1-3- ضرورت واهمیت پژوهش…………………………………………………………………. 4

1-4- اهداف پژوهش…………………………………………………………………………….. 8

1-5- فرضیات پژوهش………………………………………………………………………….. 8

1-6- تعاریف مفهومی وعملیاتی متغیرها…………………………………………………………. 8

فصل دوم : پیشینه پژوهش

2-1- تعارض والدین…………………………………………………………………………… 11

2-1-1-  تعاریف تعارض والدین………………………………………………………….. 11

2-1-2 دیدگاههای تعارض زناشویی…………………………………………………………… 12

2-1-2-1 دیدگاه سنتی…………………………………………………………………….. 13

2-1-1-2- مشکلات زناشویی ازدیدگاه شناختی- رفتاری:………………………………….. 13

2-1-1-3- تعارضات زناشویی ازدیدگاه تحولی……………………………………………. 14

2-1-3-هشت کارکردمثبت تعارض ازنظر…………………………………………………… 15

2-1-4-موضوعهای پدیدآورنده ی اختلافهای زناشویی:…………………………………… 5

2-1-5-مقابله های ناکارآمد و غیر مفید………………………………………………….. 16

2-1-6- تعریف جدیداززوج خوشبخت:………………………………………………… 17

2-1-7- مقایسه باورهاوعقایدزوجهای سالم وغیرسالم:………………………………….. 18

2-1-8- هرم تعارض……………………………………………………………………. 20

2-1-9- عوارض تعارض………………………………………………………………………. 20

2-1-10-تعارض وهیجانات مربوط به آن……………………………………………………… 21

2-1-11-مسایل مولد تعارض………………………………………………………………….. 22

2-1-12-مراحل تعارض……………………………………………………………………. 23

2-1-13-نقشهای جنستی وتعارضات روجین…………………………………………… 24

2-1-14-نظریه های مربوط به تعارض………………………………………………….. 25

2-1-15- تعریف راهبردهای حل تعارض………………………………………………. 26

2-1-16-بهترین سبک مؤثرمدیریت تعارض…………………………………………….. 27

2-1-17- نگرش و نیاز دو مقوله در تعارض همسران…………………………………… 27

2-1-18- نقش درک نیازهای همسردرمدیریت تعارض……………………………………….. 28

2-1-19-روشهای تسهیل کننده درکنترل تعارض………………………………………… 25

2-1-20- مراحل کنترل تعارض…………………………………………………………. 31

2-1-21-رعایت قواعدحل تعارض……………………………………………………… 33

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

2-1-22- سبک‌های غیرمؤثرومشکل‌ساز………………………………………………… 34

2-2- ازدواج…………………………………………………………………………………… 36

2-2-1-مقدمه………………………………………………………………………………….. 36

2-2-2-تعریف ازدواج………………………………………………………………….. 38

2-2-3خانواده ونگرش به همسرگزینی………………………………………………….. 27

2-2-4- انتخاب همسروعوامل مؤثربرآن……………………………………………………….. 40

2-2-5-مراحل انتخاب همسر…………………………………………………………… 43

2-2-6- ازدواج وخانواده دردوران نوین………………………………………………… 45

2-2-7- رعایت قواعدحل تعارض………………………………………………………. 50

2-2-8- شیوه های انتخاب همسر……………………………………………………….. 57

فصل سوم : روش پژوهش

3-1- روش پژوهش……………………………………………………………………………. 64

3-2- متغیرهای پژوهش………………………………………………………………………… 64

3-3- جامعه آماری،نمونه آماری،روش نمونه گیری……………………………………………… 64

3-4-ابزار پژوهش……………………………………………………………………………… 64

3-5-نحوه گردآوری دادها……………………………………………………………………… 67

3-6-تجزیه و تحلیل داده ها……………………………………………………………………. 67

فصل چهارم : یافته های پژوهش

4-1 آمارتوصیفی……………………………………………………………………………….. 69

4-2 آماراستنباطی………………………………………………………………………………. 70

فصل پنجم : بحث ونتیجه گیری

5-1- بحث ………………………………………………………………..76

5-2- نتیجه گیری………………………………………………………………………………. 79

محدودیتهای تحقیق……………………………………………………………………………… 80

5-3- پیشنهادات……………………………………………………………………………….. 81

5-3-1- پیشنهادهای پژوهشی……………………………………………………………… 81

5-3-2- پیشنهادهای کاربردی………………………………………………………………. 82

منابع…………………………………………………………………………………………….. 82

الف) منابع فارسی……………………………………………………………………………. 82

ب) منابع انگلیسی…………………………………………………………………………… 86

پیوست‌ها        89

چکیده

مقدمه: ازدواج یکی از مهم ترین مراحل زندگی هر فردی می تواند باشد. افراد در آستانه ازدواج بنا به بسیاری از شرایط تصمیم به انتخاب همسر می گیرند. عوامل زیادی می تواند روی نگرش به ازدواج تاثیر بگذارد. یکی از موضوعات نگرش های است که از خانواده ها به فرزندان منتقل میشود. خانواده های دچار تعارض نگرش فرزندان بخصوص فرزندان دختر را ممکن است تحت تاثیر خود قرار دهند. بنا به این موضوع، این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تعارض والدین با نگرش فرزندان دختر به ازدواج  انجام پذیرفت.

روش اجراء: با توجه به اینکه این پژوهش یک مطالعه ای همبستگی بود تعداد 132 دانشجوی مجرد بصورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تعارض زناشویی (MCQ) و پرسشنامه نگرش به ازدواج لارنس(1992) استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد.

یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد که بین تعارض والدین و نگرش به ازدواج رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که تعارض والدین و نگرش غیر منطقی به ازدواج رابطه منفی ومستقیم دارد. یافته های پژوهش نشان داد که بین تعارض والدین و نگرش منطقی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. یافته های پژوهش نشان دادندکه تعارض والدین یک پیش بینی کننده خوب برای نگرش به ازدواج است.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تعارض والدین می تواند برروی نگرش به ازدواج در فرزندان دختر تاثیر بگذارد. بنابراین لازم است در خصوص مشاوره به دختران در آستانه ازدواج و دارای والدین دچار تعارض توجه ویژه به عمل آید.

کلید واژه ها: انتخاب همسر، ازدواج، تعارض زناشویی، فرزندان دختر،

مقدمه ی پژوهش

مقدمه
خانواده یکی از عوامل مؤثر و اساسی در رفتار افراد می‌باشد. نفوذ والدین در کودکان تنها جنبه ارثی و وراثتی ندارد بلکه در آشنایی کودک با زندگی اجتماعی و فرهنگ پذیری وی، نقش مؤثری دارد. ساختار و شکل خانواده ها، نحوه ارتباط اعضاء هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن زندگی می کند در بیشتر مواقع همسانی ندارند، از این رو، رفتار و تأثیر خانواده ها در افراد متفاوت است(یزدان پناه و همکاران، 1392). خانواده بر اساس نوع رابطه با فرزندان بیشترین تأثیر را اولاً بر چگونگی شخصیت روانی، اجتماعی و فرهنگی آن­ها داشته و ثانیاً به صورت غیر مستقیم جامعه را متأثر می کند. خانواده پایه و اساس بنای نگرش ها در فرزندان هستند. این خانواده ها و والدین هستند که نگرش های پایه ی را در فرزندان رشد می دهند. اینکه افراد در چه خانواده ای و با چه والدینی بزرگ شده استف قطعا” نگرش ها متفاوتی را هم خواهد داشت. نگرش به ازدواج بسیار حائز اهمیت است(ریاحی و همکاران، 1392). نگرشی که والدین با اعمال خود به فرزندان می دهد خواه هشیارانه، یا ناهشیارانه، آنها را در امر انتخاب همسر در آینده تحت تاثیر قرار می دهد. اینکه زمانی که در خانواده های والدین هموراه در حال تعارض هستند و درگیرهای لفظی و … دارند. تعارضات والدین اثرات مخربی را بر خانواده و فرزندان می گذارد. طبق یافته‌ها، کودکانی که والدینشان در هنگام کودکی آن‌ها اغلب دعوا می‌کردند کمتر از نظر هیجانی احساسی امنیت یا احساس مورد حمایت بودن داشتند. ناامنی هیجانی شامل مواردی بود همانند آشفته بودن کودکان، یا برون ریزی هیجانی مانند پرخاشگری یا زدن در حین تعارض، یا گزارش احساس رنج و نگرانی به خاطر دعوای والدین. دعوا با تأثیر بر حس امنیت احساسی درباره خانواده، بر کودکان تأثیر می‌گذارد(بختیارپور و همکاران، 1392). یک کودک، یک حس امنیت یا رفاه دارد، اگر آن را نداشته باشد از نظر هیجانی احساس آشفتگی و اضطراب می‌کند و مستعد پرخاشگری و رفتارهای خصمانه می‌شود. والدین با انواع استرسها مواجه می‌شوند و دعوا امری طبیعی است، اما باید به یاد داشته باشند که کودکشان دعوای آن‌ها را می‌بیند و می‌شنود. انسان همواره بر سر مسیر انتخاب قرار دارد. اما گاهی انتخاب های که باید انجام دهد می تواند تاثیر عظیمی را بر مسیر او بگذرد(مهرابی زاده هنرمند و همکاران، 1391). انتخاب همسر همواره یکی از موضوعات مهم دنیای انسانی بوده است. تحقیقات بیشماری برروی ویژگی ها، صفات و … برای همسر آینده انجام شده است. انتخاب همسر تحت بسیاری از عوامل از جمله فرهنگ، نژاد و … قرار دارد. در این مطالعه هدف این است که اثر تعارضات والدین را بر نگرش فرزندان دختر در خصوص انتخاب همسر مورد بررسی قرار دهد.

بیان مسئله
بر کسی پوشیده نیست که خانواده مهم ترین رکن هر اجتماعی را دارد. هر خانواده برای خود نظام و قوانینی را دارا می باشد. قسمتی از این قواعد و قوانین از نسل های قبلی منتقل می شود و قسمتی حاصل نگرش های جدید والدین و نوع ارتباطات آنها می باشد(ثنایی، 1387). والدین همواره به گونه ئی هشیار یا ناهشیار وام دار والدین خود هستند و تلاش می کنند نگرش ها و عقاید آنها را در خانواده های که تشکیل داده اند بکار گیرند(بوزورمینی ناگی و اسپارک، 1973). روابط نامناسب والدین موجب شكل گیری رفتارهای اجتماعی نامناسب ناخواسته ای در فرزندان می گردد كه سهم عمده ای در چگونگی روابط آنان با دوستان و همسالانشان و به طور كلی نحوه پاسخ های آنان به موقعیت های مختلف اجتماعی خواهد داشت(برانجی و همکاران، 2009). مطالعات زیادی اثرات سبک های حل تعارض را بر جنبه های مختلف فرزندان بررسی کرده اند. تحقیقات گذشته تعارضات بین فردی را مخرب دانسته و كاهش این تعارضات را به عنوان روشی مدیریتی مد نظر قرار داده اند. اما اخیراً رویكردهای حل مسأله به تعارضات بین فردی، شیوه هایی چون توافق بیشتر، توازن قدرت، رویكردهای خلا ق به حل مسأله و تسهیل تغییرات را مدنظر قرار داده اند(مک فارلند، 1992؛ به نقل از یزدان پناه و همکاران، 1392).

مطالعات زیادی اثرات سبک های حل تعارض را بر جنبه های مختلف روانی و اجتماعی فرزندان بررسی کرده اند. سیفرت و شوارز[1](2011) نشان دادند كه رفتارهای ناسازگارانه فرزندان در رابطه سبك های منفی حل تعارض و درون سپاری و برون سپاری مسائل به عنوان متغیر میانجی عمل می كند. نتایج كار آنان دلایلی ارائه داده است كه سبك های حل تعارض ناسازگاری اجتماعی فرزندان را پیش بینی می كند. شودلیچ و كامینگز[2](2007) در بررسی خود نشان دادند كه كاهش احساس امنیت در خانواده به عنوان مكانیزمی عمل می كند كه از طریق آن برخی سبك های تعارض منفی، سازگاری فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهند. ریاحی و همکاران(1392) در پژوهش خود گزارش کردند که بین به سلامت روان مادران و مشکلات رفتاری فرزندان ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. بختیارپور و همکاران(1392) در بررسی خود نشان دادند که بین افسردگی و رضایت زناشویی مادران و مشکلات رفتاری دختران ارتباط مستقیم وجود دارد. همچین خانجانی و همکاران(1392) در مطالعه خود نشان دادند که ابعاد شخصیت مادران با اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران مرتبط است.

همانطور که بیان شد تعارضات و مشکلات والدین تاثیر مستقیم بر جنبه های روانی و اجتماعی فرزندان دارد. یکی از جنبه های که به نظر می رسد فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد، تصمیم گیری های آنان برای ازدواج باشد. کسانی که در خانواده ی اصلی خویش با تجریه های منفی همچون تعارض و جر بحث های والدین روبه رو بوده اند مسلما با آنهایی که در خانواده های با نگرش های مثبت و بدون تعارض بوده اند بسیار متفاوت اند(وامپلر و همکاران، 2003). گذشته از یادگیری رفتار تعارض آمیز از والدین، درگیر شدن فرزندان در اینگونه روابط تعارض آمیز می تواند پایه ئی برای اختلاف ها زناشویی آنان در زندگی مشترک آینده شان باشد(ثنایی و ذاکر، 1387). ازدواج از امور اساسی انسانی است. تصمیم ی که برای ازدواج گرفته می شود بسیار حائز اهمیت است، چرا که زندگی دوم فرد را شکل می دهد. روی این تصمیم گیری، مسایل بسیار مختلفی تاثیر گذار است. به نظر می رسد تعارضات والدین یکی از  موضوعات بسیار نزدیگ با نحوه تصمیم گیری برای ازدواج است. تعارضات والدین می توانند بر جنبه های شناختی و رفتاری فرزندان تاثیر گذار باشد. کودکانی که در خانواده های با والدینی که همواره در حال تعارض هستند ، بزرگ می شوند در محیط های اجتماعی و مناسبت های اجتماعی توانایی برقرار و انجام رفتارهای مناسب را ندارند. این فرزندان ممکن در آستانه ازدواج نتوانند ارتباط های مناسبی را با دیگران داشته باشند. از طرفی شاید دختران بنا به شرایط روحی و روانی بیشترین تاثیر را از تعارضات والدین می گیرند. دختران در چنین شرایطی معمولا دچار ناراحتی های عاطفی می شوند که این ناراحتی های عاطفی می تواند دید آنها را نسبت به ازدواج و زندگی آینده تغییر دهد. با توجه به مطالب مسئله ای که این پژوهش بدنبال پاسخگویی به آن است اینست که  رابطه تعارض والدین بر نگرش فرزندان دختر به ازدواج چگونه است.

ضرورت و اهمیت پژوهش
خانواده به عنوان نخستین محیط اجتماعی که کودک در آن قدم می گذارد، نقش اساسی در پدیدآیی ویزگی های فردی و اجتماعی وی دارد. در این میان نقش پدر و مادر در شکل گیری این خصوصیات غیر قابل انکار است. تنها یك سوم ازدواج‌ها 16 سال پس از شكل‌گیری، هنوز دست نخورده و رضایتمندانه ادامه دارند. درباره اینكه چرا با گذشت زمان تغییراتی در رابطه زناشویی رخ می‌دهد، برخی نظریه‌پردازان به تحولات ارتباطی زوجین اشاره می‌كنند و برخی آن را به رگه‌های شخصیتی و مهارتهای ارتباطی نسبت می‌دهند كه فرد با خود وارد رابطه جدید می‌كند. از آنجایی كه طلاق والدین خطر طلاق را در فرزندان افزایش می‌دهد (گرچه تمام طلاق‌ها به دنبال یك رابطه تعارض‌آمیز طولانی بین زوجین پیش نمی‌آیند و بسیاری از ازدواج‌های دست نخورده نیز دچار تعارضات مزمن هستند) و احتمال انتقال بین نسلی آن مطرح میشود، باید احتمال مشابه را برای اختلافات زناشویی نیز آزمود(پسندیده، 1392). مطالعاتی كه تاكنون انجام شده بیشتر به صورت مقطعی و بنابر نظر افراد در مورد ازدواج خود و والدینشان صورت گرفته است. اشخاصی كه از نارضایتی والدین خود در ازدواج می‌گویند از ازدواج خود نیز مشكلات بیشتری را به خاطر می‌آورند، گرچه این امر می‌تواند به دلیل تاثیر عواطف منفی انسان‌ها در یادآوری ایشان از خاطرات گذشته (تخمین فراتر از واقعیت) باشد(رضایی و همکاران، 1393). دسته دوم از مطالعات پیشنهاد می‌كند كه بالغینی كه در كودكی در معرض مشاهده خشونت میان والدین خود بوده‌اند، اكنون در روابط صمیمانه خود بیش از دیگران قربانی میشوند و یا پرخاشگری فیزیكی نشان می‌دهند. از آنجا كه خشونت نمادی از مشكلات زناشویی است در عین حال می‌تواند تاییدی بر انتقال بین نسلی آن باشد(احمد وند و همکاران، 1393). مطالعات دیگر تاثیر طلاق والدین را بر كیفیت روابط زناشویی فرزندان سنجیده‌اند، در برخی از این مطالعات فرزندان طلاق ازدواج خود را ناشادتر، پرمشكل‌تر و جدایی را محتمل‌تر ارزیابی كرده‌اند، گرچه در مطالعات دیگر این رابطه تایید نشده است. این عدم ثبات در نتایج بدست آمده ممكن است ناشی از این واقعیت باشد كه طلاق همیشه متعاقب اختلافات شدید صورت نمی‌گردد و بسیاری از ازدواج‌های پرتعارض نیز سالها ادامه پیدا می كنند. بنابراین طلاق نمی‌تواند نشانگر كاملی از كیفیت ازدواج والدین باشد(گاتمن، 199؛ به نقل از صالحی، 1393). تعارض بین والدین با تعداد زیادی از مشكلات رفتاری كودكان و الگوی مشكل‌زای بین فردی در آینده آنان همراه بوده است كه این موارد با كیفیت ازدواج نیز رابطه منفی پیدا می‌كنند. چگونگی رفتار بین فردی والدین، وجود یا عدم وجود رفتار بین فردی گرم و حمایتگر فرزندان آنان را در ارتباطات عاشقانه پیش‌بینی می‌كند. به نظر می‌رسد تاثیر این رفتار جدا از نوع رابطه والد- فرزند می‌باشد(خانجانی و همکاران، 1392).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت