پایان نامه مطالعه تطبیقی تئوریهای مالکیت بر نفت و گاز |
الف) اطلاق…………………………………………………………………………… 10
ب) انحصار…………………………………………………………………………… 11
ج) دوام……………………………………………………………………………….. 12
گفتار سوم: انواع مالکیت به اعتبار مالک………………………………………………… 12
الف) مالکیت خصوصی……………………………………………………………. 12
ب) مالکیت عمومی…………………………………………………………………. 14
ج) مالکیت دولتی…………………………………………………………………… 15
گفتار چهارم: مقایسه مالکیت با مفاهیم مشابه………………………………………….. 18
الف) مقایسه با حق انتفاع………………………………………………………….. 18
ب) مقایسه با حق ارتفاق………………………………………………………….. 20
گفتار پنجم: انواع مالکیت به اعتبار اصالت و تبعیت…………………………………. 22
الف) مالکیت اصلی…………………………………………………………………. 22
ب) مالکیت تبعی……………………………………………………………………. 23
گفتار ششم: رویکرد سیستم اقتصادی اسلام در مورد مالکیت و تفاوت آن با سیستمهای اقتصادی دیگر 26
مبحث دوم: معدن…………………………………………………………………………………… 27
گفتار اول: تعریف…………………………………………………………………………… 27
گفتار دوم: اقسام…………………………………………………………………………….. 28
الف) معدن ظاهری………………………………………………………………….. 29
ب) معدن باطنی……………………………………………………………………… 31
گفتار سوم: ظاهری بودن معادن نفت و گاز……………………………………………. 33
مبحث سوم: حاکم…………………………………………………………………………………… 34
گفتار اول: تعریف…………………………………………………………………………… 34
گفتار دوم: منظور از «حکومت اسلامی» در اصل چهل و پنجم قانون اساسی ایران 36
الف) مفهوم «حکومت اسلامی»…………………………………………………… 36
ب) مقام معظم رهبری، حاکم فعلی جمهوری اسلامی ایران……………….. 38
مبحث چهارم: نفت و گاز…………………………………………………………………………. 39
فصل دوم: تئوریهای مطرح در فقه و حقوق ایران……………………………………….. 40
مبحث اول: مالکیت امام (مالکیت حکومت)…………………………………………………… 41
گفتار اول: بیان تئوری………………………………………………………………………. 41
گفتار دوم: دلائل…………………………………………………………………………….. 43
الف) موثقه اسحاق بن عمار………………………………………………………. 44
ب) روایت أبی بصیر و روایت داود بن فرقد………………………………… 45
ج) ایجاد نظم و عدالت اجتماعی………………………………………………… 46
گفتار سوم: لزوم اذن امام جهت تصرف در معدن……………………………………. 46
مبحث دوم: اباحه……………………………………………………………………………………. 49
گفتار اول: بیان تئوری………………………………………………………………………. 49
گفتار دوم: دلائل…………………………………………………………………………….. 53
الف) إصاله الإباحه……………………………………………………………… 53
ب) سیره مسلمانان………………………………………………………………….. 54
ج) عموم آیه شریفه « هُوَالَّذی خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعًا »………………………………………………………………………………………………………….. 55
د) ظاهر روایات وجوب پرداخت خمس در معادن………………………….. 56
مبحث سوم: مالکیت عمومی………………………………………………………………. 56
گفتار اول: بیان تئوری………………………………………………………………… 56
گفتار دوم: مالکیت عمومی، تئوری مورد قبول در حقوق ایران……………… 58
الف) تشریح قوانین فعلی…………………………………………………………. 58
ب) مروری بر تاریخچه قوانین ایران……………………………………………. 63
مبحث چهارم: تفصیل با ملاک نوع مالکیت زمین……………………………………………. 64
گفتار اول: تفصیل اول بین املاک دولتی و املاک عمومی و املاک خصوصی (تفصیل فیاض) 65
الف) معدن در املاک دولتی………………………………………………………. 65
ب) معدن در املاک عمومی………………………………………………………. 65
ج) معدن در املاک خصوصی…………………………………………………….. 66
گفتار دوم: تفصیل دوم بین املاک دولتی و املاک عمومی و املاک خصوصی (تفصیل شهید ثانی) 67
الف) معدن در املاک دولتی………………………………………………………. 68
ب) معدن در املاک عمومی………………………………………………………. 68
ج) معدن در املاک خصوصی…………………………………………………….. 69
فصل سوم: تئوریهای مطرح در حقوق آمریکا……………………………………………. 69
مبحث اول: تئوری مالکیت در محل…………………………………………………………….. 69
مبحث دوم: تئوری عدم مالکیت…………………………………………………………………. 73
گفتار اول: بیان تئوری………………………………………………………………………. 73
گفتار دوم: تمایزات تئوریهای رایج در حقوق آمریکا (تئوری مالکیت در محل و تئوری عدم مالکیت) 75
الف) شناسایی و عدم شناسایی حق برای مالک زمین……………………….. 76
ب) مادی و معنوی بودن تئوریهای مالکیت در محل و عدم مالکیت…… 76
خاتمه: فرض باطنی بودن معادن نفت و گاز………………………………………………….. 77
نتیجه؛ مطالعه تطبیقی………………………………………………………………………………. 80
فهرست منابع و مآخذ…………………………………………………………………………….. 86
مقدمه
امروزه با توجه به ارزش بالای نفت و گازِ نهفته در اعماق زمین و رو به اتمام بودن این منابع و نیز به سبب منافع و درآمدهایی که دولتها از استخراج نفت تحصیل میکنند، حقوق و قوانین مرتبط با معادن نفت و گاز از اهمیت فوقالعادهای برخوردار میباشند. کاهش مستمر نفت و گاز نه تنها موجب کاسته شدنِ اهمیت حقوق مربوط به این معادن نشده است، بلکه معادن باقیمانده دارای اهمیت بیشتری گردیده و نیازمند وضع قوانین پیشترفتهتری خواهند بود. یکی از مسائل مرتبط با حقوق نفت و گاز، موضوع مالکیت این معادن گرانبها میباشد. از این گذشته، چرخیدن سیکل اقتصادی کشورهای نفتخیز از جمله ایران، وابستگی زیادی به بهرهبرداری از منابع نفتی دارد و برای انتفاع بهینه از این منابع، لازم است مالک آنها شناخته شده تا با لحاظ شرایط و محدودیتهای مالکیت، اقدامات مقتضی در جهت انتفاع از منابع نفت و گاز صورت پذیرد. بنابراین روشن شدن مسئله مالکیت این منابع، از مهمترین امور مربوط به حکومت میباشد. لذا ضروری است این مطلب روشن گردد که معادن نفت و گاز، تحت کدامیک از مالکیتهای دولتی، عمومی یا خصوصی خواهند بود؟ تئوری مورد قبول در یک نظام حقوقی، مسلماً در وضع قوانین مربوط به مسائل نفتی تأثیر خواهد داشت و رویکرد قانونگذار را در قانوننویسی مشخص میکند. به طور مثال اگر دولت، مالک باشد دایره و قلمروی وسیعتری در اکتشاف، حفاری، استخراج و کلاً امور مربوط به منابع نفت خواهد داشت. همچنین دولت، اختیارات بیشتری در مورد چگونگی هزینه کردن منافع حاصله خواهد داشت. اما در صورتیکه مالکیت این منابع از آنِ شخص خصوصی یا حتی عموم مردم باشد، منافع حاصله از نفت و گاز استخراجی، در ملکیت مالک خصوصی یا عمومی قرار خواهد گرفت، و مسلماً گستره اختیارات دولت با محدودیت بیشتری روبرو میباشد.
شایان ذکر است غیر از اصل مسئله مالکیت، مسئله دیگری که وجود دارد و البته از محدوده موضوع این تحقیق خارج است، مسئله تعیین قلمرو و محدوده مالکیت بر نفت و گاز میباشد. به عنوان مثال آیا مالک خود وظیفه حفاری، استخراج، ذخیرهسازی، تصفیه و …. را به عهده خواهد داشت یا حکومت میتواند تصدی و یا اختیار این امور را از مالک سلب کرده یا مشروط به اخذ مجوز یا امور دیگری بکند. البته همانگونه که بیان گردید، در این تحقیق، به علت جلوگیری از اطاله کلام و همچنین بینظمی مطالب از بحث در مورد محدوده و قلمروی مالکیت بر معادن نفت و گاز، اجتناب کردهایم و در واقع تنها به دنبال روشن شدن مالکیت بر منابع نفت و گاز خواهیم بود.
بنابراین مسئله و دغدغه اصلی ما در این نوشتار، شناخت «تئوریهای مالکیت بر نفت و گاز»، به عنوان منابعی ارزشمند، میباشد. شناسایی هرچه بهتر این مسئله، اولاً موجبات تطبیق بین تئوریهای پذیرفته شده در ایران و آمریکا را فراهم میسازد و باعث درک بهتر مزایا و معایب هر یک میشود و ثانیاً کمک قابل توجهی به حقوقدانان و قانوننویسان در وضع قوانین بهینه و بدون چالش میرساند. البته باید بدانیم مالکیت منابع گرانبهای نفت و گاز از دیرباز هم در فقه و بالطبع در حقوق ایران و هم در حقوق آمریکا با اختلافاتی همراه بوده است.
حال پس از روشن شدن مسئله اصلی تحقیق، که شناسایی انواع «تئوریهای مالکیت بر نفت و گاز» میباشد، در اینجا به ذکر چند سوال فرعی که پاسخ آنها در تحقیق پیشرو خواهد آمد، میپردازیم:
آیا معدن نفت و گازی که در اعماق چند صد متری زمین واقع شده است، در شمار توابع زمین قرار میگیرد یا نمیتوان آنرا جزء توابع زمین محسوب کرد؟
مالکیت امام یا حاکم، بر اموال عمومی به چه معنایی میباشد؟ آیا به مفهوم همان مالکیتی است که امام بر اموال شخصی خویش دارد یا مفهوم دیگری برای آن قائل هستیم؟
اموالی که متعلق به حکومت یا دولت بوده با اموالی که در تملک جامعه میباشند، چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
پس از تبیین سوال اصلی و برخی از سوالات فرعی این تحقیق، در اینجا به برخی از فرضیههای موجود پیرامون موضوع تحقیق اشاره میکنیم:
پس از تتبع در منابع فقهی و حقوقی ایران و آمریکا، به شش تئوری در مسئله مالکیت معادن نفت و گاز دست مییابیم که عبارتند از: «مالکیت امام، اباحه، مالکیت عمومی، تفصیل فیاض کابلی، تفصیل شهید ثانی (تئوری مالکیت در محل در حقوق آمریکا)، عدم مالکیت.»
میان فقها و حقوقدانان در اینکه معدن نفت و گاز در شمار توابع زمین به حساب میآید یا خیر، اختلافنظر وجود دارد. برخی بر این باورند که معدن تابع زمین بوده و لذا مالک سطح زمین، مالک نفت و گاز زیر آن نیز خواهد بود. اما در مقابل عدهای دیگر معتقدند که نفت و گازی که در اعماق زمین مدفون است، در زمره توابع زمین نمیباشد و مالکیت آن، تابع مالکیت سطح زمین نمیباشد. به عبارت دیگر یک فرض این است که چنانچه نفت و گاز در زمینی با هر نوع مالکیتی اعم از خصوصی، عمومی یا دولتی یافت شود، طبق اصول مربوط به مالکیت مثل اصل تسلیط، مالک زمین، مالکیت کلیه متعلقات، ثمرات و توابع آن را نیز خواهد داشت. این گروه معدن را جزو توابع زمین میدانند. هم چنین فرض دوم این است که معادن نفت و گاز که در اعماق زمین وجود دارند، در زمره توابع زمین نخواهند بود تا مالک زمین، مالک نفت و گاز نیز باشد.
آنچه در فقه و حقوق، در مورد مالکیت حاکم بر اموال دولتی بیان گردیده با مالکیت وی بر اموال شخصیاش متفاوت است. در واقع مالکیت بر اموال دولتی به دلیل منصب و جایگاهی است که حاکم در اجتماع دارد. به عبارت دیگر حاکم به عنوان قدرت عالی و برتر در جامعه متصدی و زمامدار اموال دولتی میباشد و لذا اموال دولتی پس از عزل یا فوت حاکم، در اختیار حاکم بعدی قرار خواهد گرفت؛ برخلاف اموال شخصی وی که جزو ماترک بوده و در صورت فوت وی بین وراث تقسیم میگردد.
شباهتی که مالکیت حاکم با مالکیت عمومی با هم دارند این است که در هر دو حاکم جامعه متصدی و مسئول امور مربوطه خواهد بود. اما در باب تفاوت این دو میتوان گفت منافع حاصل از املاک عمومی لزوماً باید در راستای رفاه عمومی و امور عامالمنفعه مثل احداث و تعمیر پل، خیابان و بیمارستان گردد. اما در صورتی که حاکم مالک باشد، منافع حاصله را هر جایی که صلاح بداند هزینه میکند. در این صورت وی میتواند این منافع را صرف گروهی خاص در جامعه کند، حتی میتواند این اموال را در جهت مصالح جامعه بفروشد یا اجاره دهد.
حال در اینجا به توضیح مختصری در مورد تئوریهای مذکور در باب «مالکیت بر نفت و گاز» میپردازیم. در فقه برخی قائل به این نظریه هستند که معادن مطلقا در زمره انفال میباشند و مالکیتشان برای امام یا حاکم شرع خواهد بود. همچنین قول به مباح بودن معادن، بدین معنا که هرکسی آنها را حیازت نمود مالک است، نیز به عنوان قول مشهور در فقه ذکر شده است. افزون بر اینها باید بگوییم برخی دیگر معتقدند معادن در زمره ثروتهای عمومی است و مالکیت آنها، از آنِ عموم مردم جامعه میباشد. در ایران اصل 44 و 45 قانون اساسی، مالکیت مطلق معادن را (هر نوع معدنی و در هر نوع زمینی) به «عموم مردم» واگذار کرده است و البته اختیار اداره و تصدی معادن نفت و گاز را از آنِ «حکومت اسلامی» میداند. در حقوق آمریکا اینکه مالک زمین مالک معدن موجود در آن نیز باشد، پذیرفته شده است. علاوه بر این سه تئوری، دو تفصیل در فقه امامیه از مرحوم فیاض کابلی و شهید ثانی ذکر شده است که این دو تفصیل فیالجمله با یکی از تئوریهای پذیرفته شده در آمریکا با عنوان تئوری «مالکیت در محل» منطبق میباشد؛ چرا که هم در تفصیل شهید ثانی و هم در تئوری مالکیت در محل، مالکیت خصوصی معادن نفت و گاز مورد قبول واقع شده است. همچنین تئوری ششم که منحصر به حقوق آمریکا است با عنوان تئوری «عدم مالکیت» آمده است.
در فصل اول تحقیق، سعی شده مفاهیمی از قبیل «مالکیت، معدن، حاکم، نفت و گاز» که مرتبط با موضوع تحقیق؛ یعنی «تئوریهای مالکیت بر نفت و گاز» هستند، بسط و توضیح کامل داده شوند. تفصیل و موشکافی این مفاهیم، خواننده را بر درک هرچه بیشتر و بهتر موضوع تحقیق، یاری خواهد نمود. اما در فصل دوم، با عنایت به تتبعی که در فقه و حقوق ایران و حقوق آمریکا به عمل آمده و با توجه به تشتت آراء فقها و حقوقدانان، تلاش شده که تئوریهای مذکور، به طور منسجم و با دستهبندی منظم ارائه گردند. لذا در این فصل، شش تئوری ذکر شده در این باب، طی چهار مبحث بیان گردیده است که بالطبع هر کدام از این تئوریها حاکی از قول عدهای از فقها یا حقوقدانان میباشند. مبحث اول، نظریه نخست بیان گردیده که مذکور در فقه میباشد و از «مالکیت امام (حاکم)» حکایت دارد که نه در حقوق ایران و نه در حقوق آمریکا پذیرفته نشده است. البته در برخی از نظامهای حقوقی مثل انگلستان این نظریه، قبول شده است که از حیطه موضوع تحقیق در اینجا خارج میباشد. در مبحث بعد، تئوریهای دوم و سوم آمده است. تئوری دوم قول مشهور میان فقهاست که با توجه به حدیث «الناس فیها شرعٌ سواء» معادن را مطلقا در زمره مباحات به حساب میآورد. به موجب این نظریه، همه مردم نسبت به معادن نفت و گاز حق یکسانی دارند. البته عده اندکی نیز مفهوم این عبارت را «مالکیت عمومی» دانستهاند که با «مباحات» متفاوت است و لذا «مالکیت عمومی» به عنوان تئوری سوم در این تحقیق مطرح گردیده است. شایان توجه است که در حقوق ایران اصول 44 و 45 قانون اساسی، «مالکیت عمومی» را در مورد معادن پذیرفته و البته تصدی و اداره امور مربوطه را به حکومت واگذار کرده است. اما در مبحث سوم تفاصیلی که فقها بدان معتقد بودهاند آمده است. در واقع تئوریهای چهارم و پنجم تفصیلهایی است که مبنای هر دویشان نوع مالکیت زمینی است که معدن در آن اکتشاف شده است. نکته قابل توجه این است که تفصیل دوم، یکی از تئوریهای رایج در حقوق آمریکا با عنوان تئوری «مالکیت در محل» نیز میباشد. در مبحث چهارم نیز، تئوری آخر که منحصر به حقوق آمریکاست، ذکر شده است. این نظریه که به تئوری «عدم مالکیت» تعبیر گردیده، دومین تئوری رایج در آمریکا میباشد که در برخی ایالات این کشور پذیرفته شده است.
با توجه توضیحاتی که گذشت باید بگوییم در این تحقیق از طرفی به دنبال بررسی تئوریهای موجود در فقه امامیه، حقوق ایران و حقوق آمریکا و تطبیق آنها با یکدیگر و از سوی دیگر در صدد ارائه جمعبندی و پیشنهادی مناسب برای مالکیت بر نفت و گاز با توجه به شرایط جوامع امروزی هستیم.
در انتها نیز در خاتمه تحقیق، نتیجهای از تئوریهای مذکور بیان گردیده است. در این خاتمه تلاش شده تئوریهای مورد پذیرش در فقه و ایران و آمریکا به طور تطبیقی مقایسه شوند و مزایا و معایب هر کدام از نظریهها ذکر گردند. همچنین با توجه به اهمیت فوقالعاده بحث مالکیت نفت و گاز، پیشنهادی نیز ارائه گردیده است.
فصل اول: مفاهیم پایه
در این فصل، سعی شده است، در مورد مفاهیمی که با موضوع تحقیق ارتباط نزدیکی دارند توضیحات مفصل و کاملی ارائه شود تا مفاهیم بکار برده شده در تحقیق، به طور دقیق تبیین گردند. در
[دوشنبه 1398-07-29] [ 09:36:00 ب.ظ ]
|