در حقیقت مفهوم تنظیم هیجان خیلی گسترده و فراگیر بوده و در بر گیرنده ی طیف وسیعی از فرایند های هشیار و نا هشیار فیزیولوژیک، رفتاری و روان شناختی می باشد (گراس  ۲۰۰۱؛ به نقل از حسنی، ۱۳۸۹).

افراد به طرق مختلفی هیجانات خود را تنظیم می کنند، راهبرد های تنظیم هیجان ممکن است متمرکز بر تغییر رفتار (مانند فرونشانی)، توجه (مانند کنترل توجه، حواسپرتی)، شناخت (مانند ارزیابی مجدد شناختی، پذیرش) و واکنش های فیزیولوژیکی (مانند تکنیک های تنفس عمیق) باشد (تروی[۱]، ۲۰۱۲).

تنظیم هیجان می تواند آگاهانه یا نا آگاهانه، زود گذر یا دائمی و رفتاری یا شناختی باشد. تنظیم هیجان رفتاری، نوعی از تنظیم هیجان است که در رفتار آشکار فرد دیده می شود، نسبت به تنظیم هیجان شناختی که قابلیت مشاهده ندارد و زود گذر است (گراس ۱۹۹۹؛ به نقل از
امین آبادی، دهقانی و خدا پناهی، ۱۳۹۰).

برای تنظیم هیجان شکل های مختلفی ارائه شده است، شامل: هشیار و غیر هشیار،

خود انگیخته یا دیگر انگیخته و تنظیم هیجان رو به بالا و رو به پایین.

الف)تنظیم هیجان هشیار در مقابل نا هشیار:

تنظیم هیجان نا هشیار یک فرایند نسبتاً خودکار است برای مثال رو به رو شدن با بعضی حالات فیزیکی خاص ممکن است هیجان های خاصی را بر انگیخته کند و مثال دیگری از چنین فرایندی سرایت هیجان های اولیه است. در چنین شرایطی شخص در تعاملات اجتماعی، حالات هیجانی دیگران را به خود می گیرد. تنظیم هیجان نا هشیار، اغلب وقتی که افراد با محیط و حوادث یکسانی و تکراری رو به رو می شوند، روی می دهد. تنظیم هیجان در سطوح
هشیارانه تری نیز رخ می دهد. در محیط کاری، افراد بعضی اوقات تغییرات عمدی در حالات هیجانی خود و دیگران به وجود می آورند تا بتوانند اعتماد به نفس را ارتقا بدهند یا روی دیگران تأثیر گذار باشند (لیو[۲]، ۲۰۰۶).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

ب)تنظیم هیجان خود انگیخته در مقابل دیگر انگیخته :

تنظیم هیجان خود انگیخته نظارت بر تجربه ی هیجانی خود است و تنظیم هیجان
دیگر انگیخته، نظارت هیجانات توسط دیگران است. افراد بعضی اوقات می خواهند هیجان های دیگر را تنظیم کنند. برای مثال، مردم ممکن است عمداً هیجان های منفی مثل خشم را نشان دهند تا بتوانند دیگران را از موقعیت برترشان آگاه کنند یا آن را یاد آوری کنند. یا اینکه بخواهند ارتباطشان را با افراد قدرتمند محکم کنند، بنابراین با شوخی و تملق سعی در افزایش هیجان های مثبت آنها بر آیند. این نکته ی مهمی است که اگر چه این دو نوع تنظیم هیجان متفاوت هستند، ولی همیشه از نظر تجربی نمی توان بین این دو تمایز قائل شد، به این دلیل که ممکن است این دو در یک تظاهر رفتاری خاص ترکیب شوند. برای مثال، در یک موقعیت بحرانی یک مدیر سعی می کند که آرام باشد به این دلیل که از طرفی برای کنترل بهتر موقعیت (خود تنظیمی) و از طرف دیگر با آرام به نظر رسیدن، زیر دستانش نیز احساس آرامش کنند (تنظیم دیگر انگیخته) (لیو، ۲۰۰۶).

 

 

ج)تنظیم هیجان رو به بالا در مقابل رو به پایین :

تنظیم هیجان رو به بالا تلاش فرد برای تغییر هیجان خودش یا دیگری از حالت منفی به حالت خنثی و یا مثبت است. اکثر تحقیقات در این زمینه روی تنظیم هیجان رو به بالا متمرکز
شده اند تا تنظیم هیجان رو به پایین. این به دلیل این است که به طور گسترده پذیرفته شده که اشخاص، گرایش کلی دارند که هیجانات مثبت را جست و جو کرده و از هیجانات منفی جلوگیری کنند. با این وجود این دیدگاه نیز توسط بسیاری از افراد پذیرفته شده که هیجان های منفی     می توانند به انسان خدمت کنند و در خیلی از شرایط هست که افراد در جهت دوری از شادی و حرکت به سمت هیجانات کمتر خوشایند  بر انگیخته می شوند. در واقع در بسیاری از        موقعیت های زندگی افراد یک هیجان خنثی و یا حتی منفی را مفید می دانند. برای مثال جورج[۳](۲۰۰۰) دریافت که هیجانات منفی برای عملکرد خلاق مفید است. یا در هنگام امتحان اندکی اضطراب برای عملکرد بهتر مورد نیاز است. با این وجود، هیجان های منفی یا مثبت نیاز به تنظیم دارند و اینکه افراد نیاز دارند توانایی تنظیم انعطاف پذیر حالات هیجانیشان را در     موقعیت های خاص بیاموزند ( لیو، ۲۰۰۶).

[۱]- Troy

[۲]-  Liu

[۳] - Jeorge

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت