شافعی، (بر خلاف ابوحنیفه و مالک) و تمامی علمای امامیه میباشد و در ماده 555 «قانون مجازات اسلامی» منکعس شده است، که به موجب آن، دیه قتل، اعم از عمدی یا غیر عمدی، در صورتیکه رفتار مرتکب و فوت هر دو در یکی از چهار ماه حرامِ رجب، ذیقعده، ذیحجه، محرّم، و یا در محدوده حرم مکّه معظّمه واقع شود، یک سوم بیشتر از دیه نفس خواهد بود. طبق همین ماده، سایر مکانها و زمانهای مقدّس و متبرک مشمول حکم تغلیظ دیه نیستند.
لازم به ذکر است که هر چند تغلیظ در ماه های حرام مورد اتفاق فقهای امامیه است، لیکن در مورد تغلیظ به دلیل ارتکاب جنایت در حرم مکه (که منظور از آن تنها مسجدالحرام نمیباشد بلکه محدودهای است که اصطلاحاً «حرم» نامیده شده و از احکام خاصّی برخوردار است) بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. دلیل این اختلاف آن است که مبنای تغلیظ در این مورد روایتی است به این شرح: «رج قتل رجلاً فی الحرم، قال علیه دیه و ثلث». کسانی که واژه «الحرم» را در این روایت به ضم دو حرف اول و دوم به صورت «الحُرُم» میخوانند، این کلمه را جمع حرام و به معنی ماههای حرام میدانند، و معتقدند که این روایت سخن تازهای، جز تأکید بر تغلیظ دیه در صورت ارتکاب قتل در یکی از ماههای حرام، ندارد. برعکس، کسانی که کلمه را به فتح حرفهای اول و دوم به صورت «الحَرَم» میخوانند، متعقدند که این روایت دلالت بر تغلیظ دیه در صورت ارتکاب قتل در حرم مکّه دارد. این حکم، همانطور که در ماده 555 و نیز در تحریرالوسیله تصریح شده است، شامل سایر مشاهد مشرّفه، مثل حرم مدینه منوّره، نمیشود. همینطور، به صرف خویشاوند بودن قاتل و مقتول، تغلیظ دیه از نظر فقهای امامیه، برخلاف آنچه که شافعی به آن معتقد است، بین آنها جاری نمیشود. این نکته قبلاً در تبصره ماده 299 «قانون مجازات اسلامی» سابق، به شرح زیر ذکر شده بود، «حکم فوق در مواردی که مقتول از اقراب مقنّن بود، که قتل ارقاب را موجب مستقلّی برای تغلیظ نداند) آن بود که ارقاب از مفاد متن ماده مستثنی میباشند، و به دیگر سخن ظاهر تبصره نشان میداد که قتل اقارب در ماههای حرام و در حرم مکّه موجب تغلیظ نمیشود، این تبصره در سال 1372، با تصویب ماده واحدهای در مجلس شورای اسلامی، حذف شد، و در «قانون مجازات اسلامی»، مصوب سال 1392، هم اثری از آن نیست.[1]
باید توجّه کرد که حکم تغلیظ، بنا به تصریح ماده 557، تنها در حالت قتل جاری میشود به جنایات مادون نفس، حتی اگر دیه کامل داشته باشند، تسرّی نمییابد. لیکن، بنا به تصریح ماده 555، تفاوتی بین انواع مختلف قتل، اعم از عمد، شبه عمد یا خطای محض، وجود ندارد، و همه آنها مشمول حکم تغلیظ میباشند. این نظر مورد قبول همه فقها جز تعداد بسیار اندکی، مثل فاضل هندی در کشفاللثام، است. دیه شخص دیگری غیر از جانی، از جمله بیتالمال، میباشد نیز جاری میشود. البته، اداره حقوقی قوه قضائیه، با تکیه بر عبارت «تشدید مجازات» که در ماده 299 سابق وجود داشت، بر خلاف این نظر معتقد بوده و اظهار داشته بود، «ماده 299 قانون مجازات اسلامی [سابق] که تصریح به تشدید مجازات مینماید ظهور دارد به مواردی که پرداخت دیه بر عهده جانی باشد، زیر تشدید مجازات غیر جانی، مثلاً عاقله یا بیتالمال، معنی
ندارد» هر چند که این نظر از این جهت که استثنای مذکور در ماده 299 سابق را به قدر متیقّن آن محدود میکرد قابل توجّه بود، لیکن در مخالفت با آن میتواند گفت که دیه، همانطور که قبلاً نیز بحث کردیم، به معنی واقعی کلمه مجازات نیست، و بنابراین، به کار برده شدن عبارت « به عنوان تشدید مجازات» در ماده همراه با مسامحه بوده است. ضمن این که گاه (مثلاً در مورد ماده 313 سابق یا 474 فعلی راجع به فرار یا مرگ جانی) در هنگام صدور حکم، مسئول پرداخت دیه مشخص نمیباشد که دادگاه با توجّه به آن حکم به تغلیظ یا عدم تغلیظ دیه بدهد. بدین ترتیب، دادگاه باید، بدون توجّه به این که پرداخت کننده دیه چه کسی خواهد بود، حکم به دیه مغلظ در صورت وقوع جرم در یکی از ماههای حرام یا در حرم مکّه بدهد.در حال حاضر، این نکته صراحتاً در ماده 556 «قانون مجازات اسلامی»، مصوب سال 1392، مورد تأکید قرار گرفته است. مطابق این ماده، «در حکم تغلیظ دیه فرقی میان بالغ و غیر بالغ، زن و مرد و مسلمان و غیر مسلمان نیست. سقط جنین نیز پس از پیدایش روح مشمول تغلیظ است. تغلیظ دیه در مواردی که عاقله یا بیتالمال پرداخت کننده دیه باشد نیز جاری است. در قتل عمدی که به علت عدم امکان قصاص یا عدم جواز آن دیه پرداخت میشود نیز این حکم جاری است.».
[دوشنبه 1398-07-29] [ 10:54:00 ب.ظ ]
|