یکی از ویژگیهای مشهود گروه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل، جذابیت تمثیلها برای اعضای گروه بود زیرا به اعتقاد ویودی (۱۹۹۷)، تمثیل به افراد کمک میکند تا به جهان پیرامون و دنیای خود با نگاهی متفاوت و نو نگاه کنند و تمثیل این قدرت را دارد که به قول شلین (۲۰۰۰) با تحریک نیمکره راست مغز (بعنوان مرکز هیجانها، شهود و تصویرسازی) به توانمندیهای نیمکره چپ مغز (بعنوان مرکز استدلال، زبان و قیاس) یاری رساند. از طرف دیگر مداخلههایی مانند بازسازی شناختی در اصل برای درمان اختلالهای هیجانی بزرگسالان طراحی شدهاند و از مدلهای منطق گرایانه درباره عملکرد انسان نشأت گرفتهاند (ماهوی و نزوورسکی، ۱۹۸۵) در عین حال این فنون باید با شرایط خاص مخاطبین نوجوان انطباق یابد. یعنی بایستی مداخلاتمان را ساده گردانیم (استارک و دیگران، ۱۹۹۱). تمثیل این امکان را برای محقق فراهم کرد تا مفاهیم پیچیده که توضیح و تبیین آن گاهی برای مراجع دشوار است را به شکل ساده و عینی باز آفرینی کند. در فرایند جلسات گروه استفاده از برخی مفاهیم از جمله انواع تحریفهای شناختی برای نوجوانان تا حدودی مشکل بنظر میآمد اما ارائه تمثیل ها شرایط درک چگونگی کارکرد این مفاهیم را فراهم آورد.
برای تعمیق یادگیری یکی از فنون شناختی از دیدگاه الیس و مک لارن (۲۰۰۵)،«انتقال آموخته ها توسط مراجعین» است این دو معتقدند وقتی مراجعان پس از یادگرفتن یک طرح جدید رفتار ،آنرا به اطرافیان خود به عنوان راه کنار آمدن با مشکلات یاد میدهند، به مشکلات خود هم بهتر رسیدگی خواهند کرد.با بهره گرفتن از شیوایی و جذابیت تمثیل ها و داستان ها که خود قدرت انتقال موثری دارند بر اساس گزارش اعضای گروه تمثیل ها به تعمیق یاد گیری آنان کمک موثری نمود.
با توجه به مقایسه نتایج پس آزمون و پیگیری گروه بازسازی شناختی متوجه ماندگاری اثر مداخلات میشویم که یکی از دلایل این موضوع می تواند یادآوری آسان تحریفها شناختی و باورهای غیرمنطقی بارز هر یک از اعضا از طریق تداعی تمثیل های مرتبط با موقعیت در نظر گرفته شود. نتایج این قسمت از پژوهش با نتایج نظیری (۱۳۸۳) با عنوان بررسی کاربرد و اثربخشی استعارهها در فرایند رفتار درمانی شناختی بیماران افسرده از جهت میزان یادآوری محتوای جلسات درمان توسط مراجعان در مرحله پیگیری همخوانی دارد.
نینان و درایدن (۲۰۰۴) معتقدند که سه سطح تفکر عبارتند از سطح اول افکار منفی خودکار که خاص موقعیت هستند که با تلاش قابل کنترل هستند، سطح دوم فرضهای زیربنایی و قوانین که بشکل عبارات باید و نباید خود را نشان میدهند و بین موقعیتی هستند و بین افکار منفی خودکار و باورهای محوری قرار میگیرند وسطح سوم باورهای محوری که به طرحوارهها موسوم هستند،که عمیقترین سطح افکارند. این سطح سوم احکام کلی یا نقشه های شناختی هستند که آدلر اصطلاح شیوه زندگی را به آن اطلاق میکند (پروت و براون، ۱۳۸۳). از ویژگیهای دوره نو جوانی در راستای کسب هویت این است که سطح تفکر بیشتر مبتنی بر افکار اتو ماتیک است به نحوی که بک (۱۹۶۷ ) نیز معتقد بود افکار اتو ماتیک در سالهای اولیه زندگی شکل می گیرند و بعداٌ در طول تجارب رشد به طرحواره های شناختی مهم تبدیل می شوند. با توجه به این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل بیش از آنکه بر اصلاح طرحوارهها متمرکز باشند، بر سطح افکار اتوماتیک و فرضهای زیر بنایی متمرکز است و در مقابل مشاوره آدلری برنقشه های شناختی یا شیوه زندگی و رفتارهای افراد در درون شیوه زندگی متمرکز است. ریشه عدم سلامت روانی بویژه مولفه های بارز آن از جمله افسردگی و اضطراب به اعتقاد شناخت درمانگران در تحریفها و باورهای غلط نهفته است و نتیجه گرفته میشود که شیوه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل در اصلاح تحریفها و فرضهای زیربنایی (باورهای غیرمنطقی) که تهدید کننده سلامت روانی است مؤثرتربوده و نتایج فرضیه دوم این موضوع را تأیید میکند.
به اعتقاد ایسایو (۲۰۰۴) بسیاری از اقدامات پیشگیری سطح اول متکی به استفاده از تکنیکهای درمان شناختی ـ رفتاری است و در این پژوهش بسیاری از این تکنیک ها در فرایند باز سازی شناختی مبتنی بر تمثیل مورد استفاده قرار گرفته و تاثیر معنا داری بر سلامت روانی آزمودنیها داشته است که نتایج فرضیه دوم این موضوع را تایید می کند.
در مورد فرضیه سوم مبنی بر اینکه میزان سلامت روانی افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کردند بیش از افرادیست که در گروه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل شرکت کردند. نتایج نشان داد که بین مداخلات گروه آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل در افزایش سلامت روانی تفاوت معنادار نیست بعبارتی سلامت روانی در هر دو شیوه به یک اندازه افزایش یافته و هیچ کدام از شیوه های مداخلاتی بر دیگری برای افزایش این متغیر برتری ندارد.
در مورد فرضیه چهارم مبنی بر اینکه میزان تاب آوری افرادیکه در گروه مشاوره آدلری شرکت کردند بیش از افرادیست که در این گروه شرکت نکردند. نتایج نشان داد که تابآوری افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کردند در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشته است.
همانگونه که در بررسی فرضیه یک نیز اشاره شد و بنا به اعتقاد پروت و براون ، روانشناسی آدلری در بسیاری از موارد موضع محکم و روشنی درباره سنجش و ارزیابی نتایج درمانی اتخاذ نکرده است. بنابراین، پژوهشهایی که از اثربخشی مدلها و رویکردهای مداخلهای آدلری حمایت کنند اندک و محدود هستند، آنچه وجود دارد نیز ماهیت توصیفی و روایت گونه دارد و کمتر سعی شده به شکل کمی بیان شود. در این روند استثناهایی نیز وجود دارد بطور مثال مطالعات گروهی کنترل شدهای که اثر بخشی مشاوره گروهی آدلری (کرن، هانکینز، ۱۹۷۷) را بررسی کردهاند نتایج امیدوار کنندهای را نشان میدهد.
با این توضیحات نتایج این قسمت از پژوهش با نتایج مطالعات گروتبرگ (۱۹۹۹) از روانشناسان آدلری همخوان است که معتقدبود به عنوان مداخلات پیشگیرانه مشاوران میتوانند تابآوری را بین افراد و خانوادهایشان تسهیل نمایند و کمک کنند تا استعدادها و علایقشان را بشناسند و محیط حمایتی برای آنان فراهم نمایند. گروتبرگ بر پایه یک مطالعه طولی ۵ ساله در مورد خانودههایی که دچار بحران شده بودند به این نتیجه رسید که پسران برای افزایش تابآوری خود از مهارتهای حل مسائل روزانهشان استفاده میکنند. و همچنین دریافت که در طول دوره نوجوانی تأثیرگذاری گروه همسال در تابآوری آنان بیش از اعضای خانواده است.با توجه به این موضوع می توان استنباط کرد که در این پژوهش شرکت آزمودنی ها در جلسات مشاوره گروهی با همسالان فرصت مناسبی برای چالش ،مقایسه و تعامل در فرایند مشاوره گروهی آدلری ایجاد نموده است و باعث افزایش تاب آوری شده است.
همچنین میلیرن و بارت کروس (۲۰۰۲) معتقدند شرکت در فرایند چهار مرحله ای مشاوره آدلری شامل برقراری ارتباط، ارزیابی پویش های شخصی، ایجاد بینش و باز تعلیمی میتواند تابآوری را در افراد و خانواده ها افزایش دهد بنابراین شیوه مشاوره گروهی آدلری که در این پژوهش با رعایت فرایند آدلری در قالب طرح مداخلاتی اجرا شده بر افزایش تابآوری تأثیر داشته و گفته میلیرن و بارت کروس را تایید میکند.
رابطه بین سلامت روانی و تابآوری نیز یک رابطه متعامل است به این معنی که افرادیکه از سلامت روانی برخوردارند تابآوری بالاتری نشان میدهند و افرادی که سطح بالایی از تابآوری دارند عواطف مثبت بیشتری را تجربه میکنند و سطح بالاتری از اعتماد به نفس را دارا هستند و سازگاری روان شناختی بهتری دارند (بلاک و کریمن، ۱۹۹۶).از طرفی تابآوری میتواند میزان بالایی از تغییرپذیری سلامت روان را در شرایط ناگوار تبیین کند. (رحیمیان بوگر، ۱۳۸۵)
تجارب متنوع، داشتن معنای زندگی و داشتن اهداف چالش برانگیز از جمله ویژگیهای افراد تابآور است و بنا به نظر برنارد (۱۹۹۱) ایجاد ارتباطات و تجارب متنوع در محیط آموزشی میتواند زمینه تابآوری را فراهم کند. چنین جو تحصیلی مناسبی توسط مدیریت یادگیری چالش برانگیز ایجاد میشود که در آن نگاه غیر تنبیهی، شوقانگیز و دلگرم کننده حاکم باشد تا مهارت جرأت بخشیدن را آموزش دهد. دلگرمی و جرأت بخشی یک بخش اساسی پروتکل مداخله مشاوره آدلری است که مک کی، (۲۰۰۴) مولفه های آنرا پذیرش، نشان دادن ایمان و اعتماد به فرد مقابل، تکیه بر توانمندیها، برجسته نمودن نقاط مثبت، ترویج مسئولیت پذیری، استفاده از جملات دلگرم کننده میداند و میتوان گفت یکی از دلایل توفیق مشاوره آدلری در افزایش تابآوری ،آموزش و تمرین جرات ورزی در فرایند گروه بوده است.
از جمله ویژگیهای شخصیتی افراد تابآور، بردباری، امیدواری، مصمم بودن، پافشاری بر ارزشها، شادی و شوخ طبعی، کفایتهای عقلانی و هدفمندی زندگی است (کامپفر و سامرهایس ،۲۰۰۶) و نتایج پژوهشها حاکی است که مهمترین مشخصه ارتقاء دهنده تابآوری معنای وجودی یا هدفمندی زندگی است .از نظر آدلر نیزمنطق خصوصی افراد تا حدود زیادی مسیر رسیدن به اهداف زندگی را مشخص می کند و در فرایند مداخلات آدلری اهداف موجود، روش های رسیدن به هدف، رفتارها، افکار و احساسات اشتباه با اهداف و روشها و اقدامات جدید جایگزین میگردد که میتوان گفت یکی دیگر از دلایل افزایش تابآوری اجرای این بخش از مداخله آدلری بوده است که مورد استقبال اعضاء نیز قرار گرفت.
سازه تابآوری در مفهوم سازی آدلری با اهداف خیالی همسویی دارد و بنا به گفته ویهینگر (۱۹۲۵) انسان موجودیست که قادر است امکانات انجام یک عمل را ارتقاء دهد مازلو (۱۹۶۸) نیز معتقد بود که سختیها و ناملایمات میتواند قوه خلاقیت، احساس کفایت و تحمل ابهام را پرورش دهد و تنها یک فرد خلاق و قابل انعطاف میتواند مفهوم آینده را مدیریت کند،کسی که با اعتماد بنفس و بدون ترس با وقایع تازه روبرو شود و به اعتقاد ترنر و پیو (۱۹۷۸) شجاعت پذیرش ناکامل بودن را داشته باشد.درمراحل چهارگانه فرایند مشاوره آدلری بویژه شناخت و چالش با اولویتهای شخصیتی، تکالیف زندگی و بینش نسبت به اشتباهات اساسی زندگی، هدف مشاوره ترغیب خودشناسی وایجاد بینش در مراجعین است تا از این طریق توانمندیهای ذاتی خود را در فرایند تغییر بارور سازند و سبک تاب آورانه تری را در زندگی در پیش بگیرند.
پژوهشهای تابآوری راهکارهای کلیدی درباره آموزش و پیشگیری فراهم آوردهاند از جمله: اکثر افراد خود سازنده رشدشان هستند، همه انسانها توان تغییر را دارند. آغازگر فرایند تغییر، باور کارگزاران آموزشی ـ درمانی به توانمندیهای ذاتی افراد است و نهایت اینکه والدین، مربیان، معلمان، درمانگران، محیطهای آموزشی بویژه مدارس (دانشگاهها) توان تغییر زندگی افراد را دارند (مانسن و پاول، ۲۰۰۳). هنگامیکه این اصول را با مفاهیم مشاوره آدلری از جمله ادراک افراد از موقعیتها، خلاقیت و انتخاب، علاقه اجتماعی و کاربردهای گسترده مشاوره ها ی آدلری در کار با والدین، معلمان، دانشآموزان (دانشجویان) (کوری، ۱۹۹۹) مقایسه میکنیم روشن است که شیوه مشاوره آدلری کاربرد پذیری فراوانی برای افزایش تابآوری دارد و نتایج پژوهش نیز این موضوع را تأیید می کند.
تابآوری درمانی (RT) به اعتقاد هارت، بلینکو و توماس (۲۰۰۷) یک روش عملگرایانه و استراتژیک است که به سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی نظر دارد. و برنامه های مداخلاتی آن تاکنون مبتنی بر نظریهای واحد ارائه نشده است. در عین حال تاکید فراوان بر فرایند سرمشق دهی، مربیگری (هدایت کردن)، نصیحت گویی، حساسیت، تقویت، تدارک دیدن فرصت، پرورش دادن و تشویق به تلاش در جهت چالشهای معقول و هدفمند در تسهیل رشد فرزندان برای والدین و مربیان دارد (کامپفر و بلوث ۲۰۰۴) و رویکرد آدلری نیز بعنوان یک مدل رشدی کار خود را بعنوان آموزش راه های بهتر برای افراد به منظور چالش در حوزه تکالیف زندگی، جهتدهی، تغییر باورهای نادرست از طریق فنونی مشابه آنچه برای تابآوری توسط کامپفر و بلوث پیشنهاد شد میداند (کوری، ۲۰۰۵) که از این طریق می توان زمینه ارتقائ سلامت عمومی را نیز فراهم کرد.
در مورد فرضیه پنجم مبنی بر اینکه میزان تاب آوری افرادی که در گروه مشاوره بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل شرکت کردند بیش از افرادیست که در این گروه شرکت نکردند .نتایج نشان داد که تفاوت معنادار نبوده یعنی هر چند مداخلات بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل میانگین نمره تاب آوری را افزایش داده اما این میزان از تغییر از نظر آماری معنادار نبوده است . دلیل این می تواند باشد که مداخلات بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل تنها تمرکز بر نقش افکار و شناخت ها دارد در حالی که بنا به اعتقاد کامپفر و سامرهایس (۲۰۰۶) برای ارتقای تاب آوری علاوه بر عامل شناختی سایر عوامل درون فردی از قبیل عوامل معنوی ، هیجانی ، رفتاری و حتی جسمانی دخالت دارند. از طرفی درمان تاب آوری درمانی (RT) ، یک روش عملگرایانه و استراتژیک است که آشکارا حوزههایی را که برروی آنها کار میکند را اولویت بندی میکند. فوگانی واژه پیچیدگی را مستقیماً در ارتباط با تاب آوری بکار میبرد و تاب آوری را یک سیستم اجتماعی پیچیده در زمان حال، توصیف میکند( بنقل از هارت،بلینکو وتوماس،۲۰۰۷ ) که نیازمند مداخلات گسترده تر در زندگی افراد می باشد.
در مورد فرضیه ششم مبنی بر اینکه میزان تاب آوری افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از افرادیست که در گروه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل شرکت کرده اند نتایج نشان داد که بین مداخلات گروه آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل در افزایش تاب آوری تفاوت معنادار نیست بعبارتی تاب آوری در هر دو شیوه به یک اندازه افزایش یافته و هیچ کدام از شیوه های مداخلاتی بر دیگری برای افزایش این متغیر برتری ندارد.
در مورد فرضیه های هفت تا نه مبنی بر:
میزان امید واری افرادی که در گروه «مشاوره آدلری» شرکت کرده اند بیش از میزان امید واری افراد یست که در این گروه شرکت نکرده اند
میزان امید واری افرادی که در گروه «بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل» شرکت کرده اند بیش از میزان امید واری افراد یست که در این گروه شرکت نکرده اند “
بین میزان امید واری افرادی که در گروه «مشاوره آدلری» شرکت کرده اند با افرادی که در گروه «بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل» شرکت کرده اند تفاوت وجود دارد.
نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که شرکت در گروه های مشاوره باعث افزایش معنیدار امیدواری نشده است. به عبارت دیگر فرضیه هفت تا نه پژوهش تائید نمی گردد. هرچند تأثیرات گروه های مشاوره آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل بر افزایش میزان امیدواری از نظر آماری تفاوت معناداری ایجاد نکرده است اما با مراجعه به جدول شماره (۲۱ـ۴) و مقایسه نمرات میانگینهای پیش آزمون و پس آزمون هر دو گروه آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل و سپس مقایسه با گروه لیست انتظار میزان تفاوت مشهود است بنحوی که میانگین نمرات امیدواری گروه آدلری از ۴/۱۸۳ در پیش آزمون به ۶/۱۹۵ در پس آزمون رسیده، همچنین میانگین نمرات امیدواری گروه بازسازی شناختی از ۲/۱۹۶ در پیش آزمون به ۶/۲۰۴ در پس آزمون رسیده است در حالیکه نمرات امیدواری گروه لیست انتظار از پیش آزمون تا پس آزمون تفاوت چندانی نکرده است.
نتایج تحقیقات یانگ (۱۹۹۸)، پوستر (۲۰۰۱) نشان دادند که امیدواری سهم مهمی در بهبودی بیماریهای مختلف روانی دارد بنحوی که ارتقای معنی و مفهوم زندگی باعث امیدواری شده و امیدواری از بروز نشانه های اختلالات بویژه افسردگی پیشگیری بعمل میآورد. همچنین امیدواری که نوعی احساس امکان پذیر بودن یک رویداد یا رفتار مطلوب در آینده است عامل مهم درمانی در مشاوره و رواندرمانگری فردی (آدامز، ۱۹۹۸ و بیلر، ۲۰۰۴) و گروه درمانگری (کوری، کوری، ۲۰۰۰) به حساب میآید. با این توضیحات و با توجه به نتایج پژوهش ، باید بپذیریم که امید رو در آینده دارد و برنامههای مداخلاتی نیز ممکن است نتایج سریع و آشکاری را ایجاد نکنند. اما این بدان معنی نیست که از تلاش دست بکشیم.
از طرفی تحقیقات قبلی نشان دادهاند شناسایی علائم رفتارهای درونی مثل امید از رفتارهای بیرونی مثل پرخاشگری افراد دشوارتر است (وال، ۲۰۰۶) پرسش اساسی و مرتبط برای هر محققی که سعی در فهمیدن مفهوم امید در کودکان، نوجوان و جوانان دارد این است که مشخص نماید تعیین کنندههای این سازه چه چیزهایی هستند؟ (وال، ۲۰۰۶). بر اساس این اظهار نظر اینگونه برداشت میشود که مفهوم و میزان امیدواری وابسته به مولفه های فرهنگی اجتماعی هر مرز و بوم است بطور مثال ممکن است در شرایط رکود اقتصادی شاخص امید افت مشهودی داشته باشد.همین امر که میانگین نمرات مقیاس سنجش امیدواری میلر که در این پژوهش بکار رفته است در سال ۱۹۸۸ بین دانشجویان آمریکایی ۶/۱۷۵ و میانگین در نمونه دانشجویان ایرانی که توسط محقق در سال ۱۳۸۷ اجرا گردید ۱۹۶ بود به این معنا است که این تفاوت نمره به تعیین کنندههای متفاوت امیدواری در دو جامعه بستگی دارد.
امید درمانی از نظریه امید اشنایدر و اندیشه های برگرفته شده از درمان شناختی ـ رفتاری، درمان راه حل محور و درمان روایتی تشکیل شدهاند (اشنایدر، ۲۰۰۰).که هر چند تا حدودی همسوییهایی با بازسازی شناختی و مشاوره آدلری در عمل دارند اما اصول مداخلات و ابزار سنجش امیدواری در نظریه اشنایدر با آنچه در این پژوهش انجام شد متفاوت است و این موضوع میتواند تبیین کننده عدم معناداری فرضیه باشد.
هر چند مشکلات سلامت روانی در دیدگاه آدلری بازتابی از ناامیدی و یأس است تا بیماری (تامپسون ویروت ۱۳۸۳) و ناامیدی را وضعیتی میدانند که مانع کشف امکانات تازه و عملکرد افراد میشود و ترغیب کردن مراجعین را پادزهر ناامیدی میدانند (کوری ۲۰۰۵) اما لازم به توضیح است که پروتکل مشاوره آدلری لزوماً برای ارتقاء امید طراحی نشده است و چنانچه محققان بخواهند نتایج را تکرار کنند یا تحقیقات مشابهی در حوزه مداخلات انجام دهند بایستی اصول درمان امید که توسط لوپز و اشنایدر (۲۰۰۲) مطرح شده است را بکار بندند از جمله اینکه: امید درمانی، شکل نیمه ساختاری و کوتاه مدت است که در آن تمرکز اصلی بر روشن سازی و رسیدن بر اهداف حال حاضر است، ضمن اینکه امیددرمانی یک فرایند تعلیمی است که هدف اصلی آن آموزش افراد است تا بتوانند از عهده مشکلاتشان برآیند و برای رسیدن به اهدافشان چندین مسیر برگزینند و موانع را از سر راه بردارند و نهایت اینکه امیددرمانی با تغییر در سطح شناخت و تمرکز بر عوامل خودگویی مراجع آغاز میشود.
محدودیت ها:
محدوده سنی آزمودنیها به سنین ۱۹ تا ۲۴ سال محدود بود.
حجم نمونه محدود به دانشجویان پسر مراکز تربیت معلم تهران بود.
پیشنهادها:
تاکنون بدلیل فراگیر بودن الگوهای درمانی متمرکز بر آسیب شناسی مشکلات مراجعان، توجه کمتری به رویکردهایی مانند روان شناسی مثبت گرا و تمرکز بر نقاط قوت شده است. در صورتیکه با چنین چشم انداز مثبتی و با پرداختن به مفاهیمی از جمله تاب آوری ،معنی زندگی، عزت نفس، علاقه اجتماعی، بخشودگی، امیدواری، خوشبینی، فروتنی، عشق ورزی، هدفمندی، هویت، خود کنترلی و …. که با مبانی اعتقادی ما نیز همگرایی فراوان دارد باب وسیعی گشود خواهد شد تا مشاوران و روان شناسان به رسالت پیشگیرانه این حرفه بیش از پیش توجه کنند. با این توضیح و با توجه به نتایج پیشنهادات در دو بخش پژوهشی و کاربردی ارائه می گردد:
پژوهشی:
به دلیل محدودیت حجم نمونه پیشنهاد می شود به این متغیرها در مقیاس نمونه وسیعتری از دختران و پسران پرداخته شود .
در این مطالعه به طور مشخص بر امید درمانی متمرکز نشدیم ، پیشنهاد می شود امید درمانی که ریشه در ایده های بر گرفته از درمان های شناختی رفتاری، راه حل محور و روایت درمانی دارد بطور مستقل و یا مقایسه ای مورد پژوهش قرار گیرد .
به دلیل محدودیت امکان مطالعه وسیع عوامل موثر فرهنگی در ارتباط با امید و تاب آوری ، پیشنهاد می شود تا این متغیرها در چارچوب وسیعتر فرهنگی مطالعه شود.
در پژوهش های بعدی به ویژه برای متغیر امید امکان پیگیری بلند مدت پیش بینی شود.
به دلیل اینکه متغیرهای رشدی موثر در امید و تاب آوری بصورت تجربی بررسی نشده اند پیشنهاد می گردد عوامل دخیل در این دو متغیر به فرایند تحولی و طولی مورد پژوهش قرار گیرد. پیشنهاد می شود مداخلات آدلری در ارتقاء تاب آوری کودکان و بزرگسالان مورد پژوهش قرار گیرد.
شناخت عوامل تعیین کننده ی امید و تاب آوری جامعه در ارتباط با باورها ، شغل، چشم انداز اعتقادی ،موقعیت اقتصادی اجتماعی و وضعیت سیاسی جامعه است که پیشنهاد می شود در تحقیقات آینده مورد توجه قرار گیرد.
تاثیر مداخلات بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل روی سایر متغیرهای وابسته مورد پژوهش قرار گیرد.
کاربردی:
– نتایج نشان داد که مداخلات گروهی می تواند سلامت روانی و تاب آوری را ارتقاء دهد لذا با توجه به مقرون به صرفه بودن روش های گروهی پیشنهاد می گردد با بهره گرفتن از این شیوه و محتوای مداخلات، خدمات پیشگیرانه به دانشجویان ، دانشجویان ، والدین و معلمان ارائه شود.
– در پژوهش حاضر در بخش بازسازی شناختی گام های اولیه به منظور استفاده از تمثیل های ادبی در ارتباط با افکار اتو ماتیک و باورهای غیر منطقی برداشته شد ،پیشنهاد می شود محققین با استفاده و نقد این روش به گسترش و غنای الگوهای مشاوره بومی و فرهنگی نیز همت گمارند.
منابع فارسی :
– قرآن کریم،ترجمه الهی قمشه ای
-استوارت،ویلیام.(۲۰۰۵).دایره المعارف مشاوره ،ترجمه ی شکوه نوابی نژاد و همکاران(۱۳۸۶).تهران:نشر علم.
– استورا. (بی تا) . تنیدگی یا استرس. ترجمه پریرخ دادستان.(۱۳۸۵ ). تهران : انتشارات رشد .
– افقه، سوسن. (۱۳۸۷).بک پیشگام شناخت درمانی. تهران : نشر دانژه .
– برک، لورا. (بی تا) . روان شناسی رشد (جلد دوم) . ترجمه یحیی سید محمدی.(۱۳۸۳). تهران : نشر ارسباران.
– باهر، حسین . (۱۳۸۷) . رفتار شناسی نفوذ موثر. ماهنامه علمی – تخصصی انجمن روابط عمومی . تهران شماره ۶ تیر و مرداد ۱۳۸۷٫
– پروچاسکا، جیمز، او و نورکراس، جان، سی.(۱۹۹۹) نظریه های روان درمانی( ویراست چهارم). ترجمه یحیی سید محمدی. (۱۳۸۱). تهران : انتشارات ارسباران.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت