متغیر دیگری که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد هوش معنوی است که مجموعهای از فعالیت‌ها است که علاوه بر لطافت و انعطافپذیری در رفتار، سبب خودآگاهی و بینش عمیق فرد نسبت به زندگی و هدفدار نمودن آن می‌شود، به گونهای که هدف، فراتر از دنیای مادی ترسیم می‌گردد و همین فرآیند موجب سازگاری فرد با محیط به خشنودی و رضایت دیگران شده است، زیرا وی با این سازگاری درصد جلب رضایت خداوند متعال است. در پارادایم‌های جدید بجای تأکید بر مدل سنتی و فرماندهی بر گروه‌های مشارکتی بر خلاقیت و معنویت تأکید می‌شود. سازمان‌ها با کارکنان رشد یافته و بالنده‌ای روبرویند که در پی یافتن کاری با معنا، هدفمند و پرورش محیط‌های کاری با چنین ویژگی‌هایی هستند.
افرادی که دارای هوش معنوی هستند دارای این صفات می‌باشند:
– قدرت مقابله با سختی‌ها، دردها و شکست‌ها.
– درس گرفتن از تجربیات و شکست‌ها.
– برخورداربودن از حس انعطاف‌پذیری بالا.
– توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش.
– توانایی ایستادن در برابر جمع و هم رای نشدن با عامه مردم.
– حسی که این افراد را هدایت درونی می‌کند.
در واقع می‌توان گفت معنویت از طریق دانش ضمنی(دیسکون‌هارل، 2008) و به واس

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

طه هوش معنوی(کینگ، 2008) تصمیمات را تحت تأثیر قرار می‌دهد. علاقه نوپدید به نحوی تأثیر معنویت در کسب و کار و رهبری در مقالات، مجلات و کتاب‌های فراوانی مطرح شده است(واسکونسلوز، 2009) و می‌توان آن را با کمک نیاز‌های مازلو تبیین نمود. به این ترتیب که با رشد و توسعه استاندارد‌های زندگی، کارکنان تعلقات خود را از سمت نیازهای حیاتی و امنیتی به سوی خودشکوفایی و معنویت سوق داده‌اند(ونیک و دیلون، 2002). پژوهش‌های بیشماری، رابطه مثبت بین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت