مقدمه  ……………………………………………………………………………………………………..5-1

فصل اول: دورکیم و پوزیتویسم حقوقی …………………………………………………………………6

مبحث اول: بسترها و زمینه ی فکری دورکیم…………………………………………………………15-7

مبحث دوم: پوزیتویسم حقوقی دورکیم   ……………………………………………………………. 15

– گفتار اول : مکتب تحققی- اثباتی( پوزیتویسم)…………………………………………………..18-16

– گفتار دوم : پوزیتویسم حقوقی………………………………………………………………….. 22-18

– گفتار سوم : نقد پوزیتویسم حقوقی……………………………………………………..25-23

فصل دوم: اخلاق دورکیم……………………………………………………………………………….26

مبحث اول: واقعیت اخلاقی…………………………………………………………………………..27

– گفتار اول:بررسی و شناخت واقعیت اخلاقی……………………………………………….28-27

-بند اول:جایگاه اخلاق در اندیشه ی دورکیم…………………………………………………..30-28

– بند دوم : خصایل و مشخصات واقعیت اخلاقی…………………………………………….. 34-30

– گفتار دوم : منشأ اخلاق، وجدان اجتماعی…………………………………………………. 41-35

– گفتار سوم:معیار ارزش های اخلاقی …………………………………………………….43-41

 مبحث دوم: اخلاق حرفه ای………………………………………………………………….. 47-43

مبحث سوم: اخلاق مدنی………………………………………………………………….. 50-47

مبحث چهارم: اخلاق سکولار………………………………………………………………….. 50

-گفتار اول: اخلاق دینی………………………………………………………………….50 

بند اول: تعریف اخلاق دینی………………………………………………………………….52-50

بند دوم: امکان شناسی مفهومی اخلاق دینی ……………………………………..54-52

-گفتار دوم: اخلاق سکولار………………………………………………………………….. 54

بند اول:سکولاریسم ………………………………………………………………………..56-54      

بند دوم: لاییک یا سکولار؟………………………………………………………………. 60-56

-گفتار سوم: سکولاریسم اخلاقی دورکیم……………………………………………. 67-61

فصل سوم: حقوق………………………………………………………………………….. 68

مبحث  اول: تعریف و جایگاه حقوق در جامعه……………………………………….71-69

مبحث دوم: کارکرد حقوق در جامعه…………………………………………………… 73-71

-گفتار اول: فایده گرایی جرم…………………………………………………………..73-77

-گفتار دوم: برقراری همبستگی اجتماعی…………………………………………80-77

مبحث سوم: قانون………………………………………………………………….. 84-80

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

فصل چهارم: تعامل حقوق و اخلاق………………………………………………………..85

مبحث اول: تحلیل روابط حقوق و اخلاق…………………………………………………….87-85

مبحث دوم: تفکیک یا وحدت حقوق و اخلاق…………………………………………..93-87

نتیجه گیری……………………………………………………………………………………….97-94

کتاب شناسی…………………………………………………………………………….111-98

چکیده:

دورکیم، در جامعه شناسی علمی خود، مبتنی بر مبانی پوزیتویستی، سعی در بررسی مفهوم اخلاق نموده و اخلاق را بعنوان یک واقعیت اخلاقی برخاسته از وجدان جمعی، عاملی برای تنظیم کردن قواعد رفتاری مجاز میان افراد جامعه می داند. اما آیا این اخلاق، خاستگاهی دینی داشته یا سکولار بوده؟ اخلاقی سکولار بوده، مربوط به چگونگی صفات، رفتارها و هنجارهای حاكم بر آنها، مبتنی بر دیدگاه غیردینی، یا ضد مرجعیت دینی كه خواستار دخالت انحصاری و مطلق عقلِ خودبنیاد و علم در تنظیم امور زندگانی بوده و سعادت دنیوی و رفاه اجتماعی بشر، تنها غایت مطلوب آن است. در این رساله، در خلال روش توصیفی- تحلیلی بکار برده، به این نتیجه می رسیم که کاربرد واژه ی لاییک برای اخلاق دورکیم، اشتباه مصطلحی است که به جهت کاربرد متداول معمول گشته و حال آنکه اخلاق دورکیم اخلاقی سکولار می باشد. از سویی دیگر میان اجزای جامعه بایستی مجموعه ای از هماهنگی ها و تعاون برقرار باشد، دورکیم عامل اصلی برقراری این همبستگی در دوران معاصر را که ماهیتی ارگانیک دارند، تقسیم کار می داند و حقوق، بعنوان نمود بیرونی این همبستگی، رسالت برقراری هماهنگی و تعاون در جامعه را برعهده دارد. اخلاق، بنیان حقوق بوده و دورکیم با وجود رویکرد پوزیتویستی که دارد، در پاسخ به وحدت یا جدایی حقوق و اخلاق؟ نه تنها، حقوق و اخلاق را از هم بیگانه ندانسته بلکه بدلیل وحدت منشأ، آنها را درتعامل با هم می داند.

مقدمه:

الف) بیان مسئله و طرح موضوع

بررسی و شناخت دقیق ماهیت حقوق و اخلاق از جمله مباحث پایه ای است که در علم حقوق همواره مورد بحث بوده و از مفاهیم کلیدی و مبنایی به شمار می رود که برای دانشجویان حقوق مورد توجه قرار می گیرد. شناخت دقیق این مفاهیم و مهم تر از آن رابطه ی میان آنها، مکاتب مخلف حقوق را به خود مشغول ساخته و هر یک به فراخور نظرگاه و مبانی اولیه، پاسخی برای آن ترسیم نموده اند. از آن جمله، مکاتب جامعه شناختی است. بررسی رابطه ی میان مفهوم حقوق و اخلاق از جمله مباحث جنجالی می باشد، چنانکه می توان بدرستی آنرا دماغه ی هورن مباحث حقوقی دانست. در میان این تفاوت  آرای مقابل و متضاد نسبت به بررسی این موضوع ، گروهی این دو را متعلق به دو دنیای کاملا متفاوت و بیگانه از هم می دانند، گروهی آنها را همبسته، واحد و حتی مکمل یکدیگر به شمار می آورند و بعضا ضمن رعایت بیگانگی و دوئیت میان آنها روابط و هماهنگی هایی میان آنها قایل می شوند. به هرترتیب  از میان این همه، ما نگاه پوزیتویستی را بررسی می کنیم که امیل دورکیم، جامعه شناسی که روش علمی دقیق و مستقلی را برای بررسی پدیده ها ی اجتماعی و تحلیل واقعیت ها طرح انداخته، بدان پرداخته است.

رابطه ی میان حقوق و اخلاق را با تحلیل نگاه دورکیمی از این مفاهیم بررسی می کنیم تا ضمن بیان و معرفی حقوق دورکیم و اخلاق دورکیم رابطه ای که از گزاره های او برخواسته می شود را ارایه دهیم. پرداختن به سرچشمه ‌ها و سرشت نیروی اخلاقی، از دیگر مسایلی است که در فرایند مقررات گذاری جوامع اهمیت قابل توجهی دارد و بسیاری از سؤالات مربوط به فلسفه ی حقوق در گرو پاسخ به آن می باشد، بنابر این با بررسی مفهوم اخلاق، منشأ و خصوصیات قاعده ی اخلاقی این مسأله را نیز بررسی خواهیم کرد.

ب) اهمیت موضوع و انتخاب چرایی آن

بررسی رابطه ی حقوق و اخلاق، با رویکرد جامعه شناختی از آن روست که در میان مباحث حقوقی، جای یک تحلیل میان رشته ای خالی بنظر می رسید. چرا که حقوق در کارزار تنظیم و تنسیق مقررات اجتماعی و به سامان کردن روابط اجتماعی گاهاً در تقابل با قواعد اخلاقی قرار می گیرد، آنجا که عمل کردن و پایبندی به یک تکلیف اخلاقی، ممکن است به معنای زیر پا گذاشتن مقررات اجتماعی و قواعد حقوقی باشد، یا حتی آنجا که تنظیم یک قاعده ی حقوقی ممکن است از پیشینه ای اخلاقی برخوردار باشد. به هر ترتیب شناخت دقیق این دو مفهوم حقوقی یا به تعبیر دورکیم، واقعیت اجتماعی ما را در مقام رویارویی با این دسته از قواعد ( قواعد اخلاقی و حقوقی مقابل هم ) و تشخیص جایگاه اهمیت آنها در مقررات گذاری یاری می رساند. حتی اگر بخواهیم از این فراتر رویم باید گفت؛ فهم و شناخت دقیق این واقعیت های اجتماعی ما را در هضم و پذیرش قواعد حقوقی و اخلاقی مقابل یکدیگر یاری می رساند. انتخاب رویکرد امیل دورکیم به عنوان نظریه ی مبنای این رساله از آن روست که او را پیشگام جامعه شناسی علمی مستقلی می دانیم که سعی در تبیین اخلاقی غیر دینی، در جامعه داشته تا از رهگذر آن قواعد نظم دهنده ی جامعه را تحلیل کند خواه قواعد حقوقی یا اخلاقی.

ج) پیشینه تحقیق

در زمینه ی تحلیل مفهومی حقوق و اخلاق، تا کنون مباحث زیادی صورت گرفته چنانکه، تا مطالعات حقوقی بوده بحث و تبیین مفهوم حقوق هم بوده، همینطور در مورد مفهوم اخلاق و رابطه ی میان آنها چیزی که سراسر تحت عنوان فلسفه ی حقوق و فلسفه ی اخلاق مشحون از چنین تحلیلی می باشد. در بیان رابطه ی میان آنها نیز وضع به همین صورت است. اما آنچه پیش از این انجام نشده، بررسی دو مفهوم از مفاهیم اساسی فلسفه ی حقوق، در آثار دورکیم می باشد. چرا که، پیش از این با نگاه جامعه شناختی به اندیشه های او نظر انداخته اند. گذشته از این، به این دلیل که دورکیم بدنبال همان علمی کردن کرسی جامعه شناسی و بعد هم ساخت اخلاقی پوزیتیو بوده ، به مسأله ی حقوق و منشأ قانون و رابطه ی حقوق و اخلاق مستقیماً توجهی نداشته ، پیش از این هم، در این مورد بحثی در آثار او صورت نگرفته ، بنابر این ما به استخراج و  بررسی نظر او می پردازیم تا بتوانیم متوجه شویم چه رابطه ای میان مفهوم حقوق با واقعیت اخلاقی دورکیم برقرار است.

د) اهداف تحقیق

اگر جامعه‌شناسی به نتایجی که مایه‌ی بهبود وضع جامعه شوند نینجامد، شایسته‌ی یک ساعت زحمت هم نیست. بر اساس این گزاره ی منطقی هدف از این تحقیق ارایه ی شناختی روشن از مفهوم حقوق و اخلاق است و شناسایی یک باب از هزاران بابی که در میان مکاتب و آثار فلسفه ی حقوق نسبت به رابطه ی این دو تقریر یافته. اما گذشته از این، کارکردی که در فرایند این تحقیق مترصد بوده، عبارتست از شناسایی مرز دقیق مفاهیمی چون ، اخلاق ، دین و حقوق. چراکه در فرایند قانونگذاری و یا حتی تربیت های اجتماعی که صورت می گیرد دانستن تأثیر و تأثراتی که حقوق و اخلاق می توانند نسبت به هم داشته باشند، می تواند بعضا مانع از بروز قوانینی گردد که پذیرش اجتماعی را به همراه نداشته و موجب سرکوب و فشار بر جامعه می شود از طرفی، یا موجب بی اعتنایی و تخطی از التزام به قانون می شود از طرفی دیگر.

ه) سوالات تحقیق

_سؤال اصلی: نسبت میان قواعد اخلاقی و حقوقی از منظر دورکیم چیست؟ حقوق و اخلاق در نگاه پوزیتویستی دورکیم چه جایگاهی دارند؟ دورکیم چه رابطه ای را میان حقوق و اخلاق در نظر می گیرد آیا قایل به جدایی آنهاست و یا وحدت میان آنها؟

_سؤالات فرعی: آیا جامعه ی سالم و به هنجار ، جامعه ای است عاری از هرگونه جرم و اقدام غیر اخلاقی ؟ نسبت میان جرم و اخلاق چیست؟

_ آیا اخلاق دورکیم یک اخلاق دینی است یا سکولار؟ منظور از اخلاق سکولار دورکیم چیست؟

_ دورکیم ، منشأ اخلاق و قانون را در چه چیزی ارزیابی می کند؟

_ آیا با تغییر جوامع و در فرایند تحول شرایط زیستی و مبانی اعتقادی جامعه و اخلاق رایج در آن، حقوق هم تغییر می کند؟

و) فرضیه های تحقیق

-گزاره های دینی الزاماً تقارن و مناسبتی با قواعد اخلاقی ندارند. هیچ الزامی در تبعیت قواعد اخلاقی از دین نیست به این معنی که نمی توان گفت هر عملی که مبنای دینی نداشته باشد غیر اخلاقی است. یا تنها امور دینی ، اخلاقی هستند.

– اگرچه در دوران ابتدایی زندگی بشر، دین حاکم بر قواعد اخلاقی و حقوقی بوده، دست کم، در دوران معاصر برای اخلاقی بودن، انواع دلایل و توجیهات فلسفی وعقلی وعرفی و انسانی و اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت