حج قران 7
حج اِفراد 8
فصل دوم: مفاهیم 9
حج در لغت 9
حج در اصطلاح 10
استطاعت در لغت 12
استطاعت در اصطلاح 14
استطاعت در قرآن 23
استطاعت از نظر روایات 25
استطاعت در کلام فقها 26
فصل سوم: انواع استطاعت 31
مبحث اول: استطاعت عقلیه و ادله آن 31
گفتار اول: استطاعت عقلیه 31
گفتار دوم: ادله استطاعت عقلیه 31
مبحث دوم: استطاعت عرفیه و ادله آن 35
گفتار اول: تعریف استطاعت عرفیه 35
گفتار دوم ادله استطاعت عرفیه 36
مبحث سوم: استطاعت شرعیه و ادله آن 42
گفتار اول: تعریف استطاعت شرعیه 42
گفتار دوم: ادله استطاعت شرعیه 43
جمع بندی تحقیق در مساله 46
فصل چهارم: شرایط تحقق استطاعت 47
گفتار اول: اعتبار زاد و راحله 47
1- شرطیت زاد و راحله در استطاعت عقلیه 47
2- اعتبار زاد و راحله در استطاعت عرفیه 48
3- اعتبار زاد و راحله در استطاعت شرعیه 49
نتیجه گیری 51
گفتار دوم: استطاعت بدنی 52
گفتار سوم: استطاعت زمانی 53
گفتار چهارم: رجوع به کفایت 54
ادله شرطیت رجوع به کفایت در استطاعت 55
نتیجه گیری 59
فصل پنجم: موانع استطاعت 60
داشتن دَین 60
تزاحم حج با ازدواج 61
استطاعت با مهریه 62
اجاره شوهر در حج همسر 62
همراهی محرم در سفر حج 63
ممانعت حمل از استطاعت 65
استطاعت در بانوان شیر ده 66
مقدمه
خداوند متعال در دعوتی عمومی، خطاب به حضرت ابراهیم(ع) فرمود:
«وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق»[1]
ای ابراهیم مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب های لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند.
حج در اسلام از جایگاه والا و ویژه ای برخودار است؛ زیرا احکام آن در قرآن کریم به صورت گسترده آمده است حتی به مواردی از اجزا و احکام آن نیز اشاره شده؛ مثلا:
صفا و مروه: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»[2]
همانا صفا و مروه از شعائر خداست پس هر که حج خانه خدا کند یا عمره به جا آورد مانعی نیست میان آن دو طواف کند.
حلق و ذبح: « وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتَّى یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ»[3] و سرهای خود را نتراشید تا قربانی به قربانگاه برسد و در آنجا ذبح شود.
محرمات احرام: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَج»[4] حج در ماه های معینی است پس هر که در آن ماه ها ملتزم به حج شد همبستری و نافرمانی و مجادله در اثنای حج ممنوع است.
وقوف در عرفات و مشعر الحرام: « ْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرام»[5]
و هنگامی که از عرفان کوچ کردید خدا را نزد مشعر الحرام یاد کنید و آیات دیگر که همگی از اهمیت حج حکایت می کند.
و همچنین روایت ذریح محاربی از امام صادق(ع) که گویای اهمیت حج است:
«من مات و لم یحجّ بحجه الاسلام لم یمنعه من ذلک حاجه تجحف به او مرض لا یطیق فیه الحج او سلطان یمنعه فلیمت یهودیا او نصرانیا».[6]
اگر کسی بی آن که عذری داشته باشد حج را ترک کند و در آن حال بمیرد یهودی و یا نصرانی مرده است.
در روایت دیگری امام صادق می فرماید: اگر سالی، خانه خدا حج گزار نداشت و افراد مستطیع یافت نشد حکومت و حاکم اسلامی باید با استفاده از بیت المال گروهی را به حج بفرستد:
«لو عطل الناس الحج لوجب علی الامام ان یجبرهم علی الحج ان شاووا و ان ابو فانّ هذا البیت انما وضع للحج».[7]
اگر مردم حج را تعطی کنند بر پیشوا و زمامدار است که مردم را بر انجام حج ناگزیر سازد؛ آنان مایل باشند یا نباشند؛ چرا که این خانه برای حج قرار داده شده است.
آیات و روایات بالا بیانگر اهتمام شارع به امر حج می باشد اما حج با تمام اهمیتی که دارد تنها یک بار بر انسان واجب می شود و از شرایط مهم آن استطاعت است که در این نوشتار به این مسئله می پردازیم.
فصل اول: کلیات
حج از ارکان مهم اسلام
حج یکی از ارکان پنجگانهای است که کاخ رفیع اسلام بر آنها استوار گشته است
بنی الاسلام علی خمس علی الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه[8]
حج نه تنها یکی از ارکان خمسه اسلام است بلکه در میان این ارکان از همه مهمتر و جامعتر بشمار میآید چنانکه مرحوم صاحب جواهر در تعریف و برتری حج از ارکان دیگر فرمود:
و هو من اعظم شعائر الاسلام و افضل ما یتقرب به الانام الی الملک العلام لما فیه من اذلال النفس و اتعاب البدن و هجران الاهل و التغرب عن الوطن و رفض العادات و ترک اللذات و الشهوات و المنافرات و المکروهات و انفاق المال و شد الرحال و تحمل مشاق الحل و الارتحال و مقاساه الاهوال و الابتلاء بمعاشره السفله و الانذال فهو حینئد ریاضه نفسانیه و طاعه مالیه و عباده بدینه قولیه و فعلیه، و جودیه و عدمیه و هذا الجمع من خواص الحج من العبادات التی لیس فیها اجمع من الصلاه و هی لم تجتمع فیها من اجتمع فی الحج من فنون الطاعات … و علی کل حال فللحج اسرار و فوائد لا یمکن احصاؤها[9]
سپس مرحوم صاحب جواهر ادامه داد: و من هنا ورد ان الحج المبرور لا یعدله شیئی که هیچ چیز برابری با آن نمیکند و لذا امام صادق (ع) در پاسخ سؤال عمر بن یزید است که عرضه داشت ما یعدل الحج شیئ ؟ فرمود: ما یعد له شیئ و الدرهم فی الحج افضل من الفی الف فیما سواء فی سبیل الله[10]
نکته قابل توجه در این روایت این است که یک درهم در راه حج برتر از هزاران خرجهائی است که آن خرجها هم در راه خدا مصرف شده باشد یعنی این مقایسه بین مصرفهای فی سبیل الله است نه غیر آن.
سپس صاحب جواهر تمسک به روایات دیگر نمود تا برتر بودن حج از سایر عبادات را اثبات نماید. از جمله روایتی است که امام (ع) در مورد برتری حج از نماز و روزفرمودانه افضل من الصلوه و الصیام و سپس علت این افضل بودن را هم ذکر نمود لان المصلی یشتغل عن اهله ساعه و ان الصائم یشتغل عن اهله بیاض یوم و ان الحاج لیشخص بدنه و یضحی نفسه و ینفق ماله و یطیل الغیبه عن اهله لا فی مال یرجوه و لا فی تجاره.[11]
چنانکه در روایت دیگر فرمود: اما انه لیس شیئ افضل من الحج الصلوه سپس ادامه میدهد و فیالحج هنا صلوه و لیس فی الصلاه تدلکم حج.[12]
مرحوم صدوق در جمع این روایت و روایت دیگر فرمود: فالحج بهذا الوجه افضل من الصلوه و صلوه فریضه افضل من عشرین حجه مجرده عن الصلاه.[13]
اما از آنجایی که حج متضمن نماز میباشد حج برتر از نماز خواهد بود. همچنانکه در روایت دیگری حج برتر از صیام و جهاد مطرح شده است.
انه افضل من الصیام و الجهاد و الریاط[14]
و بالاخره امام صادق (ع) با تصریح تمام و با تعبیر کان در مورد برتری حج از نماز و روزه فرمود: کان ابی یقول الحج افضل من الصلوه و الصیام.[15] که از تعبیر کان ابی یقول استمرار این کلام استظهار میشود.
پس از مجموعه مطالب گذشته چنین بدست میآید که حج از اعظم شعائر اسلام و از مهمترین ارکان دین و از همه عبادت برتر و جامعتر میباشد و شاید بخاطر همین جهات بود که حج در بعض روایت در ردیف قرآن سامت و قرآن ناطق قرار داده شد.
ان لله عزوجل حرمات ثلاث لیس مثلهن شیئی کتاب الله و هو نور و حکمه، و بیته الذی جعله للناس قیاما و قبله و أنسا و لایقبل الله من احد یوجهها الی غیره، و عتره نبیکم.[16]
ویژگیها در نحوه بیان تشریع حج
و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العالمین[17]
نحوه بیان وجوب حج در این آیه کریمه بگونهای است که در هیچ یک از واجبات دیگر به چشم نمیخورد، بیان وجوب حج در این آیه مانند بیان وجوب نماز و زکات نیست بلکه به منزله میثاق و عهد الهی است که بر گرده همه انسانها گذاشته شده است از این رو تعبیر وجوب حج به سیاق خطاب امری آن گونه که در مورد سایر عبادات بیان شده، نیست بلکه در قالب میثاق و عهد مخصوص الهی با اسم جلاله در حالیکه مقدم بر متعلق خود گردیده بیان شده است که در هیچ یک از عبادات دیگر نمونه ندارد چنانکه امام صادق(ع) در این زمینه فرمود … اعلم بان الله تعالی لم یفترض الحج و لم یخصه من جمیع الطاعات باضافه الی نفسه بقوله عز و جل و لله علی الناس.[18]
پس حج پیمان و عهدی است میان خداوند و بندگان او که بهر طریق شده باید از عهده آن برآیند و به هیچ وجه از انسانهای مستطیع ساقط نمیشود و اگر خودش معذور شد باید نائب بگیرد بطوری که این عهد و میثاق با مرگ هم ساقطشدنی نیست.
نکته قابل توجه دیگر در این آیه این است که بجای لم یحج یا من ترک الحج از کلمه کفر استفاده شده است و بدین طریق ترک حج مساوی با کفر عملی معرفی شده است و چنین تعبیر در مورد هیچ ترک واجبی در آیات قرآن نمونه ندارد.[19]
بعلاوه ذکر استغناء که دلالت بر نهایت خشم خداوند و خذ لان تارکین حج دارد با ضمیمه اداه تأکید(ان) و اسم ظاهر(الله) بجای ضمیر و تعبیر ان الله غنی عن العالمین بجای ان الله غنی عنهم که نوعی تعمیم را میرساند، همه اینها اهمیت و جایگاه ویژه حج را بیشتر مشخص مینماید.
چنانکه استفاده از جمله خبری برای تشریع وجوب حج بجای صیغه امری[20] خصوصاً بصورت جمله اسمیه[21] آنهم با تقدم خبری که اسم ذات است در قالب لفلان علی کذا که بقول بعضی از مفسرین از بلیغترین الفاظ در افاده وجوب است[22] بانضمام اینکه در تشریع حج ابتدا فرمود علی الناس، سپس آنرا تخصیص به مستطیع زد که نوعی توضیح و تفصیل بعد از ابهام و اجمال آنهم در قالب بدل[23] توجه به همه این نکات شدت اهتمام قرآن نسبت به امر حج را اثبات میکند که در هیچ یک از عبادات دیگر سابقه ندارد.[24]
جالب توجه این است که همه این نکات در ضمن یک آیه بکار برده شده است. ضمناً از تقدم خبر (لله) بر مبتداء (حجالبیت) حصر استفاده میشود یعنی فقط برای خدا انجام پذیرد.
اقسام حج
تمام علماء اتفاق دارند بر اینکه حج سه نوع دارد: حج تمتع ، حج قران و حج افراد.[25]
حج تمتع
تمام علماء بر این هم اتفاق دارند که تمتع در ماه های حج انجام دهد و اول عمره و بعد حج را.
این وظیفه کسانی هستند که از شهر مکه 16 فرسنگ دور باشند و در موسم حج به میقات بیایند و نیّت عمره احرام می بندند و چون به وارد شوند فقط اعمال عمره را انجام می دهند آنگاه از احرام خارج می شود تا روز هشتم ذی الحجه که دوباره از مکه برای حج احرام می بندد و از آنجا به عرفات و مشعر و منی می روند و پس از انجام اعمال آنجا دوباره به سوی مکه برای طواف و نماز طواف می آیند . در این نوع حج حاجی چنانچه بتواند یا گاو یا شتری در مکه می خرند و قربانی می کند. و اگر توان مالی نداشته باشد به جای آن ده روز روزه می گیرند که سه روز آن را در مکه در ایام حج می گیرد و هفت روز دیگر را موقعی که به وطن بر می گردد روزه می گیرند.
در این یک سفر حاجی هم حج کامل و هم عمره کامل انجام داده است و در مدت فاصله بین عمره و حج محرم نیستند و می توانند حجاج از زندگی خود لذت ببرند و چیزهای که بر شخص محرم حرام است حلال می شود به همین جهت این را حج تمتع گفته اند.[26]
حج قران
در این نوع حج نظرات علماء شیعه و سند مختلف است البته بین چهار فرق اهلسنت اتفاق دارند.
حج قران از دیدگاه فقه شیعه عبارت است از اینکه حجاج فقط اعمال حج را همراه با قربانی انجام می دهند بدون عمره (یعنی حجاج بعد از احرام از میقات که همراه با خود قربانی دارند و حج شان همراه با قربانی است) و شیعه تداخل در احرام حج و عمره را جائز نمی داند.[27]
أما در فقه اهلسنت حج قران به معنای درهم رفتن و تداخل حج و عمره می دانند (یعنی حجاج هنگام احرام نیت حج و عمره را باهم می کنند و به هنگلام عمل فقط اعمال حج را انجام می دهد و این عمل هم جای حج و هم عمره به حساب می آید).[28]
حج اِفراد
در حج اِفراد، بر خلاف حج تمتع، لازم نیست عمره پیش از حج و در ماههای حج انجام شده باشد، بلکه حجگزار میتواند آن را پیش یا پس از حج به جا آورد.
در حج اِفراد قربانی کردن واجب نیست، بلکه مستحب است.
احرام حج اِفراد باید از یکی از میقاتها باشد نه از خود مکه و به علاوه، به نظر فقهای شیعه میتوان طواف و سعی را به اختیار خود بر وقوف در عرفات مقدّم کرد.[29]
[1] – حج، 27
[2] – البقره : 158
[3] – بقره، 196.
[4] – البقره : 197
[5] – بقره، 198.
[6] – شیخ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 11، ح 1، موسسه ال البیت قم، 1413.
[7] – همان، باب 5، ح 1
[8] – وسائل الشیعه ج 1 ص 29-13 باب 1 رجوب العبادات الخنس
[9] – جواهر الکلام ج 17 ص 214 تا 218 کتاب الحج
[10] – جواهر الکلام ج 17 ص 214 تا 218 و وسائل الشیعه ج 11 ص 120
[11] – بحار الانوار ج96 ص 18- محجهالبیضاء ج2 ص150 و جواهر الکلام ج17 و وسائل الشیعه ج11 ص112
[12] – جواهرالکلام ج17 کتاب کتاب الحج و وسائل الشیعه ج11 ص111
[13] – وسائل الشیعه ج11 ص112
[14] – جواهرالکلام ج17 کتاب الحج و وسائل الشیعه ج11 ص112
[15] – جواهرالکلام ج17 کتاب الحج و وسائل ج11 ص 112
[16] – بحارالانوار ج96 ص60
[17] – آل عمران 97
[دوشنبه 1398-07-29] [ 11:53:00 ب.ظ ]
|