فصل دوم
مبانی نظری
تحقیقات انجام شده در مدارس گوناگون نشان می دهد که میان پیشرفت تحصیلی و نگرش فرد نسبت به خودش رابطه مستقیمی وجود دارد. هر قدر فرد احساس و نگرش مثبت نسبت به خود داشته باشد، موفقیت بیشتری را در امور تحصیلی از خود نشان می دهد…
یکی از عمده ترین دلایل کم رویی کودکان و نوجوانان، ضعف در اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی است. پدیده کم رویی که امروزه به عنوان یک معلولیت اجتماعی مطرح شده، با چگونگی نگرش فرد نسبت به خود و احساس خودارزشمندی رابطه مستقیمی دارد. در درمان کم رویی هم برای کاهش اضطراب و افزایش مهارت های اجتماعی (مانند شمرده و رسا صحبت کردن، برقراری ارتباط بصری با مخاطبان و…) بدون توجه اساسی به اصول و روش های تقویت اعتماد به نفس اقدام مؤثری انجام نمی شود.
خودشناسی و پذیرش مسئولیت اجتماعی از مهم ترین هدف های تربیتی در هر جامعه ای است و برخورداری از حس «خودارزشمندی» و «اعتماد به نفس» قوی به مثابه یک سرمایه ارزشمند حیاتی، برای همه انسان ها به ویژه کودکان و نوجوانانی است که از مهارت های اجتماعی کمتری بهره مند هستند و از مؤثرترین عوامل پیشرفت و شکوفایی استعدادها و خلاقیت ها به شمار می آید.
به طور کلی، فرآیندهای شناختی، احساسات، انگیزه ها، برقراری روابط شیوه زندگی، تصمیم گیری ها و انتخاب های ما به طور قوی متاثر از چگونگی احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس است. یک اراده قوی در گرو اعتماد به نفس قوی و استوار است. تسلیم ناپذیری، مطمئن، مصمم و راسخ قدم بودن، از صفات برجسته رهبران بزرگ است، به عبارت دیگر، تنها عوامل تعیین کننده رفتار، اعتماد به نفس و احساسی است که ما نسبت به خودمان داریم. به عقیده مازلو، ما برای سلامت روانی خود به احساس اعتماد به نفس مثبت و قوی نیاز داریم. بنابراین برای برخورداری از اعتماد به نفس، انسان نیاز دارد که از احترام و شأن اجتماعی مطلوب و نگرش مثبت به خویشتن بهره مند باشد.
تحقیقات انجام شده در مدارس گوناگون به ویژه مدارس استثنایی نشان می دهد که میان پیشرفت تحصیلی و نگرش فرد نسبت به خودش رابطه مستقیمی وجود دارد. هر قدر فرد احساس و نگرش مثبت نسبت به خود داشته باشد، موفقیت بیشتری را در امور تحصیلی از خود نشان می دهد.
در این میان، والدین، خواهران و برادران، معلمان و هم سالان کودکانی که به دلایلی مانند کم رویی، اضطراب، ناتوانی در انجام تکالیف درسی و یا عقب ماندگی ذهنی از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستند، نقش بسیار مهمی در ایجاد و تقویت حس «خودارزشمندی» و اعتماد به نفس آنها دارند.
آنچه برای بهداشت روانی، پیشرفت تحصیلی و شغلی این قبیل دانش آموزان ضروری است، این است که به آنها کمک کنیم تا حس خودپنداری واقعی و اعتماد به نفس قوی در آنان رشد یابد. به دیگر سخن، به وجود آمدن و تقویت کارایی و احساس ارزشمندی در شکوفایی شخصیت و توانمندی های کودکان و نوجوانان بسیار مهم است.
پورشافعی (۱۳۷۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» ۱۶۰ نفر در سه رشته تحصیلی فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاههٔ عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با بهره گرفتن از همبستگی پیرسون به این نتایج دست یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر ۴۶/۰ و برای دختران ۴۹/۰ بود که با مقایسه این ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین نتایج آزمون خی دو، با احتمال ۰۱/۰ نیز از این فرض را تایید نمود. بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.
بیابانگرد(۱۳۷۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال ۷۰-۶۹» از بین دانش آموزان پسر کلاس سوم دبیرستان در سه منطقه ۴،۱۱و۱۷ آموزش و پرورش تهران و در هر منطقه نیز از هر سه رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و اقتصاد، ۲۳۰ نفر را به شیوه تصادفی انتخاب نمود و از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش منبع کنترل و عزت نفس استفاده نمود و از معدل نمرات ثلث اول و دوم دانش آموزان در کلیه دروس سال تحصیلی ۷۰-۶۹ برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده کرد. پس از محاسبه همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به این نتایج دست یافت: بین منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ازنظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و عزت نفس از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلیو نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری بدست آمد.
نظریه ها
نظریه  ی جیمز
کوپر اسمیت در رابطه با نظریه ی جیمز می نوسید:
جیمز  از اولین کسانی

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

است که در
عکس مرتبط با اقتصاد
مورد عزت نفس نگاشته است به اعتقاد وی آرزوها و ارزشهای انسان نقش اساسی در تعیین اینکه آیا او خود را مطلوب می پندارد یا نه دارند. احساس فرد در این دنیا  کاملاً به آنچه می خواهد باشد یا انجام دهد بستگی دارد. وی می پنداشت که قضاوت فرد در مورد ارزش خود تابعی است از موقعیتها و کمالات وی نسبت به آنچه ادعا
یا آرزوی خوب انجام دادن آن را دارد. بنابراین بر اساس نظریه جیمز فردی که توانائی موسیقی اش بیشتر نسبت به توانایی ریاضی اش می بالد چنانچه در یک کنسرت بد عمل نماید در مقایسه با عملکرد در امتحان ریاضی عزت نفس وی بیشتر تحت
تاثیر قرار خواهد گرفت. اگر فرد به هیچ وجه به ریاضیات خود نبالد عملکرد ضعیف در امتحان ریاضی عزت نفس او هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. جیمز این موضوع را با طرح کلی فرمول عزت نفس ابراز نموده است. عزت نفس = موقعیت / آرزوها یا انتظارات
بر اساس فرمول فوق اگر در زمینه ارزشمند پیشرفت به آرزوها نزدیک باشد یا به آن زمینه دست یابیم نتیجه آن عزت نفس بالاست. اگر اتلاف زیادی بی پیشرفت و آرزوها وجود داشته باشد، خود را ضعیف می دانیم.کوپر اسمیت.۱۹۶۷
رومهاودی (۱۹۸۶) می نویسد: «جیمز در ادامه نظریه اش پیشنهاد می کند که شخص می تواند عزت نفس خود را از طریق افزایش پیشرفت و یا کاهش آرزوهایش افزایش دهد.
نظریه ی  روزنبرگ
پترسون  درباره ی نظریه ی روزنبرگ می گوید او با ابراز موضعی شبیه جیمز فرض می کنند که فرایند قضاوت فرد درباره ارزش خود را می توان طی سه گام مورد تحلیل قرار داد.
اول: خرد ابعادی را که بر اساس آن درباره ی خود قضاوت می نماید انتخاب می نماید.
مثلاً قضاوت در مورد یک توانایی ورزشی یا تحصیلی
دوم: فرد خودش را در این ابعاد ارزیابی می نماید.
مثلاً من یک ورزشکار بد و یا دانش آموز ضعیف هستم
سوم: اینکه فرد این ارزیابی را بر حسب ارزش خود تفسیر می نماید. مثلاً من یک ورزشکار و یا دانش آموز ضعیف هستم اما با وجود این یک انسان ارزشمند هستم
کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در این باره می گوید: روزنبرگ مطالعات وسیعی در مورد پیشایندهای عزت نفس انجام داده است. تحقیق او گامی مهم در روشن کردن بسیاری از شرایط اجتماعی همراه با افزایش یا کاهش عزت نفس نشان می دهد اطلاعات او از یک مطالعه ارزیابی که بر روی بیش از ۵۰۰۰ دانش آموز دبیرستانی انجام شد به دست آمده است
نظریه ی آدلر
آدلر  (۱۹۵۶-۱۹۲۷) در مقایسه با دیگر نظریه پردازان بر اهمیت ضعیف و ناتوانائیهای واقعی که منجر به عزت نفس پایین می شود تاکید بیشتری نموده است. کوپر اسمیت(۱۹۶۷) درباره ی نظریه ی آدلر می گوید: او در ابتدای کار تصور می نماید که احساس حقارت در حول و حوش اعضا یا الگوهای مشخصی از رفتار که واقعاً نقص دارند به وجود می آید این نقص های واقعی مثل کوری، ضعف جسمانی و … ممکن است احساس ناکفایتی را بوجود آورند. اما بعداً آدلر این نقایص و ناتوانائیها را حقارت عضوی نامیده از تعریف اجتماعی و فردی احساس حقارت متمایز می نماید. آدلر به شرط و پیشایند را که ممکن است پیامدهای تاسف باری در رشد عزت نفس داشته باشد ذکر می کند. اول حقارت های عضوی و تفاوتهای اندازه و قدرت این اشرایط تا حد زیادی غیر قابل اجتناب می باشد اما به علت اینکه اثرات برانگیختگی دارند می توانند منجر به مقایسه بین قدرت و اندزاه که کودکان انجام می دهند آنها را بر این نتیجه گیری وا می دارد که در حقیقت نتیجه مطلوب گردند. او مفروض می دارد که احساس حقارت ناگزیر در تجربیات دوران کودکی هر فرد بوجودمی آید. مقایسه بین قدرت و اندزاه که کودکان انجام می دهند آنها را بر این نتیجه گیری وا می دارد که در حقیقت  ضعیف و ناقص می باشند و نتیجه آن احساس مقاومت و نابسندگی است که کودک را در رسیدن به شایستگی بیشتر تحریک می کند. پیشایند دوم که مهم نیز می باشد عبارت از عدم دریافت میزان مناسب پذیرش و حمایت و تشویق از والدین و دوستان نزدیک می باشد. کودکان دارای حقارت عضوی با دریافت پذیرش و حمایت می توانند ضعفها را جبران و به قوت تبدیل نمایند اما آنها بدون چنین حمایتی ناامید و پریشان می شوند. پیشایند سوم افراط زیاد در حمایت و پذیرش است. در صورتیکه آدلر معتقد به اثرات سودمند حمایت و پذیرش می باشد ولی در مورد اثرات تخریبی افراط زیاد اخطار می دهد او معتقد است که کودکان نازپرورده به میزان  غیر واقع بینانه ای از ارزش دست خواهند یافت. آنها خود محور و طلبکار می باشند و خواهان شرکت در روابط دو جانبه اجتماعی نیستند و یا آمادگی آنرا ندارند. ایزدی (۱۳۵۱) در این باره می نویسد:
آدلر چهار موقعیت خانوادگی را مولد احساس حقارت دانسته است. مراقبت افراطی، کمال طلبی والدین یا خرده گیری بیش از حد آنها، طرد شدن از طرف والدین، ناپروردگی
نظریه ی راجرز
راجرز در نظریه ی خویش درباره ی مفهوم خود و خود ایده آل عقیده ای مشابه عقیده ی جیمز دارد. پترسون (۱۹۷۷) معتقد است تفاوت جیمز و راجرز در آن است که جیمز توجه اش نسبت به واقعی و خود آرمانی و راجرز توجه اش به ناهماهنگی خودهای واقعی و خودآرمانی به عنوان تعیین کننده عزت نفس  است. به نظر راجرز هر چه ناهماهنگی بین خودهای واقعی و آرمانی بیشتر باشد عزت نفس کمتر و میزان ناسازگاریی بی
شتر خواهد بود. کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در این باره می گوید : راجرز در مورد منشاء عزت نفس مستقیماً صحبت نکرده ولی بحث او در
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مورد شرایطی که خویشتن پذیری را تسهیل و تعارض را کاهش می دهد در شناخت ما از آن موضوع سهم است. راجرز مفروض می دارد که تمام افراد خودانگاره ای از خود شکل می دهند که به حفظ سازگاری به دنیای خارج کمک می نماید. چون این خوانگاره در اثر تعادل یا محیط رشد می کند، قضاوت ها ، ترجیحات و کمبودهای موقعیت خانوادگی و اجتماعی خاص را منعکس می کند راجرز اثرات مهلک محیط هایی را که در مورد فرد به عنوان یک موجود بد قضاوت می نمایند را نشان می دهد این قضاوت های تند و خرد کننده فرا را از پذیرش خود باز می داغرد و بدینسان می تواند باعث رنجش شده و با تهدید ارزشمندی و شایستگی او اثر تخریبی داشته باشد. وی (راجرز) معتقد است یک جو آسان گیرد. بیان آرزو و عقاید و عاطفه را ممکن ساخته و به مقایسه ها و ارزشیابی تند مکرر متوسل نمی شود خرد را قادر به شناخت و خویشتن پذیری می کند. شاملو (۱۳۶۸) می نویسد: بنابراین می توان گفت بر اساس نظریه ی راجرز احساس عزت نفس در اثر نیاز به نظر مثبت به وجود می آید نیاز به نظر مثبت دیگران شامل بازخوردها یا رفتار گرم و محبت آمیز، احترام، صمیمیت، پذیرش و مهربانی از طرف محیط و بخصوص اولیاء کودک می شود. . اگر اولیاء به طفل محبت بدون قید و شرط نشان دهند بعدها از چنان عزت نفسی برخوردار می شود که لزومی در طرد کردن تجارب واقعی نمی بیند لیکن اگر اولیاء به کودک به طور مشروط محبت کنند و یا نظر مثبت بدهند کودک تجربه هایی را که با مفهوم خودش هماهنگ نباشد طرد و انکار می نماید. به عبارت دیگر انسان اصولاً موجودی فعال و خود شکوفا است و به عنوان بخشی از فرآمند خود شکوفایی در جستجوی حفظ و نگهداری همخوانی بین خویشتن و تجربه است. پروین۲۳ (۱۳۷۲) در این باره می گوید البته به دلیل تجربیات گذشته در مورد توجه مثبت مشروط ممکن است مواردی که عزت نفس را تهدید می کند انکار یا تحریف شود نتیجه حالتی از ناهمخوانی است که در آن اضطراب و عدم انعطافی را تجربه می کنیم که با نحوه تثبیت شده ای از ادراک و تجربه همراه است. پروین در ادامه می گوید مطالعات بسیاری در حمایت از این نظریه که سلامت روانی و عزت نفس زمانی با یکدیگر همبسته اند که بین خویشتن اصلی و خویشتن آرمانی تفاوت زیادی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر عزت نفس و رضایت از زندگی می تواند به عدم تشابه با خویشتن مطلوب مربوط شود تا شباهت با خویشتن آرمانی
نظریه آلپورت
آلپورت در سال (۱۹۶۱) هفت مرحله رشد را معرفی می کند که در مراحل اولیه احساس شخص نسبت به خویشتن شکل می گیرد. مراحل او شامل مرحله ی کودکی
مرحله خویشتن جسمانی
مرحله خود هویتی
مرحله عزت نفس
مرحله بسط مفهوم خویشتن
مرحله معامله گر منطقی
مرحله تلاش شخصی
او در توضیح مرحله ۴که مرحله عزت نفس است می گوید: عزت نفس به عنوان قدردانی شخصی از اعمال و رفتارش است. یعنی تائید او بر دیگران برای او پاداش است و عزت نفس را افزایش دهد.
نظریا ت دیگر روانشناسان
پروین (۱۹۹۲) در مورد نظرات دیگر روانشناسان چنین می نویسد : اپستین معتقد است افراد با عزت نفس بالا آستانه تحمل پائینی نسبت به شکست نشان می دهند و بر عکس افراد با عزت نفس پایین خود را همواره تحقیر می کنند و تحمل شکست را ندارند.
نظریه پردازان کمال نفس بالا را جنبه ی مهم خود پنداره می دانند که با سازگاری فرد ارتباط داردهمچنین در نظریه های کمال خودپذیرشی به ادراک رضایت از خویشتن استناد می کند. در واقع رهبران مذهبی نیز عشق به خویشتن را رد نمی کنند اما معتقدند که شخص سالم علاوه بر علاقه بر خویشتن به دیگران هم علاقمند است. به طور کلی ارزش گذای نسبت به خویشتن را می توان عزت نفس نامید. اسمیت هارتر و روزنبرگ عزت نفس را عنصری از خود پنداره می دانند که به قضاوت ما نسبت به توانائیهای بالقوه و بالفعل دلالت دارد. فردی که عزت نفس بالایی دارد خود پذیرا و خود ارزشمند است. روانشناسان اجتماعی عزت نفس را ارزیابی مثبت و منفی فرد از خود می دانند. به طور کلی فرض می شود عزت نفس تا حدودی با ثبات است .همچنین به افزایش عزت نفس اهمیت زیادی می دهند. برخی از عوامل به تفاوتهای فردی در میزان عزت نفس بالا اشاره دارد مثلاً در بین کودکان ۴-۱۰ ساله قهرمان ورزش بودن در افزایش عزت نفس تاثیر بسزایی دارد.
فصل سوم
روش تحقیق
روش تحقیق:
در این تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده است.
تعریف تحقیق پیمایشی:
توصیفی از نگرش و رفتارجمعیتی بر اساس انتخاب نمونه ای تصادفی و معرف از افراد آن جمعیت و پاسخ آنها به یک رشته سوالات.[۱]
تعریف جامعه آماری:
مجمو عه ای است متشکل از افراد یا اشیاء که حداقل دارای یک صفت مشترک می با شند. در هر
چگونگی شکوفائی ابراز اعتماد به نفس را در دانش آموزان
تحقیق جامعه آماری شامل کلیه افرادی است که محقق علاقمند است نتایج تحقیق را به آن تعمیم دهد برای مثال:در این مجموعه یک جامعه اماری ازبین اغشار مختلف در یک جامعه که تشکیل شده بود از دانشجویان، کارمندان آموزش و پرورش،دانش آموزان و والدین دانش آموزان
تهیه شده است جامعه آماری این مجموعه به صورت تقریبی ۳۸۰ نفر بوده.
تعریف نمونه آماری:
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت