یک جنبهی اساسی مدل کسب و کار این است که آیا مورد توسعه داده شده، برای مصرف کنندگان یا کسب و کار جذاب است یا خیر.
بنابراین فرصتهای بازاریابی اینترنتی برحسب حدود تعامل سازمان با مصرفکنندگان(کسب و کار به مصرف کننده[1]) یا به کسب و کارهای دیگر(کسب و کار به کسب و کار[2]) توصیف میشوند. نمونههایی از شرکتهای مختلف وجود دارد که در حوزههای کسب و کار به مصرفکننده(B2C) و کسب و کار به کسب و کار(B2B) عمل میکنند. اغلب شرکتهایی مانند«ایزی جت» و BP محصولاتی دارند که هم برای مصرف کنندگان و هم برای کسب و کارها جذاب است، از اینرو آنها بخشهای مختلفی از سایتشان را برای جذب این مخاطبان اختصاص میدهند. همچنین دو نوع اضافی دیگر از معاملات را می توان معرفی کرد- معملاتی که در آن مصرف کنندگان مستقیماً با مصرف کنندگان دیگر معامله میکنند(C2C)[3] و معاملاتی که در آن مصرف کنندگان اقدام به تجارت با شرکتها مینمایند(C2B)[4]. این طرح همچنین شامل دولت و سازمانهای خدمات عمومی است که خدمات آنلاین یا خدمات دولتی الکترونیکی را ارایه میدهند. همچنین پیشنهاداتی از سوی کارشناسان شده است که کارکنان باید به عنوان نوع جداگانهای از مصرف کننده در نظر
گرفته شوند که به حوزهی«کارمند به کارمند[5]» مربوط میشود.
اشکال مختلف معرفی آنلاین
شکل استراتژی دیجیتالی طراحی شده توسط یک شرکت به ماهیت یک کسب و کار نیز بستگی دارد.
«چفی[6]»(2006)، انواع مختلف معرفی آنلاین را شناسایی میکند که هرکدام از آنها دارای اهداف متفاوت بوده و برای بازارهای متفاوت مناسب هستند. زمانی که در حال بررسی وب سایتها هستید، توجه کنید که چگونه سازمانهای دارای بخشهای مختلف سایت با تمرکز بر کارکردهای معاملات فروش، خدمات، رابطهسازی، ایجاد مارک و تهیه اخبار و سرگرمی هستند.
چالشهای توسعه و مدیریت استراتژی بازاریابی اینترنتی
بعضی از چالشهای مدیریت استراتژی بازاریابی اینترنتی که معمولاً در بسیاری از سازمانها دیده میشوند عبارتند از:
مسئولیتهای نامشخصی برای بسیاری از فعالیتهای بازاریابی اینترنتی.
نامشخص بودن اهداف تعیین شده برای بازاریابی اینترنتی.
بودجهی ناکافی برای بازاریابی اینترنتی اختصاص داده میشود زیرا تقاضای مشتری برای خدمات آنلاین دست کم گرفته میشود و رقبا بهطور بالقوه سهم بازار را از طریق فعالیتهای برتر آنلاین به دست میآورند.
بودجه به خاطر آزمایش بخشهای مختلف سازمان با استفاده از ابزارهای مختلف یا تأمین کنندگان بدون دسترسی به اقتصادهای مقیاس، هدر میرود.
طرحهای جدید ارزشی آنلاین توسعه داده نمیشوند، و این در حالی است که اینترنت بهعنوان«تنها کانال دیگر برای بازار» بدون توجه به فرصتها برای ارائه خدمات آنلاین پیشرفته و متمایز مورد استفاده قرار میگیرد.
نتایج حاصل از بازاریابی دیجیتالی به طرز کافی سنجیده یا مورد بررسی قرار نمیگیرد، بنابراین اقدامات برای بهبود بهرهوری انجام نمیشوند.
به جای یک رویکرد برنامهریزی شده، یک رویکرد تجربی برای استفاده از ابزارهای ارتباطی الکترونیک همراه با یکپارچگی ضعیف بین ابزارهای ارتباطات بازاریابی آنلاین و آفلاین، اتخاذ میشود.
[سه شنبه 1398-07-30] [ 01:44:00 ق.ظ ]
|