با نگاه ویژه به همکاری بین سازمانی، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی پیشگیری از جرم (رویکرد چند نهادی به پیشگیری از جرم)، ج۲، چاپ اول، ۱۳۸۸، ص۳۲۴ ↑
  • نجفی ابرندآبادی، علی حسین، تقریرات درس جرم شناسی (بازپروری بزهکاران) دوره دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، ۸۷-۱۳۸۶، ص ۳۲۳ ↑
  • حاجی ده آبادی، محمدعلی، اصلاح مجرمان در سیاست جنایی تحقینی ایران، فصلنامه حقوق، مجله ی دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی، دوره ۳۹، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۸، ص۸۴ ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:03:00 ق.ظ ]




۳-۹-۱) تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
عملیاتی کردن یک متغیر، یعنی قابل اندازه‏گیری کردن متغیر است. این امر از طریق دقّت در ابعاد و خصوصیات رفتاری متعلق به آن متغیر، طبقه‏بندی کردن آن به عناصر قابل مشاهده و قابل اندازه‏گیری است(سکاران، ۱۳۸۰).
متغیرهای پژوهش حاضر بر اساس رابطه‏ای که با یکدیگر دارند از نوع متغیرهای مستقل و وابسته می‏باشند که تقسیم‏بندی آن‏ها به شرح جدول (۳-۱) زیر می‏باشد.
جدول۳-۳ : انواع متغیرهای پژوهش بر اساس رابطه

 

 

 

 

 

 

فرضیه متغیر مستقل متغیر وابسته
اوّل اندازه شرکت درجه محافظه کاری
دوّم ارزش شرکت درجه محافظه کاری

۳-۹-۲) متغیرهای مستقل و وابسته
یکی از اقدامات اساسی در هر تحقیق، مشخص نمودن عنوان متغیرهای مستقل و وابسته است. متغیر وابسته متغیری است که هدف پژوهشگر تشریح و یا پیش‏بینی تغییرپذیری در آن است. به عبارت دیگر، متغیر وابسته، شرایط یا خصایصی هستند که با وارد کردن، از میان برداشتن یا تغییر متغیرهای مستقل ظاهر می‏شوند، از بین می‏روند یا تغییر می‏کنند. علاوه براین، سکاران(۱۳۸۰) متغیر وابسته را این‏گونه تعریف می‏نماید؛ متغیر وابسته؛ متغیر پاسخ، برون‏داد یا ملاک است و عبارت است از وجهی از رفتار یک ارگانیسم که تحریک شده است. متغیر وابسته مشاهده یا اندازه‏گیری می‏شود تا تأثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود. در پژوهش حاضر محافظه‏کاری حسابداری متغیر وابسته لحاظ شده است.
متغیر مستقل نیز یک ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی است که بعد از انتخاب، دخالت یا دستکاری توسط محقق مقادیری را می‏پذیرد تا تأثیرش بر روی متغیر دیگر مشاهده شود(خاکی، ۱۳۷۹). به عبارتی، متغیر مستقل متغیری است که روی متغیر وابسته بصورت منفی یا مثبت تأثیر می‏گذارد یعنی وقتی متغیر مستقل وجود داشته باشد، متغیر وابسته نیز وجود دارد و هر مقدار افزایش در متغیر مستقل روی دهد در متغیر وابسته نیز افزایش یا کاهش روی خواهد داد(سکاران، ۱۳۸۰). در پژوهش حاضر اندازه شرکت و ارزش شرکت متغیرهای مستقل هستند.
۳-۹-۳) نحوه محاسبه متغیرهای پژوهش به شرح زیر است:
الف – نحوه محاسبه متغیرهای مستقل تحقیق.
متغیرهای پژوهش حاضر به دو صورت متغیر مستقل و متغیر وابسته تقسیم می‏شود. بدین‏صورت که محافظه‏کاری حسابداری متغیر وابسته و اندازه شرکت و ارزش شرکت متغیرهای مستقل می‏باشند

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

حسابداری

  1. اندازه شرکت:برای محاسبه اندازه شرکت بدین‏گونه عمل شده است که در ابتدا میانگین جمع کل دارایی‏های شرکت‏های عضو جامعه آماری را محاسبه، سپس جمع دارایی‏های هر شرکت از میانگین کسر گردید، آن شرکت‏هایی که حاصل آنها منفی شده است، شرکت‏های کوچک و آن شرکت‏هایی که حاصل آنها مثبت شده است، شرکت‏های بزرگ در نظر گرفته شده‏اند.
  2. ارزش شرکت، بدین‏صورت محاسبه می‏شود:

رابطه۳-۱
میانگین ارزش بازار سهام/ میانگین ارزش اسمی سهام = ارزش شرکت
قیمت پایان دوره سهام × تعداد سهام= ارزش بازار سهام
ب – نحوه محاسبه متغیرهای وابسته تحقیق:
با توجه به اینکه محافظه‏کاری متغیر وابسته تحقیق می‏باشد، برای محاسبه متغییر شاخص محافظه‏کاری حسابداری در این پژوهش با بهره گرفتن از مدل گیولی و هاین(۲۰۰۰)، محاسبه و اندازه‏گیری که در ذیل آورده شده است.
رابطه ۳-۲
اقلام تعهدی عملیاتی
(۱ -) × = شاخص محافظه‏کاری
جمع دارایی‏ها در اوّل دوره
۳-۱۰) فرضیه‏های پژوهش
تئوری حسابداری به صورت مستقیم قابل بررسی نیست. بنابراین، محقق باید فرضیههایی را از درون تئوری استخراج کند و براساس رد یا عدم رد فرضیه، به سازگاری تئوری با محیط مورد بررسی بپردازد. بنابراین، آزمون فرضیه ها روشی برای رد یا عدم رد یک تئوری تلقی میشوند.
با توجه به پرسش‏های پژوهشگر که در فصل اوّل ذکر شده‏اند، فرضیات تحقیق به شرح زیر تدوین گردیده‏اند:

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

  1. بین محافظه‏کاری و اندازه شرکت رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
  2. بین محافظه‏کاری و ارزش شرکت رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:03:00 ق.ظ ]




در دو فصل قبل، ابتدا ترانزیستورهای مبتنی بر نانولوله های کربنی (CNFET) ،تاریخچه ،مزایا و محدودیت های آن ها را به طور اجمال مورد بررسی قرار دادیم. در این فصل به مطالعه ،طراحی و تحلیل CMOSOPAMP می پردازیم و با بهره گرفتن از HSPICE در تکنولوژی ۵۰nm مشخصه های تقویت کننده را شبیه سازی می کنیم.سپس در فصل چهارم ترانزیستورهای مبتنی بر سیلیکون(SI-FET) را با ترانزیستورهای مبتنی بر نانولوله کربنی(CNFET) جایگزین می کنیم تا CNFET-OPAMP ایجاد گردد و با بهره گرفتن از مدل فشرده استانفورد برای ناحیه کانال درونی نانولوله های تک دیواره ای(SWNTs) در ترانزیستورهای اثر میدانی مبتنی بر نانولوله کربنی (CNFET) ،مشخصه های CNFET-OPAMP را شبیه سازی می کنیم و در فصل پنجم مقایسه ای بین مشخصه های CMOS-OPAMP و CNFET-OPAMP ارائه می دهیم.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

تقویت کننده عملیاتی (op-amp) یک بلوک سازنده اصلی در طراحی مدار مجتمع آنالوگ می باشد.بلوک دیاگرام op-amp دو طبقه با بافر خروجی در شکل ۳-۱ نشان داده شده است. طبقه اول op-amp یک تقویت کننده تفاضلی است که به دنبال آن طبقه بهره مانند طبقه سورس مشترک و در پایان بافر خروجی قرار می گیرد. اگر op-amp برای راه اندازی بار خازنی به کار برده شود( که در بسیاری از سوییچ های خازنی یا کاربردهای تبدیل داده ها به کار می رود) از بافر خروجی استفاده نمی شود.اگر op-amp برای راه اندازی بار مقاومتی یا بار خازنی بزرگ یا ترکیبی از آن ها به کار رود از بافر خروجی استفاده می شود.

فراهم کننده بهره جریان مورد استفاده برای کاهش بهره در فرکانس های بالا(جبران ساز)

بافر طبقه گین تقویت کننده تفاضلی

شکل ۳-۱) بلوک دیاگرام op-amp دو طبقه با بافر خروجی

طراحی op-amp شامل تعیین مشخصات، انتخاب اندازه افزاره ها،شرایط بایاسینگ، جبران سازی جهت پایداری، شبیه سازی مشخصه های بهره حلقه باز(AoL)، نرخ مد مشترک در ورودی (CMR)،نسبت حذف مد مشترک (CMRR)، نسبت حذف منبع تغذیه(PSRR) ، نرخ ولتاژ خروجی، قابلیت سورس یا سینک بودن جریان و اتلاف توان می باشد.

۳-۱- op-amp دو طبقه

شکل ۳-۲ ، op-amp دو طبقه بیس را که با بهره گرفتن از یک تقویت کننده تفاضلی NMOS و یک تقویت کننده سورس مشترک PMOS (M7) تشکیل شده را نشان می دهد. M7 به گونه ای بایاس شده که جریانی هم اندازه با M3 و M4 داشته باشد(۱۰میکرو آمپر از جدول ۳-۱). همچنین اضافه کردن شبکه جبران ساز شامل خازن جبران ساز Cc, (جبران ساز میلر) و مقاومت حذف صفر Rz می باشد.چون op-amp بافر خروجی ندارد صرفا برای راه اندازی بارهای خازنی و مقاومتهای بسیار بزرگ به کار می رود (که با مقاومت خروجی یک ماسفت (مگا اهم) قابل قیاس می باشد).

شماتیک op-amp

 

شکل ۳-۲) op-amp دو طبقه بیس ]۵۳[

پارامترها از جدول ۳-۱ ،NMOS های لیبل نشده ۲/۵۰ و PMOS ها ۲/۱۰۰ هستند.تکنولوژی به کار رفته ۵۰nm می باشد.

جدول ۳-۱) پارامترهای نوعی برای طراحی آنالوگ با بهره گرفتن از فرایند CMOS کانال کوتاه(short-channel CMOS).این پارامترها تنها برای اندازه و جریان های مذکور صحیح هستند.[۵۴]

۳-۱-۱بهره حلقه باز فرکانس پایین AOLDC:

بهره حلقه باز فرکانس پایین op-amp با ضرب بهره هر طبقه به دست می آید:

بهره M7 بهره تقویت کننده تفاضلی

که در آن فرض می شود مقاومت خروجی بار منبع جریان کاسکد M8 ، از مقاومت خروجی M7 (rop) بزرگتر باشد. با بهره گرفتن از مقادیر جدول ۳-۱ ،مقدار ۸۳۲ را برای AOLDC به دست می آوریم.

۳-۱-۲ نرخ مد مشترک ورودی

کمینه ولتاژ مد مشترک از معادله ۳٫۲ و برابر با mV450 به دست می آید. بیشینه ولتاژ مد مشترک ورودی از معادله ۳٫۳ برابر با mV930 به دست می آید.

۳٫۲ VcMMIN VGS1,2 + ۲ VDSsat

در معادله ۳٫۲ فرض می شود مینیمم ولتاژ منبع جریان برابر با ۲ VDSsa باشد.

۳٫۳ VCMMAX VDD – VSG + VTHN

این بدان معناست که برای عملکرد صحیح op-amp دو طبقه، ولتاژهای ورودی (vp , vm) می بایست در محدوده mV450 تا mV930 قرار گیرند. اگر ولتاژهای ورودی از این حدود خارج شوند بهره op-amp افت می کند و این یعنی مداری که این op-amp در آن بکار رفته به درستی کار نمی کند.

شکل ۳-۳ جاروب DC را وقتی که ورودی معکوس (vm) در mV500 نگه داشته شده و ورودی غیر معکوس(vp ) از mV495 تا mV505 سوییپ می کند، را نشان می دهد.شیب این منحنی انتقال بهره حلقه باز DC این op-amp ( AOLDC)می باشد.

شکل ۳-۳) (a) منحنی انتقال DC برای op-amp شکل ۲-۳

(b) بهره (مشتق (a))

۳-۱-۳ توان مصرفی

جهت تعیین مقدار توان مصرفی op-amp ، جریان های تولید شده توسط منابع ثابت جریان را با هم جمع و نتیجه را در VDD ضرب می کنیم.در op-amp شکل ۳-۲ ،جریان M6 برابر با ۲۰ uA و جریان M8 برابر با ۱۰ uA است پس مجموع توان تلف شده(مصرفی) برابر با ۳۰ uW است( .(VDD = ۱ V

۳-۱-۴ سویینگ خروجی و قابلیت تولید/سینک جریان

بیشینه سویینگ خروجی (برای op-amp شکل ۳-۲) توسط M7 که به ناحیه ترایود می رود، محدود شده است.اگر بخواهیم در نهایت ولتاژ ۱۰۰ mV را در M7 داشته باشیم ،انگاه بیشینه ولتاژ خروجی ۹۰۰ mV خواهد بود.زمانی که M8 به ناحیه ترایود می رود تقریبا ۱۰۰ mV مقدار کمینه ولتاژ خروجی اتفاق می افتد.همانطور که در شکل ۳-۳-a دیده می شود ناحیه گین بالا (شیب بزرگ) در حدود Vout بین ۱۰۰ mV تا ۹۰۰ mV قرار می گیرد.بیشینه مقدار جریانی که این op-amp می تواند سینک کند با سینک جریان ثابت M8 یا ۱۰ uA محدود شده است. op-amp می تواند جریان نسبتا بزرگتر از ۱۰ uA را با پولینگ(خمیدگی) گیت ترانزیستور M7 به طرف پایین تولید کند.چون این توپولوژی می تواند جریان قابل ملاحظه ای تولید کند ، در کاربرد به عنوان یک تنظیم کننده ولتاژ مفید می باشد(چون op-amp در تنظیم کننده ولتاژ فقط تولید کننده جریان است).

۳-۱-۵ آفست

نوعی از آفست که تصادفی نیست ،آفست سیستمی است.زمانی که ماسفت های شکل ۳-۲ را اندازه دهی کردیم می دانستیم که M7باید به منبع ۱۰ uA و M8 به سینک ۱۰ uA متصل گردد.اگر M7 را به منبع ۱۰۰ uA وصل می کردیم اندازه آن از ۲/۱۰۰ به ۲/۱۰۰۰ تغییر می کرد.چون M8 یک بایاس ثابت ۱۰ uA می باشد ، M7 به ناحیه ترایود می رود تا زمانی که جریان ۱۰ uA که در M8 سینک می شود را تولید کند.با M7 ناحیه ترایود ولتاژ خروجی بسیار نزدیک به VDD خواهد بود.به طور موثر شیفت یا آفست در منحنی انتقال شکل ۳-۳-a دیده می شود( شکل ۳-۴-a ).

برای مدل کردن این شیفت ولتاژ خروجی، می توان آن را به عنوان ولتاژ آفست برگشتی به ورودی به پشت ورودی op-amp برگرداند(شکل ۳-۴-b).برعکس آفست های تصادفی که ممکن است مقداری مثبت یا منفی داشته باشد.آفست سیستمی همیشه پلاریته معلوم دارد.اگرچه می توان آفست را به طور سری با ترمینال مثبت مدل کنیم(شکل ۳-۴) همچنین می توان به سادگی آن را به طور سری با ترمینال منفی op-amp (با تغییر پلاریته) مدل کرد.

شکل ۳-۴)نمایش چگونگی ایجاد ولتاژ آفست برگشتی به ورودی با افزایش عرض M7 به ۱۰۰۰ در شکل ۳-۲

b)مدل کردن آفست

۳-۲ جبران سازی op-amp

مهمترین مرحله در طراحی op-amp ،طراحی شبکه جبران سازی می باشد. یک op-amp ایده آل اختلاف ولتاژ بین ترمینال های ورودی مثبت و منفی را می گیرد و نتیجه را در بهره یا گین ضرب می کند. بلوک دیاگرام این op-amp در شکل ۳-۵ دیده می شود .بهره حلقه باز به عنوان تابعی از فرکانس با A0L(f) نشان داده می شود.

شکل ۳-۵)بلوک دیاگرام سطح op-amp

در همه کاربردهای عملی ، op-amp با فیدبک استفاده می شود (شکل ۳-۵).در حالی که op-amp شکل ۳-۲ نمی تواند بار مقاومتی را درایو کند (چون در حد مگا اهم است و به عنوان مقاومتی در خروجی op-amp بهره طبقه دوم را از بین می برد)ولی کماکان از این شکل(شکل ۳-۶) برای تشریح مفهوم فیدبک و جبران سازی استفاده می کنیم.می توان نوشت:

و

مقدار خروجی که برگشت داده می شود را ضریب فیدبک ß می گویند.

با جایگذاری معادله ۳٫۶ و ۳٫۷ در معادله ۳٫۴ و حل آن بهره حلقه بسته به دست می آید.

نکات مهمی هستند که باید در مورد آنها بحث کنیم .برای شروع ،باید دقت کنیم که در معادله ۳٫۸ اگر

یا به طور دقیقتر

بهره حلقه بسته ضربه ای می شود (فیدبک تقویت کننده ناپایدار می شود).وضعیت نادرست(بیشینه ß) زمانی رخ می دهد که همه خروجی به ورودی op-amp برگشت داده شود (با فرض اینکه ترانسفورمر،تقویت کننده و … در مسیر فیدبک نباشد).ولتاژ فالوئر شکل ۳-۷ مثالی از این مورد است.

به منظور تعیین پایداری op-amp به دنبال بهره حلقه باز زمانی که ضریب فیدبک برابر با یک باشد می گردیم که عبارت است از:

بهره حلقه بسته بزرگتر ،مقدار ß کوچکتری دارد (سیگنال خروجی کوچکتری برگشت داده می شود).و به احتمال زیاد ،مدار op-amp با فیدبک ،پایدار خواهد بود.

اگرچه فیدبک به کم اثر کردن بهره تقویت کننده به منظور قرار گرفتن در محدوده بهره حلقه باز op-amp (AOL ) کمک می کند ،مشکل ایجاد شده در پایداری است.در یک op-amp با عملکرد بالا که هرگز در پیکربندی پیرو واحد ، عمل نمی کند می توانیم افزایش سرعت را با کاهش مقدار جبران سازی (مقدار کاهش از معادله ۳٫۱۱ و مقدار واقعی ßحاصل می شود) داشته باشیم.

شکل ۳-۶)مثالی از فیدبک در op-amp

شکل ۳-۷) پیکر بندی ولتاژ فالوئر ،مثالی از تقویت کننده حلقه بسته با ضریب فیدبکی یک.

برای تخمین پاسخ فرکانسی حلقه باز op-amp ،از مدل کلی شکل ۳-۸ استفاده می کنیم.

شکل ۳-۸)مدل مورد استفاده برای تخمین پهنای باند در یک تقویت کننده cmos

شکل ۳-۹ مکان گره های ۱و۲ را بر روی op-amp دو طبقه نشان می دهد.یک بار خازنی در این شکل داریم.با کمک جدول ۳-۱ داریم:

حال پاسخ حلقه باز را با بار و جبران سازی خازنی ۱۰۰ fF. ، CL = CC = ۱۰۰ fF. محاسبه می کنیم.قطب مرتبط با گره ۱ ،از معادله ۳٫۱۳ عبارت است از:

شکل ۳-۹) محاسبه پاسخ فرکانسی op-amp

مکان قطب مرتبط با گره خروجی (گره۲) از معادله ۳٫۱۴ عبارت است از:

۳٫۱۵

شکل ۳-۱۰) پیکر بندی مدار مورد استفاده برای شبیه سازی پاسخ فرکانسی حلقه باز

برای شبیه سازی پاسخ حلقه باز op-amp ،می توان از شکل ۳-۱۰ استفاده کرد.مقاومت و خازن فیدبک یک زمان ثابت بسیار بزرگ را تشکیل می دهند که در همه کاربردها ولتاژ ac خروجی به ورودی منفی برگشت داده نمی شود.

ولیکن سطح بایاس DC برگشت داده می شود لذا بایاس های op-amp با یک ولتاژ بایاس DC برابر با ۵۰۰ mV به درستی بالا می رود(همه ماسفت ها در اشباع هستند).

شکل ۳-۱۱ پاسخ حلقه باز op-amp در شکل ۳-۹ با خازن جبران سازی ۱۰۰ fF و بار خازنی را نشان می دهد.

شکل ۳-۱۱)پاسخ فرکانسی حلقه باز op-amp شکل ۳-۹ با خازن جبران ساز ۱۰۰ fF و بار خازنی

۳٫۱۶

نتایج شبیه سازی در شکل ۳-۱۲ نشان داده شده است.فرکانس بهره واحدfun. تقریبا MHz10 است.گرچه زمانی که فرکانس کوچکتر (f1 ) به فرکانس های پایین تر و قطب فرکانسی بزرگتر به فرکانس های بالاتر منتقل می شود، صفر به فرکانس های کوچکتر و به سمت فرکانس بهره واحد منتقل می شود.این امر سبب می شود بهره حلقه باز در عوض ادامه کاهش در حول و حوش یک باشد و این بد است.پایداری و پاسخ پله یک op-amp بعلت حضور صفر، خراب خواهد شد.نتایج شبیه سازی در شکل ۳-۱۳ نشان داده شده است. در شبیه سازی ترانزینت (گذرا) برای راه افتادن مدار بایاس زمان لازم است.در این شبیه سازی ۵۰۰ns قبل از اعمال سیگنال ورودی صبر می کنیم.همچنین سیگنال پله ورودی یک تغییر دامنه کوچک (۵mv) دارد.اگر پله بزرگتر به کار بریم آنالیز سیگنال کوچک که برای به دست آوردن شکاف قطب استفاده شده ،دیگر صحیح نخواهد بود.واضح است که خروجی op-amp با صفر ،مناسب نخواهد بود.برای از بین بردن صفر ، مقاومت حذف صفر را اضافه می کنیم.شکل ۳-۱۴ با اضافه کردن مقاومت حذف صفر (۱/gm = 6.5 k) از شکل ۳-۱۲ به دست آمده است.شکل ۳-۱۵ پاسخ پله مناسب را نشان می دهد.

شکل ۳-۱۲) افزایش مقدار خازن جبران ساز به ۲٫۴pf

شکل ۳-۱۳)پاسخ پله ضعیف op-amp با وجود صفر

شکل ۳-۱۴)اضافه کردن مقاومت حذف صفر در op-amp شکل ۳-۹

شکل ۳-۱۵) پاسخ پله مناسب op-amp در غیاب صفر

۳-۲-۱ حذف صفر

RHP zero مسائل مربوط به پایداری و زمان تسویه را بالا می برد و Rz می تواند به منظور حذف یا کم اثر کردن صفر (Rz = 1/gm1)و یا انتقال صفر به LHP منجر شود.زمانیکه صفر به LHP منتقل شد پاسخ فاز صفر به پاسخ فاز مجموع اضافه می شود و این به معنای افزایش حد فاز PM می باشد(که به آن جبران سازی بار گفته می شود).

مسئله عملی در استفاده Rz این است که تنظیم مقدار آن به یک مقدار دقیق (۱/gm1) با شیفت در فرایندهای دما یا ولتاژ چالش دارد.یک راه حل این مسئله جایگزین کردن مقاومت با یک ماسفت ناحیه ترایود می باشد(شکل ۳-۱۶). Mz مانند یک مقاومت با مقدار ۱/gm1 عمل می کند.به طور ایده آل ولتاژ سورس گیت ترانزیستور M7 مانند VSG ترانزیستور MP1 می باشد.پس ولتاژ سورس گیت ترانزیستور MP2 با ولتاژ گیت سورس Mz برابری می کند.مقاومت کانال Mz به مقدار ۱/gm1 تتنظیم می شود.مسئله عملی با این روش توان مصرفی هدر رفته با مدارات اضافی است و این حقیقت که اگر سویینگ خروجی بالا رود (خصوصا در فرکانس های بالا که Cc امپدانس کوچکی دارد) ، Mz می تواند از ناحیه ترایود خارج شود که این امر می تواند رفتارسیگنال بزرگ op-amp را تحت تاثیر قرار دهد.

شکل ۳-۱۶) مستقل کردن فرایند مقاومت حذف صفر

روش دیگر برای حذف RHP zero اضافه کردن یک تقویت کننده با بهره مثبت یک و به صورت سری با خازن جبران ساز می باشد.شکل ۳-۱۷ این ایده را نشان می دهد.یک سورس فالوئر به خروجی امکان فیدبک شدن از طریق خازن جبران ساز را می دهد (بنابراین اثر شکاف قطب هنوز وجود دارد).اگرچه ریشه ناشی از RHP zero، به معنی اتصال کوتاه Cc ، باعث حذف ورودی طبقه دوم (خروجی تقویت کننده تفاضلی) به خروجی طبقه دوم( خروجی اپ امپ) در فرکانس های بالا می شود.پارامترهای مهم این توپولوژی بهره، توان مصرفی و شاید مهمتر از همه سیگنال های بزرگ می باشند.اگر مجموع ولتاژهای خروجی بسیار کند سویینگ کند موجب خاموش شدن سورس فالوئر می شود.

شکل ۳-۱۷) استفاده از یک تقویت کننده برای کم اثر کردن سیگنال فوروارد که از طریق خازن جبران ساز بازخورد می کند.

۳-۲-۲ جبران سازی برای عملکرد های با سرعت بالا

در شکل ۳-۱۷ جریان خازن جبران ساز Cc از رابطه زیر به دست می آید:

اگر بتوانیم این جریان را به طور غیر مستقیم به خروجی تقویت کننده تفاضلی فیدبک کنیم کماکان می توانیم اپ امپ را جبران سازی کنیم (شکاف قطب داشته باشیم).به علاوه اگر این کار را به درستی انجام دهیم از اتصال مستقیم خازن جبران ساز به خروجی تقویت کننده تفاضلی و بنابراین صفر RHP جلوگیری کرده ایم. هدف شکل ۳-۱۸ را در نظر بگیرید.ماسفت های اضافه شده یک تقویت کننده گیت مشترک را تشکیل می دهد(با فرض vp « vou و بنابراین نقش سورس فالوئر MCG قابل صرف نظر است. MCG به vp متصل است تا گیت آن در ولتاژ DC ورودی ست شود).جریان icc از طریق ماسفت گیت مشترک ، MCG و سپس به گره ۱ (خروجی تقویت کننده تفاضلی) فیدبک می شود.

شکل ۳-۱۸)فیدبک کردن یک جریان به طور غیر مستقیم جهت جلوگیری از صفر RHP

برای تعیین پاسخ فرکانسی این تقویت کننده ،مدل شکل ۳-۱۹ را در نظر بگیرید.با جمع جریان های گره ۱ داریم:

با وارد کردن معادله قبل در این معادله داریم:

شکل ۳-۱۹) مدل مورد استفاده برای تخمین پهنای باند وقتی که جریان فیدبک غیر مستقیم به کار رود).

می توان معادله قبل را به صورت زیر بازنویسی کرد.

با جایگذاری مجدد k داریم:

و توجه داریم که یک صفر LHP وجود دارد در:

این تقریب مکان قطب فرکانسی پایین تر را به ما نمیدهد. مکان قطب دوم عبارت است از:

با بهره گرفتن از روش جبران سازی غیر مستقیم شکل ۳-۱۸ در اپ امپ شکل ۳-۹ با Cc = ۲۴۰ ft ،

fm = ۱۰۰ MHz) نتایج شکل ۳-۲۰ حاصل می شود. پاسخ پله سیگنال کوچک در شکل ۳-۲۱ مشاهده می شود. این پاسخ می بایست با شکل های ۳-۱۱ و ۳-۱۳ مقایسه گردد.

شکل ۳-۲۰) شبیه سازی اپ امپ شکل ۳-۹ با بهره گرفتن از جبران سازی غیر مستقیم در شکل ۳-۱۸ با یک خازن جبران ساز ۲۴۰ Ff

فیدبک غیر مستقیم جریان از طریق خازن جبران ساز منجر به مدارات اپ امپ سریع تر و مساحت چینش کوچکتر می شود (خازن جبران سازی کل مساحت چینش یک OP-AMP را اشغال می کند).اگرچه مدار اضافه شده در شکل ۳-۱۸ توان بیشتری مصرف می کند.برای کم اثر کردن توان مصرفی بیشتر ، شکل ۳-۲۲ را در نظر بگیرید. در اینجا از این حقیقت که ۱۰۰/۲ PMOS را می توان با گذاشتن دو ۱۰۰/۱ PMOS به طور سری چینش کرد، استفاده کرده ایم.

جریان خازن جبران ساز از طریق M4B به خروجی تقویت کننده تفاضلی فیدبک می شود. لازم به ذکر است که M7 نیز به دو افزاره تقسیم شده است.این مورد در آفست های کوچک به منظور منطبق کردن ولتاژ های درین –سورس و گیت-سورس ماسفت های مورد استفاده در اپ امپ مهم است.

پاسخ پله اپ امپ در شکل ۳-۲۳ نشان داده شده است.

شکل ۳-۲۱) پاسخ پله اپ امپ شکل ۳-۱۸ با پاسخ فرکانسی شکل ۳-۲۰

شکل ۳-۲۲) پیاده سازی جبران سازی فیدبک غیر مستتقیم بدون توان مصرفی اضافه در اپ امپ دو طبقه

a)

شکل ۳-۲۳) a-پاسخ پله اپ امپ شکل ۳-۲۲ با بار خازنی۱۰۰Ff

b)

شکل ۳-۲۳) b-پاسخ فرکانسی اپ امپ شکل ۳-۲۲ با بار خازنی ۱۰۰Ff

۳-۳ سرعت تغییرات خروجی(slew Rate)

وقتی که از پاسخ پله بحث می کنیم ، دامنه سیگنال ها را به پله های کوچک (۵mv) به منظور جلوگیری از محدودیتهای سرعت تغییرات خروجی، می رسانیم. اپ امپ شکل ۳-۹ را در توپولوژی شکل ۳-۱۴ قرار می دهیم در حالی که بار خازنی ۱pf را درایو می کند.بعلاوه دامنه پالس ورودی را بیشینه مقدار مجاز (یا مقداری نزدیک به آن) که از ۵۰۰mv تا ۹۰۰mv می باشد افزایش می دهیم(که توسط نرخ مد مشترک ورودی اپ امپ محدود می شود) .نتایج شبیه سازی در شکل ۳-۲۴ نشان داده شده است.با مراجعه به شکل ۳-۹ و دقت به این که زمانی که ترمینال مثبت اپ امپ (vp) ، high باشد ،Mz روشن می شود و گیت M7 را به پایین می کشد.چون که یک منبع جریان به صورت سری با M7 نداریم بار ۱pf می تواند به سرعت شارژ شود. تنها محدودیت سیگنال بزرگ بایاس جریان تقویت کننده تفاضلی Iss (در اینجا ۲۰uA) و شارژ Cc( در اینجا ۲٫۴pf) می باشد.این امر تغییر نرخ خروجی را محدود می کند چون هر تغییر در vout جریان جایگزین را از طریق Cc ایجاد می کند که می بایست از طریق تقویت کننده تفاضلی تولید/مصرف شود. این محدودیتهای نرخ کند به صورت ۲۰ uA/2.4 pF یا ۸٫۳ mV/ns محاسبه می شود.تغییر ولتاز خروجی ۴۰۰mv است بنابراین تقریبا ۵۰ns زمان برای تغییر ولتاژ در Cc نیاز داریم.

رفتار جالب تر زمانی رخ می دهد که سیگنال ورودی از ۹۰۰mv به ۵۰۰mv کاهیده شود. این امر موجب خاموش شدن Mz می شود که اجازه می دهد همه جریان از M4 عبور کند تا گیت M7 را شارژ نماید. نتیجه یک پالس مثبت در گیت M7 می باشد که مستقیما به خروجی از طریق خازنن جبران ساز فیدبک می شود(که این بد است ).این مقادیر پالس برای تحریک مثبت (ناخواسته) در ولتاژ خروجی در شکل ۳-۲۴ درست بعد از اینکه سیگنال ورودی به ناحیه منفی وارد می شود، دیده می شود.

حال بار خازنی و خازن جبران ساز هر دو باید از طریق منبع جریان ثابت M8، دشارژ شوند .سرعت تغییرات خروجی با اینکه چگونه این منبع جریان ثابت (در اینجا ۱۰ua) می تواند ۳٫۴pf را دشارژ کند (مجموع خازن جبران ساز و بار خازنی) تخمین زده می شود.این نرخ تقریبا ۳ mV/ns محاسبه می شود.در خروجی انتقال ۴۰۰mv به ۱۳۳ns زمان نیاز می باشد (این زمان مکن است بزرگتر باشد به علت تحرکات مثبت(ناخواسته) در ولتاژ خروجی درست وقتی که ورودی سوییچ می شود).توجه داشته باشید که ممکن است به سادگی با افزایش جریان هدایت شده از M8 می توان نرخ کند اپ امپ را بهبود بخشید زیرا وقتی که جریان تقویت کننده تفاضلی خازن جبران سازی را شارژ می کند یک عامل محدود کننده می شود.تست راه اندازی مشابهی در شکل ۳-۲۴ و نیز شکل ۳-۲۵ به غیر از اپ امپ شکل ۳-۲۲ مورد استفاده قرار گرفت.زمان تسویه برای گذر پایین به بالا ۱۰ns است در حالی که زمان گذر بالا به پایین ۶۰ns است.ما باید انتظار زمان تسویه بسیار سریعتری را انتظار داشته باشیم زیرا خازن جبران ساز اکنون ده برابر کوچکتر از مقدار مورد استفاده در اپ امپ شکل ۳-۹ می باشد.مجددا زمان تسویه با اینکه M8 با چه سرعتی خازن بار و خازن جبران ساز را دشارژ می کند ، محدود می شود که حدود ۱۰ uA/1.24 pF یا ۸ mV/ns تخمین زده می شود.

۵۰ns طول می کشد تا خروجی به ۴۰۰mv برسد. اندازه M8 می تواند به منظور برقراری بار خازنی معین و زمان تسویه مورد نیاز ،افزایش یابد.

جهت بهبود سرعت، مساحت چینش کمتر و حذف نویز بهتر منبع تغذیه از جبران سازی غیر مستقیم بجای خازن میلر در op-amp دو طبقه مورد بحث استفاده کرده ایم.

شکل ۳-۲۵) عملکرد سیگنال بزرگ اپ امپ شکل ۳-۲۲(۵۰۰mv تا ۹۰۰mv) با Cc = ۰٫۲۴ pF و بار خازنی ۱pf .زمان تسویه پایین به بالا حدود ۱۰ns است در حالی که زمان تسویه بالا به پایین که محدودیت نرخ کند می باشد ، حدود ۶۰ns است.مقیاس زمانی نسبت به شکل ۳-۲۴ متفاوت است.

۳-۴ نسبت حذف مد مشترک(CMRR)

CMRR یک op-amp به روش مشابه تقویت کننده تفاضلی محاسبه می شود.بهره مشترک تقویت کننده تفاضلی برابر با Ac می باشد.بهره مد مشترک op-amp برابر با AC.A2 می باشد.بهره تفاضلی op-amp برابر با AoL,(f)=Ad.A2 می باشد( که در آن Ad A1. ).

CMRR یک op-amp بر حسب dB از رابطه زیر حاصل می شود:

که نشان می دهد CMRR یک op-amp توسط طبقه تفاضلی تعیین می شود. شبیه سازی CMRR یک op-amp با شکل ۳-۱۶ صورت می گیرد.برای op-amp بحث شده در این فصل CMRR تقریبا ۵۰ dB است

شکل ۳-۲۶) مدار مورد استفاده برای شبیه سازی CMRR

برای جبران سازی تغییرات ولتاژ خروجی یک ولتاژ تفاضلی ورودی ناصفر را به ورودی op-amp وارد می کنیم (ولتاژ آفست که در نقش ولتاژ مد مشترک می باشد).این ولتاژ آفست به صورت زیر نشان داده می شود:

با دانستن اینکه ۵۰ dB = 316 ، یک تغییر در سطح مد مشترک در ورودی op-amp با ولتاژ ۵۰۰mv به یک تغییر ولتاژ آفست برگشتی به ورودی در حدود ۵۰۰ mV/316 یا ۱٫۶mv منجر می شود(اگر بهره تقویت کننده تفاضلی ۱۰ باش ولتاژ خروجی آن ۱۶mv تغییر خواهد کرد) و این ممکن است مانند یک مقدار بزرگ ملموس نباشد.اگرچه در فرکانس های بالا CMRR افت می کند که نشان دهنده این است که بهره مد مشترک افزایش می یابد.این امر به اعوجاج منجر می شود و ما را مجبور می کند که از توپولوژی هایی که در آن ولتاژ مد مشترک تغییر نمی کند استفاده کنیم.

شکل ۳-۲۷) op-amp توپولوژی معکوس، ولتاژ مد مشترک ثابت نگاه داشته شده است.

۳-۵ نسبت حذف منبع تغذیه( PSRR )

نسبت حذف منبع تغذیه واژه ای برای توصیف کیفیت و چگونگی حذف نویز یا تغییرات ترمینال های VDD و زمین می باشد.این پارامتر در دقت طراحی آنالوگ بسیار مهم است.شکل ۳-۱۸ را در نظر بگیرید. PSRR مثبت از رابطه زیر به دست می آید:

و PSRR منفی از رابطه زیر به دست می آید:

در فرکانس های بالاتر (در رنج کیلوهرتز) گیت و درین M7 از طریق خازن جبران ساز به یکدیگر متصل می شوند. این امر سبب می شود تمام نویز VDD مستقیما به خروجی تقویت کننده فید(منتقل ) شود.طرح جبران سازی غیر مستقیم مورد استفاده در op-amp شکل ۲۲-۳ را می توان برای fun های بزرگتر طراحی کرد و بنابراین PSRR در فرکانس های بالاتر ، بهتر خواهد بود.استفاده از طبقه گیت مشترک شکل ۳-۱۸می تواند حتی به PSRR بزرگتری با ایزوله کردن خازن جبران سازی از منبع تغذیه منجر شود.اپ امپ هایی که از یک تقویت کننده تفاضلی با بار کاسکد بهره می برند در طراحی های عملی بسیار مفید هستند.

به طور ایده آل نویز ناشی از زمین عملکرد op-amp را متاثر نمی سازد.نویز ظاهر شده به صورت یک تغییر ولتاژ در منابع جریان می باشد.در واقع، در فرکانس های پایین قسمتی از نویز زمین v- در خروجی ظاهر می شود.(که خصوصا در فرایند های نانو که ro کوچک دارند صادق است).اگرچه در فرکانس های بالاتر به علت اینکه خازن جبران ساز به خروجی op-amp متصل است ،ترکیب نویز زمین با سیگنال خروجی کاهش می یابد.

شکل ۳-۲۸)

A)مدار تست برای تعیین PSRR

b)بهره حلقه باز

c)بهره از سیگنال Ac در VDD به خروجی

d) بهره از سیگنال AC در زمین به خروجی

افزایش نرخ ولتاژ مد مشترک ورودی

ممکن است در بعضی جاها داشتن نرخ ولتاژ مد مشترک ورودی که نزدیک به ریل منبع تغذیه افزایش یابد ، مفید باشد.برای اپ امپ شکل ۳-۲۲ نرخ ولتاژ مد مشترک ورودی مجاز تقریبا از ۴۵۰mv تا ۹۰۰mv می باشد(اصولا نصف VDD).جهت افزایش نرخ ولتاژ مد مشترک ورودی یک تقویت کننده تفاضلی PMOS را به شکل ۳-۲۲ اضافه می کنیم که در شکل ۳-۲۹ نشان داده شده است.مدار سمت راست شماتیک همان op-amp شکل ۳-۲۲ می باشد که کمی تغییر داده شده است.در اینجا ما منبع جریان تقویت کننده تفاضلی را به دو منبع جریان موازی تبدیل کرده ایم.در شکل ۳-۲۲ منبع جریان تقویت کننده تفاضلی nmos با سایز۱۰۰/۲ را بایاس می کند.در اینجا ما جریان مشابه داریم ولی از دو منبع جریان با سایز ۵۰/۲ استفاده می کنیم.همچنین سایز افزاره های pmos (M3,M4,M7) را نصف کرده ایم.این کار برای جا دادن جریان اضافی تولید شده توسط تقویت کننده تفاضلی PMOS اضافه شده می باشد(سمت چپ شماتیک).می توان افزاره های PMOS را با همان سایزهای شکل ۳-۲۲ ثابت نگاه داشت و مدار کماکان خوب کار کند( ولتاژهای VSG مربوط به PMOS زمانی که هر دو تقویت کننده تفاضلی روشن هستند کمی بزرگتر می شود).

جریان های DC عبوری از M3,M4,M7 بسته به ولتاژ مد مشترک ورودی تغییر می کند.زمانی که ولتاژ مد مشترک ورودی بزرگ باشد ،جفت تفاضلی PMOS خاموش است.وقتی که این مقدار کوچک باشد جفت تفاضلی NMOS خاموش است و در میانه هر دو هدایت کننده جریان هستند.این بدان معناست که ترارسانایی تقویت کننده تفاضلی از gmn به gmn + gmp به gmp متغیر خواهد بود.وقتی که هر دو تقویت کننده تفاضلی روشن هستند (با فرض gmn gmp) ترارسانایی دو برابر بزرگتر از زمانی است که یک تقویت کننده تفاضلی روشن باشد.این ممکن است نیازمند دو برابر کردن خازن جبران سازی باشد.در نهایت تغییر در شرایط بایاس DC به یک آفست که تابعی از ولتاژ مد مشترک ورودی است منجر می شود.

۳-۶ خلاصه مقادیر cmos op-amp@50nm

خلاصه مقادیر cmos op-amp@50nm در جدول ۳-۲ آورده شده است.

جدول ۳-۲)خلاصه پارامترهای cmos op-amp@50nm technology

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Cmos op-amp (figure 3.22)@50nm
Cmos op-amp Unit parameter
۱ V Vdd
۵۳٫۲ Db Dc gain
۰٫۳۴۶ Mhz -۳db bandwidth
۱۸۸ Mhz GBP
۸۴٫۷ Degree Phase margine
۴۹ Db DCC MRR
۵۳٫۴ Db PSRR
۰٫۰۱ Us Low to high settling time
۰٫۰۶ Us High to low settling time
۸ v/us Slew Rate
۳۰ Uw Average power

فصل چهارم

نتایج

۴-۱ ساختار مبتنی بر ترانزیستورهای نانولوله کربنی

ترانزیستورهای مبتنی بر نانولوله های کربنی یکی از امیدبخش ترین گزینه ها برای فناوری سیلیکونی به حساب می آید. این ترانزیستورها، با ابعاد کوچک و خصوصیات الکتریکی بسیار مناسب دارای تأخیر و توان مصرفی بسیار کمتر در مقایسه با فناوری ترانزیستورهای سیلیکونی بوده و علاوه بر این به خاطر ساختار مشابه با فناوری CMOS بسیاری از اصول طراحی و فناوریهای ساخت فناوری سیلیکونی را میتوانند مورد استفاده قرار دهند. شکل شماره ۴-۱ ساختار یک ترانزیستور مبتنی بر نانولوله های کربنی را با چهار نانولوله کربنی نیمه رسانا به عنوان کانال ترانزیستور نشان میدهد. این نانولوله های کربنی بنا به تکنولوژی ساخت به کار گرفته شده بر روی سطح substrate رشد کرده و یا بر روی آن منتقل میگردند. [۵۵]

نواحی از این نانولوله های کربنی که زیر گیت ترانزیستور قرار گرفته اند، از لحاظ بارالکتریکی خنثی بوده و رسانایی این نواحی توسط گیت ترانزیستور کنترل میشود. این در حالی است که نواحی سورس و درین نانولوله های کربنی به شدت باردار است. اتصالات و ارتباطات سورس، درین و گیت توسط پروسسهای نقش نگاری نوری مشخص میگردد.

شکل ۴-۱) ساختار سه بعدی ترانزیستور مبتنی بر نانولوله کربنی با۴ نانولوله کربنی به عنوان کانال

همانطور که در شکل بالا نشان داده شده است، اکثر این ترانزیستورها برای تولید جریان کافی و کاهش تغییرات در جریان، نیازمند چندین نانولوله کربنی میان سورس و درین خود هستند [۵۶] از آنجائیکه کمترین فاصله میان نانولوله- های کربنی داخل عرض کانال با پروسه رشد نانولوله های کربنی کنترل میگردد، در نتیجه این فاصله بنا به فاصله نقش نگاری نوری محدود نمیگردد. تعداد نانولوله های کربنی هر ترانزیستور به تعداد نانولوله هایی گفته میشود که به طور کامل میان سورس و درین ترانزیستور در ناحیه فعال ترانزیستور متصل شده اند.

اگرچه ترانزیستورهای CNFET دارای مشخصه های الکتریکی بسیار مناسب هستند، لیکن در مقیاسهای بزرگ به علت وجود برخی مسائل ساخت دچار مشکل میشوند [۵۷] تکنیکهای رشد نانولوله های کربنی با بهره گرفتن از سنتز شیمیایی، عموماً منجر به تغییرات ناخواسته در قطر نانولوله ها [۵۸] جهت رشد نانولوله ها [۵۹]، چگالی نانولوله ها [۶۰] و حضور نانولوله های رسانا در میان نانولوله های نیمه رسانا میگردد [۶۱]. از سوی دیگر عدم قطعیت در پروسه نقش نگاری نوری منجر به تغییرات ناخواسته در عرض کانال ترانزیستور خواهد گردید[۶۲] . در نتیجه تعداد نانولوله ها در داخل ترانزسیتور قطعی نبوده و در هر ترانزیستور متفاوت خواهد بود. از این رو ساخت ترانزیستورهای CNFET در حضور تغییرات ناخواسته در تعداد نانولوله های کربنی نه تنها در جریان تولیدی توسط ترانزیستور تغییر ایجاد خواهد کرد ، بلکه باعث احتمال خرابی کامل ترانزیستور در حالتی که هیچ نانولوله ای در ناحیه فعال کانال وجود ندارد خواهد گردید.

در این تحقیق می خواهیم با جایگزینی این ترانزیستورها با ترانزیستورهای cmos و مقایسه بین آنها، نتایج را مورد بررسی قرار دهیم. برای شبیه سازی از مدل استانفورد ترانزیستورهای نانوله کربنی [۶۳] استفاده کرده ایم.

۴-۲cnfet-opamp دو طبقه

در فصل قبل یک تقویت کننده عملیاتی دو طبقه را در تکنولوژی ۵۰nm طراحی کردیم تا به – cmos opamp بهینه شکل ۳-۲۲ رسیدیم.در این فصل می خواهیم با جایگزینی ترانزیستورهای cnfet با cmos و تشکیل cnfet op-amp و با بهره گرفتن از جدول ۴-۱ ،پارامترهای تقویت کننده را شبیه سازی می کنیم.این امر به سادگی از طریق معادله ۴٫۱ و با محاسبه تعداد نانولوله ها برای فاصله و قطر معلوم نانولوله ها ،به شرط مشابه بودن عرض کانال cnfet و cmos ،امکان پذیر می باشد.

W= (N-1)*S+D 4.1

Wعرض کانال، N تعداد نانولوله های بین سورس و درین ،S فاصله داخلی نانولوله ها و D قطر نانولوله ها می باشد.با فرض S=20nm و D=1.2nm ، در شکل ۳-۲۲ و با بهره گرفتن از معادله ۴٫۱ ،تعداد نانولوله ها برای ترانزیستورهای ۵۰/۲ برابر ۶۳ و برای ترانزیستورهای ۱۰۰/۲ برابر با ۱۲۶ به دست می آید.

برای مقایسه cmos op-amp , cnfet op-amp بر روی پارامترهایی از قبیل بهره، GBP فرکانس بهره واحد ،cmrr، توان مصرفی و … تمرکز می کنیم. در مدار شکل ۳-۲۲ با جایگزینی cnfet ،بهره حلقه بازرا به دست می آوریم.

جدول ۴-۱) پارامترهای نوعی برای طراحی آنالوگ با بهره گرفتن از فرایند cnfet و با بهره گرفتن از مدل استانفورد [۴۷]

۴-۳بهره حلقه باز cnfet op-amp

با توضیحات فصل قبل و تشکیل cnfet op-amp منحنی انتقال dc و بهره حلقه باز (AOLDC) را به دست می آوریم.مشاهده می کنسم که AOLDC=72 db می باشد.

شکل ۴-۲) (a) منحنی انتقال DC برای cnfet op-amp

(b) بهره (مشتق) AOLDC

۴-۴پاسخ فرکانسی cnfet op-amp

اپ امپ بهینه شکل ۳-۲۲ را با ترانزیستورهای مبتنی بر نانولوله های کربنی جایگزین و پاسخ فرکانسی cnfet op-amp را به دست می آوریم.

شکل ۴-۳) پاسخ فرکانسی cnfet op-amp

۴-۵ پاسخ پله cnfet op-amp

در cmos op-amp شکل ۳-۲۲ با جبران سازی غیر مستقیم به چاسخ پله قابل قبولی رسیدیم. با شبیه سازی پاسخ پله cnfet op-amp به پاسخ پله بسیار خوب می رسیم.

شکل ۴-۴)پاسخ پله بسیار خوب cnfet op-amp

۴-۶ شبیه سازی CMRR در cnfet op-amp

با بهره گرفتن از مدار معادل مطرح شده در فصل سوم برای محاسبه cmrr ،در cnfet op-amp ، CMRRمعادل ۱۰۵db به دست می آید.

شکل ۴-۵) نمایش CMRR در cnfet op-amp

شکل ۴-۶) عملکرد سیگنال بزرگ cnfet op-amp(500mv تا ۹۰۰mv) با Cc = ۲۴۰ fF و بار خازنی ۱۰۰f .زمان نشست پایین به بالا حدود ۵۰ns است در حالی که زمان نشست بالا به پایین که محدودیت سرعت تغییر خروجی می باشد ، حدود ۸ns است.

۴-۷خلاصه پارامترهای cnfet op-amp

خلاصه پارامترهای cnfet op-amp در جدول ۴-۲ ارائه شده است.

جدول ۴-۲) خلاصه پارامترهای cnfet op-amp

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Cnfet op-amp&50nm
Cnfet op-amp Unit parameter
۱ V Vdd
۷۲ Db Dc gain
۰٫۲۹۶ Mhz -۳db bandwidth
۶۸۹ Mhz GBP
۱۰۸ Degree Phase margine
۱۰۵ Db DC CMRR
۰٫۰۵ Us Low to high settling time(1%)
۰٫۰۰۸ Us High to low settling time(1%)
۱۳٫۲ v/us Slew Rate(10%-90%)
۵٫۲ Uw Average power

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

۵-۱ مقایسه پارامترهای cmos&cnfet op-amp

در جدول زیر خلاصه پارامترهای تقویت کننده عملیاتی مبتنی بر cmos و cnfet ارائه شده است.

جدول۵-۱) مقایسه پارامترهای cmos&cnfet op-amp

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Comment Cnfet op-amp Cmos op-amp unit parameter
۳۵% افزایش ۷۲ ۵۳٫۲ db AOLDC
افزایش ۶۸۹ ۱۸۸ Mhz GBP
افزایش ۱۰۸ ۸۴٫۷ degree Phase margine
۱۱۴% افزایش ۱۰۵ ۴۹ db DC CMRR
افزایش ۰٫۰۵ ۰٫۰۱ us Low to high settling time(1%)
کاهش ۰٫۰۰۸ ۰٫۰۶ us High to low settling time(1%)
۶۲% افزایش ۱۳٫۲ ۸ v/us Slew Rate(10%-90%)
۴۷۶%کاهش ۵٫۲ ۳۰ Uw Average power

۵-۲ نتیجه گیری

در این پایان نامه به بررسی مدارهای نانو مبتنی بر نانولوله های کربنی پرداختیم. نانولوله های کربنی به علت مشخصات الکتریکی فوق العاده خود یکی از بهترین گزینه ها به منظور جایگزینی فناوری مبتنی بر سیلیکون در سالهای آتی به شمار میروند. امروزه نیاز به ابداع تکنولوژی های جدید مبتنی بر نانوتیوبهای کربنی به علت محدودیت های cmos وجود دارد که این امر ممکن است به تجاری سازی این تکنولوژی های نوید بخش کمک کند. این تحقیق طراحی،آنالیز عملکرد و مقایسه تقویت کننده عملیاتی را در تکنولوژی های cmos و cnfet ارائه می کند.مقایسه طراحی cnfet با cmos برای عرض کانال مشابه، برتری cnfet op-amp را نشان می دهد که افزایش ۳۵% بهره، افزایش GBP، افزایش ۱۱۴% در CMRR و کاهش ۴۷۶% توان مصرفی را نشان می دهد.

شبیه سازی cnfet op-amp با بهره گرفتن از مدل استانفورد و با نرم افزار Hspice انجام شده است. در این تحقیق ابتدا یک تقویت کننده عملیاتی دو طبقه cmos را طراحی و بهینه کردیم و با فرض ثابت بودن قطر و فاصله نانولوله ها ،تقویت کننده عملیاتی cnfet را تشکیل دادیم و نتایج را شبیه سازی کردیم.

۵-۳ کارهای آینده

از جمله کارهای آینده که در این زمینه قابل انجام می باشد بهینه سازی عملکرد تقویت کننده عملیاتی cnfet با انتخاب بهینه فاصله و قطر نانو لوله ها می باشد.

منابع

A.

A. Raychowdhury, A. Keshavarzi, J. Kurtin, V. De, and K. Roy.2006.Carbon Nanotube

Field-Effect Transistors for High-Performance Digital Circuits-DC Analysis and Modeling Toward Optimum Transistor Structure. IEEE trans. Electron Devices, vol. 53, no. 11, pp. 2711-2717. [6]

A. Javey et al.2004.Carbon Nanotube Field-Effect Transistors with Integrated Ohmic Contacts and High-k Gate Dielectrics in: Nano Lett., vol. 4, no. 3, pp. 447-450. [7]

A. Bachtold, P. Hadley, T. Nakanishi, and C. Dekker.2001.Logic Circuits with Carbon Nanotube Transistors in: Science, vol. 294, no. 5545, pp. 1317-1320. [11]

A. Nieuwoudt and Y. Massoud.2006.Evaluating the impact of resistance in carbon nanotube bundles for VLSI interconnect using diameter-dependent modeling techniques. IEEE Transactions on Electron Devices, vol. 53, no. 10, pp. 2460-2466. [21]

A. Nieuwoudt and Y. Massoud.2007.High density integrated capacitors using multi-walled carbon nanotubes. IEEE Conference on Nanotechnology, pp. 387-390. [23]

A. Nieuwoudt and Y. Massoud.2007.Carbon nanotube bundle-based low loss integrated inductors in: IEEE Conference on Nanotechnology, pp. 714-718. [26]

A. Javey, R. Tu, D. B. Farmer, J. Guo, R. G. Gordon, and H. Dai.2005.High Performance n-Type Carbon Nanotube Field-Effect Transistors with Chemically Doped Contacts in: Nano Lett., vol. 5, no. 2, pp. 345-348, 2005. [33]

A. Javey, R. Tu, D. B. Farmer, J. Guo, R. G. Gordon, and H. Dai.2005. High Performance n-Type Carbon Nanotube Field-Effect Transistors with Chemically Doped Contactsin: Nano Lett., vol. 5, no. 2, pp. 345-348. [34]

A. Javey et al.2007. Carbon Nanotube Field-Effect Transistors with Integrated Ohmic Contacts and High-k Gate Dielectrics in: Nano Lett., vol. 4, no. 3, pp. 447-450. [37]

A. Raychowdhury, A. Keshavarzi, J. Kurtin, V. De, and K. Roy.2006.Carbon Nanotube Field-Effect Transistors for High-Performance Digital Circuits-DC Analysis and Modeling Toward Optimum Transistor Structure. IEEE trans. Electron Devices, vol. 53, no. 11, pp. 2711-2717. [38]

A. Javey et al.2004. Carbon Nanotube Field-Effect Transistors with Integrated Ohmic Contacts and High-k Gate Dielectrics.in: Nano Lett., vol. 4, no. 3, pp. 447-450. [46]

A. Javey, J. Guo, Q. Wang, M. Lundstrom, and H. Dai.2003.Ballistic Carbon Nanotube Field-Effect Transistors.in: Nature, vol. 424, no. 6949, pp. 654-657. [50]

A. Javey et al.2004.Self-Aligned Ballistic Molecular Transistors and Electrically Parallel Nanotube Arraysin: Nano Lett., vol. 4, no. 7, pp. 1319-1322, Jul. [56]

Andrew B. Kahng, Y. C. Pati .1999.Subwavelength Lithography and its Potential Impact on Design and EDA. IEEE/ACM Design Automation Conference (DAC), pp. 799-804. [62]

B.

B. Q. Wei, R. Vajtai, and P. M. Ajayan.2001.Reliability and current carrying capacity of carbon nanotubes in: Applied Physics Letters. [19]

Bipul C. Paul, Shinobu Fujita, Masaki Okajima, Thomas Lee.2006.Modeling and analysis of circuit performance of ballistic CNFET. In Proceedings of the 43rd annual Design Automation Conference (DAC), USA, pp. 717-722. [61]

C.

C. Kocabas, M. Shim, and J. A. Rogers.2006.Spatially Selective Guided Growth of High-Coverage Arrays and Random Networks of Single-Walled Carbon Nanotubes and Their Integration into Electronic Devices in: Journal of the American Chemical Society, vol. 128, no. 14, pp. 4540-4541. [30]

D.

D. S. Bethune et al.1993.Cobalt-catalysed growth of carbon nanotubes with single-atomic-layer walls in: Nature, vol. 363, no. 6430, pp. 605-607. [15]

G.

G.E.Moore.1965.Cramming more components into integrated circuits. Electronics, vol. 38. [1]

G. F. Close, S. Yasuda, B. Paul, S. Fujita, and H. P. Wong.2008.A 1 GHz Integrated Circuit with Carbon Nanotube Interconnects and Silicon Transistors in: Nano Letters, vol. 8, no. 2, pp. 706-709. [20]

I.

ITRS.2009. International Technology Roadmap for Semiconductors Emerging Research [2]

IBM builds first IC around a single carbon nanotube.2010. Available from: http://www.physorg.com/news12109.html. [12]

J.

J. Kong, H. T. Soh, A. M. Cassell, C. F. Quate, and H. Dai.1998.Synthesis of individual single-walled carbon nanotubes on patterned silicon wafers in: Nature, vol. 395, no. 6705, pp. 878-881. [31]

J. Chen, C. Klinke, A. Afzali, and P. Avouris.2005.Self-aligned carbon nanotube transistors with charge transfer doping in: Appl. Phys. Lett., vol. 86, no. 12, p. 123108, 2005. [35]

J. Guo, A. Javey, H. Dai, and M. Lundstrom.2004.Performance Analysis and Design Optimization of Near Ballistic Carbon Nanotube Field-Effect Transistors in: Proc. Int. Electron Devices Meet, pp. 703-706. [41]

J. Guo et al.2002.Assessment of Silicon MOS and Carbon Nanotube FET Performance Limits Using a General Theory of Ballistic Transistors. In: Proc. Int. Electron Devices Meet, pp. 711-714. [42]

J. Deng et al.2007.Carbon Nanotube Transistor Circuits: Circuit-Level Performance Benchmarking and Design Options for Living with Imperfections. In: Proc. Int. Solid State Circuits Conf., pp. 70-588. [43]

J. Zhang, N. Patil, A. Hazeghi, S. Mitra.2009.Carbon Nanotube Circuits in the Presence of Carbon Nanotube Density Variations. IEEE/ACM Design Automation Conference (DAC), pp. 71-76. [44]

J. Deng and H.-S P. Wong.2007.A Compact SPICE Model for Carbon Nanotube Field Effect Transistors Including Non-Idealities and Its Application — Part II: Full Device Model and Circuit Performance Benchmarking.in: Submitted to IEEE Transactions on Electron Devices. [48]

Jacob baker.2010.Circuit Design, Layout, and Simulation. in IEEE Press Series on Microelectronic Systems, pp.773-793. [53]

Jacob baker.2010.Circuit Design, Layout, and Simulation. in IEEE Press Series on Microelectronic Systems, p.300. [54]

J. Zhang, N. Patil, A. Lin, H.-S.P. Wong, S. Mitra.2010.Carbon Nanotube Circuits: Living with Imperfections and Variations. IEEE/ACM Design Automation Conference (DATE), pp. 1159-1164. [57]

J. Zhang, N. Patil, A. Hazeghi, S. Mitra.2009.Carbon Nanotube Circuits in the Presence of Carbon Nanotube Density Variations. IEEE/ACM Design Automation Conference (DAC), pp. 71-76. [60]

K.

K. Tsubaki, Y. Nakajima, T. Hanajiri, and H. Yamaguchi.2006.Proposal of Carbon Nanotube Inductors.in: Journal of Physics: Conference Series, vol. 38, pp. 49-52. [24]

K. Tsubaki, Y. Nakajima, T. Hanajiri, and H. Yamaguchi.2006.Proposal of Carbon Nanotube Inductors in: Journal of Physics: Conference Series, vol. 38, pp. 49-52. [25]

M.

M. H. a. S. Hauck.2009.The Future of Integrated Circuits: A Survey of Nanoelectronics,” Proceedings of the IEEE, Vol. 98, No. 1. pp. 11-38. [3]

M. H. a. S. Hauck.2009.The Future of Integrated Circuits: A Survey of Nanoelectronics in: Proceedings of the IEEE, Vol. 98, No. 1. pp. 11-38. [5]

M. Ouyang, J. Huang, C. L. Cheung, and C. M.2001. Lieber.Energy Gaps in “Metallic” Single-Walled Carbon Nanotubes in: Science, vol. 292, no. 5517, pp. 702 -705. [17]

M. S. Dresselhaus, G. Dresselhaus, and R. Saito.1992.Carbon fibers based on C_{60}14 8and their symmetry in:Physical Review B, vol. 45, no. 11, p. 6234. [18]

M. Budnik, A. Raychowclhury, A. Bansal, and K. Roy.2006.A high density, carbon nanotube capacitor for decoupling applications in: Proc. ACM/IEEE Design Automat. Conf., pp. 935-938. [22]

M. J. Biercuk, D. J. Monsma, C. M. Marcus, J. S. Becker, and R. G. Gordon.2003.Low-temperature atomic-layer-deposition lift-off method for microelectronic and nanoelectronic applications in: Applied Physics Letters. [36]

N.

N. Chimot, V. Derycke, M. F. Goffman, J. P. Bourgoin, H. Happy, and G. 14 9 Dambrine.2007.Gigahertz frequency flexible carbon nanotube transistors.in: Applied Physics Letters, vol. 91, no. 15, pp. 153111-3, Oct. [27]

N. Patil, J. Deng, H.P. Wong, and S. Mitra.2007.Automated Design of Misaligned-Carbon-Nanotube-Immune Circuits. In: Proc. ACM/IEEE Design Automat. Conf., San Diego, pp. 958-961. [45]

N. Patil, J. Deng, H.P. Wong, and S. Mitra.2007.Automated Design of Misaligned-Carbon-Nanotube-Immune Circuits,” in Proc. ACM/IEEE Design Automat. Conf., San Diego, CA: 2007, pp. 958-961. [59]

P.

P. McEuen, M. Fuhrer, and P. Hongkun, “Single-Walled Carbon Nanotube Electronics,” IEEE Trans. Nanotechnol., vol. 1, no. 1, pp. 78-85, Mar. 2002. [۱۴]

Q.

Q. Cao et al.2008.Medium-scale carbon nanotube thin-film integrated circuits on flexible plastic substrates in: Nature, vol. 454, no. 7203, pp. 495-500. [13]

Q. Cao et al.2008.Medium-scale carbon nanotube thin-film integrated circuits on flexible plastic substrates in: Nature, vol. 454, no. 7203, pp. 495-500. [28]

R.

R. I. Bahar.2006.Trends and Future Directions in Nano Structure Based Computing and Fabrication in: 24th International Conference on Computer Design, USA. [4]

R. F. Pease et al.2008.Lithography and Other Patterning Techniques for Future Electronics.in: Proceedings of the IEEE, vol. 96, issue 2, pp. 248– ۲۷۰٫ [۴۷]

Rahman F,Zaidi A.M,Anam N,Akter Aysha.2011.Performance evaluation of 32 nm CNT-OPAMP:Design,Characteristic Optimization and Comparison with CMOS Technology.Computer and Information Technology (ICCIT), 2011 14th International Conference on.pp:583-588. [۵۱]

Rahman F,Zaidi A.M,Anam N,Akter Aysha.2011. A Study on the Performance Evaluation of a CNT-OPAMP by Variation of SWNTs in the CNFET-Channel Region.Micro and Nanoelectronics (RSM), 2011 IEEE Regional Symposium on.pp:278-281. [۵۲]

S.

S. J. Tans, A. R. M. Verschueren, and C. Dekker.1998.Room-temperature transistor based on a single carbon nanotube in: Nature, vol. 393, no. 6680, pp. 49-52[8]

S. Iijima and T. Ichihashi.1993.Single-shell carbon nanotubes of 1-nm diameter in: Nature, vol. 363, no. 6430, pp. 603-605. [16]

S. J. Tans et al.1997.Individual single-wall carbon nanotubes as quantum wires in Nature, vol. 386, no. 6624, pp. 474-477. [29]

S. Heinze, J. Tersoff, R. Martel, V. Derycke, J. Appenzeller, and P. Avouris.2002.Carbon Nanotubes as Schottky Barrier Transistors in: Phys. Rev. Lett., vol. 89, no. 10, pp. 1068011-1068014. [32]

S. Heinze, J. Tersoff, R. Martel, V. Derycke, J. Appenzeller, and P. Avouris2002.Carbon Nanotubes as Schottky Barrier Transistors.in:Phys. Rev. Lett., vol. 89, no. 10, pp. 1068011-1068014. [49]

Stanford University Carbon Nanotube Field Effect Transistors (CNFET)

HSPICE Model.available from: http://nano.stanford.edu/license.php . [63]

T.

T. Durkop, S. A. Getty, E. Cobas, and M. S. Fuhrer.2004.Extraordinary Mobility in Semiconducting Carbon Nanotubes in: Nano Lett., vol. 4, no. 1, pp. 35-39. [40]

V.

V. Derycke, R. Martel, J. Appenzeller, and P. Avouris.2001.Carbon Nanotube Inter- and Intramolecular Logic Gates in: Nano Letters, vol. 1, no. 9, pp. 453-456. [9]

Y.

Y. Li, D. Mann, M. Rolandi, W. Kim, A. Ural, S. Hung, A. Javey, J. ao, D. Wang, E. Yenilmez, Q. Wang, J. F. Gibbons, Y. Nishi, H. Dai.2004.Preferential Growth of Semiconducting Single-Walled Carbon Nanotubes by a Plasma Enhanced CVD Method.in: Nano Letters, vol. 4, no. 2, pp. 317-321. [55]

Y.-. Tseng, K. Phoa, D. Carlton, and J. Bokor.2006.Effect of Diameter Variation in a Large Set of Carbon Nanotube Transistors. Nano Letter, vol. 6, pp. 1364-1368. [58]

Z.

Z. Chen et al.2006.An Integrated Logic Circuit Assembled on a Single Carbon Nanotube,” Science, vol. 311, no. 5768, p. 1735. [10]

 

Z. Yao, C. L. Kane, and C. Dekker.2000.High-Field Electrical Transport in Single-Wall Carbon Nanotubes in: Phys. Rev. Lett., vol. 84, no. 13, pp. 2941-2944. [39]

Abstract

The rapid enhancement of electronic circuits manufacturing technology and reach to nanotechnology border , along with the unexpected benefits to be followed for this technology , is placed many challenges in facing of electronics specialists. Some of these challenges are related to the process and technology of building electronic circuits and partly to the shrinking of transistors. Raise of these issues have made Researchers to think about new alternative materials for use in electronic circuits, alternative material to use instead of using transistors and silicon devices that are faced with this restrictions . One of the most likely alternatives to CMOS is transistors based on carbon nanotubes (CNFET) , which includes the neighboring semiconducting single-walled nanotubes that due to the excellent electronic properties , has the capability to replace the CMOS circuitry . These transistors are used in the construction of an OPAMP . in this thesis at first carbon nanotube transistor based on (CNFET), history, advantages and limitations of them are briefly discussed . next, we deal to study,design and analysis of CMOS OP-AMP and simulate the opamp charactristics using HSPICE at 50nm technology . Then silicon-based transistors (SI-FET) are exchanged with carbon nanotube based transistors (CNFET ) to creating CNFET-OPAMP and we simulate the characteristics of CNFET-OPAMP using Stanford compact model for the inner channels of single- walled nanotubes (SWNTs) based on carbon nanotube field effect transistors (CNFET), and finally a comparison between the characteristics of CMOS-OPAMP and CNFET-OPAMP offer a 35 % increase in the open-loop gain , 266 % increase in GBP, increased PM, increase the CMRR as much as 114 %, increase in the output slew rate by as much as 62 % and 476% reduction of power shows.

Keywords: transistors based on carbon nanotubes (CNFET), operational amplifier cmos (CMOS-OPAMP) and operational amplifier based on carbon nanotubes (CNFET-OPAMP), GBP, CMRR, slew rate,settling time

Islamic Azad University

Science and Research Branch of Hormozgan

Thesis of: M.Sc

On:

electronic

Subject :

Design and parametric analysis of operational amplifier in CMOS and CNFET technologies

Thesis Advisor:

Seyed Ali Hosseini Ph.D.

Consulting Advisor:

Mahmood Aleshams Ph.D.

By:

Hojat Moradi

۲۰۱۴-۲۰۱۳

  1. International Technology Roadmap Semiconductor۲ Leakage current

    ۳ process variation

    ۴ reliability ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ق.ظ ]




ز کینه گرفته ره اختیار
همی کرد هر یک چو شیطان فریب
شده یارش از خاصگان چند کس
( ربیع، ۱۳۸۸: ۲ر )

امّت در مسألۀ جانشینی رسول خدا (ص) دو گروه شدند: جمعی طرفدار «نص» شدند و جمعی طرفدار «اختیار».منظور مؤلف از «نصّ» که گاه آن را جانشین نام امام علی بن ابی طالب (ع) نیز می کند، این است که رسول خدا (ص) در «غدیر» جانشین خود را به «نص» تعیین کرده است و آنها که راه «اختیار» و انتخاب دیگران را پیموده اند، در حقیقت «نص» را رها کرده اند. حضرت علی (ع) برای استرداد حق خویش قدرت داشت و برای حفظ دین مأمور به صبر بود و این بزرگترین مصیبت و مظلومیتی است که هیچ کس را جز خود او یارای تحملّ آن نیست ! حضرت می فرماید: «بارها تصمیم گرفتم که یک تنه با این قوم ستمگر به جنگ بر خیزم و حق خویش باز ستانم ولی به خاطر وصیّت پیغمبر (ص) و برای حفظ دین خود صرف نظر کردم.»( نهج البلا غه، ۱۳۸۷: خ۴ ) چه صبری بالاتر از این که اراذلی چند مانند مغیره بن شعبه و خالد بن ولید به خانه اش بریزند و به زور و اجبار او را برای بیعت با ابو بکر به مسجد برند، در حالی که اگر دست به قبضه شمشیر می برد، مخالفی را در جزیره العرب با قی نمی گذاشت ! گویند وقتی حضرت امیر (ع) راکشان کشان برای بیعت با ابوبکر به مسجد می بردند، یک مرد «یهودی که آن وضع و حال را دید، بی اختیار لب به تهلیل و شهادت گشوده و مسلمان شد و چون علّت آن را پرسیدند، گفت: من این شخص را می شناسم ولی این همان کسی است که وقتی در میدان های جنگ ظاهر می شد، دل رزم جویان را ذوب کرده و لرزه براندامشان می افکند و همان کسی است که قلعه های مستحکم خیبر را گشود و در آهنین آن را که به وسیله چندین نفر باز و بسته می شد، با یک تکان از جایگاهش کند و به زمین انداخت، امّا حالا که در برابر جنجال یک مشت آشوبگر سکوت کرده است، بی حکمت نیست و سکوت او برای حفظ دین اوست، و اگر این دین حقیقت نداشت، او در برابر این اهانتها صبر و تحمل نمی کرد. اینست که حقّ بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم.» ( رسولی محلاتی، ۱۳۷۷: ج۷،۲۳۲ ) و نیز چه صبری بالاتر از این که هنگامی که از بصره آگاه شد، در منبر دست های خود را به سوی آسمان بالا برد و فرمود:«پروردگارا تو آگاهی حقی را طلب کنند که خود به طیب خاطر و رضای باطن از دست بنهادند، و خونی را می جویند، که خود در سیلاب آن سهیم و شریک بودند. بار خدایا آنان را مخذول کن و وعدۀ خویش وفا فرما» ( رسولی محلا تی، ۱۳۷۷: ج ۷،۴۰۱ ) و در طول جنگ بارها برای منصرف ساختن آن ها کوشید و نیز عبد الله بن عباس و زید بن صو حان را به نزد عایشه گسیل داشت. و به آنها فرمود: «به عایشه بگویید: خدای تبارک تعالی به تو دستور داده بود در خانه ات بنشینی و از خانه بیرون آمده ای و در نتیجه مردم به خاطر پیوستن تو، در بلا و دشواری افتاده اند. برای تو بهتر آن است که خانه ات بنشینی و از خانه بیرون نیایی و تواین مطلب را به خوبی می دانی، جز آنکه جمعی تو را گول زده و فریب داده و تو گول آنها را خورده و از خانه بیرون آمده ای و در نتیجه مردم به خاطر پیوستن تو، در بلا و دشواری افتاده اند. برای تو بهتر آن است که به خانه ات باز گردی و گرد دشمنی و جنگ نگردی و اگر باز نگردی و این آتش را خاموش ننمایی، به دنبال آن جنگ است، و درآن جنگ خلق زیادی کشته خواهند شد. پس ای عایشه از خدا بترس و به درگاه خدا توبه کن که خدای تعالی توبۀ بندگان خود را می پذیرد و از آنها می گذرد، و بپرهیز ازآنکه محبت عبدالله بن زبیر و قرابت و نزدیکی با طلحه تو را به کاری وادارد که آتش دوزخ را به دنبال دارد.» ( رسولی محلاتی، ۱۳۷۷: ج۷،۴۰۷ )
سرایندۀ منظومۀ دینی این حوادث را با قلم زیبای خود بدین گونه ترسیم نموده است.

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 

 

چوحیدر بدید از حمیرا چنان
بنالید زار و بگفت ای خذای
نماند از نصیحت که بر ناکثین
نرفتند بحکم کتاب خدای
علی چون بدانست از حالشان
بلشگر بگفت ای سپاه خدای
فرو کوفت طبل سعادت چنان
  که باز آورید فتنه با بصریان
بحق تو ای خالق رهنمای
بکردم شب وروز حکم مبین
بماندند ز قول محمد بجای
از آن فعل و دیذار و کردارشان
باسب اندر آرید یکباره پای
بر ناکثینان شد اندر زمان
( ربیع، ۱۳۸۸: ۴۸ ر )

امیرالمؤمنین در جنگ جمل بر مروان حکم که در عداد دشمنان بزرگ و قوی پنجه او بود دست یافت ویرا ببخشود و از گناه او در گذشت، عبدلله زبیر را که باعث آن همه خونریزی شده بود، آزاری نفرمود و به شفاعت عایشه ویرا آزاد کرد. علی از کردار عایشه نیز صرف نظر نمود و بر زیادت از این ویرا با اعزاز و اکرامی زیاد به سوی مدینه مراجعت داد.

 

 

چو حیدر بدیذ آن بمانند باد
بگفت ای یلان کس مباد از شما
بفرزند بوبکر زان پس علی
بر خواهر خویش ویرا ببین
که این داور روز محشر بود
  بنزدیک هودج شد و ایستاد
که گردد بر حرمت مصطفی
بگفتا تو رو ای سوار ملی
نه چو پیش بنواز و با وی بشین
وخصمش درین کار پیامبر بود
( ربیع، ۱۳۸۸: ۵۴ پ )

 

 

 

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ق.ظ ]




فشار خط اصلی بخار با فشار میانی(MPS) : Pm
فشار خط اصلی بخار با فشار پایین(( LPS : (Pl)
سطح مورد نیاز تبادل حرارت در هر بخش از منحنی ترکیبی جامع که به گرما نیاز دارد: Al
سطح کل تبادل حرارت: At
دمای ابتدایی هر سطحی که به انرژی نیاز دارد (بر حسب کلوین) : TBl
دمای انتهایی هر سطحی که به انرژی نیاز دارد (بر حسب کلوین) :TEl
گرمای نهان تبخیر: λ
ب اصول و قواعدی یکسان که همه ی معادلات نوشته شده برای ابرساختار از آن پیروی می کنند:
۱) جریانهای خروجی از هر دستگاه به صورت بخار اشباع هستند.
۲) فشار و در نتیجه انتالپی در واحد جرم جریانهای ورودی به هر خط اصلی بخار، با انتالپی در واحد جرم خود خط اصلی برابر است.
۳) دبی جرمی جریانهای ورودی و خروجی از هر دستگاه با هم برابر است.
۴) برای هر خط اصلی بخار، جریان شماره ی یک (۱)، خود خط اصلی درنظر گرفته می شود.
۵) انتالپی در واحد جرم جریانهای خروجی از هر خط اصلی بخار با انتالپی در واحد جرم خود خط اصلی (هدر) برابر است.
۶) برای هر خط اصلی بخار، چون جریانها از چند دستگاه مختلف وارد این خط اصلی می شوند، شماره ی دستگاه مشخص نیست لذا به عنوان یک قرارداد، شماره ی دستگاه برای هر خط اصلی بخار، شماره ی همان خط اصلی (هدر) درنظر گرفته می شود.
۷) از آنجا که فرض بر این است، که فقط امکان استفاده از سه سطح بخار وجود دارد، لذا محدوده تغییرات خطوط اصلی بخار (i) از ۱ تا ۳ است.
۸) با توجه به اینکه در هر سطح معمولا از دیگ بخار، توربین، مبدل و شیر فشارشکن استفاده می شود، لذا دیگ بخار و خود خط اصلی بخار، k، توربین،k+1، مبدل،k+2 و شیر فشارشکن، k+3 نامگذاری می شود.
۳- مشخص کردن تابع هدف
همانطور که در بخش قبل بحث شد، تابع هدف می تواند حداکثر شدن سود انتخاب شود. این تابع هدف برابر تفاضل فروش و هزینه ها می باشد. لذا معادله مربوط به تابع هدف می تواند به شکل زیر آورده شود:
تابع هدف هزینه – فروش = سود بیشینه
ترم اول (فروش) شامل فروش توان و بخار تولید شده در سطوح مختلف می باشد و ترم دوم (هزینه) به هزینه ی مربوط به خرید دیگ بخار، مبدلها، توربینها و … بر می گردد.
۴- مشخص کردن متغیرهای طراحی و قیود مربوط به آنها
بدین منظور ابتدا باید متغیرهای طراحی (متغیرهای اصلی) که روی تابع هدف تاثیر می گذارند و تابع هدف با تغییر این متغیرها، تغییر می کند را مشخص نمود؛ مانند دبی جرمی جریانها، دما و فشار در هر سطح بخار و …، سپس برای این متغیرهای طراحی با توجه به محدودیتهایی که وجود دارد، قیود مربوطه را مشخص کرد.
متغیرهای طراحی برای این تابع هدف می توانند به دو دسته ی زیر تقسیم شوند:
الف) سطوح دما و فشار برای هر خط اصلی بخار:
TH, PH, TM, PM, TL, PL
ب) دبی جرمی جریانها:
دبی جرمی همه ی جریانهایی که برای فروش بخار در سطوح مختلف مورد استفاده قرار می گیرند یا از مبدلها خارج می شوند یا به توربینها وارد می شوند و یا به منظور انتقال بخار در سطوح مختلف به کار می روند.
۵- معادلات لازم برای حل مدل
شامل معادلات مربوط به محاسبه ی خواص فیزیکی، سطوح مبدلها، موازنه های جرم و انرژی و … می باشد که در ذیل آورده می شوند:
الف) موازنه های جرمی:
با بهره گرفتن از رابطه ی زیر می توان موازنه های جرمی یک ابرساختار را نوشت:
(۳-۲)
توضیح:
۱) برای هر خط اصلی بخار، جریان شماره ۱، خود خط اصلی (هدر) در نظر گرفته می شود.
۲) دبی جرمی جریانهای ورودی و خروجی از هر دستگاه با هم برابرند.
mijk = m i, j+1, k+m (۳-۳)
به طوریکه:
i= 1, 2, 3. ; j= 1, 2, 3, …,n. ; m= 1,2, 3, …, n. & k= 1, 2, 3, …,n.
البته در اینجا فرض شده که تنها سه سطح بخار وجود دارد.
ب) موازنه های انرژی:
با بهره گرفتن از رابطه ی زیر می توان موازنه های انرژی یک ابرساختار را نوشت:
(۳-۴)
توضیح:
۱) آنتالپی در واحد جرم جریانهای خروجی از هر خط اصلی بخار با آنتالپی در واحد جرم خود خط اصلی برابر است.
hijk = hi,j+m,k (۳-۵)
به طوریکه:
i= 1, 2, 3. ; j= 1, 2, 3, …,n. ; m= 1,2, 3, …, n. & k= 1, 2, 3, …,n.
2) با توجه به اینکه فشار جریانهای خروجی از هر دستگاه، با فشار خط اصلیی که بخار وارد آن می شود، برابر است و از سوی دیگر چون خطوط اصلی بخار با فشار میانی و فشار پایین به حالت اشباع هستند، لذا با برابری فشارها، آنتالپی ها نیز برابر می شوند؛ خواهیم داشت:
Pijk = Pi-1,j+m,k+m (۳-۶)
به طوریکه:
i= 2, 3. ; j= 1, 2, 3, …,n. ; m= 1,2, 3, …, n. & k= 2, 3, …,n.
و در نتیجه داریم:
hijk = hi-1,j+m,k+m (۳-۷)
به طوریکه:
i= 2, 3. ; j= 1, 2, 3, …,n. ; m= 1,2, 3, …, n. & k= 2, 3, …,n.
ج) کار تولیدی توسط توربین ها:
کار ایده آل هر توربین برابر است با حاصلضرب دبی جرمی جریان ورودی به توربین در اختلاف آنتالپی جریانهای ورودی و خروجی از توربین؛ که برای نزدیک شدن به حالت ایده آل باید آن را در بازده توربین ضرب نمود.

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ق.ظ ]




۲)باز در مهد شرف کوکبه عید رسید موکب عشرت و شادی و طرب بر اثرست
مهد شرفاضافه اقترانی
موکب عشرتاضافه اقترانی
کوکبه(عربی) بسیاری و انبوهی مردم را گویند، مجازاً به معنی فر و شکوه و حشمت، خدم و حشم و سوار و پیاده ای که پیشاپیش پادشاه آیند. همراهان شاه و امیر (فرهنگ لغات و تعبیرات)
بین کلمات مهد، کوکبه، موکب، عشرت مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت دوباره در گهواره ارجمندی، فر و شکوه و جشن و سرور جلوه گر شده و موکب شادی و خوشحالی و وجد و سرور اثربخش گشته است.
۳)شاهد عید که آن را مه نو می خوانند کرده هر هفت بدین طارم شش روزه دراست
هر هفت کردهزنی که هفت قلم آرایش کرده است؛ آرایش هفتگانه زنان، در گذشته چنین بوده است: وسمه و سرمه که بر چشم و ابرو می کشیدند، سرخی و سپیداب که بر روی می مالیدند، حنا که بر دست و پای می گرفته اند؛ غالیه و زَرک که نخستین را بر موی می مالیده اند؛ و زرک را بر روی و موی می افشانده اند.
خاقانی گوید:

هر هفت کرده پردگی رزبه خرگه آر تا هفت پرده خرد ما برافکند

یا در تحفه العراقین چنین آورده است:
شش بانوی پیر کرده هر هفت عالم ز تو دیده هفت در هفت(۱)
طارم شش روزهکنایه از دنیا، آفرینش شش روزه عالم؛ مأخوذ از آیه ۵۱ سوره ۲۵ (فرقان)
«الذی خلق السموات والارض و ما بینهما فی سته ایام» آنکه آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، در شش روز آفرید (فرهنگ لغات و تعبیرات)
بین شاهد، عید، مه نو و روزه مراعات النظیر و نیز بین شش و هفت مراعات النظیر وجود دارد.
خاقانی گوید:

یک دو شد از سه حرفش چار اصل و پنج شعبه شش روز و هفت خسرو ، نُه قصر و هشت منظر

(همان)
معنی بیتزیباروی (معشوقه) عید که مردم به آن ماه تازه می گویند برای آرایش و زیبا کردن جهان شش روزه آفریده شده، (ماه بیرون آمده است و تجلی کرده است).
۴)ختلی چرخ کهن یارب نو نعل چراست؟ گر مه روزه نه اندر تک و تاب سفرست
ختلیبر وزن اصلی، منسوب به ختل باشد که نام ولایتی است از بدخشان و اسبی که از آنجا آودند (برهان). در اینجا احتمالاً خورشید باید باشد.
چرخ کهنکنایه از آسمان، فلک پیر

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

گره بین بر سرم چرخ کهن را بباید خواند و خندید این سخن را

(فرهنگنامه شعری)
نونعلنعل تازه، کنایه از آمادگی برای تاختن و به سرعت رفتن
تک و تابتک: دویدن و دو.
سعدی گوید: اسب تازی دوتک رود به شتاب (۲)
معنی بیت وقتی که ماه نو به سرعت سفر نمی کند در آسمان می ماند پس چرا خورشید در آسمان خود را برای تاختن آماده کرده است.
۵)یارب این عید چه با راحت و شادی روزی است خه خه این فصل چه میمون و مبارک نظر است
خه خهاسم صوت به معنی خوشی، خوشا، زه، کلمه تحسین، زه، بخ، آفرین، به به
خاقانی گوید:

خه خه آن ماه نو ذوالحجه کز وادی عروس چون خم تاج عروسان از شبستان دیده اند

(فرهنگ لغات و تعبیرات)
در بیت نوعی موازنه وجود دارد.
معنی بیتپروردگارا این عید و جشن چقدر خوب و مسرت بخش است. به به این موسم (احتمالاً بهار) چه روز بابرکت و خوش یمن است.
۶)عید و گل هر دو رسیدند به هم از ره دور در جهان ز آمدن عید و گل اکنون خبرست
گل مجازاً بهار (ذکر جزء اراده کل)
در بیت نوعی صنعت تصدیر (رد العجز علی الصدر) وجود دارد.
معنی بیتجشن و گل (بهار) از راه دور در همدیگر تلاقی کردند با هم دیدار کردند. اکنون در دنیا از آمدن جشن و سرور گل و بهار خبر شده است.
۷)موسمی سخت خوش و دلکش و عیشی بنواست که گل و جام میش پیشکش ماحضرست
ماحضرآنچه را که حاضر است (فرهنگ عبارتهای عربی در فارسی)
در بیت صنعت تنسیق الصفات وجود دارد.
معنی بیتفصل بسیار زیبا و دل آرام و شادی و عیش و نوش آمده است که گل و جام شراب آن به عنوان ماحضری به جهان طبیعت هدیه شده است.
۸)جام همرنگ سحر به بود اکنون که به باغ پیک گل در همه آفاق نسیم سحرست
بین باغ، گل و نسیم و سحر مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت جام شراب در زلالی و شفافی با سپیده روز همرنگ بوده الان در جهان طبیعت نسیم سحرگاهی به عنوان خبررسان گل، با انواع بوهای معطر از رسیدن بهار خبر می دهد. (همه جا را عطرآگین کرده است).
۹)گرچه من می نخورم هر شبی از خون دلم پر ز می ساغر سرریز فلک تا به سرست
در بیت تشبیه مضمر وجود دارد.
معنی بیتاگر چه من شراب نمی خورم شبها از خون دل من جام و پیاله شراب فلک ستمکار پرگشته است. (از ظلم و ستم و جور فلک و روزگار من خون دل می خورم که آن خون دل من پیاله فلک را پر کرده است)
۱۰)بر دلم هر دمی از عشق گره بر گره است بر درم هر شبی از فتنه حشر بر حشرست
گره بر گرهکنایه از پیچ در پیچ، مشکل بر مشکل نظامی می گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ق.ظ ]
1 2