کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML

 



در ماده ۱۱ قانون نمونه آنسیترال (۱۹۹۶)، ماده ۱۱ قانون معاملات الکترونیکی سنگاپور (۱۹۹۶)، بند ۲ ماده ۶۲ لایحه قانونی امضای دیجیتالی مالزی (۱۹۹۷)[۶۹] ، ماده ۳ قانون متحد الشکل تجارت الکترونیکی کانادا (۱۹۹۹)[۷۰]، بند ۱ ماده ۹ دستور العمل تجارت الکترونیکی اروپا (۱۹۹۹) و … بر اعتبار قراردادهایی که با مبادله الکترونیکی ایجاب و قبول تشکیل شده اند، تأکید گردیده است. ماده ۸ کنوانسیون ۲۰۰۵ آنسیترال نیز بر همین امر تأکید دارد.
تصویب قوانین خاص، به مفهوم خروج قراردادهای الکترونیکی از شمول قواعد عام حقوق و قانون مدنی نیست در فرانسه، هیچ تفاوتی میان قراردادهای الکترونیکی و عادی از لحاظ تبعیت از قانون مدنی وجود ندارد. در حقوق ایران نیز باید ایجاب و قبول الکترونیکی را به استناد برخی از مواد قانونی مدنی، از جمله ماده ۱۹۳ به رسمیت شناخت؛ به موجب این ماده، «انشاء معامله ممکن است به وسیله عملی که مبین قصد و رضا باشد، مثل قبض و اقباض حاصل گردد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد».
در کامن لا نیز، تشریفات خاصی برای العام اراده لحاظ نشده و در اکثر موارد، مذاکره رو در روی طرفین، کتبی و ممضی و ممهور بودن قرارداد و نیز وجود شاهد برای تشکیل عقد و مبادله اسناد قرارداد به هیچ وجه شرط نیست.
از بعد تاریخی، شناسایی ایجاب و قبول الکترونیکی، در رویه قضایی برای نخستین بار در توافقتنامه های مبادله اینترنتی نرم افزار انجام گرفت. رد یک پرونده، [۷۱] اختلافات ناشی از امکان قائل شدن اثر حقوقی برای توافق حاصله از صرف کلیک بر روی نمایه «من موافقم» مطرح شد و دادگاه اعتبار قرارداد الکترونیکی را تایید کرد. دادگاه عالی نیوجرسی در سال ۱۹۹۹، در پرونده ای دیگر[۷۲] حکم مشابهی صادر کرد و در سال ۲۰۰۰ نیز دادگاه بخش ایالات متحده، قرارداد الکترونیکی استفاده از نرم افزار را معتبر شمرد.
بند دوم: مسائل و ابهامات موجود
سرعت مبادله داده ها در فضای مجازی، نامعلوم یا شفاف نبودن هویت طرف معامله، دخالت اشخاصی غیر از طرفین قرارداد در رابطه الکترونیکی، بسته بودن سیستم فروش برخی از پایگاه های اینترنتی و نامفهوم بودن داده پیام های مبادله شده در برخی از اوقات، مسائلی هستند که باید تکلیف آنها مشخص گردیده و از آنها رفع ابهام شود.
الف – سرعت مبادلات و تأثیر آن در قصد طرفین
قراردادهای الکترونیکی دارای دو ویژگی اصلی، یعنی سرعت و ارزانی هستند. از نظر سرعت، قراردادهای مذاکور را باید از بعد نحوه اعلام ایجاب و قبول به سه دسته، طبقه بندی نمود: یک قراردادهایی که با بهره گرفتن از تلفن و دورنگار تشکیل می شوند. د راین قراردادها، عملاً طرفین رودر روی هم قرار می گیرند و بدین لحاظ، حقوقدانان عموماٌ این دو وسیله را ازوسایل فوی ارتباط [۷۳] به شمار می آورند. در این حالت باید نحوه و شرایط تأثیر قصد طرفین و اعلام اراده را مشابه معامله رود در روی طرفین محسوب داشت.
دو . قراردادهای که از طریق مبادله الکترونیکی داده[۷۴] به شیوه نامه الکترونیکی تشکیل می شوند. در این صورت، نمی توان اینترنت یا شبکه ارتباطی غیر از آن را «وسیله فوری» ارتباط شمرد؛ زیرا ممکن است نامه عمداً یا سهواً به آدرس اشتباهی ارسال شود یا به دلیل اختلالات شبکه واصل نگردد و یا اینکه مدت طولانی در صندوق پست الکترونیکی مخاطب بماند و وی از محتوای آن اطلاع نیابد. این نحوه از مبادله ایجاب و قبول را باید در حکم «قرارداد مکاتبه ای» محسوب و مشمول قواعدحاکم بر آن دانست.
سه قراردادهایی که به صورت بر خط [۷۵] و با انجام افعالی چون «باز کردن بسته» یا «کلیک» تشکیل می شوند در قراردادهای «بسته ای»[۷۶] که برای فروش نرم افزار به کرا می روند، فروشنده به مشتری اطلاع می دهد که باز کردن بسته بندی یا گشودن اسم رمز لوح فشرده از طریق اینترنت، به مفهوم قبول قرارداد و شرایط ضمن آن از سوی مشتری است. قراردادهای بسته از آن جهت اهمیت دارند که فروشندگان بیش از اینکه درصدد پیدا کردن واسطه برای فروش باشند، سعی دارند تا نرم افزارهای خود را به طور مستقیم به کاربران ارائه نمایند.
قراردادهای مبتنی بر کلیک همانند قراردادهای بسته ای، اما مقداری ساده ترند. این قراردادها به طور کامل در محیط بر خط همچون شبک اینترنت، تشکیل می شوند و برای طرفین آن الزام آور هستند. هنگام خرید کالا، نرم افزار یا خدمات بر خط، اغلب به مشتریان توصیه می شود که نمایه، قبول شرایط استاندارد ارائه شده از سوی فروشندگان را انتخاب (کلیک) کنند. از آن جهت که این قرارداد به صرف «کلیک» بر روی نمایه قبول تشکیل می شود، آن را قرارداد کلیک یا قرارداد «مبتنی بر کلیک» می نامند. در قرارداد کلیک، نمایه ای وجود دارد که مشتری با انتخاب آن به وجود اهلیت و قصد و رضای خویش اقرار می کند؛[۷۷] که این امر می تواند در کاهش ادعاهای بعدی موثر باشد.
ب : نامعلوم یا مبهم بودن هویت طرفین ایجاب و قبول
اگرچه، جز در مواردی که ایجاب به مخاطب مشخصی انجام می شود، هویت طرف مقابل، در تشکیل معتبر قرارداد اهمیت خاصی ندارد، با این وجود، گسترش اینترنت و رابطه دور از هم افراد در آن منجر به ظهور پدیده ای به نام «سرقت شخصیت»[۷۸] شده است. بدین مفهوم که برای نمونه در حیطه قرارداها، شخص (الف) خود را با نام (ب) معرفی کرده و به عنوان ایجاب کننده معامله ای با تعهدات سنگین با شخص (ج) رابطه برقرار می کند. تجارب سریع و ارزان با چنین مشکلاتی روبروست و این امر لزوماً به معنای فقدان چاره برای این وضعیت نمی باشد. امروزه از طریق علم رمزگذاری [۷۹] می توان از بروز این مسائل جلوگیری و امنیت معاملات الکترونیکی را بیش از پیش تأمین کرد.
ج – دخالت اشخاصی غیر از طرفین قرارداد در رابطه الکترونیکی
مسئله ای که طرح آن در مورد ایجاب و قبول الکترونیکی مناسب به نظر می رسد، این است که آیا طرفین به هنگام تشکیل قرارداد به طور خاصی در قرارداد شبکه ای به طور مستقیم با وارد مذاکره شده یا این کار را با وساطت شخص ثالثی انجام می دهند؟
مسئله از آنجا ناشی می شود که شخصی با عنوان سرویس دهنده بر خط در شبکه اینترنت دب تشکیل قرارداد نقش دارد؛ بدین معنی که مبادله ایجاب و قبول با دخالت شخص مذکور انجام می گیرد. در پاسخ به مسئله فوق باید گفت؛ دخالت سرویس دهنده، در حدی نیست که بتوان عنوان «وساطت» یا «دلالی» را بدان اطلاق نمود. لذا در موارد فوق نیزف قرارداد به طور مستقیم بین طرفین ایجاب و قبول منعقد می شود و سروس دهنده به عنوان نماینده هیچ کدام از ایشان شمرده نمی شود؛ بلکه او باید همانند «مأمور اداره پست» به حساب آورد. البته باید افزود که اگر این فرد در انجام وظیفه خود یعنی مبادله ایجاب و قبول و ذخیره مدارک مربوط به قرارداد – در صورت تصریح طرفین عمد یا مسامحه ای نماید، بر اساس قواعد عام مسئولیت مدنی می توان علیه وی اقامه دعوا نمود.
د: بسته یا باز بودن سیستم فروش الکترونیکی
ممکن است این بحث مطرح شود که روابط الکترونیکی، به «نبرد فرمها»[۸۰] خاتمه داده است؛ زیرا در اغلب قراردادهای الکترونیکی سیستم بستنه ای برای فروش وجود دارد و مشتری بدون اینکه حق «ایجاب متقابل» داشته باشد، یا باید شرایط فروشنده الکترونیکی را پذیرفته و قرارداد را منعقد نماید و یا اینکه از تشکیل آن صرف نظر کند.
به طور معمولریال در قراردادها تسلسل ایجاب و قبول متقابل تا آن زمان که منجر به قبول نهایی و بی قید و شرط شود، ادامه می یابد. این وضعیت را «نبرد فرمها» نامیده اند. نبرد یا جنگ فرم ها در مواردی است که از شروط استاندارد برای حصول توافق بین طرفین استفاده می شود و با وجود تراضی طرفین در شروط اساسی نظیر قیمت و مقدار، شروط دیگری در فرم پیشنهادی هر کدام از ایشان باقی می ماند که بر آنها توافق نشده است [۸۱] بند ۲ ماده ۱۹ کنوانیون وین، در صورت عدم اعتراض ایجاب کننده، در مدت متعارف به مغایرت های مذکور، شروط قرارداد را عبارت از شروط مذکور در ایجاب، همراه با تعدیل های مندرج در قبول می داند.
ماده ۲-۲ اصول موسسه، با مقداری متفاوت مقرر می دارد: «در موردی که هر دو طرف از شروط استاندارد بهره می گیرند و جز در مورد شروط استاندارد، در بقیه موارد به توافق می رسند، قراردادی بر مبنای شروط توافق شده و هر شرط استانداردی که یکی از طرفین، پیشاپیش به وضوح بیان کند. با بعدا و بدون تأخیر غیر موجه به طرف دیگر اطلاع دهد که قصد ندارد به چنین قراردادی ملتزم باشد».[۸۲]
اگرچه در قراردادهای بسته الکترونیکی، امکان ایجاب متقابل وجود ندارد و مشتری راهی جز قبول بدون قید و شرط آنچه ارائه شده یا انصراف کامل از تشکیل عقد ندارد، با این وجود، نباید این وضعیت را به هیچ وجه به مفهوم «پایان عصر نبرد فرم ها در فضای مجازی» محسوب داشت. زیرا به راحتی میت وان سیستم فروشی طراحی نمود که در آن امکان ایجاب متقابل، ارائه شروط و قیود قراردادی متفاوت و به طور کلی مذاکرات مقدماتی طولانی، وجود داشته باشد. بنابراین قراردادهای الکترونیکی نیز همانند سایر عقود، فرایندی از چانه زنی های منجر به نتیجه است، و دلیلی بر استثنای قراردادهای مذکور از این قاعده عام وجود ندارد. به ویژه در قراردهایی که با مبادله الکترونیکی داده پیام تشکیل می شوند، تصور این وضعیت محال نیست و دادگاه باید در حل مسئله و یافتن حکم منصفانه، قصد و توافق واقعی طرفین و نیز اوضاع و قراین امر را در مورد هر پرونده به طور خاص مورد توجه قرار دهد.
ه : لزوم صراحت و شفافیت ایجاب و قبول الکترونیکی
در مبادله الکترونیکی داده ها، رودر رویی اینترنتی و تشکیل قرارداد از طریق نامه الکترونیکی، داده پیام هایی بین طرفین رد بدل می شود. این داده ها به عنوان وسیله اعلام اراده طرفین قرارداد به شمار می ایند و لذا باید از دو جنبه صریح و شفاف باشند: یک از حیث قواعد عمومی قرارداد، بنابراین اگر محتوای ایجاب یا قبول مشخص نباشد، به گونه ای که نتوان به قصد واقعی موجب یا قابل پی برد، قرارداد محکوم به بطلان است.
دو از جنبه علمی و فنی: داده پیام مبادله شده باید برای طرف مقابل «خوانان» باشد. لذا اگر داده تحت برنامه ای که قابل رمزگشایی نیست، ارسال شود و طرف مقابل از محتوای پیام آگاهی نیابد ولو اینکه ارسال کننده قصد واقعی خود را در آن ابراز داشته و برای خود او خوانا باشد نمی تان حکم به تشکیل قرارداد الکترونیکی نمود.
گفتار دوم: زمان اعتبار ایجاب و قبول الکترونیکی
ایجاب و قبول الکترونیکی، به رغم وجود نظریات متعدد، به هر حال در زمان خاصی «قطعیت» می یابند. واژه ای که بتوان از این نظر آن دو را تحت لوای آن قرارداد، تنها عبارت «زمان اعتبار» است؛ زیرا اعتبار ایجاب به مفهوم صدور قطعی آن از سوی موجب و امکان الحاق قبول بدان است و نتیجه اعتبار و قطعیت قبول، تشکیل قرارداد می باشد. حتی در قراردادهای غیر نافذ که در حقوق اسلامی ممکن است رضا بعدا اعلام گردد، رکن نهایی تشکیل عقد، قبول است و به همین دلیل زمان قطعیت آن با زمان تشیکل قرارداد ملاازمه دارد.
بند اول: اهمیت تشخیص زمان اعتبار ایجاب و قبول
از آنچه گفته شد، روشن می گردد که مکان تشکیل قرارداد با لحاظ «زمان قطعیت قبول» مشخص می گردد؛ مگر اینکه به موجب تراضی طرفین (که در امکان آن تردید وجود دارد)، تایید وصول قبول به عنوان شرط نهایی تشکیل قرارداد، در نظر گرفته شود، که در این صورت تشکیل قرارداد زمانی است که شرط مذکور، تحقق یابد.
در مورد زمان تحقق ایجاب، بحث خاصی وجود ندارد، چه، نمی توان ایجاب را قبل از اطلاع از آن قبول نمود و لذا اطلاع مخاطب از محتوای ایجاب، شرط اعتبار آن است و علی الاصول نمی توان فعل و انفعالات دماغی اشخاص را بدون ابراز آن مبنای تشکیل قرارداد شمرد. بحث تقدم قبول بر ایجاب نیز عقیده ای ساختگی، فاقد اثر حقوقی و غیر قابل پذیرش به نظر می رسد، زیرا نخستین ابراز اراده از سوی یکی از طرفین احتمالی قرارداد، «ایجاب» حساب می آید و به هیچ وجه نمی توان قبل از مذاکرات قرارداد، موجب و قابل را مفروض داشت.
از آن جهت که امکان دارد ایجاب محدود به زمان ماضی باشد یا موجب از آن اعلام انصراف نماید، تعیین زمان تحقق ایجاب و زمان تشکیل قرارداد دارای اهمیت است، زیرا با تشکیل قرارداد، ایجاب و قبول الزام آور می شود و موجب نمی تواند از آن اعلام انصراف نموده یا قابل ان را رد نماید. تعیین زمان تشکیل عقد از جمله برای تشخیص مبداء جریان آثار قرارداد، تعیین قانون حاکم بر عقد و روابط طرفین و نیز مبداء جریان مرور زمان، اهمیت دارد[۸۳] .
در مورد زمان قطعیت قبول در عقد مکاتبه ای، نظریات اعلام، ارسال، وصول و اطلاع ارائه شده که می توان در تعیین زمان تشکیل برخی از اقسام قراردادهای الکترونیکی، آنها را به کار بست. البته با لحاظ دستورالعمل تجارت الکترونیک اروپا، شاید بتوان «نظریه تایید وصول قبول» را نیز بر دیدگاه های فوق افزود. اهمیت پذیرش هر کدام از نظریات فوق، صرف نظر از تشخیص زمان انعقاد قرارداد، در این است که تعیین می کنند چه کسی بار اثبات عدم وصول داده پیام را در صورتی که داده پیام به هر دلیل واصل نشود، بر عهده خواهد گرفت. تشخیص زمان بر مبنای هر کدام از نظریات فوق، حسب مورد در تعیین قانون قابل اجرا و دادگاه صالح بر اختلافات قراردادی موثر خواهد بود .
بند دوم: مبانی و تئوری های تشخیص زمان اعتبار قبول
الف : تحدید اقسام قراردادهای الکترونیکی
قراردادهای الکترونیکی را از نظر زمان اعتبار قبول، باید به پنج دسته عمده تقسیم بندی نمود و حکم هر کدام را به طور جداگانه مشخص کرد.
یک . قراردادهای که با وسایل فوری ارتباط همانند تلفن تشکیل می شوند.
دو. قراردادهایی که با وسایل غیر فوری ارتباط همچون نامه الکترونیکی و مبادله الکترونیکی داده منعقد می شوند.
سه: قراردادهای الکترونیکی که قبول آن به صورت «فعلی است:
چهار: قراردادهای مصرف کننده
پنج: قراردادهای خودکار (اتوماتیک) الکترونیکی.
از میان این پنج دسته، قراردادهای قسم پنجم در گفتار بعد بررسی می شوند و دراینجا به زمان اعتبار قبول در چهار قسم دیگر قراردادهای الکترونیکی ، پرداخته می شود.
ب: زمان اعتبار قبول در « قراردادهای فوری»
سابقه ای بر این نام گذاری دیده نمی شود؛ با این حال از حیث مدت زمان لازم برای مبادله ایجاب و قبول، می توان قراردادها را به عقود فوری و عقود غیر فوری تقسیم بندی نمود. برای دسته نخست، می توان قرارداد منعقده با تلفن و برای دومی، عقود مکاتبه ای را مثال زد.
اگرچه« تجارت الکترونیکی» به مفهوم فعلی آن، با تشکیل قرارداد به وسیله تلفن، هرگز آغاز نشد و شاید دلیل این امر عدم امکان ارتباط گسترده با افراد متعدد در آن واحد بر خلاف اینترنت بود؛ ولی تشخیص زمان اعتبار قبول در قراردادهای فوری آسان است، زیرا مکالمات تلفنی در زمان و مکان مشخصی انجام می شوند. و زمان قطعیت قبول هنگامی است که بعد از اعلام قبول، ارتباط قطع می شود. از آن جهت که با اعلام تلفنی قبول، طرف مقابل نیز از محتوای آن آگاهی می یابد، و عرفاً فاصله ای میان اعلام، وصول و اطلاع از قبول متصور نیست، قرارداد به هنگام استماع قبول توسط مخاطب تشکیل می شود و انصراف بعدی مخاطب از قبول پیش از قطع ارتباط را باید با لحاظ ماده ۳۹۷ ق.م اعمال «خیار مجلس» محسوب دانست.
ذکر این نکته اهمیت دارد که اگر در اینترنت از سیستم تلفن دو سویه[۸۴] برای تشکیل قرارداد استفاده شود، یعنی هر یک از دو طرف بتواند بدون قطع امکان مکالمه طرف دیگر حرف بزند و مکالمه بدون تأخیر (زنده) باشد، در آن صورت از حیث احکام هیچ تفاوتی با تلفن به مفهوم سنتی آن نخواهد داشت.
ج – زمان اعتبار قبول در «قراردادهای غیر فوری»
در قراردادهایی که در آن ایجاب و قبول یا تمام مذاکرات منجر به تشکیل عقد و یا صرفاً قبول قرارداد، از طریق وسایل «غیر فوری» ارتباط صورت می گیرد، همانند عقود مکاتبه ای، زمان اعتبار و قطعیت قبول، مباحث مفصل و پیچیده ای را به خود اختصاص داده است چنانکه گفته شد، در این خصوص نظریات اعلام، ارسال وصول و اطلاع ارائه شده[۸۵] و سیستم های حقوقی مختلف با لحاظ عرف و رویه قضایی و گاه «مصلحت تجاری» یکی از نظریات مذکور را پذیرفته اند. البته، نظریات اعلام دریافت قبول مقبولیت چندانی ندارد و اغلب یکی از دو نظریه «ارسال» و «وصول» به عنوان مبنا مورد توجه قرار گرفته اند.
امروزه با لحاظ مقررات موجودو نظریات حقوقدانان مشهور، تردیدی در تبعیت قراردادهای الکترونیکی غیر فوری از تئوری های فوق وجود ندارد؛ ولی ایکنه کدام یک از تئوری های مذکور مقبولیت بیشتری داشته و به عنوان «قاعده عام» محسوب می شوند، محل تردید است. از یک سو، بند ۲ ماده ۶-۲ اصول موسسه و ماده ۲۴ کنوانسیون وین، نظریه وصول یا دریافت را پذیرفته اند و همین امر باعث شد تا برخی از کشورها به خاطر «مصالح تجاری» خویش در سطح بین المللی و «تسهیل اثبلات وقوع قبول» بر همین نظریه تأکید نمایند. از سوی دیگر حقوق قرارداد برخی از کشورها، همچون ایران، جمهوری چک و ایالات متحده امریکا (ماده ۱۷-۳ قانون متحد الشکل تجاری[۸۶] و بند ۶۳ بازنویسی دوم حقوق قرارداد[۸۷] ) به طور کامل بر نظریه «ارسال» مبتنی است.
بازنویسی (دوم) حقوق قرارداد: همانند قانون بوده و دارای بخشهای مختلفی است که در آن قواعد ماهوی، همانند قوانین موضوعه آمده و توضیح و تفسیرهای لازم ارائه شده است. اما بر خلاف UCC، بازنویسی دوم قانون موضوعه نیست و تنها به عنوان منبع ثانوی همانند کتب مرجع به شمار می آید که فاقد قدرت الزام آور هستند. قواعد موجود در بازنویسی اغلب از آرای صادره محاکم که لزوماً رای اکثریت دادگاهها یا قضات نیست. اقتباس شده است. اولین بازنویسی در سال ۱۹۳۰ تهیه شده و در سال ۱۹۶۰ با توجه به قدیمی شدن آن کار تدوین بازنویسی دوم آغاز گردید. سرانجام در سال ۱۹۸۰ چارچوب نهایی آن منتشر گردید. با توجه به همزمان بررسی و از نظر تحلیلی، تئوری ارسال با ماهیت حقوقی قراردادهای غیر فوری مطابقت بیشتری دارد[۸۸] ، زیرا آنچه برای تشکیل قرارداد (برای مثال در حقوق ایران به استناد ماده ۱۹۱ ق.م) مورد نیاز است «چیزی بیش از قصد انشای همراه با وسیله ابراز آن نیست»[۸۹] و وصول یا اطلاع ایجاب کننده بر محتوای قبول، به هیچ وجه شرط وقوع قبول نمی باشد.[۹۰] حتی در رویه قضایی کشورهایی که بر تئوری وصول تأکید دارند نیز پرونده های وجود دارد که در آنها با لحاظ قراین و امارات بر مبنای نظریه ارسال تصمیم گیری شده[۹۱] و حتی در یک پرونده انگلیسی[۹۲] ، دادگاه، ارسال قبول به ایجاب کننده را شرط ضروری تشکیل قرار داد محسوب ننموده است.
جالب اینکه گاهی، دادگاهها تئوری وصول را نیز اعمال ننموده و بر حسب شرایط پرونده به دیدمان اطلاع تمایل نشان داده اند. چنانکه در قانون تصویب UCC و بازنویسی دوم، این دو مقرره به شدت از هم تأثیر پذیرفته اند؛ اگرچه قلمرو اجرایی آنها تا حدود زیادی متفاوت است.
پرونده ای انگلیس در سال ۱۹۹۵[۹۳] ، دادگاه حکم نمود که تلکس واصل شده در نوزده دقیقه به نیم شب جمعه، تا صبح روز کاری دوشنبه بعد، هیچ اثری ندارد. دراین پرونده اگرچه وصول پیام در زمان مذکور، حتی اگر کسی از محتوای آن آگاه نشده، مفروض است. اما دادگاه چنین نتیجه گرفت که زمان مدنظر گیرنده برای وصول پیام بیش از زمان واقعی دریافت آن اهمیت دارد.
پیش نویس کنوانسیون جدید آنسیترال درباره تشکیل قرارداد به شیوه الکترونیکی در سطح بین المللی، اشاره به زمان قطعیت قبول ننموده و تنها در ماده ۱۰ به زمان ارسال و دریافت داده پیام پرداخته است که در واقع تکرار ماده ۱۵ قانون نمونه (۱۹۹۶) می باشد. به نظر می رسد آنسیترال، به دلیل ذکر زمان تشکیل عقد مکاتبه ای در کنوانسیون سابق آنسیترال (کنوانسیون وین) و به دلیل تنوع قراردادهای الکترونیکی از حیث فوری یا عدم فوری بودن، نیازی به وضع قاعده دراین مورد ندیده است.
سرانجام، در مورد زمان اعتبار قبول در «قراردادهای غیر فوری» باید گفت، اگرچه از لحاظ تحلیلی، عالم اعتبار علی الاصول از قواعد عالم مادی تبعیت می کند و در مورد قرارداد نیز به محض «تحقق قصد انشای طرفین قبول» که با «ارسال قبول» است، باید حکم به تشکیل قرارداد نمود ولی با وجود این در جهانی که «سرعت» و «تسهیل معاملات» در پیشرفت تجاری و اقتصادی اهمیت فراوانی دارد، باید مقداری «عمل گرایانه» برخورد کرد. اگرچه جدایی عالم «ثبوت» و «اثبات» را نمی توان انکار نمود، با این حال توجه بیش از اندازه به بینان های سنتی حقوقی نیز موجب عقب ماندگی خواهد بود. در بحث از دستورالعمل تجارت الکترونیکی اروپا، خواهیم دید که چگونه، حتی کشورهایی که قرن های متمادیز بر مبنای «نظریه ارسال» عمل می کرده اند و رویه قضایی آنها مملو از پرونده هایی است که بر همین مبنا در آنها صدور حکم شده است اگرچه در رویه ای قابل انتقاد نظریه وصول را نیز قانع کننده ندانسته و به تئوری جدید «تایید وصول» گرایش پیدا کرده اند.
د: زمان اعتبار قبول در قراردادهای الکترونیکی «فعلی»
در اینکه ایجاب و قبول هر دو از طریق «فعل» قابل انجامند (ماده ۱۹۳ ق.م)، تردیدی وجود ندارد. تصور این وضعیت در تجارت الکترونیکی نیز محال نیست؛ قبول، اعلام اراده بدون قید و شرط به محتوای ایجاب است و از این جهت که در تقابل با ایجاب منجر به تعهد می شود، آن را می توان با اعلام فعلی تعهد یا اجرای فعلی محتوای ایجاب به منصه ظهور رسانید. در قرارداد مستقیم الکترونیکی[۹۴] ، تحویل مبیع و ثمن هر دو به شیوه الکترونیکی انجام می شود و برای نمونه م یتوان در هنگام ایجاب خرید یک مقاله به شیوه الکترونیکی قید کرد که با ارسال مقاله از سوی مخاطق بدون اینکه نیازی به اعلام صریح قبول باشد قرارداد تشکیل خواهد شد.
از نظر زمان قطعیت و اعتبار قبول، تفاوتی میان قرارداد سنتی و الکترونیکی وجود ندارد. اگرچه حقوقدانان به تصور وقوع فوری «قبض و اقباض»، از حیث در خصوص زمان اعتبار قبول در قراردادهای «فعلی» اجتناب کرده اند، ولی به اختصار باید گفت که حتی اگر میان زمان تسلیم مبیع یا ثمن و دریافت آن از سوی طرف مقابل، فاصله زمانی وجود داشته باشد که در قرارداد الکترونیکی «فعلی» چنین است با استنباط از ماده ۱۹۳ ق.م زمان قطعیت قبول را باید وقتی دانست که تسلیم به مفهوم عرفی آن به طرف مقابل انجام شوند؛ لذا اگر (الف) یک نرم افزار را به قیمت سیصد دلار به (ب) بفروشد و با اینکه دریافت الکترونیکی نشانه قبول بوده ولی به دلیل اختلال در شبکه اینترنت، کالای مذکور به هیچ وجه به دست مشتری نرسد، نمی توان گفت که «قبول فعلی» رخ داده است.
ه: زمان اعتبار قبول در قرارداد با مصرف کنندگان
یکی از اقسام قراردادهای الکترونیکی، قراردادی است که میان تاجر و مصرف کننده[۹۵] ، منعقد می شود. بند (ع) ماده ۲ قانون تجارت الکترونیکی در تعریف مصرف کننده، مقرر می دارد: «مصرف کننده هر شخصی است که به منظوری جز تجارت یا شغل حرفه ای اقدام می کند» به تصریح مواد ۳۳ و ۳۴ ق.ت.ا فروشندگان کالا و خدمات و تأمین کننده باید تمام اطلاعات لازم برای تشکیل قرارداد متعادل را در ضمن ایجاب و شروط پیشنهادی، در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند و به موجب ماده ۳۵ همان قانون، اطلاعات اعلام شده باید صراحت لازم را دارا باشد. بدون ورود در بحث مفصل و پیچیده «حمایت از مصرف کننده در حقوق قرارداد»، در مورد زمان اعتبار (قطعیت) قبول در قراردادهای مصرف کننده باید گفت، حمایت از مصرف کننده در حقوق اکثر کشورها ایجاب می کند تا قواعد حمایتی خاصی برای این اشخاص، به ویژه در معاملات الکترونیکی که واجد ویژگی سرعت و عدم شفافیت هویت طرف مقابل هستند، در نظر گرفته شود. در اروپا تمهیداتی در این خصوص اندیشیده شده و بند ۴ ماده ۳ دستورالعمل تجارت الکترونیکی، هر یک از دولت های عضو اتحادیه را به حمایت از مصرف کنندگان و جلوگیری از تبعیض میان ایشان، ملزم نموده است.
در زمینه قراردادها در اکثر کشورها، مصرف کنندگان دارای فرصت انصراف از قرارداد حتی بعد از اعلام قبول می باشند. این فرصت، در حقوق برخی از کشورها بدون تعیین مدت مشخص و صرفاً بر مبنای اعطای مهلت متعارف است؛ چنانکه در حقوق بلزیک به موجب ماده ۲۳ قانون حاکم بر رویه های منصفانه تجارت،[۹۶] و در حقوق آلمان به موجب بند ۲ قانون شروط استاندارد و قیود قراردادی[۹۷] ، مصرف کننده باید مهلت متعارفی رای انصراف از قرارداد داشته باشد. با این حال در حقوق برخی دیگر از کشورها، مهلت مشخصی برای انصراف مصرف کننده از قرارداد الکترونیکی در نظر گرفته شده است؛ برای مثال در حقوق سوئد، به موجب قانون معاملات از راه دور مصوب ۲۰۰۰[۹۸]، مشتری ۱۴ روز از تاریخ وقوع معامله از راه دور، حق انصراف از قرارداد را دارد و برای این اعمال حق، خسارتی نخواهد پرداخت.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-12-16] [ 11:39:00 ب.ظ ]




مسؤولیت ردّ بدل

چنان چه مقبوض به عقد فاسد تلف شود در صورتی که مثلی باشد مثل ان و در صورتی که قیمی باشد قیمت آن مضمون است و در این حکم جز از ظاهر اسکافی خلافی نقل نشده است. او حتّی در قیمی مثل را مضمون می داند.[۱]

با توجه به اهمیت تعریف مال مثلی و قیمی ابتدا به تعریف مثلی و قیمی می پردازیم و سپس دلیل ضمان مثل در مثلی و ضمان قیمت در قیمی و مسایل مترتب بر آن ها را بیان خواهیم کرد.

 

گفتار یکم: تعریف مثلی و قیمی

عنوان مثلی و قیمی از مباحث بسیار مهم در فقه، حقوق و اقتصاد اسلامی می باشد. برخی کالاها روزگاری مثلی بوده‏اند، اما امروزه قیمی هستند و بر عکس. به همین دلیل، اندکی برداشت متفاوت از مفهوم این دو عنوان، موجب تفاوت اساسی در تطبیق هر یک از آن دو بر اموالی همچون گندم، گوسفند، ماشین و… خواهد. فقها در تعریف مثلی و قیمی تعابیر مختلفی به کار برده اند از جمله:

عکس مرتبط با اقتصاد

شیخ انصاری از شیخ طوسی و ابن زهره و ابن ادریس حلّی و محقق و علاّمه و دیگران و احیاناً مشهور فقها نقل می کند که مثلی: «متاعی است که اجزایش از لحاظ ارزش برابر است.»

از تحریر نقل می کند که: «مثلی متاعی است که از لحاظ اجزاء همانند و از لحاظ صفات به هم نزدیک.»

از دروس و روضه نقل می کند: «متاعی است متساوی الاجزاء و المنفعه و متقارب الصفات.»

از غایه المراد: «مثلی متاعی است که در حقیقتِ نوعی اجزایش برابر است.»

از بعضی اهل سنّت نقل می کند: «متاعی است که به کیل و وزن اندازه گیری می شود.»

از بعضی دیگر از اهل سنّت این قید هم اضافه شده است: «مثلی را می توان به طور سَلَم فروخت.»

از دیگری از اهل سنّت، این قید هم علاوه شده: «قسمت از مثلی را می توان به قسمت دیگر فروخت.» و هکذا تعبیرات دیگر[۲] پیداست در هر تعریف قیمی برابر مثلی است.

بر این تعریفات انتقادات بسیاری وارد شده است که در کتب فقهی به صورت مفصل بیان شده است ولی چون این تعریفات شرح اسم است نه بیان حقیقت و به علاوه لفظ مثلی و قیمی در آیه و روایت و سایر ادله وارد نشده آن چه مسلم است، معنا و مفهوم (مثلی و قیمی) از ناحیه شرع بیان نشده و آن چه در دست داریم تعاریفی است که فقها در باب ضمان ذکر کرده‏اند. لذا مناسب است ما هم همان حقیقت را بیان کنیم بدون این که در انتقادات وارد شویم.

به دلیل اختلاف نظرات شدیدی که در تعریف مال مثلی پیدا شده، عده‏ای ـ به حق ـ به دامان عرف پناه برده و معیار تشخیص مال مثلی را عرف می‏دانند. امام خمینی نیز در تحریرالوسیله می‏فرمایند:

«تعیین مال مثلی و قیمی موکول به عرف است و ظاهر این است که چیزهایی که با وسایل ماشینی در این زمان ساخته می‏شود مثلی یا در حکم آن می‏باشد.»[۳]

ایشان در جای دیگر می‏فرمایند: «تعریف فقیهان در عصرهای مختلف بر طبق اشیای مثلی در همان زمان و عصر است.»[۴]

بدیهی است که معیار تشخیص اموال مثلی توسط عرف، میزان رغبت عمومی است. بدین معنا که هر دو مالی که ضمن داشتن تشابه اجمالی ظاهری، میل و رغبت یکسان نوع افراد را نسبت به خود داشته باشند، نسبت به هم مثلی خواهند بود. قانون مدنی ایران هم که نمادی از فقه اسلامی است، در ماده ۹۵۰ چنین می‏گوید:

«مثلی، که در این قانون ذکر شده، عبارت از مالی است که اشیا و نظایر آن نوعا زیاد و شایع باشد؛ مانند حبوبات و نحو آن و قیمی مقابل آن است؛ مع‏ذلک تشخیص این معنی با عرف است.»

قانون مدنی که معمولاً از نظر مشهور فقها پیروی کرده است، در این زمینه از نظر مشهور عدول کرده و به حق، قضاوت را به عرف سپرده است.

گفتار دوم: مستندات ضمان مثلی در مثلی و قیمی در قیمی

همان طور که مسلم است در مقبوض به عقد فاسد قابض مالک مورد معامله نمی شود و باید عین مال را به صاحبش ردّ کند، در این حالت اگر عین مال دچار خسارتی شود قابض علاوه بر ردّ عین باید جبران خسارت هم بکند ولی اگر عین مال تلف شده باشد در صورتی که مال مثلی باشد قابض باید مثل آن را به مالک ردّ کند و در صورتی که قیمی باشد باید قیمت آن را به مالک پرداخت کند.

در مبحث گذشته دانسته شد که مشهور فقها قائل به ضمان قابض هستند و او باید به هر طریق ممکن جبران خسارت کند. دلیل فقها در ضمان مثلی در مثلی و قیمی در قیمی به چند چیز استناد کرده اند از آن جمله:

[۱] ـ انصاری، مرتضی، مکاسب (المحشّی)، جلد ۷، ص ۱۹۸٫

[۲] ـ همان، جلد ۷، ص ۱۹۸؛ خویى، سیدابوالقاسم موسوى، مصباح الفقاهه، جلد ۳، ص ۱۴۵٫

[۳] ـ «بمثله إن کان مثلیا و بقیمته إن کان قیمیا، و تعیین المثلی و القیمی موکول الى العرف، و الظاهر أن المصنوعات بالمکائن فی هذا العصر مثلیات أو بحکمها»، خمینى، سیدروح اللّه ، تحریرالوسیله، جلد ۲، ص ۱۸۰٫

[۴] ـ خمینی، سیدروح الله، کتاب البیع، جلد ۱، ص ۴۸۶٫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:38:00 ب.ظ ]




پرفسور روتر چنین می گوید: «بیاغراق میتوان گفت که اسیران جنگی در کلیه موارد به جز مورد آزادی خروج از اردوگاه ها، از همان رفتار انسانی مساعد برخوردارند که نیروهای مسلح کشور اسیر کننده» (Reuter, 1973, p 337).
کشور اسیر کننده مسئول رفتاری است که نسبت به اسیران جنگی صورت میگیرد (بند۱ ماده۱۲ عهدنامه سوم). در صورت بدرفتاری با آنان، کشور اسیر کننده مسئولیت بین المللی خواهد داشت ( بند ۱ ماده ۱۲ و ماده ۱۲۹ عهدنامه سوم).

۳-۹-۲- حفظ و نگهداری اسیران

کشور اسیر کننده مکلف است اسیران جنگی را بلافاصله پس از اسارت، از صحنه عملیات جنگی تخلیه نموده و به پشت جبهه و نقاط امن منتقل نماید؛ سپس آنان را به اردوگاه ها یا بازداشت گاه هایی که به این امر اختصاص داده شده و داخل قلمرو کشور اسیر کننده (یا بیطرف) و کاملاً دور از منطقه نبرد است، اعزام کند تا در آنجا نگهداری شوند. مسئولیت هر اردگاه باید با یک افسر فرماندهی از جمعی نیروهای مسلح منظم کشور اسیر کننده باشد. تأمین بودجه نگهداری اسیران نیز با کشور اسیر کننده است (ماده ۳۹عهدنامه سوم).

۳-۹-۳- اعلام مشخصات اسیران

اسیران جنگی به هنگام بازجویی تنها مکلف به اعلام نام و نام خانوادگی، درجه نظامی، تاریخ تولد، شماره شناسایی و یا در صورت نداشتن شماره شناسایی، آثار هویتی مشابه آن می باشند (ماده ۱۷ عهدنامه سوم). در صورت خودداری اسیر از اعلام مشخصات، کشور اسیر کننده میتواند وی را از تمام یا قسمتی از امتیازاتی که به سایر اسیران داده است، محروم نماید (ضیائی بیگدلی، ۱۳۸۰، ص۱۴۹).

۳-۹-۴- ممنوعیت کشورها از اجبار اسیران به دادن اطلاعات

اعمال هر گونه فشار جسمانی یا روانی از سوی کشور اسیر کننده به اسیران جنگی جهت کسب هر گونه اطلاعات، ممنوع است (ماده ۱۷ عهدنامه سوم).

۳-۹-۵- اعلام اسارت به کشور متبوع اسیران

کشور اسیر کننده مکلف است هر مورد اسارت را از طریق دفاتر اطلاعاتی دفاتری که ایجاد آن الزامی است به اطلاع کشور متبوع اسیران برساند (ضیائی بیگدلی، ۱۳۸۰، ص۱۴۹).

۳-۹-۶- شرایط زندگی در اردوگاههای اسیران

شرایط مادی و معنوی در اردوگاه های اسیران باید متناسب با شئون آنان باشد تا سلامتیشان به نحو مطلوبی تأمین گردد. در این رابطه کشور اسیر کننده مسئول فراهم آوردن امکانات و وسایل لازم جهت رفاه اسیران در زمینه های مسکن، پوشاک، تغذیه و مراقبت های بهداشتی و پزشکی است. در مورد تغذیه، جیره غذایی روزانه اسیران باید از جهت کمی، کافی و از نظر کیفی، متنوع باشد (ماده ۲۶ عهدنامه سوم).
مقررات عهدنامه سوم مخصوصاً در زمینه تأمین بهداشت اردوگاه و مراقبتهای پزشکی باید حداقل هر ماه یکبار صورت گیرد. اسیرانی که مزاجشان نیازمند مراقبت های ویژه است، باید به مؤسسات تخصصی انتقال داده شوند. کشور اسیر کننده باید قابلیت کاری اسیران را کنترل نماید.
چنانچه اسیر در شرایط خاصی فوت کند و یا مجروح شود، باید در این مورد تحقیقات به عمل آید» (Torrelli, 1985, p56).

۳-۹-۷- اشتغال به کار اسیران

در مورد اشتغال به کار اسیران، در عهدنامه ۱۹۲۹ ژنو این موارد پیشبینی شده بود (مواد ۲۷ تا ۳۳): کشور اسیر کننده میتواند اسیران سالم، به استثنای افسران و همردیفان آنان را به عنوان کارگر به کار وادارد.
درجهداران را تنها میتوان به کارهای نظارتی مجبور ساخت. نوع کار اسیران باید متناسب با شرافت و سلامتی و درجه نظامی و قابلیت کاری افراد و در جهت حمایت آنان در مقابل دشمن باشد. در نتیجه، نوع کار نباید هیچ گونه رابطه مستقیمی با عملیات نظامی از جمله ساختن یا حمل اسلحه یا مهمات و ملزومات جنگی داشته باشد (ضیائی بیگدلی، ۱۳۸۰، ص۱۵۱).
«در جریان جنگ جهانی دوم در مورد تفسیر عبارت «کار در رابطه مستقیم با عملیات نظامی» مباحثات شدیدی درگرفت؛ زیرا خصیصه جنگ تام[۱۸] ۱۹۳۹ عملاً هر منبع اقتصادی متخاصمان را در جهت هدفهای نظامی شامل میشد…» (Rousseau, 1983, p.92).
مشکلات ناشی از تفسیر عبارت مذکور و سایر ابهامات و نارساییهای عهدنامه ۱۹۲۹ موجب گردید تا در مقررات عهدنامه سوم، قواعد دقیقی ( در مواد ۴۹تا ۵۷) در ارتباط با اشتغال به کار مسیران گنجانیده شود. در این عهدنامه، برای آنکه کار [مجاز برابر مقررات عهدنامه] تغییر ماهیت ندهد و به بهره کشی غیر انسانی یا مشارکت غیر اخلاقی جهت تقویت نیروی جنگی کشور اسیر کننده نینجامد، نوع کاری که اسیران مکلف به انجام آنند دقیقاً مشخص و معین گردید: امور خدماتی اردوگاهها، امور کشاورزی، امور صنایع تولیدی یا استخراجی یا کارخانهای، امور حمل و نقل و بستهبندی کالاها، فعالیتهای بازرگانی یا هنری، خدمات خانهداری و خدمات عمومی (مواد۴۹ تا ۵۷).
هیچ یک از کارهای مذکور نباید دارای خصیصه یا هدف نظامی باشد (ماده ۵۰).
در مقابل، به کارگیری اسیران در کارهای مضر، خطرناک (از جمله خنثی کردن مین) و توهین آمیز ممنوع است (ماده ۵۲). مبادرت به عملیات خطرناک چنانچه با رضایت کامل شخص اسیر باشد، مجاز است. در این حالت، اسیر باید یک دوره تخصصی را بگذراند و وسایل حمایت مناسب در اختیار داشته باشد. اسیران در قبال کاری که انجام میدهند مستحق دریافت دستمزد و غرامت ناشی از بیکاری به گونهای منصفانه و طبق معیارهایی مشخصی هستند.
ماده ۱۳۰ عهدنامه سوم، اجبار اسیر را به خدمت در نیروهای مسلح دشمن «جرم مهم» قلمداد کرده است.

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

۳-۹-۸- مصونیت اموال شخصی اسیران

در دوران اسارت، اموال شخصی اسیران به استثنای سلاح هایشان، مصون از هر گونه تعرض و ضبط از جانب کشور اسیر کننده میباشد. در صورتی که پول نقد داشته باشند و ازآنان اخذ گردد، رسید آن باید داده شود (ضیائی بیگدلی، ۱۳۸۰، ص۱۵۲).

۳-۹-۹- اعطای کمک های مادی به اسیران

اسیران حق دریافت کمکهای مادی( انفرادی یا دسته جمعی) از سوی هر کس یا هر کشور و یا هر سازمان و به هر طریقی را دارند. این کمک ها میتواند مواد غذایی، پوشاک، دارو، کتاب و یا سایر لوازم مشابه باشد (ماده ۷۲ عهدنامه سوم).

۳-۹-۱۰- انجام فرائض و مراسم مذهبی اسیران

اسیران با رعایت شرایط و مقررات انتظامی، در انجام فرائض و مراسم مذهبی خویش آزادند و کشور اسیر کننده نمیتواند مانع از اجرای این امور گردد ( ماده۳۴ عهدنامه سوم).

۳-۹-۱۱- مکاتبات اسیران

اسیران پس از استقرار اردوگاه یا بازداشتگاه، حق ارسال و دریافت مراسلات را دارند و مکاتبات آنان معاف از پرداخت هر گونه هزینه پستی است، ولی تابع مقررات سانسور از کشور اسیر کننده میباشد (ماده ۷۰ عهدنامه سوم).

۳-۹-۱۲- منع گروگانگیری اسیران

از اسیران نباید به عنوان گروگان جهت تحقق اهداف سیاسی استفاده شود (ضیائی بیگدلی، ۱۳۸۰، ص۱۵۴).

۳-۹-۱۳- اعمال حقوق مدنی از سوی اسیران

اسیران حق دارند در طول دوران اسارت، حقوق مدنی خود را حفظ و اعمال نمایند. این حقوق بدون قید حصر عبارتند از: حق ازدواج (اصالتاً یا وکالتاًٌ)، حق وصیت (تهیه و تنظیم وصیتنامه)، حق طلاق( پس از طی تشریفات قانونی لازم)، حق انجام معامله (اصالتاً و وکالتاً)، حق اعطای وکالت و حق انعقاد قرارداد.

۳-۹-۱۴- منع اقدامات تلافی جویانه نسبت به اسیران

کشور اسیر کننده نباید هیچ گونه اقدامات تلافی جویانه نسبت به اسیران معمول دارد. «این ممنوعیت به دلیل خصیصه نفرتانگیز خاص استعمال این شیوه علیه حوادث بلا دفاع است» (ضیایی بیگدلی، ۱۳۸۸، ص۱۷۷).

۳-۹-۱۵- شکایات اسیران از وضعیت اسارت

اسیران حق دارند بدون هیچ گونه محدودیتی جهت به نتیجه رساندن شکایاتی که نسبت به کیفیات اسارت دارند، به مقامات نظامی کشور اسیر کننده یا نمایندگان قدرتهای حامی، خواه با وساطت معتمد خود و خواه مستقیماً، مراجعه و درخواست رسیدگی نمایند (ماده۷۸ عهدنامه سوم).

۳-۹-۱۶- فرار اسیران

چنانچه اسیری، پس از به اسارت درآمدن یا در دوران بازداشت در اردگاه، اقدام به فرار کند، از نظر حقوق جنگ عملی مذموم و زشت انجام نداده است، بلکه دقیقاًٌ برعکس، عمل وی منطبق با شرافت نظامی و شهامت میهنپرستی بوده و حتی در بسیاری از مقررات نظامی برای رزمندگان خودی که اسیر میشوند به عنوان یک وظیفه ملی و میهنی تلقی شده است. البته این بدان معنی نیست که کشور اسیر کننده احتیاطات و پیشگیریهای لازم را در جهت مراقبت از اسیران معمول ندارد. در نتیجه، چنانچه اسیری فرار کند و یا سعی در فرار داشته باشد، کشور اسیر کننده میتواند با بهره گرفتن از اسلحه مانع از این اقدام شود. استعمال اسلحه باید در مرحله آخر و پس از اخطار به تسلیم و عدم تسلیم فراری و با توجه به اوضاع و احوال صورت گیرد. در صورتی که اسیر فراری دستگیر شود، تنها مجازات قابل اجرا در مورد وی تنبیه انضباطی خواهد بود و این تنبیه فاقد هر گونه خصیصه کیفری است (مواد ۹۱ تا ۹۴ عهدنامه سوم).

پایان نامه

۳-۹-۱۷- تدابیر انضباطی و کیفری در مورد اسیران جنگی

برخورداری اسیران از حقوق انسانی بدین معنی نیست که آنان دارای مصونیت کیفری باشند، بلکه چنانچه عملی خلاف یا محرمانه را مرتکب شوند، مستحق تنبیه انضباطی یا مجازات کیفری متناسب خواهد بود. اما اعمالی «خلاف» یا «جرم» محسوب میشود که ناقض مقررات حقوق بین الملل و قوانین و مقررات کشور اسیر کننده باشد (مشروط بر اینکه مقررات حقوق داخلی مغایر با مقررات حقوق بینالملل نباشد) و مقررات مذکور صراحتاً برای آن اعمال، تنبیه یا مجازات متناسب تعیین کرده باشد.
به موجب ماده ۸۹ عهدنامه سوم، تنبیهات انضباطی عبارت است از: جریمه، لغو امتیازات خاص، بیگاری و بالاخره بازداشت موقت (مدت بازداشت نباید از سی روز تجاوز کند).
جرایم و مجازاتهای کیفری، موضوع مواد ۹۰ تا ۱۰۸ عهدنامه سوم میباشد. در این مورد اصل مسلم این است که اعمالی باید قانوناً جرم و قابل مجازات محسوب شود که اگر این اعمال از سوی عضوی از نیروهای مسلح کشور اسیر کننده صورت میگرفت نیز قابل مجازات بود؛ از جمله قتل، سرقت، ضرب و جرح. با اینهمه کشور اسیر کننده باید حتی القدور سعی نماید که به جای مجازات های کیفری تنبیهات انضباطی را اعمال نماید. تنبیهات انضباطی از سوی فرمانده مسئول اردوگاه، و مجازات های کیفری از طرف یک دادگاه نظامی و پس از دادرسی قانونی باید صادر و اعلام شود. متهم باید امکان دفاع از خود و برخورداری از مساعدت یک وکیل مدافع صلاحیتدار را داشته باشد. اسیر جنگی حتی در صورت محکومیت کیفری نیز تحت حمایت حقوق بینالملل باقی خواهد ماند.
مجازات مرگ تنها در صورتی قابل اجرا است که حداقل شش ماه از تاریخ صدور حکم آن سپری شده باشد. احکام محکومیت باید به اطلاع قدرت حامی برسد. نماینده قدرت حامی حق حضور در جلسات دادگاه را خواهد داشت. محکومیت اسیران به خلع یا تنزل درجه نظامی ممنوع میباشد (ماده ۴۹ عهدنامه سوم).

۳-۱۰- حمایت بین المللی از اسیران جنگی

حقوق جنگ مسئله حمایت از اسیران را به عهده نهادی به نام «قدرت حامی» واگذار کرده است. در نتیجه، با نقشی که برای « قدرت حامی» شناخته شده، مقررات مربوط به رفتار با اسیران جنگی تضمین گردیده است. قدرت حامی در واقع کنترل کننده اجرای مؤثر مقررات مربوط میباشد. به عبارت دیگر، این قدرت حامی است که کنترل میکند آیا کشور اسیر کننده با اسیران جنگی رفتار انسانی و موافق مقررات دارد یا خیر؟ اما این « قدرت حامی» کیست؟ (ضیایی بیگدلی، ۱۳۸۸، ص۱۷۹).
مقررات عهدنامه سوم، این نقش را به ارکان گوناگونی محول کرده است: کشور حامی، کمیته بین المللی صلیب سرخ، نماینده معتمد اسیران و بالاخره هر سازمان بین المللی که دارای خصیصه انسانی و بشر دوستانه است (همزه زاده و عزیزی، ۱۳۸۷، ص ۲۶۹).

۳-۱۰-۱- کشور حامی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:38:00 ب.ظ ]




۶۶/۵۲c…fC.V. صفات۳۲/۲۰۳۹/۳۷۶/۲۷

*اعداد زیرخطدار و ایتالیک نشانگر تیمارهایی هستند که در صفت مورد نظر بالاترین مقدار را داشتند
*حرف مشترک در هر ستون غیرمعنی دار بودن را نشان میدهد.
۴-۲- متوسط تعداد غده در بوته، وزن غده و تعداد روز تا غدهدهی
نتایج تجزیه واریانس در جدول ۴-۳ نشان داد که برای متوسط تعداد غده در بوته، وزن غده و تعداد روز تا غدهدهی بین کلونهای مختلف در سطح ۱% اختلاف معنیدار وجود دارد که با نتایج ارسلان (۲۰۰۷)، موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۷ و ۱۳۸۴)، جم و همکاران (۱۳۸۴)، خان و همکاران (۲۰۱۱)، امینی و آگاهی (۱۳۸۴)، صمدیفروشانی و همکاران (۱۳۸۸)، دهدار (۱۳۸۱) و پرویزی (۱۳۸۵) مطابقت داشت.
نتایج مقایسه میانگین برای صفت متوسط تعداد غده در بوته طبق جدول ۴-۴ نشان داد که دامنه تغییرات آن بین ۳۱/۵ و ۸۸/۱۳ عدد بوده و کلون شماره ۴۸ همانطوریکه ارتفاع بوته بیشتری نسبت به بقیه داشت، تعداد غده بیشتری نیز نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلونها داشت و در گروه A قرار گرفت، کلون شماره ۳۲ همانطوریکه ارتفاع بوته کمتری نسبت به بقیه داشت، تعداد غده کمتری نیز نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلونها داشت و در گروه l قرار گرفت. دامنه تغییرات تعداد غده در تحقیقهای انجام شده توسط امینی و آگاهی(۱۳۸۴) بین ۳۳/۸ و ۱۴ عدد، دهدار (۱۳۸۱) بین ۳/۳ و ۵۲/۴ عدد، موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۵) بین ۹۸/۳ و ۳۱/۱۰ عدد، خیاطنژاد و همکاران (۲۰۱۱) بین ۱/۶ و ۲/۷ عدد بوده است.
نتایج مقایسه میانگین برای صفت وزن غده طبق جدول ۴-۴ نشان داد که دامنه تغییرات آن بین ۵۵۴ و ۵/۱۲۴۷ گرم بوده و کلون شماره ۴۸ همانطوریکه ارتفاع بوته و متوسط تعداد غده در بوته بیشتری نسبت به بقیه داشت، وزن غده بیشتری نیز نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلونها داشت و در گروه A قرار گرفت، کلون شماره ۳۲ همانطوریکه ارتفاع بوته و متوسط تعداد غده کمتری نسبت به بقیه داشت، وزن غده کمتری نیز نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلونها داشت و در گروه H قرار گرفت. دامنه تغییرات تعداد غده در تحقیق انجام شده توسط فلنجی و احمدیزاده (۲۰۱۱) بین ۳۳۷ و ۱۲۰۷ گرم بوده است.
نتایج مقایسه میانگین برای صفت تعداد روز تا غدهدهی طبق جدول ۴-۴ نشان داد که دامنه تغییرات آن بین ۳۳/۵۲ و ۶۶/۶۷ روز بوده که متفاوت از نتایج تحقیقات بهعمل آمده توسط پرویزی (۱۳۸۵)میباشد که بین ۵/۳۵ و ۲/۴۳ روز بوده است. تفاوت در زمان غدهزایی بین ارقام و کلونهای سیبزمینی امری است طبیعی و به ژنوتیپ آنها مرتبط میباشد. در این تحقیق کلون شماره ۶۳ نسبت به ارقام شاهد مورد بررسی و سایر کلونها مرحله غدهدهی آن دیرتر آغاز گردید و در گروه A قرار گرفت، کلون شماره ۳۰۲ نسبت به ارقام شاهد مورد بررسی و سایر کلونها مرحله غدهدهی آن زودتر آغاز گردید و در گروه H قرار گرفت، اکثر کلونهایی که زمان غدهزایی آنها زودتر بوده عملکرد بالاتری نیز داشتند. بنابراین پیشبینی میگردد زمان غدهزایی با عملکرد درارتباط باشد. درنتیجه با توجه به این استدلال کلون شماره ۳۰۲ که زمان غدهزایی آن زودتر بوده عملکرد آن برابر با ۲۷/۶۴ تن در هکتار و کلون شماره ۶۳ که زمان غدهزایی آن دیرتر بوده عملکرد آن برابر با ۳۷/۴۵ تن در هکتار بوده است. دامنه تغییرات زمان غدهزایی در تحقیق پرویزی(۱۳۸۵) بین ۵/۳۵ و ۲/۴۳ روز بوده است. نتایج همچنین نشان داد که زمان غدهزایی ارقام شاهد زودرس عموما سریعتر از ارقام شاهد دیررس بود و کلونهای شماره ۱۰۶، ۳۰۲، ۹۳، ۵۷، ۴۸، ۵۶، ۷۹، ۱۱، ۱۵، ۹۸، ۴۰۳ و ۲۰۰ از لحاظ زمان غدهزایی شبیه به شاهدهای زودرس (مارفونا و ساتینا) بودند و کلونهای شماره ۶۰، ۱۰۲، ۶۹، ۳۲، ۱۶، ۶۱۵، ۵۰۵، ۶۳، ۴۰۵ و ۳۰۴ نیز از لحاظ زمان غدهزایی مشابه ارقام شاهد میانرس (بورن، ساوالان و کایزر) بودند.
جدول ۴ – ۳ – تجزیه واریانس مربوط به صفات متوسط تعداد غده در بوته، وزن غده و تعداد روز تا غده دهی.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ب.ظ ]




که توضیح داده شد می توان اینگونه نتیجه گرفت که درست است که دولت با توجه به مصالحی وارد امور اقتصادی شده و در این زمینه فعالیت می کند اما از لحاظ اعمال قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت نسبت به دولت باید گفت که این قوانین نسبت به دولت نیز اجرا و اعمال می شود و در این خصوص تفاوتی میان دولت و سایر اشخاص وجود ندارد البته باید برخی از فعالیت های اقتصادی دولت در این زمینه را مستثنی کرد که این موضوع در جای خود مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت حتی با بررسی قانون نحوه اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی هم می توان به این نتیجه دست یافت چرا که در این قانون هیچگونه تخصیصی نسبت به دولت مبنی بر اینکه این قواعد و مقررات در خصوص دولت اجرا نمی شود وجود ندارد پس باید دولت را در هنگامی که تصدی امور اقتصادی را برعهده دارد را مشمول این قوانین دانست.

عکس مرتبط با اقتصاد

۳ _ ۱ _ ۲ _ تاجر بودن طرفین

با توجه به اینکه از قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت تحت عنوان حقوق رقابت تجاری یاد می شود این سوال مطرح است که آیا طرفین وتابعین این قواعد و مقررات نیز بایستی حتما تاجر باشند یا اینکه این قواعد و مقررات در مورد اشخاص غیر تاجر هم اعمال می شود و آنها نیز ملزم به رعایت هستند؟ در پاسخ به این مسئله در ابتدا باید مشخص شود که در نظام حقوقی کشور ما به چه کسی تاجر گفته می شود یا به عبارتی شرط تاجر تلقی کردن اشخاص چه می باشد؟ در این خصوص قانون تجارت دو تعریف جداگانه از تاجر ارائه داده است از یک طرف بر اساس ماده یک قانون تجارت تاجر کسی است که به امور تجارتی می پردازد ضمن اینکه در ماده دو قانون تجارت امور تجاری را تعریف کرده و همچنین مستنبط از ماده سه قانون تجارت تمام شرکت های تجاری را تاجر تلقی می کند در حالیکه ممکن است بعضی از آنها یعنی شرکتهای سهامی خاص و عام برای امور تجاری تشکیل نشده باشند و موضوع فعالیت آنها امور مندرج در ماده دو قانون تجارت نباشد.[۱۳۱]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

پس بطور کلی با توجه به مواد یک و دو قانون تجارت برای مشخص شدن تاجر می توان گفت قانونگذار در نظام حقوقی ما از ضابطه موضوعی استفاده کرده است. ضابطه موضوعی در ماده دو قانون تجارت بیان شده است به موجب این ماده «معاملات تجارتی از قرار ذیل است: ۱ _خرید یا تحصیل هر نوع مال منقول به قصد فروش یا اجاره اعم از اینکه . . .» پس به موجب این ماده هر کس این معاملات را انجام دهد تاجر تلقی می گردد بنابراین در نظام حقوق کشور ما برای مشخص شدن تاجر از سیستم موضوعی استفاده شده است باید توجه داشت که اگر چه اعمال مندرج در بندهای ده گانه ماده دو از اعمال تجاری هستند، لکن صرف انجام آنها موجب تاجر شناخته شدن شخص نمی شوند بلکه اعمال مذکور باید شغل معمولی شخص باشد.[۱۳۲]البته این مسئله دارای یک استثنا می باشد و آن در مورد شرکت های تجاری است که صرف نظر از موضوع و فعالیتشان تاجر تلقی می گردند.

حال با توجه به آنچه که توضیح داده شد به این مسئله می پردازیم که مقررات حقوق رقابت در مورد چه اشخاصی اعمال می شود؟ آیا این مقررات فقط ناظر به روابط تجاری و بین تجار است یا اینکه غیر از این موارد هم قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت اعمال می گردد؟

در حقوق اتحادیه اروپا قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت در مورد فعالان تجاری اعمال می گردد در این اتحادیه مفهوم تاجر در متن معاهده بیان نشده است اما در دعوای هافزوالسر علیه مکروتون[۱۳۳]مطرح شده که آنچه مهم است فعالیت اقتصادی است و داشتن شخصیت حقوقی یا صدق عنوان تاجر بر شخص ضرورتی ندارد و شامل کلیه اشخاص می گردد حتی در پرونده فینال جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، سازمانهای فرانسوی برگزار کننده جام جهانی مشمول قواعد رقابت تلقی شده و به واسطه فروش بلیط بر اساس تبعیض ملیتی و سوء استفاده از موقعیت خود محکوم شدند.[۱۳۴]

در حقوق آمریکا طبق قانون شرمن صرف نظر از اینکه اشخاص تاجر باشند یا غیر تاجر مشمول قواعد و قوانین مرتبط به حقوق رقابت می شوند اما در قانون کلاینتون کلیه ممنوعیت ها منسوب به اشخاص تاجر شده است و با اضافه کردن قید (اشخاصی که به بازرگانی اشتغال دارند) این محدودیت ها را شامل تجار دانسته است.[۱۳۵]

در حقوق ایران و با توجه به عدم تغییر قانون تجارت از سال ۱۳۱۱ هجری شمسی تاکنون در خصوص تعیین مفهوم تاجر و با توجه به قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی این مسئله مطرح است که آیا قواعد و مقررات حقوق رقابت در نظام حقوقی ایران صرفا در مورد تجار و در روابط بین آنها اعمال می شود یا خیر؟

با توجه به مواد ۴۳ تا ۵۲ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی بنظر می رسد که با توجه به اطلاق عنوان اشخاص در این موارد فرقی بین تاجر و غیر تاجر وجود ندارد و این قوانین در مورد کلیه اشخاص اعم از تاجر و غیر تاجر اعمال می شود چرا که به موجب ماده ۴۳ این قانون «تمامی اشخاص حقیقی و حقوقی بخش های عمومی ، دولتی، تعاونی و خصوصی مشمول مواد این فصل هستند» و همچنین با توجه به صدر ماده ۴۴ قانون مذکور «هرگونه تبانی از طریق قرارداد، توافق و یا تفاهم (اعم از کتبی، الکترونیکی، شفاهی و یا عملی) بین اشخاص که یک یا چند اثر زیر را به دنبال داشته باشد به نحوی که نتیجه آن بتواند اخلال در رقابت باشد ممنوع است :

۱ _مشخص کردن قیمتهای خرید یا فروش کالا یا خدمت . . .»

پس با توجه به اطلاق این مواد می توان قائل به این مسئله شد که در اعمال قواعد و مقررات حقوق رقابت فرقی بین تاجر و غیر تاجر بودن طرفین وجود ندارد و نباید به صرف اینکه طرفین تاجر تلقی نمی شوند از اعمال قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت امتناع ورزید.

در این خصوص نظر مخالفی نیز وجود دارد که مبتنی بر این است که قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت صرفا بین تجار و در روابط آنها قابل اعمال است و در این خصوص این چنین استدلال شده است که قانونگذار در ماده ۱۱ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی در تعریف رقابت آن را وضعیتی دانسته که تعدادی تولید کننده، خریدار و فروشنده در آن فعالیت می کنند، لذا با توجه به سیاق واژه فعالیت در این بند، این احتمال قوی است که حقوق رقابت شامل معاملات تصادفی و غیر مکرر اشخاص عادی نمی شود و از طرف دیگر قانونگذار در بند ۴ ماده ۱ به تعریف بنگاه به عنوان یکی از اصلی ترین تابعین حقوق رقابت پرداخته است و آن را یک واحد اقتصادی دانسته که در تولید کالا و یا خدمات فعالیت می کند اعم از اینکه دارای شخصیت حقیقی یا حقوقی باشد پس بنظر می رسد که قانونگذار قصد داشته است با تعریف خود از بنگاه آن را موجودی عام تر و بیشتر از یک تاجر و شرکت بداند که تنها وجه تمییز آن فعالیت اقتصادی است لذا با توجه به این مطالب نمی توان از اطلاق و عموم این مواد استفاده کرد و آن را شامل اشخاص عادی دانست.[۱۳۶]

اما بر این نظر ایرادات زیر وارد است که با توجه به این ایرادات می توان به این نتیجه رسید که قواعد و مقررات حقوق رقابت هم در مورد تجار و هم در مورد غیر تجار اعمال می شود.

اول اینکه در ماده ۴۳ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی، قانونگذار به صراحت تمامی اشخاص حقیقی و حقوقی بخشهای عمومی، دولتی، تعاونی و خصوصی را مشمول این قواعد و قوانین حقوق رقابت دانسته در حالیکه خود قانونگذار که به مفهوم تاجر واقف بود می توانست این قوانین را تنها مشمول تجار بداند.

دوم اینکه بر فرض اینکه ما این قوانین را تنها در مورد تجار قابل اعمال بدانیم حال شخصی که تاجر نیست و شغل خود را معاملات تجاری قرار نداده تنها یک مرتبه کالایی خاص را احتکار کند و از معامله کردن آن استنکاف بورزد و با این عمل خود باعث اخلال در رقابت شود آیا می توان به صرف اینکه شخص مزبور تاجر محسوب نمی شود و این عمل را یک مرتبه انجام داده است از اعمال قواعد و قوانین حقوق رقابت امتناع ورزید؟

لذا با توجه به دلایل مطرح شده بنظر می رسد تابعین قواعد و مقررات حقوق رقابت با توجه به اطلاق قانون گذار و استفاده از لفظ اشخاص شامل کلیه اشخاص اعم از تاجر و غیر تاجر می گردد و نباید به صرف اینکه شخصی تاجر نیست از اعمال این قواعد و قوانین امتناع ورزید و همچنین با توجه به اهداف پیدایش حقوق رقابت نیز می توان به این نتیجه رسید.

۳ _ ۲ _ اعمال تابع حقوق رقابت

یکی از مباحثی که در اجرای قواعد و قوانین حقوق رقابت نقش کاربردی دارد این است که بدانیم چه اعمالی در زمره این قوانین قرار می گیرند اینکه آیا صرف انجام یک عمل ضد رقابتی باعث اجرای قواعد و قوانین حقوق رقابت می شود یا خیر؟ یا اینکه انجام یک عمل ضد رقابتی وقتی تحت شمول قواعد و قوانین حقوق رقابت قرار می گیرد که دارای اثر محسوس بر رقابت داشته باشد؟ لذا این مباحث در زیر مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.

بطور کلی برای اینکه عملی را تحت شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت بدانیم به دو نوع می توان عمل کرد: اول اینکه لیستی از اعمالی که تاثیر محسوس بر رقابت ندارند را تهیه کنیم و سپس سایر اعمال را مشمول قواعد و قوانین حقوق رقابت بدانیم روشی که کمیسیون اروپایی در طول سالیان متمادی برای تعیین اعمال ضد رقابتی به آن اقدام نمود.[۱۳۷]این کمیسیون اقدام به انتشار مجموعه نظریاتی کرده است که در آن توافقاتی که از نظر کمیسیون فاقد تاثیر محسوس بر بازار می باشند ذکر شده است این نظریات برای آگاهی یافتن شرکت ها و فعالان اقتصادی از این نکته است که کدامیک از توافقاتشان خارج از قواعد مربوط به حقوق رقابت است با توجه به اینکه مبنای نظریات جمع آوری شده توسط کمیسیون قواعد حقوقی و عرف تجاری پذیرفته شده در اکثر کشورهای دارای حقوق رقابت است نوعا مبنای عمل قرار گرفته است و بر خلاف آن رفتار نمی شود.

دومین روش این است که در نظام حقوقی یک کشور برای اینکه مشخص شود عملی تحت شمول قواعد و قوانین حقوق رقابت قرار می گیرد یک سری معیارها توسط قانونگذار بیان می شود حال چنانچه عملی دارای این معیارها باشد تحت شمول قواعد و قوانین حقوق رقابت قرار می گیرد بدون اینکه قرار باشد لیستی توسط قانون گذار تهیه شود و اعمال تحت شمول قواعد و قوانین حقوق رقابت ذکر شود روشی که به نظر می رسد قانونگذار کشور ما در هنگام تدوین قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی مد نظر قرار داده است و در بررسی این قانون می توان به این نتیجه دست یافت چرا که در ماده ۴۵ قانون مذکور از این روش استفاده شده است در صدر این ماده قانون گذار بیان کرده که اعمال ذیل که منجر به اخلال در رقابت می شوند ممنوع است پس از نظر قانونگذار کشور ما برای اینکه عملی تحت شمول قواعد و قوانین حقوق رقابت قرار بگیرد اولین شرط آن این است که انجام آن عمل منجر به اخلال در رقابت شود پس بیان این شرط قانونگذار در بندهای یازده گانه این ماده یک سری اعمال را بیان کرده که با توجه به صدر ماده اگر باعث اخلال در رقابت شوند ممنوع و تحت شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت قرار می گیرندکه ان اعمال با توجه به ماده مذکور عبارتند از[۱۳۸]: ۱ _احتکار و استنکاف از معامله ۲_قیمت گذاری تبعیض آمیز ۳ _تبعیض در شرایط معامله ۴ _قیمت گذاری تهاجمی ۵ _اظهارات گمراه کننده ۶ _فروش یا خرید اجباری ۷ _عرضه کالا یا خدمت غیراستاندارد ۸ _مداخله در امور داخلی و یا معاملات بنگاه یا شرکت رقیب ۹ _سوء استفاده از وضعیت اقتصادی مسلط ۱۰ _محدود کردن قیمت فروش مجدد ۱۱ _کسب غیرمجاز، سوء استفاده از اطلاعات و موقعیت اشخاص

پس با توجه به این ماده انجام هریک از این اعمال به تنهایی عمل را تحت شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت قرار نمی دهد و با توجه به صدر ماده می توان گفت معیار مد نظر قانون گذار در این خصوص اخلال در رقابت است پس صرف انجام یک عمل به عنوان مثال احتکار و استنکاف از معامله و یا قیمت گذاری تبعیض آمیز و یا تبعیض در شرایط معامله و . . . به تنهایی باعث نمی شود که آن عمل تحت شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت قرار گیرد بلکه عمل مزبور باید منجر به اخلال در رقابت شود این مسئله در ماده ۴۴ قانون مذکور نیز مد نظر قانون گذار قرار گرفته است چرا که به موجب صدر این ماده «هرگونه تبانی از طریق قرارداد، توافق و یا تفاهم (اعم از کتبی، الکترونیکی، شفاهی و یا عملی) بین اشخاص که یک یا چند اثر زیر را به دنبال داشته باشد به نحوی که نتیجه آن بتواند اخلال در رقابت باشد ممنوع است» پس تبانی چه از طریق قرارداد، توافق یا تفاهم اعم از اینکه کتبی، الکترونیکی، شفاهی و یا عملی چنانچه یکی از نتایج زیر را داشته باشد: (۱_مشخص کردن قیمتهای خرید یا فروش کالا یا خدمت و نحوه تعیین آن در بازار به طور مستقیم یا غیرمستقیم.

۲_محدود کردن یا تحت کنترل درآوردن مقدار تولید، خرید یا فروش کالا یا خدمت در بازار.

۳ _تحمیل شرایط تبعیض آمیز در معاملات همسان به طرفهای تجاری

۴ _ملزم کردن طرف معامله به عقد قرارداد با اشخاص ثالث یا تحمیل کردن شروط قرارداد به آنها.

۵ _موکول کردن انعقاد قرارداد به قبول تعهدات تکمیلی توسط طرفهای دیگر که بنا بر عرف تجاری با موضوع قرارداد ارتباطی ندارد.

۶ _تقسیم یا تسهیم بازار کالا یا خدمت بین دو یا چند شخص.

۷ _محدود کردن دسترسی اشخاص خارج از قرارداد، توافق یا تفاهم به بازار)

و نتیجه آن اخلال در رقابت باشد مشمول قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت می شود.

پس به طور کلی و با ملاحظه مواد ۴۴ و ۴۵ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی این نتیجه بدست می آید که اعمالی مشمول قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت قرار می گیرند که انجام آن عمل منجر به اخلال در رقابت شود در غیر این صورت صرف انجام یک عمل را نمی توان مشمول قواعد ومقررات مربوط به حقوق رقابت دانست.

۳ _ ۲ _ ۱ _ عناصر تشکیل دهنده اعمال مشمول حقوق رقابت

یکی از مسائلی که در زمینه اعمال مشمول حقوق رقابت مطرح می شود مشخص کردن این مسئله است که یک عمل در صورت وجود چه شرایطی تحت شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت قرار می گیرد.

بطور کلی برای اینکه عملی در زمره قواعد و مقررات حقوق رقابت قرار گیرد باید چند شرط داشته باشد اولین شرط وجود توافق، تصمیم یا عمل هماهنگ است دومین شرط داشتن موضوع یا اثر ضد رقابتی است و سومین شرط داشتن تاثیر محسوس است و آخرین شرط تاجر بودن طرفین است که این شرط قبلا مورد بررسی قرار گرفت لذا جهت خودداری از اطاله مطلب از توضیح و تحلیل بیشتر شرط مذکور خودداری می شود و در ذیل به بررسی سایر شروط می پردازیم:

۳ _ ۲ _ ۱_ ۱ _ وجود توافق، تصمیم یا عمل هماهنگ

یکی از عناصر تشکیل دهنده اعمال مشمول قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت وجود توافق، تصمیم یا عمل هماهنگ است لذا در ابتدا به بررسی مفهوم این سه عنوان می پردازیم:

واژه توافق[۱۳۹]با قرارداد دارای تشابه است و در بسیاری از موارد این دو به جای هم به کار برده می شوند اما باید دانست که رابطه میان این دو واژه عموم و خصوص مطلق است پس هر قراردادی الزاما یک توافق نیز است اما ممکن است توافقی وجود داشته باشد که قرارداد به مفهوم اصطلاحی نباشد. توافق در حقوق رقابت، مانند سایر رشته های حقوقی، انواع تعهدات قراردادی را در بر می گیرد که مکتوب یا شفاهی بودن، رسمی و غیر رسمی بودن در شمول قواعد رقابت بر آن بی تاثیر است. پس هر رابطه طرفینی که جوهر آن را اراده طرفین تشکیل می دهد را باید توافق دانست البته در این خصوص باید توجه داشت که توافقات ضد رقابتی الزاما به معنای توافقات و عقود عهدی نیستند بلکه ممکن است در یک عقد تملیکی به صورت شرط ضمن عقد مبتنی بر انجام رفتاری خاص در بازار صورت گیرد که منافی حقوق رقابت باشد.

تصمیم در لغت به معنی اراده کردن، آهنگ کاری کردن[۱۴۰]و در حقوق رقابت تصمیم، عمل یکجانبه ای است که از سوی اتحادیه های صنفی و بازرگانی یعنی مجموعه ای از افراد صنفی یا بنگاه های اقتصادی صادر می شود و آنچه در اینجا مد نظر است تصمیماتی است که جنبه ی تبانی گرانه داشته باشد. البته در این خصوص باید توجه داشت که در اعمال یکجانبه که یک بنگاه منحصرا عملی را انجام می دهد و مانع ورود رقبا در بازار می شود تبانی جز شروط یک تصمیم محسوب نمی گردد. پس منظور از تصمیم در حقوق رقابت تبانی در اموری است که بر رقابت در بازار تاثیر گذاشته و آن را مخدوش می کند.

اعمال هماهنگ[۱۴۱]عبارتند از هر گونه مشارکت بین شرکت ها که بدون تحقق عنوان توافق، برای حذف رقابت بین فعالان تجاری صورت می گیرد. پس در اعمال هماهنگ دو یا چند شخص با انجام اعمالی مانع فعالیت رقیب در بازار شده و از این طریق باعث اخلال در امر رقابت می شوند.

همانطور که گفته شد یکی از عناصر اعمال ضد رقابتی توافقات، تصمیمات و یا اعمال هماهنگی است که جهت اخلال در رقابت صورت می گیرد لذا پس از بررسی مفهوم هریک از این اعمال در ادامه به بررسی وضعیت ضد رقابتی این اعمال می پردازیم:

۳ _ ۲ _ ۱ _ ۱ _ ۱ _ توافق

واژه توافق شامل انواع موافقت نامه ها، تفاهم نامه ها، و قراردادهای مکتوب و شفاهی است که ممکن است به صورت صریح واقع شوند یا ضمنی. آنچه در مبحث توافق رخ می دهد این گونه است که دو یا چند فعال تجاری با توافق یکدیگر و برای رسیدن به منافع خود اقداماتی انجام می دهند که باعث فشار به سایر فعالان و ایجاد اخلال در رقابت در بازار می شوند در این توافقات تفاوتی میان اینکه توافق به صورت صریح باشد یا ضمنی وجود ندارد البته در توافقات غیر صریح باید توجه داشت که اثبات قصد طرفین امری است بسیار مشکل.

سوالی که در این مبحث مطرح می گردد این است که اگر یکی از طرفین توافق به علت وابستگی اقتصادی به طرف دیگر، توافق را بپذیرد در حالیکه باطنا راضی به پذیرش توافق نباشد آیا می توان گفت که توافق بوجود نیامده است؟

جواب این سوال را می توان با توجه به قواعد عمومی قراردادها و مبحث اضطرار داد. در بسیاری از قراردادهایی که منعقد می گردند این امکان وجود دارد که یکی از طرفین بعلت اضطراری که داشته راضی به انعقاد قرارداد شده و در این خصوص مطابق ۲۰۶ قانون مدنی چنین عقدی صحیح است چرا که به موجب این ماده «اگر کسی در نتیجه اضطرار اقدام به معامله کند مکره محسوب نشده و معامله اضطراری معتبر خواهد بود» بنابر این بنظر می رسد در این موارد باید قائل به وجود توافق بین طرفین شد و در نفوذ این توافقات نباید تردید نمود بنابراین در چنین وضعیتی عمل ضد رقابتی محقق گردیده و شخصی که در نتیجه اضطرار بوجود آمده توافق نموده است نمی تواند در این خصوص به اضطرار خود استناد نماید.

در این مبحث باید توجه داشت که ضرورتی ندارد اتفاق نظر از طریق تقابل میان خود طرفین حاصل شود بلکه ممکن است بواسطه شخص ثالث میان فعالان تجاری توافق در مورد انجام رفتاری خاص در بازار صورت پذیرد و در این موارد هم قواعد و قوانین حقوق رقابت حاکم بر توافق می باشند.

۳ _ ۲ _ ۱ _ ۱ _ ۲ _ تصمیم

منظور از تصمیم اقداماتی است که از جانب اتحادیه ها و انجمن های تجاری صورت می پذیرد یعنی این اتحادیه ها و انجمن ها تصمیماتی اتخاذ می نمایند که جنبه ی تبانی گرانه دارد در بحث اتحادیه ها هم حتما لازم نیست که اتحادیه، اتحادیه تجاری باشد بلکه حتی شامل انجمن های کشاورزی و . . . نیز می شود پس اتحادیه ها نیز گاهی اوقات تصمیماتی اتخاذ می کنند و مورد قبول اعضا واقع می شود و از این طریق باعث اخلال در بازار شده و مرتکب اعمال ضد رقابتی می شوند تصمیمات این اتحادیه ها و انجمن ها به خصوص در جایی دارای اثر ضد رقابتی محسوس تری است که تعداد زیادی از فعالان بازار عضو این اتحادیها و انجمن ها هستند و تصمیمات این اتحادیه ها و انجمن ها تاثیر بیشتر و محسوس تری بر اشخاص و فعالانی دارد که عضو این اتحادیه ها و انجمن ها نیستند. پس اتحادیه ها و انجمن ها با تصمیماتی که اخذ می نمایند اقدامات ضد رقابتی مرتکب و از از این طریق بر رقابت تاثیر می گذارد.

۳ _ ۲ _ ۱ _ ۱ _ ۳ _ اعمال هماهنگ[۱۴۲]

یکی از رفتارهای ضد رقابتی اعمال هماهنگ است در اعمال هماهنگ فعالان تجاری بدون اینکه توافقی بین شان وجود داشته باشد به گونه ای عمل می کنند که باعث حذف رقبا می شود یعنی اینکه در این وضعیت فعالان با اطلاع پیدا کردن از خط مشی یکدیگر مطابق این خط مشی عمل نموده و نتیجه آن حذف رقبا و اخلال در بازار است. ریشه این اعمال هماهنگ را باید در حقوق آمریکا جست و جو کرد در این کشور معیار تحقق این اعمال این است که هر یک از رقبا، دیگری را در رفتار و خط مشی خود در بازار مطلع نماید و طرف مقابل بتواند از این طریق سیاست بازاری خود را تعیین کند. پس در اعمال هماهنگ فعالان تجاری به طرق مختلف از خط مشی یکدیگر مطلع شده و بر اساس آن عمل می کنند.

اثبات اعمال هماهنگ امری است مشکل اما در راه اثبات این مسئله می توان از دو نوع ادله نام برد:

اول: ادله ای که مستقیما حکایت از تعامل و مشارکت دارند مانند مبادله اطلاعات محرمانه تجاری، طرح ها، ملاقات ها و . . .

دوم: ادله ای که بطور غیر مستقیم حاکی از تعامل و مشارکت میان اشخاص است مانند اینکه این اشخاص قیمت محصولات را در زمانی مشخص و یا به میزانی مشخص افزایش می دهند در این دسته از ادله باید توجه داشت که مدارک باید از وضوح کافی برخوردار باشند.

با توجه به آنچه که در خصوص توافق و اعمال هماهنگ گفته شد برخی معتقدند که هیچگونه تفاوتی میان توافق و اعمال هماهنگ وجود ندارد و در واقع اعمال هماهنگ به نوعی توافقاتی هستند که بصورت ضمنی واقع می شوند و تمییز آنها از یکدیگر هیچگونه فایده عملی هم ندارد اما باید گفت در این خصوص بین توافقات و اعمال هماهنگ تفاوت وجود دارد در این خصوص در اتحادیه اروپا پرونده ای مطرح شد و طرفین ادعاهایی را مطرح کردند که پذیرش آن تمییز بین توافق و اعمال هماهنگ را دارای آثار عملی مهمی می نمود: طرفین بیان نمودند که توافق می تواند بواسطه ضد رقابتی بودن مشمول ممنوعیت در حقوق رقابت باشد حتی اگر آنچنان که مد نظر طرفین بوده اجرا نگردد. اما رفتاری که به شکل مستقیم و غیر مستقیم اجرا نشده است نمی تواند مشمول عنوان عمل هماهنگ قرار گیرد پس در توافقات صرف وجود توافق برای ضد رقابتی بودن کفایت می کند اما در اعمال هماهنگ علاوه بر اثبات و احراز اتفاق نظر بین اشخاص باید انجام اقداماتی برای اثر بخشیدن و اجرای آن نیز محرز گردد. بر همین اساس در جایی که طرفین اثبات کنند بر مبنای اتفاق نظر عملی را انجام نداد هاند رفتار ضد رقابتی تحقق نیافته است ولی در توافق نیاز به اثبات این موضوع نمی باشد و صرف وجود توافق ضد رقابتی است.[۱۴۳]

سوالی که در این مبحث مطرح می شود این است که آیا صرف وجود یک سری اعمال دسته جمعی دال بر ضد رقابتی بودن این اعمال است یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا در اعمال هماهنگ باید قصد مشترک بین طرفین احراز شود یا خیر؟ در این خصوص باید توجه داشت اگر وجود قصد مشترک بین طرفین را برای ضد رقابتی بودن عمل انجام شده ضروری بدانیم این وظیفه مدعی است که این مسئله را اثبات نماید. ولی باید گفت که از آنجا که هدف از حقوق رقابت حفظ استقلال اقتصادی فعالان تجاری و رونق بازار رقابتی در جامعه است پس باید موازات و تشابه رفتارها در بازار را ضد رقابتی قلمداد کرد چرا که رقبا از سیاست قیمت گذاری در بازار آگاه شده و بر طبق آن عمل می نمایند و این مسئله بر خلاف اهداف وضع قواعد و مقررات حقوق رقابت است و با توجه به این اهداف باید قائل به این شد که برای ممنوع تلقی کردن این اعمال صرف انجام آن ضد رقابتی محسوب می گردد و نیازی به اثبات قصد مشترک نمی باشد.

۳ _ ۲ _ ۱ _ ۲ داشتن موضوع یا اثر ضد رقابتی

با بررسی قوانین کشورهای مختلف در خصوص انواع اقدامات ضد رقابتی می توان به این نتیجه رسید که این اقدامات در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم می گردند دسته اول اقداماتی که فی النفسه ضد رقابتی تلقی می گردند یا به عبارتی دارای موضوع ضد رقابتی هستند. موضوع یک اقدام زمانی فی النفسه ضد رقابتی است که بتوان با بررسی آن، قصد و اراده طرفین را برای تحدید رقابت احراز نمود مانند توافقات ایجاد کننده روابط ساختاری که به موجب آن طرفین استقلال اقتصادی خود را از دست می دهند چنین توافقاتی در صورتی مشمول معافیت شوند معتبر می باشند و در غیر اینصورت حتی اگر موضوع آنها اجرا نشود یا برای مدت زمانی خاص اجرا نگردد بی اعتبار می باشند.

دسته دوم اقدامات ضد رقابتی، اقداماتی هستند که فی النفسه ضد رقابتی نبوده و دارای موضوع ضد رقابتی نیستند در این دسته اقدام طرفین ناقض حقوق رقابت نیست اما اجرای آن دارای اثر ضد رقابتی در بازار است پس در این دسته، اقدام طرفین اثر فوری و آنی ندارد بلکه اثرات آن بالقوه و مربوط به آینده هستند به عنوان مثال می توان در این دسته از اقداماتی نام برد که ضد رقابتی نیستند ولی اجرای آن می تواند دارای اثر ضد رقابتی باشد در این دسته باید توجه داشت که آن چه مهم است آثار اقدام مزبور است پس حتی ممکن است علیرغم الغای آن آثار ضد رقابتی ادامه داشته باشد.

در این مبحث باید توجه داشت که در بررسی اقدامات مربوط به دسته اول یعنی اقداماتی که فی النفسه ضد رقابتی هستند نیازی به بررسی اقدامات مزبور نیست و بررسی آثار این اقدامات تنها در مواردی صورت می گیرد که موضوع آنها ضد رقابتی نباشد پس اگر از قیود و شروط اقدام ضد رقابتی بتوان به قصد طرفین مبنی بر اخلال در رقابت پی برد نیازی به بررسی آثار اقدام ضد رقابتی نیست و بررسی آثار این اقدامات صرفا در اعمال مندرج در دسته دوم بعمل می آید.

۳ _ ۲ _ ۱ _ ۳ داشتن تاثیر محسوس

یکی از شرایطی که برای ضد رقابتی دانستن اعمال بر خلاف قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت بیان شده داشتن تاثیر محسوس بر بازار و رقابت است. در این خصوص بیان شده است که اقدامات اشخاص را در صورتی می توانیم ضد رقابتی تلقی کنیم که در بازار و رقابت در آن تاثیر محسوس داشته باشد تا مشمول قواعد و مقررات حقوق رقابت قرار گیرد پس اقداماتی که تاثیر محسوس در رقابت ندارند را نمی توان ضد رقابتی تلقی کرد به عنوان مثال چنانچه دو شرکت ضعیف در بازار اقدام به تثبیت قیمت ها بنمایند بدلیل اینکه این اقدام آنها فاقد تاثیر محسوس بر رقابت و بازار است نمی توان آن را ضد رقابتی تلقی کرد بر همین اساس در اتحادیه اروپا یک قاعده وجود دارد که به قاعده «عدم اعتنا به موراد کم اهمیت»[۱۴۵]معروف است و بر اساس آن نباید به اقداماتی که اهمیت چندانی بر رقابت و بازار ندارند توجه کرد و آنها را ضد رقابتی تلقی کرد.[۱۴۶]

در این مبحث این سوال مطرح می شود که چگونه می توان فهمید یک اقدام دارای اثر ضد رقابتی محسوس است یا خیر؟ در این خصوص کمیسیون اروپا روند آسانی را برای این مسئله و با توجه به قاعده «عدم اعتنا به موراد کم اهمیت» در نظر گرفته است و آن این است که این کمیسیون در فواصل زمانی طی اعلامیه هایی به نام «یادداشت راجع به توافق ها، تصمیم ها و فعالیت های دسته جمعی همسوی با اهمیت کمتر» خط مشی مشخصی را برای اجرای این قاعده تعیین می نماید آخرین یادداشت این کمیسیون مربوط به سال ۲۰۰۱ است که در آن یادداشت های قبلی را مورد تجدید نظر قرار داده بر اساس این یادداشت اقدامات زیر مشمول ممنوعیت نمی باشند:[۱۴۷]

الف) کالا یا خدمات موضوع توافق کمتر از ده درصد از کل بازار آن کالا یا خدمات نسبت به رقبا و پانزده درصد آن نسبت به اشخاص غیر رقیب در آن حوزه از بازار مشترک که تحت تاثیر این توافق قرار گرفته است.

ب) توافق میان موسسه های کوچک و متوسط

ج) توافق های افقی مشروط به اینکه شبکه های موازی در بازار وجود داشته باشد و شبکه مورد نظر نیز سهمی کمتر از پنج درصد بازار را در اختیار داشته باشد.[۱۴۸]

اما در نظام حقوقی کشور ما با توجه به قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی متوجه می شویم که این مسئله به صراحت در قانون مذکور مطرح نشده حال بر این اساس دو نتیجه می توان گرفت اول اینکه از منظر قانون گذار ایران داشتن تاثیر محسوس برای ضد رقابتی دانستن اقدامات لازم و ضروری نمی باشد دوم اینکه در نظام حقوقی کشور ما مانند اتحادیه اروپا داشتن تاثیر محسوس در خصوص اقدامات ضد تجاری لازم است و در غیر اینصورت نمی توان آنها را ضد رقابتی دانست با توجه به این مسائل باید قائل به این شد که در نظام حقوقی ما و در قوانین مربوط به حقوق رقابت نیز باید اقدامات مذکور تاثیر محسوس بر بازار و رقابت بر آن داشته باشد این مسئله را می توان با توجه به اهداف وضع قواعد و قوانین مربوط به حقوق رقابت استنباط کرد چرا که هدف از وضع این قواعد و مقررات افزایش کارآیی بازار، رفاه مصرف کننده، تخصیص بهتر منابع، جلوگیری از ایجاد انحصارات، جلوگیری از اخلال در رقابت و . . . می باشد حال چنانچه شخصی اقدامی انجام دهد که تاثیر محسوسی بر بازار و رقابت نداشته باشد و مغایر با این اهداف نباشد نمی توان اقدام شخص مزبور را اقدامی ضد رقابتی دانست پس داشتن تاثیر محسوس بر بازار و رقابت در آن را باید از شرایط لازم برای ضد رقابتی دانستن یک اقدام دانست و بدون آن نباید عمل مزبور را ضد رقابتی دانست.

سوالی که در این خصوص مطرح می شود این است که اگر داشتن تاثیر محسوس در نظام حقوقی ما لازم و ضروری است پس معیار شناخت این تاثیر محسوس چه می باشد و چگونه باید آن را در اقدامات انجام شده مورد ارزیابی قرار داد؟ در این خصوص قانونگذار کشور ما مانند کمیسیون اروپایی معیاری را بیان نکرده که بتوان بر اساس آن اقدام کرد لذا باید معیار مورد نظر را با توجه به قوانین و مقررات استنباط کرد در این خصوص باید به قانون نحوه اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی و صدر ماده ۴۵ این قانون مراجعه کرد و بر این اساس معیار داشتن تاثیر محسوس در بازار را بدست آورد بر اساس صدر این ماده «اعمال ذیل که منجر به اخلال در رقابت می شود، ممنوع است» پس با توجه به این ماده می توان گفت که اعمالی را می توان ضد رقابتی دانست که منجر به اخلال در رقابت شوند پس معیار مدنظر قانونگذار اخلال در رقابت می باشد و اعمالی که تاثیر محسوسی در بازار و رقابت ندارند و موجب اخلال اخلال در رقابت نمی گردند را نباید ضد رقابتی دانست.

فصل چهارم

استثناءات وارد بر حقوق رقابت

فصل چهارم : استثناءات وارد بر حقوق رقابت

در خصوص انعطاف پذیری قوانین بطور معمول با توجه به اوضاع و احوال به دو طریق عمل می شود اگر قانون مورد نظر صریح نباشد و تاب تفسیر را داشته باشد با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی تفسیر می شود اما گاهی اوقات قانونگذار، قانون را بطور صریح وضع می کند به طوریکه قانون وضع شده قابل تفسیر نمی باشد در چنین مواردی برای مشخص شدن استثناهای این قوانین چاره ای جز تخصیص آن قانون وجود ندارد تخصیص در لغت به معنای محدود کردن، خاص کردن و در اصطلاح تخصیص قوانین محدود کردن حکم قانون عام نسبت به برخی از افراد آن است و به دو صورت قوانین توسط قانونگذار تخصیص می شوند اولین حالت این است که قانونگذار در همان قانون پس از ذکر حکم عام موارد تخصیص زده شده را بیان می کند. حالت دوم این است که قانونگذار به موجب قانونی دیگر اقدام به تخصیص قانون وضع شده می نماید.

در حقوق ایران با توجه به مواد ۴۳، ۴۴ و ۴۵ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی شاید به نظر آید که در نظام حقوقی کشور ما برای قواعد و مقررات حقوق رقابت هیچگونه استثنایی بیان نشده است و کلیه اعمال مشمول این دسته از قواعد و مقررات می گردند اما با مشاهده ماده ۱ قانون مذکور و اینکه در این ماده قانونگذار به تعریف انحصار قانونی و انحصار طبیعی پرداخته است این نتیجه به دست می آید که قانونگذار این نوع انحصارات را پذیرفته و همچنین با توجه به بند ۳ ماده ۲ و بند (ج) ماده ۳ نیز مشاهده می شود که برخی از فعالیت های اقتصادی و شرکت های خاص در انحصار دولت قرار گرفته است. پس این موارد استثناءاتی است که بر قواعد و مقررات حقوق رقابت وارد است لذا پس از آنکه قلمرو حقوق رقابت و اعمالی که مشمول قواعد و مقررات حقوق رقابت می شوند مورد بررسی قرار گرفت در این مبحث به بررسی استثناءات حقوق رقابت می پردازیم که این موارد در دو بخش جداگانه که در بخش اول به مواردی که تخصصا از شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت خارجند و در بخش دوم به مواردی که تخصیصا از شمول این قواعد خارجند پرداخته خواهد شد.

در اینجا ذکر این نکته لازم است که مشخص کردن این موارد برای این است که بدانیم قواعد و مقررات حقوق رقابت در خصوص چه اعمالی اجرا نمی شود.

۴ _ ۱ _ مواردی که تخصصا خارجند

در این بخش از بررسی استثناءات وارد بر حقوق رقابت به بررسی استثناهای تخصصی می پردازیم. منظور از این استثناها مواردی هستند که تخصصا از شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت خارجند. در ابتدا باید مشخص کنیم منظور از این که گفته می شود عملی تخصصا از شمول این قواعد و مقررات خارج است به چه معناست در علم اصول فقه منظور از تخصص این است که موضوعی واقعا از شمول حکم عام خارج باشد و به اصطلاح خروج موضوعی دارد به عنوان مثال هر گاه بگویند مردی که به سن خاصی برسد باید خدمت نظام وظیفه انجام دهد در این حالت زنان از موضوع خارج هستند.[۱۴۹]

در حقوق رقابت نیز وقتی استثناءات تخصصی مورد بررسی قرار می گیرند آن مواردی را شامل می شود که موضوعا تحت شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت قرار نمی گیرند در این خصوص برای اینکه بدانیم چه مواردی موضوعا تحت شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت قرار نمی گیرند باید این موضوع را با توجه به قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی و ماده ۴۵ این قانون مورد بررسی قرار دهیم.

در صدر ماده ۴۵ قانون مذکور بیان شده است اعمال ذیل که منجر به اخلال در رقابت می شوند ممنوع است. سپس در یازده بند این اعمال و قواعد مربوط به آن را بیان کرده است که عبارتند از: ۱_احتکار و استنکاف از معامله ۲_قیمت گذاری تبعیض آمیز ۳ _تبعیض در شرایط معامله ۴ _قیمت گذاری تهاجمی ۵_اظهارات گمراه کننده ۶_فروش یا خرید اجباری ۷ _عرضه کالا یا خدمت غیر استاندارد ۸ _مداخله در امور داخلی و یا معاملات بنگاه یا شرکت رقیب ۹_سوء استفاده از وضعیت اقتصادی مسلط ۱۰_ محدود کردن قیمت فروش ۱۱_کسب غیر مجاز، سوء استفاده از اطلاعات و موقعیت اشخاص.

قانونگذار در این ماده پس از بیان این موارد به تبیین آنها پرداخته است .با توجه به صدر ماده مذکور این اعمال در صورتی ممنوع هستند و قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت در مورد آنها اعمال می شوند که منجر به اخلال در رقابت شوند همانطور که قبلا نیز بیان شد رقابت در بازار وضعیتی است که در آن فعالان تجاری تلاش می کنند تا با فعالیت سود بیشتری بدست آورند و دولت ها برای تضمین این رقابت در بازار، جلوگیری از ایجاد انحصارات، افزایش رفاه و . . . اقدام به وضع قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت می نمایند لذا به کلیه رفتارهایی که افراد بر خلاف این قواعد و مقررات اقدام می نمایند و باعث ایجا محدودیت در رقابت و اخلال در این امر می گردند را اخلال در رقابت می گویند. حال با توجه به آنچه که بیان شد چنانچه شخصی یکی از اعمال مندرج در ماده ۴۵ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی را مرتکب شود به عنوان مثال اقدام به احتکار کالایی نماید یا اقدام به قیمت گذاری تبعیض آمیز نماید صرف انجام این اعمال ممنوع تلقی نمی گردد و تنها در صورتی ممنوع تلقی می گردند که منجر به اخلال در رقابت گردند و چنانچه منجر به اخلال در رقابت نگردد ممنوع نمی باشد و موضوعا از شمول قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت خارج هستند و استثنای تخصصی در این خصوص محسوب می گردند پس در این موارد برای اینکه بدانیم عملی به عنوان مثال کسب غیر مجاز، سوء استفاده از اطلاعات و موقعیت اشخاص یا اظهارات گمراه کننده و یا . . . مشمول قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت است یا خیر باید این مسئله مورد بررسی قرار گیرد که آیا عمل مزبور منجر به اخلال در رقابت شده یا خیر؟ اگر منجر به اخلال در رقابت نشده باشد موضوعا از شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت خارج هستند و استثنای تخصصی تلقی شده و نیازی به اینکه قانونگذار صراحتا اعمال مزبور را از شمول قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت خارج بداند نمی باشد و این اعمال موضوعا از شمول این قواعد و مقررات خارج هستند.

در نهایت با توجه به صدر ماده ۴۵ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی این نتیجه بدست می آید که اعمالی که منجر به اخلال در رقابت نمی شوند موضوعا از شمول قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت خارج بوده و استثنای تخصصی تلقی می گردند.

در حقوق اتحادیه اروپا در بند ۳ ماده ۸۱ به کمیسیون اجازه داده شده است که برای اعمال ضد رقابتی نا محسوس معافیت هایی در نظر گرفته شود به موجب این بند توافقها و تصمیمات و فعالیت های گروهی و هماهنگ میان بنگاه های تجاری در صورتی که مستلزم هیچگونه اقدام ضد رقابتی برای تهیه محصولات و خدمات آن بنگاه نباشد و مشروط به تحمیل محدودیت نباشد و در صورتی که به جهت بهبود وضعیت تولید یا توزیع محصولات یا کالا و یا در جهت پیشرفت فناوری و اقتصاد و به نفع مصرف کنندگان باشد از شمول بند ۱ ماده ۸۱ مستثنی شوند. در این خصوص باید توجه داشت که این استثناءات مربوط به اعمالی می شوند که ذاتا ضد رقابتی هستند مهمترین این معافیت ها عبارتند از:

۱ _ آئین نامه شماره ۲۰۰۰/۲۶۵۹ در مورد توافقات مربوط به تحقیق و توسعه[۱۵۰]که به موجب آن طرفین می توانند در انجام تحقیقات راجع به توسعه محصولات خود مشارکت کرده و از اطلاعات یکدیگر مطلع شوند.

۲ _ آئین نامه راجع به انتقال تکنولوژی به شماره ۲۰۰۴/۷۷۷۲

۳ _ آئین نامه توافقات تولید تخصصی به شماره ۲۰۰۰/۲۵۶۸ که بر اساس آن نوعی مشارکت بین رقبای موجود یا آینده صورت می گیرد که هریک از طرفین برای تمرکز تمامی امکانات و منابع خود در تولید محصولی خاص سایر تولیدات و فعالیت خود را محدود نمایند و از تولیدات یکدیگر استفاده می کنند.[۱۵۱]

۴ _ آئین نامه موانع عمومی[۱۵۲]به شماره ۹۹/۲۷۹۰ که جای گزین آئین نامه معافیت های گروهی قراردادهای بخش انحصاری شماره ۸۳/۱۹۸۳ و آئین نامه معافیت های گروهی قراردادهای خرید انحصاری شماره ۸۳/۱۹۸۴ و آئین نامه معافیت های گروهی قراردادهای نمایندگی از نوع فرانچایزینگ به شماره ۸۸/۴۰۸۷ گردید.[۱۵۳]

۴ _ ۲ _ مواردی که تخصیصا خارجند

تخصیص در علم اصول فقه عبارت است از بیرون بردن فرد یا افرادی از حکمی که برای همه افراد عام وضع شده است پس در اینجا بدون دخالت و تصرف در موضوع فرد یا افرادی از حکم خارج می شوند.[۱۵۴]

در این مبحث از حقوق رقابت به بررسی استثناهای تخصیصی می پردازیم منظور همین است یعنی مواردی را مورد بررسی قرار می دهیم که مشمول قواعد و مقررات حقوق رقابت می شوند ولی قانون گذار بنا به مصالحی این موارد از از قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت استثنا نموده که و این قواعد و مقررات در خصوص این اعمال رعایت نمی گردند در این خصوص باید توجه کرد که موضوع مورد بحث مشمول این قواعد ومقررات می شود منتهی قانونگذار بنا به مصالحی آن را از شمول قواعد و مقررات حقوق رقابت خارج کرده است پس بر خلاف استثناهای تخصصی که موضوع عملا از قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت خارج بود در اینجا موضوع مشمول قواعد و مقررات حقوق رقابت می شود ولی قانونگذار آن را استثنا نموده است.

نکته ای که در این مبحث باید مورد توجه قرار گیرد این است که از آنجا که قواعد و مقررات حقوق رقابت جزء قواعد آمره و مربوط به نظم عمومی می باشند و امکان توافق بر خلاف آنها وجود ندارد لذا امکان اینکه عملی با توافق از حیطه قواعد و مقررات حقوق رقابت خارج گردد وجود ندارد همچنین در این موارد صرفا باید عملی از حیطه قواعد و مقررات حقوق رقابت خارج گردد نیاز به اعلام از سوی قانون گذار است پس در این موارد نیاز به اعلام صریح قانون گذار است.

همانطور که قبلا نیز بیان شد از آنجا که مبنای قانونی حقوق رقابت در نظام حقوقی ما قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی و بالاخص مواد ۴۳، ۴۴ و ۴۵ این قانون است با بررسی این مواد به نظر می رسد که قانونگذار در حقوق رقابت استثنایی قائل نشده است و کلیه اعمال را مشمول این قواعد دانسته است اما با مشاهده ماده ۱ این قانون و اینکه در این ماده قانون گذار در بند ۱۲ به تعریف انحصار پرداخته است و در بندهای ۱۳ و ۱۴ نیز انحصار طبیعی و قانونی را تعریف کرده است این نتیجه به دست می آید که قانون گذار در خصوص انحصارات این دو نوع انحصار را پذیرفته است پس یکی از استثناءات تخصیصی قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت انحصارات طبیعی و قانونی هستند و همچنین با توجه به بند ۳ ماده ۲ و بند (ج) ماده ۳ قانون گذار فعالیت های اقتصادی و شرکت های خاصی را در انحصار دولت قرار داده است اموری مانند شبکه های مادر مخابراتی و امور واگذاری بسامد (فرکانس) و . . . پس این موارد استثناهای تخصیصی محسوب می گردند لذا در ادامه به بررسی این استثناءات می پردازیم.

۴ _ ۲ _ ۱ _ انحصار طبیعی[۱۵۵]

انحصار وضعیتی از بازار است که سهم یک یا چند بنگاه از عرضه یا تقاضای بازار به میزانی باشد که قدرت تعیین قیمت یا مقدار را در بازار داشته باشند یا ورود اشخاص جدید محدودیت وجود داشته باشد.[۱۵۶]

بنگاه ها در حالتهای مختلف می توانند در موقعیت انحصاری قرار گیرند تبانی، سازش با سایر رقبا و . . . از مواردی است که بنگاه ها را در موقعیت انحصاری قرار می دهد برای جلوگیری از پیدایش این موقعیت دولتمردان قوانین و مقررات حقوق رقابت را وضع می نمایند تا از پیدایش و تشکیل انحصارات جلوگیری نمایند و یکی از اهداف حقوق رقابت نیز همین مسئله می باشد اما گاهی اوقات انحصارات نیز پذیرفته شده یکی از مواردی که انحصار مورد پذیرش قانون گذار انحصارات طبیعی هستند قانونگذار در بند ۱۳ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی به تعریف این نوع انحصار پرداخته است به موجب این بند «انحصار طبیعی: وضعیتی از بازار که یک بنگاه به دلیل نزولی بودن هزینه متوسط، می تواند کالا یا خدمت را به قیمتی عرضه کند که بنگاه دیگری با آن قیمت قادر به ورود یا ادامه فعالیت در بازار نباشد» پس از آنجا که این نوع انحصار مد نظر قانون گذار قرار گرفته هیچگونه مانعی برای آن وجود ندارد و یکی از استثناهای تخصیصی قواعد و مقررات مربوط به حقوق رقابت تلقی می گردد.

انحصارات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم