پایان نامه بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش به رابطه با جنس مخالف |
فهرست
عنوان صفحه
فصل اوّل.. 1
1-1- مقدمه.. 1
1-2- بیان مسأله.. 3
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش.. 4
1-4- اهداف پژوهش.. 6
1-4-1- هدف کلّی تحقیق.. 6
1-4-2- اهداف فرعی.. 6
1-5- کاربرد نتایج پژوهش.. 6
فصل دوّم.. 7
2-1-پیشینهی تحقیق.. 7
2-1-1- مقدمه.. 7
2-1-2-پژوهشهای داخلی.. 8
2-1-3- پیشینه خارجی.. 11
2-1-4- نقد و بررسی مطالعات پیشین.. 12
2-2- مبانی نظری پژوهش.. 13
2-2-1- نظریات روانشناسی.. 13
2-2-2- نظریههای جامعهشناختی.. 17
2-2-3- نظریات مدرنیزاسیون.. 30
2-2-4- نظریههای مصرف رسانهای.. 34
2-2-5- چارچوب نظری پژوهش.. 43
2-2-6- مدل مفهومی پژوهش.. 47
2-2-7- فرضیههای پژوهش.. 48
فصل سوّم.. 49
3-1- مقدمه.. 49
3-2- روش پژوهش.. 49
3-3- جامعه آماری.. 50
3-4- نمونه آماری.. 50
3-5- روش نمونهگیری.. 50
3-6- ابزار پژوهش.. 51
3-7- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها.. 52
3-7-1- تعاریف نظری مفاهیم.. 52
گرایش دختر و پسر به رابطه با جنس مخالف.. 53
نگرش دوستان.. 53
میزان امکان ازدواج.. 53
کنترل توسط خانواده.. 53
میزان دینداری.. 54
رسانههای نوین ارتباطی… 54
3-7-2- تعاریف عملیاتی مفاهیم.. 55
متغیر وابسته.. 55
گرایش دختر و پسر به رابطه با جنس مخالف:.. 55
متغیرهای مستقل.. 56
سن.. 56
جنس.. 56
میزان تحصیلات.. 56
قومیت.. 57
نگرش دوستان.. 57
میزان امکان ازدواج.. 57
میزان کنترل توسط خانواده.. 58
میزان دینداری.. 58
رسانههای نوین ارتباطی.. 59
3-8- روایی و پایایی.. 60
3-8-1- اعتبار.. 60
3-9- روشهای تجزیه و تحلیل دادهها.. 61
فصل چهارم.. 62
4-1- مقدمه.. 62
4-2- تجزیه و تحلیل توصیفی.. 62
4-2-1- سن پاسخگویان.. 63
4-2-2- جنس پاسخگویان.. 63
4-2-3- تحصیلات.. 63
4-2-4- قومیت.. 64
4-2-5- محل تولد.. 64
4-2-6- وضعیت استفاده از ماهواره.. 65
4-2-7- وضعیت استفاده از اینترنت.. 65
4-2-8- میزان گرایش پاسخگویان به رابطه با جنس مخالف.. 65
4-3- آمارهای استنباطی.. 66
4-3- 1- بین میزان گرایش زنان و مردان مجرد به رابطه با جنس مخالف، تفاوت معناداری وجود دارد… 66
4-3- 2- بین قومیت زنان و مردان مجرد و رابطه با جنس مخالف، تفاوت معناداری وجود دارد… 67
4-3-3- بین میزان تحصیلات مردان و زنان مجرد و گرایش به جنس مخالف تفاوت معنا داری وجود دارد… 67
4-3-4- بین میزان امکان ازدواج و گرایش دختر و پسر به رابطه قبل از ازدواج رابطه معناداری وجود دارد… 68
4-3-5- بین نگرش دوستان وگرایش دختر و پسر به رابطه با جنس مخالف رابطه معناداری وجود دارد… 69
4-3-6- بین میزان کنترل توسط خانواده و گرایش دختر و پسر به رابطه با جنس مخالف رابطه معناداری وجود دارد… 69
4-3-7- بین ابعاد دینداری و گرایش دختر و پسر به رابطه با جنس مخالف رابطه معناداری وجود دارد… 70
4-3-8- بین میزان مصرف رسانههای نوین و گرایش دختر و پسر به رابطه قبل از ازدواج رابطه وجود دارد… 71
4-4- آزمون رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام.. 72
فصل پنجم.. 77
نتیجهگیری.. 77
5-1- خلاصهی پژوهش.. 77
بر اساس نتایج آزمونهای استنباطی.. 78
5-1-3– بحث و نتیجه گیری.. 79
5-2- پیشنهادهای تحقیق.. 84
5-2- 1- پیشنهادهای پژوهشی.. 84
5-2- 2- پیشنهادهای کاربردی.. 84
5-3- محدودیتهای تحقیق.. 85
الف)منابع فارسی.. 86
ب) منابع لاتین.. 93
پیوستها.. 97
مقدمه
مطالعات در زمینهی جامعهشناسی خانواده از تغییرات گستردهای در این حوزه در طی نیم قرن اخیر در سراسر جهان حکایت دارد، تغییراتی که عوامل متعددی منجر به بروز آنها شده و در عین حال پیامدهای گوناگونی برای جوامع متعدد در پی داشته است. یکی از این تغییرات، شیوع روابط جنسی پیش از ازدواج در این جوامع بوده است. روابط جنسی پیش از ازدواج، پدیدهای است که بیشتر با فرهنگ و حوزه زندگی خصوصی افراد آمیخته است تا حوزه عمومی و همگانی، ولی نمود آن در حوزه عمومی غیرقابل انکار است. با گسترش امکانات جدید ارتباطی (مانند ماهواره، اینترنت و …) به تدریج، جامعه ایران با امواج گسترده تغییرات ارزشی و هنجاری مواجه گردیده است که این تغییرات، به شدت در حال رسوخ به درون خانواده ایرانی است (ارمکی و شریفیساعی، 1390). به نظر میرسد سنت و فرهنگ جامعه در برخی زمینهها در حال تاثیرپذیری از سایر فرهنگها میباشد. یکی از این زمینهها روابط با جنس مخالف قبل از ازدواج میباشد، به همین دلیل است که ارزشهای مربوط به خانواده حتی در مواجهه با تغییرات پرشتاب اجتماعی و فرهنگی و تضاد ارزشی بین نسلها و مقاومتهای پیش رو نیز همچنان گرایش به تغییرات تدریجی را در خود مشاهده میکند. اما در این بین، مشکلات اقتصادی، گسترش ارتباطات و برخوردهای فرهنگی ناشی از این گسترش، سبب گشتهاند که روابط جنسی پیش از ازدواج با جنس مخالف به تدریج در میان نسلهای جوانتر، جای پایی برای خود پیدا کنند (گرمارودی، 1388) که این امر ناشی از مشکلات ساختاری در این حیطه میباشد که زمینه را برای ظهور این پدیده فرهنگی- اجتماعی جدید فراهم کرده است. پدیدهای که میتواند زمینهساز بسیاری از مشکلات اجتماعی دیگر در جامعه باشد.
روابط پسر و دختر پیش از ازدواج همواره موضوعی مهم و با این حال پوشیده از ابهام و همراه با شک و تردید و اضطراب بوده است. از طرفی فشار و تنشهای غریزی باعث میشود که نوجوانان خود به خود به سمت جنس مخالف گرایش پیدا کنند و از طرف دیگر ملاحظات اجتماعی، فرهنگی و
اخلاقی به عنوان مانعی بر سر راه آنان عمل کردهاند. این حالتهای متضاد و متناقض در جامعه همواره برای جوانان و همچین خانوادهها مسئلهساز بوده و وضعیت نامعلوم و سردرگمی را از لحاظ کنار آمدن با این مشکل ایجاد کرده است (رفاهی و همکاران، 1391). ارتباط با جنس مخالف، به خصوص اگر رابطهای خارج از محدوده اخلاق و دستورات دینی باشد، آثار و تبعات زیانباری برای فرد خواهد داشت.گاهی علاقهی درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج میشود و به سوی بی عفّتی و گناه کشیده میشود که این امر در جامعه ما بسیار ناشایست و غیراخلاقی است.
وقتی سن ازدواج جوانان افزایش مییابد و جوانان به دلایلی نمیتوانند در زمان مناسب ازدواج کنند، ارتباط جوانان با جنس مخالف، پیش از ازدواج زمینههای انحراف از مسیر اصلی زندگی را برای آنان باز میکند. جوانان مجردی که دچار بحران میشوند به طور مرتب ممکن است نیازهای خود را جابهجا کنند و حتی ممکن است نیازهای مقطعی و کاذب را جایگزین نیازهای اصلی خویش کنند این جابهجایی بیشتر مواقع به انحراف میانجامد.
بر اساس تحقیقات مرتبط، فاکتورهای متعددی در سطوح مختلف فردی و اجتماعی در روابط با جنس مخالف دخیل هستند. فاکتورهایی فردی مانند سن، جنس، مهارت تصمیمگیری و مباحثه، عزتنفس و خود بسندگی (Kiragu, 1993)، مذهبی بودن و نگرش به روابط قبل از ازدواج (Kiragu, 1993; Lacson 1997)، دسترسی به فیلمهایی با محتویات جنسی (Abraham and kumar, 1999; Mmari and Blum;2004)، انجام سایر رفتارهای پرخطر مانند سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر و الکل (Kiragu, 1993; Stanton 1999; Anteghini 2001) با روابط دوستی و جنسی قبل از ازدواج مرتبط میباشند. برخی فاکتورهای اجتماعی مانند عوامل مربوط به جامعه، خانواده و دوستان نیز در پیشبینی این رفتارها موثر هستند (Kirby, 2002; Alexander, 2007)، درک از هنجارهای گروه همسالان و تعامل با دوستان نیز با این نوع روابط مرتبط بودهاند (Kirby, 2002; Holtzman and Rubinson, 1995).
بنابراین میتوان گفت عوامل فردی و اجتماعی متعددی بر گرایش افراد به رابطه با جنس مخالفشان تأثیر دارند. هدف از پژوهش حاضر، شناخت عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش دختران و پسران مجرد به رابطه با جنس مخالفشان در شهر بهبهان است.
1-2- بیان مسأله
الگوهای ارتباطی به مدد تحولات ساختار اجتماعی و اقتصادی و تغییرات ارزشی ناشی از آن، در سالهای اخیر تغییرات زیادی داشته است و مشکلات بسیاری را به وجود آورده است. از جمله مشکلاتی که امروزه خانوادهها با آن مواجه هستند، مسأله ارتباط و دوستیهای دختران و پسران جوان پیش از ازدواج است. تغییرات نظام ارزشی و تغییر ساختار اقتصادی ایران، به تدریج، زمینه را برای بروز الگوهای نوینی از رفتارهای جنسی در میان بخشی از جوانان ایرانی فراهم کرده است؛ شکلگیری ارزشهایی نوین و پیدایش الگوهای جدیدی از رفتار که به مثابهی پاسخهایی به نیازهای درونی ارضا نشدهی آنان عمل میکنند. اندک تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است نشان میدهد که روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران در حال افزایش است (ارمکی، 1390؛ سلیمانینیا و همکاران، 1384؛ گرمارودی و همکاران، 1388؛ خلجآبادیفراهانی و مهریار، 1389). به نظر میرسد بخصوص طی دو دهه اخیر، الگوی روابط جنسی پیش از ازدواج در جوانان دچار تغییرات فراوانی شده و اکنون با تحولات قابل توجهی در حوزه ارزشها و باورهای جوانان همراه شده است. بیشتر این روابط پنهانی و دور از چشم والدین شکل میگیرد و تداوم مییابد. در این بین، جوانی جمعیت و رفتارهای پرخطر جوانان (ارمکی، 1390؛ زادهمحمدی و احمدآبادی، 1388)، به یکی از عوامل هشدار دهنده در ایران تبدیل شده است. در ایران حدود 30 تا 70 درصد نوجوانان به نوعی با این مسئله در گیرند(حسینی دولتآبادی و سعادت، 1391؛ گلزاری، 1384). در یک تحقیق گسترده که روی 75 هزار نفر از نوجوانان 14 تا 19 ساله در سراسر کشور انجام شده است، 45 درصد از نمونهها عنوان کردهاند که مسائل جنسی فکرشان را آزار میدهد و 35 درصد مطرح نمودهاند که بخاطر مسائل جنسی گاهی به دردسر افتادهاند (حسینی دولتآبادی و سعادت، 1391، میرباقری، 1381).
علاوه بر موارد مذکور، دگرگونیهای ساختی و اجتماعی چون گسترش شهرنشینی، صنعتی شدن، افزایش میزان سواد، حضور زنان در عرصههای اجتماعی، گسترش مکانهای مشترک، گسترش کمی و کیفی وسایل ارتباط جمعی نیز به پیدایش و افزایش شکل جدیدی از روابط بین شخصی جوانان جامعه کمک کرده است که موجب تقویت گرایش و میل جوانان جامعه به داشتن روابط و معاشرتهایی قبل از ازدواج شده است (حسینی دولتآبادی و سعادت، 1391 ؛ آزاد ارمکی و همکاران، 1379؛ جوکار، 1383؛ احمدنیا و مهریار، 1383؛ موحد و همکاران، 1385).
بر اساس پژوهشیکه بر روی ۱۴۱555 نفر دانشآموز دختر و پسر دوره متوسطه در سال تحصیلی ۱۳۸۷-۱۳۸۶ صورت گرفت نتایج نشان داد که 105046 دانشآموز یعنی 3/74 درصد دارای رابطه غیر مجاز با جنس مخالف بودهاند (سایت تابناک، 1393). بررسی سازمان ملی جوانان بر روی 7 هزار نفر از دختران و پسران مجرد 15 تا 29 ساله نشان داده که 55 درصد جوانان با جنس مخالف خود ارتباط دارند. در این پژوهش 30 درصد افراد نمونه فقط رابطه دوستی را انگیزه خود از برقراری رابطه دانستهاند، حدود 34 درصد انتخاب همسر و 14 درصد نیز رابطه جنسی را دلیل دوستی برشمردند. 43 درصد دخترانی که رابطه داشتهاند بیان کردند که تنها با یک نفر رابطه دوستی داشتهاند و 57 درصد با بیش از یک نفر دوست بودهاند. این نسبتها برای پسران 24 و 76 درصد است. 24 درصد از کسانی که با جنس مخالف ارتباط داشتهاند بیان کردهاند که رابطه آنان به آمیزش جنسی منجر شده است. در استانهای خوزستان و گیلان بیش از دیگر استانها این رابطه به رابطه جنسی منجر شده است (سازمان ملی جوانان، 1388، سایت تحلیلی خبری عصر ایران، 1388). با توجه به اینکه در استان خوزستان بیشتر از دیگر استانهای کشور روابط دختر و پسر پیش از ازدواج به رابطه جنسی منجر شده، ضرورت انجام چنین پژوهشهایی در شهرستانهای استان خوزستان ضروری به نظر میرسد. بهبهان یکی از شهرستانهای استان خوزستان است. جمعیت شهر بهبهان ترکیبی از قومیتهای فارس، لر و عرب میباشد. طبق بررسیهای انجام شده در شهر بهبهان پژوهشی در این زمینه انجام نشده است و امکان دسترسی به اطلاعات توسط محقق در شهر بهبهان سبب گردیده است تا این شهر برای مطالعه انتخاب گردد.
شهر بهبهان شهری نسبتا سنّتی است و مردم این شهر نسبت به اعتقادات و ارزشهای گذشته و سنت پایبند هستند. خانوادهها نگرش نسبتا منفی به روابط دختر و پسر قبل از ازدواج دارند. با توجه به این که در چند سال اخیر رشد چشمگیر استفاده از ماهوارهها و رسانههای جمعی خارجی در بین ساکنین این شهر با مخالفتهای قانونی روبه رو بوده، روابط دختر و پسر حاکی از مسألهدار بودن آن است و این گونه روابط گسترش بسیاری داشته است. همچنین با واکاوی بیشتر این پدیده میتوان به بروز شکاف ارزشی در بین نسلهای جوان در این شهر پی برد. همین امر باعث شده است که محقق به دنبال عوامل زمینه ساز برقراری این گونه ارتباطات باشد. بنابراین این پژوهش در صدد بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش پسر و دختر به رابطه با جنس مخالف در شهرستان بهبهان است. سوالات اساسی تحقیق عبارتاند از اینکه وضعیت گرایش به رابطه با جنس مخالف در بین جوانان شهرستان چگونه است؟ مهمترین عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر این گرایش کدامند؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
یکی از پدیدههای اجتماعی جامعهی معاصر ایران در حوزه ارتباطات و دوستیها، مسئله معاشرت و ارتباط دوستی دختر و پسر پیش از ازدواج است. در سالهای اخیر افزایش سوادآموزی و تحصیلات دانشگاهی در بین جوانان، دسترسی به رسانههای جهانی، مهاجرت به شهرها و همچنین دسترسی گسترده به فنآوریهای نوین ارتباطی (اینترنت، چت و تلفن همراه) موجبات تسهیل در ارتباطات دختر و پسر و دوستیابی راحت و آسان آنان شده است. از آنجا که مسایل مربوط به روابط دختر و پسر و نیازهای اساسی این افراد و دلایل گرایش آنها به ارتباط با جنس مخالف، در کشور ما کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است، ضرورت پرداختن به مسئله روابط دختر و پسر پیش از ازدواج، در کشور به دلایلی از اهمیّت ویژهای برخوردار است: 1- روند افزایش روابط جنسی پیش از ازدواج، با تغییر آرام ارزشها به تدریج منجر به تغییر در ساختار خانواده و کارکردهای آن و سپس با تغییر گفتمان غالب، حتی میتواند منجر به تغییرات اجتماعی گستردهتر شود؛ 2- تامین نامناسب و ناصحیح این نیازها یا قرار گرفتن آنها در مسیر نادرست، فرد را به لحاظ روحی و روانی در روابط اجتماعی و زندگی خانوادگی با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد کرد؛ 3- در سطح فرهنگی رابطه با جنس مخالف باعث توسعه و ترویج هنجارشکنی دینی، سست شدن ایمانها و صلب توفیق و ترویج فرهنگهای غلط در جامعه میشود ؛ 4- در سطح فردی این گونه دوستیها و روابط باعث افزایش آسیبهای روحی روانی، اصطکاک و تعارض جوانان و والدین، کسب عادت ثانویه به ارتباط با جنس مخالف، ایجاد استرس، افسردگی، عصبانیت، بدبینی و بیماریهای روانی در شخص میشود؛ 5- در سطح اجتماعی سبب ایجاد بحران اخلاق در نسل آتی، نهادینه شدن روابط دختر و پسر به عنوان رقیبی برای خانواده، رواج الگوهای همزیستی غیر خانوادگی، ناامنی عاطفی، ناامنی فیزیکی، افزایش مزاحمتها، درگیری با قانون، سلب اعتماد در روابط زناشویی و افزایش احتمال طلاق، گسست در روابط خانوادگی و افزایش آثار طلاق در اثر سست شدن کانون خانواده و … میشود(فولادی،1388).
علاوه بر موراد فوق، دختر و پسر در رابطهی متقابل، ممکن است در معرض فعالیتهای مضر زیادی قرار بگیرند که به سبب وجود عشق در رابطه، سوءاستفاده به نظر نرسد؛ اما در واقع، آنان وارد روابط آسیبزا شدهاند و خود از آن بیخبرند. در چنین روابطی، یکی از طرفین، از دیگری سوءاستفاده میکند که ممکن است از نوع جنسی و جسمی باشد؛ حتی ممکن است افراد ناخواسته در معرض
[چهارشنبه 1398-08-01] [ 02:27:00 ق.ظ ]
|