2-3: تعریف و مفهوم طلاق………….. …………………………………………………………….. 16
2-4: انواع طلاق……………………… …………………………………………………………….. 17
2-5: مراحل طلاق……………………. …………………………………………………………….. 26
2-6: مدیریت طلاق…………………… …………………………………………………………….. 27
2-7: اختلالات رفتاری و عاطفی…………………………………………………………………….. 31
2-8: علل اختلالات رفتاری………………………………………………………………………….. 33
2-9: اثرات اختلالات رفتاری………………………………………………………………………… 34
2-10:دسته بندی اختلالات رفتاری…………………………………………………………………… 35
2-11- اصول کلی رفتار درمانی اختلالات رفتاری………………………………………………….. 38
2-12- رابطه میزان شیوع کلی اختلالات رفتاری با عوامل جمعیت شناختی……………………….. 39
2-13-تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی……………………………………………………………. 40
فصل سوم: روش تحقیق
3-1:مقدمه…………………………………………………………………………………………….. 46
3-2:روش تحقیق……………………………………………………………………………………… 46
3-3: جامعه آماری……………………………………………………………………………………. 46
3-4: روش نمونه گیری………………………………………………………………………………. 46
3-5: ابزار های پژوهش……………………………………………………………………………… 46
3-6:روش اجرای پژوهش……………………………………………………………………………. 49
3-7:تحلیل آماری……………………………………………………………………………………… 50
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1:مقدمه…………………………………………………………………………………………….. 52
4-2: یافته های توصیفی………………………………………………………………………………. 52
4-3-یافته های استنباطی……………………………………………………………………………… 57
فصل پنجم:بحث و نتیجه گیری
5-1:مقدمه…………………………………………………………………………………………….. 65
5-2:بحث و نتیجه گیری……………………………………………………………………………… 65
5-3:محدودیتها………………………………………………………………………………………… 74
5-4:پیشنهادات کاربردی……………………………………………………………………………… 74
5-5:یشنهادات پژوهشی………………………………………………………………………………. 75
منابع ………………………………………………………………………………………………….. 77
پیوستها………………………………………………………………………………………………… 84
پرسشنامه اختلالات رفتاری…………………………………………………………………………… 85
پرسشنامه طلاق عاطفی……………………………………………………………………………….. 91
خروجی داده ها………………………………………………………………………………………… 94
چكیده لاتین……………………………………………………………………………………………. 100
چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه طلاق عاطفی والدین با اختلال های رفتاری- هیجانی کلیه دانش آموزان دختر دبستانی7 تا 12 سال شهر دامغان بود. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی از بعد هدف کاربردی و از نظر نوع روش در زمره تحقیقات پیمایشی می باشد و به شیوه نمونه گیری تصادفی 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های طلاق عاطفی و سیاهه رفتاری کودک ((CBCLاخنباخ پاسخ دادند . داده های حاصل به روش تحلیل همبستگی و رگرسیون و آزمون اسمیرنوف با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که رفتار پرخاشگرانه و نمره کل اختلال های رفتاری- هیجانی بهترین پیش بینی کننده طلاق عاطفی می باشند. همچنین نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیرهای کناره گیری با طلاق عاطفی رابطه معنادار نیست اما بین سایر مولفه های اختلال های رفتاری- هیجانی با طلاق عاطفی رابطه معنادار بود. با توجه به نتایج باید گفت یکی از مهمترین مهارت هایی که زوجین باید بکار گیرند توانایی افراد در حل تعارض، برخورداری از صفت خودکنترلی است، افراد باید هدف های واقع گرایانه را اولویت بندی کنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار کنند. همچنین كودكان باید یاد بگیرند كه چگونه با مسائل روبرو شوند و چطور آنها را با روش صحیح و منطقی از سر راه خود بردارند. از این رو آشنا كردن كودك با مسائل روزمره ای كه متناسب با سنش نیز باشد باعث می شود تا تجربیات و اندیشه های تازه ای بدست آورد. این تجربیات در حل مسائل بعدی زندگی برای كودك مفید و كارساز خواهد بود.
واژگان کلیدی: طلاق عاطفی والدین، اختلال های رفتاری- هیجانی، کودکان طلاق عاطفی
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1-مقدمه
اختلال روانی: عبارت است از «نشانگان یا الگوی رفتاری یا روانی كه اهمیت بالینی دارد و در فرد یافت می شود و به علاوه، این نشانگان یا الگو نباید صرفاً پاسخی قابل پیش بینی و از لحاظ فرهنگی تائید شده به رویدادی خاص، مثل مرگ فرد عزیز، باشد» (انجمن روان پزشكی آمریكا، 2000). اصطلاح اختلال های روانی برای كل اقدام تشخیص و درمان، اهمیت زیادی دارد. اجازه دهید به تعریف ارائه شده در DSM-IV-TR و اشارات آن، نگاه دقیق تری بیاندازیم.
اختلال روانی، «اهمیت بالینی» دارد. DSM-IV-TRبرای هر اختلال، مدتی را مشخص می كند كه طی آن، نشانه ها برای تشخیص اختلال باید وجود داشته باشند. بنابراین، فكر یا خلق زودگذر، رفتار گاه و بی گاه عجیب، یا احساس زودگذر بی ثباتی یا سردرگمی، اختلال روانی را تشكیل نمی دهند. شاید بتوانید به زمانی فكر كنید كه بعد از رویدادی ناراحت كننده در زندگی تان، احساس كردید از لحاظ هیجانی آشفته هستید. اینگونه تجربیات شایع هستند و اختلال روانی محسوب نمی شوند، مگر اینكه به قدری شدید باشد كه عواقب جدی به بار آورند. برای اینكه اختلالی «اهمیت بالینی» داشته باشد باید برای مدتی پیوسته وجود داشته و به قدر كافی موثر باشد كه زندگی فرد به نحو چشمگیری تحت تاثیر قرار گیرد. با توجه به اجتماعی بودن انسان مطالعه زمینه های بهنجاری و نابهنجاری رفتارهای وی بسیار حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر میزان رابطه طلاق عاطفی والدین بااختلالات رفتاری بین کلیه دانش آموزان دختر دبستانی 7 تا 12 سال شهر دامغان مورد بررسی قرار می گیرد. از انجا که ساخت جمعیت کشور ما به گونه ای است که نوجوانان و جوانان بیشترین قشر آن را تشکیل می دهند شناخت تنوع و میزان اختلالات دانش آموزان در جهت برنامه ریزی ها و فعالیتهای آموزشی و پرورشی کاری بس مهم است.
منظور از اختلالات رفتاری آن دسته از رفتارهایی است که از دیدگاههای روان شناسی و جامعه شناسی بهنجار نمی باشد و مساله مورد تحقیق اختلالات رفتاری عبارتند از: هیجان پذیری وسواس تمایل به گوشه گیری، رفتار و انکارپارانویایی، افسردگی، گرایش به پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی، بی قراری، گرایش رفتارهای ضد اجتماعی است.
خانواده یکی از رکن های اصلی جامعه به شمار می رود. دستیابی به جامعه سالم آشکارا در گرو سلامت خانواده است و تحقق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از داشتن رابطه های مطلوب با یکدیگر است. در چنین نظامی افراد با علایق و دل بستگی های عاطفی نیرومند دیرپا و متقابل به یکدیگر پیوسته اند. این دل بستگی ها اگر چه شاید شدت وحدت شان در طی زمان کاسته شود. اما در سراسر زندگی خانوادگی پاینده خواهند بود. (گلدنبرگ،[1] به نقل از حسین شاهی و نقش بندی، 1383).
ازدواج به عنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی و امنیتی افراد بزرگسال همواره مورد تائید بوده است. ازدواج رابطه ی انسانی پیچیده ظریف و پویا می باشد که از ویژگی های خاصی برخوردار است. همچنین توجه به کانون خانواده با محیط سالم و سازنده و روابط گرم و تعاملات میان فردی و صمیمی ای که می توانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردند از جمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب می شوند (برنشتاین و برنشتاین،[2] 1989).
و به طور کلی از هر چه فاصله بگیریم از خانواده نمی توانیم فاصله بگیریم چون که بدون وجود خانواده در هر شکل و صورتی که باشد مفهوم زندگی و حیاتی انسانی مصداقی نخواهد داشت.
در سالهای گذشته دیدگاه زنان و مردان درباره ی زندگی خانوادگی تغییر کرده است. امروزه دیدگاه زنان و مردان درباره ی مفهوم خود نیز تغییر کرده است. همچنین ایده های انهادرباره ی نقش های سنتی زنان و مردان تغییر پیدا کرده است. در دهه های گذشته مشکلات اقتصادی و تغییر در انتظارات خانواده ها از زندگی، درامد بیشتر را برای بقای خانواده ها ضروری ساخته است.بین دهه های 70 تا80 تعداد زنان شاغل از 2/18 میلیون به 8/25 میلیون نفر در امریکا افزایش پیدا کرد. امروزه در اغلب کشورها سبک زندگی از خانواده ای با یک نان اور، به سمت خانواده ای با دو نفر شاغل تغییر کرده به گونه ای که زوج های هر دو شاغل تعداد زیادی از زوج ها را تشکیل میدهند (استولتزلوییک،1992).
امروزه زنان به منظور به ظهور رسانیدن توانمندی های خود و افزایش عزت نفس و خودشکوفایی به اشتغال علاقه مند شده اند. تصویر خانواده ی سنتی که در ان یک مرد در خارج از خانه کار می کند و فرزندان و همسر همه از درامد او گذران زندگی می کنند، درحال محو شدن است. تصویر خانواده ی امروز زن و مردی با مشغله ی زیاد یا زن و مردی شاغل در بیرون از خانه را نشان می دهد که تعارض های شدیدی را بین نقش های خانوادگی و کاری تجربه می کنند (کوپر،1991).
درمانگران در صورتی می توانند به طور مؤثری به زوج های امروزی کمک کنند که مسائل خاص فراروی زوج ها و خانواد ها را با توجه به زمان درک کنند.( نظری،1386).
در جامعه امروز به دلایل متعددی چون گذر از سنت به مدر نیته، تغییر نظام خانواده ها و فشارهای شغلی و اجتماعی و همچنین پیدا شدن نقش های جدید مثل نقش اشتغال و اضافه شدن آن به نقش های سنتی زنان و با توجه به اهمیت ویژه و جایگاه والایی که نقش های سنتی همچون همسری و مادری زنان در نظر همسرانشان در فرهنگ ایرانی داراست مشکلات و تعارض های خانوادگی و زناشویی افزایش چشمگیری یافته اند و شواهد فراوانی گویای آن هستند که زوج ها در جامعه امروزی برای برقراری و حفظ روابط صمیمی و دوستانه به مشکلات شدید و فراگیری دچارند.
افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی هر چند در مقیاسی بسیار کمتر متاسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تاثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است.
خانواده نظامی اجتماعی و طبیعی است که ویژگی های خاص خود را دارد پس از ازدواج هر یک از همسران انتظار دارند خانواده جدید همان شکلی را پیدا کند که برای او مطلوب و آشناست هر کدام می کوشند واحد زن و شوهری را در راستای مطلوب و پذیرفته خود سازمان دهد و دیگری را برای هم سازی با خود تحت فشار گذارد (مینوچین،[3] 1380).
سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند (سین ها و ماکرجک،[4]1990).
معمولا رفتارهای فردی موجب شکل گیری قواعد مراودات در بین زوجین می شود بنابراین پذیرش سلیقه ها و رفتار همسر و یا به عبارتی دیگر، بروز رفتارهای مقبول از سوی همسر می تواند روابط دوتایی را شکل دهد و زمینه را برای برقراری تفاهم در بین زوجین ایجاد کند و در واقع می توان گفت رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه می دهد (احمدی، 1382).
پدید آمدن اختلاف و تعارض بین زن و شوهر طبیعی است و به دلیل ماهیت کنش ورزی همسران گاه پیش می آید که اختلاف دیدگاه روی دهد یا نیاز ها بر آورده نشود و در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم ناامیدی و ناخشنودی می کنند.
بعضی از موضوع های شناخته شده ای که می تواند پدید آورنده اختلاف های زناشویی باشد چنین است پول، روابط جنسی، روابط خویشاوندی، دوستان، فرزندان، خیانت جنسی، مشکلات عاطفی، مشکلات مالی، مشکلات ارتباطی(گفت و شنود)، درگیری های کاری و مانند این ها (ثنایی ذاکر، 1378).
اختلافات زناشویی می توانند نتایج زیان باری را به همراه داشته باشند و همانطور که مازلو در سلسله مراتب نیاز ها بیان می کند که ارضای نیازهای بالاتر مستلزم ارضا نمودن نیازهای پایین تر است، زوجین نیز با وجود تعارضات و به دلیل برآورده نشدن نیاز آنها به عشق و محبت و احترام ممکن است نتوانند به خود شکوفایی دست یابند و علاوه بر آن فرزندان را نیز در این اثرات زیان بار سهیم می کنند و باعث می شود که حتی نیازهای سطح پایین آنها از جمله نیاز به محبت و امنیت تامین نشود و این امر موجب عدم دستیابی کودکان به نیازهای سطح بالاتر و رسیدن به خود شکوفایی و تکامل شود.
علاوه بر این ها یکی دیگر از عواملی که برای سازش زناشویی مهم است سازگاری نقش جنسی میباشد. سازش های نقش جنسی در دوران بزرگسالی اولیه شدیدا دشوارند. اکثر دختران نوجوان می خواهند وقتی به بزرگسالی می رسند نقش همسران و مادران را ایفا کنند ولی در عین حال مایل نیستند که همسران و مادران سنتی باشند یعنی نسبت به شوهرانشان در مقام پایین تری قرار بگیرند و قسمت عمده وقت خود را به خانه و فرزندان اختصاص دهند و بیرون از خانه مشغله ای نداشته باشند. بدیهی است این دیدگاه عمدتا از فرهنگ حاکم بر جامعه متاثر می شود که اغلب خانه داری را کار ارزشمندی تلقی نمی کنند(شعاری نژاد،1373).
غالبا هر همسر مفهوم خاصی از نقش زن و شوهر داردکه بر انتظاراتش از طرف دیگر(همسر)اثر می گذارد حال اگر انتظارات نقش تامین نشود به تعارض و ناسازگاری خواهد انجامید(شعاری نژاد، 1373)
بیشتر سردرگمی زنان و مردان دارای رابطه ی پایدار از بحث راجع به تغییر نقش های زن و مرد ناشی می شود. نهضت زنان توجه را به روابط غیر منصفانه در ازدواج می کشاند باروری، پرورش فرزند، نبود موقعیت مساوی در کار خارج از خانه و نبود اجرت مساوی از اولین موضوعاتی است که مورد توجه قرار گرفته است (روبوتهام،[5] 1983 و اکلی،[6] 1974 به نقل از شعاری نژاد، 1373).
1-2-بیان مساله