بود.بنابراین، شناختن مفهوم سبک های تفکر به افراد و درک ارتباط بین آن سبک ها با توانایی ها از اهمیتی ویژه برخوردار خواهد بود. برای مثال، فردی با سبک تفکر قانونگذار می تواند در نواندیشی، ابداع و اختراع از خودکارآمدی بالایی برخوردار باشد و یا کارمندی وظیفه شناس با سبک تفکر غالب اجرایی مسلما در پیروی از دستورات بهینه مرجع خود می تواند فردی خودکارآمد برای سازمان باشد. همچنین، افرادی با سبک تفکر غالب قضاوتگری اگر در شرایط محیطی و فرهنگی مناسب قرار گیرند، مسلما در زمینه ی ارزیابی و قضاوت می توانند افرادی خودکارآمد و موفق باشند. دیگر سبک های تفکر نیز در افراد از جایگاه ویژه ی خود برخوردارند(استرنبرگ،1997).

یکی دیگر از ابعاد مسئله این است که امروزه در دیدگاه های تعلیم و تربیت تفکر مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است به گونه ای که امروزه رشد، پرورش و ارزشیابی تفکر یکی از کارکردهای اساسی تعلیم و تربیت است. شکست ها و موفقیت هایی که به توانایی ها نسبت داده شده، اغلب ناشی از سبک هاست. یک معلم باید بداند عملکرد ضعیف دانش آموز همیشه به علت عدم توانایی نیست بلکه به خاطر عدم تناسب بین سبک های تفکر دانش آموز و انتظاراتی است که معلم از او دارد(استرنبرگ،1997). همچنین خودکارآمدی نیز که یکی از مفاهیم اساسی در نظریه ی بندوراست، به باورها و قضاوت های فرد در مورد توانایی های خود اشاره دارد که می تواند با ایجاد انگیزه در فرد، موجبات پیشرفت او را فراهم سازد. بنابراین، شناختن مفهوم خودباوری و خودکارآمدی در دانش آموزان در برخورد با مسایل و مشکلات، می تواند موجب پیشرفت و موفقیت آن ها در تمام امور به ویژه در امر تحصیل شود.

2-2-1-10 خودکارآمدی تحصیلی

خودکارآمدى جزیى از خودپنداره فرد مى باشد که به باورهاى فرد در رابطه با توانایى هایش جهت انجام تکالیفى که در آینده با آنها روبه رو مى شود، مربوط است (بندورا، 1997). یکى از جنبه هاى خودکارآمدى، خودکارآمدى تحصیلى است. خودکارآمدى تحصیلى شامل باورداشتن به توانایى ها براى رسیدن به اهداف در یک زمینه تحصیلى مشخص می باشد(دورمان[2]، 2001). پژوهش ها نشان می دهد که خودکارآمدى تحصیلى با انگیزش تحصیلى(ساراکاروگلووداینسر[3]،2009)، و عملکرد تحصیلی(آمون[4]،2008)، رابطه معنى دار دارد.

به طور کلی، سازه خودکارآمدی در محیط های آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا طبق نظر بندورا، این گونه محیط ها برای رشد و شکل گیری خودکارآمد ی مناسب هستند (بندورا،1994)، در محیط های آموزشی و نیز در علوم سلامت، خودکارآمد ی ر ا اغلب برای تعیین موفقیت برنامه های آموزشی و میزان دستیابی دانش آموزان به برآیندهای آموزشی بررسی کرده اند (بابنکو، مولد، آندروسیزین و گلدنبرگ[5]،2004؛ لنت و اسمید[6]،2006). در محیط های آموزشی، خودکارآمدی به باورهای دا نش آموز در ارتباط با توانایی انجام وظایف درسی تعیین شده اشاره دارد . دانش آموزانی که معتقدند در تحصیل می توانند موفق باشند، تمایل، تلاش و استقامت بیشتری در انجام وظایف درسی نشان می دهند و به توانایی خوداطمینان بیشتری

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

دارند ( بندورا،1997؛ بونگ[7]،2001). یافته های حاصل از مطالعات، حاکی از آنند که خودکارآمد ی بر کسب دانش (پاجاریس،1996)، رشد و بهبود مهارت ها (فردی و مویرکوچران[8]، 2006)، تأثیردارد. همچنین، خودکارآمدی زیاد دانش آموزان، سبب موفقیت تحصیلی آنان می گردد(زیمرمان[9]،2000؛گور[10]،2006).

بنابراین، سازه مهم نظریه بندورا (1982)، خودکارآمدی است .خودکارآمدی ادراک شده عبارت است از باورهای مربوط به صلاحیت های شخصی برای سازماندهی و اجرای اعمال ضروری به منظور فراگرفتن یا انجام رفتارها در سطوح معین .تحقیقات در مورد جنبه تعامل خودکارآمدی ” شخص – رفتار ” نشان می دهند که باورهای خودکارآمدی بر رفتارهای پیشرفت تحصیلی ، مانند انتخاب تکالیف ، استمرار یادگیری ، مقدار تلاش و اکتساب مهارت اثر می گذارند(شانک[11]،1991). همچنین نشان داده شده است که انواع تجارب خاص (به عنوان مثال ، عملکرد قبلی ، تجارب جانشینی، متقاعدسازی کلامی و برانگیختگی هیجانی -فیزیولوژیکی) بر باورهای شخصی انسان ها اثر می گذارند. به عنوان مثال ، دانش آموزانی که موفقیت هایی در مدرسه کسب نموده اند، سطوح بالاتری 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت