رضایت شغلی

 

رضایت­شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرش­های شغلی مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی­که یک شخص می­گوید دارای رضایت­شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعاٌ شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد برای شغلش ارزش زیادی قائل است. نتایج تحقیقات نشان می­دهد که کارکنان با رضایت­شغلی بالاتر، از نظر فیزیک­بدنی و توان­ذهنی در وضعیت خوبی قرار دارند (چاندن[۱]، ۱۹۹۷، ص۸۶).

 

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

رضایت­شغلی نتیجه ادراک کارکنان است که محتوا و زمینه شغل، آن چیزی است که برای کارمند ارزشمند است، فراهم می­ کند. رضایت شغلی یک حالت احساسی مثبت یا مطبوع است که پیامد ارزیابی شغلی یا تجربه فرد است.این حالت احساسی مثبت، کمک زیادی به سلامت­فیزیکی و روانی افراد می­ کند. از نظر سازمانی، سطح بالای­ رضایت­شغلی منعکس­کننده­ جو سازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب و بقا کارکنان می­ شود( مقیمی،۱۳۷۷، ص­ص۳۸۵-۳۸۴).

 

تحقیقات در رابطه با خشنودی شغلی دو جنبه را مشخص کرده ­اند، که به فهم خشنودی شغلی کمک
می­ کنند. این دو جنبه تحت عنوان خشنودی­بعدی[۲] و خشنودی­کلی[۳] نامگذاری شده ­اند که در زیر شرح داده شده ­اند: خشنودی بعدی به گرایش کارکن در رابطه با این موضوع اشاره دارد که وی از کدام جنبه­ های شغل خشنودی بیش­تر و از کدام جنبه­ های شغل خشنودی کم­تری دارد. چرینگتون[۴](۱۹۹۴)، به نگرش افراد درباره دستمزد، خودِ­کار، این­که کار چالش بر­انگیز است یا نه، محرک بودن و جذاب بودن شغل، سرپرستان، این­که آیا آن­ها دارای مهارت­ های مدیریتی احساسی­تر هستند یا نه، و این­که آیا آن­ها در شغلشان صلاحیت دارند یا نه اشاره کرده است( سبحانی­صراطی، ۱۳۸۶، ص۱۲۶).

 

خشنودی کلی بر حالت درونی کلی فرد در رابطه با خشنودی یا نا­خشنودی تمرکز دارد. تجارب مثبتی مثل همکاران دوست ­داشتنی، فرد­ خوب، سرپرست­ دلسوز و شغل ­جذاب، یک حالت درونی مثبت را ایجاد می­ کند. تجارب منفی مثل دستمزدکم، مشاغلی که کم­تر محرک هستند و انتقاد، یک حالت درونی منفی را ایجاد می­ کند. بنابراین، احساس خشنودی یا ناخشنودی کلی، احساسی کل­نگرانه است که مبتنی بر شدت و فراوانی تجارب مثبت و منفی است.

 

۲-۳-۱ عوامل موثر بر رضایت شغلی

 

مطالعات مختلف در زمینه رضایت ­شغلی نشان می­دهد که متغیرهای زیادی با رضایت ­شغلی مرتبط است که این متغیرها در دو گروه قابل طبقه بندی است:

 

۱- عوامل فردی

 

۲- عوامل سازمانی

 

*عوامل فردی

 

مطالعاتی که به بررسی خشنودی ­شغلی پرداخته­اند، نشان داده­اند که تعیین­کنندگان فردی نظیر نژاد، جنسیت، سطح تحصیلات، تصدی شغل، سن و تاهل یا تجرد بر خشنودی ­شغلی تاثیر می­گذارند.

 

نژاد

 

تعدادی از مطالعات نشان داده­اند که کارکنان سفید­پوست در میان طبقه ­های حرفه­ای متفاوت، در مقایسه با آفریقایی­ها، سطوح بالاتری از خشنودی­شغلی را تجربه می­ کنند( فرای­دی[۵] و همکاران، ۲۰۰۴، ص­ص ۱۶۸-۱۵۲).

 

در تحقیق دیگری که توسط اراسموس[۶](۱۹۹۸) انجام شد، به تفاوت­هایی در خشنودی­شغلی، بین زنان­ سفیدپوست و زنان­آفریقایی دست یافتند. محققان گزارش کردند که زنان­­سفید­پوست از همکاران آفریقایی خود خشنودتر بودند. تحقیق مشخص کرد که عواملی نظیر دستمزد و مزایا موجب نارضایتی در میان زنان آفریقایی می­ شود.

 

جنسیت

 

مطالعات چندی در رابطه با خشنودی­شغلی و جنسیت به انجام رسیده است.

 

مطالعه­ای که توسط مورای[۷] و اتکینسون[۸](۱۹۸۱)، در رابطه با تفاوت­های جنسیتی به­عنوان تعیین­کننده خشنودی شغلی به انجام رسید، نشان داد که زنان اهمیت بیش­تری به عوامل اجتماعی می­ دهند، در حالی­که مردان اهمیت بیش­تری به دستمزد، پیشرفت و سایر جنبه­ های بیرونی می­ دهند. تانگ[۹] و تالپد[۱۰](۱۹۹۹)، نیز تأیید کردند که تفاوت­ معنی­داری بین زنان و مردان، برحسب ابعادی که برخشنودی شغلی اثر می­گذارند، وجود دارد. این مطالعات نشان داد که مردان بیش­تر تمایل به خشنودی از مزایا دارند در حالی­که زنان بیش­تر تمایل به خشنودی از همکاران دارند.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

سطح تحصیلات

 

نتایج مربوط به این رابطه بین سطح­ تحصیلات و رضایت ­شغلی نیز متناقض است. مطالعه کراسمن[۱۱] و
آبو- زاکی[۱۲] (۲۰۰۳) نشان داد که بین خشنودی ­شغلی و سطح­ تحصیلات رابطه­ای وجود دارد؛ بدین شکل که افراد دارای سطح­تحصیلات دبیرستانی، کم­ترین سطح­خشنودی­شغلی کلی را گزارش کردند، در حالی­که کارکنان دارای سطح دانشگاهی، بیش­ترین سطح ­خشنودی­شغلی کلی را گزارش کردند. محققان اشاره کردند که عوامل محتملی نظیر کمبود مهارت ­ها و رفتار نا­مطلوب مدیریت، بر کسانی که سطح تحصیلات پایینی دارند اثر گذاشته و باعث می­ شود که آن­ها خشنودی­شغلی کم­تری داشته باشند.

 

با وجود این، مطالعه مشابهی که توسط کی­متل[۱۳](۲۰۰۳) انجام شد، نشان داده شد که افراد دارای سطح تحصیلات متوسط، نسبت به افراد دارای سطح ­تحصیلات بالاتر، خشنودی بالاتری را گزارش کردند.
کی متل (۲۰۰۳)، این طور عنوان کرد که احتمالاٌ وقتی سطح تحصیلات افزایش پیدا می کند، انتظارات افراد از کارفرمایان­شان نیز افزایش پیدا کرده و در صورت عدم ارضای این انتظارات، خشنودی­شغلی افرادکاهش پیدا خواهد کرد.همسو با این یافته ها، نتایج بدست آمده توسط جانسون[۱۴] و جانسون (۲۰۰۰) معلوم شد که اگر ادراک افراد این باشد که نسبت به شغل­شان از سطح تحصیلات بیش­تری برخوردارند، این ادراک اثری منفی بر ابعاد خشنودی شغلی خواهد داشت.

 

Chandan-1

 

۲- Facet satisfaction

 

۳ -Overal satisfaction

 

۴- Cherrington

 

Friday-1

 

۲- Erasmus

 

۳- Murray

 

۴- Atkinson

 

۵- Tang

 

۶-Talpad

 

۱-Crossman

 

۲-Abou-Zaki

 

۳- Kh Matle

 

۴- Johnson

 

بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارکنان استانداری اصفهان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت