رشاء و ارتشاء //پایان نامه بزه ارتشاء و حقوق |
اثبات نظریه خود چنین استدلال میکنند.
راشی بهنگام دادن رشوه باید قصد داشته باشد یعنی در عمل جرمآمیز رشاء قصد مجرمانه وجود داشته تا بتوان گیرنده را نیز مرتشی و بالاخره مجرم دانست، نتیجه آنکه اگر راشی قصد دادن رشوه نداشته باشد چون رشاء محقق نمیشود ارتشاء نیز معدوم است. هر چند که مرتشی در اخذ رشوه قاصد بوده باشد. چه وقتی راشی یعنی دهنده رشوه وجود خارجی ندارد چگونه میتوان قبول کرد مرتشی یا گیرنده به تنهائیی وجود داشته باشد. و اگر بخواهیم در بیان خلاصه کنیم باید بگوئیم که چون دهنده ای نیست گیرنده ای هم نمیتواند باشد.
این نظریه را اگر قبول کنیم آثاری از آن را نیز باید بپذیریم از جمله آنکه: وقتی کارمند منحرفی از مراجعه کنندهها رشوه میخواهد و شخص اخیرالذکر مقامات صالحه را قبل از دادن رشوه مطلع میکند و در وقت و مکان معین رشوه نشان داده میشود چون راشی در دادن رشوه قاصد با آن معنا که مفهوم ماست نبوده است پس راشی نیست و نتیجتاً نمیتواند مرتشی هم وجود داشته باشد. و چون بخواهیم در کلام حقوقی بگنجانیم میگوئیم عنصر روانی در دادن رشوه معدوم بوده است پس این رشوه نبوده و جرم نیست و طرف، مالی که رشوه نیست دریافت داشته پس دیگر مرتشی نیست.
البته شاید عمل مذکور عمل نکوهیدهای باشد و خود نوعی جرم از طرف مقامات صلاحیتداری که قبول میکنند مال مورد رشوه را قبل از دادن به مرتشی نشان کنند و سپس در جلسه حضور یافته صورتمجلس نمایند تلقی گردد چنان که قانون هم چنین امری را پیشبینی نکرده است و فقط بموجب ماده 143 قانون مجازات عمومی ثبوت یا عدم ثبوت و اجبار یا عدم اجبار آن را بعد از پرداخت مورد توجه قرار دهد و ایجاد جرم نماید یا اینکه احیاناً بعد از متهم کردنها و تحت تعقیب قرار دادنها ثابت شود که پرداخت این وجه جز ادای دین یا پرداخت قرض چیزی دیگری نبوده و آبروی
[سه شنبه 1398-07-30] [ 01:37:00 ق.ظ ]
|