منابع مقاله درمورد کارآفرینی شرکتی |
به مانند سایر بحثها در علوم انسانی، از کارآفرینی تعاریف مختلف و متعددی شده است (احمد پور، 1381). وجود تعاریف و تعابیر مختلف و متنوع از کارآفرینی، از سویی بیانگر گستردگی و اهمیت موضوع بوده که میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. و از سویی دیگر نشان دهنده پویایی موضوع است که میتواند زمینه ارائه مدل ها، تئوریها و نظرات متفاوتی را فراهم آورد. ذیلاً به ذکر چند مورد از تعاریف مختلف ارائه شده در مورد کارآفرینی پرداخته میشود:
واژه کارآفرینی از ریشه فرانسوی (Entrepreneur) به معنی متعهد شدن و نیز اصطلاحاً به معنی واسطه یا دلال نشات گرفته، و مفهومی است که تاکنون از دیدگاههای مختلف و متعددی مورد بررسی قرار گرفته است. بسیاری بر این باورند که کارآفرینی موتور محرکه توسعه اقتصادی کشورهای توسعه یافته و نیز در حال توسعه است. سه دلیل مهم توجه به موضوع کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد است. این در حالی است که در موارد زیادی به اشتباه این مفهوم را صرفاً معادل اشتغال زایی تعریف کردهاند.
از اواخر دهه 70 در بسیاری از کشورهای پیشرفته به علت تغییر در ارزشها و گرایشهای جامعه و به عبارتی تغییرات جمعیت شناختی، موجی از کسب و کارهای کوچک و افراد خود اشتغال به وجود آمدند، به گونهای که این موضوع باعث شده است تا مقوله کارآفرینی از جنبههای متعدد و به وسیله رشتههای مختلف علمی نظیر اقتصاد، مدیریت، جامعه شناسی و روانشناسی مورد مطالعه و بحث قرار گیرد."آمیت و دیگران ” سوق دادن منابع به سوی ظرفیت هایی که ایجاد ثروت مینمایند را در بطن مفهوم کارآفرینی میدانند.
بنابراین کارآفرینی فرایند کسب سود از ترکیب جدید، منحصر به فرد و ارزشمند منابع در محیطی همراه با ابهام و عدم قطعیت میباشد. کارآفرینان، افرادی هستند که نوآوری میکنند، فرصتهای تجاری را شناسایی و خلق و ترکیبات جدیدی را از منابع را ارئه مینمایند تا در محیط عدم قطعیت از این نوآوری سود کسب کنند (Amit et al, 1993).
پیتر دراکر معتقد است که کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می کند. کارآفرین ارزشها را تغییر میدهد و ماهیت آن ها را دچار تحول می کند. همچنین مخاطره پذیر است و به درستی تصمیم گیری می کند. برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارد ولی هیچگاه سرمایهگذار نیست، کارآفرین همواره به دنبال تغییر است و به آن پاسخ میدهد و فرصتها را شناسایی میکند.کارآفرینی به عقیده دراکر همانا به کار بردن مفاهیم و فنون مدیریتی، استانداردسازی محصول، به کارگیری ابزارها و فرآیندهای طراحی و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و تحلیل کار انجام شده است. او کارآفرینی را یک رفتار میانگارد نه یک صفت خاص در شخصیت افراد.
“ویلیام بای گریو” معتقد است که کارآفرین کسی است که یک فرصت را در مییابد و برای پیگیری آن فرصت، یک سازمان راهاندازی میکند و فرایند کارآفرینی تمام وظایف، فعالیتها و عملیاتی را که با درک فرصت و ایجاد یک سازمان به منظور پیگیری آن فرصتها ارتباط مییابد، دربرمیگیرد (Bygrave, 1994).
در مجموع این که، بهترین تعریفی که میتوان از کارآفرینی ارائه کرد این است که کارآفرینی عبارت است از : فرایند نوآوری و بهرهگیری از فرصتها با تلاش، پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی، که البته با انگیزه کسب سود مالی، توفیق طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت میپذیرد (Histrich, 2002).
2-2-2- ضرورت و اهمیت کارآفرینی
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت jemo.ir مراجعه نمایید
رشته مدیریت همه موضوعات و گرایش ها : صنعتی ، دولتی ، MBA ، مالی ، بازاریابی (تبلیغات - برند - مصرف کننده -مشتری ،نظام کیفیت فراگیر ، بازرگانی بین الملل ، صادرات و واردات ، اجرایی ، کارآفرینی ، بیمه ، تحول ، فناوری اطلاعات ، مدیریت دانش ،استراتژیک ، سیستم های اطلاعاتی ، مدیریت منابع انسانی و افزایش بهره وری کارکنان سازمان
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
گرایش به سوی کارآفرینی و کارآفرینان، از اوایل دهه 1980 به بعد، همزمان با تاکید شرکتها بر نوآوری برای بقاء و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر میشدند موجب هدایت فعالیتهای کارآفرینانه به درون شرکتها شد (Duncan and et al, 1988).
کارآفرینی به عنوان سمبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و کارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند. توانایی آن ها در بهرهگیری از فرصت ها، نیروی آن ها در نوآوری و ظرفیت آن ها در قبال موفقیت، به عنوان معیارهایی هستند که کارآفرینی نوین به وسیله آن ها سنجیده میشود.کارآفرینان از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، کارایی، ایجاد شغل، رقابت، بهره وری و تشکیل شرکتهای جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. بنابر اعتقادی، در جوامع لازم است که انقلاب کارآفرینی رخ دهد. این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد ( کوراتکو و هاجتس، 1383، ص23).
همراه با رسوخ دیوان سالاری در فرهنگ شرکتها طی دهه های 1960و 1970، کارآفرینی در سازمانهای بزرگ به طور فزاینده مورد توجه مدیران ارشد شرکتها قرار گرفت تا آن ها نیز بتوانند به فرایند اختراع، نوآوری و تجاری نمودن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. با آغاز دهه 1980 و پیشرفتهای ناگهانی صنایع در عرصه رقابت جهانی، اهمیت فرآیندهای کارآفرینانه در شرکتهای بزرگ بیش از گذشته مورد تاکید قرار گرفت و محققین کانون توجه خود را به چگونگی القاء مقوله کارآفرینی در ساختار اداری شرکتهای بزرگ معطوف نمودند ( Stevenson and et al, 1985).
برخی از محققین در همان ابتدا چنین بیان مینمودند که کارآفرینی و دیوانسالاری دارای ماهیتی متناقض بوده و نمیتوان هر دو را در یک ساختار اعمال نمود. اما برخی دیگر از محققین به تشریح چگونگی ایجاد شرکتهای کارآفرینانه فرعی در چهارچوب شرکتهای مادر پرداخته و معتقد بودند آن چه که در بین تمامی انواع کارآفرینان بطور مشترک میتوان یافت انجام یک فعالیت مخاطرهآمیز بوده، و هدف از تعمیم فرایند کارآفرینی در سازمان ها، در واقع اولویت دادن به انجام فعالیتهای مخاطره آمیز نسبت به برنامههای جاری شرکت میباشد(Burgleman, 1984). البته لازم به توضیح است که فعالیتهای مخاطره آمیز در کارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی یک سازمان جدید یا همان تاسیس یک شرکت بوده، و در مفهوم کارآفرینی شرکتی، به معنای توسعه فعالیتی جدید در چهارچوب شرکت میباشد (Kuratko and et al, 1993).
محققین، کارآفرینی شرکتی را مفهومی چند بعدی میدانند که فعالیتهای شرکت را به سوی نوآوری در محصول و فن آوری، ریسک پذیری و پیشگامی سوق میدهد. و منظور از کارآفرینی مستقل و منفرد نیز تاسیس یک شرکت و یا سازمان جدید میباشد. امروز بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی شرکتی پی برده، و در واقع این گونه تغییر گرایش در استراتژی، در پاسخ به سه نیازی است که بر شرکتها تحمیل گردیده است: اول، افزایش سریع رقبای جدید. دوم، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوههای مدیریت سنتی در شرکتها و سوم، خروج بهترین نیروهای کار از شرکتها و اقدام آنها به کارآفرینی منفرد و مستقل. ( احمدپور، 1381، ص134)
در ارتباط با رقابت باید اشاره نمود که این عامل با شتابی که در سالهای اخیر به خود گرفته تمامی شرکتها را به چالش واداشته و حتی صنایعی که در فن آوریهای پیشرفته نیز فعالیت دارند را با رقبای بسیاری مواجه نموده است. سرعت نوآوری و ارائه محصولات جدید به قدری شدت یافته که با این تغییرات، ابتکارات و بهبودها به امر عادی در بازارها تبدیل شده است. از این رو شرکتها یا باید به نوآوری بپردازند یا این که محکوم به فنا میباشند. در مورد موضوع فوق الاشاره دوم یعنی ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوههای مدیریت سنتی در شرکتها باید گفت که، با توجه به تغییرات سریع محیطی و گرایش آن ها به سمت پیچیدگی بیشتر و عدم پایداری در شرایط محیطی و بازار، شیوههای سنتی مدیریت دیگر نمیتوانند پاسخگوی این گونه تغییرات سریع در محیط بوده و عدم تطبیق آن با شرایط تصمیمگیری در چنین محیطهای جدیدی، نوعی بی اعتمادی را نسبت به سبکهای مدیریت سنتی ایجاد نموده است. سومین موضوع و چالش، ترک شایسته ترین افراد از شرکتها برای اقدام به کارآفرینی مستقل میباشد. از علل اصلی تشویق افراد به ترک شرکتهای خود میتوان به نتایج حاصل از کارآفرینی مستقل نظیر: رفاه اقتصادی و اجتماعی، شهرت و استقلال در تصمیمگیری اشاره نمود. همین عوامل سبب میشوند تا کارکنان جوان و با سابقه شرکتها بیش از پیش به کارآفرینی ترغیب شوند.
کارآفرین ایدهای را یافته و آن را تبدیل به فرصتی اقتصادی میکند. در فضای کسب و کار، فرصت، فکر نوینی است که قابلیت تجاری شدن را دارد. آگاهی از محیط بازار و نیازهای مشتری به همراه نگرش کارآفرینانه، کارآفرین را در یافتن فرصت و پرداختن به آن یاری میدهد. سپس کارآفرین یک طرح تجاری مینویسد که در آن مسائلی چون بازار محصول یا خدمت، مسائل حقوقی و قانونی شرکت، تامین سرمایه، راه اندازی و رشد، سازماندهی مدیریت و کسب وکار را بررسی می کند. از سوی دیگر شکلگیری بازارهای سرمایه به صورت یک صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه گذاری مخاطره آمیز سبب شده تا کارآفرینان با سهولت بیشتری نسبت به گذشته بتوانند برای تحقق افکار و اجرای پروژه هایشان به منابع مالی دست پیدا کنند (Fry, 1993,p373
).
به طور کلی پیشرفت سریع دانش و فن آوری، و تغییر روند جمعیت شناختی نظیر افزایش سطح تحصیلات، اشتغال به کار زن و مرد در خانوارها، افزایش طول عمر و سالخوردگی جمعیت، حضور اثربخش بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی سبب گردیده تا گرایش به سمت کارآفرینی در استراتژی شرکتها شدیداً مورد تاکید قرار گیرد (Kuratko & Hodgetts, 1989, 95).
3-2-2- کارآفرین
اصطلاح کارآفرین Entrepreneur در معنا و مفهوم فعلی را اولین بار ژوزف شومپیتر به کار برد. این اقتصاددان که او را پدر علم کارآفرینی مینامند بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد بود که افرادی در بین سایر آحاد جامعه با خطرپذیری، اقدام به نوآوری کرده و با این کار روشها و راه حلهای جدید، جایگزین راه کارهای ناکارآمد و کهن قبلی شود. تخریب خلاق تفکرات و آرای شومپیتر با انقلاب اطلاعات و شروع عصر فراصنعتی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار شد، زیرا کارآفرینان به عنوان عاملین تغییر و فرایند کارآفرینی به عنوان فرایند تغییر و تحول در نظام اقتصادی مورد توجه قرار گرفت و حجم قابل توجهی از تحقیقات و پژوهشهای مرتبط با آن طی دهه های 70 و 80 و 1990 میلادی صورت پذیرفت.
“پیتر دراکر” معتقد است کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدید را با سرمایه خود شروع می کند. کارآفرین ارزشها را تغییر میدهد و ماهیت آن ها را دچار تحول می کند. همچنین مخاطره پذیر است و به درستی تصمیمگیری می کند. برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارد ولی هیچ گاه سرمایهگذار نیست، کارآفرین همواره به دنبال تغییر است و به آن پاسخ میدهد و فرصتها را شناسایی میکند. کارآفرینی به عقیده دراکر همانا به کار بردن مفاهیم و فنون مدیریتی، استاندار سازی محصول، به کارگیری ابزارها و فرآیندهای طراحی و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و تحلیل کار انجام شده است. او کارآفرینی را یک رفتار میانگارد نه یک صفت خاص در شخصیت افراد. از نظر اقتصاد دانان، کارآفرین کسی است که ارزش افزوده ایجاد نماید یعنی اینکه با زمان و انرژی لازم، سرمایهها را به گونه ای به کار گیرد که ارزش آنها و یا محصولات بدست آمده، نسبت به حالت اولیه اش افزایش یابد (سعیدی کیا، 1385،ص20).
واژه کارآفرین در بردارنده معنای موفقیت است. این واژه به معنای محصولات، ابداعات، کیفیت و خدمات نوین است. در درون یک شرکت، این واژه به معنای نوع خاصی از روحیه، سرزندگی و فضیلت است. باتلر، مفسر روزنامه تجاری، آن را ” شوق خلقت” مینامد. از همه مهم تر، این واژه به اشخاص پر اراده ای اتلاق میشود که اراده، خلاقیت، پایداری و موفقیت اجتناب ناپذیرشان، آن ها را به رهبران و قهرمانان روز تبدیل می کند. این مطلب آخر، تغییر قابل توجهی را در نگرش مردم نسبت به کارآفرینان نشان میدهد. تب و لرز یک اقتصاد ناپایدار، ارزش والای این زنان و مردان را به ما میفهماند. چرا که امنیت اقتصادی آینده ما، تا حد زیادی، بر کیفیت کارکارآفرینان متکی است.
کارآفرینی همواره مبنای تحولات و پیشرفتهای بشری بوده است و تعاریف زیاد و متنوعی از آن شده است. با این همه، مفهوم و ماهیت اصلی آن هنوز شناخته شده نیست ونمی توان استانداردی جامع و مطمئن برای آن ارائه نمود اما پاسخ به سوالات زیر در شناخت بهتر مفهوم کارآفرینی موثر میباشد؟
چه کسی کارآفرینی میکند؟ این شخص چه ویژگی هایی دارد؟
کارآفرین چرا کارآفرینی میکند؟ انگیزه اصلی او برای کارآفرینی چیست؟
[سه شنبه 1400-02-21] [ 11:00:00 ق.ظ ]
|