نگی را مشتمل بر سه جزء می دانند :
شناختی- فیزیکی و احساس- انگیزشی. به عبارت دیگر باید هوش فرهنگی را در بدن، سر و قلب جستجو کرد. اگرچه اغلب مدیران در هر سه زمینه به یک اندازه توانمند نیستند، اما هر قابلیت بدون دو قابلیت دیگر به طور جدی با مانع مواجه می شود (ایرلی، ماسکوسکی، 2004).
1- عنصر شناختی(ذهن) به مهارت های تفکر عمومی اشاره دارد که افراد به منظور شناخت چگونگی و چرایی فعالیت در محیط های جدید از آن استفاده می کنند. این شناخت علاوه بر عقاید و ارزش های افراد، روش ها و رویه هایی را که دیگران برای انجام کار استفاده می کنند را نیز در بر می گیرد. برای بسیاری از مردم یافتن روزنه ای به فرهنگ های بیگانه دشوار است، اما فردی که از جنبه های ذهنی و شناختی دارای هوش فرهنگی نیرومندی باشد، مفاهیم مشترک را زود پیدا می کند. شناخت تفاوت های فردی ممکن است پرسیدن سؤالی درباره برانگیزاننده افراد در فرهنگ های گوناگون باشد. یادگیری مفاهیم فرهنگ دیگران به درک و شناخت رفتار های آنان کمک می کند.
2- عنصر روانی و انگیزشی(قلب- دل) به افراد کمک می کند در مقابل موانع پایدار باشند تا بتوانند خود را با فرهنگ دیگران سازگار سازند.این بخش ممکن است مشکل ترین یا مبهم ترین جزء از هوش فرهنگی باشد. ورود به دنیای فرهنگ بیگانه مستلزم غلبه بر یک سری موانع خاص است. داشتن انگیزه و پشتکار و باور قوی در این راه بسیار مؤثر است. فرهنگ ها در بسیاری از موارد با همدیگر متفاوت هستند. به عنوان مثال شیوه دست دادن و نشستن در ملاقات های کاری از کشوری به کشور دیگر تفاوت دارد. نادیده گرفتن این تفاوت ها به مخدوش شدن ارتباطات منجر می شود. گاهی تعامل افرادی با فرهنگ های متفاوت مثل نزدیک شدن دو آهن ربا با قطب های یکسان است. بدون داشتن انگیزه کافی، هوش فرهنگی بی مفهوم است. این عنصر توانایی همدل شدن را مد نظر قرار می دهد. تمایل به برقراری ارتباط و استمرار در راه رسیدن به هدف، بزرگترین شکاف های فرهنگی را پوشش می دهد.
3- عنصر فیزیکی و رفتاری(جسم) هوش فرهنگی به توانایی فرد برای انجام واکنش مناسب اشاره دارد. رفتار و سلوک فرد باید نشان دهد که به فرهنگ طرف مقابل علاقه دارد و سعی می کند مؤلفه های فرهنگی آنها را بپذیرد و به آن احترام بگذارد. بسیاری از تفاوت های فرهنگی، توسط اعمال فیزیکی قابل مشاهده و انعکاس است. شناختن و انگیزه بدون انجام یک واکنش مؤثر و مناسب ارزش خود را از دست می دهند به همین دلیل، هوش فرهنگی باید در برگیرنده توانائی ها و مهارت های لازم برای نشان دادن واکنش مناسب با آن فرهنگ باشد( ایرلی و ماسکوسکی، 2004).
2-6-3- اجزای هوش فرهنگی
براساس تقسیم بندی مرکز مطالعات هوش فرهنگی، هوش فرهنگی به چهار بخش استراتژی، انگیزه،
دانش و رفتار فرهنگی تقسیم می شود( مرکز هوش فرهنگی2، 2005) .
1- دانش هوش فرهنگی: دانشی است که بیانگر درک فرد از تشابهات و تفاوت های فرهنگی است و دانش عمومی و نقشه های ذهنی و شناختی فرد از فرهنگ های دیگر را نشان می دهد. این جنبه مبتنی بر شناخت سیستم های اقتصادی و قانونی، هنجارهای موجود در تعاملات اجتماعی، عقاید مذهبی، ارزش های زیبایی شناختی و زبان فرهنگ های دیگر می باشد.
2- انگیزش هوش فرهنگی: میزان تمایل فرد به تجربه نمودن فرهنگ های دیگر و ارتباط با افراد مختلف در سایر فرهنگ ها را نشان می دهد. این انگیزه شامل ارزش درونی افراد برای تعاملات چند فرهنگی و اعتماد به نفسی است که به فرد اجازه می دهد که در موقعیت های فرهنگی مختلف به صورتی اثر بخش عمل کند.

Earley & Mosakowfski 1-
-Cultural Intelligence Center 2005 2
3- رفتار هوش فرهنگی:این امر قابلیت فرد را در سازگاری با رفتارهای کلامی و غیر کلامی که برای برخورد با فرهنگ های مختلف مناسب هستند را نشان می دهد. رفتار هوش فرهنگی مجموعه ای از پاسخ های رفتاری منطقی را که در موقعیت های مختلف به کار می آیند و متناسب با یک تعامل خاص با موقعیت ویژه از قابلیت اصلاح و تعدیل برخوردارند را شامل می شود.
4- استراتژی هوش فرهنگی: بدین معناست که فرد چگونه تجربیات میان فرهنگی را درک می کند. این استراتژی بیانگر فرایند هایی است که افراد برای کسب و درک دانستن فرهنگی به کار می برند. این امر زمانی اتفاق می افتد که افراد در مورد فرایند های فکری خود و دیگران قضاوت می کنند. استراتژی هوش فرهنگی شامل تدوین استراتژی بیش از برخورد میان فرهنگی، بررسی مفروضات در حین برخورد و تعدیل نقشه های ذهنی در صورت متفاوت بودن تجارب واقعی از انتظارات پیشین می باشد. (ایرلی و پیترسون، 2004).

2-7- هوش عاطفی
مفهوم هوش عاطفی چیز جدیدی نیست بلکه استفاده از این اصطلاح در نوع خود جدید می باشد. شاید ارسطو اولین کسی باشد که به اهمیت احساسات در تعاملات انسانی توجه نمود. ارسطو می گوید: عصبانی شدن آسان است، همه می توانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در مقابل شخص صحیح، به میزان صحیح، در زمان صحیح، به دلیل صحیح و طریق صحیح آسان نیست ( گولمن، 1382). در سال 1982 یک دانشجوی مقطع دکتری در رشته هنر در یکی از دانشگاه های آمریکا پایان نامه ای را به اتمام رساند که در آن از واژه هوش عاطفی استفاده شده بود. این چنین به نظر می رسد که این اولین استفاده علمی و آکادمیک از واژه هوش عاطفی می باشد. (خائف الهی و دوستار،1382).

در سال 1990سالووی و مایر با آگاهی از کارهای انجام شده در زمینه جنبه های غیر شناختی هوش، اصطلاح هوش عاطفی را به کار بردند. آنها اصطلاح هوش عاطفی را به
عکس مرتبط با اقتصاد
عنوان شکلی از هوش اجتماعی1 که شامل توانایی در کنترل احساسات و عواطف خود و دیگران و توانایی تمایز قائل شدن بین آنها و استفاده از اطلاعات به عنوان راهنمایی برای فکر و عمل فرد به کار برند(چرنیس2 ، 2005).
این دو دانشمند بیان داشتند که هوش عاطفی این امکان را برای ما فراهم می کند که به صورت خلاقانه تری بیاندیشیم و از عواطف و احساسات خود در حل مسائل و مشکلات استفاده کنیم. این دو دانشمند با ادامه تحقیقات خود در زمینه اندازه گیری و سنجش هوش عاطفی بیان داشتند که هوش عاطفی تا حدی با هوش عمومی همپوشانی دارد و شخصی که دارای هوش عاطفی باشد، باید چهار مهارت زیر را داشته باشد: 1- تشخیص عواطف3
2- استفاده از احساسات و عواطف4
3- فهم عواطف5
4- تنظیم و کنترل عواطف6 (چرنیس، 2005)
به جای کسانی که برای اولین بار اصطلاح هوش عاطفی را به کار بردند، دانیل گولمن کسی است که

1-Social Intelligence
2- Cherniss
3- Identifying Emotions
4- Using Emotions
5- Understanding Emotions
6- Regulating Emotions
بیشتر از همه نامش با عنوان هوش عاطفی گره خورده است (هین، 2004). وی که خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز بود، رشته روانشناسی را در هاروارد1 به پایان رساند و مدتی نیز با مک کللند2 و دیگران کار کرد. گروه مک کللند می خواستند بدانند که چرا آزمون های هوش نمی تواندمشخص کند که افراد در زندگی خود موفق می شوند یا نه( چرنیس،2005). گولمن در سال 1995 کتابی تحت عنوان هوش عاطفی نشر کرد که این کتاب پرفروشترین کتاب سال شد و تلویزیون آمریکا با مصاحبه های گسترده ای که با وی در زمینه هوش عاطفی داشت موجب معروف شدن وی در سطح جهان گردید . در صفحه بعد به فعالیت های روانشناسی از سال 1900میلادی تا کنون و نحوه پیدایش مفهوم هوش عاطفی که به صورت جدول 2-5، آورده شده است اشاره می کنیم:

برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت  jemo.ir  مراجعه نمایید
رشته مدیریت همه موضوعات و گرایش ها : صنعتی ، دولتی ، MBA ، مالی ، بازاریابی (تبلیغات - برند - مصرف کننده -مشتری ،نظام کیفیت فراگیر ، بازرگانی بین الملل ، صادرات و واردات ، اجرایی ، کارآفرینی ، بیمه ، تحول ، فناوری اطلاعات ، مدیریت دانش ،استراتژیک ، سیستم های اطلاعاتی ، مدیریت منابع انسانی و افزایش بهره وری کارکنان سازمان

در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند

1- Harvard
2- Mc Clell and

جدول 2-5 ظهور مفهوم هوش عاطفی(رشیدی،1387)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت