کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML

 



سبک‌های دل‌بستگی

 

۲-۶-۱٫ تعریف دل‌بستگی

دل‌بستگی از یک مفهوم یونانی (Storage) که نوعی عشق بین والدین و کودک می‌باشد گرفته شده است. (اپسنسر، ۱۹۷۹، به نقل از گلی نژاد، ۱۳۸۰) به طور کلی، دل‌بستگی را می‌توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. این­که کودک مراقب خود را که معمولاً مادر اوست، می‌جوید و به او می‌چسبد، مؤید وجود دل‌بستگی میان آن‌هاست.

دانلود پایان نامه

در روان­شناسی تحولی، پیوند عاطفی‌ای که بین نوزاد و مادر پدید می‌آید، دل‌بستگی نامیده می‌شود. برک (۱۳۸۷) دل‌بستگی را برقراری پیوند عاطفی عمیق با افرادی خاص در زندگی به نحوی که تعامل با آن‌ ها باعث احساس نشاط و شعف شود و وجود آن‌ ها به هنگام تنش، مایه آرامش باشد، می‌داند. نوزادان معمولاً تا پایان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنین رفتاری می‌کنند و این رفتار برای تسریع نزدیکی به فرد مطلوب طراحی شده است. نظریه‌ی دل‌بستگی بر این باور است که دل‌بستگی، پیوندی جهان‌شمول است و در تمام انسان‌ها وجود دارد. بدین معنی که انسان‌ها تحت تأثیر پیوندهای دل‌بستگی‌شان هستند. بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد. والدین حساس به عواطف و نیز احساس امنیت، در کودک پایه‌ای برای سلامت روانی وی می‌باشند (گروسمان و گروسمان، ۱۹۹۰).

 

۲-۶-۲٫ نظریه دل‌بستگی بالبی

بالبی در سال ۱۹۶۹ نظریه دل‌بستگی را مطرح کرد. به نظر او روابط اجتماعی طی پاسخ به نیازهای زیست‌شناختی و روان‌شناختی مادر و کودک پدید می‌آیند. از نوزاد انسان رفتارهایی سر میزند که باعث می‌شود اطرافیان از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند. این رفتارها شامل گریستن، خندیدن و سینه‌خیز رفتن به طرف دیگران است. از نظر تکاملی، این الگوها ارزش انطباقی دارند؛ زیرا باعث می‌شوند از کودک مراقبت لازم به عمل آید تا زنده بماند (بالبی، ۱۹۶۹). نتیجه عمده‌ی کنش متقابل مراقب (مادر) و کودک، به وجود آمدن نوعی دل‌بستگی عاطفی بین فرزند و مادر است. این دل‌بستگی و ارتباط عاطفی با مادر است که سبب می‌شود کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد، به‌ خصوص هنگامی‌که احساس ترس و عدم اطمینان پیدا می‌کنند و دل‌بستگی شدید، شالوده‌ی رشد عاطفی و اجتماعی سالم را در دوران بزرگسالی پی‌ریزی می‌کند. در واقع، دل‌بستگی‌های انسان نقش حیاتی در زندگی وی ایفا می‌کند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اینسورث (۱۹۸۷) مشاهدات بالبی را بسط داد و دریافت که تعامل مادر با کودک در دوره‌ی دل‌بستگی تأثیر چشم‌گیری بر رفتار فعلی و آتی کودک دارد. نحوه و میزان این تعامل الگوهای مختلف دل‌بستگی در کودکان را به وجود می‌آورد. مثلاً برخی از بچه‌ها کمتر از بقیه پیام می‌فرستند یا گریه می‌کنند. پاسخ‌دهی توأم با حساسیت به نشانه‌های نوزاد، نظیر بغل کردن کودکی که دارد گریه می‌کند به جای آن­که موجب تقریب رفتار گریستن شود، باعث می‌شود که نوزاد در ماه‌های بعد کمتر گریه کند. وقتی کودکی پیامی برای مادر می‌فرستند، تماس نزدیک بدنی او با مادر باعث می‌شود که در عین رشد به جای وابستگی و چسبندگی بیشتر به مادر، اتکا به نفس بیشتری پیدا کند. مادرانی که پاسخ‌دهی به پیام‌های ارسال‌شده از طرف کودک نمی‌دهند، موجب مضطرب شدن کودک می‌شوند.

به طور کلی، می‌توان چنین نتیجه گرفت که نظریه‌ی دل‌بستگی کار مشترکی از بالبی و اینسورث (۱۹۹۱) است. اینسورث با ابداع روش‌هایی برای آزمون تجربی نظریه بالبی، توانست به گسترش نظریه‌ی او کمک به سزایی بنماید.

 

۲-۶-۳٫ طبقه‌بندی کیفیت دل‌بستگی نوزاد

اینسورث و همکاران (۱۹۸۷) با اجرای موقعیت ناآشنا و ثبت واکنش‌های کودکان و تحلیل این واکنش‌ها سه دسته از کودکان را از هم متمایز ساختند و در سه سبک دل‌بستگی جای دادند که در ادامه بیان می‌شود.

 

دل‌بستگی «ایمن»

نوباوگان از والد خود به عنوان تکیه‌گاه امن استفاده می‌کنند. وقتی که آن‌ ها جدا می‌شوند، ممکن است گریه کنند یا نکنند، اما اگر گریه کنند، علت آن این است که والد غایب است و او را به فرد غریبه ترجیح می‌دهند. وقتی که والد برمی‌گردد، آن‌ ها به طور فعال به دنبال تماس با او هستند و گریه آن‌ ها فوراً کاهش می‌یابد. هنگامی‌که اینسورث مشاهدات اولیه‌ی خود را در مورد شیوه‌ی رفتار با این کودکان در خانه‌هایشان بررسی کرد، دریافت که مادران آن‌ ها معمولاً به عنوان فردی حساس و پاسخ‌دهنده به گریه‌ها و سایر علائم کودک درجه‌بندی‌شده بودند. هر زمان که این کودکان به آرامش بخشی مادرانشان نیاز داشتند، آن‌ ها بامحبت و عشق، به نیازهای آنان رسیدگی کرده بودند. کودکان نیز در خانه خیلی کم گریه می‌کردند و برای کاوش محیط اطراف خود، مادر را به عنوان پایگاه امین مورد استفاده قرار می‌دادند.

اینسورث (۱۹۸۷) بر این باور بود که این نوزادان، الگویی سالم از رفتار دل‌بستگی را نشان می‌دهند. پاسخ‌دهی همواره‌ی مادر به این کودکان، در آن‌ ها این اعتقاد را ایجاد کرده بود که مادر حامی آن‌هاست. حضور او در موقعیت ناآشنا، به آن‌ ها جرأت کشف فعالانه‌ی محیط اطراف را می‌داد. ضمن آن‌که پاسخ‌های آنان به جدایی و برگشت مادر در این محیط جدید نیز نشان‌دهنده‌ی نیاز آن‌ ها به نزدیکی به مادرشان بود؛ نیازی که ارزش عظیمی از نظر بقا در طول تکامل انسان داشته است. این الگو، ویژگی ۶۵ تا ۷۰ درصد از کودکان یک ساله‌ای بود که در موقعیت ناآشنا در نمونه‌هایی از کودکان خردسال آمریکایی، ارزیابی شدند (کرین،۱۳۸۹).
بالبی معتقد بود کودکانی که دل‌بستگی ایمن به مادران خود دارند، شاد و سازگارند، آسان‌تر از وی جدا شده و فردیت خود را می‌یابند (گلدارد و گلدارد، ۱۳۸۲). مشخصه‌ی دل‌بستگی ایمن، از لحاظ رشد، توازن مناسب بین بررسی مراقبت پرستار و جستجوی نزدیکی به پرستار در هنگام خطر یا تهدید ادراک شده، نزد کودک است (دویل، موریتی، برنجن و باکوسکی، ۲۰۰۳). به طور کلی پژوهشگران عقیده دارند که دل‌بستگی توأم با ایمنی، اثرات قدرتمند، بادوام و مفیدی دارد. این عامل می‌تواند شالوده‌ای برای کشف محیط فیزیکی و اجتماعی فراهم نماید (زیمباردو، فیلیپ و ریچارد، ۱۳۸۰). به طور کلی، به کودکانی که پس از رفتن مادر کمی ناراحتی نشان می‌دهند و پس از بازگشت او به طرفش می‌روند و زود آرام می‌شوند، کودکان دل‌بسته‌ی ایمن می‌گویند. (ماسن، کیگان، هوستون و کانچر، ۱۳۸۴).

 

دل‌بستگی ناایمن «اجتنابی»

این نوباوگان نسبت به والد، هنگامی که حضور دارد، بی‌اعتنا هستند. وقتی که او آن‌ ها را ترک می‌کند، معمولاً ناراحت نمی‌شوند و به فرد غریبه‌ی خیلی شبیه به والد خود واکنش نشان می‌دهند. آن‌ ها هنگام پیوستن مجدد، از والد خود استقبال نمی‌کنند و یا به کندی این کار را انجام می‌دهند و وقتی والد آن‌ ها را بلند می‌کند، اغلب به او نمی‌چسبند. الگوی اجتنابی در تقریباً ۲۰ درصد از نمونه‌ها دیده شده است (برک، ۱۳۸۷). در آزمایش موقعیت ناآشنا در کل به کودکانی که از رفتن مادر شکایتی نمی‌کنند و به هنگام بازگشت مادر با رضایت به بازی خود ادامه می‌دهند، می‌گویند کودکان دل‌بسته غیر ایمنی که از مادر خود اجتناب می‌کنند (ماسن و همکاران، ۱۳۸۴). بالبی معتقد است که دل‌بستگی ناایمن کودک احتمال ناسازگاری عاطفی و اجتماعی را فراهم می‌کند (گلدارد و همکاران، ۱۳۸۲). مشخصه‌ی دل‌بستگی اجتنابی تمایل به رها شدن از دل‌بستگی و بی‌ارزش شمردن اهمیت دل‌بستگی و احساسات مربوط به آن می‌باشد (دویل و همکاران، ۲۰۰۳). اینسورث مشاهده کرد که مادران این نوباوگان در خانه به عنوان افرادی نسبتاً بی‌توجه، مداخله کننده و طرد کننده بودند. اگرچه برخی از این نوزادان در منزل بسیار مستقل بودند، بسیاری نیز نگران حضور مادر بودند و هنگامی که وی اتاق را ترک می‌کرد، به شدت گریه می‌کردند. وقتی این کودکان به موقعیت ناآشنا وارد شدند، بر این گمان بودند که نمی‌توانند بر حمایت مادر تکیه کنند و بنابراین به شیوه‌ای دفاعی واکنش نشان دادند. آن‌ ها برای دفاع از خود موضعی بی‌تفاوت و متکی‌به‌خود اتخاذ کردند. به این علت که در گذشته از طرد شدن‌های بسیاری رنج‌برده بودند، سعی کردند نیاز خود را به مادر مهار کنند تا از نومیدی‌های بیشتر اجتناب کرده باشند و هنگامی که مادر پس از دوره‌های جدایی بازمی‌گشت، از نگاه کردن به او اجتناب می‌کردند. بالبی (۱۹۷۳) تصور می‌کرد این رفتار دفاعی ممکن است به یک بخش تثبیت شده و فراگیر شخصیت تبدیل شود. کودک، بزرگسالی می‌شود که بیش از حد متکی به خود و غیر وابسته است؛ شخصی که هرگز از بدگمانی خویش دست بر‌نمی‌دارد و به دیگران آن‌قدر اعتماد نمی‌کند که بتواند روابطی صمیمانه با آن‌ ها برقرار نماید.

دل‌بستگی ناایمن «دوسوگرا»

این کودکان به هنگام ترک مادر کاملاً افسرده و مضطرب می‌شوند و در بازگشت مادر راحت به نظر نمی‌رسند. از خود خشم و مقاومت نشان می‌دهند و هم‌زمان با آن درخواست تماس را ابراز می‌دارند (زیمباردو و همکاران، ۱۳۸۰). کودک دوسوگرا (بی‌توجه)، کاوش در محیط و روابط اجتماعی جدید را محدود کرده و هشیاری تشدید شده و ترس از ترک شدن توسط پرستار خود را نشان می‌دهد (دویل و همکاران، ۲۰۰۳). در موقعیت ناآشنا این نوزادان چنان نگران حضور مادر بودند و به او چسبیده بودند که اصلاً به کاوش در محیط اطراف خود نمی‌پرداختند. هنگامی که مادر اتاق را ترک می‌کرد بسیار آشفته می‌شدند و هنگام برگشت مادر آشکارا رفتاری دوسویه با او در پیش می‌گرفتند؛ لحظاتی به او نزدیک می‌شدند و لحظاتی بعد او را با خشم از خود می‌راندند. در خانه، این مادران معمولاً با نوزادان خود به شیوه‌ای متناقض رفتار می‌کردند. در برخی موقعیت‌ها صمیمی و پاسخ‌ده بودند و در موقعیت‌های دیگر رفتاری مغایر با آن داشتند. این تناقض ظاهراً کودکان را از حضور مادرشان، هنگامی که به او نیاز پیدا می‌کردند، نامطمئن می‌ساخت. در نتیجه، آن‌ ها معمولاً می‌خواستند مادرانشان را نزدیک خود نگه دارند، تمایلی که در موقعیت ناآشنا بسیار شدت یافت. این نوزادان هنگامی که مادر اتاق بازی را ترک می‌کرد بسیار ناراحت می‌شدند و هنگام بازگشت مادر، تلاش می‌کردند به سرعت، دوباره به او نزدیک شوند، اگرچه خشم خود را نیز به او بروز می‌دادند. سبک دوسوگرا را گاه مقاومت نیز نامیده‌اند، زیرا کودکان نه‌تنها با نومیدی درصدد برقرار کردن تماس با مادر بودند، بلکه در برابر آن مقاومت نیز می‌کردند. این سبک معمولاً ویژگی ۱۰ تا ۱۵ درصد کودکان یک ساله در گروه نمونه بود (گلدبرگ، ۱۹۹۹). بالاخره به کودکانی که در غیاب مادرشان به شدت مضطرب می‌شوند و پس از بازگشت مادر مدام به او می‌چسبند یا او را از خود می‌رانند، کودکان وابسته‌ی غیر ایمن می‌گویند که در غیاب مادر بی‌تابی زیاد می‌کنند (ماسن و همکاران، ۱۳۸۲).

تصویر مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

با تثبیت مفهوم سبک‌های دل‌بستگی در مجامع علمی، گروهی از پژوهشگران تلاش نمودند تا بر اساس آن، دل‌بستگی بزرگسالی را مفهوم‌سازی کنند. تلاش‌های این پژوهشگران علی‌رغم تفاوت‌هایی که در ساختارهای نظری و علمی دارد، اما چارچوب کلی نظریه‌ی بالبی را پذیرفته و آن را مبنایی برای پژوهش قرار داده‌اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-02-25] [ 08:45:00 ب.ظ ]




سبک‌های دل‌بستگی در بزرگسالان

بالبی (۱۹۶۹) اعتقاد داشت سبک و الگوی دل‌بستگی در گستره‌ی زندگی نسبتاً پایدار می‌ماند و به صورت عامل مهمی برای ساخت دهی شخصیت فرد درمی‌آید. پژوهش‌های بسیاری نشان داده است که هر الگویی از دل‌بستگی مجموعه ویژگی‌های رفتاری خاص را در افراد برمی‌انگیزد و روابط نزدیک و تجارب هیجانی آن‌ ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مبنای تعاملات و چارچوب‌های فکری و عاطفی آنان را در نوجوانی و دوران بزرگسالی شکل می‌دهد (مریث، اونزورث و استرانگ، ۲۰۰۸).

 

پژوهش‌های متأثر از نظریه‌ی بالبی و بر اساس اطلاعات جمع‌ آوری‌شده از افراد بزرگسال، چهار سبک دل‌بستگی را در این گروه سنی نشان دادند. ایمن، مضطرب-نگران، اجتنابی-تحقیر کننده و اجتنابی همراه با ترس. سبک دل‌بستگی ایمن در بزرگسالان مشابه سبک دل‌بستگی مضطرب دوسوگرا در کودکان است، اما سبک دل‌بستگی اجتنابی-تحقیر کننده و سبک دل‌بستگی اجتنابی همراه با ترس که مختص بزرگسالان است، مشابه سبک دل‌بستگی اجتنابی در کودکان می‌باشد (ابوحمزه و خوشابی، ۱۳۸۶).

 

نوزادی، هازان و شاور (۱۹۸۷) سبک‌های دل‌بستگی بزرگسالی را در سه طبقه ارائه دادند که به تفکیک بیان می‌شوند.

دل‌بستگی ایمن: افراد در برقراری روابط صمیمی راحت هستند، تمایل دارند برای دریافت حمایت به دیگران وابسته باشند و اطمینان دارند که دیگران آن‌ ها را دوست دارند. افرادی گرم هستند و تصویری مثبت از خود دارند و از دیگران توقعات و انتظارات مثبت دارند.

دل‌بستگی ناایمن مضطرب-دوسوگرا: این افراد برای برقراری روابط نزدیک تمایل شدیدی دارند، اما در عین حال نگرانی بسیاری از طرد شدن دارند. عمده دغدغه‌ی این افراد پذیرش از طرف دیگران است. این افراد تصویر منفی از خود دارند، ولی نگرش مثبت به خود دارند.

دل‌بستگی ناایمن اجتنابی: برای این گروه از افراد مسأله حائز اهمیت، خوداتکایی و استقلال است. اگر احتمال طرد از طرف دیگران پیش آید با انکار نیاز به دل‌بستگی‌شان در حفظ تصویر مثبت از خود تلاش می‌کنند. افراد اجتنابی از دیگران انتظارات و نگرش منفی دارند.

امروزه با اثبات تداوم سبک‌های دل‌بستگی در سنین بزرگسالی، پژوهشگران با پی گیری کارهای بالبی و همکارانش، بر اهمیت این متغیر در شکل‌دهی به روابط بین فردی تأکید داشته و تلاش بر شناسایی نحوه‌ی اثرگذاری در بسیاری از اختلالات هیجانی و رفتاری و نهایتاً ارتقای سلامت روانی را دارند (دیویس، ۲۰۰۴؛ بشارت ۱۳۸۵). مطالعه‌ی تأثیر سبک‌های دل‌بستگی بر ارتقای سلامت در کنار متغیرهای دیگری که بهزیستی روانی را متأثر می‌سازند، زمینه‌ای جامع برای شناسایی عوامل ارتقای سلامت فراهم می‌سازد.

آخرین متغیری که در این پژوهش به عنوان متغیر واسطه‌ای در نظر گرفته شده است، منبع کنترل می‌باشد که در این­جا بدان پرداخته خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




تعریف منبع کنترل

مفهوم منبع کنترل به این مربوط است که شخص تا چه اندازه باور دارد که بر شرایط خود مؤثر بوده و کنترل دارد. منبع کنترل اولین بار در نظریه یادگیری راتر در سال ۱۹۶۵ مطرح شد. راتر مفهوم منبع کنترل را برای انکار نمودن تفاوت‌های شخصیت در عقاید ما نسبت به منبع تقویمان معرفی نمود. پژوهش راتر نشان داده است که برخی از مردم معتقدند تقویت وابسته به رفتار خود آن‌هاست. دیگران فکر می‌کنند که تقویت توسط نیروهای بیرونی کنترل شده است. منبع کنترل به میزان اعتقاد فرد در مورد کسب پاداش از طریق کوشش شخصی اطلاق می‌شود (راتر، ۱۹۶۶).

 

۲-۷-۲٫ منبع کنترل درونی

افرادی که دارای متغیرهای شخصیتی موسوم به منبع کنترل درونی هستند، خود را حاکم بر سرنوشت خود می‌بینید. این افراد به توانایی خود در مهار کردن رویدادهای زندگی یعنی منبع داخلی نظارت و کنترل باور دارند.

افراد دارای منبع کنترل درونی، اعتقاد دارند که کنترل کافی بر زندگی خود و رویدادهای آن داشته و مطابق همین باور رفتار می‌کنند. تحقیق نشان داده است که آن‌ ها در تکالیف خود عملکرد بهتری دارند. کمتر تحت نفوذ دیگران قرار می‌گیرند و برای مهارت‌ها و پیشرفت‌های خود ارزش والاتری قائل هستند. آن‌ ها بیشتر از افراد دارای منبع کنترلی بیرونی برای قبول مسؤولیت اعمال خود آمادگی دارند. تحقیقات مقدماتی حاکی از آن است که افراد دارای منبع کنترل درونی از بهداشت روانی بهتری برخوردار هستند.

همچنین، این افراد در تکالیف آزمایشگاهی در سطح بالاتری عمل نمودند. آن‌ ها اضطراب کمتر و عزت‌نفس بیشتری گزارش می‌کنند، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن مسؤولیت جهت اعمالشان دارند و از سلامت روانی بیشتری برخوردارند (کریمی، ۱۳۸۹).

آیا منبع کنترل درونی همیشه مطلوب است؟ پژوهشگران حوزه منبع کنترل نگران آن هستند که تمایز درونی – بیرونی صرفاً به عنوان اصطلاحی برای بیان خوب و بد یا باکفایت و بی‌کفایت به کار برود. با وجود این، در بسیاری از تحقیقات معلوم شده است که درونی‌ها کارکرد بهتری نسبت به بیرونی‌ها دارند. شاید یک علت آن باشد که بسیاری از پژوهش‌ها در زمینه‌هایی انجام شده که فرد بر آن­چه برایش اتفاق افتاده تا حدودی کنترل دارد (مثلاً دانشجویان می‌توانند با تغییر عادات مطالعه خود بر نمره‌هایشان اثر بگذارند). در چنین موقعیت‌هایی، اعتقاد به مهار شخص می‌تواند درست و انطباقی باشد، اما موقعیت‌هایی نیز هستند که فرد کنترل اندکی بر آن‌ ها دارد. در برخی مشاغل خاص، کسانی که سخت کار می‌کنند به همان میزانی حقوق دریافت می‌کنند که افراد فراری از کار دریافت می‌کنند. در یک حکومت استبدادی، در اکثر موارد امکان آن وجود ندارد که به حکومت و دولت تأثیر گذاشت. در چنین موقعیت‌هایی، اعتقاد به مهار شخص ممکن است موجب پریشانی فرد شود (ساپینگتون، ترجمه حسین شاهی، ۱۳۸۸).

 

۲-۷-۳٫ منبع کنترل بیرونی

افرادی که دارای متغیرهای شخصیتی موسوم به منبع کنترل بیرونی هستند تصور می‌کنند که دریافت تقویت آن‌ ها وابسته به مردم دیگر، تقدیر و یا شانس است این افراد معتقدند که بر آن­چه بر ایشان روی می‌دهد کنترل ندارند و رویدادها را به منابع بیرونی از خود مثل شانس، سرنوشت و صاحبان قدرت نسبت می‌دهند. در واقع، این افراد فکر می‌کنند که دریافت تقویت آن‌ ها وابسته به لطف دیگران و یا شانس است. مردم دارای منبع کنترل بیرونی معتقدند که تقویت توسط مردم دیگر کنترل شده و آن‌ ها در مقابل این نیروهای بیرونی ناتوان‌اند. (شولتز، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).

منبع کنترل ما تأثیر مهمی بر رفتارمان خواهد داشت. اشخاصی دارای منبع کنترل بیرونی هستند که معتقدند رفتارها یا مهارت‌های آن‌ ها در تقویت‌هایی که دریافت می‌دارند اثری ندارد، در نتیجه در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایده‌ای نمی‌بینند. آن‌ ها به منبع کنترل زندگی خود در زمان حال یا آینده باور چندانی ندارند. (کریمی، ۱۳۸۹).

افراد معتقد به منبع کنترل بیرونی ارزش ناچیزی برای هرگونه تلاش جهت بهبود بخشیدن به شرایط خود قائل می‌باشند. برای این افراد زندگی بیشتر نوعی بازی شانس است و به نظر آن‌ ها موفقیت بیشتر به شانس یا لطف دیگران بستگی دارد (گنجی، ۱۳۹۱).

بنابراین درمی‌یابیم که منبع کنترل درونی – بیرونی یک بعد شخصیتی است و به‌طور کلی بیشتر مردم بین این دو حد افراطی قرار می‌گیرند. میزان درونی یا بیرونی بودن فرد یک رشته پیامدهای رفتاری خواهد داشت. انتظار می‌رود که درونی‌ها در انواع بسیاری از فعالیت‌ها سلطه‌جویی و کارآمدی نشان دهند. در حالی که بیرونی‌ها بیشتر منفعل هستند. (کریمی، ۱۳۸۹).

 

۲-۷-۴٫ ویژگی‌های افراد با منبع کنترل درونی

اشخاص با منبع کنترل درونی از لحاظ رفتاری و شخصیتی دارای ویژگی‌های زیر می‌باشند:

  • کنترل کافی بر زندگی خود دارند، یعنی به توانایی خود در مهار کردن رویدادهای زندگی باور دارند.
  • در تکالیف خود عملکرد بهتری دارند و در انواع بسیاری از فعالیت‌ها سلطه‌جویی و کارآمدی نشان می‌دهند.
  • کمتر تحت نفوذ دیگران قرار می‌گیرند و حس انتخاب شخصی بیشتری را تجربه می‌کنند.
  • برای مهارت‌ها و پیشرفت‌های شخصی خود ارزش والاتری قائل‌اند.
  • نسبت به تقویت های محیطی که می‌توانند برای هدایت رفتار خود از آن‌ ها استفاده کنند هشیارترند.
  • بیشتر افراد دارای کنترل بیرونی برای قبول مسؤولیت اعمال خود آمادگی دارند.
  • با احتمال بیشتری درگیر خیال‌پردازی‌های زیادتری درباره پیشرفت می‌باشند و خیال‌پردازی‌های کمتری درباره شکست دارند.
  • اطلاعات بیشتری را در موقعیت‌های متفاوت کسب نموده و پردازش می‌نمایند.
  • احتمال کمتری دارد که مشکلات هیجانی داشته باشند و الکلی بشوند.

۱۰- در کنار آمدن با ناراحتی‌های روانی توانایی بهتری دارند.

۱۱- عزت‌نفس بیشتری دارند و به شیوه‌های ماهرانه اجتماعی‌تری عمل می‌کنند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۱۲- با همسالانشان مردمی‌ترند و جذب مردمی می‌شوند که می‌توان آن‌ ها را دستکاری کرد.

۱۳- این افراد گرایش به کسب نمرات بیشتری در مدرسه دارند در آزمون‌های پیشرفت تحصیلی استاندارد نمرات بالاتری به دست می‌آورند.

۱۴- در تلاش برای قانع سازی و زورگویی مقاوم‌تر، زیرک‌تر و کنجکاوترند.

۱۵- احتمال دارد این اشخاص از نظر جسمانی سالم‌تر از افراد بیرونی باشند و نیز گرایش کمتری به بیماری‌های فشار خون، حملات قلبی دارند.

۱۶- افراد دارای منبع کنترل درونی به ورزش کردن علاقه­مندتر بوده و احتمال ترک سیگار در آن­ها بیشتر

عکس مرتبط با سیگار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:44:00 ب.ظ ]




ویژگی‌های افراد با منبع کنترل بیرونی

اشخاص با منبع کنترل بیرونی از نظر رفتاری و شخصیتی دارای ویژگی‌های زیر می‌باشند.

    • این افراد به امکان کنترل زندگی خود در زمان حال و آینده باور چندانی ندارند.

  • در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایده‌ای نمی‌بینند.
  • احساس فشار روانی در این افراد بیشتر است.
  • افراد بیرونی محیط را تهدیدکننده می‌بینند، یعنی اعتقاد آن‌ ها این است که کنترلی بر آن ندارند.
  • از نظر جسمانی نسبت به افراد درونی ضعیف‌ترند، یعنی درونی‌ها به نظر می‌رسد سالم‌تر باشند.
  • بیشتر از درونی‌ها به شانس اعتقاد دارند و در واقع برای افراد زندگی بیشتر نوعی بازی شانس است.
  • موفقیت‌هایشان را به لطف دیگران و یا شانس نسبت می‌دهند.
  • برای قبول مسؤولیت آمادگی کمتری دارند.
  • این افراد به طور کلی حس کنترلی را احساس نمی‌کنند.
  • بیشتر منفعل هستند و احتمال رفتار فعال در آن‌ ها کمتر است (همان).

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:44:00 ب.ظ ]




 

نظریه پردازی در حیطه ی هیجانات مثبت، بیش از دو هزار سال قدمت دارد. نخستین نظریه پردازی های منسجم در مورد این مقوله، به نظریات فلاسفه ی یونان باستان، به خصوص افلاطون و ارسطو در مورد هیجانات شادی و لذت، مربوط می‌شود (ویترس[۱]، ۲۰۰۹). در این نظریات، به طور بارزی به جنبه های غیرمادی و فراحسی هیجانات شادی و لذت، تأکید می‌شد و اعتقاد بر این بود که تجربه ی شادی و لذت اصیل، در نتیجه ی تجربیاتی همچون دستیابی به فضایل اخلاقی، درک زیبایی و خوبی، امکان پذیر خواهد بود (کسبیر و داینر، ۲۰۰۸). البته در میان فلاسفه ی یونان، نظریه پردازان از جمله آریستیپوس نیز لذت و شادی را به عنوان احساسات خوشایند آنی و موقعیتی می‌دانستند و برای این هیجانات، جنبه های شناختی و متعالی در نظر نمی‌گرفتند (گرامی، ۱۳۸۷).

در دوران پس از میلاد مسیح تا عصر رنسانس، در میان هیجانات مثبت، عمدتاً هیجان لذت، مرکز توجه نظریه پردازان بود، البته در آن دوران، تمایز و مرزبندی دقیقی بین هیجان لذت و شادی وجود نداشت و بسیاری از تبیین های ارائه شده برای هیجان لذت، مفهوم هیجان شادی به معنای تعریف شده در روان شناسی امروزی را نیز در بر می‌گرفت (کسبیر و داینر، ۲۰۰۸). در طول این سال ها نظریات بسیار مختلفی در مورد تبیین هیجان لذت، ارائه شد که بعضی از آن ها مانند نظریات فلاسفه ی مسیحی و اسلامی، معتقد به جنبه های مذهبی و معنوی در تبیین هیجان لذت بودند و بعضی دیگر صرف نظر از مبانی مذهبی و معنوی، به تبیین این هیجان می‌پرداختند. در مجموع این نظریات، چیزی که مورد اتفاق نظر اکثر این صاحب نظران بود، تعریف جنبه های شناختی و فراحسی برای هیجان لذت بود (گرامی،‌۱۳۸۷). حتی در نظریاتی مثل نظریه ی اپیکور، بنیانگذار مکتب فلسفی رواقی، که لذت را به عنوان غایت زندگی تلقی می‌کرد، تعریف لذت، صرفاً به لذت حسی محدود نمی‌شد بلکه لذت های پایدار فرامادی را نیز در بر می‌گرفت (سلیمانی، ۱۳۸۹). نقطه ی اوج این دیدگاه جامع در تبیین هیجان لذت، در نظریات جان استوارت میل[۲]، فیلسوف قرن نوزدهم، متبلور شد. براساس نظریه ی میل، لذات جسمی‌محض، برای حیوانات تناسب دارد ولی انسان ها علاوه بر لذات جسمی، لذات سطح بالاتری را نیز جستجو می‌کنند. او این دسته از لذات را که فقط خاص انسان بود، با عنوان لذت های برتر[۳] مطرح نمود. میل معتقد بود که این نوع از احساس لذت، برخاسته از مقولاتی همچون هنر، موسیقی، فلسفه، مذهب و مواردی از این قبیل است (فرانکلین، ۲۰۱۰). این دیدگاه میل، در تبیین های امروزی علم روانشناسی در مورد هیجان لذت، بویژه در حیطه ی مطالعات رویکرد روانشناسی مثبت،‌ بسیار تأثیر گذار بوده و مورد پذیرش و توافق عمومی‌نظریه پردازان و پژوهشگران این حیطه قرار دارد (کار، ۲۰۰۵؛ پترسون، ۲۰۰۶).

در تاریخ روانشناسی علمی، نیز هیجان لذت، خیلی زودتر از هیجان شادی، مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفت. مفهوم لذت، به طور ضمنی در مکاتب و رویکردهای اولیه ی روانشناسی، آشکار بود. مثلاً درقانون اثر[۴] ثرندایک[۵] بر ارائه ی یک مولفه ی لذت بخش و خوشایند، تأکید می‌شد. در رویکرد وونت[۶]، تجربه ی لذت به نوعی در یکی از مولفه های سه گانه ی اصلی تجربه ی هشیار، مطرح می‌شد. همچنین در نوشته های ویلیام جیمز[۷] نیز مطالبی در مورد لذت، دیده می‌شود که این هیجان را به ساز و کارهای بدنی مرتبط دانسته است (ویترس، ۲۰۰۹).  اولین نظریه پردازی جدی در مورد لذت، که مستقیماً این مفهوم را مورد بحث قرار داد، توسط فروید[۸]، صورت گرفت که «اصل لذت[۹]» را مطرح نمود. فروید اصل لذت را به عنوان یک نیروی انگیزشی در رفتار انسان در نظر گرفت و معتقد بود که براساس این اصل، فرد در پی دست یافتن به لذت فوری و اجتناب از درد و رنج است. در نظریه ی فروید، لذت بیشتر به عنوان یکی از منابع و عوامل تأثیر گذار بر حالات آسیب شناسی روانی بود، زیرا براساس اصل لذت، لذت به عنوان تمایلی در نظر گرفته می‌شد که لازم بود فوری و بدون در نظر گرفتن پیامدها و نتایج احتمالی، ارضا شود (جانسون، ۲۰۰۹). البته فروید، صِرف تمایل لذت را معادل حالات آسیب شناسی، قلمداد نمی‌کرد، بلکه معتقد بود که اگر این تمایل، تحت تسلط ساختار شخصیتی ایگو[۱۰] قرار بگیرد، و متناسب با موقعیت و شرایط واقعی ارضا شود، منجر به پیامدهای ناسالم و ناکام کننده نخواهد شد. با این حال، در نظریه ی فروید،‌ لذت به عنوان یک مولفه ی مثبت تأثیر گذار بر سلامت روان، محسوب نمی‌شد (شولتز و شولتز؛ ترجمه ی سیدمحمدی، ۱۳۸۷).

در سایر مکاتب و رویکردهای غالب روان شناسی در دهه های اول قرن بیستم نیز هیجانات مثبتی همچون شادی و لذت، به طور اختصاصی، مورد تأکید و توجه قرار نداشتند. در طی این سال ها تمرکز اصلی بسیاری از رویکردهای روانشناسی که به مقوله ی هیجانات می‌پرداختند، بر حالات هیجانی منفی ناسالم مانند افسردگی و اضطراب، به خصوص در موقعیت ها و زمینه های بالینی بود (واتسون[۱۱]، ۲۰۰۲). البته در این میان، رویکردهایی همچون رویکرد انسان گرایی با پیشگامی‌مزلو، برخلاف جریان غالب، با تمرکز محض بر آسیب شناسی روانی مخالف بودند و بر توجه به جنبه های مثبت انسان،‌ تمرکز داشتند، ولی در این رویکردها جریان پژوهشی منسجم، علمی‌ و نظام داری که به طور اختصاصی، حیطه ی هیجانات مثبت را هدف قرار دهد، راه اندازی نشد. تا اینکه در اواخر قرن بیستم با تغییراتی که در تعاریف ارائه شده از سلامت روان بوجود آمد (مک دونالد، ۲۰۰۶) و بویژه با شکل گیری رویکرد روانشناسی مثبت به پیشگامی‌سلیگمن، موج بی سابقه ای از اقبال پژوهشگران به حیطه ی هیجانات مثبت، بوجود آمد که بویژه از اوایل قرن بیست و یکم به طور بارزی در پژوهش های علمی‌روانشناسی، قابل مشاهده بود (شولتز و شولتز؛ ترجمه ی سیدمحمدی، ۱۳۸۷). امروزه این جریان پژوهشی به طور روزافزونی به رشد و گسترش خود ادامه می‌دهد و تأکید و تمرکز عمده ی آن، بویژه بر هیجانات شادی و لذت است (سلیگمن، ۲۰۰۲).

عکس درباره افسردگی در روانشناسی

[۱]. Vitterse

[۲]. John Stuart Mill

[۳]. Higher pleasure

[۴]. Law of effect

[۵]. Thorndike

[۶]. Wundt

[۷]. William James

[۸]. Freud

[۹]. Pleasure principle

[۱۰]. Ego

[۱۱]. Watson

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:44:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم