مفهوم ارتباطات اثر بخش
،پایان نامه درباره هوش فرهنگی
30 ارتباطات اثر بخش
ارتباطات اثربخش زمانی رخ میدهد که دریافت کننده پیام، آن را همان گونه تفسیر نماید که مورد نظر فرستنده باشد. به عبارت دیگر همانطور که فلد برگ [1](1975) بیان میکند، توافق در ارتباط زمانی رخ میدهد که انتظار یک فرستنده با واکنش یک گیرنده منطبق باشد. به طور کلی میتوان گفت که هدف هر ارتباطی اطمینان یافتن از این امر است که انتظار فرستنده و واکنش گیرنده بر یکدیگر منطبق شده و در یک راستا قرار میگیرند (هو و همکاران [2]، 2005). آنچه یک شخص قصد دارد به آن برسد، برقراری ارتباطی اثر بخش در کارآمد ترین شیوه آن است. ارتباطات کار آمد به زمان و منابع کمتری نیاز دارد (بلویسی و همکاران، 2003)[3].
ارتباطات اثر بخش با توجه به6 فاکتور زیر مورد سنجش قرار میگیرد:
1.استفاده از مجراهای چند گانه: هنگامی از مجراهای چند گانه برای انتقال پیام استفاده میشود، به دو دلیل احتمال وضوح آن افزایش مییابد. نخست تعدادی از احساسات گیرنده درگیر میشود و دوم، افراد تواناییهای متفاوتی در جذب اطلاعات دارند.
ساده سازی: ارتباطات زمانی مؤثر است که یک پیام، هم دریافت و هم درک شود. درک پیام از طریق ساده سازی زبان بسته به نوع مخاطب افزایش مییابد.
3.گوش دادن فعال: گوش دادن، جستجوی فعالانه معناست و درک محتوای حقیقی پیام را ساده ترمی کند.
4.کنترل هیجانات: هیجانات انتقال مفاهیم را تغییر میدهد.
5.استفاده از باز خورد: بسیاری از مشکلات ارتباطی، مستقیماً از سوء تفاهمات و بی دقتیها ناشی میشود. اما وقتی فرد از وجود چرخههای باز خورد در فرایند ارتباطات مطمئن باشد، این مشکلات کمتر پیش می آید.
6.استفاده از شبکه ارتباطات غیررسمی: افراد میتوانند از شبکههای ارتباطی غیررسمی برای انتقال سریع اطلاعات، ارزیابی چگونگی واکنشها به تصمیمات مختلف قبل از انتخاب نهایی آنها و به عنوان منبعی ارزشمند برای بازخورد استفاده نمایند.
2-31 اثر بخشی در ارتباطات میان فردی
ارتباطات میان فردی، همچون اشکال دیگر رفتار انسانها میتواند در دو حد غایی بسیار اثربخش و بسیار غیر اثربخش مطرح شود.
به احتمال بسیار فراوان، هیچ رفتار متقابل انسانی نمی تواند کاملاً موفقیت آمیز یا کاملاً شکست خورده و یا ناکام باشد. میتواند بهتر شود، در مقابل، احتمال بدتر شدن آن نیز میرود. به عبارت دیگر مفهوم نسبیت در رفتارهای انسانی در ارتباطات میان اشخاص کاملاً حکم فرماست. در این جا تلاش شده است که
به ویژگیهای ارتباطات بین فردی اثربخش پرداخته، و به شناسایی هرکنش ارتباطی به عنوان یک کنش ارتباطی به عنوان یک کنش کاملاً متفاوت با کنشهای دیگر ارتباطی اقدام کرده و بدانیم که اصول و قواعد آن میباید دقیقاً آگاهانه و عاقلانه به کار گرفته شوند. و در عین حال، همان طور که اشاره شد هر کنش ارتباطی خود یک کنش به تمام معنا مستقل یا قائم به ذات است.
در کل میتوان گفت، اثر بخشی ارتباطات میان فردی شامل دو بعد اساسی است. اول: « بعد عملگرایانه » که در اینجا اثربخشی ارتباطات متوجه دستاورد و موفقیت رسیدن به اهداف و خواستههای ارتباط گیرنده با فرستنده پیام است. دوم: «بعد خشنودی شخص » است که در این مورد، اثر بخشی کنش ارتباطی به لذت و شعفی که از آن برای دست اندر کاران ارتباط حاصل میشود مرتبط میشود. اگر دست اندرکاران فراگیر ارتباط میان فردی از ارتباط خود لذت مورد نظر را تحصیل کنند با معیارهای خشنودی میتوان گفت که کنش اثربخش است.
باید در نظر داشت با توجه به این تقسیم بندی باید تصور شود که این ابعاد همواره از یکدیگر منفک بوده و هر کدام جداگانه عمل میکنند. اغلب خشنودی یک نفر از کنش ارتباطی موکول به این است که چقدر به اهداف خود رسیده و به چه میزان از آن فاصله دارد. از سوی دیگر میتوان گفت، بسیاری از مواقع رسیدن به اهداف و احساس موفقیت، مبتنی بر سطحی از رضایت است که از کنش متقابل حاصل شده است. گاه ممکن است یک ارتباط میان فردی با معیارهای عمل گرایانه موفق باشد. ولی همان کنش ارتباطی با توجه به شاخصهای رضایت اساساً نا موفق بوده یا بر عکس ناموفق از نظر شاخصهای عمل گرایانه و موفق با توجه به معیارهای رضایت باشد.