کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Basistrading2 Relativevalue2 Futures2 PatrickByrne2 DotSama2 HODL2 What Is2 Orbs? Bots2 Blockchain2 HMTreasury2 Economics2 BCH LTC2


جستجو




  فیدهای XML

 



خانواده و عملکرد تحصیلی

خانواده به ویژه در سنین حدود ۲ تا ۱۰ سالگی مهارتهایی به کودک می آموزند که در رابطه با کار آموزشگاه نقش اساسی دارند. این مهارت ها عبارتند از زبان، توانایی یادگیری از بزرگسالان، جنبه هایی از نیاز به پیشرفت، عادت به کار کردن و توجه به وظایف. اگر چه خانواده ها در آموزش این مهارت ها به کودکان با هم تفاوت دارند، اما نتایج کار بعضی از خانواده ها در ایجاد مهارت ها و توانمندی های دیگر قابل توجه و بررسی است. نتایج بسیاری از تحقیقات نشان می دهد که بخش بزرگی از تغییرات پیشرفت درسی به ویژه تغییرات توانایی های کلاسی کودکان ناشی از تفاوت های محیط خانواده است (ملک مکان، ۱۳۷۸). اگر چه مختصات خانواده از ابعاد گوناگونی چون ساختار ارزشهای حاکم، نحوه انتظارات و توقعات والدین، روش های تربیتی، پایگاه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، حجم و تعداد فرزندان، شخصیت و منش والدین، روش های تربیتی، پایگاه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می تواند بر عملکرد تحصیلی فرزندان تأثیر مثبت داشته باشد. به طور خلاصه، محیط خانواده در ایجاد پاره ای از ویژگی های کودک که برای یادگیری های بعدی وی در آموزشگاه نقش تعیین کننده دارند، هم از جنبه مثبت و هم از جنبه منفی تأثیر بسیار زیادی دارند (سیف ۱۳۸۶). در یک تحقیق ۸۵% از موفق ترین دانش آموزان، اولیای خودشان را الهام بخش در کارهای مدرسه دانسته اند، بنابراین در اکثر موارد همکاری تشریک مساعی والدین است که دانش آموزان موفق به وجود می آورد. اگر چه ممکن است دیگر اعضای خانواده بر پیشرفت دانش آموزان تأثیر بگذارند اما به نظر می رسد که طرز تفکر و گرایش مثبت والدین به مدرسه مهمترین عاملی است که در موقعیت یا شکست تحصیلی دانش آموز اثر می گذارد(سیف ۱۳۸۶).

عکس مرتبط با اقتصاد

ارزشها و انتظارات والدین و عملکرد تحصیلی

تلاشهای کودک برا ی موفق شدن تحت تأثیر ارزشهای دستیابی، انتظار توفیق، استنباطی که از توفیق خود دارند و علت یابی های آنان است. والدین از طریق بالا بردن انتظارات معقول خود،      می توانند عملکرد تحصیلی کودکان خود را به سطح برتر سوق دهند. در مطالعه ای که در این زمینه در دانشگاه میشیگان درباره موفقیت در ریاضیات انجام پذیرفت، معلوم شد ارزشی که والدین برای قلمروهای مختلف قائلند، ارزشهای فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهند. در ضمن ادراک والدین از توانایی های فرزندان در احساس کارآیی و انتظارات آنها تأثیر مستقیم دارد. انتظار کودکان از موفقیت به انتظار والدینشان بیشتر بستگی دارد تا عملکرد خودشان. ظاهراً استنباطی که والدین از توانایی های فرزندنشان دارند، مستقیماً در اعتماد به نفس کودکان و میزان موفقیت آنها تأثیر می گذارد. همچنین والدین در شکل گیری نگرش کودکان تأثیرگذار می باشند. مهمترین نقش آنها در زمینه عملکرد تحصیلی فرزندان ایجاد محیطی روانی – عاطفی آرام و مساعد، فراهم نمودن کتاب های غیردرسی و وسایل آموزشی است (بیابانگرد، ۱۳۷۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-02-25] [ 08:18:00 ب.ظ ]




عوامل موثر بر عملکرد تحصیلی

سالهای متمادی است که محققان و پژوهشگران تعلیم و تربیت و روان شناسان اجتماعی مطالعات فراوانی در مورد عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام داده و همیشه در نظر آنها بوده است (محمدی باغملایی، ۱۳۷۴)، چرا که عملکرد تحصیلی موضوعی است که به خصوص در حال حاضر مورد توجه تمامی کشورهای جهان است و هر ساله مقدار زیادی از بودجه جوامع صرف تحصیل کودکان و نوجوانان می شود و پژوهش های زیادی به بررسی عوامل مختلفی که می تواند بر عملکرد تحصیلی تأثیر داشته باشد، عواملی مانند: خانواده، محیط زندگی، مدرسه و برنامه های آموزشی اختصاص یافته است (بیابانگرد، ۱۳۷۸).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مطالعه عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی مسأله پیچیده ای است، که چرا که پیشرفت عنصری چند بعدی است و به گونه ای ظریف به رشد جسمی اجتماعی، شناختی و عاطفی دانش آموزان مربوط است. در گذشته بسیاری از پژوهشگران بروی تأثیر توانایی های ذهن و شناختی بر عملکرد تحصیلی تأکید می کردند.

مک‌کله‌لند[۱] نخستین کسی بود که با همکارانش درباره‌ی ماهیت و اندازه‌گیری انگیزه‌ی پیشرفت مطالعه کرد. وی شرایط اجتماعی را در ایجاد انگیزه‌ی موفقیت دخیل می‌داند که برخی از آن‌ ها عبارتند از:

۱ـ آموزش در خانواده: مک‌کله‌لند مهم‌ترین آموزش در خانواده را آموزشی می‌داند که صفاتی نظیر استقلال فردی، کنترل خویشتن، بلندپروازی‌های خاص و اعتمادبه‌نفس را در کودکی تقویت نماید. به‌نظر وی، درجه‌ی انگیزه‌ی موفقیت، یک‌بار برای همیشه در کودکی ثابت می‌شود و پس از آن دیگر تغییری نمی‌کند.

۲ـ طبقه‌ی اجتماعی والدین: به‌نظر مک‌کله‌لند، طبقه‌ی اجتماعی، انگیزه‌ی موفقیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد و این انگیزه در طبقه‌ی متوسط بیش‌تر از سایر طبقات است.

پایان نامه

۳ـ تحرک اجتماعی: در افراد و گروه‌هایی که گرایش به تحرک اجتماعی دارند، انگیزه‌ی موفقیت بیش‌تر دیده می‌شود.

۴ـ ایدئولوژی: عامل دیگری که مک‌کله‌لند به آن توجه داشته، تأثیر تعییر ایدئولوژی بر انگیزه‌ی موفقیت است. وی این مسأله را در زمینه‌ی پیدایش مذهب جدید، ایدئولوژی مذهبی بازسازی‌شده، ناسیونالیسم و… مطرح می‌کند (روشه، ۱۳۷۰).

«باری سوگارمن[۲]» (۱۹۷۰) جامعه‌شناس بریتانیایی، برخی از جنبه‌های خرده‌فرهنگ‌های طبقه‌ی متوسط و کارگر را، مستقیماً به عملکرد تحصیلی افتراقی ربط می‌دهد. وی در مورد وجود افتراق در نگرش و دیدگاه بین دو طبقه، تفسیری ارائه می‌دهد و بر آن است که به‌طور عمده، ماهیت مشاغل یدی و غیریدی است که موجب این تفاوت‌ها می‌شود. بسیاری از شغل‌های مربوط به طبقه‌ی متوسط، فرصتی برای پیشرفت مستمر در زمینه‌ی درآمد و مقام به‌ همراه دارند. این امر، مشوق برنامه‌ریزی برای آینده می‌شود. به‌عنوان مثال: صرف وقت، انرژی و پول برای کارآموزی، به‌ منظور برخورداری از موقعیت‌های بالای شغلی، از آن‌جمله است. هم‌چنین، بسیاری از مشاغل مربوط به افراد یقه‌سفید، درآمد کافی برای سرمایه‌گذاری در آینده فراهم می‌کنند. در مقایسه، مشاغل طبقه‌ی کارگر، نسبتاً با سرعت به حد نهایی درآمد می‌رسند. در این مشاغل، انتظار برای ترقی کم‌تر است و درآمد کافی برای سرمایه گذاری وجود ندارد. افزون بر این، امنیت شغلی در این‌گونه مشاغل کم است. کارگران ساده، در مقایسه با کارکنان یقه‌سفید، با احتمال بیش‌تری اخراج می‌شوند.

یکی از عواملی که ممکن است به‌عنوان شاخص طبقه‌ی اجتماعی به‌کار برده ‌شود، میزان درآمد است؛ زیرا، این شاخص، رابطه‌ی نسبتاً نزدیکی با موقعیت اقتصادی خانواده دارد. به‌عبارت دیگر: نه‌تنها فقر اثر مستقیمی را بر کیفیت زندگی خانواده، سوء تغذیه، بیماری و… دارد؛ بلکه بر روابط خانوادگی و الگوهای فرزندپروری نیز اثر غیرمستقیم دارد (شریفیان، ۱۳۸۱).

دومین عاملی که به‌عنوان شاخص طبقه‌ی اجتماعی به‌کار گرفته‌شده، سطح تحصیلات است. در بسیاری از تحقیقات، از سطح تحصیلات والدین برای نشان‌دادن طبقه‌ی اجتماعی استفاده شده است. در این‌خصوص، بایستی اشاره نمود که مطالعات مختلف در ایران نشان داده است که سواد پدر - به‌طور اخص- بهترین معیار تعیین‌کننده‌ی محیط فرهنگی و اجتماعی خانواده است و می‌تواند به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم بر توانایی‌های ذهنی فرزندان اثر بگذارد. سومین عاملی که به‌طور گسترده‌ای در تحقیقات اخیر به‌عنوان شاخص طبقه‌ی اجتماعی به‌کار رفته‌است، شغل والدین می‌باشد. اگر چه تعریف طبقه‌ی اجتماعی، به‌عنوان موقعیت شغلی یا به‌عنوان شاخصی از طبقه‌ی اجتماعی ممکن است مورد انتقاد قرار گیرد؛ ولی می‌توان گفت که این شاخص رابطه‌ی نزدیکی با درآمد و منزلت یا موقعیت اجتماعی دارد. به‌هرحال، پیوستگی شغل با درآمد و منزلت اجتماعی - به‌عنوان دو جنبه‌ی اصلی طبقه‌ی اجتماعی- این شاخص را، شاخص مناسب‌تری نسبت به سایر شاخص‌های طبقه‌ی اجتماعی درآورده است (ساعی، ۱۳۷۷).

در این میان، خانواده شرایطی را فراهم می‌آورد که بتواند در زندگی تحصیلی فرزندان نقش اساسی داشته باشد. تجارب خانوادگی، می‌تواند در عمل‌کرد تحصیلی فرزندان مؤثر باشد و از این‌رو در زندگی بعدی او اثر به‌سزایی دارد. ازجمله‌ی این تجارب، می‌توان به از هم گسستگی خانواده، رفتار اقتدارگرایانه، سطح سواد و درآمد والدین اشاره نمود. والدینی که در مواجهه با فرزندان رفتاری خشن و غیردوستانه برمی‌گزینند؛ غالباً به سرزنش و اهانت و تنبیه فرزندان خود تمایل دارند و والدینی که از فرزندان خود مسؤولیت نمی‌خواهند معمولاً نظم و قاعده‌ی خاصی را در تربیت فرزندان خود دنبال نمی‌کنند.

مادران بر روی تحصیل و انتخاب شغل دختران‌شان تأثیری قوی دارند؛ اما، مادرانی که از طبقه‌ی اقتصادی‌اجتماعی پایینی هستند و نسبت به آینده ناامید و از زندگی خود نیز ناراضی و پریشان‌خاطر هستند؛ معمولاً با دختران‌شان در مورد آموزش‌عالی و حرفه‌ی مناسب زیاد صحبت نمی‌کنند؛ در نتیجه، چنین دخترانی حتی وقتی که در دبیرستان معدل خوبی هم دارند، معمولاًٌ به ترک تحصیل خود فکر می‌کنند (به ‌نقل از عارفی، ۱۳۸۳).

عکس مرتبط با اقتصاد

محیط خانواده، عامل دیگری است که بر عملکرد تحصیلی فرزندان مؤثر است. اندرسون (۲۰۰۵) در مطالعات خود راجع به فرایند اجتماعی‌شدن خانواده، به این نتیجه رسیده است که تعداد بیش‌تری از متغیرها، مربوط به محیط خانواده بوده و درعین‌حال در عملکرد تحصیلی فرزندان مؤثرترند؛ این متغیرها عبارتند از: پافشاری خانواده برای پیشرفت فرزندان، تلاش خانواده، علایق هوشی خانواده و عادات کاری خانواده. سطح سواد والدین و مشکلات خانوادگی نیز از دیگر عوامل خانوادگی است که بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان مؤثر می‌باشد (شریفیان، ۱۳۸۱).

سازماندهی ساختاری و اجتماعی محیط آموزشی، بر خوداثر‌بخشی و کارآیی و درنهایت بر عمل‌کرد دانش آموزان مؤثر است. مدل‌های مفهومی مربوط به پیشرفت علمی دانش آموزان، نشان‌دهنده‌ی آن است که بایستی کمّیت و کیفیت تعاملات دانش آموزان با مدرسه، میزان مسؤولیت‌های بیرونی دانش آموزان، مقدار و نوع حمایت مالی، ارزیابی دانش آموزان از امکانات علمی و ساختار دانشکده و زمینه‌های اقتصادی اجتماعی آنان توجه شود.

تحقیقات انجام‌گرفته نشان داده‌است که وضعیت اقتصادی خانواده نیز در موفقیت دانش آموزان مؤثر است؛ به‌ خصوص در خانواده‌هایی که در آن‌ ها، فراگیر، مجبور باشد علاوه بر تحصیل، به کارهای جانبی نیز بپردازد (احمدی، ۱۳۷۴). سطح آموزش و شغل والدین، ممکن است درآمد پایین خانواده را بیان کند. نتایج تحقیقات، حاکی از آن است که منزلت و موقعیت اقتصادی‌اجتماعی والدین (شغل و سطح آموزش) با انگیزش عملکرد تحصیلی و موفقیت تحصیلی، رابطه داشته است (ترنر[۳]، ۲۰۰۵). هم‌چنین نتایج تحقیقات پیشین، نشان داده است که انگیزه‌ی پیشرفت و علاقه به رشته‌ تحصیلی، با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه و همبستگی مثبتی داشته است (سیف، ۱۳۸۶).

پیاژه با تبیین تحول ذهن با این فرض که فرایند تفکر در نوجوانی و بزرگسالی به لحاظ کیفی با فرایند تفکر در دوران کودکی تفاوت دارد و نیز با تأکید بر ساختار تفکر و نه محتوای آن، جریان رشد شناختی را در طی چهار مرحله (حسی- حرکتی – پیش عملیاتی، عملیاتی عینی و عملیات صوری) تبیین می کند که ترتیب عبور از این مراحل برای همه افراد یکسان است. پژوهش ها نشان می دهند که بین رشد شناختی، و پیشرفت در مدرسه رابطه وجود دارد. به این صورت که دانش آموزان دارای رشد ذهنی بالاتر از پیشرفت بهتری در مدرسه بر خوردارند. اما دانش آموزانی که از لحاظ رشد شناختی در مرحله عینی قرار دارند، تنها ۳۰ درصد از مفاهیم سطح عملیات عینی را درک می کنند و تقریباً قادر به درک هیچ یک از مفاهیم انتزاعی نیازمند به استدلال صوری نیستند. پژوهشهای بسیار دیگری نشان داده اند که هوش و سطح توانایی دانش آموزان در پیش بینی موفقیت تحصیلی در مدرسه از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. اما به مرور زمان مشخص شد که هر چند توانایی های ذهنی و شناختی تا اندازه ای با عملکرد تحصیلی رابطه دارند و تا حدود زیادی عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کنند، اما تنها کلید پیش بینی موفقیت تحصیلی نیستند (اقدم و گدازگر، ۱۳۸۲).

به همین دلیل محققان در سالهای اخیر متوجه یک سری از عوامل غیرشناختی شده اند که می‏توانند در عملکرد تحصیلی و به طور کلی موفقیت مؤثر باشند. این محققان در تبیین اهمیت عوامل غیرشناختی در موفقیت، به نتایج قابل ملاحظه ای دست یافته اند و نشان داده اند که چنانچه این اندازه های غیرشناختی را برای پیش بینی موفقیت به اندازه های هوش شناختی اضافه کنیم، پیش بینی موفقیت تحصیلی به طور معناداری و با احتمال بیشتری امکان پذیر می شود. تا اینکه تنها از اندازه های توانایی هوش شناختی استفاده کنیم. رویکرد یادگیری به عنوان یکی از منابع تفاوت فردی در عملکرد تحصیلی، با توانایی فرد رابطه ندارد و شیوه ترجیحی فرد را در مطالعه و یادگیری مطلب نشان می دهد. بالغ بر ۳۰ سال است که محققان به مطالعه رویکردهای یادگیری در یادگیرندگان تمایل نشان می دهند (صاحب، ۱۳۸۹).

در مدل فرایند- بازده سه مولفه در کلاس درس مورد توجه قرار می گیرند. پیش زمینه به آن مولفه هایی اشاره دارد که قبل از وقوع یادگیری حضور دارند. فرایند شامل آن دسته از فرایندهایی است که ضمن یادگیری حضور دارند و در نهایت بازده به نتایج بعد از یادگیری اشاره دارد. با توجه به این مدل، سه رویکرد یادگیری از یکدیگر قابل تمایز هستند. رویکرد سطحی که در بردارنده تولید مجدد مطالب آموزش داده شده به منظور دستیابی به حداقل مقتضیات است. رویکرد عمیق که شامل درک واقعی مطالب یادگرفته شده است و رویکرد پیشرفت مدار که در آن به استفاده از راهبردهایی تأکید می شود که نمره فرد را به حداکثر ممکن می‏رساند، که در نتایج مطالعات مختلف، بر وجود رابطه مثبت بین رویکرد یادگیری عمیق و عملکرد تحصیلی تأکید شده است (آتش روز و همکاران، ۱۳۸۷).

در تحقیقات اخیر تأکید شده است که عوامل شخصیتی، به ویژه در سطح بالاتر تحصیلات رسمی در پیش بینی عملکرد تحصیلی و پیشرفت نقش بسزایی ایفا می کنند، علاوه براین در تعدادی از مطالعات نشان داده شده است که رابطه بین هوش روان سنجی و عملکرد تحصیلی، به ویژه در محیط های دانشگاهی به مراتب کمتر از اندازه مورد انتظار است. براین اساس به نظر می رسد که با کمتر بودن توان پیش بینی کننده مقیاس های مربوط به توانایی های شناختی در سطوح بالاتر تحصیلات رسمی بر سهم متغیرهای شخصیتی افزوده می شود (آتش روز و همکاران، ۱۳۸۷).

برخی از روانشناسان عملکرد تحصیلی را وابسته به بافت در نظر گرفته اند، برای مثال، مدل بافت بر نقش با اهمیت متغیرهایی برون فردی، روش های آموزش، برنامه درسی و روش های ارزشیابی تأکید می کنند. برهمین اساس برخی از محققان به منظور تبیین عملکرد تحصیلی بر نقش متغیرهای اجتماعی – اقتصادی یادگیرندگان به عنوان یک متغیر برون فردی دیگر تأکید می کنند. پژوهش های انجام شده توسط محققان دیگر نشان داده است که عملکرد تحصیلی از تعامل بین متغیرهای موقعیتی مانند برنامه روش های آموزشی، شرایط عاطفی و نیز محیط تحصیلی، نگرش نسبت به مسایل آموزش و انگیزه پیشرفت فراگیران تأثیر می پذیرد. ترکیب دو دسته از انگیزه های پیشرفت (درونی و بیرونی)، رفتار و فعالیتهای تحصیلی دانش آموزان را جهت می دهد (شریفیان، ۱۳۸۱).

تحقیقات انجام شده در مورد ارتباط هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی به طور کلی بیانگر نقش معنادارهوش هیجانی در عملکرد تحصیلی است (صاحب، ۱۳۸۹). در یک رویکرد مهم تأثیر فرآیندهای محیط خانوادگی بر عملکرد تحصیلی مطرح است. پژوهش هایی که براساس این رویکرد انجام شده، حاکی از رابطه میان سبک فرزند پروری و عملکرد تحصیلی است، کودکانی که در خانواده های قاطع پرورش می یابند، نمره عملکرد تحصیلی بالاتری را در مقایسه با فرزندان سایر سبک های خانوادگی کسب می کنند (صاحب، ۱۳۸۹).

یک سری پژوهش ها نیز، بر پایه رویکردی است که بیانگر رابطه میان مهارت خودگردانی دانش آموزان و عملکرد تحصیلی آنهاست. دانش آموزان که از مهارت خود گردانی بیشتری برخوردارند، عملکرد تحصیلی بالاتری را نشان می دهند (صاحب، ۱۳۸۹).

به طور کلی عواملی که بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارند را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

الف. عوامل فیزیولوژیکی: این عوامل شامل متغیرهای بدنی و فیزیکی یاد گیرنده از جمله سوء تغذیه و سلامت جسمانی می شود.

ب. عوامل روانشناختی: این عوامل شامل متغیرهای روانشناختی از جمله هوش، استعداد، خلاقیت خودپنداره، عزت نفس، نگرش نسبت به مسایل آموزشی، انگیزه پیشرفت، مکان کنترل و ویژگی های شخصی دیگر می شود.

پ. عوامل محیطی: این عوامل در برگیرنده متغیرهای بیرونی شامل پایگاه اقتصادی و اجتماعی (درآمد، تحصیلات، محل زندگی) متغیرهای مربوط به خانواده (تعداد افراد خانوار، سبک فرزند پروری والدین، ارزشهای فرهنگی خانواده) و متغیرهای مربوط به محیط مدرسه (شرایط مدرسه، مدیریت مدرسه، نگرش ویژگی های معلمان، فرهنگ و جو سازمانی مدرسه) می شود (صاحب، ۱۳۸۹).

در تبیین تأثیر فوق العاده عنصر معلم در فرایند آموزش و یادگیری، مهر محمدی (۱۳۸۶) معتقد است: شاید در صحت و اعتبار این پاسخ که از میان عناصر و مؤلفه های گوناگون تشکیل دهنده ی نظام تعلیم و تربیت، اولویت قطعی را باید برای معلم قائل شد، نتوان تردید و تشکیک کرد. معلم از آن جهت مورد تأکید و توجه جدی و دارای نقش محوری است که کارگذار اصلی تعلیم و تربیت به شمار می رود و اهداف متعالی نظام های تعلیم و تربیت در ابعاد مختلف، در نهایت باید به واسطه ی او محقق شود. همچنین رمز سلامت، رشد و بالندگی نظام های تعلیم و تربیت را باید در سلامت، رشد و بالندگی معلم جست و جو کرد.

[۱]. Mc.Clelland

[۲]. Barry Sugarman

[۳] .Turner

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ب.ظ ]




شواهد عصب شناختی برای هوش هیجانی

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

علیرغم وجود بعضی نگرش های منفی به هوش هیجانی، شواهد عصب شناختی نورولوژیک دال بر تفاوت هوش هیجانی با هوش شناختی وجود دارد که هوش شناختی را از هوش هیجانی جدا می‌داند. جدید ترین بررسی در این حوزه مطالعاتی است که بر روی مورد « گیج »[۱]  انجام گرفته است. گیج در یک تصادف، میله ای آهنی به جلوی پیشانی اش اصابت کرد ولی با وجود این، گیج به طور معجزه آسایی بهبودی اش را در نیروی هوشی، حافظه، گفتار، احساسات و رفتارهایش کاملاٌ بدست آورد اما هیجانات و واکنش هایش غیر قابل پیش بینی شده بودند. بی مسئولیت شده بود، بد اخلاقی هایش در حال افزایش و با نیازها و خواسته هایش در حال تعارض بود.

روش های جدید ( تصویرسازی عصبی ) [۲] بر روی گیج مورد استفاده قرار گرفتند، با مشاهده جمجمه سر پی بردند که میله آهنی قسمتی از قشر پیشانی ( کورتکس پره‌فرونتال)[۳] گیج را سوراخ کرده بود .

همانطور که می‌دانیم توانایی های هوشی از قبیل فصاحت کلامی، استدلال فضایی ‌و تفکر انتزاعی ( مؤلفه های هوش شناختی ) اساس فعالیت های  قشر تازه مخ  است و  مؤلفه های هوش هیجانی با چندین مدار عصبی متصل به منطقه لیمبیک (آمیگدال) در قشر پیشانی ( مرکز اجرایی مغز ) مربوط است. که آسیب در آن باعث ایجاد نقایصی در توانایی های بارز هوش هیجانی می‌شود ،‌به طور ویژه این مسأله مهم است که بیمارانی که از ضایعه بوجود آمده در قشر پیشانی رنج می‌برند علیرغم افزایش آسیب های جدی در تصمیم گیریهای شخصی و اجتماعی، توانایی های شناختی شان را حفظ می‌کنند .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

این افراد از نداشتن طرح و برنامه برای زندگی روزمره و آینده و انتخاب دوست، شریک در فعالیت هایشان رنج می‌برند ،‌به انتخاب های نادرستی که معلوم نیست آیا قبلاٌ این انتخاب را داشته اند دست می زنند ،‌نمی توانند از خطاهایشان درس بگیرند و از نقص در توانایی پردازش هیجانی که عامل مؤثر در مقابله با تقاضاهای اجتماعی و محیطی است، ناراحت هستند. این چنین مطالعات عصب شناختی، از چندین جزء مهم هوش هیجانی که در همه مدل های هوش هیجانی وجود دارد حمایت می‌کنند. به عنوان مثال باز شناسی هیجانات در خود و دیگران یک جزء واحد از هوش هیجانی می‌باشد. از تحقیق و مطالعه بر روی بیمارانی که دچار آسیب در آمیگدال شده بودند این نکته بدست آمد که آمیگدال در بازشناسی هیجانات با توجه به بیان و اظهار هیجانات چهره ای و در توانایی قضاوت در مورد افراد ضروری است. پژوهشگران اعتقاد دارند که نقص در پردازش اطلاعات می تواند پیامد های مضری بر تصمیم گیری های اجتماعی داشته باشد.

مناطق لیمبیک که هیجان را تنظیم می‌کند از طریق مدارهای بی شماری به تمام قسمت های نئوکورتکس وصل می‌شود. بنابراین مراکز هیجانی دارای نیروی زیادی هستند تا عملکرد بقیه قسمت های مغز مثلاٌ مراکز تفکر را تحت تأثیر قرار دهند.

نئوکورتکس جایی که مناطق نئوفرنتال تکانه های هیجانی را تعدیل می‌کنند ،‌بیشتر زندگی هیجانی را کنترل می‌کنند. هر چند در لحظات بسیار بحرانی هیجانی نئوکورتکس تسلم تکانه های هیجانی می‌شود. (۶)

تحقیقات اخیرنشان می‌دهند که سیستم های عصبی شناختی و هیجانی با هم کار می‌کنند تا رفتار راهبردی عقلانی را  شکل داده و به عنوان واسطه عمل نمایند. در حقیقت یکی از اهداف اصلی هیجان، همانا کمک به پردازش شناختی و رفتار استراتژیک                        است. حتی روانشناسان معاصر از این دیدگاه که شناخت برتر از هیجان است فاصله گرفته و در جهت تأکید بر کار برد هیجان حرکت کرده اند. بنابراین بر اساس نظریات و تحقیقات جدید در روانشناسی و نوروآناتومی هیجان اغلب یک عنصر حیاتی قابل استفاده ای برای انطباق با موقعیت اجتماعی می‌باشد. بر اساس نظر آدولف داماسیو پردازش هیجانی یک پیش آیند تکوینی است به سوی فرم های پیچیده تر پردازش اطلاعات. شناخت های عالی تر نیازمند راهنمایی هستند که توسط پردازش هیجانی ممکن می‌شود. شاید یکی از جهانی ترین تأثیرات هیجان این باشد که افکار و            پاسخ های ما را رنگ آمیزی می‌کند.(۶)

 

 

نمو ( رشد ) هوش هیجانی :

یادگیری هیجانی از اولین لحظات زندگی آغاز شده و در تمام کودکی تا بزرگسالی ادامه می یابد. کودکی و بزرگسالی بحرانی ترین فرصت برای ایجاد عادتهای ضروری هیجانی است. هر کدام از مهارتهای ابتدایی هوش هیجانی دوره های بحرانی دارند که در سالهای متعددی در کودکی ادامه دارد. هر دوره یک فرصت برای ایجاد تدریجی عادات هیجانی می باشد.

صدها مطالعه نشان می‌دهد که طرز رفتار والدین با کودک – با نظم شدید  یا همدلی، با بی علاقگی یا با گرمی و مانند آن – دارای نتایج عمیق و پایدار بر زندگی هیجانی کودک است.

تنها به تازگی اطلاعات قاطعی نشان می‌دهد که والدین با هوش از نظر هیجانی، خود یک منفعت بزرگ برای کودک هستند.

شیوه ای که والدین از نظر هیجانی با یکدیگر رفتار می‌کنند – علاوه بر رفتار مستقیم آنها با کودک – درسهای مؤثری به بچه های آنها می‌دهد، چرا که بچه ها یادگیرنده های زیرکی هستند که با تبادلات هیجانی ظریف در خانواده هماهنگ می‌شوند.

آنالیز عملکردهای متقابل بین زوجها در مورد چگونگی رفتار زوجین با بچه ها که بوسیله گاتمن[۴] انجام شد نشان داد که زوجهایی که در روابط زناشویی از نظر هیجانی به درستی ( به شکل شایسته ) عمل می‌کنند، در کمک به کودکان برای فائق آمدن بر فراز و نشیب های هیجانی بسیار مؤثر هستند.

تمام روابط کوچک بین والدین و بچه ها دارای معنای هیجانی است. تکرار این پیامها در طی سالها اساس دور نما و ظرفیتهای ( استعداد های ) هیجانی کودک را شکل می‌دهند. این تغییرات متقابل، انتظارات هیجانی کودک را در مورد روابط، قالب ریزی کرده و بر عملکرد هیجانی در حوزه های زندگی اثرات خوب یا بد خواهند داشت.(۴)

بیشترین خطر برای بچه هایی است که والدین آنها نا بالغ، افسرده ، دچار سوء مصرف مواد ، دارای خشم مزمن و دارای زندگی پر هرج و مرج و بی نظمی هستند. از چنین والدینی بسیار بعید به نظرمی رسد که مراقبت کافی در مورد نیازهای هیجانی کودکان خود داشته باشند یا در مورد آن نیاز ها، با کودکان خود، خوب صحبت کنند.

عکس درباره افسردگی Psychological depression

مطالعات نشان داده است که فراموش کردن ساده ( مراقبت نکردن )، عوارض بسیار بدتری دارد تا سوء استفاده آشکار مطالعه در مورد بچه هایی که با آنها سوء رفتار شده است نشان داد که نوجوانان فراموش شده ( مراقبت نشده ) از همه بدتر روزگار می‌گذرانند. آنها تمایل دارند بسیار مضطرب ،‌بی اعتنا و بی احساس بوده و در عوض پرخاشگر و منزوی هستند. (۴)

سه یا چهار سال نخست زندگی ، دوره ای است که مغز بچه به اندازه دو سوم اندازه نهایی اش رشد می کند و روند تکاملی آن پیچیده تر از هر زمان دیگر است . در طی این دوره انواع یادگیری ها و در پیشاپیش آنها یادگیری عاطفی – خیلی ساده تر از دوره های بعدی زندگی انجام می گیرد . در طی این زمان فشارهای روحی شدید می توانند به مراکز یادگیری مغز آسیب برسانند ( و هوش را تضعیف کنند ) . اگر چه این آسیب ها تا حدود زیادی توسط تجارب بعدی زندگی ترمیم می شود اما اثر این یادگیری اولیه بسیار عمیق است . (۵)

صلاحیت هیجانی ممکن است در تعیین میزانی که هر کودکی در برابر چنین سختیهایی سر فرود می آورد یا با هسته ای مملو از انعطاف پذیری و امید با وجود نا برابری ها به آنها پاسخ می‌دهد نقش تعیین کننده داشته باشد.

مطالعات طولانی مدت، در مورد بچه هایی که در فقر و در خانواده های بد رفتار یا بوسیله والدینی که دچار بیماری شدید روانی بوده اند بزرگ شده اند، نشان می‌دهد آنهاییکه از سخت ترین شرایط نجات پیدا می‌کنند مایلند تا مهارتهای هیجانی کلیدی را تقسیم کنند. اینها شامل مهارت اجتماعی است که افراد را به سمت آنها می‌کشد، که شامل اعتماد به نفس، پایداری، خوش بینی، انعطاف پذیری در مواجه با ناملایمات و طبیعت آسان گیر می‌باشند. (۴)

[۱] - Gage

[۲] -modern neuroimaging techniques

[۳] - Prefrontal cortex

[۴] -Gottman

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ب.ظ ]




اندازه گیری هوش هیجانی :

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

ظهور مفهوم هوش عاطفی با تلاش های همه جانبه ‌برای اندازه گیری آن همراه بود.

اندازه گیری علمی و تجربی هوش عاطفی هم زمان با ارائه ی اولین نظریه در مورد هوش عاطفی آغاز شد و از آزمون های شخصیتی موجود که به ارزیابی اسنادهای مثبت می پرداختند به عنوان ابزارهای اندازه گیری مرتبط با هوش عاطفی استفاده شد. (۲)

امروزه آزمون های هوش عاطفی را به دو دسته تقسیم می‌نمایند.

  • آزمون های عملکردی ( Performance tests )

۲- پرسش نامه های خود سنجی (Self – Report Questionaires)

آزمون های عملکردی، دارای مجموعه ای از پاسخ ها هستند که می توانند به صورت عینی ‌و بر حسب ملاک های  مشخصی نمره گذاری گردند، در حالی که در پرسشنامه های خود سنجی از افراد خواسته می‌شود تا سطح هوش عاطفی خودشان را گزارش دهند.

به عنوان مثال، برای ارزیابی سطح ادراک هیجانی، شما می توانید از افراد بخواهید تا              هیجان هایی که دیگران تجربه می‌کنند را از روی چهره شان حدس بزنند ( عملکردی )، یا می توانید از آنان بخواهید به درستی هیجان ها را از چهره ی خود بخوانند ( خود سنجی ).

 

آزمون های عملکردی هوش عاطفی

۱- مقیاس چند عاملی هوش عاطفی

( MEIS )  (Multi factorial Emotional Intelligence Scale)

۲- آزمون هوش عاطفی مایر، سالووی، کاروسو

(MSCEIT)  (Mayer , Salovey , Caruso Emotional Intelligence Test)

 

آزمون های خودسنجی

  • پرسشنامه ی هوش عاطفی بار – ان (EQi ) (Emotional Quotient Inventory)
  • پرسشنامه خود سنجی اسکات ( SSRI ) (Schutte self – report inventory)

 

پرسشنامه  هوش هیجانی بار – ان ( EQ i ) ( Emotional Quotient Inventory )

آزمون هوش هیجانی بار – ان در سال ۱۹۸۰ با طرح این سؤال که « چرا بعضی مردم نسبت به بعضی دیگر در زندگی موفق ترند» آغاز گردید. استراتژی وی ( جهت ساخت آزمون ) شامل چهار مرحله اصلی است :

  • طبقه بندی متغیرهای مختلف و تشخیص این که این متغیرها، تحت چه واژه‌های کلیدی قرار می‌گیرند (جهت تعیین عملکرد مؤثر و موفق و همچنین سلامت هیجانی مثبت)
  • تعریف عملیاتی این عوامل
  • ساختن طرحی از پرسشنامه ،‌جهت آزمون این عوامل
  • تفسیر نتایج و به کارگیری آنها برای دسترسی به پایایی، ساختار عاملی وروایی آزمون

 

مشخصات آزمون هوش هیجانی بار – ان

این آزمون دارای ۱۱۷ سؤال و ۱۵ مقیاس می‌باشد که توسط بار – ان بر روی ۳۸۳۱ نفر از ۶ کشور ( آرژانتین، آلمان، هند، نیجریه و آفریقای جنوبی ) که ۸/۴۸ درصدآنان مرد و ۲/۵۱ درصد آنان زن بودند، اجرا شده و به طور سیستماتیک درآمریکای شمالی هنجار یابی گردید.

نتایج حاصل از هنجاریابی نشان داد که آزمون از حد مناسبی از اعتبار وروایی برخوردار است. این گونه ادعا شده است که EQi یکی از جامع ترین آزمودنی های خود سنجی هوش عاطفی است. (۳)

پاسخ های آزمون نیز بر روی یک مقیاس ۵ درجه ای در طیف لیکرت ( کاملاٌ موافقم، موافقم، تا حدودی، مخالفم و کاملاٌ مخالفم ) تنظیم شده است. مقیاس های آزمون عبارتند از :

خودآگاهی هیجانی  Emotional Self – Awarness ( ES ) : توانایی آگاه بودن و فهم احساس خود

خود ابرازی Assertiveness ( AS ) : توانایی ابراز احساسات، باورها و افکار صریح و دفاع از مهارت های سازنده و بر حق خود.

عزت نفس Self – Regard ( SR )   : توانایی آگاه بودن از ادراک خود، پذیرش خود و احترام به خود

خود شکوفایی Self – Actualization ( SA ) : ‌توانایی درک ظرفیت های بالقوه و انجام چیزی که می توان انجام داد، تلاش برای انجام دادن و لذت بردن

استقلال Independence (IN) :‌توانایی هدایت افکار و اعمال خود و آزاد بودن از تمایلات هیجانی

همدلی Empathy ( EM ) :‌توانایی آگاه بودن و درک احساسات دیگران و ارزش دادن به آن.

<a href="https://www.sid.ir/Fa/Journal/ViewPaper.aspx?ID=211835″ title=”مسئولیت پذیری اجتماعی“>مسئولیت پذیری اجتماعی Social Responsibility ( RE ) : توانایی بروز خود به عنوان یک عضو دارای حس همکاری، مؤثر و سازنده در گروه

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

روابط بین فردی lnterpersonal Relationship ( IR ) :‌توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که به وسیله نزدیکی عاطفی، صمیمیت، محبت کردن و محبت گرفتن توصیه می‌شود.

واقع گرایی Reality Testing ( RT )  : توانایی سنجش هماهنگی، بین چیزی که به طور هیجانی تجربه شده و چیزی که به طور واقعی وجود دارد.

انعطاف پذیری Flexibility (FL)  : توانایی سازگار بودن افکار و رفتار با تغییرات محیط و موقعیت ها.

حل مسأله Problem solving ( PS ) :‌توانایی تشخیص و تعریف مشکلات. به همان خوبی خلق کردن و تحقق بخشیدن راه حل های مؤثر و بالقوه

تحمل فشار روانی  Stress Tolerance ( ST ) : توانایی مقاومت کردن در برابر رویدادها، موقعیت های فشار آور و هیجانات قوی، بدون جا زدن و یا رویارویی فعال و مثبت با فشار

کنترل تکانش Impulse control ( IC ) :‌توانایی مقاومت در برابر یک تکانش، سائق یا فعالیت های آزمایشی و یا کاهش دادن آنها، همچنین توانایی کنترل هیجانات خود.

خوش بینی Optimism ( OP )    :‌توانایی زیرکانه نگاه کردن به زندگی و تقویت   نگرش های مثبت، حتی در صورت بروز بدبختی و احساسات منفی

شادمانی Happiness ( HA )  :‌توانایی احساس خوشبختی کردن بازندگی خود، لذت بردن از خود و دیگران، داشتن احساسات مثبت، صریح، مفرح و شوخ

بر اساس اظهارات بار – ان طراح و سازنده این آزمون پرسشنامه EQi و خرده     مقیاس های آن با توجه به مطالعاتی که در فرهنگ های متفاوتی بدست آمده است از ضریب پایایی هم سانی درونی و بازآمایی رضایت بخشی برخوردار است و آزمون مفید و سودمندی برای سنجش هوش عاطفی می‌باشد .(۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ب.ظ ]




مدل هوش هیجانی گلمن

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

یکی از برجسته ترین نظریه پردازان هوش هیجانی دانیل گلمن است که در ابتدا نظریه خود را با الهام از یافته های مایر و سالووی پایه ریزی نمود، اما وی رویکرد خود را بسط داده و مولفه های زیادی را وارد چارچوب نظری خود کرد. گر چه برخی شباهت ها و پیوستگی بین نظریه گلمن و نظر مایر و سالووی وجود دارد، اما در عین حال برخی تفاوت های مهم نیز بین آنها دیده می‌شود.

به عنوان مثال، مدل هوش هیجانی گلمن شامل مؤلفه هایی مانند انگیزش و همدلی نیز هست، و اینها عواملی هستند که مایر و سالووی معتقدند فراسوی مرز هوش هیجانی قابل گسترش اند.

گلمن در سال ۱۹۹۵ در کتاب معروف « هوش هیجانی » خود پنج حوزه اصلی شامل « آگاهی از هیجان های خود، مدیریت هیجان ها، خود انگیزی، شناسایی هیجان های دیگران و اداره روابط» برای هوش هیجانی مشخص نمود. او سپس در سال ۱۹۹۸ رویکرد  اولیه خود را گسترش داد تا مهارت های بیشتری را شامل شود و در نهایت مدل هوش هیجانی خود را مشتمل بر ۲۵ کفایت اصلی در پنج مقیاس ، پایه ریزی نمود. به نظر گلمن هوش هیجانی هم شامل عناصر درونی و هم عناصر بیرونی است. عناصر درونی مولفه هایی از قبیل خود انگاره، خود آگاهی ،‌احساس استقلال و توانمندی، خود شکوفایی و ابراز  وجود را در بر می‌گیرد و عناصر بیرونی روابط بین فردی، سهولت در همدلی و احساس مسئولیت را شامل می‌شود. هم چنین هوش هیجانی شامل ظرفیت پذیرش واقعیات، انعطاف پذیری، توانایی حل مشکلات هیجانی و توانایی مقابله با استرس و تکانه هانیزهست.

گلمن معتقد است که کفایت های هوش هیجانی برای مدیریت خود هیجان و اداره روابط بسیار اساسی هستند وی بر این عقیده است که افراد برای برتری یافتن بر این چالش ها باید مؤلفه های هوش هیجانی خود را پرورش دهند. این مولفه ها عبارتند از :

  • خود آگاهی هیجانی : شناختن احساسات هنگامیکه به وجود می آیند رکن  اصلی هوش هیجانی است. توانائی کنترل لحظه به لحظه احساسات، کلید بصیرت روان شناختی و درک خویشتن، است. افرادی که به احساسات و هیجانات خود اطمینان بیشتری دارند، مهارت بیشتری در کنترل و هدایت وقایع زندگی از خود نشان می‌دهند.

آگاهی از هیجانات باعث اطمینان بیشتر به ویژه هنگام اخذ تصمیم های مهم زندگی مانند انتخاب همسر یا یک حرفه  می‌شود.

گلمن ( ۱۹۹۵ ) خودآگاهی را ریشه و اساس سایر مولفه های هوش هیجانی می‌داند و آن را چنین تعریف می‌کند :‌« درک عمیق و روشن از احساسات، هیجان‌ها، نقاط ضعف و قوت، نیازها و سائق های خود ». وی معقتد است افرادی که سطح خودآگاهی بالاتری دارند به دلیل شناخت توانائی خود، همیشه از اعتماد به نفس و عزت نفس بالاتری نیز برخوردارند. این افراد در کارهای خود دقیق بوده و امید واری آنها غیر واقع بینانه نمی‌باشد و مسؤلیتی را قبول می‌کنند که درحد توان آنها باشد. همچنین این افراد با خود و دیگران صادق بوده و به خوبی می‌دانند که هر احساس تا چه اندازه بر آنها و اطرافیان تأثیر می‌گذارد.

    • مدیریت ( کنترل ) هیجان ها : ابراز واکنش های هیجانی مناسب، قابلیتی ( استعدادی ) است که براساس خودآگاهی بنانهاده می‌شود. توانایی تعدیل عواطف منفی مانند اضطراب، خشم و افسردگی یک مهارت هیجانی ضروری است. انعطاف پذیری هیجانی به شخص در غلبه بر مشکلات و موانع اجتناب ناپذیر زندگی یاری می رساند. افرادی که فاقد توانایی خود تنظیمی [۱] هیجانی هستند، دائما ٌ در معرض احساس پریشانی به سر می‌برند.

تصویر درباره افسردگی در روانشناسی Psychological depression

خود تنطیمی هیجانی به معنی سرکوب هیجانها و یا ایجاد سد دفاعی محکم در برابر احساسات و خودانگیزی نیست، بلکه بر عکس یک شیوه انتخاب برای نحوه ابراز احساسات و روش ابراز آنهاست، به شکلی که این روش ابراز بتواند هم جریان تفکر را تسهیل کند و هم از انحراف آن جلوگیری نماید.

  • خود انگیزش :‌توانایی تمرکز برهدفی خاص برای دستیابی به موفقیت ضروری است خود کنترلی هیجانی مانند به تاخیر انداختن ارضای نیازها و کنترل تکانه‌ها، در دستیابی به اهداف زندگی بسیار حائز اهمیت است. اشخاصی که توان مهار هیجانهایشان را دارند و علی رغم ناکامی ها امید وار و خوش بین هستند، عموماٌ در انجام وظایف خود سازنده تر و مؤثرتر عمل می‌کنند.

بسیاری از روانشناسان خودانگیزی را شرط بقاء می‌دانند. به عقیده آنان انسان سالم هیچ کاری را بدون هدف از پیش تعیین شده، انجام نمی‌دهد و برای دستیابی به هدف و یا حتی، انتخاب آن خود انگیزی لازم است. از نظر گلمن خودانگیزی زبان سائق پیشرفت است و کوشش در جهت رسیدن به حد مطلوبی از فضیلت می‌باشد. افراد خود انگیخته همواره در کارهای خود، نتیجه محور بوده و سائق زیادی برای دستیابی به اهداف و معیارهای خود دارند.

    • شناختن هیجانات در دیگران ( همدلی ) : همدلی یکی دیگر از مهارتهای مبتنی بر خودآگاهی هیجانی است و برای اثر بخشی روابط بین فردی بسیار بنیادی می‌باشد. کسانی که با سر نخ های اجتماعی ظریف به خوبی آشنا هستند، احساسات دیگران را به خوبی درک کرده ودر روابط شغلی و شخصی شان بسیار موفق ترند. گلمن همدلی را عبارت از « درک احساسات و جنبه‌های مختلف دیگران و انجام یک عمل مناسب و واکنش مورد علاقه آنان » تعریف می‌کند. این مولفه با احساس مسئولیت در قبال دیگران نسبت بیشتری دارد ،‌زیرا هر چه اطرافیان برای ما اهمیت بیشتری داشته باشند، بیشتر سعی می‌کنیم تا در مقابل آنها واکنش مناسبی نشان دهیم و شرط انجام واکنش مناسب نیز درک نوع احساس طرف مقابل است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • اداره کردن روابط ( مهارتهای اجتماعی ) : ‌هنر برقراری رابطه به مهارت مدیریت هیجان های دیگران نیازمند است. کفایت اجتماعی زمینه ساز محبوبیت، رهبری ‌و مؤثر بودن روابط بین فردی است. گلمن معتقد است افرادی که تمایل دارند در ایجاد رابطه با دیگران موثر واقع شوند، باید توانایی شناسایی، تفکیک و کنترل احساس خود را داشته باشند، سپس از طریق همدلی یک رابطه مناسب برقرار کنند.

ارتجاعی بودن سیستم عصبی تعیین کننده ظرفیت های اولیه مربوط به هر یک از      حوزه های هوش هیجانی است. هر فرد دارای مجموعه عصب شناختی زیربنایی است که تعیین کننده وضعیت مزاجی اوست ، مانند توانایی کنترل تکانه های هیجانی، کمرویی یا تحریک پذیری.

گر چه اساس زیر بنایی کفایت هیجانی، عصبی است ،‌اما مدارهای مغزی درگیر، انعطاف پذیرند. هر یک از این پنج حوزه به میزان زیادی مجموعه ای از عادات و                  پاسخ های آموخته شده را نشان می‌دهند، و در نتیجه می توان با روش های مناسب، آنها را بهبود بخشید. (۱)

[۱] - self -regulation

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ب.ظ ]