عوامل روانکاوانه در شخصیت،پایان نامه شیوع اختلالات شخصیت |
درمانی تثبیت شده است و فرد در این مرحله برای دریافت غذا عمدتاٌ به دیگران وابسته است. افراد دارای منش مقعدی[3] به علت کشمکشهای دورهمقعدی در زمینه آموزش آداب طهارت افرادی لجوج و یکدنده، خسیس و بسیار با وجدان هستند. پس از فروید، ویلهلم رایش اصطلاح «زره منش[4]» را وضع کرد و منظورش سبکهای دفاعی مشخصه ای بود که افراد به کار میبرند تا از خود در برابر تکانههای درونیشان و نیز در برابر اضطراب بین فردیای که در روابط خود با افراد مهم زندگیشان پیدا میکنند، محافظت کنند. تأثیر اندیشههای رایش بر نظراتی که امروزه هم در مورد شخصیت و اختلالات آن ابراز میشود، مشهود است. برای مثال صبغه منحصر به فرد شخصیت هر انسان را عمدتاً مکانیسمهای دفاعی مشخصه او تعیین میکند. هر یک از اختلالات شخصیت در محور دوم دارای تعدادی دفاع است که بالینگر با کمک آنها نوع اختلالی را که در منش فرد وجود دارد، میتواند شناسایی کند. مثلاً افراد دچار اختلال شخصیت بدگمان، از فرافکنی استفاده میکنند، در حالی که اختلال شخصیت اسکیزوئید با مکانیسم دفاعی انزوا ارتباط دارد. اگر دفاعها مؤثر واقع شود، افراد مبتلا به اختلال شخصیت میتوانند بر احساساتی از قبیل اضطراب، افسردگی، خشم، شرم و گناه فائق آیند، لذا اینها رفتارشان را خود – همخوان[5] مییابند یعنی این رفتار علی رغم اثر سوئی
که بر دیگران میگذارد، هیچ رنج و عذابی برای خود بیمار ندارد. این گونه بیماران از درگیر شدن در روند درمان نیز اکراه دارند، دفاعهایشان برای تسلط بر حالات عاطفیِ ناخوشایندشان اهمیت دارد و لذا آنها تمایلی به دست برداشتن از این دفاعها ندارند. یکی دیگر از خصایص محوری اختلالات شخصیت، نوع رابطه ویژهی درونی بیمار است. در سیر رشد، الگوهای ویژهایاز روابط خود با دیگران درونی میشود. کودک از طریق درون فکنی[6] با والد خود یا هر فرد دیگری را درونی میکند و به این ترتیب با او مثل یک موجود درونی رفتار میکند، موجودی که همواره یک ابژه[7] میماند، نه خود فرد. از طرف دیگر کودک طی همانندسازی، والدین خود و سایر افراد را نیز به گونه ای درونی میکند که، صفات آنها جزئی از وجودش میشود و او «واجد» آن صفات میگردد. این دو دسته بازنمود درونی یعنی بازنمودهای خود و بازنمودهای ابژه نقشی اساسی در تشکیل شخصیت دارند و وجوه مختلف آنها از طریق برون سازی[8]و همانندسازی فرافکنانه در روابط بین فردی تجلی میشود، به این ترتیب دیگران مجبور به ایفای نقشی خاص در زندگی درونی بیمار میگردند. از این روست که یکی دیگر از ویژگیهای بیماران دچار اختلالات شخصیت، نحوه خاص روابط بین فردی آنهاست که ریشه در نوع روابطی دارد که بیمار با عینیت درونی خود برقرار میکند(کاپلان، سادوک،2003، ترجمه پورافکاری 1383(.
[1]Psychoanalytic
[2]oral character
[3]Anal character
[4]Character armor
[5]ego-syntonic
[6]interjection
[7]object
[دوشنبه 1398-07-29] [ 11:57:00 ب.ظ ]
|