معقول، مخفی بماند. برای مثال، هیأت اجرائی هی یک شرکت ممکن است تأثیرات یک حاشیه سودکم را با ثبت درآمدهای دوره بعد در این دوره یا کاهش هزینه های مطالبات سوخت شده ، افزایش دهند. پنهان کردن روند عملیات واقعی با استفاده از تهاترهای حسابداری مصنوعی و افشا نشده از مصادیق مدیریت سود بد میباشد. که اغلب نیز امری غیر قانونی میباشد. به این دلیل وجود ذخایر مخفی، شناخت نادرست درآمد، قضاو تهای محافظه کارانه، بیش از حد یا کمتر از حد می باشد. در بدترین حالت، اینها به تقلب منجر میشود در مقابل، مدیریت سود ”خوب“ نیز وجود دارد. یک فعالیت عاقلانه و مناسب که بخشی از فرآیند مدیریت مالی واعاده ارزش سهامداران می باشد، از موارد مدیریت خوب سود به شمار می رود. مدیریت سود خوب از فرآیند روزمره اداره یک شرکت با مدیریت عالی، محسوب می شود، که در طی آن مدیریت، بودجه معقول تعیین می نماید، نتیجه ها وشرایط بازار را بررسی میکند، در برابر تمامی تهدیدات و فرصتهای غیر منتظره واکنش مثبت نشان میدهد و تعهدات را در بیشتر یا تمامی موارد به انجام می رساند. یک شرکت نیاز به بودجه ریزی، داشتن هدف، سازماندهی عملیات داخلی و ایجاد انگیزه در کارکنانش در کنار ایجاد یک سیستم بازخورد، جهت آگاهی سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه های با ثبات و قابل پیش بینی و رسیدن به
روند مثبت سود با استفاده از محرک های طرح ریزی و عملیاتی خوب، نه غیر قانونی است و نه غیر اخلاقی. نشانه ای از مهارت ها و پیشرفت است که بازار در پی آن است و به آن پاداش می دهد. گاهی اوقات به این مدیریت سود ”خوب“، مدیریت سود ”عملیاتی“ گفته می شود. برای مثال، مدیریت ممکن است فعالیت روزانه کارخانه را چند ساعت زودتر تعطیل کند و به کارگران بعد ازظهر مرخصی دهد. این تصمیم به خاطر آن است که آنان به اهداف تولید به خوبی برسند یا به خاطر آن است که سطح موجودی تولید شده به اندازه کافی بالا می باشد و نیازی به موجودی بیشتر نیست. یا این که به عکس کارگران را به دلیل نرسیدن به اهداف تولید، تنبیه نماید. تمامی این موارد اتفاق م یافتد، تجارت چیزی جز تلاش در رسیدن به اهداف و رسیدن به رشد باثبات و قابل اتکا، در کنار عکس العمل در مقابل رقبا و توسعه بازار نیست. یک مدیریت سود خوب، ممکن است تصمیم گیری کند که به اختیار در دور های که درآمد عملیاتی پایین است، تعدادی از دارایی ها به فروش رود. شایدشرکت درحال بستن یک قراردادخوب باشدکه دردوره بعد درآمدزایی دارد و نشان دادن این سود در جهت لطمه وارد نکردن به اعتبار شرکت، مورد نیاز باشد. در صورت بیان مناسب ، روند ایجادشده، گمراه کننده نخواهد بود. برخی افراد باور دارند که چنین عملی ،تصمیم گیری را خدشه دار می نماید و کیفیت سود را کاهش می دهد ولی تصمیم گیری بر این پایه استوار است که آیا نتیجه های به دست آمده قابل اتکاء است و آیامبادله ها به گونه ای مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو می توان نتیجه گرفت که مدیریت سود، بد نیست. درحقیقت مقوله ای مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شرکت توسط تمامی صاحبان سود بازار سرمایه میباشد.
2-6-6- اقلام تعهدی و اقلام نقدی سود:
در دنیای واقعی، دریافت ها و پرداختهای نقدی در دوره هایی اتفاق می افتد که معمولاً با زمان وقوع معاملات و رویدادهای ایجاد کننده آن ها متفاوت است و همین امررابطه بین کیفیت حسابرس و قابلیت اتکای اقلام تعهدی باعث میشود تا استفاده از اقلام تعهدی (فرض تعهدی) برای اندازه گیری نتایج عملکردواحد تجاری، بهتر از اندازه گیری خالص دریافتهای نقدی شود. اما مسئله این است که اقلام تعهدی برخلاف اقلام نقدی با درجه ای از ابهام همراه هستند که باعث کاهش قابلیت اتکای آ نها می شود [5]. اما در این میان، با توجه به مسئله تضاد منافع بین مالکیت و مدیریت،
[پنجشنبه 1398-08-02] [ 12:00:00 ق.ظ ]
|