شامل سن، جنس، جو انگیزشی و لذت، خلق و خو، آزادی ادراک شده در فعالیت های اوقات فراغت، آسیب، نبود انرژی، ترس از آسیب های رشدی، نگرش، خودپنداره، پیشینه زندگی کودک و عوامل فیزیولوژیکی می باشد (۱۲۱, ۱۲۲).
ه: عوامل محیطی
محدودیت های بیرونی آن هایی هستند که خارج از منابع فردی کودک قرار دارند که می تواند به ویژه در شرایط حمایت و مداخله بر پیامدهای حرکتی تاثیر بگذارند. بنابراین تاثیرهای عوامل بیرونی نسبت به عواملی که به طور مستقیم بر زندگی کودکان تاثیر می گذارند، بسیار متغیرتر می باشد و بیشتر به صورت غیرمستقیم و از طریق تعدادی مراحل به ترتیب می توانند روی کودک اثر گذار باشد. این محدودیت های بیرونی شامل زمینه های محیط یادگیری کودک و متغیرهای تکلیف مانند تمرین سازماندهی شده برای فرایندهای یادگیری می باشد (۷۴). در مداخله بوم شناختی (زیست شناختی)[۱۰۱]، ساجدن و هندرسون (۲۰۰۰) محدودیت های محیطی را به اجزای منزل (محیط خانه)، مدرسه، سلامت (بهداشت) و جامعه تقسیم کرده اند. همه این عوامل اثر مستقیم یا غیر مستقیم بر پیامدهای حرکت دارند. در منزل مقدار زمان در دسترس یک عامل مهم به عنوان روال روتین خانواده است. در مدرسه تعداد کارشناسانی که در دسترس هستند و تخصیص منابع ممکن است اثرات متفاوتی بر پیامدهای حرکت داشته باشند. مشارکت[۱۰۲] یک عامل ضروری برای یک کودک با فلج مغزی می باشد، بنابراین حمایت جامعه و در دسترس بودن فعالیت هایی مانند اوقات فراغت یک عامل تعیین کننده در پیامدهای و نتایج مربوط به تندرستی می باشد. عوامل خانه، مدرسه، بهداشت و جامعه به عنوان متغیرهای ضروری در زندگی روزمره کودک با فلج مغزی می باشد. دو کودک با منابع های یکسان و با وضعیت های مشابه (مانند همی پلژی متوسط فلج مغزی) ممکن است عوامل شخصیتی مانند الاستیستی (حالت ارتجاعی) و انگیزش یکسانی داشته باشند، اما به دلیل این که آن ها در مجموعه های محیطی متفاوتی قرار داشته اند، پیامدهای حرکتی و زندگی آن ها می تواند متفاوت باشد (۱۲۳).
مثال های از عوامل محیطی (۱۱۹, ۱۲۴):

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
    • آژانس های حمایت از سلامت و آژانس های آموزشی
    • حمایت در خانه
    • پشتیبانی و سازمان در مدرسه
    • دسترسی به فعالیت های جسمانی
    • تجهیزات و امکانات آموزشی
    • وضعیت های اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • فرصت های موجود در جامعه
  • وسایل کمکی
  • توقعات و انتظارات (والدین و مدرسه)

محدودیت های محیطی می تواند تحت کنترل والدین، معلمان یا درمانگران باشند و یا به طور طبیعی در محیط اتفاق می افتد.

۲-۲-۱۳ مشارکت کودکان فلج مغزی در فعالیت های اوقات فراغت

مشارکت در فعالیت های روزمره برای رشد سالم همه کودکان بدون توجه به توانایی یا ناتوانی امری اساسی است. نقش حرفه های دوران کودکی مستلزم این است که کودکان بر استقلال شخصی، مفید بودن و مشارکت در بازی یا فعالیت های اوقات فراغت رشد کنند (۱۲۵). مشارکت در فعالیت های ورزشی اوقات فراغت برای رشد مهارت ها، صلاحیت ها، اجتماعی شدن با دوستان، کشف علایق شخصی و زندگی لذت بخش لازم است. طبقه بندی بین المللی کارکرد، معلولیت و تندرستی (ICF)، مشارکت را نتیجه تعامل بین فرد با محیط اجتماعی و فیزیکی که در آن زندگی می کند، می داند. مساله مشارکت به عنوان پیامدهای کلیدی برنامه های توانبخشی در جهت کمک به کودکان و خانواده ها برای تطابق با چالش هایی که با آن روبرو هستند، مورد توجه زیادی قرار گرفته است (۱۲۶). سطوح مشارکت در نقش های زندگی ممکن است توسط محدودیت های کارکردی، عوامل فردی و محیطی تغییر کند (۱۲۷). با توجه به افزایش تاکید سازمان جهانی بهداشت و سیستم سلامت و رفاه اجتماعی بر مشارکت، اهمیت این مساله را تا حدی افزایش داده که دیسیپلین های مختلف را در صدد پی بردن به معنا و مفهوم آن تدارک دیده اند.

۲-۲-۱۳-۱ تاثیر ناتوانی بر مشارکت

ICF ناتوانی را یک تجربه انسانی و جهانی می داند و تاکید آن از علت ناتوانی به تاثیر ناتوانی بر زندگی اجتماعی افراد تغییر یافته است.ICF با تاکید بر مدل اجتماعی، ناتوانی را به عنوان پدیده ای که اجتماع در شکل گیری آن نقش دارد، به شمار می آورد. توانایی کودکان برای ارتباط با محیط جنبه مهم تجارب آنان به حساب می آید که این روابط فرصت هایی را برای اکتشاف و یادگیری فراهم می کند (۱۲۸). حضور و شدت ناتوانی خاص، مشکلات اجتماعی یا شناختی ممکن است موانعی را ایجاد کند که ظرفیت کودک را برای انجام فعالیت های خاص محدود می کند (۱۲۵). وجود ناتوانی باعث می شود مشارکت کودکان CP دارای تنوع کمتر بوده و فعالیت های آن ها بیشتر مبتنی بر خانه بوده که این باعث کاهش فعالیت بدنی و روابط اجتماعی می شود. (۱۲۹). مطالعات مقایسه بین کودکان سالم و کودکان دارای ناتوانی نشان داده اند که استفاده از زمان برای کودکان با ناتوانی با سرعت کمتر، تنوع کمتر، وابستگی به والدین و مشارکت کمتر در فعالیت های خارج از خانه یا تحصیلی شناخته می شوند. مطالعات گزارش کرده اند که کودکان دارای ناتوانی جسمانی در مقایسه با کودکان بدون ناتوانی در فعالیت های اوقات فراغت مشارکت کمتری داشته و در فعالیت های تفریحی آرام و فعالیت هایی که جنبه اجتماعی کمتری دارند، مشارکت بیشتری دارند. سطح فعالیت اجتماعی جوانان و نوجوانان CP با افزایش سن کاهش پیدا می یابد (۱۳۰).

۲-۲-۱۴ تمرین مقاومتی

واژه کلی است که شکل ها و روش های گوناگون فعالیت منظم را شامل می شود. شکل های تمرین می تواند شامل دستگاه ها و وزنه های آزاد باشد. تمرین مقاومتی از فرایندهای تمرینی گوناگونی تشکیل شده است و اهدف زیر را دنبال می کند (۱۳۱):

  • پیشگیری از آسیب و بازتوانی
  • تمرین و بازتوانی
  • تمرین برای بهبود ظاهر بدن
  • تمرین برای ورزش رقابتی

۲-۲-۱۴-۱ تمرین مقاومتی برای کودکان CP

در حال حاضر یک موضوع مهم برای کودکان CP، طراحی یک برنامه تمرینی موثر و کارآمد به منظور افزایش قدرت عضلانی و پیامدهای حرکتی می باشد. تمرین مقاومتی یک شیوه تمرینی اثربخش به منظور بهبود قدرت عضلانی و استقامت عضلانی می باشد. برگرداندن قدرت از طریق تمرین مقاومتی ممکن است یک درمان الحاقی مفید برای افراد با CP به حساب آید (۱۳۲). در کودکان با CP، تمرین قدرت عضلانی می تواند باعث بهبود قدرت عضلات اندام تحتانی شود، بدون این که باعث افزایش اسپاستیسیتی شود (۱۰۹).

۲-۲-۱۴-۲ تمرین مقاومتی فزاینده

یکی از شیوه های معمول در تمرینات با وزنه، تمرینات مقاومتی فزاینده نام دارد. تمرین مقاومتی فزاینده (PRE) یک روش تمرینی قدرتی است که میزان شدت تمرین (بار) در طول زمان به تدریج افزایش می یابد. این گونه تمرینات می تواند باعث تحریک افزایش قدرت بیشتر و بزرگتر عضله نسبت به آن چه که مرتبط با نمو و رشد طبیعی می باشد، شود (۱۳۳). در این شیوه چون عضلات در محدوده اضافه بار به کار گرفته می شوند، رفته رفته بر قدرت آن ها افزوده می شود که می توانند پس از مدت کوتاهی به راحتی بر آن غلبه کنند. اکنون این مقاومت دیگر نمی توانند DNA سلول را تحریک کند و اصطلاحا” سبک بار است و در این شرایط افزایش حجم صورت نمی گیرد، بنابراین بایستی وزنه (مقاومت) اضافه کرد. با وزنه جدید مدتی باید تمرین کرد تا سازگاری های جدید سلولی به وجود آید. شناسایی مقاومت ها یا وزنه هایی که ورزشکار باید اضافه کند در قالب شیوه های مختلف ارائه شده اند. یکی از معروف ترین آن ها توسط شمارش کردن تعداد دفعاتی (تکرارهایی) که می توان وزنه را جابجا کرد، می باشد (۹۳). مزایای سلامتی مرتبط با PRE ممکن است به عنوان مداخلات مفید در درمان های جسمانی[۱۰۳] استفاده شود. کاهش توانایی عضلات به منظور تولید نیرو به علت مصدومیت، آسیب شناسی یا عدم استفاده یک اختلال شایع است که به وسیله فیزیوتراپ ها گزارش شده است. اگر کمبود تولید نیرو بوسیله عضلات توانایی فرد به منظور انجام فعالیت های روزانه را دچار اختلال کند، بنابراین این منطقی را برای فیزیوتراپ ها فراهم می کند تا برنامه مقاومتی فزاینده را در هنگام طراحی برنامه های تمرینی به کار ببرند.

۲-۲-۱۴-۳ اصول تمرینات مقاومتی پیشرونده

اصول این گونه تمرینات به منظور تولید نیرو در عضلات شامل الف: انجام یک تعدادی از تکرارهای کوچک (کم) تا زمان خستگی، ب: استراحت کافی بین تمرینات برای بازیابی (ریکاوری) و ج: افزایش مقاومت همزمان که توانایی تولید نیرو افزایش می یابد (۱۳۴). این اصول در دستورالعمل کالج آمریکایی طب ورزش (ASCM) به طور جزیی تری توضیح داده شده است که توصیه می کند که مقدار بار مطابق با یک ۸-۱۲ تکرار بیشینه، در ۳- ۱ ست و تمرین ۲ یا ۳ روز در هر هفته باشد. ۸ تا ۱۲ تکرار بیشینه بار، مقدار وزنه ای است که می توان از طریق دامنه (محدوده) موجود قبل از نیاز به استراحت بلند شود (۱۳۵). به طور سنتی تمرینات مقاومتی فزاینده به منظور بهبود عملکرد ورزشی در بزرگسالان جوانی که دارای سلامتی هستند، استفاده می شد. با این وجود مطالعات مروری اخیر، بر فواید بالقوه سلامتی این گونه تمرینات به عنوان بخشی از ارتقای فعالیت جسمانی در جامعه تاکید شده است (۱۳۶).

۲-۲-۱۴-۴ سازگاری عصبی و فیزیولوژیکی با تمرینات مقاومتی

اکثر سازگاری های برجسته با تمرین قدرتی شامل افزایش در قدرت عضلانی و اندازه عضلانی (هایپرتروفی) می باشد. افزایش اولیه قدرت حاصله از تمرین مقاومتی به دلیل فاکتورهای عصبی مانند افزایش شلیک عصبی به منظور افزایش فعالسازی پروتین های انقباضی می باشد (۱۳۷). بعد از ۸- ۶ هفته تمرین مقاومتی فزاینده، هایپرتروفی فیبرهای عضلانی اولا” به دلیل افزایش در تعداد فیلامنت های آکتین و میوزین می باشد. دیگر سازگاری های منجر به بهبود قدرت شامل افزایش در فعالیت آنزیم کراتین فسفات و گلیکولیتیک می باشد (۱۳۳).
الف) حجیم شدن[۱۰۴]:
قدرت یک عضله رابطه مستقیمی با سطح مقطع یا حجم عضله دارد. تمرینات قدرتی میتواند باعث افزایش حجم عضله گردد. عوامل متعددی در حجیم شدن عضله دخیل بوده که برخی از آنها عبارتند از(۱۳۱):

  • افزایش در میزان فیبر عضلانی (افزایش تعداد تارچه های عضلانی)
  • افزایش در بستر مویرگی
  • تغییرات بیوشیمیایی در تارهای عضلانی (افزایش مقدار پروتیین عضله)
  • افزایش در تعداد فیلامنت های آکتین و میوزین
  • افزایش در فعالیت آنزیم کراتین فسفات و گلیکولیتیک
  • همه این اتفاقات منجر به افزایش کلی در سطح مقطع عضله می شود.

ب) فراخوانی[۱۰۵]:

  • – فراخوانی واحدهای حرکتی بیشتر
  • – افزایش تواتر فراخوانی واحد های حرکتی بیشتر
  • – همزمانی تحریک واحد های حرکتی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت