پایان نامه درمورد اعتبار برند/:صرفه جویی هزینه وتصویر برند |
ذهنی جمعی است و میان گروه به اشتراک گذاشته می شود. آهرن و همکاران[1] (2005) بر این باورند که شناسایی یک شرکت یا یک نام تجاری خاص توسط مصرفکننده میتواند نتایج مثبت نگرشی و یا رفتاری به همراه داشته باشد. کمپ بل و گلداشتاین (2001) دریافتند که ریسک درک شده، اثر ناسازگاری را بر ارزیابی ها، تعدیل میکند و این که هنگامی که میزان ریسک بالاست، این مزیتها برای ناسازگاریها ظاهر نخواهد شد. هنگامی که ریسک درک شده، از سطح تحمل افراد تجاوز میکند، مصرفکنندگان اغلب کاهش اثرمنفی ریسک را از طریق روشهایی همچون بدست آوردناطلاعات اضافی، تعویض با جانشین هایی با سطح پایین ریسک یا ارزیابیهای با احتیاط از راه کارها و آزمایش محصولات مدیریت میکند. به عبارتی ریسک درک شده از دو مفهوم اساسی پیامدهای منفی یک تصمیم و احتمال رخداد این پیامدها تشکیل میشود. گردن و همکاران اشاره نمودند که افراد به طور معمول در تصمیمهای خرید خود در موقعیتهایی قرار میگیرند که از لحاظ ابهام و پیچیدگی متفاوت میباشند. به عقیدهی مایرز و همکاران در اغلب اوقات محصولات با کیفیت پایینتر از دید مشتریان مخاطره آمیزتر هستند. علاوه بر این، مطالعات بسیاری نشاندهندهی اثر منفی ریسک درک شده بر قصد خرید میباشند. با توجه به مطالب ارائه شده فرضیهی نهم پیشنهاد میشود:
فرضیه 9) تصویر برند بر ریسک درک شده تاثیر منفی و معناداری دارد.
ریسک درک شده، همچون انتظارات معقول معین مشتریان از ضرر، یک ساخت مهم در شرح و فخم ارزیابی مشتری، انتخاب و رفتار خرید میباشد ( اولسن و همکاران[2]،2011). شواهد تجربی از نقش ریسک درک شده در رابطهی وفاداری و رضایت و به علاوه گسترش بررسیهای قبلی حمایت میکند تا نقش ریسک درک شده را در رابطه ارزیابی و انتخاب رفتار تصدیق کند. اردم و اسویت در سال ( 1998) گفتهاند صرفهجویی در هزینهاطلاعات را میتوان از طریق کاهش جمع آوری اطلاعات و هزینههای پردازش که شامل صرف هزینه های زمان، پولی و روانی است مفهوم سازی کرد. در نتیجه ریسک درک شده بیشتر باشد فرد به دنبال پیدا کردن اطلاعات بیشتر در مورد محصول میباشد. بنابراین میتوان فرضیهی دهم را پیشنهاد کرد:
فرضیه 10) ریسک درک شده بر صرفه جویی در هزینه اطلاعات تاثیر مثبت و معناداری دارد.
کیفت درک شده عبارت است از ارزیابی کلی مشتری از استانداردهای فرآینددریافت خدمات. در پژوهشهای پیشین، ارتباط بین کیفتدرک شده و رضایت، به اثبات رسیده است. برخی از صاحبنظران بر این عقیده اندکه کیفیت درک شده، میزان انطباق بین عملکرد درک شده و انتظارات مشتری است. برخیدیگر از پژوهشگران، کیفیت درک شده را نتیجه رضایت میدانند. ارتباط لزوما مثبتی بین درک مشتری از کیفیت و درک وی از ارزش وجود ندارد. ممکن است مشتریان به دلیل قیمتهای پایین، ارزش بالایی را از محصولات یا خدماتی که کیفیت پایینی دارند، ادراک کنند (زنجبریان و همکاران، 1391). قصد خرید مصرفکننده، رفتار قابل پیش بینی افراد در تصمیمات خرید آتی را منعکس مینمایدکه نشاندهنده طرز تلقیهای مصرفکننده است. قصد خرید، یک الگوی شکلگیری نگرش خرید آتی است . قصد خرید نسبت به یک کالای خاص، به
طرز تلقی و اعتقاد به آن وابسته است ( حیدر زاده و همکارانش،1390). اگر ارزش و کیفیت ادراک شده حالت مطلوبی قرار گیرد و مشتریان قصد خرید از برند را داشته باشند خرید از خدمات برندیخاص، بهرهوری را به همراه خواهدداشت (بالدوف و همکاران،2003). بنابراین می توان فرضیهی یازدهم را پیشنهاد کرد:
فرضیه 11) کیفیت درک شده بر قصد خرید مجدد تاثیر مثبت و معناداری دارد.
اردم و اسویت[3]در سال ( 1998) گفتهاند صرفه جویی در هزینهاطلاعات را میتوان از طریق کاهش جمعآوری اطلاعات و هزینه های پردازش که شامل صرف هزینههای زمان، پولی و روانی است مفهوم سازی کرد. زمانی که خرید از ریسک بالایی برخوردار است مصرفکننده زمان بیشتری را صرف جستجوی اطلاعات و مراحل ارزیابی خواهد نمود. چنین تصمیمات خریدی تصمیمات پیچیده و
[دوشنبه 1398-07-29] [ 11:08:00 ب.ظ ]
|