مثلث عشق آر . جی . استنبرگ
طبق نظریه سه وجهی عشق استنبرگ ؛ [۱] عشق و روابط صمیمانه سه عنصر فعال دارد :
تعهد [۲] ( بعد شناختی عشق ) - صمیمیت [۳] ( بعد عاطفی – هیجانی عشق ) – شهوت وهوس [۴] ( بعد انگیزشی عشق )
عشق و علاقه به انواع مختلف تقسیم میشود که به توصیف آن می پردازیم :
-
- علاقه مندی / تمایل [۵] ؛ مستلزم صمیمیمت است اما تعهد یا شهوت در آن وجود ندارد .
- دلباختگی / شیفتگی [۶] ؛ عاشق شدن در اولین نگاه است . در این نوع عشق ، شهوت وجود دارد ولی روابط آنقدر عمیق نمی شود که در آن صمیمیت و تعهد ایجاد شود .
- عشق تهی [۷] ؛ در روابط کسل کننده ای وجود دارد که زوجین بی حوصله یا صرفاٌ به علت نداشتن اعتقاد به طلاق در کنار هم می مانند . در این نوع عشق ،تعهد بدون صمیمیت و هوس است .
- عش رمانتیک [۸] / خیالی : این عشق ترکیبی از میل ( هوس ) و صمیمیت است و رابطه ای عمیق بدون تعهد را شکل میدهد .
- عشق احمقانه [۹] ؛ عشق ابلهانه ، عشق هالیوودی است . زن و مرد دیوانه وار عاشق همدیگر میشوند و بدون شناخت واقعی از یکدیگر ازدواج میکنند .
- عشق رفات گونه [۱۰] ؛ این عشق رابطه ای دوستانه و طولانی مدت است . عشق رفاقت گونه ، عشق افلاطونی یا زناشویی صمیمانه بدون میل جنسی است . صمیمیمت و محبت توام با تعهد ولی بدون شهوت است .
- عشق کامل [۱۱] ؛ رابطه ای ایده آل شامل صمیمیت ، شهوت و تعهد است . ( استنبرگ ، ۱۹۸۶ ، به نقل از محمدخانی )
عشق / اریک فروم[۱۲]
عشق نیروی فعال بشری است ، نیرویی که موانع بین انسانها را می شکند و آدمیان را با یکدیگر پیوند میدهد .
عشق در درجه اول نثار کردن است نه گرفتن . عشق دارای انواع مختلفی است :
- عشق به خدا / عشق دینی یا عشق به خدا یعنی رسیدن به وصل به منظور غلبه بر جدایی خالق .
- عشق به خود / باید خود را به اندازه دیگران دوست بداریم . کسی که فقط بتواند دیگران را دوست بدارد ،اصلاٌ معنی عشق را نفهمیده است .
- عشق مادرانه / قبول بدون قید و شرط زندگی کودک و احتیاجات اوست .
- عشق برادرانه / این عشق همان احساس مسئولیت ، احترام و دلسوزی و شناختن همه انسانها و آرزوی بهتر کردن زندگی دیگران است .
- عشق جنسی / این عشق فریبکارترین نوع عشق است که میل فراوان به آمیزش کامل به منظور حصول وصل است . ( فروم ، به نقل از سلطانی ۱۳۷۳ )
عشق یعنی ظهور خدا و نیرمندترین قدرت مغناطیسی موجود در عالم ، عشق پاک فارغ از خویشتن است که بی نیاز از هر گونه طلب و انتظار – همجنس و همسنگ خود را به سوی خود می کشاند . ( ساکاول شین ، ۱۹۲۵ ، خوشدل )
همراهی
به یکدیگر مهر بورزید ، اما از مهر بند مسازید .
با هم بخوانید و شادی کنید ، ولی یکدیگر را تنها بگذارید ،
در کنار یکدیگر بایستید اما نه تنگاتنگ ، زیرا که ستون های معبد دور از هم ایستاده اند و درخت بلوط و درخت سرو در سایه یکدیگر نمی بالند . ( جبران ، الهی قمشه ای ، ۱۳۸۲ )
ازدواج به مفهوم تشکیل خانواده ، پیوندی است که میان دو موجود بیولوژیک ، صاحب اندیشه و دارای سلایق و صفات روانی و شخصیتی متفاوت رخ میدهد و بطور قطع این تفاوتها میتواند به بروز تعارض و اختلافات به عنوان امری طبیعی و اجتناب ناپذیر بیانجامد . در حقیقت می توان گفت : هنگامی که نیازهای فیزیولوژیک ، نیاز به امنیت ( روانی – اجتماعی و اقتصادی ) ، نیاز به محبت ، نیاز به احترام متقابل و خودشکوفایی در فرایند ازدواج به نحو طبیعی و مطلوب برآورده نگردد ، روابط بین زن و شوهر دچار تغییر و دستخوش تعارض خواهد شد .
یکی از مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی ، سوء تفاهم است . به اعتقاد وی تفاوت در نحوه نگرش افراد ، باعث بروز اختلافات و پی آمدهای ناشی از آن میشود . وی می گوید : « آنچه گفته میشود ، با آنچه شنیده می شود ، گاه کاملاٌ متفاوت است » .
نگرشهای سبک زندگی
چهار نوع سبک زندگی اساسی را معرفی می کنیم .
تیپ سلطه گر / ریاستی ۱
این افراد نگرشی سلطه گر یا حاکم به دنیای خارج دارند . آنها بدون توجه به دیگران و بدون علاقه به آسایش آنها رفتار میکنند . افرادی که جسور ، پرخاشگر و فعال بوده و علاقه یا آگاهی اجتماعی اندکی دارند ، از نوع ریاستی هستند .
تیپ گیرنده ۲
افرادی که دارای این نوع نگرش سبک زندگی هستند با دنیای خارج بصورت انگلی ارتباط برقرار میکنند و برای ارضاء اغلب نیازهای خود به دیگران متکی اند . علاقه اصلی آنها در زندگی این است که تا حد امکان از دیگران بگیرند . این تیپ که از همه رایجتر است .
تیپ اجتنابی ۱
این گونه افراد نه علاقه اجتماعی و نه فعالیت کافی برای سهیم شدن در زندگی به هر نوعی که باشد را ندارد . ترس از شکست خوردن در آنها بیش از میل به پیروزی است و زندگی آنها را می توان با رفتارهای بیهوده اجتماعی برای فرار از وظایف آن مشخص کرد . به عبارتی هدف آنها دوری گزیدن از تمام مشکلات زندگی است .
تیپ سودمند اجتماعی ۲
این نوع سبک زندگی ، نمایانگر سلامت روانی است . چنین شخصی هم علاقه اجتماعی زیاد و هم سطح بالای فعالیت را از خود نشان میدهد . از نظر جهت گیری اجتماعی تمایل دارد تا برای فرا گرفتن وظایف زندگی با دیگران همکاری کند ، در حالی که همزمان به ارضای نیازهای خود و همین طور دیگران کمک میکند . این افراد به سه وظیفه عمده زندگی یعنی ؛ حرفه ، دوستی و عشق و ازدواج به دید مسائل اجتماعی نظر میکند و اعتقاد داردکه حل مشکلات اجتماعی نیاز به همکاری ، شهامت شخصی و میل به سهیم شدن در آسایش دیگران دارد .
شکل گیری سبک زندگی
در بدو تولد خود همچنانکه شدنی ها و ناشدنی ها را برای خود حلاجی کرده و به حافظه می سپردیم ، « طرح زندگی » خود را پدید آوردیم و این طرح به اساس سبک و روش زندگی منحصر به فرد ما تبدیل شد .
الف ) صحنه خانوادگی / فضای خانوادگی
مانند سایه ای خستگی ناپذیر فضای خانوادگی شما تا آخر عمر همراه شما می آیند . در خانواده نکات ظریف و دقیق یا حالات مخصوص بسیای وجود دارد که می توان آ» را « فضای خانواده » نامید . فضای خانواده در شکل گیری خاطرات ،شخصیت و نهایتاٌ سبک زندگی شما تأثیر دارد .
فضاهای خانوادگی متعددی وجود دارند : به عنوان مثال :
در فضای خانوادگی مسامحه کار و بی مبالات ، والدین آنچنان درگیر مشکلات یا علایق خود هستند که دیگر وقتی برای فرزندانشان ندارند و نسبت به نیازهای فرزندانشان نه تنها آگاهی ندارند بلکه علاقه ای هم نشان نمی دهند .
ب ) ترتیب تولد
فضای خانوادگی به تنهایی در شکل گیری شخصیت کودک نقشی ندارد . برداشت کودک از خانواده اش و درک و فهم او از چگونگی جایگاهش در فضای خانواده تأثیر نیرومندی در شکل گیری شخصیت او دارد و این عوامل به ترتیب تولد کودک یعنی شاخه مخصوص او در درخت خانواده بستگی دارد .
ترتیب ورودی فرد در آغوش خانواده ، تاثیر نیرومندی بر شخصیت امروزی وی دارد .
آرامش / فواید آرامش :
قویترین و مؤثرترین روش درمانی عارضه های روانی – تنی ، ریلاکس یا آرامش معرفی شده است .
ریلاکس و آرامش ، انسان را از هر گونه خطر جسمی و روحی در امان نگه می دارد و همچنین فنون آرامش و ریلاکس با ایجاد تن و روان سالم ، شخصیت را نیز بهبود می بخشد و در روابط خانوادگی و اجتماعی و رشد فرهنگ تأثیر مثبتی می گذارد و در نهایت در شخص ، ایجاد هدف می کند .
در نهایت ؛ آرامش ، هم پیشگیری از دردها و بهبود دردهای جسمی و روحی و هم ارضاء و افزایش لذتهای جسمی و معنوی و نزدیک کردن انسان به منبع عظیم آرامش که خداوند باشد را سبب می شود . ( فتحی ، ۱۳۷۸ )
آرامش عضلانی
برای از بین بردن اضطرابهای درونی یکی از بهترین روشها ، ایجاد آرامش عضلانی است . یعنی در اثر این کار ، شدت تحریکات اعصاب سمپاتیک را که در اثر ترس ، شدید شده بود کاهش می دهیم و با کاهش آنها از ترس نیز کاسته می شود . سپس در قبال آرامش تن ، آرامش روان نیز ایجاد می شود . و در دراز مدت آرامش روحی جانشین اضطرابهای درونی می شود .
۵- R.G.Stenberg
۶- Commintment
۷- Lntimacy
۸- Passion
۷- Liking
۱۰- Infatuticny
۱۱- Empty love
۱۲- Romantic love
۱۳- Fatuot love
۱۴- Victor funcle
۱۵- Cosumate love
۱۶- Erich fromm