تعریف تصادف.. 10
عوامل مؤثر بر بروز تصادفات ترافیکی.. 11
نقش عوامل انسانی در بروز تصادفات.. 12
روانشناسی ترافیک… 12
تکلیف رانندگی.. 14
خطر و درک خطر. 15
درک خطرات ترافیکی.. 19
اندازهگیری و سنجش درک خطر ترافیکی.. 22
عوامل مؤثر بر درک خطر ترافیکی.. 24
جنسیت… 24
سن و تجربه رانندگی.. 25
ویژگیهای شخصیتی.. 30
عوامل شناختی.. 30
سبکهای شناختی.. 31
سبکشناختی تحلیلی.. 33
سبکشناختی کلگرا 33
بررسی سبکشناختی کلگرا- تحلیلی در بین رانندگان.. 34
سیستمهای شناختی.. 35
بازداری رفتاری.. 38
بازداری شناختی.. 41
بررسی بازداری شناختی و رفتاری در بین رانندگان.. 42
آموزش درک خطر ترافیکی.. 44
جمعبندی نهایی.. 48
فصل سوم
روش پژوهش
طرح پژوهش…. 50
شرکتکنندگان.. 51
ابزارهای پژوهش…. 51
آزمون درک خطر ترافیکی.. 51
آزمون برو/نرو 54
آزمون ایست-علامت… 55
آزمون تحلیل سبکشناختی رایدینگ… 58
روش اجرای پژوهش…. 59
روش تجزیهوتحلیل دادهها 61
فصل چهارم
یافتههای پژوهش
یافتهها 62
مطالعه اول.. 62
یافتههای جمعیت شناختی.. 62
یافتههای مربوط به هر فرضیه در پژوهش…. 64
فرضیههای اصلی.. 66
فرضیههای فرعی.. 70
سؤال پژوهشی.. 72
مطالعه دوم. 73
یافتههای جمعیت شناختی.. 73
یافتههای مربوط به هر فرضیه در مطالعهی دوم. 75
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
رابطهی بین بازداری رفتاری و درک خطرات ترافیکی.. 77
رابطهی بین بازداری شناختی و درک خطرات ترافیکی.. 79
رابطهی بین سبکشناختی کلگرا با درک خطرات ترافیکی.. 81
فرضیههای فرعی.. 84
فرضیهی فرعی اول: تفاوت افراد با سبکشناختی کلگرا و افراد با سبکشناختی تحلیلی در نمرات بازداری رفتاری.. 84
فرضیهی فرعی دوم: تفاوت افراد با سبکشناختی کلگرا و افراد با سبکشناختی تحلیلی در نمرات بازداری شناختی.. 85
سؤال پژوهشی.. 86
پیشبینی درک خطر ترافیکی از طریق شاخصهای بازداری رفتاری، بازداری شناختی و تحلیل سبکشناختی.. 86
مطالعهی دوم. 87
اثر آموزش درک خطر بر توانایی درک خطرات ترافیکی.. 87
نتیجهگیری.. 88
محدودیتهای پژوهش…. 89
محدودیت در نمونه: 89
محدودیت در ابزار 89
پیشنهادات.. 89
منابع. 91
Abstract 103
چکیده
زمینه مسأله و هدف پژوهش: یکی از مهمترین عوامل انسانی مؤثر بر تصادفات ترافیکی ادراک خطر است. پژوهش حاضر شامل دو مطالعه با دو هدف اصلی است: هدف در مطالعهی اول بررسی ارتباط بین تواناییهای شناختی شامل سبکهای شناختی، بازداری رفتاری و بازداری شناختی با درک خطر ترافیکی در بین رانندگان و در مطالعهی دوم تأثیر آموزش درکخطر ترافیکی از طریق فیلمهای کوتاه بر افزایش توانایی درک خطرات ترافیکی بود. روش: در مطالعهی اول، 129 رانندهی مرد (با میانگین 79/37 و انحراف استاندارد سنی 85/8) قسمت حملبار شهر مشهد شرکت کردند. در اجرای مطالعهی دوم 42 دانشجوی دارای گواهینامه همکاری داشتند که 27 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش آموزش یک جلسهای درک خطر از طریق فیلمهای کوتاه ترافیکی ارائه شد. نمونهگیری در هر دو مطالعه در دسترس بود. دادهها با استفاده از آزمونهای درک خطر ترافیکی، ایست-علامت، برو-نرو و تحلیل سبکهای شناختی به ترتیب برای سنجش توانایی درک خطر، بازداری رفتاری، بازداری شناختی و سبک شناختی جمعآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج مطالعهی اول نشان داد که بین درک خطر ترافیکی با سبکشناختی کلگرا، توجه و توجه انتخابی، رابطهی مثبت و بازداری رفتاری رابطهی منفی معناداری داشت. بین درک خطر ترافیکی و بازداری شناختی رابطهی معناداری دیده نشد. یافتههای مطالعهی دوم گویای تأثیر مثبت آموزش مبتنی بر فیلمهای کوتاه ترافیکی بر درک خطر بود. بدین ترتیب که نمرات درک خطر گروه آزمایش پس از دریافت آموزش بطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجهگیری: بهطورکلی، مطالعهی حاضر بر نقش توجه، توجه انتخابی و سبکشناختی کلگرا بر درک خطر ترافیکی صحه میگذارد؛ بااینوجود، درمورد تأثیر بازداریهای رفتاری و شناختی بر درک خطر نیازمند پژوهشهای بیشتری است. در انتها، آموزش میتواند درک خطر ترافیکی رانندگان را بهبود بخشد.
کلمات کلیدی: درک خطر ترافیکی، بازداری رفتاری، بازداری شناختی، سبکهای شناختی، آموزش مبتنی بر فیلم
بیان مسئله
توسعهی صنعت حملونقل یکی از نشانههای پیشرفت و رشد یک کشور بوده و بسیاری از نیازها را تأمین میکند؛ اما با گسترش زندگی ماشینی و افزایش روزافزون ترافیک در شهرها، میزان بسیار بالای تصادفات رانندگی به معضلی اجتماعی تبدیلشده است (انصاری، محمدی و سعیدی، 1392). طبق آمار بهداشت جهانی (2004) سالانه در جهان 2/1 میلیون نفر به علت حوادث رانندگی جان خود را از دست میدهند و بین 20 تا 50 میلیون نفر دچار آسیب یا ناتوانی میشوند. بیش از 90 درصد تمام مرگهای جادهای در کشورهای پایین و متوسط رخ میدهد و برخلاف کشورهای پیشرفته که تصادفات روندی کاهشی به خود گرفته است، کشورهای درحالتوسعه شاهد افزایش تقریباً 65 درصدی حوادث رانندگی در دو دهه اخیر هستند. در طول 5 سال گذشته میزان تصادفات منجر به مرگ در بسیاری از کشورها رو به افزایش بوده و این خود به نگرانی بزرگی در این کشورها تبدیلشده است. بیش از 55 درصد مورد مرگ در بزرگسالان اروپایی به علت تصادفات رانندگی بوده است (رجبی، نریمانی و حسینی، 1392).
در کشور ایران نیز سالانه بیش از 200 هزار فقره تصادفات منجر به فوت و معلولیت در شهرها اتفاق میافتد؛ اینیکی از بالاترین آمارهای جهان بهحساب میآید، بهطوریکه تقریباً دو برابر میزان مرگ ناشی از تصادفات در کشورهای اروپایی محسوب میشود (رسولی و همکاران[1]، 2008). سوانح و حوادث رانندگی نخستین علّت مرگومیر در سنین زیر 40 سال و سومین علّت فوت برای تمام گروههای سنی محسوب میشود. بر اساس گزارشهای رسیده، ایران دارای بالاترین نرخ مرگومیر در تصادفات رانندگی میباشد و به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت کشور، 36 نفر در تصادفات کشته میشوند (توکلی و سنایی نسب، 1385). پژوهشهای متعدد خارجی و داخلی به بررسی عوامل مؤثر متعددی (فردی، شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی) در بروز تخلفات رانندگی و تصادفات پرداختهاند (برای مثال، مویلنبرگ و همکاران[2]، 2007؛ مولر و گرگرسن[3]، 2008؛ رجبی و همکاران 1392؛ طبیبی و امین یزدی، 1389). در پژوهش حاضر سعی میشود عوامل شناختی دخیل در ادراک خطر در رانندگان بررسی شود.
خطر[4] فقط به رویدادی گفته میشود که برای انسان مضر و آسیبرسان باشد (دهال[5]، 2008). رفتارهای پرخطر به رفتارهایی گفته میشود كه خطرهای بالقوهای در پی دارد اما درعینحال امكان دریافت پاداشهای فوری نیز فراهم میكند (پمیلی[6] و همكاران، 2003) و طیف گستردهای از رفتارهای رشدنیافته را در برمیگیرند (اختیاری و همكاران، 1387). عدم واکنش مؤثر توسط قربانیان فاجعه و رفتارهای نامناسب و پرخطرشان در برابر حوادث و تصادفات، مکرراً به ضعیف بودن ادراک خطر آنها نسبت داده شده است (دهال، 2008). توانایی درک خطر یک مهارت شناختی است (طبیبی و امین یزدی، 1389) و بر اتخاذ راهبردها و پاسخهایی که سبب کاهش احتمال بروز آن میشود، تأثیر مثبتی میگذارد (دهال، 2008). درک راننده از خطر[7] یا «خواندن جاده[8]» یعنی افزایش اطلاعات درباره موقعیت جاده و ترافیک، تحلیل و درنهایت انجام پاسخ مناسب که یکی از عوامل شناختی مؤثر در بروز تصادفات ترافیکی محسوب میشود (کانتول، ایزلر و استارکی[9]، 2013). ادراك خطر در رانندگی به شناخت بهموقع خطرات (بالقوه)، جستجوی مناسب بصری، استفاده از آینه و درک میزان جدیت خطر در موقعیت اشاره میکند (لرنر و همکاران[10]، 2010). جستجوی دیداری و توجه نقش مهمی در شناسایی خطرات بهطور مؤثر دارد و اسکن ناکافی میدان دیداری به کاهش آگاهی از خطر منجر میشود و درنتیجه احتمال وقوع تصادفات افزایش مییابد (کانتول، ایزلر و استارکی، 2013).
دلایل دیگری که بر توانایی افراد در درک خطر تأثیرگذار است میتوان به ظرفیت و سرعت پردازش شناختی، میزان حواسپرتی و بار اضافه ذهنی اشاره نمود. اهمیت و ظرفیت شناختی و توانایی بازداری توجه از انحراف به عاملهای نامربوط و حواسپرت کننده برای رشد مهارت درک خطر افراد در مطالعات طبیبی و ففر[11] (2003،2007) مورد تائید قرار گرفت. پیشگیری از رفتار پرخطر