کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to ilam


جستجو




  فیدهای XML

 



عوامل مؤثر در سازگاری

سازگاری رضایت بخش فرد با موفقیت‏های اجتماعی عمده زندگی، به طور مستقیم با میزان ارضای همه نیازهای اساسی مرتبط است. نیازها و ارضاء آنها به ادراک فرد با توجه سن، جنس،‌ استعدادهای ارثی و فرهنگی، طبقه اجتماعی، شغل، محل جغرافیایی، تعلیم و تربیت، تجارب و سازگاری‏های زندگی اشخاص دیگر بستگی دارد (حسن آبادی، ۱۳۸۰).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

متغییرهایی که در سازگاری مؤثر هستند:

۱ـ شخصیت فرد

۲ـ ادارک فرد از مشکل

۳ـ شدت مسأله و مشکل

۴ـ حمایت اجتماعی

۵ـ تعداد راه‏های ممکن برای رسیدن به هدف

۶ـ توانایی و استعداد برای مراقبت از سلامتی خود

۷ـ درک فرد از موقعیت خود

۸ـ درک خانواده از موقعیت فرد

۹ـ توانایی و استعداد فرد برای جذب حمایت‏های اجتماعی

۱۰ـ سابقه برخورد فرد با بحران‌ها یا ضربه‌های روانی

۱۱- وضعیت اقتصادی

عکس مرتبط با اقتصاد

۱۲- سلامت روانی

۱۳- انگیزه فرد برای زندگی

۱۴ـ نگرش‏ها و فعالیت‏های محیط مؤثر (اسلامی نسب، ۱۳۷۳).

نشانه شناسی اختلالات سازگاری؛ اگر فرد نتواند سازگار شود دچار علائم مرضی می‌شود:

 

 

-۱خلق افسرده

عکس درباره افسردگی Psychological depression

-۲آمادگی جهت گریه کردن

-۳نومیدی

-۴نگرانی

-۵افزایش وابستگی

-۶ناتوانی شغلی، فرهنگی، تحصیلی

-۷انزوای اجتماعی

-۸شکایات جسمی مانند سردرد، کمردرد و سایر دردها و خستگی (اسلامی‌نسب، ۱۳۷۳).

 

عوامل مستعد کننده دراختلالات سازگاری

  1. نظریه بین فردی سالیوان (۱۹۵۶): نقش مادر و محیط پرورش ظرفیت کودک را نسبت به واکنش در مقابل فشار روانی در آینده مورد تأکید قرار داده است. عدم توانایی مادر است که اجازه استقلال به کودک نمی‌دهد و در نتیجه فرد در آینده دچار مشکلاتی در ارتباط با سازش با مسائل زندگی می‌شود.
  2. نظریه روان پویایی اریکسون (۱۹۶۳): یک روش منظم و سازماندهی شده را جهت تشکیل شخصیت که با کسب وظایف خاص در هر یک از مراحل زندگی به وجود آید، پیشنهاد کرده است اشکال در سازش روانی مواقعی اتفاق می‌افتد که فرد نتواند با موفقیت کار و وظایف متناسب با آن سن را انجام دهد و در سطح پایین‌تری از رشد و تکامل تثبیت شود.
  3. نظریه یادگیری ولف (۱۹۷۳): به نظر او کلیه رفتارها آموخته می‌شوند و می‌توان آنها را از یاد برد و یا با رفتار مناسبتر و مؤثرتر جایگزین کرد. افراد مبتلا به مشکلات سازشی، یادگیری منفی را از طریق الگوی ناکافی در نظام خانوادگی معیوب یا ناتوان تجربه کرده‌‌اند (اسلامی‌نسب، ۱۳۷۳).

نشانگان موضعی سازگاری

نشانگان موضعی سازگاری یک واکنش موضعی بدن نسبت به تنیدگی می‌باشد. این واکنش شامل کل بدن نیست و شامل قسمتی از بدن می‌باشد (بافت، عضو). تنیدگی باعث سازگاری موضعی می‌شود ممکن است ضربه‌ای یا بر اثر بیماری باشد. سازگاری موضعی یک واکنش سازگاری کوتاه مدت است و مقدمتاً برای حفظ ثبات محیط داخلی صورت می‌گیرد، هر چند بدن قادر به نشان دادن بسیاری از واکنشهای موضعی تنیدگی می‌باشد.

دانلود تحقیق و پایان نامه

نشانگان عمومی سازگاری

نشانگان عمومی سازگاری یک مدل بیو‌شیمیایی تنیدگی است که بوسیله هانس سلیه ارائه شده است. مفهوم عوامل تنیدگی‌آور بعنوان عواملی که باعث تنیدگی می‌شود نیز بوسیله سلیه (۱۹۷۶) بیان شد.

سه مرحله در سازگاری عمومی وجود دارد، این سه مرحله عبارتند از:

  1. در مرحله اول یا واکنش اخطار، فرد یک عامل تنیدگی‌آور اختصاصی را دریافت می‌کند و مکانیسم های دفاعی مختلف فعال می‌شوند.
  2. مرحله دوم سازگاری عمومی مقاومت است. حال با دریافت خط و بسیج منابع بوجود آورنده آن بدن سعی به سازگاری با عامل تنیدگی‌آور می‌کند.
  3. مرحله سوم یا خستگی که نتیجه خستگی مکانیسم‌های سازگاری است. بدون دفاع برعلیه عوامل تنیدگی‌آور بدن ممکن است یا به استراحت بپردازد و یا مکانیسم‌های دفاعی خود را برای برگشت به حالت طبیعی بسیج نماید و یا خستگی کامل رخ دهد و مرگ پیش آید (ایلالی، ۱۳۷۶).

 

دیدگاه‏های مطرح شده در مورد سازگاری اجتماعی

دیدگاه زیستی ـ روانی ـ اجتماعی

این مدل به صورت تلویحی، مدلی از سلامتی را ارائه می‏دهد که شامل حالت ذهنی، توانایی انجام نقش‏های ارزشمند اجتماعی، رضایت از وضعیت جسمی و بدنی و مجموعه‏ای از متغیرهایی می‏شود که اغلب به عنوان «کیفیت زندگی» مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته ‏اند. در نظام پیاژه، سازش، تعادل بین درون سازی و برون سازی است. می‏توان سازش را ساختن مجموعه‏ای از روابط دانست که انسان خود را بین آنها قرار می‏دهد. چنین وضعیتی در نتیجه مجموعه واکنش‏هایی که فرد به وسیله آنها رفتار خود را تغییر می‏دهد تا بتواند به گونه‏ای موزون بر شرایط محیطی معین یا تجربه‏ای جدید پاسخ دهد (شادمان، ۱۳۸۳).

همان طور که به نظر می‏رسد مفهوم «سازش زیستی» معنایی نسبتاً دقیق داشته باشد، ولی وقتی جنبه‏ه ای روانی ـ اجتماعی سازگاری آدمی مطرح می‏شود مسأله بسیار پیچیده می‏گردد، چرا که این سازگاری شخصاً به خاطر حیات صورت نمی‏گیرد. از نقطه نظر روانی ـ اجتماعی سازگاری به خودی خود به طور انتزاعی وجود ندارد. فرد با چیزی، با موقعیتی و با یک محیط اجتماعی به طبع نظام‏های مرجع خود سازش یافته است که در ضوابط و معیارهای آن و آستانه خودداری از سازش را مشخص می‏کند، بنابراین بدون توجه به جنبه‏ه ای روانی ـ اجتماعی مشکل است که بتوان حد و مرز این مفهوم را برای انسان مشخص کرد (شادمان، ۱۳۸۳).

 

دیدگاه تحلیل روانی

از دیدگاه تحلیل روانی به فردی سازگار گفته می‏شود که واحد «من» قوی و سالم باشد یا بتواند میان دو پایگاه دیگر شخصیت یعنی «من و فرامن» تعادل و هماهنگی ایجاد کند تا اینها بتوانند به وظایف خود به خوبی عمل نمایند. در این دیدگاه، شخصیت آدمی همانند یک نظام پویای انرژی تصور می‏شود که در یک تقسیم بندی از سه قسمت تشکیل شده است. هر یک از این سه نظام، نیروهای روانی مشخص دارند که دائم با یکدیگر در درون سیستم کلی شخصیت در حال فعل و انفعال می‏باشند که مبتنی بر تعارض پایگاه‏های مربوطه می‏باشند و بنابراین دیدگاه رفتار و حالات آدمی از جمله رفتارهای سازگار نتیجه عملکرد این نیروهای درونی است. از این دیدگاه ریشه و عمل همه ناسازگاری‏ها در تجربیات کودکی و در رابطه با چگونگی گذراندن مراحل تحول جستجو می‏شود. در این راستا ناسازگاری که به دلیل وجود تعامل بین تکانه‏‏هایی که در جستجوی تخلیه و رهایی هستند از یک طرف دیگر به وجود می‏آید. وقتی که تکانه‏ها نتوانستند در هشیاری تحمل شوند و فرد نتواند به طور مؤثری در برابر آنان دفاع کند،  من راه دیگری ندارد جز اینکه نشانه‏های سازگاری ایجاد نماید که در این صورت هدف رفتار ناسازگار کاهش تنش یا تعارض است (دیلمی، ۱۳۸۰).

 

دیدگاه یادگیری اجتماعی

رویکردهای یادگیری اجتماعی، سازگاری انسان را به سان حل مسأله یا رفتار کنار آمدن در نظر می‏گیرند. منظور ما از کنار آمدن، میزان یا درجه‏ای است که افراد می‏توانند سه چالش مهمی را که برای موجودیت آنها به وجود می‏آید، برطرف کنند و یا حداقل کنترل نمایند. این چالش‏ها عبارتند از:

الف)‌چالش‏های مستقیم حاصل از محیط فیزیکی

ب) چالش‏های ناشی از محدودیت‏ها

ج) چالش‏های بین فردی مربوط به محیط

دیدگاه یادگیری اجتماعی، سازگاری یا قابلیت انطباقی فرد را به عنوان توانایی برآورده سازی و کنار آمدن با فشارهای روانی و مشکلات،  همراه با حداقل بی‏نظمی در جریان مداوم زندگی که پیامدهای فوری و دراز مدت رفتار را در بر می‏گیرد، مورد توجه قرار می‏دهد (دیلمی، ۱۳۸۰).

دیدگاه علوم رفتاری

سازگاری از نظر علوم رفتاری عبارتند از:

۱ـ عمل برقراری رابطه رضایت بخش میان خود و محیط

۲ـ عمل پذیری و کردار مناسب و موافق محیط و تغییرات فیزیکی

۳ـ‌ سازگاری موجود زنده با تغییرات درونی و بیرونی (شعاری نژاد، ۱۳۷۰ به نقل از دیلمی ۱۳۸۰).

 

دیدگاه مراجع محوری

به اعتقاد راجرز خویشتن پنداری فرد از اضطرب یا تجربه ارگانیزمی او ناهماهنگ و در تضاد است. هر موقع که ادراک یک فرد از تجربه خودش تحریف یا انکار شود، تا حدودی حالت ناهماهنگی میان «خود» و تجربیات فرد، یا حالت ناسازگاری روانی و آسیب پذیری به وجود می‏آید و موجب پیدایش مکانیزم‏های دفاعی می‏شود. در حقیقت فرد در مقابل تهدیدهای حاصل از ناهماهنگی میان تجربه و خویشتن پنداری، احساس اضطراب می‏کند و سپس با بهره گرفتن از یکی از مکانیزم‏های دفاعی در مقابل تهدید و اضطراب حادثه به دفاع از خود می‏پردازد. انسان روان نژند و ناسازگار با مشکل مواجه است زیرا ارتباطش‏را با خود و دیگران از دست داده است و روابطش نامطلوب است (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۷).

 

 

دیدگاه انسان گرایی

بر طبق مدل‏های انسان گرایی ـ هستی گرایی، رشد شخصیتی تحریف شده یا سد شده، به عنوان عامل عمده‏ای است که سلامت روان را تحت تأثیر قرار می‏دهد. در این مدل تأکید روی انگیزه رشد در مقابل ایستایی لزوم بودن و شکل‌گیری خود است. اگر شخصی از فرصت‏های رشد محروم شود اضطراب، ناامیدی و ناکامی را تجربه خواهد کرد. تحریف طبیعت بشری به وسیله نیروهای محیطی نامطلوب به ناسازگاری منجر خواهد شد (رستمی،۱۳۸۰).

بر طبق نظر مزلو افرادی که بیشترین سازگاری را دارند آنهایی هستند که در سراسر مراحل زندگی خود به طور موفقیت آمیزی رشد کرده‏اند و به بالاترین مرحله کمال یعنی خود شکوفایی رسیده‏اند. انسانی که به مرحله خود شکوفایی ارتقاء پیدا کرده، نیروهای بالقوه اساسی خویش را به کامل‏ترین صورت تحقق بخشیده است. شخص ممکن است تکانه‏های درونی را بازداری یا تعدیل کند و یا بکوشد تا خواست محیطی را به طریقی تغییر دهد تا تعارض را دفع نماید. پیاژه به فرایند سازگاری اهمیت زیادی می‌داد. او اصطلاحات درون سازی و برون سازی را به کار برد. منظور از این دو واژه به ترتیب تغییر نسبی خود شخص یا تغییر محیط است. هم درون سازی و هم برون سازی به حل تعارض‏ها می‏انجامد (رستمی، ۱۳۸۰).

[۱] .Local Adaption Syndrome

[۲] .General Adaption Syndrome

[۳] .Alarm Reaction

[۴] .Resistance

[۵] .Exhanstion

[۶] .Ragers

[۷] .Piaget

[۸] .Accommodation

[۹] .Assimilation

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-02-25] [ 08:52:00 ب.ظ ]




استرس والدینی

مینوچین (۱۹۷۴، به نقل از نیکولز و شوارتز،۲۰۰۴، ترجمه دهقانی و همکاران،۱۳۸۷) عنوان می‌کند که خانواده، یک کل ساختاری است؛ یک واحد کل که عناصر درون، یک واحد بهم وابسته‌اند و عملکرد هر فرد درون سیستم خانواده بر تداوم و تغییر رفتارهای سایر اعضای خانواده تأثیر می‌گذارد. کودکان کم توان ذهنی نه تنها بر والدین تأثیر دارند، بلکه سایر اعضای خانواده یعنی دیگر فرزندان را هم تحت تأثیر قرار می‌دهند. بنابراین اختلال یکی از اعضای خانواده بر کارکرد سایر اعضا تاثیرگذاشته و در نتیجه می‌تواند موجب اختلال در کارکرد خانواده شود. کودک کم توان ذهنی نیز به دلیل ویژگی‌ها و نیازهای مراقبتی خاص و مشکلات مربوط به آن، باعث برهم زدن تعادل خانواده می‌شود. وجود کودک کم توان ذهنی اغلب ضایعات جبران ناپذیری را بر پیکر خانواده وارد می‌کند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل این ضایعه گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی می‌شود. در این زمان، آرامش خانواده به هم خورده و تمام نگاه‌ها به سوی کودک معلول متوجه می‌شود (احمدپناه، ۱۳۸۰؛ به نقل از معتمدین و همکاران، ۱۳۸۷). شواهد متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد والدین کودکان کم توان ذهنی به احتمال بیشتری با مشکلات اجتماعی، اقتصادی و هیجانی که غالباً ماهیت محدود کننده، مخرب و فراگیر دارند، مواجه می‌شوند (خمیس، ۲۰۰۷؛ به نقل از نادری وهمکاران، ۱۳۹۰).

عکس مرتبط با اقتصاد

تولد کودک معلول حادثه ای است که بر تمام اعضای خانواده و ارتباطات داخلی و خارجی آن اثر می گذارد و نیازمند بررسی مجدد عملکرد خانواده است. پرورش کودکان معلول موجب پرورش کودکان معلول موجب چالش های زیادی می شود. والدین این کودکان با مراقبت از آن ها، نظارت طولانی مدت، هزینه های اضافی پزشکی و بدنامی مواجهند و به خاطر مراقبت ویژه از کودک کشمکش های فیزیکی و روان شناختی را تجربه می کنند؛ این افراد نسبت به والدینی که مراقبت از چنین کودکانی را ندارند، بحران بزرگ تری را تجربه می کنند. شواهد نشان می دهد که بعضی از خانواده ها هرگز به طور کامل نسبت به این حادثه تطابق پیدا نمی کنند. معلولیت یکی از فرزندان، بر یکایک اعضای خانواده و کارکردهای مختلف آن تأثیر منفی می گذارد. اما جبران و یا کاهش این تأثیرات مستلزم داشتن شناخت علمی از آن هاست. به طور کلی، والدین نسبت به وضعی که پیش آمده خشمگین هستند و در همان حال کودک را نیز دوست دارند؛ این تضاد و دوگانگی عواطف می تواند بهداشت روانی والدین را مختل کند (شکور و همکاران، ۱۳۸۸).

آموزش والدین نوعی رویکرد روانی  آموزشی، است که به والدین تکنیک های اجرایی رفتاری شناختی را آموزش میدهد که می تواند در خانه و در برخورد با مشکلات رفتاری کودک مورد استفاده قرار بگیرد (اسمیت و بارت[۱]،۲۰۰۲). فرایند تربیت کودک عادی و سالم برای والدین هم لذت بخش و هم دارای مشکلات و نگرانی های فراوانی است. این مشکلات در مورد خانواده های کودکان دارای نیازهای ویژه به مراتب مشکل تر و فشار زا تر می باشد. پدران و مادران درباره کودکان خود که هنوز به دنیا نیامده اند، رویاها و تخیلاتی دارند. آنان ویژگی های کودک دلخواه خود را در حد بسیار مطلوب و مطابق میل خویش تصور می کنند اما تمام این رویاها با به دنیا آمدن یک کودک معلول فرو می ریزد و یکی پس از دیگری محو می شود (سیف نراقی و نادری، ۱۳۸۴).

آگاه شدن از وجود هر گونه مشکل، تاخیر رشدی یا متفاوت بودن کودک ضربه ای بسیار سخت به والدین وارد می کند. بنابراین، والدین زمانی که متوجه ناتوانی فرزندشان می شوند با هیجانات شدیدی روبه رو می گردند. شارپلی، بیستکا و دیگران (۱۹۹۷، به نقل از رافعی ،۱۳۸۴) بیان می کنند که مادران معمولاً به خاطر نقش ویژه شان در تولد و مراقبت از یک کودک معلول فشار روانی بیشتری را نسبت به پدران تجربه می کنند. پدرها معمولاً به اندازه مادران احساسات خود را آشکار نمی سازند، در حالی که مادران طیف گسترده ای از هیجانات مانند خشم، غمگینی، گریه و سوگ را نشان می دهند .

مولاس و مولاس (۱۹۸۵، به نقل از هرینگ و همکاران[۲]،۲۰۰۶) واکنش اعضای خانواده را زمانی که با تولد یک کودک معلول مواجه می شوند را مطالعه کردند و دریافتند کودک معلول در چرخه عادی زندگی خانواده مداخله می کند و منجر به ایجاد بحران در خانواده می شود، به خصوص اگر معلولیت کودک شدید یا کودک دارای معلولیتهایی چندگانه باشد. در چنین موقعیتی گرچه همه اعضای خانواده و کارکرد آن آسیب می بیند  اما مادران به علت داشتن نقش مراقب، مسئولیت های بیشتری در قبال فرزند خود دارند و در نتیجه با مشکلات روانی بیشتری مواجه می شوند.

تحقیقات نشان می دهد والدین، به ویژه مادر در خطر ابتلا به مشکلات مربوط به سلامت روانی قرار دارد(اولسون و هوانگ[۳]،۲۰۰۱). همچنین بررسی ها نشان داده اند مادران دارای کودک ناتوان در مقایسه با مادران کودکان سالم سطح سلامت عمومی پایین ترو سطح شادکامی کمتری دارند (آیزنهاور و دیگران، ۲۰۰۵، به نقل از سیف نراقی و نادری،۱۳۸۴).

استرس شاید عمومی‌ترین مسئله زندگی روزمره انسان باشد. استرس امروزه چنان همگانی وهمه گیر شده است که آن راجزء لاینفک و مشخصه اصلی زندگی انسان‌ها دانسته‌اند به طوریکه همه انسان‌ها در زندگی روزمره خود ودر تمام ابعاد وحوزه های حیات خود در معرض استرس‌های زیادی قرار دارند. در واقع انسان بدون استرس قادربه ادامه حیات نخواهدبود. فانتا (۱۹۸۱، به نقل از زهراکار،۱۳۸۷) متعقد است زندگی بدون استرس مرگ است. استرس روی افراد و زندگی آن‌ ها هم تأثیرمثبت دارد هم تأثیر منفی استرس درحد طبیعی عملکرد وکارایی افراد را درهمه زمینه ارتقاء می دهد ولی اگرمیزان استرس ازحد طبیعی بیشتر شود یا به صورت مزمن در آید موجب اختلالات جسمانی وروانی متعددی خواهد شد. به طوریکه تخمین زده شده است که ۸۰ درصد کلیه بیماری‌های عصر حاضر ناشی از استرس باشند.

استرس اصطلاحی پچیده و دشوار است و با اینکه از این اصطلاح خیلی استفاده می‌شود ولی هنوز این ­اصطلاح به‌طور دقیق تعریف نشده است (زهراکار، ۱۳۸۷). در اکثر متون و کتاب‌های­ مربوط به استرس، سه الگوی متفاوت از استرس ارائه گردیده است: در اولین الگو استرس به عنوان محرک، در الگوی دوم استرس بعنوان پاسخ و در الگوی سوم نیز استرس بعنوان تعاملی بین فرد و محیط مطرح گردیده است. برور (۲۰۱۰، ترجمه زهراکار،۱۳۹۰) استرس را اصطلاح و عبارتی می­داند که برای توصیف علایم و نشانه­ های هیجانی و جسمانی ناخوشایند کسانی که تحت فشار بیش از حد قرار دارند، مورد استفاده قرار می­گیرد.

[۱] . Smith, M. & Barrett, M. S.

[۲] . Herring et al

[۳] . Olsson, M.B., Hwang, C.P.B

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]




علائم ونشانه های استرس

مردم اغلب چنان به استرس عادت کرده‌اند که از وجود آن درخود بی خبرند. بسیاری از ما به رغم این که عصبی وهیجان زده نمی‌شویم از تأثیرات وعوارض ضعیف کننده ومخرب استرس در امان نیستیم حتی در صورتی که احساس یأ س واضطراب نکنیم استرس کنشگری فرد را در قلمرو اجتماعی، روانشناختی، جسمانی وخانوادگی دچار اختلال می‌کند به دلیل تغییرات روانشناختی مانند تحریک پذیری اضطراب، تنش، حالت عصبی وناتوانی در مهار خود، روابط اجتماعی وخانوادگی مختل می شود و فرد در ابقاء نقش پدر و مادری دچار ضعف و سستی می‌شود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

الف) واکنش هیجانی: احساس‌هایی شامل تحریک پذیری، خشم و خشونت، اضطراب، احساس ناامیدی و افسردگی، نوسان خلق، سرخوشی و افسردگی.

عکس درباره افسردگی Psychological depression

ب) اختلال در فرایند فکر: ناتوانی در فکر کردن به طور واضح، که نمود آن در فرآیندهای دریافت اطلاعات حل مسئله و تصمیم گیری، خلاقیت و بازیابی اطلاعات شخص آشکار می‌شود.

ج) نشانگان رفتاری: در رفتارهایی از قبیل اختلال در خوابف پرنوشی الکل، افراط یا تفریط در خوردن، اجتناب از تماس با مردم، تغییر در وضع زندگی خود را نشان می‌دهد.

د) واکنش‌های جسمانی: شامل زخم دهان، کلیت، اسهال، یبوست، سوء هاضمه، احساس فشار در ناحیه قلب، زخم معده، دیابت، تنش پیش از قاعدگی ناتوانی و… (دوئل، ۲۰۰۳؛ به نقل از زهراکار، ۱۳۸۷).

تربیت بعضی از کودکان به قدری سخت است که والدین را دچار استرس می کند. گاهی، والدین به قدری دچار استرس وعصبانیت می شوندکه نمی‌توانند انضباط لازم را درمورد کودکان خویش به کار ببرند. اگر والدین به این صورت منفعل گردند مشکلات فرزندانشان دو چندان خواهد شد(حسینی قمی و سلیمی بجستانی،۱۳۹۱).

۲-۳- سازگاری با استرس

استرس اگرخارج ازسطح تحمل باشدسلامت موجودزنده رابه مخاطره می‌اندازد. بنابراین، حل آن مستلزم کوشش‌های خودبه خودو مصرانه بوده، فردرا برای انجام دادن کارهائی درباره‌ی آن تحت فشار قرار می‌دهد. آنچه راکه فردانجام می‌دهد، به عوامل بسیاری بستگی داردکه عبارتنداز: چهارچوب، مراجعه، انگیزه‌ها شایستگیها، تاب تحمل استرس، محدودیت‌ها یا پشتیبانی های محیطی شرایط آنی وزودگذر مانند خستگی یاحالت روانی قبلی. البته هرواکنش استرسی پاسخی است به ترکیبی از این تعیین کننده‌ها که ممکن است بعضی از مؤثرتر باشند، ولی همگی باهم به صورتی که فرد واکنش نشان می‌دهد، عمل می‌کنند (دان و همکاران،۲۰۰۱).

۲-۴- پیامدهای استرس

نتایج بسیاری از تحقیقات روانشناسی حاکی از این است که بین استرس و اختلافات عاطفی رابطه مستقیم وتنگاتنگی وجود دارد. دیسترس یا استرس بد روی تفکر وشناخت، توجه وتمرکز علایق ورغبت ها، خلق وخو، و نیزارتباط عاطفی فرد با دیگران تأثیر منفی داشته ودر بروز ویا شدت بخشیدن به اختلافات عاطفی و روانی نقش مهمی را ایفا می‌کند .استرس روی جسم وروان انسان تأثیر داشته وبه تبع باعث بروز رفتارهای نامناسب واختلالات رفتاری نیز می‌شود. برای مثال، اختلال خواب (استورا،۱۹۸۵،ترجمه دادستان،۱۳۸۷).

۲-۵-انواع استرس

زهراکار (۱۳۸۷) در تقسیم بندی انواع استرس  به سه نوع استرس اشاره می کند:

اوسترس یا استرس مثبت وخوب: این استرس به افراد جنب وجوش می دهدو عملکرد آنرا بهبود می‌بخشد. این استرس زمانی است که فرد میزان مناسبی تحت فشارقرار می گیرد و به عملکردبهینه دست پیدا می‌کند.

نئواسترس: این نوع استرس نه خوب است ونه بد: مثل استرس ناشی از شنیدن خبر وقوع زلزله در یک نقطه دور افتاده جهان .

دیسترس یا استرس منفی وبد: این نوع استرس وقتی رخ می دهدکه بین ساخت‌های فرد ومنابع موجود دردسترس او منابع شخصی یا منابعی که به وسیله سازمان مهیا می‌شوند برابر نباشد و یا نیازها وانگیزه های فرد ارضا نشود .

 

 

۲-۶-حمایت اجتماعی ضعیف

والدین که احساس تنهایی وانزوا می‌کنند احساس تنش روانی شدیدتری در مقایسه با والدینی دارند که از حمایت اجتماعی (دوستان و خانواده وغیر…) بر خوردارند. مطالعات به عمل آمده رابطه نزدیکی را بین والدین دارای حمایت اجتماعی ضعیف وکودکان دارای مشکلات رفتاری وهیجانی نشان می‌دهند. ایفای نقش ضعیف توسط پدرومادر بی کفایت در ایجادرفتارهای خوشنت آمیز و استرس کودکان موثراست. کودکانی که در معرض مشکلات رفتاری قرار دارند، نیازمند مربی یا والدینی هستند که انضباط دائمی ومناسبی را از خود نشان بدهند (زرگری،۱۳۸۳).

پدر و مادری که دچار استرس شدید باشند نمی‌توانند وظیفه خویش را نسبت به فرزندش به درستی انجام دهند. متأسفانه هر چه مشکل رفتاری کودک بارزتر شود. والدین استرس بیشتری پیدا می‌کنند بالطبع روش تربیتی نا موفق تری خواهند داشت، که نتیجه ای جزء پیدایش مشکلات رفتاری و فرزندانشان به دنبال نخواهد آورد، بنابراین رابطه میان استرس والدین، اختلال در فرزند پروری و مشکلات رفتاری کودک وجود دارد که بر آوردن نیازهای کودک میسر نخواهد بود مگر این که والدین بتوانند استرس و مشکلات شخصی خود را کنترل کنند (زرگری نژاد و یکه یزدان دوست،۱۳۸۶). گستره‌ی وسیعی از ادبیات پژوهشی حکایت از این واقعیت دارد که والدین کودکان دارای معلولیت نسبت به سایر والدین، استرس بیشتری را تحمل می‌کنند (سینگر، اتریج و آلاد، ۲۰۰۷؛ مک کنوکی وهمکاران، ۲۰۰۸؛ به نقل از کاوه و همکاران،۱۳۹۰). این استرس ممکن است ناشی از نگرانی در مورد چگونگی کنار آمدن کودک با مشکلات آینده، مشکلات رفتاری و سطح ناتوانی، تغییر در روابط خانوادگی، هزینه‌های سنگین اقتصادی، رویاهای بر باد رفته، رفتارهای ترحم آمیز دیگران، نگرش منفی دیگران، کمبود اطلاعات، محدودیت دسترسی به خدمات و امکانات و تعارضات مربوط به داشتن فرزندی دیگر باشد (بلو، مک نیلز، شور و اوستین[۱]، ۲۰۰۶).

عکس مرتبط با اقتصاد

نتایج تحقیقات دیویس و کارتر (۲۰۰۸) نشان داده است که استرس در والدینی که از کودکان با نیازهای ویژه مراقبت می‌کنند، ۴۴ درصد در مقایسه با ۱۱ درصد برای کودکان طبیعی است. نتایج تحقیق‌،  هاهونگ، سلتزر، گرینبرگ[۲] (۲۰۰۸)، مبین آن است که والدین کودکان ناتوان در مقایسه با والدین بدون کودک ناتوان، عاطفه منفی بیشتر و بهزیستی روانشناختی کمتری را تجربه می‌کنند.

[۱] . Buelow, J.M., McNelis, A., Shore, C.P., Austin, J.K.

[۲] Ha ,J.H, Hong ,J, Seltzer M.M, Greenberg, J.S.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]




نظریه های  استرس والدین

استرس والد- فرزند- رابطه (P-C-R)

این نظریه‌ی که به دفعات مورد آزمون قرار گرفته، سه مؤلفه دارد: حوزه‌ی والد (P=. شامل جنبه‌هایی از استرس والدینی است که از خود والدین ناشی می‌شود)، حوزه‌ی فرزند (C=. شامل جنبه‌هایی از استرس والدینی است که از رفتارهای کودک ناشی می‌شود)، و حوزه‌ی رابطه‌ی میان والد و فرزند (R=. شامل جنبه‌هایی از استرس والدینی است که از رابطه‌ی میان والد و فرزند ناشی می‌شود). بر طبق نظریه‌ی P-C-R، درجه‌ی بالای استرس در حوزه‌های والد- فرزند- رابطه در خانواده‌هایی دیده می‌شود که استرس والدینی بالاست و وجود مشکلات میان والدین و فرزندان شایع تر است (لیتل[۱]،۲۰۰۳).

استرس حوزه‌ی والدینی به میزان زیادی با مشکلات کارکردی خود والدین در ارتباط است (به عنوان مثال، افسردگی و اضطراب)، استرس حوزه‌ی فرزند به میزان زیادی با ویژگی‌های کودک مرتبط است (مانند مشکلات رفتاری)، و بدکاری در حوزه‌ی والد- فرزند به میزان تعارض موجود در رابطه‌ی والد- فرزندی بستگی دارد این سه حوزه‌ی استرس والدینی، هر کدام به نوبه‌ی خود باعث کاهش کیفیت و اثربخشی رفتار والدین در بسیاری از جنبه‌های خود می‌گردند: به عنوان مثال منجر به کاهش اظهار گرمی و عاطفه، افزایش سختگیری در زمینه‌ی نظم و انضباط، افزایش خصومت نسبت به فرزند، کاهش انعطاف پذیری در رفتار والدین، و یا کناره گیری کامل از نقش والدینی می‌شوند. کاهش کیفیت رفتار والدین (که در بدترین حالت، با عنوان سوء رفتار یا سوء استفاده از کودک نامیده می‌شود) منجر به افزایش مشکلات رفتاری و عاطفی در فرزندان می‌گردد؛ از قبیل پرخاشگری، سرکشی، اضطراب و غم و اندوه مزمن (دیاتر دکارد، ۲۰۰۴).

تصویر مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

نظریه‌ی P-C-R پیش بینی می‌کند که والدین و فرزندان بطور متقابل از هم تأثیر می‌پذیرند. بر این اساس، هنگامی که مشکلات رفتاری و عاطفی کودک در طول زمان افزایش می‌یابد، استرس والدینی نیز بالا می‌رود؛ و نتیجه افزایش مشکلات در بهزیستی والدین و فرزندان آن‌هاست. در عین حال، والدینی که در زمینه‌ی سلامت روان و عملکرد خود مشکلاتی دارند (از قبیل افسردگی، اضطراب یا سوء مصرف مواد)، در ایفای نقش خود دچار اختلال می‌شوند و در نتیجه، مشکلات رفتاری و هیجانی فرزندان خود را افزایش می‌دهند، که این نیز به نوبه‌ی خود منجر به بالا رفتن سطوح استرس والدینی می‌شود. اگرچه مکانیسم عمل استرس والدینی هم شامل والدین و هم فرزندان می‌شود، اما استرس پدر و مادر هنگام مواجهه با تقاضاهای نقش والدینی، نقش کلیدی تری در افزایش استرس والدینی دارد. بنابراین، هنگامی که استرس والدینی افزایش می‌یابد کیفیت کار والدین پایین می‌آید و مشکلات رفتاری و هیجانی فرزندان بیشتر می‌شود. زمانی که استرس والدینی کاهش می‌یابد، کیفیت کار والدین بهبود یافته و فرزندان از بهزیستی اجتماعی- عاطفی بالاتر برخوردار می‌شوند (تومانیک و همکاران[۲]،۲۰۰۴).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مطالعات انجام شده در طول چندین دهه گذشته قویاً از نظریه‌ی P-C-R حمایت کرده‌اند. همزمان، این نتیجه گیری حاصل ادبیات پژوهشی گسترده ای است که شامل تقریباً تمام مطالعات همبستگی (در مقابل آزمایش) است که در آن‌ ها تنها منبع جمع آوری داده‌ها، گزارش خود والدین است، لازم است تحقیقات بیشتری صورت گیرد و از طرح‌های تجربی و منابع چندگانه‌ی جمع آوری داده‌ها در سطوح مختلف اندازه گیری استفاده شود؛ مانند گزارش‌های والدین، مشاهده، و ارزیابی مؤلفه‌های بیولوژیکی استرس (دیاتر، و دیکارد، ۱۹۹۸).

۲-۸- نظریه‌ی تحلیل رفتگی روزانه (DH)

بسیاری از پژوهش‌های انجام شده در زمینه‌ی استرس والدینی بر پیامدهای ناشی از شرایط یا رویدادهای پرس استرس زندگی مانند بیماری کودک یا وضعیت وخیم اقتصادی تمرکز کرده‌اند (وبستر استراتون، ۱۹۹۰). در بسیاری از مطالعاتی که با استناد به نظریه‌ی P-C-R صورت گرفته، پژوهشگران از نمونه‌های والدین و فرزندانی استفاده کرده‌اند که دچار اختلالات رفتاری و هیجانی تشخیص داده شده بودند (مانند افسردگی و اختلال سلوک). با این حال، میان اختلال استرس والدینی و استرس والدینی معمولی و بهنجار یک تمایز مهم وجود دارد. دسته ای از عوامل در برخی از والدین به حدی استرس ایجاد می‌کند که دچار افسردگی و اضطراب مزمن می‌شوند، همین عوامل در بین والدینی که از اختلالات رفتاری و هیجانی رنج نمی‌برند نیز مشاهده می‌شود. جالب است که مقیاس رایج استرس والدینی، تقریباً همیشه برای مطالعه‌ی والدین بالینی (مانند مادران افسرده) مورد استفاده قرار گرفته است. اگرچه این ابزار برای استفاده در نمونه‌های بزرگی از والدین و فرزندان ایجاد شده- بسیاری از آن‌ ها فاقد مشکلات جدی عملکرد یا سلامت روان بوده‌اند (شافر[۳]،۲۰۱۲).

عکس مرتبط با اقتصاد

دانستن چگونگی ایجاد استرس والدینی در طول زمان، چگونگی تأثیر آن بر رشد والدین و کودک، و اثرات آن بر سلامت جسمی و روانی والدین نیازمند این است که به استرس معمولی والدین که به طور روزانه یا هفتگی ایجاد می‌شود، توجه کنیم. این موضوع، محور نظریه‌ی خستگی روزانه است و آن را از نظریه‌ی کلی تر P-C-R متمایز می‌کند (بوید،۲۰۰۲). والدین باید یاد بگیرند از عهده‌ی عوامل استرس زای روزانه در تربیت فرزند برآیند، سازش، بخشی از کار است که در عملکرد خانواده و کودک اهمیت بسیاری دارد و مسلماً معادل موفقیت در فرزند پروری است. در نظر گرفتن استرس والدینی به عنوان نشانه‌ی بیماری روانی یا آسیب شناسی خانواده باعث می‌شود پژوهش‌های روانشناختی صورت گرفته در چند دهه اخیر را نادیده بگیریم. استرس والدینی تقریباً هر روز رخ می‌دهد. خوشبختانه، برای بسیاری از والدین مقدار روزانه‌ی این استرس کم است؛ با این حال، اگر روش‌های کنار آمدن غیر مؤثر باشد، این عوامل استرس زای کوچک به تدریج قوی و مزمن می‌شوند (دیاتر و دکارد، ۲۰۰۴).

پژوهشگرانی که رشد والدین و کودک را مورد مطالعه قرار داده‌اند، از اهمیت این منابع استرس زای روزانه خبر می‌دهند. در نتیجه، ادبیات پژوهشی به میزان فزاینده ای بر استرس‌های روزانه و تأثیر آن بر سیستم خانواده تمرکز کرده‌اند(بوید[۴]،۲۰۰۲).

تحلیل رفتگی روزانه‌ی والدین در مقایسه با طلاق یا از دست دادن شغل، عامل استرس زای مهمی نیست؛ این‌ها رویدادهای پرتنش جزئی هستند که در بسیاری از خانواده‌ها رخ می‌دهند و ممکن است در طول زمان تأثیراتی به جا بگذارند. این استرس‌های معمولی زمانی ایجاد می‌شوند که نیاز است با مشکلات یا سوء رفتارهای جزئی کودک مقابله شود، وظایف مادی مربوط به مراقبت از کودک انجام شود، و برنامه‌های پیچیده و معمولاً متضاد مربوط به کار و زندگی خانوادگی اداره شود. استرس والدینی پایین و مزمن که ناشی از عمل اولیه است، نشان دهنده‌ی الگوی مشابهی است که به استرس و سلامت روانی در بزرگسالی منتج می‌شود. بنابراین، برای بسیاری از بزرگسالان، رویدادهای تنش زایی که هر روز رخ می‌دهند، روی هم انباشته می‌شوند و ممکن است منجر به مشکلاتی در زمینه‌ی سلامت روان و بهزیستی فرد گردند (بروملی وهمکاران[۵]،۲۰۰۴).

در عین حال، استرس والدینی باید از نارضایتی‌های روزانه ای که همه‌ی پدر و مادرها آن را تجربه می‌کنند، تمییز داده شود. خستگی روزانه بخشی از فرایند استرس والدینی است (و تنها آزارنده نیست)، و اثرات اشکال افراطی آن باید جدی گرفته شود زیرا ممکن است تهدیدی بالقوه برای نقش یا هویت والدینی باشد (وی‌تر، ۲۰۰۳). زمانی که متوجه می‌شوید این رویدادها خستگی زا برای پدر و مادرهای مختلف، معانی متفاوتی در بر دارد، تمایز قائل شدن بین رویدادهای استرس زا و آزارنده پیچیده می‌شود. برای مثال، وضعیت رایج کودکی را در نظر بگیرید که نمی‌خواهد لباسی را که مادر درخواست کرده بپوشد و این کار را مرتباً تکرار می‌کند. مادری ممکن است این رفتار را به عنوان نشاه ای از لجاجت دخترش در نظر بگیرد که قویاً می‌خواهد ترجیحات خودش را دنبال کند، و این موضوع را به توانایی خود در والد مؤثر بودن برای دختر خود مربوط نمی‌کند. مادر دیگری، این نافرمانی دختر خود را به عنوان نشانه‌ی بی احترامی و خواسته‌ی عمدی او برای تضعیف اقتدار مادر قلمداد می‌کند. در مورد مادر دوم، این رویداد و رویدادهای مشابه روزانه منجر به استرس والدینی می‌شود. در مورد مادر اول، رنجش زودگذری بوجود می‌آید که احتمالاً خیلی زود رفع می‌شود (دیاتر و دکارد، ۲۰۰۴).

این حوزه استرس والدینی هر کدام به نوبه خود باعث کاهش کیفیت واثر بخشی رفتار والدین در بسیاری از جنبه خودمی گردد. به عنوان مثال منجر به کاهش اظهار گرمی، عاطفه، افزایش سختگیری در زمینه نظم و انضباط، افزایش خوصمت نسبت به فرزند، کاهش انعطاف پذیری دررفتار و یا کناره گیری کامل نقش والدینی می‌شوند.

کاهش کیفیت رفتار والدین (که در بدترین حالت با عنوان سؤ رفتار یا سؤاستفاده ازکودک نامیده می‌شود) منجربه افزایش مشکلات رفتاری عاطفی درفرزندان می‌گردد از قبیل پرخاشگری، سرکشی، اضطراب وغم و اندوه مزمن (دیاتر و دکارد،۲۰۰۴).

استرس والدین شامل یک برداشت در مورد اینکه تغییرات ونیازهای مرتبط با نقش والدین فراتر از امکانات موجود برای حل وفصل این نیازهاست که احساسات والدین نسبت به این نیازها را در بر می‌گیرد. احساس از پای در آمدن، بی کفایتی درنقش والدین یا ناشادی دائمی در زندگی یک فردهمه می‌تواند نشانه‌های تنیدگی والدین باشد. داشتن فرزند با اختلالات رفتاری، معلولیت از جمله عوامل استرس زایی است که ممکن است برای عده ای از والدین در طول زندگی ایجاد گردد تجربه داشتن چنین فرزندی در واقع یک بحران پیچیده زندگی است که از لحاظ روان شناختی تهدیدکنند وتنش زا می‌باشد و پیامد یک چنین تنش گسترده ای می‌تواند کاهش عزت نفس واحساس کارآمدی این والدین باشد. استرس والدین اثرات منفی بسیاری هم بر مادر هم بر کودک دارد. کازدین[۶] (۲۰۰۲) معتقد است که تنیدگی والدین روش‌های تنبیهی آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. به طوری که مستقیماً رفتارهای مقابله ای و پر خاشگرانه کودک را افزایش می‌دهد.

اغلب در اثر گذر زمان این احساس نا کافی بودن در مورد والدگری به سایر بخش‌های خصوصی زندگی وروابط زناشویی نیز گسترش می‌یابد. بسیاری از مادران تمام وقت خود را با کودک سپری می‌کنند علائم بالینی افسردگی را نشان می‌دهند که با احساس درماندگی نمایان می‌شود گاهی نیز احساس خشم نشان می دهندو گاهی هم درنشان دادن احساسات خوددچار حالت شرم وگناه می‌شوند (فرزاد فر، ۱۳۸۵). تحقیقات حاکی از آنندکه مداخلات روانی اجتماعی نظیر آموزش رفتارهای والدین موجب می‌شود کارایی بیشتر برای کنترل استرس خود به دست آورند. بنابراین حل و فصل مشکلات والدین به خصوص مادر منجر به ارتقای بهداشت روانی وعملکرد بهتر در ایفای نقش والدگری می‌شود (ماسن و همکاران، ۱۹۶۹، ترجمه یاسایی،۱۳۷۰).

[۱] . Little, L

[۲] . Tomanik  et al

[۳] . Shaffer, C.M.

[۴] . Boyd

[۵] . Bromley

[۶] . Kazdin, A.E

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]




آموزش رفتاری والدین

خانواده صرفاً حضور تعدادی از افرادی که در یک فضای فیزیکی روانشناختی در کنار هم قرار دارند نیست، خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی ـ فرهنگی تلقی می شودکه در کنار همهء خصوصیات دیگرش دارای مجموعه ای از قواعد است که هر یک از اعضایش نقش خاصی دارند (نظری،۱۳۹۰). یکی از راهبردهای افزایش ارتباط والدین با فرزندانشان، استفاده از آموزش رفتاری والدین است. منظور از آموزش رفتاری والدین آن است که مهارت‌هایی به مادران آموزش داده شود که نتیجه‌اش تغییر رفتار فرزندان است. در این برنامه درمانگر از طریق اندیشه و رفتار عمل می‌کند. این نوع درمان ماهیت خطی دارد و درمانگر در طی یک شیوه ثابت و دقیق و رهنمودی است. شیوه‌های تعلیم شامل روش‌های کلامی و غیرکلامی است (حسینی،۱۳۹۰).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

آموزش والدین به معنی در نظر گرفتن والدین به عنوان تغییر در زندگی فرزندانشان و رفع مشکلات آن‌ ها می باشدواین امر چیز عجیبی نیست. در طول تاریخ معمولاً این والدین بوده اند که مراقب آموزش دهنده، تربیت کننده، مدیر و عامل اولیه تغییر و اجتماعی کردن فرزندانشان بوده‌اند. معمولاً این والدین هستند که ماهیت ساختار و محتوی محیط زندگی کودک را تعیین می کنند آنها هستند که تصمیم می‌گیرند کودک به چه مدرسه ای برود آنها هستندکه بیشترین تأثیر رادر روابط کودک باهمسالانش دارند وآنها هستندکه تعیین می‌کنند چه رفتارهای باید در تشویق تحمل یا نفی شود. آموزش والدین به معنی درنظر گرفتن والدین به عنوان عامل تغییر در زندگی فرزندانشان رفع مشکلات آن‌ ها می‌باشد (بارلو و استووارت براون[۱]،۲۰۰۰).

آموزش رفتاری والدین یکی از مداخلات رفتاری است که به طور گسترده برای کودکان دارای مشکلات رفتاری استفاده می‌شود.در آموزش رفتاری والدین با وجود درمانگران، به والدین آموزش می‌دهند تا بتوانند با دقت به تعریف مشکلات رفتاری بپردازند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده‌ها، نشان می‌دهد که آموزش رفتاری، برای اصلاح مشکلات رفتاری کودکان مؤثر است. با وجودی که این اثر به عنوان یک باور قوی نیست (دوما، ۱۹۹۶؛ به نقل از فتحی،۱۳۷۴). آموزش رفتاری والدین براساس الگوی یادگیری اجتماعی تعامل والدین با فرزند می باشد. که در آن والدین یاد می گیرندکه بتوانند به اجرای روش های خاص برای افزایش رفتار در فرزندان وکاهش مشکلات رفتاری بپردازند. این روش برای درمان مشکلات رفتاری کودکان موثر واقع شده است (مگ هان، ۲۰۰۵ به نقل از رجبلو ،۱۳۸۵).

فارلی، آدامز، لاتون و اسکوویل (۲۰۰۵). برنامۀ آموزش والدین را این گونه تعریف کرده اند: برنامه های آموزش والدین، برنامه هایی استاندارد، با مداخله های کوتاه مدت هستند که راهبردهای تخصصی، از جمله توجه مثبت، نادیده انگاری ، کاربرد مؤثر پاداش و تنبیه، اقتصاد پته ای (ژتونی) و محروم کردن را به والدین آموزش می دهند تا از آنها برای مشکلات آموزش والدین از روش های مرجح در درمان رفتاری قابل ملاحظۀ بالینی استفاده کنند. اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و اختلال نافرمانی مقابلهای است و شواهدی وجود دارد که نشان می دهند آموزش والدین برای خانواده های دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی باعث بهبود رفتار فرزندپروری والدین، کاهش استرس والدینی و کاهش رفتار آزارشی  کودک می شود (دنفورث،۲۰۰۶). همچنین، راهبردهای شناختی نهفته در درون برنامه ها ی آموزش والدین، باعث تغییر نگرش اعضاء خانواده نسبت به کودک دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی می شود . یعنی پذیرش و تحمل را که شرایط لازم برای برقراری تعامل مثبت است، در والدین این کودکان افزایش می دهد (بارکلی،۲۰۰۶). حتی روش آموزش والدین نسبت به روش مشاوره مزیت هایی دارد.  اگر چه هر دو روش دانش والدین را در ارتباط با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی افزایش می دهند ولی آموزش والدین به نسبت مشاوره این مزیت را دارد که آگاهی والدین از اصول مدیریت رفتار را افز ایش می دهد و مهارت های فرزندپروری کارآمد را در آنها بهبود می بخشد (آناستاپولوس و بارکلی،۱۹۹۰ به نقل از بارکلی،۶ ۲۰۰).

عکس مرتبط با اقتصاد

مزیت دیگر رویکرد آموزش والدین بر سایر روشها آن است که بر جنبه های مختلفی از عملکرد وادینی و خانوادگی تاثیر گذار است (اناستاپوس و شافر،۲۰۰۱). نشان دادند این نوع درمان، استرس والدین اینگونه کودکان را کاهش و اعتماد به نفس آنها را افزایش می دهد.

در آموزش والدین، بر کل واحد خانواده و تأثیر آن بر کودک تأکید و درباره نگرانیهایی که والدین راجع به علل، درمان و پیش آگهی اختلال فرزندشان دارند بحث می شود و اطلاعات و حمایت لازم برای والدین فراهم می آید. در پرتو اطلاعات جدید، والدین فهم بهتری نسبت به مشکلات کودک پیدا می کنند و آموزش مهارتهای کنترل رفتار کودک، احساس کارآمدی والدین را افزایش می دهد (زرگری نژاد و یکه یزدان دوست،۱۳۸۶).

شواهد پژوهش حاکی از آن است که آموزش رفتاری والدین اثر مفیدی را داشته است. در افرادی که در جلسه ی آموزش رفتاری بوده اند، مشکلات رفتاری و استرس کمتر، فرصت ها بیشتر و کیفیت زندگی خانوادگی افزایش یافته است. این نتایج نشان داده است که سایر فعالیت های خانوادگی افزایش یافته است. در این جلسات، والدین می آموزند که تقویت رفتار مطلوب و عدم توجه یا ارائۀ پیامد منفی برای رفتار نامطلوب کودک می تواند رفتارهای او را تغییر دهد. پاداشها و پیامدهای منفی برای این کودکان، باید بلافاصله و به طور روزمره و مکرر ارائه شود. تقویت مثبت، به صورت ژتونهایی که تعداد خاصی از آنها به و، جایزه تبدیل می شود می تواند به تنهایی یا همراه با پیامدهای منفی به کاررود (ریچاردسون و جاگین[۲]،۲۰۰۲).

آموزش رفتاری والدین بر تغییر رفتار کودک، با تغییر استراتژی‌های والدین متمرکز است. در آموزش رفتاری والدین محدودیت‌هایی نیز وجود دارد به طوریکه بررسی‌های ریزش دادها نشان می‌دهد که خانواده‌هایی که از لحاظ اقتصادی ضعیف تر و از نظر اجتماعی در طبقه‌ی پایین جامعه می‌باشند و همچنین والدینی که افسرده هستند تمایل به رها کردن درمان دارند. در خانواده‌هایی که بین والدین تعارض وجود دارد در اجرای مهارت‌های آموزش رفتاری با مشکل مواجه هستند. در چنین مواردی ما پیشنهاد می‌کنیم که در رابطه با آموزش والدین به پریشانی خانواده در ارتباط با پدر و مادر و رسیدگی شود. بسیاری از درمان های رفتاری که عموما از الگوی یادگیری اجتماعی تبعیت می کنند، به مشکلات مربوط به مهار و اداره ی کودک در خانواده می پردازند. با اینکه شاید خانواده درمانگرهای غیررفتاری تردید داشته باشند که این اقدامات را بتوان نوعی روش خانواده تلقی کرد، عملا متخصصانی که به رویکردهای نظری گوناگون تعلق دارند، به دفعات مجبورند به خانواده ها کمک کنند تا با مشکلات رفتاری مختلف فرزندانشان کنار بیایند. در سه دهه ی اخیر یا چیزی در همین حدود، به آموزش اصول و فنون رفتاری به والدین توجه فراوان تری می شود به قسمتی که آنها این اصول را در خانه به کار ببرند. برای این کار آنها به خاطر تماس روزانه ای که با فرزند دارند در حکم عامل تغییر ظاهر شده و رفتار نامطلوب کودک را اصلاح می کنند (پترسون ۱۹۸۵؛ به نقل از گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۱۹۷۳، ترجمه حسین شاهی برواتی و همکاران،۱۳۸۲).

دنفورث (۲۰۰۶) در بررسی ادبیات آموزشی خود پیرامون والدین، یک اصل ثابت مطرح می کند که روش های آموزشی والدین، گرایش به بدست آوردن نتایج بهتری برای هر دوی والدین و کودکان دارد. این ادبیات والدین را به عنوان واسطه های تاثیرگذار برای تغییرات مثبت بر فرزندانشان از لحاظ اجتماعی، عاطفی، ارتباطی و حوزه های رفتاری تصدیق می کنند. علاوه بر این بسیاری از مطالعات نشان می دهد که شرکت کردن خانواده ها در برنامه ی آموزشی والدین، تعاملات مثبت والدین- کودکان را افزایش و استرس و نگرانی والدین را کاهش می دهد. با وجود این منافع، ادبیات محدودی در رابطه با دسترسی والدین و فرزندانی که دسترسی به این خدمات ندارند، به دلیل اینکه در مناطق دور دست زندگی می کنند و یا در لیست های انتظار طولانی مدت برای این خدمات هستند وجود دارد.

اثرات کوتاه مدت شامل بهبود در رفتار کودک، مانند افزایش پیروی از دستورات پدر و مادر، کاهش رفتارهای مهاجمی و مخالف، همراه با افزایش مهارت های فرزندپروری در والدین، به خاطر صرف بیشتر والدین و پاداش رفتار مثبت کودک، ارائه ی بهتر و مناسب تر دستورات و هشدار نظم و انضباط (وبستر، ۱۹۷۴ به نقل از آسمانی و مکینتاش[۳]، ۲۰۰۲). آموزش رفتاری والدین به عنوان یکی از موفق ترین مداخلات در پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان(مانند پرخاشگری، عدم انطباق) آمده است (فورهند و کوتچیک[۴]، ۲۰۰۲).

آموزش رفتاری والدین بر تغییر رفتار کودک، با تغییر استراتژی های والدین متمرکز است. در آموزش رفتاری والدین محدودیت هایی نیز وجود دارد به طوریکه بررسی های ریزش دادها نشان می دهد که خانواده هایی که از لحاظ اقتصادی ضعیف تر و از نظر اجتماعی در طبقه ی پایین جامعه می باشند و همچنین والدینی که افسرده هستند تمایل به رها کردن درمان دارند. در خانواده هایی که بین والدین تعارض وجود دارد در اجرای مهارت های آموزش رفتاری با مشکل مواجه هستند (ویرسون و فورهند، ۱۹۹۴به نقل از خرم آبادی،۱۳۸۷).

[۱] . Barlow & Stewart-Brown

[۲].Richardson, J., & Joughin, C .

[۳] .  Assenany & McIntosh

[۴] . Forehand,  R., Kotchick, B.A.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ب.ظ ]